قوله تعالی: «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ» یعنی عمله و جدّه و عاقبته، طائر نامیست که عرب در موضع فال نهند و بیشترین در موضع تشأّم استعمال کنند و قرآن باین معنی فرو آمده آنجا که گفت: «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ قالُوا اطَّیَّرْنا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ قالَ طائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ» و مصطفی (ص) گفته: لا عدوی و لا طیرة، امّا درین آیت طائر جدّ مردم است بخت او و عمل او و سرانجام کار او هر چه خود کند یا کنند با او.
ابو عبیده گفت: «طائِرَهُ» ای حظّه الّذی قضی له من خیر او شرّ او سعادة او شقاوة، مشتقّ من قولهم: طار سهمه اذا ظهر نصیبه، و فی ذلک حجّة علی المعتزلة و القدریة فی الزام الطائره و الطائر ما قضی علیهم من الشّفاء و السّعادة.
سدّی گفت: «طائِرَهُ» ای کتابه الّذی یطیر الیه یوم القیامة فی عنقه، یعنی عمله فی عنقه فیکون فی اللزوم کالطّوق للعنق.
و قال مجاهد: ما من مولود یولد الّا فی عنقه ورقة مکتوب فیها شقی او سعید، و خصّ العنق لانّه موضع القلادة و الغل و السّمة. و قیل «أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ»
یعنی یسرنا له عمله الّذی هو عامله خیرا او شرّا و اغریناه به، و به قال النبی (ص): اعملوا فکلّ میسر لما خلق له، «وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ» یعقوب «و یخرج» خواند بالیای و فتحها و ضمّ الرّاء، یعنی یخرج له ذلک الطائر یوم القیامة، «کِتاباً» ای فی حال کونه کتابا و هو نصب علی الحال میگوید بیرون آید آن عمل او و بخت او روز قیامت نامهای گشته، «کِتاباً» ای مکتوبا او ذا کتاب و الفعل علی هذا من خرج، باقی فرّاء «وَ نُخْرِجُ» خواندهاند بالنون و ضمّها و کسر الرّاء، یعنی نخرج نحن له کتابا و المخرج هو اللَّه عزّ و جل و الکتاب منصوب لانّه مفعول به و الفعل علی هذا من اخرج میگوید بیرون آریم او را فردا نامهای، «یلقیه» ابن عامر «یَلْقاهُ» خواند بضم یا و فتح لام و تشدید قاف و الفعل علی هذه القراءة من لقّیته المضعف العین الّذی یتعدّی الی مفعولین ای یلقّی الانسان ذلک الکتاب یعنی یؤتاه نامهای که در دست او دهند.
باقی فرّاء «یَلْقاهُ» خوانند بفتح یا و سکون لام و تخفیف قاف، و الوجه انّه من لقی الذی یتعدّی الی مفعول واحد، تقول: لقی فلان الشیء و الهاء ضمیر المفعول به، یعنی کتابا یلقاه بعینه و یقرءوه بلسانه نامهای که آن را بیند، «مَنْشُوراً» غیر مطوی لیمکنه قراءته میگوید آن را گشاده بیند و گشاده در دست او داده آید تا خواندن آن او را ممکن گردد، و «مَنْشُوراً» بر هر دو قراءت نصب علی الحال باشد.
«اقْرَأْ کِتابَکَ» قول اینجا مضمرست یعنی یقال له اقرأ کتابک، ای کتاب اعمالک گفتهاند که هر آدمی را صحیفه کردار وی در گردن وی بستهاند بر مثال قلادهای، چون از دنیا بیرون شود آن صحیفه در نوردند، پس در قیامت که او را زنده گردانند صحیفه از هم باز کنند و پیش دیده وی آرند و گویند: «اقْرَأْ کِتابَکَ». قتاده گفت: سیقرأ یومئذ من لم یکن قارئا فی الدّنیا، «کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً» ای کفی نفسک و الباء زائدة، «حَسِیباً» ای محاسبا و قیل حاکما، و قیل شاهدا، و هو منصوب علی التّمییز.
حسن بصری گفت: اینت عدل راست و انصاف بسزا که بنده بر خود داور بود و بر خود گواهی دهد و شمار خود خود کند، و گفتهاند سیاق این کلمه بر سبیل تهدید است و وعید چنانک کسی را بیم دهی و گویی: ساحاسبک آری بکنم شمار تو «مَنِ اهْتَدی فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ» ای من اهتدی الی الرّشاد فانّ ثواب اهتدائه له، «وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها» ای من ضلّ عن الرّشاد فعلیا و بال الضّلال، «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری» الوزر الحمل، یقال: وزرت کذا ای حملته و سمّی الوزیر وزیرا لانّه یحمل اوزار الملک ای یحمل اعباء ملکه، تأویل این آیت بر دو وجه است: یکی آنست که لا یؤاخذ احد بذنب غیره هیچکس را بگناه دیگری نگیرند، چنانک جای دیگر گفت: «وَ ما هُمْ بِحامِلِینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شَیْءٍ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلی حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ». وجه دیگر آنست که: لیس لاحد ان یعمل ذنبا لانّ غیره عمله کس را نسزد و نه روا بود که گناهی کند که دیگری همان گناه کرده است، و این چنانست که کفّار قریش گفتند: «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ».
... قوله: «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا» هذا دلیل علی انّ الایمان سمعیّ و انّما یجب الاجابة بالدعوة و القبول و بالبلاغ و الطّاعة بالرّسالة معنی آیت آنست که هیچ قوم را هرگز عذاب نکنیم نه عذاب استیصال در دنیا و نه عذاب دوزخ در عقبی تا نخست پیغامبری را بایشان فرستیم تا توحید و شرع مر ایشان را بیان کند و بگوید که بنده را ثواب و عقاب بچیست، بچه او را در بهشت آرند و از بهر چه او را در دوزخ کنند.
اما کسی که در ایّام فترت از دنیا بیرون شود رسالت باو نارسیده، حکم وی آنست که مصطفی (ص) گفت: یقول الهالک فی الفترة یوم القیامة ربّ لم یأتنی کتاب و لا رسول و یقول المعتوه ربّ لم تجعل لی عقلا اعقل به خیرا و لا شرّا و یقول المولود ربّ لم ادرک العمل فتوضع لهم نار فیقال ردّوها او ادخلوها فیردّها او یدخلها من کان فی علم اللَّه سعیدا لو ادرک العمل و یمسک عنها من کان فی علم اللَّه شقیّا لو ادرکه العمل فیقول ایّای عصیتم فکیف لو رسلی بالغیب اتتکم، و فی روایة اخری فیأخذ مواثیقهم لیطیعنّه فیرسل الیهم ان ادخلوا النّار فو الّذی نفس محمّد بیده لو دخلوها کانت علیهم بردا و سلاما.
«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً» یعنی فی الدّنیا، «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»
یعنی کثّرنا و قوّینا، یقال امر امر بنی فلان ای قوی، و امروا الی کثروا فعلی هذا یکون امر متعدّی امر و قد یکون فعل بالفتح متعدّی فعل بالکسر کما تقول شتر زید و شترته انا، این قراءت عامّه است، و از ابو عمرو: «أَمَرْنا»
بتشدید روایت کردهاند، و الوجه انّه منقول بالتّضعیف من امر اذا کثر و المراد کثّرنا، ایضا یعقوب: «آمرنا» خواند بمدّ و تخفیف، و هذا أشهر و أکثر فی العربیّة و الوجه انّه منقول بالهمزة من امر القوم اذا کثروا و آمرتهم انا اذا کثّرتهم فهو علی افعلت، و گفتهاند: «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»
معنی آنست که: امرنا هم بالطّاعة علی لسان رسولهم، «فَفَسَقُوا فِیها»
ای خرجوا عن امرنا و تمرّدوا فی کفرهم، هذا کقول القائل: امرته فعصی و عنی بالمترفین الجبّارین المتسلّطین و الملوک و خصّهم بالامر لانّ غیرهم تبع لهم، و گفتهاند: «امرنا» بالتّشدید ای سلّطنا، «مُتْرَفِیها»
یعنی جعلنا لهم إمرة و سلطانا فعصوا فیها و المترف الّذی ابطره النّعمة و سعة الغذاء حتّی عدا طوره و طغی، و التّرفة النّعمة و غلام مترف ناعم البدن، «فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ»
ای ظهر صدق خبر اللَّه عنهم انّهم لا یؤمنون. و قیل وجب علیها ما وعد علی الفسق بقول سابق لا یقع فیه خلف، «فَدَمَّرْناها تَدْمِیراً»
ای اهلکنا النّاس و خرّبنا الدّیار، یقال دمر یدمر دمارا اذا هلک و دمّر اهلک، و فی الحدیث: من اطّلع من صیر باب بغیر اذن فقد دمر، ای هلک و الصّیر الشقّ و روی من نظر فی صیر باب ففقئت عینه فهو هدر و ممّا یتعلّق بالآیة. ما
روی معمّر عن الزّهری قال: دخل رسول اللَّه (ص) یوما علی زینب و هو یقول لا اله الّا اللَّه ویل للعرب من شرّ قد اقترب فتح الیوم من ردم یأجوج و مأجوج مثل هذا و حلّق ابهامه و الّتی تلیها، قالت زینب یا رسول اللَّه انهلک و فینا الصّالحون؟ قال نعم اذا کثر الخبث.
«وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ» موضع کم نصب، باهلکنا ای امما کثیرة و القرون اهل کلّ عصر و یقع علی الزّمان. فقیل مائة و عشرون سنة. و قیل مائة سنة. و قیل اربعون سنة میگوید چند که ما هلاک کردیم از گروه گروه از جهانیان و جهان داران از پس نوح از آن هست که شناختهاند چون عاد پیشین و چون عاد پسین: ثمود و عمالقة و قحطان و هست از آن که اهل نسب شناسند ایشان را چون جاسم و جدیس و طسم و اهل جو و اهل غمدان و صحار و وبار، فهل تری لهم من باقیة منها قائم و حصید لا یعلمهم الّا اللَّه.
«مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعاجِلَةَ» کان اینجا صلت است و روا باشد که بمعنی یکن بود، یعنی: من یکن یرید العاجلة و عاجلة دنیا است، نعت بجای اسم نهاده و عاجله از آن گفت که در پیش آخرت افتاده، و المعنی من یکن یرید بعمله و طاعته و اسلامه الدّنیا، «عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ» ای القدر الّذی نشاء من البسط و التّقتیر، «لِمَنْ نُرِیدُ» ان نعجّل له شیئا. قال الزجّاج: عجّل اللَّه لمن اراد ان یعجّل له ما یشاء اللَّه لیس ما یشاء هو، این آیت در شأن منافقان فرو آمد که با رسول خدا (ص) غزو میکردند و مقصود ایشان از آن غزو غنیمت این جهانی بود نه ثواب آن جهانی، ربّ العزّه گفت: «عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ» علی قدر استحقاقهم بسهامهم من الغنیمة، «ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ» لکفره و نفاقه، «یَصْلاها» یدخلها، «مَذْمُوماً» ای ملوما، «مَدْحُوراً» ای مطرودا مباعدا من رحمة اللَّه، و الدّحر الطّرد و منه قوله تعالی: «مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً»، یقال دحرته ادحره دحرا و دحورا اذا باعدته عنک.
«وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعی لَها سَعْیَها» عمل بطاعة اللَّه، «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» یرید دین الاسلام، «فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ» ای عملهم، «مَشْکُوراً» مجزیّا علیه جزاء حسنا. و قیل: «مَشْکُوراً» مقبولا. و قیل: «مَشْکُوراً» ای محفوظا لهم حتّی یدخلهم اللَّه الجنّة، الشّکر من اللَّه رضی و مثوبة و هو شکور مثیب. قال اللَّه عزّ و جل: «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ» و تقول لاخیک شکر اللَّه سعیک ای رضیه منک و جزاک علیه، و قوله: «فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ». و قوله: «فَلَنْ یُکْفَرُوهُ» ای لا ضیاع علی عملکم و لن تحرموا اجره.
«کُلًّا نُمِدُّ» کلّا منصوب به نمدّ «وَ هَؤُلاءِ» بدل من کلّا و المعنی نزید عطاء بعد عطاء و نعطی مرّة بعد اخری و شیئا بعد شیء هؤلاء من المؤمنین و هؤلاء من الکافرین، «مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ» یعنی الدّنیا و هی مقسومة بین البرّ و الفاجر، و فی الخبر: الدّنیا عرض حاضر یأکل منها البرّ و الفاجر، «وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً» ای لا یحظر الرّزق فی الدّنیا علی احد مؤمنا کان او کافرا و انّما الآخرة هی دار الجزاء.
«انْظُرْ کَیْفَ» کلّ ما فی القرآن، انظر کیف معناه اعجب کیف یقول اللَّه تعالی، «انْظُرْ» یا محمّد، «کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» فی الخلق و الخلق و سعة الرّزق و ضیقه و النّاس فی ذلک متفاوتون، «وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَکْبَرُ تَفْضِیلًا» ای التّفاوت هناک اکبر و اعظم لانّ التّفاوت فیها من وجهین: احدهما بالجنّة و النّار، و الثّانی بالدّرجات فی الجنّة و الدّرکات فی النّار، فقد روی انّ النّبی (ص) قال: انّ بین اعلی اهل الجنّة و اسفلهم درجة کالنّجم تری فی مشارق الارض و مغاربها
معنی آیت آنست که مردم در دنیا متفاوتاند در خلق و خلق و روزی و احوال معاش، یکی توانگر، یکی درویش، یکی عزیز، یکی ذلیل، یکی خوش خوی، یکی بد خوی، یکی مقیم، یکی غریب یکی بیمار، یکی تن درست یکی با شادی، یکی با اندوه، یکی با عافیت، یکی با بلا و محنت، این همه اللَّه تعالی در ازل قسمت کرده و بخشیده میان خلق خویش و ایشان را درین احوال بر یکدیگر افزونی داده و درجات ایشان زبر یکدیگر برداشته. همانست که آنجا گفت: «نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»، جای دیگر بیان کرد که این تفاوت درجات از بهر چه نهاد گفت: «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ» تا شما را بیازماید در آنک شما را داد تا شما را مطیع یابد یا عاصی، شاکر بیند یا ناسپاس. ابن جریر گفت: «انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» این تفضیل در کار دینست نه در کار دنیا، ای بعضهم آثر الآخرة فوّفقنا للرّشاد و بعضهم آثر الدّنیا فخذلناه «لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» الخطاب للنّبی (ص) و المراد به امّته و یجوز ان یکون التّقدیر: قل یا محمّد ایّها الانسان، لا تجعل مع اللَّه الها آخر فتقعد مذموما» یذمّک اللَّه و الملائکة و المؤمنون، «مَخْذُولًا» یخذلک اللَّه و لا ینصرک.
و قیل معنی فتقعد فتعجز، یقال فلان قاعد عن الشّیء ای عاجز عنه، ضد قوله:ساع فی الخیر.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ» یعنی عمله و جدّه و عاقبته، طائر نامیست که عرب در موضع فال نهند و بیشترین در موضع تشأّم استعمال کنند و قرآن باین معنی فرو آمده آنجا که گفت: «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ قالُوا اطَّیَّرْنا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ قالَ طائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ» و مصطفی (ص) گفته: لا عدوی و لا طیرة، امّا درین آیت طائر جدّ مردم است بخت او و عمل او و سرانجام کار او هر چه خود کند یا کنند با او.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که هر انسانی با اعمال و تلاشها و نتایج عملکردش پیوند خورده است. در زبان عربی، واژه "طائر" به معنای نشانه یا فال است و غالباً در موارد بدبینی به کار میرود. در قرآن نیز در اشاره به این مفهوم ذکر شده که وقتی بلایتی به مردم میرسد، آنها به موسی و همراهانش نسبت میدهند و در حقیقت اعتقاد دارند که سرنوشت آنها به دست خداوند است. پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودهاند که نه بیماری به دیگری سرایت میکند و نه فال بد وجود دارد. اما در این آیه، طائر به نوعی نمایانگر سرنوشت و کارهای مردم است که نتیجه آنها به خودشان بازمیگردد.
ابو عبیده گفت: «طائِرَهُ» ای حظّه الّذی قضی له من خیر او شرّ او سعادة او شقاوة، مشتقّ من قولهم: طار سهمه اذا ظهر نصیبه، و فی ذلک حجّة علی المعتزلة و القدریة فی الزام الطائره و الطائر ما قضی علیهم من الشّفاء و السّعادة.
هوش مصنوعی: ابو عبیده بیان میکند که واژه «طائره» به معنای نشانهای است که نشاندهنده خیر یا شر، خوشبختی یا بدبختی است و از این نظر به این معنا متصل میشود که وقتی کسی نصیبش مشخص میشود، میتوان گفت «سهم او پرواز کرده است». این موضوع به نوعی دلیلی است علیه گروههایی مانند معتزله و قدریه که نسبت به مسأله تقدیر و قسمت، نظرات خاصی دارند و در واقع این مفهوم به آنها یادآوری میکند که هر چیزی که بر آنها میگذرد، بخشی از تقدیر خداوند است.
سدّی گفت: «طائِرَهُ» ای کتابه الّذی یطیر الیه یوم القیامة فی عنقه، یعنی عمله فی عنقه فیکون فی اللزوم کالطّوق للعنق.
هوش مصنوعی: سدّی گفت: «کتاب اعمال» که در روز قیامت به گردنش آویخته میشود، به این معنی که اعمالش به گردنش است و مانند یک گردنبند به او تعلق دارد.
و قال مجاهد: ما من مولود یولد الّا فی عنقه ورقة مکتوب فیها شقی او سعید، و خصّ العنق لانّه موضع القلادة و الغل و السّمة. و قیل «أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ»
هوش مصنوعی: مجاهد گفت: هیچ نوزادی متولد نمیشود مگر اینکه بر گردنش برگهای نوشته شده باشد که در آن مشخص شده است که آیا او در زندگیاش شقی (بدبخت) خواهد بود یا سعید (خوشبخت). دلیل اینکه این نوشته بر گردن او قرار میگیرد این است که گردن محل قرار دادن گردنبند، زنجیر و نشانهگذاری است. همچنین گفته شده است: «ما سرنوشت او را به او واگذار کردیم».
یعنی یسرنا له عمله الّذی هو عامله خیرا او شرّا و اغریناه به، و به قال النبی (ص): اعملوا فکلّ میسر لما خلق له، «وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ» یعقوب «و یخرج» خواند بالیای و فتحها و ضمّ الرّاء، یعنی یخرج له ذلک الطائر یوم القیامة، «کِتاباً» ای فی حال کونه کتابا و هو نصب علی الحال میگوید بیرون آید آن عمل او و بخت او روز قیامت نامهای گشته، «کِتاباً» ای مکتوبا او ذا کتاب و الفعل علی هذا من خرج، باقی فرّاء «وَ نُخْرِجُ» خواندهاند بالنون و ضمّها و کسر الرّاء، یعنی نخرج نحن له کتابا و المخرج هو اللَّه عزّ و جل و الکتاب منصوب لانّه مفعول به و الفعل علی هذا من اخرج میگوید بیرون آریم او را فردا نامهای، «یلقیه» ابن عامر «یَلْقاهُ» خواند بضم یا و فتح لام و تشدید قاف و الفعل علی هذه القراءة من لقّیته المضعف العین الّذی یتعدّی الی مفعولین ای یلقّی الانسان ذلک الکتاب یعنی یؤتاه نامهای که در دست او دهند.
هوش مصنوعی: این متن به مسائل مربوط به اعمال انسان و پیامدهای آن در روز قیامت میپردازد. در اینجا بیان میشود که انسان با توجه به نیت و عملکردش، چه خوب و چه بد، تحت تأثیر قرار میگیرد و در نهایت اعمالش به شکل یک نامه در روز قیامت برایش آشکار میشود. این نامه بهعنوان گزارشی از کارهای او معرفی میشود که ممکن است او آن را در دست داشته باشد. در واقع، این متن بحث میکند که هر انسانی بهخاطر اعمالش در قیامت مورد ارزیابی قرار میگیرد و نتیجه آن در قالب یک نامه به او ارائه میگردد.
باقی فرّاء «یَلْقاهُ» خوانند بفتح یا و سکون لام و تخفیف قاف، و الوجه انّه من لقی الذی یتعدّی الی مفعول واحد، تقول: لقی فلان الشیء و الهاء ضمیر المفعول به، یعنی کتابا یلقاه بعینه و یقرءوه بلسانه نامهای که آن را بیند، «مَنْشُوراً» غیر مطوی لیمکنه قراءته میگوید آن را گشاده بیند و گشاده در دست او داده آید تا خواندن آن او را ممکن گردد، و «مَنْشُوراً» بر هر دو قراءت نصب علی الحال باشد.
هوش مصنوعی: باقی فرّاء واژه «یَلْقاهُ» را با فتح «ی» یا سکون «لام» و تخفیف «قاف» خوانده است. نظر درست این است که این واژه از «لقی» است که به مفعول واحد تعمیم مییابد، یعنی میگویند: فلانی چیزی را دید. حرف «ه» هم به ضمیر مفعول برمیگردد، به این معنا که کتابی را که به آن نگاه میکند، میبیند و میتواند با زبانش آن را بخواند. همچنین، واژه «مَنْشُوراً» به معنای غیر مطوی است تا او بتواند آن را بخواند. این واژه نشاندهنده این است که او آن را گشوده میبیند و در دستش به صورت گشوده ارائه میشود تا خواندن آن برایش ممکن باشد. همچنین، «مَنْشُوراً» در هر دو قرائت به عنوان حال به حساب میآید.
«اقْرَأْ کِتابَکَ» قول اینجا مضمرست یعنی یقال له اقرأ کتابک، ای کتاب اعمالک گفتهاند که هر آدمی را صحیفه کردار وی در گردن وی بستهاند بر مثال قلادهای، چون از دنیا بیرون شود آن صحیفه در نوردند، پس در قیامت که او را زنده گردانند صحیفه از هم باز کنند و پیش دیده وی آرند و گویند: «اقْرَأْ کِتابَکَ». قتاده گفت: سیقرأ یومئذ من لم یکن قارئا فی الدّنیا، «کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً» ای کفی نفسک و الباء زائدة، «حَسِیباً» ای محاسبا و قیل حاکما، و قیل شاهدا، و هو منصوب علی التّمییز.
هوش مصنوعی: «کتاب خودت را بخوان» به معنای آن است که به او گفته میشود کتاب اعمالش را بخواند. هر انسان بهطور مثال یک صحیفه از کارهایش دارد که به گردنش آویخته شده و وقتی از دنیا میرود، آن صحیفه را بررسی میکنند. در روز قیامت وقتی او زنده میشود، این صحیفه گشوده میشود و در برابر او قرار میگیرد و به او میگویند: «کتاب خود را بخوان». قتاده گفته است که در آن روز، حتی کسانی که در دنیا خواندن نداشتهاند نیز خواهند خواند. و «کافی است که امروز خودت بر خودت حسابرسی کنی» به این معناست که خودت به عنوان محاسب در نظر گرفته میشوی و کلمه «حسابرسا» بهعنوان واژهای که مورد تفسیر قرار میگیرد، وجود دارد.
حسن بصری گفت: اینت عدل راست و انصاف بسزا که بنده بر خود داور بود و بر خود گواهی دهد و شمار خود خود کند، و گفتهاند سیاق این کلمه بر سبیل تهدید است و وعید چنانک کسی را بیم دهی و گویی: ساحاسبک آری بکنم شمار تو «مَنِ اهْتَدی فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ» ای من اهتدی الی الرّشاد فانّ ثواب اهتدائه له، «وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها» ای من ضلّ عن الرّشاد فعلیا و بال الضّلال، «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری» الوزر الحمل، یقال: وزرت کذا ای حملته و سمّی الوزیر وزیرا لانّه یحمل اوزار الملک ای یحمل اعباء ملکه، تأویل این آیت بر دو وجه است: یکی آنست که لا یؤاخذ احد بذنب غیره هیچکس را بگناه دیگری نگیرند، چنانک جای دیگر گفت: «وَ ما هُمْ بِحامِلِینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شَیْءٍ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلی حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ». وجه دیگر آنست که: لیس لاحد ان یعمل ذنبا لانّ غیره عمله کس را نسزد و نه روا بود که گناهی کند که دیگری همان گناه کرده است، و این چنانست که کفّار قریش گفتند: «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ».
هوش مصنوعی: حسن بصری میگوید: این انصاف واقعی و درست است که هر فردی بر خود قضاوت کند و خود را مورد ارزیابی قرار دهد. به گفتهها اشاره شده که این کلمات میتوانند به عنوان تهدید و هشدار تعبیر شوند، بهگونهای که شخصی را بترسانی و به او بگویی که حساب خودش را بداند. اگر کسی به راه راست هدایت شود، ثواب آن به خودش میرسد، و اگر به گمراهی برود، عذاب آن نیز به خود او برمیگردد. هیچکس به خاطر گناه دیگری مؤاخذه نمیشود. اینگونه اشاره شده که هیچکس نمیتواند گناهی را به دوش دیگری بیندازد و اگر کسی گناهی مرتکب شود، نباید به بهانه اینکه دیگران نیز آن را کردهاند، عمل نادرستی را توجیه کند. این مسأله مشابه به گفتار قریش است که گمان کردند پیروی از رویه نیاکانشان، به آنها مشروعیت میبخشد.
... قوله: «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا» هذا دلیل علی انّ الایمان سمعیّ و انّما یجب الاجابة بالدعوة و القبول و بالبلاغ و الطّاعة بالرّسالة معنی آیت آنست که هیچ قوم را هرگز عذاب نکنیم نه عذاب استیصال در دنیا و نه عذاب دوزخ در عقبی تا نخست پیغامبری را بایشان فرستیم تا توحید و شرع مر ایشان را بیان کند و بگوید که بنده را ثواب و عقاب بچیست، بچه او را در بهشت آرند و از بهر چه او را در دوزخ کنند.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که خداوند هیچ قومی را عذاب نمیکند، نه در دنیا و نه در آخرت، تا زمانی که پیغمبری به آنان فرستاده شود. هدف از فرستادن پیغمبر این است که اصول توحید و قوانین دین را برای مردم توضیح دهد و آنها را از ثواب و عذاب آگاه سازد؛ یعنی اینکه به آنها بگوید که اعمالشان چه تأثیری در ورود به بهشت یا دوزخ دارد.
اما کسی که در ایّام فترت از دنیا بیرون شود رسالت باو نارسیده، حکم وی آنست که مصطفی (ص) گفت: یقول الهالک فی الفترة یوم القیامة ربّ لم یأتنی کتاب و لا رسول و یقول المعتوه ربّ لم تجعل لی عقلا اعقل به خیرا و لا شرّا و یقول المولود ربّ لم ادرک العمل فتوضع لهم نار فیقال ردّوها او ادخلوها فیردّها او یدخلها من کان فی علم اللَّه سعیدا لو ادرک العمل و یمسک عنها من کان فی علم اللَّه شقیّا لو ادرکه العمل فیقول ایّای عصیتم فکیف لو رسلی بالغیب اتتکم، و فی روایة اخری فیأخذ مواثیقهم لیطیعنّه فیرسل الیهم ان ادخلوا النّار فو الّذی نفس محمّد بیده لو دخلوها کانت علیهم بردا و سلاما.
هوش مصنوعی: اگر کسی در زمان فترت و بدون دریافت پیام و رسالت از دنیا برود، طبق گفته پیامبر (ص)، او در روز قیامت میگوید: "پروردگارا، به من کتابی یا فرستادهای نیامد." و فردی که عقلش کامل نیست میگوید: "پروردگارا، چرا عقل نداشتم تا خوب و بد را درک کنم؟" و شخصی که هنوز کار نکرده، میگوید: "پروردگارا، من فرصت عمل نکردن داشتم." در این شرایط آتش برایشان فراهم میشود و به آنها گفته میشود که به آن وارد شوند؛ به کسی که در علم خدا خوشبخت بوده و اگر فرصت عمل میداشت، در آن آتش نمیرفت و از آتش دور میماند، اما کسی که شقاوتاش مشخص شده، اگر فرصت عمل میداشت، به آتش میرفت. در نهایت، به آنها گفته میشود: "این من هستم که نافرمانی کردید، پس اگر پیامبران من با خاصیت غیبی به شما میرسیدند، چه میکردید؟" در روایتی دیگر آمده است که ایشان از آنها میخواهد تا به آتش وارد شوند و قسم میخورد که اگر آنها به آن وارد میشدند، برایشان آرامش و سلامت میبود.
«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً» یعنی فی الدّنیا، «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»
هوش مصنوعی: وقتی بخواهیم یک شهر را نابود کنیم، به ثروتمندان و خوشگذران آن دستور میدهیم.
یعنی کثّرنا و قوّینا، یقال امر امر بنی فلان ای قوی، و امروا الی کثروا فعلی هذا یکون امر متعدّی امر و قد یکون فعل بالفتح متعدّی فعل بالکسر کما تقول شتر زید و شترته انا، این قراءت عامّه است، و از ابو عمرو: «أَمَرْنا»
هوش مصنوعی: این متن به تحلیل فعلها و نحوه استفاده از آنها در زبان عربی پرداخته است. اشاره میکند که وقتی میگوییم "کثّرنا و قوّینا"، به معنای افزایش و تقویت است. همچنین، به نوعی ارتباط بین افعال اشاره دارد که ممکن است به صورت متعدی (یعنی نیاز به مفعول دارد) یا به صورت فعل با حرکات مختلف (مانند فتح و کسر) ظاهر شوند. به عنوان مثال، در حالی که میتوان گفت "شتر زید" (فعل متعدی) یا "شترته أنا" (فعل با مفعول)، میتوان به قرائتهای مختلف هم اشاره کرد، که در آن یکی از شکلها "أَمَرْنا" است.
بتشدید روایت کردهاند، و الوجه انّه منقول بالتّضعیف من امر اذا کثر و المراد کثّرنا، ایضا یعقوب: «آمرنا» خواند بمدّ و تخفیف، و هذا أشهر و أکثر فی العربیّة و الوجه انّه منقول بالهمزة من امر القوم اذا کثروا و آمرتهم انا اذا کثّرتهم فهو علی افعلت، و گفتهاند: «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»
هوش مصنوعی: این متن به بررسی واژهای در عربی پرداخته است که به نوعی به معنای "کثرت" و "امر" مربوط میشود. همچنین به اختلاف در نحوه خواندن برخی نسخهها اشاره شده و توضیحاتی درباره ریشه کلمات و کاربردهای آنها در زبان عربی ارائه میدهد. به طور کلی، نکته اصلی این است که این واژه ممکن است به صورتهای مختلفی بیان شود ولی در نهایت به مفهوم گسترش و کثرت مرتبط است.
معنی آنست که: امرنا هم بالطّاعة علی لسان رسولهم، «فَفَسَقُوا فِیها»
هوش مصنوعی: موضوع این است که ما به پیروی از دستورات خداوند از طریق پیامبر خود مکلّف شدهایم، اما برخی از مردم در این زمینه نافرمانی کرده و از راه راست منحرف شدند.
ای خرجوا عن امرنا و تمرّدوا فی کفرهم، هذا کقول القائل: امرته فعصی و عنی بالمترفین الجبّارین المتسلّطین و الملوک و خصّهم بالامر لانّ غیرهم تبع لهم، و گفتهاند: «امرنا» بالتّشدید ای سلّطنا، «مُتْرَفِیها»
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسانی که از دستورات ما خارج شدند و در کفر خود سرپیچی کردند، مشابه این است که فردی بگوید: من به او دستور دادم اما او نافرمانی کرد. در اینجا به مردان مرفه و ظالم که در مقام قدرت و سلطنت هستند اشاره شده و گفته شده است که آنها خاص مورد خطاب قرار گرفتهاند زیرا دیگران تابع آنها هستند. همچنین بیان شده که "امرنا" به معنای تسلط ما به آنها است.
یعنی جعلنا لهم إمرة و سلطانا فعصوا فیها و المترف الّذی ابطره النّعمة و سعة الغذاء حتّی عدا طوره و طغی، و التّرفة النّعمة و غلام مترف ناعم البدن، «فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ»
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که خداوند برای آنها حکومتی قرار داد و آنها در آن حکومت و سلطنت سرکشی کردند. فرد مرفه و لجوجی که از نعمت و فراوانی خوراک خود به تفرعن و تجاوز پرداخت و زیادهروی کرد. زندگی مرفه و جوان نعمتزدهای که با نعمتهای بسیار به تن پروری و نازپروری عادت کرده است، موجب شد که وعده و قضاوت حق بر او صادق باشد.
ای ظهر صدق خبر اللَّه عنهم انّهم لا یؤمنون. و قیل وجب علیها ما وعد علی الفسق بقول سابق لا یقع فیه خلف، «فَدَمَّرْناها تَدْمِیراً»
هوش مصنوعی: این متن به مفهوم این اشاره دارد که خداوند راجع به آنها خبر داده که به ایمان نمیآیند. همچنین گفته شده که باید بر اساس وعدهای که درباره گناهکاران داده شده، بدون هیچ تغییر و تردیدی، عملی انجام شود که در نهایت منجر به نابودی آنها خواهد شد.
ای اهلکنا النّاس و خرّبنا الدّیار، یقال دمر یدمر دمارا اذا هلک و دمّر اهلک، و فی الحدیث: من اطّلع من صیر باب بغیر اذن فقد دمر، ای هلک و الصّیر الشقّ و روی من نظر فی صیر باب ففقئت عینه فهو هدر و ممّا یتعلّق بالآیة. ما
هوش مصنوعی: ای انسانها، ما باعث نابودی و خراب کردن خانهها شدیم. به گفتهها، وقتی چیزی از بین میرود، میگویند که خراب شده است و همین طور اگر کسی به طور غیرمجاز به درگاهی وارد شود، او نیز نابود میشود. همچنین گفته شده که اگر کسی در حین نگاه کردن به درگاهی آسیب ببیند، عذاب و هلاکت او حتمی است. این مطالب با آیه مورد نظر نیز مرتبط است.
روی معمّر عن الزّهری قال: دخل رسول اللَّه (ص) یوما علی زینب و هو یقول لا اله الّا اللَّه ویل للعرب من شرّ قد اقترب فتح الیوم من ردم یأجوج و مأجوج مثل هذا و حلّق ابهامه و الّتی تلیها، قالت زینب یا رسول اللَّه انهلک و فینا الصّالحون؟ قال نعم اذا کثر الخبث.
هوش مصنوعی: روزی پیامبر (ص) به سراغ زینب رفت و در حالی که میگفت: «هیچ معبودی جز اللَّه نیست و وای بر عرب از شرّی که نزدیک شده است» و اشاره کرد که امروز بر دیوار یأجوج و مأجوج شکافهایی به این اندازه ایجاد شده است و با دو انگشت خود این را نشان داد. زینب پرسید: «ای رسول اللَّه! آیا ما هلاک خواهیم شد در حالی که در میان ما افراد صالح هست؟» پیامبر پاسخ داد: «بله، اگر فساد زیاد شود.»
«وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ» موضع کم نصب، باهلکنا ای امما کثیرة و القرون اهل کلّ عصر و یقع علی الزّمان. فقیل مائة و عشرون سنة. و قیل مائة سنة. و قیل اربعون سنة میگوید چند که ما هلاک کردیم از گروه گروه از جهانیان و جهان داران از پس نوح از آن هست که شناختهاند چون عاد پیشین و چون عاد پسین: ثمود و عمالقة و قحطان و هست از آن که اهل نسب شناسند ایشان را چون جاسم و جدیس و طسم و اهل جو و اهل غمدان و صحار و وبار، فهل تری لهم من باقیة منها قائم و حصید لا یعلمهم الّا اللَّه.
هوش مصنوعی: ما چقدر از اقوام و ملل را بعد از نوح هلاک کردیم. کلمه «کم» در اینجا به معنای کثرت و فراوانی است. این اقوام، شامل مردم هر دوره و زمانی میشوند و به تعداد آنان اشاره میکند. گفته شده که این مدت ممکن است صد و بیست سال، صد سال یا چهل سال باشد. اشاره به اقوامی مانند عاد و ثمود است که در تاریخ شناخته شدهاند. همچنین از اقوام دیگری نظیر جاسم، جدیس، طسم و دیگر مکانها مانند جو، غمدان و صحار نیز یاد میشود. آیا از این اقوام چیزی باقی مانده که تنها خداوند از آنها باخبر باشد؟
«مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعاجِلَةَ» کان اینجا صلت است و روا باشد که بمعنی یکن بود، یعنی: من یکن یرید العاجلة و عاجلة دنیا است، نعت بجای اسم نهاده و عاجله از آن گفت که در پیش آخرت افتاده، و المعنی من یکن یرید بعمله و طاعته و اسلامه الدّنیا، «عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ» ای القدر الّذی نشاء من البسط و التّقتیر، «لِمَنْ نُرِیدُ» ان نعجّل له شیئا. قال الزجّاج: عجّل اللَّه لمن اراد ان یعجّل له ما یشاء اللَّه لیس ما یشاء هو، این آیت در شأن منافقان فرو آمد که با رسول خدا (ص) غزو میکردند و مقصود ایشان از آن غزو غنیمت این جهانی بود نه ثواب آن جهانی، ربّ العزّه گفت: «عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ» علی قدر استحقاقهم بسهامهم من الغنیمة، «ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ» لکفره و نفاقه، «یَصْلاها» یدخلها، «مَذْمُوماً» ای ملوما، «مَدْحُوراً» ای مطرودا مباعدا من رحمة اللَّه، و الدّحر الطّرد و منه قوله تعالی: «مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً»، یقال دحرته ادحره دحرا و دحورا اذا باعدته عنک.
هوش مصنوعی: کسی که دنیا را بخواهد، یعنی کسی که در پی منافع زودگذر دنیوی باشد، ما به او در این دنیا آنچه را بخواهیم میدهیم. این عبارت به معنای این است که آنچه را که ما بخواهیم به او میدهیم، نه آنچه او بخواهد. این آیه درباره منافقانی نازل شده است که در کنار پیامبر (ص) به جهاد میپرداختند اما هدفشان از این جهاد فقط به دست آوردن غنائم دنیوی بود و نه پاداش آخرت. خداوند میفرماید به اندازه استحقاق و تلاش آنان در دستیابی به غنایم، به آنها میدهیم. سپس برای آنها عذاب جهنم را مقرر میکنیم، جایی که به خاطر کفر و نفاقشان وارد آن خواهند شد. و در این عذاب، به حالتی مذموم و مطرود خواهند بود، به این معنا که از رحمت خدا دور خواهند شد.
«وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعی لَها سَعْیَها» عمل بطاعة اللَّه، «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» یرید دین الاسلام، «فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ» ای عملهم، «مَشْکُوراً» مجزیّا علیه جزاء حسنا. و قیل: «مَشْکُوراً» مقبولا. و قیل: «مَشْکُوراً» ای محفوظا لهم حتّی یدخلهم اللَّه الجنّة، الشّکر من اللَّه رضی و مثوبة و هو شکور مثیب. قال اللَّه عزّ و جل: «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ» و تقول لاخیک شکر اللَّه سعیک ای رضیه منک و جزاک علیه، و قوله: «فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ». و قوله: «فَلَنْ یُکْفَرُوهُ» ای لا ضیاع علی عملکم و لن تحرموا اجره.
هوش مصنوعی: هر کس که به آخرت علاقهمند باشد و برای رسیدن به آن تلاش کند و در این مسیر به فرمان خدا عمل کند و به دین اسلام ایمان داشته باشد، اعمال او مورد پذیرش و سپاس قرار میگیرد. همچنین، برخی معتقدند این اعمال مورد قبول خواهند بود و برخی دیگر بر این باورند که این اعمال برای او محفوظ خواهند ماند تا خداوند او را به بهشت وارد کند. سپاسگزاری خداوند نشانهی رضایت و پاداش اوست و او از اعمال بندگانش آگاه است. به برادر خود بگو خداوند تلاش تو را پذیرفته و بابت آن به تو پاداش خواهد داد، و هیچیک از اعمال شما ضایع نخواهد شد و از پاداش آن محروم نخواهید ماند.
«کُلًّا نُمِدُّ» کلّا منصوب به نمدّ «وَ هَؤُلاءِ» بدل من کلّا و المعنی نزید عطاء بعد عطاء و نعطی مرّة بعد اخری و شیئا بعد شیء هؤلاء من المؤمنین و هؤلاء من الکافرین، «مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ» یعنی الدّنیا و هی مقسومة بین البرّ و الفاجر، و فی الخبر: الدّنیا عرض حاضر یأکل منها البرّ و الفاجر، «وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً» ای لا یحظر الرّزق فی الدّنیا علی احد مؤمنا کان او کافرا و انّما الآخرة هی دار الجزاء.
هوش مصنوعی: ما به هر دو گروه مؤمنان و کافران به طور یکسان عطا میکنیم و این نشاندهنده آلتی است که از جانب خداوند به ما داده شده است. دنیا دارای نعماتی است که میان نیکوکاران و بدکاران تقسیم میشود و در واقع، دنیا فرصتی است که هم نیکوکاران و هم بدکاران از آن بهرهمند میشوند. اما باید بدانیم که تنها در آخرت است که پاداشها و جزاها بر اساس اعمال افراد داده میشود.
«انْظُرْ کَیْفَ» کلّ ما فی القرآن، انظر کیف معناه اعجب کیف یقول اللَّه تعالی، «انْظُرْ» یا محمّد، «کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» فی الخلق و الخلق و سعة الرّزق و ضیقه و النّاس فی ذلک متفاوتون، «وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَکْبَرُ تَفْضِیلًا» ای التّفاوت هناک اکبر و اعظم لانّ التّفاوت فیها من وجهین: احدهما بالجنّة و النّار، و الثّانی بالدّرجات فی الجنّة و الدّرکات فی النّار، فقد روی انّ النّبی (ص) قال: انّ بین اعلی اهل الجنّة و اسفلهم درجة کالنّجم تری فی مشارق الارض و مغاربها
هوش مصنوعی: به قرآن توجه کن و ببین چطور خداوند میفرماید: «بنگر، محمد، چگونه ما برخی را بر برخی دیگر از لحاظ آفرینش و روزی برتری دادهایم و مردم در این زمینهها متفاوتند.» همچنین اشاره میکند که «آخرت دارای درجات و برتریهای بزرگتری است.» تفاوتها در آخرت، بسیار عظیمتر است، چرا که در آنجا تفاوتها از دو جنبه وجود دارد: یکی در بهشت و جهنم و دیگری در درجات بهشت و درجات جهنم. روایت شده که پیامبر (ص) فرمودند: «بین بالاترین مردم بهشت و پایینترین آنها فاصلهای است به اندازه ستارهای که در شرق و غرب زمین قابل رؤیت است.»
معنی آیت آنست که مردم در دنیا متفاوتاند در خلق و خلق و روزی و احوال معاش، یکی توانگر، یکی درویش، یکی عزیز، یکی ذلیل، یکی خوش خوی، یکی بد خوی، یکی مقیم، یکی غریب یکی بیمار، یکی تن درست یکی با شادی، یکی با اندوه، یکی با عافیت، یکی با بلا و محنت، این همه اللَّه تعالی در ازل قسمت کرده و بخشیده میان خلق خویش و ایشان را درین احوال بر یکدیگر افزونی داده و درجات ایشان زبر یکدیگر برداشته. همانست که آنجا گفت: «نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»، جای دیگر بیان کرد که این تفاوت درجات از بهر چه نهاد گفت: «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ» تا شما را بیازماید در آنک شما را داد تا شما را مطیع یابد یا عاصی، شاکر بیند یا ناسپاس. ابن جریر گفت: «انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» این تفضیل در کار دینست نه در کار دنیا، ای بعضهم آثر الآخرة فوّفقنا للرّشاد و بعضهم آثر الدّنیا فخذلناه «لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» الخطاب للنّبی (ص) و المراد به امّته و یجوز ان یکون التّقدیر: قل یا محمّد ایّها الانسان، لا تجعل مع اللَّه الها آخر فتقعد مذموما» یذمّک اللَّه و الملائکة و المؤمنون، «مَخْذُولًا» یخذلک اللَّه و لا ینصرک.
هوش مصنوعی: معنی این آیه این است که مردم در زندگی دنیوی با یکدیگر متفاوت هستند. برخی ثروتمندند و برخی فقیر، برخی محترمند و برخی بیاحترامت، عدهای خوش اخلاقند و عدهای بد اخلاق، برخی در خانه مانده و برخی در دیگرجاها هستند. همچنین، برخی بیمار و برخی سالماند، برخی شاد و برخی غمگین هستند، عدهای در آسایش و برخی در سختی و مشکلات به سر میبرند. این تنوع و تفاوتها از پیش تعین شده و به دست خداوند تقسیم شده است. خداوند این تفاوتها را برای آزمون مردم قرار داده تا معلوم شود آنها در برابر نعمتها چگونه عمل میکنند؛ آیا شاکر و مطیعاند یا ناسپاس و نافرمان. برخی به آخرت توجه دارند و برخی به دنیا. از این رو، خداوند به انسانها توصیه میکند که هیچ چیزی را در کنار خداوند قرار ندهند، زیرا در صورت چنین کاری، مورد نکوهش و تنبیه قرار خواهند گرفت.
و قیل معنی فتقعد فتعجز، یقال فلان قاعد عن الشّیء ای عاجز عنه، ضد قوله:ساع فی الخیر.
هوش مصنوعی: عبارت "فتقعد فتعجز" به این معناست که فردی به حالت نشسته درمیآید و قادر به انجام کاری نخواهد بود. به عبارت دیگر، "قاعد" به کسی اطلاق میشود که از انجام یک کار یا اقدام عاجز است. این واژه در تضاد با مفهوم "ساع در خیر" قرار دارد، که به معنای تلاش و کوشش در کارهای نیکو است.