قوله تعالی: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ» ای من السّحاب. و قیل من سماء الملائکة الی السّحاب ثمّ الی الارض، «ماء» ای مطرا، «لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ» ای ماء مشروب، «وَ مِنْهُ شَجَرٌ» ای و منه شرب اشجارکم و حیاة غراسکم و نباتکم، «فیه» ای فی الشّجر و کلّ ما ینبت علی الارض فهو شجر، «تُسِیمُونَ» ای ترعون مواشیکم، یقال اسمت الإبل اذا رعیتها و قد سامت تسوم فهی سائمة اذا رعت.
«ننبت لکم» بالنون قراءة ابو بکر عن عاصم و قرأ الباقون: «یُنْبِتُ» بالیاء ای ینبت اللَّه، «لکم» بهذا الماء، «الزَّرْعَ» ای الحبوب، «و الزیتون» واحدتها زیتونة، «وَ النَّخِیلَ» جمع نخل کعبد و عبید، «وَ الْأَعْنابَ» جمع عنب، «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» الفواکه و حمل کلّ شجر ثمرتها، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» ای ینظرون فی حقایق الاشیاء.
«وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ» ای ذلک لکم اللیل لتسکنوا فیه، «و النهار» لتتصرّفوا فیه، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» لمعرفة السّنین و الشّهور، «وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ» ای تجری فی فلکها بامر اللَّه، و انّما اعاد ذکر المسخرات لانّ المعنی مسخرة للَّه سخرها لکم. «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ» رفع کلّهن شامی، و رفع حفص «وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ» فقط علی الابتداء و الخبر و نصب الباقون کلّهنّ، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» لانّ بالعقل یهتدی الی دلائلها.
«وَ ما ذَرَأَ لَکُمْ» الذّرء اظهار الشیء بایجاده تقول ذراه یذراه ذرءا و ملح ذرأ ای ظاهر البیاض شدیده المعنی و سخر، «ما ذَرَأَ لَکُمْ» ای ما خلق لاجلکم، «فِی الْأَرْضِ» من الدّواب و الاشجار و الثّمار و غیرها، «مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ» اصنافه، «إِنَّ فِی ذلِکَ» ای انّ فی خلق اللَّه ذلک، «لَآیَةً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ» یتّعظون و یعتبرون.
«وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا» یرید انواع صید السّمک، «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها» هی اللئالی تنظم فتصیر ملبوسا. و قیل اللّؤلؤ و المرجان، «وَ تَرَی الْفُلْکَ» ای السّفن، «مَواخِرَ فِیهِ» ای جواری تجیء و تذهب بالرّیح. و قیل مواخر تشقّ الماء شقّا بجؤجؤها و المخر شقّ الماء من یمین و شمال و هی ماخرة و الجمع مواخر. و قیل المخر استدبار الرّیح و منه قوله (ص): «استمخروا الریح و اعدوا النبل»
یعنی عند البول. و روی: اذا اراد احدکم البول فلیتمخّر الرّیح ای لینظر این مجراها و هبوبها فیستدبرها، «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» یعنی من سعة رزقه بالتّجارة و القصد الی البلاد الشّاسعة، «وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» ای تشکرون اللَّه علی ما انعم به علیکم.
«وَ أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ» الرّواسی الثّوابت و المید المیل، و المعنی خلق اللَّه فی الارض جبالا کراهة ان تمید بکم و تضطرب بکم، و عند الکوفیّین معناه لان لا تمید بکم. قال وهب: لمّا خلق اللَّه الارض جعلت تمور، فقالت الملائکة انّ هذه فی غیر مقرّة احدا علی ظهرها فاصبحت و قد ارسیت بالجبال لم تدر الملائکة ممّ خلقت الجبال، «و انهارا» ای و جعل فیها انهارا کالنّیل و الفرات و دجلة، «وَ سُبُلًا» ای طرقا مختلفة الی کلّ بلدة، «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» بمقاصدکم. و قیل لتهتدوا الی توحید ربّکم.
«وَ عَلاماتٍ» العلامة صورة یعلم بها المعنی من خطّ او لفظ او اشارة او هیأة و المراد بها ها هنا معالم الطّرق و هی الجبال، و تقدیر الکلام: القی فی الارض رواسی لئلّا تمید و لتکون علامات لطرقکم بالنّهار و ادلّته، ثمّ ذکر ادلّة اللّیل فقال: «وَ بِالنَّجْمِ» یعنی بجمیع النّجوم، «هُمْ یَهْتَدُونَ» باللّیل الی الطّرق و القبلة فی البرّ و البحر. قال اهل اللّغة: النّجم و النّجوم فی معنی واحد کما تقول کثر الدّرهم فی ایدی النّاس و کثرت الدّراهم. و قیل المراد بالنّجم ها هنا القطب و هو النّجم الصّغیر الّذی تدور علیه رحی بنات النّعش الصّغری فی جوف مجری بنات النّعش الکبری امام مهبّ الشّمال. و قیل هو الجدی و هو السّابع من بنات النّعش الصّغری و الفرقدان الاوّلان منها و لیس بالجدی الّذی هو المنزل و بعضهم یصغّر هذا فیقول جدیّ.
قال ابن عباس سألت رسول اللَّه (ص) عن قوله: «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ» قال هو الجدی یا بن عبّاس علیه قبلتکم و به تهتدون فی برّکم و بحرکم.
قال السدّی: «وَ بِالنَّجْمِ» یعنی بالثّریّا و بنات النّعش و الجدی و الفرقدین، «هم تهتدون» الی الطرق و القبلة. و قال قتاده: انّما خلق اللَّه النّجوم لثلاثة أشیاء: زینة للسّماء، و معالم للطّرق، و رجوما للشّیاطین فمن قال غیر هذا فقد قال رأیه ای اخطأ رأیه و تکلّف مالا علم له به.
قوله: «أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ» جای دیگر گفت: «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ» میگوید آن کس که آفریدگارست و این همه که درین سوره رفت آفریده و صنع او، کی برابر بود با وی بت جماد که نه آفریند و نه داند؟ و عبّر عن الصّنم بمن ازدواجا للکلام و بناء علی زعم الکفّار. و قیل معناه انّ الحیّ الممیّز لیس بخالق کالّذی هو خالق فکیف الجماد، «أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» فتعرفوا فساد ما انتم علیه.
«وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» ای لا یمکنکم عدّها لکثرتها و لا تطیقوا اداء شکرها، «إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ» لمن قصّر فی شکره، «رحیم» بکم لا یقطع نعمه علیکم بتقصیرکم.
«و اللَّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون» بالیای قرأهما حفص عن عاصم و قرأ الباقون: «تُسِرُّونَ تُعْلِنُونَ» بالتاء علی الخطاب و المعنی لا یخفی علیه شکر الشّاکرین و کفر الکافر و سواء عنده ما اعلن من ذلک و ما اخفی.
«وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» قرأ عاصم و یعقوب: یدعون بالیاء علی الغیبة و قرأ الباقون: تدعون بالتّاء علی الخطاب، «لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً» لانّها موات عجزة، «وَ هُمْ یُخْلَقُونَ» لانّها من جنس الارض.
«أَمْواتٌ» ای هی اموات لیس فیها ارواح بتان را میگوید مردگاناند در ایشان روح حیاة نه، آن گه تأکید را گفت: «غَیْرُ أَحْیاءٍ» نه زندگاناند، و این از بهر آن گفت که زنده را گاه گاه بر سبیل مجاز مرده خوانند چنانک: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ» یعنی که این نه آنست بلکه مواتاند بحقیقت مرده نه زنده، «وَ ما یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ» اینجا دو قول گفتهاند: یکی آنست که کافران که بت میپرستند ندانند که ایشان را کی برانگیزانند، قول دیگر آنست که بتان ندانند که قیامت کی خواهد بود و ایشان را کی برانگیزانند، و این آنست که در قیامت ربّ العزّه بتان را زنده گرداند تا در عرصات از عابدان خویش تبرّا جویند و بیزاری گیرند، امّا امروز در دنیا جمادند هیچ ندانند که آن حال کی خواهد بود.
«إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» خطاب عام است همه بندگان را، میگوید: که معبود شما یکیست، خدایی که مستحق عبادت اوست، موصوف بوصف جلال و نعت عزّت، اوست یکتایی که او را شریک و انباز نیست، جبّاری که او را حاجت و نیاز نیست، «فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» کافران را میگوید که ایمان برستاخیز ندارند، دلهاشان با توحید بیگانه است، حق نمیشناسند و راستی نمی پذیرند و از ایمان و تصدیق سر باز زدند و گردن کشیدند.
«لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ» ای حقّا انّ اللَّه یعلم، «ما یُسِرُّونَ» من معاداة النبی (ص)، «وَ ما یُعْلِنُونَ» منها، «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» عن الایمان میگوید براستی و درستی که اللَّه نهان و آشکارای ایشان میداند، آنچ در دل دارند از عداوت مصطفی (ص) و مؤمنان میداند و آنچ آشکارا میکنند از فعل بد و اذی که مینمایند میبیند و فردا همه را پاداش دهد و هیچ نستاید ایشان را و ننوازد که ایشان را دوست ندارد: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» گویند که حسین بن علی (ع) با درویشان بنشستی آن گه گفتی: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» و قیل فی قوله: «لا جَرَمَ» لا ردّ لقولهم و فعلهم و جرم یعنی حقّ و وجب، و التقدیر: وجب انّ اللَّه یعلم اسرارهم و اعلانهم، انّه لا یحبّ المستکبرین.
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» این در شأن مقتسمان آمد که در ایّام موسم بر راه حاج نشسته بودند چون از ایشان میپرسیدند که: «ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» ای ما الذی انزل اللَّه علی محمّد (ص) چیست آنک اللَّه فرو فرستاد بر محمد (ص)؟ ایشان جواب میدادند که: «أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ» ای ما دونته الاوائل فی کتبهم، ای الذی تذکرون انتم انّه منزل اساطیر الاوّلین، اکاذیب الاوّلین آنچ شما میگوئید که از آسمان منزلست آن افسانهای پیشینیانست و دروغها که پیشینیان برساختند و نهادند، همانست که جای دیگر گفت: «أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلی عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا».
«لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ» این لام لام عاقبة گویند، ای مآل فعلهم هذا العذاب معنی آنست که اساطیر الاوّلین بآن گفتند تا بعاقبت و سرانجام بار گران خود همیبردارند بتمامی که از آن هیچ بتوبه و حسنات نکاهد، «وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ» و بار ایشان نیز بردارند که پس رو بوده اند و ایشان را گمراه کردند بی آنک پس روان را از گناه چیزی وا کم کنند، آن گه گفت: «بِغَیْرِ عِلْمٍ» ای بتقلید من غیر استدلال، که سخن ایشان بنادانی پذیرفتند و بی حجّت طاعت ایشان داشتند و بباطل اتّباع ایشان کردند، و روا باشد که: «بِغَیْرِ عِلْمٍ» با مضلّان شود، ای یضلّونهم جهلا منهم بما کانوا یکسبون من الاثم.
قال رسول اللَّه (ص): ایّما داع دعا الی ضلالة فاتّبع فانّ علیه مثل اوزار من اتّبعه من غیر ان ینقص من اوزارهم شیء و ایّما داع دعا الی هدی فاتبع فله مثل اجورهم من غیر ان ینقص من اجورهم شیء، «أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ» ای بئس الاثم الذی یأثمون و الثّقل الذی یحملون ساء یجری مجری بئس ما یزرون، محلّه رفع لانّه فاعل ساء.
«قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» ای من قبل قریش میگوید، اگر این قریش ساز بد میسازند و بابطال دین حق میکوشند پیش از ایشان هم ساختند این ساز بد و بابطال دین حق کوشیدند و کاری از پیش نبردند و آن نمرود بن کنعان بود که سوگند یاد کرد که قصد بالا کند بساز و مکر خویش تا خدای ابراهیم علیه السلام را دریابد: فصعد فی التّابوت علی النّسور نحو السّماء ثم عاد خائبا ثمّ بنی بنیانا عظیما طوله خمسة آلاف ذراع حتی اذا بلغ اعلی ما یقدر علیه ارتقی فوقه یروم بجهله اله ابرهیم فاحدث من الفزع و ارسل اللَّه تعالی ریحا فالقت رأس البنیان فی البحر و خرّ علیهم الباقی و ائتکفت ببیوتهم فتبلبلت السن النّاس یومئذ من الفزع فتکلّموا بثلثة و سبعین لسانا و لذلک سمّیت بابل و انّما کان لسان النّاس قبل ذلک بالسریانیّة معنی آنست که ای محمّد آن کافران و گردنکشان پیشینیان چندانک توانستند مکر ساختند و تدبیرها کردند تا دین حق باطل کنند و بعاقبت ربّ العزّه تدبیر ایشان باطل کرد و ایشان را هلاک کرد، اینست که گفت: «فَأَتَی اللَّهُ بُنْیانَهُمْ» ای اتی امر اللَّه و هو الرّیح التی خرّبتها، «فَخَرَّ» ای سقط، «عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ» و هم تحته، «وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ» ای دخل بعوضة قد جفّ منها شقّها فی خیاشیمه فقتلته.
«ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُخْزِیهِمْ» معنی آنست که هر چند ایشان را در دنیا عذاب کردند و خزی و نکال و وبال کردار خود دیدند بر آن اقتصار نکنند که خزی عظیم و عذاب صعب ایشان را در قیامت خواهد بود، و ربّ العزّه ایشان را گوید: «أَیْنَ شُرَکائِیَ» ای الّذین فی دعواکم انّهم شرکائی این هم لیدفعوا العذاب عنکم کجااند آنانک شما دعوی کردید که ما را انبازاناند تا امروز عذاب از شما دفع کنند، «الَّذِینَ کُنْتُمْ تُشَاقُّونَ» ای تخالفون و تحاربون النّبی و المؤمنین، «فیهم» و الاصل کنتم فی شقّ غیر شقّ المؤمنین لاجلهم کجااند ایشان که از بهر ایشان با رسول من و با مؤمنان جنگ کردید و مخالفت و معادات نمودید، و قرأ نافع: تشاقّون بکسر النّون مخففة و الاصل فیه تشاقوننی فحذف النّون الثّانیة تخفیفا و انّما حذف الثّانیة لان الاولی علامة الرّفع ثمّ حذف یاء الضّمیر و اکتفی بالکسرة و المعنی: الّذین کنتم تخالفوننی فیهم و لاجلهم، «قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» یعنی العلم باللّه و هم الملائکة، و قیل هم المؤمنون.
مؤمنان چون عذاب خزی کفّار بینند در قیامت گویند: «إِنَّ الْخِزْیَ» ای الذلّة، «الْیَوْمَ وَ السُّوءَ» ای العذاب، «عَلَی الْکافِرِینَ» لا علینا.
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ» قرأ حمزة یتوفیهم بالیاء فی الحرفین، ذکر الفعل لتقدّمه و لکون تأنیث فاعله غیر حقیقی لانّه تأنیث جمع و للفصل، و قرأ الباقون: تتوفاهم بالتاء فیهما انّثوا الفعل و ان تقدّم لانّه مسند الی جماعة فهی مؤنّثة کما قال تعالی: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ». «تَتَوَفَّاهُمُ» ای تقتبض ارواحهم بامر اللَّه. و قال الحسن: تتوفاهم الی النّار الی تحشرهم الیها و المتوفی هو اللَّه سبحانه، لقوله: «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها» و لیس بینهما تناف لانّ الملائکة یتولون ذلک بامر اللَّه، فجاز اسناده الی اللَّه لانّه بامره و قدرته و جاز اضافته الی الملائکة لکونهم مباشرین لذلک. و قیل اسباب التوفی بالملائکة و اتمام التّوفّی باللّه.
عکرمه گفت: این آیه در شأن قومی آمد که در مکّه بزبان کلمه شهادت بگفتند و اقرار دادند که ما مسلمانیم، امّا هجرت نکردند به مدینه و روز بدر قریش ایشان را باکراه با خود به بدر بردند و فرا جنگ داشتند تا همه کشته شدند. ربّ العالمین از بهر ایشان گفت: «ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ» بر خود ستم کردند که در مکّه مقام داشتند و به مدینه هجرت نکردند یعنی آن اسلام سود نداشت که با وی هجرت نبود، «فَأَلْقَوُا السَّلَمَ» قال اهل اللّغة السّلم الاستسلام و الانقیاد، یعنی لمّا عاینوا الموت و زال شکّهم اظهروا الایمان و الاسلام و الخروج من العداوة. و قالوا للملائکة، «ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ» ای کفر و معصیة.
بوقت معاینه که فریشتگان مرگ را دیدند خویشتن را بیفکندند و از خود اسلام نمودند و گفتند ما کافر نبودهایم و شرک نیاوردهایم، فریشتگان جواب دهند: «بلی» شما کافران بودید و شرک آوردید، «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» من الشرک و التّکذیب.
«فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ» ای درکاتها. و قیل المراد به عذاب القبر، فقد جاء فی الخبر: القبر روضة من ریاض الجنّة او حفرة من حفر النّار. و قیل یخاطبون به عند البعث، «خالِدِینَ فِیها فَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ» المتعظّمین من اتباع محمّد (ص) جهنّم و ابوابها.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ» ای من السّحاب. و قیل من سماء الملائکة الی السّحاب ثمّ الی الارض، «ماء» ای مطرا، «لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ» ای ماء مشروب، «وَ مِنْهُ شَجَرٌ» ای و منه شرب اشجارکم و حیاة غراسکم و نباتکم، «فیه» ای فی الشّجر و کلّ ما ینبت علی الارض فهو شجر، «تُسِیمُونَ» ای ترعون مواشیکم، یقال اسمت الإبل اذا رعیتها و قد سامت تسوم فهی سائمة اذا رعت.
هوش مصنوعی: این آیه به این موضوع اشاره دارد که خداوند آب را از آسمان نازل میکند که ممکن است از ابرها یا به عبارتی دیگر از آسمان ملائکه باشد. این آب به زمین میرسد و به عنوان باران شناخته میشود. در اینجا گفته شده که این آب برای شما نوشیدنی است، و همچنین به درختان و گیاهان شما حیات میبخشد. درختان و تمام گیاهانی که بر روی زمین رشد میکنند، شامل این نعمت میشوند. همچنین اشاره شده است که این گیاهان برای چرا کردن احشام شما مناسب هستند؛ به عبارت دیگر، وقتی که شما احشام خود را به چرا میبرید، آنها از این گیاهان تغذیه میکنند.
«ننبت لکم» بالنون قراءة ابو بکر عن عاصم و قرأ الباقون: «یُنْبِتُ» بالیاء ای ینبت اللَّه، «لکم» بهذا الماء، «الزَّرْعَ» ای الحبوب، «و الزیتون» واحدتها زیتونة، «وَ النَّخِیلَ» جمع نخل کعبد و عبید، «وَ الْأَعْنابَ» جمع عنب، «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» الفواکه و حمل کلّ شجر ثمرتها، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» ای ینظرون فی حقایق الاشیاء.
هوش مصنوعی: خداوند به واسطه این آب برای شما گیاهان میروید، از جمله دانهها، زیتون، نخلها و انگورها، و از هر نوع میوهای. در اینجا نشانهای است برای قومی که تفکر میکنند و در حقایق اشیاء تأمل مینمایند.
«وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ» ای ذلک لکم اللیل لتسکنوا فیه، «و النهار» لتتصرّفوا فیه، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» لمعرفة السّنین و الشّهور، «وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ» ای تجری فی فلکها بامر اللَّه، و انّما اعاد ذکر المسخرات لانّ المعنی مسخرة للَّه سخرها لکم. «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ» رفع کلّهن شامی، و رفع حفص «وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ» فقط علی الابتداء و الخبر و نصب الباقون کلّهنّ، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» لانّ بالعقل یهتدی الی دلائلها.
هوش مصنوعی: «و شب را برای شما تحت تسلط درآورد» یعنی شب برای شما فراهم شده است تا در آن آرامش یابید، «و روز» برای این که در آن به کارهای خود بپردازید، «و خورشید و ماه» برای آگاهی از سالها و ماهها، «و ستارهها نیز به فرمان او حرکت میکنند» یعنی آنها با فرمان خدا به حرکت درمیآیند. به همین دلیل دوباره به ذکر مسخر بودن آنها پرداختهاند، زیرا این مسخر شدن به خاطر خداوند است که آنها را برای شما آماده کرده است. «و خورشید و ماه و ستارهها مسخرند» که در اینجا همه به صورت مرفوع ذکر شدهاند و فقط «و ستارهها مسخرند» به عنوان خبر ذکر شده است و دیگران به حالت نصب آمدهاند. «در این امر نشانههایی برای مردمی که تعقل میکنند وجود دارد» زیرا به وسیله عقل میتوان به نشانههای آنها پی برد.
«وَ ما ذَرَأَ لَکُمْ» الذّرء اظهار الشیء بایجاده تقول ذراه یذراه ذرءا و ملح ذرأ ای ظاهر البیاض شدیده المعنی و سخر، «ما ذَرَأَ لَکُمْ» ای ما خلق لاجلکم، «فِی الْأَرْضِ» من الدّواب و الاشجار و الثّمار و غیرها، «مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ» اصنافه، «إِنَّ فِی ذلِکَ» ای انّ فی خلق اللَّه ذلک، «لَآیَةً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ» یتّعظون و یعتبرون.
هوش مصنوعی: و آنچه را که برای شما آفریده است، یعنی آنچه که در زمین وجود دارد، مانند حیوانات، درختان، میوهها و غیره، با رنگها و شکلهای گوناگون. حقیقت این است که در این خلق خدا نشانهای است برای مردمی که پند میگیرند و عبرت میآموزند.
«وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا» یرید انواع صید السّمک، «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها» هی اللئالی تنظم فتصیر ملبوسا. و قیل اللّؤلؤ و المرجان، «وَ تَرَی الْفُلْکَ» ای السّفن، «مَواخِرَ فِیهِ» ای جواری تجیء و تذهب بالرّیح. و قیل مواخر تشقّ الماء شقّا بجؤجؤها و المخر شقّ الماء من یمین و شمال و هی ماخرة و الجمع مواخر. و قیل المخر استدبار الرّیح و منه قوله (ص): «استمخروا الریح و اعدوا النبل»
هوش مصنوعی: اوست که دریا را برای شما رام کرده است تا از آن گوشت تازهای بخورید و از آن زیوری خارج کنید که بر تن میکنید. این زیور میتواند مروارید و مرجان باشد. و همچنین کشتیها را میبینید که در آن حرکت میکنند و با باد به حرکت در میآیند. کلمه "مواخر" به معنای شکاف در آب است که کشتیها هنگام عبور از آن ایجاد میکنند، و ممکن است همچنین به معنای وزش باد باشد که کشتی را به جلو میبرد.
یعنی عند البول. و روی: اذا اراد احدکم البول فلیتمخّر الرّیح ای لینظر این مجراها و هبوبها فیستدبرها، «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» یعنی من سعة رزقه بالتّجارة و القصد الی البلاد الشّاسعة، «وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» ای تشکرون اللَّه علی ما انعم به علیکم.
هوش مصنوعی: یعنی وقتی کسی میخواهد ادرار کند، باید توجه کند که باد کجا وزیده میشود و از آن جهت دوری کند. همچنین به این نکته اشاره میشود که باید از برکتهای خدا بهرهبرداری کرد، مانند کسب روزی از طریق تجارت و رفتن به سرزمینهای وسیع. و در پایان، عاقبت این افعال شکرگزاری از نعمتهایی است که خداوند به شما عطا کرده است.
«وَ أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ» الرّواسی الثّوابت و المید المیل، و المعنی خلق اللَّه فی الارض جبالا کراهة ان تمید بکم و تضطرب بکم، و عند الکوفیّین معناه لان لا تمید بکم. قال وهب: لمّا خلق اللَّه الارض جعلت تمور، فقالت الملائکة انّ هذه فی غیر مقرّة احدا علی ظهرها فاصبحت و قد ارسیت بالجبال لم تدر الملائکة ممّ خلقت الجبال، «و انهارا» ای و جعل فیها انهارا کالنّیل و الفرات و دجلة، «وَ سُبُلًا» ای طرقا مختلفة الی کلّ بلدة، «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» بمقاصدکم. و قیل لتهتدوا الی توحید ربّکم.
هوش مصنوعی: زمین را خداوند به گونهای آفرید که کوههایی در آن قرار داد تا شما نتوانید در آن تزلزل کنید و زمین نلرزد. وقتی خداوند زمین را آفرید، آن به شدت در حال حرکت بود و ملائکه گفتند که این زمین نمیتواند بر کسی پایدار بماند. پس خداوند به وسیله کوهها آن را ثابت کرد. همچنین در زمین، رودخانههایی مثل نیل، فرات و دجله قرار داد و راههایی مختلف برای دسترسی به هر شهری ایجاد کرد تا شما بتوانید به مقاصد خود برسید و به سوی توحید خدا هدایت شوید.
«وَ عَلاماتٍ» العلامة صورة یعلم بها المعنی من خطّ او لفظ او اشارة او هیأة و المراد بها ها هنا معالم الطّرق و هی الجبال، و تقدیر الکلام: القی فی الارض رواسی لئلّا تمید و لتکون علامات لطرقکم بالنّهار و ادلّته، ثمّ ذکر ادلّة اللّیل فقال: «وَ بِالنَّجْمِ» یعنی بجمیع النّجوم، «هُمْ یَهْتَدُونَ» باللّیل الی الطّرق و القبلة فی البرّ و البحر. قال اهل اللّغة: النّجم و النّجوم فی معنی واحد کما تقول کثر الدّرهم فی ایدی النّاس و کثرت الدّراهم. و قیل المراد بالنّجم ها هنا القطب و هو النّجم الصّغیر الّذی تدور علیه رحی بنات النّعش الصّغری فی جوف مجری بنات النّعش الکبری امام مهبّ الشّمال. و قیل هو الجدی و هو السّابع من بنات النّعش الصّغری و الفرقدان الاوّلان منها و لیس بالجدی الّذی هو المنزل و بعضهم یصغّر هذا فیقول جدیّ.
هوش مصنوعی: علامتها به معنای نشانههایی هستند که با استفاده از خط، کلمات، اشاره یا شکل خاصی مفهوم را منتقل میکنند. در اینجا، منظور از علامتها، نشانههای راهها هستند که به شکل کوهها تجسم یافتهاند. به عبارت دیگر، در زمین کوههایی قرار داده شدهاند تا زمین نلرزد و به عنوان راهنما در طول روز برای مسیرها و راهها عمل کنند. همچنین در ادامه به نشانههایی در شب اشاره شده است که شامل ستارهها میشود و انسانها در شب به وسیله این ستارهها به مسیرها و قبله در خشکی و دریا راه مییابند. به گفته زبانشناسان، "نجم" و "نجوم" به یک معنا هستند، مانند حالتی که بگوییم تعداد سکهها در دست مردم زیاد شده است. همچنین برخی بر این باورند که نجم در اینجا به قطب شمال اشاره دارد، یعنی ستاره کوچکی که دایرههای زحل به دور آن میچرخند. و برخی دیگر بر این عقیدهاند که نجم به ستاره "جدی" اشاره دارد که هفتمین ستاره از دایره زحل است و ستارههای دیگر آن را نیز شامل میشود، اما منظور از "جدی" در این متن به طور خاص به یک نوع خاص از ستارهها اشاره دارد.
قال ابن عباس سألت رسول اللَّه (ص) عن قوله: «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ» قال هو الجدی یا بن عبّاس علیه قبلتکم و به تهتدون فی برّکم و بحرکم.
هوش مصنوعی: ابن عباس توضیح میدهد که از پیامبر خدا (ص) درباره آیهای که میگوید «و به وسیله ستارهها هدایت میشوند» سوال کرده است. پیامبر پاسخ میدهد که منظور از این ستارهها، ستاره جدی است و تأکید میکند که مردم با آن در خشکی و دریا به راه میافتند.
قال السدّی: «وَ بِالنَّجْمِ» یعنی بالثّریّا و بنات النّعش و الجدی و الفرقدین، «هم تهتدون» الی الطرق و القبلة. و قال قتاده: انّما خلق اللَّه النّجوم لثلاثة أشیاء: زینة للسّماء، و معالم للطّرق، و رجوما للشّیاطین فمن قال غیر هذا فقد قال رأیه ای اخطأ رأیه و تکلّف مالا علم له به.
هوش مصنوعی: سدی در تفسیر آیه میگوید که مراد از «وَ بِالنَّجْمِ» ستارههایی مانند ثریا، بنات النعش، جدی و فرقدین است که مردم با آنها به راهها و قبلهها هدایت میشوند. قتاده نیز بیان میکند که خداوند ستارهها را برای سه هدف خلق کرده است: زیور آسمان، علامتهای راهها و سنگبارانهایی برای شیطانها. هر کس نظر دیگری در این باره داشته باشد، اشتباه کرده و در چیزی که نمیداند سخن گفته است.
قوله: «أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ» جای دیگر گفت: «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ» میگوید آن کس که آفریدگارست و این همه که درین سوره رفت آفریده و صنع او، کی برابر بود با وی بت جماد که نه آفریند و نه داند؟ و عبّر عن الصّنم بمن ازدواجا للکلام و بناء علی زعم الکفّار. و قیل معناه انّ الحیّ الممیّز لیس بخالق کالّذی هو خالق فکیف الجماد، «أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» فتعرفوا فساد ما انتم علیه.
هوش مصنوعی: آیا آنکس که آفریدگار است با کسی که هیچ نمیآفریند برابر است؟ آیا آنها برای خدا شریکانی قرار دادند که مانند آفرینش او میآفرینند؟ این آفرینش متعلق به خداست. پس به من نشان دهید چه چیزی را غیر از او خلق کردهاند. آیا هیچ آفریدگاری غیر از خدا وجود دارد؟ در اینجا اشاره به این است که آفریدگار واقعی با چیزی که توانایی آفریدن ندارد، یکی نیست. همچنین به بتها به عنوان موجوداتی بیجان اشاره شده است که نه میتوانند بیافرینند و نه میدانند. بنابراین خداوند به بیهودگی و نادرستی باورهای کافران اشاره میکند و از آنها میخواهد که تأمل کنند و درک کنند که چه اشتباهی در اعتقاداتشان وجود دارد.
«وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» ای لا یمکنکم عدّها لکثرتها و لا تطیقوا اداء شکرها، «إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ» لمن قصّر فی شکره، «رحیم» بکم لا یقطع نعمه علیکم بتقصیرکم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهید نعمتهای خداوند را شمارش کنید، نمیتوانید به خاطر فراوانی آنها و نمیتوانید شکر آنها را بهجای آورید. خداوند قطعاً غفور است یعنی برای کسانی که در شکرگزاری کوتاهی میکنند، بخشنده است و بسیار رحیم است و نعمتهایش را به خاطر کوتاهی شما قطع نمیکند.
«و اللَّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون» بالیای قرأهما حفص عن عاصم و قرأ الباقون: «تُسِرُّونَ تُعْلِنُونَ» بالتاء علی الخطاب و المعنی لا یخفی علیه شکر الشّاکرین و کفر الکافر و سواء عنده ما اعلن من ذلک و ما اخفی.
هوش مصنوعی: خداوند میداند آنچه را که پنهان میکنند و آنچه را که آشکار میسازند. حفص از عاصم این دو واژه را به صورت «ما یسرون و ما یعلنون» خوانده، در حالی که سایر قراء آن را با ضمایر مؤنث «تُسِرُّونَ و تُعْلِنُونَ» خواندهاند. محتوای این آیه بیانگر این است که برای خداوند پوشیده نیست که شکرگزاران شکر خود را ابراز میکنند و کافران نیز کفر خود را نشان میدهند و در پیشگاه او فرقی نمیکند که این اعمال آشکار شود یا پنهان بماند.
«وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» قرأ عاصم و یعقوب: یدعون بالیاء علی الغیبة و قرأ الباقون: تدعون بالتّاء علی الخطاب، «لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً» لانّها موات عجزة، «وَ هُمْ یُخْلَقُونَ» لانّها من جنس الارض.
هوش مصنوعی: آنانی که غیر از خداوند را میخوانند، عاصم و یعقوب به صورت غیابی «یدعون» را با یاء قرائت کردهاند، در حالی که مابقی به صورت خطاب و با تاء قرائت کردهاند. آنها هیچ چیزی نمیآفرینند، زیرا مثل مردگان و بیحیات هستند، و خودشان نیز آفریده شدهاند، چون از جنس زمین به شمار میروند.
«أَمْواتٌ» ای هی اموات لیس فیها ارواح بتان را میگوید مردگاناند در ایشان روح حیاة نه، آن گه تأکید را گفت: «غَیْرُ أَحْیاءٍ» نه زندگاناند، و این از بهر آن گفت که زنده را گاه گاه بر سبیل مجاز مرده خوانند چنانک: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ» یعنی که این نه آنست بلکه مواتاند بحقیقت مرده نه زنده، «وَ ما یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ» اینجا دو قول گفتهاند: یکی آنست که کافران که بت میپرستند ندانند که ایشان را کی برانگیزانند، قول دیگر آنست که بتان ندانند که قیامت کی خواهد بود و ایشان را کی برانگیزانند، و این آنست که در قیامت ربّ العزّه بتان را زنده گرداند تا در عرصات از عابدان خویش تبرّا جویند و بیزاری گیرند، امّا امروز در دنیا جمادند هیچ ندانند که آن حال کی خواهد بود.
هوش مصنوعی: در این متن به نوعی از مردگان اشاره میشود که روح زندگی در آنها وجود ندارد. تأکید شده است که آنها نه تنها زنده نیستند بلکه به واقع مردهاند. اگرچه ممکن است برخی زندهها به طور تمثیلی مرده خوانده شوند، اما این افراد در حقیقت مردهاند. همچنین اشاره شده که آنها نمیدانند چه زمانی دوباره زنده خواهند شد. در اینجا دو دیدگاه وجود دارد: یکی اینکه کافران، که به پرستش بتها میپردازند، نمیدانند چه زمانی دوباره برانگیخته خواهند شد. دیگر اینکه بتها خود نمیدانند قیامت کی خواهد آمد و چه زمانی برانگیخته خواهند شد. در روز قیامت، خدایی که بر همه چیز تواناست، بتها را زنده میکند تا از پیروان خود تبری جویند، اما در حال حاضر در این دنیا هیچ آگاهی از آنچه خواهد گذشت ندارند و مثل یک جسم بیجان هستند.
«إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» خطاب عام است همه بندگان را، میگوید: که معبود شما یکیست، خدایی که مستحق عبادت اوست، موصوف بوصف جلال و نعت عزّت، اوست یکتایی که او را شریک و انباز نیست، جبّاری که او را حاجت و نیاز نیست، «فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» کافران را میگوید که ایمان برستاخیز ندارند، دلهاشان با توحید بیگانه است، حق نمیشناسند و راستی نمی پذیرند و از ایمان و تصدیق سر باز زدند و گردن کشیدند.
هوش مصنوعی: خدای شما یکی است، خدای مستحق عبادتی که توصیفش به جلال و عزت برمیگردد. او唯一 است و هیچ شریکی ندارد، خدایی که به هیچ چیزی نیاز ندارد. کسانی که به آخرت ایمان ندارند، کافران هستند که دلهایشان با مفهوم یکتایی بیگانه است و حق را نمیشناسند. آنها از پذیرش حقیقت و ایمان امتناع میکنند و در برابر آن سرکشی میکنند.
«لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ» ای حقّا انّ اللَّه یعلم، «ما یُسِرُّونَ» من معاداة النبی (ص)، «وَ ما یُعْلِنُونَ» منها، «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» عن الایمان میگوید براستی و درستی که اللَّه نهان و آشکارای ایشان میداند، آنچ در دل دارند از عداوت مصطفی (ص) و مؤمنان میداند و آنچ آشکارا میکنند از فعل بد و اذی که مینمایند میبیند و فردا همه را پاداش دهد و هیچ نستاید ایشان را و ننوازد که ایشان را دوست ندارد: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» گویند که حسین بن علی (ع) با درویشان بنشستی آن گه گفتی: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» و قیل فی قوله: «لا جَرَمَ» لا ردّ لقولهم و فعلهم و جرم یعنی حقّ و وجب، و التقدیر: وجب انّ اللَّه یعلم اسرارهم و اعلانهم، انّه لا یحبّ المستکبرین.
هوش مصنوعی: بیتردید، خداوند آنچه را که در دلها دارند و آنچه را که علناً ابراز میکنند میداند. او از کسانی که نسبت به پیامبر (ص) و مؤمنان کینه و دشمنی دارند، آگاه است و تمامی اعمال زشت و آزاردهندهای که انجام میدهند را میبیند. در روز قیامت همه آنها را پاداش خواهد داد و از آنها به خاطر کبر و خودبزرگبینیاشان چیزی نخواهد ستود. همچنین آمده است که حسین بن علی (ع) با درویشان نشسته و این آیه را ذکر کرده است که خداوند کسانی را که در ایمانشان متکبر هستند، دوست ندارد. کلمه «لا جَرَمَ» به این معناست که هیچ شک و تردیدی در مورد واقعیت وجود ندارد و باید بپذیریم که خداوند از رازها و علائم آنها آگاه است و او از مستکبران خوشش نمیآید.
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» این در شأن مقتسمان آمد که در ایّام موسم بر راه حاج نشسته بودند چون از ایشان میپرسیدند که: «ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» ای ما الذی انزل اللَّه علی محمّد (ص) چیست آنک اللَّه فرو فرستاد بر محمد (ص)؟ ایشان جواب میدادند که: «أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ» ای ما دونته الاوائل فی کتبهم، ای الذی تذکرون انتم انّه منزل اساطیر الاوّلین، اکاذیب الاوّلین آنچ شما میگوئید که از آسمان منزلست آن افسانهای پیشینیانست و دروغها که پیشینیان برساختند و نهادند، همانست که جای دیگر گفت: «أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلی عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا».
هوش مصنوعی: زمانی که از گروهی از مردم که در ایام حج نشسته بودند پرسیده میشد که پروردگارتان چه چیزی نازل کرده است، آنها پاسخ میدادند که اینها فقط افسانههای پیشینیان است. آنها به این افسانهها و دروغهایی که قبلاً ساخته شده اشاره میکردند و میگفتند این مطالبی که شما از آسمان نازل شده میدانید، تنها داستانهایی است که مترجمین آنها را در صبح و عصر مینویسند.
«لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ» این لام لام عاقبة گویند، ای مآل فعلهم هذا العذاب معنی آنست که اساطیر الاوّلین بآن گفتند تا بعاقبت و سرانجام بار گران خود همیبردارند بتمامی که از آن هیچ بتوبه و حسنات نکاهد، «وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ» و بار ایشان نیز بردارند که پس رو بوده اند و ایشان را گمراه کردند بی آنک پس روان را از گناه چیزی وا کم کنند، آن گه گفت: «بِغَیْرِ عِلْمٍ» ای بتقلید من غیر استدلال، که سخن ایشان بنادانی پذیرفتند و بی حجّت طاعت ایشان داشتند و بباطل اتّباع ایشان کردند، و روا باشد که: «بِغَیْرِ عِلْمٍ» با مضلّان شود، ای یضلّونهم جهلا منهم بما کانوا یکسبون من الاثم.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، افراد بار سنگین گناهان خود را به طور کامل بر دوش خواهند کشید و از آن چیزی کم نخواهد شد، حتی اگر توبه کنند یا کارهای نیک انجام دهند. همچنین، کسانی که دیگران را گمراه کردهاند، بار گناهان آنها را نیز بر دوش خواهند گرفت. این در حالی است که این افراد بدون علم و دانش، تنها به دلیل تقلید و پیروی از دیگران، به حرفهای گمراهکننده آنها گوش داده و از آنها پیروی کردهاند. آنها به اشتباه و نادانی دیگران را گمراه کرده و کمکی به اصلاح امور نمیکنند.
قال رسول اللَّه (ص): ایّما داع دعا الی ضلالة فاتّبع فانّ علیه مثل اوزار من اتّبعه من غیر ان ینقص من اوزارهم شیء و ایّما داع دعا الی هدی فاتبع فله مثل اجورهم من غیر ان ینقص من اجورهم شیء، «أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ» ای بئس الاثم الذی یأثمون و الثّقل الذی یحملون ساء یجری مجری بئس ما یزرون، محلّه رفع لانّه فاعل ساء.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: هر کسی که مردم را به گمراهی دعوت کند و آنان از او پیروی کنند، بار سنگینی مشابه بار گناه آنها بر دوش او خواهد بود، بدون اینکه چیزی از گناهان آنها کم شود. و هر کس که مردم را به هدایت دعوت کند و آنان از او پیروی کنند، برای او مانند پاداش آنها خواهد بود، بدون اینکه چیزی از پاداش آنها کم شود. این قطعاً بار سنگینی است که بر دوش آنها قرار میگیرد و عمل زشتی است که انجام میدهند.
«قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» ای من قبل قریش میگوید، اگر این قریش ساز بد میسازند و بابطال دین حق میکوشند پیش از ایشان هم ساختند این ساز بد و بابطال دین حق کوشیدند و کاری از پیش نبردند و آن نمرود بن کنعان بود که سوگند یاد کرد که قصد بالا کند بساز و مکر خویش تا خدای ابراهیم علیه السلام را دریابد: فصعد فی التّابوت علی النّسور نحو السّماء ثم عاد خائبا ثمّ بنی بنیانا عظیما طوله خمسة آلاف ذراع حتی اذا بلغ اعلی ما یقدر علیه ارتقی فوقه یروم بجهله اله ابرهیم فاحدث من الفزع و ارسل اللَّه تعالی ریحا فالقت رأس البنیان فی البحر و خرّ علیهم الباقی و ائتکفت ببیوتهم فتبلبلت السن النّاس یومئذ من الفزع فتکلّموا بثلثة و سبعین لسانا و لذلک سمّیت بابل و انّما کان لسان النّاس قبل ذلک بالسریانیّة معنی آنست که ای محمّد آن کافران و گردنکشان پیشینیان چندانک توانستند مکر ساختند و تدبیرها کردند تا دین حق باطل کنند و بعاقبت ربّ العزّه تدبیر ایشان باطل کرد و ایشان را هلاک کرد، اینست که گفت: «فَأَتَی اللَّهُ بُنْیانَهُمْ» ای اتی امر اللَّه و هو الرّیح التی خرّبتها، «فَخَرَّ» ای سقط، «عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ» و هم تحته، «وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ» ای دخل بعوضة قد جفّ منها شقّها فی خیاشیمه فقتلته.
هوش مصنوعی: این آیه به این موضوع اشاره دارد که افراد پیشین، مانند قریش، تلاش کردند تا دین حق را باطل کنند. مثالهایی از این تلاشها آورده میشود، مانند نمرود که سعی داشت با ساختن بناهای بلند، خداوند ابراهیم را به چالش بکشد، اما در نهایت ناکام ماند. او با وجود تمام تدبیرهایش، با عذاب الهی مواجه شد و ساختارهایش ویران گشتند. این آموزه به پیامبر محمد یادآوری میکند که دشمنانش با وجود تمام نقشهها و تدبیرهایشان محکوم به شکست هستند و خداوند در نهایت بر آنان پیروز خواهد شد. عذاب الهی از جایی میآید که آنها انتظارش را ندارند و در لحظهای ناگهانی به سراغشان خواهد آمد.
«ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُخْزِیهِمْ» معنی آنست که هر چند ایشان را در دنیا عذاب کردند و خزی و نکال و وبال کردار خود دیدند بر آن اقتصار نکنند که خزی عظیم و عذاب صعب ایشان را در قیامت خواهد بود، و ربّ العزّه ایشان را گوید: «أَیْنَ شُرَکائِیَ» ای الّذین فی دعواکم انّهم شرکائی این هم لیدفعوا العذاب عنکم کجااند آنانک شما دعوی کردید که ما را انبازاناند تا امروز عذاب از شما دفع کنند، «الَّذِینَ کُنْتُمْ تُشَاقُّونَ» ای تخالفون و تحاربون النّبی و المؤمنین، «فیهم» و الاصل کنتم فی شقّ غیر شقّ المؤمنین لاجلهم کجااند ایشان که از بهر ایشان با رسول من و با مؤمنان جنگ کردید و مخالفت و معادات نمودید، و قرأ نافع: تشاقّون بکسر النّون مخففة و الاصل فیه تشاقوننی فحذف النّون الثّانیة تخفیفا و انّما حذف الثّانیة لان الاولی علامة الرّفع ثمّ حذف یاء الضّمیر و اکتفی بالکسرة و المعنی: الّذین کنتم تخالفوننی فیهم و لاجلهم، «قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» یعنی العلم باللّه و هم الملائکة، و قیل هم المؤمنون.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خداوند برای کسانی که در دنیا عذابها و عواقب بد اعمالشان را تجربه کردهاند، عذابی بزرگتر را آماده کرده است. او از آنان میپرسد: «شریکان من کجا هستند؟» همان کسانی که شما در دنیا به آنها استناد کردید و گفتید که میتوانند از شما در برابر عذاب دفاع کنند. سپس به یادآوری میپردازد که شما با پیامبر و مؤمنان مخالفت و دشمنی کردید و به خاطر آنان از خط مؤمنان خارج شدهاید. بر اساس نظر برخی مفسران، گروهی که در این زمینه علم و دانش دارند، میتوانند شامل فرشتگان یا مؤمنان باشند.
مؤمنان چون عذاب خزی کفّار بینند در قیامت گویند: «إِنَّ الْخِزْیَ» ای الذلّة، «الْیَوْمَ وَ السُّوءَ» ای العذاب، «عَلَی الْکافِرِینَ» لا علینا.
هوش مصنوعی: مؤمنان زمانی که عذاب ذلتآور کافران را در قیامت مشاهده کنند، میگویند: «این ذلت و عذاب امروز برای کافران است و نه برای ما.»
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ» قرأ حمزة یتوفیهم بالیاء فی الحرفین، ذکر الفعل لتقدّمه و لکون تأنیث فاعله غیر حقیقی لانّه تأنیث جمع و للفصل، و قرأ الباقون: تتوفاهم بالتاء فیهما انّثوا الفعل و ان تقدّم لانّه مسند الی جماعة فهی مؤنّثة کما قال تعالی: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ». «تَتَوَفَّاهُمُ» ای تقتبض ارواحهم بامر اللَّه. و قال الحسن: تتوفاهم الی النّار الی تحشرهم الیها و المتوفی هو اللَّه سبحانه، لقوله: «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها» و لیس بینهما تناف لانّ الملائکة یتولون ذلک بامر اللَّه، فجاز اسناده الی اللَّه لانّه بامره و قدرته و جاز اضافته الی الملائکة لکونهم مباشرین لذلک. و قیل اسباب التوفی بالملائکة و اتمام التّوفّی باللّه.
هوش مصنوعی: آنهایی که فرشتگان روحشان را میگیرند، طبق قرائت حمزه، فعل «توفی» را با حرف «ی» میخواند و دلیل این کار تقدم فعل و مؤنث بودن فاعل به اعتبار جمع است. بقیه خوانندگان فعل را به صورت «تتوفاهم» با حرف «ت» میخوانند، زیرا فعل به جمع نسبت داده میشود و بنابراین باید مؤنث باشد. در اینجا کلمه «تتوفاهم» به معنای گرفتن روحها به فرمان خداست. همچنین، حسن میگوید که فرشتگان روحشان را به آتش میبرند تا آنها را به جمعآوری نمایند. در حقیقت، توفی دهنده واقعی خداوند است، همانطور که در قرآن آمده: «خداوند نفوس را هنگام مرگشان میگیرد». در اینجا هیچ تناقضی وجود ندارد، زیرا فرشتگان این کار را با دستور خدا انجام میدهند. بنابراین، میتوان نسبت توفی را به خدا نسبت داد چون با اراده و قدرت او انجام میشود، و همچنین به فرشتگان نسبت داد، زیرا آنها بهطور مستقیم این کار را انجام میدهند. گفته شده است که عوامل توفی با فرشتگان و پایان توفی با خداوند انجام میشود.
عکرمه گفت: این آیه در شأن قومی آمد که در مکّه بزبان کلمه شهادت بگفتند و اقرار دادند که ما مسلمانیم، امّا هجرت نکردند به مدینه و روز بدر قریش ایشان را باکراه با خود به بدر بردند و فرا جنگ داشتند تا همه کشته شدند. ربّ العالمین از بهر ایشان گفت: «ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ» بر خود ستم کردند که در مکّه مقام داشتند و به مدینه هجرت نکردند یعنی آن اسلام سود نداشت که با وی هجرت نبود، «فَأَلْقَوُا السَّلَمَ» قال اهل اللّغة السّلم الاستسلام و الانقیاد، یعنی لمّا عاینوا الموت و زال شکّهم اظهروا الایمان و الاسلام و الخروج من العداوة. و قالوا للملائکة، «ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ» ای کفر و معصیة.
هوش مصنوعی: عکرمه میگوید: این آیه درباره یک گروه از مردم نازل شده که در مکه با زبانشان شهادت دادند و اقرار کردند که مسلمانند، اما به مدینه هجرت نکردند. در روز بدر، قریش آنها را با اکراه به میدان جنگ برد و در این نبرد، همهی آنها کشته شدند. پروردگار عالم دربارهی آنها فرمود: «ظالمی أنفسهم» یعنی بر خودشان ظلم کردند، چرا که در مکه مقام داشتند و به مدینه هجرت نکردند. به عبارتی، اسلامی که داشتند فایدهای نداشت چون هجرت نکردند. سپس به این نکته اشاره شده که زمانی که آنها مرگ را دیدند و شکهایشان برطرف شد، ایمان و اسلام خود را نشان دادند و از دشمنی دست برداشتند. آنها به ملائکه گفتند: «ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ» یعنی ما هیچ کار بدی انجام ندادیم، اشاره به کفر و معصیت.
بوقت معاینه که فریشتگان مرگ را دیدند خویشتن را بیفکندند و از خود اسلام نمودند و گفتند ما کافر نبودهایم و شرک نیاوردهایم، فریشتگان جواب دهند: «بلی» شما کافران بودید و شرک آوردید، «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» من الشرک و التّکذیب.
هوش مصنوعی: زمانی که فرشتگان مرگ را مشاهده کردند، به حالت تسلیم درآمدند و اظهار کردند که ما هرگز کافر نبودهایم یا شریکان معبود نداشتهایم. اما فرشتگان به آنها پاسخ میدهند: «نه، شما کافر بودید و شریکانی برای خدا معرفی کردید». همچنین تأکید میکنند که خداوند به تمام اعمال شما آگاه است، از جمله به شرک و انکار حقایق.
«فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ» ای درکاتها. و قیل المراد به عذاب القبر، فقد جاء فی الخبر: القبر روضة من ریاض الجنّة او حفرة من حفر النّار. و قیل یخاطبون به عند البعث، «خالِدِینَ فِیها فَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ» المتعظّمین من اتباع محمّد (ص) جهنّم و ابوابها.
هوش مصنوعی: «پس وارد دروازههای جهنم شوید» ای کسانی که به آنجا دعوت میشوید. درباره عذاب قبر گفته شده است: قبر میتواند باغی از باغهای بهشت یا چاهی از چالههای آتش باشد. همچنین گفته شده است که این کلمات در زمان قیامت به آنها خطاب میشود: «شما در آنجا جاودانه خواهید ماند، و چه بد مکان و سرنوشتی برای متکبران است»، کسانی که بر پیروان محمد (ص) تکبر میورزند.