گنجور

۱ - النوبة الثانیة

این سوره بعدد کوفیان هفتاد و هشت آیتست، و بعدد بصریان هفتاد و پنج آیت، و هزار و دویست و نود و یک کلمت و پنج هزار و هفتاد حرف. جمله بمکه فرو آمد مگر سه آیت که در مدنیّات شمرند، «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ» الی قوله «إِلی‌ صِراطِ الْحَمِیدِ»، بعضی مفسّران گفتند سوره همه مدنی است مگر چهار آیت: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ» الی آخر اربع آیات. و قیل کلّها مکّیّة الّا اربع آیات: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ» الی آخر الآیتین، و قوله تعالی: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» الی آخر الآیتین. و در این سوره سه آیت منسوخ است بآیت سیف، اوّل: «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ»، دیگر «وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ» این هر دو آیت منسوخ است بآیت سیف، سوّم «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ» نسخها اللَّه تعالی بقوله: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ». و عن‌ ابیّ بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة الحجّ اعطی من الاجر کحجّة حجّها و عمرة اعتمرها بعدد من حجّ و اعتمر فیما مضی و فیما بقی.

قوله: «یا أَیُّهَا النَّاسُ» خطاب لاهل مکّة، «اتَّقُوا رَبَّکُمْ» اطیعوه و احذروا عقابه «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‌ءٌ عَظِیمٌ» الزلزلة و الزلزال شدة الحرکة و شدّة الاضطراب و لیس یرید به اضطراب السّاعة و انّما یرید به اضطراب الارض بما فیها من الجبال و اضیف الی السّاعة لانّها من اشراطها. مفسّران اینجا دو قول گفته‌اند که: این زلزله کی خواهد بود، قومی گفتند این زلزله از اشراط ساعتست در دنیا خواهد بود در آخر الزمان بوقت قرب قیامت بنفخه اولی که آن را نفخه فزع گویند، گفتند فریشته‌ای از آسمان ندا کند که: یا ایّها النّاس اتی امر اللَّه. آواز وی بجمله اهل زمین رسد همه در فزع افتند فزعی عظیم که از آن هیبت و فزع همه زنان حامله بار فرو نهند و ناخورده شراب بسان مستان افتان خیزان شوند، زمین را و کوه‌ها را بشدت و عنف بجنبانند و از پس این زلزله و فزع آفتاب از مغرب بر آید، و بقول سدّی و حسن: این زلزله روز قیامت خواهد بود وقت خاست رستاخیز. و قال ابن عباس: هی الزلزلة الّتی تکون معها السّاعة و هی رجعة الارض لخروج من فیها.

«یَوْمَ تَرَوْنَها» یعنی الزلزلة، و قیل السّاعة، «تَذْهَلُ» یعنی تغفل، و الذهول الغفلة، و قیل الذهول السّلو، ذهلت عن کذا اذا سلوت عنه. «کُلُّ مُرْضِعَةٍ» ای کلّ امرأة معها ولد ترضعه، یقال امرأة مرضع بلاهاء اذا ارید به الصّفة مثل حائض و حامل، فاذا ارادوا الفعل فی الحال ادخلوا الهاء. «وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها» ای تسقط ولدها من هول ذلک الیوم. قال الحسن: تذهل المرضعة عن ولدها بغیر فطام، و تضع الحامل ما فی بطنها لغیر تمام. این دلیل قول ایشانست که گفتند این زلزله در دنیاست پیش از رستاخیز، زیرا که حبل و وضع حمل و رضاع بعد از بعث نباشد، و بقول ایشان که گفتند زلزله در قیامتست سیاق این سخن بر تعظیم کار رستاخیز است و شدت هول و سعوبت آن نه بر تحقیق حمل و رضاع، هذا کقول القائل:اصابنا امر یشیب فیه الولید، یرید شدّته و صعوبته. «وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری‌ وَ ما هُمْ بِسُکاری‌»

قرأ حمزة و الکسائی «سکری و ما هم بسکری» بفتح السین من غیر الف فیهما، و قرأ الباقون «سکاری و ما هم بسکاری» بضمّ السین و بالالف فیهما، و هما لغتان کلاهما جمع سکران، و المعنی اذا نظرت الیهم تحسبهم سکاری من زوال عقلهم و لیسوا کذلک فی الحقیقة و لکن هول القیامة صیّرهم کذلک. عمران حصین و ابو سعید خدری گفتند: این دو آیت از اول سوره در غزات بنی المصطلق فرو آمد در میانه شب، جمع یاران در روش بودند که رسول خدای ندا کرد همه را باز خواند، یاران همه راحلها سوی وی راندند و گرد وی در آمدند رسول (ص) این هر دو آیت بر ایشان خواند یاران بسیار بگریستند و زاری کردند آن گه جایی که فرو آمدند از دلتنگی و رنجوری زینها از چهارپایان باز نگرفتند و خیمه‌ها نزدند و دیگها نپختند هم چنان اندوهگین و متفکّر نشسته گریان و سوزان، رسول خدا یاران را گفت: «أ تدرون ای یوم ذلک؟» هیچ دانید که آن روز چه روزست؟ گفتند اللَّه و رسوله اعلم، اللَّه تعالی داناتر دانایی است بآن روز و پس رسول وی، رسول گفت آن روز ربّ العزّه آدم را گوید برخیز و از فرزندان خود نصیب آتش بیرون کن، گوید بار خدایا چند بیرون کنم؟ گوید از هزار نهصد و نود و نه بیرون کن و یکی را بگذار که سزای بهشتست، آن سخن بر یاران صعب آمد و در زاریدن و گریستن بیفزودند و گفتند: فمن ینجو یا رسول اللَّه؟ پس از ما خود که رهد و که امید دارد که نجات یابد؟ رسول خدا گفت: «ابشروا و سدّدوا و قاربوا».

بشارت پذیرید راست باشید و ساکن گردید و این اندوه و گریستن فراوان فراهم گیرید و بدانید که آن نهصد و نود و نه از یأجوج و مأجوج باشند و از شما یکی، شما که یاران منید و امّت من بقیامت مسلمانان و مؤمنان در میان کفار، و یأجوج و مأجوج فردا در قیامت همچون یکتا موی سیاه باشند در گاو سپید یا همچون یکتا موی سپید در گاو سیاه. آن گه گفت من چنان امیدوارم که امّت من ثلث اهل بهشت باشند، یاران همه از شادی تکبیر گفتند و خدای تعالی را سپاسداری کردند، رسول خدا بر آن بیفزود و گفت: چنان دانم که شما اعنی امّت من نیمه اهل بهشت باشید، یاران هم چنان ثناء خدای تعالی گفتند و شادی نمودند، رسول بر آن بیفزود گفت چنان دانم که دو سیک اهل بهشت شما باشید، آن گه گفت اهل بهشت صد و بیست صف باشند، هشتاد صف از ایشان امّت منند، ثم‌

قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «و یدخل من امّتی الجنّة سبعون الفا بغیر حساب». فقال عمر سبعون الفا؟ قال نعم و مع کل واحد سبعون الفا، فقام عکاشة بن محصن فقال یا رسول اللَّه ادع اللَّه ان یجعلنی منهم، فقال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم انت منهم، فقال رجل من الانصار فقال ادع اللَّه ان یجعلنی منهم، فقال رسول اللَّه سبقک بها عکاشة.

و عن عائشة قالت نام النبیّ (ص) فی حجرتی فقطرت دموعی علی خدّه، فاستیقظ فقال ما یبکیک؟ فقلت ذکرت القیامة و هو لها فهل تذکرون اهالیکم یا رسول اللَّه؟ فقال یا عائشة ثلاثة مواطن لا یذکر فیها احد الّا نفسه: عند المیزان حتّی یعلم أ یخف میزانه ام یثقل، و عند الصحف حتّی یعلم ما فی صحیفته، و عند الصراط حتّی یجاوزه.

قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ» این آیت در شأن النضر بن الحارث فرو آمد، مردی کافر دل بود سخت خصومت، ملائکه را بنات اللَّه گفت، و قرآن را اساطیر الاوّلین گفت، و بعث و نشور را منکر بود و مجادلت وی در اللَّه تعالی آن بود که بجهل و کفر خویش میگفت، اللَّه تعالی قادر نیست بر زنده گردانیدن مرده پس از آن که خاک گشت و ذلک فی قوله تعالی: «مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ»، و با رسول خدای باین معنی خصومت میگرفت، ربّ العزّه گفت: «وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرِیدٍ».

ای یتّبع فی جداله ذلک کلّ شیطان مرید، متمرد عات خبیث. یقال فی الغایة مرید و هو الّذی لا یبقی من الشرّ شیئا الّا اتاه لا یتحاشی عنه، و قیل للحدث امرد لانّه لا شعر علیه و ارض مرداء لا نبات علیها.

«کُتِبَ عَلَیْهِ» ای علی الشّیطان. «أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ» ای قضی علی الشّیطان انّه یضلّ اتباعه و یدعوهم الی النّار. کرّر «انّ» و هذا ممّا یستحسن فی العربیّة ان نقول انّ فلانا انّه فصیح. قال الشاعر:

انّ الخلیفة انّ اللَّه سر بله
سربال ملک به یزجی الخواتیم.

«وَ یَهْدِیهِ إِلی‌ عَذابِ السَّعِیرِ» ای یدعوه الی النّار بما یزیّن له من الباطل. ثمّ الزم الحجّة منکری البعث فقال: «یا أَیُّهَا النَّاسُ» یعنی ایّها الشاکّون فی البعث، «إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ» ای فی شکّ فی قدرة اللَّه علی البعث، و فی شکّ من صدق محمّد، «فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ» ای فانظروا فی ابتداء خلقناکم، «فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ» یعنی آدم، «مِنْ تُرابٍ» ثمّ ذریته، «مِنْ نُطْفَةٍ» النطف الصبّ، و النطفة المصبوب، و قیل هی الماء القلیل، قیل و هی الماء الصافی و جمعها نطف. «ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ» و هی الدّم العبیط الجامد و جمعها علق، «ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ» و هی لحمة قلیلة قدر ما یمضغ، و ذلک انّ النطفة تصیر دما غلیظا ثم تصیر لحما، «مُخَلَّقَةٍ» یعنی مخلوقة و التّشدید لتکرار الفعل من السمع و البصر، و الاکف و الفم و غیر ذلک. قال ابن عباس و قتادة: مخلّقة ای تامّة الخلق و الاعضاء، «وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ» غیر تامّة یعنی ناقصة الخلق و الاعضاء، و قال مجاهد: مصوّرة و غیر مصوّرة، یعنی السّقط و ذلک انّ اللَّه اذا اراد ان یخلق الحیاة فی الولد اظهر فیه خطوطا، ثم یصیر کلّ خط عضوا، و قیل المخلّقة، الولد الّذی تأتی به المرأة لوقت، و غیر المخلّقة السّقط یسقط قبل وقته روی عن علقمة عن عبد اللَّه بن مسعود قال: انّ النطفة اذا استقرّت فی الرّحم اخذها ملک بکفه فقال ایّ ربّ مخلّقة او غیر مخلّقة، فان قال غیر مخلّقه قذفها الرّحمن دما و لم یکن نسمة، و ان قال مخلّقة قال الملک أ ذکر ام انثی؟ أ شقی ام سعید؟ ما الاجل و ما العمل؟ و ما الرّزق؟ و بایّ ارض یموت؟ فیقال له اذهب الی امّ الکتاب فانّک تجد فیها کلّ ذلک، فیذهب فیجد فی الکتاب فینسخها فلا یزال معه حتّی یأتی علی آخر صفته.

و قال رسول اللَّه (ص): «انّ خلق احدکم یجمع فی بطن امّة اربعین یوما، ثمّ یکون علقة مثل ذلک، ثمّ یکون مضغة مثل ذلک، ثم یبعث اللَّه الیه ملکا باربع کلمات، فیکتب عمله و اجله و رزقه و شقیّ او سعید، ثمّ ینفخ فیه الرّوح.

و قوله: «لِنُبَیِّنَ لَکُمْ» اللّام متعلقة بترتیب الخلق کانّه قال: فقلناکم فی ابتداء الخلق من حال الی حال مع قدرتنا علی انشائکم دفعة واحدة، لنبیّن لکم قدرتنا علی ما نشاء. معنی آنست که شما را در بد و آفرینش بگردانیدم در اطوار خلقیّت ازین حال بدان حال و ازین طور بدان طور، روزگاری نطفه و روزگاری علقه و روزگاری مضغه و بر ما آسان بود و قدرت بود که ما شما را بیک دفعه آفریدیمی لکن خواستیم که با شما نمائیم کمال قدرت خویش بر آنچه خواهیم چنان که خواهیم آفرینیم و قدرت آن داریم، و قیل «لِنُبَیِّنَ لَکُمْ» یعنی لنظهر لکم قدرتنا علی اعادة الخلق، بیافریدیم شما را تا بآفرینش اوّل دلیل گیرید بر آفرینش ثانی، با شما می‌نماییم که هم چنان که بر آفرینش اوّل قادریم بر اعادت و بعث قادریم، و قیل معناه، لنبیّن لکم ما تأتون و ما تدرون و ما تحتاجون الیه فی العبادة، شما را بیافریدیم تا نیک و بد خود بدانید و آنچه شما را در پرستش اللَّه تعالی بکار آید بشناسید و در یابید. «وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ» این ما، خواهی بمعنی من گویی خواهی بمعنی مدّت، اگر بمعنی من گویی، معنی آنست که ما آن کس که خواهیم از فرزندان در رحمها میداریم و آرام میدهیم چنان که رحم او را نیفکند و سقط نبود، «إِلی‌ أَجَلٍ مُسَمًّی» تا بوقت خویش تمام خلق و تمام مدت بیرون آید، و اگر گوئیم «ما»، اسم مدّت است معنی آنست که ما چندان که خواهیم فرزند را در رحم میداریم، خواهیم چهار سال که اکثر مدت الحمل است، خواهیم شش ماه که اقلّ المدّت است، خواهیم نه ماه که غالب عادت باروران است، «ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا» یعنی اطفالا، یدلّ علیه ذکر الجماعة، و الطفل یقع علی الجمع کقوله: «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا»، و قیل معناه نخرج کلّ واحد منکم من بطن امّه طفلا، و قیل انّه مشبّه بالمصدر مثل عدل و زور، و طفلا نصب علی الحال، یعنی نخرجکم من بطون امّهاتکم فی حال طفولیّتکم. «ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ» هاهنا فعل مضمر تقدیره، ثمّ نربّیکم لتبلغوا اشدّکم، الاشدّ جمع الشدّة مثل نعمة و انعم، و هو من البلوغ الی الاربعین سمّی الاشد لانّها حالة اجتماع الشدّة و القوّة، و کمال العقل و التجارب. «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّی» عند بلوغ الاشدّ او قبله او بعده، «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ» ای الهرم و الخرف و هو اهونه و اخسّه عند اهله، لانّه یصیر کلا علیهم و افاد قوله: «یُرَدُّ» الرجوع الی حالة کان علیها قبل، و هی الضعف زمن الطفولیة و قلّة الفهم، «لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً» لا یستفید علما و ینسی ما کان عالما به، و قیل لا یعقل بعد ما عقل شیئا، و قیل لا یعمل بعد عمله شیئا، و المعنی رددناه الی حالة الاولی فی حیاته لیعلم قدرتنا علی ردّه بعد موته، ثمّ بیّن دلالة اخری للبعث و لنفی الریب، فقال: «وَ تَرَی الْأَرْضَ هامِدَةً» ای یابسة میتة لا نبات فیها، یقال همدت النّار اذا صارت رمادا لم تبق فیها حرارة، و قیل هامدة ای دارسة. «فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ» ای المطر، «اهْتَزَّتْ» تحرّکت لاخراج النبات منها، «وَ رَبَتْ» زادت و انتفخت و نمت، قال الحسن: فیه تقدیم و تأخیر، ای ربت و اهتزّت، «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» ای من کل صنف و لون حسن رائق یبهج به، و المعنی حیاة الارض بنباتها بعد موتها بهمودها دالّة علی قدرتنا علی احیاء الموتی منها.

«ذلِکَ» ای ذلک الّذی تقدّم ذکره من اختلاف احوال خلق الانسان و احیاء الارض، «بِأَنَّ اللَّهَ» ای بسبب انّ اللَّه، «هُوَ الْحَقُّ» الثّابت الدّائم الموجود، و قیل فعل اللَّه ذلک لانّه هو الحق المستحق لکمال الصفات، «وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتی‌» کما احیی الارض، «وَ أَنَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ» ذو قدرة تامّة، «وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها» لفظه نفی و معناه نهی، ای لا ترتابوا فیها، «وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ» فقد قام الدّلیل علی ذلک، و فی خبر لقیط بن عامر بن المنتفق فی امر البعث. قال: فقلت یا رسول اللَّه کیف یجمعنا بعد ما تمزّقنا الرّیاح و البلی و السباع؟ قال انبئک بمثل ذلک فی الّ اللَّه الارض اشرقت علیها مدرة بالیة، فقلت انی تحیی ابدا ثم ارسل ربک علیها السّماء فلن تلبث علیها الّا ایاما حتی اشرقت علیها فاذا هی شربة واحدة و لعمر إلهک لهو اقدر علی ان یجمعکم من الماء علی ان یجمع نبات الارض فتخرجون من الاصواء و من القبور و من مصارعکم، فتنظرون الیه ساعة و تنظر الیکم، قال قلت یا رسول اللَّه و کیف و نحن مل‌ء الارض و هو واحد ینظر الینا و تنظر الیه؟ قال انبئک بمثل ذلک فی الّ اللَّه الشمس و القمر آیة منه صغیرة فترونهما ساعة واحدة و یریانکم لا تضامون فی رؤیتهما، قلت یا رسول اللَّه فما یفعل بنا اذا لقیناه؟ قال تعرضون علیه بادیة صفاحکم لا تخفی علیه منکم خافیة فیأخذ ربّک بیده غرفة من الماء فینضح به قبلکم فلعمر إلهک ما یخطئ به وجه احد منکم قطرة، فامّا المسلم فیدع وجهه مثال الریطة البیضاء و امّا الکافر فیخطمه بمثل المخطم الاسود.

قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ» ای فی صفاته فیصفه بغیر ما هو له، نزلت فی النضر بن الحارث، و قیل فی ابی جهل، و قیل فی المشرکین. «بِغَیْرِ عِلْمٍ» ای حجّة و برهان عقل، «وَ لا هُدیً» ای سنّة متّبعه، «وَ لا کِتابٍ مُنِیرٍ» واضح مبین انزل من عند اللَّه، علمی که حاصل آید بنده را ازین سه وجه حاصل آید: با از کتابی منزل یا از سنّتی متّبع یا از برهان عقل، چون این سه هیچ نباشد جز جهل محض نبود، ربّ العالمین بو جهل را و نضر حارث را و مشترکان را می‌گوید: که بجهل محض در خدای تعالی سخن می‌گویند و با رسول خصومت می‌گیرند.

«ثانِیَ عِطْفِهِ» متکبروار سر بیرون گردن وانهاده و پیچ در خود داده هم چنان که جایی دیگر گفت: «وَ إِذا تُتْلی‌ عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّی مُسْتَکْبِراً» و در حق منافقان گفت لووا رؤسهم. «ثانِیَ عِطْفِهِ» النّصب فی الیاء للحال، یقال ثنی فلان عطفه، و ثنی خدّه و نأی بجانبه. این همه بر یک نسق است و بر یک معنی و جمله کسی را گویند که خویشتن را بزرگ دارد و بچشم استخفاف بمردم نگرد و از راستی بر گردد و حق نپذیرد و عطف الرّجل ناحیة من منکبه الی کعبه و هو الجانب، فی قوله: «وَ نَأی‌ بِجانِبِهِ» و یقال للرّداء، عطاف لانّ الرّجل یلبسه فی جانبیه، و منه‌ قوله صلّی اللَّه علیه و سلّم: «سبحان الّذی تعطف العزّ» ای ارتدی به کقوله لبس المجد و فی‌ الحدیث: الکبریاء رد آیی و العظمة ازاری فمن نازعنی فیهما القیته فی النّار.

و فی الخبر: من نازع اللَّه رداه قصمه‌، و قال یهودی لکعب و هو کعب بن مانع بن متیح یقال له الحبر و قد یعظم فیقال الاحبار یکنّی ابا اسحاق. قال له یهودی یا باسحق ما کسوة ربّ العالمین؟ قال رداؤه العزّ و ازاره العظمة. فقال صدقت و اسلم و کسوة کل شی‌ء صفته، و فی القرآن «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ» هذا زوج الرّجل لانّه یلابسها و تلابسه، قال الشّاعر:

اذا ما الضّجیع ثنی عطفها
ثنت علیه فکانت لباسا

«لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» بفتح الیاء مکّی و ابو عمرو و رویس عن یعقوب، و الوجه انّه من الضّلال و الفعل منه ضلّ یضلّ و هو لازم، و قرأ الباقون، روح عن یعقوب لیضلّ بضم الیاء و الوجه انّه من اضلّ یضلّ اضلالا و هو متعدی ضلّ و اللام متعلقة بالجدال ای یجادل لیضلّ الناس من طاعة اللَّه کما قال: «وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ».

«لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ» یعنی القتل ببدر، قتل النبیّ (ص) النضر بن الحارث صبرا امر به فضربت عنقه، و لم یقتل هذه القتلة سواه و سوی عقبة بن ابی معیط، و قیل له فی الدّنیا خزی یعنی الجزیة و الهوان، فقد قال عزّ و جلّ و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین یعنی عزّ الاسلام. «وَ نُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَرِیقِ» ای عذاب النّار.

«ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ» القول هاهنا مضمر یعنی یقال له اذا عذّب فی النّار، هذا العذاب بما کسبت «یَداکَ» العرب، تدخل الید فی هذا الباب کثیرا و نزل بکثرتها القرآن «وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ» فیعذّبهم بغیر ذنب و هو جلّ جلاله علی ایّ وجه تصرّف فی عبده فحکمه عدل و هو غیر ظالم، و ذکر الظلّام بلفظ المبالغة لما اقترن بالعبید و هو اسم الجمع.

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ»، ابن عباس گفت: این آیت در شأن قومی آمد از اعراب بنی اسد بن خزیمة. بیابان نشین بودند برخاستند با اهل و عیال و هجرت کردند بمدینه چون ایشان را نعمت و راحت و صحّت تن و افزونی مال پیش آمد گفتند: هذا دین حسن و قد اصبنا فیه خیرا. نیکو دینی که دین اسلام است که ما بخیر و نعمت رسیدیم، باز چون ایشان را بیماری و رنج و درویشی رسید، شیطان ایشان را بر کفر و ردّت داشت گفتند: بئس الدّین هذا. بد دینی که این دین است که ما درین دین ببدی افتادیم، و نزلت هذا الایة. ابو سعید خدری گفت: مردی جهود مسلمان شد و بعد از اسلام بینایی وی برفت و مال و فرزند وی هیچ نماند دین اسلام بشوم داشت گفت: اقلنی یا محمّد، مرا اقالت کن. رسول خدای (ص) گفت این اقالت که تو میخواهی در اسلام نیست، جهود گفت من درین دین هیچ خیر نمی‌بینم، بینایی و مال و فرزند همه برفت، رسول (ص) گفت: «یا یهودی انّ الاسلام لیسبک الرّجال کما تسبک النّار خبث الحدید و الفضّة و الذهب»، اسلام مردان را بگدازد و اخلاص برد چنان که آتش آهن و سیم و زر و اخلاص بر دو خبث از آن بیرون کند، ربّ العالمین در شأن وی این آیت فرستاد. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ» ای علی شکّ، و اصله من حرف الشی‌ء و هو طرفه، نحو حرف الجبل و الحائط الّذی القائم علیه غیر مستقرّ، فقیل للشاکّ فی الدّین انّه یعبد اللَّه علی حرف لانّه علی طرف و جانب من الدّین غیر متوغّل و لا متمکّن کالقائم علی حرف الجبل فانّه مضطرب غیر مستقرّ. قال الحسن: هو المنافق یعبد اللَّه علی حرف، یعنی بلسانه دون قلبه، و المؤمن یعبد اللَّه علی حرفین، بلسانه و قلبه.

«فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ»، صحّة فی جسمه وسعة فی معیشته، «اطْمَأَنَّ بِهِ» رضی و سکن الیه، «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ» بلاء فی جسده و ضیق فی معیشته، «انْقَلَبَ عَلی‌ وَجْهِهِ» ای ارتدّ و رجع علی عقبه الی الوجه الّذی کان علیه من الکفر. «خَسِرَ الدُّنْیا» حیث لم یعمل فیها خیرا وفاته ما کان یؤمل، «وَ الْآخِرَةَ» حیث لا ینال نعیما و یخلّد فی النّار، و قیل «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ»، ای قتل فی الدنیا و حرم الجنّة، و قرئ خاسر الدّنیا منصوب علی الحال و الآخرة جرّ معطوف علی الدّنیا، «ذلِکَ» ای خسران الدّنیا و الآخرة، «هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ» الظاهر لا خسران اخسر منه.

«یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ» ای یعبد الصّنم الّذی لا نفع فیه و لا ضرّ، و قیل معناه یدعوا ما لا یضرّ ترک عبادته و لا ینفعه عبادته و طاعته. «ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ» ای ذلک الفعل هو العدول عن الصّواب.

«یَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ» ای لمن ضرّ دعائه و عبادته اقرب من نفعه لانّه یوجب القتل فی الدّنیا و النّار فی الآخرة. فان قیل لم قال: «لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ» و لا نفع فی عبادة الصّنم اصلا؟ قیل هذا علی عادة العرب فانّهم یقولون فما لا یکون اصلا بعید.

کقوله: «ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ» ای لا رجع اصلا. فلمّا کان نفع الصّنم بعیدا علی معنی انّه لا نفع فیه اصلا، قیل ضرّه اقرب لانّه کائن، و امّا اللّام فهی لام قسم و من فی موضع النصب، تأویله. یدعوا بعزّتی معبودا ضرّه اقرب من نفعه. «لَبِئْسَ الْمَوْلی‌» ای لبئس النّاصر الصّنم، «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ» الصّاحب و الخلیط، و العرب تسمّی الزوج عشیرا لاجل المخالطة.

«إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ». ای سیدخل یوم القیامة من آمن به و عمل فی الدّنیا بطاعته، «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» ای بساتین تجری من تحت قصورها و اشجارها الانهار. «إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ». یدخل من شاء الجنّة و یدخل من شاء النّار. «مَنْ کانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ»، الهاء راجعة الی الرّسول، «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ» ای بحبل، «إِلَی السَّماءِ» ای سقف البیت و السبب الحبل، و السّماء هاهنا سقف البیت، و کلّ ما علاک من شی‌ء فهو سماء، و قوله: «لْیَقْطَعْ» ای لیختنق، تقول العرب قطع فلان اذا اختنق، و قیل «ثُمَّ لْیَقْطَعْ» ای لیتعلّق بعنقه بالحبل و لیثقله بها حتی ینقطع، «فَلْیَنْظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ ما یَغِیظُ»، ما، بمعنی المصدر ای هل یذهبنّ کیده و حیلته غیظ، و المعنی من کان یظنّ ان لن ینصر اللَّه نبیّه فی الدّنیا بالغلبة و الحجّة و الظفر و الغنیمة، و فی الآخرة بالحجّة و الشفاعة و الثواب فلیشدد حبالا فی سقف بیته و لیختنق به حتّی یموت. این آیت در شأن قومی از غطفان و بنی اسد فرو آمد، رسول خدای ایشان را بر اسلام دعوت کرد ایشان سروا زدند گفتند میان ما و جهودان عهد و پیمان و سوگند است و ما ترسیم که محمّد را نصرت نباشد و دین وی قوّت نگیرد و آن گه آن عهد و پیمان ما با جهودان منقطع گردد از آن باز مانیم و باین نرسیم، ربّ العالمین این آیت بجواب ایشان فرستاد گفت: هر که می‌پندارد که اللَّه تعالی پیغامبر خویش را نصرت نخواهد داد و در دنیا و آخرت دین وی بالا نخواهد گرفت بگوی رسنی از بالا در آویز و خبه کن و پس بنگر تا آن کید و حیلت غیظ تو با رسول و با اسلام هیچ بخواهد برد یا نه، این چنانست که بعادت مردم گویند: من لم یحبّ هذا فلیختنق، و من لم یرض هذا فرأسه و الجدار، هر که این نپسندد و نخواهد گو سر بر دیوار می‌زن یا خویشتن را میکش. خلاصه معنی آنست که هر که گوید و پندارد که اللَّه تعالی رسول خود را نصرت نخواهد داد و این از آن گوید که او را خشم می‌آید از آن نصرت دادن، گوی بخشم خود می‌میر که آن نصرت خواهد بود هم در دنیا و هم در آخرت. مجاهد گفت: نصر اینجا بمعنی رزق است، یقال ارض منصورة ای ممطورة، و تقول العرب من نصرنی نصره اللَّه، ای من اعطانی اعطاه اللَّه، و باین قول «أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ» این هاء با «من» شود و معنی آنست که هر که پندارد که اللَّه تعالی او را روزی نخواهد داد بگوی خبه کن و خویشتن را بکش و پس بنگر تا این فعل ترس از تو بخواهد برد یا نه، و سبب هم آن بود که قوم غطفان می‌گفتند ما را از حلف یهود مال و نعمت و روزی فراوان میرسد و اگر آن عهد و پیمان بشکنیم از آن نعمت و روزی درمانیم، این آیت جواب ایشانست. قرأ ابو عمرو ورش عن نافع، و ابن عامر و رویس عن یعقوب «ثم لیقطع ثم لیقضوا»، بکسر اللّام. و الباقون باسکانها و زاد ابن عامر «و لیوفوا و لیطوفوا» بکسر اللّام فیهما و ذلک لانّ الاصل فی لامات الامر الکسر بدلالة انّک اذا ابتدأتها کسرتها، کقوله: «لیستأذنکم لینفق ذو سعة»، و انّما کسرت للفرق بینها و بین لام التّأکید فی نحو قوله: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ».

و امّا الاسکان فی الجمیع فلطلب الخفة استثقالا لتوالی الحرکات.

قوله: «وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ» ای کما بینّا ابتداء الخلق و المعاد انزلناه، «آیاتٍ بَیِّناتٍ» واضحات، یرید جمیع القرآن، و قیل کما بینّا قدرتنا علی الخلق عقلا انزلنا فی القرآن آیات واضحات بصحّة ذلک، «وَ أَنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ» ای و لانّ اللَّه یهدی الی النبوّة من یرید علی ما یوجبه الحکمة لا من تریدون، نظیره قوله: «وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلی‌ عِلْمٍ»، و قیل یهدی من یرید، ای یوفّق للصّواب من یرید هدایته.

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا»، هم المؤمنون من امّة محمّد (ص)، «وَ الَّذِینَ هادُوا» هم الیهود، «وَ الصَّابِئِینَ»، هم من الیهود، و قیل هم عبدة النجوم، و قرأ نافع الصابین بلا همز و قرأ الباقون الصابئین بالهمز، «وَ النَّصاری‌» هم الّذین تنصروا، «وَ الْمَجُوسَ» هم عبدة النّیران، و امّا البها فریدیة الّذین یعبدون الشّمس و لا یعبدون النّار فهم زنادقة. الحقوا بالمجوس قوم یدعون ابراهیم، «وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا» هم عبدة الاصنام، قال قتادة: الادیان خمسة، اربعة للشیطان و واحد للرّحمن. «إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ» ای بین الّذین آمنوا و بین هؤلاء، «یَوْمَ الْقِیامَةِ»، و الفصل ان یدخل المؤمنین الجنّة و یدخل الآخرین النّار، کقول اهل النّار بعد ان یدخلوها، انّ اللَّه قد حکم بین العباد. «إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ» عالم به حافظ له لا یخفی علیه شی‌ء و خبر انّ الاوّل انّ الثانی کما تقول انّ زیدا انّ اباه قائم، و کقول الشاعر:

انّ الخلیفة انّ اللَّه سر بله
سربال ملک به یزجی الخواتیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سوره بعدد کوفیان هفتاد و هشت آیتست، و بعدد بصریان هفتاد و پنج آیت، و هزار و دویست و نود و یک کلمت و پنج هزار و هفتاد حرف. جمله بمکه فرو آمد مگر سه آیت که در مدنیّات شمرند، «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ» الی قوله «إِلی‌ صِراطِ الْحَمِیدِ»، بعضی مفسّران گفتند سوره همه مدنی است مگر چهار آیت: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ» الی آخر اربع آیات. و قیل کلّها مکّیّة الّا اربع آیات: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ» الی آخر الآیتین، و قوله تعالی: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» الی آخر الآیتین. و در این سوره سه آیت منسوخ است بآیت سیف، اوّل: «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ»، دیگر «وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ» این هر دو آیت منسوخ است بآیت سیف، سوّم «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ» نسخها اللَّه تعالی بقوله: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ». و عن‌ ابیّ بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة الحجّ اعطی من الاجر کحجّة حجّها و عمرة اعتمرها بعدد من حجّ و اعتمر فیما مضی و فیما بقی.
هوش مصنوعی: این سوره شامل هفتاد و هشت آیه برای کوفیان و هفتاد و پنج آیه برای بصریان است. همچنین دارای هزار و دویست و نود و یک کلمه و پنج هزار و هفتاد حرف می‌باشد. تمامی آیات آن در مکه نازل شده است به جز سه آیه که به مدنیات مربوط می‌شوند. برخی مفسران معتقدند که این سوره به جز چهار آیه، همه مدنی است. همچنین گفته شده که به جز چهار آیه، باقی آن مکی است. در این سوره، سه آیه منسوخ وجود دارد که به آیات سیف اشاره دارند. همچنین، از ابی بن کعب نقل شده که پیامبر (ص) فرموده‌اند: "کسی که سوره حج را بخواند، اجرش مانند اجر کسی است که حجی به جا آورده و عمری انجام داده است."
قوله: «یا أَیُّهَا النَّاسُ» خطاب لاهل مکّة، «اتَّقُوا رَبَّکُمْ» اطیعوه و احذروا عقابه «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‌ءٌ عَظِیمٌ» الزلزلة و الزلزال شدة الحرکة و شدّة الاضطراب و لیس یرید به اضطراب السّاعة و انّما یرید به اضطراب الارض بما فیها من الجبال و اضیف الی السّاعة لانّها من اشراطها. مفسّران اینجا دو قول گفته‌اند که: این زلزله کی خواهد بود، قومی گفتند این زلزله از اشراط ساعتست در دنیا خواهد بود در آخر الزمان بوقت قرب قیامت بنفخه اولی که آن را نفخه فزع گویند، گفتند فریشته‌ای از آسمان ندا کند که: یا ایّها النّاس اتی امر اللَّه. آواز وی بجمله اهل زمین رسد همه در فزع افتند فزعی عظیم که از آن هیبت و فزع همه زنان حامله بار فرو نهند و ناخورده شراب بسان مستان افتان خیزان شوند، زمین را و کوه‌ها را بشدت و عنف بجنبانند و از پس این زلزله و فزع آفتاب از مغرب بر آید، و بقول سدّی و حسن: این زلزله روز قیامت خواهد بود وقت خاست رستاخیز. و قال ابن عباس: هی الزلزلة الّتی تکون معها السّاعة و هی رجعة الارض لخروج من فیها.
هوش مصنوعی: در این متن به مردم مکه خطاب می‌شود که از خالق خود بترسند و به او اطاعت کنند و از عذاب او دوری کنند. اشاره به زلزله عظیم روز قیامت شده است که به معنای حرکت شدید و اضطراب زمین است. این زلزله به زلزله‌ای اشاره دارد که در زمان نزدیک به قیامت رخ می‌دهد، زمانی که یک فرشته از آسمان ندا می‌زند و مردم را از وقوع امر الهی آگاه می‌سازد. به طوری که همه مردم دچار ترس و وحشت می‌شوند و این وحشت به حدی است که زنان باردار فرزندانشان را سقط می‌کنند. در این حالت، زمین و کوه‌ها به شدت به لرزه درمی‌آیند. همچنین گفته شده که این زلزله در روز قیامت و در زمان برخواستن از قبرها نیز اتفاق می‌افتد و زمین به حالت خود برای خروج مردم از آن برمی‌گردد.
«یَوْمَ تَرَوْنَها» یعنی الزلزلة، و قیل السّاعة، «تَذْهَلُ» یعنی تغفل، و الذهول الغفلة، و قیل الذهول السّلو، ذهلت عن کذا اذا سلوت عنه. «کُلُّ مُرْضِعَةٍ» ای کلّ امرأة معها ولد ترضعه، یقال امرأة مرضع بلاهاء اذا ارید به الصّفة مثل حائض و حامل، فاذا ارادوا الفعل فی الحال ادخلوا الهاء. «وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها» ای تسقط ولدها من هول ذلک الیوم. قال الحسن: تذهل المرضعة عن ولدها بغیر فطام، و تضع الحامل ما فی بطنها لغیر تمام. این دلیل قول ایشانست که گفتند این زلزله در دنیاست پیش از رستاخیز، زیرا که حبل و وضع حمل و رضاع بعد از بعث نباشد، و بقول ایشان که گفتند زلزله در قیامتست سیاق این سخن بر تعظیم کار رستاخیز است و شدت هول و سعوبت آن نه بر تحقیق حمل و رضاع، هذا کقول القائل:اصابنا امر یشیب فیه الولید، یرید شدّته و صعوبته. «وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری‌ وَ ما هُمْ بِسُکاری‌»
هوش مصنوعی: در روزی که آن را خواهید دید، به معنای زلزله است و برخی آن را به قیامت مرتبط می‌دانند. در اینجا "تذهل" به معنای غافل شدن است و این غفلت به معنی فراموشی است. هر زنی که فرزندی دارد، به عنوان مادر شیر دهنده شناخته می‌شود. اگر به این صفت اشاره شود، می‌گویند "زن شیرده" بدون وصفت دیگر. در حالتی که به عمل در آن لحظه اشاره شود، از ه‌ها استفاده می‌کنند. "و هر زن بارداری حملش را می‌گذارد" به معنای اینکه فرزندش را در آن روز به خاطر فشار و وحشت آن از دست می‌دهد. امام حسن می‌گوید مادر شیر دهنده در آن روز حتی اگر فرزندش را از دامن نگیرد، از او غافل خواهد شد و زن باردار نیز به خاطر فشار آن روز فرزندش را سقط خواهد کرد. این نشان از این دارد که زلزله‌ای که در این دنیا رخ می‌دهد قبل از قیامت خواهد بود چون زایمان و شیردهی بعد از قیامت ممکن نیست. همچنین، اگر قرار باشد بگویند زلزله در قیامت است، این سخن به عظمت کار قیامت و شدت وحشت آن اشاره دارد، نه به وقوع زایمان و شیردهی. این مانند این است که کسی بگوید: "ما دچار حادثه‌ای شدیم که موهای نوزاد را سپید می‌کند"، که به شدت و سختی آن اشاره دارد. و خواهید دید که مردم مانند مست‌ها هستند، در حالی که مست نیستند.
قرأ حمزة و الکسائی «سکری و ما هم بسکری» بفتح السین من غیر الف فیهما، و قرأ الباقون «سکاری و ما هم بسکاری» بضمّ السین و بالالف فیهما، و هما لغتان کلاهما جمع سکران، و المعنی اذا نظرت الیهم تحسبهم سکاری من زوال عقلهم و لیسوا کذلک فی الحقیقة و لکن هول القیامة صیّرهم کذلک. عمران حصین و ابو سعید خدری گفتند: این دو آیت از اول سوره در غزات بنی المصطلق فرو آمد در میانه شب، جمع یاران در روش بودند که رسول خدای ندا کرد همه را باز خواند، یاران همه راحلها سوی وی راندند و گرد وی در آمدند رسول (ص) این هر دو آیت بر ایشان خواند یاران بسیار بگریستند و زاری کردند آن گه جایی که فرو آمدند از دلتنگی و رنجوری زینها از چهارپایان باز نگرفتند و خیمه‌ها نزدند و دیگها نپختند هم چنان اندوهگین و متفکّر نشسته گریان و سوزان، رسول خدا یاران را گفت: «أ تدرون ای یوم ذلک؟» هیچ دانید که آن روز چه روزست؟ گفتند اللَّه و رسوله اعلم، اللَّه تعالی داناتر دانایی است بآن روز و پس رسول وی، رسول گفت آن روز ربّ العزّه آدم را گوید برخیز و از فرزندان خود نصیب آتش بیرون کن، گوید بار خدایا چند بیرون کنم؟ گوید از هزار نهصد و نود و نه بیرون کن و یکی را بگذار که سزای بهشتست، آن سخن بر یاران صعب آمد و در زاریدن و گریستن بیفزودند و گفتند: فمن ینجو یا رسول اللَّه؟ پس از ما خود که رهد و که امید دارد که نجات یابد؟ رسول خدا گفت: «ابشروا و سدّدوا و قاربوا».
هوش مصنوعی: حمزه و الکسائی واژه «سکری» و «ما هم بسکری» را با فتحه بر روی سین خواندند، در حالی که دیگران «سکاری» و «ما هم بسکاری» را با ضمه خواندند. این دو واژه هر دو جمع «سکران» هستند و معنی آن این است که وقتی به یاد آن‌ها می‌افتی، به نظرت می‌آیند که در حالت مستی هستند، در حالی که در واقع چنین نیستند، بلکه ترس وحشت قیامت باعث این حالت شده است. عمران حصین و ابو سعید خدری گفتند که این دو آیه در ابتدای سوره در غزوه بنی المصطلق در شب نازل شد. در آن زمان، یاران در حال حرکت بودند که پیامبر خدا آن‌ها را ندا کرد و همه به سوی او برگشتند. سپس پیامبر این دو آیه را بر آن‌ها خواند و یاران به شدت گریستند و زاری کردند، تا جایی که در مکانی که نازل شد، از درد و رنج، سواران و خیمه‌ها را بر پا نکردند و همچنان غمگین و افکارشان مشغول بود. پیامبر به آن‌ها گفت: «آیا می‌دانید آن روز چه روزی است؟» آن‌ها پاسخ دادند: خدا و رسولش داناتر است. سپس پیامبر ادامه داد که در آن روز پروردگار عظیم به آدم می‌گوید که برخیز و از فرزندانش افرادی را به آتش بفرستد. آدم می‌پرسد: بار خدایا، چند نفر را بیرون کنم؟ و خدا پاسخ می‌دهد: از هر هزار نفر، نهصد و نود و نه نفر را بیرون کن و فقط یکی را بگذار که سزاوار بهشت است. این سخن برای یاران بسیار سخت بود و بر شدت زاری و گریه آن‌ها افزود. آن‌ها گفتند: پس چه کسی نجات خواهد یافت، ای رسول خدا؟ پیامبر پاسخ داد: «خوشحال باشید و استقامت داشته باشید و نزدیک شوید».
بشارت پذیرید راست باشید و ساکن گردید و این اندوه و گریستن فراوان فراهم گیرید و بدانید که آن نهصد و نود و نه از یأجوج و مأجوج باشند و از شما یکی، شما که یاران منید و امّت من بقیامت مسلمانان و مؤمنان در میان کفار، و یأجوج و مأجوج فردا در قیامت همچون یکتا موی سیاه باشند در گاو سپید یا همچون یکتا موی سپید در گاو سیاه. آن گه گفت من چنان امیدوارم که امّت من ثلث اهل بهشت باشند، یاران همه از شادی تکبیر گفتند و خدای تعالی را سپاسداری کردند، رسول خدا بر آن بیفزود و گفت: چنان دانم که شما اعنی امّت من نیمه اهل بهشت باشید، یاران هم چنان ثناء خدای تعالی گفتند و شادی نمودند، رسول بر آن بیفزود گفت چنان دانم که دو سیک اهل بهشت شما باشید، آن گه گفت اهل بهشت صد و بیست صف باشند، هشتاد صف از ایشان امّت منند، ثم‌
هوش مصنوعی: بشارت بدهید که راست باشید و ثابت قدم بمانید، و بر اندوه و گریه‌ی فراوان خود بیفزایید و بدانید که نهصد و نود و نه نفر از یأجوج و مأجوج هستند و شما یکی از آنانید، شما که یاران من هستید و امّت من در قیامت مسلمانان و مؤمنان در میان کافران خواهید بود. در آن زمان، یأجوج و مأجوج در قیامت به مانند یک موی سیاه بر یک گاو سفید یا یک موی سفید بر یک گاو سیاه خواهند بود. سپس فرمود: "من امیدوارم که امّت من یک سوم اهل بهشت باشد." یاران همه با شادی تکبیر گفتند و خدا را سپاس گفتند. رسول خدا افزود: "چنان می‌دانم که امّت من نصف اهل بهشت خواهند بود." یاران باز هم خدا را ستایش کردند و شاد شدند. رسول خدا دوباره افزود: "چنان می‌دانم که شما دو سوم اهل بهشت خواهید بود." سپس فرمود: "اهل بهشت صد و بیست صف خواهند بود که هشتاد صف از آن‌ها امّت من هستند."
قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «و یدخل من امّتی الجنّة سبعون الفا بغیر حساب». فقال عمر سبعون الفا؟ قال نعم و مع کل واحد سبعون الفا، فقام عکاشة بن محصن فقال یا رسول اللَّه ادع اللَّه ان یجعلنی منهم، فقال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم انت منهم، فقال رجل من الانصار فقال ادع اللَّه ان یجعلنی منهم، فقال رسول اللَّه سبقک بها عکاشة.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «از امت من هفتاد هزار نفر بدون حساب وارد بهشت می‌شوند». عمر پرسید: «هفتاد هزار نفر؟» پیامبر پاسخ دادند: «بله و با هر یک از آن‌ها هفتاد هزار نفر دیگر نیز هستند». در این حین، عکاشه بن محصن برخاست و گفت: «ای رسول خدا، از خدا بخواه که مرا از آن‌ها قرار دهد». پیامبر (ص) فرمودند: «تو از آن‌ها هستی». سپس مردی از انصار خواست که او نیز از آن‌ها باشد. پیامبر فرمود: «عکاشه در این زمینه پیشی گرفته است».
و عن عائشة قالت نام النبیّ (ص) فی حجرتی فقطرت دموعی علی خدّه، فاستیقظ فقال ما یبکیک؟ فقلت ذکرت القیامة و هو لها فهل تذکرون اهالیکم یا رسول اللَّه؟ فقال یا عائشة ثلاثة مواطن لا یذکر فیها احد الّا نفسه: عند المیزان حتّی یعلم أ یخف میزانه ام یثقل، و عند الصحف حتّی یعلم ما فی صحیفته، و عند الصراط حتّی یجاوزه.
هوش مصنوعی: عایشه می‌گوید: پیامبر (ص) در اتاق من خواب بود و اشک‌هایم بر صورتش ریخت. او بیدار شد و پرسید: "چرا می‌گرید؟" من پاسخ دادم: "به یاد قیامت هستم و شما نیز در آن روز به یاد خانواده‌تان هستید؟" او فرمود: "عایشه، در سه موقعیت کسی به یاد دیگران نمی‌افتد، جز خود او: در هنگام سنجش اعمال، تا بداند آیا کارهایش سنگین‌تر است یا سبک‌تر، در هنگام بررسی نامه‌های اعمال، تا بداند در پرونده‌اش چیست، و در کنار صراط، تا به سلامت بگذرد."
قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ» این آیت در شأن النضر بن الحارث فرو آمد، مردی کافر دل بود سخت خصومت، ملائکه را بنات اللَّه گفت، و قرآن را اساطیر الاوّلین گفت، و بعث و نشور را منکر بود و مجادلت وی در اللَّه تعالی آن بود که بجهل و کفر خویش میگفت، اللَّه تعالی قادر نیست بر زنده گردانیدن مرده پس از آن که خاک گشت و ذلک فی قوله تعالی: «مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ»، و با رسول خدای باین معنی خصومت میگرفت، ربّ العزّه گفت: «وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرِیدٍ».
هوش مصنوعی: این آیه درباره افرادی است که بدون دانش و آگاهی درباره خداوند، جدل و بحث می‌کنند. این مورد به شخصی به نام النضر بن الحارث مربوط می‌شود که به شدت به خداوند کافر بود و به ملائکه، کلمه "بنات اللَّه" را نسبت می‌داد و قرآن را صرفا افسانه‌های گذشتگان می‌خواند. او همچنین به طور کامل به مفهوم بعث و نشور (زنده شدن بعد از مرگ) اعتقادی نداشت و ادعا می‌کرد که خداوند نمی‌تواند مردگان را پس از از بین رفتن به زندگی بازگرداند. او با پیامبر خدا درباره این موضوع به نزاع می‌پرداخت و بر این باور بود که امکان ندارد خداوند بتواند استخوان‌های پوسیده را زنده کند. در پاسخ به این جدل‌ها، خداوند اشاره می‌کند که این افراد به سوی شیاطین متمایل می‌شوند.
ای یتّبع فی جداله ذلک کلّ شیطان مرید، متمرد عات خبیث. یقال فی الغایة مرید و هو الّذی لا یبقی من الشرّ شیئا الّا اتاه لا یتحاشی عنه، و قیل للحدث امرد لانّه لا شعر علیه و ارض مرداء لا نبات علیها.
هوش مصنوعی: هر کسی که در جدل و بحثش پیرو شیطان باشد، دچار فساد و منحرف است و از جنبه‌های بدی پر از کینه و خبیث است. در نهایت، واژه "مرید" برای کسی به کار می‌رود که هیچ نوع شرارتی را ترک نمی‌کند و از آن فرار نمی‌کند. همچنین به دلیل نداشتن مو، به کسی که جوان و بی‌مو است "امرد" گفته می‌شود و ارضی که رویش گیاه ندارد را "مرداء" می‌نامند.
«کُتِبَ عَلَیْهِ» ای علی الشّیطان. «أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ» ای قضی علی الشّیطان انّه یضلّ اتباعه و یدعوهم الی النّار. کرّر «انّ» و هذا ممّا یستحسن فی العربیّة ان نقول انّ فلانا انّه فصیح. قال الشاعر:
هوش مصنوعی: بخشیده شده بر او، ای علی شیطان، این که هرکس او را پیروی کند، او را گمراه می‌کند. این تصمیمی است که بر شیطان گرفته شده است و او پیروان خود را به آتش دعوت می‌کند. تکرار واژه "این" در زبان عربی مطلوب است؛ مثلاً می‌گوییم "این فرد واقعاً فصیح است."
انّ الخلیفة انّ اللَّه سر بله
سربال ملک به یزجی الخواتیم.
هوش مصنوعی: بیشک ولی خدا، که فرستادهٔ اوست، برتری و مقامش به مانند ابرهای بالاست که بر فراز سرها می‌باشد و بهترین و آخرین نتیجه‌ها را به ارمغان می‌آورد.
«وَ یَهْدِیهِ إِلی‌ عَذابِ السَّعِیرِ» ای یدعوه الی النّار بما یزیّن له من الباطل. ثمّ الزم الحجّة منکری البعث فقال: «یا أَیُّهَا النَّاسُ» یعنی ایّها الشاکّون فی البعث، «إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ» ای فی شکّ فی قدرة اللَّه علی البعث، و فی شکّ من صدق محمّد، «فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ» ای فانظروا فی ابتداء خلقناکم، «فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ» یعنی آدم، «مِنْ تُرابٍ» ثمّ ذریته، «مِنْ نُطْفَةٍ» النطف الصبّ، و النطفة المصبوب، و قیل هی الماء القلیل، قیل و هی الماء الصافی و جمعها نطف. «ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ» و هی الدّم العبیط الجامد و جمعها علق، «ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ» و هی لحمة قلیلة قدر ما یمضغ، و ذلک انّ النطفة تصیر دما غلیظا ثم تصیر لحما، «مُخَلَّقَةٍ» یعنی مخلوقة و التّشدید لتکرار الفعل من السمع و البصر، و الاکف و الفم و غیر ذلک. قال ابن عباس و قتادة: مخلّقة ای تامّة الخلق و الاعضاء، «وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ» غیر تامّة یعنی ناقصة الخلق و الاعضاء، و قال مجاهد: مصوّرة و غیر مصوّرة، یعنی السّقط و ذلک انّ اللَّه اذا اراد ان یخلق الحیاة فی الولد اظهر فیه خطوطا، ثم یصیر کلّ خط عضوا، و قیل المخلّقة، الولد الّذی تأتی به المرأة لوقت، و غیر المخلّقة السّقط یسقط قبل وقته روی عن علقمة عن عبد اللَّه بن مسعود قال: انّ النطفة اذا استقرّت فی الرّحم اخذها ملک بکفه فقال ایّ ربّ مخلّقة او غیر مخلّقة، فان قال غیر مخلّقه قذفها الرّحمن دما و لم یکن نسمة، و ان قال مخلّقة قال الملک أ ذکر ام انثی؟ أ شقی ام سعید؟ ما الاجل و ما العمل؟ و ما الرّزق؟ و بایّ ارض یموت؟ فیقال له اذهب الی امّ الکتاب فانّک تجد فیها کلّ ذلک، فیذهب فیجد فی الکتاب فینسخها فلا یزال معه حتّی یأتی علی آخر صفته.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف مراحل خلقت انسان می‌پردازد و در آن اشاره می‌شود که انسان از چیزهای مختلفی، از جمله خاک، نطفه، و خون شکل می‌گیرد. در ابتدا، آدم از خاک خلق شده و سپس نسل او از نطفه‌ای که به شکل مایع است، به وجود می‌آید. این نطفه به تدریج به خون سفت و سپس به توده‌ای از گوشت تبدیل می‌شود. این فرایند شامل مراحل مختلفی است که در آن موجود زنده به طور کامل یا ناقص شکل می‌گیرد. همچنین، توضیحاتی درباره چگونگی ورود روح به بدن انسان ارائه می‌شود و اهمیت نقش ملک در تعیین سرنوشت هر انسان، از جمله جنسیت و روزی‌اش، مورد اشاره قرار می‌گیرد. در نهایت، همه این جزئیات به این نکته اشاره دارد که همه چیز به اراده خداوند بستگی دارد و اوست که علم کامل و درباره همه چیز آگاه است.
و قال رسول اللَّه (ص): «انّ خلق احدکم یجمع فی بطن امّة اربعین یوما، ثمّ یکون علقة مثل ذلک، ثمّ یکون مضغة مثل ذلک، ثم یبعث اللَّه الیه ملکا باربع کلمات، فیکتب عمله و اجله و رزقه و شقیّ او سعید، ثمّ ینفخ فیه الرّوح.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «آفرینش هر یک از شما نوزادان در رحم مادر، چهل روز طول می‌کشد. سپس به مدت مشابه به شکل لخته خونی و بعد به شکل تکه‌ای گوشت درمی‌آید. سپس خداوند فرشته‌ای را با چهار کلمه به او می‌فرستد که سرنوشت او، مدت عمرش، روزی‌اش و این که شقی یا سعيد خواهد بود را می‌نویسد. در نهایت، روح در او دمیده می‌شود.»
و قوله: «لِنُبَیِّنَ لَکُمْ» اللّام متعلقة بترتیب الخلق کانّه قال: فقلناکم فی ابتداء الخلق من حال الی حال مع قدرتنا علی انشائکم دفعة واحدة، لنبیّن لکم قدرتنا علی ما نشاء. معنی آنست که شما را در بد و آفرینش بگردانیدم در اطوار خلقیّت ازین حال بدان حال و ازین طور بدان طور، روزگاری نطفه و روزگاری علقه و روزگاری مضغه و بر ما آسان بود و قدرت بود که ما شما را بیک دفعه آفریدیمی لکن خواستیم که با شما نمائیم کمال قدرت خویش بر آنچه خواهیم چنان که خواهیم آفرینیم و قدرت آن داریم، و قیل «لِنُبَیِّنَ لَکُمْ» یعنی لنظهر لکم قدرتنا علی اعادة الخلق، بیافریدیم شما را تا بآفرینش اوّل دلیل گیرید بر آفرینش ثانی، با شما می‌نماییم که هم چنان که بر آفرینش اوّل قادریم بر اعادت و بعث قادریم، و قیل معناه، لنبیّن لکم ما تأتون و ما تدرون و ما تحتاجون الیه فی العبادة، شما را بیافریدیم تا نیک و بد خود بدانید و آنچه شما را در پرستش اللَّه تعالی بکار آید بشناسید و در یابید. «وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ» این ما، خواهی بمعنی من گویی خواهی بمعنی مدّت، اگر بمعنی من گویی، معنی آنست که ما آن کس که خواهیم از فرزندان در رحمها میداریم و آرام میدهیم چنان که رحم او را نیفکند و سقط نبود، «إِلی‌ أَجَلٍ مُسَمًّی» تا بوقت خویش تمام خلق و تمام مدت بیرون آید، و اگر گوئیم «ما»، اسم مدّت است معنی آنست که ما چندان که خواهیم فرزند را در رحم میداریم، خواهیم چهار سال که اکثر مدت الحمل است، خواهیم شش ماه که اقلّ المدّت است، خواهیم نه ماه که غالب عادت باروران است، «ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا» یعنی اطفالا، یدلّ علیه ذکر الجماعة، و الطفل یقع علی الجمع کقوله: «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا»، و قیل معناه نخرج کلّ واحد منکم من بطن امّه طفلا، و قیل انّه مشبّه بالمصدر مثل عدل و زور، و طفلا نصب علی الحال، یعنی نخرجکم من بطون امّهاتکم فی حال طفولیّتکم. «ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ» هاهنا فعل مضمر تقدیره، ثمّ نربّیکم لتبلغوا اشدّکم، الاشدّ جمع الشدّة مثل نعمة و انعم، و هو من البلوغ الی الاربعین سمّی الاشد لانّها حالة اجتماع الشدّة و القوّة، و کمال العقل و التجارب. «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّی» عند بلوغ الاشدّ او قبله او بعده، «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ» ای الهرم و الخرف و هو اهونه و اخسّه عند اهله، لانّه یصیر کلا علیهم و افاد قوله: «یُرَدُّ» الرجوع الی حالة کان علیها قبل، و هی الضعف زمن الطفولیة و قلّة الفهم، «لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً» لا یستفید علما و ینسی ما کان عالما به، و قیل لا یعقل بعد ما عقل شیئا، و قیل لا یعمل بعد عمله شیئا، و المعنی رددناه الی حالة الاولی فی حیاته لیعلم قدرتنا علی ردّه بعد موته، ثمّ بیّن دلالة اخری للبعث و لنفی الریب، فقال: «وَ تَرَی الْأَرْضَ هامِدَةً» ای یابسة میتة لا نبات فیها، یقال همدت النّار اذا صارت رمادا لم تبق فیها حرارة، و قیل هامدة ای دارسة. «فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ» ای المطر، «اهْتَزَّتْ» تحرّکت لاخراج النبات منها، «وَ رَبَتْ» زادت و انتفخت و نمت، قال الحسن: فیه تقدیم و تأخیر، ای ربت و اهتزّت، «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» ای من کل صنف و لون حسن رائق یبهج به، و المعنی حیاة الارض بنباتها بعد موتها بهمودها دالّة علی قدرتنا علی احیاء الموتی منها.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که خداوند خواسته است تا نشان دهد چگونه انسان‌ها را مرحله به مرحله آفریده است. این مراحل شامل شکل‌گیری نطفه، علقه و مضغه است که نشان‌دهنده قدرت خداوند در آفرینش موجودات است. همچنین تأکید شده که خداوند قادر است انسان‌ها را به‌صورت یکجا خلق کند، اما این کار را به‌دلیل نشان دادن قدرت خود به تدریج انجام داده است. خداوند ما را آفریده تا درک کنیم که چطور از یک حالت به حالت‌های دیگر تغییر می‌کنیم و چه نیازهایی در عبادت داریم. همچنین اشاره می‌شود که خداوند مدت زمان حمل را تعیین کرده و ممکن است فرزندان را در رحم مادرانشان برای یک زمان مشخص نگه دارد. پس از مدت معین، خداوند انسان‌ها را به‌عنوان کودکان از رحم بیرون می‌آورد و این پروسه تا رسیدن به سنین بلوغ ادامه دارد. در سنین بلوغ، برخی ممکن است زودتر فوت کنند و برخی دیگر به سنین کهولت می‌رسند که در این حالت وضعیت آنها به حالت ابتدایی باز می‌گردد. در این دوران، فرد قادر به یادگیری یا به خاطر سپردن دانش و تجربیات قبلی خود نیست. در ادامه، اشاره شده که زمین در حالت مردگی و خشکی قرار دارد، اما وقتی باران بر آن نازل می‌شود، زندگانی و رویش دوباره آغاز می‌گردد. این فرایند، دلیلی بر قدرت خداوند در احیای مردگان و نشان‌دهنده زندگی پس از مرگ است.
«ذلِکَ» ای ذلک الّذی تقدّم ذکره من اختلاف احوال خلق الانسان و احیاء الارض، «بِأَنَّ اللَّهَ» ای بسبب انّ اللَّه، «هُوَ الْحَقُّ» الثّابت الدّائم الموجود، و قیل فعل اللَّه ذلک لانّه هو الحق المستحق لکمال الصفات، «وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتی‌» کما احیی الارض، «وَ أَنَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ» ذو قدرة تامّة، «وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها» لفظه نفی و معناه نهی، ای لا ترتابوا فیها، «وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ» فقد قام الدّلیل علی ذلک، و فی خبر لقیط بن عامر بن المنتفق فی امر البعث. قال: فقلت یا رسول اللَّه کیف یجمعنا بعد ما تمزّقنا الرّیاح و البلی و السباع؟ قال انبئک بمثل ذلک فی الّ اللَّه الارض اشرقت علیها مدرة بالیة، فقلت انی تحیی ابدا ثم ارسل ربک علیها السّماء فلن تلبث علیها الّا ایاما حتی اشرقت علیها فاذا هی شربة واحدة و لعمر إلهک لهو اقدر علی ان یجمعکم من الماء علی ان یجمع نبات الارض فتخرجون من الاصواء و من القبور و من مصارعکم، فتنظرون الیه ساعة و تنظر الیکم، قال قلت یا رسول اللَّه و کیف و نحن مل‌ء الارض و هو واحد ینظر الینا و تنظر الیه؟ قال انبئک بمثل ذلک فی الّ اللَّه الشمس و القمر آیة منه صغیرة فترونهما ساعة واحدة و یریانکم لا تضامون فی رؤیتهما، قلت یا رسول اللَّه فما یفعل بنا اذا لقیناه؟ قال تعرضون علیه بادیة صفاحکم لا تخفی علیه منکم خافیة فیأخذ ربّک بیده غرفة من الماء فینضح به قبلکم فلعمر إلهک ما یخطئ به وجه احد منکم قطرة، فامّا المسلم فیدع وجهه مثال الریطة البیضاء و امّا الکافر فیخطمه بمثل المخطم الاسود.
هوش مصنوعی: این متن اشاره به حقیقت وجود خداوند و قدرت او دارد. در آن بیان می‌شود که خداوند حقیقت ثابت و دائمی است که قادر به احیا کردن مردگان و زنده کردن زمین است. همچنین به این نکته اشاره می‌شود که قیامت به‌طور حتمی خواهد آمد و هیچ شکی در آن نیست. خداوند کسانی را که در قبرها هستند، برمی‌انگیزد. در ادامه، از یک مکالمه میان پیامبر اسلام و یکی از افراد درباره چگونگی زنده شدن کسانی که در خاک تکه‌تکه شده‌اند، صحبت می‌شود. پیامبر توضیح می‌دهد که خداوند قادر است این افراد را هم‌چون گیاهانی که از زمین روییده می‌شوند، دوباره زنده کند و در صورتی که همه در یک زمان به خدا نگاه کنند، این امر ممکن است. او همچنین به برتری خداوند در جمع کردن انسان‌ها از قبرها و نگاه کردن به آن‌ها اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که هر شخص در مواجهه با خداوند در روز قیامت ویژگی‌های خاصی خواهد داشت و خداوند با رافت و رحمت به بندگان خود نظر خواهد کرد.
قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ» ای فی صفاته فیصفه بغیر ما هو له، نزلت فی النضر بن الحارث، و قیل فی ابی جهل، و قیل فی المشرکین. «بِغَیْرِ عِلْمٍ» ای حجّة و برهان عقل، «وَ لا هُدیً» ای سنّة متّبعه، «وَ لا کِتابٍ مُنِیرٍ» واضح مبین انزل من عند اللَّه، علمی که حاصل آید بنده را ازین سه وجه حاصل آید: با از کتابی منزل یا از سنّتی متّبع یا از برهان عقل، چون این سه هیچ نباشد جز جهل محض نبود، ربّ العالمین بو جهل را و نضر حارث را و مشترکان را می‌گوید: که بجهل محض در خدای تعالی سخن می‌گویند و با رسول خصومت می‌گیرند.
هوش مصنوعی: گفته شده است که برخی از مردم در مورد خداوند به‌جدل می‌پردازند، به ویژه در خصوص صفات او، و این آیاتی در مورد افرادی مانند نضر بن حارث، ابوجهل و مشرکین نازل شده است. این افراد بدون علم، یعنی بدون دلیل و برهان عقل، و بدون هدایت، یعنی بدون پیروی از سنتی معتبر، و بدون کتاب روشنی که از جانب خدا نازل شده باشد، در مسائل الهی سخن می‌گویند. علمی که انسان می‌تواند از آن بهره‌مند شود، تنها از طریق کتابی نازل شده، سنتی که باید پیروی کرد، یا برهانی عقلانی امکان‌پذیر است. در غیر این صورت، سخن گفتن در مورد خداوند تنها جهل خالص است. خداوند در مورد ignorance این افراد و خصومت آن‌ها با پیامبر سخن می‌گوید که در واقع به دلیل جهل محض در مورد خداوند و حقایق دینی صحبت می‌کنند.
«ثانِیَ عِطْفِهِ» متکبروار سر بیرون گردن وانهاده و پیچ در خود داده هم چنان که جایی دیگر گفت: «وَ إِذا تُتْلی‌ عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّی مُسْتَکْبِراً» و در حق منافقان گفت لووا رؤسهم. «ثانِیَ عِطْفِهِ» النّصب فی الیاء للحال، یقال ثنی فلان عطفه، و ثنی خدّه و نأی بجانبه. این همه بر یک نسق است و بر یک معنی و جمله کسی را گویند که خویشتن را بزرگ دارد و بچشم استخفاف بمردم نگرد و از راستی بر گردد و حق نپذیرد و عطف الرّجل ناحیة من منکبه الی کعبه و هو الجانب، فی قوله: «وَ نَأی‌ بِجانِبِهِ» و یقال للرّداء، عطاف لانّ الرّجل یلبسه فی جانبیه، و منه‌ قوله صلّی اللَّه علیه و سلّم: «سبحان الّذی تعطف العزّ» ای ارتدی به کقوله لبس المجد و فی‌ الحدیث: الکبریاء رد آیی و العظمة ازاری فمن نازعنی فیهما القیته فی النّار.
هوش مصنوعی: طرف دیگرش را به طور متکبرانه بالا گرفته و به خود پیچیده است، به گونه‌ای که در جایی دیگر ذکر شده که وقتی آیات ما بر او خوانده می‌شود، با حالتی از خودبزرگ‌بینی دور می‌شود. در مورد منافقان هم اشاره شده که سرهای خود را به نشانه‌ی انکار پایین می‌آورند. اصطلاح «ثانیَ عِطْفِهِ» به حالتی اشاره دارد که شخص خود را بزرگ‌تر از آنچه هست می‌بیند و به دیگران با نگاهی تحقیرآمیز می‌نگرد و از حقیقت دور می‌شود و حق را نمی‌پذیرد. در زبان عربی، "عطف" به معنای سمت یا جانب شخص است و در مواردی مانند "نأی بجانبه" به کناره‌گیری اشاره دارد. واژه "عطاف" نیز به لباسهایی اشاره می‌کند که مرد به دور خود می‌پیچد. در سخنانی از پیامبراکرم (ص) آمده است که "سبحان الّذی تعطف العزّ"، به این معنا که عزت به او تعلق دارد. در احادیث نیز آمده است که بزرگ‌منشی و عظمت همچون لباس‌هایی هستند که بر دوش پوشیده می‌شوند و کسی که با آن‌ها به چالش بپردازد، به عذاب داده می‌شود.
و فی الخبر: من نازع اللَّه رداه قصمه‌، و قال یهودی لکعب و هو کعب بن مانع بن متیح یقال له الحبر و قد یعظم فیقال الاحبار یکنّی ابا اسحاق. قال له یهودی یا باسحق ما کسوة ربّ العالمین؟ قال رداؤه العزّ و ازاره العظمة. فقال صدقت و اسلم و کسوة کل شی‌ء صفته، و فی القرآن «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ» هذا زوج الرّجل لانّه یلابسها و تلابسه، قال الشّاعر:
هوش مصنوعی: در خبری آمده است که کسی که با خداوند در مورد ردا و پوشش او نزاع کند، شکست می‌خورد. یهودی‌ای به نام کعب بن مانع بن متیح که به او "حبر" نیز گفته می‌شود، در این مورد صحبت کرده است. او در گفتگو با یهودی دیگری به نام ابا اسحاق می‌گوید که لباس خداوند چیست. ابا اسحاق پاسخ می‌دهد که ردا و پوشش خداوند، عزت و عظمت است. یهودی در جواب گفته است که درست گفتی و اسلام می‌آورد. همچنین در قرآن آمده است که «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ» که به رابطه همسر و شوهر اشاره دارد، زیرا آن‌ها یکدیگر را پوشش می‌دهند. شاعر نیز در این زمینه شعرهایی سروده است.
اذا ما الضّجیع ثنی عطفها
ثنت علیه فکانت لباسا
هوش مصنوعی: وقتی که محبوب در آغوشم می‌افتد، به دور من می‌پیچد و همچون لباسی زیبا به من در می‌آید.
«لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» بفتح الیاء مکّی و ابو عمرو و رویس عن یعقوب، و الوجه انّه من الضّلال و الفعل منه ضلّ یضلّ و هو لازم، و قرأ الباقون، روح عن یعقوب لیضلّ بضم الیاء و الوجه انّه من اضلّ یضلّ اضلالا و هو متعدی ضلّ و اللام متعلقة بالجدال ای یجادل لیضلّ الناس من طاعة اللَّه کما قال: «وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ».
هوش مصنوعی: در این متن به این نکته اشاره شده است که در قرآن، کلمه‌ای با معنای گمراهی و ضلالت وجود دارد. این کلمه به دو صورت خوانده شده است: برخی به شکل "لضِلّ" و برخی دیگر به شکل "لیضلّ" خوانده‌اند. در اینجا توضیح داده شده که شکل اول به معنای گمراه کردن است و فعل آن به صورت لازم به کار می‌رود، در حالی که شکل دوم به معنای به گمراهی کشاندن و فعل آن متعدی است. همچنین ذکر شده است که این جمله در زمینه جدال و بحث در مورد حق و باطل به کار رفته و به هدف گمراه کردن مردم از راه حق اشاره می‌کند.
«لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ» یعنی القتل ببدر، قتل النبیّ (ص) النضر بن الحارث صبرا امر به فضربت عنقه، و لم یقتل هذه القتلة سواه و سوی عقبة بن ابی معیط، و قیل له فی الدّنیا خزی یعنی الجزیة و الهوان، فقد قال عزّ و جلّ و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین یعنی عزّ الاسلام. «وَ نُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَرِیقِ» ای عذاب النّار.
هوش مصنوعی: در دنیا او را رسوایی فرا می‌گیرد، به این معنا که در جنگ بدر، النضر بن الحارث به دست پیامبر (ص) کشته شد و این کار تنها توسط او و عقیبه بن ابی معیط صورت گرفت. همچنین، این رسوایی به معنی پرداخت جزیره و ذلت است، زیرا خداوند فرموده که عزت از آن خدا، پیامبر و مؤمنین است که خود نشان‌دهنده عزت اسلام است. و ما او را در روز قیامت عذاب آتشین خواهیم چشاند، اشاره به عذاب جهنم دارد.
«ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ» القول هاهنا مضمر یعنی یقال له اذا عذّب فی النّار، هذا العذاب بما کسبت «یَداکَ» العرب، تدخل الید فی هذا الباب کثیرا و نزل بکثرتها القرآن «وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ» فیعذّبهم بغیر ذنب و هو جلّ جلاله علی ایّ وجه تصرّف فی عبده فحکمه عدل و هو غیر ظالم، و ذکر الظلّام بلفظ المبالغة لما اقترن بالعبید و هو اسم الجمع.
هوش مصنوعی: این عذاب به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اند. در اینجا گفته می‌شود که وقتی در آتش عذاب می‌شوند، این عذاب به خاطر کارهایی است که خودشان انجام داده‌اند. در متن عربی، واژه "یدا" به طور مکرر مورد استفاده قرار گرفته و قرآن نیز به این موضوع پرداخته است. همچنین تأکید شده که خداوند هرگز برای بندگان ظلم نمی‌کند و هیچ‌گاه آنان را بدون دلیل عذاب نمی‌کند. خداوند جلّ جلاله به هر نحوی که در مورد بندگانش تصمیم بگیرد، بر اساس عدالت است و او ظالم نیست. تعبیری که به کار رفته، به خاطر جمعیت بندگان است که به صورت مبالغۀ بیشتری برای تأکید بیان شده است.
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ»، ابن عباس گفت: این آیت در شأن قومی آمد از اعراب بنی اسد بن خزیمة. بیابان نشین بودند برخاستند با اهل و عیال و هجرت کردند بمدینه چون ایشان را نعمت و راحت و صحّت تن و افزونی مال پیش آمد گفتند: هذا دین حسن و قد اصبنا فیه خیرا. نیکو دینی که دین اسلام است که ما بخیر و نعمت رسیدیم، باز چون ایشان را بیماری و رنج و درویشی رسید، شیطان ایشان را بر کفر و ردّت داشت گفتند: بئس الدّین هذا. بد دینی که این دین است که ما درین دین ببدی افتادیم، و نزلت هذا الایة. ابو سعید خدری گفت: مردی جهود مسلمان شد و بعد از اسلام بینایی وی برفت و مال و فرزند وی هیچ نماند دین اسلام بشوم داشت گفت: اقلنی یا محمّد، مرا اقالت کن. رسول خدای (ص) گفت این اقالت که تو میخواهی در اسلام نیست، جهود گفت من درین دین هیچ خیر نمی‌بینم، بینایی و مال و فرزند همه برفت، رسول (ص) گفت: «یا یهودی انّ الاسلام لیسبک الرّجال کما تسبک النّار خبث الحدید و الفضّة و الذهب»، اسلام مردان را بگدازد و اخلاص برد چنان که آتش آهن و سیم و زر و اخلاص بر دو خبث از آن بیرون کند، ربّ العالمین در شأن وی این آیت فرستاد. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ» ای علی شکّ، و اصله من حرف الشی‌ء و هو طرفه، نحو حرف الجبل و الحائط الّذی القائم علیه غیر مستقرّ، فقیل للشاکّ فی الدّین انّه یعبد اللَّه علی حرف لانّه علی طرف و جانب من الدّین غیر متوغّل و لا متمکّن کالقائم علی حرف الجبل فانّه مضطرب غیر مستقرّ. قال الحسن: هو المنافق یعبد اللَّه علی حرف، یعنی بلسانه دون قلبه، و المؤمن یعبد اللَّه علی حرفین، بلسانه و قلبه.
هوش مصنوعی: برخی از مردم هستند که خدا را به شکل سطحی عبادت می‌کنند. ابن عباس می‌گوید که این آیه درباره قومی از اعراب بنی اسد بن خزیمه نازل شده است. این بیابان‌نشینان به همراه خانواده‌های خود به مدینه هجرت کردند و وقتی به نعمت و آسایش و سلامتی دست یافتند، گفتند که این دین چقدر خوب است و ما به خوبی و خیری رسیده‌ایم. اما وقتی با بیماری و سختی و تنگدستی روبه‌رو شدند، شیطان آن‌ها را به کفر و انکار وسوسه کرد و گفتند که این دین بد است. ابو سعید خدری نقل می‌کند که یک یهودی مسلمان شده بعد از ایمان، بینایی خود را از دست داد و دارایی و فرزندی برایش باقی نماند. او به رسول خدا (ص) گفت که مرا رها کند. رسول خدا (ص) به او فرمود که این رهایی در دین اسلام نیست. آن مرد یهودی گفت که در این دین خیر و سودی نمی‌بیند. پیامبر (ص) به او گفت که اسلام مردان را مانند آتش، زنگ زدای فلزات می‌کند و پاکی و اخلاص را از آمیختگی‌ها بیرون می‌آورد. خداوند در مورد او این آیه را نازل کرد. عبادت بر سر یک طرف، به معنای این است که کسی در دین سست است و به طور کامل در آن تثبیت نشده است. این شخص مانند کسی است که بر لبه کوه ایستاده و در معرض سقوط است. حسن می‌گوید که آن شخص منافق است که فقط به زبان خدا را عبادت می‌کند و قلبش در این عبادت نیست، در حالی که مؤمن به طور همزمان با زبان و قلبش خدا را عبادت می‌کند.
«فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ»، صحّة فی جسمه وسعة فی معیشته، «اطْمَأَنَّ بِهِ» رضی و سکن الیه، «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ» بلاء فی جسده و ضیق فی معیشته، «انْقَلَبَ عَلی‌ وَجْهِهِ» ای ارتدّ و رجع علی عقبه الی الوجه الّذی کان علیه من الکفر. «خَسِرَ الدُّنْیا» حیث لم یعمل فیها خیرا وفاته ما کان یؤمل، «وَ الْآخِرَةَ» حیث لا ینال نعیما و یخلّد فی النّار، و قیل «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ»، ای قتل فی الدنیا و حرم الجنّة، و قرئ خاسر الدّنیا منصوب علی الحال و الآخرة جرّ معطوف علی الدّنیا، «ذلِکَ» ای خسران الدّنیا و الآخرة، «هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ» الظاهر لا خسران اخسر منه.
هوش مصنوعی: اگر انسان به خوبی و نعمت‌هایی مثل سلامتی و رفاه در زندگی دست یابد، به آرامش و رضایت می‌رسد. اما اگر با مشکل یا بلایی مواجه شود، ممکن است به عقب برگردد و به وضعیتی بدتر از قبلی خود برگردد. در این صورت، او نه تنها در دنیا چیزی به دست نیاورده، بلکه در آخرت نیز محروم خواهد شد و عذاب الهی را متحمل می‌شود. به طور کلی، این نوع شکست در زندگی و آخرت به عنوان بزرگ‌ترین و روشن‌ترین نوع خسارت شناخته می‌شود.
«یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ» ای یعبد الصّنم الّذی لا نفع فیه و لا ضرّ، و قیل معناه یدعوا ما لا یضرّ ترک عبادته و لا ینفعه عبادته و طاعته. «ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ» ای ذلک الفعل هو العدول عن الصّواب.
هوش مصنوعی: او غیر از خدا کسانی را می‌پرستد که نه به او آسیب می‌زنند و نه به او فایده‌ای می‌رسانند. یعنی او بتی را می‌پرستد که نه سودی دارد و نه ضرری. برخی گفته‌اند که این به معنای آن است که او به پرستش چیزهایی می‌پردازد که ترک آن‌ها نه برای او ضرر دارد و نه پرستش و اطاعت از آن‌ها برایش فایده‌ای دارد. این رفتار به معنای گمراهی جدی است، یعنی او از راه درست منحرف شده است.
«یَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ» ای لمن ضرّ دعائه و عبادته اقرب من نفعه لانّه یوجب القتل فی الدّنیا و النّار فی الآخرة. فان قیل لم قال: «لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ» و لا نفع فی عبادة الصّنم اصلا؟ قیل هذا علی عادة العرب فانّهم یقولون فما لا یکون اصلا بعید.
هوش مصنوعی: نداء به کسی است که ضررش به شیء نزدیک‌تر است تا منفعتش، زیرا این موضوع باعث می‌شود که در دنیا کشته شود و در آخرت به جهنم برود. اگر گفته شود چرا گفته شده «ضررش نزدیک‌تر از منفعتش است» در حالی که هیچ منفعتی در عبادت بت وجود ندارد؟ پاسخ این است که این جمله به عادت عرب‌ها برمی‌گردد، زیرا آنها معمولاً سخن از چیزی می‌زنند که اصلاً وجود ندارد.
کقوله: «ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ» ای لا رجع اصلا. فلمّا کان نفع الصّنم بعیدا علی معنی انّه لا نفع فیه اصلا، قیل ضرّه اقرب لانّه کائن، و امّا اللّام فهی لام قسم و من فی موضع النصب، تأویله. یدعوا بعزّتی معبودا ضرّه اقرب من نفعه. «لَبِئْسَ الْمَوْلی‌» ای لبئس النّاصر الصّنم، «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ» الصّاحب و الخلیط، و العرب تسمّی الزوج عشیرا لاجل المخالطة.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی نفع و ضرر موجود در پرستش بت‌ها می‌پردازد. در ابتدا، اشاره می‌کند که بازگشت به بت‌ها غیرممکن است، به همین دلیل گفته شده که نفع آنها بسیار دور و غیرواقعی است. در مقابل، ضرر آنها نزدیک‌تر و محسوس‌تر به نظر می‌رسد. سپس به معنی لام در کلام اشاره شده و می‌گوید که شخص با عزت الهی، کاهنی را می‌پرستد که ضررش به نفعش نزدیک‌تر است. همچنین به شدت از بت‌ها انتقاد می‌کند و آنها را به عنوان یاری‌دهنده و دوست بد معرفی می‌کند، که در زبان عربی، هم‌نشین و شریک زندگی نیز به همین نام مورد اشاره قرار می‌گیرد.
«إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ». ای سیدخل یوم القیامة من آمن به و عمل فی الدّنیا بطاعته، «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» ای بساتین تجری من تحت قصورها و اشجارها الانهار. «إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ». یدخل من شاء الجنّة و یدخل من شاء النّار. «مَنْ کانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ»، الهاء راجعة الی الرّسول، «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ» ای بحبل، «إِلَی السَّماءِ» ای سقف البیت و السبب الحبل، و السّماء هاهنا سقف البیت، و کلّ ما علاک من شی‌ء فهو سماء، و قوله: «لْیَقْطَعْ» ای لیختنق، تقول العرب قطع فلان اذا اختنق، و قیل «ثُمَّ لْیَقْطَعْ» ای لیتعلّق بعنقه بالحبل و لیثقله بها حتی ینقطع، «فَلْیَنْظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ ما یَغِیظُ»، ما، بمعنی المصدر ای هل یذهبنّ کیده و حیلته غیظ، و المعنی من کان یظنّ ان لن ینصر اللَّه نبیّه فی الدّنیا بالغلبة و الحجّة و الظفر و الغنیمة، و فی الآخرة بالحجّة و الشفاعة و الثواب فلیشدد حبالا فی سقف بیته و لیختنق به حتّی یموت. این آیت در شأن قومی از غطفان و بنی اسد فرو آمد، رسول خدای ایشان را بر اسلام دعوت کرد ایشان سروا زدند گفتند میان ما و جهودان عهد و پیمان و سوگند است و ما ترسیم که محمّد را نصرت نباشد و دین وی قوّت نگیرد و آن گه آن عهد و پیمان ما با جهودان منقطع گردد از آن باز مانیم و باین نرسیم، ربّ العالمین این آیت بجواب ایشان فرستاد گفت: هر که می‌پندارد که اللَّه تعالی پیغامبر خویش را نصرت نخواهد داد و در دنیا و آخرت دین وی بالا نخواهد گرفت بگوی رسنی از بالا در آویز و خبه کن و پس بنگر تا آن کید و حیلت غیظ تو با رسول و با اسلام هیچ بخواهد برد یا نه، این چنانست که بعادت مردم گویند: من لم یحبّ هذا فلیختنق، و من لم یرض هذا فرأسه و الجدار، هر که این نپسندد و نخواهد گو سر بر دیوار می‌زن یا خویشتن را میکش. خلاصه معنی آنست که هر که گوید و پندارد که اللَّه تعالی رسول خود را نصرت نخواهد داد و این از آن گوید که او را خشم می‌آید از آن نصرت دادن، گوی بخشم خود می‌میر که آن نصرت خواهد بود هم در دنیا و هم در آخرت. مجاهد گفت: نصر اینجا بمعنی رزق است، یقال ارض منصورة ای ممطورة، و تقول العرب من نصرنی نصره اللَّه، ای من اعطانی اعطاه اللَّه، و باین قول «أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ» این هاء با «من» شود و معنی آنست که هر که پندارد که اللَّه تعالی او را روزی نخواهد داد بگوی خبه کن و خویشتن را بکش و پس بنگر تا این فعل ترس از تو بخواهد برد یا نه، و سبب هم آن بود که قوم غطفان می‌گفتند ما را از حلف یهود مال و نعمت و روزی فراوان میرسد و اگر آن عهد و پیمان بشکنیم از آن نعمت و روزی درمانیم، این آیت جواب ایشانست. قرأ ابو عمرو ورش عن نافع، و ابن عامر و رویس عن یعقوب «ثم لیقطع ثم لیقضوا»، بکسر اللّام. و الباقون باسکانها و زاد ابن عامر «و لیوفوا و لیطوفوا» بکسر اللّام فیهما و ذلک لانّ الاصل فی لامات الامر الکسر بدلالة انّک اذا ابتدأتها کسرتها، کقوله: «لیستأذنکم لینفق ذو سعة»، و انّما کسرت للفرق بینها و بین لام التّأکید فی نحو قوله: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ».
هوش مصنوعی: خداوند کسانی را که ایمان آورده و اعمال نیک انجام داده‌اند، داخل بهشت می‌کند. بهشت‌هایی که از زیر درختان و قصرهایش نهرها جاری است. خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد و هر کس را که بخواهد به بهشت و هر کس را که بخواهد به آتش جهنم می‌برد. اگر کسی فکر کند که خداوند پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد کرد، باید یک حبل (ریسمان) به سقف خانه‌اش ببندد و خود را خفه کند و ببیند آیا این کار می‌تواند خشمش را از بین ببرد یا نه. این آیه به قومی از غطفان و بنی اسد نازل شده که در برابر دعوت پیامبر ایستادند و گفتند که نیازی به یاری او ندارند چراکه با یهود قرارداد دارند و نمی‌خواهند که دین محمد قوت بگیرد. خداوند به آنها پاسخ داد که هر کس فکر کند پیامبرش یاری نخواهد شد، باید به کارهای خود برگردد و آنچه را که فکر می‌کند، امتحان کند. در واقع، این آیه به آنها می‌گوید که اگر به خداوند و پیامبرش ایمان داشته باشند، نعمت‌ها و روزی‌ها از سوی خداوند به آنها خواهد رسید.
و امّا الاسکان فی الجمیع فلطلب الخفة استثقالا لتوالی الحرکات.
هوش مصنوعی: ولی در مورد سکون در همه موارد، هدف دست‌یابی به سبکی است که باعث راحتی و کاهش فشار ناشی از تحرکات مکرر می‌شود.
قوله: «وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ» ای کما بینّا ابتداء الخلق و المعاد انزلناه، «آیاتٍ بَیِّناتٍ» واضحات، یرید جمیع القرآن، و قیل کما بینّا قدرتنا علی الخلق عقلا انزلنا فی القرآن آیات واضحات بصحّة ذلک، «وَ أَنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ» ای و لانّ اللَّه یهدی الی النبوّة من یرید علی ما یوجبه الحکمة لا من تریدون، نظیره قوله: «وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلی‌ عِلْمٍ»، و قیل یهدی من یرید، ای یوفّق للصّواب من یرید هدایته.
هوش مصنوعی: این متن به بیان نحوه نزول قرآن و اهمیت آیات آن می‌پردازد. اشاره دارد که خداوند آیات واضحی را در قرآن نازل کرده که نشان‌دهنده قدرت او در خلق و بازگشت انسان‌ها به زندگی پس از مرگ است. همچنین به این نکته اشاره می‌کند که هدایت الهی تنها شامل افرادی می‌شود که خداوند بخواهد آنها را به نبوت یا مسیر درست رهنمون کند، نه کسانی که خود انسان‌ها بخواهند. در نهایت، بیان می‌شود که خداوند کسانی را که در جستجوی هدایت هستند، به درستی رهنمون می‌کند.
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا»، هم المؤمنون من امّة محمّد (ص)، «وَ الَّذِینَ هادُوا» هم الیهود، «وَ الصَّابِئِینَ»، هم من الیهود، و قیل هم عبدة النجوم، و قرأ نافع الصابین بلا همز و قرأ الباقون الصابئین بالهمز، «وَ النَّصاری‌» هم الّذین تنصروا، «وَ الْمَجُوسَ» هم عبدة النّیران، و امّا البها فریدیة الّذین یعبدون الشّمس و لا یعبدون النّار فهم زنادقة. الحقوا بالمجوس قوم یدعون ابراهیم، «وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا» هم عبدة الاصنام، قال قتادة: الادیان خمسة، اربعة للشیطان و واحد للرّحمن. «إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ» ای بین الّذین آمنوا و بین هؤلاء، «یَوْمَ الْقِیامَةِ»، و الفصل ان یدخل المؤمنین الجنّة و یدخل الآخرین النّار، کقول اهل النّار بعد ان یدخلوها، انّ اللَّه قد حکم بین العباد. «إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ» عالم به حافظ له لا یخفی علیه شی‌ء و خبر انّ الاوّل انّ الثانی کما تقول انّ زیدا انّ اباه قائم، و کقول الشاعر:
هوش مصنوعی: مومنان از امت پیامبر محمد (ص)، یهودیان، صابئان (که ممکن است برخی از آنها عبادت‌کنندگان ستاره‌ها باشند)، مسیحیان، مجوس (پرستندگان آتش) و همچنین گروهی به نام بهائیان که خورشید را می‌پرستند، ذکر شده‌اند. دسته‌ای هم به عنوان مشرکان که به بت‌ها عبادت می‌کنند، معرفی می‌شوند. طبق گفته قتاده، دین‌ها به پنج دسته تقسیم می‌شوند: چهار گروه برای شیطان و یک گروه برای خداوند رحمان. خداوند در روز قیامت بین مؤمنان و دیگران قضاوت خواهد کرد و مؤمنان وارد بهشت و دیگران به جهنم خواهند رفت. همچنین خداوند به تمامی امور آگاه و ناظر است و هیچ چیزی از او پنهان نیست.
انّ الخلیفة انّ اللَّه سر بله
سربال ملک به یزجی الخواتیم
هوش مصنوعی: در اینجا به صفاتی اشاره شده است که به فرمانروایی و مقام معنوی مربوط می‌شود. به نوعی، نشان‌دهنده ارتباط عمیق و خاصی است که میان الهی و رهبری وجود دارد. این مقام نه تنها شامل قدرت و سلطه است، بلکه به بُعد معنوی و مسئولیت‌های فردی نیز اشاره دارد که باید در راستای خدمت به مردم و حقایق الهی باشد. اینطور می‌توان بیان کرد که رهبری واقعی، به درک عمیق و خلوص نیت نیاز دارد.