گنجور

۷ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ» می‌پرسند از ذو القرنین «قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً (۸۳)» بگوی آری بر شما خوانم قصّه وی «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ» ما او را دست رس دادیم در زمین، «وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ سَبَباً (۸۴)» و از هر چیز وی را چاره‌ای دادیم و دانشی.

«فَأَتْبَعَ سَبَباً (۸۵)» تا بر آن چاره و دانش برفت راه جویان.

«حَتَّی إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ» تا آن گه که رسید بآنجا که آفتاب فرو شود، «وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ» آفتاب را یافت که در چشمه گرم فرو شد، «وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً» و بنزدیک آن چشمه مردمانی یافت، «قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ» ما گفتیم ای ذو القرنین، «إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً (۸۶)» یا آنکه عذاب کنی یا آنکه در ایشان کاری بر دست گیری آن یا آن.

«قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ» ذو القرنین گفت امّا آن کس که کافرست، «فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ» آری عذاب کنیم ما او را، «ثُمَّ یُرَدُّ إِلی‌ رَبِّهِ» آن گه او را با خداوند وی برند، «فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً (۸۷)» تا عذاب کند وی را عذابی سخت‌تر و منکرتر.

«وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً» و امّا آن کس که بگرود و خدای را جلّ جلاله کار نیک کند، «فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنی‌» او راست پاداش نیکویی، «وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْراً (۸۸)» و از کار خویش نیکویی کنیم با او.

«ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (۸۹)» آن گه بر پی چاره ایستاد و توان جست.

«حَتَّی إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ» تا آن گه که بآنجای رسید که آفتاب می‌برآمد، «وَجَدَها تَطْلُعُ» آفتاب را چنان یافت که بر می‌آمد و بر می‌تافت، «عَلی‌ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً (۹۰)» بر گروهی که میان ایشان و میان آفتاب هیچ پوشش نبود.

«کَذلِکَ» چنان هن، «وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَیْهِ خُبْراً (۹۱)» و ما دانا بهر چه با اوست و آن اوست و باوست بآگاهی و دانش خویش.

«ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (۹۲)» پس آن گه بر پی چاره جستن ایستاد.

«حَتَّی إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ» تا آن گه که رسید میان دو او راز آن دو کوه، «وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً» جز از آن دو گروه گروهی یافت، «لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا (۹۳)» که هیچ نکاستندی که‌ سخن هیچ دریافتندی.

«قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ» آن قوم گفتند ای ذو القرنین، «إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ» این یاجوج و ماجوج تباهی میکنند در زمین، «فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً» ترا ضریبه‌ای سازیم و خراجی نهیم، «عَلی‌ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا (۹۴)» بر آن تا میان ما و میان ایشان دیواری سازی.

«قالَ» جواب داد ذو القرنین و گفت، «ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ» آن دسترس و توان که اللَّه تعالی مرا داد این کار را آن بهتر از خراج شما، «فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ» شما مرا بنیروی تن یاری دهید، «أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً (۹۵)» تا میان شما و میان ایشان دیواری بر هم نهم.

«آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ» مرا خایها آهن و پولاد دهید، «حَتَّی إِذا ساوی‌ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ» تا آن گه که از زمین تا سر کوه هموار کرد راست بخایه آهن پولاد برهم، «قالَ انْفُخُوا» گفت دموزنها سازید برین دیوار و آن را آتش کنید، «حَتَّی إِذا جَعَلَهُ ناراً» تا آن را آتشی کرد آهن گداخته سرخ، «قالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً (۹۶)» گفت مس گداخته دهید مرا تا برین ریزم.

«فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ» نمی‌توانند که بر سر دیوار آیند، «وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً (۹۷)» و نمی‌توانند که آن را بسنبند «قالَ» گفت ذو القرنین، «هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّی» این دیوار بخشایشی است بر شما از خداوند من، «فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی» چون آن هنگام آید که خداوند من خواسته است، «جَعَلَهُ دَکَّاءَ» این دیوار را پست کند و نیست و تباه و خرد، «وَ کانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا (۹۸)» و آن بودنی است در کار خداوند من براستی که خواهد بود.

«وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ» و چنان کنیم آن روز که‌ بیرون آیند از آن سدّ بر یکدیگر می‌آویزند، «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ» و در صور آخر دردمند «فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (۹۹)» و ایشان را با هم آریم بعرصه با هم آوردنی.

«وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِلْکافِرِینَ عَرْضاً (۱۰۰)» و فرا دیدار دهیم دوزخ آن روز کافران را دیدار دادنی.

«الَّذِینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ» آن کافران که چشمهای دلهای ایشان، «فِی غِطاءٍ عَنْ ذِکْرِی» در پرده‌ای بود از شناخت ما و بدانستن حقّ ما، «وَ کانُوا لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً (۱۰۱)» و گوش دل نداشتند حق نمی‌توانستند شنید.

«أَ فَحَسِبَ الَّذِینَ کَفَرُوا» چنین پنداشتند ایشان که کافر شدند، «أَنْ یَتَّخِذُوا عِبادِی مِنْ دُونِی أَوْلِیاءَ» که بندگان من بخدایی گیرند فرود از من، «إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ نُزُلًا (۱۰۲)» ما ساختیم دوزخ کافران را تا نزل ایشان بود.

«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ» بگوی که شما را خبر دهم، «بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا (۱۰۳)» که زیانکارتر کارگران و بیهوده‌تر رنجوران و بی‌برتر کردار ورزان کیست.

«الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» ایشان که رنج می‌بردند درین جهان و رنج ایشان باطل گشت و نیست، «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً (۱۰۴)» و می‌پندارند که بس نیکوکاری می‌کنند.

«أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ» ایشانند که بآیات و سخنان اللَّه تعالی کافر شدند، «وَ لِقائِهِ» و بدیدار او، «فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» تا کردارهای ایشان همه تباه گشت و نیست، «فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً (۱۰۵)» فردا ایشان را در سخن هیچ سنگ ننهیم.

«ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا» آنست سزای ایشان بآنچ کافر شدند، «وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً (۱۰۶)» و پیغام و سخنان من و فرستادگان من بافسوس فرا داشتند.

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» ایشان که بگرویدند و نیکیها کردند، «کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا (۱۰۷)» بهشتهای فردوس نزل ایشانست که آنجا فرود آیند.

«خالِدِینَ فِیها» جاوید در آنند، «لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا (۱۰۸)» از آن بگشتن نبیوسند و بدل نجویند.

«قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً» بگوی که اگر دریا مداد بودی، «لِکَلِماتِ رَبِّی» نبشتن سخنان خداوند مرا، «لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی» مداد برسیدی و نیست گشتی پیش از آن که سخنان خداوند من، «وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً (۱۰۹)» و گر چند دریای دیگر مدد آریم‌

«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» بگوی من مردمی‌ام چون شما، «یُوحی‌ إِلَیَّ» بمن پیغام می‌رسانند، «أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» که خداوند شما خدایی یکتاست، «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ» هر که دیدن خداوند خویش امید میدارد، «فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً» تا کار کند کار نیک، «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (۱۱۰)» و در کردار که خدای را کند دیدار کس نجوید و پسند مردمان نخواهد.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ» می‌پرسند از ذو القرنین «قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً (۸۳)» بگوی آری بر شما خوانم قصّه وی «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ» ما او را دست رس دادیم در زمین، «وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ سَبَباً (۸۴)» و از هر چیز وی را چاره‌ای دادیم و دانشی.
هوش مصنوعی: در این متن، قرآن به سوال مردم درباره ذو القرنین پاسخ می‌دهد. خداوند می‌فرماید که او را در زمین توانمندی داد و از هر چیزی به او امکانات و دانش لازم را عطا کرد.
«فَأَتْبَعَ سَبَباً (۸۵)» تا بر آن چاره و دانش برفت راه جویان.
هوش مصنوعی: پس او به دنبال یک راهی رفت.
«حَتَّی إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ» تا آن گه که رسید بآنجا که آفتاب فرو شود، «وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ» آفتاب را یافت که در چشمه گرم فرو شد، «وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً» و بنزدیک آن چشمه مردمانی یافت، «قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ» ما گفتیم ای ذو القرنین، «إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً (۸۶)» یا آنکه عذاب کنی یا آنکه در ایشان کاری بر دست گیری آن یا آن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به مگرب آفتاب رسید، آفتاب را دید که در چشمه‌ای تیره و گلی غروب می‌کند. در نزدیکی آن چشمه، گروهی از مردم را مشاهده کرد. ما به او گفتیم: ای ذو القرنین، یا اینکه آنان را مجازات کنی یا اینکه با آنان به خوبی رفتار کنی.
«قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ» ذو القرنین گفت امّا آن کس که کافرست، «فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ» آری عذاب کنیم ما او را، «ثُمَّ یُرَدُّ إِلی‌ رَبِّهِ» آن گه او را با خداوند وی برند، «فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً (۸۷)» تا عذاب کند وی را عذابی سخت‌تر و منکرتر.
هوش مصنوعی: ذو القرنین گفت: اما کسی که کافر است، ما او را عذاب خواهیم کرد و سپس او به سوی پروردگارش بازگردانده خواهد شد، جایی که پروردگار او عذابی سخت‌تر و غیرقابل قبول به او می‌دهد.
«وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً» و امّا آن کس که بگرود و خدای را جلّ جلاله کار نیک کند، «فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنی‌» او راست پاداش نیکویی، «وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْراً (۸۸)» و از کار خویش نیکویی کنیم با او.
هوش مصنوعی: هر کس که ایمان بیاورد و کارهای نیک انجام دهد، پاداش نیکویی خواهد داشت و ما با او به روش آسانی رفتار خواهیم کرد.
«ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (۸۹)» آن گه بر پی چاره ایستاد و توان جست.
هوش مصنوعی: سپس به جستجوی راه حلی پرداخت و تلاش خود را آغاز کرد.
«حَتَّی إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ» تا آن گه که بآنجای رسید که آفتاب می‌برآمد، «وَجَدَها تَطْلُعُ» آفتاب را چنان یافت که بر می‌آمد و بر می‌تافت، «عَلی‌ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً (۹۰)» بر گروهی که میان ایشان و میان آفتاب هیچ پوشش نبود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به جایی رسید که آفتاب می‌درخشید، او دید که آفتاب از سمت مشرق بر می‌آید و بر قوم‌هایی می‌تابد که هیچ پوشش و محصولی میان آنها و آفتاب وجود ندارد.
«کَذلِکَ» چنان هن، «وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَیْهِ خُبْراً (۹۱)» و ما دانا بهر چه با اوست و آن اوست و باوست بآگاهی و دانش خویش.
هوش مصنوعی: همان‌طور که گفته شده، ما کاملاً از آنچه او دارد، آگاهیم و از دانش و آگاهی او باخبر هستیم.
«ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (۹۲)» پس آن گه بر پی چاره جستن ایستاد.
هوش مصنوعی: سپس به دنبال راه حلی رفت.
«حَتَّی إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ» تا آن گه که رسید میان دو او راز آن دو کوه، «وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً» جز از آن دو گروه گروهی یافت، «لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا (۹۳)» که هیچ نکاستندی که‌ سخن هیچ دریافتندی.
هوش مصنوعی: تا این که به میان دو کوه رسید، گروهی را دید که چیزی از سخنان دیگران را نمی‌فهمیدند.
«قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ» آن قوم گفتند ای ذو القرنین، «إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ» این یاجوج و ماجوج تباهی میکنند در زمین، «فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً» ترا ضریبه‌ای سازیم و خراجی نهیم، «عَلی‌ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا (۹۴)» بر آن تا میان ما و میان ایشان دیواری سازی.
هوش مصنوعی: قوم گفتند: ای ذو القرنین، یاجوج و ماجوج در زمین فساد و تباهی می‌کنند. آیا می‌خواهی ما مالی به تو بدهیم تا بین ما و آن‌ها دیواری بسازی؟
«قالَ» جواب داد ذو القرنین و گفت، «ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ» آن دسترس و توان که اللَّه تعالی مرا داد این کار را آن بهتر از خراج شما، «فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ» شما مرا بنیروی تن یاری دهید، «أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً (۹۵)» تا میان شما و میان ایشان دیواری بر هم نهم.
هوش مصنوعی: ذوالقرنین پاسخ داد: «توانایی و امکاناتی که پروردگارم به من داده، بهتر از مالی است که شما پیشنهاد می‌کنید. بنابراین، شما با توان و نیروی جسمی به من کمک کنید تا بتوانم بین شما و آن‌ها دیواری بسازم.»
«آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ» مرا خایها آهن و پولاد دهید، «حَتَّی إِذا ساوی‌ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ» تا آن گه که از زمین تا سر کوه هموار کرد راست بخایه آهن پولاد برهم، «قالَ انْفُخُوا» گفت دموزنها سازید برین دیوار و آن را آتش کنید، «حَتَّی إِذا جَعَلَهُ ناراً» تا آن را آتشی کرد آهن گداخته سرخ، «قالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً (۹۶)» گفت مس گداخته دهید مرا تا برین ریزم.
هوش مصنوعی: «مرا آهن و پولاد بیاورید، تا وقتی که زمین را هموار کرده و بین دو طرف را برابر کنم. سپس گفت: به این دیوار بدمید و آن را به آتش بزنید، تا زمانی که آن را به حالت آتشین و گداخته درآورید. بعد از آن گفت: به من مس گداخته بدهید تا روی آن بریزم.»
«فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ» نمی‌توانند که بر سر دیوار آیند، «وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً (۹۷)» و نمی‌توانند که آن را بسنبند «قالَ» گفت ذو القرنین، «هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّی» این دیوار بخشایشی است بر شما از خداوند من، «فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی» چون آن هنگام آید که خداوند من خواسته است، «جَعَلَهُ دَکَّاءَ» این دیوار را پست کند و نیست و تباه و خرد، «وَ کانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا (۹۸)» و آن بودنی است در کار خداوند من براستی که خواهد بود.
هوش مصنوعی: آنها نمی‌توانند از دیوار عبور کنند و نمی‌توانند آن را خراب کنند. ذو القرنین گفت: این دیوار نعمتی از جانب پروردگار من است. وقتی وعده پروردگارم فرا برسد، او آن را به خاک یکسان خواهد کرد و آن را نابود خواهد ساخت. وعده پروردگار من حقیقتی است که حتماً تحقق خواهد یافت.
«وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ» و چنان کنیم آن روز که‌ بیرون آیند از آن سدّ بر یکدیگر می‌آویزند، «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ» و در صور آخر دردمند «فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (۹۹)» و ایشان را با هم آریم بعرصه با هم آوردنی.
هوش مصنوعی: روز قیامت بعضی از مردم را رها می‌کنیم و آنها به طور موجی در هم می‌غلتند. سپس در صور دمیده می‌شود و ما آنها را با هم جمع می‌کنیم، به گونه‌ای که همه در یک مکان و در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.
«وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِلْکافِرِینَ عَرْضاً (۱۰۰)» و فرا دیدار دهیم دوزخ آن روز کافران را دیدار دادنی.
هوش مصنوعی: و در آن روز، دوزخ را به کافران نشان خواهیم داد.
«الَّذِینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ» آن کافران که چشمهای دلهای ایشان، «فِی غِطاءٍ عَنْ ذِکْرِی» در پرده‌ای بود از شناخت ما و بدانستن حقّ ما، «وَ کانُوا لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً (۱۰۱)» و گوش دل نداشتند حق نمی‌توانستند شنید.
هوش مصنوعی: کسانی که دل‌هایشان به دلیل نداشتن آگاهی، از یاد ما در پوششی قرار داشتند و نمی‌توانستند حقایق را بشنوند.
«أَ فَحَسِبَ الَّذِینَ کَفَرُوا» چنین پنداشتند ایشان که کافر شدند، «أَنْ یَتَّخِذُوا عِبادِی مِنْ دُونِی أَوْلِیاءَ» که بندگان من بخدایی گیرند فرود از من، «إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ نُزُلًا (۱۰۲)» ما ساختیم دوزخ کافران را تا نزل ایشان بود.
هوش مصنوعی: آیا کسانی که کافر شدند، تصور کردند می‌توانند بندگان مرا به جای من سرپرست خود قرار دهند؟ به تحقیق ما دوزخی را برای کافران آماده ساختیم که محل اقامتشان خواهد بود.
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ» بگوی که شما را خبر دهم، «بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا (۱۰۳)» که زیانکارتر کارگران و بیهوده‌تر رنجوران و بی‌برتر کردار ورزان کیست.
هوش مصنوعی: بگو آیا می‌خواهید به شما بگویم که زیانکارترین افراد در عمل کیستند و بیهوده‌ترین زحمت‌کشان چه کسانی هستند؟
«الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» ایشان که رنج می‌بردند درین جهان و رنج ایشان باطل گشت و نیست، «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً (۱۰۴)» و می‌پندارند که بس نیکوکاری می‌کنند.
هوش مصنوعی: افرادی که در زندگی دنیوی خود به زحمت می‌افتند و تلاش‌هایشان بی‌ثمر می‌ماند، در حالی که تصور می‌کنند که کارهای خوبی انجام می‌دهند.
«أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ» ایشانند که بآیات و سخنان اللَّه تعالی کافر شدند، «وَ لِقائِهِ» و بدیدار او، «فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» تا کردارهای ایشان همه تباه گشت و نیست، «فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً (۱۰۵)» فردا ایشان را در سخن هیچ سنگ ننهیم.
هوش مصنوعی: آن‌ها افرادی هستند که به آیات و سخنان خداوند کافر شده‌اند و به دیدار او اعتقاد ندارند. به همین دلیل، تمام اعمالشان بی‌اثر و نابود می‌شود و در روز قیامت، هیچ ارزشی برای آن‌ها قائل نخواهیم شد.
«ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا» آنست سزای ایشان بآنچ کافر شدند، «وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً (۱۰۶)» و پیغام و سخنان من و فرستادگان من بافسوس فرا داشتند.
هوش مصنوعی: این عذاب جهنم، نتیجه انکار و کافر شدن آنان است، زیرا آنها سخنان و نشانه‌هایم را و همچنین پیامبرانم را به سخره گرفتند.
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» ایشان که بگرویدند و نیکیها کردند، «کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا (۱۰۷)» بهشتهای فردوس نزل ایشانست که آنجا فرود آیند.
هوش مصنوعی: افرادی که ایمان آورده و اعمال نیک انجام داده‌اند، در بهشت‌های فردوس جایی برای سکونت خواهند داشت و آنجا محل استراحت آنان خواهد بود.
«خالِدِینَ فِیها» جاوید در آنند، «لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا (۱۰۸)» از آن بگشتن نبیوسند و بدل نجویند.
هوش مصنوعی: در آنجا جاویدان خواهند بود و هرگز نخواهند خواست که از آنجا دور شوند یا تغییر مکان دهند.
«قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً» بگوی که اگر دریا مداد بودی، «لِکَلِماتِ رَبِّی» نبشتن سخنان خداوند مرا، «لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی» مداد برسیدی و نیست گشتی پیش از آن که سخنان خداوند من، «وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً (۱۰۹)» و گر چند دریای دیگر مدد آریم‌
هوش مصنوعی: بگو که اگر دریا به جای جوهر مداد بود، برای نوشتن سخنان خداوند، دریا تمام می‌شد قبل از آنکه سخنان او تمام شوند، حتی اگر ما دریاهای دیگری را هم برای نوشتن بیاوریم.
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» بگوی من مردمی‌ام چون شما، «یُوحی‌ إِلَیَّ» بمن پیغام می‌رسانند، «أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» که خداوند شما خدایی یکتاست، «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ» هر که دیدن خداوند خویش امید میدارد، «فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً» تا کار کند کار نیک، «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (۱۱۰)» و در کردار که خدای را کند دیدار کس نجوید و پسند مردمان نخواهد.
هوش مصنوعی: بگویید من نیز مانند شما انسان هستم. به من وحی می‌شود که خداوند شما تنها خدایی یکتاست. هر کسی که امید دارد خداوند خود را ببیند، باید کار نیک انجام دهد و در عبادت پروردگارش هیچ‌کس را شریک نکند.

حاشیه ها

1402/02/07 10:05
یزدانپناه عسکری

9- «ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (۹۲)» پس آن گه بر پی چاره جستن ایستاد.

10- «حَتَّی إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ» تا آن گه که رسید میان دو او راز آن دو کوه، «وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً» جز از آن دو گروه گروهی یافت، «لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا» که هیچ نکاستندی که‌ سخن هیچ دریافتندی.

***

[شیخ جواد کربلایی]1

قال اللَّه تعالی: یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ‏الروم: 7 - فهؤلاء لم یتجاوز علمهم عن محسوساتهم، و لم یعلموا غیر عالم الدنیا بل هم ینکرون ما سمعوا من غیر عالمهم، أو یقلبوها مع ما یقدرون لها من لوازم عوالمهم، و کیف کان فلا یفقهون‏ قولا من غیر مرعاهم و ملبسهم الدنیوی، و هم الذین أخلدوا إلی الأرض و لا یحومون إلاّ حول أنفسهم.

[یزدانپناه عسکری]*

الکهف : 89 ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً

الکهف : 92 ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبا

یَفْقَهُونَ قَوْلا = تفقه با نطق در موضع منطق – سوره کهف آیه 93 ؛ قدرت و توان الاِسب را ندارند

_______

1- شیخ جواد کربلایی، الأنوار الساطعة فی شرح الزیاره الجامعة، 5جلد، دار الحدیث - قم، چاپ: اول، ج‏1 ؛ ص251