گنجور

۵ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: «وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» الآیة... اثبات توحید است و توحید مایه دین است و اسلام را رکن مهینست، بی توحید طاعت مقبول نیست و با شرک عبادت بکار نیست، و بدانک حقیقت توحید دو بابست: یکتا گفتن و یکتا دانستن. اما یکتا گفتن سر همه علومست و مایه همه معارف و بناء دین و حاجز میان دشمن و دوست و آن را سه وصفست: اوّل گواهی دادن اللَّه را بیکتایی در ذات و پاکی از جفت و فرزند و انباز سبحانه و تعالی، دیگر گواهی دادن اللَّه تعالی را بیکتایی در صفات که در آن بی شبه است و بی مثل، آن وی را صفت‌اند نامعقول و کیف آن نامفهوم، نامحاط و نامحدود، از اوهام بیرون و کس نداند که چون، سدیگر گواهی دادن اللَّه تعالی را بیکتایی در نامها، حقیقی ازلی که آن نامها وی را حقایق اند و دیگران را عاریتی و آفریده، آنچ نام ویست آن نام وی را حقیقت است قدیم و ازلی بسزای وی، و آنچ نام خلقست آفریده است محدث بسزای ایشان، و اللَّه و رحمن نامهای وی‌اند که بآن نامها جز وی کسی را نخوانند: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا» سبحانه و تعالی.امّا یکتا دانستن در خدمتست و در معاملت و در همّت، در خدمت ترک ریا است و رعایت اخلاص و در معاملت تصفیت سرّ است و تحقیق ذکر و در همّت گم کردن هر چه جز از وی و باز رستن بآزادی دل از هر چه جز از وی.

آزاد شو از هر چه بکون اندر
تا باشی یار غار آن دلبر

پیر طریقت گفت: همه چیزها را عبارت آسانست و یافت دشوار و در توحید یافت آسانست و عبارت دشوار، عبارت توحید از عقل بیرونست، عین توحید از توهّم مصونست، حادث در ازلی کوم است، توحید آنست که جز از یکی نبود، معروف بود عارف نبود، مقصود بود قاصد نبود، موحد آنست که او را جز ازو نبود تا آن گاه که این خود نبود همه خود او بود، توحید اقرار دیگرست و توحید معاملت دیگر، و توحید ذکر و رویّت دیگر، توحید اقرار را گفت: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ»، توحید معاملت را گفت: «بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ»، توحید ذکر و رؤیت را گفت: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ». بو حفص حدّاد گفت: توحید بتمییز از غیر اللَّه تعالی بیزار شدنست، توحید خاص در یکی رسیدنست،توحید خاص الخاص در یکی برسیدن است.

یا واحدا لم یقم توحیده احد
انت الوحید و انت الواحد الاحد
انّ الّذی بهم توحیده قصدوا
من حیث ما قصدوا توحیده جحدوا
توحید من صحح التوحید عن صدد
دون الطریق الی توحیده صدد

قوله: «وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ» جایهاست در قرآن که اللَّه منّت نهاد بر بندگان که رساننده نعمت منم و رهاننده از بلا و شدّت منم، پس ای بنده بد عهد نواخت ما بین و نعمت از ما دان و شکر از ما کن، نعمت که دادیم بدیگری حوالت مکن و عاجز بر ما بدل میار و غیری را بر ما مگزین. فردا بقیامت کافر را گوید کرا خواندی و کرا پرستیدی؟ همی پرسد و خود جلّ جلاله بوی داناتر! کافر گوید ترا پرستیدم لکن بت را انباز تو گفتم، باز مؤمن را گوید تو کرا خواندی و کرا پرستیدی؟ گوید خداوندا تو خود دانی که ترا پرستیدم و بیکتایی و یگانگی تو گواهی دادم، ربّ العزّه گوید من با هر کس معاملت بحکم اعتقاد وی کنم، کافر مرا شریک و انباز گفت، مؤمن مرا یکتا و یگانه گفت، ما در شریعت حکم چنان کرده‌ایم مر بنده‌ای را که میان دو شریک بود، که نفقه و کسوه وی بر هر دو شریک بود بقدر شرکت ایشان، ای کافر تو در دنیا بخداوندی ما اقرار دادی لکن با ما انبازی دیگر گفتی، من خداوندی خود را وفا کردم که در دنیا ترا آفریدم و روزی دادم و از بلاها نگه داشتم اکنون بت را گوی تا از عذاب آتش ترا نگاه دارد، من کار دنیا راست کردم، کار عقبی راست کردن از بت طلب کن: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»، باز بنده مؤمن در دنیا مرا یکتا گفت و یکتا دانست و در شریعت بنده‌ای که یک مالک دارد معاش و مصالح وی همه بر مالک بود لا جرم کار دنیاش کفایت کردم، نعمت دادم، هدایت دادم، و کار عقبی بر من که آن را کفایت کنم، از آتش برهانم، ببهشت رسانم، حلّه پوشانم، بر تخت نشانم، بدیدار و رضاء خود رسانم، زیرا که جز از من کسی دیگر ندارد، کار وی جز از من کسی نسازد.

«وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ» فایده آیت آنست که تا بنده بداند بحقیقت که نعمت و شدّت همه از اوست، بلا و راحت همه بارادت اوست و تقدیر او، دل در کسی دیگر نبندد، شفاء درد از غیری نجوید، داند که ضارّ و نافع یکیست، یگانه ضارّست، خداوند گشاد و بند و پادشاه بر سود و گزند و کلید دار جدایی و پیوند، نافع است سود نمای سود رسان و سپردن سودها بر وی آسان و سودها همه بدست او نه بدست کسان.

«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَکْرَهُونَ» عبد اللَّه منازل یگانه عصر خویش بود شیخ اهل ملامت، توانگری را دید که با درویشی مواسات همی کرد بمحقّری ناچیز این آیت بر خواند آن گه فراوی گفت: کیف یکون یوم القیامة اذا قال اللَّه هاتوا ما دفع الی السّلاطین و المغنّین فیؤتی بالدّواب و الاموال و الثّیاب الفاخرة. و یقول جلّ جلاله هاتوا ما دفع الیّ فیأتون بالکسر و الخرق و ما لا یؤبه له الا تستحیی من ذلک الموقف.

«وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ» الآیة... دو نجاست فراهم آمد: یکی فرث و دیگر دم، از میان هر دو بقدرت اللَّه تعالی شیر صافی پدید آمد گفت: «مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً» همچنین دو نطفه مهین در رحم فراهم آمد، آن گه از میان هر دو صورتی بدین زیبایی بتقدیر و تصویر اللَّه تعالی پدید آمد گفت: «وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ» دو کار صعب بر بنده جمع کند یکی بار معصیت، دیگر تقصیر در طاعت، آن گه از میان هر دو بفضل اللَّه رحمت و مغفرت پدید آمد گفت: «یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» هر کرا در سبق سبق و بدو بدو قلم در لوح برفت که شمع شرع دین و چراغ ایمان و یقین در سینه او بر خواهند افروخت اگر هیچ در خواب شود چون از خواب در آید شمع بیند افروخته بر سر بالین نهاده.

پیر طریقت گفت: الهی دانی بچه شادم؟ به آنک نه بخویشتن بتو افتادم، الهی تو خواستی نه من خواستم، دوست بر بالین دیدم چو از خواب برخاستم، از روی اشارت می‌گوید شیری که غذای تو است و حظّ تو، بر فرث و دم بگذرانیدم و از هر دو نگاه داشتم، پس توحید که حقّ ما است اولی تر که نگاه داریم تا بر دنیا و عقبی بگذرد و از هیچ دو اثر نگیرد، اگر اثر دنیا یا عقبی بر توحید نشیند آن گه ما را نشاید، توحید از دنیا عقبی پاکست، نور توحید هلاک آب و خاکست، فرا کردن دیده دل از خود یافت توحید را ادراکست.

۵ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: «وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» ای لا تعتقدوا المعبود اثنین اللَّه گفت جلّ جلاله بندگان خویش را که اعتقاد مکنید که معبود دواند که معبود خود یکیست، یکتای بی همتا، موجود بذات، موصوف بصفات، فلا تتّخذوا له شریکا فتکونوا قد جعلتم الهین اثنین و الاله الحقّ واحد با وی انباز مگویید که با پس او با شریک دو باشند و خدا خود یکیست، یکتایی و یگانگی صفت او، «فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ» یعنی فانا ذلک الاله الواحد فخافونی، چون بدانستید که معبود بسزا یکیست، یگانه، آن یکی و یگانه منم از من ترسید، آن گه سخن با «هو» برد گفت: «وَ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ای له جمیع ما فی السّماوات و الارض من الاشیاء لا شریک له فی شی‌ء من ذلک هو خالقهم و رازقهم و هو محییهم و ممیتهم، هر چه در هفت آسمان و هفت زمین خلقست و چیز همه ملک و ملک اوست، همه رهی و چاکر اوست، همه آفریده و صنع اوست، با وی در آن هیچ انباز نه، آفریننده و روزی دهنده همه اوست، زنده کننده و میراننده اوست، «وَ لَهُ الدِّینُ واصِباً» ای و له الطاعة دائما یعنی طاعته واجبة ابدا، ای لیس احد یطاع له الّا انقطع ذلک عنه بزوال او هلاک غیر اللَّه فانّ الطاعة تدوم له، و نصب واصبا علی القطع. و قیل واصبا ای شاقّا یعنی طاعته واجبة علی کلّ الاحوال و ان کان فیها الوصب ای التّعب و له الطاعة رضی العبد بما یؤمر به ا و لم یرض و سهل علیه ا و لم یسهل، ثمّ قال: «أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ» ای أ فغیر اللَّه الذی خلق کل شی‌ء و أمر أن لا یتّخذ اله معه تتّقون.۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: «وَ أَوْحی‌ رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ» خداوند تو آگاهی افکند زنبور عسل را، «أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً» که خانه گیرید در کوه‌ها، «وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ (۶۸)» و در درخت و در بنائی که سازند.

اطلاعات

وزن: مفعولن مفعول مفاعیلن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» الآیة... اثبات توحید است و توحید مایه دین است و اسلام را رکن مهینست، بی توحید طاعت مقبول نیست و با شرک عبادت بکار نیست، و بدانک حقیقت توحید دو بابست: یکتا گفتن و یکتا دانستن. اما یکتا گفتن سر همه علومست و مایه همه معارف و بناء دین و حاجز میان دشمن و دوست و آن را سه وصفست: اوّل گواهی دادن اللَّه را بیکتایی در ذات و پاکی از جفت و فرزند و انباز سبحانه و تعالی، دیگر گواهی دادن اللَّه تعالی را بیکتایی در صفات که در آن بی شبه است و بی مثل، آن وی را صفت‌اند نامعقول و کیف آن نامفهوم، نامحاط و نامحدود، از اوهام بیرون و کس نداند که چون، سدیگر گواهی دادن اللَّه تعالی را بیکتایی در نامها، حقیقی ازلی که آن نامها وی را حقایق اند و دیگران را عاریتی و آفریده، آنچ نام ویست آن نام وی را حقیقت است قدیم و ازلی بسزای وی، و آنچ نام خلقست آفریده است محدث بسزای ایشان، و اللَّه و رحمن نامهای وی‌اند که بآن نامها جز وی کسی را نخوانند: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا» سبحانه و تعالی.امّا یکتا دانستن در خدمتست و در معاملت و در همّت، در خدمت ترک ریا است و رعایت اخلاص و در معاملت تصفیت سرّ است و تحقیق ذکر و در همّت گم کردن هر چه جز از وی و باز رستن بآزادی دل از هر چه جز از وی.
هوش مصنوعی: آیه‌ای از قرآن فرموده است که باید دو خدا نگیرید. این جمله تأکید بر یکتایی خداوند دارد و یکتایی اساس دین و یکی از ارکان مهم اسلام است. بدون توحید، عبادت قبول نمی‌شود و شرک با عبادت سازگار نیست. توحید به دو بخش تقسیم می‌شود: اول تنها یک خدا را گفتن و دوم تنها یک خدا را دانستن. گفتن اینکه خدا یکی است، پایه و اساس همه علوم و دانش‌هاست و مرز روشنی بین دوستان و دشمنان قرار می‌دهد. برای این یکتایی سه جنبه وجود دارد: نخست، گواهی دادن به یکتایی خدا در ذات او و پاک بودن از همتا و فرزند. دوم، تأکید بر یکتایی خدا در صفاتش که او را بی‌همتا و بی‌نظیر می‌سازد. صفات او نامعقول و نامفهوم هستند و هیچ کس نمی‌تواند درک کند که چگونه هستند. سوم، گواهی دادن به یکتایی خدا در نام‌های او. اسم‌های حقیقی و ازلی خدا، حقیقتی مرتبط با ذات او دارند، در حالی که نام‌هایی که بشر برای خود انتخاب کرده، مخلوق و زاییده خیال بشر هستند. بنابراین، نام‌های خدا مانند «الله» و «رحمن» باید به خود او نسبت داده شوند، و هیچ کس نمی‌تواند با او مشابه باشد. در مورد دانستن یکتایی خدا، این به معنای خدمتگزاری به او، خلوص نیت در عبادت و خالی کردن دل از هر چیز جز اوست. به عبارتی، در خدمت به خدا باید از ریا پرهیز کرد و در معاملات باید راز دل را پاکیزه نگه داشت و در همت و نیت، خود را فقط متوجه او ساخت.
آزاد شو از هر چه بکون اندر
تا باشی یار غار آن دلبر
هوش مصنوعی: خود را از هر چیزی که تو را محدود می‌کند رها کن تا بتوانی دوست و همدم آن معشوق باشی.
پیر طریقت گفت: همه چیزها را عبارت آسانست و یافت دشوار و در توحید یافت آسانست و عبارت دشوار، عبارت توحید از عقل بیرونست، عین توحید از توهّم مصونست، حادث در ازلی کوم است، توحید آنست که جز از یکی نبود، معروف بود عارف نبود، مقصود بود قاصد نبود، موحد آنست که او را جز ازو نبود تا آن گاه که این خود نبود همه خود او بود، توحید اقرار دیگرست و توحید معاملت دیگر، و توحید ذکر و رویّت دیگر، توحید اقرار را گفت: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ»، توحید معاملت را گفت: «بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ»، توحید ذکر و رؤیت را گفت: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ». بو حفص حدّاد گفت: توحید بتمییز از غیر اللَّه تعالی بیزار شدنست، توحید خاص در یکی رسیدنست،توحید خاص الخاص در یکی برسیدن است.
هوش مصنوعی: پیر طریقت بیان کرد که توصیف مسائل آسان است، اما یافتن حقیقت آن‌ها دشوار است. در مورد توحید، درک آن آسان و بیانش سخت است. حقیقت توحید فراتر از عقل انسان است و از تصورات پاک است. توحید یعنی این که جز یک حقیقت وجود ندارد؛ درست است که درک آن برای عارفان سخت است. موحد کسی است که جز او وجودی را نمی‌بیند، تا زمانی که از خود فاصله بگیرد و تمام وجودش را در او ببیند. توحید انواع مختلفی دارد: اقراری، معاملتی، ذکری و رؤیتی. توحید اقرار یعنی کسی که کفر به طاغوت کند و به خدا ایمان آورد. توحید معاملت به این معنی است که خداوند مالک همه چیز است. توحید ذکر و رؤیت بیانگر این است که خداوند خود را در ظلمت‌ها نیز نشان می‌دهد. بو حفص حداد افزود که توحید به معنای فاصله گرفتن از غیر خداست و توحید خاص یعنی رسیدن به یکی و توحید خاص الخاص یعنی رسیدن به حقیقت واحد.
یا واحدا لم یقم توحیده احد
انت الوحید و انت الواحد الاحد
هوش مصنوعی: ای یگانه‌ای که هیچ‌کس را در توحید خود شریک نکرده‌ای، تو تنها و یگانهای و تو تنها یگانه هستی.
انّ الّذی بهم توحیده قصدوا
من حیث ما قصدوا توحیده جحدوا
هوش مصنوعی: افرادی که به یک‌نواختی و یگانگی می‌انديشند، در هر زمانی که به آن هدف می‌رسند، در واقع یک حقیقت را انکار می‌کنند.
توحید من صحح التوحید عن صدد
دون الطریق الی توحیده صدد
هوش مصنوعی: شخصی که به یگانگی خدا ایمان دارد، باید از موانع و دلیلی که او را از درک عمیق‌ترین مفهوم یکتایی دور می‌کند، دوری کند. در واقع، برای رسیدن به حقیقت یکتایی، لازم است که از موانع فکری و عقلی عبور کند و به هدف خویش نزدیک‌تر شود.
قوله: «وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ» جایهاست در قرآن که اللَّه منّت نهاد بر بندگان که رساننده نعمت منم و رهاننده از بلا و شدّت منم، پس ای بنده بد عهد نواخت ما بین و نعمت از ما دان و شکر از ما کن، نعمت که دادیم بدیگری حوالت مکن و عاجز بر ما بدل میار و غیری را بر ما مگزین. فردا بقیامت کافر را گوید کرا خواندی و کرا پرستیدی؟ همی پرسد و خود جلّ جلاله بوی داناتر! کافر گوید ترا پرستیدم لکن بت را انباز تو گفتم، باز مؤمن را گوید تو کرا خواندی و کرا پرستیدی؟ گوید خداوندا تو خود دانی که ترا پرستیدم و بیکتایی و یگانگی تو گواهی دادم، ربّ العزّه گوید من با هر کس معاملت بحکم اعتقاد وی کنم، کافر مرا شریک و انباز گفت، مؤمن مرا یکتا و یگانه گفت، ما در شریعت حکم چنان کرده‌ایم مر بنده‌ای را که میان دو شریک بود، که نفقه و کسوه وی بر هر دو شریک بود بقدر شرکت ایشان، ای کافر تو در دنیا بخداوندی ما اقرار دادی لکن با ما انبازی دیگر گفتی، من خداوندی خود را وفا کردم که در دنیا ترا آفریدم و روزی دادم و از بلاها نگه داشتم اکنون بت را گوی تا از عذاب آتش ترا نگاه دارد، من کار دنیا راست کردم، کار عقبی راست کردن از بت طلب کن: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»، باز بنده مؤمن در دنیا مرا یکتا گفت و یکتا دانست و در شریعت بنده‌ای که یک مالک دارد معاش و مصالح وی همه بر مالک بود لا جرم کار دنیاش کفایت کردم، نعمت دادم، هدایت دادم، و کار عقبی بر من که آن را کفایت کنم، از آتش برهانم، ببهشت رسانم، حلّه پوشانم، بر تخت نشانم، بدیدار و رضاء خود رسانم، زیرا که جز از من کسی دیگر ندارد، کار وی جز از من کسی نسازد.
هوش مصنوعی: در قرآن کریم، آیات متعددی وجود دارد که در آن‌ها به بندگان یادآوری می‌شود که نعمت‌هایی که دارند، از جانب خداوند است. خداوند به بندگان خود می‌فرماید که اوست که نعمت‌ها را به آن‌ها عطا کرده و از سختی‌ها و مشکلات نجات داده است. از بندگان خواسته می‌شود که به این نعمت‌ها توجه کنند و شکرگزار باشند. همچنین یادآوری می‌شود که نباید نعمت‌ها را به دیگران نسبت دهند و از خداوند تقاضا کنند. در روز قیامت، از کافران سوال می‌شود که چه کسی را عبادت کرده‌اند و آن‌ها به خداوند پاسخ می‌دهند که او را پرستش کرده‌اند، اما در عین حال به بت‌ها هم حق شراکت داده‌اند. در مقابل، مؤمنان تنها خداوند را پرستش کرده و به یگانگی او اعتراف می‌کنند. خداوند در نتیجه این اعتقادات با هر یک از آن‌ها به طور جداگانه تعامل خواهد کرد. به کافران یادآوری می‌شود که در دنیا نسبت به خداوند اقرار داشته‌اند اما به بت‌ها نیز وابسته بوده‌اند. در حالی که مؤمنان به یکتایی خدا ایمان داشتند و در روز قیامت نیز پاداش‌های ویژه‌ای دریافت خواهند کرد، زیرا تنها خداوند است که می‌تواند بندگان را از آتش جهنم نجات دهد و به بهشت برساند.
«وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ» فایده آیت آنست که تا بنده بداند بحقیقت که نعمت و شدّت همه از اوست، بلا و راحت همه بارادت اوست و تقدیر او، دل در کسی دیگر نبندد، شفاء درد از غیری نجوید، داند که ضارّ و نافع یکیست، یگانه ضارّست، خداوند گشاد و بند و پادشاه بر سود و گزند و کلید دار جدایی و پیوند، نافع است سود نمای سود رسان و سپردن سودها بر وی آسان و سودها همه بدست او نه بدست کسان.
هوش مصنوعی: این آیه اشاره دارد که همه نعمت‌ها از سوی خداوند است و زمانی که مشکلی برای انسان پیش می‌آید، تنها به او پناه می‌برد. این نکته مهم است که انسان باید بداند که هم نعمت‌ها و هم سختی‌ها به اراده خداوند تعلق دارند و نباید امیدش را به دست دیگران معطوف کند. همه آسیب‌ها و سودها در اختیار خداوند است و اوست که می‌تواند دردی را درمان کند یا خیر و سودی را به کسی برساند. بنابراین، انسان باید تمام امید و توکلش را به خداوند بسپارد و بداند که کلید هر چیزی، چه جدایی و چه پیوند، در دستان اوست.
«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَکْرَهُونَ» عبد اللَّه منازل یگانه عصر خویش بود شیخ اهل ملامت، توانگری را دید که با درویشی مواسات همی کرد بمحقّری ناچیز این آیت بر خواند آن گه فراوی گفت: کیف یکون یوم القیامة اذا قال اللَّه هاتوا ما دفع الی السّلاطین و المغنّین فیؤتی بالدّواب و الاموال و الثّیاب الفاخرة. و یقول جلّ جلاله هاتوا ما دفع الیّ فیأتون بالکسر و الخرق و ما لا یؤبه له الا تستحیی من ذلک الموقف.
هوش مصنوعی: آنها برای خدا چیزهایی را قرار می‌دهند که خودشان از آن اکراه دارند. عبدالله، یکی از شخصیت‌های برجسته زمان خود، به شیخی از اهل ملامت برخورد کرد که توانگری را دید که با یک درویش همدردی می‌کند. شیخ آیه‌ای را خواند و سپس پرسید: در روز قیامت چه خواهد شد زمانی که خداوند بگوید: «بیاورید آنچه را که به سلاطین و ثروتمندان داده‌اید»، و در آن زمان، سوارکاران و اموال و لباس‌های باارزش به نمایش در می‌آید. سپس خداوند می‌فرماید: «بیاورید آنچه را که به من داده‌اید»، و آن‌ها فقط چیزهای کم‌ارزش و پاره به نمایش خواهند گذاشت و آیا از آن موقعیت شرم نمی‌کنند؟
«وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ» الآیة... دو نجاست فراهم آمد: یکی فرث و دیگر دم، از میان هر دو بقدرت اللَّه تعالی شیر صافی پدید آمد گفت: «مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً» همچنین دو نطفه مهین در رحم فراهم آمد، آن گه از میان هر دو صورتی بدین زیبایی بتقدیر و تصویر اللَّه تعالی پدید آمد گفت: «وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ» دو کار صعب بر بنده جمع کند یکی بار معصیت، دیگر تقصیر در طاعت، آن گه از میان هر دو بفضل اللَّه رحمت و مغفرت پدید آمد گفت: «یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» هر کرا در سبق سبق و بدو بدو قلم در لوح برفت که شمع شرع دین و چراغ ایمان و یقین در سینه او بر خواهند افروخت اگر هیچ در خواب شود چون از خواب در آید شمع بیند افروخته بر سر بالین نهاده.
هوش مصنوعی: در آیه‌ای بیان شده است که در حیوانات علامتی برای عبرت شما وجود دارد، زیرا از میان دو چیز نجس، یعنی فضله و خون، به قدرت خداوند شیر خالص به وجود می‌آید. همچنین دو نطفه نیز در رحم جمع می‌شود و از میان آن‌ها، با تقدیر و تصویر خداوند، صورت زیبا و دل‌انگیزی شکل می‌گیرد. در این دنیا، انسان بار گناهان و کوتاهی‌ها در طاعت را بر دوش دارد، اما به فضل خداوند رحمت و بخشش نصیب او می‌شود. هر کسی در ابتدا مقدر شده است و اگر در خواب باشد و بیدار شود، چون به حقیقت ایمان و یقینش برمی‌گردد، مانند شمعی که در حال افروختن است، نور ایمان در دلش روشن خواهد شد.
پیر طریقت گفت: الهی دانی بچه شادم؟ به آنک نه بخویشتن بتو افتادم، الهی تو خواستی نه من خواستم، دوست بر بالین دیدم چو از خواب برخاستم، از روی اشارت می‌گوید شیری که غذای تو است و حظّ تو، بر فرث و دم بگذرانیدم و از هر دو نگاه داشتم، پس توحید که حقّ ما است اولی تر که نگاه داریم تا بر دنیا و عقبی بگذرد و از هیچ دو اثر نگیرد، اگر اثر دنیا یا عقبی بر توحید نشیند آن گه ما را نشاید، توحید از دنیا عقبی پاکست، نور توحید هلاک آب و خاکست، فرا کردن دیده دل از خود یافت توحید را ادراکست.
هوش مصنوعی: پیر طریقت می‌گوید: آیا می‌دانی که من چقدر خوشحالم؟ خوشحالی‌ام به خاطر این نیست که خودم انتخاب کرده‌ام، بلکه این اراده تو بود، نه اراده من. وقتی بیدار شدم و دوستم را در کنارم دیدم، او با اشاره به من می‌گوید که غذایی که برای تو است، بر فضولات و موادی که قبلاً وجود داشته، می‌گذرد و من از هر دو محافظت کرده‌ام. بنابراین، توحید که حق ماست، باید اولویت بیشتری داشته باشد تا از دنیا و آخرت بگذرد و هیچ تأثیری از آن‌ها نگیرد. اگر تأثیر دنیا یا آخرت بر توحید بیفتد، آن وقت برای ما مناسب نیست. توحید باید از دنیا و آخرت پاک باشد؛ نور توحید می‌تواند آب و خاک را نابود کند. درک توحید نیازمند خود را از چشم دل دور کردن است.