گنجور

۲ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ سبب نزول این آیت آن بود که کفّار مکّة گفتند: یا محمد ایتنا بکتاب لیس فیه سبّ آلهتنا و لا عیبها حتّی نتبعک و نجالسک ما را کتابی آر بیرون ازین قرآن که در آن عیب بتان و خدایان ما نباشد تا آن گه ما با تو نشینیم و ترا پس رو باشیم. و نیز قومی گفتند: هلّا انزل الیک ملک یشهد لک بالصدق او تعطی کنزا تستغنی به انت و اتباعک، چرا فریشته‌ای از آسمان فرو نیاید بتو آشکارا تا بصدق تو گواهی دهد و چرا مالی فراوان بتو ندهند و گنجی بر تو نگشایند تا بر خویشتن نفقه کنی و برین درویشان پس روان تو؟ و این سخن ایشان بر طعن و تعنّت می‌گفتند و از ایشان که این سخن میگفتند، یکی عبد اللَّه بن امیة المخزومی بود و رسول خدا (ص) از آنکه بر ایمان ایشان سخن حریص بود و خواهان، همت کرد که طعن بتان و سبّ ایشان وقتی بگذارد و آنچه ایشان شنیدن آن کراهیّت میدارند بر ایشان نخواند تا ایشان بایمان درآیند و از آنچه گفتند: لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ دلتنگ و اندوهگن گشت، تا رب العالمین آیت فرستاد: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بلفظ خبر گفت اما بمعنی نهی است، ای لا ترکن الی کلامهم و لا یضق صدرک باقتراحهم و لا تهتّم ان لم تؤت ما سألوک، و الضمیر فی بِهِ یرجع الی التکذیب، و قیل یرجع الی بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ ای لا یضیقن صدرک ببعض ما یوحی الیک خوفا من ان یکذبوا به. و قیل: معنی قوله: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ ای لعظم ما یرد علی قلبک من تخلیطهم تتوهم انهم یزیلونک عن بعض ما انت علیه من امر ربک «وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ» بان یقولوا «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ» نظیره فی سورة الفرقان: لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً أَوْ یُلْقی‌ إِلَیْهِ کَنْزٌ الآیة.

إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ ای علیک ان تنذرهم و لیس علیک ان تأتیهم بما یقترحون وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَکِیلٌ حافظ لکل شی‌ء. الوکیل المطلق هو الذی الامور موکولة الیه و هو ملی‌ء بالقیام بها وفیّ باتمامها و ذلک هو اللَّه جلّ جلاله.

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ این أَمْ در موضع واو عطف است یا الف استفهام یعنی و یقولون اختلقه محمد. میگویند این کافران که محمد این قرآن از خود ساخت.

جایی دیگر گفت: إِنْ هَذا إِلَّا إِفْکٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ این پیغام که می‌رساند محمد دروغی است که بر اللَّه می‌بندد و سخنی است که خود می‌سازد، و قومی دیگر از جهودان، که وی را در آن یاری می‌دهند. ربّ العزّة گفت بجواب ایشان: قُلْ یا محمد فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مثل القرآن فی البلاغة و الاخبار عمّا کان و یکون مُفْتَرَیاتٍ بزعمکم، گوی ایشان را اگر آنچه من آوردم مردم ساخت پس شما که مردمان‌اید بیارید ده سورت مانند این فرا ساخته شما. این جاده سورت گفت و در سورت یونس گفت بِسُورَةٍ مِثْلِهِ اگر نزول سوره هود پیش از سوره یونس بوده پس در معنی آن اشکال نیست که اوّل گفت ده سورة بیارید چون عاجز بودند از آن واکم کرد گفت یکی بیارید و این سخن بنظم خویش راست است و قول مفسران اینست، امّا قومی گفتند که: اوّل سورت یونس فرو آمد پس معنی آنست که: فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ فی الخبر عن الغیب و الاحکام و الوعد و الوعید، فلما عجز و قال لهم فی سورة هود ان عجزتم عن الإتیان بسورة مثله فی الاخبار عن الغیب و الاحکام و الوعد و الوعید فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ من غیر خبر و لا وعد و لا وعید و انما هی مجرّد البلاغة.

وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ الی المعاونة علی المعارضة. ای ادعوا کل مخلوق یقدر معاونتکم فی هذا. میگوید: هر که توان آن دارد که سخن گوید بعربیّت او را بیاری گیرید درین معارضه اگر توانید و راست می‌گویید که لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا پس گفت: فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ ای فان لم یستجب لکم من تدعونهم الی المعاونة و لم یتهیأ لکم المعارضة فقد قامت علیکم الحجة. فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ انزله جبرئیل باذن اللَّه و بعلمه ای و اللَّه عالم بانزاله و عالم انه من عنده.

و گفته‌اند: این: باء، اینجا بمعنی من است. ای من علم اللَّه، میگوید: اکنون که هیچ کس شما را معاونت ندارد و معارضه راست نشد و عجز جمله عرب درین ظاهر گشت پس حجّت حق بر شما قائم شد و روشن گشت باری بدانید که این قرآن از خداست از نزدیک او و از علم او. در قرآن چند جایگه میگوید که این قرآن از علم خدا است مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ یعنی القرآن.

ثم قال: وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یعنی و اعلموا ان لا اله الا هو منزل القرآن علی محمد فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ استفهام معناه الامر کقوله: فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ و المعنی اذا رایتم العرب قاطبة عجزت عن الإتیان بمثل شی‌ء من القرآن فاسلموا. مفسران را دو قول است در این آیت یکی آنست که این خطاب با کافران است چنان که بیان کردیم دیگر قول آنست که خطاب با رسول و با مؤمنان است یعنی فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لکم یا معشر المؤمنین فقولوا لهم فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ.

قوله: مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا این کانَ کون حال است نه کون قدم، و آیت در شان اهل ریا است که در دنیا طاعت بریا کنند بر دیدار مردم، نه بر اخلاص، رسول خدا (ص) گفت: «ان اخوف ما اخاف علیکم الشرک الاصغر» قالوا یا رسول اللَّه و ما الشرک الاصغر؟ قال: «الریاء».

و قال (ص): «اذا جمع اللَّه الناس یوم القیمة لیوم لا ریب فیه، نادی مناد من کان اشرک فی عمل عمل للَّه احدا فلیطلب ثوابه من عند غیر اللَّه فان اللَّه اغنی الشرکاء عن الشرک».

ضحاک گفت: این آیت در شأن کافرانست که در دنیا نیکیها کنند، گرسنگان را طعام دهند، و برهنگان را بپوشند، و مظلومان مسلمانان را نصرت کنند، و در جمله بابواب خیر کوشند، رب العالمین هم در دنیا جزای کردار نیکوی ایشان بایشان در رساند، در مال و نعمت و روزی ایشان بیفزاید و تن درستی دهد تا بکام و مراد و هوای خود زندگی کنند تا مزد کردار ایشان در دنیا بتمامی بایشان رسد چنان که گفت: وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ ای لا ینقصون ثوابها بل یوفّونه، اما ایشان را از ثواب و نعیم آخرت هیچ نصیب نباشد چنان که گفت: أُولئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِیها ای فی الدنیا لانهم لم یریدوا به وجه اللَّه و لم یؤمنوا به وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ این حکم کافرانست و منافقان، اما مؤمن که در دنیا عمل نیکو کند و در آن عمل صدق و اخلاص بجای آرد اگر چه رزق دنیا و معیشت دنیا خواهد اما ارادت آخرت بر دل وی غالب بود.

رب العالمین به نیت نیکویی او را، هم در دنیا رزق حلال برو موسع دارد هم در عقبی بسعادت ابد و نعیم جاودانه رساند، اینست که مصطفی (ص) گفت: «ان اللَّه لا یظلم المؤمن حسنة یثاب علیها الرزق فی الدنیا و یجزی بها فی الآخرة و اما الکافر فیطعم بحسناته فی الدنیا حتی اذا افضی الی الآخرة لم تکن له حسنة یعطی بها خیرا

أَ فَمَنْ کانَ عَلی‌ بَیِّنَةٍ این کانَ هم چنان که «کان» پیشین است یعنی أ فمن هو علی بینة و هو الرسول (ص) «علی بینة» ای بیان و حجة، و هو القرآن مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ ای یقرأه شاهِدٌ مِنْهُ یعنی لسان محمد (ص) قال محمد بن الحنفیة: قلت لابی انت التالی، قال: و ما تعنی بالتالی. قلت: قوله سبحانه: وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ قال وددت انی هو و لکنه لسان النبی (ص): «وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ» سخن اینجا تمام شد و جواب محذوف است. میگوید: که کسی بر چیزی روشن و بر پیغامی راست درست است از خداوند خویش و زبان او آن را میخواند آن زبان که گواه خدا است بر خلق این کس چنان کسی است که او را از این هیچ چیز نیست؟ و گفته‌اند: جواب محذوف آنست که أ فمن هو علی بینة من ربه کمن یرید الحیاة الدنیا و زینتها و گفته‌اند: شاهد اینجا جبرئیل است و معنی یَتْلُوهُ یتبعه، می‌گوید: کسی که او بر درستی و راستی و پیدایی بود از خداوند خویش و گواهی از اللَّه ایستاده بر پی آن کس و آن جبرئیل است که در پی محمد نشسته بپیغام افزایی و سخن رسانی و دنی آرایی این کس چنان دیگر است که او را از این هیچ چیز نیست؟ و عن الحسین بن علی (ع) شاهِدٌ مِنْهُ محمد (ص) فیکون أ فمن کان هو المؤمن علی بینة ای بیان و بصیرة من ربه و یتلوه شاهد منه یعنی و یشهد له محمد (ص) یوم القیمة لقوله: وَ جِئْنا بِکَ عَلی‌ هؤُلاءِ شَهِیداً. و قیل: یتلوه ای بتبع محمدا (ص) شاهد منه و هو علی بن ابی طالب (ع) و قیل: هو ابو بکر. قال النحاس: الهاء فی ربه للنبی (ص) و فی یتلوه تعود علی البینة لان البینة و البیان واحد و فی «منه» تعود علی اسم اللَّه عز و جل وَ مِنْ قَبْلِهِ ای من قبل نزول القرآن و مجی‌ء محمد (ص) کان کِتابُ مُوسی‌ إِماماً وَ رَحْمَةً لمن اتّبعها یعنی التوریة و هی مصدّقة للقرآن شاهدة للنبیّ (ص) اماما نصب علی الحال. و عرب راه را امام خوانند از بهر آنکه در پیش رونده است و حاجت را امام خوانند از بهر آنکه در پیش جوینده است، و منه قول بعضهم:

جئتک مسترفدا بلا سبب
الیک الّا بحرمة الادب‌
فاقض امامی فاننی رجل
غیر ملحّ علیک فی الطّلب‌

أُولئِکَ یعنی اصحاب محمد (ص) و قیل: اراد به مسلمة اهل الکتاب عبد اللَّه بن سلام و اصحابه یُؤْمِنُونَ بِهِ یعنی بالقرآن و قیل: بالتوریة. میگوید: مسلمانان اهل کتاب گرویده‌اند به تورات و گرویدگان ایشان به تورات از بهر آن گفت که ایشان در تورات نبوّت محمد (ص) مثبت یافتند و بپذیرفتند وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ ای ب: محمد (ص) و القرآن مِنَ الْأَحْزابِ من الکفار الّذین تحزّبوا و اجتمعوا علی رسول اللَّه و عدوانه من الیهود و النصاری و المجوس و سایر الملل فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ میگوید: هر که به محمد کافر شود و به قرآن، از هر جوکی از جوکهای جهود و ترسا و گبر و مشرک و دهری و منافق آتش دوزخ وعده جای اوست. این آیت دلیل است بر بطلان مذهب جماعتی متکلمان که گفتند کافران بحقیقت دهریان‌اند و زنادقه امّا جهود و ترسا و گبر و جمله اصناف کفره بیرون از دهری ایشان را کافران بحقیقت نگویند منزلت ایشان منزلت مبتدعان است جاوید در آتش نمانند و این مذهب باطل است و این سخن کفر و گوینده آن کافر و اوّل من قاله و اعتقده احمد بن حمدان الهروی و قال: سعید بن جبیر: کنت اذا وجدت الحدیث عن النبی (ص) صحیحا اصبت مصداقه فی کتاب اللَّه فافکرت فی قول النبی (ص) لیس یسمع بی احد فلا یؤمن بی و لا یهودیّ و لا نصرانیّ الّا دخل النّار فطلبت مصداقه فی کتاب اللَّه فاذا هو وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ.

فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ ای من انّ موعده النّار. و قیل: من القرآن فیکون الخطاب للنبیّ (ص) و المراد غیره، یحتمل انّ التقدیر، قل للشّاک فی ذلک: فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ منزل مِنْ رَبِّکَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ لا یصدّقون بانّ ذلک کذلک.

وَ مَنْ أَظْلَمُ ای من اعنی و اشدّ کفرا مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً انّ له ولدا و شریکا و وصفه بغیر صفته و افتری علیه ما لم ینزله، أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلی‌ رَبِّهِمْ این همچنانست که جایی دیگر گفت فَإِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ میگوید: هیچ کس عاصی‌تر و کافرتر و شوخ‌تر از آن کس نیست که خدای را ناسزا گوید و برو دروغ بندد و آنچه از بر خویش نهد و خود گوید کلام حق شمرد. این جواب ایشان است که میگفتند: افتری محمد القرآن من تلقاء نفسه، آن گه گفت: أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلی‌ رَبِّهِمْ ناچار مرجع ایشان با حقّ است و انتقام را برو عرض دهند تا ایشان را بآن دروغ که گفتند جزا دهد، وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ و فریشتگان و پیغامبران و جمله مؤمنان که حاضر باشند در آن مجمع عظیم و موقف حساب گویند آن گه که ایشان را فرا دیدار اللَّه برند تا از ایشان سؤال کنند هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی‌ رَبِّهِمْ اینان‌اند که بر خداوند خویش دروغ میگفتند و پیغامبران را دروغ زن میگرفتند، الْأَشْهادُ جمع شاهد بمعنی حاضر کصاحب و اصحاب، و روا باشد که این اشهاد اعضای ایشان باشد، چنان که گفت: یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ الآیة.

أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ خواهی این سخن مستأنف گیر خواهی معطوف بر قول اشهاد.

آورده‌اند که مظلومی مستغیث پیش عبد الملک مروان بپای ایستاد و عبد الملک بر منبر بود وی را گفت: یا امیر المؤمنین اتّق یوم النّدوة، وی گفت: و ما یوم الندوة؟

مستغیث گفت: یوم یَقُولُ الْأَشْهادُ... أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ. فارتعد عبد الملک و امر بردّ مظلمته و توفیر حقّه علیه. و روی عبد اللَّه بن عمر عن رسول اللَّه (ص) انّ اللَّه یدنی المؤمن یوم القیمة یستره من النّار فیقول: ای عبدی تعرف ذنب کذا و کذا؟

فیقول: نعم. حتی اذا قرّره بذنوبه قال فانّی سترتها علیک فی الدّنیا و قد غفرتها لک الیوم ثم یعطی کتاب حسناته.

و امّا الکافرون و المنافقون فیقول الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی‌ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.

الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ یمنعون عن دین اللَّه، وَ یَبْغُونَها ای یبغون لها عِوَجاً ای یطلبون للاسلام میلا عن الحقّ و عن الاستقامة. و قیل: یَبْغُونَها عِوَجاً ای یتاوّلون القرآن تأویلا باطلا. العوج فیما لا یری بالعیون من العیدان و الحیطان و ما اشبهها، قال اللَّه تعالی قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ ای بالبعث بعد الموت هُمْ کافِرُونَ.

أُولئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ این هم کون حال است یعنی أُولئِکَ لیسوا بمعجزین فی الارض، ای لم یعجزونا ان نعذّبهم فی الدّنیا و لکن اخرنا عقوبتهم و قیل: مُعْجِزِینَ ای سابقین فایتین هربا وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ یمنعونهم من عذابه، یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ قرأ مکی و شامی و یعقوب «یضعف» مشدّدة العین بغیر الف و قرأ الباقون «یضاعف» بالالف مخفّفة العین، و قد مضی الکلام فی هذه اللفظة فیما سبق. و تضعیف العذاب لهم لاضلالهم الغیر و اقتداء الاتباع بهم ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ این دلیل است که بنده را پیش از فعل استطاعت نیست، جایی دیگر گفت وَ کانُوا لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً. قال قتادة: ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ صمّ عن سماع الحقّ فلا یسمعونه وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ الهدی قال اللَّه تعالی: إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ و قال صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ قال ابن عباس: اخبر اللَّه تعالی انّه حال بین اهل الشّرک و بین طاعته فی الدّنیا و الآخرة قال: فَلا یَسْتَطِیعُونَ خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ و روا باشد که این نفی استطاعت از بتان بود که بتان نشنوند و نبینند و نتوانند که شنوند یا ببینند، همانست که جایی دیگر گفت أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها. أُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ‌ ای خسر و راحة انفسهم و سعادتها وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ‌

ای ما کانوا یزعمون من شفاعة الملائکة و الاصنام. و قیل: بطل سعیهم و خاب رجاؤهم و لم ینتفعوا بکذبهم.

لا جَرَمَ معناه حقّا. و قیل معناه: حقّ له. و قیل: لا بدّ و لا محالة، و ذهب بعض النّحویین الی ان «لا» نفی لما ظنّوا انّه ینفعهم یعنی لا ینفعهم ذلک، و معنی «جرم» کسب، و فاعله مضمر تقدیره: کسب فعلهم أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ یعنی من غیرهم و ان کان الکلّ فی الخسار.

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فع مفتعلن مفتعلن فع
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ سبب نزول این آیت آن بود که کفّار مکّة گفتند: یا محمد ایتنا بکتاب لیس فیه سبّ آلهتنا و لا عیبها حتّی نتبعک و نجالسک ما را کتابی آر بیرون ازین قرآن که در آن عیب بتان و خدایان ما نباشد تا آن گه ما با تو نشینیم و ترا پس رو باشیم. و نیز قومی گفتند: هلّا انزل الیک ملک یشهد لک بالصدق او تعطی کنزا تستغنی به انت و اتباعک، چرا فریشته‌ای از آسمان فرو نیاید بتو آشکارا تا بصدق تو گواهی دهد و چرا مالی فراوان بتو ندهند و گنجی بر تو نگشایند تا بر خویشتن نفقه کنی و برین درویشان پس روان تو؟ و این سخن ایشان بر طعن و تعنّت می‌گفتند و از ایشان که این سخن میگفتند، یکی عبد اللَّه بن امیة المخزومی بود و رسول خدا (ص) از آنکه بر ایمان ایشان سخن حریص بود و خواهان، همت کرد که طعن بتان و سبّ ایشان وقتی بگذارد و آنچه ایشان شنیدن آن کراهیّت میدارند بر ایشان نخواند تا ایشان بایمان درآیند و از آنچه گفتند: لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ دلتنگ و اندوهگن گشت، تا رب العالمین آیت فرستاد: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بلفظ خبر گفت اما بمعنی نهی است، ای لا ترکن الی کلامهم و لا یضق صدرک باقتراحهم و لا تهتّم ان لم تؤت ما سألوک، و الضمیر فی بِهِ یرجع الی التکذیب، و قیل یرجع الی بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ ای لا یضیقن صدرک ببعض ما یوحی الیک خوفا من ان یکذبوا به. و قیل: معنی قوله: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ ای لعظم ما یرد علی قلبک من تخلیطهم تتوهم انهم یزیلونک عن بعض ما انت علیه من امر ربک «وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ» بان یقولوا «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ» نظیره فی سورة الفرقان: لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً أَوْ یُلْقی‌ إِلَیْهِ کَنْزٌ الآیة.
هوش مصنوعی: این آیه به نوعی از فشار و انتقاداتی اشاره دارد که پیامبر اسلام از سوی مخالفان خود دریافت می‌کرد. کفّار مکه از او درخواست کردند که کتابی ارائه دهد که در آن توهینی به خدایان و بت‌هایشان نباشد تا بتوانند به او ایمان بیاورند و با او بنشینند. همچنین، آنها پیشنهاد کردند که چرا فرشته‌ای از آسمان نازل نمی‌شود تا صداقت پیامبر را تأیید کند یا چرا او از ثروتی برخوردار نیست تا به دیگران کمک کند. این انتقادات باعث دلتنگی پیامبر شد و خداوند به او پیام فرستاد که نباید به این درخواست‌ها توجه کند و نباید از آنچه که وحی شده است دلسرد شود. به عبارتی، پیامبر نباید به این سخنان بی‌اساس توجه کند یا نگران این باشد که آیا خواسته‌های آنها برآورده می‌شود یا نه.
إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ ای علیک ان تنذرهم و لیس علیک ان تأتیهم بما یقترحون وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَکِیلٌ حافظ لکل شی‌ء. الوکیل المطلق هو الذی الامور موکولة الیه و هو ملی‌ء بالقیام بها وفیّ باتمامها و ذلک هو اللَّه جلّ جلاله.
هوش مصنوعی: تو فقط یک هشداردهنده هستی، وظیفه‌ات این است که مردم را هشدار دهی و مسؤولیتی بر عهده نداری که آنچه را که پیشنهاد می‌کنند، به آن‌ها بدهی. و خدا بر هر چیزی، نگهبان و حافظ است. نگهبان مطلق، کسی است که امور به او واگذار شده و او به‌طور کامل متعهد به انجام آن‌ها و تحققشان است، و این خداوند بزرگ است.
أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ این أَمْ در موضع واو عطف است یا الف استفهام یعنی و یقولون اختلقه محمد. میگویند این کافران که محمد این قرآن از خود ساخت.
هوش مصنوعی: آیا آنها می‌گویند که محمد این قرآن را از خود اختراع کرده است؟ این جمله بیانگر این است که کافران ادعا می‌کنند محمد قرآن را خودش ساخته است.
جایی دیگر گفت: إِنْ هَذا إِلَّا إِفْکٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ این پیغام که می‌رساند محمد دروغی است که بر اللَّه می‌بندد و سخنی است که خود می‌سازد، و قومی دیگر از جهودان، که وی را در آن یاری می‌دهند. ربّ العزّة گفت بجواب ایشان: قُلْ یا محمد فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مثل القرآن فی البلاغة و الاخبار عمّا کان و یکون مُفْتَرَیاتٍ بزعمکم، گوی ایشان را اگر آنچه من آوردم مردم ساخت پس شما که مردمان‌اید بیارید ده سورت مانند این فرا ساخته شما. این جاده سورت گفت و در سورت یونس گفت بِسُورَةٍ مِثْلِهِ اگر نزول سوره هود پیش از سوره یونس بوده پس در معنی آن اشکال نیست که اوّل گفت ده سورة بیارید چون عاجز بودند از آن واکم کرد گفت یکی بیارید و این سخن بنظم خویش راست است و قول مفسران اینست، امّا قومی گفتند که: اوّل سورت یونس فرو آمد پس معنی آنست که: فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ فی الخبر عن الغیب و الاحکام و الوعد و الوعید، فلما عجز و قال لهم فی سورة هود ان عجزتم عن الإتیان بسورة مثله فی الاخبار عن الغیب و الاحکام و الوعد و الوعید فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ من غیر خبر و لا وعد و لا وعید و انما هی مجرّد البلاغة.
هوش مصنوعی: در جایی دیگر گفته شده است که این سخن در مورد محمد دروغی است که به خدا نسبت داده می‌شود و چیزی است که خود او ساخته و گروهی دیگر به او در این کار کمک کرده‌اند. در پاسخ به این افراد، خداوند به محمد گفته است که به آنها بگوید: «بیایید و ده سوره‌ای مثل قرآن بیاورید، از نظر بلاغت و اخبار درباره آنچه که بوده و آنچه که خواهد بود، اگر شما می‌گویید که آنچه من آورده‌ام ساخته شده است». این نشان می‌دهد که آنها از آوردن چنین چیزی ناتوان هستند. سپس گفته شده که اگر آنها نمی‌توانند ده سوره بیاورند، پس یکی بیاورند. این گفتار به صورت منظم و در قالب شعر بیان شده است. مفسران نیز به همین نظر هستند. برخی دیگر معتقدند که سوره یونس نخستین نازل شده است و در این صورت این به آن معناست که بیایید سوره‌ای مثل آن بیاورید درباره اخبار غیبی، احکام، وعده‌ها و وعیدها. وقتی آنها در برابر آوردن سوره‌ای مشابه ناتوان شدند و در سوره هود به آنها گفته شد که اگر نتوانید سوره‌ای مثل آن بیاورید، پس ده سوره‌ای بدون اخبار یا وعده و وعید بیاورید و فقط باید در بلاغت باشد.
وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ الی المعاونة علی المعارضة. ای ادعوا کل مخلوق یقدر معاونتکم فی هذا. میگوید: هر که توان آن دارد که سخن گوید بعربیّت او را بیاری گیرید درین معارضه اگر توانید و راست می‌گویید که لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا پس گفت: فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ ای فان لم یستجب لکم من تدعونهم الی المعاونة و لم یتهیأ لکم المعارضة فقد قامت علیکم الحجة. فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ انزله جبرئیل باذن اللَّه و بعلمه ای و اللَّه عالم بانزاله و عالم انه من عنده.
هوش مصنوعی: و از غیر خدا هر کسی را که می‌توانید برای کمک به خود در مخالفت بخوانید. او می‌گوید: هر مخلوقی که توانایی سخن گفتن دارد، در این مخالفت به یاری‌تان بشتابد. اگر بتوانید، بگویید که اگر بخواهیم، می‌توانیم مثل این سخن بگوییم. اما اگر کسانی که به آنها دعوت می‌کنید به شما پاسخ ندهند و نتوانید مخالفت کنید، پس بر شما حجت ثابت می‌شود. پس بدانید که آنچه نازل شده، به علم خداوند نازل شده و آن را جبرئیل به دستور و علم خداوند آورده است و خداوند به نازل کردن آن و به اینکه از سوی اوست، عالم است.
و گفته‌اند: این: باء، اینجا بمعنی من است. ای من علم اللَّه، میگوید: اکنون که هیچ کس شما را معاونت ندارد و معارضه راست نشد و عجز جمله عرب درین ظاهر گشت پس حجّت حق بر شما قائم شد و روشن گشت باری بدانید که این قرآن از خداست از نزدیک او و از علم او. در قرآن چند جایگه میگوید که این قرآن از علم خدا است مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ یعنی القرآن.
هوش مصنوعی: در این متن آمده است که باء در اینجا به معنای "من" است. خداوند می‌فرماید: اکنون که هیچ‌کس شما را یاری نمی‌کند و دشمنی هم وجود ندارد و ناتوانی کامل عرب نیز آشکار شده است، نتیجه‌گیری خداوند بر شما مشخص شده و روشن گردیده است. پس باید بدانید که این قرآن مستقیماً از خداوند و از علم او نازل شده است. در چند جا از قرآن نیز به این نکته اشاره شده که این کتاب از علم خداوند است.
ثم قال: وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یعنی و اعلموا ان لا اله الا هو منزل القرآن علی محمد فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ استفهام معناه الامر کقوله: فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ و المعنی اذا رایتم العرب قاطبة عجزت عن الإتیان بمثل شی‌ء من القرآن فاسلموا. مفسران را دو قول است در این آیت یکی آنست که این خطاب با کافران است چنان که بیان کردیم دیگر قول آنست که خطاب با رسول و با مؤمنان است یعنی فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لکم یا معشر المؤمنین فقولوا لهم فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ.
هوش مصنوعی: سپس گفت: و بدانید که جز او معبودی نیست، قرآن بر محمد نازل شده است. آیا شما مسلمان هستید؟ این سوال به معنای امر است، مانند قوله: آیا شما پایان می‌پذیرید؟ و معنا این است که وقتی عرب‌ها را مشاهده کردید که به طور کلی از آوردن چیزی مانند قرآن ناتوانند، اسلام بیاورید. مفسران در رابطه با این آیه دو نظر دارند: یکی این است که این خطاب به کافران است، همانطور که گفتیم؛ و نظر دیگر این است که خطاب به پیامبر و مؤمنان است، یعنی اگر آنها به شما پاسخ ندهند، ای گروه مؤمنان، بگویید: بدانید که آنچه نازل شده، به علم خداوند است.
قوله: مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا این کانَ کون حال است نه کون قدم، و آیت در شان اهل ریا است که در دنیا طاعت بریا کنند بر دیدار مردم، نه بر اخلاص، رسول خدا (ص) گفت: «ان اخوف ما اخاف علیکم الشرک الاصغر» قالوا یا رسول اللَّه و ما الشرک الاصغر؟ قال: «الریاء».
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی که زندگی دنیوی را می‌خواهد، در حالتی است که به اعمال و رفتار خودش توجه دارد و این رفتار فقط به خاطر چشم‌وهم‌چشمی با دیگران است، نه با نیتی پاک و خالص. این آیه به اهل ریا اشاره دارد که در دنیا به خاطر جلب توجه دیگران عبادت و کارهای نیک انجام می‌دهند، نه به خاطر خلوص نیت. پیامبر اسلام (ص) نیز فرمودند که بزرگ‌ترین نگرانی من بر شما شرک خفی است و وقتی از ایشان می‌پرسند که این شرک خفی چیست، پاسخ می‌دهند که ریاکاری است.
و قال (ص): «اذا جمع اللَّه الناس یوم القیمة لیوم لا ریب فیه، نادی مناد من کان اشرک فی عمل عمل للَّه احدا فلیطلب ثوابه من عند غیر اللَّه فان اللَّه اغنی الشرکاء عن الشرک».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود: «زمانی که خداوند در روز قیامت مردم را جمع کند، ندایی خواهد شنید که می‌گوید: هر کس در عملی که برای خدا انجام داده، شرک ورزیده و کسی دیگری را شریک خدا قرار داده، باید پاداش خود را از غیر خدا طلب کند؛ زیرا خداوند بی‌نیاز از شرکاء است و هیچ نیازی به شرک ندارد.»
ضحاک گفت: این آیت در شأن کافرانست که در دنیا نیکیها کنند، گرسنگان را طعام دهند، و برهنگان را بپوشند، و مظلومان مسلمانان را نصرت کنند، و در جمله بابواب خیر کوشند، رب العالمین هم در دنیا جزای کردار نیکوی ایشان بایشان در رساند، در مال و نعمت و روزی ایشان بیفزاید و تن درستی دهد تا بکام و مراد و هوای خود زندگی کنند تا مزد کردار ایشان در دنیا بتمامی بایشان رسد چنان که گفت: وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ ای لا ینقصون ثوابها بل یوفّونه، اما ایشان را از ثواب و نعیم آخرت هیچ نصیب نباشد چنان که گفت: أُولئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِیها ای فی الدنیا لانهم لم یریدوا به وجه اللَّه و لم یؤمنوا به وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ این حکم کافرانست و منافقان، اما مؤمن که در دنیا عمل نیکو کند و در آن عمل صدق و اخلاص بجای آرد اگر چه رزق دنیا و معیشت دنیا خواهد اما ارادت آخرت بر دل وی غالب بود.
هوش مصنوعی: ضحاک بیان کرد که این آیه در مورد کافران است که در دنیا کارهای خوب انجام می‌دهند، به گرسنگان غذا می‌دهند، برهنگان را می‌پوشانند و از مظلومان مسلمان حمایت می‌کنند. به عبارت دیگر، آنها در تمام کارهای خیر کوشیده و خداوند نیز در دنیا جزای اعمال نیک آنها را می‌دهد و به آنها نعمت و روزی بیشتری می‌بخشد تا بتوانند زندگی دلخواه خود را بگذرانند. در واقع، پاداش اعمال نیک آنها در دنیا به طور کامل به آنان می‌رسد و هیچ چیزی از آن کم نمی‌شود. اما آنان از پاداش و نعمت‌های آخرت محروم خواهند بود، زیرا هر آنچه که انجام داده‌اند برای خدا نبوده و به او ایمان نداشته‌اند، و در واقع، کارهایی که انجام داده‌اند بی‌فایده بوده است. این قاعده برای کافران و منافقان صدق می‌کند. اما مؤمنان اگر در دنیا کار نیکی انجام دهند و در آن صداقت و اخلاص داشته باشند، هرچند به دنبال روزی دنیا باشند، اما نیت آنها برای آخرت بر دلشان غالب است.
رب العالمین به نیت نیکویی او را، هم در دنیا رزق حلال برو موسع دارد هم در عقبی بسعادت ابد و نعیم جاودانه رساند، اینست که مصطفی (ص) گفت: «ان اللَّه لا یظلم المؤمن حسنة یثاب علیها الرزق فی الدنیا و یجزی بها فی الآخرة و اما الکافر فیطعم بحسناته فی الدنیا حتی اذا افضی الی الآخرة لم تکن له حسنة یعطی بها خیرا
هوش مصنوعی: خدای بزرگ به خاطر نیت خوب او، هم در زندگی دنیا روزی حلال را به او فراوان می‌دهد و هم در آخرت به خوشبختی ابدی و نعمت‌های جاودانه می‌رساند. به همین دلیل، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند هیچ کار نیکی که مؤمن انجام دهد را تلافی نمی‌کند. او به خاطر نیکی‌ها در دنیا روزی می‌گیرد و در آخرت نیز پاداش می‌بیند. اما کفّار از نیکی‌های خود در دنیا بهره‌مند می‌شوند و هنگامی که به آخرت می‌رسند، هیچ حسناتی برای آنها وجود ندارد که بتوانند از آن خیر دریافت کنند.»
أَ فَمَنْ کانَ عَلی‌ بَیِّنَةٍ این کانَ هم چنان که «کان» پیشین است یعنی أ فمن هو علی بینة و هو الرسول (ص) «علی بینة» ای بیان و حجة، و هو القرآن مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ ای یقرأه شاهِدٌ مِنْهُ یعنی لسان محمد (ص) قال محمد بن الحنفیة: قلت لابی انت التالی، قال: و ما تعنی بالتالی. قلت: قوله سبحانه: وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ قال وددت انی هو و لکنه لسان النبی (ص): «وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ» سخن اینجا تمام شد و جواب محذوف است. میگوید: که کسی بر چیزی روشن و بر پیغامی راست درست است از خداوند خویش و زبان او آن را میخواند آن زبان که گواه خدا است بر خلق این کس چنان کسی است که او را از این هیچ چیز نیست؟ و گفته‌اند: جواب محذوف آنست که أ فمن هو علی بینة من ربه کمن یرید الحیاة الدنیا و زینتها و گفته‌اند: شاهد اینجا جبرئیل است و معنی یَتْلُوهُ یتبعه، می‌گوید: کسی که او بر درستی و راستی و پیدایی بود از خداوند خویش و گواهی از اللَّه ایستاده بر پی آن کس و آن جبرئیل است که در پی محمد نشسته بپیغام افزایی و سخن رسانی و دنی آرایی این کس چنان دیگر است که او را از این هیچ چیز نیست؟ و عن الحسین بن علی (ع) شاهِدٌ مِنْهُ محمد (ص) فیکون أ فمن کان هو المؤمن علی بینة ای بیان و بصیرة من ربه و یتلوه شاهد منه یعنی و یشهد له محمد (ص) یوم القیمة لقوله: وَ جِئْنا بِکَ عَلی‌ هؤُلاءِ شَهِیداً. و قیل: یتلوه ای بتبع محمدا (ص) شاهد منه و هو علی بن ابی طالب (ع) و قیل: هو ابو بکر. قال النحاس: الهاء فی ربه للنبی (ص) و فی یتلوه تعود علی البینة لان البینة و البیان واحد و فی «منه» تعود علی اسم اللَّه عز و جل وَ مِنْ قَبْلِهِ ای من قبل نزول القرآن و مجی‌ء محمد (ص) کان کِتابُ مُوسی‌ إِماماً وَ رَحْمَةً لمن اتّبعها یعنی التوریة و هی مصدّقة للقرآن شاهدة للنبیّ (ص) اماما نصب علی الحال. و عرب راه را امام خوانند از بهر آنکه در پیش رونده است و حاجت را امام خوانند از بهر آنکه در پیش جوینده است، و منه قول بعضهم:
هوش مصنوعی: آیا کسی که بر پایه روشن و واضحی است، مثل پیامبر خدا (ص) که بر اساس دلیل و حجت است، نمی‌تواند الگوی دیگران باشد؟ او بر اساس قرآن از طرف پروردگارش پیغام را می‌خواند. عده‌ای گفته‌اند که شاهد این پیام جبرئیل است، به این صورت که او با پیروی از پیامبر (ص) در رسالت و تبلیغ او شرکت دارد. همچنین برخی بیان کرده‌اند که در روز قیامت، محمد (ص) به عنوان شاهد برای افرادی که بر حق هستند، گواهی می‌دهد. برخی دیگر معتقدند که شاهد می‌تواند امام علی (ع) یا ابوبکر باشد. به هر حال، قرآن که پیش از نزول خود، تورات به عنوان راهنما و رحمت برای پیروانش بود، اکنون در کنار قرآن به عنوان نشانه‌ایی از حقانیت پیامبر (ص) و رسالتش جلوه‌گر است.
جئتک مسترفدا بلا سبب
الیک الّا بحرمة الادب‌
هوش مصنوعی: من به سوی تو آمدم و هیچ دلیلی برای این کار ندارم جز احترام به آداب و سنن.
فاقض امامی فاننی رجل
غیر ملحّ علیک فی الطّلب‌
هوش مصنوعی: هر چه می‌خواهی بگو تا من انجام دهم، زیرا من مردی هستم که در درخواست‌هایم زیاده‌روی نمی‌کنم.
أُولئِکَ یعنی اصحاب محمد (ص) و قیل: اراد به مسلمة اهل الکتاب عبد اللَّه بن سلام و اصحابه یُؤْمِنُونَ بِهِ یعنی بالقرآن و قیل: بالتوریة. میگوید: مسلمانان اهل کتاب گرویده‌اند به تورات و گرویدگان ایشان به تورات از بهر آن گفت که ایشان در تورات نبوّت محمد (ص) مثبت یافتند و بپذیرفتند وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ ای ب: محمد (ص) و القرآن مِنَ الْأَحْزابِ من الکفار الّذین تحزّبوا و اجتمعوا علی رسول اللَّه و عدوانه من الیهود و النصاری و المجوس و سایر الملل فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ میگوید: هر که به محمد کافر شود و به قرآن، از هر جوکی از جوکهای جهود و ترسا و گبر و مشرک و دهری و منافق آتش دوزخ وعده جای اوست. این آیت دلیل است بر بطلان مذهب جماعتی متکلمان که گفتند کافران بحقیقت دهریان‌اند و زنادقه امّا جهود و ترسا و گبر و جمله اصناف کفره بیرون از دهری ایشان را کافران بحقیقت نگویند منزلت ایشان منزلت مبتدعان است جاوید در آتش نمانند و این مذهب باطل است و این سخن کفر و گوینده آن کافر و اوّل من قاله و اعتقده احمد بن حمدان الهروی و قال: سعید بن جبیر: کنت اذا وجدت الحدیث عن النبی (ص) صحیحا اصبت مصداقه فی کتاب اللَّه فافکرت فی قول النبی (ص) لیس یسمع بی احد فلا یؤمن بی و لا یهودیّ و لا نصرانیّ الّا دخل النّار فطلبت مصداقه فی کتاب اللَّه فاذا هو وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ.
هوش مصنوعی: اصحاب محمد (ص) به گروهی اشاره دارد که به آنها ایمان آورده‌اند. بعضی گفته‌اند که منظور از این آیه مسلمانان اهل کتابی هستند که به تورات اعتقاد دارند و به دلیل یافتن بشارت نبوّت محمد (ص) در آن به اسلام گرویده‌اند. در اینجا نیز به این نکته اشاره شده که هر کس به محمد (ص) و قرآن کافر شود، از جمله کفاری خواهد بود که بر علیه رسول الله متحد شده‌اند و وعده جهنم برای اوست. این آیه دلیلی بر نادرستی نظریه گروهی است که می‌گویند کافران در واقع لاادری (دهری) هستند و دیگر اقوام کافر چون یهود و نصاری و زرتشتیان به عنوان کافر شناخته نمی‌شوند. این نظریه باطل است و مؤسسین آن گمراهند. یکی از مفسران هنگام بررسی حدیثی از پیامبر (ص)، به این نتیجه رسید که هر کس به وجود محمد (ص) گوش ندهد و به او ایمان نیاورد، اعتمادش به آتش دوزخ خواهد بود.
فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ ای من انّ موعده النّار. و قیل: من القرآن فیکون الخطاب للنبیّ (ص) و المراد غیره، یحتمل انّ التقدیر، قل للشّاک فی ذلک: فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ منزل مِنْ رَبِّکَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ لا یصدّقون بانّ ذلک کذلک.
هوش مصنوعی: پس در تردید نمانید که وعده‌گاه آنها آتش است. برخی گفته‌اند که این آیات از قرآن نازل شده و خطاب به پیامبر (ص) است، ولی منظور از آن دیگران هستند. می‌توان گفت که به شک‌کنندگان در این موضوع بگویید: در این مورد تردید نکنید، زیرا این حق است که از سوی پروردگارت نازل شده و بیشتر مردم به آن ایمان نمی‌آورند و آن را تصدیق نمی‌کنند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ ای من اعنی و اشدّ کفرا مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً انّ له ولدا و شریکا و وصفه بغیر صفته و افتری علیه ما لم ینزله، أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلی‌ رَبِّهِمْ این همچنانست که جایی دیگر گفت فَإِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ میگوید: هیچ کس عاصی‌تر و کافرتر و شوخ‌تر از آن کس نیست که خدای را ناسزا گوید و برو دروغ بندد و آنچه از بر خویش نهد و خود گوید کلام حق شمرد. این جواب ایشان است که میگفتند: افتری محمد القرآن من تلقاء نفسه، آن گه گفت: أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلی‌ رَبِّهِمْ ناچار مرجع ایشان با حقّ است و انتقام را برو عرض دهند تا ایشان را بآن دروغ که گفتند جزا دهد، وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ و فریشتگان و پیغامبران و جمله مؤمنان که حاضر باشند در آن مجمع عظیم و موقف حساب گویند آن گه که ایشان را فرا دیدار اللَّه برند تا از ایشان سؤال کنند هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی‌ رَبِّهِمْ اینان‌اند که بر خداوند خویش دروغ میگفتند و پیغامبران را دروغ زن میگرفتند، الْأَشْهادُ جمع شاهد بمعنی حاضر کصاحب و اصحاب، و روا باشد که این اشهاد اعضای ایشان باشد، چنان که گفت: یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ الآیة.
هوش مصنوعی: هیچ كس ظالم‌تر و كافرتر از آن كسی نیست كه به دروغ بر خداوند اتهام بزند و بگوید او فرزندی دارد یا همسری و صفات او را به گونه‌ای غیر از آنچه هست توصیف كند و جملاتی را به او نسبت دهد كه او نازل نکرده است. چنین افرادی در روز قیامت به پروردگارشان معرفی خواهند شد. این نشان‌دهنده‌ی عاقبت آنهاست و به معنای بازگشت آنها به حقایق است تا پاسخگوی دروغ‌ها و كج‌روی‌هایشان باشند. در آن زمان، شاهدان و فرشتگان و پیامبران و دیگر مؤمنان که در آن محفل بزرگ حساب حضور دارند، خواهند گفت که اینها همان کسانی هستند که به پروردگارشان دروغ بستن و پیامبران را دروغ‌گو دانسته‌اند. واژه "شهاد" به معنای شاهد و حاضر است و ممکن است به اعضای آنها نیز اشاره داشته باشد، چنانکه در قرآن آمده است که در روز قیامت زبان‌ها و دست‌هایشان بر ضد آنها شهادت خواهند داد.
أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ خواهی این سخن مستأنف گیر خواهی معطوف بر قول اشهاد.
هوش مصنوعی: آیا لعنت خدا بر تو نخواهد بود؟ آیا این سخن، مستقل و جداگانه قابل توجه است یا اینکه به گفته‌ی شاهد مربوط می‌شود؟
آورده‌اند که مظلومی مستغیث پیش عبد الملک مروان بپای ایستاد و عبد الملک بر منبر بود وی را گفت: یا امیر المؤمنین اتّق یوم النّدوة، وی گفت: و ما یوم الندوة؟
هوش مصنوعی: نوشته‌اند که فردی مظلوم نزد عبد الملک مروان ایستاد در حالی که او بر منبر بود و به او گفت: ای امیر مؤمنان، از روز ندوة بپرهیز. عبد الملک در پاسخ گفت: روز ندوة چیست؟
مستغیث گفت: یوم یَقُولُ الْأَشْهادُ... أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ. فارتعد عبد الملک و امر بردّ مظلمته و توفیر حقّه علیه. و روی عبد اللَّه بن عمر عن رسول اللَّه (ص) انّ اللَّه یدنی المؤمن یوم القیمة یستره من النّار فیقول: ای عبدی تعرف ذنب کذا و کذا؟
هوش مصنوعی: مستغیث گفت: در آن روز که شواهد خواهند گفت... آگاه باشید که لعنت خدا بر ظالمین است. این سخنان باعث ترس عبد الملک شد و او دستور داد تا مظالم و حقوق مردم را برگردانند. همچنین از عبد اللَّه بن عمر روایت شده که پیامبر (ص) فرمود: در روز قیامت خداوند مؤمن را نزدیک می‌آورد و او را از آتش می‌پوشاند و می‌پرسد: ای بنده من، آیا گناه فلان و فلان را می‌شناسی؟
فیقول: نعم. حتی اذا قرّره بذنوبه قال فانّی سترتها علیک فی الدّنیا و قد غفرتها لک الیوم ثم یعطی کتاب حسناته.
هوش مصنوعی: می‌گوید: بله. تا زمانی که او با گناهانش مواجه شود، می‌گوید من در دنیا آنها را بر تو پوشاندم و امروز نیز آنها را بخشیدم، سپس به او کتاب اعمال نیکش داده می‌شود.
و امّا الکافرون و المنافقون فیقول الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی‌ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.
هوش مصنوعی: اما کافران و منافقان، گواهانی می‌گویند: این‌ها همان‌هایی هستند که به پروردگارشان دروغ بسته‌اند. آگاه باشید، لعنت خداوند بر ستمگران است.
الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ یمنعون عن دین اللَّه، وَ یَبْغُونَها ای یبغون لها عِوَجاً ای یطلبون للاسلام میلا عن الحقّ و عن الاستقامة. و قیل: یَبْغُونَها عِوَجاً ای یتاوّلون القرآن تأویلا باطلا. العوج فیما لا یری بالعیون من العیدان و الحیطان و ما اشبهها، قال اللَّه تعالی قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ ای بالبعث بعد الموت هُمْ کافِرُونَ.
هوش مصنوعی: افرادی که از راه خدا جلوگیری می‌کنند، مانع از دستیابی دیگران به دین خدا می‌شوند و به دنبال این هستند که اسلام را از مسیر درستش منحرف کنند. همچنین به نوعی قرآن را به شکلی نادرست تفسیر می‌کنند. واژه «عوج» اشاره دارد به چیزهایی که قابل دیدن نیستند، مانند شاخه‌های خشک و دیوارهای کج. خداوند در قرآن به عنوان کتابی روشن و بدون کجی معرفی شده است و آن‌ها به قیامت و زندگی پس از مرگ کافر هستند.
أُولئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ این هم کون حال است یعنی أُولئِکَ لیسوا بمعجزین فی الارض، ای لم یعجزونا ان نعذّبهم فی الدّنیا و لکن اخرنا عقوبتهم و قیل: مُعْجِزِینَ ای سابقین فایتین هربا وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ یمنعونهم من عذابه، یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ قرأ مکی و شامی و یعقوب «یضعف» مشدّدة العین بغیر الف و قرأ الباقون «یضاعف» بالالف مخفّفة العین، و قد مضی الکلام فی هذه اللفظة فیما سبق. و تضعیف العذاب لهم لاضلالهم الغیر و اقتداء الاتباع بهم ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ این دلیل است که بنده را پیش از فعل استطاعت نیست، جایی دیگر گفت وَ کانُوا لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً. قال قتادة: ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ صمّ عن سماع الحقّ فلا یسمعونه وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ الهدی قال اللَّه تعالی: إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ و قال صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ قال ابن عباس: اخبر اللَّه تعالی انّه حال بین اهل الشّرک و بین طاعته فی الدّنیا و الآخرة قال: فَلا یَسْتَطِیعُونَ خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ و روا باشد که این نفی استطاعت از بتان بود که بتان نشنوند و نبینند و نتوانند که شنوند یا ببینند، همانست که جایی دیگر گفت أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها. أُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ‌ ای خسر و راحة انفسهم و سعادتها وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ‌
هوش مصنوعی: این افراد مستحیل نبودند، یعنی نمی‌توانستند بر ما در زمین غلبه کنند و ما را از عذاب در دنیا بازدارند، اما ما عذابشان را به تأخیر انداختیم. همچنین، این افراد به معنای فرار از عذاب و نداشتن حامیانی به جز خداوند بودند که مانع عذاب آن‌ها شوند. عذاب آن‌ها دو برابر خواهد شد، چرا که به دیگران نیز انحراف راه داده و پیروانی را به گمراهی کشانده‌اند. عدم توانایی بندگان برای شنیدن پیش از عمل، گواهی بر این است که آن‌ها به هیچ عنوان نمی‌توانند حقیقت را بشنوند و هدایت را ببینند. خداوند می‌فرماید که آن‌ها از شنیدن حقیقت جدا شده‌اند و مانند کر و لال و نابینا هستند و نمی‌توانند درک کنند. همچنین خداوند به این نکته اشاره می‌کند که میان اهل شرک و اطاعت او در دنیا و آخرت حائل است، به طوری که نتوانند سرهایشان را در برابر خداوند خاضع کنند. از طرف دیگر، این ناتوانی در ستایش و توجه به بت‌های خود نشان از ناتوانی آن‌ها در درک و شنیدن دارد. در نهایت، این افراد خود را باختند و از سلامتی و خوشبختی خود محروم شدند و آنچه را که به آن افتخار می‌کردند، بر آن‌ها پوشیده شد.
ای ما کانوا یزعمون من شفاعة الملائکة و الاصنام. و قیل: بطل سعیهم و خاب رجاؤهم و لم ینتفعوا بکذبهم.
هوش مصنوعی: آنچه که آنها درباره شفاعت فرشتگان و بت‌ها تصور می‌کردند، بی‌معنا شده است. گفته شده که تلاش‌های آنان بی‌ثمر بوده و امیدهایشان از بین رفته و از دروغ‌هایشان سودی نبرده‌اند.
لا جَرَمَ معناه حقّا. و قیل معناه: حقّ له. و قیل: لا بدّ و لا محالة، و ذهب بعض النّحویین الی ان «لا» نفی لما ظنّوا انّه ینفعهم یعنی لا ینفعهم ذلک، و معنی «جرم» کسب، و فاعله مضمر تقدیره: کسب فعلهم أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ یعنی من غیرهم و ان کان الکلّ فی الخسار.
هوش مصنوعی: بدون شک معنای این جمله درست است. گفته شده که می‌تواند به معنای "حق دارد" نیز باشد. همچنین آمده که به معنای "باید" یا "بدون شک" نیز تفسیر شده است. بعضی از دستور زبان‌دانان معتقدند که "لا" به عنوان نفی چیزی که آن‌ها فکر می‌کردند برایشان مفید است، به کار رفته است؛ یعنی این که آن چیز به هیچ وجه برای آن‌ها سودی ندارد. واژه "جرم" به معنای کسب و عمل است، و فاعل آن به طور ضمنی به این صورت است: "کسب کردند که در آخرت آن‌ها زیان‌کارترین هستند"، یعنی بدون در نظر گرفتن دیگران و اینکه همه در زیان هستند.