گنجور

۳ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ» هیچ مردم را پیش از تو پایندگی و جاویدی ندادیم ایدر. «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» (۳۴) که تو بمیری ایشان جاوید مانند.

«کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» هر کسی چشنده مرگست و هر تنی، «وَ نَبْلُوکُمْ» می‌آزمائیم شما را، «بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً» ببد این جهان و نیک این جهان برسیدن را از شما، «وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ» (۳۵) و پس شما را با ما آرند.

«وَ إِذا رَآکَ الَّذِینَ کَفَرُوا» آن گه که کافران ترا بینند، «إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً» ترا جز بافسوس فرا نمی‌دارند، «أَ هذَا الَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ» می‌گویند اینست که خدایان شما را بزبان می‌آرد، «وَ هُمْ بِذِکْرِ الرَّحْمنِ هُمْ کافِرُونَ» (۳۶) و ایشان بنام رحمن و سخن او کافرند.

«خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» مردم را از شتاب آفریدند، «سَأُرِیکُمْ آیاتِی» با شما نمائیم باز نمودنی نشانهای خویش، «فَلا تَسْتَعْجِلُونِ» (۳۷) مشتابانید مرا.

«وَ یَقُولُونَ مَتی‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» (۳۸) و می‌گویند که بودن این وعده کی، اگر راست گویند؟

«لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا» اگر می‌دانستندی کافران حال خویش، «حِینَ لا یَکُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ» در آن هنگام که باز نمی‌توانند برد از رویهای خویش آتش، «وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ» و نه از پس پشتهای خویش. «وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» (۳۹) و نه ایشان را یاری دهند و فریاد رسند.

«بَلْ تَأْتِیهِمْ بَغْتَةً» بلکه آتش بایشان آید ناگاه، «فَتَبْهَتُهُمْ» تا در آن درمانند، «فَلا یَسْتَطِیعُونَ رَدَّها» نه باز پس برد آن توانند، «وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» (۴۰) و نه در ایشان و زاری ایشان نگرند.

«وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ» افسوس کردند برسولانی پیش از تو، «فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ» فرا سر نشست ایشان را که آن افسوس کردند از آن افسوس کنندگان، «ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» (۴۱) سرانجام آن افسوس که می‌کردند و پاداش آن.

«قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ» بگوی آن کیست که شما را نگاه می‌دارد بشب و روز، «مِنَ الرَّحْمنِ» از رحمن و عذاب او، «بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ» (۴۲) بلکه ایشان روی گردانیده‌اند از سخن خداوند خویش.

«أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا» یا ایشان را خدایانست که ایشان را نگاه دارد جز از ما؟ «لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ» آن خدایان خود خویش را بکار نیایند.

«وَ لا هُمْ مِنَّا یُصْحَبُونَ» (۴۳) و نه از ما بایشان صحبت و نگاه داشت و یاری.

«بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ» نه جز آنکه ما ایشان را درین جهان بر خوردار کردیم، و پدران ایشان را یک چند، «حَتَّی طالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ» تا بودن درین جهان و رایشان دراز گشت، «أَ فَلا یَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ» نمی‌بینید که فرمان ما بزمین می‌آید، «نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها» کم می‌کنیم و میکاهیم از کرانهای آن، «أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ» (۴۴) کفره قریش ما را ور خود کم توانند آورد.

«قُلْ إِنَّما أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ» بگوی من به پیغام آسمان شما را آگاه می‌کنم و می‌ترسانم، «وَ لا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ» و کران باز خواندن نشنوند، «إِذا ما یُنْذَرُونَ» (۴۵) آن گاه که ایشان را ترسانند.

«وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّکَ» و اگر بایشان رسد زخمی از عذاب خداوند تو، «لَیَقُولُنَّ یا وَیْلَنا» سخن این گویند که این هلاک بر ما، «إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ» (۴۶) گناهکار بودیم و ستمکار بر خویشتن.

«وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ» و ترازوهای داد و راستی روز رستاخیر بنهیم، «فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً» از هیچ کس هیچ چیز نکاهد از کردار او، «وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها» اگر همه همسنگ یک دانه خردل بود از کردار آریم آن را بترازو، «وَ کَفی‌ بِنا حاسِبِینَ» (۴۷) و بسنده شمارندگان که مائیم کردار خلق را ذرّه ذرّه.

«وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی‌ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ» و دادیم موسی و هارون را نامه که در آن جداست میان راستی و کژی. «وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ» (۴۸) و روشنایی و یادگاری پرهیزکاران را، «الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ» ایشان را که خداوند خویش را می‌دانند نادیده و از وی میترسند، «وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ» (۴۹) و از رستاخیز بر بیم می‌باشند، «وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ» و این قرآن سخنی است برکت بر وی پیوسته، «أَنْزَلْناهُ» فرو فرستادیم آن را، «أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ» (۵۰) شما بآن ناگرویده‌اید.

۲ - النوبة الثالثة: قوله: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» الآیة... له الحادثات ملکا و الکائنات حکما و تعالی ان یتجمل بوفاق او ینتقص بخلاف، کائنات و محدثات موجودات و متلاشیات در زمین و در سماوات همه ملک و ملک اوست، رهی و بنده و چاکر اوست حقیقت ملک بنزدیک ارباب معانی قدرت است بر ابداع و اختراع، و این حقیقت صفت اوست و ملک بسزا ملک اوست، بی‌خیل و خدم و بی طبل و علم و بی سپاه و حشم، شاهان جهان چون لشکر عرض دهند خدم و حشم بر نشانند، خیل و خول آشکارا کنند پس بملک و ملک و نعمت و تنعم و سوار و پیاده و درگاه و بارگاه خود سر افتخار بر افرازند، و حق سبحانه و تعالی اطلال و رسوم کون را آتش بی‌نیازی در زند و عالم هباء منثور گرداند و غبار اغیار از دامن قدرت بیفشاند و زمام اعلام بر سر مرکب وجود کند، آن گه ندا در عالم دهد که: «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ؟» پس هم خود بجلال عزّت خویش خود را جواب دهد «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» مؤمن چون اعتقاد کند که همه حق و ملک اوست و عزّت عزّت اوست، سزای وی آنست که لوح دعوی بشکند و بساط هوس در پیچد و سودای انیّت از سر بیرون کند و دامن از کونین و عالمین در کشد، ننگش آید که بمخلوق همچون خود سر فرود آرد، یا دل در کسی بندد: و من قصد البحر استقل السواقیا.۳ - النوبة الثانیة: قوله: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ» ای دوام البقاء فی الدنیا، «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» ای فهم الخالدون ان متّ، این جواب مشرکان قریش است که هلاک پیغمبر بآرزو میخواستند میگفتند: «نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ» چشم نهاده‌ایم بآن که او بمیرد و باز رهیم ازو، رب العزة گفت تو بمیری نه ایشان خواهند بود که ایشان هم بمیرند. همانست که گفت: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ». یعنی که در مرگ شماتت نیست که بهمه کس خواهد رسید و هر کسی خواهد چشید، اینست که گفت جل جلاله: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» ای کلّ ذی جسد و روح سیذوق و یقاسی مرارة الموت، در آفرینش کسی نیست که شربت مرگ نچشد هم فریشته مقرب و هم پیغامبر مرسل.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ» هیچ مردم را پیش از تو پایندگی و جاویدی ندادیم ایدر. «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» (۳۴) که تو بمیری ایشان جاوید مانند.
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه می‌فرماید که هیچ انسانی قبل از تو را به زندگی ابدی و جاودانگی نرسانده‌ایم. حال اگر تو بمیرکی، آیا آن‌ها جاویدان خواهند ماند؟
«کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» هر کسی چشنده مرگست و هر تنی، «وَ نَبْلُوکُمْ» می‌آزمائیم شما را، «بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً» ببد این جهان و نیک این جهان برسیدن را از شما، «وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ» (۳۵) و پس شما را با ما آرند.
هوش مصنوعی: هر انسانی طعم مرگ را می‌چشد و هر فردی آزمون می‌شود با مشکلات و خوبی‌های زندگی. این تجربیات وسیله‌ای برای آزمایش ما هستند و در نهایت همه ما به سوی خداوند بازمی‌گردیم.
«وَ إِذا رَآکَ الَّذِینَ کَفَرُوا» آن گه که کافران ترا بینند، «إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً» ترا جز بافسوس فرا نمی‌دارند، «أَ هذَا الَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ» می‌گویند اینست که خدایان شما را بزبان می‌آرد، «وَ هُمْ بِذِکْرِ الرَّحْمنِ هُمْ کافِرُونَ» (۳۶) و ایشان بنام رحمن و سخن او کافرند.
هوش مصنوعی: وقتی کافران تو را می‌بینند، تنها تو را مسخره می‌کنند و می‌گویند: «آیا این همان کسی است که از خدایان ما سخن می‌گوید؟» در حالی که آن‌ها به سخنان رحمان کافر هستند.
«خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» مردم را از شتاب آفریدند، «سَأُرِیکُمْ آیاتِی» با شما نمائیم باز نمودنی نشانهای خویش، «فَلا تَسْتَعْجِلُونِ» (۳۷) مشتابانید مرا.
هوش مصنوعی: مردم به طور طبیعی عجول و شتاب‌زده خلق شده‌اند. من به شما نشانه‌هایم را نشان می‌دهم، پس از من عجله نکنید.
«وَ یَقُولُونَ مَتی‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» (۳۸) و می‌گویند که بودن این وعده کی، اگر راست گویند؟
هوش مصنوعی: و می‌گویند این وعده چه زمانی خواهد بود، اگر شما راست می‌گویید؟
«لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا» اگر می‌دانستندی کافران حال خویش، «حِینَ لا یَکُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ» در آن هنگام که باز نمی‌توانند برد از رویهای خویش آتش، «وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ» و نه از پس پشتهای خویش. «وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» (۳۹) و نه ایشان را یاری دهند و فریاد رسند.
هوش مصنوعی: اگر کافران می‌دانستند که در آن زمان چه بر سرشان خواهد آمد، نمی‌توانستند از آتش جهنم نه روی خود و نه از پشت خود فرار کنند و کسی نیز به آنها کمک نمی‌کند و نجات‌دهنده‌ای برایشان نخواهد بود.
«بَلْ تَأْتِیهِمْ بَغْتَةً» بلکه آتش بایشان آید ناگاه، «فَتَبْهَتُهُمْ» تا در آن درمانند، «فَلا یَسْتَطِیعُونَ رَدَّها» نه باز پس برد آن توانند، «وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» (۴۰) و نه در ایشان و زاری ایشان نگرند.
هوش مصنوعی: نار در یک لحظه به سراغشان می‌آید و آن‌ها را در حیرت و سردرگمی فرو می‌برد. در این وضعیت نه می‌توانند آن را به عقب برگردانند و نه کسی به زاری و التماس‌هایشان توجهی می‌کند.
«وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ» افسوس کردند برسولانی پیش از تو، «فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ» فرا سر نشست ایشان را که آن افسوس کردند از آن افسوس کنندگان، «ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» (۴۱) سرانجام آن افسوس که می‌کردند و پاداش آن.
هوش مصنوعی: رسولانی پیش از تو نیز با تمسخر مواجه شدند و کسانی که به آنها طعنه می‌زدند، به عاقبت شومی دچار شدند. این تمسخر و در حقیقت آنچه از آن برداشت می‌کردند، نهایتاً به خود آن تمسخرکنندگان بازگشت.
«قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ» بگوی آن کیست که شما را نگاه می‌دارد بشب و روز، «مِنَ الرَّحْمنِ» از رحمن و عذاب او، «بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ» (۴۲) بلکه ایشان روی گردانیده‌اند از سخن خداوند خویش.
هوش مصنوعی: بپرسید چه کسی در شب و روز شما را محافظت می‌کند، آیا از رحمان و عذاب اوست؟ اما واقعیت این است که آن‌ها از یاد خداوند خویش روی برگردانده‌اند.
«أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا» یا ایشان را خدایانست که ایشان را نگاه دارد جز از ما؟ «لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ» آن خدایان خود خویش را بکار نیایند.
هوش مصنوعی: آیا آنها خدایانی دارند که بتوانند از آن‌ها در برابر ما دفاع کنند؟ آن خدایان حتی نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند.
«وَ لا هُمْ مِنَّا یُصْحَبُونَ» (۴۳) و نه از ما بایشان صحبت و نگاه داشت و یاری.
هوش مصنوعی: و نه اینکه از جانب ما با آنها صحبت و تعامل می‌شود و نه اینکه از ما یاری می‌گیرند.
«بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ» نه جز آنکه ما ایشان را درین جهان بر خوردار کردیم، و پدران ایشان را یک چند، «حَتَّی طالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ» تا بودن درین جهان و رایشان دراز گشت، «أَ فَلا یَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ» نمی‌بینید که فرمان ما بزمین می‌آید، «نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها» کم می‌کنیم و میکاهیم از کرانهای آن، «أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ» (۴۴) کفره قریش ما را ور خود کم توانند آورد.
هوش مصنوعی: ما این افراد و پدرانشان را در این دنیا بهره‌مند کردیم تا عمرشان طولانی شود. آیا نمی‌بینند که ما به زمین فرمان می‌دهیم و از سرحدات آن می‌کاهیم؟ آیا آن‌ها برتری دارند؟
«قُلْ إِنَّما أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ» بگوی من به پیغام آسمان شما را آگاه می‌کنم و می‌ترسانم، «وَ لا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ» و کران باز خواندن نشنوند، «إِذا ما یُنْذَرُونَ» (۴۵) آن گاه که ایشان را ترسانند.
هوش مصنوعی: من به شما از طریق وحی اطلاع می‌دهم و شما را از خطر آگاه می‌کنم، اما آنهایی که ناشنوا هستند نمی‌توانند این هشدار را بشنوند، زمانی که از خطر آگاه می‌شوند.
«وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّکَ» و اگر بایشان رسد زخمی از عذاب خداوند تو، «لَیَقُولُنَّ یا وَیْلَنا» سخن این گویند که این هلاک بر ما، «إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ» (۴۶) گناهکار بودیم و ستمکار بر خویشتن.
هوش مصنوعی: اگر تنبیهی از عذاب پروردگارتان به آنها برسد، خواهند گفت: وای بر ما، ما واقعاً ستمکار بودیم.
«وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ» و ترازوهای داد و راستی روز رستاخیر بنهیم، «فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً» از هیچ کس هیچ چیز نکاهد از کردار او، «وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها» اگر همه همسنگ یک دانه خردل بود از کردار آریم آن را بترازو، «وَ کَفی‌ بِنا حاسِبِینَ» (۴۷) و بسنده شمارندگان که مائیم کردار خلق را ذرّه ذرّه.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، ترازوهایی برای سنجش اعمال انسان‌ها قرار خواهد گرفت که تنها برای سنجش عدالت استفاده می‌شود. در آن روز، هیچ کس نمی‌تواند از حق خود کم شود و حتی اگر عمل یک نفر به اندازه یک دانه خردل باشد، آن را به حساب خواهد آورد. و ما که شمارش‌کننده هستیم، تمامی اعمال را به دقت بررسی خواهیم کرد.
«وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی‌ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ» و دادیم موسی و هارون را نامه که در آن جداست میان راستی و کژی. «وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ» (۴۸) و روشنایی و یادگاری پرهیزکاران را، «الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ» ایشان را که خداوند خویش را می‌دانند نادیده و از وی میترسند، «وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ» (۴۹) و از رستاخیز بر بیم می‌باشند، «وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ» و این قرآن سخنی است برکت بر وی پیوسته، «أَنْزَلْناهُ» فرو فرستادیم آن را، «أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ» (۵۰) شما بآن ناگرویده‌اید.
هوش مصنوعی: ما به موسی و هارون کتابی دادیم که در آن حق و باطل از هم جدا شده است. این کتاب منبعی از روشنایی و یادآوری برای پرهیزگاران است. کسانی که از خداوند خود در حالت غیبت می‌ترسند و از روز قیامت بیم دارند. این کتاب، کلامی پر برکت است که نازل کرده‌ایم. آیا شما به آن بی‌اعتنایی می‌کنید؟