گنجور

۴ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: «وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» خداوند حکیم، کردگار قدیم، نیکوکار مهربان کریم، جلّ جلاله و عظم شأنه، و عزّ کبریاؤه درین آیت بندگان را بعبودیت می‌فرماید، و عبودیت سه چیز است: رؤیت منّت، و جهد خدمت، و بیم خاتمت. رؤیت منّت خلیل راست که میگفت: «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ». جهد خدمت حبیب راست که وی را گفت: «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی‌». بیم خاتمت یوسف صدّیق راست که گفت: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً».

هر که در میدان عبودیت در صف خدمت بایستاد و قدم بر گل مراد نهاد و حضرت عزّت را کعبه آمال خود ساخت، اللَّه نیز اهل مملکت را بخدمت او بدارد و در دو جهان کار وی بی وی بسازد، اینست که مصطفی (ص) گفت: «من کان للَّه کان اللَّه له»

هر کرا در عبودیّت مراقبت نیست بر بساط قربت او را مشاهدت نیست.

و بدانک سالکان راه عبودیت سه مرداند: یکی عابد نفس وی مقهور خوف عقوبت. یکی عارف دل وی مقهور سطوت قربت. یکی محبّ جان وی مقهور کشف حقیقت. هر گه که عابد خواهد تا بند مجاهدت از روزگار خود بردارد ناگاه در عنوان نامه عتاب حق نگرد، در مقام خجل سر افکنده گردد، بزبان ندامت عذر خواهد. و هر گه که عارف خواهد تا علم شادی و بسطت بحکم قربت ظاهر کند، ناگاه سلطان هیبت حق پیدا گردد، در وهده دهشت افتد، گهی نظاره جلال کند از هیبت بگدازد، همه حیرت بر حیرت بیند، گهی نظاره جمال کند از شادی و طرب بنازد، همه نور و سرور بیند، بزبان حال گوید:

جمالک نزهتی و رضاک عیشی
و حبّک لی من الادیان دینی‌
با طلعت تو شب نبود نیز بگیتی
با دولت تو غم نبود نیز بعالم‌
چشمی که ترا دید شد از درد معافا
جانی که ترا یافت شد از مرگ مسلّم‌

اینست حال آدمی، گه در روضه اشتیاق، گه در حفره افتراق، گه در چنگ قبض اسیر خود گشته، گه در قبضه بسط نواخته لطف حق.

یکی از پیران طریقت گفت: با خواص در سفری بودم بمنزلی فرو آمدیم، شیری بیامد نزد ما بخفت، من از بیم برخاستم بر درختی شدم، تا بامداد بر شاخ‌ درخت می‌بودم، خواص بخفت و از آن شیر نیندیشید، روز دیگر چون بمنزل دیگر فرو آمدیم پشه‌ای برو نشست تا بامداد از اذی پشه می‌نالید، گفتم ای شیخ: دوش از شیر بدان عظیمی باک نداشتی و نیندیشیدی امشب از پشه‌ای بدین ضعیفی چرا چندین بنالی؟ جواب داد که دوش ما را از خود فرا گرفته بودند، از خود بربوده و رقم نیستی بر صفات ما کشیده، از خود بی خود گشته و بحق قائم شده، و امشب ما را بما باز دادند تا پشه‌ای بدین ضعیفی ما را اسیر روزگار خود کرد.

... «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» انّ الحق جلّ جلاله امر العبد بمراعاة حقّ الوالدین و هما من جنس العبد فمن عجز عن حقّ جنسه فانّی یقوم بحقّ ربّه: و سئل ابو عثمان عن برّ الوالدین فقال ان لا ترفع صوتک علیهما و لا تنظر الیهما شزرا و لا یریا منک مخالفة فی ظاهر و لا باطن و ان تحترمهما ما عاشا و تدعو لهما اذا ماتا و تقوم بخدمة اودّائهما بعد هما

فانّ النّبی (ص) قال: انّ من ابرّ البرّ ان یصل الرّجل اهل ودّ ابیه، و کان النبی (ص) اذا ذبح شاة تتبع بها صدائق خدیجة رضی اللَّه عنها.

بر جمله حق پدر و مادر، گفته‌اند که نه چیز است، پنج در زندگانی ایشان و چهار بعد از وفات ایشان امّا آن پنج که در زندگانی ایشانست: بهمه دل ایشان را دوست داشتن و بزبان نیکویی گفتن و بتن خدمت بلیغ کردن و بمال عون کردن و فرمان ایشان بردن بآنچ رضای خدا در آن باشد. امّا آن جهار که بعد وفات ایشان است: خصمان ایشان را خشنود کردن و از خیرات خویش ایشان را نصیب کردن و ایشان را دعا گفتن و از هر چه روان ایشان از آن بآزار بود پرهیز کردن. درین آیات حق پدر و مادر بر فرزندان واجب کرد و کیفیّت مراعات ایشان در آن بیان کرد آن گه حق خویشاوندان و نزدیکان بر جمله در آن پیوست، گفت: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی‌ حَقَّهُ» و ممّا یتعلّق بهذه الآیة من الاخبار و الآثار. ما روی انّ النّبی (ص) قال: الرّاحمون یرحمهم الرّحمن ارحموا من فی الارض یرحمکم من فی السّماء، الرحم شجنة من الرّحمن فمن وصلها وصله اللَّه و من قطعها قطعه اللَّه، قال سفیان الشّجنة الشّی‌ء الملتزق.

و روی انّه قال اخبرنی جبرئیل عن اللَّه عزّ و جل: انّی انا اللَّه ذو الرّحمة خلقت الرّحم و اشتققت لهما اسما من اسمی فمن وصلها وصلته و من قطعها قطعته.

و قال (ص) اعجل الطاعة ثوابا صلة الرّحم حتّی انّ القوم ینمو اموالهم و یکثر عددهم بصلة الرّحم و انّهم لفجرة و اعجل المعصیة قطیعة الرّحم و البغی.

و قال یبعث اللَّه تعالی یوم القیامة الرّحم و الامانة احدیهما عن یمین العرش و الأخری عن یساره و لکلّ واحدة منهما عینان تبصران و لسان فصیح و ممرّ الخلق علیهم فلا یمرّ احد الّا و تقول الرّحم و اصل یا ربّ، قاطع یا ربّ، و تقول الامانة امین یا ربّ، خائن یا ربّ. و قال لا تنزل الرّحمة علی قوم فیهم قاطع رحم.

و جاء رجل الی رسول اللَّه (ص) فقال یا رسول اللَّه انّ رحمی قد رفضونی و قطعونی فارفضهم کما رفضونی و اقطعهم کما قطعونی، قال اذا یرفضکم اللَّه جمیعا و ان انت وصلت و قطعوک کان معک من اللَّه ظهیر علیهم.

و قال (ص) لیس الواصل بالمکافی و لکن الواصل من اذا قطعت رحمه وصلها.

و حکی عن معروف الکرخی قال: کان رجل مسرف علی نفسه و لکن کان واصلا لرحمه، فلمّا مات رأیته فی المنام و بیده لواء من نور فی جمع عظیم علیهم ثیاب من نور و بین ایدیهم نور و من خلفهم نور و عن ایمانهم نور و عن شمائلهم نور یکاد نورهم یخطف البصر و هم یقولون بصوت رفیع: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی‌ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ». فقلت له من هؤلاء؟ قال الواصلون للارحام، فقلت بم نلت ما نلت و قد کنت کما کنت؟ فقال بصلتی الارحام وصلت الی الانعام فی دار السّلام بین یدی ذی الحلال و الاکرام.

۴ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: «وَ قَضی‌ رَبُّکَ» ابن عباس گفت این آیت در شأن سعد بن ابی وقّاص فرو آمد، و قضی بمعنی اوصی است هم چنان که در سوره القصص گفت: «إِذْ قَضَیْنا إِلی‌ مُوسَی الْأَمْرَ» ای اوصیناه بالرّسالة الی فرعون، و دلیل برین قراءت ابن مسعود است در شواذ: «و وصی ربک». و گفته‌اند قضی اینجا بمعنی امر است، مردی پیش حسن بصری آمد و گفت وی زن خویش را سه طلاق داد. حسن گفت: انّک عصیت ربّک و بانت منک امرأتک بد کردی که بخداوند خود عاصی گشتی و زن تو از تو جدا گشت، آن مرد گفت: قضی اللَّه علیّ، فقال الحسن و کان فصیحا ما قضی اللَّه، ای ما امر اللَّه و قرأ هذه الآیة: «وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» حسن که این آیت بر خواند از آن بود که قضی بمعنی امر نهاد، قومی بغلط افتادند گفتند: تکلّم الحسن فی القدر.۵ - النوبة الاولى: قوله تعالی: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» و پس هر ظنّی مرو بنادانی و آنچ ندانی مگوی، «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ» که از نیوشیدن و نگرستن و اندیشیدن بدل، «کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا (۳۶)» شما را بخواهند پرسید.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» خداوند حکیم، کردگار قدیم، نیکوکار مهربان کریم، جلّ جلاله و عظم شأنه، و عزّ کبریاؤه درین آیت بندگان را بعبودیت می‌فرماید، و عبودیت سه چیز است: رؤیت منّت، و جهد خدمت، و بیم خاتمت. رؤیت منّت خلیل راست که میگفت: «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ». جهد خدمت حبیب راست که وی را گفت: «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی‌». بیم خاتمت یوسف صدّیق راست که گفت: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً».
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه می‌فرماید که تنها او را پرستش کنید. او به بندگانش توصیه می‌کند که در عبادت به سه نکته توجه داشته باشند: اول، دیدن نعمت‌ها و لطف‌های او؛ دوم، تلاش و خدمت به او؛ و سوم، نگرانی درباره پایان کار و سرنوشت خود. نمونه‌هایی از این معانی در سخنان پیامبران آمده است. به عنوان مثال، ابراهیم خلیل به رحمت خداوند اشاره می‌کند که او خودش هدایتش خواهد کرد. پیامبر محبوب نیز یادآور می‌شود که قرآن برای رنج و زحمت ما نازل نشده است. در نهایت، یوسف صدق بیان می‌کند که درخواستش، مسلمان از این دنیا رفتن است.
هر که در میدان عبودیت در صف خدمت بایستاد و قدم بر گل مراد نهاد و حضرت عزّت را کعبه آمال خود ساخت، اللَّه نیز اهل مملکت را بخدمت او بدارد و در دو جهان کار وی بی وی بسازد، اینست که مصطفی (ص) گفت: «من کان للَّه کان اللَّه له»
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر بندگی خداوند قرار گیرد و برای رسیدن به مقام‌های بلند تلاش کند و خداوند را هدف اصلی خود قرار دهد، خداوند نیز دیگران را به خدمت او وا می‌دارد و در این دنیا و آن دنیا به او کمک می‌کند. به همین دلیل، رسول خدا (ص) فرمود: «هر کسی که برای خدا باشد، خدا هم برای او خواهد بود.»
هر کرا در عبودیّت مراقبت نیست بر بساط قربت او را مشاهدت نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر بندگی و عبودیت خود دقت نکند و مراقب خودش نباشد، نمی‌تواند از نزدیک محبت و قرب حق را مشاهده کند.
و بدانک سالکان راه عبودیت سه مرداند: یکی عابد نفس وی مقهور خوف عقوبت. یکی عارف دل وی مقهور سطوت قربت. یکی محبّ جان وی مقهور کشف حقیقت. هر گه که عابد خواهد تا بند مجاهدت از روزگار خود بردارد ناگاه در عنوان نامه عتاب حق نگرد، در مقام خجل سر افکنده گردد، بزبان ندامت عذر خواهد. و هر گه که عارف خواهد تا علم شادی و بسطت بحکم قربت ظاهر کند، ناگاه سلطان هیبت حق پیدا گردد، در وهده دهشت افتد، گهی نظاره جلال کند از هیبت بگدازد، همه حیرت بر حیرت بیند، گهی نظاره جمال کند از شادی و طرب بنازد، همه نور و سرور بیند، بزبان حال گوید:
هوش مصنوعی: سالكين راه بندگی سه گروه‌اند: بعضی عابدانی هستند که به خاطر ترس از مجازات خود را به عبادت مشغول می‌کنند. برخی دیگر عارفانی هستند که به علت نزدیک بودن به حق، دل‌شان تحت تأثیر عظمت این نزدیکی قرار می‌گیرد. و گروه سوم محبان هستند که حقیقت را می‌شناسند و به خاطر این شناخت، جان‌شان خاضع می‌شود. زمانی که عابد بخواهد بار مجاهدت را از دوش خود بردارد، ناگهان با عتاب و توبیخ خداوند مواجه می‌شود و در احساس شرمندگی فرو می‌رود و از روی پشیمانی عذرخواهی می‌کند. هرگاه عارف اراده کند تا علم شادی و رهایش را به نمایش بگذارد، به ناگاه عظمت حق ظاهر می‌شود و او در وحشت و ترس می‌افتد. گاهی به نظاره جلال و زیبایی می‌پردازد و از عظمت آن ذوب می‌شود و گاهی به تماشای جمال و زیبایی می‌نگرد و از شادی و سرور سرشار می‌گردد. در این لحظات، حال او خود گویای احساساتش می‌شود.
جمالک نزهتی و رضاک عیشی
و حبّک لی من الادیان دینی‌
هوش مصنوعی: خوبی‌هات موجب شادی و خوشی من است و محبت تو برای من به عنوان دین و ایمانم می‌باشد.
با طلعت تو شب نبود نیز بگیتی
با دولت تو غم نبود نیز بعالم‌
هوش مصنوعی: با حضور تو، شب و تاریکی معنی ندارد و در جهان با خوشبختی تو، غم و اندوه جایی ندارد.
چشمی که ترا دید شد از درد معافا
جانی که ترا یافت شد از مرگ مسلّم‌
هوش مصنوعی: اگر چشمی تو را ببیند، از رنج و سختی رهایی می‌یابد و اگر جانی تو را در یابد، از مرگ حتمی نجات می‌یابد.
اینست حال آدمی، گه در روضه اشتیاق، گه در حفره افتراق، گه در چنگ قبض اسیر خود گشته، گه در قبضه بسط نواخته لطف حق.
هوش مصنوعی: این وضعیت انسان است، گاهی در باغ آرزوها و اشتیاق قرار دارد، گاهی در گودال جدایی و دوری به سر می‌برد، گاهی اسیر دست سرنوشت شده، و گاهی در آغوش رحمت و محبت خداوند احساس خوشحالی می‌کند.
یکی از پیران طریقت گفت: با خواص در سفری بودم بمنزلی فرو آمدیم، شیری بیامد نزد ما بخفت، من از بیم برخاستم بر درختی شدم، تا بامداد بر شاخ‌ درخت می‌بودم، خواص بخفت و از آن شیر نیندیشید، روز دیگر چون بمنزل دیگر فرو آمدیم پشه‌ای برو نشست تا بامداد از اذی پشه می‌نالید، گفتم ای شیخ: دوش از شیر بدان عظیمی باک نداشتی و نیندیشیدی امشب از پشه‌ای بدین ضعیفی چرا چندین بنالی؟ جواب داد که دوش ما را از خود فرا گرفته بودند، از خود بربوده و رقم نیستی بر صفات ما کشیده، از خود بی خود گشته و بحق قائم شده، و امشب ما را بما باز دادند تا پشه‌ای بدین ضعیفی ما را اسیر روزگار خود کرد.
هوش مصنوعی: یکی از سالکان راه، نقل می‌کند که در سفر با عده‌ای از خواص همراه بودم و در محلی فرود آمدیم. ناگهان شیری به نزد ما آمد و خوابش برد. من از ترس، به درختی پناه بردم و تا صبح بر روی شاخه درخت ماندم، در حالی که دیگران خواب بودند و به شیر فکر نمی‌کردند. روز بعد وقتی به منزل دیگری رفتیم، پشه‌ای به من نشست و تا صبح از نیش آن نالیدم. به شیخ گفتم: شب گذشته از آن شیر بزرگ نترسیدی ولی حالا از پشه‌ای کوچک چقدر ناله می‌کنی؟ او پاسخ داد که شب گذشته، ما به مرحله‌ای از خودبیخود شدن رسیدیم که هیچ‌چیز را حس نکردیم و وجود ما تحت تأثیر آن شیر قرار گرفت. اما امشب دوباره به حالت عادی برگشتیم و متوجه شدیم که حتی یک پشه کوچک هم می‌تواند ما را تحت تأثیر قرار دهد و در دام خود بیندازد.
... «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» انّ الحق جلّ جلاله امر العبد بمراعاة حقّ الوالدین و هما من جنس العبد فمن عجز عن حقّ جنسه فانّی یقوم بحقّ ربّه: و سئل ابو عثمان عن برّ الوالدین فقال ان لا ترفع صوتک علیهما و لا تنظر الیهما شزرا و لا یریا منک مخالفة فی ظاهر و لا باطن و ان تحترمهما ما عاشا و تدعو لهما اذا ماتا و تقوم بخدمة اودّائهما بعد هما
هوش مصنوعی: این آیه به ما می‌گوید که تنها باید خدا را عبادت کنیم و نسبت به والدین‌مان نیکی کنیم. خداوند به ما دستور می‌دهد که حق والدین را رعایت کنیم، زیرا آن‌ها از نوع بشر هستند. اگر کسی نتواند به والدین خود احترام بگذارد، چگونه می‌تواند حق خداوند را ادا کند؟ ابوعثمان درباره نیکی به والدین گفت که باید صدای خود را بر آن‌ها بلند نکنیم و با نگاه تندی به آن‌ها ننگریم. نباید هیچ نوع نافرمانی از ما ببینند، چه در ظاهر و چه در باطن. باید تا زمانی که والدین زنده هستند، به آن‌ها احترام بگذاریم و بعد از آن‌ها نیز برایشان دعا کنیم و به خانواده‌هایشان کمک کنیم.
فانّ النّبی (ص) قال: انّ من ابرّ البرّ ان یصل الرّجل اهل ودّ ابیه، و کان النبی (ص) اذا ذبح شاة تتبع بها صدائق خدیجة رضی اللَّه عنها.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: یکی از بهترین کارها این است که مرد نسبت به دوستان و خویشان پدرش احترام بگذارد. همچنین، زمانی که پیامبر (ص) یک گوسفند قربانی می‌کرد، به دوستان خدیجه (رضی‌الله‌عنها) سر می‌زد.
بر جمله حق پدر و مادر، گفته‌اند که نه چیز است، پنج در زندگانی ایشان و چهار بعد از وفات ایشان امّا آن پنج که در زندگانی ایشانست: بهمه دل ایشان را دوست داشتن و بزبان نیکویی گفتن و بتن خدمت بلیغ کردن و بمال عون کردن و فرمان ایشان بردن بآنچ رضای خدا در آن باشد. امّا آن جهار که بعد وفات ایشان است: خصمان ایشان را خشنود کردن و از خیرات خویش ایشان را نصیب کردن و ایشان را دعا گفتن و از هر چه روان ایشان از آن بآزار بود پرهیز کردن. درین آیات حق پدر و مادر بر فرزندان واجب کرد و کیفیّت مراعات ایشان در آن بیان کرد آن گه حق خویشاوندان و نزدیکان بر جمله در آن پیوست، گفت: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی‌ حَقَّهُ» و ممّا یتعلّق بهذه الآیة من الاخبار و الآثار. ما روی انّ النّبی (ص) قال: الرّاحمون یرحمهم الرّحمن ارحموا من فی الارض یرحمکم من فی السّماء، الرحم شجنة من الرّحمن فمن وصلها وصله اللَّه و من قطعها قطعه اللَّه، قال سفیان الشّجنة الشّی‌ء الملتزق.
هوش مصنوعی: در مورد حقوق پدر و مادر، گفته شده که این حقوق شامل پنج مورد در زمان زندگی و چهار مورد پس از وفات آن‌هاست. پنج مورد در زندگی عبارتند از: محبت به آن‌ها با تمام دل، صحبت کردن با زبان نیکو، خدمت صادقانه به ایشان، کمک مالی به آن‌ها و اطاعت از دستوراتشان به گونه‌ای که رضای خداوند در آن باشد. چهار مورد پس از وفات شامل رضایت قلبی از دشمنان آن‌ها، اختصاص دادن بخشی از خیرات به آن‌ها، دعا کردن برایشان و پرهیز از هر چیزی که روح آن‌ها را آزار می‌دهد، است. در این مورد، بر حقوق فرزندان نسبت به پدر و مادر و نحوه احترام به آن‌ها تأکید شده است. سپس در مورد حقوق خویشاوندان و نزدیکان نیز آمده است که باید به آن‌ها رسیدگی شود. همچنین از پیامبر (ص) نقل شده که رحمت بر رحمت‌کنندگان نازل می‌شود و از آن جمله است که کسی که ارتباط خود را با خویشاوندان برقرار کند، خداوند او را نیز متصل می‌کند و کسی که قطع کند، از رحمت خدا دور خواهد شد.
و روی انّه قال اخبرنی جبرئیل عن اللَّه عزّ و جل: انّی انا اللَّه ذو الرّحمة خلقت الرّحم و اشتققت لهما اسما من اسمی فمن وصلها وصلته و من قطعها قطعته.
هوش مصنوعی: جبرائیل به من خبر داد که خداوند فرموده است: «من خداوندی هستم که رحم و مهربانی را دارم. من رحم را خلق کرده‌ام و یک نام از نام‌های خود را برای آن انتخاب کرده‌ام. هر کسی که با رحم ارتباط برقرار کند، با من ارتباط برقرار کرده است و هر کسی که آن را قطع کند، از من جدا است.»
و قال (ص) اعجل الطاعة ثوابا صلة الرّحم حتّی انّ القوم ینمو اموالهم و یکثر عددهم بصلة الرّحم و انّهم لفجرة و اعجل المعصیة قطیعة الرّحم و البغی.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: سریع‌ترین موردی که پاداش می‌دهد، پیوند با خویشاوندان است، تا جایی که افرادی که با خویشاوندان خود ارتباط دارند، مال و ثروتشان افزایش می‌یابد و تعدادشان بیشتر می‌شود، هرچند که ممکن است افراد فاسدی باشند. همچنین، سریع‌ترین عامل نافرمانی و معصیت، قطع ارتباط با خویشاوندان و ظلم به دیگران است.
و قال یبعث اللَّه تعالی یوم القیامة الرّحم و الامانة احدیهما عن یمین العرش و الأخری عن یساره و لکلّ واحدة منهما عینان تبصران و لسان فصیح و ممرّ الخلق علیهم فلا یمرّ احد الّا و تقول الرّحم و اصل یا ربّ، قاطع یا ربّ، و تقول الامانة امین یا ربّ، خائن یا ربّ. و قال لا تنزل الرّحمة علی قوم فیهم قاطع رحم.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خداوند رحمت و امانت را به شکل دو موجود نمایان می‌کند؛ یکی در سمت راست عرش و دیگری در سمت چپ آن. هر یک از این دو دارای دو چشم بینا و زبانی فصیح هستند. هنگامی که انسان‌ها از کنار آنها می‌گذرند، رحم و امانت به خداوند دعا می‌کنند و می‌گویند: "ای پروردگار، این فرد قطع کننده رحم است" یا "ای پروردگار، این فرد امانت‌دار است" و در این میان اشاره می‌شود که رحمت بر قومی نازل نمی‌شود که در بین آنها کسانی باشند که رحم را قطع می‌کنند.
و جاء رجل الی رسول اللَّه (ص) فقال یا رسول اللَّه انّ رحمی قد رفضونی و قطعونی فارفضهم کما رفضونی و اقطعهم کما قطعونی، قال اذا یرفضکم اللَّه جمیعا و ان انت وصلت و قطعوک کان معک من اللَّه ظهیر علیهم.
هوش مصنوعی: مردی به پیش پیامبر (ص) آمد و گفت: «ای پیامبر خدا، خویشاوندانم از من بریده‌اند و ارتباطشان را با من قطع کرده‌اند. تو هم آن‌ها را طرد کن و ارتباطشان را با خود قطع نما.» پیامبر (ص) پاسخ داد: «اگر تو آن‌ها را طرد کنی، خداوند نیز همگی شما را طرد می‌کند. اگر تو به آن‌ها وصل شوی و آن‌ها تو را قطع کنند، خداوند همراه و یاوری برای تو خواهد بود.»
و قال (ص) لیس الواصل بالمکافی و لکن الواصل من اذا قطعت رحمه وصلها.
هوش مصنوعی: حضرت فرمودند: ارتباط‌دهنده واقعی کسی نیست که فقط در برابر دیگران به نفع خود عمل کند، بلکه آن شخصی است که وقتی پیوندهای خانوادگی‌اش قطع می‌شود، دوباره آنها را برقرار می‌کند.
و حکی عن معروف الکرخی قال: کان رجل مسرف علی نفسه و لکن کان واصلا لرحمه، فلمّا مات رأیته فی المنام و بیده لواء من نور فی جمع عظیم علیهم ثیاب من نور و بین ایدیهم نور و من خلفهم نور و عن ایمانهم نور و عن شمائلهم نور یکاد نورهم یخطف البصر و هم یقولون بصوت رفیع: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی‌ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ». فقلت له من هؤلاء؟ قال الواصلون للارحام، فقلت بم نلت ما نلت و قد کنت کما کنت؟ فقال بصلتی الارحام وصلت الی الانعام فی دار السّلام بین یدی ذی الحلال و الاکرام.
هوش مصنوعی: روایت شده که معروف کرخی گفت: مردی بود که در زندگی خود زیاده‌روی می‌کرد، اما روابطش با خویشاوندانش را حفظ می‌کرد. وقتی او از دنیا رفت، در خواب او را دیدم که پرچمی از نور در دست دارد و در جمعی بزرگ قرار دارد که لباس‌هایی از نور بر تن دارند و در جلو، پشت و دو طرف آن‌ها نیز نور وجود دارد. نوری که از آن‌ها می‌تابد، چشمان بیننده را خیره می‌کند و آن‌ها با صدای بلندی می‌گویند: «و به خویشاوندان حقشان را بدهید و به مسکینان و مسافران». از او پرسیدم که این‌ها چه کسانی هستند؟ گفت: الواصلون الی الأرحام (کسانی که با خویشانشان رابطه دارند). از او پرسیدم که چطور به این مقام رسیدی با اینکه در زندگی‌ات چنان بودی؟ گفت: به خاطر صله رحم، به نعمت‌هایی رسیدم در دارالسلام (بهشت) در پیشگاه خداوند کریم و محترم.