گنجور

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ» ابراهیم گفت خداوند من «اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» این شهر شهری بی بیم کن، «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ» و دور دار مرا و پسران مرا، «أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ (۳۵)» که بتان را پرستیم.

«رَبِّ» خداوند من، «إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ» این بتان فراوان از مردمان بی راه کردند، «فَمَنْ تَبِعَنِی» هر که بر پی من بیاید، «فَإِنَّهُ مِنِّی» او از منست، «وَ مَنْ عَصانِی» و هر که در من عاصی شود، «فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۳۶)» تو خداوندی عیب پوشی آمرزگار، بخشاینده‌ای مهربان و قادری که راه نمایی تا آمرزی و بخشایی.

«رَبَّنا» خداوند ما، «إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی» من بنشاندم فرزند خویش را، «بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ» بهامونی بی بر، «عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» بنزدیک خانه تو، خانه‌ای با آزرم کرده بزرگ داشته، «رَبَّنا» خداوند ما، «لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ» تا نماز بپای دارند، «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ» دل قومی از مردمان چنان کن، «تَهْوِی إِلَیْهِمْ» که می‌شتابد باین خانه و بایشان، «وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» و روزی کن ایشان را از میوه‌ها، «لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ (۲۷)» مگر سپاس دار باشند ترا.

«رَبَّنا» خداوند ما، «إِنَّکَ تَعْلَمُ» می‌دانی تو، «ما نُخْفِی» آنچ در دل می‌داریم، «وَ ما نُعْلِنُ» و آنچ می‌نمائیم، «وَ ما یَخْفی‌ عَلَی اللَّهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ» و پوشیده نیاید بر خدای هیچیز، «فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ (۳۸)» نه در زمین و نه در آسمان.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ» ستایش آن خدای را، «الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ» که مرا داد بر سر پیری، «إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ» اسماعیل و اسحاق، «إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ (۳۹)» خداوند من شنونده دعاست براستی.

«رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ» خداوند من مرا نماز گری هنگام کوشیده کن، «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی» و فرزندان من، «رَبَّنا» خداوند ما، «وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ (۴۰)» و بپذیر دعای من.

«رَبَّنَا» خداوند ما، «اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ» بیامرز مرا و پدر و مادر مرا، «وَ لِلْمُؤْمِنِینَ» و گرویدگان را همه، «یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ (۴۱)» آن روز که شمار بر سر خلق بپای شود.

«وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا» و مپندار رسول من که اللَّه ناآگاهست، «عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» از آنچ ستمکاران می‌کنند، «إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ» که او ایشان را می‌باز دارد، «لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصارُ (۴۲)» روزی که چشمها در آن روز بر هوا داشته

«مُهْطِعِینَ» شتابندگان، «مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ» سرهاشان بر بالا داشته، «لا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ» نگرستن ایشان از آن جای که می‌نگرند با ایشان نیابد، «وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ (۴۳)» و دلهای ایشان نهی.

«وَ أَنْذِرِ النَّاسَ» و بترسان مردمان را، «یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذابُ» از روزی که مرگ بایشان رسد، «فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا» ناگرویدگان گویند، «رَبَّنا» خداوند ما، «أَخِّرْنا إِلی‌ أَجَلٍ قَرِیبٍ» با پس مدار ما را تا درنگی و هنگامی نزدیک، «نُجِبْ دَعْوَتَکَ» تا پاسخ کنیم با توحید خواندن ترا، «وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ» و پی بریم رسولان ترا، «أَ وَ لَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ» ایشان را گویند نه سوگندان می‌خوردید از پیش، «ما لَکُمْ مِنْ زَوالٍ (۴۴)» که شما را از مرگی بزندگانی گشتن نیست.

«وَ سَکَنْتُمْ فِی مَساکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ» و در نشستگاههای ستمکاران و بدان نشستید، «وَ تَبَیَّنَ لَکُمْ» و پیدا شده شما را، «کَیْفَ فَعَلْنا بِهِمْ» که با ایشان چه کردیم، «وَ ضَرَبْنا لَکُمُ الْأَمْثالَ (۴۵)» و شما را بایشان مثلها زدیم.

«وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ» و همه کوششها بکوشیدند، «وَ عِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ» و جزاء مکر ایشان نزدیک خداست، «وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ» و نبود کوشش ایشان، «لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (۴۶)» مگر آن را تا کوه جنبد آن را از جای.

«فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ» پس مپندار که اللَّه، «مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ» کژ کننده وعده رسولان خویش است، «إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ» اللَّه تاونده است با هر کاونده، «ذُو انتِقامٍ (۴۷)» از دشمنان کین ستاننده.

«یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ» آن روز که بدل کنند زمین را بزمین دیگر، «وَ السَّماواتُ» و آسمانها را بآسمانهای دیگر، «وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (۴۸)» و بیرون آیند فرمان خدای را که یکتاست، همه را فرو شکننده و کم آورنده. «وَ تَرَی الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ» و کافران را بینی آن روز، «مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ (۴۹)» با هم بسته در بندها. «سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ» پوششها و پیراهنهای ایشان از قطران سیاه گندا «وَ تَغْشی‌ وُجُوهَهُمُ النَّارُ (۵۰)» و آتش در رویهای ایشان می‌پیچیده.«لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ» آن را تا پاداش دهد اللَّه هر تنی را ازیشان بآنچ می‌کرد، «إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۵۱)» اللَّه زود توانست و زود شمار.

«هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ» این باز نمودنی است و پند دادنی مردمان را، «وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ» تا بیم نمایند و آگاه کنند ایشان را بآن، «وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ» و تا بداند که او خدایی است یکتا، «وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (۵۲)» و تا در یاد دارد و پند گیرد زیرکان و خداوندان خرد.

۳ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: «وَ أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا» معنی آنست که مؤمنان و دوستان را فردا به بهشت فرود آرند در آن سرای پیروزی و نعیم باقی و ملک جاودانی، امّا ظاهر لفظ ادخل آنست که این حکم راندند روز اوّل در عهد ازل و مؤمنان را آن روز ببهشت فرو آوردند که این حکم راندند، نه خواستی تو است که می‌دروا کند، کرده ازلیست که می آشکار کند، نه امروزشان می‌نوازد که در ازلشان نواخته است و این کار پرداخته، عابد همه نظاره ابد کند، بیم وی از آن بود که تا فردا با من چه کنند، عارف همه نظاره ازل کند، سوزش همه آن بود که در ازل با من چه کرده‌اند، او که در ابد نگرد همه رکوع و سجود بیند، او که در ازل نگرد همه وجد و وجود بیند، از دیدار خود غایب بود، نه خود را بیند نه از خود، بلکه همه حق را بیند و حق را داند، او که به ابد نگرد هر چه بدو دهند قبول کند و بآن قانع شود، و او که بازل نگرد نه هیچیز قبول کند نه بهیچ خلعت قانع شود، اگر هر چه در کونین خلعتست او را بآن بیارایند هر لحظتی که بر آید برهنه‌تر بود، و اگر کلّ کون مائده‌ای سازند و پیش دل وی نهند وی را از آن نزل چاشنی نیاید. هر دو کون لقمه‌ای ساختند و در حوصله پر درد بو یزید نهادند هنوز روی سیری نمی‌دید، فریاد همی‌داشت که من گرفتار عیانم بخبر قناعت چون کنم من که نقد را جویانم بامید کفایت چون کنم!!۴ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ» ای و اذکر اذ قال ابراهیم، «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ» صیّر مکّة، «آمِناً» ذات امن لمن سکنها. و قیل آمنا لا یصاد طیره و لا یقطع شجره، «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ» ای جنّبنی و ولدی عبادة الاصنام، یقال جنّبه اللَّه السّوء، و اجنبه و جنّبه بمعنی واحد و اجنبنی ای ثبّتنی علی اجتناب عبادتها کما قال: «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ» ای ثبّتنا علی الاسلام.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.