گنجور

۶ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «وَ أَوْحی‌ رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ» خداوند تو آگاهی افکند زنبور عسل را، «أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً» که خانه گیرید در کوه‌ها، «وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ (۶۸)» و در درخت و در بنائی که سازند.

«ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» پس میخورید از گل هر میوه‌ای، «فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ» در شوید در این راهها که اللَّه تعالی شما را ساخت، «ذُلُلًا» فرمانروا خویشتن بیفکنده و مسخّر شده، «یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها» می بیرون آید از شکمهای ایشان، «شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» شرابی رنگارنگ، «فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» در آن شرابست شفای مردمان، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (۶۹)» در آن نشانست ایشان را که در اندیشند.

«وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ» و اللَّه تعالی بیافرید شما را، «ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ» پس هم او میراند شما را، «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ» و از شما کس است که او را به پس باز برند، «إِلی‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ» با بترینه عمر و بترینه زندگانی، «لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً» تا بنداند و یاد ندارد هیچیز پس آنک یاد داشت و دانست، «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ (۷۰)»که اللَّه تعالی داناست و توانا.

«وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی‌ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ» و خدای فضل داد و افزونی لختی را از شما بر لختی در روزی، «فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ» هر خداونده‌ای چیزی از آنچ داده با پس نمی‌باید داد، «عَلی‌ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ» با برده خویش، «فَهُمْ فِیهِ سَواءٌ» تا برده و خداوند در آن یکدیگر را انباز باشند هم سان، «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (۷۱)» بکتاب من که اللَّه تعالی‌ام می‌منکر شوند و جحود می‌آرند.

«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً» و اللَّه تعالی آفرید شما را و کرد شما را هم از شما جفتانی، «وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ» و شما را آفرید و داد از جفتان شما، «بَنِینَ وَ حَفَدَةً» پسران و فرزندزادگان، «وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» و شما را روزی داد از پاکها و خوشها، «أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ» پس به بیهوده و ناچیز می‌گروند، «وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ (۷۲)» و بخدایی اللَّه تعالی کافر می‌شوند.

«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» و می‌پرستند جز از اللَّه تعالی، «ما لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَیْئاً» چیزی را که ندارد ایشان را روزی از آسمان و زمین هیچ، «وَ لا یَسْتَطِیعُونَ (۷۳)» و نه از آسمان آب توانند آورد و نه از زمین نبات.

«فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ» خدای تعالی را انباز مگویید و او را همتا مسازید، «إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۷۴)» خدای تعالی داند و شما ندانید.

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» مثل زد اللَّه تعالی خویشتن را، «عَبْداً مَمْلُوکاً» بنده‌ای بود درم خریده، «لا یَقْدِرُ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ» بر هیچیز از داشت و بند و گشاد نه پادشاه، «وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا» و دیگری که‌ آزاد بود مرو را روزی دادیم، «رِزْقاً حَسَناً» حالی فراخ و توانی فراخ و جهانی فراخ، «فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً» و او می‌بخشد از آن نهان و آشکارا، «هَلْ یَسْتَوُونَ» ایشان هر دو یکسان باشند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» ستایش نیکو اللَّه تعالی را، «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۷۵)» که بیشتر ایشان نادانانند.

«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» و اللَّه تعالی مثلی زد، «رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ» دو مرد یکی از ایشان گنگ، «لا یَقْدِرُ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ» بر هیچیز نه پادشاه و توانا، «وَ هُوَ کَلٌّ عَلی‌ مَوْلاهُ» و بر خداوند خویش باری گران، «أَیْنَما یُوَجِّهْهُ» هر جا که روی کند، «لا یَأْتِ بِخَیْرٍ» وی را هیچ نیکی نیارد، «هَلْ یَسْتَوِی هُوَ» یکسان بود او، «وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» و آن سخن گوی بداد فرمان نیکو گوی، «وَ هُوَ عَلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۷۶)» و او بر راه راست.

«وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و خدای تعالی راست دانش پوشیدههای آسمان و زمین، «وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ» و نیست کار خاستن رستاخیز که هنگام آید، «إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ» مگر چون تاوش چشم و از آن نزدیکتر، «إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (۷۷)» اللَّه تعالی بر همه چیز تواناست و پادشاه.

۵ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: «وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» الآیة... اثبات توحید است و توحید مایه دین است و اسلام را رکن مهینست، بی توحید طاعت مقبول نیست و با شرک عبادت بکار نیست، و بدانک حقیقت توحید دو بابست: یکتا گفتن و یکتا دانستن. اما یکتا گفتن سر همه علومست و مایه همه معارف و بناء دین و حاجز میان دشمن و دوست و آن را سه وصفست: اوّل گواهی دادن اللَّه را بیکتایی در ذات و پاکی از جفت و فرزند و انباز سبحانه و تعالی، دیگر گواهی دادن اللَّه تعالی را بیکتایی در صفات که در آن بی شبه است و بی مثل، آن وی را صفت‌اند نامعقول و کیف آن نامفهوم، نامحاط و نامحدود، از اوهام بیرون و کس نداند که چون، سدیگر گواهی دادن اللَّه تعالی را بیکتایی در نامها، حقیقی ازلی که آن نامها وی را حقایق اند و دیگران را عاریتی و آفریده، آنچ نام ویست آن نام وی را حقیقت است قدیم و ازلی بسزای وی، و آنچ نام خلقست آفریده است محدث بسزای ایشان، و اللَّه و رحمن نامهای وی‌اند که بآن نامها جز وی کسی را نخوانند: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا» سبحانه و تعالی.امّا یکتا دانستن در خدمتست و در معاملت و در همّت، در خدمت ترک ریا است و رعایت اخلاص و در معاملت تصفیت سرّ است و تحقیق ذکر و در همّت گم کردن هر چه جز از وی و باز رستن بآزادی دل از هر چه جز از وی.۶ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: «وَ أَوْحی‌ رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ» وحی اینجا بمعنی الهام است چنانک آنجا گفت: «وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی الْحَوارِیِّینَ» و معنی الهام آنست که ربّ العزّه در دل جانور افکند تا در طلب منافع خویش برود و آنچ مضرّت وی در آنست بپرهیزد و گفته‌اند که در آفرینش وی خود بر آن حالست و بر آن طبع چنانک زنبور عسل که در طباع وی نهاده خانه ساختن و از گل هر میوه‌ای خوردن. و النّحل اسم جنس یذکّر و یؤنّث و واحد النّحل نحلة مثل نخل و نخلة، «أَنِ اتَّخِذِی» ای بان اتّخذی، «مِنَ الْجِبالِ» ای فی الجبال من اینجا بمعنی فی است کقوله: «فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ» ای فی حیث امرکم اللَّه، و کقوله: «أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ» ای فی الارض، و احتمال کند که «مِنَ الْجِبالِ» من تبعیض بود، لانّ ذلک یوجد فی بعض الجبال، «بُیُوتاً» زنبور خانه را بیوت خواند از بهر آنک بخانه‌ها که ساخته آدمیان بود نیک ماند از حسن صنعت که در آنست و صحّت قسمت بر شکل مسدّس ساخته بالهام ربّانی، «وَ مِنَ الشَّجَرِ» یعنی فی الغیاض و الجبال و الصّحاری، «وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ» یرید منازل النّاس ای ما یبنون من السّقوف فیرفعونه و المعنی الهمها اللَّه ان تجعل بیوتها امّا فی جبل او شجر او فی منازل النّاس و ما یبنونه.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ أَوْحی‌ رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ» خداوند تو آگاهی افکند زنبور عسل را، «أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً» که خانه گیرید در کوه‌ها، «وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ (۶۸)» و در درخت و در بنائی که سازند.
هوش مصنوعی: خداوند به زنبور عسل الهام کرد که در کوه‌ها خانه بسازد و همچنین می‌تواند در درختان و در بناهایی که انسان‌ها می‌سازند، زندگی کند.
«ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» پس میخورید از گل هر میوه‌ای، «فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ» در شوید در این راهها که اللَّه تعالی شما را ساخت، «ذُلُلًا» فرمانروا خویشتن بیفکنده و مسخّر شده، «یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها» می بیرون آید از شکمهای ایشان، «شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» شرابی رنگارنگ، «فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» در آن شرابست شفای مردمان، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (۶۹)» در آن نشانست ایشان را که در اندیشند.
هوش مصنوعی: سپس از هر میوه‌ای بخورید و در راه‌های پروردگارتان که او شما را به آنها هدایت کرده است گام بردارید. این راه‌ها به قدری رام و تسخیرشده‌اند که شما به راحتی می‌توانید در آنها حرکت کنید. از شکم‌های آنها نوشیدنی‌ای با رنگ‌های مختلف بیرون می‌آید که در آن شفایی برای مردم وجود دارد. مسلماً در این موضوع نشانه‌ای برای کسانی است که در اندیشه و تفکر هستند.
«وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ» و اللَّه تعالی بیافرید شما را، «ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ» پس هم او میراند شما را، «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ» و از شما کس است که او را به پس باز برند، «إِلی‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ» با بترینه عمر و بترینه زندگانی، «لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً» تا بنداند و یاد ندارد هیچیز پس آنک یاد داشت و دانست، «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ (۷۰)»که اللَّه تعالی داناست و توانا.
هوش مصنوعی: خداوند شما را خلق کرد، سپس جان شما را می‌گیرد و از میان شما افرادی هستند که به سنین بسیار پایین برمی‌گردند. این امر برای این است که دیگر بعد از آن دانش و آگاهی‌اش را از دست بدهند. در واقع، خداوند دانا و تواناست.
«وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی‌ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ» و خدای فضل داد و افزونی لختی را از شما بر لختی در روزی، «فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ» هر خداونده‌ای چیزی از آنچ داده با پس نمی‌باید داد، «عَلی‌ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ» با برده خویش، «فَهُمْ فِیهِ سَواءٌ» تا برده و خداوند در آن یکدیگر را انباز باشند هم سان، «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (۷۱)» بکتاب من که اللَّه تعالی‌ام می‌منکر شوند و جحود می‌آرند.
هوش مصنوعی: خداوند برخی از شما را در روزی و نعمت‌ها بر برخی دیگر برتری داده است. پس کسانی که خدای آنها را بیشتر روزی داده است نباید بخواهند که آنچه را دارند به دیگران بازگردانند. در حقیقت، حتی با بردگان خود نیز باید به یکسان رفتار کنند. آیا آنها به نعمات خداوند کفر می‌ورزند و انکار می‌کنند؟
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً» و اللَّه تعالی آفرید شما را و کرد شما را هم از شما جفتانی، «وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ» و شما را آفرید و داد از جفتان شما، «بَنِینَ وَ حَفَدَةً» پسران و فرزندزادگان، «وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» و شما را روزی داد از پاکها و خوشها، «أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ» پس به بیهوده و ناچیز می‌گروند، «وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ (۷۲)» و بخدایی اللَّه تعالی کافر می‌شوند.
هوش مصنوعی: خداوند از جنس خودتان برای شما همسرانی قرار داد و برایتان از همین همسران، پسران و نوه‌ها آفرید. او به شما از نعمت‌های پاک و خوشمزه روزی داد. حال آیا به چیزهای بی‌ارزش و بی‌فایده ایمان می‌آورید و در عین حال به نعمت‌های خدا کفر می‌ورزید؟
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» و می‌پرستند جز از اللَّه تعالی، «ما لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَیْئاً» چیزی را که ندارد ایشان را روزی از آسمان و زمین هیچ، «وَ لا یَسْتَطِیعُونَ (۷۳)» و نه از آسمان آب توانند آورد و نه از زمین نبات.
هوش مصنوعی: و آن‌ها غیر از خداوند متعال، چیزهایی را می‌پرستند که نه توانایی تأمین روزی برایشان از آسمان و زمین را دارند و نه می‌توانند از آسمان آب بیاورند و نه از زمین گیاه.
«فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ» خدای تعالی را انباز مگویید و او را همتا مسازید، «إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۷۴)» خدای تعالی داند و شما ندانید.
هوش مصنوعی: به خداوند به گونه‌ای مشابه نگوید و برای او شبیه و همتا قرار ندهید. زیرا خداوند همه چیز را می‌داند و شما از بسیاری از امور بی‌خبر هستید.
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» مثل زد اللَّه تعالی خویشتن را، «عَبْداً مَمْلُوکاً» بنده‌ای بود درم خریده، «لا یَقْدِرُ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ» بر هیچیز از داشت و بند و گشاد نه پادشاه، «وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا» و دیگری که‌ آزاد بود مرو را روزی دادیم، «رِزْقاً حَسَناً» حالی فراخ و توانی فراخ و جهانی فراخ، «فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً» و او می‌بخشد از آن نهان و آشکارا، «هَلْ یَسْتَوُونَ» ایشان هر دو یکسان باشند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» ستایش نیکو اللَّه تعالی را، «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۷۵)» که بیشتر ایشان نادانانند.
هوش مصنوعی: خداوند مثالی زده است: بنده‌ای که خریداری شده و قدرت انجام هیچ کاری را ندارد، در مقایسه با کسی که خداوند به او روزی داده و آزاد است. او در برکت و توانایی‌اش فراخ است و از آنچه دارد، هم به طور پنهانی و هم به طور آشکارا انفاق می‌کند. آیا این دو نفر یکسان هستند؟ ستایش خداوند شایسته است، اما بیشتر مردم نمی‌دانند.
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» و اللَّه تعالی مثلی زد، «رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ» دو مرد یکی از ایشان گنگ، «لا یَقْدِرُ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ» بر هیچیز نه پادشاه و توانا، «وَ هُوَ کَلٌّ عَلی‌ مَوْلاهُ» و بر خداوند خویش باری گران، «أَیْنَما یُوَجِّهْهُ» هر جا که روی کند، «لا یَأْتِ بِخَیْرٍ» وی را هیچ نیکی نیارد، «هَلْ یَسْتَوِی هُوَ» یکسان بود او، «وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» و آن سخن گوی بداد فرمان نیکو گوی، «وَ هُوَ عَلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۷۶)» و او بر راه راست.
هوش مصنوعی: خداوند مثالی بیان می‌کند: دو مرد وجود دارند که یکی از آن‌ها لال است و توانایی انجام هیچ کاری را ندارد و بر مولای خود باری سنگین است. هر جا که او را هدایت کنند، هیچ خیری نمی‌تواند بیاورد. آیا او با کسی که به عدالت فرمان می‌دهد، برابر است؟ آن فردی که به عدالت امر می‌کند، بر راه راست است.
«وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و خدای تعالی راست دانش پوشیدههای آسمان و زمین، «وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ» و نیست کار خاستن رستاخیز که هنگام آید، «إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ» مگر چون تاوش چشم و از آن نزدیکتر، «إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (۷۷)» اللَّه تعالی بر همه چیز تواناست و پادشاه.
هوش مصنوعی: خداوند متعال، علم به امور پنهان آسمان‌ها و زمین را دارد و زمان برپایی قیامت به هیچ وجه جز به اندازه‌ی چشم برهم زدن نیست، بلکه حتی ممکن است نزدیک‌تر باشد. خداوند بر هر چیزی توانا و مالک است.