گنجور

۳ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ» ای موعد الجنّ و الانس جمیعا.

و قیل یرید ابلیس و من تبعه من الغاوین الّذین وعدوا النّار.

«لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ» ای لجهنّم سبعة اطباق طبق فوق طبق لکلّ باب یدخل المعذّبون فیها، فذلک قوله: «لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ» ان من اتباع ابلیس، «جُزْءٌ مَقْسُومٌ» ای نصیب مفرز معلوم علی قدر منزلته فی الذّنب: قرأ ابو بکر: جزء مثقّلا مهموزا.

دوزخ هفت درک است زبر یکدیگر، هر درکی را دری است که اهل آن درک بآن در درشوند: درک اوّل جهنّم است سمّیت جهنّم لانّها تتجهّم فی وجوه الخلق، این جهنّم جای عاصیان امّت احمد (ص) است، ایشان که اهل توحیدند امّا گنه کارانند بقدر گناه ایشان را درین جهنّم عذاب کنند و بعاقبت بیرون آیند و ببهشت شوند و عذاب ایشان از تبش آتش بود نه از عین آتش که درین درک عین آتش نباشد، فاذا خرج منها اهل التّوحید جعلت طبقا علی سائر الدّرکات.

درک دوم لظی است و هی التی تتلظّی ای تتلهّب. و قیل تتلظّی ای تتغیّظ علی اهلها، این درک دوّم جای جهودان است، یقول اللَّه تعالی: «کَلَّا إِنَّها لَظی‌ نَزَّاعَةً لِلشَّوی‌».

درک سیم حطمه است و هی الّتی تحطم ما فیها ای تکسر. ترسایان درین درک باشند، قال اللَّه تعالی: «لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ».

درک چهارم سعیر است و السّعیر هی المسعورة ای الموقدة غایة الایقاد، و السّعر النّار بعینها، صابیان درین درک باشند، قال اللَّه تعالی: «فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ».

درک پنجم سقر است و هی التی تسقر ای تذیب ما القی فیها و سقرات الشّمس حرّها، این سقر جای مجوس است، قال اللَّه تعالی: «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» درک ششم جحیم است و الجحیم ما عظم من النّار، و جاحم النّار هو الموضع الشّدید الحر، مشرکان عرب درین درک باشند، قال اللَّه تعالی: «وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ».

درک هفتم هاویه است و هی الّتی تهوی باهلها ای تهلکهم. و قیل من الهوّة و هی الوهدة العظیمة، این درک هفتم درک اسفل است جای منافقان کفار، چنانک رب العزّه گفت: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» و از عظیمی و صعبی که این هاویه هست ربّ العالمین در وصف آن مبالغت کرد گفت: «فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ نارٌ حامِیَةٌ» گفته‌اند که این هفت درک دوزخ زیر همه مخلوقاتست و اضیق المواضع آنست، یقول اللَّه تعالی: «وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً». و گفته‌اند که هیأت و شکل عالم بر مثل صنوبر است، هر چه بالاتر، آن فراختر و هر چه زیرتر، آن تنگ تر. عرش عظیم بالای مخلوقاتست، لا جرم فراخ تر همه مخلوقاتست و دوزخ زیر مخلوقات، لا جرم تنگ ترین همه جایهاست. و یروی فی بعض الاخبار انّ الارض علی قرنی الثّور و قوائم الثّور علی ظهر الحوت و الحوت علی الثّری و الثّری علی الصّخرة و الصّخرة علی النّار مطبقة و هذه الصّخرة اسمها سجّین و عندها تکون کبت اهل النّار و ارواح اهل الشّقاوة.

و عن ابی هریرة قال: بینما نحن عند رسول اللَّه (ص) اذ سمعنا وجبة ففزعنا منها فقال: هل تدرون ما هذه؟ قلنا لا، قال: هذا حجر کان فی اعلی جهنّم فلم یزل یهوی حتّی وقع فی اسفلها منذ سبعین عاما.

در خبر است که رسول خدای (ص) در مسجد مدینه نماز می‌کرد، زنی اعرابیّه بگذشت، رسول (ص) را دید که در نماز بود تنها، در دل آن زن افتاد که بر متابعت رسول خدا دو رکعت نماز کند تا سعید ابد گردد، هم چنان کرد و رسول خدا (ص) از وی خبر نداشت و در نماز این آیت همی‌خواند: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ» آن اعرابیّه که این از رسول خدای شنید بیفتاد و بیهوش شد، رسول خدا چون آن حسّ و حرکت بگوش وی رسید و جوش دل وی بشنید از نماز فارغ شد، بلال را گفت: علیّ بماء، آب خواست و بر روی وی می‌ریخت تا بهوش باز آمد، آن گه رسول گفت: یا هذه ما حالک؟

ای زن ترا چه بود و چه رسید؟ گفت یا رسول اللَّه ترا دیدم که نماز می‌کردی تنها، مرا آرزو خاست که دو رکعت نماز بر متابعت بتو بگزارم، یا رسول اللَّه آنچ میخواندی از کتاب خدایست یا خود تو می‌گویی؟ گفت یا اعرابیّه: بل هو فی کتاب اللَّه المنزل، در کتاب خداست و گفته خداست. گفت یا رسول اللَّه: هر عضوی از اعضای من آن را عذاب کنند بهر دری از درهای دوزخ؟ گفت یا اعرابیه: لکلّ باب منهم جزء مقسوم یعذب علی کل باب علی قدر اعمالهم، فقالت و اللَّه انّی امرأة مسکینة ما لی مال و ما لی الّا سبعة اعبد اشهدک یا رسول اللَّه انّ کلّ عبد منهم علی کلّ باب من ابواب جهنّم حرّ لوجه اللَّه تعالی. فاتاه جبرئیل، فقال یا رسول اللَّه: بشر الاعرابیّة انّ اللَّه قد حرّم علیک ابواب جهنّم کلّها و فتح لک ابواب الجنّة کلّها.

قوله: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ، ادْخُلُوها» ای یقال لهم: «ادْخُلُوها بِسَلامٍ» ای بسلامة من النّار و من الآفات. و قیل بسلام بتحیّة منّا تصحبکم، «آمِنِینَ» من المرض و الموت فیها و الخروج منها.

روی اسامة بن زید قال سمعت رسول اللَّه (ص) و ذکر الجنّة یوما فقال: «الا مشمر لها هی و رب الکعبة ریحانة تهتز و نور یتلألأ و نهر مطرد و زوجة لا تموت فی حبور و نعیم فی مقام ابدا».

«وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» می‌گوید هر چه کژی و ناراستی بود از دلهای ایشان برون ستدیم و پاک کردیم و روا باشد که این در دنیا بود، و مراد باین صحابه رسول است که ربّ العزّه دلهای ایشان از کینه و عداوت پاک کرد و میان ایشان دوستی افکند چنانک گفت: «وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» و روا باشد که این در بهشت باشد، ربّ العزّه دلهای بهشتیان پاک گرداند از آن غدر و خیانت و حسد و بخل که در دنیا با ایشان بود.

روی فی بعض الاخبار انّه یخلص المؤمنون من النّار فیحبسون علی قنطرة بین الجنة و النّار و یقتصّ لبعضهم من بعض مظالم کانت بینهم فی الدّنیا، ثمّ یؤمر بهم الی الجنّة و قد نقوا و هذّبوا و خلصت نیّاتهم من الاحقاد.

«إِخْواناً» نصب علی الحال، «عَلی‌ سُرُرٍ» جمع سریر «مُتَقابِلِینَ» بالوجوه یری بعضهم بعضا و لا یری بعضهم قفا بعض. و قیل متقابلین بالمودة و المحبّة.

«لا یَمَسُّهُمْ فِیها» فی الجنّة، «نَصَبٌ» تعب، «وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ» فانّ تمام النّعمة بالخلود.

روی عن علی بن الحسین بن علی (ع) انّ هذه الآیة نزلت فی ابو بکر و عمر و علی قال: و اللَّه انّها لفیهم نزلت و فیمن نزلت الّا فیهم، فقیل و ایّ غل هو؟ فقال: غلّ الجاهلیّة انّ بنی تمیم و عدی و بنی هاشم کان بینهم فی الجاهلیّة ما کان فلما اسلم هؤلاء القوم تحابّوا فاخذت أبا بکر الخاصرة فجعل علیّ (ع) یسخّن یده و یکمد بها خاصرة ابی بکر فنزلت الآیة.

و روی عن علی (ع) انّه کان یقول فینا اهل بدر نزلت هذه الآیة و قال له رجل اللَّه اعدل من ان یجمع‌ بینک و بین طلحة و الزّبیر فی الجنّة و قد سلا علیک السّیف، فقال مه بفیک التراب ان لم نکن اصحاب هذه الآیة فمن هم.

«نَبِّئْ عِبادِی» ای اخبر یا محمّد عبادی، «أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» استر علی ذنوبهم اذا تابوا منها فلا اعذّبهم بها.

«وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ» لمن اصرّ علی ذنوبه و لم یتب منها. و قیل انّی انا الغفور الرّحیم لمن استغفر و انّ عذابی هو العذاب الالیم لمن استکبر.

رسول خدای (ص) روزی بیاران برگذشت و ایشان می‌خندیدند و با یکدیگر مطایبت می‌کردند، رسول خدا گفت:«أ تضحکون و بین ایدیکم الجنة و النار، لا اریکم تضحکون»

ایشان را بیم داد گفت چه جای آنست که شما خندید و طیبت کنید، چون میدانید که بهشت و دوزخ شما را در پیش است، مبادا که ازین پس شما را بینم خندان. یاران همه در خود افتادند رنجور و دل تنگ، رسول خدای (ص) چون پاره‌ای رفته بود باز آمد، گفت: انّی لمّا خرجت جاء جبرئیل (ع) فقال یا محمّد یقول اللَّه عزّ و جلّ لم تقنط عبادی «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» و انگه باین فرو بگذاشت تا بنده یکبارگی ایمن ننشیند گفت: «وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ».

و عن قتادة قال بلغنا ان نبیّ اللَّه (ص) قال: «لو یعلم العبد قدر عفو اللَّه لما تورع عن حرام و لو یعلم قدر عذابه لبخع نفسه بالعبادة».

و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): «لو یعلم المؤمن ما عند اللَّه من العقوبة ما طمع فی جنة ابدا و لو یعلم الکافر ما عند اللَّه من الرحمة ما قنط من رحمته ابدا».

«وَ نَبِّئْهُمْ» ای اخبر امّتک، «عَنْ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ» یعنی اضیافه کقوله: «وَ هَلْ أَتاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ» یعنی الخصوم لانه مصدر یصلح للواحد و الجمع و المذکر و المؤنّث و هم الملائکة الّذین اتوه للبشری بالولد و لا هلاک قوم لوط.

«إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً» تقدیره سلمت سلاما بمعنی الدّعاء له.

و قیل سلّموا سلاما، «قالَ» ابرهیم، «إِنَّا مِنْکُمْ» ای انا و اصحابی منکم،«وَجِلُونَ» خائفون اذ لم تنالوا من طعامنا.

«قالُوا لا تَوْجَلْ» لا تخف، «إِنَّا نُبَشِّرُکَ» قرأ حمزة: «نبشرک» بفتح النّون و ضمّ الشین مخفّفة و قرأ الباقون: «نُبَشِّرُکَ» بضمّ النّون و کسر الشّین مشدّدة، و هما لغتان و المعنی واحد، یقال بشرت فلانا و بشرته، «بِغُلامٍ» یعنی اسحاق (ع)، «عَلِیمٍ» ای اذا بلغ کان علیما نبیّا یعنی یعیش حتّی یعلم لانّ الطّفل لیس من اهل العلم فکانت بشارتهم بالولد و ببقاء الولد.

«قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِی عَلی‌ أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ» ای علی ما مسّنی من الکبر و العرب تضع علی موضع بعد یعنی ابشرتمونی بعد ما مسّنی من الکبر، «فَبِمَ تُبَشِّرُونَ» ای فبایّ شی‌ء تبشرونی أ علی حالی هذه من الکبر أم یعاد الیّ شبابی. نافع و ابن کثیر: «تبشرون» بکسر نون خوانند، امّا نافع نون بتخفیف گوید و ابن کثیر بتشدید، علی معنی تبشروننی فادعم ابن کثیر النون الاولی و هی نون الجمع فی النّون الثانیة فبقی تبشرونی و حذف نافع الثانیة من النّونین تخفیفا فبقی تبشرونی و انّما حذف الثّانیة لانّ الاولی علامة الرّفع و لانّ الثّانیة زائدة قد تحذف کثیرا لانّ حرف الضّمیر هو الیاء دون النّون ثمّ انّ التّکرار بالثّانیة وقع، قال الشاعر:

ا بالموت الّذی لا بدّ انّی
ملاق لا ابا لک تخوفینی‌

و ابن کثیر و نافع هر دو موافق‌اند در حذف یاء ضمیر از تبشرون، حذفاها و اکتفیا بالکسرة، باقی قرّاء «تبشرون» خوانند بفتح نون بی تشدید و وجهش آنست که بر یک نون اقتصار کرده‌اند و آن نون علامت رفع است در فعل جماعت و آن مفتوح باشد لا محاله، و ضمیر مفعول درین قراءت محذوفست، و حذف ضمیر المفعول به کثیر فی الکلام و در تشدید شین درین کلمه خلاف نیست.

«قالُوا بَشَّرْناکَ بِالْحَقِّ» ای بالصّدق. و قیل بامر اللَّه. «فَلا تَکُنْ مِنَ الْقانِطِینَ» ای الائسین من الولد.

«قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ» بکسر نون قراءت بصری و کسایی است، باقی بفتح نون خوانند، دو لغتند بمعنی یکسان، یقال: قنط یقنط و قنط یقنط اذا یئس یقول: و من ییأس، «مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» الّذین یجهلون قدرة اللَّه و لا یعرفون سعة رحمة اللَّه.

«قالَ فَما خَطْبُکُمْ» ای فما شأنکم، «أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ» علم انّ اللَّه عزّ و جلّ لم یرسل اثنی عشر ملکا للبشارة بالغلام فحسب بل انّهم امروا بامر غیر البشری.

«قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی‌ قَوْمٍ مُجْرِمِینَ» ای مشرکین.

«إِلَّا آلَ لُوطٍ» یعنی اهله المؤمنین و هم ابنتان و امرأة سوی الغابرة، «إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ» ممّا یعذّب به القوم. قرأ حمزة و الکسائی و یعقوب: «لَمُنَجُّوهُمْ» باسکان النّون و تخفیف الجیم و هو من: انجی ینجی نقل بالالف من: نجا ینجو، فمنجوهم مفعلوهم من النّجاة قال اللَّه تعالی: «وَ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا» و قال: «فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ» و قرأ الباقون: «لَمُنَجُّوهُمْ» بفتح النون و تشدید الجیم، و الوجه انّه من: نجی ینجی تنجیة و هو ممّا عدی بالتّضعیف من نجا قال اللَّه تعالی: «وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً».

«إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا» بتخفیف الدّال قرأها ابو بکر عن عاصم وحده ها هنا و فی النّمل و قرأ الباقون: «قَدَّرْنا» بتشدید الدّال، و الوجه انّ قدرت بالتخفیف و قدّرت بالتشدید بمعنی واحد الّا انّ قدرت بالتشدید هو الاشهر فی هذا المعنی و الاکثر فی الاستعمال، قال اللَّه تعالی: «وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً» و قال: «وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها». «إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا» ای قضینا، «إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِینَ» ای الباقین فی العذاب.

«فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ» انّما قال آل لوط و هم اتوا لوطا لانهم کانوا فی بلدة واحدة. و قیل آل لوط یرید شخصه کما فی الخبر: «و بارک علی آل ابرهیم» و عنی به ابرهیم.

«قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ» ای لا اعرفکم. و قیل معناه انکرت مجیئکم و کرهته و انّما قال ذلک لخوفه علیهم من قومه، چون لوط از آمدن ایشان انکارنمود، ایشان جواب دادند گفتند: «بَلْ جِئْناکَ» این بل ردّ انکار ایشانست، ای لسنا بمنکرین بل نحن ملائکة قد جئناک، «بِما کانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ» ای جئناک لنراک فیهم ما کانوا یشکّون من العذاب انّه نازل بهم.

«وَ أَتَیْناکَ بِالْحَقِّ» این هم جواب سخن لوط است که ایشان را گفت: بهم اتیتمونی و من این تقولون لی ما تقولون؟ بچه آمدید و از کجا می‌گوئید آنچ می‌گوئید؟ ایشان گفتند: براستی آمدیم و راستی بتو آوردیم و بفرمان اللَّه تعالی آمدیم و عذاب آوردیم، تو هیچ اندوه مدار و مترس که ما راست گویانیم.

«فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ» الاسراء لا یکون الّا باللیل الّا انّ قوله «بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ» یدلّ علی ذهاب کثیر من اللّیل. قرأ ابن کثیر و نافع: فاسر موصولة الالف، و قرأ الباقون: فاسر بقطع الالف و هما لغتان فی سیر اللّیل سری و اسری بمعنی واحد و کلاهما لازم و یعدیان بالباء کما عدّیا ها هنا بالباء فی قوله: «بِأَهْلِکَ» و المعنی: قالت الملائکة للوط اخرج اهلک من هذا البلد فی جوف اللّیل، «وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ» ای امش وراءهم، «وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ» لینظر ما وراه، یعنی لئلا یری عظیم ما ینزل بقومه من العذاب فیرحمهم. و قیل لئلا یقع الشغل به عن المضیّ. و قیل لئلا یصیبهم ممّا اصابهم، «وَ امْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ» ای حیث یقول لکم جبرئیل یعنی الشام، و قیل مصر.

«وَ قَضَیْنا إِلَیْهِ ذلِکَ الْأَمْرَ» ای اعلمناه و اوحینا الیه و اخبرناه ذلک الامر الّذی اخبرته الملائکة ابرهیم من عذاب قومه و هو: «أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ» ای اصلهم و آخرهم، «مَقْطُوعٌ» مستأصل، «مُصْبِحِینَ» وقت دخولهم فی الصبح. و قیل معنی: و قضینا الیه فرغنا الی لوط من ذلک الامر و اخبرناه انّ دابر هؤلاء مقطوع مصبحین.

«وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ» یعنی سدوم، «یَسْتَبْشِرُونَ» باضیاف لوط طمعا منهم فی رکوب الفاحشة. قال عطاء بن ابی ریاح: ظهرت امرأة لوط علی سطح فلوّحت الی القوم یعلمهم بالاضیاف. و قیل بعثت الیهم و کانت العلامة بینها و بینهم اطعمونا ملحا فیعرفون ما ترید.

«قالَ» لوط، «إِنَّ هؤُلاءِ ضَیْفِی» و حقّ علی الرّجل اکرام ضیفه، «فَلا تَفْضَحُونِ» بالتّعرض لهم بمکروه.

«وَ اتَّقُوا اللَّهَ» ان یحلّ بکم عقابه، «وَ لا تُخْزُونِ» ای لا تهینونی و لا تخجلونی و ذلک قبل ان اخبروه بانّهم ملائکة فلمّا رأت الملائکة دهش لوط اشفاقا علی ضیفه، قالوا یا لوط انّا رسل ربّک لن یصلوا الیک، فلمّا قال لوط هؤلاء ضیفی.

«قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ» ای عن ضیافة الغرباء فانّا نغلبک علیهم و نرید منهم الفاحشة و کانوا یقصدون بفعلهم الغرباء.

«قالَ هؤُلاءِ بَناتِی» ازوّجهنّ ایّاکم ان اسلمتم فأتوا النّساء الحلال و دعوا ما حرّم اللَّه علیکم من اتیان الرّجال، «إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ» ما آمرکم به. قال الحسن: ان کنتم فاعلین، کنایة عن الجماع یعنی ان کنتم فاعلین هذا الشّأن فأتوا النساء الحلال، و قیل اراد ببناته نساء امّته لانّ نساء امّة کلّ نبیّ بمنزلة بناته و ازواجه بمنزلة امّهاتهم و لهذا قیل کلّ نبی کالولد لامّته.

«لَعَمْرُکَ» ای لحیوتک یا محمّد، مفسران گفتند ربّ العزّه هرگز بحیاة هیچکس از آدمیان سوگند یاد نکرد مگر بحیاة محمد (ص)، تشریف و تفضیل وی را بر همه خلق. و بهذا قال ابو الجوزاء: ما سمعت اللَّه عزّ و جل حلف بحیاة احد غیره (ص). و قیل: «لَعَمْرُکَ» رفع بالابتداء و خبره محذوف، تقدیره لعمرک قسمی. و قیل معناه و حقّک کما تقول لعمر اللَّه ای حقّه، و العمر و العمر بقاء الحیّ و لا یستعمل فی القسم الّا مفتوحا، و قول العرب: عمرک اللَّه، ای اسأل اللَّه ان یعمرک.

قال بعض شعراء العرب حین انکحت الثّریّا بنت سعید بن زید و کان یشبب بها من سهیل بن عبد الرّحمن بن عوف:

ایّها المنکح الثریّا سهیلا
عمرک اللَّه کیف یلتقیان‌
هی شامیّة اذا ما استقلّت
و سهیل اذا استقل یمان‌

سهیل نجم کبیر یطلع تحت مرزم الجوزاء، یظهر علی وجه بحر الیمن اذا ارتفع المرزم، یقال انه مسخ ملک کان بالیمن کان صاحب مکس یقال انّه اوّل من وضع العشور فمسخ عقوبة و صعد به عبرة کما قیل فی الزّهرة.

«إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ» این ها و میم روا باشد که ضمیر قریش نهند و روا باشد که ضمیر قوم لوط بود و معنی سکرت جهلست و ضلالت و غفلت و «یَعْمَهُونَ» آنست که سر در نهند بگزاف کاری و تباه کاری و بی راهی همی‌روند.

«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ» ای العذاب. و قیل صاح بهم جبرئیل صیحة اهلکتهم، «مُشْرِقِینَ» داخلین فی وقت شروق الشّمس و ذلک انّ تمام الهلاک کان مع اشراق الشّمس، یقال: شرقت الشّمس اذا طلعت و اشرقت اذا اضاءت. و قیل اشرق الرّجل صادف شروق الشّمس.

«فَجَعَلْنا عالِیَها سافِلَها» ای صیرنا اعلا المدینة اسفلها و ذلک انّ جبرئیل (ع) رفعها بجناحه الی السّماء ثم قلّبها، «وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ حِجارَةً» فیه قولان: احدهما رفعه جبرئیل الی السّماء و امطروا حجارة ثمّ قلّبها و الثّانی علی الغائبین من البلد، «مِنْ سِجِّیلٍ» من السّماء الدّنیا، و قد سبق بیان هذه الآیات فی سورة هود.

«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ»، ای للنّاظرین المتأمّلین المعتبرین. قال اهل اللّغة توسّمت الشّی‌ء نظرت الیه حتّی تبیّنت حقیقة سمته و وسمه و هو العلامة.

قال النبی (ص): «اتقوا فراسة المؤمن فانه ینظر بنور اللَّه» ثمّ قرأ: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ»، و قال (ص): «ان للَّه عبادا یعرفون الناس بالتوسم».

«وَ إِنَّها» یعنی مدینة قوم لوط، «لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ» علی طریق قومک الی الشام و هو طریق لا یندرس و لا یخفی. و قیل مقیم معلوم معبّد دائم السّلوک.

«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ» ای لعبرة للمصدّقین، یعنی انّ المؤمنین اعتبروا بها.

«وَ إِنْ کانَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ لَظالِمِینَ» ای کافرین و الایکة الشجرة المتکائفة، ای الملتفّة و جمعها ایک . و قیل الایکة اسم النّاحیة و لیکة اسم المدینة کمکّة و بکّة. و قیل کانوا اصحاب غیاض و ریاض و اشجار و انهار یأکلون فی الصّیف الفاکهة الرّطبة و فی الشّتاء الیابسة.

«فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ» ای کذّبوا شعیبا، فانتقمنا منهم ای اهلکناهم و عذّبناهم و ذلک انّ اللَّه عزّ و جل سلّط علیهم الحرّ سبعة ایّام لا یمنعهم منه شی‌ء ثمّ بعث علیهم ظلّة کسحابة فالتجاؤا الی ظلّها یلتمسون الرّوح فبعث اللَّه علیهم منها نارا فاحرقتهم، «وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» جمهور المفسرین علی انّ الکنایة تعود الی قریتی قوم لوط و شعیب. ای انّهما علی ممرّ السّابلة و الامام الطریق یامّه کلّ احد. و قیل الکنایة ترجع الی لوط و شعیب، ای «إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» طریق من الجنّة واضح. و قیل الخبر بهلاک قوم لوط و اصحاب الایکة لمکتوب فی امام مبین، و هو اللّوح المحفوظ.

بدانک لفظ امام در قرآن بر پنج وجه آید: یکی امامست مقتدای خیر که مردم بوی اقتدا کنند چنانک ربّ العزّه گفت ابراهیم را: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» یعنی قائدا فی الخیر یقتدی بسنّتک و هدیک، همانست که در سورة الفرقان گفت: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» یعنی قادة فی الخیر یقتدی بنا. وجه دوم امامست بمعنی نامه کردار بندگان، کقوله: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» ای بکتابهم الّذی عملوا فی الدّنیا. وجه سوم لوح محفوظ است، کقوله: «وَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» یعنی اللّوح المحفوظ. وجه چهارم تورات است، کقوله فی سورة هود: «وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‌ إِماماً» یعنی التوریة اماما یقتدی به و رحمة لمن آمن به، همانست که در سورة الاحقاف گفت: «وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‌ إِماماً» یعنی التّوراة. پنجم امام بمعنی طریقست، کقوله فی هذه السّورة:«وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» ای لبطریق واضح.

«وَ لَقَدْ کَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ» الحجر دیار ثمود و هو واد بین المدینة و الشام، کذّبوا رسلهم یعنی صالحا و انّما قال کذّبوا المرسلین و رسولهم صالح وحده لانّ من کذّب رسولا فقد کذّب جمیع الرّسل.

«وَ آتَیْناهُمْ آیاتِنا» یعنی النّاقة کما قال: «هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً» فخرجها علی لفظ الجمع، قیل یرید بها النّاقة و ولدها و البئر التی کانت تشرب منها. و قیل انزلت الیهم آیات من کتاب اللَّه. و قیل یرید بها نصب الادلّة، «فَکانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ» ای اعرضوا عنها فلم ینظروا فیها و لم یستدلّوا بها علی صدق صالح.

«وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ» ینقبون الجبال و یتّخذون فیها مساکن، و قیل یبنون من الحجارة، «بُیُوتاً آمِنِینَ» یعنی من الخراب و وقوع الجبل علیهم، و قیل من العذاب، و قیل من الموت.

«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ» ای العذاب، «مُصْبِحِینَ» فی الیوم الرّابع وقت الصبح.

«فَما أَغْنی‌ عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» ای ما دفع عنهم عذاب اللَّه اموالهم و مساکنهم و قوتهم، و قیل ما کانوا یکسبون من الشرک و الاعمال الخبیثة.

روی عبد اللَّه بن عمرو جابر بن عبد اللَّه قالا مررنا مع النبی (ص) علی الحجر فقال لنا رسول اللَّه (ص): «لا تدخلوا مساکن الذین ظلموا انفسهم الا ان تکونوا باکین حذرا ان یصیبکم مثل ما اصابهم» ثمّ قال: «هؤلاء قوم صالح اهلکهم اللَّه عز و جل الا رجلا فی حرم اللَّه منعه حرم اللَّه من عذاب اللَّه»، قیل من هو یا رسول اللَّه؟ قال: ابو رغال و الیه ینسب ثقیف، ثمّ اسرع رسول اللَّه (ص) حتّی خلّفها.

«وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ» ای ما خلقنا الخلائق الّا بالعدل و الانصاف و لم نهلک من تقدّم ذکرهم الّا بعد اقامة الحجّة علیهم. می گوید ما خلایق که آفریدیم بخداوندی و پادشاهی خویش آفریدیم، بعزّت و قدرت خویش، بعدل و انصاف خویش، بفرمان روان و دانش تمام، بی شریک و انباز، بی نظیر و بی نیاز، آنچ آفریدیم بحکمت، آفریدیم بارادت نه بحاجت، و آنچ هلاک کردیم بعدل، هلاک کردیم بعد از اقامت حجّت، ما آن خداوندیم که ظلم نپسندیم و بی حجّت عذاب نفرستیم: «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا»، «وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ» ای الجزاء قریب، «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ» فلا تعجل علیهم، نسختها آیة القتال، و الصّفح الجمیل الاعراض کقوله: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا، وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا». و قیل هو کقوله تعالی: «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» و قیل اصفح حیث الصّفح ادعی الی الایمان، و اخشن حیث الخشونة اولی.

«إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ» لجمیع الموجودات، «الْعَلِیمُ» باحوالهم و بما یصلحهم.

۳ - النوبة الاولى: قوله تعالی: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ (۴۳)» و دوزخ وعده‌گاه ایشانست همگان.۳ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ» روی انس بن مالک قال: لمّا نزل قوله تعالی: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ» بکی رسول اللَّه (ص) بکاء شدیدا و بکی اصحابه ببکائه و لا یدرون ما نزل علیه و لم یستطع احد ان یکلّمه من اصحابه و کان رسول اللَّه (ص) اذا رای فاطمة فرح بها فانطلق عبد الرّحمن بن عوف الی باب فاطمة، فقال السّلام علیک یا بنت رسول اللَّه، قالت و علیک السّلام من انت؟ قال انا عبد الرّحمن بن عوف، قالت و ما جاء بک؟ قال ترکت رسول اللَّه (ص) باکیا حزینا و لا ندری ما نزل به جبرئیل (ع) فلبست فاطمة مشتملة من صوف خلقا فانطلقت الی رسول اللَّه (ص)، فلما دخلت علی النبی (ص) نظر الیها عمر فوضع یده علی رأسه و قال واحرباه، انّ قیصر و کسری یلبسون السّندس و الحریر و ابنة رسول اللَّه (ص) فی مشملة من صوف! فسمعت فاطمة قول عمر فذکرتها للنبی (ص)، فقالت الا تری انّ عمر یعجب من لباسی هذا فو الّذی بعثک بالکرامة ما لی و لعلی فراش منذ ایّام الّا مسک کبش نعلف علیه بالنّهار ناضحنا فاذا کان اللّیل افترشناه و انّ وسادتنا لمن ادم حشوها من سعف النّخل، ثمّ قالت فدتک نفسی یا ابه ما الّذی ابکاک، قال و کیف لا ابکی یا فاطمة و قد نزل علیّ جبرئیل بهذه الآیة: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ، لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ» و ذکر الحدیث بطوله.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ» ای موعد الجنّ و الانس جمیعا.
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه می‌فرماید که جهنم، محل قرار و وعده همه جن و انس است.
و قیل یرید ابلیس و من تبعه من الغاوین الّذین وعدوا النّار.
هوش مصنوعی: و گفته شده است که ابلیس و کسانی که از پی او هستند، از گمراهان هستند که به آتش وعده داده شده‌اند.
«لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ» ای لجهنّم سبعة اطباق طبق فوق طبق لکلّ باب یدخل المعذّبون فیها، فذلک قوله: «لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ» ان من اتباع ابلیس، «جُزْءٌ مَقْسُومٌ» ای نصیب مفرز معلوم علی قدر منزلته فی الذّنب: قرأ ابو بکر: جزء مثقّلا مهموزا.
هوش مصنوعی: جهنم دارای هفت در است که هر کدام شامل چندین طبقه است و مجرمان در آنجا وارد می‌شوند. هر در از درهای جهنم به اقوام خاصی از پیروان ابلیس اختصاص دارد و هر شخص بنا بر میزان گناهش سهم مشخصی در عذاب دارد. یکی از قرائت‌ها در این زمینه، خواندن «جزء» به شکل سنگین و همراه با همزه است.
دوزخ هفت درک است زبر یکدیگر، هر درکی را دری است که اهل آن درک بآن در درشوند: درک اوّل جهنّم است سمّیت جهنّم لانّها تتجهّم فی وجوه الخلق، این جهنّم جای عاصیان امّت احمد (ص) است، ایشان که اهل توحیدند امّا گنه کارانند بقدر گناه ایشان را درین جهنّم عذاب کنند و بعاقبت بیرون آیند و ببهشت شوند و عذاب ایشان از تبش آتش بود نه از عین آتش که درین درک عین آتش نباشد، فاذا خرج منها اهل التّوحید جعلت طبقا علی سائر الدّرکات.
هوش مصنوعی: دوزخ شامل هفت مرحله است که هر کدام بر روی یکدیگر قرار دارند و هر مرحله درب خاص خود را دارد که افراد آن مرحله از طریق آن وارد می‌شوند. مرحله‌ی اول جهنّم نامیده می‌شود و به این دلیل این نام را دارد که صورت‌های افراد در آن جا سیاه می‌شود. این جهنّم مخصوص گناهکاران از امت محمد (ص) است؛ کسانی که اعتقاد به توحید دارند اما مرتکب گناه شده‌اند. این افراد به اندازه‌ی گناهانشان در این جهنّم عذاب می‌شوند و در نهایت بیرون آمده و به بهشت می‌روند. عذاب آن‌ها ناشی از گرمای آتش است نه خود آتش، و در این مرحله از جهنّم، خود آتش وجود ندارد. وقتی اهل توحید از آنجا خارج می‌شوند، جهنّم به عنوان پوششی برای سایر مراحل درک‌ها قرار می‌گیرد.
درک دوم لظی است و هی التی تتلظّی ای تتلهّب. و قیل تتلظّی ای تتغیّظ علی اهلها، این درک دوّم جای جهودان است، یقول اللَّه تعالی: «کَلَّا إِنَّها لَظی‌ نَزَّاعَةً لِلشَّوی‌».
هوش مصنوعی: درک دوم دوزخ شعله‌‌ور و سوزان است. برخی می‌گویند که این آتش بر اهل خود خشمگین می‌شود. این درک دوم مخصوص کافرانی است که خداوند در قرآن می‌فرماید: "نه، این آتش دوزخ بسیار خشمناک و در هم‌کوبنده است."
درک سیم حطمه است و هی الّتی تحطم ما فیها ای تکسر. ترسایان درین درک باشند، قال اللَّه تعالی: «لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ».
هوش مصنوعی: درک حطمه به معنای درک و فهم چیزی است که خرد و نابود می‌شود و هر چیزی که در آن قرار گیرد، شکسته می‌شود. کسانی که به این حقیقت آگاه هستند، باید از آن بترسند. خداوند در قرآن فرموده است: «قطعاً در آتش حطمه انداخته خواهند شد».
درک چهارم سعیر است و السّعیر هی المسعورة ای الموقدة غایة الایقاد، و السّعر النّار بعینها، صابیان درین درک باشند، قال اللَّه تعالی: «فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ».
هوش مصنوعی: مرحله چهارم جهنم به نام "سعیر" است و "سعیر" به معنای آتش خشمناک و بسیار شعله‌ور است. افرادی که در این مرحله قرار می‌گیرند، به شدت در آتش می‌سوزند. در قرآن آمده است: «پس لعنت بر افرادی که در سعیرند».
درک پنجم سقر است و هی التی تسقر ای تذیب ما القی فیها و سقرات الشّمس حرّها، این سقر جای مجوس است، قال اللَّه تعالی: «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» درک ششم جحیم است و الجحیم ما عظم من النّار، و جاحم النّار هو الموضع الشّدید الحر، مشرکان عرب درین درک باشند، قال اللَّه تعالی: «وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ».
هوش مصنوعی: سقر پنجمین درک عذاب است که شرایط سختی دارد و به نوعی مکانی برای مجوس به شمار می‌آید. در قرآن کریم گفته شده که روز قیامت از آنها پرسیده می‌شود که چرا به سقر آمدید و آنها پاسخ می‌دهند که ما جزو نمازگزاران نبودیم. همچنین، درک ششم عذاب، جحیم نام دارد که به معنای آتش بزرگ و شدیدی است و مشروط بر این است که مشرکان عرب در این درک قرار دارند. در قرآن نیز آمده است که بدکاران به جحیم خواهند رفت.
درک هفتم هاویه است و هی الّتی تهوی باهلها ای تهلکهم. و قیل من الهوّة و هی الوهدة العظیمة، این درک هفتم درک اسفل است جای منافقان کفار، چنانک رب العزّه گفت: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» و از عظیمی و صعبی که این هاویه هست ربّ العالمین در وصف آن مبالغت کرد گفت: «فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ نارٌ حامِیَةٌ» گفته‌اند که این هفت درک دوزخ زیر همه مخلوقاتست و اضیق المواضع آنست، یقول اللَّه تعالی: «وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً». و گفته‌اند که هیأت و شکل عالم بر مثل صنوبر است، هر چه بالاتر، آن فراختر و هر چه زیرتر، آن تنگ تر. عرش عظیم بالای مخلوقاتست، لا جرم فراخ تر همه مخلوقاتست و دوزخ زیر مخلوقات، لا جرم تنگ ترین همه جایهاست. و یروی فی بعض الاخبار انّ الارض علی قرنی الثّور و قوائم الثّور علی ظهر الحوت و الحوت علی الثّری و الثّری علی الصّخرة و الصّخرة علی النّار مطبقة و هذه الصّخرة اسمها سجّین و عندها تکون کبت اهل النّار و ارواح اهل الشّقاوة.
هوش مصنوعی: درک هفتم جهنم است که به عنوان مکان نابودکننده شناخته می‌شود و گفته شده این جهنم، مرکز بزرگ‌ترین عذاب‌هاست. این درک هفتم، پایین‌ترین درک و محل منافقان و کافران است، همانطور که خداوند اشاره کرده است که منافقان در پایین‌ترین جایگاه آتش قرار دارند. خداوند عظمت و سختی این هاویه را با زبانی قوی وصف کرده و اشاره کرده که این جا چقدر تنگ و سخت است. درک‌های هفت‌گانه جهنم زیر تمامی مخلوقات قرار دارند و باریک‌ترین مکان‌ها به حساب می‌آیند. گفته شده که شکل عالم بر اساس درخت صنوبر است؛ هر چه به بالا برویم، فضا بازتر می‌شود و هر چه پایین‌تر برویم، تنگ‌تر. عرش بزرگترین در میان مخلوقات قرار دارد و بنابراین، فضای آن نیز وسیع‌تر است و برعکس، جهنم در زیر مخلوقات و تنگ‌ترین مکان‌ها قرار دارد. در برخی از روایت‌ها آمده که زمین بر دو شاخ گاوی قرار دارد و پاهای گاو بر روی یک ماهی بزرگ است و آن ماهی بر روی خاک است و خاک بر روی سنگی بزرگ است و این سنگ بر روی آتش است؛ این سنگ به نام سجین شناخته می‌شود و جایی است که عذاب اهل آتش و ارواح بدبختان در آن قرار دارد.
و عن ابی هریرة قال: بینما نحن عند رسول اللَّه (ص) اذ سمعنا وجبة ففزعنا منها فقال: هل تدرون ما هذه؟ قلنا لا، قال: هذا حجر کان فی اعلی جهنّم فلم یزل یهوی حتّی وقع فی اسفلها منذ سبعین عاما.
هوش مصنوعی: ابو هریره روایت می‌کند که در حالی که ما در حضور پیامبر (ص) بودیم، ناگهان صدای بلندی را شنیدیم که همه ما را ترساند. پیامبر از ما پرسید آیا می‌دانید این صدا چیست؟ ما گفتیم نه. او توضیح داد که این صدا ناشی از سنگی است که از بالای جهنم به پایین افتاده و این سقوط ادامه داشته است تا به پایین‌ترین نقطه جهنم رسید و این سقوط به مدت هفتاد سال طول کشیده است.
در خبر است که رسول خدای (ص) در مسجد مدینه نماز می‌کرد، زنی اعرابیّه بگذشت، رسول (ص) را دید که در نماز بود تنها، در دل آن زن افتاد که بر متابعت رسول خدا دو رکعت نماز کند تا سعید ابد گردد، هم چنان کرد و رسول خدا (ص) از وی خبر نداشت و در نماز این آیت همی‌خواند: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ» آن اعرابیّه که این از رسول خدای شنید بیفتاد و بیهوش شد، رسول خدا چون آن حسّ و حرکت بگوش وی رسید و جوش دل وی بشنید از نماز فارغ شد، بلال را گفت: علیّ بماء، آب خواست و بر روی وی می‌ریخت تا بهوش باز آمد، آن گه رسول گفت: یا هذه ما حالک؟
هوش مصنوعی: در یک روایت آمده است که پیامبر خدا (ص) در مسجد مدینه مشغول نماز بود. زنی از قبیله اعراب به او نگاه کرد و وقتی او را در حال نماز دید، تصمیم گرفت دو رکعت نماز به دنبال او بخواند تا به سعادت ابدی برسد. آن زن این کار را انجام داد و پیامبر (ص) از این موضوع بی‌خبر بود. در این حین، ایشان آیه‌ای از قرآن را می‌خواندند که به توصیف جهنم و درهای هفتگانه‌اش اشاره داشت. وقتی آن زن این آیات را شنید، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و بی‌هوش شد. پیامبر (ص) بعد از اینکه متوجه حالت زن شد، از نماز فارغ گردید و به بلال فرمود تا آب بیاورد. سپس بر صورت او آب ریخت تا به هوش بیاید و بعد از آن از او پرسید که حالش چگونه است.
ای زن ترا چه بود و چه رسید؟ گفت یا رسول اللَّه ترا دیدم که نماز می‌کردی تنها، مرا آرزو خاست که دو رکعت نماز بر متابعت بتو بگزارم، یا رسول اللَّه آنچ میخواندی از کتاب خدایست یا خود تو می‌گویی؟ گفت یا اعرابیّه: بل هو فی کتاب اللَّه المنزل، در کتاب خداست و گفته خداست. گفت یا رسول اللَّه: هر عضوی از اعضای من آن را عذاب کنند بهر دری از درهای دوزخ؟ گفت یا اعرابیه: لکلّ باب منهم جزء مقسوم یعذب علی کل باب علی قدر اعمالهم، فقالت و اللَّه انّی امرأة مسکینة ما لی مال و ما لی الّا سبعة اعبد اشهدک یا رسول اللَّه انّ کلّ عبد منهم علی کلّ باب من ابواب جهنّم حرّ لوجه اللَّه تعالی. فاتاه جبرئیل، فقال یا رسول اللَّه: بشر الاعرابیّة انّ اللَّه قد حرّم علیک ابواب جهنّم کلّها و فتح لک ابواب الجنّة کلّها.
هوش مصنوعی: زنی نزد پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا، تو را چه شده و به کجا رسیدی؟ پیامبر در پاسخ فرمود: من تو را دیدم که نماز می‌خواندی، و آرزو کردم که دو رکعت نماز به پیروی از تو بخوانم. سپس از پیامبر پرسید که آیا آنچه می‌خواندی از کتاب خدا بود یا خودت می‌گفتی؟ او جواب داد: نه، این در کتاب خداست که نازل شده است. زن پرسید: آیا اعضای من به خاطر آنچه در آن کتاب است عذاب خواهند شد و هر کدام به دوزخی خاص خواهند رفت؟ پیامبر فرمود: بله، برای هر در از درهای جهنم بخش‌هایی وجود دارد که هر کس طبق عملش عذاب خواهد شد. آن زن گفت: من زن فقیری هستم و هیچ مالی ندارم، جز هفت بنده که دارم. من شهادت می‌دهم که هر کدام از آن‌ها به خاطر خدا در جهنم حرمت دارند. سپس جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: به آن زن بشارت بده که خدا همه درهای جهنم را بر تو حرام کرده و درهای بهشت را به روی تو باز کرده است.
قوله: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ، ادْخُلُوها» ای یقال لهم: «ادْخُلُوها بِسَلامٍ» ای بسلامة من النّار و من الآفات. و قیل بسلام بتحیّة منّا تصحبکم، «آمِنِینَ» من المرض و الموت فیها و الخروج منها.
هوش مصنوعی: آیه می‌گوید: «مؤمنان در باغ‌ها و چشمه‌ها خواهند بود، و به آنها گفته می‌شود: "به سلامت وارد شوید."» این بدان معناست که ورود آنها به این بهشت همراه با ایمنی از آتش و آسیب‌ها خواهد بود. همچنین ممکن است به این معنا باشد که آنها با تحیتی از سوی ما وارد می‌شوند و در آنجا در امان از بیماری، مرگ و خروج خواهند بود.
روی اسامة بن زید قال سمعت رسول اللَّه (ص) و ذکر الجنّة یوما فقال: «الا مشمر لها هی و رب الکعبة ریحانة تهتز و نور یتلألأ و نهر مطرد و زوجة لا تموت فی حبور و نعیم فی مقام ابدا».
هوش مصنوعی: اسامه بن زید نقل می‌کند که روزی شنید پیامبر (ص) درباره بهشت صحبت کنند و فرمودند: «آیا کسی نیست که برای رسیدن به آن تلاش کند؟ قسم به خداوند کعبه، در آنجا گل‌هایی درخشان و نوری تابناک وجود دارد، و نهرهایی جاری و همسری که هرگز نمی‌میرد و از نعمت‌های پایدار و همیشگی بهره‌مند خواهید شد.»
«وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» می‌گوید هر چه کژی و ناراستی بود از دلهای ایشان برون ستدیم و پاک کردیم و روا باشد که این در دنیا بود، و مراد باین صحابه رسول است که ربّ العزّه دلهای ایشان از کینه و عداوت پاک کرد و میان ایشان دوستی افکند چنانک گفت: «وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» و روا باشد که این در بهشت باشد، ربّ العزّه دلهای بهشتیان پاک گرداند از آن غدر و خیانت و حسد و بخل که در دنیا با ایشان بود.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده است که خداوند هر نوع کینه و دشمنی را از دل‌های مؤمنان پاک کرده و محبت و دوستی را در بین آن‌ها قرار داده است. این موضوع می‌تواند به دو مرحله اشاره داشته باشد: یکی در دنیا و دیگری در بهشت. در جهان مادی، خداوند دل‌های صحابه پیامبر را از عداوت و کینه خالی کرده و محبت را در دل‌هایشان جای داده است، و در بهشت نیز دل‌های مؤمنان از هر نوع بدخواهی، خیانت و حسد پاک می‌شود، تا آن‌ها در آرامش و دوستی زندگی کنند.
روی فی بعض الاخبار انّه یخلص المؤمنون من النّار فیحبسون علی قنطرة بین الجنة و النّار و یقتصّ لبعضهم من بعض مظالم کانت بینهم فی الدّنیا، ثمّ یؤمر بهم الی الجنّة و قد نقوا و هذّبوا و خلصت نیّاتهم من الاحقاد.
هوش مصنوعی: بر اساس برخی اخبار، مؤمنان از آتش دوزخ نجات پیدا می‌کنند و در پلی بین بهشت و دوزخ نگه‌داری می‌شوند. در آنجا از یکدیگر در مورد ظلم‌هایی که در دنیا به هم کرده‌اند، حساب کشیده می‌شود. سپس، به آن‌ها دستور داده می‌شود که به بهشت بروند، به شرطی که پاک شده و نیّت‌هایشان از کینه‌ها خالی شده باشد.
«إِخْواناً» نصب علی الحال، «عَلی‌ سُرُرٍ» جمع سریر «مُتَقابِلِینَ» بالوجوه یری بعضهم بعضا و لا یری بعضهم قفا بعض. و قیل متقابلین بالمودة و المحبّة.
هوش مصنوعی: "ای برادران" به عنوان حال در نظر گرفته می‌شود، "بر روی تخت‌ها" که جمع کلمه سریر است و "رو در روی یکدیگر" به این معنا است که برخی از آن‌ها برخی دیگر را می‌بینند و برخی دیگر پشت سر یکدیگر را نمی‌بینند. همچنین گفته شده است که متقابل بودن به معنای دوستی و محبت است.
«لا یَمَسُّهُمْ فِیها» فی الجنّة، «نَصَبٌ» تعب، «وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ» فانّ تمام النّعمة بالخلود.
هوش مصنوعی: در بهشت، آنان هیچ نوع آزاری نخواهند دید و متحمل هیچ‌گونه ناملایمتی نخواهند شد و از آنجا نیز خارج نخواهند شد، زیرا تمامی نعمت‌ها و خوشی‌ها در جاودانگی و ماندگاری آنهاست.
روی عن علی بن الحسین بن علی (ع) انّ هذه الآیة نزلت فی ابو بکر و عمر و علی قال: و اللَّه انّها لفیهم نزلت و فیمن نزلت الّا فیهم، فقیل و ایّ غل هو؟ فقال: غلّ الجاهلیّة انّ بنی تمیم و عدی و بنی هاشم کان بینهم فی الجاهلیّة ما کان فلما اسلم هؤلاء القوم تحابّوا فاخذت أبا بکر الخاصرة فجعل علیّ (ع) یسخّن یده و یکمد بها خاصرة ابی بکر فنزلت الآیة.
هوش مصنوعی: این متن به تفسیر یک آیه قرآن اشاره دارد که به دلیل رفتارهای خاص افراد، از جمله ابوبکر، عمر و علی (ع) نازل شده است. علی (ع) به نقل قولی می‌پردازد که نشان می‌دهد این آیه در مورد این افراد و روابط آن‌ها نازل شده است. او توضیح می‌دهد که پیش از اسلام، میان قبایل مختلف مانند بنی تمیم، عدی و بنی هاشم مشکلاتی وجود داشته است. اما پس از اسلام آوردن این افراد، روابطشان بهتر شده و محبت بین آن‌ها افزایش یافته است. در یک موقعیت خاص، علی (ع) با ابوبکر در حال صحبت بوده و این آیه در آن لحظه نازل شده است.
و روی عن علی (ع) انّه کان یقول فینا اهل بدر نزلت هذه الآیة و قال له رجل اللَّه اعدل من ان یجمع‌ بینک و بین طلحة و الزّبیر فی الجنّة و قد سلا علیک السّیف، فقال مه بفیک التراب ان لم نکن اصحاب هذه الآیة فمن هم.
هوش مصنوعی: علی (ع) می‌فرمود که درباره ما، اهل بدر، این آیه نازل شده است. فردی به او گفت: "خداوند از آنکه تو را با طلحه و زبیر در بهشت یکی کند، عادل‌تر است، در حالی که تو با شمشیر مورد ضربه قرار گرفتی." علی (ع) پاسخ داد: "اگر ما اصحاب این آیه نباشیم، پس چه کسانی هستند؟"
«نَبِّئْ عِبادِی» ای اخبر یا محمّد عبادی، «أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» استر علی ذنوبهم اذا تابوا منها فلا اعذّبهم بها.
هوش مصنوعی: به عباد من بگو که من آمرزنده و مهربانم. اگر آن‌ها از گناهانشان توبه کنند، من بر گناهانشان ستر می‌پوشانم و آن‌ها را به خاطر آن‌ها عذاب نخواهم کرد.
«وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ» لمن اصرّ علی ذنوبه و لم یتب منها. و قیل انّی انا الغفور الرّحیم لمن استغفر و انّ عذابی هو العذاب الالیم لمن استکبر.
هوش مصنوعی: عذاب من عذابی سخت و دردناک است برای کسانی که بر گناهان خود پافشاری کرده و از آن‌ها توبه نمی‌کنند. اما من بخشنده و مهربان هستم برای کسانی که از من طلب آمرزش می‌کنند، و عذاب من سخت و دردناک است برای کسانی که در برابر حق بزرگ‌منشی می‌کنند.
رسول خدای (ص) روزی بیاران برگذشت و ایشان می‌خندیدند و با یکدیگر مطایبت می‌کردند، رسول خدا گفت:«أ تضحکون و بین ایدیکم الجنة و النار، لا اریکم تضحکون»
هوش مصنوعی: روزی، پیامبر خدا (ص) به دوستانش رسید و آنها در حال خندیدن و شوخی کردن با یکدیگر بودند. پیامبر فرمود: «شما می‌خندید در حالی که بهشت و جهنم در پیش روی شماست، چرا می‌خندید؟»
ایشان را بیم داد گفت چه جای آنست که شما خندید و طیبت کنید، چون میدانید که بهشت و دوزخ شما را در پیش است، مبادا که ازین پس شما را بینم خندان. یاران همه در خود افتادند رنجور و دل تنگ، رسول خدای (ص) چون پاره‌ای رفته بود باز آمد، گفت: انّی لمّا خرجت جاء جبرئیل (ع) فقال یا محمّد یقول اللَّه عزّ و جلّ لم تقنط عبادی «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» و انگه باین فرو بگذاشت تا بنده یکبارگی ایمن ننشیند گفت: «وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ».
هوش مصنوعی: ایشان هشدار دادند که چرا باید بخندید و شاد باشید، در حالی که می‌دانید بهشت و جهنم در پیش روی شماست. از این پس نباید شما را خندان ببینم. دوستان همه ناراحت و نگران شدند. رسول خدا (ص) بعد از مدتی برگشت و گفت: زمانی که من رفته بودم، جبرئیل (ع) به من آمد و گفت: خداوند عز و جل فرمود: چرا بندگانم ناامید شده‌اند؟ به آنان بگو که من بخشنده و مهربانم. سپس همین طور به تأکید اشاره کرد که عذاب من عذابی دردناک است.
و عن قتادة قال بلغنا ان نبیّ اللَّه (ص) قال: «لو یعلم العبد قدر عفو اللَّه لما تورع عن حرام و لو یعلم قدر عذابه لبخع نفسه بالعبادة».
هوش مصنوعی: اگر انسان به ارزش و اندازه بخشش خداوند آگاه شود، هرگز از انجام کارهای حرام دریغ نمی‌کند و اگر به شدت عذاب خداوند واقف باشد، تمام تلاش خود را صرف عبادت می‌کند و خود را خسته می‌کند.
و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): «لو یعلم المؤمن ما عند اللَّه من العقوبة ما طمع فی جنة ابدا و لو یعلم الکافر ما عند اللَّه من الرحمة ما قنط من رحمته ابدا».
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: «اگر مؤمن می‌دانست که چه عذاب‌هایی از سوی خدا وجود دارد، هرگز به بهشت امیدی نمی‌داشت و اگر کافر می‌دانست که چه رحمت‌هایی از سوی خدا وجود دارد، هرگز از رحمت او ناامید نمی‌شد.»
«وَ نَبِّئْهُمْ» ای اخبر امّتک، «عَنْ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ» یعنی اضیافه کقوله: «وَ هَلْ أَتاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ» یعنی الخصوم لانه مصدر یصلح للواحد و الجمع و المذکر و المؤنّث و هم الملائکة الّذین اتوه للبشری بالولد و لا هلاک قوم لوط.
هوش مصنوعی: «و به آنها خبر بده» ای پیامبر، «درباره مهمان ابراهیم» یعنی درباره میهمانانش که همان فرشتگان بودند. مانند آنجا که می‌فرماید: «آیا خبر دعوا کنندگان به تو رسید؟» زیرا این کلمه می‌تواند به تنها یا جمع، مذکر یا مؤنث اشاره کند، و این همان فرشتگانی هستند که به سوی او آمدند تا بشارت تولد فرزند را بدهند و همچنین برای اعلام عذاب بر قوم لوط نیامدند.
«إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً» تقدیره سلمت سلاما بمعنی الدّعاء له.
هوش مصنوعی: وقتی به او وارد شدند، گفتند سلامی. این در واقع به معنای دعا کردن برای او است.
و قیل سلّموا سلاما، «قالَ» ابرهیم، «إِنَّا مِنْکُمْ» ای انا و اصحابی منکم،«وَجِلُونَ» خائفون اذ لم تنالوا من طعامنا.
هوش مصنوعی: ابراهیم گفت: «ما از شما هستیم و از شما می‌ترسیم، زیرا که به ما از غذایمان نرسیده‌اید.»
«قالُوا لا تَوْجَلْ» لا تخف، «إِنَّا نُبَشِّرُکَ» قرأ حمزة: «نبشرک» بفتح النّون و ضمّ الشین مخفّفة و قرأ الباقون: «نُبَشِّرُکَ» بضمّ النّون و کسر الشّین مشدّدة، و هما لغتان و المعنی واحد، یقال بشرت فلانا و بشرته، «بِغُلامٍ» یعنی اسحاق (ع)، «عَلِیمٍ» ای اذا بلغ کان علیما نبیّا یعنی یعیش حتّی یعلم لانّ الطّفل لیس من اهل العلم فکانت بشارتهم بالولد و ببقاء الولد.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: نترس! ما تو را به پسر بشارت می‌دهیم. در اینجا خوانش حمزه با فتح نون و ضم شین (نبشرک) و خوانش دیگران با ضم نون و کسر شین (نُبَشِّرُکَ) وجود دارد که هر دو مورد صحیح و به معنای یکسان است. گفته می‌شود که «بشارت» به معنی تبریک گفتن است. بشارت آنها به فرزند، اسحاق (ع) است که وقتی بزرگ شود، عالم و نبی خواهد شد. زیرا کودک در ابتدا در حال علم و آموزش نیست، بنابراین بشارت آنها به وجود پسر و استمرار زندگی او بوده است.
«قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِی عَلی‌ أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ» ای علی ما مسّنی من الکبر و العرب تضع علی موضع بعد یعنی ابشرتمونی بعد ما مسّنی من الکبر، «فَبِمَ تُبَشِّرُونَ» ای فبایّ شی‌ء تبشرونی أ علی حالی هذه من الکبر أم یعاد الیّ شبابی. نافع و ابن کثیر: «تبشرون» بکسر نون خوانند، امّا نافع نون بتخفیف گوید و ابن کثیر بتشدید، علی معنی تبشروننی فادعم ابن کثیر النون الاولی و هی نون الجمع فی النّون الثانیة فبقی تبشرونی و حذف نافع الثانیة من النّونین تخفیفا فبقی تبشرونی و انّما حذف الثّانیة لانّ الاولی علامة الرّفع و لانّ الثّانیة زائدة قد تحذف کثیرا لانّ حرف الضّمیر هو الیاء دون النّون ثمّ انّ التّکرار بالثّانیة وقع، قال الشاعر:
هوش مصنوعی: آیا شما به من بشارت می‌دهید در حالی که به پیری دچار شده‌ام؟ به چه چیزی مرا بشارت می‌دهید؟ آیا بر اساس وضعیت کنونی من که به پیری رسیده‌ام، بشارت می‌دهید یا به من یادآوری می‌کنید که جوانی‌ام را برمی‌گردانید؟ در اینجا بحثی در مورد نحوه خواندن واژه "تبشرون" وجود دارد. برخی به شکل خاصی آن را می‌خوانند و بعضی دیگر به شکل دیگری، به دلیل تفاوت در تشدید و تخفیف نون، همچنین اختلاف‌هایی در نحوه بیان این واژه وجود دارد. در نهایت، دلیل حذف یکی از نون‌ها این است که نون اول علامت جمع است و نون دوم زائد به حساب می‌آید و معمولاً می‌توان آن را حذف کرد.
ا بالموت الّذی لا بدّ انّی
ملاق لا ابا لک تخوفینی‌
هوش مصنوعی: من به مرگ حتمی‌ای که چاره‌ای جز رویارویی با آن ندارم، فکر می‌کنم. تو نمی‌توانی با ترساندن من از آن، مرا بترسانی.
و ابن کثیر و نافع هر دو موافق‌اند در حذف یاء ضمیر از تبشرون، حذفاها و اکتفیا بالکسرة، باقی قرّاء «تبشرون» خوانند بفتح نون بی تشدید و وجهش آنست که بر یک نون اقتصار کرده‌اند و آن نون علامت رفع است در فعل جماعت و آن مفتوح باشد لا محاله، و ضمیر مفعول درین قراءت محذوفست، و حذف ضمیر المفعول به کثیر فی الکلام و در تشدید شین درین کلمه خلاف نیست.
هوش مصنوعی: ابن‌کثیر و نافع هر دو بر این一致 دارند که یای ضمیر در کلمه "تبشرون" حذف شده و تنها به کسره اکتفا شده است. اما باقی قاریان "تبشرون" را با فتح نون و بدون تشدید می‌خوانند. دلیل این امر این است که آن‌ها تنها به یک نون بسنده کرده‌اند که علامت رفع در فعل جمع محسوب می‌شود و به‌طور حتم باید فتح باشد. به همین ترتیب، ضمیر مفعول در این قرائت محذوف است و حذف ضمیر مفعول در گفتار رایج است و در تشدید شین این کلمه هم هیچ اختلافی وجود ندارد.
«قالُوا بَشَّرْناکَ بِالْحَقِّ» ای بالصّدق. و قیل بامر اللَّه. «فَلا تَکُنْ مِنَ الْقانِطِینَ» ای الائسین من الولد.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: «ما به تو بشارت دادیم به حق» یعنی به صدق و راستگویی. و گفته شده به فرمان خدا. «پس از ناامیدان نباش» یعنی از کسانی که از به دنیا آمدن فرزند ناامید هستند.
«قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ» بکسر نون قراءت بصری و کسایی است، باقی بفتح نون خوانند، دو لغتند بمعنی یکسان، یقال: قنط یقنط و قنط یقنط اذا یئس یقول: و من ییأس، «مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» الّذین یجهلون قدرة اللَّه و لا یعرفون سعة رحمة اللَّه.
هوش مصنوعی: «و کیست که از رحمت پروردگارش ناامید شود جز گمراهان»؛ این جمله به این معنی است که تنها کسانی که درک درستی از قدرت الهی و وسعت رحمت خداوند ندارند، ناامید می‌شوند.
«قالَ فَما خَطْبُکُمْ» ای فما شأنکم، «أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ» علم انّ اللَّه عزّ و جلّ لم یرسل اثنی عشر ملکا للبشارة بالغلام فحسب بل انّهم امروا بامر غیر البشری.
هوش مصنوعی: در اینجا می‌پرسند که موضوع شما چیست، ای فرستادگان. این نشان می‌دهد که خداوند فقط دوازده فرشته را برای بشارت دادن به ولادت پسر نفرستاده، بلکه آنها به انجام مأموریتی دیگر نیز مأمور شده‌اند.
«قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی‌ قَوْمٍ مُجْرِمِینَ» ای مشرکین.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: «ما به سوی قوم گناهکاران فرستاده شده‌ایم.» ای مشرکان.
«إِلَّا آلَ لُوطٍ» یعنی اهله المؤمنین و هم ابنتان و امرأة سوی الغابرة، «إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ» ممّا یعذّب به القوم. قرأ حمزة و الکسائی و یعقوب: «لَمُنَجُّوهُمْ» باسکان النّون و تخفیف الجیم و هو من: انجی ینجی نقل بالالف من: نجا ینجو، فمنجوهم مفعلوهم من النّجاة قال اللَّه تعالی: «وَ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا» و قال: «فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ» و قرأ الباقون: «لَمُنَجُّوهُمْ» بفتح النون و تشدید الجیم، و الوجه انّه من: نجی ینجی تنجیة و هو ممّا عدی بالتّضعیف من نجا قال اللَّه تعالی: «وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً».
هوش مصنوعی: «جز اهل لوط» به معنای کسانی است که مؤمن بودند و شامل دو دختر و همسرش می‌شود، اما به غیر از آن‌ها. «ما ما به قوم عذاب می‌کنیم، نجات خواهیم دادشان» به معنای نجات دادن از عذاب. برخی از قاریان، کلمه «نجوه» را به صورت خاصی خوانده‌اند و این به معنای نجات است که در آیات دیگر نیز به آن اشاره شده است. سایر قاریان نیز این کلمه را به شکل دیگری خوانده‌اند و این به معنای نجاتی است که به شکل خاصی تعبیر شده است.
«إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا» بتخفیف الدّال قرأها ابو بکر عن عاصم وحده ها هنا و فی النّمل و قرأ الباقون: «قَدَّرْنا» بتشدید الدّال، و الوجه انّ قدرت بالتخفیف و قدّرت بالتشدید بمعنی واحد الّا انّ قدرت بالتشدید هو الاشهر فی هذا المعنی و الاکثر فی الاستعمال، قال اللَّه تعالی: «وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً» و قال: «وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها». «إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا» ای قضینا، «إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِینَ» ای الباقین فی العذاب.
هوش مصنوعی: گفته شده است که در عبارت «إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا» به دو شکل مختلف خوانده شده است. برخی با تخفیف دال و برخی دیگر با تشدید آن را قرائت کرده‌اند. هر دو شکل به معنای یکسانی اشاره دارند، اما شکل تشدید شده بیشتر در استفاده رایج است. به عنوان مثال، در آیه‌ای آمده است: «وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً» و همچنین «وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها». در خصوص عبارت «إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا» یعنی ما قضای او را مقرر کردیم و همچنین بیان شده که «إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِینَ» به معنی این است که او از کسانی است که در عذاب باقی خواهند ماند.
«فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ» انّما قال آل لوط و هم اتوا لوطا لانهم کانوا فی بلدة واحدة. و قیل آل لوط یرید شخصه کما فی الخبر: «و بارک علی آل ابرهیم» و عنی به ابرهیم.
هوش مصنوعی: وقتی فرستادگان به آل لوط رسیدند، گفته شده است که منظور از آل لوط فقط خود لوط است، زیرا آنها در یک منطقه زندگی می‌کردند. همچنین گفته شده است که "آل لوط" به شخص لوط اشاره دارد، همان‌طور که در جمله "بارک بر آل ابراهیم" منظور ابراهیم است.
«قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ» ای لا اعرفکم. و قیل معناه انکرت مجیئکم و کرهته و انّما قال ذلک لخوفه علیهم من قومه، چون لوط از آمدن ایشان انکارنمود، ایشان جواب دادند گفتند: «بَلْ جِئْناکَ» این بل ردّ انکار ایشانست، ای لسنا بمنکرین بل نحن ملائکة قد جئناک، «بِما کانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ» ای جئناک لنراک فیهم ما کانوا یشکّون من العذاب انّه نازل بهم.
هوش مصنوعی: فرمود: «شما قومی ناپسندیده هستید»، یعنی شما را نمی‌شناسم. گفته شده که معنای آن این است که او آمدن آن‌ها را انکار کرده و از آن ناراحت بوده، و این را به خاطر ترسش از قومش گفته است. چون لوط از آمدن آن‌ها ناراحت شد، آن‌ها جواب دادند: «ما به سوی تو آمده‌ایم»، بدین معنا که ما منکر نیستیم بلکه ما فرشتگانی هستیم که به سوی تو آمده‌ایم، «برای چیزی که آن‌ها در موردش شک داشتند»، یعنی ما برای این آمده‌ایم که در مورد عذابی که به آن‌ها نازل خواهد شد، تو را در آنچه آن‌ها تردید داشتند ببینیم.
«وَ أَتَیْناکَ بِالْحَقِّ» این هم جواب سخن لوط است که ایشان را گفت: بهم اتیتمونی و من این تقولون لی ما تقولون؟ بچه آمدید و از کجا می‌گوئید آنچ می‌گوئید؟ ایشان گفتند: براستی آمدیم و راستی بتو آوردیم و بفرمان اللَّه تعالی آمدیم و عذاب آوردیم، تو هیچ اندوه مدار و مترس که ما راست گویانیم.
هوش مصنوعی: «و به راستی ما حق را برای تو آوردیم» این جمله پاسخ سخن لوط است که از قومش پرسید: «چرا اینجا آمده‌اید و چه می‌گویید؟» آنها پاسخ دادند: «ما به راستی آمده‌ایم و حق را با خود آورده‌ایم و به فرمان خداوند، ما عذابی آورده‌ایم. نگران نباش و نترس، زیرا ما راستگو هستیم.»
«فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ» الاسراء لا یکون الّا باللیل الّا انّ قوله «بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ» یدلّ علی ذهاب کثیر من اللّیل. قرأ ابن کثیر و نافع: فاسر موصولة الالف، و قرأ الباقون: فاسر بقطع الالف و هما لغتان فی سیر اللّیل سری و اسری بمعنی واحد و کلاهما لازم و یعدیان بالباء کما عدّیا ها هنا بالباء فی قوله: «بِأَهْلِکَ» و المعنی: قالت الملائکة للوط اخرج اهلک من هذا البلد فی جوف اللّیل، «وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ» ای امش وراءهم، «وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ» لینظر ما وراه، یعنی لئلا یری عظیم ما ینزل بقومه من العذاب فیرحمهم. و قیل لئلا یقع الشغل به عن المضیّ. و قیل لئلا یصیبهم ممّا اصابهم، «وَ امْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ» ای حیث یقول لکم جبرئیل یعنی الشام، و قیل مصر.
هوش مصنوعی: «با خانواده‌ات در بخشی از شب فرار کن» اشاره به این دارد که خروج در شب باید انجام گیرد، اما عبارت «در بخشی از شب» نشان‌دهنده این است که بخش زیادی از شب گذشته است. مفسران در قرائت این عبارت به دو صورت متفاوت عمل کرده‌اند؛ برخی آن را به صورت پیوسته و برخی دیگر به صورت جدا خوانده‌اند. هر دو شکل به معنای مشابهی اشاره دارند و به همین دلیل باید با حرف «با» به کار روند. به طور کلی، خداوند به لوط (علیه‌السلام) فرمان می‌دهد تا خانواده‌اش را در دل شب از این شهر خارج کند. سپس به او می‌گوید: «در پی آنها حرکت کن» یعنی از پشت سر آنها برو، و «هیچ‌یک از شما نباید به عقب برگردد» تا نبیند عذابی که بر قومش نازل می‌شود و شاید به آنها دلسوزی کند. به این معناست که نباید هیچ‌گونه حواشی حواسشان را از رفتن به سمت مقصد اصلی منحرف کند. همچنین، به آنها گفته می‌شود که به جایی که مأمور شده‌اند بروند، که برخی مفسرین اشاره داشته‌اند به اینکه مقصد شام یا مصر است.
«وَ قَضَیْنا إِلَیْهِ ذلِکَ الْأَمْرَ» ای اعلمناه و اوحینا الیه و اخبرناه ذلک الامر الّذی اخبرته الملائکة ابرهیم من عذاب قومه و هو: «أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ» ای اصلهم و آخرهم، «مَقْطُوعٌ» مستأصل، «مُصْبِحِینَ» وقت دخولهم فی الصبح. و قیل معنی: و قضینا الیه فرغنا الی لوط من ذلک الامر و اخبرناه انّ دابر هؤلاء مقطوع مصبحین.
هوش مصنوعی: و به او این موضوع را اعلام کردیم. ما به او وحی کردیم و او را از عذابی که ملائکه به ابراهیم درباره قومش خبر داده بودند، مطلع ساختیم. این عذاب به این معناست که تمامی ریشه‌ها و افراد آخر آن‌ها قطع می‌شوند و در صبح به آن‌ها می‌رسد. برخی نیز گفته‌اند که معنی این اعلام این است که ما موضوع را به لوط رسانده و به او خبر دادیم که ریشه این قوم در صبح قطع خواهد شد.
«وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ» یعنی سدوم، «یَسْتَبْشِرُونَ» باضیاف لوط طمعا منهم فی رکوب الفاحشة. قال عطاء بن ابی ریاح: ظهرت امرأة لوط علی سطح فلوّحت الی القوم یعلمهم بالاضیاف. و قیل بعثت الیهم و کانت العلامة بینها و بینهم اطعمونا ملحا فیعرفون ما ترید.
هوش مصنوعی: و اهل شهر سدوم به استقبال مهمانان لوط رفتند و از این امر خوشحال شدند، چرا که قصد داشتند از آن مهمانان در انجام اعمال ناپسند استفاده کنند. عطاء بن ابی ریاح گفته است که همسر لوط از روی بام خانه بیرون آمد و به قوم اشاره کرد تا آن‌ها را از وجود مهمانان مطلع سازد. همچنین گفته شده است که او به آن‌ها پیام فرستاد و علامتی که بین آن‌ها و او وجود داشت، این بود که از آن‌ها خواستند مقداری نمک به او بدهند تا آن‌ها هدف او را درک کنند.
«قالَ» لوط، «إِنَّ هؤُلاءِ ضَیْفِی» و حقّ علی الرّجل اکرام ضیفه، «فَلا تَفْضَحُونِ» بالتّعرض لهم بمکروه.
هوش مصنوعی: لوط گفت: «این‌ها مهمانان من هستند» و بر مرد واجب است که از مهمان خود پذیرایی کند، «پس مرا رسوا نکنید» با تعرض به آن‌ها به کارهای زشت.
«وَ اتَّقُوا اللَّهَ» ان یحلّ بکم عقابه، «وَ لا تُخْزُونِ» ای لا تهینونی و لا تخجلونی و ذلک قبل ان اخبروه بانّهم ملائکة فلمّا رأت الملائکة دهش لوط اشفاقا علی ضیفه، قالوا یا لوط انّا رسل ربّک لن یصلوا الیک، فلمّا قال لوط هؤلاء ضیفی.
هوش مصنوعی: «از خدا بترسید» که مبادا عذاب او بر شما نازل شود، «و مرا خوار نکنید» یعنی مرا خوار و شرمنده نسازید، و این قبل از آن بود که به او بگویند که ما فرشتگان هستیم. وقتی فرشتگان نگرانی لوط را دیدند که از ضیفش می‌ترسد، به او گفتند: «ما فرستادگان پروردگارت هستیم و به تو آسیبی نخواهیم رساند.» و لوط گفت: این‌ها مهمانان من هستند.
«قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ» ای عن ضیافة الغرباء فانّا نغلبک علیهم و نرید منهم الفاحشة و کانوا یقصدون بفعلهم الغرباء.
هوش مصنوعی: آن‌ها گفتند: «آیا ما تو را از برخورد با دیگر مردم نهی نکردیم؟» ای کسی که مهمانان خارجی را به خود جذب می‌کنی، ما می‌توانیم بر آن‌ها تسلط یابیم و از آن‌ها خواسته‌ای ناپسند داریم و آن‌ها با عمل خود به سوی مهمانان خارجی گرایش دارند.
«قالَ هؤُلاءِ بَناتِی» ازوّجهنّ ایّاکم ان اسلمتم فأتوا النّساء الحلال و دعوا ما حرّم اللَّه علیکم من اتیان الرّجال، «إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ» ما آمرکم به. قال الحسن: ان کنتم فاعلین، کنایة عن الجماع یعنی ان کنتم فاعلین هذا الشّأن فأتوا النساء الحلال، و قیل اراد ببناته نساء امّته لانّ نساء امّة کلّ نبیّ بمنزلة بناته و ازواجه بمنزلة امّهاتهم و لهذا قیل کلّ نبی کالولد لامّته.
هوش مصنوعی: فرمود: «این دختران من هستند» و شما را به ازدواج با آنان دعوت می‌کنم اگر که مسلمان شدید، پس به سراغ زنان حلال بروید و از آنچه خدا بر شما حرمت قرار داده و آن اقدام به نزدیکی با مردان است، دوری کنید، «اگر حقیقتاً اقدام‌کننده هستید». حسن می‌گوید: "اگر حقیقتاً اقدام‌کننده هستید" به معنای نزدیکی است، یعنی اگر در پی این کارید، پس با زنان حلال ازدواج کنید. همچنین گفته شده که منظور از دختران، زنان امت اوست، زیرا زنان هر امتی برای هر نبی به منزله دختران او هستند و همسرانشان به منزله مادران آن‌ها. به همین دلیل گفته شده که هر نبی مانند فرزند برای امتش است.
«لَعَمْرُکَ» ای لحیوتک یا محمّد، مفسران گفتند ربّ العزّه هرگز بحیاة هیچکس از آدمیان سوگند یاد نکرد مگر بحیاة محمد (ص)، تشریف و تفضیل وی را بر همه خلق. و بهذا قال ابو الجوزاء: ما سمعت اللَّه عزّ و جل حلف بحیاة احد غیره (ص). و قیل: «لَعَمْرُکَ» رفع بالابتداء و خبره محذوف، تقدیره لعمرک قسمی. و قیل معناه و حقّک کما تقول لعمر اللَّه ای حقّه، و العمر و العمر بقاء الحیّ و لا یستعمل فی القسم الّا مفتوحا، و قول العرب: عمرک اللَّه، ای اسأل اللَّه ان یعمرک.
هوش مصنوعی: در این متن به زندگی پیامبر محمد (ص) اشاره شده و بیان شده که خداوند هیچ‌گاه به زندگی هیچ‌یک از انسان‌ها سوگند نخورده است، مگر به زندگی ایشان. این نکته نشان‌دهنده مقام ویژه و برتری پیامبر بر همه مخلوقات است. برخی مفسران تصریح کرده‌اند که «لَعَمْرُکَ» به‌عنوان قسم و تعبیری معنوی به‌کار رفته است و در زبان عربی به معنای احترام و حق‌جویی نیز استفاده می‌شود. در اینجا همچنین به عباراتی از فرهنگ عربی اشاره شده که نشان می‌دهد برکت و زندگی دیگران از خداوند طلب می‌شود.
قال بعض شعراء العرب حین انکحت الثّریّا بنت سعید بن زید و کان یشبب بها من سهیل بن عبد الرّحمن بن عوف:
هوش مصنوعی: برخی از شاعران عرب زمانی که ثریا، دختر سعید بن زید، را به ازدواج درآوردند، درباره او اشعاری سرودند و یکی از آن‌ها در وصف او از سهیل، فرزند عبد الرحمن بن عوف، یاد کرد.
ایّها المنکح الثریّا سهیلا
عمرک اللَّه کیف یلتقیان‌
هوش مصنوعی: ای کسی که در این آسمان به ستاره‌های درخشان نظر داری، چگونه ممکن است که ثریا و سهیل با هم ملاقات کنند؟
هی شامیّة اذا ما استقلّت
و سهیل اذا استقل یمان‌
هوش مصنوعی: ای شام، اگر تو بر پا و مستقل شوی، و ای سهیل، اگر تو در یمن بایستی. این شعر به نوعی اشاره به استواری و ثبات در شرایط مختلف دارد. شام و سهیل نمادهایی از جاهای مختلف و ویژگی‌های آن‌ها هستند.
سهیل نجم کبیر یطلع تحت مرزم الجوزاء، یظهر علی وجه بحر الیمن اذا ارتفع المرزم، یقال انه مسخ ملک کان بالیمن کان صاحب مکس یقال انّه اوّل من وضع العشور فمسخ عقوبة و صعد به عبرة کما قیل فی الزّهرة.
هوش مصنوعی: سهیل نجم کبیر در زیر صورت فلکی جوزا قرار دارد و وقتی این صورت فلکی بلند می‌شود، بر روی سطح دریای یمن نمایان می‌شود. گفته می‌شود که این ستاره، به شكل یک ملک در آمده که در یمن زندگی می‌کرد و مسئول مالیات‌ها بود. او را می‌نامند که نخستین کسی بود که مالیات را وضع کرد و به عنوان مجازاتی به شکل یک ستاره تبدیل شد، همان‌طور که در مورد زهره نیز بیان شده است.
«إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ» این ها و میم روا باشد که ضمیر قریش نهند و روا باشد که ضمیر قوم لوط بود و معنی سکرت جهلست و ضلالت و غفلت و «یَعْمَهُونَ» آنست که سر در نهند بگزاف کاری و تباه کاری و بی راهی همی‌روند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که آنها در حالت غفلت و جهل به سر می‌برند و در کارهای بیهوده و نابودکننده‌ای سرگرم هستند. همچنین می‌توان به قریش یا قوم لوط اشاره کرد و نشان داد که آنها به طور نابخردانه‌ای در مسیرهای نادرست پیش می‌روند.
«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ» ای العذاب. و قیل صاح بهم جبرئیل صیحة اهلکتهم، «مُشْرِقِینَ» داخلین فی وقت شروق الشّمس و ذلک انّ تمام الهلاک کان مع اشراق الشّمس، یقال: شرقت الشّمس اذا طلعت و اشرقت اذا اضاءت. و قیل اشرق الرّجل صادف شروق الشّمس.
هوش مصنوعی: آنها با صدای بلند عذاب گرفتند. گفته شده که جبرئیل به آنها فریاد زد که الهلاکشان فرا رسیده. «مشرقین» به معنای دEntering into the time of sunrise است و این به این دلیل است که تمامی هلاکت آنها با طلوع خورشید اتفاق افتاد. گفته می‌شود که خورشید وقتی طلوع می‌کند، به آن "شرقت" می‌گویند و وقتی نورش می‌تابد، "اشرقت" نامیده می‌شود. همچنین گفته شده که وقتی کسی به خورشید برخورد می‌کند، به آن "اشرقت" می‌گویند.
«فَجَعَلْنا عالِیَها سافِلَها» ای صیرنا اعلا المدینة اسفلها و ذلک انّ جبرئیل (ع) رفعها بجناحه الی السّماء ثم قلّبها، «وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ حِجارَةً» فیه قولان: احدهما رفعه جبرئیل الی السّماء و امطروا حجارة ثمّ قلّبها و الثّانی علی الغائبین من البلد، «مِنْ سِجِّیلٍ» من السّماء الدّنیا، و قد سبق بیان هذه الآیات فی سورة هود.
هوش مصنوعی: ما شهر را به صورت وارونه به زمین برگرداندیم، به طوری که قسمت بالای آن پایین و قسمت پایین آن بالا شد. این اتفاق به این دلیل بود که جبرئیل (ع) شهر را با بال خود به آسمان برد و سپس آن را چرخاند. همچنین، بر آن‌ها سنگ‌هایی باریدند که در مورد اینکه آیا جبرئیل این سنگ‌ها را از آسمان نازل کرده یا این که این امر برای کسانی بود که در آنجا نبودند، دو نظر وجود دارد. این سنگ‌ها از خاکی به نام "سجیل" بودند که از آسمان نازل شد و پیشتر در آیات سوره هود توضیح داده شده است.
«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ»، ای للنّاظرین المتأمّلین المعتبرین. قال اهل اللّغة توسّمت الشّی‌ء نظرت الیه حتّی تبیّنت حقیقة سمته و وسمه و هو العلامة.
هوش مصنوعی: در اینجا به نشانه‌ها و دلایل اشاره می‌شود که بر افرادی که دقیق و متأمل هستند، تأکید دارد. دانشمندان زبان‌شناسی گفته‌اند که واژه «توسم» به معنای نگاه کردن به چیزی است تا حقیقت و مشخصات آن روشن شود و این مشخصات به شکل نشانه‌ای نمایان می‌شوند.
قال النبی (ص): «اتقوا فراسة المؤمن فانه ینظر بنور اللَّه» ثمّ قرأ: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ»، و قال (ص): «ان للَّه عبادا یعرفون الناس بالتوسم».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرموده‌اند: «از بصیرت مؤمن پرهیز کنید، زیرا او با نور خدا می‌نگرد.» سپس آیه‌ای از قرآن را خوانده‌اند که می‌فرماید: «در این‌ موارد نشانه‌هایی برای کسانی که می‌نگرند وجود دارد». همچنین پیامبر (ص) اضافه کرده‌اند: «خداوند بندگانی دارد که با بصیرت می‌توانند مردم را بشناسند.»
«وَ إِنَّها» یعنی مدینة قوم لوط، «لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ» علی طریق قومک الی الشام و هو طریق لا یندرس و لا یخفی. و قیل مقیم معلوم معبّد دائم السّلوک.
هوش مصنوعی: مدینة قوم لوط به عنوان «وَ إِنَّها» شناخته می‌شود. «لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ» به معنای راهی مشخص و ثابت به سوی شام است که همواره قابل دسترسی و شناخته شده است. برخی نیز بر این باورند که این راه به عنوان مسیری دائم و معین برای رفت و آمد شناخته می‌شود.
«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ» ای لعبرة للمصدّقین، یعنی انّ المؤمنین اعتبروا بها.
هوش مصنوعی: در این آیه نشانه‌ای برای مؤمنان وجود دارد، به این معنا که مؤمنان با آن عبرت می‌گیرند و از آن درس می‌آموزند.
«وَ إِنْ کانَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ لَظالِمِینَ» ای کافرین و الایکة الشجرة المتکائفة، ای الملتفّة و جمعها ایک . و قیل الایکة اسم النّاحیة و لیکة اسم المدینة کمکّة و بکّة. و قیل کانوا اصحاب غیاض و ریاض و اشجار و انهار یأکلون فی الصّیف الفاکهة الرّطبة و فی الشّتاء الیابسة.
هوش مصنوعی: آنان که به درختان سرسبز ایمان نمی‌آورند، ستمکارند. درختان سرسبز به معنای درختانی هستند که به هم پیچیده و انبوه‌اند. برخی اعتقاد دارند که "ایکة" نام ناحیه و "لیکه" نام شهری است، مانند مکه و بکه. همچنین گفته شده که آن‌ها ساکنان جنگل‌ها و باغ‌ها و درختان و نهرها بوده‌اند و در تابستان میوه‌های تر و در زمستان میوه‌های خشک می‌خورده‌اند.
«فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ» ای کذّبوا شعیبا، فانتقمنا منهم ای اهلکناهم و عذّبناهم و ذلک انّ اللَّه عزّ و جل سلّط علیهم الحرّ سبعة ایّام لا یمنعهم منه شی‌ء ثمّ بعث علیهم ظلّة کسحابة فالتجاؤا الی ظلّها یلتمسون الرّوح فبعث اللَّه علیهم منها نارا فاحرقتهم، «وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» جمهور المفسرین علی انّ الکنایة تعود الی قریتی قوم لوط و شعیب. ای انّهما علی ممرّ السّابلة و الامام الطریق یامّه کلّ احد. و قیل الکنایة ترجع الی لوط و شعیب، ای «إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» طریق من الجنّة واضح. و قیل الخبر بهلاک قوم لوط و اصحاب الایکة لمکتوب فی امام مبین، و هو اللّوح المحفوظ.
هوش مصنوعی: خداوند از قوم شعیب انتقام گرفت، به این معنا که آن‌ها را هلاک و عذاب کرد. این عذاب به این صورت بود که خداوند بر آن‌ها گرما را به مدت هفت روز مسلط کرد و هیچ چیز مانع آن نشد. سپس، سایه‌ای مانند ابر بر آن‌ها فرستاد و آن‌ها به زیر آن پناه بردند تا از گرما استراحت کنند، اما خدا بر آن‌ها آتش فرستاد و آن‌ها را سوزاند. همچنین، بیشتر مفسران می‌گویند که اشاره به دو شهر قوم لوط و شعیب دارد که در مسیر عابران واقع شده بودند. بعضی دیگر معتقدند که این اشاره به خود لوط و شعیب است و نشان‌دهنده راهی واضح به بهشت است. همچنین، گفته شده که اخبار مربوط به هلاکت قوم لوط و اصحاب الأیکه در لوح محفوظ نوشته شده است.
بدانک لفظ امام در قرآن بر پنج وجه آید: یکی امامست مقتدای خیر که مردم بوی اقتدا کنند چنانک ربّ العزّه گفت ابراهیم را: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» یعنی قائدا فی الخیر یقتدی بسنّتک و هدیک، همانست که در سورة الفرقان گفت: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» یعنی قادة فی الخیر یقتدی بنا. وجه دوم امامست بمعنی نامه کردار بندگان، کقوله: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» ای بکتابهم الّذی عملوا فی الدّنیا. وجه سوم لوح محفوظ است، کقوله: «وَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» یعنی اللّوح المحفوظ. وجه چهارم تورات است، کقوله فی سورة هود: «وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‌ إِماماً» یعنی التوریة اماما یقتدی به و رحمة لمن آمن به، همانست که در سورة الاحقاف گفت: «وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‌ إِماماً» یعنی التّوراة. پنجم امام بمعنی طریقست، کقوله فی هذه السّورة:«وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» ای لبطریق واضح.
هوش مصنوعی: در قرآن، واژه «امام» به پنج معنا به کار رفته است: اول اینکه امام به معنای پیشوای نیکوکار است که مردم به او اقتدا کنند، همان‌طور که خداوند به ابراهیم فرمود: «من تو را برای مردم امام قرار دادم»، که به معنای رهبری در خیر و پیروی از سنت و هدایت اوست. دوم اینکه امام به معنای نامه عمل بندگان است، مانند آیه‌ای که می‌گوید: «روز قیامت هر گروهی با امامشان فرا خوانده می‌شوند»، که به کتاب اعمالشان در دنیا اشاره دارد. سوم اینکه امام به معنی لوح محفوظ است، که در آیه‌ای آمده: «و هر چیزی را در امام مبین شمارش کرده‌ایم»، منظور همان لوح محفوظ است. چهارم اینکه امام به معنای تورات است، همان‌طور که در سوره هود آمده: «پیش از او کتاب موسی امام بوده است»، که به تورات اشاره دارد. پنجم اینکه امام به معنای یک مسیر واضح است، همان‌طور که در آیه‌ای از این سوره آمده: «و به طور یقین آن‌ها در یک امام واضح هستند»، که اشاره به راهی روشن دارد.
«وَ لَقَدْ کَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ» الحجر دیار ثمود و هو واد بین المدینة و الشام، کذّبوا رسلهم یعنی صالحا و انّما قال کذّبوا المرسلین و رسولهم صالح وحده لانّ من کذّب رسولا فقد کذّب جمیع الرّسل.
هوش مصنوعی: قوم ثمود که در سرزمین حجر زندگی می‌کردند، پیامبرانشان را دروغگو شمردند. این سرزمین بین مدینه و شام واقع شده است. آنها به پیامبر خود صالح، کافر شدند و با این حال، بیان شده است که آنها همه پیامبران را رد کردند، زیرا هر کس یک پیامبر را تکذیب کند، در واقع همه پیامبران را نفی کرده است.
«وَ آتَیْناهُمْ آیاتِنا» یعنی النّاقة کما قال: «هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً» فخرجها علی لفظ الجمع، قیل یرید بها النّاقة و ولدها و البئر التی کانت تشرب منها. و قیل انزلت الیهم آیات من کتاب اللَّه. و قیل یرید بها نصب الادلّة، «فَکانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ» ای اعرضوا عنها فلم ینظروا فیها و لم یستدلّوا بها علی صدق صالح.
هوش مصنوعی: «و به آنها نشانه‌هایمان را دادیم» یعنی شتر که در قرآن آمده است: «این شتر خدا برای شما نشانه‌ای است». اینجا به صورت جمع اشاره شده است، برخی گفته‌اند که منظور شتر و بچه‌اش و چاهی است که از آن آب می‌نوشیدند. برخی دیگر گفته‌اند که مقصود، آیات نازله از کتاب خداست. همچنین گفته شده که منظور نصب دلایل است، ولی آنها از آن روگردان شدند و به آنها توجه نکردند و از این نشانه‌ها برای اثبات صدق صالح استدلال نکردند.
«وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ» ینقبون الجبال و یتّخذون فیها مساکن، و قیل یبنون من الحجارة، «بُیُوتاً آمِنِینَ» یعنی من الخراب و وقوع الجبل علیهم، و قیل من العذاب، و قیل من الموت.
هوش مصنوعی: آن ها از کوه ها سنگ برمی‌داشتند و درون آن‌ها اتاقک‌هایی می‌ساختند. گفته شده است که آن‌ها با سنگ‌ها خانه‌هایی ایمن می‌ساختند، به این معنا که از خرابی و افتادن کوه بر رویشان در امان بودند، و همچنین ممکن است به معنای در امان بودن از عذاب و مرگ هم باشد.
«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ» ای العذاب، «مُصْبِحِینَ» فی الیوم الرّابع وقت الصبح.
هوش مصنوعی: آن‌ها در صبح روز چهارم، مورد عذاب شدید قرار گرفتند.
«فَما أَغْنی‌ عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» ای ما دفع عنهم عذاب اللَّه اموالهم و مساکنهم و قوتهم، و قیل ما کانوا یکسبون من الشرک و الاعمال الخبیثة.
هوش مصنوعی: «پس چیزی که آنها به دست آورده بودند، به آنان نفعی نرساند.» این جمله به این معنا است که ثروت‌ها و خانه‌ها و مایحتاجشان نمی‌تواند عذاب الهی را از آنها دور کند. همچنین گفته شده که منظور از آن چه که به دست آورده‌اند، اعمال شرک‌آمیز و کارهای ناپسندشان است.
روی عبد اللَّه بن عمرو جابر بن عبد اللَّه قالا مررنا مع النبی (ص) علی الحجر فقال لنا رسول اللَّه (ص): «لا تدخلوا مساکن الذین ظلموا انفسهم الا ان تکونوا باکین حذرا ان یصیبکم مثل ما اصابهم» ثمّ قال: «هؤلاء قوم صالح اهلکهم اللَّه عز و جل الا رجلا فی حرم اللَّه منعه حرم اللَّه من عذاب اللَّه»، قیل من هو یا رسول اللَّه؟ قال: ابو رغال و الیه ینسب ثقیف، ثمّ اسرع رسول اللَّه (ص) حتّی خلّفها.
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمرو و جابر بن عبدالله می‌گویند که با پیامبر (ص) بر روی سنگی عبور کردیم. پیامبر (ص) به ما فرمود: «به منزل‌های کسانی که به خود ظلم کرده‌اند، وارد نشوید؛ مگر اینکه با حالتی اندوهگین باشید و بترسید که به چیزی مشابه آنچه بر سر آنها آمده، گرفتار شوید». سپس فرمود: «این‌ها مردمی صالح بودند که خداوند آنان را هلاک کرد، جز یک مرد که در حرمت الهی به حفاظت در آمده و او از عذاب خدا مصون مانده است». از پیامبر (ص) پرسیدند: «او کیست، ای رسول خدا؟» و او فرمود: «ابو رغال که به او نسبت ثقیف داده می‌شود». سپس پیامبر (ص) به سرعت حرکت کردند و آن مکان را ترک کردند.
«وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ» ای ما خلقنا الخلائق الّا بالعدل و الانصاف و لم نهلک من تقدّم ذکرهم الّا بعد اقامة الحجّة علیهم. می گوید ما خلایق که آفریدیم بخداوندی و پادشاهی خویش آفریدیم، بعزّت و قدرت خویش، بعدل و انصاف خویش، بفرمان روان و دانش تمام، بی شریک و انباز، بی نظیر و بی نیاز، آنچ آفریدیم بحکمت، آفریدیم بارادت نه بحاجت، و آنچ هلاک کردیم بعدل، هلاک کردیم بعد از اقامت حجّت، ما آن خداوندیم که ظلم نپسندیم و بی حجّت عذاب نفرستیم: «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا»، «وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ» ای الجزاء قریب، «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ» فلا تعجل علیهم، نسختها آیة القتال، و الصّفح الجمیل الاعراض کقوله: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا، وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا». و قیل هو کقوله تعالی: «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» و قیل اصفح حیث الصّفح ادعی الی الایمان، و اخشن حیث الخشونة اولی.
هوش مصنوعی: ما آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن‌هاست را جز به حق نیافریدیم. ما مخلوقات را به عدالت و انصاف آفریده‌ایم و تنها پس از ارائه دلیل و برهان، کسانی را که پیش‌تر ذکر شد هلاک کردیم. خداوندی و سلطنتی ما باعث خلق موجودات شده، با عزت و قدرت و دانشی کامل و بی‌همتا، بدون نیازی به چیزی، و هر آنچه آفریده‌ایم به حکمت و اراده انجام شده است. هلاکت نیز بر مبنای عدالت و تنها پس از اقامه حجت بوده است. ما خدایی هستیم که ظلم را نمی‌پسندیم و بی‌دلیل عذاب نمی‌فرستیم. روز قیامت نزدیک است، بنابراین نیازی به شتاب‌زدگی نیست. آیه‌ای نازل شده است که به صبر و عدم عجله در برابر دیگران اشاره دارد. در مواقع صلح و آرامش باید با زیبایی رفتار کرد و در مواقع دیگر که خشونت لازم است، باید بر اساس مقتضیات عمل کرد.
«إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ» لجمیع الموجودات، «الْعَلِیمُ» باحوالهم و بما یصلحهم.
هوش مصنوعی: پروردگار تو خالق تمامی موجودات است و او دانا به حال آنها و به آنچه برای اصلاح آنان لازم است، می‌باشد.