بدانک این سوره چهل و سه آیت است و هشتصد و پنجاه و پنج کلمه و سه هزار و پانصد و شش حرفست، جمله بمکّه فرو آمد بقول جماعتی مفسران و بقول ابن عباس و مجاهد جمله بمدینه فرو آمد و قول درست آنست که بمکه فرو آمد مگر دو آیت: «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» و این را قصّه ایست که بآن رسیم شرح دهیم، دیگر آیت «وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا». و در این سوره دو آیت منسوخ است: یکی مجمع علی نسخها و دیگر مختلف فی نسخها. امّا آنک باجماع منسوخ است: «وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ» بآیت سیف منسوخ است، آیت دیگر: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ» بقول بعضی محکم است و بقول بعضی منسوخ و ناسخها قوله: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ» و در فضیلت سوره ابیّ کعب روایت کند از مصطفی (ص) قال: من قرأ سورة الرّعد اعطی من الاجر عشر حسنات بوزن کلّ سحاب مضی و کلّ سحاب یکون الی یوم القیامة و کان یوم القیامة من الموفین بعهد اللَّه.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ المر» قال ابن عباس معناه انا اللَّه اعلم و اری، و الکلام فی تأویل الحروف قد سبق، «تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ» اینجا سخن تمام شد و معناه تلک الاخبار الّتی قصصتها علیک من خبر یوسف و غیره هی آیات الکتاب الذی انزلته علی الانبیاء قبلک میگوید ای محمّد آن قصّههای پیغامبران که بر تو خواندیم و آئین رفتگان و سرگذشت ایشان که ترا در قرآن بیان کردیم هم چنان در تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود بیان کردیم و با ایشان بگفتیم یعنی که این کتابهای خداوند، آیات و سخنان وی همه موافق یکدیگراند و مصدّق یکدیگر، و گفتهاند که کتاب اینجا لوح محفوظ است یعنی که آن همه آیات و سخنان ما است در لوح محفوظ نبشته و مثبت کرده، آن گه گفت: «وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ» یعنی و القرآن الذی انزل الیک، «مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ» فاعتصم به و اعمل بما فیه.
ابن عباس گفت: آیات الکتاب قرآنست، هر چه پیش ازین سوره فرو آمد از احکام و اخبار و قصص، «وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ» یعنی هذه السّورة میگوید آنچ پیش ازین سوره فرو آمد از قرآن و این سوره همه حقّ است و راست، کلام خداوند و صفت وی نه چنانک کفّار مکّه میگویند: انّ محمّدا تقوله من تلقاء نفسه، «وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ» من مشرکی مکّة، «لا یُؤْمِنُونَ» لا یصدّقون بالقرآن انّه من عند اللَّه، قال الزّجاج: لمّا ذکر انّهم لا یؤمنون عرّف الذی یوجب التّصدیق من دلایل الرّبوبیّة و شواهد القدرة.
فقال عزّ من قائل: «اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ» ای من وضعها من جانب العلوّ، «بِغَیْرِ عَمَدٍ» جمع عماد و قیل جمع عمود، تقول العرب عمود البیت و عماد البیت و جمعها عمد بفتحتین کادم و اهب و یجمع العمود علی عمد ایضا کرسول و رسل، «تَرَوْنَها» الضمیر یعود الی السّماوات ای ترونها کذلک فلا حاجة الی بیان، و قیل یعود الی العمد و فیه قولان احدهما لها عمد غیر مرئیّة و هی قدرة اللَّه سبحانه، و قیل هی جبل قاف و السّماء مثل القبّة اطرافها علی ذلک الجبل و ذلک الجبل محیط بالدّنیا، مخلوق من زبر جدة خضراء و انّ خضرة السّماء من جبل قاف. این آیت جواب سؤال مشرکانست که از رسول خدا (ص) پرسیدند که آن خداوند که معبود تو است فعل و صنع وی چیست؟ و در قرآن مثل این آیت بجواب ایشان صد و هشتاد آیت است، و المعنی خلق اللَّه السّماوات فی الهواء من غیر اساس و غیر اعمدة و بناء الخلق لا یثبت الّا باساس و اعمدة لیعتبروا و یعرفوا قدرة اللَّه تعالی، «ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ» الاستواء فی العربیة ضدّ الاعوجاج و الاستیفاز و قد سبق بیانه، «وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» معنی السّخرة ان یکون مقهورا مدبّرا لا یملک لنفسه ما یخلّصه من القهر میگوید آفتاب و ماه را روان و فرمانبردار کردیم تا همی روند در مجاری خویش و همی برند درجات و منازل نام زد کرده خویش که بآن در نگذرند تا شما بر رفت ایشان سال و ماه و روزگار همی دانید و حساب معاملات همی کنید، اینست معنی «کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی» بیک قول، و بقول دیگر کلّ یجری لاجل مسمّی، ای کلّ واحد منهما یجری الی وقت معلوم و هو فناء الدّنیا و قیام السّاعة الّتی عندها تکوّر الشمس و یخسف القمر و تنکدر النجوم، «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ» یقضیه وحده، و قیل یبعث الملائکة بالوحی و الرزق، «یُفَصِّلُ الْآیاتِ» یبیّن الآیات الدّالّة علی وحدانیّته، و قیل یبیّن آیات القرآن، «لَعَلَّکُمْ بِلِقاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ» کی تتفکروا یا اهل مکّة فتعرفوا قدرته علی البعث و الاعادة.
«وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ» ای بسطها من تحت الکعبة لیثبت علیها اقدام الخلق، این آیت دلیلست که شکل زمین بسیط است نه بر مثال کره، ربّ العزّه از زیر کعبه پهن باز کشید بر یک طبقه، آن گه شکافته کرد آن را و هفت طبقه ساخت فذلک قوله: «کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما» پس ربّ العالمین فریشتهای فرستاد از زیر عرش تا بزیر این طبقههای زمین در شد و آن را بر دوش خود گرفت، یک دست آن فریشته سوی مشرق دیگر دست سوی مغرب و هر دو طرف زمین بدو دست خود استوار بگرفته، فریشته در نگرست قدم خود دید بر هوا معلّق ایستاده و بهیچ قرارگاه نرسیده تا ربّ العزّه از فردوس گاوی فرستاد که وی را چهل هزار سیر و است و چهل هزار قائمه و برزه آن گاو قرارگاه قدم فریشته ساخت، و میگویند سروهای گاو از اقطار زمین در گذشته است و هر دو بینی گاو روی ببحر دارد، و هو یتنفّس کلّ یوم نفسا فاذا تنفّس مدّ البحر و اذا مدّ نفسه جزر، و آن گاو قدم بر هیچ قرارگاه نداشت چنانک فریشته نداشت تا ربّ العزّه زیر وی صخرهای آفرید سبز برنگ یاقوت چندانک هفت آسمان و هفت زمین تا قدم گاو بر آن صخره قرار گرفت، و هی الصّخرة التی قال لقمان لابنه «یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ»، و آن گه صخره بر هوا بود آن را مستقرّی نه تا ربّ العزّه ماهی بیافرید از آن صخره بزرگتر و عظیمتر فوضع الصّخرة علی ظهره و سائر جسده خال، و گفتهاند که ماهی بر دریاست و دریا بر باد و باد بر قدرت حق.
وهب منبه گفت: ربّ العالمین باد را بیافرید و آن را در زمین دوّم محبوس کرد اکنون بادهای مختلف از آنجا بیرون میآید و چنانک اللَّه خواهد در عالم می گرداند کما قال عزّ و جل: «وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ»، و در زمین سوم خلقی آفریده که رویهای ایشان چون روی آدمیانست امّا دهنهاشان چون دهنهای سگان، دستهاشان چون دست آدمی و پایهاشان چون پای گاو و گوش چون گوش گاو و موی چون پشم میش، بر تن ایشان هیچ جامه نه و کار ایشان جز عبادت اللَّه تعالی نه: لا یعصون اللَّه طرفة عین لیلنا نهارهم و نهارنا لیلهم، و زمین چهارم معدن سنگ کبریت است اعدّها اللَّه تعالی لاهل النّار تسخّن بها جهنم، قال النّبی (ص): «و الذی نفسی بیده ان فیها لاودیة من کبریت لو ارسل فیها الجبال الرواسی لماعت».
و در زمین پنجم کژدمان و ماران عظیم آفریده چنانک کوه کوه هر یکی را هژده هزار نیش است بر مثال خرما بنان زیر هر نیش هژده هزار قله زهر ناب که اگر یک نیش از آن بر کوههای زمین زند آن را پست گرداند، ربّ العزّه آن را آفریده تا فردا برستاخیز کافران را بدان عذاب کند. و زمین ششم سجّین است جای ارواح کافران و دواوین اعمال ایشان چنانک ربّ العزّه گفت: «کَلَّا إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ». و زمین هفتم مسکن ابلیس است و جای لشکر وی، فی احد جانبیه سموم و فی الآخر زمهریر و احتوشته جنوده من المردة و عتاة الجنّ و منها یبثّ سرایاه و جنوده فاعظمهم عنده منزلة اعظمهم فتنة.
روی سلمة بن کهیل عن ابی الزعراء عن عبد اللَّه قال: الجنّة الیوم فی السّماء السّابعة فاذا کان غدا جعلها اللَّه حیث یشاء، و ان النّار الیوم فی الارض السّفلی فاذا کان غدا جعلها اللَّه حیث شاء. «وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ» جبالا ثوابت من رسا الشیء اذا ثبت و کانت الارض تضطرب فخلق اللَّه الجبال اوتادا فاستقرّت. قال ابن عباس: کان ابو قبیس اوّل جبل وضع علی الارض.
روی انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): لمّا خلق اللَّه الارض جعلت تمید فخلق الجبال فالقاها علیها فاستقامت فتعجّبت الملائکه من شدّة الجبال فقالت یا رب فهل من خلقک شیء اشدّ من الجبال؟ قال نعم، الحدید. فقال یا ربّ هل من خلقک شیء اشدّ من الحدید؟ قال نعم، النّار. قالت یا ربّ فهل من خلقک شیء اشدّ من النار؟ قال نعم، الماء، قالت یا رب فهل من خلقک شیء اشد من الماء؟ قال نعم، الرّیح. قالت یا ربّ فهل من خلقک شیء اشدّ من الرّیح؟ قال نعم، الانسان یتصدّق بیمینه فیخفیها من شماله.
قوله: «وَ أَنْهاراً» ای و جعل فیها انهارا لمنافع الخلق، جمع نهر و هو سبیل الماء من نهرت الشّیء ای وسعته «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» ای و من اجناس الثّمرات، «جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» ای لونین و ضربین حلوا و حامضا و مرّا و عذبا و حارّا و باردا یرید اختلاف کلّ جنس من الثّمر و الزوج واحد و الزوج اثنان و لهذا قیّد لیعلم انّ المراد بالزّوج ها هنا الفرد لا التّثنیة و خصّ اثنین بالذّکر و ان کان من اجناس الثّمار ما یزید علی ذلک لانّه الاقل اذ لا نوع ینقص اصنافه عن اثنین. و قیل «زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» الشّمس و القمر، و قیل اللّیل و النّهار علی انّ الکلام تمّ علی قوله: «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ»، «یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ» ای یغشی ظلمة اللّیل ضوء النّهار و ضوء النّهار ظلمة اللّیل، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» فیها.
«وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ» ای متقاربات متدالیات یقرب بعضها من بعض بالجوار و یختلف بالتّفاضل فمنها عذبة و منها مالحة و منها طیّبة تنبت و منها سبخة لا تنبت و بعضها ینبت شجرا لا ینتبه بعضها میگوید در زمین بقعتهاست متصل یکدیگر، یکی خوش که نبات میدهد و درخت میرویاند، یکی شورستان که نبات ندهد و درخت نرویاند و انگه آن زمین که رویاند در یکی انگور و در دیگر نه، در یکی نخل در دیگر نه، در یکی زیتون در دیگر نه، در یکی ترنج و نارنج در دیگر نه، در یکی نارجیل در دیگر نه، در یکی نیل در دیگر نه، در یکی کتان در دیگر نه، «وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ» ای و بساتین من ثمر الکرم، و در زمین بستان هاست از میوه انگور رنگارنگ لونالون، قریب دویست گونه انگور عدد کردهاند، «وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ» این همه رفعاند بر قراءت ابن کثیر و ابو عمرو، عطف بر جنّات، و بر قراءت باقی همه جرّاند، عطف بر اعناب. و الزّرع القاء الحبّ للنّبات فی الارض، و النّخیل جمع نخلة، و الصنوان ان یکون الاصل واحدا ثمّ یتفرّع فیصیر نخیلا یحملن و اصلهنّ واحد. و غیر صنوان هی المتفرّقة واحدة واحدة. و الصنوان جمع صنو مثل قنوان جمع قنو و الصنو المثل، و تقول العرب هو صنوه ای اخوه لابیه و امّه. و فی الخبر: عمّ الرّجل صنو ابیه، «یُسْقی» بالیاء قراءة شامی و عاصم و یعقوب، ای ذلک کلّه یسقی و قرأ الباقون بتاء التّأنیث ای هذه الاشیاء تسقی، «بِماءٍ واحِدٍ» فالماء فی اصله متّحد الوصف و اختلاف الوان الماء و طعومه بالمجاورة، «و یفضل» بالیاء قراءة حمزة و الکسائی ردّا علی قوله یدبّر و یغشی، و قرأ الباقون: «نُفَضِّلُ» بالنون اخبارا عن اللَّه بلفظ الجمع کقوله: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ». «بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ» ای فی الثمر و هو خلاصة الشجر تأتی مختلفة و ان کان الهواء واحدا فقد علم انّ ذلک لیس من اجل الهواء و لا الطّبع و انّ لها مدبّرا.
قال ابن عباس: «وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ» قال الحلو و الحامض و الفارسی و الدقل. قال مجاهد هذا مثل لبنی آدم صالحهم و طالحهم و ابوهم واحد.
و عن جابر قال سمعت النبی (ص) یقول لعلّی (ع): النّاس من شجر شتّی و انا و انت من شجرة واحدة ثم قرأ النبی (ص) و فی الارض قطع متجاورات حتّی بلغ یسقی بماء واحد، «إِنَّ فِی ذلِکَ» ای فی الذی مضی ذکره لدلالات «لِقَوْمٍ» ذوی عقول، قال النبی (ص): «العاقل من عقل عن اللَّه امره».
و قال الواسطی العاقل ما عقلک عن المجازی «وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ» تقدیر الآیة و ان تعجب فقولهم: «أَ إِذا کُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ» عجب، معنی آنست که ای محمّد اگر شگفت خواهی که بینی و شنوی آنک شگفت سخن ایشانست پس آنک میبینند که من درخت تهی گشته و خشک شده هر سال سبز میکنم و پر بار، و زمین تهی گشته خشک سبز میکنم و پر بر، میگویند ما را در آفرینش نو خواهند گرفت، و قیل و ان تعجب یا محمد من عبادتهم ما لا ینفع و لا یضرّ و تکذیبک بعد البیان فاعجب منهم تکذیبهم بالبعث و قولهم، «أَ إِذا کُنَّا تُراباً» بعد الموت، «أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ» نعاد خلقا جدیدا کما کنّا قبل الموت. مکی و ابو عمرو و عاصم و حمزه «ا ئذا کنا ترابا، ا إنا» هر دو کلمت باستفهام خوانند، نافع و کسایی و یعقوب «أَ إِذا کُنَّا تُراباً» باستفهام خوانند، «انا لفی خلق جدید»، ابن عامر بضدّ ایشان خواند: «اذا کنا ترابا ا إنا» و حاصل معنی آنست که اذا کنّا ترابا نبعث و نحیی، و این سخن بر سبیل انکار گفتند، پس ربّ العالمین خبر داد که بعد از این بیان که کردیم و برهان که نمودیم آن کس که بعث و نشور را انکار کند کافرست.
فقال عزّ من قائل: «أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ» لانّهم انکروا البعث، «وَ أُولئِکَ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ» یوم القیامة و فی النّار الاغلال جمع الغلّ و هو طوق یقید به الید الی العنق و قیل الاغلال الاعمال اللازمة لهم المؤدیة الی العذاب، «وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ» ای سکّان النّار، «هُمْ فِیها خالِدُونَ» ماکثون ابدا لا یموتون فیها و لا یخرجون منها.
«وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ» الاستعجال طلب التّعجیل و التّعجیل تقدیم الشیء قبل وقته، «بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ» ای بالعقوبة قبل التصدیق و التوبة، این در شأن مشرکان مکّه است که از رسول خدا عذاب خواستند، بر سبیل استهزاء گفتند: «فَأَسْقِطْ عَلَیْنا کِسَفاً مِنَ السَّماءِ»، جای دیگر گفت: «إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ»، «قَبْلَ الْحَسَنَةِ» گفتهاند این قبل بمعنی وقت است یعنی یستعجلونک بالعذاب وقت احسان اللَّه الیهم بتأخیره عنهم الی یوم القیامة میگوید عذابی که بعاجل ایشان را نفرستادم و تا روز قیامت در تأخیر نهادم، ایشان بتعجیل میخواهند.
و یحتمل «قَبْلَ الْحَسَنَةِ» ای دون الحسنة کما یستعمل دون بمعنی قبل و ذلک فی قوله (ص): «من قتل دون ماله فهو شهید»
و یقال اختر الجود قبل البخل ای دونه، «وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ» یعنی مضت من قبلهم العقوبات فی الامم المکذّبة فلم یعتبروا بها، المثلة العقوبة الشدیدة التی یضرب بها المثل لعظمها و الجمع المثلات، مثل صدقة المرأة و صدقات، «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ» یرید تأخیر العذاب الی یوم الدّین لا غفران الذّنوب. و قیل هو کقوله «یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ» و قوله «عَلی ظُلْمِهِمْ» حال للنّاس ما لم یکن شرکاء. و قیل علی ظلمهم بالتّوبة منه. و قیل علی ظلمهم یعنی علی الصّغائر، «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ» یعنی علی المشرکین.
روی سعید بن المسیّب قال لمّا نزلت هذه الآیة
قال رسول اللَّه (ص): «لو لا عفو اللَّه و رحمته و تجاوزه لما هنأ احدا عیش و لو لا عقابه و وعیده و عذابه لاتکل کل احد».
«وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ» ای هلا انزل علیه أی علی محمّد، «آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ» ای علامة و حجّة لنبوّته لم یقنعوا بما انزل علیه من الآیات الواضحة من انشقاق القمر و القرآن الذی دعوا الی ان یأتوا بسورة مثله و التمسوا آیة کآیة موسی و عیسی و صالح فقال مجیبا لهم، «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» ای لیس علیک الّا ابلاغ الرّسالة و انذار الکفّار و تبشیر المؤمنین، «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» یهدی الی الطاعة، فیه اربعة اقوال: احدها انّ الهادی هو المنذر و هو النبی (ص) ای انت منذر و هاد لکلّ قوم، و الثّانی انّ الهادی هو اللَّه ای انت منذر و اللَّه هاد لکلّ قوم، و الثّالث انّه عام یعنی و لکلّ امة نبی بعث الیهم یهدیهم بما یعطیه اللَّه من الآیات لا بما یتحاکمون فیه و یقترحون علیه و هو الذی اشار الیه ابن عباس «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» ای داع الی الحقّ، و القول الرّابع انّه علیّ (ع). قال ابن عباس لمّا نزلت هذه الآیة وضع رسول اللَّه (ص) یده علی صدره فقال انا المنذر و اوما بیده الی منکب علیّ فقال انت الهادی یا علی بک یهتدی المهتدون من بعدی، و دلیل هذا التّأویل ما روی حذیفة ان النبی (ص) قال: ان ولیتموها ابا بکر فزاهد فی الدّنیا راغب فی الآخرة و ان ولیتم عمر فقویّ امین لا تأخذه فی اللَّه لومة لائم و ان ولیتم علیّا فهاد مهدیّ.
برگردان به زبان ساده
بدانک این سوره چهل و سه آیت است و هشتصد و پنجاه و پنج کلمه و سه هزار و پانصد و شش حرفست، جمله بمکّه فرو آمد بقول جماعتی مفسران و بقول ابن عباس و مجاهد جمله بمدینه فرو آمد و قول درست آنست که بمکه فرو آمد مگر دو آیت: «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» و این را قصّه ایست که بآن رسیم شرح دهیم، دیگر آیت «وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا». و در این سوره دو آیت منسوخ است: یکی مجمع علی نسخها و دیگر مختلف فی نسخها. امّا آنک باجماع منسوخ است: «وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ» بآیت سیف منسوخ است، آیت دیگر: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ» بقول بعضی محکم است و بقول بعضی منسوخ و ناسخها قوله: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ» و در فضیلت سوره ابیّ کعب روایت کند از مصطفی (ص) قال: من قرأ سورة الرّعد اعطی من الاجر عشر حسنات بوزن کلّ سحاب مضی و کلّ سحاب یکون الی یوم القیامة و کان یوم القیامة من الموفین بعهد اللَّه.
هوش مصنوعی: این سوره شامل چهل و سه آیه، هشتصد و پنجاه و پنج کلمه و سه هزار و پانصد و شش حرف است. به گفته بسیاری از مفسران، این سوره در مکه نازل شده است؛ اما بر اساس نظر ابن عباس و مجاهد، برخی از آیات آن در مدینه نازل شدهاند. به طور کلی، احتمال درست این است که اکثر آیات آن در مکه نازل شدهاند، به جز دو آیه: یکی «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» که این آیه داستان خاصی دارد که در ادامه توضیح داده خواهد شد، و دیگری «وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا». در این سوره، دو آیه منسوخ وجود دارد: یکی مورد توافق مفسران است و دیگری مورد اختلاف. آیهای که به اتفاق منسوخ است عبارت است از «وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ» که به آیه سیف منسوخ است. همچنین آیه دیگر «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ» است که به اعتقاد برخی محکم و به گفته برخی دیگر منسوخ است و نسخ آن به آیه «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ» مربوط میشود. در مورد فضیلت این سوره، از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: کسی که سوره الرعد را بخواند، ده حسنه به وزن هر قطره باران که در گذشته یا در آینده خواهد بارید، به او داده میشود و روز قیامت از زمره کسانی خواهد بود که به عهد خدا وفادار ماندهاند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ المر» قال ابن عباس معناه انا اللَّه اعلم و اری، و الکلام فی تأویل الحروف قد سبق، «تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ» اینجا سخن تمام شد و معناه تلک الاخبار الّتی قصصتها علیک من خبر یوسف و غیره هی آیات الکتاب الذی انزلته علی الانبیاء قبلک میگوید ای محمّد آن قصّههای پیغامبران که بر تو خواندیم و آئین رفتگان و سرگذشت ایشان که ترا در قرآن بیان کردیم هم چنان در تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود بیان کردیم و با ایشان بگفتیم یعنی که این کتابهای خداوند، آیات و سخنان وی همه موافق یکدیگراند و مصدّق یکدیگر، و گفتهاند که کتاب اینجا لوح محفوظ است یعنی که آن همه آیات و سخنان ما است در لوح محفوظ نبشته و مثبت کرده، آن گه گفت: «وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ» یعنی و القرآن الذی انزل الیک، «مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ» فاعتصم به و اعمل بما فیه.
هوش مصنوعی: در ابتدای این متن با نام خداوندی که رحمتش وسیع و مهربان است، بیان شده است. ابن عباس میگوید که این حرفها به معنای آن است که خداوند دانا و بیناست. در ادامه، اشاره میشود که این آیات کتاب الهی هستند و بیانگر داستانها و اخبار پیامبران گذشته از جمله داستان حضرت یوسف و دیگران هستند. این آیات، همانند آنچه در کتابهای مقدس دیگر از جمله تورات، انجیل و زبور آمده، به رسول خدا محمد (ص) منتقل شدهاند. بنابراین، این کتابها حاوی سخنان و پیامهای خداوند هستند که همگی با یکدیگر همخوانی دارند و یکدیگر را تأیید میکنند. همچنین به لوح محفوظ اشاره شده که تمام آیات و سخنان الهی در آن ثبت شدهاند. در نهایت، به قرآن کریم که به رسول خدا نازل شده، اشاره میشود و تأکید میشود که بر اساس آن عمل کند و به آن پناه ببرد.
ابن عباس گفت: آیات الکتاب قرآنست، هر چه پیش ازین سوره فرو آمد از احکام و اخبار و قصص، «وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ» یعنی هذه السّورة میگوید آنچ پیش ازین سوره فرو آمد از قرآن و این سوره همه حقّ است و راست، کلام خداوند و صفت وی نه چنانک کفّار مکّه میگویند: انّ محمّدا تقوله من تلقاء نفسه، «وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ» من مشرکی مکّة، «لا یُؤْمِنُونَ» لا یصدّقون بالقرآن انّه من عند اللَّه، قال الزّجاج: لمّا ذکر انّهم لا یؤمنون عرّف الذی یوجب التّصدیق من دلایل الرّبوبیّة و شواهد القدرة.
هوش مصنوعی: ابن عباس اشاره کرد که آیات قرآن، بهویژه سورهای که مورد بحث است، از احکام، اخبار و داستانهایی که قبلاً نازل شده، خبر میدهد. این سوره بیان میکند که آنچه قبل از آن آمده، از قرآن است و این سوره تماماً حقیقت و کلام خداوند است و دیدگاه کفار مکه که میگویند محمد (ص) این سخنان را از خود میگوید، نادرست است. او افزود که بیشتر مردم، به خصوص مشرکان مکه، به قرآن و منبع آسمانی آن ایمان ندارند و در ادامه، دلایل و نشانههایی را که موجب تصدیق حقیقت میشود، ذکر کرده است.
فقال عزّ من قائل: «اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ» ای من وضعها من جانب العلوّ، «بِغَیْرِ عَمَدٍ» جمع عماد و قیل جمع عمود، تقول العرب عمود البیت و عماد البیت و جمعها عمد بفتحتین کادم و اهب و یجمع العمود علی عمد ایضا کرسول و رسل، «تَرَوْنَها» الضمیر یعود الی السّماوات ای ترونها کذلک فلا حاجة الی بیان، و قیل یعود الی العمد و فیه قولان احدهما لها عمد غیر مرئیّة و هی قدرة اللَّه سبحانه، و قیل هی جبل قاف و السّماء مثل القبّة اطرافها علی ذلک الجبل و ذلک الجبل محیط بالدّنیا، مخلوق من زبر جدة خضراء و انّ خضرة السّماء من جبل قاف. این آیت جواب سؤال مشرکانست که از رسول خدا (ص) پرسیدند که آن خداوند که معبود تو است فعل و صنع وی چیست؟ و در قرآن مثل این آیت بجواب ایشان صد و هشتاد آیت است، و المعنی خلق اللَّه السّماوات فی الهواء من غیر اساس و غیر اعمدة و بناء الخلق لا یثبت الّا باساس و اعمدة لیعتبروا و یعرفوا قدرة اللَّه تعالی، «ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ» الاستواء فی العربیة ضدّ الاعوجاج و الاستیفاز و قد سبق بیانه، «وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» معنی السّخرة ان یکون مقهورا مدبّرا لا یملک لنفسه ما یخلّصه من القهر میگوید آفتاب و ماه را روان و فرمانبردار کردیم تا همی روند در مجاری خویش و همی برند درجات و منازل نام زد کرده خویش که بآن در نگذرند تا شما بر رفت ایشان سال و ماه و روزگار همی دانید و حساب معاملات همی کنید، اینست معنی «کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی» بیک قول، و بقول دیگر کلّ یجری لاجل مسمّی، ای کلّ واحد منهما یجری الی وقت معلوم و هو فناء الدّنیا و قیام السّاعة الّتی عندها تکوّر الشمس و یخسف القمر و تنکدر النجوم، «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ» یقضیه وحده، و قیل یبعث الملائکة بالوحی و الرزق، «یُفَصِّلُ الْآیاتِ» یبیّن الآیات الدّالّة علی وحدانیّته، و قیل یبیّن آیات القرآن، «لَعَلَّکُمْ بِلِقاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ» کی تتفکروا یا اهل مکّة فتعرفوا قدرته علی البعث و الاعادة.
هوش مصنوعی: خداوندی که آسمانها را بدون هیچ تکیهگاهی بالا برده، نشاندهنده قدرت اوست. برخی بر این باورند که آسمانها بر روی یک کوه بزرگ به نام "جبل قاف" قرار دارند و این کوه عالم را احاطه کرده است. این آیه به سوال مشرکان پاسخ میدهد که از پیامبر خدا دربارهٔ خالق و آفرینش او پرسیده بودند. خداوند آسمانها را بدون هیچ پایه و اساس خلق کرده است تا مردم قدرت او را درک کنند. سپس، خداوند بر عرش خود قرار گرفت و خورشید و ماه را به گونهای مدیریت کرد که هر یک در مسیر مشخصی حرکت کنند و این حرکات نشاندهنده گذر زمان و نظم جهان است. همه چیز تا زمانی معین در حرکت است، و در نهایت، در روز قیامت، نشانههایی از تغییرات در خورشید و ماه و ستارگان خواهد بود. خداوند امور را به تنهایی تدبیر میکند و آیات قرآن و نشانههای رستاخیز را برای آگاهی انسانها تبیین مینماید، تا مردم قدرت او را در قیامت باور کنند و به تفکر بپردازند.
«وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ» ای بسطها من تحت الکعبة لیثبت علیها اقدام الخلق، این آیت دلیلست که شکل زمین بسیط است نه بر مثال کره، ربّ العزّه از زیر کعبه پهن باز کشید بر یک طبقه، آن گه شکافته کرد آن را و هفت طبقه ساخت فذلک قوله: «کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما» پس ربّ العالمین فریشتهای فرستاد از زیر عرش تا بزیر این طبقههای زمین در شد و آن را بر دوش خود گرفت، یک دست آن فریشته سوی مشرق دیگر دست سوی مغرب و هر دو طرف زمین بدو دست خود استوار بگرفته، فریشته در نگرست قدم خود دید بر هوا معلّق ایستاده و بهیچ قرارگاه نرسیده تا ربّ العزّه از فردوس گاوی فرستاد که وی را چهل هزار سیر و است و چهل هزار قائمه و برزه آن گاو قرارگاه قدم فریشته ساخت، و میگویند سروهای گاو از اقطار زمین در گذشته است و هر دو بینی گاو روی ببحر دارد، و هو یتنفّس کلّ یوم نفسا فاذا تنفّس مدّ البحر و اذا مدّ نفسه جزر، و آن گاو قدم بر هیچ قرارگاه نداشت چنانک فریشته نداشت تا ربّ العزّه زیر وی صخرهای آفرید سبز برنگ یاقوت چندانک هفت آسمان و هفت زمین تا قدم گاو بر آن صخره قرار گرفت، و هی الصّخرة التی قال لقمان لابنه «یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ»، و آن گه صخره بر هوا بود آن را مستقرّی نه تا ربّ العزّه ماهی بیافرید از آن صخره بزرگتر و عظیمتر فوضع الصّخرة علی ظهره و سائر جسده خال، و گفتهاند که ماهی بر دریاست و دریا بر باد و باد بر قدرت حق.
هوش مصنوعی: خداوند، زمین را گسترش داد تا محلّ قرار گرفتن خلق باشد. این آیه نشاندهندهی شکل پهن و گسترده زمین است و نه کروی. خداوند از زیر کعبه، زمین را بسط داد و سپس آن را به هفت طبقه تقسیم کرد. سپس، خداوند فرشتهای فرستاد که به زیر زمین رفته و آن را بر دوش خود گرفت. یک دست او به سمت شرق و دست دیگرش به سمت غرب بود و هر دو طرف زمین را محکم گرفته بود. فرشته دید که پایش در هوا معلق است و به هیچ نقطهی ثابتی نرسیده است تا خداوند گاوی از بهشت فرستاد که بسیار بزرگ و سنگین بود و فرشته را بر روی آن قرار داد. گفتهاند که پاهای گاو از اطراف زمین عبور کرده و هر دو بینیاش به سمت دریا بوده و او هر روز نفس میکشد. وقتی نفس میکشد، دریا را به جلو میکشاند و زمانی که نفسش را پس میکشد، دریا پس میرود. گاو و فرشته هیچکدام بر روی زمین ثابتی قرار نداشتند تا اینکه خداوند صخرهای سبز رنگ آفرید که هفت آسمان و هفت زمین را در بر میگرفت و گاو بر آن صخره قرار گرفت. آن صخره، همان صخرهای است که لقمان به پسرش اشاره کرد و گفت اگر به اندازه یک دانه خردل باشد، در صخرهای قرار دارد. سپس، خداوند ماهی بزرگی را از آن صخره آفرید که بزرگتر و عظیمتر از خود صخره بود و آن را بر روی صخره قرار داد و گفتند که آن ماهی در دریا قرار دارد و دریا نیز بر روی باد و باد بر قدرت خداوند است.
وهب منبه گفت: ربّ العالمین باد را بیافرید و آن را در زمین دوّم محبوس کرد اکنون بادهای مختلف از آنجا بیرون میآید و چنانک اللَّه خواهد در عالم می گرداند کما قال عزّ و جل: «وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ»، و در زمین سوم خلقی آفریده که رویهای ایشان چون روی آدمیانست امّا دهنهاشان چون دهنهای سگان، دستهاشان چون دست آدمی و پایهاشان چون پای گاو و گوش چون گوش گاو و موی چون پشم میش، بر تن ایشان هیچ جامه نه و کار ایشان جز عبادت اللَّه تعالی نه: لا یعصون اللَّه طرفة عین لیلنا نهارهم و نهارنا لیلهم، و زمین چهارم معدن سنگ کبریت است اعدّها اللَّه تعالی لاهل النّار تسخّن بها جهنم، قال النّبی (ص): «و الذی نفسی بیده ان فیها لاودیة من کبریت لو ارسل فیها الجبال الرواسی لماعت».
هوش مصنوعی: وهب منبه بیان کرد که خداوند عالمیان باد را آفرید و آن را در زمین دوم نگاه داشت. از این محل، بادهای مختلف بیرون میآید و طبق اراده خداوند در جهان حرکت میکنند. همچنین در زمین سوم موجوداتی خلق شدهاند که چهرههایشان شبیه انسانهاست اما دهانهایشان همچون دهان سگها، دستهایشان مثل دست انسانها، پاهایشان شبیه پای گاوها و گوشهایشان مانند گوش گاوهاست. موی آنها نیز مانند پشم میش است و بر بدنشان هیچ لباس یا پوششی وجود ندارد و تنها وظیفه آنها عبادت خداوند متعال است. آنها هیچگاه خداوند را نافرمانی نمیکنند، نه در شب و نه در روز. درباره زمین چهارم، این زمین معدن سنگ کبریت است که خداوند آن را برای اهل آتش آماده کرده است و با آن جهنم را گرم میکند. پیامبر (ص) فرمودهاند: «به آن کسی که جانم دست اوست، در زمین چهارم درههایی از کبریت وجود دارد که اگر کوههای محکم در آن رها شوند، فرو میریزند.»
و در زمین پنجم کژدمان و ماران عظیم آفریده چنانک کوه کوه هر یکی را هژده هزار نیش است بر مثال خرما بنان زیر هر نیش هژده هزار قله زهر ناب که اگر یک نیش از آن بر کوههای زمین زند آن را پست گرداند، ربّ العزّه آن را آفریده تا فردا برستاخیز کافران را بدان عذاب کند. و زمین ششم سجّین است جای ارواح کافران و دواوین اعمال ایشان چنانک ربّ العزّه گفت: «کَلَّا إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ». و زمین هفتم مسکن ابلیس است و جای لشکر وی، فی احد جانبیه سموم و فی الآخر زمهریر و احتوشته جنوده من المردة و عتاة الجنّ و منها یبثّ سرایاه و جنوده فاعظمهم عنده منزلة اعظمهم فتنة.
هوش مصنوعی: در زمین پنجم، موجوداتی مانند کژدم و مارهای بزرگ خلق شدهاند که هر یک به تعداد هجده هزار نیش دارند و هر نیش آنها زیر خود هجده هزار قله زهر ناب دارد. اگر یکی از این نیشها به کوههای زمین بزند، آنها را فرو خواهد برد. خداوند این موجودات را آفریده تا در روز قیامت، کافران را با آنها عذاب کند. زمین ششم محل سکونت ارواح کافران و محل ثبت اعمال آنها است، چنان که خداوند میفرماید: «البته، کتاب بدکاران در سجین است». زمین هفتم مکان ابلیس و لشکر اوست، که در یک طرف آن گرما و در طرف دیگرش سرما وجود دارد و نگهبانان او از جنّ خبیث و سرسخت در آن جا گرد آمدهاند و از این مکان لشکر خود را روانه میکند و بزرگترین آنها در نزد او، از نظر فتنه و فساد، مقام بالاتری دارد.
روی سلمة بن کهیل عن ابی الزعراء عن عبد اللَّه قال: الجنّة الیوم فی السّماء السّابعة فاذا کان غدا جعلها اللَّه حیث یشاء، و ان النّار الیوم فی الارض السّفلی فاذا کان غدا جعلها اللَّه حیث شاء. «وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ» جبالا ثوابت من رسا الشیء اذا ثبت و کانت الارض تضطرب فخلق اللَّه الجبال اوتادا فاستقرّت. قال ابن عباس: کان ابو قبیس اوّل جبل وضع علی الارض.
هوش مصنوعی: سلمه بن کهیل از ابی الزعراء و او از عبد الله نقل میکند که بهشت امروز در آسمان هفتم قرار دارد و فردا خداوند آن را در جایی که بخواهد قرار خواهد داد. همچنین آتش در امروز در زمین زیرین است و فردا خداوند آن را هم در جایی که بخواهد قرار خواهد داد. در ادامه گفته شده است که خداوند کوهها را به عنوان میخها یا نشانههایی برای تثبیت زمین خلق کرده است، زیرا وقتی زمین به لرزه در میآید، وجود کوهها به ثبات آن کمک میکند. ابن عباس نیز بیان میکند که کوه ابوقبیس اولین کوهی است که بر روی زمین قرار گرفته است.
روی انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): لمّا خلق اللَّه الارض جعلت تمید فخلق الجبال فالقاها علیها فاستقامت فتعجّبت الملائکه من شدّة الجبال فقالت یا رب فهل من خلقک شیء اشدّ من الجبال؟ قال نعم، الحدید. فقال یا ربّ هل من خلقک شیء اشدّ من الحدید؟ قال نعم، النّار. قالت یا ربّ فهل من خلقک شیء اشدّ من النار؟ قال نعم، الماء، قالت یا رب فهل من خلقک شیء اشد من الماء؟ قال نعم، الرّیح. قالت یا ربّ فهل من خلقک شیء اشدّ من الرّیح؟ قال نعم، الانسان یتصدّق بیمینه فیخفیها من شماله.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) میفرمایند: زمانی که خداوند زمین را خلق کرد، زمین به شدت تکان میخورد، بنابراین کوهها را خلق کرد و بر روی آنها قرار داد تا زمین ثابت بماند. ملائکه از استحکام کوهها تعجب کردند و از خداوند پرسیدند آیا چیزی از مخلوقات تو محکمتر از کوهها وجود دارد؟ خداوند پاسخ داد بله، آهن. سپس پرسیدند آیا چیزی از مخلوقات تو محکمتر از آهن وجود دارد؟ خداوند فرمود بله، آتش. سپس باز پرسیدند آیا چیزی از مخلوقات تو محکمتر از آتش وجود دارد؟ خداوند فرمود بله، آب. دوباره پرسیدند آیا چیزی از مخلوقات تو محکمتر از آب وجود دارد؟ خداوند گفت بله، باد. و در نهایت وقتی پرسیدند آیا چیزی از مخلوقات تو محکمتر از باد وجود دارد؟ خداوند فرمود بله، انسان، زیرا وقتی انسان صدقه میدهد با دست راستش، آن را از دست چپش پنهان میکند.
قوله: «وَ أَنْهاراً» ای و جعل فیها انهارا لمنافع الخلق، جمع نهر و هو سبیل الماء من نهرت الشّیء ای وسعته «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» ای و من اجناس الثّمرات، «جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» ای لونین و ضربین حلوا و حامضا و مرّا و عذبا و حارّا و باردا یرید اختلاف کلّ جنس من الثّمر و الزوج واحد و الزوج اثنان و لهذا قیّد لیعلم انّ المراد بالزّوج ها هنا الفرد لا التّثنیة و خصّ اثنین بالذّکر و ان کان من اجناس الثّمار ما یزید علی ذلک لانّه الاقل اذ لا نوع ینقص اصنافه عن اثنین. و قیل «زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» الشّمس و القمر، و قیل اللّیل و النّهار علی انّ الکلام تمّ علی قوله: «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ»، «یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ» ای یغشی ظلمة اللّیل ضوء النّهار و ضوء النّهار ظلمة اللّیل، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» فیها.
هوش مصنوعی: خداوند در زمین نهرهایی برای استفاده مخلوقات قرار داد که این نهرها به معنای مسیر جریان آب هستند. همچنین از هر نوع میوهای در آنجا قرار داد، بهگونهای که هر میوهای شامل دو نوع مختلف میشود، مثلاً شیرین و ترش یا تلخ و شیرین و گرم و سرد. اشاره به دو نوع به این معناست که هر نوع میوه حداقل دو جنس دارد و این به ما کمک میکند تا بفهمیم که منظور از "زوج" در اینجا نوع خاصی از میوه است، نه صرفاً تکرار. برخی گفتهاند که این دو نوع ممکن است به خورشید و ماه یا شب و روز اشاره داشته باشند، به این معنی که شب نور روز را پوشانده و روز نیز تاریکی شب را تحت تأثیر قرار میدهد. در این موضوع نشانههایی است برای کسانی که تفکر میکنند.
«وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ» ای متقاربات متدالیات یقرب بعضها من بعض بالجوار و یختلف بالتّفاضل فمنها عذبة و منها مالحة و منها طیّبة تنبت و منها سبخة لا تنبت و بعضها ینبت شجرا لا ینتبه بعضها میگوید در زمین بقعتهاست متصل یکدیگر، یکی خوش که نبات میدهد و درخت میرویاند، یکی شورستان که نبات ندهد و درخت نرویاند و انگه آن زمین که رویاند در یکی انگور و در دیگر نه، در یکی نخل در دیگر نه، در یکی زیتون در دیگر نه، در یکی ترنج و نارنج در دیگر نه، در یکی نارجیل در دیگر نه، در یکی نیل در دیگر نه، در یکی کتان در دیگر نه، «وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ» ای و بساتین من ثمر الکرم، و در زمین بستان هاست از میوه انگور رنگارنگ لونالون، قریب دویست گونه انگور عدد کردهاند، «وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ» این همه رفعاند بر قراءت ابن کثیر و ابو عمرو، عطف بر جنّات، و بر قراءت باقی همه جرّاند، عطف بر اعناب. و الزّرع القاء الحبّ للنّبات فی الارض، و النّخیل جمع نخلة، و الصنوان ان یکون الاصل واحدا ثمّ یتفرّع فیصیر نخیلا یحملن و اصلهنّ واحد. و غیر صنوان هی المتفرّقة واحدة واحدة. و الصنوان جمع صنو مثل قنوان جمع قنو و الصنو المثل، و تقول العرب هو صنوه ای اخوه لابیه و امّه. و فی الخبر: عمّ الرّجل صنو ابیه، «یُسْقی» بالیاء قراءة شامی و عاصم و یعقوب، ای ذلک کلّه یسقی و قرأ الباقون بتاء التّأنیث ای هذه الاشیاء تسقی، «بِماءٍ واحِدٍ» فالماء فی اصله متّحد الوصف و اختلاف الوان الماء و طعومه بالمجاورة، «و یفضل» بالیاء قراءة حمزة و الکسائی ردّا علی قوله یدبّر و یغشی، و قرأ الباقون: «نُفَضِّلُ» بالنون اخبارا عن اللَّه بلفظ الجمع کقوله: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ». «بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ» ای فی الثمر و هو خلاصة الشجر تأتی مختلفة و ان کان الهواء واحدا فقد علم انّ ذلک لیس من اجل الهواء و لا الطّبع و انّ لها مدبّرا.
هوش مصنوعی: در زمین مناطقی وجود دارند که به یکدیگر نزدیکاند، برخی از آنها خوشمزه و مفید هستند و برخی دیگر شور یا بیثمرند. برخی از این مناطق گیاهانی میرویانند و برخی دیگر قادر به تولید گیاه نیستند. در یک زمین ممکن است انگور بروید و در دیگری نه، یا نخل در یکجا باشد و در جای دیگری نباشد، همچنین ممکن است در یک منطقه زیتون یا ترنج وجود داشته باشد و در دیگری نباشد. همچنین در این زمینها باغهایی از انگور با رنگها و طعمهای مختلف وجود دارد. همچنین با توجه به تنوع گیاهان زراعی و نخلها، برخی از آنها از یک ریشه مشترک و برخی دیگر از ریشههای جداگانه رشد کردهاند. در واقع، آب مورد استفاده برای آبیاری این گیاهان یکسان است، هرچند که طعم و ویژگیهای آب ممکن است متفاوت باشد. در نهایت، میتوان دید که تنوع در میوهها و محصولات، نتیجه تدبیر و طراحی خاصی است.
قال ابن عباس: «وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ» قال الحلو و الحامض و الفارسی و الدقل. قال مجاهد هذا مثل لبنی آدم صالحهم و طالحهم و ابوهم واحد.
هوش مصنوعی: ابن عباس میگوید: «ما برخی از چیزها را در خوردن بر برخی دیگر برتری میدهیم.» سپس به انواع طعمها اشاره میکند: شیرین، ترش، فارسی و دیگر مزهها. مجاهد نیز میگوید که این مورد نماد انسانهاست، چه خوبان و چه بدان، و همه آنها از یک پدر هستند.
و عن جابر قال سمعت النبی (ص) یقول لعلّی (ع): النّاس من شجر شتّی و انا و انت من شجرة واحدة ثم قرأ النبی (ص) و فی الارض قطع متجاورات حتّی بلغ یسقی بماء واحد، «إِنَّ فِی ذلِکَ» ای فی الذی مضی ذکره لدلالات «لِقَوْمٍ» ذوی عقول، قال النبی (ص): «العاقل من عقل عن اللَّه امره».
هوش مصنوعی: جابر نقل میکند که پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: «مردم مانند درختان مختلفی هستند و من و تو از یک درخت واحد هستیم.» سپس پیامبر (ص) آیهای را خواند که در آن درباره زمین و درختان نزدیک به یکدیگر سخن گفته شده است و اشاره به این دارد که در آنچه قبلاً ذکر شده، نشانههایی برای افراد با عقل وجود دارد. پیامبر (ص) گفت: «عاقل کسی است که فرمان خدا را بفهمد.»
و قال الواسطی العاقل ما عقلک عن المجازی «وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ» تقدیر الآیة و ان تعجب فقولهم: «أَ إِذا کُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ» عجب، معنی آنست که ای محمّد اگر شگفت خواهی که بینی و شنوی آنک شگفت سخن ایشانست پس آنک میبینند که من درخت تهی گشته و خشک شده هر سال سبز میکنم و پر بار، و زمین تهی گشته خشک سبز میکنم و پر بر، میگویند ما را در آفرینش نو خواهند گرفت، و قیل و ان تعجب یا محمد من عبادتهم ما لا ینفع و لا یضرّ و تکذیبک بعد البیان فاعجب منهم تکذیبهم بالبعث و قولهم، «أَ إِذا کُنَّا تُراباً» بعد الموت، «أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ» نعاد خلقا جدیدا کما کنّا قبل الموت. مکی و ابو عمرو و عاصم و حمزه «ا ئذا کنا ترابا، ا إنا» هر دو کلمت باستفهام خوانند، نافع و کسایی و یعقوب «أَ إِذا کُنَّا تُراباً» باستفهام خوانند، «انا لفی خلق جدید»، ابن عامر بضدّ ایشان خواند: «اذا کنا ترابا ا إنا» و حاصل معنی آنست که اذا کنّا ترابا نبعث و نحیی، و این سخن بر سبیل انکار گفتند، پس ربّ العالمین خبر داد که بعد از این بیان که کردیم و برهان که نمودیم آن کس که بعث و نشور را انکار کند کافرست.
هوش مصنوعی: و واسطی عاقل میگوید که اگر بخواهی شگفتی ببینی، شگفتی در سخن آنهاست که میگویند: «آیا هنگامی که ما خاک شدهایم، دوباره به آفرینشی نو برمیگردیم؟» این عجب است. یعنی محمد، اگر بخواهی شگفتی را مشاهده کنی، به این سخن آنها توجه کن. آنها درختی که هر سال خشک میشود، دوباره سبز و پربار میبیند و زمین بیحاصل را که دوباره سبز و پربار میشود. آنها میگویند آیا ما در آفرینش جدیدی خواهیم بود؟ همچنین، اگر ملاحظه کنی که آنها به چیزهایی عبادت میکنند که نه سودی به آنها میرساند و نه زیانی، و پس از روشن شدن حقیقت، انکار میکنند، باید از انکار آنها نسبت به قیامت شگفتزده شوی. آنها میگویند: «آیا پس از مرگ، چیزی غیر از خاک خواهیم بود و آیا دوباره به آفرینشی نو برمیگردیم؟» و بعضی از قاریان با بیان متفاوت این دو جمله را خواندهاند. در نهایت، این سخن نشاندهنده انکار آنهاست و خداوند اعلام میکند که کسی که به قیامت و زندگی دوباره و نشور ایمان نیاورد، کافر است.
فقال عزّ من قائل: «أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ» لانّهم انکروا البعث، «وَ أُولئِکَ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ» یوم القیامة و فی النّار الاغلال جمع الغلّ و هو طوق یقید به الید الی العنق و قیل الاغلال الاعمال اللازمة لهم المؤدیة الی العذاب، «وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ» ای سکّان النّار، «هُمْ فِیها خالِدُونَ» ماکثون ابدا لا یموتون فیها و لا یخرجون منها.
هوش مصنوعی: افرادی که به پروردگار خود کافر شدند، کسانی هستند که برانگیختن دوباره را انکار کردند. در روز قیامت، برای آنها غل و زنجیرهایی در گردنهایشان خواهد بود، که به معنای یک طوق است که دستها را به گردن میبندد. همچنین، این غلها میتواند به اعمالی که مستوجب عذاب برای آنها است، اشاره داشته باشد. این افراد ساکن آتش دوزخ هستند و در آنجا به طور دائم باقی خواهند ماند، نه خواهند مرد و نه از آنجا خارج خواهند شد.
«وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ» الاستعجال طلب التّعجیل و التّعجیل تقدیم الشیء قبل وقته، «بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ» ای بالعقوبة قبل التصدیق و التوبة، این در شأن مشرکان مکّه است که از رسول خدا عذاب خواستند، بر سبیل استهزاء گفتند: «فَأَسْقِطْ عَلَیْنا کِسَفاً مِنَ السَّماءِ»، جای دیگر گفت: «إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ»، «قَبْلَ الْحَسَنَةِ» گفتهاند این قبل بمعنی وقت است یعنی یستعجلونک بالعذاب وقت احسان اللَّه الیهم بتأخیره عنهم الی یوم القیامة میگوید عذابی که بعاجل ایشان را نفرستادم و تا روز قیامت در تأخیر نهادم، ایشان بتعجیل میخواهند.
هوش مصنوعی: آنها از تو سرعت در عذاب را میطلبند، در حالی که عذاب یعنی پیشی گرفتن چیزی بر وقت خود. این درخواست آنها در واقع به معنای خواستن کیفر قبل از ایمان آوردن و توبه است. این ماجرا به مشرکان مکه برمیگردد که از پیامبر خدا خواستند عذابی برایشان بفرستد و به تمسخر گفتند: «از آسمان بر ما چیزی بفرست.» یا در جایی دیگر گفتند: «اگر این حق است، پس بر ما سنگی از آسمان ببارید.» در واقع، به معنای این است که آنها خواهان عذابی هستند که خداوند در مدت احسان به آنان به تأخیر انداخته و تا روز قیامت نگهداشته است. آنها میخواهند که عذاب زودتر بر آنها نازل شود.
و یحتمل «قَبْلَ الْحَسَنَةِ» ای دون الحسنة کما یستعمل دون بمعنی قبل و ذلک فی قوله (ص): «من قتل دون ماله فهو شهید»
هوش مصنوعی: این احتمال وجود دارد که «قَبْلَ الْحَسَنَةِ» به معنای «قبل از حسنه» باشد، چنانکه «دون» در اینجا به معنای «قبل» ایجاد شده است، همانطور که در فرمایش پیامبر(ص) آمده: «هر کس برای دفاع از مالش به قتل برسد شهید است».
و یقال اختر الجود قبل البخل ای دونه، «وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ» یعنی مضت من قبلهم العقوبات فی الامم المکذّبة فلم یعتبروا بها، المثلة العقوبة الشدیدة التی یضرب بها المثل لعظمها و الجمع المثلات، مثل صدقة المرأة و صدقات، «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ» یرید تأخیر العذاب الی یوم الدّین لا غفران الذّنوب. و قیل هو کقوله «یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ» و قوله «عَلی ظُلْمِهِمْ» حال للنّاس ما لم یکن شرکاء. و قیل علی ظلمهم بالتّوبة منه. و قیل علی ظلمهم یعنی علی الصّغائر، «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ» یعنی علی المشرکین.
هوش مصنوعی: در این متن به بررسی مفهوم جود و بخل پرداخته شده و به عواقب اعمال قومهای گذشته که پیامبران را دروغگو دانستند، اشاره شده است. به این معنا که مجازاتهای سختی برای این امم اتفاق افتاده و آنها عبرت نگرفتهاند. سپس به بیان این مطلب پرداخته شده که خداوند دارای بخشش برای انسانها در مواجهه با ظلمهایشان است و تأخیر عذاب تا روز قیامت را منظور میکند، نه اینکه همه گناهان را ببخشاید. تفاسیر مختلفی دربارهی چگونگی این بخشش نیز ارائه شده است، از جمله اینکه خداوند با کسانی که به او بازگشت میکنند، مهربانتر است یا بر گناهان کوچکتر رحم میکند. همچنین تأکید شده که عذاب شدید در انتظار مشرکان قرار دارد.
روی سعید بن المسیّب قال لمّا نزلت هذه الآیة
هوش مصنوعی: سعید بن مسیب روایت میکند که زمانی که این آیه نازل شد...
قال رسول اللَّه (ص): «لو لا عفو اللَّه و رحمته و تجاوزه لما هنأ احدا عیش و لو لا عقابه و وعیده و عذابه لاتکل کل احد».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: اگر بخشی از بخشش، رحمت و گذشت خداوند نبود، هیچکس نمیتوانست از زندگی لذت ببرد و اگر عذاب و تهدیدهای او نبود، هیچکس از مسئولیتهای خود غافل نمیشد.
«وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ» ای هلا انزل علیه أی علی محمّد، «آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ» ای علامة و حجّة لنبوّته لم یقنعوا بما انزل علیه من الآیات الواضحة من انشقاق القمر و القرآن الذی دعوا الی ان یأتوا بسورة مثله و التمسوا آیة کآیة موسی و عیسی و صالح فقال مجیبا لهم، «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» ای لیس علیک الّا ابلاغ الرّسالة و انذار الکفّار و تبشیر المؤمنین، «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» یهدی الی الطاعة، فیه اربعة اقوال: احدها انّ الهادی هو المنذر و هو النبی (ص) ای انت منذر و هاد لکلّ قوم، و الثّانی انّ الهادی هو اللَّه ای انت منذر و اللَّه هاد لکلّ قوم، و الثّالث انّه عام یعنی و لکلّ امة نبی بعث الیهم یهدیهم بما یعطیه اللَّه من الآیات لا بما یتحاکمون فیه و یقترحون علیه و هو الذی اشار الیه ابن عباس «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» ای داع الی الحقّ، و القول الرّابع انّه علیّ (ع). قال ابن عباس لمّا نزلت هذه الآیة وضع رسول اللَّه (ص) یده علی صدره فقال انا المنذر و اوما بیده الی منکب علیّ فقال انت الهادی یا علی بک یهتدی المهتدون من بعدی، و دلیل هذا التّأویل ما روی حذیفة ان النبی (ص) قال: ان ولیتموها ابا بکر فزاهد فی الدّنیا راغب فی الآخرة و ان ولیتم عمر فقویّ امین لا تأخذه فی اللَّه لومة لائم و ان ولیتم علیّا فهاد مهدیّ.
هوش مصنوعی: کافرانی که وجود دارند میگویند: چرا معجزهای از طرف خدا به محمد نازل نمیشود؟ آنها از معجزات واضح همچون شکافتن ماه و قرآن رضایت ندارند و خواهان نشانههایی مشابه با معجزات موسی، عیسی و صالح هستند. در پاسخ به این درخواستها، بیان شده که وظیفهی پیامبر تنها ابلاغ پیام و هشدار به کافران و بشارت به مؤمنان است. به هر قوم و ملتی راهنمایی وجود دارد. در اینجا چهار تفسیر وجود دارد: یکی این که راهنما خود پیامبر است، دیگری این که خداوند راهنماست، سوم این که به هر قوم پیامبری ارسال شده که آنها را به راه راست هدایت کند و چهارم این که مقصود علی (ع) است. ابن عباس نقل میکند که هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر دستش را بر سینهاش گذاشت و گفت: من انذاردهندهام و با دست به شانه علی اشاره کرد و فرمود: تو راهنما هستی و کسانی که به حق میرسند، از طریق تو هدایت خواهند شد. روایتی نیز از حذیفه نقل شده که پیامبر گفته است: اگر رهبری را به ابوبکر بسپارید، او دنیاداری را ترک کرده و به فکر آخرت است، و اگر رهبری به عمر بسپارید، او شخصی قوی و امانتدار است، در حالی که اگر رهبری به علی سپرده شود، او هدایتکنندهای مهدی خواهد بود.