گنجور

۳ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» این در برابر آنست که: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» و این آن بود که احیاء عرب بایّام موسم کس فرستادند به مکّه تا از احوال رسول خدای (ص) بپرسند و قصّه وی بداند و نشان وی بپرسد، چون بدر مکّه رسید مقتسمان که بر راه بودند یکی می‌گفت محمّد ساحرست، یکی می‌گفت شاعرست، یکی می‌گفت کذّابست، یکی می گفت مجنونست، و می‌گفتند: لو لم تلقه خیر لک اگر او را نبینی ترا به بود، آن سائل گفت: انا شرّ وافد ان رجعت الی قومی دون ان ادخل مکّة و استطلع امر محمّد او القاه پس من بد پیکی باشم و بد رسولی از قوم خویش اگر هم باین سخن باز گردم و در مکّه نروم و محمّد را نبینم و حال وی باز ندانم، چون در مکّه شد اصحاب رسول و مؤمنان را دید گفت: «ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» ما و ذا کالشی‌ء الواحد و المعنی: ای شی‌ء انزل ربّکم چه چیز است که خدای فرو فرستاد بر محمّد؟ «قالُوا خَیْراً» اینجا دو قول گفته‌اند: یکی انزل خیرا و هو القرآن الجامع لجمیع الخیرات، ایشان جواب دادند که خیر فرو فرستاد یعنی قرآن فرو فرستاد که جامع خیراتست و منبع حسنات و بیان ثواب مؤمنان.

قول دیگر قالوا خیرا ای قالوا قولا خیرا یعنی التصدیق و السّمع و الطّاعة، یعنی که ایشان در جواب همه نیکی گفتند و تصدیق کردند که وی پیغامبرست راست گوی و راست کار، فرستاده بحق و آورنده دین حق، «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا» روا باشد که این تفسیر «خیر» بود و روا باشد که سخنی مستأنف بود، ای للمحسنین فی هذه الدّنیا حسنة، ای لمن قال لا اله الّا اللَّه» ثواب مضاعف امن و غنیمة و اهل و مال هر که در دنیا گوید باخلاص «لا اله الا اللَّه» و کار نیکو کند او را ثواب مضاعف بود هم در دنیا و هم در عقبی، در دنیا امن و غنیمت و اهل و مال و در عقبی جنّات عدن، آن گه گفت: «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ» و سرای آخرت و حیات آن جهانی به از سرای دنیا و حیات این جهانی، «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ» احتمال کند که دار المتّقین دنیاست یعنی یتزوّدون منها للأخری، باین قول «جَنَّاتُ عَدْنٍ» ابتداست و «یَدْخُلُونَها» خبر ابتدا. معنی دیگر: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ جَنَّاتُ عَدْنٍ» نیک سرائیست متقیان را.

«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» ای منابعها من تحت اشجارها، «لَهُمْ فِیها ما یَشاؤُنَ» یشتهون، «کَذلِکَ یَجْزِی اللَّهُ الْمُتَّقِینَ» ای مثل هذا الجزاء الّذی هو الجنّة یجزی من اتّقاه.

«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ» ای طیّب اللَّه انفسهم بنظافة الایمان و طهارة الاسلام می‌گوید فریشتگان قبض ارواح ایشان می‌کنند و ایشان بنظافت ایمان و طهارة اسلام پا کند، کردار ایشان پاک و اعتقاد ایشان پاک. و قیل «طَیِّبِینَ» ای فرحین ببشارة الملائکة ایّاهم بالجنّة و الامن ممّا یخافون، «یَقُولُونَ» ای تقول الملائکة لکلّ احد منهم عند الموت: السّلام علیک یا ولیّ اللَّه، اللَّه یقرأ علیک السّلام، «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ» ای ابشروا بالجنّة. و قیل یقال لهم فی الآخرة: «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» فی الدّنیا ایّام حیاتکم «ْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ» قرأ حمزه و الکسائی: «یأتیهم» بالیاء و قرأ الباقون: «تأتیهم» بالتاء، و الوجه فیهما ما ذکرنا فی یتوفّیهم و تتوفّانی بالیاء و التاء، ای ما ینتظرون الّا مجی‌ء الملائکة لقبض ارواحهم، «ْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ» یعنی یوم القیامة. و قیل او یأتی امر ربّک ای عذابه الّذی وعدهم و تأخر عنهم. و قیل او یأتی امر ربّک بالقتل، و المعنی هل یکون مدّة اقامتهم علی الکفر الّا مقدار حیاتهم الی ان یموتوا او یقتلوا، «لِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» استبطأوا العذاب کاستبطاء هؤلاء و انتظروا انتظار هؤلاء و کفروا کفر هؤلاء، «ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ» بتعذیبه ایّاهم، «لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» بکفرهم و بمعصیتهم.

«فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا» ای جزاء اعمالهم السیئة، «وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» احاط بهم جزاء استهزائهم، و الحیق الاحاطة بالشی‌ء و لا یستعمل الّا فی الشرّ و فی الآیة تقدیم و تأخیر، و التقدیر کذلک فعل الّذین من قبلهم فاصابهم سیئات ما عملوا و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون و ما ظلمهم اللَّه و لکن کانوا انفسهم یظلمون.

«وَ قالَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ» یعنی لو لم یرص لحال بیننا و بین ذلک او منعنا بارسال الملائکة بالنّهی الینا، مشرکان گفتند ما عبادت این بتان که می‌کنیم بآن می‌کنیم که اللَّه تعالی از ما می‌پسندد و بآن راضیست که اگر راضی نبودی ما را فرا آن نگذاشتی و نه پدران ما را و از آن بگردانیدی و بآنچ پسندیده اوست هدایت دادی، چون نکرد از آنست که از ما این خواست و باین رضا داد و همچنین بحیره و سائبه و وصیله و حامی که محرّم کردیم از آن کردیم که از ما تحریم خواست و بمشیّت اوست و بآن راضی. و قیل انّما قالوا ذلک استهزاء و تکذیبا کما قالوا: «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ» و لا خلاف انّ اللَّه لو شاء لاطعمهم، کذلک لو شاء اللَّه ما اشرکوا و ما عبدوا من دونه شیئا.

«لِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

من الامم المشرکة، ای قالوا مثل قولهم فی تکذیب رسل اللَّه، «فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ» ای ما علیهم، «إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ» و قد بلّغوا امّا الهدایة فهی الی اللَّه سبحانه و تعالی و اذا بلغت الرّسل فالایمان به واجب. و قیل الایمان یجب بالسّمع و یلزم بالبلاغ، و البلاغ بمعنی الإبلاغ کالطّاقة و الجابة و الطاعة.

«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا» کما بعثناک فی هؤلاء، «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» یعنی بان اعبدوا اللَّه، «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» و هو الشیطان و کلّ من یدعو الی الضلالة. ربّ العالمین اندرین آیت خبر داد که رسولان را بخلق فرستاد تا ایشان را بعبادت حق فرمایند و بر دین حق خوانند، امّا اضلال و هدایت در ایشان نیست که هادی و مضلّ خدای تعالی است آن را که خواهد راه نماید و آن را که خواهد بی راه کند، اینست که گفت: «فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللَّهُ» ارشده، وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ» وجبت، «عَلَیْهِ الضَّلالَةُ» و الکفر بالقضاء السّابق حتّی مات علی کفره، «فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ» خطاب لامّة محمّد (ص)، «فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ» قوم نوح و عاد و ثمود و غیرهم، ای انظروا الی اثار سخط اللَّه بهم کیف اعقبهم تکذیبهم رسل اللَّه ما اعقبهم ثمّ اکد انّ من حقّت علیه الضلالة لا یهتدی.

فقال تعالی: «إِنْ تَحْرِصْ عَلی‌ هُداهُمْ» ای ان تطلب هداهم اشدّ الطلب، «فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ» یهدی بفتح یا و کسر دال قراءت اهل کوفه است، یعنی که اللَّه تعالی راه ننماید کسی را که خود بی راه کرد، آن کس که در سابقه حکم خذلان اللَّه تعالی بوی رسید نیز او را توفیق هدایت ندهد، و احتمال کند که هدی بمعنی اهتدی باشد ای لا یهتدی من اضلّه اللَّه، و قراءت باقی لا یهدی بضمّ یا است و فتح دال می‌گوید بی راه کرده خدای را راه ننمایند، همچنانست که گفت: «مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِیَ لَهُ» و بر یضلّ بضمّ یا و کسر ضاد همه متفق‌اند، «وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ» من ینصرهم من عذاب اللَّه و یمنعهم عنه.

«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ» ای حلفوا باغلظ ایمانهم تکذیبا منهم بقدرة اللَّه علی البعث، و قوله «جَهْدَ» منصوب علی انّه مصدر فی موضع الحال، مفسّران گفتند مردی مسلمان دینی داشت بر مردی مشرک، تقاضای وی کرد و در اثناء سخن وی برفت: و الّذی ارجوه بعد الموت انّه لکذا بآن خدای که بعد از مرگ بوی امید دارم که چنین و چنین بود، آن مرد مشرک گفت: تو می‌گویی که بعد از مرگ بعث خواهد بود و ترا زنده برانگیزانند؟ آن گه سوگند یاد کرد آن مشرک بایمان مغلّظه که: «لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ» ربّ العالمین بجواب وی این آیت فرستاد: «بَلی‌ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا» بلی ایجاب من اللَّه ما نفوه من البعث ای بلی لتبعثنّ، اللَّه گفت: بلی شما را برانگیزانند، اینجا سخن تمام شد. آن گه گفت: «وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا» ای وعدکم اللَّه البعث و الجزاء وعدا حقّا لاخلف فیه و قوله «عَلَیْهِ» ای علیه انجازه و الوعد الحق ما قرن بالانجاز، «وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» انّه وعد لا یأتی علیه خلف. قال قتادة: ذکر لنا انّ رجلا قال لابن عباس انّ ناسا بالعراق یزعمون انّ علیّا مبعوث قبل یوم القیامة و یتاولون هذه الآیة، فقال ابن عباس کذب بنوا الاماء انّما هذه الآیة عامة للنّاس، لو کان علی مبعوثا قبل یوم القیامة ما انکحنا نساءه و لاقسمنا میراثه، و صحّ‌

فی الخبر انّ اللَّه عزّ و جلّ یقول کذّبنی ابن آدم و لم یکن له ذلک و شتمنی و لم یکن له ذلک، امّا تکذیبه ایّای فقوله لن یعیدنی کما بدانی، و فی روایة اخری فحلفه بی ان لا ابعث الخلق، و اما شتمه ایّای فقوله: «اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً» و انا الواحد الصّمد الذی لم الد و لم اولد و لم یکن لی کفوا احد.

قوله: «لِیُبَیِّنَ لَهُمُ» گفته‌اند این لام تعلّق ببعث دارد و معنی آنست که: بلی یبعثهم لیبیّن لمنکری البعث و المقسمین صحّة ما اختلفوا فیه و لیعلموا کونهم کاذبین، قومی گفتند این لام متصل است بآیت پیش: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا» لیبیّن لهم اختلافهم انّهم کانوا من قبله علی ضلالة، و گفته‌اند «الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ» این اختلاف همانست که آنجا گفت: «عَمَّ یَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ، الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ» جای دیگر گفت: «إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ» این هر سه آیت در کار رستاخیز است قومی منکر بودند و می‌گفتند: «لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ»، قومی بشک بودند همی‌گفتند: «إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ» ثمّ ذکر سهولة البعث علیه فقال: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْ‌ءٍ» ای اذا اردنا «ان» نبعث من یموت فلا مشقّة علینا فی احیائه لانّا اذا اردنا خلق شی‌ء فانّما «نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ». قرأ ابن عامر و الکسائی: فیکون بالنّصب عطفا علی نقول الّذی انتصب بان و التقدیر ان نقول فیکون فینتصب لانّه معطوف علی منصوب، و قرأ الباقون فیکون بالرّفع و الوجه انّه فعل مستأنف مقطوع ممّا قبله و التقدیر فهو یکون. و قیل معنی الآیة: انّا اذا اردنا الشی‌ء نقول من اجله کن ایّها المراد فیکون علی قدر ارادة اللَّه عزّ و جلّ، و قد سبق بیانه فی سورة البقرة. و فی هذه الآیة دلیل علی انّ القرآن غیر مخلوق و ذلک انّ اللَّه عزّ و جلّ اخبر انّه اذا اراد شیئا قال له کن فیکون، فلو کان قوله کن مخلوقا لاحتاج الی قول ثان و احتاج ذلک القول الی قول ثالث الی ما لا نهایة له فثبت انّ اللَّه تعالی خلق المخلوق بکلام غیر مخلوق.

۳ - النوبة الاولى: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا» گفتند متّقیان را که از شرک بپرهیزیدند، «ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» چه چیزست که فرو فرستاد خداوند شما، «قالُوا خَیْراً» همه نیک گفتند، «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ» ایشانراست که نیکویی کردند در این جهان نیکوی، «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ» و سرای آن جهان باز به، «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ (۳۰) جَنَّاتُ عَدْنٍ» و نیک سرایست پرهیزکاران را۳ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا» الآیة... هم مدحست و هم تهنیت و هم بشارت، مدح نیکو و تهنیت بسزا و بشارت تمام، مدح آنست که ایشان را بصفت تقوی بستود گفت: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا». تهنیت آنست که ایشان را در دنیا حسنه مهنّا داد گفت: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ». بشارت آنست که ایشان را سرای پیروزی و ملک جاودانی وعده داد که: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ جَنَّاتُ عَدْنٍ» گفت نیک سرای است و خوش جای جنّات عدن متّقیان را، همانست که آنجا گفت: «تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا»، آن بهشت بدان نیکویی و سرای بدان پیروزی و نعیم بدان فراخی و آسانی کسی را ساخته‌ایم که در کوی تقوی منزل دارد و ایمان خویش بلباس تقوی آراسته دارد. مصطفی (ص) گفت: «الایمان عریان و لباسه التقوی»

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» این در برابر آنست که: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» و این آن بود که احیاء عرب بایّام موسم کس فرستادند به مکّه تا از احوال رسول خدای (ص) بپرسند و قصّه وی بداند و نشان وی بپرسد، چون بدر مکّه رسید مقتسمان که بر راه بودند یکی می‌گفت محمّد ساحرست، یکی می‌گفت شاعرست، یکی می‌گفت کذّابست، یکی می گفت مجنونست، و می‌گفتند: لو لم تلقه خیر لک اگر او را نبینی ترا به بود، آن سائل گفت: انا شرّ وافد ان رجعت الی قومی دون ان ادخل مکّة و استطلع امر محمّد او القاه پس من بد پیکی باشم و بد رسولی از قوم خویش اگر هم باین سخن باز گردم و در مکّه نروم و محمّد را نبینم و حال وی باز ندانم، چون در مکّه شد اصحاب رسول و مؤمنان را دید گفت: «ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» ما و ذا کالشی‌ء الواحد و المعنی: ای شی‌ء انزل ربّکم چه چیز است که خدای فرو فرستاد بر محمّد؟ «قالُوا خَیْراً» اینجا دو قول گفته‌اند: یکی انزل خیرا و هو القرآن الجامع لجمیع الخیرات، ایشان جواب دادند که خیر فرو فرستاد یعنی قرآن فرو فرستاد که جامع خیراتست و منبع حسنات و بیان ثواب مؤمنان.
هوش مصنوعی: در این متن صحبت از آن است که در روز قیامت از مؤمنان پرسیده می‌شود: «پروردگارتان چه چیزی نازل کرد؟» و این در پاسخ به آن است که دیگران درباره رسول خدا (ص) چه می‌گفتند. آنها به مکه سفر کرده بودند تا در مورد احوال پیامبر پرس‌وجو کنند. در مسیر مکه، عده‌ای درباره پیامبر نظرات مختلفی داشتند؛ عده‌ای او را جادوگر، شاعر، دروغگو یا دیوانه می‌خواندند و به یک سائل می‌گفتند که بهتر است او پیامبر را نبیند. اما سائل مصر بود که باید به مکه برود و پیامبر را ببیند. وقتی به مکه رسید، مؤمنان را دید و از آنها پرسید: «پروردگارتان چه چیزی نازل کرد؟» آنها پاسخ دادند: «خیر»، و منظورشان قرآن بود که شامل همه خوبی‌ها و پاداش‌های مؤمنان است.
قول دیگر قالوا خیرا ای قالوا قولا خیرا یعنی التصدیق و السّمع و الطّاعة، یعنی که ایشان در جواب همه نیکی گفتند و تصدیق کردند که وی پیغامبرست راست گوی و راست کار، فرستاده بحق و آورنده دین حق، «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا» روا باشد که این تفسیر «خیر» بود و روا باشد که سخنی مستأنف بود، ای للمحسنین فی هذه الدّنیا حسنة، ای لمن قال لا اله الّا اللَّه» ثواب مضاعف امن و غنیمة و اهل و مال هر که در دنیا گوید باخلاص «لا اله الا اللَّه» و کار نیکو کند او را ثواب مضاعف بود هم در دنیا و هم در عقبی، در دنیا امن و غنیمت و اهل و مال و در عقبی جنّات عدن، آن گه گفت: «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ» و سرای آخرت و حیات آن جهانی به از سرای دنیا و حیات این جهانی، «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ» احتمال کند که دار المتّقین دنیاست یعنی یتزوّدون منها للأخری، باین قول «جَنَّاتُ عَدْنٍ» ابتداست و «یَدْخُلُونَها» خبر ابتدا. معنی دیگر: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ جَنَّاتُ عَدْنٍ» نیک سرائیست متقیان را.
هوش مصنوعی: بگوید که آنها در پاسخ، نیکی را برگزیدند و تصدیق کردند که او پیامبر صادق و راستگویی است، فرستاده‌ای از جانب حق و آورنده دین حق. برای کسانی که کارهای نیک انجام داده‌اند، ثواب و پاداشی است. در اینجا می‌توان گفت که برای نیکوکاران در این دنیا پاداشی نیکو وجود دارد. هر کس با گواهی خالص «لا اله الا اللَّه» بگوید و کارهای نیک انجام دهد، در دنیا و آخرت پاداش دو چندانی خواهد داشت. در دنیا مزایای امنیت، غنیمت، خانواده و مال نصیب او می‌شود و در آخرت به بهشت‌های جاوید می‌رسد. سپس اشاره می‌کند که خانه آخرت بهتری از خانه دنیا است و سرای آخرت و زندگی آن جهانی از زندگی دنیوی برتر است. همچنین احتمال دارد که اشاره به این داشته باشد که بهشت متقیان همان زندگی دنیوی است که با توشه‌ای برای آخرت فراهم آمده است. بر اساس این گفته، بهشت‌های جاوید آغاز آن است و ورود به آنها خبر از شروعی جدید دارد. به عبارتی دیگر، خانه‌ای که متقیان دارند، بهشت‌های جاوید است و نیکوست.
«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» ای منابعها من تحت اشجارها، «لَهُمْ فِیها ما یَشاؤُنَ» یشتهون، «کَذلِکَ یَجْزِی اللَّهُ الْمُتَّقِینَ» ای مثل هذا الجزاء الّذی هو الجنّة یجزی من اتّقاه.
هوش مصنوعی: بهشت‌های جاویدان وجود دارد که در آن‌ها نهرهایی از زیر درختان جاری است. در آن جا، هر چه بخواهند برایشان فراهم می‌شود. اینگونه خداوند متقیان را پاداش می‌دهد، یعنی پاداشی همانند این بهشتی که توصیف شد، برای کسانی که تقوای الهی را رعایت کرده‌اند.
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ» ای طیّب اللَّه انفسهم بنظافة الایمان و طهارة الاسلام می‌گوید فریشتگان قبض ارواح ایشان می‌کنند و ایشان بنظافت ایمان و طهارة اسلام پا کند، کردار ایشان پاک و اعتقاد ایشان پاک. و قیل «طَیِّبِینَ» ای فرحین ببشارة الملائکة ایّاهم بالجنّة و الامن ممّا یخافون، «یَقُولُونَ» ای تقول الملائکة لکلّ احد منهم عند الموت: السّلام علیک یا ولیّ اللَّه، اللَّه یقرأ علیک السّلام، «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ» ای ابشروا بالجنّة. و قیل یقال لهم فی الآخرة: «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» فی الدّنیا ایّام حیاتکم «ْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ» قرأ حمزه و الکسائی: «یأتیهم» بالیاء و قرأ الباقون: «تأتیهم» بالتاء، و الوجه فیهما ما ذکرنا فی یتوفّیهم و تتوفّانی بالیاء و التاء، ای ما ینتظرون الّا مجی‌ء الملائکة لقبض ارواحهم، «ْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ» یعنی یوم القیامة. و قیل او یأتی امر ربّک ای عذابه الّذی وعدهم و تأخر عنهم. و قیل او یأتی امر ربّک بالقتل، و المعنی هل یکون مدّة اقامتهم علی الکفر الّا مقدار حیاتهم الی ان یموتوا او یقتلوا، «لِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» استبطأوا العذاب کاستبطاء هؤلاء و انتظروا انتظار هؤلاء و کفروا کفر هؤلاء، «ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ» بتعذیبه ایّاهم، «لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» بکفرهم و بمعصیتهم.
هوش مصنوعی: افرادی که فرشتگان جانشان را می‌گیرند، افرادی پاک و با ایمان هستند. این فرشتگان در زمان مرگ به آن‌ها می‌گویند: "سلام بر شما، ای ولیّ خدا، خدا به شما سلام می‌رساند. به بهشت خوش آمدید." در آخرت نیز به آن‌ها گفته می‌شود: "به بهشت وارد شوید به خاطر کارهایی که در دنیا انجام داده‌اید." آن‌ها منتظر هستند تا فرشتگان به سویشان بیایند و جانشان را بستانند، و منتظر رخدادهای روز قیامت هستند. برخی بر این باورند که منظور از آمدن امر خدا، عذاب وعده داده شده‌ای است که به تأخیر افتاده است. به طور کلی، آن‌ها همچون کسانی هستند که قبل از آن‌ها عذاب را به تأخیر انداختند و به همان شیوه کافر بودند. خداوند بر آن‌ها ظلم نکرده است، بلکه خودشان به خاطر کفر و معصیت، به خود ظلم کرده‌اند.
«فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا» ای جزاء اعمالهم السیئة، «وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» احاط بهم جزاء استهزائهم، و الحیق الاحاطة بالشی‌ء و لا یستعمل الّا فی الشرّ و فی الآیة تقدیم و تأخیر، و التقدیر کذلک فعل الّذین من قبلهم فاصابهم سیئات ما عملوا و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون و ما ظلمهم اللَّه و لکن کانوا انفسهم یظلمون.
هوش مصنوعی: آنان به کیفر اعمال ناپسند خود دچار شدند و مجازات استهزایی که می‌کردند، بر آنان احاطه کرد. در اینجا، مفهوم احاطه به معنای این است که کیفر به طور کامل و جامع بر آن‌ها حاکم شد و این واژه در بستر شرّ به کار می‌رود. در متن، مقداری از ترتیب جملات تغییر یافته است و به طور کلی می‌توان بیان کرد که همان‌طور که افراد قبل از آن‌ها به این سرنوشت دچار شدند، آن‌ها نیز به کیفر اعمال ناپسند خود و مجازات استهزایی که برای دیگران قائل بودند، رسیدند. خداوند به آن‌ها ظلم نکرد، بلکه خودشان بر خود ظلم کردند.
«وَ قالَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ» یعنی لو لم یرص لحال بیننا و بین ذلک او منعنا بارسال الملائکة بالنّهی الینا، مشرکان گفتند ما عبادت این بتان که می‌کنیم بآن می‌کنیم که اللَّه تعالی از ما می‌پسندد و بآن راضیست که اگر راضی نبودی ما را فرا آن نگذاشتی و نه پدران ما را و از آن بگردانیدی و بآنچ پسندیده اوست هدایت دادی، چون نکرد از آنست که از ما این خواست و باین رضا داد و همچنین بحیره و سائبه و وصیله و حامی که محرّم کردیم از آن کردیم که از ما تحریم خواست و بمشیّت اوست و بآن راضی. و قیل انّما قالوا ذلک استهزاء و تکذیبا کما قالوا: «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ» و لا خلاف انّ اللَّه لو شاء لاطعمهم، کذلک لو شاء اللَّه ما اشرکوا و ما عبدوا من دونه شیئا.
هوش مصنوعی: مشرکان گفتند که اگر خدا می‌خواست، ما غیر از او چیزی را عبادت نمی‌کردیم. آن‌ها مدعی بودند که عبادت بت‌ها به خاطر این است که خداوند از ما راضی است و اگر راضی نبود، ما را به راه راست هدایت می‌کرد و از این کار بازمی‌داشت. به زعم آن‌ها، عدم هدایت خدا نشان می‌دهد که او از این عبادت‌ها خشنود است. همچنین، آن‌ها به برخی از آداب خود مانند حرمت‌های خاصی که گذاشته‌اند، اشاره کردند و گفتند که این کارها نیز مطابق خواست خداست. برخی معتقدند که این سخنان از روی تمسخر و نادرستی است و مانند زمانی که گفتند: «آیا ما باید کسی را تغذیه کنیم که اگر خدا می‌خواست، خود او را تغذیه می‌کرد؟» در واقع، هیچ تردیدی نیست که اگر خدا می‌خواست، آن‌ها مشرک نمی‌شدند و غیر از او را عبادت نمی‌کردند.
«لِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
هوش مصنوعی: "پس کسانی که قبل از آن‌ها بودند نیز چنین کاری کردند."
من الامم المشرکة، ای قالوا مثل قولهم فی تکذیب رسل اللَّه، «فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ» ای ما علیهم، «إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ» و قد بلّغوا امّا الهدایة فهی الی اللَّه سبحانه و تعالی و اذا بلغت الرّسل فالایمان به واجب. و قیل الایمان یجب بالسّمع و یلزم بالبلاغ، و البلاغ بمعنی الإبلاغ کالطّاقة و الجابة و الطاعة.
هوش مصنوعی: از ملت‌های مشرک، به اظهاراتی اشاره می‌کنند که مشابه انتقاداتشان به پیامبران خداست. آنها می‌گویند آیا بر پیامبران وظیفه‌ای جز رساندن پیام روشن وجود دارد؟ پیامبران این وظیفه را انجام داده‌اند، اما هدایت تنها به دست خداوند متعال است. هنگامی که پیامبران پیغام را انتقال دادند، ایمان به آن واجب می‌شود. گفته شده است که ایمان باید از طریق شنیدن به دست آید و با رساندن پیام لازم است، و رساندن پیام به معنای ابلاغ آن است، مانند توانایی و اطاعت.
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا» کما بعثناک فی هؤلاء، «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» یعنی بان اعبدوا اللَّه، «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» و هو الشیطان و کلّ من یدعو الی الضلالة. ربّ العالمین اندرین آیت خبر داد که رسولان را بخلق فرستاد تا ایشان را بعبادت حق فرمایند و بر دین حق خوانند، امّا اضلال و هدایت در ایشان نیست که هادی و مضلّ خدای تعالی است آن را که خواهد راه نماید و آن را که خواهد بی راه کند، اینست که گفت: «فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللَّهُ» ارشده، وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ» وجبت، «عَلَیْهِ الضَّلالَةُ» و الکفر بالقضاء السّابق حتّی مات علی کفره، «فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ» خطاب لامّة محمّد (ص)، «فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ» قوم نوح و عاد و ثمود و غیرهم، ای انظروا الی اثار سخط اللَّه بهم کیف اعقبهم تکذیبهم رسل اللَّه ما اعقبهم ثمّ اکد انّ من حقّت علیه الضلالة لا یهتدی.
هوش مصنوعی: ما در هر امتی پیامبری فرستاده‌ایم، همان‌طور که تو را برای این قوم فرستادیم، و به آنها گفتیم که فقط باید خدا را بپرستند و از طاغوت‌ها دوری کنند. طاغوت به معنای شیطان و هر کسی است که مردم را به گمراهی دعوت می‌کند. پروردگار جهان در این آیه به ما می‌آموزد که رسولان را برای هدایت مردم فرستاده تا آنها را به عبادت خدا دعوت کنند و به دین حق برسانند. در هدایت و گمراهی افراد، اراده الهی حاکم است؛ کسانی را که بخواهد به راه راست هدایت می‌کند و کسانی را که بخواهد در گمراهی رها می‌سازد. به همین دلیل اشاره شده که بعضی از مردم به هدایت الهی می‌رسند و برخی دیگر به خاطر کفر و گمراهی‌اشان عذاب الهی را در دنیا و آخرت خواهند دید. در اینجا به امت حضرت محمد (ص) فرمان داده می‌شود که در زمین سیر کنند و ببینند عاقبت کسانی که پیامبر را دروغگو شمردند، چگونه بود؛ مانند قوم نوح، عاد و ثمود و سایر اقوامی که عذاب خداوند را بر اثر تکذیب رسولانش تجربه کردند. این نشانه‌های عذاب، به ما می‌آموزد که کسانی که در کفر و گمراهی باقی بمانند، به هیچ وجه هدایت نخواهند شد.
فقال تعالی: «إِنْ تَحْرِصْ عَلی‌ هُداهُمْ» ای ان تطلب هداهم اشدّ الطلب، «فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ» یهدی بفتح یا و کسر دال قراءت اهل کوفه است، یعنی که اللَّه تعالی راه ننماید کسی را که خود بی راه کرد، آن کس که در سابقه حکم خذلان اللَّه تعالی بوی رسید نیز او را توفیق هدایت ندهد، و احتمال کند که هدی بمعنی اهتدی باشد ای لا یهتدی من اضلّه اللَّه، و قراءت باقی لا یهدی بضمّ یا است و فتح دال می‌گوید بی راه کرده خدای را راه ننمایند، همچنانست که گفت: «مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِیَ لَهُ» و بر یضلّ بضمّ یا و کسر ضاد همه متفق‌اند، «وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ» من ینصرهم من عذاب اللَّه و یمنعهم عنه.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: اگر کوشش کنی که آن‌ها را به راه هدایت هدایت کنی، بدان که خداوند کسی را که خود را به انحراف کشیده، هدایت نخواهد کرد. یعنی کسی که قبلاً مورد خذهلان خدا قرار گرفته، به او توفیق هدایت داده نخواهد شد. همچنین می‌توان این آیه را به این شکل تفسیر کرد که خداوند کسی را که خود او را گمراه کرده، هدایت نخواهد کرد. در نهایت نیز اشاره می‌شود که هیچ یاری برای آن‌ها در برابر عذاب خداوند وجود نخواهد داشت و هیچ کس نمی‌تواند آن‌ها را از عذاب خداوند نجات دهد.
«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ» ای حلفوا باغلظ ایمانهم تکذیبا منهم بقدرة اللَّه علی البعث، و قوله «جَهْدَ» منصوب علی انّه مصدر فی موضع الحال، مفسّران گفتند مردی مسلمان دینی داشت بر مردی مشرک، تقاضای وی کرد و در اثناء سخن وی برفت: و الّذی ارجوه بعد الموت انّه لکذا بآن خدای که بعد از مرگ بوی امید دارم که چنین و چنین بود، آن مرد مشرک گفت: تو می‌گویی که بعد از مرگ بعث خواهد بود و ترا زنده برانگیزانند؟ آن گه سوگند یاد کرد آن مشرک بایمان مغلّظه که: «لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ» ربّ العالمین بجواب وی این آیت فرستاد: «بَلی‌ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا» بلی ایجاب من اللَّه ما نفوه من البعث ای بلی لتبعثنّ، اللَّه گفت: بلی شما را برانگیزانند، اینجا سخن تمام شد. آن گه گفت: «وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا» ای وعدکم اللَّه البعث و الجزاء وعدا حقّا لاخلف فیه و قوله «عَلَیْهِ» ای علیه انجازه و الوعد الحق ما قرن بالانجاز، «وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» انّه وعد لا یأتی علیه خلف. قال قتادة: ذکر لنا انّ رجلا قال لابن عباس انّ ناسا بالعراق یزعمون انّ علیّا مبعوث قبل یوم القیامة و یتاولون هذه الآیة، فقال ابن عباس کذب بنوا الاماء انّما هذه الآیة عامة للنّاس، لو کان علی مبعوثا قبل یوم القیامة ما انکحنا نساءه و لاقسمنا میراثه، و صحّ‌
هوش مصنوعی: افرادی به شدت قسم یاد کردند به خداوند که به هیچ وجه مردگان را زنده نخواهد کرد. این قسم بیانگر انکار آن‌ها نسبت به قدرت خدا بر رستاخیز است. در داستانی مطرح شده که مرد مسلمانی به مردی کافر گفت که امید دارد بعد از مرگ به زندگی برگردد. آن کافر گفت: آیا واقعاً فکر می‌کنی که بعد از مرگ کسی زنده خواهد شد؟ سپس به شدت قسم خورد که خدا مردگان را زنده نخواهد کرد. در پاسخ، خداوند فرمود: «بله، این وعده‌ای است که حقاً تحقق خواهد یافت.» در واقع، خداوند بر زنده کردن مردگان تأکید نمود و این وعده از سوی او قطعاً عملی خواهد شد. همچنین به این نکته اشاره شد که وعده خداوند هیچ گونه خلفی ندارد و خیلی از مردم به این حقیقت آگاه نیستند. یکی از افراد درباره تفسیر این آیه به ابن عباس اشاره کرد که برخی در عراق معتقدند علی (علیه‌السلام) قبل از روز قیامت مبعوث شده است. ابن عباس به شدت این نظریه را رد کرد و گفت که این آیه مختص عموم مردم است و اگر علی (ع) قبل از قیامت مبعوث بود، ما نمی‌توانستیم با همسران او ازدواج کنیم و از میراثش بهره‌مند شویم.
فی الخبر انّ اللَّه عزّ و جلّ یقول کذّبنی ابن آدم و لم یکن له ذلک و شتمنی و لم یکن له ذلک، امّا تکذیبه ایّای فقوله لن یعیدنی کما بدانی، و فی روایة اخری فحلفه بی ان لا ابعث الخلق، و اما شتمه ایّای فقوله: «اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً» و انا الواحد الصّمد الذی لم الد و لم اولد و لم یکن لی کفوا احد.
هوش مصنوعی: در خبر آمده است که خداوند می‌فرماید: "انسان می‌گوید که من را دروغگو می‌خواند در حالی که او حق ندارد و به من توهین می‌کند و این نیز حق او نیست. اما دروغ گفتن او به من، یعنی اینکه می‌گوید: 'خداوند مرا دوباره نزاده است' و در روایت دیگری قسم می‌خورد که خداوند موجودات را نخواهد آفرید. و اما توهین او به من، یعنی این که می‌گوید: 'خداوند فرزندی اختیار کرده است' در حالی که من یگانه و بی‌همتا هستم که نه زاییده‌ام و نه زاییده شده‌ام و هیچ کس همتا و مانند من نیست."
قوله: «لِیُبَیِّنَ لَهُمُ» گفته‌اند این لام تعلّق ببعث دارد و معنی آنست که: بلی یبعثهم لیبیّن لمنکری البعث و المقسمین صحّة ما اختلفوا فیه و لیعلموا کونهم کاذبین، قومی گفتند این لام متصل است بآیت پیش: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا» لیبیّن لهم اختلافهم انّهم کانوا من قبله علی ضلالة، و گفته‌اند «الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ» این اختلاف همانست که آنجا گفت: «عَمَّ یَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ، الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ» جای دیگر گفت: «إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ» این هر سه آیت در کار رستاخیز است قومی منکر بودند و می‌گفتند: «لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ»، قومی بشک بودند همی‌گفتند: «إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ» ثمّ ذکر سهولة البعث علیه فقال: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْ‌ءٍ» ای اذا اردنا «ان» نبعث من یموت فلا مشقّة علینا فی احیائه لانّا اذا اردنا خلق شی‌ء فانّما «نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ». قرأ ابن عامر و الکسائی: فیکون بالنّصب عطفا علی نقول الّذی انتصب بان و التقدیر ان نقول فیکون فینتصب لانّه معطوف علی منصوب، و قرأ الباقون فیکون بالرّفع و الوجه انّه فعل مستأنف مقطوع ممّا قبله و التقدیر فهو یکون. و قیل معنی الآیة: انّا اذا اردنا الشی‌ء نقول من اجله کن ایّها المراد فیکون علی قدر ارادة اللَّه عزّ و جلّ، و قد سبق بیانه فی سورة البقرة. و فی هذه الآیة دلیل علی انّ القرآن غیر مخلوق و ذلک انّ اللَّه عزّ و جلّ اخبر انّه اذا اراد شیئا قال له کن فیکون، فلو کان قوله کن مخلوقا لاحتاج الی قول ثان و احتاج ذلک القول الی قول ثالث الی ما لا نهایة له فثبت انّ اللَّه تعالی خلق المخلوق بکلام غیر مخلوق.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که هدف از بیان موضوعات مختلف، روشن‌سازی مسائل مرتبط با قیامت و نوعی اختلاف نظری است که بین اقوام وجود دارد. این اختلاف شامل کسانی است که منکر قیامت هستند و تصور می‌کنند که این ساعت هرگز نخواهد آمد. همچنین برخی دیگر در مورد وقوع قیامت تردید دارند و آن را تنها یک فرض می‌دانند. سپس آیه‌ای ذکر می‌کند که نشان می‌دهد چقدر آسان است که خداوند کسی را که مرده است دوباره زنده کند; فقط کافی است که بفرماید «باش» و آن موجود می‌شود. در این راستا، دو نوع قرائت درباره بیان این موضوع وجود دارد: یکی اینکه در عبارت «فیکون» فعل جدیدی شروع شده و دیگری اینکه این فعل به «نقول» مرتبط است. همچنین به این نکته اشاره شده که بر اساس این آیه می‌توان نتیجه گرفت که قرآن مخلوق نیست، زیرا اگر کلمه «باش» مخلوق بود، به گفتارهای متوالی و نامحدود نیاز داشت که این مسئله منطقی نیست. بنابراین، بیان شده که خداوند مخلوقات را با کلامی غیر مخلوق ایجاد می‌کند.