گنجور

۳ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا» الآیة... هم مدحست و هم تهنیت و هم بشارت، مدح نیکو و تهنیت بسزا و بشارت تمام، مدح آنست که ایشان را بصفت تقوی بستود گفت: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا». تهنیت آنست که ایشان را در دنیا حسنه مهنّا داد گفت: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ». بشارت آنست که ایشان را سرای پیروزی و ملک جاودانی وعده داد که: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ جَنَّاتُ عَدْنٍ» گفت نیک سرای است و خوش جای جنّات عدن متّقیان را، همانست که آنجا گفت: «تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا»، آن بهشت بدان نیکویی و سرای بدان پیروزی و نعیم بدان فراخی و آسانی کسی را ساخته‌ایم که در کوی تقوی منزل دارد و ایمان خویش بلباس تقوی آراسته دارد. مصطفی (ص) گفت: «الایمان عریان و لباسه التقوی»

هر مسافری را زادی باید در آن سفر که پیش دارد و مسافر راه حقیقت را زاد تقوی است: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی‌». اگر کسی را از تقوی نشان توان داد آن درویشان صحابه اند، بزرگان دین و پیشوایان شریعت و حقیقت که در طلب جمال دین از اوطان خویش هجرت کردند، غریب وار جان و دل خویش از اندوه دین و درد اسلام بگداخته و نهاد ایشان از تیمار مسلمانی بیمار و نحیف گشته و بر دوستی خدا و رسول (ص) تن سبیل و جان فدا کرده، نیکو گفت آن جوانمرد که گفت:

ازین مشتی ریاست جوی رعنا هیچ نگشاید
مسلمانی ز سلمان جوی و درد دین ز بو دردا

لا جرم ایشان را بود در دنیا نعمت حلاوت طاعت و صفاء وقت و حصول استقامت و زیادت توفیق در اعمال و تحقیق در احوال اینست که اللَّه تعالی گفت: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ». و قیل تلک الحسنة ان یبلغهم منازل الاکابر و السّادة، قال اللَّه تعالی: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» در طاعت راغب بودند و بر خدمت مواظب تا بدرجه امامت رسیدند و منزلت سادات و اکابر یافتند و از برکات ارشاد ایشان در راه دین مریدان خاستند و بچراغ علم ایشان براه شریعت و حقیقت رفتند فتحقّق فیهم‌

قول النّبی (ص): «لان یهتدی بهداک رجل خیر لک من حمر النعم»، ثمّ قال: «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ»

لانّ ما فیها یبقی و لیس فیها خطر الزّوال و لانّ فی الدّنیا مشاهدة و فی الآخرة معاینة، فرق میان مشاهده و معاینه است که مشاهده بر خاستن عوائق است میان بنده و میان حق و معاینه هم دیداری است عارفان را، امروز مشاهده دلست و فردا هم مشاهده دل بود، هم معاینه چشم، و معاینه سه چیز است: بچشم اجابت فرا مجیب نگرستن و بچشم انفراد فرا فرد نگرستن و بچشم حضور فرا حاضر نگرستن.

پیر طریقت گفت: ای جوانمرد بدوری از خود نزدیکی وی را نزدیک باش و بغیبت از خود حضور وی را بکرم حاضر باش، وی جلّ جلاله نه از قاصدان دور است، نه از طالبان پنهان، نه از مریدان غائب.

«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها» چه بزرگوار جایی و چه نیکو سرایی که ربّ العزّه بخودی خود میگوید: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ جَنَّاتُ عَدْنٍ»، خوش جایی است که در آن همه زندگی است، مرگی نیست. همه جوانی است، پیری نیست. همه تن درستی است، بیماری نیست. بنده در آن جاودانی است، بیرون آمدنی نیست. در هوای بهشت سرما و گرما نیست، آفتاب و ظلمت نیست، سموم و زمهریر نیست، راست چون روز نوبهارست، همه بنفشه زار و گلزارست، نسیم خوش و مرد جوان و تن درست و دل شاد و جان خرّم. و در جمله بهشتیان بر دو گروه‌اند: از یک گروه سخن توان گفت و از دیگر گروه نه، و آن یک گروه که ازیشان سخن توان گفت کمینان‌اند فهمها و وهمها بقدر نعمت ایشان نرسد و زبانها شرح آن بر نتابد. و خبر درست است از مصطفی (ص) که قصّه آن مرد گفت که هزار سال در آتش خواهد بود وانگاه برهد. گفت که او را از بهشت چندان که همه دنیا بدهند و ده بار دیگر چندان که این جهانست از اوّل گیتی تا آخر بدهند. و اگر اهل بهشت بمهمان او آیند همه را فراخ طعام و شراب دهد و همه را لباس و مرکب دهد و از آنچ او را دادند پر پشه‌ای نقصان درنیابد، و کمال نعمت آنست که هرگز بریدنی نیست چنانک گفت: «عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ».

از روی اشارت میگوید: بجفاء رهی عطاء خود دریغ نداشتیم دیدیم آنچ دیدیم و مهر خود ازو بر نداشتیم.

«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ» طاهرة انفسهم من التّدنس برهج المخالفات و طاهرة قلوبهم عن العلاقات و اسرارهم عن الالتفات الی شی‌ء من المخلوقین و المخلوقات، «یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ» منهم من یخاطبه بذلک الملک و منهم من یکاشفه بذلک الملک.

۳ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» این در برابر آنست که: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» و این آن بود که احیاء عرب بایّام موسم کس فرستادند به مکّه تا از احوال رسول خدای (ص) بپرسند و قصّه وی بداند و نشان وی بپرسد، چون بدر مکّه رسید مقتسمان که بر راه بودند یکی می‌گفت محمّد ساحرست، یکی می‌گفت شاعرست، یکی می‌گفت کذّابست، یکی می گفت مجنونست، و می‌گفتند: لو لم تلقه خیر لک اگر او را نبینی ترا به بود، آن سائل گفت: انا شرّ وافد ان رجعت الی قومی دون ان ادخل مکّة و استطلع امر محمّد او القاه پس من بد پیکی باشم و بد رسولی از قوم خویش اگر هم باین سخن باز گردم و در مکّه نروم و محمّد را نبینم و حال وی باز ندانم، چون در مکّه شد اصحاب رسول و مؤمنان را دید گفت: «ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» ما و ذا کالشی‌ء الواحد و المعنی: ای شی‌ء انزل ربّکم چه چیز است که خدای فرو فرستاد بر محمّد؟ «قالُوا خَیْراً» اینجا دو قول گفته‌اند: یکی انزل خیرا و هو القرآن الجامع لجمیع الخیرات، ایشان جواب دادند که خیر فرو فرستاد یعنی قرآن فرو فرستاد که جامع خیراتست و منبع حسنات و بیان ثواب مؤمنان.۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ» ایشان که از خان و مان ببریدند از بهر خدای، «مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا» پس آنک بر ایشان بیدادها کردند، «لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً» ایشان را جای سازیم درین جهان جای سخت نیکو، «وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ» و مزد آخرت و پاداش آن جهان مه، «لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (۴۱)» اگر دانندی.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا» الآیة... هم مدحست و هم تهنیت و هم بشارت، مدح نیکو و تهنیت بسزا و بشارت تمام، مدح آنست که ایشان را بصفت تقوی بستود گفت: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا». تهنیت آنست که ایشان را در دنیا حسنه مهنّا داد گفت: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ». بشارت آنست که ایشان را سرای پیروزی و ملک جاودانی وعده داد که: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ جَنَّاتُ عَدْنٍ» گفت نیک سرای است و خوش جای جنّات عدن متّقیان را، همانست که آنجا گفت: «تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا»، آن بهشت بدان نیکویی و سرای بدان پیروزی و نعیم بدان فراخی و آسانی کسی را ساخته‌ایم که در کوی تقوی منزل دارد و ایمان خویش بلباس تقوی آراسته دارد. مصطفی (ص) گفت: «الایمان عریان و لباسه التقوی»
هوش مصنوعی: در این آیه به کسانی که تقوا دارند، ستایش و تهنیتی داده شده و بشارت‌هایی برای آنها آورده شده است. ستایش به خاطر ویژگی تقوا است که در آیه ذکر شده، و تهنیت به این معناست که برای نیکوکاران در این دنیا پاداش خوبی وجود دارد. همچنین، آنها وعده‌ای برای بهشت و منزلگاه دائمی و پیروزی دریافت می‌کنند که بسیار خوشایند و دلپذیر است. این آیات نشانگر این است که بهشت مقام ویژه‌ای دارد و برای افرادی که در مسیر تقوا قدم برمی‌دارند، آماده شده است. در نهایت، این پیام به ما می‌رساند که ایمان و تقوا ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و باید در زندگی خود به آنها توجه ویژه‌ای داشته باشیم.
هر مسافری را زادی باید در آن سفر که پیش دارد و مسافر راه حقیقت را زاد تقوی است: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی‌». اگر کسی را از تقوی نشان توان داد آن درویشان صحابه اند، بزرگان دین و پیشوایان شریعت و حقیقت که در طلب جمال دین از اوطان خویش هجرت کردند، غریب وار جان و دل خویش از اندوه دین و درد اسلام بگداخته و نهاد ایشان از تیمار مسلمانی بیمار و نحیف گشته و بر دوستی خدا و رسول (ص) تن سبیل و جان فدا کرده، نیکو گفت آن جوانمرد که گفت:
هوش مصنوعی: هر مسافری در سفر خود نیاز به زاد و توشه‌ای دارد و زاد مسافرانی که به دنبال حقیقت هستند، تقوی است. در اینجا گفته شده که "و تزوّدوا فإن خیر الزاد التقوی" یعنی زاد و توشه‌تان تقوی باشد، زیرا بهترین توشه همین است. اگر کسی بخواهد تقوی را بشناسد، باید به درویشان صحابه، بزرگان دین و پیشوایان شریعت و حقیقت نگاه کند؛ کسانی که به خاطر زیبایی دین از سرزمین‌های خود هجرت کردند و با دل و جان خود عشق به دین و اسلام را در دل داشتند. آن‌ها به دوستی با خدا و پیامبر (ص) جان و مال خود را قربانی کردند. در این زمینه نیز یک جوانمرد نکته خوبی بیان کرده است.
ازین مشتی ریاست جوی رعنا هیچ نگشاید
مسلمانی ز سلمان جوی و درد دین ز بو دردا
هوش مصنوعی: از این گروهی که به دنبال مقام و ریاست هستند، هیچ انسانی با ایمان و حقیقی نخواهد بود. در مقابل، کسی مانند سلمان، که به درد دین و مشکلات آن اهمیت می‌دهد، وجود ندارد.
لا جرم ایشان را بود در دنیا نعمت حلاوت طاعت و صفاء وقت و حصول استقامت و زیادت توفیق در اعمال و تحقیق در احوال اینست که اللَّه تعالی گفت: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ». و قیل تلک الحسنة ان یبلغهم منازل الاکابر و السّادة، قال اللَّه تعالی: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» در طاعت راغب بودند و بر خدمت مواظب تا بدرجه امامت رسیدند و منزلت سادات و اکابر یافتند و از برکات ارشاد ایشان در راه دین مریدان خاستند و بچراغ علم ایشان براه شریعت و حقیقت رفتند فتحقّق فیهم‌
هوش مصنوعی: بدین ترتیب، آنان در زندگی دنیوی خود از لذت طاعت و پاکی زمان و ثبات در اعمال و افزایش توفیق بهره‌مند شدند. این به این دلیل است که خداوند متعال فرموده است: «برای کسانی که در این دنیای خود نیکوکارند، نیکویی است». برخی بر این باورند که این نیکویی به دست‌یابی به مقام بزرگواران و آقابزگان است. خداوند نیز فرموده است: «و از میان آنان، پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می‌کنند؛ زیرا صبر ورزیدند». آنان در طاعت مشتاق بودند و به خدمت‌گزاری اهتمام داشتند تا به مقام امامت نائل شدند و مقام بزرگان و آقابزگان را یافتند و برکات رهنمائی آن‌ها در دین موجب شکل‌گیری پیروانی شد که بر اساس علم آن‌ها در راه شریعت و حقیقت قدم گذاشتند.
قول النّبی (ص): «لان یهتدی بهداک رجل خیر لک من حمر النعم»، ثمّ قال: «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود: «اگر مردی به راه هدایت شما راهنمایی شود، این برای شما از بهترین نوع شترها بهتر است». سپس گفت: «و سرای آخرت بهتر است».
لانّ ما فیها یبقی و لیس فیها خطر الزّوال و لانّ فی الدّنیا مشاهدة و فی الآخرة معاینة، فرق میان مشاهده و معاینه است که مشاهده بر خاستن عوائق است میان بنده و میان حق و معاینه هم دیداری است عارفان را، امروز مشاهده دلست و فردا هم مشاهده دل بود، هم معاینه چشم، و معاینه سه چیز است: بچشم اجابت فرا مجیب نگرستن و بچشم انفراد فرا فرد نگرستن و بچشم حضور فرا حاضر نگرستن.
هوش مصنوعی: چون آنچه در آخرت وجود دارد باقی می‌ماند و خطری از زوال بر آن نیست، در حالی‌که در دنیا تنها مشاهده‌ای وجود دارد، در آخرت بینایی عمیق و واقعی است. تفاوتی بین مشاهده و معاینه وجود دارد؛ مشاهده به معنای دیدن چیزی است که میان بنده و حقیقت موانع را برطرف می‌کند، در حالی‌که معاینه دیداری واقعی و عمیق برای عارفان است. امروز مشاهده دل است و فردا نیز همین‌طور، اما معاینه به طور عینی شامل سه نوع دید است: دید با چشم به اجابت گوش‌دادن، دید با چشم به فرد منفرد، و دید با چشم به حضور حاضر.
پیر طریقت گفت: ای جوانمرد بدوری از خود نزدیکی وی را نزدیک باش و بغیبت از خود حضور وی را بکرم حاضر باش، وی جلّ جلاله نه از قاصدان دور است، نه از طالبان پنهان، نه از مریدان غائب.
هوش مصنوعی: پیر طریقت به جوانمرد گفت: ای جوان عزیز، از خودت دور نشو و با او نزدیک بمان. وقتی که خودت را در غیبت احساس می‌کنی، او را با پاکی و بزرگی خودت حاضر بدان. او با عزت و جلالش نه از کسانی که دورند، نه از جویندگان پنهان و نه از مریدان غایب دور نیست.
«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها» چه بزرگوار جایی و چه نیکو سرایی که ربّ العزّه بخودی خود میگوید: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ جَنَّاتُ عَدْنٍ»، خوش جایی است که در آن همه زندگی است، مرگی نیست. همه جوانی است، پیری نیست. همه تن درستی است، بیماری نیست. بنده در آن جاودانی است، بیرون آمدنی نیست. در هوای بهشت سرما و گرما نیست، آفتاب و ظلمت نیست، سموم و زمهریر نیست، راست چون روز نوبهارست، همه بنفشه زار و گلزارست، نسیم خوش و مرد جوان و تن درست و دل شاد و جان خرّم. و در جمله بهشتیان بر دو گروه‌اند: از یک گروه سخن توان گفت و از دیگر گروه نه، و آن یک گروه که ازیشان سخن توان گفت کمینان‌اند فهمها و وهمها بقدر نعمت ایشان نرسد و زبانها شرح آن بر نتابد. و خبر درست است از مصطفی (ص) که قصّه آن مرد گفت که هزار سال در آتش خواهد بود وانگاه برهد. گفت که او را از بهشت چندان که همه دنیا بدهند و ده بار دیگر چندان که این جهانست از اوّل گیتی تا آخر بدهند. و اگر اهل بهشت بمهمان او آیند همه را فراخ طعام و شراب دهد و همه را لباس و مرکب دهد و از آنچ او را دادند پر پشه‌ای نقصان درنیابد، و کمال نعمت آنست که هرگز بریدنی نیست چنانک گفت: «عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ».
هوش مصنوعی: بهشت عدن مکانی بسیار شگفت‌انگیز و زیبا است که خداوند در وصف آن می‌فرماید: "و چه جای خوبی است برای پرهیزکاران!" اینجا جایی است که در آن هیچ مرگی وجود ندارد، جوانی و سلامتی همیشه برقرار است و بنده‌ها در این مکان جاودانه و ماندگار خواهند بود. در هوای بهشت نه سردی و نه گرمی وجود دارد، نه سایه و نه روشنایی، بلکه همه جا پر از گل و عطر است. بهشتیان به دو گروه تقسیم می‌شوند: یک گروه که می‌توان درباره آن‌ها سخن گفت و گروه دیگر که نمی‌توان. گروه اول، کسانی هستند که به قدری نعمت دارند که قابل وصف نیستند و هیچ زبانی نمی‌تواند آن را بیان کند. در داستانی از پیامبر (ص) آمده که شخصی هزار سال در آتش جهنم است و وقتی نجات می‌یابد، از بهشت می‌خواهد که به اندازه تمام جهان و حتی چندین بار بیشتر به او دهند. او می‌تواند مهمانانی را که به بهشت می‌آیند با بهترین خوراک و پوشاک پذیرایی کند و هیچ‌یک از نعمت‌های او کاهش نمی‌یابد. این نعمت‌ها همواره باقی و بی‌پایان هستند.
از روی اشارت میگوید: بجفاء رهی عطاء خود دریغ نداشتیم دیدیم آنچ دیدیم و مهر خود ازو بر نداشتیم.
هوش مصنوعی: با اشاره‌ای می‌گوید: ما در بخشش خود هیچ کم و کسری نداشتیم، آنچه را که باید می‌دیدیم، دیدیم و محبت خود را از او دریغ نکردیم.
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ» طاهرة انفسهم من التّدنس برهج المخالفات و طاهرة قلوبهم عن العلاقات و اسرارهم عن الالتفات الی شی‌ء من المخلوقین و المخلوقات، «یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ» منهم من یخاطبه بذلک الملک و منهم من یکاشفه بذلک الملک.
هوش مصنوعی: افرادی که فرشته‌ها جانشان را می‌گیرند، افرادی پاکیزه هستند که از آلودگی‌های ناشی از تخلفات دورند و دل‌هایشان از رابط‌ها و اسرار درباره مخلوقات خالی است. آن‌ها می‌گویند: «سلام بر شما، به بهشت وارد شوید»؛ برخی از آن‌ها به این گفتار فرشته مورد خطاب قرار می‌گیرند و برخی دیگر به‌طور مستقیم با فرشته گفتگو می‌کنند.