اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بسم اللَّه الرحمن الرحیم ما استقلّت القلوب الّا بسماع بسم اللَّه، ما استنارت الارواح الّا بوجود جمال اللَّه، ما طربت الاشباح الّا بشهود جلال اللَّه.
هوش مصنوعی: به نام خداوند رحمان و رحیم، دلها جز با یاد نام خدا آرام نمیگیرند، روحها جز با وجود زیبایی خدا روشنایی نمییابند و جسمها جز با مشاهده جلال و عظمت خدا شاداب نمیشوند.
یا موضع الباطن من ناظری
و یا مکان السرّ من خاطری
هوش مصنوعی: یا توی دل پنهان من هستی و یا جای رازهای من در فکر و ذهنم.
یا جملة الکلّ الّتی کلّها
کلّی من بعضی و من سائری
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که همه چیز در رابطه با یکدیگر متصل و وابسته است. هر بخشی از کلیت، بخشی از کل است و به همین ترتیب، سایر عناصر نیز در این ارتباط قرار دارند. در واقع، همه چیز تحت تأثیر یکدیگر قرار دارد و هر جزء، نمایانگر یک کل بزرگتر است.
ای نامداری که نامت یادگار جانست و دل را شادی جاودانست، روح روح دوستانست و آسایش غمگنانست، عنوان نامهای که از دوست نشانست و مهر قدیم بر وی عنوانست، نامهای که از قطعیّت امانست و بی قرار را درمانست، تاج دولت ازلست و شادروان سعادت ابد، در هفت آسمان و هفت زمین هر که او نامی یافت ازین نام یافت، دولتی آن کس شد که آفتاب انوار این نام برو تافت.
هوش مصنوعی: ای شخصیت بزرگ که نامت نشانهای از زندگی و شادی ابدی است، روح دوستان و آرامش بخش غمها هستی. نامهای که از دوستی فرستاده شده و علامت محبت قدیمی بر آن دیده میشود، نشانی از اطمینان و التیام برای دلهای ناآرام است. تو نماد ثروت و خوشبختی همیشگی هستی و در سراسر آسمانها و زمینها هر کسی که نامی از تو دارد، از برکات این نام بهرهمند شده است. کسی که در سایه این نام قرار گرفته، به دولتی بزرگ دست یافته است.
هر که نام کسی یافت ازین درگه یافت
ای برادر کس او باش و میندیش از کس
هوش مصنوعی: هر کس که به مقامی دست پیدا کند، از این درگاه بهرهمند شده است. ای برادر، سعی کن خودت را برتر از دیگران نبینی و از هیچ کس نترس.
هر که مقبول حضرت الهیّت آمد به اقرار این نام آمد، هر که مهجور و مطرود سطوت عزّت آمد بانکار وی آمد، یضلّ به کثیرا و یهدی به کثیرا.
هوش مصنوعی: هر کسی که به درگاه الهی پذیرفته شده باشد، با اقرار به این نام به آن راه مییابد. اما هر کس که از قدرت عظمت الهی دور و طرد شده باشد، با انکار به آن دچار میشود. بسیاری را به گمراهی میکشاند و بسیاری دیگر را هدایت میکند.
پیری مرید را وصیّت میکرد که اگر همه ملک موجودات بنام تو باز کنند، نگر تا بی توقیع بسم اللَّه بدان ننگری که آن را وزنی نیست، و اگر جبرئیل و حمله عرش بچاکری تو کمر بندند تا سلطان این نام داغی از خود بر جانت ننهد بدان که آن را محلّی نیست، هر جانی که عاشقتر بود او را اسیرتر گیرد، هر دل که سوختهتر بود رختش زودتر بغارت برد.
هوش مصنوعی: پیر به مریدش توصیه میکند که اگر تمام دنیا را به نام تو نامگذاری کنند، هرگز به چیزی که بدون اجازهی خداوند به تو عرضه میشود نگاه نکن، زیرا ارزش ندارد. حتی اگر جبرئیل و فرشتگان عرش هم برای خدمت به تو تلاش کنند و مقام و قدرتی به تو بدهند، بدان که آن هم ارزش واقعی ندارد. هر کسی که بیشتر عاشق باشد، بیشتر اسیر میشود و هر دل که بیشتر سوخته باشد، زودتر به راحتی تحت تأثیر قرار میگیرد.
گفتم که چو زیرم و بدست تو اسیر
بنواز مرا مزن تو ای بدر منیر
هوش مصنوعی: به تو گفتم که من در زیر پای تو هستم و در دست تو اسیرم، پس خیلی به من سختی مده و مرا نوازش کن، ای ماه روشن من.
گفتا که ز زخم من تو آزار مگیر
در زخمه بود همه نوازیدن زیر
هوش مصنوعی: او گفت که از زخم من غمگین نشو، زیرا در هر زخم، نوازشهای زیادی پنهان است.
قوله تعالی: «المر» سرّی است از اسرار محبت، گنجی از گنجهای معرفت، در میان جان دوستان ودیعت دارند و ندانند که چه دارند و عجب آنست که دریایی همی بینند و در آرزوی قطرهای میزارند، این چنانست که پیر طریقت گفت: الهی جوی تو روان و مرا تشنگی تا کی؟ این چه تشنگی است و قدحها میبینم پیاپی!
هوش مصنوعی: کلام «الم» نشانهای از عشق و محبت است و به عنوان گنجی از دانش و معرفت در دل دوستان خدا قرار دارد، در حالی که آنها نمیدانند که چه چیز ارزشمندی در اختیار دارند. عجیبتر این است که آنها در برابر دریایی بیپایان، تنها به دنبال یک قطره میگردند. همانطور که یک عارف در این زمینه میگوید: «خداوندا، جوی تو همیشه جاری است و من همچنان تشنهام! این تشنگی چگونه است در حالی که پیوسته به دیدن جامها و نوشیدنیها مشغولم؟»
زین نادره تر کرا بود هرگز حال
من تشنه و پیش من روان آب زلال
هوش مصنوعی: کسی را پیدا نمیشود که حال من را درک کند؛ حالتی که تشنه هستم و در پیش من آبی زلال در حال جاری شدن است.
عزیز دو گیتی، چند نهان شوی و چند پیدا، دلم حیران گشت و جان شیدا، تا کی این استتار و تجلّی، آخر کی بود آن تجلّی جاودانی، اشارتست این که دوستان را از انوار آن اسرار و روایح آن آثار امروز جز بویی نیست و جز حوصله محمد عربی (ص) سزای آن عیان نیست، اوّل اشارت فرا راه معرفت اهل خصوص کرد که نظر ایشان بذات و صفات است و آن را عالم امر گویند، آنکه راه معرفت عامه خلق بخود پیدا کرد دانست که نظر ایشان از محدثات و مکوّنات و عالم خلق در نگذرد، گفت: «اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» آسمان و زمین و برّ و بحر و هوا و فضا عالم خلق است، میدان نظر خلایق و آن را نهایت پدید و جایز الزّوال است. اما عالم امر روا نبود که آن را نهایتی بود، که آن واجب الدّوام آمد و مرد تا از عالم خلق درنگذرد، بعالم امر راه نیابد. جوانمردانی که نظر ایشان در عالم امر سفر کند، ایشان اوتاد زمیناند، چنانک این کوههای عالم از روی صورت زمین را بر جای دارد، ایشان از روی معنی عالم را بپای دارند، فبهم یمطرون و بهم یرزقون، اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ» از روی اشارت برمز اهل حقیقت میگوید: هو الذی بسط الارض و جعل فیها اوتادا من اولیائه و سادة من عباده الیهم الملجأ و بهم الغیاث.
هوش مصنوعی: عزیزان، چقدر میخواهید در پنهانی و آشکاری باشید؟ دل من در حیرت است و جانم فریبخورده. این مخفیکاری و ظهور تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ سرانجام آن ظهور پایدار کی خواهد بود؟ این اشارهای است به اینکه دوستان، امروز جز بوی عطر آن اسرار و آثار چیزی از آن ندارند و فقط حوصله محمد (ص) شایسته است که این حقایق را به وضوح درآورد. نخست اشارهای به راه شناخت اهل حقیقت کرده که نگاه آنها به ذات و صفات خداوند است و این عالم امر نامیده میشود. کسی که راه شناخت عامه مردم را یافته، میداند که توجه او از مخلوقات و آنچه خلق شده فراتر نمیرود. آسمان و زمین و همه موجودات عالم، محدوده نگاه مردم است و این موجودات دارای حد و زوال هستند. اما عالم امر، نهایتی ندارد و دائمی است. جوانمردانی که نگاهشان در عالم امر سیر میکند، مانند اوتاد زمین هستند، مانند کوههایی که زمین را حفظ میکنند. آنها معانی عالم را حفظ میکنند و به برکت وجودشان، نعمتها و بارانها نازل میشود. پروردگار عالم فرموده است که اوست که زمین را گسترش داده و در آن کوههایی قرار داده است. این سخن رمزآلود به اهل حقیقت است که بیان میکند اوست که زمین را بسط داده و در آن اوتاد و بزرگان قرار داده است که به ایشان پناه آورده میشود و فعالیتهای زندگی از آنها ردیابی میشود.
صد سال آفتاب از مشرق بر آید و بمغرب فرو شود تا یکی را کحل حقیقت بمیل عنایت در دیده کشند، بو که آن جوانمردان را بتواند دید تا بیک دیدار ایشان سعید ابد گردد، و آن ماه رویان فردوس و حور بهشت که از هزاران سال باز بر آن بازار کرم منتظر ایستادهاند تا کی بود که رکاب دولت این جوانمردان با علی علیّین رسانند و ایشان بطفیل اینان قدم در آن موکب دولت نهند که «عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ».
هوش مصنوعی: یکصد سال خورشید از سمت شرق طلوع کند و در غرب غروب شود تا یک نفر به حقیقت واقعی با لطفی در دل، نگریسته شود، تا آن جوانمردان را بتواند ببیند و با یک دیدار از ایشان به سعادت ابدی نایل گردد. و آن چهرههای ماه مانند در بهشت و حورهای بهشتی که سالها در انتظار هستند تا ببینند کی زمان آن میرسد که قدم فرخنده این جوانمردان به عرصه قدرت و نعمت وارد شود و آنها نیز به برکت وجود ایشان در آن جایگاه عالی قدم بگذارند که نزد پادشاهی تواناست.
آن روز که جنازه جنید برداشتند مرغی بیامد بر آن گوشه نعش وی نشست، مردمان دست بر وی میفشاندند بر نمیخاست، رویم گفت: آن مرغ از روی کرامت بزبان حال گفت دست از ما بدارید که این چنگ ما بمسمار عشق در گوشه نعش او دوختهاند، این کالبد جنید امروز نصیب کرّوبیانست، اگر نه زحمت غوغای شما بودی، با ما باز وار درین هوا پرواز کردی چون او را دفن کردند درویشی بر آن بالا شد و این بیت بر گفت:
هوش مصنوعی: روزی که جنازه جنید را بردند، پرندهای بر گوشه جسد او نشسته بود. مردم به آن پرنده دست میزدند، اما او از جا برنمیخاست. به نظر میرسید که آن پرنده به نوعی از روی کرامت میخواست بگوید که از ما دور شوید، زیرا این چنگها به خاطر عشق به جنید به جسد او چسبیدهاند. امروز این بدن جنید متعلق به فرشتگان است و اگر مزاحمت شما نبود، ما هم میتوانستیم در این فضا پرواز کنیم. وقتی جنید را دفن کردند، درویشی بر بالای قبر رفت و شعری خواند.
وا اسفی من فراق قوم
هم المصابیح و الحصون
هوش مصنوعی: ای کاش، از دوری قومی که مانند چراغها و دژها هستند، افسوس میخورم.
و المزن و المدن و الرّواسی
و الخیر و الامن و السّکون
هوش مصنوعی: ابرها و شهرها و کوهها، و نعمتها و امنیت و آرامش.
لم یتغیّر لنا اللّیالی
حتّی توفتهم المنون
هوش مصنوعی: شبها برای ما تغییر نکردند تا زمانی که سرنوشت مرگشان را برآورده کرد.
فکلّ نار لنا قلوب
و کلّ ماء لنا عیون
هوش مصنوعی: هر یک از ما قلبی آتشین داریم و هر یک چشمی پر از اشک.
«وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ» از آنجا که رموز عارفانست و فهم صادقان بزبان اشارت میگوید، چنانک ربّ العزّه در زمین تفاوت نهاد و بقاع آن مختلف آفرید و بعضی را بر بعضی افزونی داد همچنین در طینت سالکان تفاوت نهاد و قومی را بر قومی افزونی داد، آنست که ربّ العزّه گفت: «انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» جای دیگر گفت: «وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ» و مصطفی (ص) گفت: «الناس معادن» مردم همچون کانها است مختلف و متفاوت، یکی زر و یکی سیم، یکی نفط و یکی قیر، همچنین یکی را اعلی علّیین قدمگاه اقبال او، یکی را اسفل السّافلین محلّ ادبار او، یکی رضوان در آرزوی صحبت او، یکی را شیطان ننگ از فعل او، یکی جلال عزّت احدیّت او را بدست عدل داد که: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ» یکی الطاف کرم او را در پرده عصمت گرفت که: «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» چون ازین مقام برتر آیی، یکی اسیر بهشت، یکی امیر بهشت، یکی بر مائده خلد با مرغ بریان و حور و ولدان، یکی در حضرت عندیت آسوده بجوار رحمن،چنانک درختها بهم نماند میوه و بار آن نیز بهم بنماند، هر درختی را باری و هر نباتی را بری، اینست که گفت: «وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ» اشارتست که هر طاعتی را فردا ثوابیست و هر کس را مقامی و جای هر کس بقدر روش خویش و هر فرعی سزای اصل خویش.
هوش مصنوعی: در زمین، مناطق متنوع و متفاوتی وجود دارد که این تفاوتها نشاندهنده حکمت و اراده الهی است. خداوند در آفرینش انسانها نیز تفاوتهایی قائل شده و برخی را بر برخی دیگر برتری داده است. به همین دلیل، برخی از مردم مانند طلا، نقره یا دیگر عناصر با ارزش هستند، در حالی که برخی از آنها در موقعیتهای پایینتر قرار دارند. بر این اساس، هر شخص جایگاهی دارد که به ویژگیها و اعمالش بستگی دارد. در حقیقت، هر نوع عملی در دنیا دارای پاداشی است و هر کس بر اساس خوی و رفتار خود مورد قضاوت قرار میگیرد. در نهایت، خداوند به هر فردی آنچه شایستهاش است را عطا میکند.
یحیی معاذ رازی گفت: این دنیا بر مثال عروسی است و عالمیان در حق وی سه گروهند، یکی دنیادار است که این عروس را مشاطه گری میکند، او را میآراید و جلوه میکند. دیگر زاهد است که آن عروس آراسته را تباه میکند، مویش میکند و جامه بر تن وی میدرد. سوم عارف است که او را از مهر و محبّت حق چندان شغل افتاده که او را پروای دوستی و دشمنی آن عروس نیست. فردا آن دنیادار را در مقام حساب کشند، اگر اللَّه تعالی با وی مسامحت کند فضل آن دارد و اگر مناقشت کند بنده سزای آن هست: و من نوقش فی الحساب عذّب، و آن زاهد را ببهشت فرو آرند و پاداش کردار وی از آن ناز و نعیم بر وی عرضه کنند گویند: انّ لک الّا تجوع فیها و لا تعری و انّک لا تظمأ فیها و لا تضحی، و آن عارف را از آن منازل و درجات بهشتیان بر گذرانند و بعلیین رسانند، فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.
هوش مصنوعی: یحیی معاذ رازی بیان میکند که دنیا مانند یک عروسی است و انسانها نسبت به آن به سه دسته تقسیم میشوند. اول، دنیاداران هستند که به مانند آرایشگری به عروس میرسند و او را زینت میکنند. دوم، زاهدان هستند که در تلاشند تا آن زیبایی را نابود کنند و به نوعی به آن آسیب بزنند. سوم، عارفان هستند که آن عروس را با عشق و محبت الهی مینگرند و از دوستی و دشمنی آن بیخبرند. در روز حسابرسی، از دنیاداران سؤال میشود و اگر خداوند با آنها نرمش کند، این نشانه فضل الهی است، و اگر به حسابشان رسیدگی شود، سزاوار عذاب خواهند بود. زاهدان به بهشت راه مییابند و پاداش اعمالشان به آنها عرضه میشود که در آن بهشت نه گرسنه میشوند و نه برهنه؛ همچنین در آنجا تشنگی نخواهند داشت و به کنارههای عطش نمیرسند. عارفان هم به درجات عالی بهشتیان دست مییابند و به مقامهای والایی نزد خداوند میرسند.