گنجور

۷ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» ای شرّفناهم و اکثرنا لهم الکرامة، و قیل نسبناهم الی الکرم ما فرزندان آدمی را گرامی کردیم که ایشان را صورت نیکو دادیم و قد و قامت راست با عقل و با نطق و با تمییز و آنکه مردان بمحاسن آراسته و زنان بگیسوان. ابن عباس گفت در تفسیر این آیت: کلّ شی‌ء یتناول مأکوله بفیه من الارض الّا ابن آدم فانّه یتناول الطعام بیده و یرفعه الی فیه.

ابو یوسف قاضی در حضرت هارون الرّشید بود که مائده بنهادند و طعامی آوردند که او را در آن حاجت بملعقه بود، هارون انتظار ملعقه میکرد، ابو یوسف گفت از جدّ تو عبد اللَّه بن عباس روایت کردند در تفسیر: «کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» که این تکریم آنست که هر خورنده‌ای بدهن خود از زمین خورد مگر فرزند آدم که بدست بر گیرد و فرا دهن برد، هارون چون این بشنید ملعقه بشکست و بدست طعام میخورد.

محمّد بن جریر گفت: تکریم بنی آدم آنست که ایشان را بر همه خلق خدا مسلّط کردند و همه را مسخر ایشان گردانیدند و ایشان را مسخّر هیچیز نکردند تا با عبادت اللَّه پردازند.

... «وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ» علی الإبل و الخیل و البغال و الحمیر، و فی البحر علی السّفن، «وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» الثّمار و الحبوب و المواشی و السّمن و الزّبد و الحلاوی. و قیل «مِنَ الطَّیِّباتِ» ای من کسب یده از خلق خدا هیچیز نیست که روزی وی و قوت وی پاکتر است و خوشتر و نیکوتر از فرزند آدم، «وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‌ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا» اگر گوئیم: «کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» عام است، پس این کثیر بهائم‌اند و انعام و دواب و وحوش، و اگر گوئیم خاص است و مؤمنانرا میخواهد که جای دیگر گفت: «وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ» پس کثیر بمعنی عموم است: ملائکه و جن و غیر ایشان، و العرب یضع الکثیر و الاکثر فی موضع الجمیع کقوله تعالی: «وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ» ای کلّهم، و این قول بنا بر آن اصل است که: المؤمن افضل من الملائکة.

و روی عن زید بن اسلم قال: قالت الملائکة ربّنا انّک اعطیت بنی آدم الدّنیا یأکلون فیها و یتنعمون و لم تعطنا ذلک فاعطناه فی الآخرة، فقال و عزّتی و جلالی لا اجعل ذریّة من خلقت بیدی، و فی روایة: لا اجعل صالح ذریّة من خلقته بیدیّ کمن قلت له کن فکان.

و عن ابی هریرة قال سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: المؤمن اکرم علی اللَّه من الملائکة الذین عنده.

و عن عبد اللَّه بن عمرو قال قال رسول اللَّه (ص): ما شی‌ء اکرم علی اللَّه یوم القیامة من ابن آدم، قیل یا رسول اللَّه و لا الملائکة، قال و لا الملائکة انّ الملائکة مجبولون بمنزلة الشّمس و القمر، و روی مجبورون.

و عن عائشة قالت قلت یا رسول اللَّه من اکرم الخلق علی اللَّه تعالی؟ قال یا عائشة اما تقرئن: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ».

و عن عمر بن عبد العزیز قال: انّ المؤمن افضل عند اللَّه من الملائکة، فقیل یا امیر المؤمنین فما حجّتک؟ قال قول اللَّه تعالی: «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ» الی قوله: «وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ» فالذین یؤتون افضل من الذین یأتون‌

و ممّا یدلّ علی تفضیل المؤمنین علی الملائکة انّ اللَّه امرهم بالسّجود لآدم و قد اخذ کلّ واحد من اولاده حظّا من تلک الکرامة بدلیل قوله: «وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» هذا

کقوله لهذه الامّة: «انا لما طغی الماء حملناکم فی الجاریة»

فاخبر انّه حملنا و نحن فی اصلابهم یومئذ، ثمّ قال: «لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً»

فاذا جاز ان یکونوا محمولین بحمل الآباء کذلک ان یکونوا مسجودین بسجدة الآباء، و لذلک صاروا خدما لولد آدم و لم یکن ولد آدم خدما لهم فکان بعضهم حملة الارزاق الینا، و بعضهم علی الارواح لقبضها و حملها، و بعضهم موکّلون بالاستغفار لهم، و بعضهم موکّلون بالسّحاب و الرّیاح، و منهم المعقّبات تحفظ بنی آدم، و منهم فی الاعیاد یحملون الجوائز و منهم من یحضر الجمعات و یحمل الالویة و الرّایات و یکتب اسامی من سبق الی الجمعة قبل خروج الامام، و منهم سیّاحون فی الارض یلتمسون مجالس الذّکر، و منهم موکلون باتمام الکلام اذا قال الآدمی «سبحان اللَّه» قالوا «و بحمده» و اذا قال: «الحمد للَّه» قالوا «رب العالمین»، ثمّ یوم القیامة یوکّلون ببنی آدم، فمنهم من یصحبه الی الموقف، و منهم من یحمل النجائب، و منهم من یزن الاعمال، و منهم من یشیعه الی الصّراط فیقولون نحن اولیاؤکم فی الحیاة الدّنیا و فی الآخرة حتّی اذا صاروا الی الجنان، فمنهم خزّان، و منهم زوار و منهم حملة السّلام من عند العزیز الجبّار. قال اللَّه تعالی: «وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ، سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ»، ثمّ انّ جماعة من اهل السّنّة اتّفقوا علی انّ جملة ولد آدم مع ابیهم آدم و الانبیاء و المرسلین افضل من جملة الملائکة، و لا یقال للعصاة من المؤمنین انّهم خیر من جبرئیل و میکائیل.

قوله: «یَوْمَ نَدْعُوا» یوم منصوب، علی معنی اذکر یوم ندعوا. و قیل منصوب بمعنی یعیدکم الذی فطرکم یوم ندعوا میگوید آن خداوند که شما را بیافرید نخست بار باز آفریند شما را روز رستاخیز آن روز که خوانیم هر گروهی را از مردمان بامام ایشان. مجاهد گفت امام اینجا پیغامبر است یعنی هر امّتی را آن روز بپیغامبر ایشان باز خوانند.

روی ابو هریرة عن النّبی (ص) فی قوله: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» قال بنبیّهم

گوید: یا امّة نوح، یا امّة هود، یا امّة صالح، یا امّة ابراهیم، یا امّة موسی، یا امّة عیسی، یا امّة محمّد، هر امّتی را بپیغامبران ایشان باز خوانند و ایشان را با پیغامبران بدارند و اللَّه داوری کند میان ایشان، پیغامبر را گوید که تو با امّت خویش چه گفتی و ایشان با تو چه گفتند؟ فذلک قوله: «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ».

ضحّاک گفت و ابن زید و جماعتی: «بِإِمامِهِمْ» ای بکتابهم هر امّتی را بکتاب خویش باز خوانند آن کتاب که از آسمان به پیغامبر ایشان فرو آمد، گویند: یا اهل التّوراة، یا اهل الانجیل، یا اهل الزّبور، یا اهل القرآن. روی جعفر بن محمّد عن آبائه عن علی (ع) عن النّبی (ص) قال: یدعی کلّ قوم بامام زمانهم و کتاب ربّهم و سنّة نبیّهم.

ابن عباس گفت: «بِإِمامِهِمْ» یعنی امام هدی او امام ضلالة، امروز در دنیا هر کس را پیشوایی است و مقتدایی بهدایت یا بضلالت، پیشوای هدایت را میگوید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» و پیشوای ضلالت را میگوید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ» هر که امروز بر پی امام هدایت رود فردا او را بوی باز خوانند، و هر که بر پی امام ضلالت رود بوی باز خوانند.

محمّد بن کعب گفت: «بِإِمامِهِمْ» ای بامّهاتهم، باین قول امام جمع امّ است کخف و خفاف وقف و قفاف و جل و جلال میگوید هر کس را بمادر خود باز خوانند، سه معنی را: یکی آنست که تا عیسی (ع) در آن دعوت از خلق جدا نشود و خجل نماند که همه را بپدر باز خوانند و او را بمادر، دیگر اظهار شرف حسن و حسین را تا نسبت ایشان با مصطفی نزدیکتر بود، گویند: یا حسن بن فاطمة بنت محمّد، یا حسین بن فاطمة بنت محمّد، سوم تا اولاد زنا را فضیحت نرسد و در ستر بماند. و قیل: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» یعنی بمعبودهم، فیقال یا عبدة النّیران، یا عبدة الاوثان، یا عبدة الصّلبان، یا عبدة الشّیطان، فیلحق کلّ عابد بمعبوده و یبقی المؤمنون مع معبودهم.

روی ابو بردة عن ابی موسی قال قال رسول اللَّه (ص): اذا کان یوم القیامة جمع اللَّه تبارک و تعالی الخلائق فی صعید واحد ثمّ رفع لکلّ قوم آلهتهم الّتی کانوا یعبدون فیوردونهم النّار و یبقی الموحدون فیقال لهم ما تنتظرون، فیقولون ننتظر ربّنا عزّ و جل کنّا نعبده بالغیب، فیقال لهم أ تعرفونه، فیقولون ان شاء عرّفنا نفسه، قال فیتجلّی لهم تبارک و تعالی فیخرون له سجّدا، فیقال لهم یا اهل التّوحید ارفعوا رؤسکم فقد اوجب اللَّه تعالی لکم الجنّة و جعل مکان کلّ رجل منکم یهودیّا او نصرانیّا فی النّار.

و قیل: «بِإِمامِهِمْ» یعنی بصحائف اعمالهم فردا هر گروهی را بنامه کردار ایشان باز خوانند، هر که در دنیا طاعت دار و نیک مرد بوده او را بنامه طاعت او باز خوانند و نامه او بدست راست او دهند، و هر که عاصی و بد مرد بوده او را بنامه معصیت او باز خوانند و نامه او بدست چپ او دهند، و ذلک قوله عزّ و جل: «فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ» ای کتاب عمله، «بِیَمِینِهِ» و هو المؤمن، «فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ» مرة بعد اخری فرحین بما فیه و هذا دأب من اتاه کتاب فیه مسرّة و ابتهاج، «وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا» ای لا ینقصون من جزاء اعمالهم قدر فتیل و هو ما فتلته باطراف اصابعک و طرحته، و قیل هو اسم لما فی شقّ النّواة.

«وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی‌» مؤمنانرا گفت که نامه شان بدست راست دهند و بشادی خوانند و کافران را نگفت که نامه‌شان بدست چپ دهند که این آیت بر آن معنی دلالت میکند و بر وی اقتصار کرد گفت: «وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ» ای فی الدّنیا، «أَعْمی‌» عمی القلب لا یبصر رشده، «فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی‌» ای اشدّ عمی منه فی الدّنیا لانّه کان یبصر فی الدّنیا بعین رأسه و لا یبصر بعین قلبه و یحشر یوم القیامة اعمی لا یبصر بعین رأسه کما لا یبصر بعین قلبه، لقوله تعالی: «وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی‌ وُجُوهِهِمْ عُمْیاً» و قال تعالی: «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی‌» میگوید هر که امروز درین جهان از دیدار حق نابیناست و حجّت حق نمی‌بیند، فردا نابیناتر است و گمراه‌تر که فرا راه بهشت نبیند، امروز که وقت عمل یافته و در توبه گشاده و بچشم سر در آیات قدرت اللَّه تعالی می‌نگرد هیچ راه نمی‌برد فرا رشد خویش و توبه نمی‌کند و حق در نمی‌یابد و از دیدن حق نابیناست، فردا که وقت عمل فائت شده و در توبه فرو بسته و بچشم سرّ نیز نابینا گشته ناچار که از دیدار حق نابیناتر بود و از راه حق و راستی دورتر.

اهل کوفه اعمی هر دو با مالت خوانند و باقی هر دو حرف بتفخیم مگر ابو عمرو که اوّل با مالت خواند و دوم بتفخیم، یعنی فهو فی الآخرة اشدّ عمی «وَ أَضَلُّ سَبِیلًا» «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ» ابن عباس گفت سبب نزول این آیت آن بود که وفد ثقیف آمدند گفتند ای محمد ما مسلمان شویم و با تو بیعت کنیم بشرط که با ما سه کار کنی: یکی آنک در نماز پشت خم ندهیم و سجود نکنیم. دوم بتان را بدست خود نشکنیم. سوم آنک یک سال بت لات را خدمت فرو نگذاریم، مصطفی (ص) گفت: «لا خیر فی دین لا رکوع فیه و لا سجود»

آن دین که در آن رکوع و سجود نبود در آن هیچ خیر نباشد، و آنچ می‌گوئید که بتان را بدست خویش نشکنیم این شما راست یعنی که اگر دیگری شکند شاید، اما خدمت لات که میخواهید یک سال آن طغیانست و باطل نگذارم و دستوری ندهم، ایشان گفتند ما میخواهیم که بسمع عرب رسد که تو ما را گرامی کردی و عزیز داشتی و آنچ دیگران را ندادی ما را دادی و اگر ترا کراهیت می‌آید یا می‌ترسی که عرب گویند که بایشان آن دادی که بما ندادی تو بگوی که: اللَّه امرنی بذلک اللَّه تعالی مرا بآن فرمود، این چنین می‌گفتند و الحاح می‌کردند تا رسول (ص) همت کرد که بعض مراد ایشان بدهد تا بدین اسلام درآیند، فانزل اللَّه تعالی: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ».

سعید بن جبیر گفت: مشرکان گفتند رسول خدای را که نگذاریم ترا که دست به حجر اسود بری و آن را استلام کنی مگر که یک بار بتان ما را بپاسی ور همه بسر انگشتان بود، رسول خدا (ص) گفت: اللَّه تعالی می‌داند که من این را کاره‌ام اما چه زیان دارد که آن کنم تا از استلام حجر باز نمانم، چون رسول خدا این همت کرد آیت آمد: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ».

قتاده گفت یک شب از رسول خدا (ص) خلوت طلب کردند و تا بامداد با وی سخن می‌گفتند و خود را بوی نزدیکی می‌نمودند، آن گه گفتند اگر خواهی که ما بتو ایمان آریم، این سقاط و رذال که گرد تو میگردند و بوی پشم میش از ایشان می‌دمد از آن که لباس صوف دارند، ایشان را از نزدیک خود بران و دور گردان، اگر ترا بما فرستاده‌اند؟ تا ما با تو بنشینیم و سخن تو بشنویم آن گه بتو ایمان آریم، رسول (ص) همت کرد که آنچ در خواسته‌اند بعضی بجای آرد تا ایشان مسلمان شوند و ربّ العزّه او را از آن همت معصوم گردانید و این آیت فرستاد: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ» ای ارادوا و قاربوا لیفتنونک یصرفونک و یستزلّونک، «عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» یعنی القرآن، «لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ» ای لتختلق علینا غیر ما اوحینا الیک و هو قولهم: قل اللَّه امرنی بذلک، «وَ إِذاً لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا» ای لو قلت ما قالوه و فعلت ما ارادوه لاحبّوک. قال ابن بحر معناه لاخذوک و انت الیهم محتاج و فقیر.

«وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ» علی الحقّ بعصمتنا ایّاک، «لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ» ای اردت و هممت تمیل، «إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلًا» فیه اضمار فانّ الوعید و العذر لا یجتمعان و المعنی: لقد کدت ترکن الیهم و لو رکنت الیهم شیئا قلیلا.

«إِذاً لَأَذَقْناکَ» اگر تو باندکی بایشان گرائیدی از محابا در حکم من، «لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ» ای ضعف عذاب الدّنیا و ضعف عذاب الآخرة یعنی ضعف ما یعذّب به غیره، «ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصِیراً» ناصرا یمنعک من عذابنا.

قال قتادة فلمّا نزلت هذه الآیات قال رسول اللَّه (ص): «اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفة عین».

قال اهل المعانی لیقع منه همّ و لم یقع منه همّ و لا غیره.

قال الحسن همّ و هذا الهمّ ممّا یتجاوز اللَّه عنه و ظاهر الآیة تدلّ علی انّه (ص) لم یهمّ لانّ لولا یدلّ علی امتناع الشّی‌ء لوجود غیره و الممتنع فی الآیة ارادة الرّکون لوجود تثبیت اللَّه ایّاه.

«وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ» ابن عباس گفت جهودان در مدینه برسول خدا (ص) حسد بردند که مقام بمدینه داشت آمدند و گفتند ای محمّد تو پیغامبری؟ رسول گفت آری من پیغامبرم، گفتند اگر پیغامبری چرا مقام نه در شام داشتی و جایگاه و مسکن آنجا ساختی که زمین مقدّسه است جای پیغامبران و مهبط وحی و رسالت و زمین محشر و منشر، ابراهیم (ع) و دیگر انبیاء همه آنجا بوده‌اند و جای خویش آنجا پسندیده‌اند، و در زمین مدینه هرگز هیچ پیغامبر نبوده، اگر تو پیغامبری آنجا رو و مسکن ساز همچون ایشان، و اگر از روم می‌ترسی و راست می‌گویی که پیغامبری خدای عزّ و جل ترا از ایشان نگه دارد و بی بیم کند و انگه ما را نیز صدق تو معلوم شود و بتو ایمان آریم، رسول خدا ایشان را بآنچ گفتند راست گوی داشت و بغزاء تبوک رفت و مقصود وی شام بود، چون آنجا رسید جبرئیل آمد و آیت آورد: «وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ» و او را فرمودند تا با مدینه شود، گفتند: فیها محیاک و مماتک و منها تبعث. قال مجاهد و قتادة و الحسن: همّ اهل مکّة باخراج النّبی (ص) منها مشرکان قریش همت کردند که رسول خدای را از مکّه بیرون کنند، و بقول بعضی مفسران همّت کردند که او را از زمین عرب بیرون کنند، ربّ العالمین ایشان را ازو باز داشت و او را از آن کید و قصد ایشان نگه داشت، آن گه او را بهجرت فرمود تا بفرمان حق هجرت کرد بمدینه و این آیت بمکّه فرو آمد، ربّ العزّه رسول را از همّت ایشان خبر کرد گفت: «وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ» یعنی و المشرکون کادوا یستفزّونک، فدخلت ان و اللّام للتّوکید، «لَیَسْتَفِزُّونَکَ» ای یزعجونک، «مِنَ الْأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْها وَ إِذاً لا یَلْبَثُونَ خلفک» قراءت نافع است و ابن کثیر و ابو عمرو و ابو بکر، ای بعد خروجک و نصبه علی الظرف و قرأ الباقون: «خِلافَکَ» و له وجهان: احدهما انّه بمعنی بعدک و الآخر انّه مصدر خالف یخالف و نصبه علی المفعول له یعنی لا یلبثون لخلافک. و قیل نصب علی خلافک فنزع حرف الخفض و المعنی انّهم اذا همّوا باستفزازک و اخراجک من الارض فانّهم لا یلبثون بعد علی خلافک، «إِلَّا قَلِیلًا» فلم یلبثوا الّا قلیلا حتّی اجلی اللَّه عزّ و جل النّضیر الی الشّام و عذّب قریشا بالسّیف یوم بدر.

قوله: «سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنا» بسط هذه الآیة فی قوله عزّ و جل: «وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ» الآیتین... و المعنی انّا سننّا هذه السنة فیمن ارسلنا قبلک من رسلنا انّهم اذا اخرجوا نبیّهم من بین اظهرهم او قتلوه لم یلبثهم العذاب ان ینزل بهم میگوید ما سنّت چنان نهادیم در کار پیغامبران که پیش از تو بودند و امّتان ایشان: چون قصد کردند دشمنان که پیغامبران را بیرون کنند ما دشمنان را هلاک کردیم و زمین آن دشمنان بپیغامبران دادیم و نتوانی تو که رسول مایی این نهاد و این سنّت بگردانیدن.

«أَقِمِ الصَّلاةَ» ای ادمها و اثبت علیها، «لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» ای بعد دلوک الشّمس، کقول العرب لخمس خلون و لعشر خلون یعنی بعدهما و دلوک الشّمس زوالها و میلها فی وقت الظّهر و کذلک میلها للغروب دلوک شمس در گشتن خورشید است هم بوقت زوال و هم بوقت فرو شدن آفتاب و مفسران را خلافست که اینجا وقت زوال می‌خواهد یا وقت غروب، مقاتل حیّان و ضحّاک و سدّی و جماعتی میگویند وقت غروبست و حدیث عبد اللَّه بن مسعود بدلیل آوردند: انّه کان اذا غرب حاجب الشّمس صلّی المغرب و افطر ان کان صائما و یحلف باللّه الذی لا اله الّا هو انّ هذه السّاعة لمیقات هذه الصّلاة و هی التی قال اللَّه عزّ و جل: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ».

امّا ابن عباس و مجاهد و مقاتل و قتاده و جماعتی از علماء صحابه و تابعین و ائمّة دین میگویند دلوک وقت زوال است و حدیث عقبة بن عمرو بدلیل آرند: قال قال رسول اللَّه (ص) اتانی جبرئیل لدلوک الشّمس حین زالت الشّمس فصلی بی الظّهر، و قال ابو برزة کان رسول اللَّه (ص) یصلّی الظّهر اذا زالت الشّمس ثمّ تلا: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ».

و قال جابر بن عبد اللَّه دعوت النّبی (ص) و من شاء من اصحابه فطعموا عندی ثمّ خرجوا حین زالت الشّمس فخرج النّبی (ص) فقال اخرج یا با بکر فهذا حین دلکت الشّمس.

و تحقیق این تأویل آنست که جبرئیل (ع) چون رسول خدا را مواقیت نماز بیان می‌کرد ابتدا بنماز پیشین کرد و این تأویل اوقات نماز را شامل تر است که نماز پیشین و دیگر در تحت این شود که گفت: «لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» و نماز شام و خفتن در آن شود که گفت: «إِلی‌ غَسَقِ اللَّیْلِ» و غسق اللّیل دخول ظلمته و الغاسق هو اللّیل، و الی اینجا بمعنی مع است چنانک در آیت آبدست کردن گفت: «الی المرافق و الی الکعبین» و تقول العرب الذّود الی الذّود ابل یعنی مع الذّود، «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ» منصوب بالاقامة یعنی و اقم قرآن الفجر، سمّی صلاة الفجر قرآنا بطول القراءة فیها جهرا و یدلّ هذا علی انّ الصّلاة لا تصحّ الّا بقراءة القرآن لانّ قوله جلّ و عزّ اقم الصّلاة و اقم قرآن الفجر قد امر ان یقیم الصّلاة بالقراءة حتی سمّیت الصّلاة قرآنا فلا تکون صلاة الّا بقراءة.

«إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» تشهده ملائکة اللّیل و ملائکة النّهار ینزل هؤلاء و یصعد هؤلاء فهو فی آخر دیوان اللّیل و اوّل دیوان النّهار.

روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): تجتمع ملائکة اللّیل و ملائکة النّهار فیجتمعون عند صلاة الصّبح فتصعد ملائکة اللّیل و تمکث ملائکة النّهار فیسئلهم ربّهم فیقول کیف ترکتم عبادی فتقول ربّنا اتیناهم و هم یصلّون و ترکناهم و هم یصلّون فاغفر لهم یوم الدّین.

و عن ابی الدّرداء قال قرأ رسول اللَّه (ص): «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» قال یشهده اللَّه و ملائکة اللّیل و ملائکة النّهار.

قال ابن بحر هذا التّرغیب فی حضور المساجد لها و شهود الجماعة لاجلها.

و عن ابی هریرة قال قال النّبی (ص): تفضل صلاة الجماعة صلاة احدکم وحده بخمسة و عشرین جزءا و تجتمع ملائکة اللّیل و ملائکة النّهار فی صلاة الفجر، ثمّ قال ابو هریرة اقرؤا ان شئتم: «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً».

۷ - النوبة الاولى: قوله تعالی: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» گرامی کردیم ما فرزندان آدم را، «وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» و برداشتیم ایشان را در دشت و دریا، «وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» و روزی دادیم ایشان را از پاکها و خوشها، «وَ فَضَّلْناهُمْ» و ایشان را افزونی دادیم، «عَلی‌ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا» بر فراوانی از آنچ آفریدیم، «تَفْضِیلًا (۷۰)» افزونی دادنی.۷ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» بزرگوار تهنیتی و تمام تشریفی و عظیم کرامتی که اللَّه تعالی جل جلاله با مؤمنان فرزندان آدم کرد که در بدو کار و مفتتح وجود روز میثاق ایشان را در قبضه صفت جای داد و ایشان را بنعت لطف محلّ خطاب خود گردانید و با ایشان عهد و پیمان دوستی بست، باز چون در دنیا آمدند ایشان را صورت نیکو و شکل زیبا و خلعت تمام داد و بدانش و عقل و نطق و فهم و فرهنگ بیار است، ظاهر بتوفیق مجاهدت و باطن بتحقیق مشاهدت، و معرفت از ایشان دریغ نداشت، در رحمت و کرامت خود بر ایشان گشاد و ایشان را بر بساط مناجات بداشت تا هر گه که خواهند او را خوانند و از وی خواهند و با وی راز گویند.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» ای شرّفناهم و اکثرنا لهم الکرامة، و قیل نسبناهم الی الکرم ما فرزندان آدمی را گرامی کردیم که ایشان را صورت نیکو دادیم و قد و قامت راست با عقل و با نطق و با تمییز و آنکه مردان بمحاسن آراسته و زنان بگیسوان. ابن عباس گفت در تفسیر این آیت: کلّ شی‌ء یتناول مأکوله بفیه من الارض الّا ابن آدم فانّه یتناول الطعام بیده و یرفعه الی فیه.
هوش مصنوعی: در این آیه آمده است که خداوند بنی آدم را گرامی داشته و به آن‌ها شرافت بخشیده است. او آن‌ها را با چهره‌ای زیبا و قامتی راست آفریده و به آن‌ها عقل، قدرت سخن گفتن و قدرت تمییز بخشیده است. مردان به زیبایی آراسته شده‌اند و زنان نیز موهای زیبایی دارند. ابن عباس در تفسیر این آیه گفته است که تمام موجودات دیگر غذا را با دهانشان از زمین برمی‌دارند، اما انسان‌ها غذا را با دستان خود می‌گیرند و به دهان می‌برند.
ابو یوسف قاضی در حضرت هارون الرّشید بود که مائده بنهادند و طعامی آوردند که او را در آن حاجت بملعقه بود، هارون انتظار ملعقه میکرد، ابو یوسف گفت از جدّ تو عبد اللَّه بن عباس روایت کردند در تفسیر: «کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» که این تکریم آنست که هر خورنده‌ای بدهن خود از زمین خورد مگر فرزند آدم که بدست بر گیرد و فرا دهن برد، هارون چون این بشنید ملعقه بشکست و بدست طعام میخورد.
هوش مصنوعی: ابو یوسف قاضی در محضر هارون الرشید بود که غذایی برایش آوردند که به قاشق نیاز داشت. هارون منتظر قاشق بود، اما ابو یوسف به روایتی از عبدالله بن عباس اشاره کرد که در تفسیر آیه «کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» بیان شده است. این روایت به این معنی است که همۀ موجودات غذا را با دهان خود از زمین برمی‌دارند، اما انسان‌ها با دست خود غذا را می‌گیرند و به دهان می‌برند. وقتی هارون این را شنید، قاشق را شکست و با دست خود غذا خورد.
محمّد بن جریر گفت: تکریم بنی آدم آنست که ایشان را بر همه خلق خدا مسلّط کردند و همه را مسخر ایشان گردانیدند و ایشان را مسخّر هیچیز نکردند تا با عبادت اللَّه پردازند.
هوش مصنوعی: محمد بن جریر می‌گوید: بزرگداشت انسان‌ها به این معناست که خداوند آنها را بر تمام مخلوقات خود تسلط داده و همه چیز را برای آنان تحت اختیار قرار داده است، و هیچ چیزی آنها را تحت سلطه خود قرار نداده است، تا بتوانند به عبادت خداوند بپردازند.
... «وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ» علی الإبل و الخیل و البغال و الحمیر، و فی البحر علی السّفن، «وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» الثّمار و الحبوب و المواشی و السّمن و الزّبد و الحلاوی. و قیل «مِنَ الطَّیِّباتِ» ای من کسب یده از خلق خدا هیچیز نیست که روزی وی و قوت وی پاکتر است و خوشتر و نیکوتر از فرزند آدم، «وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‌ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا» اگر گوئیم: «کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» عام است، پس این کثیر بهائم‌اند و انعام و دواب و وحوش، و اگر گوئیم خاص است و مؤمنانرا میخواهد که جای دیگر گفت: «وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ» پس کثیر بمعنی عموم است: ملائکه و جن و غیر ایشان، و العرب یضع الکثیر و الاکثر فی موضع الجمیع کقوله تعالی: «وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ» ای کلّهم، و این قول بنا بر آن اصل است که: المؤمن افضل من الملائکة.
هوش مصنوعی: ما آنها را در خشکی بر روی شترها، اسب‌ها، الاغ‌ها و قاطرها و در دریا بر روی کشتی‌ها حمل کردیم. و به آنها از نعمت‌های پاکیزه‌ای همچون میوه‌ها، حبوبات، دام‌ها، کره، خامه و شیرینی‌ها روزی دادیم. برخی گفته‌اند که نعمت‌های پاکیزه اشاره به آنچه است که انسان از زحمت و تلاش خود کسب می‌کند، زیرا روزی و قوت او پاک‌تر و خوشمزه‌تر از آنچه که به غیر از او روزی داده شده، است. و ما انسان‌ها را بر بسیاری از مخلوقات دیگر برتری داده‌ایم. اگر بگوییم که ما بنی آدم را تکریم کرده‌ایم، این مورد شامل تمام حیوانات و موجودات دیگر می‌شود. اما اگر بگوییم که این تکریم خاص مؤمنان است، پس منظور از "بسیاری" می‌تواند شامل فرشتگان، جن و دیگر موجودات باشد. در زبان عربی، "بسیاری" و "بیشتری" معمولاً به جای همه استفاده می‌شود و این براساس این اصل است که مؤمن از فرشتگان برتر است.
و روی عن زید بن اسلم قال: قالت الملائکة ربّنا انّک اعطیت بنی آدم الدّنیا یأکلون فیها و یتنعمون و لم تعطنا ذلک فاعطناه فی الآخرة، فقال و عزّتی و جلالی لا اجعل ذریّة من خلقت بیدی، و فی روایة: لا اجعل صالح ذریّة من خلقته بیدیّ کمن قلت له کن فکان.
هوش مصنوعی: ملائکه به پروردگار خود گفتند: پروردگارا، تو به بنی‌آدم دنیا را داده‌ای تا در آن بخورند و لذت ببرند، در حالی که ما این نعمت را نداریم؛ پس به ما در آخرت عطا کن. خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم، نمی‌گذارم نسل کسی که با دستان خود آفریده‌ام مانند کسی باشد که به او گفتم «باش» و شد.
و عن ابی هریرة قال سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: المؤمن اکرم علی اللَّه من الملائکة الذین عنده.
هوش مصنوعی: و از ابی هریره نقل شده که شنیدم رسول خدا (ص) فرمودند: مومن در نزد خدا از فرشتگانی که در نزد او هستند، ارجمندتر است.
و عن عبد اللَّه بن عمرو قال قال رسول اللَّه (ص): ما شی‌ء اکرم علی اللَّه یوم القیامة من ابن آدم، قیل یا رسول اللَّه و لا الملائکة، قال و لا الملائکة انّ الملائکة مجبولون بمنزلة الشّمس و القمر، و روی مجبورون.
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمرو نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: در روز قیامت هیچ موجودی از انسان عزیزتر و محترم‌تر در نزد خداوند نیست. پرسیدند: حتی فرشتگان هم این‌گونه نیستند؟ پیامبر پاسخ دادند: حتی فرشتگان نیز این‌گونه نیستند؛ زیرا آنها به طور طبیعی مانند خورشید و ماه آفریده شده‌اند و در کردار و رفتارشان مختار نیستند.
و عن عائشة قالت قلت یا رسول اللَّه من اکرم الخلق علی اللَّه تعالی؟ قال یا عائشة اما تقرئن: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ».
هوش مصنوعی: عایشه می‌گوید: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر خدا، چه کسی از مخلوقات خدا مورد احترام‌تر است؟ پیامبر پاسخ داد: ای عایشه، آیا نمی‌خوانی: «مطمئناً کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، آنان بهترین مخلوقات هستند»؟
و عن عمر بن عبد العزیز قال: انّ المؤمن افضل عند اللَّه من الملائکة، فقیل یا امیر المؤمنین فما حجّتک؟ قال قول اللَّه تعالی: «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ» الی قوله: «وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ» فالذین یؤتون افضل من الذین یأتون‌
هوش مصنوعی: عمر بن عبدالعزیز گفته است: مؤمن در پیشگاه خداوند از فرشتگان برتر است. وقتی از او پرسیدند دلیلش چیست؟ گفت: به آیه‌ کریمه‌ای اشاره کرد که می‌گوید: "بهشتیان جاودان در بهشت وارد می‌شوند، همراه با هر کسی که از پدرانشان صالح باشد"، و در ادامه ذکر شده است: "فرشتگان از هر در به سوی آنها وارد می‌شوند". بنابراین کسانی که در بهشت به آنها وارد می‌شوند، برتر از کسانی هستند که به سوی آنها می‌آیند.
و ممّا یدلّ علی تفضیل المؤمنین علی الملائکة انّ اللَّه امرهم بالسّجود لآدم و قد اخذ کلّ واحد من اولاده حظّا من تلک الکرامة بدلیل قوله: «وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» هذا
هوش مصنوعی: یکی از نشانه‌های برتری مؤمنان بر ملائکه این است که خداوند به آنها فرمان داد تا برای آدم سجده کنند. هر یک از فرزندان آدم نیز از این کرامت سهمی دارد، زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «ما شما را خلق کردیم، سپس شما را شکل دادیم و بعد به ملائکه گفتیم: برای آدم سجده کنید».
کقوله لهذه الامّة: «انا لما طغی الماء حملناکم فی الجاریة»
هوش مصنوعی: این جمله به گونه‌ای بیان می‌کند که هنگامی که آب طغیانی به پا کرد، ما شما را در کشتی نجات دادیم. به نوعی اشاره به نجات و حمایت از انسان‌ها در زمان‌های سخت و بحرانی دارد.
فاخبر انّه حملنا و نحن فی اصلابهم یومئذ، ثمّ قال: «لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً»
هوش مصنوعی: او خبر داد که ما در آن روز در رگ‌های آنها بودیم و سپس گفت: «بیایید این موضوع را برای شما به عنوان یادآوری قرار دهیم.»
فاذا جاز ان یکونوا محمولین بحمل الآباء کذلک ان یکونوا مسجودین بسجدة الآباء، و لذلک صاروا خدما لولد آدم و لم یکن ولد آدم خدما لهم فکان بعضهم حملة الارزاق الینا، و بعضهم علی الارواح لقبضها و حملها، و بعضهم موکّلون بالاستغفار لهم، و بعضهم موکّلون بالسّحاب و الرّیاح، و منهم المعقّبات تحفظ بنی آدم، و منهم فی الاعیاد یحملون الجوائز و منهم من یحضر الجمعات و یحمل الالویة و الرّایات و یکتب اسامی من سبق الی الجمعة قبل خروج الامام، و منهم سیّاحون فی الارض یلتمسون مجالس الذّکر، و منهم موکلون باتمام الکلام اذا قال الآدمی «سبحان اللَّه» قالوا «و بحمده» و اذا قال: «الحمد للَّه» قالوا «رب العالمین»، ثمّ یوم القیامة یوکّلون ببنی آدم، فمنهم من یصحبه الی الموقف، و منهم من یحمل النجائب، و منهم من یزن الاعمال، و منهم من یشیعه الی الصّراط فیقولون نحن اولیاؤکم فی الحیاة الدّنیا و فی الآخرة حتّی اذا صاروا الی الجنان، فمنهم خزّان، و منهم زوار و منهم حملة السّلام من عند العزیز الجبّار. قال اللَّه تعالی: «وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ، سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ»، ثمّ انّ جماعة من اهل السّنّة اتّفقوا علی انّ جملة ولد آدم مع ابیهم آدم و الانبیاء و المرسلین افضل من جملة الملائکة، و لا یقال للعصاة من المؤمنین انّهم خیر من جبرئیل و میکائیل.
هوش مصنوعی: اگر ممکن است که انسان‌ها به خاطر پدرانشان مورد توجه باشند، پس این امکان وجود دارد که آنها به خاطر پدرانشان سجده کنند. به همین دلیل، انسان‌ها به خدمت فرزندان آدم درآمدند و نه برعکس. برخی از ملائکه مسئول تامین رزق انسان‌ها هستند، برخی دیگر وظیفه قبض ارواح را دارند، و برخی به استغفار برای آنها مشغولند. همچنین برخی از ملائکه مسئول باران و باد هستند، و از میان آنها، گروهی مراقب فرزندان آدم‌اند. در اعیاد، برخی جوایز را حمل می‌کنند و برخی در جمعه‌ها حاضر می‌شوند و نام کسانی را که قبل از امام به نماز آمده‌اند می‌نویسند. همچنین برخی از ملائکه در زمین به دنبال مجالس ذکر می‌گردند و بعضی دیگر در تکمیل ذکر انسان‌ها مشارکت دارند. در روز قیامت نیز ملائکه ناظر بر فرزندان آدم خواهند بود؛ برخی به آنها در مسیر محشر کمک می‌کنند، برخی بارها را حمل می‌کنند و بعضی اعمال را وزن می‌کنند. همچنین آنها در مسیر صراط همراهی می‌کنند و می‌گویند ما در زندگی دنیا و در آخرت ولیّ شما هستیم. وقتی به بهشت می‌رسند، بعضی محافظان و برخی زائران و برخی حاملان سلام از جانب خداوند متعال خواهند بود. خداوند فرموده است که ملائکه از هر در به آنها وارد می‌شوند و می‌گویند: «سلام بر شما به خاطر صبرتان، چه خوب است پایان (این) خانه». همچنین عده‌ای از اهل سنت بر این باورند که فرزندان آدم به همراه پدرشان آدم و پیامبران از ملائکه بالاترند و نمی‌توان گفت که گناهکاران مؤمن برتر از جبرئیل و میکائیل هستند.
قوله: «یَوْمَ نَدْعُوا» یوم منصوب، علی معنی اذکر یوم ندعوا. و قیل منصوب بمعنی یعیدکم الذی فطرکم یوم ندعوا میگوید آن خداوند که شما را بیافرید نخست بار باز آفریند شما را روز رستاخیز آن روز که خوانیم هر گروهی را از مردمان بامام ایشان. مجاهد گفت امام اینجا پیغامبر است یعنی هر امّتی را آن روز بپیغامبر ایشان باز خوانند.
هوش مصنوعی: در این متن به روز رستاخیز اشاره شده است که در آن روز خداوند هر گروهی از مردم را با رهبر و پیامبر آنها فرا می‌خواند. گفته می‌شود که این روز همان روزی است که خداوند انسان‌ها را بار دیگر خلق می‌کند، همان‌طور که در دنیا آنها را آفرید. یکی از مفسرین نیز بیان کرده که در اینجا منظور از امام، پیامبر هر امت است و در آن روز هر قوم را به پیامبر خودشان احضار خواهند کرد.
روی ابو هریرة عن النّبی (ص) فی قوله: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» قال بنبیّهم
هوش مصنوعی: ابو هریره از پیامبر (ص) نقل کرده است که در روز قیامت هر گروهی با امام خود فراخوانده می‌شوند. او بیان کرده که این امام، نبی آن گروه خواهد بود.
گوید: یا امّة نوح، یا امّة هود، یا امّة صالح، یا امّة ابراهیم، یا امّة موسی، یا امّة عیسی، یا امّة محمّد، هر امّتی را بپیغامبران ایشان باز خوانند و ایشان را با پیغامبران بدارند و اللَّه داوری کند میان ایشان، پیغامبر را گوید که تو با امّت خویش چه گفتی و ایشان با تو چه گفتند؟ فذلک قوله: «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ».
هوش مصنوعی: در آن روز، به افرادی که به پیامبران مختلف تعلق دارند، گفته می‌شود که به یاد پیامبران خود بیفتند. هر پیامبر به همراه امتش به محاکمه می‌آید و خداوند از آنها سوال می‌کند که شما با امت خود چه گفتید و آنها چه پاسخی به شما دادند. این جمله به این معناست که خداوند به تحقیق و بررسی اظهارات پیامبران و پاسخ های امت‌هایشان اقدام خواهد کرد.
ضحّاک گفت و ابن زید و جماعتی: «بِإِمامِهِمْ» ای بکتابهم هر امّتی را بکتاب خویش باز خوانند آن کتاب که از آسمان به پیغامبر ایشان فرو آمد، گویند: یا اهل التّوراة، یا اهل الانجیل، یا اهل الزّبور، یا اهل القرآن. روی جعفر بن محمّد عن آبائه عن علی (ع) عن النّبی (ص) قال: یدعی کلّ قوم بامام زمانهم و کتاب ربّهم و سنّة نبیّهم.
هوش مصنوعی: ضحّاک و ابن زید و برخی دیگر گفتند: «با امام خود» یعنی که هر قومی به کتاب خود فراخوانده می‌شوند، آن کتابی که از آسمان به پیامبرشان نازل شده است. آنها می‌گویند: ای اهل تورات، ای اهل انجیل، ای اهل زبور، ای اهل قرآن. جعفر بن محمد از پدرانش نقل کرده که علی (ع) از پیامبر (ص) گفت: هر قومی با امام زمان خود و کتاب پروردگارشان و سنت پیامبرشان فراخوانده می‌شوند.
ابن عباس گفت: «بِإِمامِهِمْ» یعنی امام هدی او امام ضلالة، امروز در دنیا هر کس را پیشوایی است و مقتدایی بهدایت یا بضلالت، پیشوای هدایت را میگوید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» و پیشوای ضلالت را میگوید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ» هر که امروز بر پی امام هدایت رود فردا او را بوی باز خوانند، و هر که بر پی امام ضلالت رود بوی باز خوانند.
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان می‌کند که «بِإِمامِهِمْ» به معنای این است که هر کسی که پیشوایی دارد، یا پیشوای هدایت است یا پیشوای گمراهی. او اشاره می‌کند که پیشوای هدایت به کسانی گفته می‌شود که مردم را به سوی حق و راه راست رهنمون می‌شوند و در قرآن آمده است: «و ما آن‌ها را به عنوان پیشوایانی قرار دادیم که با فرمان ما هدایت می‌کنند». در مقابل، پیشوایان گمراهی کسانی هستند که مردم را به آتش می‌کشند و در قرآن نیز به آن‌ها اشاره شده است: «و ما آن‌ها را به عنوان پیشوایانی قرار دادیم که به سوی آتش دعوت می‌کنند». بنابراین، هر کسی که از پیشوای هدایت تبعیت کند، در روز قیامت به او توجه می‌شود و هر که از پیشوای گمراهی پیروی کند، در همان روز به او توجه خواهد شد.
محمّد بن کعب گفت: «بِإِمامِهِمْ» ای بامّهاتهم، باین قول امام جمع امّ است کخف و خفاف وقف و قفاف و جل و جلال میگوید هر کس را بمادر خود باز خوانند، سه معنی را: یکی آنست که تا عیسی (ع) در آن دعوت از خلق جدا نشود و خجل نماند که همه را بپدر باز خوانند و او را بمادر، دیگر اظهار شرف حسن و حسین را تا نسبت ایشان با مصطفی نزدیکتر بود، گویند: یا حسن بن فاطمة بنت محمّد، یا حسین بن فاطمة بنت محمّد، سوم تا اولاد زنا را فضیحت نرسد و در ستر بماند. و قیل: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» یعنی بمعبودهم، فیقال یا عبدة النّیران، یا عبدة الاوثان، یا عبدة الصّلبان، یا عبدة الشّیطان، فیلحق کلّ عابد بمعبوده و یبقی المؤمنون مع معبودهم.
هوش مصنوعی: محمّد بن کعب بیان کرده است که عبارت «به امامشان» به معنای پیروان آنها است. این موضوع به چند نکته اشاره دارد: اولاً، تا زمانی که عیسی (ع) در دعوتش از مردم جدا نشود و احساس شرمندگی نکند که همه را به پدر خود نسبت دهند و او را به مادرش معرفی کنند. secondly، این بیان نشان‌دهنده شرافت حسن و حسین است، زیرا نسبت آنها به پیامبر اسلام نزدیک‌تر است و معمولاً گفته می‌شود: «حسن بن فاطمه بنت محمد» یا «حسین بن فاطمه بنت محمد». همچنین، این موضوع به این منظور است که فرزندان نامشروع را مورد سرزنش قرار ندهند و در پوشش بگذارند. در ادامه، گفته شده که در روز قیامت، هر گروهی به معبود خود فراخوانده می‌شوند، به گونه‌ای که به آنها گفته می‌شود: «ای پرپرستندگان آتش» یا «ای پرستندگان بت‌ها» و هر عابدی به معبودش ملحق می‌شود و مؤمنان با معبود خود خواهند ماند.
روی ابو بردة عن ابی موسی قال قال رسول اللَّه (ص): اذا کان یوم القیامة جمع اللَّه تبارک و تعالی الخلائق فی صعید واحد ثمّ رفع لکلّ قوم آلهتهم الّتی کانوا یعبدون فیوردونهم النّار و یبقی الموحدون فیقال لهم ما تنتظرون، فیقولون ننتظر ربّنا عزّ و جل کنّا نعبده بالغیب، فیقال لهم أ تعرفونه، فیقولون ان شاء عرّفنا نفسه، قال فیتجلّی لهم تبارک و تعالی فیخرون له سجّدا، فیقال لهم یا اهل التّوحید ارفعوا رؤسکم فقد اوجب اللَّه تعالی لکم الجنّة و جعل مکان کلّ رجل منکم یهودیّا او نصرانیّا فی النّار.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، همه موجودات در یک مکان جمع می‌شوند و خداوند به هر قوم، بت‌های آن‌ها را که در دنیا می‌پرستیدند، نشان می‌دهد. سپس آن‌ها به جهنم فرستاده می‌شوند و فقط مومنان باقی می‌مانند. از آن‌ها سوال می‌شود که منتظر چه چیزی هستند و آن‌ها پاسخ می‌دهند که منتظر پروردگار خود هستند که در دنیا او را به‌طور غیابی عبادت کرده‌اند. آنگاه از آن‌ها پرسیده می‌شود که آیا او را می‌شناسند و آن‌ها می‌گویند که اگر بخواهد، خودش را به ما معرفی خواهد کرد. سپس خداوند خود را به آن‌ها نشان می‌دهد و آن‌ها به سجده می‌افتند. در این لحظه به مومنان گفته می‌شود که سرهای خود را بلند کنند زیرا خداوند برای آن‌ها بهشت را واجب کرده و به جای هر یک از آن‌ها در دوزخ، یک یهودی یا نصرانی قرار داده است.
و قیل: «بِإِمامِهِمْ» یعنی بصحائف اعمالهم فردا هر گروهی را بنامه کردار ایشان باز خوانند، هر که در دنیا طاعت دار و نیک مرد بوده او را بنامه طاعت او باز خوانند و نامه او بدست راست او دهند، و هر که عاصی و بد مرد بوده او را بنامه معصیت او باز خوانند و نامه او بدست چپ او دهند، و ذلک قوله عزّ و جل: «فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ» ای کتاب عمله، «بِیَمِینِهِ» و هو المؤمن، «فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ» مرة بعد اخری فرحین بما فیه و هذا دأب من اتاه کتاب فیه مسرّة و ابتهاج، «وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا» ای لا ینقصون من جزاء اعمالهم قدر فتیل و هو ما فتلته باطراف اصابعک و طرحته، و قیل هو اسم لما فی شقّ النّواة.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هر گروه بر اساس اعمال خود محاسبه می‌شوند. افرادی که در دنیا کارهای نیک انجام داده‌اند، نامۀ اعمالشان به دست راستشان داده می‌شود و خوشحال خواهند شد که آن را می‌خوانند. برعکس، کسانی که به معاصی و کارهای بد پرداخته‌اند، نامۀ اعمالشان به دست چپشان داده می‌شود. در این متن به آیه‌ای اشاره شده که می‌گوید مؤمنان با خوشحالی نامۀ اعمالشان را می‌خوانند و هیچ‌کس به اندازه‌ای که لیاقت دارد از پاداشش کم نخواهد شد، چه به میزان یک رشته بسیار نازک. این به معنای این است که حتی کم‌ترین اعمال نیک نیز مورد توجه قرار می‌گیرد.
«وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی‌» مؤمنانرا گفت که نامه شان بدست راست دهند و بشادی خوانند و کافران را نگفت که نامه‌شان بدست چپ دهند که این آیت بر آن معنی دلالت میکند و بر وی اقتصار کرد گفت: «وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ» ای فی الدّنیا، «أَعْمی‌» عمی القلب لا یبصر رشده، «فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی‌» ای اشدّ عمی منه فی الدّنیا لانّه کان یبصر فی الدّنیا بعین رأسه و لا یبصر بعین قلبه و یحشر یوم القیامة اعمی لا یبصر بعین رأسه کما لا یبصر بعین قلبه، لقوله تعالی: «وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی‌ وُجُوهِهِمْ عُمْیاً» و قال تعالی: «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی‌» میگوید هر که امروز درین جهان از دیدار حق نابیناست و حجّت حق نمی‌بیند، فردا نابیناتر است و گمراه‌تر که فرا راه بهشت نبیند، امروز که وقت عمل یافته و در توبه گشاده و بچشم سر در آیات قدرت اللَّه تعالی می‌نگرد هیچ راه نمی‌برد فرا رشد خویش و توبه نمی‌کند و حق در نمی‌یابد و از دیدن حق نابیناست، فردا که وقت عمل فائت شده و در توبه فرو بسته و بچشم سرّ نیز نابینا گشته ناچار که از دیدار حق نابیناتر بود و از راه حق و راستی دورتر.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که کسانی که در دنیا به حقیقت و راه راست نمی‌بینند، در آخرت نیز نابیناتر خواهند بود. مؤمنان به خوشحالی و دریافت نامه‌های خود در دست راست خواهند پرداخت، در حالی که کافران از دیدن حقیقت و هدایت محروم هستند. کسانی که در زندگی دنیوی به دلیل عدم بصیرت قلبی خود، نمی‌توانند نشانه‌های حق را ببینند، در روز قیامت به گونه‌ای شدیدتر از آن نابینایی، در مقابل حقیقت قرار خواهند گرفت. این بدان معناست که امروز که زمان عمل و توبه است و انسان‌ها می‌توانند با چشم دل به نشانه‌های قدرت خداوند نگاه کنند، اگر از این فرصت استفاده نکنند و حقیقت را درک نکنند، در روز قیامت با عواقبی سخت‌تر روبرو خواهند شد و از دیدن و درک حقایق بیشتر محروم خواهند ماند.
اهل کوفه اعمی هر دو با مالت خوانند و باقی هر دو حرف بتفخیم مگر ابو عمرو که اوّل با مالت خواند و دوم بتفخیم، یعنی فهو فی الآخرة اشدّ عمی «وَ أَضَلُّ سَبِیلًا» «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ» ابن عباس گفت سبب نزول این آیت آن بود که وفد ثقیف آمدند گفتند ای محمد ما مسلمان شویم و با تو بیعت کنیم بشرط که با ما سه کار کنی: یکی آنک در نماز پشت خم ندهیم و سجود نکنیم. دوم بتان را بدست خود نشکنیم. سوم آنک یک سال بت لات را خدمت فرو نگذاریم، مصطفی (ص) گفت: «لا خیر فی دین لا رکوع فیه و لا سجود»
هوش مصنوعی: اهالی کوفه در قرائت قرآن به گونه‌ای خاص عمل می‌کنند که در آن هر دو کلمه را با شدت بیان می‌کنند، با این حال ابوعمرو به گونه‌ای متفاوت رفتار می‌کند. او در ابتدا یکی از کلمات را به حالت عادی می‌خواند و در ادامه شدت بیشتری به آن می‌دهد. در ادامه آیه‌ای ذکر می‌شود که اشاره به شدت عذاب در آخرت دارد. ابن عباس می‌گوید که این آیه به دلیل درخواست نمایندگان قبیله ثقیف نازل شده است. آن‌ها به پیامبر (ص) گفتند که اگر می‌خواهند مسلمان شوند و با او بیعت کنند، باید سه شرط را برآورده کند: اول اینکه در نماز خم نشوند و سجده نکنند، دوم اینکه بت‌ها را خودشان نشکنند و سوم اینکه یکی از بت‌ها را به مدت یک سال فراموش نکنند. اما پیامبر (ص) پاسخ داد که در دینی که رکوع و سجود ندارد، خیر و فایده‌ای نیست.
آن دین که در آن رکوع و سجود نبود در آن هیچ خیر نباشد، و آنچ می‌گوئید که بتان را بدست خویش نشکنیم این شما راست یعنی که اگر دیگری شکند شاید، اما خدمت لات که میخواهید یک سال آن طغیانست و باطل نگذارم و دستوری ندهم، ایشان گفتند ما میخواهیم که بسمع عرب رسد که تو ما را گرامی کردی و عزیز داشتی و آنچ دیگران را ندادی ما را دادی و اگر ترا کراهیت می‌آید یا می‌ترسی که عرب گویند که بایشان آن دادی که بما ندادی تو بگوی که: اللَّه امرنی بذلک اللَّه تعالی مرا بآن فرمود، این چنین می‌گفتند و الحاح می‌کردند تا رسول (ص) همت کرد که بعض مراد ایشان بدهد تا بدین اسلام درآیند، فانزل اللَّه تعالی: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ».
هوش مصنوعی: دینی که در آن رکوع و سجده وجود نداشته باشد، خیری در آن نیست. کسانی که می‌گویند ما نباید بت‌ها را بشکنیم، درست می‌گویند. اگر خود ما این کار را نکنیم، شاید شخص دیگری آن را انجام دهد. اما اینجا ما نمی‌خواهیم مراجعه به خدمت لات داشته باشیم و نباید به آنها سالی یک بار طغیان کنید و به آنها اجازه ندهید. آنها می‌گفتند می‌خواهیم به عرب‌ها اعلام شود که تو ما را محترم شمردی و به ما چیزهایی دادی که به دیگران ندادید. اگر از این کار ناراحت هستید یا می‌ترسید که عرب‌ها بگویند که تو به ما چیزی دادی که به دیگران ندادید، باید بگویید که خداوند مرا به این کار فرمان داده است. این‌گونه صحبت می‌کردند و اصرار داشتند تا پیامبر اسلام (ص) تصمیم بگیرد که چیزی به آنها بدهد تا آنها به دین اسلام بگروند. در این شرایط، خداوند فرمود: «و در عین حال نزدیک بود که تو را به فتنه بیندازند».
سعید بن جبیر گفت: مشرکان گفتند رسول خدای را که نگذاریم ترا که دست به حجر اسود بری و آن را استلام کنی مگر که یک بار بتان ما را بپاسی ور همه بسر انگشتان بود، رسول خدا (ص) گفت: اللَّه تعالی می‌داند که من این را کاره‌ام اما چه زیان دارد که آن کنم تا از استلام حجر باز نمانم، چون رسول خدا این همت کرد آیت آمد: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ».
هوش مصنوعی: سعید بن جبیر بیان کرد که مشرکان به پیامبر خدا گفتند که اجازه نخواهند داد او به حجر اسود دست بزند و آن را لمس کند، مگر اینکه یک بار به بت‌هایشان پا بگذارد، حتی اگر این کار را فقط با نوک انگشتانش انجام دهد. پیامبر (ص) فرمود: خداوند متعال می‌داند که من به این کار نیازی ندارم، اما چرا نباید این کار را انجام دهم تا از لمس حجر اسود باز نمانم. زمانی که پیامبر این تصمیم را گرفت، آیه‌ای نازل شد: «و گرچه نزدیک بود تو را بترسانند».
قتاده گفت یک شب از رسول خدا (ص) خلوت طلب کردند و تا بامداد با وی سخن می‌گفتند و خود را بوی نزدیکی می‌نمودند، آن گه گفتند اگر خواهی که ما بتو ایمان آریم، این سقاط و رذال که گرد تو میگردند و بوی پشم میش از ایشان می‌دمد از آن که لباس صوف دارند، ایشان را از نزدیک خود بران و دور گردان، اگر ترا بما فرستاده‌اند؟ تا ما با تو بنشینیم و سخن تو بشنویم آن گه بتو ایمان آریم، رسول (ص) همت کرد که آنچ در خواسته‌اند بعضی بجای آرد تا ایشان مسلمان شوند و ربّ العزّه او را از آن همت معصوم گردانید و این آیت فرستاد: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ» ای ارادوا و قاربوا لیفتنونک یصرفونک و یستزلّونک، «عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» یعنی القرآن، «لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ» ای لتختلق علینا غیر ما اوحینا الیک و هو قولهم: قل اللَّه امرنی بذلک، «وَ إِذاً لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا» ای لو قلت ما قالوه و فعلت ما ارادوه لاحبّوک. قال ابن بحر معناه لاخذوک و انت الیهم محتاج و فقیر.
هوش مصنوعی: قتاده بیان کرده که یک شب، گروهی از مردم از پیامبر اسلام (ص) درخواست ملاقات کردند و تا صبح با او صحبت کردند و خود را به او نزدیک می‌کردند. سپس از او خواستند که اگر مایل است که به او ایمان بیاورند، افرادی که اطراف او هستند و بوی پشم می‌دهند، را از خود دور کند. آنها گفتند که اگر رسول خدا (ص) واقعاً از سوی خدا فرستاده شده، باید این کار را انجام دهد تا بتوانند به او گوش دهند و ایمان بیاورند. پیامبر (ص) در نظر داشت تا خواسته آنها را عملی کند و برخی از آنچه که طلب کرده بودند را انجام دهد تا آنها مسلمان شوند. اما خداوند او را از این تصمیم منصرف کرد و آیه‌ای نازل شد که به او هشدار می‌داد که مبادا تحت تأثیر خواسته‌های آنها قرار بگیرد و چیزی غیر از آنچه را که به او وحی شده است، بگوید. خداوند به او یادآوری کرد که اگر چنین کند، آنها به او نزدیک شده و او را دوست خواهند داشت. ابن بحر اضافه کرده که این به این معنا است که اگر پیامبر (ص) به خواسته‌های آنها پاسخ می‌داد، آنها او را نیازمند و فقیر می‌پنداشتند.
«وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ» علی الحقّ بعصمتنا ایّاک، «لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ» ای اردت و هممت تمیل، «إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلًا» فیه اضمار فانّ الوعید و العذر لا یجتمعان و المعنی: لقد کدت ترکن الیهم و لو رکنت الیهم شیئا قلیلا.
هوش مصنوعی: اگر نبود این که ما تو را به وسیله عصمت خود محکم نگه داشتیم، تقریباً مایل بودی به آنها تمایل پیدا کنی، حتی اگر به مقدار بسیار کمی بود. این نشان می‌دهد که تهدید و عذر به هیچ وجه نمی‌توانند با هم جمع شوند. بنابراین می‌توان گفت که تو تقریباً تمایل به آنها داشتی و اگر جزئی از آن تمایل را نشان می‌دادی، برای تو خطرناک بود.
«إِذاً لَأَذَقْناکَ» اگر تو باندکی بایشان گرائیدی از محابا در حکم من، «لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ» ای ضعف عذاب الدّنیا و ضعف عذاب الآخرة یعنی ضعف ما یعذّب به غیره، «ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصِیراً» ناصرا یمنعک من عذابنا.
هوش مصنوعی: اگر تو اندکی به آن‌ها گرایش پیدا کنی، ما تو را به شدت عذاب خواهیم داد، هم در زندگی و هم در مرگ. این عذاب به اندازه‌ای خواهد بود که غیر از این عذاب، هیچ کمکی برای تو از جانب ما نخواهی یافت که تو را از عذابمان نجات دهد.
قال قتادة فلمّا نزلت هذه الآیات قال رسول اللَّه (ص): «اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفة عین».
هوش مصنوعی: وقتی این آیات نازل شد، پیامبر (ص) فرمود: «خدایا، مرا حتی به اندازه یک پلک زدن به خودم واگذار نکن».
قال اهل المعانی لیقع منه همّ و لم یقع منه همّ و لا غیره.
هوش مصنوعی: کارشناسان معانی گفته‌اند که از او هیچ نگران نمی‌شد و نه نگران دیگری.
قال الحسن همّ و هذا الهمّ ممّا یتجاوز اللَّه عنه و ظاهر الآیة تدلّ علی انّه (ص) لم یهمّ لانّ لولا یدلّ علی امتناع الشّی‌ء لوجود غیره و الممتنع فی الآیة ارادة الرّکون لوجود تثبیت اللَّه ایّاه.
هوش مصنوعی: حسن می‌گوید، این اندیشه‌ای که در دل او بود، از آن چیزی است که خداوند از آن می‌گذرد. به وضوح آیه نشان می‌دهد که پیامبر (ص) هرگز در این موضوع نگران نبوده است، زیرا اینکه نگرانی وجود نداشته باشد، به معنای عدم وجود چیزی دیگر است. همچنین در آیه، آنچه ممتنع به حساب می‌آید، اراده‌ی تسلیم شدن به وجود تائید الهی است.
«وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ» ابن عباس گفت جهودان در مدینه برسول خدا (ص) حسد بردند که مقام بمدینه داشت آمدند و گفتند ای محمّد تو پیغامبری؟ رسول گفت آری من پیغامبرم، گفتند اگر پیغامبری چرا مقام نه در شام داشتی و جایگاه و مسکن آنجا ساختی که زمین مقدّسه است جای پیغامبران و مهبط وحی و رسالت و زمین محشر و منشر، ابراهیم (ع) و دیگر انبیاء همه آنجا بوده‌اند و جای خویش آنجا پسندیده‌اند، و در زمین مدینه هرگز هیچ پیغامبر نبوده، اگر تو پیغامبری آنجا رو و مسکن ساز همچون ایشان، و اگر از روم می‌ترسی و راست می‌گویی که پیغامبری خدای عزّ و جل ترا از ایشان نگه دارد و بی بیم کند و انگه ما را نیز صدق تو معلوم شود و بتو ایمان آریم، رسول خدا ایشان را بآنچ گفتند راست گوی داشت و بغزاء تبوک رفت و مقصود وی شام بود، چون آنجا رسید جبرئیل آمد و آیت آورد: «وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ» و او را فرمودند تا با مدینه شود، گفتند: فیها محیاک و مماتک و منها تبعث. قال مجاهد و قتادة و الحسن: همّ اهل مکّة باخراج النّبی (ص) منها مشرکان قریش همت کردند که رسول خدای را از مکّه بیرون کنند، و بقول بعضی مفسران همّت کردند که او را از زمین عرب بیرون کنند، ربّ العالمین ایشان را ازو باز داشت و او را از آن کید و قصد ایشان نگه داشت، آن گه او را بهجرت فرمود تا بفرمان حق هجرت کرد بمدینه و این آیت بمکّه فرو آمد، ربّ العزّه رسول را از همّت ایشان خبر کرد گفت: «وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ» یعنی و المشرکون کادوا یستفزّونک، فدخلت ان و اللّام للتّوکید، «لَیَسْتَفِزُّونَکَ» ای یزعجونک، «مِنَ الْأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْها وَ إِذاً لا یَلْبَثُونَ خلفک» قراءت نافع است و ابن کثیر و ابو عمرو و ابو بکر، ای بعد خروجک و نصبه علی الظرف و قرأ الباقون: «خِلافَکَ» و له وجهان: احدهما انّه بمعنی بعدک و الآخر انّه مصدر خالف یخالف و نصبه علی المفعول له یعنی لا یلبثون لخلافک. و قیل نصب علی خلافک فنزع حرف الخفض و المعنی انّهم اذا همّوا باستفزازک و اخراجک من الارض فانّهم لا یلبثون بعد علی خلافک، «إِلَّا قَلِیلًا» فلم یلبثوا الّا قلیلا حتّی اجلی اللَّه عزّ و جل النّضیر الی الشّام و عذّب قریشا بالسّیف یوم بدر.
هوش مصنوعی: ابن عباس توضیح می‌دهد که یهودیان مدینه به خاطر حسادت به رسول خدا (ص) شروع به این سخنان کردند که چرا او در مدینه سکونت دارد و چرا مانند دیگر پیامبران در شام نیست. رسول خدا (ص) پاسخ داد که او پیامبر است و حسادت آنان را نادیده گرفت. پس از آن، او به جهتی که خداوند به او دستور داده بود، به طرف شام حرکت کرد و آیه‌ای نازل شد که او را به بازگشت به مدینه تشویق کرد. در این آیه، به کوشش مشرکان مکه اشاره شده است که سعی داشتند پیامبر را از آنجا بیرون کنند. اما خداوند او را از نقشه‌های آن‌ها نگه داشت و به او اجازه مهاجرت به مدینه را داد. سرانجام، مشرکان نتوانستند مدت زیادی در برابر پیامبر مقاومت کنند و در نبرد بدر مورد عذاب الهی قرار گرفتند.
قوله: «سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنا» بسط هذه الآیة فی قوله عزّ و جل: «وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ» الآیتین... و المعنی انّا سننّا هذه السنة فیمن ارسلنا قبلک من رسلنا انّهم اذا اخرجوا نبیّهم من بین اظهرهم او قتلوه لم یلبثهم العذاب ان ینزل بهم میگوید ما سنّت چنان نهادیم در کار پیغامبران که پیش از تو بودند و امّتان ایشان: چون قصد کردند دشمنان که پیغامبران را بیرون کنند ما دشمنان را هلاک کردیم و زمین آن دشمنان بپیغامبران دادیم و نتوانی تو که رسول مایی این نهاد و این سنّت بگردانیدن.
هوش مصنوعی: خداوند اشاره می‌کند که احکام و سنت‌هایی که برای پیامبران پیش از تو فرستاده شده، در مورد تو نیز برقرار است. به این معنا که هنگامی که دشمنان تصمیم می‌گیرند پیامبران را از میان خود بیرون کنند یا آنها را به قتل برسانند، عذاب بر آنها نازل می‌شود. بنابراین، خداوند سنتی را برقرار کرده که در آن، هنگامی که مردم با پیامبرانشان چنین رفتارهایی کنند، عذاب بر آنها می‌آید و زمین آنها به پیامبران داده می‌شود. تو به عنوان رسول خدا نمی‌توانی این سنت را تغییر دهی.
«أَقِمِ الصَّلاةَ» ای ادمها و اثبت علیها، «لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» ای بعد دلوک الشّمس، کقول العرب لخمس خلون و لعشر خلون یعنی بعدهما و دلوک الشّمس زوالها و میلها فی وقت الظّهر و کذلک میلها للغروب دلوک شمس در گشتن خورشید است هم بوقت زوال و هم بوقت فرو شدن آفتاب و مفسران را خلافست که اینجا وقت زوال می‌خواهد یا وقت غروب، مقاتل حیّان و ضحّاک و سدّی و جماعتی میگویند وقت غروبست و حدیث عبد اللَّه بن مسعود بدلیل آوردند: انّه کان اذا غرب حاجب الشّمس صلّی المغرب و افطر ان کان صائما و یحلف باللّه الذی لا اله الّا هو انّ هذه السّاعة لمیقات هذه الصّلاة و هی التی قال اللَّه عزّ و جل: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ».
هوش مصنوعی: «نماز را برپا دارید» ای مردم و بر آن ثابت باشید، «در وقت غروب خورشید» که به معنی زمانی است بعد از گذشت پنج ساعت یا ده ساعت. این به این معناست که بعد از زوال و میل به سمت غروب، به هنگام ظهر و همچنین هنگام فرورفتن خورشید اشاره دارد. مفسران در این باره اختلاف نظر دارند که آیا منظور از این عبارت زمان زوال (ظهر) است یا زمان غروب. برخی مانند مقاتل، حیان، ضحاک و غیره معتقدند که اشاره به زمان غروب دارد و حدیثی از عبدالله بن مسعود آورده‌اند که می‌گوید: زمانی که خورشید غروب می‌کند، نماز مغرب را می‌خواند و اگر روزه‌دار باشد افطار می‌کند و با قسم یاد کردن به خدا که هیچ معبودی جز او نیست، این ساعت را زمان دقیق برای این نماز می‌داند و این همان ساعتی است که خداوند فرمود: «نماز را در وقت غروب خورشید برپا دارید».
امّا ابن عباس و مجاهد و مقاتل و قتاده و جماعتی از علماء صحابه و تابعین و ائمّة دین میگویند دلوک وقت زوال است و حدیث عقبة بن عمرو بدلیل آرند: قال قال رسول اللَّه (ص) اتانی جبرئیل لدلوک الشّمس حین زالت الشّمس فصلی بی الظّهر، و قال ابو برزة کان رسول اللَّه (ص) یصلّی الظّهر اذا زالت الشّمس ثمّ تلا: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ».
هوش مصنوعی: ابن عباس و برخی از دیگر علما از صحابه و تابعین بر این باورند که دلوک به معنای زمانی است که آفتاب به سمت زوال می‌رود. آنها به حدیثی از عقبه بن عمرو اشاره می‌کنند که پیامبر (ص) فرمودند جبرئیل در هنگام زوال آفتاب به نزد ایشان آمد و به او دستور داد که نماز ظهر را بخواند. همچنین ابو برزه ذکر کرده است که پیامبر (ص) نماز ظهر را در زمان زوال آفتاب می‌خواند و سپس آیه‌ای را تلاوت کردند که به برپایی نماز در زمان دلوک آفتاب اشاره دارد.
و قال جابر بن عبد اللَّه دعوت النّبی (ص) و من شاء من اصحابه فطعموا عندی ثمّ خرجوا حین زالت الشّمس فخرج النّبی (ص) فقال اخرج یا با بکر فهذا حین دلکت الشّمس.
هوش مصنوعی: جابر بن عبدالله گفت: «پیامبر (ص) و هر یک از صحابه‌اش که خواستند به دعوت من آمدند و در منزل من غذا خوردند. سپس هنگامی که خورشید به سمت افق رفت، پیامبر (ص) خارج شد و فرمود: 'ای با بکر، بیرون بیا، زیرا این زمان زمانی است که خورشید در حال غروب است.'»
و تحقیق این تأویل آنست که جبرئیل (ع) چون رسول خدا را مواقیت نماز بیان می‌کرد ابتدا بنماز پیشین کرد و این تأویل اوقات نماز را شامل تر است که نماز پیشین و دیگر در تحت این شود که گفت: «لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» و نماز شام و خفتن در آن شود که گفت: «إِلی‌ غَسَقِ اللَّیْلِ» و غسق اللّیل دخول ظلمته و الغاسق هو اللّیل، و الی اینجا بمعنی مع است چنانک در آیت آبدست کردن گفت: «الی المرافق و الی الکعبین» و تقول العرب الذّود الی الذّود ابل یعنی مع الذّود، «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ» منصوب بالاقامة یعنی و اقم قرآن الفجر، سمّی صلاة الفجر قرآنا بطول القراءة فیها جهرا و یدلّ هذا علی انّ الصّلاة لا تصحّ الّا بقراءة القرآن لانّ قوله جلّ و عزّ اقم الصّلاة و اقم قرآن الفجر قد امر ان یقیم الصّلاة بالقراءة حتی سمّیت الصّلاة قرآنا فلا تکون صلاة الّا بقراءة.
هوش مصنوعی: در این بیان، ذکر شده که زمانی که جبرئیل (ع) زمان‌های نماز را به پیامبر اعلام می‌کرد، ابتدا به بیان وقت نماز ظهر پرداخت. این توضیحات شامل زمان‌های دیگر نماز هم می‌شود که در آن اشاره شده به کلام «برای رسیدن به غروب خورشید» و نماز شب و خواب که به «تا تاریکی شب» اشاره شده است. تاریکی شب به معنای ورود به ظلمت است و شب خود به عنوان تاریکی مطرح شده است. همچنین بیان می‌شود که این واژه به معنای «با» است، همانطور که در آیه‌ای دیگر در مورد شستن دست‌ها به «تا مچ» اشاره شده و در تعریف عربی نیز «گله» به معنای «گله با هم» به کار می‌رود. در مورد نماز صبح نیز به «قرآن صبح» اشاره شده که به دلیل طولانی بودن قرائت آن به صورت بلند، به این نام شناخته می‌شود. این نکته بیانگر آن است که نماز بدون قرائت قرآن صحیح نیست، چرا که در آیه‌ای خداوند به برپایی نماز و مخصوصاً نماز صبح با قرائت قرآن دستور داده است، به طوری که نماز به عنوان قرائت شناخته می‌شود و بدون قرائت نمی‌توان نماز خواند.
«إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» تشهده ملائکة اللّیل و ملائکة النّهار ینزل هؤلاء و یصعد هؤلاء فهو فی آخر دیوان اللّیل و اوّل دیوان النّهار.
هوش مصنوعی: قرآن صبح مورد گواهی قرار می‌گیرد، زیرا فرشتگان شب و فرشتگان روز به آن توجه دارند. این قرآن در پایان شب و آغاز روز ثبت می‌شود.
روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): تجتمع ملائکة اللّیل و ملائکة النّهار فیجتمعون عند صلاة الصّبح فتصعد ملائکة اللّیل و تمکث ملائکة النّهار فیسئلهم ربّهم فیقول کیف ترکتم عبادی فتقول ربّنا اتیناهم و هم یصلّون و ترکناهم و هم یصلّون فاغفر لهم یوم الدّین.
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: فرشتگان شب و فرشتگان روز در هنگام نماز صبح جمع می‌شوند. فرشتگان شب به آسمان صعود می‌کنند و فرشتگان روز باقی می‌مانند. خداوند از فرشتگان روز می‌پرسد: «چگونه بندگانم را ترک کردید؟» آن‌ها پاسخ می‌دهند: «پروردگارا، ما به نزد آن‌ها رفتیم در حالیکه در حال نماز بودند و آن‌ها را ترک کردیم در حالیکه نماز می‌خواندند. پس در روز قیامت، برای آن‌ها بخشش کن.»
و عن ابی الدّرداء قال قرأ رسول اللَّه (ص): «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» قال یشهده اللَّه و ملائکة اللّیل و ملائکة النّهار.
هوش مصنوعی: ابی‌الدرداء روایت می‌کند که رسول خدا (ص) فرمودند: «قرآن صبح (نماز فجر) به‌طور ویژه مورد گواهی قرار می‌گیرد.» آن حضرت توضیح دادند که خدا و ملائکه شب و ملائکه روز شاهد آن هستند.
قال ابن بحر هذا التّرغیب فی حضور المساجد لها و شهود الجماعة لاجلها.
هوش مصنوعی: ابن بحر گفته است که این تشویق به حضور در مساجد و شرکت در جماعت به خاطر اهمیت آن است.
و عن ابی هریرة قال قال النّبی (ص): تفضل صلاة الجماعة صلاة احدکم وحده بخمسة و عشرین جزءا و تجتمع ملائکة اللّیل و ملائکة النّهار فی صلاة الفجر، ثمّ قال ابو هریرة اقرؤا ان شئتم: «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: نماز جماعت نسبت به نماز فردی، مثل یک نفر که به تنهایی نماز می‌خواند، بیست و پنج درجه ارزش بیشتری دارد. همچنین ملائکه‌ شب و روز در نماز صبح حضور دارند. سپس ابوهریره گفت: اگر می‌خواهید این را بخوانید: «و قرآن صبح، قطعاً قرآن صبح، شاهد است».