گنجور

۵ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: «یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ» آن روز که مملکت دنیا بردارند و سرا پرده عقبی بزنند و از هول رستاخیز کوه‌ها فرا رفتن آید، زمین فرا جنبش آید، آسمانها در گردش آید، عرش عظیم بصحرای قیامت بیرون آرند و بساط قهر بگسترانند و ایوان کبریا بر کشند و ترازوی عدل در آویزند و زمین را فرمان دهند که ای زمین ودیعتها بیرون ده، زمین بر خود بلرزد، ودیعت باز سپارد، یکی را بینی که از زمین بر آید چنانک خاکستر از میان آتش، دیگری را بینی از لحد برآید چنانک در از میان صدف، همی‌روند تا بمحشر و عرض دهند ایشان را بر خداوند اکبر چنانک گفت جلّ جلاله: «عُرِضُوا عَلی‌ رَبِّکَ صَفًّا»

، ای پیران ناپاک شرم دارید از آن که شما را بر اللَّه تعالی عرض کنند و سرپوش زرّاقی از روی کار شما بردارند که: «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ». ای جوانان با جهل پر غفلت بترسید از آن ساعت که دوزخ آشفته و زندان عدل بعرصات حاضر کنند که: «تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ» ای عالمان بی امانت، ای قرّایان بی دیانت بپرهیزید از آن روز که: «تُبْلَی السَّرائِرُ و تکشف الضمائر»، ای خداوندان تخت و جاه و کلاه بیندیشید از آن ترازوی عدل و دیوان مظالم قیامت که: «وَ وُضِعَ الْکِتابُ». ای عوانان ناپاک یاد کنید آن ساعت که نامه کردار در دست شما نهند و کرده‌های شما نیک و بد، خرد و بزرگ، بشما نمایند که: «لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها». خواجگی همه خواجگان طوقی سازند و در گردن ایشان افکنند، امیری همه امیران قیدی گردانند و بر پایهای ایشان نهند و از نهاد هر یکی دوزخی بر آرند و هر یکی را بخود عقوبت کنند، آتش نومیدی در خرمنهای خلایق زنند و همه از یکدیگر تبرّا جویند، عاصیان خیمه اندوه و ندامت زنند، آفتاب و ماه و سیّارات را بدود هیبت سیاه روی گردانند و بر قدر مایه هر کسی با وی معاملت کنند و داد مظلوم از ظالم بستانند، نه مزد مظلوم از آنچ سزای اوست بکاهند، نه عقوبت ظالم بر سزای وی بیفزایند، اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً».

«ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ» خداوند حکیم پادشاه نامدار عظیم، در این آیت از استغناء جلال خود خبر میدهد و فردا نیّت و وحدانیّت خود بکمال عزّ خود بخلق می‌نماید که نیستها را هست کننده منم، وز نبود بود آورنده منم، و از آغاز نو سازنده منم، پدید آرنده مایه از هر کار منم، کننده هر هست چنان که سزاوار منم، چون آسمان و زمین و خلق آفریدم، تنها خود بودم بی قلّت، دانا بودم بی علّت، توانا بودم بی حیلت، نه مرا انباز بود و نه کس با من یار بود، بی نیاز از خلق در کردگاری، یکتا بحق در آفریدگاری، ای مرد طالب اگر نشانی میطلبی از ما، این هفت قبّه اخضر بر یکدیگر بی عمادی برداشته نشان قدرت ما است و این هفت کلّه اغبر بر سر آب بداشته بیان حکمت ما است، اکنون اندرین نشان قدرت و بیان حکمت نظاره میکن و شناخت جلال عزت و دریافت کنه عظمت ما بر ما حوالت میکن که آن نه بر حدّ فهم عاقلانست و نه جای مشورت دانایان است و نه درگاه تأویل عالمان است: اذا تقاصرت علوم الخلق عن العلم بانفسهم فکیف تحیط علومهم بحقائق الصّمدیّة و استحقاقه لنعوت الرّبوبیّة، یقول اللَّه تعالی: «ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ» فلم یملک اللَّه الخلیفة علم نفسها فی نفسها فکیف تدرک شیئا من صفات مالکها.

۵ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: «وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ» ای و اذکر یوم نسیّر الجبال عن وجه الارض فنقلعها قلعا و نسیرها کما نسیر السّحاب فی الدّنیا یاد کن ای محمّد آن روز که از هول رستاخیز این کوه‌های عالم بر کنیم و چنانک میغ بر هوا روان کرده‌ایم آن را روان کنیم، قراءت مکّی و شامی و ابو عمرو «تسیر» بتا است و ضمّ آن و فتح یا «الْجِبالَ» برفع لام علی اسناد الفعل الی المفعول به و لکونه جماعة انّث الفعل یعنی آن روز که کوه‌ها روان گردانند، چنانک جای دیگر گفت: «وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ»، «وَ تَرَی الْأَرْضَ بارِزَةً» ای ظاهرة لیس علیها شی‌ء من جبل و لا شجر و لا شی‌ء یسترها لیری بعضهم بعضا. و قیل «بارِزَةً» ای برز الّذین کانوا فی بطنها فصاروا علی ظهرها، «وَ حَشَرْناهُمْ» یعنی الموتی من المؤمنین و الکافرین الی الموقف و الحساب، «فَلَمْ نُغادِرْ» ای لم نترک، «مِنْهُمْ أَحَداً».۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: «وَ إِذْ قالَ مُوسی‌ لِفَتاهُ» یاد کن ای محمد که موسی شاگرد خویش را گفت: «لا أَبْرَحُ حَتَّی أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ» میخواهم رفت بر دوام تا آن گه که بدو دریا رسم بهم، «أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً (۶۰)» یا می‌روم هشتاد سال.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ» آن روز که مملکت دنیا بردارند و سرا پرده عقبی بزنند و از هول رستاخیز کوه‌ها فرا رفتن آید، زمین فرا جنبش آید، آسمانها در گردش آید، عرش عظیم بصحرای قیامت بیرون آرند و بساط قهر بگسترانند و ایوان کبریا بر کشند و ترازوی عدل در آویزند و زمین را فرمان دهند که ای زمین ودیعتها بیرون ده، زمین بر خود بلرزد، ودیعت باز سپارد، یکی را بینی که از زمین بر آید چنانک خاکستر از میان آتش، دیگری را بینی از لحد برآید چنانک در از میان صدف، همی‌روند تا بمحشر و عرض دهند ایشان را بر خداوند اکبر چنانک گفت جلّ جلاله: «عُرِضُوا عَلی‌ رَبِّکَ صَفًّا»
هوش مصنوعی: در روزی که کوه‌ها حرکت داده خواهند شد و دنیا محو می‌شود و سرای آخرت برپا می‌شود، ترس رستاخیز بر همه غلبه خواهد کرد. زمین به شدت خواهد لرزید و آسمان‌ها به گردش در خواهند آمد. عرش بزرگ در میدان قیامت نمایان خواهد شد و عدالت برقرار خواهد گشت. زمین فرمان خواهد گرفت که اموال و ودیعه‌ها را به صاحبشان برگرداند. در این حال، برخی از مردم را خواهی دید که از زمین برخاسته‌اند مانند خاکسترهایی که از آتش جدا می‌شوند و برخی دیگر از قبرها بیرون خواهند آمد مانند مرواریدهایی که از صدف خارج می‌شوند. همه به سوی محشر می‌روند تا در برابر خداوند بزرگعرضحال کنند.
، ای پیران ناپاک شرم دارید از آن که شما را بر اللَّه تعالی عرض کنند و سرپوش زرّاقی از روی کار شما بردارند که: «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ». ای جوانان با جهل پر غفلت بترسید از آن ساعت که دوزخ آشفته و زندان عدل بعرصات حاضر کنند که: «تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ» ای عالمان بی امانت، ای قرّایان بی دیانت بپرهیزید از آن روز که: «تُبْلَی السَّرائِرُ و تکشف الضمائر»، ای خداوندان تخت و جاه و کلاه بیندیشید از آن ترازوی عدل و دیوان مظالم قیامت که: «وَ وُضِعَ الْکِتابُ». ای عوانان ناپاک یاد کنید آن ساعت که نامه کردار در دست شما نهند و کرده‌های شما نیک و بد، خرد و بزرگ، بشما نمایند که: «لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها». خواجگی همه خواجگان طوقی سازند و در گردن ایشان افکنند، امیری همه امیران قیدی گردانند و بر پایهای ایشان نهند و از نهاد هر یکی دوزخی بر آرند و هر یکی را بخود عقوبت کنند، آتش نومیدی در خرمنهای خلایق زنند و همه از یکدیگر تبرّا جویند، عاصیان خیمه اندوه و ندامت زنند، آفتاب و ماه و سیّارات را بدود هیبت سیاه روی گردانند و بر قدر مایه هر کسی با وی معاملت کنند و داد مظلوم از ظالم بستانند، نه مزد مظلوم از آنچ سزای اوست بکاهند، نه عقوبت ظالم بر سزای وی بیفزایند، اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً».
هوش مصنوعی: ای پیران ناپاک، از آن بترسید که روزی در پیشگاه خداوند عظیم قرار خواهید گرفت و افکار و کارهای شما با پوششی از زر پنهان نخواهد ماند. ای جوانان نادان، به یاد داشته باشید که روزی آتش دوزخ به شدت در انتظار شماست و در آن لحظه، هیچ‌چیزی نمی‌تواند شما را نجات دهد. ای دانشمندان سست ایمان، از آن لحظه بترسید که نیت‌ها و رازهای شما به نمایش گذاشته خواهد شد. ای صاحبان مقام و ثروت، به یاد داشته باشید که در روز قیامت عدالت الهی بر شما حاکم خواهد شد و اعمالتان در ترازویی سنجیده خواهد شد. ای بندگان گمراه، از آن روز بترسید که نامه اعمال شما به دستتان داده می‌شود و هیچ‌یک از کارهای کوچک و بزرگتان فراموش نخواهد شد. در آن روز، همه مطرود و عذاب‌کشیده خواهند شد و از یکدیگر دوری جویند. کیفر دوزخیان بر سر هر یک خواهد آمد و هیچ‌چیزی از عدالت کاسته نمی‌شود و هیچ‌کس تحت ستم واقع نخواهد شد. این وعده‌ای است از جانب پروردگار که هیچ‌کس را بر ظلم خود نخواهد گذاشت.
«ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ» خداوند حکیم پادشاه نامدار عظیم، در این آیت از استغناء جلال خود خبر میدهد و فردا نیّت و وحدانیّت خود بکمال عزّ خود بخلق می‌نماید که نیستها را هست کننده منم، وز نبود بود آورنده منم، و از آغاز نو سازنده منم، پدید آرنده مایه از هر کار منم، کننده هر هست چنان که سزاوار منم، چون آسمان و زمین و خلق آفریدم، تنها خود بودم بی قلّت، دانا بودم بی علّت، توانا بودم بی حیلت، نه مرا انباز بود و نه کس با من یار بود، بی نیاز از خلق در کردگاری، یکتا بحق در آفریدگاری، ای مرد طالب اگر نشانی میطلبی از ما، این هفت قبّه اخضر بر یکدیگر بی عمادی برداشته نشان قدرت ما است و این هفت کلّه اغبر بر سر آب بداشته بیان حکمت ما است، اکنون اندرین نشان قدرت و بیان حکمت نظاره میکن و شناخت جلال عزت و دریافت کنه عظمت ما بر ما حوالت میکن که آن نه بر حدّ فهم عاقلانست و نه جای مشورت دانایان است و نه درگاه تأویل عالمان است: اذا تقاصرت علوم الخلق عن العلم بانفسهم فکیف تحیط علومهم بحقائق الصّمدیّة و استحقاقه لنعوت الرّبوبیّة، یقول اللَّه تعالی: «ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ» فلم یملک اللَّه الخلیفة علم نفسها فی نفسها فکیف تدرک شیئا من صفات مالکها.
هوش مصنوعی: در این متن، خداوند به بیان جلال و عظمت خود می‌پردازد و از بی‌نیازی و یکتایی‌اش سخن می‌گوید. او تأکید می‌کند که تنها اوست که آسمان‌ها و زمین و موجودات را خلق کرده و هیچ نیاز به دیگران نداشته است. آفرینش او به گونه‌ای است که هیچ‌کس نمی‌تواند به درستی آن را درک کند. او به انسان‌ها یادآوری می‌کند که اگر نمی‌توانند ذات خود را بشناسند، چطور می‌توانند به اوصاف و صفات پروردگار که اطمینان کامل و علم وسیع دارد دست یابند. در واقع، این آیه تأکیدی بر این نکته است که شناخت واقعی خداوند فراتر از توانایی‌های بشر است و هیچ علمی نمی‌تواند به عمق حقایق الهی دست یابد.