گنجور

۲ - النوبة الاولى

قوله تعالی: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ مگر که فروخواهی گذاشت بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ چیزی از آنچه بتو فرستاده‌اند از پیغام، وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ و دل تو از آن تنگ می‌خواهد بود، أَنْ یَقُولُوا که میگویند لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ که چرا برو گنجی فرو نفرستادند، أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ یا که چرا با او فریشته‌ای نیامد إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ نه ای تو مگر آگاه کننده بیم نمای، وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَکِیلٌ (۱۲)

و اللَّه بر همه چیز گواه است و همه چیز را خداوند.

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ میگویند که این پیغام این مرد از خود ساخت، قُلْ فَأْتُوا بگو ایشان را که بیارید بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ ده سورت مانند این.

مُفْتَرَیاتٍ فرا ساخته شما، وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ و آن گه اگر توانید که بیارید هر کرا خواهید و هر چه توانید فرود از اللَّه خدای میخوانید إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۱۳) اگر راست می‌گویید.

فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ اگر چنانست که آنچه گوئید و از ایشان خواهید نکنند و نتوانند فَاعْلَمُوا پس بدانید أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ که آنچه فرو فرستاده آمد بعلم خدای است بدانش او وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ و بدانید که نیست خدایی جز او فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (۱۴) گردن نهادن را هستید.

مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها هر که زندگانی این جهان میخواهد و آرایش آن نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها بایشان گزاریم تمام مزد کردار ایشان هم درین جهان وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ (۱۵) و مزد کردار ایشان درین جهان چیزی بکاسته نیامد.

أُولئِکَ الَّذِینَ ایشان آنند، لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ که نیست ایشان را در آن جهان إِلَّا النَّارُ مگر آتش وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِیها و تباه گشت هر کردار که میکردند در دنیا وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۶) و نیست گشت هر چه میکردند از کردار.

أَ فَمَنْ کانَ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ کسی که بر درستی و پیدایی است از خداوند خویش، وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ و زبان او آن را میخواند آن زبان که گواه اللَّه است وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‌ إِماماً وَ رَحْمَةً و پیش از قرآن تورات موسی راهی در پیش رونده و از اللَّه مهربانی أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ اینان گرویده‌اند بآن وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ و هر که ب: محمد کافر شود، فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ آتش وعده جای او، فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ نگر که در گمان نیفتی از این قرآن، إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ که آن سخن راست و درست است از خداوند تو، وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ (۱۷) لکن بیشتر مردمان بنه می‌گروند.

وَ مَنْ أَظْلَمُ و کیست افزونی جوی‌تر و ستم کارتر مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً از آن کس که دروغ سازد بر خداوند خویش، أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلی‌ رَبِّهِمْ مفتریان ایشان‌اند که فرداشان عرضه میکنند بر خداوند ایشان، وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ و گویند گوایان اللَّه، هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی‌ رَبِّهِمْ اینان ایشانند که دروغ گفتند بر خداوند خویش، أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ (۱۸) آگاه باشید و بدانید که لعنت خدا بر ظالمان است.

الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ایشان که می‌گردانند از راه خدای، وَ یَبْغُونَها عِوَجاً و در آن عیب بینند و راستی آن را می‌کژی جویند، وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ (۱۹) و ایشان برستاخیز ناگرویده.

أُولئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ ایشان آن نیستند که از اللَّه بیش شند در زمین زمین ازو باز گیرند یا خویشتن را در زمین ازو کوشند وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ و نیست ایشان را فرود از اللَّه یاران یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ایشان را بر عذاب دنیا عذاب آخرت افزایند ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ حق شنیدن نمی‌توانستند وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ (۲۰) و حق بنمی‌توانستند دید.

أُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ‌

ایشان آنند که بخویشتن زیان کردند. وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ (۲۱)

و گم گشت آنچه بدروغ خدا می‌خواندند

لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ (۲۲) براستی و سزا ایشان در آن جهان زیان کارتر همه زیان کاران‌اند.

۱ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» اخبار عن وجود الحقّ بنعت القدم «الرحمن الرحیم» اخبار عن بقائه بوصف العلا و الکرم کاشف الارواح باسم اللَّه فهیّمهم، و کاشف النفوس بالرحمن الرحیم فتیّمهم، فالارواح دهشی فی کشف جلاله، و النّفوس عطشی الی لطف جماله.۲ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ سبب نزول این آیت آن بود که کفّار مکّة گفتند: یا محمد ایتنا بکتاب لیس فیه سبّ آلهتنا و لا عیبها حتّی نتبعک و نجالسک ما را کتابی آر بیرون ازین قرآن که در آن عیب بتان و خدایان ما نباشد تا آن گه ما با تو نشینیم و ترا پس رو باشیم. و نیز قومی گفتند: هلّا انزل الیک ملک یشهد لک بالصدق او تعطی کنزا تستغنی به انت و اتباعک، چرا فریشته‌ای از آسمان فرو نیاید بتو آشکارا تا بصدق تو گواهی دهد و چرا مالی فراوان بتو ندهند و گنجی بر تو نگشایند تا بر خویشتن نفقه کنی و برین درویشان پس روان تو؟ و این سخن ایشان بر طعن و تعنّت می‌گفتند و از ایشان که این سخن میگفتند، یکی عبد اللَّه بن امیة المخزومی بود و رسول خدا (ص) از آنکه بر ایمان ایشان سخن حریص بود و خواهان، همت کرد که طعن بتان و سبّ ایشان وقتی بگذارد و آنچه ایشان شنیدن آن کراهیّت میدارند بر ایشان نخواند تا ایشان بایمان درآیند و از آنچه گفتند: لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ دلتنگ و اندوهگن گشت، تا رب العالمین آیت فرستاد: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بلفظ خبر گفت اما بمعنی نهی است، ای لا ترکن الی کلامهم و لا یضق صدرک باقتراحهم و لا تهتّم ان لم تؤت ما سألوک، و الضمیر فی بِهِ یرجع الی التکذیب، و قیل یرجع الی بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ ای لا یضیقن صدرک ببعض ما یوحی الیک خوفا من ان یکذبوا به. و قیل: معنی قوله: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ ای لعظم ما یرد علی قلبک من تخلیطهم تتوهم انهم یزیلونک عن بعض ما انت علیه من امر ربک «وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ» بان یقولوا «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ» نظیره فی سورة الفرقان: لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً أَوْ یُلْقی‌ إِلَیْهِ کَنْزٌ الآیة.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.