گنجور

۴ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ» خواهی این آیت تفسیر آیت پیشین نه و آیت دوم: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» سخن مستأنف بود، و اگر خواهی سخن بر «اناب» منقطع کن، آن گه از «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ» سخن پیوسته گیر تا به «حُسْنُ مَآبٍ». «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ» اینجا دو قول گفته‌اند: یکی آنست که ذکر بمعنی وعد است، مصدر اضافت بفاعل کرده یعنی تصدّق قلوبهم مواعید اللَّه عزّ و جلّ و تسکن الیها و تأنس بها میگوید وعده‌هایی که اللَّه تعالی داد مؤمنانرا در غیب از نعیم بهشت و دیدار و رضاء باقی، دلهای ایشان بی گمان می‌پذیرد و استوار می‌دارد و می‌آرامد و بآن شاد می‌شود.

قول دیگر آنست که باین ذکر زبان خواهد، مصدر اضافت بمفعول کرده یعنی تطمئن قلوبهم بذکرهم اللَّه بالسنتهم او بالسنة غیرهم دلهای ایشان آرام گیرد و بنازد چون ذکر و ثناء خدای تعالی بر زبان رانند یا از دیگری شنوند. قال الزّجاج: اذا ذکر اللَّه بوحدانیّته آمنوا غیر شاکین. روی عن ابن عباس قال: هذا فی الحلف اذا حلف الرّجل المسلم باللّه علی شی‌ء سکن قلوب المؤمنین الیه. و قال مقاتل: تستأنس قلوبهم بالقرآن الا بذکر اللَّه ای بسبب ذکره تطمئنّ قلوب المؤمنین.

قال مجاهد هم اصحاب رسول اللَّه (ص).

روی موسی بن اسماعیل بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السّلام عن آبائه عنعنة انّ رسول اللَّه (ص) لمّا نزلت هذه الآیة: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» قال: «ذاک من احب اللَّه و رسوله و احب اهل بیتی صادقا غیر کاذب و احب المؤمنین شاهدا و غایبا الا بذکر اللَّه تحابوا».

... «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبی‌ لَهُمْ» ای فرج لهم و غبطة و قرّة عین و هو فعلی من طیب العیش، ای العیش الطیّب لهم الجامع للنّعیم، گفته‌اند که طوبی نام بهشتست بلغت حبشه. ابن عباس گفت طوبی درختی است در بهشت اصل آن در سرای علی بن ابی طالب (ع) و در هر خانه‌ای و غرفه‌ای از غرفهای مؤمنان از آن شاخی.

و در خبرست از مصطفی (ص) پرسیدند که یا رسول اللَّه ما طوبی؟ طوبی چیست؟ گفت: «شجرة اصلها فی داری و فرعها علی اهل الجنّة»

درختی که اصل آن در سرای من و شاخه‌های آن در سرای مؤمنان، وقتی دیگر از وی پرسیدند جواب داد: «شجرة اصلها فی دار علی و فرعها علی اهل الجنّة»

، گفتند یا رسول اللَّه یک بار چنان جواب دادی و یک بار چنین، گفت: «داری و دار علیّ غدا واحدة فی مکان واحد».

و عن ابن عمر قال ذکر عند النبی (ص) طوبی، فقال النبی یا با بکر هل بلغک ما طوبی؟

قال: اللَّه و رسوله اعلم، قال «طوبی شجرة فی الجنّة لا یعلم طولها الا اللَّه فیسیر الرّاکب تحت غصن من اغصانها سبعین خریفا ورقها الحلل یقع علیها الطّیر کامثال البخت».

قال ابو بکر انّ هنالک لطیرا ناعما، فقال انعم منه من یأکله و انت منهم یا با بکر.

و عن ابی سعید الخدری انّ رجلا قال یا رسول اللَّه ما طوبی؟ قال شجرة فی الجنّة مسیرة مائة سنة ثیاب اهل الجنّة تخرج من اکمامها.

و عن معویة بن قرّة عن ابیه قال قال رسول اللَّه (ص): طوبی شجرة غرسها اللَّه بیده تنبت الحلی و الحلل و انّ اغصانها تری من وراء سور الجنّة.

و قال ابو هریره: طوبی شجرة فی الجنّة یقول اللَّه لها تفتّقی لعبدی عمّا شاء فتفتّق له عن الخیل بسروجها و لجمها و عن الإبل بازمتها و عمّا شاء من الکسوة، قال و ما فی الجنّة اهل منزل الّا و غصن من اغصان تلک الشجرة متدلّ علیهم فاذا ارادوا ان یأکلوا من الثمرة تدلّی فأکلوا منها ما شاءوا علیها طیرا مثال البخت فتجی‌ء الطیر فیأکلون منها قدیرا و شواء ثمّ تطیر. و عن عبید بن عمیر قال هی شجرة فی جنّة عدن اصلها فی دار النبی (ص) و فی کل دار و غرفة منها غصن لم یخلق اللَّه لونا و لا زهرة الّا و فیها منها، تنبع من اصلها عینان الکافور و السّلسبیل.

قال وهب بن منبه و تخرج من اصلها انهار الخمر و اللّبن و العسل و هی مجلس لاهل الجنّة، فذلک قوله: «طُوبی‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ».

«کَذلِکَ أَرْسَلْناکَ» ای کما ارسلنا قبلک رسلا ارسلناک الی امّتک، «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ» ای لست بدعا من الرّسل و لیست امّتک اوّل امّة ارسل الیها رسول امّت در این آیت امّت دعوت‌اند، جهانداران که در جهانند مؤمن و کافر، مخلص و منافق، صدیق و زندیق همه در تحت آن شود، همانست که مصطفی (ص) گفت: «انا حظکم من الانبیاء و انتم حظی من الامم»، «لِتَتْلُوَا عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» یعنی القرآن، «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ» این آیت روز حدیبیه فرو آمد که کافران از رسول (ص) صلح نامه خواستند، رسول خدا (ص) علی (ع) را گفت: اکتب بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم.

سهیل بن عمرو گفت و مشرکان: ما نعرف الرّحمن الّا صاحب الیمامة رحمن چه باشد؟ ما رحمن ندانیم مگر صاحب یمامه را یعنی مسیلمه کذاب، آن گه سهیل گفت باسمک اللّهم نویس چنانک عادت ماست و در جاهلیّت چنین می‌نوشتند، ربّ العالمین آیت فرستاد که: «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ» بنام رحمن و یاد کرد او کافر میشوند.

روی جویبر عن الضحاک عن ابن عباس قال: نزلت فی کفار قریش حین قال لهم النبی (ص): «اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ» کافران گفتند رحمن چیست و کیست؟

رب العالمین بجواب ایشان گفت: «قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ» جای دیگر گفت: «قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا». «قُلْ هُوَ رَبِّی» ای الرّحمن ربّی و خالقی و رازقی و مدبّری، «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ» وثقت به و فوضت امری الیه و استعنت به فی توفیقی لمصلحة دنیای و آخرتی، «وَ إِلَیْهِ مَتابِ» ای و الیه اتوب من خطایای، و الاصل متابی فحذفت الیاء لانّ الکسرة تدل علیها.

«وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ» سبب نزول این آیت آن بود که قریش بهم آمدند، گفتند یا محمد: ان سرّک ان نتبعک فسیر لنا جبال مکة بالقرآن، اگر میخواهی که ترا پس رو باشیم و بتو ایمان آریم این کوه‌های مکه باین قرآن روان گردان، از جای خویش ببر تا زمین مکه بر ما فراخ شود و چشمه‌های آب روان پدید آر تا کشت زار کنیم و درخت نشانیم که تو بر خدای خویش نه کم از داود پیغامبری که اللَّه تعالی کوه‌ها مسخر او کرد تا با وی تسبیح می‌کرد، و همچنین باد ما را مسخر کن تا مرکب ما شود ازینجا تا بشام از بهر تجارت و قضاء حاجت که نه تو بر خداوند خویش کم از سلیمان پیغامبری که باد وی را مسخر بود، و نیز جدّ خویش را قصی از بهر ما زنده گردان یا آن کس که میخواهیم ازین مردگان تا از وی پرسیم که آنچ تو آوردی حق است یا باطل چون ایشان بر مصطفی (ص) اقتراح این آیات کردند، رب العالمین بجواب ایشان این آیت فرستاد: «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً» ای و لو انّ کتابا، «سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی‌» جواب لو محذوف است یعنی لکان هذا القرآن، ای لو سیرت جبال لقراءة کتاب لکان هذا القرآن اذ لیس فی کتب اللَّه ما یجمع من الحکم و الدّلایل و الشواهد و البیّنات ما یجمعه القرآن معنی آنست که اگر هرگز کوهی روان کردندی بقراءت کتابی یا بوی مرده زنده گردانیدندی این قرآن بودی، «بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً» ای هذا و امثاله یفعله اللَّه القادر الّذی له کلّ الامر و لیس لاحد ان یقترح علیه آیة. و قیل تقدیر الآیة «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی‌» لما آمنوا هذا کقوله «وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ» الآیة... ثمّ قال: «بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً» ای هو المالک لجمیع الامور یفعل ما یشاء، «أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا» قال ابن عباس أ فلم یعلم الّذین آمنوا، و الیأس بمعنی العلم لغة نخع و قیل لغة هوازن، و انشد:

الم ییأس الاقوام انی انا ابنه
و ان کنت عن ارض العشیرة نائیا

یرید الم یعلم، و قال الکسائی هو من الیأس الّذی هو ضدّ الطمع و المعنی انّ الکفار لمّا سألوا تسییر الجبال بالقرآن و تقطیع الارض و تکلیم الموتی اشرأب لذلک المؤمنون و طمعوا فی ان یعطی الکفار ذلک فیؤمنوا: فقال اللَّه عزّ و جلّ: «أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا» من ایمان هؤلاء لعلمهم انّ اللَّه عزّ و جل لو اراد ان یهدیهم لهدیهم، کما تقول: قد یئست من فلان ان یفلح می‌گوید نومید نشوند گرویدگان یکبارگی که کافران بی‌خواست اللَّه تعالی بنخواهند گروید. قرأ البزّی عن ابن کثیر: «ا فلم یایس» و هما لغتان یئس ییأس و ایس یایس، و قوله «یَشاءُ اللَّهُ» علی لفظ المستقبل، «لَهَدَی» علی لفظ الماضی لان ما یشاء الآن فهو الّذی شاء قبل و لفظ الماضی و المستقبل سواء، «وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا» عامّ. و قیل طایفة منهم، «تُصِیبُهُمْ بِما صَنَعُوا» من کفرهم و اعمالهم الخبیثة، «قارِعَةٌ» داهیة تقلقهم و نازلة تهلکهم من القرع و هو الضرب بالمقرعة ای لا یأمنون المسلمین بعد الیوم، «أَوْ تَحُلُّ» القارعة، «قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ» هی سرایا المسلمین. و قیل هی انواع البلاء من القحط و الجلاء و الاسر و الجزیة و غیرها.

قال ابن عباس او تحلّ انت یا محمد قریبا من دارهم و هذا وعد بفتح مکة، «حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ» الصبر ها هنا مضمر، یعنی فاصبر حتی یأتی وعد اللَّه یعنی یأتی وقت فتح مکّة الّذی وعد اللَّه، «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ» فی قوله «لَرادُّکَ إِلی‌ مَعادٍ». و قیل وعد اللَّه یوم القیامة، «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ» لا خلف فی موعوده، «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ» یعزّی نبیّه (ص) علی ما ناله من استهزاء قومه یقول: و لقد استهزئ المشرکون قبل کفّار مکّة بانبیائهم قبلک. یا محمد، «فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا» ای اطلت لهم المدّة بتأخیر العقوبة لیتمادوا فی المعصیة، «ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ» عاقبتهم باشدّ العقاب، «فَکَیْفَ کانَ عِقابِ» ای عقابی ایّاهم، ای فکذلک اصنع بمن استهزاء بک کالولید بن المغیرة و العاص بن وائل و غیرهم.

«أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ» هذا من محذوف الجواب ایضا و المعنی أ فمن هو قائم بحفظ ارزاق خلقه، عالم بما یکسبونه من الاعمال و یجازی علیها کمن لا یقدر علی شی‌ء من ذلک من الاصنام التی لا تضرّ و لا تنفع و حذف ذلک لدلالة قوله: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ» علیه، «قُلْ» یا محمد للمشرکین، «سَمُّوهُمْ» باضافة افعالهم الیهم ان کانوا شرکاء للَّه کما یضاف الی اللَّه افعاله باسمائه الحسنی نحو الخالق و الرّزاق می‌گوید یا محمد مشرکان را بگوی اگر این اصنام خدای را انبازان‌اند ایشان را آن نام بر نهید و بآن نام خوانید که دلالت کند بر استحقاق الهیّت و صحت شرکت، چون نام خالق اگر می‌آفرینند و رازق اگر روزی می‌دهند و محیی و ممیت اگر احیاء و اماتت می‌کنند و گر نه بمجرّد آنک ایشان را خدایان خوانید حجّت درست نیاید و بر استحقاق الهیت دلالت نکند، پس گفت: «أَمْ تُنَبِّئُونَهُ» یعنی فان سموهم قل أ تنبّئونه، «بِما لا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ» ای أ تخبرون اللَّه بشریک له فی الارض و هو لا یعلمه، نفی العلم لانتفاء المعلوم ای لا شریک له فی السّماوات و الارض فلا یعلمه.

و قال الحسن معناه اذا ادعیتم فعل الاصنام فقد اخبرتم اللَّه بما لا یعلم یعنی بما لیس فی الارض لانّ لا بمعنی لیس و العلم زیادة، «أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ» یعنی ام تقولون مجازا من القول و باطلا لا حقیقة له. و قیل «سَمُّوهُمْ» ای وصفوهم انّه لا یجوز ان تکون آلهة. و قیل هذا تهدید کما تقول لمن تهدّده علی شرب الخمر: سمّ الخمر بعد هذا. و قیل معنی الآیة قل لهم أ تنبّئون اللَّه بباطن لا یعلمه ام بظاهر یعلمه فان قالوا بباطن لا یعلمه احالوا و ان قالوا بظاهر یعلمه قل لهم سمّوهم و بینوا امرهم فانّ اللَّه لا یعلم لنفسه شریکا، «بَلْ زُیِّنَ» ای دع ذکر ما کنّا فیه، «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ» ای زیّن الشیطان لهم کفرهم و تمویههم و قولهم انّ الاصنام شرکاء للَّه، «وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ» ای صدّوا الناس عن رسول اللَّه و صدّوا المسلمین عن سبیل اللَّه.

قرأ الکوفی و یعقوب «و صدوا» بضمّ الصّاد یعنی صدّهم اللَّه سبحانه عن سبیل الهدی.

و قیل منعهم عن طریق الحقّ غواتهم و مردتهم بالاغواء و الشیاطین بتزیین الباطل لهم، «وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ» بخذلانه ایّاه، «فَما لَهُ مِنْ هادٍ» موفق.

«لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» بالقتل و الاسر و الجلاء، «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ» لدوامه و استمراره، الشقّ و المشقّة: الشدّة، «وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ» دافع یدفع عنهم عذاب اللَّه.

«مَثَلُ الْجَنَّةِ» ای صفة الجنّة، کقوله: «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی‌» ای الصّفة العلیا، یقول صفة الجنّة «الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» انّ الانهار تجری من تحتها کذا و کذا. و قال الزجاج: انّ اللَّه عزّ و جلّ عرّفنا امور الجنّة التی لم نرها و لم نشاهد ها بما شاهدناه من امور الدّنیا و عایناه، فالمعنی «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» جنّة «تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ» لا ینقطع و لا یفنی، کقوله: «لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ»، «وَ ظِلُّها» ظلیل. کقوله: «وَ لا تَضْحی‌ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً» قال مالک بن انس لیس فی الدّنیا شی‌ء یشبه ثمر الجنّة الّا الموز فانّه یوجد صیفا و شتاء. و قیل اکلها دائم لا ینقطع بالموت و البلی و ظلها دائم لا تنسخه الشمس و انّما یستضی‌ء اهل الجنّة بنور لا حرّ معه و لا برد و هذه الآیة ردّ علی الجهمیّة حیث قالوا انّ نعیم الجنّة یفنی، «تِلْکَ عُقْبَی الَّذِینَ اتَّقَوْا» ای الجنّة الموصوفة عقبی تقواهم، ای منتهی امرهم و مآله، «وَ عُقْبَی الْکافِرِینَ النَّارُ» ای منتهی دارهم و اعمالهم.

«وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَفْرَحُونَ» مؤمنان اهل کتاب‌اند، عبد اللَّه سلام و اصحاب وی و نجاشی و اصحاب وی که در تورات و انجیل نام رحمن بسیار دیده بودند و خوانده و در قرآن بابتداء اسلام کم می‌دیدند و از آن اندوهگن می‌بودند، تا این آیت آمد: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ» ایشان شاد شدند و فرح نمودند چون نام رحمن شنیدند و مشرکان کافر گشتند و در کفر بیفزودند، ربّ العزّه مشرکان را گفت: «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ» و مؤمنان اهل کتاب را گفت: «یَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ»

و همان مشرکان را گفت: «وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ» یعنی ینکر ذکر الرّحمن. و قیل من الاحزاب هم الّذین تحزّبوا علی رسول اللَّه ای اجتمعوا علی عداوته و هم المشرکون من ینکر بعضه یعنی یقرّون باللَّه و ینکرون نبوّة محمد (ص). گفته‌اند این بعض از آن بعضها است که بمعنی کلّ است در قرآن، لانّ کلّ من کفر ببعض الکتاب فقد کفر بکلّه، «قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِکَ بِهِ» آمنتم او کفرتم، «إِلَیْهِ أَدْعُوا» ای الی اللَّه ادعوکم، «وَ إِلَیْهِ مَآبِ» و الیه مرجعی و مرجعکم.

«وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ» ای کما انزلنا الکتاب علی الانبیاء بلسانهم، انزلنا القرآن علیک، «حُکْماً عَرَبِیًّا» حکم اینجا کتاب است و دین می‌گوید ترا کتاب عربی دادم دین عربی و حکم عربی. و الحکم العربی هو القرآن و القبلة و العید و المیقات و المشاعر و الخطب و الاذان و القیامة و تلحق بها الشّهادة و لفظة عقد النکاح «وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» علم درین آیت و در نظایر این قرآنست، و المعنی و لئن اتّبعت أهواءهم فی دعائهم ایّاک الی ملّة آبائهم بعد ما جاءک من القرآن، «ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ» ینصرک، «وَ لا واقٍ» یقیک و هذا و عید حسم به طمعهم. و قیل المراد بهذا الخطاب اصحاب محمّد (ص).

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّةً» هذا جواب قریش حین عابوا رسوله بانّ له ازواجا و ذریة یعیبونه بانّه بشر و لیس بملک و قال الکلبی عیرت الیهود رسول اللَّه (ص) و قالت ما نری لهذا الرّجل همّة الا النساء و النکاح و لو کان نبیّا کما زعم لشغله امر النبوة عن النساء فانزل اللَّه هذه الآیة، و المعنی کانوا بشرا یأکلون و یباشرون النساء و یلدون الاولاد، «وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» ای بعلمه و امره، این جواب بو جهل است و عبد اللَّه بن ابی امیّه و مشرکان قریش که بر رسول خدای اقتراح آیات می‌کردند من تسییر الجبال و غیره می‌گویند هرگز هیچ پیغامبر نیامد تا نفرستادند و هیچ پیغامبر خود نبود و نتواند که آید مگر بدستوری اللَّه تعالی و بعلم او و فرمان او و هیچ پیغامبر را قدرت آن ندادند که از بر خویش و از نزدیک خویش آیتی آرد بقوم خویش چنانک ایشان خواهند مگر که اللَّه تعالی فرستد که قادر بر انزال آیات جز اللَّه تعالی نیست و اللَّه تعالی آن گه فرستد که خود خواهد و خود داند که هر وقتی را حکمی بود، «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ» ای لکلّ ما اقترحوا اجل یقع فیه می‌گوید هر هنگامی را که اللَّه تعالی تقدیر کرده و هر کاری را که رانده کتابی است که در آن اثبات کرده و نوشته، پس هیچ آیت نیاید مگر بآن هنگام که حکم کرده در آن کتاب و روا باشد که «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» اینجا سخن قطع کنی، آن گه «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ» جواب مؤمنانست و رسول خدا که بتعجیل نصرت میخواستند و استفتاح دشمن، ربّ العزّه گفت هر هنگامی را نوشته ایست و هر کاری را حکمی که آن کی خواهد بود، ای لکلّ امر قضاء اللَّه کتاب کتبه فهو عنده. و قیل هذا من المقلوب ای لکل کتاب ینزل من السماء اجل و وقت معلوم ینزل فیه.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ» خواهی این آیت تفسیر آیت پیشین نه و آیت دوم: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» سخن مستأنف بود، و اگر خواهی سخن بر «اناب» منقطع کن، آن گه از «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ» سخن پیوسته گیر تا به «حُسْنُ مَآبٍ». «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ» اینجا دو قول گفته‌اند: یکی آنست که ذکر بمعنی وعد است، مصدر اضافت بفاعل کرده یعنی تصدّق قلوبهم مواعید اللَّه عزّ و جلّ و تسکن الیها و تأنس بها میگوید وعده‌هایی که اللَّه تعالی داد مؤمنانرا در غیب از نعیم بهشت و دیدار و رضاء باقی، دلهای ایشان بی گمان می‌پذیرد و استوار می‌دارد و می‌آرامد و بآن شاد می‌شود.
هوش مصنوعی: در این آیه به مؤمنانی اشاره شده است که دل‌هایشان با یاد خدا آرام می‌شود. برخی مفسران گفته‌اند که منظور از ذکر، وعده‌های خداوند است که به مؤمنان در مورد نعمت‌ها و دیدار با او در بهشت داده شده است. این وعده‌ها باعث می‌شود که دل‌های ایشان آرامش پیدا کند و به آن‌ها اطمینان و شادی ببخشد.
قول دیگر آنست که باین ذکر زبان خواهد، مصدر اضافت بمفعول کرده یعنی تطمئن قلوبهم بذکرهم اللَّه بالسنتهم او بالسنة غیرهم دلهای ایشان آرام گیرد و بنازد چون ذکر و ثناء خدای تعالی بر زبان رانند یا از دیگری شنوند. قال الزّجاج: اذا ذکر اللَّه بوحدانیّته آمنوا غیر شاکین. روی عن ابن عباس قال: هذا فی الحلف اذا حلف الرّجل المسلم باللّه علی شی‌ء سکن قلوب المؤمنین الیه. و قال مقاتل: تستأنس قلوبهم بالقرآن الا بذکر اللَّه ای بسبب ذکره تطمئنّ قلوب المؤمنین.
هوش مصنوعی: اعداد دیگری به این موضوع اشاره می‌کنند که ذکر خداوند موجب آرامش و اطمینان دل‌های مؤمنان می‌شود. این ذکر یا به زبان خود افراد است یا از زبان دیگران شنیده می‌شود. وقتی که خداوند با وحدانیتش ذکر می‌شود، مؤمنان بدون شک به آن ایمان می‌آورند. همچنین، در مواردی که یک مرد مسلمان به خدا قسم می‌خورد، این عمل باعث آرامش دل‌های مؤمنین نسبت به او می‌شود. به همین ترتیب، دل‌ها با یاد خدا، به ویژه از طریق قرآن، آرامش می‌یابند و مؤمنان تنها با ذکر خدا آرام می‌شوند.
قال مجاهد هم اصحاب رسول اللَّه (ص).
هوش مصنوعی: مجاهد گفت که این افراد از یاران پیامبر خدا (ص) هستند.
روی موسی بن اسماعیل بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السّلام عن آبائه عنعنة انّ رسول اللَّه (ص) لمّا نزلت هذه الآیة: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» قال: «ذاک من احب اللَّه و رسوله و احب اهل بیتی صادقا غیر کاذب و احب المؤمنین شاهدا و غایبا الا بذکر اللَّه تحابوا».
هوش مصنوعی: موسی بن اسماعیل روایت می‌کند که هنگامی که این آیه نازل شد: «آگاه باشید که تنها با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد»، رسول خدا (ص) فرمود: «هر کسی که خدا و پیامبرش را دوست داشته باشد و اهل بیت من را صادقانه دوست داشته باشد و همچنین مؤمنان را در حال حاضر و غایب دوست داشته باشد، تنها از طریق یاد خداست که محبت و دوستی میان آن‌ها برقرار می‌شود.»
... «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبی‌ لَهُمْ» ای فرج لهم و غبطة و قرّة عین و هو فعلی من طیب العیش، ای العیش الطیّب لهم الجامع للنّعیم، گفته‌اند که طوبی نام بهشتست بلغت حبشه. ابن عباس گفت طوبی درختی است در بهشت اصل آن در سرای علی بن ابی طالب (ع) و در هر خانه‌ای و غرفه‌ای از غرفهای مؤمنان از آن شاخی.
هوش مصنوعی: کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، در زندگی خوب و خوشایندی خواهند بود. این زندگی، سرشار از نعمت‌ها و خوشی‌ها خواهد بود. "طوبی" نام بهشتی است که در سرزمین حبشه وجود دارد و ابن عباس اشاره کرده است که طوبی درختی در بهشت است و ریشه‌اش در خانه علی بن ابی‌طالب (ع) قرار دارد و در هر منزل و اتاق مؤمنان، شاخه‌ای از این درخت وجود دارد.
و در خبرست از مصطفی (ص) پرسیدند که یا رسول اللَّه ما طوبی؟ طوبی چیست؟ گفت: «شجرة اصلها فی داری و فرعها علی اهل الجنّة»
هوش مصنوعی: از مصطفی (ص) پرسیدند: یا رسول الله، طوبی چیست؟ ایشان فرمودند: «درختی که ریشه‌اش در خانه من است و شاخه‌هایش بر اهل بهشت گسترده است.»
درختی که اصل آن در سرای من و شاخه‌های آن در سرای مؤمنان، وقتی دیگر از وی پرسیدند جواب داد: «شجرة اصلها فی دار علی و فرعها علی اهل الجنّة»
هوش مصنوعی: درختی که ریشه‌اش در خانه من و شاخه‌هایش در خانه مؤمنان است، وقتی از او دوباره پرسیدند، پاسخ داد: «درختی که منبعش در خانه علی است و شاخه‌هایش برای اهل بهشت است.»
، گفتند یا رسول اللَّه یک بار چنان جواب دادی و یک بار چنین، گفت: «داری و دار علیّ غدا واحدة فی مکان واحد».
هوش مصنوعی: گفتند ای پیامبر خدا، یک بار اینگونه پاسخ دادی و یک بار به شکلی دیگر. او پاسخ داد: «فردا در یک مکان مشخص یک کار را انجام می‌دهی.»
و عن ابن عمر قال ذکر عند النبی (ص) طوبی، فقال النبی یا با بکر هل بلغک ما طوبی؟
هوش مصنوعی: ابن عمر نقل می‌کند که در حضور پیامبر (ص) از طوبی یاد شد. پیامبر از ابو بکر پرسید: آیا چیزی درباره طوبی شنیده‌ای؟
قال: اللَّه و رسوله اعلم، قال «طوبی شجرة فی الجنّة لا یعلم طولها الا اللَّه فیسیر الرّاکب تحت غصن من اغصانها سبعین خریفا ورقها الحلل یقع علیها الطّیر کامثال البخت».
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «خوشا به حال کسی که درختی در بهشت است که هیچ کس غیر از خدا نمی‌داند چقدر بلند است. کسی که زیر یکی از شاخه‌های این درخت بنشیند، می‌تواند به مدت هفتاد سال به راحتی در سایه‌اش استراحت کند و برگ‌های آن مانند لباس‌های زیبا بر زمین می‌ریزد و پرندگان بر روی آن نشسته و مانند بخت و اقبال می‌مانند.»
قال ابو بکر انّ هنالک لطیرا ناعما، فقال انعم منه من یأکله و انت منهم یا با بکر.
هوش مصنوعی: ابو بکر گفت که آنجا پرنده‌ای نرم و لطیف وجود دارد، سپس گفت کسی هست که از آن بخورد و تو نیز از آنها هستی، ای ابو بکر.
و عن ابی سعید الخدری انّ رجلا قال یا رسول اللَّه ما طوبی؟ قال شجرة فی الجنّة مسیرة مائة سنة ثیاب اهل الجنّة تخرج من اکمامها.
هوش مصنوعی: ابی سعید خدری نقل می‌کند که مردی از پیامبر اسلام پرسید: "یا رسول‌الله، طوبی چیست؟" پیامبر پاسخ داد: "طوبی، درختی در بهشت است که مسافت صد سال را می‌توانید از زیر آن بگذرانید و لباس‌های اهل بهشت از شکوفه‌های آن درخت خارج می‌شود."
و عن معویة بن قرّة عن ابیه قال قال رسول اللَّه (ص): طوبی شجرة غرسها اللَّه بیده تنبت الحلی و الحلل و انّ اغصانها تری من وراء سور الجنّة.
هوش مصنوعی: معاویه بن قره از پدرش نقل کرده که پیامبر (ص) فرمودند: «طوبی درختی است که خداوند با دست خود کاشته است و میوه‌های آن زینت‌ها و لباس‌های زیبا را می‌دهد و شاخه‌های آن از بالای دیوار بهشت دیده می‌شوند.»
و قال ابو هریره: طوبی شجرة فی الجنّة یقول اللَّه لها تفتّقی لعبدی عمّا شاء فتفتّق له عن الخیل بسروجها و لجمها و عن الإبل بازمتها و عمّا شاء من الکسوة، قال و ما فی الجنّة اهل منزل الّا و غصن من اغصان تلک الشجرة متدلّ علیهم فاذا ارادوا ان یأکلوا من الثمرة تدلّی فأکلوا منها ما شاءوا علیها طیرا مثال البخت فتجی‌ء الطیر فیأکلون منها قدیرا و شواء ثمّ تطیر. و عن عبید بن عمیر قال هی شجرة فی جنّة عدن اصلها فی دار النبی (ص) و فی کل دار و غرفة منها غصن لم یخلق اللَّه لونا و لا زهرة الّا و فیها منها، تنبع من اصلها عینان الکافور و السّلسبیل.
هوش مصنوعی: ابو هریره می‌گوید: "طوبی" درختی در بهشت است که خداوند به آن می‌گوید: "هر چه بنده‌ام بخواهد، برایش فراهم کن." این درخت برای او اسب‌هایی با زین و لجام و شترهایی با بار و همچنین هر نوع پوشاکی که بخواهد، می‌آورد. او می‌گوید: در بهشت هیچ خانه‌ای نیست مگر اینکه یک شاخه از این درخت بر روی آنها آویزان است و وقتی بخواهند از میوه آن بخورند، شاخه به سمت آنها می‌آید و هر چه بخواهند می‌خورند. پرندگانی شبیه به طاووس هم از آن میوه‌ها می‌خورند و سپس پرواز می‌کنند. همچنین از عبید بن عمیر نقل شده است که این درخت در بهشت عدن قرار دارد و ریشه‌اش در خانه پیامبر (ص) است. در هر خانه و اتاق از آن درخت، شاخه‌ای وجود دارد که خداوند برای آن رنگ و گل خاصی نیافریده است. از ریشه‌اش دو چشمه به نام‌های کافور و سلسبیل جاری است.
قال وهب بن منبه و تخرج من اصلها انهار الخمر و اللّبن و العسل و هی مجلس لاهل الجنّة، فذلک قوله: «طُوبی‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ».
هوش مصنوعی: وهب بن منبه گفته که در بهشت نهرهایی از شراب، شیر و عسل وجود دارد و اینجا محل استراحت اهل بهشت است. این اشاره به آیه‌ای است که می‌گوید: «خوشا به حال آن‌ها و جایگاهشان نیکوست».
«کَذلِکَ أَرْسَلْناکَ» ای کما ارسلنا قبلک رسلا ارسلناک الی امّتک، «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ» ای لست بدعا من الرّسل و لیست امّتک اوّل امّة ارسل الیها رسول امّت در این آیت امّت دعوت‌اند، جهانداران که در جهانند مؤمن و کافر، مخلص و منافق، صدیق و زندیق همه در تحت آن شود، همانست که مصطفی (ص) گفت: «انا حظکم من الانبیاء و انتم حظی من الامم»، «لِتَتْلُوَا عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» یعنی القرآن، «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ» این آیت روز حدیبیه فرو آمد که کافران از رسول (ص) صلح نامه خواستند، رسول خدا (ص) علی (ع) را گفت: اکتب بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم.
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه بیان می‌کند که همانطور که پیش از تو پیامبرانی را به رسالت فرستادیم، تو را نیز به سوی امت خود فرستادیم. این امت تنها اولین گروهی نیستند که برایشان رسولی فرستاده شده است، بلکه قبلاً نیز امم دیگری وجود داشته‌اند. بنابراین، دعوت تو به سوی این ملت شامل مؤمنان و کافران، مخلصان و منافقان، صادقان و دروغگویان است. این همان نکته‌ای است که پیامبر اسلام فرمود: «من شما را از بین پیامبران انتخاب کرده‌ام و شما نیز بخشی از امت‌ها هستید.» همچنین آمده است که تو باید آیات وحی شده به خود را برای آنها بخوانی، در حالی که بسیاری از آنها به رحمان کافر خواهند شد. این آیه در روز حدیبیه نازل شد، زمانی که کافران از پیامبر درخواست صلح نامه کردند و آن حضرت به علی (ع) فرمود که بنویسد: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم».
سهیل بن عمرو گفت و مشرکان: ما نعرف الرّحمن الّا صاحب الیمامة رحمن چه باشد؟ ما رحمن ندانیم مگر صاحب یمامه را یعنی مسیلمه کذاب، آن گه سهیل گفت باسمک اللّهم نویس چنانک عادت ماست و در جاهلیّت چنین می‌نوشتند، ربّ العالمین آیت فرستاد که: «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ» بنام رحمن و یاد کرد او کافر میشوند.
هوش مصنوعی: سهیل بن عمرو و مشرکان گفتند: ما رحمن را نمی‌شناسیم جز شخصی که به یمامه مربوط می‌شود، یعنی مسیلمه کذاب. سپس سهیل گفت: به نام تو، خداوند، می‌نویسیم همان‌طور که در زمان جاهلیت می‌نوشتیم. در آن زمان، آیه‌ای از سوی پروردگار عالم نازل شد که فرمود: «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ»، یعنی به نام رحمن و یاد او کافر می‌شوند.
روی جویبر عن الضحاک عن ابن عباس قال: نزلت فی کفار قریش حین قال لهم النبی (ص): «اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ» کافران گفتند رحمن چیست و کیست؟
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل می‌کند که این آیه درباره کافران قریش نازل شده است، زمانی که پیامبر (ص) به آنها گفت: «برای رحمن سجده کنید»، آنها پاسخ دادند که رحمن چیست و چه کسی است؟
رب العالمین بجواب ایشان گفت: «قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ» جای دیگر گفت: «قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا». «قُلْ هُوَ رَبِّی» ای الرّحمن ربّی و خالقی و رازقی و مدبّری، «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ» وثقت به و فوضت امری الیه و استعنت به فی توفیقی لمصلحة دنیای و آخرتی، «وَ إِلَیْهِ مَتابِ» ای و الیه اتوب من خطایای، و الاصل متابی فحذفت الیاء لانّ الکسرة تدل علیها.
هوش مصنوعی: پروردگار جهان در پاسخ به ایشان فرمود: «بگو او پروردگار من است، جز او معبودی نیست و بر او توکل کرده‌ام». در جای دیگری فرمود: «بگو او رحمان است، به او ایمان آورده‌ایم و بر او توکل کرده‌ایم». «بگو او پروردگار من است» یعنی ای رحمان، تو پروردگار و خالق و روزی‌دهنده و تدبیرکننده من هستی. «جز او معبودی نیست و بر او توکل کرده‌ام» یعنی به او اعتماد دارم و کارم را به او سپرده‌ام و در توفیق برای مصالح دنیا و آخرت از او یاری می‌طلبم. «و به سوی او باز می‌گردم» یعنی به سوی او از خطاهایم توبه می‌کنم و اصل جمله «به سوی او باز می‌گردم» است و یاء حذف شده زیرا کسره دلالت بر آن دارد.
«وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ» سبب نزول این آیت آن بود که قریش بهم آمدند، گفتند یا محمد: ان سرّک ان نتبعک فسیر لنا جبال مکة بالقرآن، اگر میخواهی که ترا پس رو باشیم و بتو ایمان آریم این کوه‌های مکه باین قرآن روان گردان، از جای خویش ببر تا زمین مکه بر ما فراخ شود و چشمه‌های آب روان پدید آر تا کشت زار کنیم و درخت نشانیم که تو بر خدای خویش نه کم از داود پیغامبری که اللَّه تعالی کوه‌ها مسخر او کرد تا با وی تسبیح می‌کرد، و همچنین باد ما را مسخر کن تا مرکب ما شود ازینجا تا بشام از بهر تجارت و قضاء حاجت که نه تو بر خداوند خویش کم از سلیمان پیغامبری که باد وی را مسخر بود، و نیز جدّ خویش را قصی از بهر ما زنده گردان یا آن کس که میخواهیم ازین مردگان تا از وی پرسیم که آنچ تو آوردی حق است یا باطل چون ایشان بر مصطفی (ص) اقتراح این آیات کردند، رب العالمین بجواب ایشان این آیت فرستاد: «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً» ای و لو انّ کتابا، «سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی‌» جواب لو محذوف است یعنی لکان هذا القرآن، ای لو سیرت جبال لقراءة کتاب لکان هذا القرآن اذ لیس فی کتب اللَّه ما یجمع من الحکم و الدّلایل و الشواهد و البیّنات ما یجمعه القرآن معنی آنست که اگر هرگز کوهی روان کردندی بقراءت کتابی یا بوی مرده زنده گردانیدندی این قرآن بودی، «بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً» ای هذا و امثاله یفعله اللَّه القادر الّذی له کلّ الامر و لیس لاحد ان یقترح علیه آیة. و قیل تقدیر الآیة «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی‌» لما آمنوا هذا کقوله «وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ» الآیة... ثمّ قال: «بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً» ای هو المالک لجمیع الامور یفعل ما یشاء، «أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا» قال ابن عباس أ فلم یعلم الّذین آمنوا، و الیأس بمعنی العلم لغة نخع و قیل لغة هوازن، و انشد:
هوش مصنوعی: در زمان نزول این آیه، قریش به پیامبر اکرم (ص) گفتند: اگر می‌خواهی ما به تو ایمان بیاوریم، از خدا بخواه که کوه‌های مکه را به حرکت درآورد و برایمان چشمه‌های آب جاری کند تا زمین‌مان حاصلخیز شود و بتوانیم کشاورزی کنیم. آنها در نظر داشتند که با چنین معجزاتی، پیامبر را با پیامبران پیشین مانند داوود و سلیمان مقایسه کنند و از خدا بخواهند که مردگان را زنده کند تا از آنها بپرسند آیا آنچه تو می‌گویی حق است یا باطل. در جواب آنها، خداوند فرمود که حتی اگر کوه‌ها جابجا شوند یا زمین شکافته شود یا مردگان زنده شوند، باز هم این قرآن نمی‌تواند تغییر کند، زیرا کارهای بزرگ و معجزات فقط از خداوند، مالک همه امور، برمی‌آید. به دنبال آن، گفته می‌شود آیا کسانی که ایمان آورده‌اند، ناامید نشده‌اند و آیا به یاد ندارند که می‌توانند به قدرت خداوند امیدوار باشند.
الم ییأس الاقوام انی انا ابنه
و ان کنت عن ارض العشیرة نائیا
هوش مصنوعی: مردم ناامید نشده‌اند که من فرزند آنها هستم، هرچند که از سرزمین خانواده‌ام دور هستم.
یرید الم یعلم، و قال الکسائی هو من الیأس الّذی هو ضدّ الطمع و المعنی انّ الکفار لمّا سألوا تسییر الجبال بالقرآن و تقطیع الارض و تکلیم الموتی اشرأب لذلک المؤمنون و طمعوا فی ان یعطی الکفار ذلک فیؤمنوا: فقال اللَّه عزّ و جلّ: «أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا» من ایمان هؤلاء لعلمهم انّ اللَّه عزّ و جل لو اراد ان یهدیهم لهدیهم، کما تقول: قد یئست من فلان ان یفلح می‌گوید نومید نشوند گرویدگان یکبارگی که کافران بی‌خواست اللَّه تعالی بنخواهند گروید. قرأ البزّی عن ابن کثیر: «ا فلم یایس» و هما لغتان یئس ییأس و ایس یایس، و قوله «یَشاءُ اللَّهُ» علی لفظ المستقبل، «لَهَدَی» علی لفظ الماضی لان ما یشاء الآن فهو الّذی شاء قبل و لفظ الماضی و المستقبل سواء، «وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا» عامّ. و قیل طایفة منهم، «تُصِیبُهُمْ بِما صَنَعُوا» من کفرهم و اعمالهم الخبیثة، «قارِعَةٌ» داهیة تقلقهم و نازلة تهلکهم من القرع و هو الضرب بالمقرعة ای لا یأمنون المسلمین بعد الیوم، «أَوْ تَحُلُّ» القارعة، «قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ» هی سرایا المسلمین. و قیل هی انواع البلاء من القحط و الجلاء و الاسر و الجزیة و غیرها.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که آیا کسانی که ایمان آورده‌اند، ناامید نشده‌اند؟ برخی مفسران مانند الکسائی توضیح می‌دهند که ناامیدی به معنای ضد طمع است. زمانی که کافران از خداوند خواستند که کوه‌ها را با قرآن به حرکت درآورد یا زمین را بشکافد و مردگان را سخن بگوید، مؤمنان به این خواسته‌ها امیدوار شدند که شاید کافران به ایمان برسند. خداوند در این باره می‌فرماید که آیا مؤمنان ناامید نشده‌اند، زیرا آن‌ها می‌دانند که اگر خداوند بخواهد، کافران را هدایت می‌کند. در اینجا از دو واژه برای ناامید شدن استفاده شده که هر دو معنای مشابهی دارند. همچنین گفته شده که خداوند بر اساس اراده‌اش با کافران برخورد خواهد کرد و عاقبت آن‌ها بر اساس اعمالشان خواهد بود. عذاب نزدیک به آن‌ها خواهد آمد و ممکن است شامل انواع مختلف مصیبت‌ها باشد که مسلمانان را در وضعیت بهتری قرار دهد.
قال ابن عباس او تحلّ انت یا محمد قریبا من دارهم و هذا وعد بفتح مکة، «حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ» الصبر ها هنا مضمر، یعنی فاصبر حتی یأتی وعد اللَّه یعنی یأتی وقت فتح مکّة الّذی وعد اللَّه، «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ» فی قوله «لَرادُّکَ إِلی‌ مَعادٍ». و قیل وعد اللَّه یوم القیامة، «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ» لا خلف فی موعوده، «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ» یعزّی نبیّه (ص) علی ما ناله من استهزاء قومه یقول: و لقد استهزئ المشرکون قبل کفّار مکّة بانبیائهم قبلک. یا محمد، «فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا» ای اطلت لهم المدّة بتأخیر العقوبة لیتمادوا فی المعصیة، «ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ» عاقبتهم باشدّ العقاب، «فَکَیْفَ کانَ عِقابِ» ای عقابی ایّاهم، ای فکذلک اصنع بمن استهزاء بک کالولید بن المغیرة و العاص بن وائل و غیرهم.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفته است که تو ای محمد، به زودی می‌توانی به سرزمین آنها نزدیک شوی که این وعده‌ای برای فتح مکه است. در اینجا صبر مورد تأکید قرار گرفته است، یعنی صبر کن تا وعده خداوند درباره فتح مکه بیفتد، زیرا خداوند هرگز وعده‌هایش را نقض نمی‌کند. برخی نیز گفته‌اند که وعده خداوند به روز قیامت مربوط می‌شود و در این باره نیز هیچ شکستی در وعده او وجود ندارد. همچنین، خداوند به پیامبرش (ص) دلداری می‌دهد و می‌فرماید که پیش از تو نیز پیامبران دیگر مورد تمسخر قرار گرفته‌اند. خداوند به کافران مهلت می‌دهد تا در گناه خود بیافزایند، اما در پایان آنها را با عذاب شدیدی مجازات خواهد کرد. بنابراین، عذابشان چگونه خواهد بود و مانند آنچه بر سر کسانی که به تو تمسخر کردند خواهد آمد.
«أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ» هذا من محذوف الجواب ایضا و المعنی أ فمن هو قائم بحفظ ارزاق خلقه، عالم بما یکسبونه من الاعمال و یجازی علیها کمن لا یقدر علی شی‌ء من ذلک من الاصنام التی لا تضرّ و لا تنفع و حذف ذلک لدلالة قوله: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ» علیه، «قُلْ» یا محمد للمشرکین، «سَمُّوهُمْ» باضافة افعالهم الیهم ان کانوا شرکاء للَّه کما یضاف الی اللَّه افعاله باسمائه الحسنی نحو الخالق و الرّزاق می‌گوید یا محمد مشرکان را بگوی اگر این اصنام خدای را انبازان‌اند ایشان را آن نام بر نهید و بآن نام خوانید که دلالت کند بر استحقاق الهیّت و صحت شرکت، چون نام خالق اگر می‌آفرینند و رازق اگر روزی می‌دهند و محیی و ممیت اگر احیاء و اماتت می‌کنند و گر نه بمجرّد آنک ایشان را خدایان خوانید حجّت درست نیاید و بر استحقاق الهیت دلالت نکند، پس گفت: «أَمْ تُنَبِّئُونَهُ» یعنی فان سموهم قل أ تنبّئونه، «بِما لا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ» ای أ تخبرون اللَّه بشریک له فی الارض و هو لا یعلمه، نفی العلم لانتفاء المعلوم ای لا شریک له فی السّماوات و الارض فلا یعلمه.
هوش مصنوعی: آیا آن کسی که همیشه به نگهداری روزی‌های بندگانش توجه دارد و به اعمال آن‌ها آگاه است و بر اساس آن‌ها پاداش می‌دهد، مانند بت‌هایی است که نه ضرری دارند و نه فایده‌ای؟ این پرسش به‌منظور نشان دادن حقیقت است. محمد باید به مشرکان بگوید: اگر این بت‌ها شریک‌های خدا هستند، نام‌های آن‌ها را بگویید و اعمالشان را به آن‌ها نسبت دهید. چون اگر این بت‌ها خالق یا روزی‌دهنده هستند، باید نام‌هایشان هم به همین تعلق داشته باشد. صرف اینکه شما آن‌ها را خدایان بخوانید، دلیلی بر لااقعیت الهیت آن‌ها نیست. آیا شما به خدا خبر می‌دهید از شریکانی که در زمین وجود دارند و او از آن‌ها بی‌خبر است؟ این بیان نشان می‌دهد که هیچ شریکی برای خدا در آسمان‌ها و زمین وجود ندارد و او از آن‌ها آگاه نیست.
و قال الحسن معناه اذا ادعیتم فعل الاصنام فقد اخبرتم اللَّه بما لا یعلم یعنی بما لیس فی الارض لانّ لا بمعنی لیس و العلم زیادة، «أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ» یعنی ام تقولون مجازا من القول و باطلا لا حقیقة له. و قیل «سَمُّوهُمْ» ای وصفوهم انّه لا یجوز ان تکون آلهة. و قیل هذا تهدید کما تقول لمن تهدّده علی شرب الخمر: سمّ الخمر بعد هذا. و قیل معنی الآیة قل لهم أ تنبّئون اللَّه بباطن لا یعلمه ام بظاهر یعلمه فان قالوا بباطن لا یعلمه احالوا و ان قالوا بظاهر یعلمه قل لهم سمّوهم و بینوا امرهم فانّ اللَّه لا یعلم لنفسه شریکا، «بَلْ زُیِّنَ» ای دع ذکر ما کنّا فیه، «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ» ای زیّن الشیطان لهم کفرهم و تمویههم و قولهم انّ الاصنام شرکاء للَّه، «وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ» ای صدّوا الناس عن رسول اللَّه و صدّوا المسلمین عن سبیل اللَّه.
هوش مصنوعی: حضرت حسن می‌گوید که اگر شما از وجود بت‌ها حرف می‌زنید، در واقع به خداوند چیزی را می‌گویید که او نمی‌داند، یعنی چیزی که در زمین وجود ندارد. این به این معناست که نمی‌توان با اطمینان گفت که نظریات شما حقیقت دارند. سپس اشاره می‌کند که آیا شما به‌طور واقعی به خداوند از چیزی خبر می‌دهید که او نمی‌داند یا فقط به ظواهر اشاره می‌کنید. در پاسخ به ادعاهای شما، در واقع این تهدید است که به آن‌ها گفته شود: «پس این بت‌ها را نام ببرید و نشان بدهید»، چرا که خداوند برای خود هیچ شریک و همتایی نمی‌شناسد. آنگاه ادامه می‌دهد که نادانی کسانی که کافر هستند به آن‌ها زیبا جلوه شده است و شیطان کفر آنها و ادعای شریک بودن بت‌ها با خدا را برایشان زینت بخشیده است. در نهایت، او به مانع‌تراشی آن‌ها در برابر راه پیامبر و مسلمانان اشاره می‌کند.
قرأ الکوفی و یعقوب «و صدوا» بضمّ الصّاد یعنی صدّهم اللَّه سبحانه عن سبیل الهدی.
هوش مصنوعی: خواندن کوفی و یعقوب در مورد عبارت «و صدوا» به این معناست که حرف صاد را با ضمه تلفظ می‌کنند، یعنی خداوند آنان را از مسیر هدایت باز داشته است.
و قیل منعهم عن طریق الحقّ غواتهم و مردتهم بالاغواء و الشیاطین بتزیین الباطل لهم، «وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ» بخذلانه ایّاه، «فَما لَهُ مِنْ هادٍ» موفق.
هوش مصنوعی: ایشان را از مسیر حقیقت بازداشتند و شیاطین با فریب و زشتی‌خوانی، باطل را در نظرشان زیبا جلوه دادند. و هر کس که خدا او را گمراه کند، دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند او را هدایت کند.
«لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» بالقتل و الاسر و الجلاء، «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ» لدوامه و استمراره، الشقّ و المشقّة: الشدّة، «وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ» دافع یدفع عنهم عذاب اللَّه.
هوش مصنوعی: آنها در زندگی دنیوی خود عذاب‌هایی به مانند کشته شدن، اسیر شدن و تبعید پیش رو دارند، و عذاب آخرت بسیار سخت‌تر است زیرا دائمی و مستمر است. واژه "شق" به معنای سختی و دشواری است. همچنین، هیچ محافظی از جانب خداوند برایشان وجود ندارد که عذاب خدا را از آنها دور کند.
«مَثَلُ الْجَنَّةِ» ای صفة الجنّة، کقوله: «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی‌» ای الصّفة العلیا، یقول صفة الجنّة «الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» انّ الانهار تجری من تحتها کذا و کذا. و قال الزجاج: انّ اللَّه عزّ و جلّ عرّفنا امور الجنّة التی لم نرها و لم نشاهد ها بما شاهدناه من امور الدّنیا و عایناه، فالمعنی «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» جنّة «تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ» لا ینقطع و لا یفنی، کقوله: «لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ»، «وَ ظِلُّها» ظلیل. کقوله: «وَ لا تَضْحی‌ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً» قال مالک بن انس لیس فی الدّنیا شی‌ء یشبه ثمر الجنّة الّا الموز فانّه یوجد صیفا و شتاء. و قیل اکلها دائم لا ینقطع بالموت و البلی و ظلها دائم لا تنسخه الشمس و انّما یستضی‌ء اهل الجنّة بنور لا حرّ معه و لا برد و هذه الآیة ردّ علی الجهمیّة حیث قالوا انّ نعیم الجنّة یفنی، «تِلْکَ عُقْبَی الَّذِینَ اتَّقَوْا» ای الجنّة الموصوفة عقبی تقواهم، ای منتهی امرهم و مآله، «وَ عُقْبَی الْکافِرِینَ النَّارُ» ای منتهی دارهم و اعمالهم.
هوش مصنوعی: به طور کلی، در این متن به توصیف بهشت پرداخته شده است. بهشت به عنوان پاداشی برای پرهیزکاران در نظر گرفته شده که در آن نهرهایی از آب جاری است و میوه‌های آن همیشه موجود و پایدار است. همچنین، سایه بهشت همیشه دلپذیر و خنک است و آفتاب در آنجا وجود ندارد. نعمت‌های بهشتی به گونه‌ای هستند که هرگز از بین نمی‌روند و اندیشه‌ای که در مورد فناپذیری نعمت‌ها وجود دارد، رد شده است. در نهایت، بهشت به عنوان پایان خیر و تقوا و آتش جهنم به عنوان عاقبت کافران معرفی شده است.
«وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَفْرَحُونَ» مؤمنان اهل کتاب‌اند، عبد اللَّه سلام و اصحاب وی و نجاشی و اصحاب وی که در تورات و انجیل نام رحمن بسیار دیده بودند و خوانده و در قرآن بابتداء اسلام کم می‌دیدند و از آن اندوهگن می‌بودند، تا این آیت آمد: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ» ایشان شاد شدند و فرح نمودند چون نام رحمن شنیدند و مشرکان کافر گشتند و در کفر بیفزودند، ربّ العزّه مشرکان را گفت: «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ» و مؤمنان اهل کتاب را گفت: «یَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ»
هوش مصنوعی: مؤمنان و پیروان اهل کتاب از دریافت کتاب‌های آسمانی خوشحال می‌شوند. افرادی چون عبد اللَّه سلام و نجاشی که نام خداوند و رحمان را در تورات و انجیل بارها دیده و خوانده بودند، وقتی قرآن را مشاهده کردند و شروع به اسلام آوردن کردند، نگران بودند که کم‌تر از رحمان در آن دیده می‌شود. اما با آمدن آیه‌ای که به نام رحمان اشاره می‌کند، خوشحال شدند و شادابی پیدا کردند. در مقابل، کافران و مشرکان بیشتر به کفر روی آوردند. خداوند به مشرکان اشاره می‌کند که به رحمان کافر شده‌اند، در حالی که مؤمنان اهل کتاب را ستایش کرده و از شادابی آنان در برابر آنچه به سوی پیامبر فرستاده شده خبر می‌دهد.
و همان مشرکان را گفت: «وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ» یعنی ینکر ذکر الرّحمن. و قیل من الاحزاب هم الّذین تحزّبوا علی رسول اللَّه ای اجتمعوا علی عداوته و هم المشرکون من ینکر بعضه یعنی یقرّون باللَّه و ینکرون نبوّة محمد (ص). گفته‌اند این بعض از آن بعضها است که بمعنی کلّ است در قرآن، لانّ کلّ من کفر ببعض الکتاب فقد کفر بکلّه، «قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِکَ بِهِ» آمنتم او کفرتم، «إِلَیْهِ أَدْعُوا» ای الی اللَّه ادعوکم، «وَ إِلَیْهِ مَآبِ» و الیه مرجعی و مرجعکم.
هوش مصنوعی: این متن به تأکید بر این نکته می‌پردازد که برخی از مشرکان در مورد خدا و نبی او تناقضاتی دارند. آنها به وجود خدا اعتراف می‌کنند اما به نبوت محمد (ص) اعتقادی ندارند. در اینجا اشاره می‌شود که هرگونه کفر به بخشی از کتاب الهی، در حقیقت به معنای کفر به تمام آن است. به این ترتیب، دعوت به پرستش خدا و عدم شرک به او مطرح می‌شود و همچنین اشاره‌ای به بازگشت به او به عنوان مرجعی نهایی وجود دارد.
«وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ» ای کما انزلنا الکتاب علی الانبیاء بلسانهم، انزلنا القرآن علیک، «حُکْماً عَرَبِیًّا» حکم اینجا کتاب است و دین می‌گوید ترا کتاب عربی دادم دین عربی و حکم عربی. و الحکم العربی هو القرآن و القبلة و العید و المیقات و المشاعر و الخطب و الاذان و القیامة و تلحق بها الشّهادة و لفظة عقد النکاح «وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» علم درین آیت و در نظایر این قرآنست، و المعنی و لئن اتّبعت أهواءهم فی دعائهم ایّاک الی ملّة آبائهم بعد ما جاءک من القرآن، «ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ» ینصرک، «وَ لا واقٍ» یقیک و هذا و عید حسم به طمعهم. و قیل المراد بهذا الخطاب اصحاب محمّد (ص).
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید که قرآن را مانند سایر کتاب‌ها که به پیامبران نازل شده، به زبان عربی بر تو نازل کرده است. این کتاب عربی، قوانین و احکام دین را تعیین می‌کند. احکام عربی شامل قرآن، قبله، عید، زمان‌های خاص، مکان‌های مقدس، خطبه‌ها، اذان، قیامت و مسائلی مانند شهادت و نکاح است. همچنین در این آیات، تأکید می‌شود که اگر از تمایلات آن‌ها که به اعتقادات نیاکانشان دعوت می‌کنند، پیروی کنی، پس از دانشی که به تو داده شده، هیچ پشتیبان و محافظی از سوی خدا برایت نخواهد بود. این هشدار به کسانی که پیرو محمد (ص) بودند نیز خطاب شده است.
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّةً» هذا جواب قریش حین عابوا رسوله بانّ له ازواجا و ذریة یعیبونه بانّه بشر و لیس بملک و قال الکلبی عیرت الیهود رسول اللَّه (ص) و قالت ما نری لهذا الرّجل همّة الا النساء و النکاح و لو کان نبیّا کما زعم لشغله امر النبوة عن النساء فانزل اللَّه هذه الآیة، و المعنی کانوا بشرا یأکلون و یباشرون النساء و یلدون الاولاد، «وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» ای بعلمه و امره، این جواب بو جهل است و عبد اللَّه بن ابی امیّه و مشرکان قریش که بر رسول خدای اقتراح آیات می‌کردند من تسییر الجبال و غیره می‌گویند هرگز هیچ پیغامبر نیامد تا نفرستادند و هیچ پیغامبر خود نبود و نتواند که آید مگر بدستوری اللَّه تعالی و بعلم او و فرمان او و هیچ پیغامبر را قدرت آن ندادند که از بر خویش و از نزدیک خویش آیتی آرد بقوم خویش چنانک ایشان خواهند مگر که اللَّه تعالی فرستد که قادر بر انزال آیات جز اللَّه تعالی نیست و اللَّه تعالی آن گه فرستد که خود خواهد و خود داند که هر وقتی را حکمی بود، «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ» ای لکلّ ما اقترحوا اجل یقع فیه می‌گوید هر هنگامی را که اللَّه تعالی تقدیر کرده و هر کاری را که رانده کتابی است که در آن اثبات کرده و نوشته، پس هیچ آیت نیاید مگر بآن هنگام که حکم کرده در آن کتاب و روا باشد که «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» اینجا سخن قطع کنی، آن گه «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ» جواب مؤمنانست و رسول خدا که بتعجیل نصرت میخواستند و استفتاح دشمن، ربّ العزّه گفت هر هنگامی را نوشته ایست و هر کاری را حکمی که آن کی خواهد بود، ای لکلّ امر قضاء اللَّه کتاب کتبه فهو عنده. و قیل هذا من المقلوب ای لکل کتاب ینزل من السماء اجل و وقت معلوم ینزل فیه.
هوش مصنوعی: پیامبران پیش از تو نیز فرستاده شدند و برای آنان همسران و فرزندان قرار دادیم. این پاسخ به قریش است که به رسول خدا اشکال می‌کردند که او انسانی عادی است و نه فرشته. برخی یهودیان نیز به او خرده می‌گرفتند و می‌گفتند این مرد جز به زنان و ازدواج نمی‌اندیشد و اگر واقعاً نبی بود، باید بیشتر به مسائل نبوت بپرداخت. خداوند این آیه را نازل کرد تا بگوید پیامبران نیز مانند سایر مردم هستند و نیازهایی دارند، از جمله خوردن و ازدواج و فرزندآوری. همچنین بیان می‌کند که هیچ پیامبری نمی‌تواند نشانه‌ای بیاورد مگر به فرمان و علم خداوند. این پاسخ به کسانی است که از پیامبر نشانه‌هایی می‌خواستند مانند حرکت کوه‌ها. هیچ پیامبری نمی‌تواند بدون دستور خداوند، آیتی به قوم خود بیاورد. خداوند می‌داند که هر نشانه‌ای چه زمان باید نازل شود و این زمان‌ها در کتابی ثبت شده است. بنابراین، هر نشانه‌ای تنها در زمان مقرر توسط خداوند نازل می‌شود. این تحکیم بر این است که هر امری از قضا و قدر الهی تنظیم شده و زمان و مکان هر کدام در کتاب خاصی مشخص شده است.