قوله تعالی: «وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» ای لا تعتقدوا المعبود اثنین اللَّه گفت جلّ جلاله بندگان خویش را که اعتقاد مکنید که معبود دواند که معبود خود یکیست، یکتای بی همتا، موجود بذات، موصوف بصفات، فلا تتّخذوا له شریکا فتکونوا قد جعلتم الهین اثنین و الاله الحقّ واحد با وی انباز مگویید که با پس او با شریک دو باشند و خدا خود یکیست، یکتایی و یگانگی صفت او، «فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ» یعنی فانا ذلک الاله الواحد فخافونی، چون بدانستید که معبود بسزا یکیست، یگانه، آن یکی و یگانه منم از من ترسید، آن گه سخن با «هو» برد گفت: «وَ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ای له جمیع ما فی السّماوات و الارض من الاشیاء لا شریک له فی شیء من ذلک هو خالقهم و رازقهم و هو محییهم و ممیتهم، هر چه در هفت آسمان و هفت زمین خلقست و چیز همه ملک و ملک اوست، همه رهی و چاکر اوست، همه آفریده و صنع اوست، با وی در آن هیچ انباز نه، آفریننده و روزی دهنده همه اوست، زنده کننده و میراننده اوست، «وَ لَهُ الدِّینُ واصِباً» ای و له الطاعة دائما یعنی طاعته واجبة ابدا، ای لیس احد یطاع له الّا انقطع ذلک عنه بزوال او هلاک غیر اللَّه فانّ الطاعة تدوم له، و نصب واصبا علی القطع. و قیل واصبا ای شاقّا یعنی طاعته واجبة علی کلّ الاحوال و ان کان فیها الوصب ای التّعب و له الطاعة رضی العبد بما یؤمر به ا و لم یرض و سهل علیه ا و لم یسهل، ثمّ قال: «أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ» ای أ فغیر اللَّه الذی خلق کل شیء و أمر أن لا یتّخذ اله معه تتّقون.
«وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ» ای ما حلّ بکم من نعمة یعنی ما اعطاکم اللَّه جلّ و عزّ من صحة فی جسم أو سعة فی رزق او متاع بمال فکل ذلک من اللَّه جلّ و عزّ، «ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ» ای المرض و الفقر و الجدب، «فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ» ترفعون اصواتکم بالدّعاء، و اصله من جوار البقر و هو صوته اذا رفعه لا لم یلحقه و الاصوات مبنیّة علی فعال و فعیل فاما فعال فنحو الصراخ و الجوار و البکاء و امّا فعیل فنحو العویل و الزّئیر و النّهیق و الشّهیق معنی آیت آنست که هر چه بشما رسد از نعمت عافیت و صحّت و فراخی و راحت همه از خدای تعالی است و چون شما را بیماری و قحط و فقر برسد دست درو زنید و در وی زارید، چون میدانید که نعمت ازوست و باز برد محنت و اندوه ازوست چونست که این بتان را با وی انباز می گیرید و آن را میپرستید؟! «ثُمَّ إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ» ای دفع المرض و الشدّة و البلاء و وهب لکم العافیة و السّلامة، «إِذا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ» یجعلون له شریکا فی عبادتهم الاوثان و یذبحون لها الذّبائح تشکرا لغیر من انعم علیهم بالفرج میگوید چون شما را بلائی و محنتی رسد در اللَّه تعالی زارید، چون آن بلا و محنت از شما باز دارد و بجای شدّت عافیت دهد، شما آن عافیت از بتان بینید و شکر از ایشان کنید و از بهر ایشان قربان کنید؟ چونست که در وقت بلا دعا باخلاص کنید و بوقت عافیت شکر میآرید؟
«لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ» این لام لام عافیت گویند: ای جعلوا عاقبة النّعم الکفر بدل الشّکر عاقبت آن نعمت که بایشان دادیم آن بود که بجای شکر کفر آرند و نعمت ما را منکر شوند، چنانک جای دیگر گفت: «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ» و گفتهاند معنی آنست که ایشان را نعمت دادیم تا آن را راه کفر خود سازند و در ضلالت بیفزایند، چنانک جای دیگر گفت: «رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَةً وَ أَمْوالًا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ» پس ایشان را بیم داد و بتهدید گفت: «فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» چنانک جای دیگر گفت: «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا» این نه امر تعبید است که امر تهدید است و قول اینجا مضمر است: ای قل لهم تمتّعوا فی الدّنیا فسوف تعلمون فی الآخرة و بال ذلک.
«وَ یَجْعَلُونَ» ای یعتقدون و یحکمون، «لِما لا یَعْلَمُونَ» فیه اضمار و فی الاضمار وجهان: احدهما یجعلون للَّه لجهلهم به نصیبا ممّا رزقناهم من الحرث و الانعام، و الوجه الثانی و یجعلون للَّه الّذی لا یعلمونه، فیکون ما بمعنی اللَّه کقوله: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها» و شرح این آیت در سوره الانعام است آنجا که گفت: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِیباً» الآیة... و قیل معنی الآیة: «وَ یَجْعَلُونَ لِما لا یَعْلَمُونَ» ای للاوثان التی لا علم لها، «نَصِیباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ» ثمّ رجع من الخبر الی الخطاب فقال: «تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ» سؤال توبیخ، و «عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ» علی اللَّه من أنّه امرکم بذلک.
«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ» این بنو خزاعهاند و بنو کنانه که ایشان گفتند: ستر الملائکة لانّها بناته، و بیرون از ایشان هیچ کس نگفته است از امم! و ربّ العالمین خود را از آن منزّه کرد، گفت: «سُبْحانَهُ» پاکست جلّ جلاله و عظم کبریاؤه از آنچ ایشان میگویند، «وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ» ای لهم الشیء الّذی یشتهون یعنی البنین کما قال تعالی: «أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَکُمُ الْبَنُونَ».
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ» ای و اذا اخبر احدهم بولادة بنت، «ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا» تغیر لونه من الغم، هذا السّواد کدرة الحزن التی تعلوا الکئیب.
قال الشّاعر یقال هو عبد اللَّه بن الزّبیر:
فردّ شعور هنّ السّود بیضا
رمی الحدثان نسوة آل حرب
بمقدار سمدن له سمودا
و ردّ وجوههن البیض سودا
یعنی سواد الحزن و معنی قوله سمدن یعنی لطمن الوجوه و صحن و زفنّ حین نحن، «وَ هُوَ کَظِیمٌ» الکظیم الّذی امتلأ حزنا و سکت علیه.
«یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ» یبعد عنهم و یختفی، «مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ» من الحزن و العار و الحیاء. ثمّ یتفکر و یقول فی نفسه، «أَ یُمْسِکُهُ» یعنی أ یترکها و ذکر الکنایة لانّها تعود الی لفظ ما، «عَلی هُونٍ» ای علی هوان و مشقّة، «أَمْ یَدُسُّهُ» یخفیه، «فِی التُّرابِ» فیئیده، عادت اهل جاهلیّت چنان بود که هر زن وی بارور بودی بوقت زادن از مردم پنهان شدی و انتظار کردی تا خبر چه آید، پسری بود یا دختری، اگر پسر آمدی خرّم گشتی و بشادی فرا دیدار مردم آمدی و اگر دختر بودی غمگین و دل تنگ نشستی، آن گه در کار آن دختر با خود اندیشه کردی که او را بخواری و مشقّت بپرورم یا زنده در خاک کنم؟ پس از ایشان کس بود که بخواری و مشقّت و بی مرادی بداشتی و بپروردی و کس بود که زنده در خاک کردی، و ایشان که دختر را زنده در خاک مینهادند از بیم فقر میکردند و از بیم عار که اگر ناکفوی در وی طمع کند و این آن وأد است که قرآن بدان ناطق است: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ». و گفتهاند صعصعه جدّ فرزدق صد و بیست موءوده از پدران بستده هر یکی بدو ناقه و ایشان را زنده بگذاشته، و فیه یقول الفرزدق:
و جدی الّذی منع الوائدات
و احیی الوئید فلم تؤد
... «أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ» بئس ما یقضون فیجعلون اللَّه البنات و لانفسهم البنین، هذا کقوله: «تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزی».
«لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» ای لهؤلاء الکفار الّذین یجعلون للَّه البنات صفات الذم و الامثال السّیئة، «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی» الصّفات الحسنی و الامثال العلی میگوید کافران را مثل بد است و صفت عیب که ایشان را حاجت بفرزند است وانگه از بیم فقر ایشان را میکشند و بر خود اقرار ببخل میدهند. و فی الخبر: اکبر الکبائر ان تجعل للَّه ندا و هو خلقک ثمّ تقتل ولدک خشیة ان یأکل معک. و خدای تعالی را صفت بزرگوار است و مثل نیکو، بی فرزند و بی نیاز از فرزند و پاک از مانند و سزای آنک او را یگانه دانند و باخلاص توحید پرستند. قال ابن عباس:«لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ» ای العذاب و النّار، «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی» التوحید و الاخلاص و هو شهادة ان لا اله الّا اللَّه.
قوله: «وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ» ای لو کان من سنّة اللَّه تعجیل هلاک الکافرین و معاقبتهم بکفرهم و افترائهم علی اللَّه تعالی، «ما تَرَکَ عَلَیْها» یعنی علی الارض، «مِنْ دَابَّةٍ» کنایة عن غیر مذکور و هو جائز لانّ الدّواب لا تکون الّا فی الارض، و فی الدّابة قولان: احدهما انّها عامّة فی بنی آدم و غیرهم ممّا یدبّ، و الثّانی انّ المراد بها ها هنا البهیمة. و فی معنی الآیة ثلاثة اقوال: احدها لو عجل عقوبة کفّار بنی آدم ما ترک علی الارض ما یدب علیها، و الثّانی من دابّة یعنی من ظالم کافر، و الثّالث لو اهلک الآباء بکفرهم لم یکن الأبناء. و قیل لو اهلک کلّ عاص ساعة عصیانه لانقطع النّسل، «وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی» قیل هو وقت العذاب، و قیل الی حین الموت، و قیل الی یوم القیامة، «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» ای فاذا اتی احد هذه الاوقات لهلکوا البتّة من غیر تقدیم و لا تأخیر.
«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَکْرَهُونَ» ای یجعلون للَّه البنات اللّاتی یکرهونهنّ، «وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ» ای و تقول السنتهم الکذب، «أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنی» ای البنین. و قیل الحسنی الجنّة، و محلّ ان نصب بدل من الکذب، ای یقولون انّ لنا الجنّة ان کان البعث حقّا. زجّاج گفت: معنی آیت آنست که ایشان با فعل قبیح و گفتار بیهوده که گفتند: لنا البنون و للَّه البنات، همی طمع بهشت دارند و میگویند: انّ لنا عند اللَّه الجزاء الاحسن یعنی الجنّة، ربّ العالمین گفت: «لا» ای لیس الامر کما وصفوا، «جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ» ای حقّ لهم النّار و وجبت. و قیل کسبت قولهم، «أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ» ای متروکون فی النّار منسیون.
و قیل کسب عملهم السّیئ انّ لهم النّار و انّهم فی الآخرة مقدّمون الی النّار، یقول افرطت الرّجل ای قدمته الی الماء، و منه
قول النبی (ص): «انا فرطکم علی الحوض» ای متقدّمکم.
قال الحسن: «مُفْرَطُونَ» ای معجّلون الی النّار، قرأ نافع:
«مُفْرَطُونَ» بکسر الرّاء و التّخفیف ای افرطوا فی اعمالهم یعنی اسرفوا بالآثام علی انفسهم. و قرأ ابو جعفر: «مُفْرَطُونَ» بکسر الرّاء و التّشدید ای مضیّعون امر اللَّه.
«تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا» یعنی رسلا الی اممها، «مِنْ قَبْلِکَ» کما ارسلناک الی امّتک بالدّعاء الی توحید اللَّه، «فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ» الخبیثة و ما کانوا علیه من الکفر باللَّه حتی کذبوا رسلهم، «فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ» ای قرینهم یتولی اغوائهم و یتبرّأ منهم فی القیامة، «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» عذاب النّار فی الآخرة. و قیل «فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ» یعنی یوم القیامة و اطلق اسم الیوم لشهرته.
«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ» یا محمّد، «الْکِتابَ» یعنی القرآن، «إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ» للنّاس، «الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ» ای لتبیّن لهم الحق من الباطل. و قیل لتبیّن للمشرکین ما ذهبوا فیه الی خلاف ما یذهب المسلمون فیقوم الحجّة علیهم ببیانک، «وَ هُدیً وَ رَحْمَةً» نصب معطوف علی موضع اللّام لانّه المفعول له، ای ما انزلناه علیک الا للهدایة و الرّحمة.
«وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» یعنی المطر، «فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» ای انبت فیها من کلّ انواع النّبات بعد یبسها و جدوبتها، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ» سمع القلوب لا سمع الآذان.
«وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً» ای دلالة و علامة علی قدرة اللَّه و وحدانیّته یعبر بها من الجهل الی العلم. و قیل العبرة ادراک الغائب فی الشّاهد، «نُسْقِیکُمْ» قرأ نافع و ابن عامر و ابو بکر و یعقوب بفتح النّون و الباقون بضمّ النون و هما بمعنی واحد، یقال سقیته و اسقیته بمعنی. قال الخلیل: سقیته اذا ناولته فشرب و اسقیته جعلت له سقیا، و الانعام لفظه لفظ جمع و هو اسم للجنس بمعنی النّعم فیذکر و یؤنّث، یقال هو الانعام و هی الانعام، فقال تعالی: «مِمَّا فِی بُطُونِهِ» و فی موضع آخر: «مِمَّا فِی بُطُونِها»، «مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً» ای الانعام تعتلف الحشیش و الخضر فجعل اللَّه بعضه دما و بعضه فرثا و یحیل بعض الدّم الاحمر لبنا ابیض،«خالِصاً» صافیا من نتنه و لونه حلوا دسما. و قیل اذا استقر العلف فی بطنها طبخته فاستحال اعلاه دما و اوسطه لبنا و اسفله فرثا فیجری الکبد الدّم الی العرق و اللّبن الی الضرع و یبقی الفرث ثمّ ینحدر و فی ذلک عبرة لمن اعتبر، «سائِغاً لِلشَّارِبِینَ» یسوغ فی حلق من تناوله. قال ابن جریر: لم یغصّ احد باللّبن قطّ، و قیل سائغا حلالا، و قیل لا تعافه النّفس و ان خرج من بین الدّم و الفرث.
«وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنابِ» ای و انّ لکم ممّا یخرجه اللَّه لکم من ثمرات النّخیل و الاعناب عبرا و آیات لانّکم، «تَتَّخِذُونَ» من ذلک، «سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» و التقدیر و من ثمرات النّخیل و الاعناب شیء تتّخذون منه سکرا، فالهاء فی قوله «مِنْهُ» تعود الی الشّیء و هو محذوف و السّکر الخمر. و قیل نزلت قبل تحریم الخمر، و الرّزق الحسن التّمر و الزّبیب و الدّبس و الخل، و قیل السّکر الطّعم. قال الرّاجز: جعلت اغراض کرام سکرا، ای طعما، فیکون المعنی تصنعون منه طعما یعنی الخلّ و رزقا حسنا یعنی الحلاوة. قال ابو عبید: السکر الخلّ و الرزق الحسن ما هو خیر من الخل، و قیل السّکر ما یسدّ الجوع مشتقّ من قولهم سکرت النّهر ای سددته. قال ابن بحر: السّکر المسکر، قال و اضاف الی نفسه سقی اللّبن و اضاف الی العباد اتّخاذا السّکر و هو ادّخارهم لذلک حتّی یصیر سکرا، قال و هذا انکار من اللَّه علیهم و تقدیره أ تتّخذون منه سکرا و یرزقکم اللَّه رزقا حسنا، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» هذا تحریض من اللَّه للعاقل لیتأمل فی الآیات.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: «وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» ای لا تعتقدوا المعبود اثنین اللَّه گفت جلّ جلاله بندگان خویش را که اعتقاد مکنید که معبود دواند که معبود خود یکیست، یکتای بی همتا، موجود بذات، موصوف بصفات، فلا تتّخذوا له شریکا فتکونوا قد جعلتم الهین اثنین و الاله الحقّ واحد با وی انباز مگویید که با پس او با شریک دو باشند و خدا خود یکیست، یکتایی و یگانگی صفت او، «فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ» یعنی فانا ذلک الاله الواحد فخافونی، چون بدانستید که معبود بسزا یکیست، یگانه، آن یکی و یگانه منم از من ترسید، آن گه سخن با «هو» برد گفت: «وَ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ای له جمیع ما فی السّماوات و الارض من الاشیاء لا شریک له فی شیء من ذلک هو خالقهم و رازقهم و هو محییهم و ممیتهم، هر چه در هفت آسمان و هفت زمین خلقست و چیز همه ملک و ملک اوست، همه رهی و چاکر اوست، همه آفریده و صنع اوست، با وی در آن هیچ انباز نه، آفریننده و روزی دهنده همه اوست، زنده کننده و میراننده اوست، «وَ لَهُ الدِّینُ واصِباً» ای و له الطاعة دائما یعنی طاعته واجبة ابدا، ای لیس احد یطاع له الّا انقطع ذلک عنه بزوال او هلاک غیر اللَّه فانّ الطاعة تدوم له، و نصب واصبا علی القطع. و قیل واصبا ای شاقّا یعنی طاعته واجبة علی کلّ الاحوال و ان کان فیها الوصب ای التّعب و له الطاعة رضی العبد بما یؤمر به ا و لم یرض و سهل علیه ا و لم یسهل، ثمّ قال: «أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ» ای أ فغیر اللَّه الذی خلق کل شیء و أمر أن لا یتّخذ اله معه تتّقون.
هوش مصنوعی: خداوند به بندگانش میفرماید که نباید دو معبود تصور کنند، زیرا معبود واقعی تنها یک است و یکتاست. او تنها و بیهمتاست و ویژگیهای خاصی دارد. بنابراین نباید هیچ شریکی برای او قائل شوند، زیرا این باعث میشود شما دو معبود بیافرینید در حالی که معبود حقیقی تنها یک است. او میگوید از من بترسید، چون معبود واحد من هستم. در ادامه، بیان میکند که همه چیزهایی که در آسمانها و زمین وجود دارد به او تعلق دارد و هیچ شریک و همتایی در این آفرینش ندارد. او خالق و روزیدهنده همه است و زندگی و مرگ در دستان اوست. همچنین او میافزاید که فرمانبری از او باید همیشگی باشد و کسی غیر از او سزاوار اطاعت نیست. اطاعت از او در هر شرایطی ضروری است، حتی اگر دشوار باشد. در نهایت، از بندگان میپرسد آیا به غیر از خداوندی که همه چیز را آفریده، تقوا میورزند؟
«وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ» ای ما حلّ بکم من نعمة یعنی ما اعطاکم اللَّه جلّ و عزّ من صحة فی جسم أو سعة فی رزق او متاع بمال فکل ذلک من اللَّه جلّ و عزّ، «ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ» ای المرض و الفقر و الجدب، «فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ» ترفعون اصواتکم بالدّعاء، و اصله من جوار البقر و هو صوته اذا رفعه لا لم یلحقه و الاصوات مبنیّة علی فعال و فعیل فاما فعال فنحو الصراخ و الجوار و البکاء و امّا فعیل فنحو العویل و الزّئیر و النّهیق و الشّهیق معنی آیت آنست که هر چه بشما رسد از نعمت عافیت و صحّت و فراخی و راحت همه از خدای تعالی است و چون شما را بیماری و قحط و فقر برسد دست درو زنید و در وی زارید، چون میدانید که نعمت ازوست و باز برد محنت و اندوه ازوست چونست که این بتان را با وی انباز می گیرید و آن را میپرستید؟! «ثُمَّ إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ» ای دفع المرض و الشدّة و البلاء و وهب لکم العافیة و السّلامة، «إِذا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ» یجعلون له شریکا فی عبادتهم الاوثان و یذبحون لها الذّبائح تشکرا لغیر من انعم علیهم بالفرج میگوید چون شما را بلائی و محنتی رسد در اللَّه تعالی زارید، چون آن بلا و محنت از شما باز دارد و بجای شدّت عافیت دهد، شما آن عافیت از بتان بینید و شکر از ایشان کنید و از بهر ایشان قربان کنید؟ چونست که در وقت بلا دعا باخلاص کنید و بوقت عافیت شکر میآرید؟
هوش مصنوعی: تمام نعمتهایی که به شما میرسد، از قبیل سلامتی، فراخی روزی و نعمتهای مالی، همه از سوی خداوند است. وقتی گرفتار بیماری یا فقر میشوید، شما به خداوند دعا میکنید و از او میخواهید که به شما کمک کند. این دعاها درست مانند صدای دامهاست که وقتی در خطر هستند، با صدای بلند کمک میطلبند. اما بعد از آنکه خداوند بلا را از شما دور میسازد و به شما سلامتی و راحتی میبخشد، برخی از شما به جای تشکر از او، شروع به پرستش بتها میکنید و برای آنها قربانی میدهید. این رفتار نشان میدهد که در زمان سختی، تنها خداوند را میخوانید و وقتی او شما را نجات میدهد، به جای شکرگزاری از او، به چیزهای بیارزش دیگر روی میآورید.
«لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ» این لام لام عافیت گویند: ای جعلوا عاقبة النّعم الکفر بدل الشّکر عاقبت آن نعمت که بایشان دادیم آن بود که بجای شکر کفر آرند و نعمت ما را منکر شوند، چنانک جای دیگر گفت: «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ» و گفتهاند معنی آنست که ایشان را نعمت دادیم تا آن را راه کفر خود سازند و در ضلالت بیفزایند، چنانک جای دیگر گفت: «رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَةً وَ أَمْوالًا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ» پس ایشان را بیم داد و بتهدید گفت: «فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» چنانک جای دیگر گفت: «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا» این نه امر تعبید است که امر تهدید است و قول اینجا مضمر است: ای قل لهم تمتّعوا فی الدّنیا فسوف تعلمون فی الآخرة و بال ذلک.
هوش مصنوعی: در این متن به نوعی بدیع در استفاده از نعمتها اشاره شده است. منظور این است که برخی از افراد به جای شکرگزاری از نعمتهایی که به آنها داده شده، کفران میکنند و نعمتها را انکار مینمایند. مانند آیهای که بیان میکند آیا به نعمتهای خداوند کافر میشوند؟ در واقع، این افراد نعمتها را به عنوان وسیلهای برای گمراهی خود میگیرند و از آنها در راه نادرست استفاده میکنند. همچنین در انتها به آنها هشدار داده میشود که از زندگی دنیوی بهرهمند شوند، اما در نهایت باید پیامدهای اعمال خود را در روز قیامت بپذیرند.
«وَ یَجْعَلُونَ» ای یعتقدون و یحکمون، «لِما لا یَعْلَمُونَ» فیه اضمار و فی الاضمار وجهان: احدهما یجعلون للَّه لجهلهم به نصیبا ممّا رزقناهم من الحرث و الانعام، و الوجه الثانی و یجعلون للَّه الّذی لا یعلمونه، فیکون ما بمعنی اللَّه کقوله: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها» و شرح این آیت در سوره الانعام است آنجا که گفت: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِیباً» الآیة... و قیل معنی الآیة: «وَ یَجْعَلُونَ لِما لا یَعْلَمُونَ» ای للاوثان التی لا علم لها، «نَصِیباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ» ثمّ رجع من الخبر الی الخطاب فقال: «تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ» سؤال توبیخ، و «عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ» علی اللَّه من أنّه امرکم بذلک.
هوش مصنوعی: آنان به چیزی که نمیدانند، نسبت میدهند و قضاوت میکنند. به این معنا که به خاطر ندانستنشان، درباره خداوند برای خود سهمی از آنچه که از محصولات زراعی و دامها به آنها دادهایم، قرار میدهند. یا به این صورت که برای خداوندی که او را نمیدانند، بخشی قائل هستند. این بیان مشابه آیهای است که درباره آسمان و زمین آمده است. همچنین در سوره انعام اشاره شده که آنان بخشی از آنچه را که خدا از محصولات زراعی و دامها خلق کرده، برای او میگذارند. برخی نیز معتقدند که منظور از این آیه، اشاره به بتهایی است که هیچ علمی ندارند و از آنچه که به آنها داده شده، برای آنها سهمی قائل میشوند. سپس صحبت از خود را به بیان خطاب به آنها برمیگرداند و به آنها یادآوری میکند که بهزودی در روز قیامت از اعمالشان که به خدا نسبت میدهند، مورد سؤال قرار خواهند گرفت.
«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ» این بنو خزاعهاند و بنو کنانه که ایشان گفتند: ستر الملائکة لانّها بناته، و بیرون از ایشان هیچ کس نگفته است از امم! و ربّ العالمین خود را از آن منزّه کرد، گفت: «سُبْحانَهُ» پاکست جلّ جلاله و عظم کبریاؤه از آنچ ایشان میگویند، «وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ» ای لهم الشیء الّذی یشتهون یعنی البنین کما قال تعالی: «أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَکُمُ الْبَنُونَ».
هوش مصنوعی: بنو خزاعه و بنو کنانه عقیده داشتند که فرشتگان فرزندان خدا هستند. آنها این باور را داشتند، در حالی که هیچ قوم دیگری چنین نظری نداشت. خداوند خود را از این برچسبها پاک دانسته و میفرماید که او از تمام آنچه که این افراد میگویند، دور است. همچنین، خداوند وعده میدهد که برای آنها (افراد مؤمن) آنچه را که میخواهند منظور خواهد کرد، یعنی پسران، همانگونه که در قرآن آمده است که آیا او فرزند دختر دارد در حالی که شما فرزندان پسر را میخواهید.
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ» ای و اذا اخبر احدهم بولادة بنت، «ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا» تغیر لونه من الغم، هذا السّواد کدرة الحزن التی تعلوا الکئیب.
هوش مصنوعی: زمانی که یکی از آنها خبر تولد دختر را دریافت میکند، چهرهاش به شدت تغییر میکند و غم و اندوه در نگاهش نمایان میشود. این تیرگی و تغییر رنگ نشانهای از حزن و ناراحتی است که بر چهرهاش نشسته است.
قال الشّاعر یقال هو عبد اللَّه بن الزّبیر:
فردّ شعور هنّ السّود بیضا
هوش مصنوعی: شاعر میگوید: موهای سیاه را به رنگ سفید برگردان.
رمی الحدثان نسوة آل حرب
بمقدار سمدن له سمودا
هوش مصنوعی: شکست جوانان خاندان حرب به اندازهای بود که برای آن، همواره در حال تلاش و کوشش بودند.
و ردّ وجوههن البیض سودا
هوش مصنوعی: و رنگ صورتهایشان را از سفید به سیاه برمیگردانند.
یعنی سواد الحزن و معنی قوله سمدن یعنی لطمن الوجوه و صحن و زفنّ حین نحن، «وَ هُوَ کَظِیمٌ» الکظیم الّذی امتلأ حزنا و سکت علیه.
هوش مصنوعی: این عبارت به مفهوم ناامیدی و غم اشاره دارد و به حالتی اشاره میکند که فرد درون خود به شدت غمگین است و این غم را در چهرهاش میتوان مشاهده کرد. همچنین تأکید دارد بر این که فرد به شدت پر از اندوه است و به دلیل آن سکوت کرده است.
«یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ» یبعد عنهم و یختفی، «مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ» من الحزن و العار و الحیاء. ثمّ یتفکر و یقول فی نفسه، «أَ یُمْسِکُهُ» یعنی أ یترکها و ذکر الکنایة لانّها تعود الی لفظ ما، «عَلی هُونٍ» ای علی هوان و مشقّة، «أَمْ یَدُسُّهُ» یخفیه، «فِی التُّرابِ» فیئیده، عادت اهل جاهلیّت چنان بود که هر زن وی بارور بودی بوقت زادن از مردم پنهان شدی و انتظار کردی تا خبر چه آید، پسری بود یا دختری، اگر پسر آمدی خرّم گشتی و بشادی فرا دیدار مردم آمدی و اگر دختر بودی غمگین و دل تنگ نشستی، آن گه در کار آن دختر با خود اندیشه کردی که او را بخواری و مشقّت بپرورم یا زنده در خاک کنم؟ پس از ایشان کس بود که بخواری و مشقّت و بی مرادی بداشتی و بپروردی و کس بود که زنده در خاک کردی، و ایشان که دختر را زنده در خاک مینهادند از بیم فقر میکردند و از بیم عار که اگر ناکفوی در وی طمع کند و این آن وأد است که قرآن بدان ناطق است: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ». و گفتهاند صعصعه جدّ فرزدق صد و بیست موءوده از پدران بستده هر یکی بدو ناقه و ایشان را زنده بگذاشته، و فیه یقول الفرزدق:
هوش مصنوعی: مردم در گذشته عادت داشتند وقتی زنی بچه دار میشد، به دور از چشم دیگران پنهان میشد و منتظر میماند تا ببیند فرزندش پسر است یا دختر. اگر پسر به دنیا میآمد خوشحال میشد و با افتخار به سمت مردم میرفت، اما اگر دختر به دنیا میآمد غمگین و دلشکسته مینشست. در این لحظه به فکر میافتاد که آیا باید او را با سختی و مشقت بزرگ کند یا اینکه زنده به خاک بسپارد. بعضی از آنها دختران را به سختی بزرگ میکردند و بعضی دیگر آنها را زنده به گور میکردند. این عمل به خاطر ترس از فقر و شرم انجام میشد، زیرا نگران بودند که اگر کسی در دختر طمع کند، دچار عار شوند. این همان وضعی است که قرآن در مورد آن میفرماید: «و هنگامیکه از موؤودهها سوال شود». در تاریخ آمده که یکی از اجداد فرزدق، 120 موؤوده از پدرانش را زنده به گور کرده است.
و جدی الّذی منع الوائدات
و احیی الوئید فلم تؤد
هوش مصنوعی: جد من که از زنده به گور کردن دختران جلوگیری کرد و فرزندانی را که در خطر بودند، نجات داد، این سنت ناپسند را تغییر داد.
... «أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ» بئس ما یقضون فیجعلون اللَّه البنات و لانفسهم البنین، هذا کقوله: «تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزی».
هوش مصنوعی: پیام این جمله انتقاد از قضاوتهای نادرست و ناعادلانه است. از نظر نویسنده، این قضاوتها به نحوی هستند که خداوند را به نفع یک جنسیت به نسبت دیگری نادیده میگیرند و این عمل را بسیار ناپسند میداند. در واقع، این نوع تقسیم و قضاوت غیرعادلانه را به شدت مورد سرزنش قرار میدهد و به نادرستی آن اشاره میکند.
«لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» ای لهؤلاء الکفار الّذین یجعلون للَّه البنات صفات الذم و الامثال السّیئة، «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی» الصّفات الحسنی و الامثال العلی میگوید کافران را مثل بد است و صفت عیب که ایشان را حاجت بفرزند است وانگه از بیم فقر ایشان را میکشند و بر خود اقرار ببخل میدهند. و فی الخبر: اکبر الکبائر ان تجعل للَّه ندا و هو خلقک ثمّ تقتل ولدک خشیة ان یأکل معک. و خدای تعالی را صفت بزرگوار است و مثل نیکو، بی فرزند و بی نیاز از فرزند و پاک از مانند و سزای آنک او را یگانه دانند و باخلاص توحید پرستند. قال ابن عباس:«لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ» ای العذاب و النّار، «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی» التوحید و الاخلاص و هو شهادة ان لا اله الّا اللَّه.
هوش مصنوعی: کافران، کسانی هستند که تصور میکنند خداوند دختری دارد و این تصور را به او نسبت میدهند، در حالی که خداوند از هر عیب و نقصی پاک است و صفاتش بهترین و عالیترین است. این افراد به خاطر ترس از فقر، فرزندانشان را میکشند و به این عمل زشت خود اعتراف میکنند. بزرگترین گناه این است که چیزی را همتای خدا قرار دهند و آنگاه فرزندانشان را به خاطر ترس از اینکه مبادا با آنها غذا بخورند، بکشند. خداوند بینیاز از فرزند و از هر گونه مشابهت است و سزاوار است که تنها به یگانگی او ایمان بیاورند و با صداقت و خلوص پرستیده شوند. ابن عباس میگوید: برای کافران عذاب و آتش مثالی بد است، در حالی که خداوند نمونهی عالی و پاکی از توحید و اخلاص دارد و تنها شایسته است که به یگانگی او شهادت داده شود.
قوله: «وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ» ای لو کان من سنّة اللَّه تعجیل هلاک الکافرین و معاقبتهم بکفرهم و افترائهم علی اللَّه تعالی، «ما تَرَکَ عَلَیْها» یعنی علی الارض، «مِنْ دَابَّةٍ» کنایة عن غیر مذکور و هو جائز لانّ الدّواب لا تکون الّا فی الارض، و فی الدّابة قولان: احدهما انّها عامّة فی بنی آدم و غیرهم ممّا یدبّ، و الثّانی انّ المراد بها ها هنا البهیمة. و فی معنی الآیة ثلاثة اقوال: احدها لو عجل عقوبة کفّار بنی آدم ما ترک علی الارض ما یدب علیها، و الثّانی من دابّة یعنی من ظالم کافر، و الثّالث لو اهلک الآباء بکفرهم لم یکن الأبناء. و قیل لو اهلک کلّ عاص ساعة عصیانه لانقطع النّسل، «وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی» قیل هو وقت العذاب، و قیل الی حین الموت، و قیل الی یوم القیامة، «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» ای فاذا اتی احد هذه الاوقات لهلکوا البتّة من غیر تقدیم و لا تأخیر.
هوش مصنوعی: اگر خداوند مردم را به خاطر ظلمهایشان مجازات میکرد، هیچ موجودی روی زمین باقی نمیماند. این جمله به این معناست که اگر خداوند بخواهد، میتواند هر کس را به خاطر کفر و افترایی که به او میزنند، به سرعت مجازات کند. در اینجا از "دابه" سخن به میان آمده که معنای آن شامل آفریدههای مختلفی میشود که روی زمین زندگی میکنند. درباره معنی این آیه، سه نظر وجود دارد: اول اینکه اگر خداوند فوراً به کافران مجازات میداد، هیچ موجودی روی زمین باقی نمیماند؛ دوم اینکه منظور از موجوداتی که روی زمین هستند، اشخاص ناصالح است؛ و سوم اینکه اگر خداوند پدران را به خاطر کفرشان نابود میکرد، فرزندان نیز از بین میرفتند. برخی گفتهاند اگر هر معصیتکار در لحظه معصیتش هلاک میشد، نسل بشر قطع میشد. اما خداوند آنها را تا زمان معینی به تاخیر میاندازد؛ این مدت میتواند زمان عذاب، لحظه مرگ، یا روز قیامت باشد. وقتی این زمان فرا برسد، هیچکس نمیتواند برای هلاکت خود نه تاخیر کند و نه جلو بیندازد.
«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَکْرَهُونَ» ای یجعلون للَّه البنات اللّاتی یکرهونهنّ، «وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ» ای و تقول السنتهم الکذب، «أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنی» ای البنین. و قیل الحسنی الجنّة، و محلّ ان نصب بدل من الکذب، ای یقولون انّ لنا الجنّة ان کان البعث حقّا. زجّاج گفت: معنی آیت آنست که ایشان با فعل قبیح و گفتار بیهوده که گفتند: لنا البنون و للَّه البنات، همی طمع بهشت دارند و میگویند: انّ لنا عند اللَّه الجزاء الاحسن یعنی الجنّة، ربّ العالمین گفت: «لا» ای لیس الامر کما وصفوا، «جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ» ای حقّ لهم النّار و وجبت. و قیل کسبت قولهم، «أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ» ای متروکون فی النّار منسیون.
هوش مصنوعی: آنها برای خداوند چیزهایی میسازند که خودشان از آن بیزارند، مانند دخترانی که خودشان از آنها تنفر دارند. و زبانهایشان به دروغ میگوید که برای آنها پاداش نیکو (بهشتی) وجود دارد. برخی گفتهاند نیکو به معنی بهشت است. اینجا به درستی گفتند که اگر روز قیامت حقیقت داشته باشد، ما بهشت خواهیم داشت. اما خداوند میفرماید که اینگونه نیست و این تصور آنها باطل است. در حقیقت، برای آنها عذاب آتش است و این عذاب بر آنها واجب شده است. و گفته شده که اینگونه گفتارشان به خود آنها برمیگردد، زیرا در نهایت آنها در آتش رها خواهند شد و فراموش خواهند گشت.
و قیل کسب عملهم السّیئ انّ لهم النّار و انّهم فی الآخرة مقدّمون الی النّار، یقول افرطت الرّجل ای قدمته الی الماء، و منه
هوش مصنوعی: و گفته شده است که اعمال زشت آنها سبب میشود که به آتش دوزخ بروند و در آخرت به سوی آتش پیشرو میشوند. در اینجا، "افراط" به این معناست که فرد به سوی آب پیش رفته است.
قول النبی (ص): «انا فرطکم علی الحوض» ای متقدّمکم.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «من پیش از شما بر کنار حوض (یعنی حوض کوثر) منتظرتان هستم.» این جمله به نوعی به مقام و جایگاه ویژه پیامبر در بین پیروانش اشاره دارد.
قال الحسن: «مُفْرَطُونَ» ای معجّلون الی النّار، قرأ نافع:
هوش مصنوعی: حسن میگوید: «مُفْرَطُونَ» به معنای افرادی است که به سرعت به آتش میشتابند.
«مُفْرَطُونَ» بکسر الرّاء و التّخفیف ای افرطوا فی اعمالهم یعنی اسرفوا بالآثام علی انفسهم. و قرأ ابو جعفر: «مُفْرَطُونَ» بکسر الرّاء و التّشدید ای مضیّعون امر اللَّه.
هوش مصنوعی: «مُفْرَطُونَ» به معنای کسی است که در اعمال خود افراط کرده و به طور زیاد به گناهان روی آورده است. در اینجا به نوعی به اسراف در گناه اشاره شده است. همچنین یکی از قرائتها این است که این واژه با تشدید خوانده میشود که به معنای افرادی است که در انجام دستورات خداوند کوتاهی کردهاند.
«تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا» یعنی رسلا الی اممها، «مِنْ قَبْلِکَ» کما ارسلناک الی امّتک بالدّعاء الی توحید اللَّه، «فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ» الخبیثة و ما کانوا علیه من الکفر باللَّه حتی کذبوا رسلهم، «فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ» ای قرینهم یتولی اغوائهم و یتبرّأ منهم فی القیامة، «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» عذاب النّار فی الآخرة. و قیل «فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ» یعنی یوم القیامة و اطلق اسم الیوم لشهرته.
هوش مصنوعی: به خدا قسم! ما پیکران خود را به سوی امتهای قبلی فرستادیم، همانگونه که تو را به سوی امّت خود فرستادیم تا آنان را به یکتاپرستی دعوت کنی. اما شیطان اعمال زشت و ناپسند آنها را در نظرشان زینت داد و آنها به کفر ورزی ادامه دادند و پیامبرانشان را تکذیب کردند. بنابراین، شیطان امروز سرپرست آنان است و در روز قیامت از آنان بیزاری خواهد جست و عذاب دردناک آتش در انتظار آنان است. برخی نیز گفتهاند که مراد از «امروز» همان روز قیامت است و این اصطلاح به دلیل شناخته شدهاش به کار رفته است.
«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ» یا محمّد، «الْکِتابَ» یعنی القرآن، «إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ» للنّاس، «الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ» ای لتبیّن لهم الحق من الباطل. و قیل لتبیّن للمشرکین ما ذهبوا فیه الی خلاف ما یذهب المسلمون فیقوم الحجّة علیهم ببیانک، «وَ هُدیً وَ رَحْمَةً» نصب معطوف علی موضع اللّام لانّه المفعول له، ای ما انزلناه علیک الا للهدایة و الرّحمة.
هوش مصنوعی: ما این کتاب، یعنی قرآن، را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه حق را برای مردم روشن کنی، به ویژه آنچه که در آن اختلاف دارند. هدف این است که حق را از باطل تشخیص دهند. همچنین، برای اینکه روشن کنی مشرکین چگونه در مورد آنچه که مسلمانان اعتقاد دارند، اشتباه کردهاند و از این طریق بر آنان حجت را تمام کنی. این کتاب همچنین راهنمایی و رحمت است، زیرا نازل شده تا مردم را به سوی هدایت و رحمت هدایت کند.
«وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» یعنی المطر، «فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» ای انبت فیها من کلّ انواع النّبات بعد یبسها و جدوبتها، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ» سمع القلوب لا سمع الآذان.
هوش مصنوعی: خداوند از آسمان بارانی نازل کرد که زمین را بعد از مرگش دوباره زنده کرد. این باران سبب رویش انواع گیاهان در زمین پس از خشکی و بیابانی آن شد. بیتردید در این امر نشانهای است برای مردمی که با دلهای خود میشنوند، نه فقط با گوشهایشان.
«وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً» ای دلالة و علامة علی قدرة اللَّه و وحدانیّته یعبر بها من الجهل الی العلم. و قیل العبرة ادراک الغائب فی الشّاهد، «نُسْقِیکُمْ» قرأ نافع و ابن عامر و ابو بکر و یعقوب بفتح النّون و الباقون بضمّ النون و هما بمعنی واحد، یقال سقیته و اسقیته بمعنی. قال الخلیل: سقیته اذا ناولته فشرب و اسقیته جعلت له سقیا، و الانعام لفظه لفظ جمع و هو اسم للجنس بمعنی النّعم فیذکر و یؤنّث، یقال هو الانعام و هی الانعام، فقال تعالی: «مِمَّا فِی بُطُونِهِ» و فی موضع آخر: «مِمَّا فِی بُطُونِها»، «مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً» ای الانعام تعتلف الحشیش و الخضر فجعل اللَّه بعضه دما و بعضه فرثا و یحیل بعض الدّم الاحمر لبنا ابیض،«خالِصاً» صافیا من نتنه و لونه حلوا دسما. و قیل اذا استقر العلف فی بطنها طبخته فاستحال اعلاه دما و اوسطه لبنا و اسفله فرثا فیجری الکبد الدّم الی العرق و اللّبن الی الضرع و یبقی الفرث ثمّ ینحدر و فی ذلک عبرة لمن اعتبر، «سائِغاً لِلشَّارِبِینَ» یسوغ فی حلق من تناوله. قال ابن جریر: لم یغصّ احد باللّبن قطّ، و قیل سائغا حلالا، و قیل لا تعافه النّفس و ان خرج من بین الدّم و الفرث.
هوش مصنوعی: در دامها عبرتی برای شماست که نشانهای از قدرت و یکتایی خداوند است و به وسیله آن از جهل به علم منتقل میشوید. در آیه بیان شده که شما را مینوشانیم. برخی از قرّاء واژه «نُسْقِیکُمْ» را با فتح نون و برخی دیگر با ضم نون خواندهاند و هر دو به یک معنا هستند. «سقیته» به معنای این است که چیزی را به کسی دادید تا بنوشد و «اسقیته» به معنای این است که شما برای او آبی فراهم کردهاید. واژه «الانعام» به معنای چهارپایان است که هم مذکر و هم مؤنث به کار میرود. خداوند فرموده است: «مِمَّا فِی بُطُونِهِ» و در جای دیگری «مِمَّا فِی بُطُونِها» اشاره شده است. برخی از حیوانات با گیاهان تغذیه میکنند و خداوند بخشی از آنچه را که در بدنشان است به خون و بخشی دیگر را به مدفوع تبدیل کرده و بخشی از آن خون را به شیر تبدیل میکند. شیر پاک و گوارا، بدون بوی ناخوشایند و با طعمی شیرین و چرب است. همچنین گفته شده که هنگامی که علف در شکم حیوانات هضم میشود، قسمت بالایی آن به خون و قسمت میانی به شیر و قسمت پایینی به مدفوع تبدیل میگردد. در نتیجه، در کبد خون به رگها و شیر به پستانها میرسد و مدفوع باقی میماند و سپس پایین میرود، که این خود عبرتی است برای کسی که تفکر کند. شیر برای نوشیدن گواراست و هیچکس تاکنون از آن خفه نشده و همچنین گفته شده که شیر حلال و مطلوب است و انسان به راحتی آن را مینوشد، هرچند که از میان خون و مدفوع خارج میشود.
«وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنابِ» ای و انّ لکم ممّا یخرجه اللَّه لکم من ثمرات النّخیل و الاعناب عبرا و آیات لانّکم، «تَتَّخِذُونَ» من ذلک، «سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» و التقدیر و من ثمرات النّخیل و الاعناب شیء تتّخذون منه سکرا، فالهاء فی قوله «مِنْهُ» تعود الی الشّیء و هو محذوف و السّکر الخمر. و قیل نزلت قبل تحریم الخمر، و الرّزق الحسن التّمر و الزّبیب و الدّبس و الخل، و قیل السّکر الطّعم. قال الرّاجز: جعلت اغراض کرام سکرا، ای طعما، فیکون المعنی تصنعون منه طعما یعنی الخلّ و رزقا حسنا یعنی الحلاوة. قال ابو عبید: السکر الخلّ و الرزق الحسن ما هو خیر من الخل، و قیل السّکر ما یسدّ الجوع مشتقّ من قولهم سکرت النّهر ای سددته. قال ابن بحر: السّکر المسکر، قال و اضاف الی نفسه سقی اللّبن و اضاف الی العباد اتّخاذا السّکر و هو ادّخارهم لذلک حتّی یصیر سکرا، قال و هذا انکار من اللَّه علیهم و تقدیره أ تتّخذون منه سکرا و یرزقکم اللَّه رزقا حسنا، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» هذا تحریض من اللَّه للعاقل لیتأمل فی الآیات.
هوش مصنوعی: از میوههای نخل و انگور برای شما نعمتی است که خداوند برایتان فراهم کرده است، و این نعمتها میتوانند نشانهها و عبرتی برای شما باشند. شما میتوانید از آنها شرابی درست کنید و همچنین روزی خوش بینید. به این معنا که این میوهها میتوانند به عنوان ابزاری برای تهیه نوشیدنی و غذایی خوشمزه استفاده شوند. در گذشته، پیش از آنکه نوشیدن شراب ممنوع شود، این آیات نازل شدهاند. غذایی که خوب و خوشمزه است میتواند شامل خرما، کشمش و عسل باشد. در اینجا به معنای نوشیدنی، به سمتی اشاره شده که میتواند طعمی خوشایند داشته باشد. این متن در واقع دعوتی از سوی خداوند برای تفکر در مورد آیات و نشانههای الهی است تا عقلا و خردمندان به آن تأمل کنند.