قوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» ابن عباس گفت: العدل التوحید و الاحسان اداء الفرائض عدل خدای را جلّ جلاله یکتا گفتنست و یکتا دانستن و احسان فریضهها گزاردن و چنانک اللَّه تعالی فرمود بجای آوردن. بروایتی دیگر از ابن عباس: العدل شهادة ان لا اله الّا اللَّه و الاحسان الاخلاص فیه. و قیل العدل فی الفعل و الاحسان فی القول عدل در فعل رود و احسان در قول و لهذا قال تعالی: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً». و خبر درستست از مصطفی (ص) که گفت: جماع التّقوی فی قوله عزّ و جل: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» ثمّ قرأ هذه الآیة، و معنی عدل: انصاف دادن است و راست رفتن چنانک از واجب بنکاهی و مکافات فرو نگذاری و این از دو وجه بود: یکی آنک بجای آن کس که با تو نیکویی کرد نیکویی کنی از آنچ وی کرد کم نه، چنانک ربّ العزّه گفت: «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ»
و مصطفی (ص) گفت: «من اتی الیکم معروفا فکافئوه»
هر که نیکویی بسر شما آرد هم چنان نیکویی بسر وی برید. دیگر وجه آنست که بجای آن کس که با تو بد کرد، اگر با وی بد کنی باندازه کرد وی کنی افزونی نه، چنانک ربّ العزّه گفت: «وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ» و معنی احسان نیکوکاریست و آن از عدل مه است زیرا که عدل انصاف است و احسان ایثار است و ایثار از انصاف به است، و احسان باز دو چیز است: یکی آنست که بجای آنک با تو نیکویی کرد از آنچ وی کرد بیش کنی و بجای آن کس که با تو بد کرد نیکویی کرد که حق جلّ جلاله هر چند که عدل دوست دارد، احسان دوستتر دارد، نبینی که خلق را بعدل معذور داشت و باحسان بستود آنجا که گفت: «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ» الی قوله: «وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» و قال تعالی: «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ».
عدل آنست که در ستد و داد راست ستانی و راست دهی، احسان آنست که چرب دهی و خشک ستانی، عدل حلالست و نیکو، امّا احسان نیکوتر، همچنین بجای کسی که بجای تو نیکویی کرد نیکویی کنی چنانک وی کرد حلالست و نیکو، امّا اگر بیفزایی احسانست و آن نیکوتر، و بجای آن کس که با تو بد کرد بد کنی حلالست امّا عفو نیکوتر، و اگر بجای آن بد کار نیکویی کنی باز نیکوتر، اینست که گفت عزّ جلاله: «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ».
... ثمّ قال: «وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبی» همانست که گفت: «وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی» جای دیگر گفت: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» مؤمنانرا در آموخت که پیوستن رحم نه همه بسلام زبان و پرسیدن ایشانست که ببذل احسانست و درست است خبر که یکی از مصطفی (ص) پرسید که برّ با که کنم؟ گفت با مادر خویش، گفت پس با که؟ گفت با پدر خویش، گفت دیگر با که؟ گفت: الاقرب فالاقرب هر که با تو نزدیکتر ببرّ تو اولیتر. درین خبر، مادر را مقدّم کرد بر پدر و بر حق پدر بیفزود زیرا که به برّ مادر اولیتر و بطاعت پدر. و در خبری دیگر گفت: امّک و اباک و اختک و اخاک ثمّ ادناک فادناک. سدیگر خبر درین معنی آنست که مصطفی (ص) را پرسیدند از نفقات گفت: «زوجتک تقول اطعمنی او طلقنی و مملوکک یقول اطمعنی او بعنی و ابنتک تقول الی من تکلنی».
و در خبرست که مردی گفت یا رسول اللَّه (ص) عندی دینار یک دینار دارم چکنم؟
گفت: انفقه علی نفسک بر خود بکار بر، گفت عندی آخر؟
گفت: انفقه علی عیالک بر عیال خود بکار بر، و عیال مرد اهل اوست و فرزندان خرد یا مضطر او و پدر و مادر وبال مانده بر او، گفت عندی آخر؟ گفت: انفقه علی خادمک بر برده و خادم خود بکار بر، گفت عندی آخر؟ گفت: انفقه علی دابّتک بر ستور خود بکار بر، گفت عندی آخر؟ گفت: انت ابصر اکنون تو به دانی.
و تعظیم رحم پیوستن را ببرّ وصلت دادن پدر و مادر کافر را گفت: «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلی أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما» اگر پدر و مادر با تو جنگ کنند و باز کوشند که مشرک شو و انباز گیر با من تو ایشان را در آن فرمان مبر، آن گه گفت: «وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً» امّا در دنیای خویش و نعمت دنیا با ایشان بنیکویی زندگانی کن. جای دیگر گفت در تهدید قاطع رحم: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ» چنان میپندارید و میبیوسید که اگر بر سر کس سالار گردید یا بر سر قومی راعی یا بر سر رعیّت والی یا بر سر اهل بیت خویش سالار «أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ» که بیداد کنید در زمین و افزونی جویید و رحمها برید، «أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ» ایشان که این کنند اللَّه تعالی بر ایشان لعنت کند و از راه پذیرفتاری دور کند، گوش دل ایشان کر گرداند و چشم دل ایشان نابینا.
«وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ» مفسران گفتند فحشاء درین آیت زنا است چنانک گفت: «قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ» یعنی الزّنا، و گفتهاند فحشاء اینجا بخل است چنانک در سوره البقرة گفت: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ» و مصطفی (ص) گفت: «ان اللَّه یبغض الفاحش المتفحش البذی»
زشت دارد اللَّه تعالی هر بخیل بد گوی از شرم تهی، و بر جمله فحشاء آن زشتها است از فعل و از قول که مروت را خراب کند و مرد را بد نام کند. عبد اللَّه مسعود را گفتند فلان کس همه روز دزدی میکند و همه شب قرآن میخواند، جواب داد که: ستنهاه قراءته، و این از قول خدای تعالی گفت جلّ جلاله: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ».
و مردی بار خواست بدر حجره عایشه صدّیقه مادر مؤمنان، رسول (ص) گفت سه بار که بد مردیست آن گه گفت وی را بار ده! چون درآمد وی را بنواخت و با وی سخنان خوش گفت چون بیرون شد عایشه گفت یا رسول اللَّه این مرد را آن گفتی که گفتی و چون در آمد با وی چنان کردی! جواب داد رسول خدای (ص): «ان ابغض الناس الی اللَّه من یکرم اتقاء فحشه»
بترینه مردمان بنزدیک اللَّه تعالی آن کس است که مردمان او را نیکو دارند از بیم فحشاء زبان وی، «وَ الْمُنْکَرِ» این منکر بقول مفسران شرکست و گواهی بدروغ. و قیل ما لا یعرف فی شریعة من شرایع الانبیاء منکر انست که هیچ شریعت از شرایع انبیا بآن نیامده و نه هیچ سنّت بوی رفته، و گفتهاند هر چه علم و خرد بر آن منکرست آن منکر است، هر گفتاری و کرداری که پیغام آسمان را بر آن انکارست و آن را از خدای تعالی و رسول نکیر، منکر آنست، «وَ الْبَغْیِ»: بغی نامیست بیداد را و حسد را، از بیدادست آنجا که گفت: «بَغی بَعْضُنا عَلی بَعْضٍ» و از حسد است آنجا که گفت: «بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» و این بغی جای دیگر تفسیر کرد گفت: «حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ» و بدان که مفسران بغی را در همه قرآن بر چهار وجه تفسیر کردهاند: یکی بمعنی زنا چنانک در سوره مریم گفت: «وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا» یعنی زانیة کقوله فی النّور: «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ» یعنی علی الزّنا. وجه دوم بغی است بمعنی حسد چنانک گفت: «وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ» یعنی حسدا منهم. وجه سوم بغی است بمعنی معصیت چنان که گفت: «فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ» ای ضررها علیکم وجه چهارم بغی است بمعنی ظلم چنانک در اعراف گفت: «وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ» یعنی الظلم، و در عسق گفت: «إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ» یعنی الظلم، و درین آیت گفت: «وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ» یعنی الظلم، «یَعِظُکُمْ» ای یحذّرکم و ینهاکم عن هذا کلّه، «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» ما امرتم به و هو ثلث و نهیتم عنه و هو ثلث فتتّعظوا.
قال ابن مسعود هذه الآیة اجمع آیة فی القرآن للخیر و الشرّ و اجمع آیة لحلال و حرام. و روی انّ عمر بن عبد العزیز رفع لعن بنی هاشم و وضع هذه الآیة موضعه علی المنابر. و روی انّ النبی (ص) قرأ علی الولید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» الی آخر الآیة» فقال له یا بن اخی اعد فاعاد علیه، فقال انّ له و اللَّه لحلاوة و انّ له لطلاوة و انّ اعلاه لمثمر و انّ اسفله لمغدق، ما هو بقول البشر.
«وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ» ای اتموا ما ضمنتم من احکام الدّین. و قیل اوفوا نذورکم اذا نذرتم للَّه نذرا. و قیل هو الایمان میگوید عهدی که با خدای تعالی کنید و پیمانی که با وی بندید در کار دین تمام بسر آرید و نذری که کنید بجای آرید و سوگندان که خورید راست دارید، «وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکِیدِها» و سوگندان که خورید بنام خدای و پیمان که بندید و آن را بذکر خدای محکم کنید مشکنید، حکم آیت عامست امّا خطاب با انصار است که با رسول خدا (ص) بیعت کردند و احکام دین در پذیرفتند و خدای تعالی را در آن عهد بر خود گواه گرفتند اینست که گفت: «وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا» ای شاهدا و رقیبا، این واو حالست یعنی در آن حال که پیمان بستید خدای را و بر خود گواه گرفتید که وفا کنید. و قیل «وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا» ای ضمینا یعنی ضمن لکم بالجنّة اذا وفیتم معنی آنست که ربّ العزّه ایشان را گفت بیعتی که با رسول خدای کردید و سوگند خوردید که وی را نصرت کنید و خدای را کفیل و ضمین خود کردید ببهشت اگر وفا کنید اکنون آن عهد وفا کنید و سوگندان مغلّظه را دروغ مسازید، «إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» من نقض العهد و الوفاء به.
پس آن گه مثل زد نقض عهد را فقال: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها» ای لا تکونوا فی نقضکم عهود النّاس بعد توکیدها کالمرأة الخرقاء الّتی نقضت غزلها، «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ» ای من بعد قتل و ابرام، «أَنْکاثاً» ای طاقة طاقة، جمع نکث و هو ما نکث و نقض بعد الغزل و القتل، زنی بود در عرب او را ریطة بنت سعد می گفتند و عادت وی پشم رشتن بود، آن گه پشم رشته خویش باز میشکافت و تافته را ناتافته میکرد، باز دیگر باره میرشت و باز میشکافت. معنی آنست که: لا تستخفّوا باسم اللَّه عزّ و جل بعد ان آمنتم به و عظّمتموه و استمسکتم به و بنیتم الدّین علی تصدیقه پس از آنک ایمان آوردید و تعظیم اسلام و ایمان در دل گرفتید و بزرگ داشت نام و ذکر حق را عهدها و عقدهای خود بآن محکم کردید اکنون آن را بمگردانید و استخفاف بنام و ذکر حق بنقض آن عهد مپسندید و چون آن زن مباشید که نقض غزل خویش میکرد، قومی گفتند این زن برین شکل و صورت خود نبودست و معنی آنست که ربّ العالمین ناقضان عهد را مثل زد گفت چون زنی مباشید که صفت وی این باشد که شما اگر شنوید که زنی برین صفت و برین فعل هست وی را در آن فعل بنکوهید و نپسندید، نقض عهد همچنین است. اینجا سخن منقطع شد، پس گفت: «تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ» ای غشّا و غلا، منصوب لانه مفعول له یعنی تتّخذون ایمانکم للغش و الدّخل و کلّ ما دخله عیب. قیل مدخول و فیه دخل، «أَنْ تَکُونَ» یعنی بان تکون، «أُمَّةٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّةٍ» ای قوم اغنی و اعلی من قوم، یعنی لا تغدروا بقوم لقلّتهم و کثرتکم و قد وثقوا بکم.
مجاهد گفت: این در شأن قومی است که با قومی عهد داشتند، پس قومی دیگر را از ایشان توانگرتر و عزیزتر دیدند نقض عهد آن قوم کردند و کثرت و عزّت این قوم را با ایشان پیوستند، ربّ العالمین ایشان را ازین نهی کرد، اربی مأخوذ من ربا الشّیء یربو اذا کثر، «إِنَّما یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ» ای یختبرکم باختیار الاحوال بالعزّ و الذل و الغنی و الفقر. و قیل یختبرکم بما امر و نهی، «وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» من الوفاء بالعهد و نقض العهد.
«وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً» علی ملّة واحدة و دین واحد، «وَ لکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ» عن دینه بخذلانه عدلا منه، «وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ» لدینه بتوفیقه فضلا منه، «وَ لَتُسْئَلُنَّ» یوم القیامة، «عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» فی الدّنیا.
«وَ لا تَتَّخِذُوا أَیْمانَکُمْ دَخَلًا» ای خدیعة و فسادا، «بَیْنَکُمْ» فتغروا بها النّاس فیسکنوا الی ایمانکم و یأمنوا بها ثمّ تنقضونها و تحنثون فیها، «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» فتهلکوا بعد ما کنتم آمنین. و قیل اتّخاذ الایمان دخلا ان یتوصل بها الی الذّهاب باموال النّاس، یعنی انکار الحقوق و الحلف علیها کاذبا. و قوله: «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» ای یهلک هذا الحالف بعد امنه من الهلاک، و العرب تقول لکلّ مبتلی بعد عافیة او ساقط فی ورطة بعد سلامة زلّت قدمه. و قیل هذا وعید للحالف باسم اللَّه کاذبا بالخروج عن الاسلام، «وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» یقال لا یحول علی صاحب عین الغموس الحول حتّی تصیبه قارعة، «وَ لَکُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» یعنی فی الآخرة و هو نار جهنم.
«وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا» ای لا تنقضوا العهد لعرض تأخذونه من اعراض الدّنیا و ان کان عندکم کثیرا فهو قلیل لانّه یفنی، «إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ» من الثواب علی الوفاء، «خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» ذلک.
«ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ» ای ما عندکم من اعراض الدّنیا ینقضی و یفنی و ان کثر، «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ» من الثّواب و الکرامة، «باقٍ» دائم لا ینقطع، ای فلما عنده فاعملوا و علیه فاحرصوا. ابن کثیر «و ما عند اللَّه باقی» وقف کند بیا، «وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا» بنون قراءت مکّی و عاصم و شامی است باقی بیا خوانند، ای و لیثیبن اللَّه الصّابرین علی ما امرهم به و الصّابرین عمّا نهاهم عنه، «أَجْرَهُمْ» ای ثوابهم، «بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» من الاعمال الحسنة و لیغفرن لهم من الاعمال السیئة «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» قید بالایمان لانّ اعمال الکفّار غیر معتد بها، «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً» قال ابن عباس: حیاة طیبة فی الدّنیا بالرّزق الحلال و تیسیر صالح الاعمال و تصفیة حیاته من الهموم و الآفات، و روی عنه ایضا: قال الحیاة الطیّبة القناعة، یقال عنی بذلک قوت یوم بیوم و هو عیش الرّسول (ص) و الصّالحین. و قال الحسن لیس لاحد حیاة طیّبة الّا فی الجنّة، «وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» یعنی مضاعفة الجزاء فی الآخرة.
و قیل: «لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» دون اسوأها و لنغفرنّ سیّآتهم بفضلنا.
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ» یعین اذا اردت ان تقرأ القرآن، «فَاسْتَعِذْ» کقوله: «إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا» و الطّهارة مقدّمة علی الصّلاة یعنی اذا اردتم القیام الی الصّلاة، و کقوله: «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا» یعنی اذا أردتم الدّخول و آتیتم الباب، و کقول النبی (ص): «من اتی الجمعة فلیغتسل» یعنی من اراد ان یأتی. و کان (ص) اذا استنجی قال: اللّهم حصّن فرجی یعنی کان اذا اراد ان یستنجی، قوله: «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» یعنی سل اللَّه ان یعیذک و یعصمک، «مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» ای من وساوس ابلیس و مکایده معنی آنست که چون قرآن خواهی خواند از خدا بخواه تا ترا در زینهار و پناه خویش گیرد از وساوس ابلیس و ترا معصوم دارد از کید و ساز بد او، و این عصمت خواستن آنست که گویی: «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» پارسی آنست که باز داشت خواهم و پناه گیرم بخدای از آن دیو نفریده رانده.
قال ابن مسعود: لقد قرأت علی رسول اللَّه (ص) فقلت اعوذ بالسّمیع العلیم، فقال لی یا بن امّ عبد قال: «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» هکذا اقرانیه جبرئیل.
و عن جبیر بن مطعم قال: رأیت رسول اللَّه (ص) یصلّی فقال: اللَّه اکبر کبیرا و الحمد للَّه کثیرا و سبحان اللَّه بکرة و اصیلا، اعوذ باللّه من الشیطان الرّجیم، من نفخه و نفثه و همزه، قال ابن مسعود: نفخه الکبر و نفثه الشعر و همزه الجنون.
و عن ابی سعید الخدری قال کان رسول اللَّه (ص) یقول: اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم ثمّ یقرأ، استعاذت
فرض نیست امّا سنّتی مؤکّد است در نماز و در قراءت قرآن و پیش از قراءت مستحبّست نه بعد از قراءت، جماعتی اهل ظاهر چون داود بن علی و مالک و اصحاب ایشان گفتند پس از قراءت مستحبّست و همچنین روایت کردهاند از حمزه و از ظاهر لفظ قرآن بر گرفتهاند: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ» و این قول نه پسندیده است و بیشترین فقهاء و علماء دین و ائمّه سلف بر آنند که استعاذت پیش از قراءت مستحبّست چنانک خبر بدان آمده، و معنی الآیة: اذا اردت قراءة القرآن فاستعذ کما بیّناه، و الشیطان هو ابلیس و الرّجیم المطرود و الملعون.
کلبی گوید: شأن نزول این آیت استعاذت آن بود که رسول خدای در مبدأ وحی روزی بر در کعبه ایستاده بود سوره و النّجم همیخواند کافران مکّه بعضی حاضر بودند چون آنجا رسید که: «أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری» بر زبان وی برفت: تلک الغرانیق العلی منها الشّفاعة ترتجی، کفّار قریش آن از وی بشنیدند پنداشتند که محمّد خدایگان ایشان را ستود شادیها کردند و ندانستند که رسول خدای تعالی آنچ گفت بر سبیل انکار و استخفاف گفت یعنی که لات و عزّی و مناة آن بزرگواران باشند که بشفاعت ایشان امید باید داشت کلا و حاشا!! لکن اهل مکّه پنداشتند که محمّد (ص) آن سخن بحقیقت گفت شاد میبودند تا مصطفی (ص) سوره و النّجم بآخر برد، بآیت سجده رسید خدای را جلّ جلاله سجود کرد و در کعبه گشاده بود برابر وی و در کعبه بتان نهاده، کافران پنداشتند که محمّد (ص) خدایان ایشان را سجود کرد، ایشان نیز همه سجود کردند بر متابعت و موافقت وی، خبر در مکّه افتاد که محمّد (ص) بدین ما باز آمد که در میان سورهای که میخواند بتان را ستود و بآخر سوره ایشان را سجود کرد، و خبر باطراف افتاد که اهل مکّه در دین محمّد (ص) شدند و قرآن وی سماع کردند و خدای وی را سجود بردند و مسلمان شدند، جبرئیل (ع) آمد و گفت ای محمّد آن سخن چه بود که گفتی؟! که خلقی از آن در غلط افتادند، رسول (ص) گفت ای جبرئیل نمیبایست گفت آن سخن؟ جبرئیل گفت نه، که آن دیو در افکند تا مردمان را در غلط افکند، رسول از آن اندوهگین شد، آیت آمد که: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ» الآیة...
رسول (ص) گفت ای جبرئیل و اگر دیو ازین پس چیزی در افکند من چه کنم؟
ربّ العالمین این آیت استعاذت فرو فرستاد: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» چون قرآن خواهی که خوانی «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» بگوی تا اللَّه تعالی دیو از تو دور کند.
و قال رسول اللَّه (ص): اذا قال العبد استعیذ باللّه من الشّیطان الرّجیم ولّی الشّیطان و لطرفیه جلبة فمه و دبره فاستعیذوا باللّه و لا تغفلوا فانّه لیس بغافل عنکم: «إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ»، اگر کسی گوید چونست که ربّ العزّه بنده را باستعاذت از شیطان خصوصا در وقت قرآن خواندن فرمود، گفت: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» و نگفت فاذا صلّیت فاذا صمت فاستعذ باللّه، بعد ما که وسوسه شیطان چنان که بوقت قرآن خواندن بود بوقت خیرات و طاعات دیگر هم بود؟ جواب آنست که شیطان را از هیچیز چندان غیظ نبود که از ذکر خدای تعالی بود و لهذا
قال النّبی (ص): «ذکر اللَّه فی جنب الشیطان کالآکلة فی جنب ابن آدم»، و قرآن خواندن فاضلترین ذکرهاست، بس شیطان را از آن غیظ بیش آید و وسوسه بیش کند ازین جهة باستعاذت آن را مخصوص کرد.
اگر کسی گوید: اگر از شیطان استعاذت میباید کرد که وسوسه معصیت ازوست پس از خدای عزّ و جل نیز استعاذت میباید کرد که معصیت بنده بخواست و قضاء اوست تا بگوید که: اعوذ باللّه من اللَّه، جواب آنست که از خدای عزّ و جل هم خواست خیر است و هم خواست شرّ و از شیطان جز خواست شرّ نیست ازین جهة ازو بخدا استعاذت باید کرد، و نیز وسوسه شیطان مر بنده را از بهر هلاک و فساد بنده است، و ارادت و قضاء معصیت از اللَّه از بهر صلاح و تدبیر مملکت است، و اگر کسی استعاذت از اللَّه باللّه کند هم شاید که مصطفی (ص) گفته: اعوذ بعفوک من عقابک و برضاک من سخطک و اعوذ بک منک.
«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا» ای لیس لابلیس علیهم تسلّط اذا استعاذوا باللّه و توکلوا علیه، یعنی لیس علیهم سلطان الاغواء.
«إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» اتّخذوه ولیّا فاطاعوه، «وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ» این ها گفتهاند که با شیطان شود یعنی بسببه و طاعته فیما یدعوهم الیه، «مُشْرِکُونَ» باللّه. و گفتهاند که باللّه شود یعنی و هم باللّه مشرکون. سفیان ثوری گفت: معنی آیت آنست که شیطان را بر مؤمنان دسترس نیست تا ایشان را بر گناهی دارد که نیامرزند، دست رس وی بر ایشانست که او را فرمان بردارند و طاعت او می ورزند و ایشان که او را با خدای انباز میگیرند. اشراک درین آیت همچون عبادتست در آن آیت که گفت: «لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ» و لم یعبد احد ابلیس و لم یدعه للَّه شریکا انّما عبادته و الاشراک به طاعته و ابتغاؤه رضاه، کقوله عزّ و جل: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» لم یسجدوا لاحبارهم و رهبانهم انّما اطاعوهم و اتّبعوهم و ابتغوا رضاهم فیما احلّوا و حرّموا.
«وَ إِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ» ای اذا نسخنا آیة و انزلنا مکانها اخری، سبب نزول این آیت آن بود که مشرکان قریش گفتند: انّ محمّدا یسخر باصحابه یأمرهم الیوم بامر و ینهاهم عنه غدا و یأتیهم بما هو اهون علیهم و ما هو الّا مفتر یتقوّله من تلقاء نفسه گفتند محمّد باصحاب خود افسوس میدارد، امروز ایشان را کاری فرماید و فردا ایشان را از آن باز زند و کاری دیگر از آن آسان تر فرماید، این تغییر و تبدیل وی از آنست که این سخن از بر خویش مینهد بر مراد خویش، دروغیست که خود بر میسازد، چون ایشان این گفتند ربّ العزّه آیت فرستاد: «وَ إِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ» رفعناها و انزلنا غیرها لنوع من المصلحة، «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ» بمصالح العباد فیما ینزّل من النّاسخ و المنسوخ، «قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ» این جواب اذا است، «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ» در میان عارضست، آن گه گفت: «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ» حقیقة القرآن و فائدة النّسخ و التّبدیل و وجه المصلحة فیه. قراءت مکّی و ابو عمرو و زید از یعقوب بما ینزل بتخفیف است باقی بتشدید خوانند.
لقوله: «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ» روح القدس جبرئیل است و القدس مثقّل و مخفّف هر دو خواندهاند، مخفّف قراءت مکّی است و مثقّل قراءت باقی معنی آنست که ای محمّد بگوی ایشان را که این قرآن از نزدیک خدا فرو آورد جبرئیل آن جان پاک، نه دروغ است و نه بر ساخته مخلوق که فرو فرستاده اللَّه تعالی است براستی و صدق، «لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا» تا اللَّه باین قرآن دل مؤمنان و قدم ایشان بر جاده دین میدارد، در روز فراخی فرمان گرانتر و روز تنگی فرمان سبکتر، در تن درستی و حضر نماز تمام بهنگام بر پای و در سفر نماز نیمی و در بیماری نشسته و در ناتوانی خفته و در بیم بر ستور تا مؤمنان با فرمان میتاوند و بطوع بر آن میپایند، «وَ هُدیً» من الضّلالة «وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ» بانّهم من اهل الجنّة.
«وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» آدمی و ما هو من عند اللَّه، کان غلام رومیّ یلازم رسول اللَّه (ص) و یحدّثه بما قرأ فی الانجیل، فقیل انّما یأخذ محمّد ما یأتی به منه و اسم ذلک الغلام یسار و قیل جبر. قال عکرمة هو غلام لبنی عامر بن لو یقال له یعیش، و قیل هو عابس مملوک کان لحویطب بن عبد العزی و کان قد اسلم فحسن اسلامه. و قال الضحّاک هو سلمان الفارسی. قال النحاس: و هذه الاقوال لیست بمتناقضة لانّه یجوز ان یکونوا اومأوا الی هؤلاء جمیعا و زعموا انّهم یعلّمونه، قوله: «لِسانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ» قرأ حمزة و الکسائی: یلحدون بفتح الیاء و الحاء و قرأ الباقون: یلحدون بضمّ الیاء و کسر الحاء و المراد بهذا اللّسان اللّغة و العرب تسمّی اللّغة و الکلام لسانا، و الالحاد المیل، و المعنی لغة الّذی یمیلون الیه و یزعمون انّه یعلّمک، «أَعْجَمِیٌّ» غیر عربیّ، «وَ هذا» القرآن منزل بلغة عربیّة، «مُبِینٌ» ای یعرف معناه من لفظه بادنی تأمّل.
و قیل معنی الآیة: انتم افصح العرب و ابلغهم و اقدرهم علی الکلام نظما و نثرا و قد عجزتم و عجز جمیع العرب عنه فکیف تنسبونه الی اعجمیّ الکن، یقال العجمی فی النّسب و الاعجمیّ فی الکلام.
«إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ» یعنی القرآن و انّه من عند اللَّه، «لا یَهْدِیهِمُ اللَّهُ» لا یوفّقهم و لا یرشدهم، هذا کقوله: «إِنْ تَحْرِصْ عَلی هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ» و کقول نوح: «وَ لا یَلِدُوا إِلَّا فاجِراً کَفَّاراً» لانّه کان قد قیل له لن یؤمن من قومک الّا من قد آمن، فقوله: «لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ» واقع لا یؤمنون فی علم اللَّه، «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» مولم دائم.
«إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ» این آیت جواب ایشانست که گفتند: «إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ» یعنی لست بمفتر، «إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ» ای انّما یفتری الکذب الّذین اذا رأوا الآیات الّتی لا یقدر علیها الّا اللَّه عزّ و جل کذّبوا بها فهؤلاء اکذب الکذبة. قال ابن بحر اعلم انّهم هم اهل تلک الصّفة دون رسوله (ص) فردّ علیهم بالوصف دون النصّ اولا ثم ردّ نصّا فقال: «وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ» لا من یقولون له انت مفتر یعنی النّبی (ص).
روی عبد اللَّه بن حدّاد قال: قلت یا رسول اللَّه المؤمن یزنی؟ قال قد یکون ذلک، قال: قلت یا رسول اللَّه المؤمن یسرق؟ قال قد یکون ذلک، قال: قلت یا رسول اللَّه المؤمن یکذب؟ قال لا، ثمّ قرأ: «إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ».
و عن ابی بکر الصّدیق رضی اللَّه عنه قال: ایّاکم و الکذب فانّ الکذب مجانب للایمان.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» ابن عباس گفت: العدل التوحید و الاحسان اداء الفرائض عدل خدای را جلّ جلاله یکتا گفتنست و یکتا دانستن و احسان فریضهها گزاردن و چنانک اللَّه تعالی فرمود بجای آوردن. بروایتی دیگر از ابن عباس: العدل شهادة ان لا اله الّا اللَّه و الاحسان الاخلاص فیه. و قیل العدل فی الفعل و الاحسان فی القول عدل در فعل رود و احسان در قول و لهذا قال تعالی: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً». و خبر درستست از مصطفی (ص) که گفت: جماع التّقوی فی قوله عزّ و جل: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» ثمّ قرأ هذه الآیة، و معنی عدل: انصاف دادن است و راست رفتن چنانک از واجب بنکاهی و مکافات فرو نگذاری و این از دو وجه بود: یکی آنک بجای آن کس که با تو نیکویی کرد نیکویی کنی از آنچ وی کرد کم نه، چنانک ربّ العزّه گفت: «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ»
هوش مصنوعی: آیهای که بیان شده، به ما میآموزد که خداوند انسانها را به عدالت و نیکی سفارش میکند. ابن عباس توضیح میدهد که عدالت به معنای یگانگی و توحید در خداوند است و نیکی به معنای انجام واجبات و فرایض دینی. از نگاه او، عدالت یعنی گواهی به یگانگی خداوند و نیکی به معنای اخلاص در عبادت اوست. همچنین به این نکته اشاره شده که عدالت در کارها و نیکی در گفتار به معنی انصاف و راستگویی است. از این رو، خداوند در قرآن فرموده است که باید به مردم با بهترین سخنان صحبت شود. همچنین، پیامبر (ص) تأکید کرده که همه جنبههای تقوی در این آیه جمع شده است. عدالت به معنای انصاف و انجام واجبات به طور کامل است و اینکه ما باید در برابر کسی که به ما نیکی کرده، نیکوئی کنیم، زیرا همانطور که خداوند فرموده است، جزای نیکی، نیکی است.
و مصطفی (ص) گفت: «من اتی الیکم معروفا فکافئوه»
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمود: «هر کس با خوبی و نیکی به شما برخورد کرد، باید با نیکی پاسخ او را بدهید.»
هر که نیکویی بسر شما آرد هم چنان نیکویی بسر وی برید. دیگر وجه آنست که بجای آن کس که با تو بد کرد، اگر با وی بد کنی باندازه کرد وی کنی افزونی نه، چنانک ربّ العزّه گفت: «وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ» و معنی احسان نیکوکاریست و آن از عدل مه است زیرا که عدل انصاف است و احسان ایثار است و ایثار از انصاف به است، و احسان باز دو چیز است: یکی آنست که بجای آنک با تو نیکویی کرد از آنچ وی کرد بیش کنی و بجای آن کس که با تو بد کرد نیکویی کرد که حق جلّ جلاله هر چند که عدل دوست دارد، احسان دوستتر دارد، نبینی که خلق را بعدل معذور داشت و باحسان بستود آنجا که گفت: «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ» الی قوله: «وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» و قال تعالی: «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ».
هوش مصنوعی: اگر کسی با شما نیکی کند، باید همان نیکی را با او پاسخ دهید. همچنین، اگر کسی به شما بدی کرد، نباید به میزان بدی او بدی کنید؛ بلکه باید در نظر داشته باشید که عدالت و انصاف مطلوب است، اما نیکی و احسان دارای ارزش بیشتری هستند. احسان به دو صورت است: یکی اینکه در پاسخ به نیکی کسی، بیشتر از آنچه او کردهاست، نیکی کنید و دیگری اینکه در پاسخ به بدی، نیکی کنید. خداوند هم دوست دارد که بندگانش به جای عمل به عادلانه، به احسان و نیکی بپردازند. در قرآن آمده است که خداوند ظلم را میبخشاید و کسانی که صبر و گذشت میکنند، مورد محبت و رحمت قرار میگیرند.
عدل آنست که در ستد و داد راست ستانی و راست دهی، احسان آنست که چرب دهی و خشک ستانی، عدل حلالست و نیکو، امّا احسان نیکوتر، همچنین بجای کسی که بجای تو نیکویی کرد نیکویی کنی چنانک وی کرد حلالست و نیکو، امّا اگر بیفزایی احسانست و آن نیکوتر، و بجای آن کس که با تو بد کرد بد کنی حلالست امّا عفو نیکوتر، و اگر بجای آن بد کار نیکویی کنی باز نیکوتر، اینست که گفت عزّ جلاله: «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ».
هوش مصنوعی: عدل به معنای برقرار کردن تساوی و راستکرداری در معاملات و ارتباطات است، در حالی که احسان به معنای بخشش و محبت بیشتر و دادن نعمتهای اضافی به دیگران میباشد. عدل خوب و مطلوب است، اما احسان حتی بهتر از آن است. همچنین، زمانی که کسی به ما نیکی میکند، نیکو کردن به جای او نیز خوب است، اما اگر به نیکی خود بیفزاییم، احسان به شمار میآید که بهتر است. برعکس، اگر کسی با ما بدی کند، پاسخ به بدی او با بدی مجاز است، اما عفو و بخشش از آن بهتر است. در نهایت، اگر به جای بدی کردن با آن فرد، کار خوبی انجام دهیم، این نیز نیکوترین عمل است. به این ترتیب، خداوند در قرآن میفرماید: «بدی را با بهترین روش دفع کن».
... ثمّ قال: «وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبی» همانست که گفت: «وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی» جای دیگر گفت: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» مؤمنانرا در آموخت که پیوستن رحم نه همه بسلام زبان و پرسیدن ایشانست که ببذل احسانست و درست است خبر که یکی از مصطفی (ص) پرسید که برّ با که کنم؟ گفت با مادر خویش، گفت پس با که؟ گفت با پدر خویش، گفت دیگر با که؟ گفت: الاقرب فالاقرب هر که با تو نزدیکتر ببرّ تو اولیتر. درین خبر، مادر را مقدّم کرد بر پدر و بر حق پدر بیفزود زیرا که به برّ مادر اولیتر و بطاعت پدر. و در خبری دیگر گفت: امّک و اباک و اختک و اخاک ثمّ ادناک فادناک. سدیگر خبر درین معنی آنست که مصطفی (ص) را پرسیدند از نفقات گفت: «زوجتک تقول اطعمنی او طلقنی و مملوکک یقول اطمعنی او بعنی و ابنتک تقول الی من تکلنی».
هوش مصنوعی: سپس گفته شده است که «و پرداختن به خویشاوندان» همان چیزی است که در آیه «و مال را به خاطر عشق و محبت به خویشاوندان بدهید» آمده است. در جای دیگری گفته شده: «حق خویشاوند را ادا کن». مؤمنان آموختهاند که پیوند با خویشاوندان تنها به زبان و پرسش کردن از آنها نیست، بلکه بر اساس احسان و کمک به آنها نیز تعریف میشود. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) پرسیده شد که چگونه با کسانی که به آنها نزدیک هستیم، رفتار کنیم. ایشان فرمودند: «با مادر خود آغاز کن» و سپس به پدر و دیگر خویشاوندان اشاره کردند و گفتند: «نزدیکترین افراد را برگزین». در این حدیث، مادر بر پدر مقدم میشود، چرا که احترام به مادر بر پدر اولویت دارد. همچنین در حدیث دیگری آمده است: «مادر، پدر، خواهر و برادر و بعد نزدیکترین خویشاوندان خود را در نظر بگیر». در خبری دیگر نیز درباره نفقه و خرجکردن گفته شده که زن از شوهرش درخواست نفقه میکند و این خواستهاش به طلاق منجر خواهد شد، در حالی که بنده ممکن است از صاحب خود بخواهد که او را طعام دهد یا بفروشد و دختر ممکن است بپرسد که به چه کسی باید اتکا کند.
و در خبرست که مردی گفت یا رسول اللَّه (ص) عندی دینار یک دینار دارم چکنم؟
هوش مصنوعی: مردی به پیامبر (ص) گفت: ای رسول خدا، من یک دینار دارم، با آن چه کار کنم؟
گفت: انفقه علی نفسک بر خود بکار بر، گفت عندی آخر؟
هوش مصنوعی: او گفت: بر خود هزینه کن، و پرسید: آیا نزد من چیزی باقی مانده است؟
گفت: انفقه علی عیالک بر عیال خود بکار بر، و عیال مرد اهل اوست و فرزندان خرد یا مضطر او و پدر و مادر وبال مانده بر او، گفت عندی آخر؟ گفت: انفقه علی خادمک بر برده و خادم خود بکار بر، گفت عندی آخر؟ گفت: انفقه علی دابّتک بر ستور خود بکار بر، گفت عندی آخر؟ گفت: انت ابصر اکنون تو به دانی.
هوش مصنوعی: گفت: هزینه زندگی خانوادهات را بپرداز و بر روی خانوادهات سرمایهگذاری کن، زیرا خانواده شامل همسر و فرزندان کوچک یا نیازمند توست و همچنین والدینت که بار خود را بر دوش تو گذاشتهاند. فرد پرسید: آیا مورد دیگری هست؟ گفت: هزینه خدماتدهندهات را بپرداز و بر روی برده و خدمتکار خود نیز سرمایهگذاری کن. دوباره پرسید: آیا چیز دیگری هست؟ گفت: هزینه مرکبت را بپرداز و بر روی وسیله نقلیه خود نیز کار کن. در نهایت گفت: تو خود بهتر میدانی اکنون چه اموری را باید در نظر بگیری.
و تعظیم رحم پیوستن را ببرّ وصلت دادن پدر و مادر کافر را گفت: «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلی أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما» اگر پدر و مادر با تو جنگ کنند و باز کوشند که مشرک شو و انباز گیر با من تو ایشان را در آن فرمان مبر، آن گه گفت: «وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً» امّا در دنیای خویش و نعمت دنیا با ایشان بنیکویی زندگانی کن. جای دیگر گفت در تهدید قاطع رحم: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ» چنان میپندارید و میبیوسید که اگر بر سر کس سالار گردید یا بر سر قومی راعی یا بر سر رعیّت والی یا بر سر اهل بیت خویش سالار «أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ» که بیداد کنید در زمین و افزونی جویید و رحمها برید، «أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ» ایشان که این کنند اللَّه تعالی بر ایشان لعنت کند و از راه پذیرفتاری دور کند، گوش دل ایشان کر گرداند و چشم دل ایشان نابینا.
هوش مصنوعی: اگر پدر و مادر شما تلاش کنند که شما را به کفر و شرک وادار کنند، باید به آنها گوش ندهید، اما در زندگی روزمره و در نعمتهای دنیا باید با آنها خوب و با محبت برخورد کنید. همچنین هشدار داده شده که اگر در جایگاه قدرت قرار بگیرید و از آن برای بیعدالتی و قطع روابط خانوادگی استفاده کنید، سبب لعنت و دوری از رحمت خداوند خواهید شد و خداوند قلوب شما را خواهد بست.
«وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ» مفسران گفتند فحشاء درین آیت زنا است چنانک گفت: «قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ» یعنی الزّنا، و گفتهاند فحشاء اینجا بخل است چنانک در سوره البقرة گفت: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ» و مصطفی (ص) گفت: «ان اللَّه یبغض الفاحش المتفحش البذی»
هوش مصنوعی: در این متن، مفسران نظرات مختلفی دربارهی معنای واژه «فحشاء» در آیات قرآن بیان کردهاند. برخی از آنان بر این باورند که فحشاء به زنا اشاره دارد، در حالی که دیگران معتقدند منظور از آن بخل است. همچنین، در احادیث نیز بر نفرت خداوند از افرادی که عمل زشت را علنی میکنند تأکید شده است.
زشت دارد اللَّه تعالی هر بخیل بد گوی از شرم تهی، و بر جمله فحشاء آن زشتها است از فعل و از قول که مروت را خراب کند و مرد را بد نام کند. عبد اللَّه مسعود را گفتند فلان کس همه روز دزدی میکند و همه شب قرآن میخواند، جواب داد که: ستنهاه قراءته، و این از قول خدای تعالی گفت جلّ جلاله: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ».
هوش مصنوعی: خداوند متعال از بخیلانی که بدگویی میکنند، بیزار است و چنین کردارهایی که موجب ننگ و عیب جویی دیگران میشود، ناپسند است. عبدالله مسعود به کسی که درباره فردی که هر روز دزدی میکرد و شبها قرآن میخواند، گفتند، اشاره کرد که قرائت قرآن باید او را از این اعمال زشت باز دارد، و این مطابق آیهای از خداوند است که میفرماید: «نماز انسان را از الفحشاء و منکر باز میدارد».
و مردی بار خواست بدر حجره عایشه صدّیقه مادر مؤمنان، رسول (ص) گفت سه بار که بد مردیست آن گه گفت وی را بار ده! چون درآمد وی را بنواخت و با وی سخنان خوش گفت چون بیرون شد عایشه گفت یا رسول اللَّه این مرد را آن گفتی که گفتی و چون در آمد با وی چنان کردی! جواب داد رسول خدای (ص): «ان ابغض الناس الی اللَّه من یکرم اتقاء فحشه»
هوش مصنوعی: مردی تقاضای بار از عایشه، همسر پیامبر (ص) کرد. پیامبر (ص) سه بار گفت که این مرد بد است، اما بعد از ورود او، به گرمی از او استقبال کرد و با او صحبتهای خوشی کرد. وقتی مرد بیرون رفت، عایشه از پیامبر پرسید که چرا چنین گفت، در حالی که در عمل به گونهای دیگر برخورد کرد. پیامبر (ص) پاسخ داد: «بدترین مردم در نظر خدا کسی است که دیگران را برای جلوگیری از بدزبانیاش مورد احترام قرار دهد.»
بترینه مردمان بنزدیک اللَّه تعالی آن کس است که مردمان او را نیکو دارند از بیم فحشاء زبان وی، «وَ الْمُنْکَرِ» این منکر بقول مفسران شرکست و گواهی بدروغ. و قیل ما لا یعرف فی شریعة من شرایع الانبیاء منکر انست که هیچ شریعت از شرایع انبیا بآن نیامده و نه هیچ سنّت بوی رفته، و گفتهاند هر چه علم و خرد بر آن منکرست آن منکر است، هر گفتاری و کرداری که پیغام آسمان را بر آن انکارست و آن را از خدای تعالی و رسول نکیر، منکر آنست، «وَ الْبَغْیِ»: بغی نامیست بیداد را و حسد را، از بیدادست آنجا که گفت: «بَغی بَعْضُنا عَلی بَعْضٍ» و از حسد است آنجا که گفت: «بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» و این بغی جای دیگر تفسیر کرد گفت: «حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ» و بدان که مفسران بغی را در همه قرآن بر چهار وجه تفسیر کردهاند: یکی بمعنی زنا چنانک در سوره مریم گفت: «وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا» یعنی زانیة کقوله فی النّور: «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ» یعنی علی الزّنا. وجه دوم بغی است بمعنی حسد چنانک گفت: «وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ» یعنی حسدا منهم. وجه سوم بغی است بمعنی معصیت چنان که گفت: «فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ» ای ضررها علیکم وجه چهارم بغی است بمعنی ظلم چنانک در اعراف گفت: «وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ» یعنی الظلم، و در عسق گفت: «إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ» یعنی الظلم، و درین آیت گفت: «وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ» یعنی الظلم، «یَعِظُکُمْ» ای یحذّرکم و ینهاکم عن هذا کلّه، «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» ما امرتم به و هو ثلث و نهیتم عنه و هو ثلث فتتّعظوا.
هوش مصنوعی: بهترین انسانها نزد خداوند، کسی است که مردم به خاطر حفاظت از او از زبان فحش، او را محترم میدارند. «منکر» به معنای شرک و گواهی دروغ است. همچنین، هر چیزی که در شرایع انبیا وجود ندارد و یا هیچ سنتی به آن تعلق ندارد، منکر محسوب میشود. به بیان دیگر، هر چیزی که بر اساس علم و عقل غیرقابل قبول است، منکر است. به هر بیانی که پیام الهی را انکار کند و آن را از جانب خدا و رسولش دانسته نشمارد، منکر است. «بغی» به معنای بیداد و حسد است. بیداد به این معناست که برخی بر دیگران ظلم کنند و حسد هم به معنای تمایل به جلوگیری از رحمت الهی به دیگران است. مفسران در قرآن معانی مختلفی برای بغی ذکر کردهاند: یک معنا زنا است، معنای دیگر حسد، معنای سوم معصیت و معنای چهارم ظلم. در آیات مختلف قرآن، بغی به ظلم و غیرحق اشاره دارد. در نهایت، خداوند شما را از این موارد بازمیدارد تا به یادآوری و تعقل دعوت شوید.
قال ابن مسعود هذه الآیة اجمع آیة فی القرآن للخیر و الشرّ و اجمع آیة لحلال و حرام. و روی انّ عمر بن عبد العزیز رفع لعن بنی هاشم و وضع هذه الآیة موضعه علی المنابر. و روی انّ النبی (ص) قرأ علی الولید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» الی آخر الآیة» فقال له یا بن اخی اعد فاعاد علیه، فقال انّ له و اللَّه لحلاوة و انّ له لطلاوة و انّ اعلاه لمثمر و انّ اسفله لمغدق، ما هو بقول البشر.
هوش مصنوعی: ابن مسعود میگوید که این آیه جامعترین آیه در قرآن برای بیان خیر و شر و همچنین حلال و حرام است. نقل شده که عمر بن عبدالعزیز لعنت بر بنی هاشم را متوقف کرد و این آیه را در خطبههای خود خواند. همچنین روایت شده که پیامبر (ص) این آیه را برای ولید خواند: «خداوند به عدالت و نیکی دستور میدهد» و ولید آن را دوباره برای پیامبر خواند. پیامبر فرمود که این آیه واقعا شیرین و دلنشین است و بالاترین بخش آن میوهدار و پایینترین بخش آن پربار است و این سخن، سخن بشر نیست.
«وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ» ای اتموا ما ضمنتم من احکام الدّین. و قیل اوفوا نذورکم اذا نذرتم للَّه نذرا. و قیل هو الایمان میگوید عهدی که با خدای تعالی کنید و پیمانی که با وی بندید در کار دین تمام بسر آرید و نذری که کنید بجای آرید و سوگندان که خورید راست دارید، «وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکِیدِها» و سوگندان که خورید بنام خدای و پیمان که بندید و آن را بذکر خدای محکم کنید مشکنید، حکم آیت عامست امّا خطاب با انصار است که با رسول خدا (ص) بیعت کردند و احکام دین در پذیرفتند و خدای تعالی را در آن عهد بر خود گواه گرفتند اینست که گفت: «وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا» ای شاهدا و رقیبا، این واو حالست یعنی در آن حال که پیمان بستید خدای را و بر خود گواه گرفتید که وفا کنید. و قیل «وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا» ای ضمینا یعنی ضمن لکم بالجنّة اذا وفیتم معنی آنست که ربّ العزّه ایشان را گفت بیعتی که با رسول خدای کردید و سوگند خوردید که وی را نصرت کنید و خدای را کفیل و ضمین خود کردید ببهشت اگر وفا کنید اکنون آن عهد وفا کنید و سوگندان مغلّظه را دروغ مسازید، «إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» من نقض العهد و الوفاء به.
هوش مصنوعی: عهد و پیمان خود را با خداوند به خوبی انجام دهید زمانی که با او عهدی بستید. این به معنای این است که باید به احکام دین پایبند باشید و نذری که برای خدا میکنید را به جا آورید. همچنین باید به وعدههایی که میدهید وفادار بمانید. در این آیه بیان شده است که وفای به پیمان و سوگند، یک واجب عمومی است، اما در اصل به کسانی اشاره دارد که با پیامبر اسلام (ص) بیعت کرده و احکام دین را پذیرفتهاند. آنان خدا را شاهد و گواه خود در این پیمان گرفتند و به او گفتند که به آنها در صورت وفاداری به این وعدهها پاداش بهشت خواهد داد. بنابراین، اکنون زمان آن است که به عهد و سوگندهای خود پایبند باشید و از دروغگویی درباره این وعدهها پرهیز کنید؛ چرا که خداوند به خوبی از اعمال شما آگاه است.
پس آن گه مثل زد نقض عهد را فقال: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها» ای لا تکونوا فی نقضکم عهود النّاس بعد توکیدها کالمرأة الخرقاء الّتی نقضت غزلها، «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ» ای من بعد قتل و ابرام، «أَنْکاثاً» ای طاقة طاقة، جمع نکث و هو ما نکث و نقض بعد الغزل و القتل، زنی بود در عرب او را ریطة بنت سعد می گفتند و عادت وی پشم رشتن بود، آن گه پشم رشته خویش باز میشکافت و تافته را ناتافته میکرد، باز دیگر باره میرشت و باز میشکافت. معنی آنست که: لا تستخفّوا باسم اللَّه عزّ و جل بعد ان آمنتم به و عظّمتموه و استمسکتم به و بنیتم الدّین علی تصدیقه پس از آنک ایمان آوردید و تعظیم اسلام و ایمان در دل گرفتید و بزرگ داشت نام و ذکر حق را عهدها و عقدهای خود بآن محکم کردید اکنون آن را بمگردانید و استخفاف بنام و ذکر حق بنقض آن عهد مپسندید و چون آن زن مباشید که نقض غزل خویش میکرد، قومی گفتند این زن برین شکل و صورت خود نبودست و معنی آنست که ربّ العالمین ناقضان عهد را مثل زد گفت چون زنی مباشید که صفت وی این باشد که شما اگر شنوید که زنی برین صفت و برین فعل هست وی را در آن فعل بنکوهید و نپسندید، نقض عهد همچنین است. اینجا سخن منقطع شد، پس گفت: «تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ» ای غشّا و غلا، منصوب لانه مفعول له یعنی تتّخذون ایمانکم للغش و الدّخل و کلّ ما دخله عیب. قیل مدخول و فیه دخل، «أَنْ تَکُونَ» یعنی بان تکون، «أُمَّةٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّةٍ» ای قوم اغنی و اعلی من قوم، یعنی لا تغدروا بقوم لقلّتهم و کثرتکم و قد وثقوا بکم.
هوش مصنوعی: پس در ادامه، مانند زنی که عهد خود را شکسته است، گفته شده: «و مانند آن زنی نباشید که گلابش را پاره کرده است». ای گروه، در پیمان شکنی خود مانند زنی بیدقت نباشید که پس از بافتن پشم، آن را باز میکند و دوباره میبافد. این زن در عرب به نام ریطة بنت سعد مشهور بود و عادتش این بود که پشم را ببافد و سپس به آسانی آن را بگسلت و دوباره بافت میکرد. یعنی، شما نباید به نام خداوند پس از ایمان آوردن و بزرگداشتن او، به عهدهای خود خیانت کنید و مانند آن زن رفتار کنید که پیوسته عهد خود را میشکست. خداوند ناقضان عهد را به این صورت مثال زده است؛ زیرا اگر شما بشنوید که زنی چنین رفتاری دارد، او را سرزنش خواهید کرد و نخواهید پسندید. همچنین پیمان شکنی ناپسند است. سپس بیان شده: «شما به سوگندهایتان به عنوان فریب و نیرنگ عمل میکنید»، یعنی سوگندهای خود را وسیلهای برای فریب قرار میدهید. در نهایت توصیه شده که به خاطر زیادتی خود بر قوم کمتری خیانت نکنید.
مجاهد گفت: این در شأن قومی است که با قومی عهد داشتند، پس قومی دیگر را از ایشان توانگرتر و عزیزتر دیدند نقض عهد آن قوم کردند و کثرت و عزّت این قوم را با ایشان پیوستند، ربّ العالمین ایشان را ازین نهی کرد، اربی مأخوذ من ربا الشّیء یربو اذا کثر، «إِنَّما یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ» ای یختبرکم باختیار الاحوال بالعزّ و الذل و الغنی و الفقر. و قیل یختبرکم بما امر و نهی، «وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» من الوفاء بالعهد و نقض العهد.
هوش مصنوعی: مجاهد گفت: این رفتار در شأن قومی است که با قومی دیگر پیمانی بستهاند. زمانی که قومی دیگر را از آنها توانگرتر و محترمتر دیدند، عهد خود را نقض کردند و به وفور و عزت آن قوم پیوستند. خداوند از این کار نهی کرد و گفت که او شما را به وسیله این امور آزمایش میکند. این آزمایش شامل قدرت، ذلت، ثروت و فقر است. همچنین گفته شده است که او شما را به وسیله آنچه که امر و نهی شده، آزمایش میکند و روز قیامت آنچه را که در آن اختلاف داشتید، برای شما روشن خواهد کرد. موضوعی که در این میان مطرح است، وفا به عهد و نقض آن است.
«وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً» علی ملّة واحدة و دین واحد، «وَ لکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ» عن دینه بخذلانه عدلا منه، «وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ» لدینه بتوفیقه فضلا منه، «وَ لَتُسْئَلُنَّ» یوم القیامة، «عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» فی الدّنیا.
هوش مصنوعی: اگر خدا میخواست، میتوانست همه شما را با یک ملت و یک دین واحد بسازد، اما او هر کسی را که بخواهد، به گمراهی میکشاند و هر کسی را که بخواهد، به هدایت میکند. در روز قیامت از شما درباره اعمالی که در دنیا انجام دادهاید، سوال خواهد شد.
«وَ لا تَتَّخِذُوا أَیْمانَکُمْ دَخَلًا» ای خدیعة و فسادا، «بَیْنَکُمْ» فتغروا بها النّاس فیسکنوا الی ایمانکم و یأمنوا بها ثمّ تنقضونها و تحنثون فیها، «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» فتهلکوا بعد ما کنتم آمنین. و قیل اتّخاذ الایمان دخلا ان یتوصل بها الی الذّهاب باموال النّاس، یعنی انکار الحقوق و الحلف علیها کاذبا. و قوله: «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» ای یهلک هذا الحالف بعد امنه من الهلاک، و العرب تقول لکلّ مبتلی بعد عافیة او ساقط فی ورطة بعد سلامة زلّت قدمه. و قیل هذا وعید للحالف باسم اللَّه کاذبا بالخروج عن الاسلام، «وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» یقال لا یحول علی صاحب عین الغموس الحول حتّی تصیبه قارعة، «وَ لَکُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» یعنی فی الآخرة و هو نار جهنم.
هوش مصنوعی: از استفاده از سوگندها به عنوان وسیلهای برای فریب و فساد بپرهیزید. در اینجا منظور این است که شما با استفاده از سوگندهای خود مردم را بدین وسیله فریب میدهید و آنها به شما اعتماد میکنند و احساس امنیت خواهند کرد، اما سپس شما عهد خود را میشکنید و آنان را در خطر قرار میدهید. این موضوع میتواند منجر به سقوط و هلاکت شما پس از آن شود که احساس امنیت داشتید. همچنین این میتواند به معنای کتمان حقوق مردم و سوگند دروغ به منظور رسیدن به مال آنها باشد. همچنین به این موضوع اشاره شده که سوگند دروغ به نام خدا، ممکن است به خروج فرد از اسلام منجر شود. و در نهایت، عذابهای سختی در انتظار کسانی است که دیگران را از راه خدا منحرف میکنند و آنها عذاب بزرگ و شدیدی در آخرت خواهند داشت.
«وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا» ای لا تنقضوا العهد لعرض تأخذونه من اعراض الدّنیا و ان کان عندکم کثیرا فهو قلیل لانّه یفنی، «إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ» من الثواب علی الوفاء، «خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» ذلک.
هوش مصنوعی: «عهد خداوند را با بهایی اندک نفروشید»؛ یعنی نباید پیمانهای خود را به خاطر منافع دنیوی که ممکن است حتی زیاد هم به نظر برسند، بشکنید، زیرا آن منافع به هر حال زودگذر و نابودشدنی هستند. «مکافات در نزد خدا» که به خاطر وفاداری به عهد و پیمان میدهند، «برای شما بهتر است اگر میدانستید» که چه ثوابی در آن نهفته است.
«ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ» ای ما عندکم من اعراض الدّنیا ینقضی و یفنی و ان کثر، «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ» من الثّواب و الکرامة، «باقٍ» دائم لا ینقطع، ای فلما عنده فاعملوا و علیه فاحرصوا. ابن کثیر «و ما عند اللَّه باقی» وقف کند بیا، «وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا» بنون قراءت مکّی و عاصم و شامی است باقی بیا خوانند، ای و لیثیبن اللَّه الصّابرین علی ما امرهم به و الصّابرین عمّا نهاهم عنه، «أَجْرَهُمْ» ای ثوابهم، «بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» من الاعمال الحسنة و لیغفرن لهم من الاعمال السیئة «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» قید بالایمان لانّ اعمال الکفّار غیر معتد بها، «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً» قال ابن عباس: حیاة طیبة فی الدّنیا بالرّزق الحلال و تیسیر صالح الاعمال و تصفیة حیاته من الهموم و الآفات، و روی عنه ایضا: قال الحیاة الطیّبة القناعة، یقال عنی بذلک قوت یوم بیوم و هو عیش الرّسول (ص) و الصّالحین. و قال الحسن لیس لاحد حیاة طیّبة الّا فی الجنّة، «وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» یعنی مضاعفة الجزاء فی الآخرة.
هوش مصنوعی: هر چیزی که شما در این دنیا دارید به مرور زمان از بین میرود، حتی اگر زیاد باشد، اما آنچه در پیشگاه خداوند است، همواره باقی میماند و هرگز تمام نمیشود. بنابراین باید برای آنچه در دست خداست، تلاش کنید و برای آن حرص بورزید. خداوند به کسانی که صبر میکنند، پاداش خواهد داد. او به صابران در برابر آنچه که به آنها فرمان داده و همچنین صابران در برابر چیزهایی که از آنها نهی کرده، پاداش میدهد و ثواب آنها را به بهترین شکل عملشان خواهد داد. همچنین، کسانی که عمل صالح انجام میدهند، چه مرد و چه زن، در صورتی که مؤمن باشند، زندگی خوبی در دنیا خواهند داشت که شامل روزی حلال و آسانی در انجام کارهای نیک است. زندگی خوب همچنین به معنای داشتن آرامش و دوری از مشکلات است. براساس نظر یکی از علما، زندگی خوب به معنای قناعت است، به گونهای که انسان فقط به اندازه نیاز روزانه خود زندگی کند، که این همان روزگار پیامبر و نیکوکاران است. برخی نیز معتقدند که زندگی خوب تنها در بهشت وجود دارد و در آخر خداوند پاداش آنها را مطابق با بهترین اعمالشان مضاعف میکند.
و قیل: «لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» دون اسوأها و لنغفرنّ سیّآتهم بفضلنا.
هوش مصنوعی: و گفته شده است: «ما به یقین پاداش آنها را به بهترین کاری که انجام دادهاند خواهیم داد» و از بدیهایشان خواهیم گذشت به برکت خودمان.
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ» یعین اذا اردت ان تقرأ القرآن، «فَاسْتَعِذْ» کقوله: «إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا» و الطّهارة مقدّمة علی الصّلاة یعنی اذا اردتم القیام الی الصّلاة، و کقوله: «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا» یعنی اذا أردتم الدّخول و آتیتم الباب، و کقول النبی (ص): «من اتی الجمعة فلیغتسل» یعنی من اراد ان یأتی. و کان (ص) اذا استنجی قال: اللّهم حصّن فرجی یعنی کان اذا اراد ان یستنجی، قوله: «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» یعنی سل اللَّه ان یعیذک و یعصمک، «مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» ای من وساوس ابلیس و مکایده معنی آنست که چون قرآن خواهی خواند از خدا بخواه تا ترا در زینهار و پناه خویش گیرد از وساوس ابلیس و ترا معصوم دارد از کید و ساز بد او، و این عصمت خواستن آنست که گویی: «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» پارسی آنست که باز داشت خواهم و پناه گیرم بخدای از آن دیو نفریده رانده.
هوش مصنوعی: وقتی که تصمیم گرفتی قرآن بخوانی، باید از خدا پناه بخواهی، مانند این که وقتی میخواهید نماز بخوانید، باید وضو بگیرید. همینطور وقتی که میخواهید وارد خانهای شوید، باید سلام کنید. پیامبر (ص) هم وقتی که به نماز جمعه میرفت، میفرمود باید غسل انجام دهید. وقتی هم که میخواستند از دستشویی خارج شوند، دعا میکردند که خداوند حفظشان کند. بنابراین، وقتی میگویی «استعذ بالله»، در حقیقت از خدا میخواهی که تو را از وسوسههای شیطان حفظ کند و در پناه خود قرار دهد. این دعا نوعی خواستار عصمت و حفاظت از خداوند در برابر مکر و فریب شیطان است. به این معناست که از خدا کمک میخواهی تا از شر شیطان و وسوسههایش دور بمانی.
قال ابن مسعود: لقد قرأت علی رسول اللَّه (ص) فقلت اعوذ بالسّمیع العلیم، فقال لی یا بن امّ عبد قال: «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» هکذا اقرانیه جبرئیل.
هوش مصنوعی: ابن مسعود میگوید: من قرآن را بر پیامبر خدا (ص) خواندم و گفتم به خداوند شنوا و دانا پناه میبرم. پیامبر به من گفت: «به الله از شیطان رانده شده پناه ببر». به همین شکل، جبرئیل به من آموخت.
و عن جبیر بن مطعم قال: رأیت رسول اللَّه (ص) یصلّی فقال: اللَّه اکبر کبیرا و الحمد للَّه کثیرا و سبحان اللَّه بکرة و اصیلا، اعوذ باللّه من الشیطان الرّجیم، من نفخه و نفثه و همزه، قال ابن مسعود: نفخه الکبر و نفثه الشعر و همزه الجنون.
هوش مصنوعی: جبیر بن مطعم میگوید: من رسول الله (ص) را در حال نماز دیدم که به این صورت دعا میکرد: "خداوند بزرگتر است، و ستایش مخصوص خداوند است، و سبحان الله در صبح و عصر." سپس گفت: "به خداوند پناه میبرم از شیطان رانده شده، از وزش او، از نفس او و از وسوسه او." ابن مسعود در این باره توضیح میدهد که "وزش" به معنی تکبر، "نفس" به معنی شعر و "وسوسه" به معنی جنون است.
و عن ابی سعید الخدری قال کان رسول اللَّه (ص) یقول: اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم ثمّ یقرأ، استعاذت
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری نقل میکند که پیامبر اسلام (ص) همیشه میفرمودند: «به خداوند پناه میبرم از شیطان راندهشده» و سپس شروع به خواندن میکردند.
فرض نیست امّا سنّتی مؤکّد است در نماز و در قراءت قرآن و پیش از قراءت مستحبّست نه بعد از قراءت، جماعتی اهل ظاهر چون داود بن علی و مالک و اصحاب ایشان گفتند پس از قراءت مستحبّست و همچنین روایت کردهاند از حمزه و از ظاهر لفظ قرآن بر گرفتهاند: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ» و این قول نه پسندیده است و بیشترین فقهاء و علماء دین و ائمّه سلف بر آنند که استعاذت پیش از قراءت مستحبّست چنانک خبر بدان آمده، و معنی الآیة: اذا اردت قراءة القرآن فاستعذ کما بیّناه، و الشیطان هو ابلیس و الرّجیم المطرود و الملعون.
هوش مصنوعی: در نماز و قرائت قرآن، بر اساس سنتی معتبر، مستحب است که قبل از خواندن قرآن استعاذه کنیم، نه بعد از آن. برخی از اهل ظاهر مانند داود بن علی و مالک و پیروانشان معتقدند که استعاذه بعد از قرائت مستحب است و بر این اساس نیز از حمزه روایاتی نقل کردهاند و به آیه قرآن اشاره میکنند که میگوید: «پس زمانی که قرآن را خواندی، به خدا پناه ببر». اما این نظر مورد قبول نیست و بیشتر فقهاء، علمای دین و امامان سلف بر این عقیدهاند که استعاذه قبل از خواندن قرآن مستحب است، همانگونه که در روایات آمده است. معنای این آیه این است که وقتی میخواهی قرآن را بخوانی، به خدا پناه ببر، زیرا شیطان، ابلیس و نفرینشده است.
کلبی گوید: شأن نزول این آیت استعاذت آن بود که رسول خدای در مبدأ وحی روزی بر در کعبه ایستاده بود سوره و النّجم همیخواند کافران مکّه بعضی حاضر بودند چون آنجا رسید که: «أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری» بر زبان وی برفت: تلک الغرانیق العلی منها الشّفاعة ترتجی، کفّار قریش آن از وی بشنیدند پنداشتند که محمّد خدایگان ایشان را ستود شادیها کردند و ندانستند که رسول خدای تعالی آنچ گفت بر سبیل انکار و استخفاف گفت یعنی که لات و عزّی و مناة آن بزرگواران باشند که بشفاعت ایشان امید باید داشت کلا و حاشا!! لکن اهل مکّه پنداشتند که محمّد (ص) آن سخن بحقیقت گفت شاد میبودند تا مصطفی (ص) سوره و النّجم بآخر برد، بآیت سجده رسید خدای را جلّ جلاله سجود کرد و در کعبه گشاده بود برابر وی و در کعبه بتان نهاده، کافران پنداشتند که محمّد (ص) خدایان ایشان را سجود کرد، ایشان نیز همه سجود کردند بر متابعت و موافقت وی، خبر در مکّه افتاد که محمّد (ص) بدین ما باز آمد که در میان سورهای که میخواند بتان را ستود و بآخر سوره ایشان را سجود کرد، و خبر باطراف افتاد که اهل مکّه در دین محمّد (ص) شدند و قرآن وی سماع کردند و خدای وی را سجود بردند و مسلمان شدند، جبرئیل (ع) آمد و گفت ای محمّد آن سخن چه بود که گفتی؟! که خلقی از آن در غلط افتادند، رسول (ص) گفت ای جبرئیل نمیبایست گفت آن سخن؟ جبرئیل گفت نه، که آن دیو در افکند تا مردمان را در غلط افکند، رسول از آن اندوهگین شد، آیت آمد که: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ» الآیة...
هوش مصنوعی: داستان به زمانی اشاره دارد که پیامبر اسلام در برابر کعبه و در حال خواندن سوره النجم بود. در این لحظه، برخی از کافران قریش در آنجا حضور داشتند و وقتی به آیهای رسید که نام چند بت را ذکر میکرد، تصور کردند که محمد این بتها را ستایش کرده است. این باعث شادی آنها شد، زیرا فکر میکردند محمد به خدایانشان احترام گذاشته است. اما در واقع، پیامبر چنین سخنی را بهعنوان انکار آنها بیان کرده بود.
پس از اتمام سوره و رسیدن به آیه سجده، پیامبر خدا را سجده کرد و کافران نیز به پیروی از او سجده کردند، زیرا همچنان در اشتباه بودند و فکر میکردند که پیامبر به خدایانشان عبادت کرده است. خبر این اتفاق به سرعت در مکّه پخش شد و بسیاری گمان کردند که مردم با دین محمد آشنا شدهاند و مسلمان شدهاند.
در این حین، جبرئیل به پیامبر آمد و از او درباره آن سخن پرسید. پیامبر با ناامیدی بیان کرد که به اشتباه چنین سخنی را گفته و جبرئیل به او گفت که آن بیان، از سوی شیطان بود تا مردم را در خطا بیندازد. سپس آیهای نازل شد که به ارسال پیامبران و حضور شیطان در آرزوهای آنها اشاره میکرد.
رسول (ص) گفت ای جبرئیل و اگر دیو ازین پس چیزی در افکند من چه کنم؟
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود: ای جبرئیل، اگر دیو از این به بعد چیزی به ذهنم القا کند، من باید چه کاری انجام دهم؟
ربّ العالمین این آیت استعاذت فرو فرستاد: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» چون قرآن خواهی که خوانی «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» بگوی تا اللَّه تعالی دیو از تو دور کند.
هوش مصنوعی: پروردگار عالم این آیه را نازل کرده است: «هنگامی که قرآن را میخوانی، از خداوند بخواه که از شیطان رانده شده پناه ببری.» بنابراین، هنگام خواندن قرآن باید بگویی: «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» تا خداوند شیطان را از تو دور کند.
و قال رسول اللَّه (ص): اذا قال العبد استعیذ باللّه من الشّیطان الرّجیم ولّی الشّیطان و لطرفیه جلبة فمه و دبره فاستعیذوا باللّه و لا تغفلوا فانّه لیس بغافل عنکم: «إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ»، اگر کسی گوید چونست که ربّ العزّه بنده را باستعاذت از شیطان خصوصا در وقت قرآن خواندن فرمود، گفت: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» و نگفت فاذا صلّیت فاذا صمت فاستعذ باللّه، بعد ما که وسوسه شیطان چنان که بوقت قرآن خواندن بود بوقت خیرات و طاعات دیگر هم بود؟ جواب آنست که شیطان را از هیچیز چندان غیظ نبود که از ذکر خدای تعالی بود و لهذا
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: وقتی بندهای از خداوند درخواست پناه بردن به او از شیطان رجیم کند، شیطان به سرعت به او نزدیک میشود و در دو طرف او مشغول میشود؛ بنابراین باید به خدا پناه ببرید و غافل نشوید، زیرا او از شما غافل نیست و او و قبیلهاش شما را از جایی که شما آنها را نمیبینید، مشاهده میکنند. اگر کسی بپرسد که چرا خداوند به بندهاش دستور میدهد در هنگام خواندن قرآن از شیطان پناه ببرد و نگفته که در هنگام نماز یا روزه نیز چنین کند، با وجود اینکه وسوسه شیطان در دیگر اعمال نیک نیز وجود دارد، پاسخ این است که شیطان به اندازه ذکر خداوند از هیچ چیز دیگر غیظ و خشم ندارد.
قال النّبی (ص): «ذکر اللَّه فی جنب الشیطان کالآکلة فی جنب ابن آدم»، و قرآن خواندن فاضلترین ذکرهاست، بس شیطان را از آن غیظ بیش آید و وسوسه بیش کند ازین جهة باستعاذت آن را مخصوص کرد.
هوش مصنوعی: نبی اکرم (ص) فرمودند: «یاد خداوند کنار شیطان مانند نوشیدن آب در کنار انسان است»، و خواندن قرآن بهترین نوع ذکر و یاد خداوند است. به همین دلیل، شیطان از این امر به شدت خشمگین میشود و وسوسههای بیشتری ایجاد میکند. به همین خاطر، استعاذه (پناه بردن به خدا) را مخصوص این موضوع قرار دادهاند.
اگر کسی گوید: اگر از شیطان استعاذت میباید کرد که وسوسه معصیت ازوست پس از خدای عزّ و جل نیز استعاذت میباید کرد که معصیت بنده بخواست و قضاء اوست تا بگوید که: اعوذ باللّه من اللَّه، جواب آنست که از خدای عزّ و جل هم خواست خیر است و هم خواست شرّ و از شیطان جز خواست شرّ نیست ازین جهة ازو بخدا استعاذت باید کرد، و نیز وسوسه شیطان مر بنده را از بهر هلاک و فساد بنده است، و ارادت و قضاء معصیت از اللَّه از بهر صلاح و تدبیر مملکت است، و اگر کسی استعاذت از اللَّه باللّه کند هم شاید که مصطفی (ص) گفته: اعوذ بعفوک من عقابک و برضاک من سخطک و اعوذ بک منک.
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که اگر باید از شیطان کمک بگیرم چون وسوسههای معصیت از اوست، پس باید از خدا نیز کمک بگیرم چون معصیت بنده به خواست و قضاوت اوست، پاسخ این است که خواست خدا شامل خیر و شرّ میشود، ولی از شیطان تنها شرّ و فساد ناشی میشود. به همین خاطر از او باید به خدا پناه برد. وسوسههای شیطان باعث هلاکت و فساد بنده است در حالی که اراده و قضاوت معصیت از سوی خدا برای تدبیر و ساماندهی امور است. بنابراین، اگر کسی از خدا پناه بخواهد، ممکن است به این مفهوم اشاره کند که رسول خدا (ص) فرمودهاند: «از عفو تو به سوی عذاب تو پناه میبرم و از رضایت تو به سوی خشم تو و از خود تو به سوی تو پناه میبرم.»
«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا» ای لیس لابلیس علیهم تسلّط اذا استعاذوا باللّه و توکلوا علیه، یعنی لیس علیهم سلطان الاغواء.
هوش مصنوعی: او هیچ تسلطی بر کسانی که ایمان آوردهاند ندارد. اگر آنها به خدا پناه ببرند و به او اعتماد کنند، در واقع شیطان هیچگونه قدرتی بر فریب دادن آنها نخواهد داشت.
«إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» اتّخذوه ولیّا فاطاعوه، «وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ» این ها گفتهاند که با شیطان شود یعنی بسببه و طاعته فیما یدعوهم الیه، «مُشْرِکُونَ» باللّه. و گفتهاند که باللّه شود یعنی و هم باللّه مشرکون. سفیان ثوری گفت: معنی آیت آنست که شیطان را بر مؤمنان دسترس نیست تا ایشان را بر گناهی دارد که نیامرزند، دست رس وی بر ایشانست که او را فرمان بردارند و طاعت او می ورزند و ایشان که او را با خدای انباز میگیرند. اشراک درین آیت همچون عبادتست در آن آیت که گفت: «لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ» و لم یعبد احد ابلیس و لم یدعه للَّه شریکا انّما عبادته و الاشراک به طاعته و ابتغاؤه رضاه، کقوله عزّ و جل: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» لم یسجدوا لاحبارهم و رهبانهم انّما اطاعوهم و اتّبعوهم و ابتغوا رضاهم فیما احلّوا و حرّموا.
هوش مصنوعی: سلطان و قدرت شیطان فقط بر کسانی است که او را به دوستانی گرفته و از او فرمانبرداری میکنند. این افراد در واقع به شیطان گوش میدهند و در پی رضایت او هستند، و به این ترتیب، به نوعی به خداوند شرک ورزیدهاند. در اینجا منظور از شرک، چیزی مشابه به عبادت است، چرا که هیچکس بهطور مستقیم ابلیس را عبادت نکرده است، بلکه عبادت او به معنای اطاعت و جلب رضایت او در چیزهایی است که حلال و حرام میکند. به همین ترتیب، در قرآن آمده است که برخی مردم علمای خود را بهجای خدا میگیرند؛ این افراد به آنها سجده نمیکنند، بلکه تنها به آنها اطاعت کرده و در پی جلب رضایت آنها هستند.
«وَ إِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ» ای اذا نسخنا آیة و انزلنا مکانها اخری، سبب نزول این آیت آن بود که مشرکان قریش گفتند: انّ محمّدا یسخر باصحابه یأمرهم الیوم بامر و ینهاهم عنه غدا و یأتیهم بما هو اهون علیهم و ما هو الّا مفتر یتقوّله من تلقاء نفسه گفتند محمّد باصحاب خود افسوس میدارد، امروز ایشان را کاری فرماید و فردا ایشان را از آن باز زند و کاری دیگر از آن آسان تر فرماید، این تغییر و تبدیل وی از آنست که این سخن از بر خویش مینهد بر مراد خویش، دروغیست که خود بر میسازد، چون ایشان این گفتند ربّ العزّه آیت فرستاد: «وَ إِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ» رفعناها و انزلنا غیرها لنوع من المصلحة، «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ» بمصالح العباد فیما ینزّل من النّاسخ و المنسوخ، «قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ» این جواب اذا است، «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ» در میان عارضست، آن گه گفت: «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ» حقیقة القرآن و فائدة النّسخ و التّبدیل و وجه المصلحة فیه. قراءت مکّی و ابو عمرو و زید از یعقوب بما ینزل بتخفیف است باقی بتشدید خوانند.
هوش مصنوعی: زمانی که آیهای را بجای آیهای دیگر قرار میدهیم، به این معنی است که یک آیه را نسخ کرده و آیه جدیدی نازل میکنیم. سبب نازل شدن این آیه این بود که مشرکان قریش میگفتند: محمد با اصحابش بازی میکند، امروز آنها را به کاری فرمان میدهد و فردا آنها را از آن باز میدارد و کاری دیگر را که برایشان آسانتر است میآورد. آنها معتقد بودند این تغییرات به خاطر این است که او فقط به دلخواه خود سخن میگوید و دروغی میبافد. به همین خاطر، خداوند آیهای نازل کرد که میفرماید که اگر آیهای را تغییر دهیم، برای مصلحتی است که خداوند بهتر از همه، به آن آگاهی دارد. مشرکان گفتند: تو فقط یک مفتری هستی. در پاسخ گفته شد که خداوند به آنچه نازل میکند، از همه بهتر آگاه است، و بیشتر آنها حقیقت قرآن و فایده نسخ و تغییر آیات را نمیدانند.
لقوله: «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ» روح القدس جبرئیل است و القدس مثقّل و مخفّف هر دو خواندهاند، مخفّف قراءت مکّی است و مثقّل قراءت باقی معنی آنست که ای محمّد بگوی ایشان را که این قرآن از نزدیک خدا فرو آورد جبرئیل آن جان پاک، نه دروغ است و نه بر ساخته مخلوق که فرو فرستاده اللَّه تعالی است براستی و صدق، «لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا» تا اللَّه باین قرآن دل مؤمنان و قدم ایشان بر جاده دین میدارد، در روز فراخی فرمان گرانتر و روز تنگی فرمان سبکتر، در تن درستی و حضر نماز تمام بهنگام بر پای و در سفر نماز نیمی و در بیماری نشسته و در ناتوانی خفته و در بیم بر ستور تا مؤمنان با فرمان میتاوند و بطوع بر آن میپایند، «وَ هُدیً» من الضّلالة «وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ» بانّهم من اهل الجنّة.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده است که قرآن به وسیله روح القدس، که همان جبرئیل است، نازل شده است. این گزیده که به دو صورت تلفظ میشود، به معنای این است که خداوند این کتاب را به جبرئیل وحی کرده و او آن را به پیامبر محمد (ص) رسانده است. این کتاب نه تنها حقیقت دارد، بلکه به راستی از جانب خداوند نازل شده است. هدف از این نزول، تثبیت دلهای مؤمنان و هدایت آنها به مسیر درست دین است. ایمان به این کتاب باعث میشود تا مؤمنان در وقتهایی که راحت و آسودهاند با قوت و در زمانهای دشوار با آرامش به عبادت و پیروی از اوامر الهی بپردازند. نماز در اینجا به صورتهای مختلف ذکر شده، از جمله در حال ایستاده، نشسته و حتی خوابیده، و در نهایت، این قرآن بشارتی برای مسلمانان است که به بهشت نزدیک خواهند بود.
«وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» آدمی و ما هو من عند اللَّه، کان غلام رومیّ یلازم رسول اللَّه (ص) و یحدّثه بما قرأ فی الانجیل، فقیل انّما یأخذ محمّد ما یأتی به منه و اسم ذلک الغلام یسار و قیل جبر. قال عکرمة هو غلام لبنی عامر بن لو یقال له یعیش، و قیل هو عابس مملوک کان لحویطب بن عبد العزی و کان قد اسلم فحسن اسلامه. و قال الضحّاک هو سلمان الفارسی. قال النحاس: و هذه الاقوال لیست بمتناقضة لانّه یجوز ان یکونوا اومأوا الی هؤلاء جمیعا و زعموا انّهم یعلّمونه، قوله: «لِسانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ» قرأ حمزة و الکسائی: یلحدون بفتح الیاء و الحاء و قرأ الباقون: یلحدون بضمّ الیاء و کسر الحاء و المراد بهذا اللّسان اللّغة و العرب تسمّی اللّغة و الکلام لسانا، و الالحاد المیل، و المعنی لغة الّذی یمیلون الیه و یزعمون انّه یعلّمک، «أَعْجَمِیٌّ» غیر عربیّ، «وَ هذا» القرآن منزل بلغة عربیّة، «مُبِینٌ» ای یعرف معناه من لفظه بادنی تأمّل.
هوش مصنوعی: ما به خوبی میدانیم که آنها میگویند معلم محمد تنها یک انسان است. در واقع، کسی که این اطلاعات را به او میدهد، غلامی رومی بود که همیشه در کنار رسول الله (ص) بود و مطالبی از انجیل را به او منتقل میکرد. نام این غلام به یاسر و برخی دیگر از منابع به جبر اشاره کردهاند. عکرمۀ میگوید که او غلام بنی عامر بن لو بود و نامش یعیش است، در حالی که برخی دیگر او را عابس، غلام حویطب بن عبد العزی، میدانند که اسلام آورده و ایمانش نیکو بود. ضحاک نیز او را سلمان فارسی معرفی کرده است. نُحاس میگوید که این نظرات با هم متناقض نیستند و ممکن است این افراد به طور کلی مورد اشاره قرار گرفته باشند.
در ادامه، به کلمه «لسان» اشاره میشود که در اینجا به معنای زبان است، زیرا عربها به زبان و کلام «لسان» میگویند. واژه «اللحاد» به معنای میل و انحراف است. بنابراین، منظور از "زبان" به معنای زبانی است که به آن تمایل دارند و تصور میکنند که محمد از آن آموخته است.
سپس اشاره میشود که این زبان «عجمی» (غیر عربی) است، در حالی که این قرآن به زبان عربی نازل شده و «مبین» است، یعنی معنایش با کمترین تامل به راحتی قابل فهم است.
و قیل معنی الآیة: انتم افصح العرب و ابلغهم و اقدرهم علی الکلام نظما و نثرا و قد عجزتم و عجز جمیع العرب عنه فکیف تنسبونه الی اعجمیّ الکن، یقال العجمی فی النّسب و الاعجمیّ فی الکلام.
هوش مصنوعی: این متن به بیان این نکته میپردازد که شما به عنوان عربها از نظر بلاغت و بیان، برترین و توانمندترین گروه هستید و با وجود این ویژگیها، نتوانستهاید به سبک و سیاقی که مورد نظر است، دست یابید. پس چگونه میتوان این سخن را به غیرعربها نسبت داد؟ در اینجا، واژه “عجمی” به نسبت و واژه “اعجمی” به شیوه بیان اشاره دارد.
«إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ» یعنی القرآن و انّه من عند اللَّه، «لا یَهْدِیهِمُ اللَّهُ» لا یوفّقهم و لا یرشدهم، هذا کقوله: «إِنْ تَحْرِصْ عَلی هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ» و کقول نوح: «وَ لا یَلِدُوا إِلَّا فاجِراً کَفَّاراً» لانّه کان قد قیل له لن یؤمن من قومک الّا من قد آمن، فقوله: «لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ» واقع لا یؤمنون فی علم اللَّه، «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» مولم دائم.
هوش مصنوعی: افرادی که به نشانههای خداوند ایمان نمیآورند، به هدایت خداوند نخواهند رسید و موفق نخواهند شد. این مشابه این است که اگر بخواهی آنها را هدایت کنی، خداوند کسانی را که میخواهد گمراه کند، هدایت نخواهد کرد. نوح نیز اشاره کرد که فرزندان چنین افرادی فقط فاسد و کافر خواهند بود، زیرا به او گفته شده بود که هیچکس از قوم او جز افرادی که قبلاً ایمان آوردهاند، ایمان نخواهد آورد. پس جمله «آنها به نشانههای خدا ایمان نمیآورند» بر این اساس است که در علم خداوند هیچگاه به ایمان نخواهند آمد و برای آنها عذابی دردناک وجود خواهد داشت.
«إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ» این آیت جواب ایشانست که گفتند: «إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ» یعنی لست بمفتر، «إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ» ای انّما یفتری الکذب الّذین اذا رأوا الآیات الّتی لا یقدر علیها الّا اللَّه عزّ و جل کذّبوا بها فهؤلاء اکذب الکذبة. قال ابن بحر اعلم انّهم هم اهل تلک الصّفة دون رسوله (ص) فردّ علیهم بالوصف دون النصّ اولا ثم ردّ نصّا فقال: «وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ» لا من یقولون له انت مفتر یعنی النّبی (ص).
هوش مصنوعی: فقط کسانی که به آیات خدا ایمان ندارند، دروغ میگویند. این آیه به کسانی که پیامبر را متهم به دروغگویی کردند، پاسخ میدهد و تأکید میکند که دروغگو فقط آنها هستند که نشانههای الهی را انکار میکنند. این افراد کسانی هستند که وقتی نشانههایی را میبینند که فقط خدا قادر به انجام آنهاست، آنها را کذب میدانند و بر این اساس، دروغترین افراد به شمار میآیند. در اینجا به وضوح مشخص میشود که این صفت شامل پیامبر نمیشود بلکه فقط شامل متهمکنندگان اوست. در نهایت، آیه بیان میکند که آنها در واقع دروغگویان هستند، نه کسی که به او اتهام دروغ میزنند.
روی عبد اللَّه بن حدّاد قال: قلت یا رسول اللَّه المؤمن یزنی؟ قال قد یکون ذلک، قال: قلت یا رسول اللَّه المؤمن یسرق؟ قال قد یکون ذلک، قال: قلت یا رسول اللَّه المؤمن یکذب؟ قال لا، ثمّ قرأ: «إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ».
هوش مصنوعی: روی عبد اللَّه بن حدّاد آمده است که او از پیامبر پرسیده: آیا مؤمن میتواند زنا کند؟ پیامبر در پاسخ اشاره کردند که ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد. سپس او پرسیده آیا مؤمن میتواند دزدی کند؟ پیامبر دوباره اشاره کردند که این نیز ممکن است. بعد از آن او پرسیده آیا مؤمن میتواند دروغ بگوید؟ و پیامبر پاسخ دادند که خیر، و سپس آیهای را خواندند که تنها کسانی که به آیات خدا ایمان ندارند، دروغ میبندند.
و عن ابی بکر الصّدیق رضی اللَّه عنه قال: ایّاکم و الکذب فانّ الکذب مجانب للایمان.
هوش مصنوعی: ابو بکر صدیق رضی الله عنه میگوید: مراقب باشید از دروغ گفتن، زیرا دروغ با ایمان سازگار نیست.