گنجور

۹ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً ای انّ فی ذلک الّذی نزل بالامم المهلکة من انواع العذاب، لعبرة لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ اعتقد صحته و وجوده. و قیل: «لآیة» ای علامة انّ اللَّه ینجز وعده للمؤمنین و للانبیاء ان ینصرهم ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ یحشر الخلائق کلهم فیه و لیس یوم بهذه الصفة الا یوم القیمة وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ یشهده اهل السماوات و الارضین. و فی تفسیر شاهد و مشهود ان الشاهد محمد (ص) و المشهود یوم القیامة قال مقاتل: یشهده الربّ عز و جلّ فی ملائکته لعرض الخلائق و حسابهم. و فی الخبر الصحیح عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): «یجمع اللَّه الخلق یوم القیمة فی صعید واحد ثم یطلع علیهم رب العالمین فیقول یتّبع کل انسان ما کان یعبد و یبقی المسلمون فیطلع علیهم و یعرفهم نفسه، ثم: یقول انا ربکم فاتبعونی.

وَ ما نُؤَخِّرُهُ الی الیوم المذکور إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ سنوه و شهوره و ایامه و ساعاته میگوید: ما روز قیامت با پس نمی‌داریم مگر هنگامی شمرده را یعنی که: سالها و ماهها و روزها و ساعتها از آن روز که دنیا بیافریدیم تا وقت قیامت همه شمرده‌ایم و دانسته، و در علم قدیم خود مقرر کرده، و نام زده شده، و از خلق پوشیده داشته، که چند سال و چند ماه و چند روز و چند ساعت بخواهد گذشت تا پس قیامت بود، چون آن روزگار بسر آید قیامت بود که یک ساعت در پیش نیفتد و با پس نبود. و قیل: ان ذلک الوقت سبعة آلاف سنة منذ خلق اللَّه الدنیا الی ان تنقضی.

«یوم یأتی» اثبت الیاء مکی و یعقوب وصلا و وقفا، مدنی و ابو عمرو و الکسائی، وصلا و حذفها الباقون فی الحالین، و اثباتها و حذفها لغتان، تقول العرب: لا ادر، فتحذف الیاء و تجتزی بالکسرة و ذلک لکثرة الاستعمال، و الاجود فی النحو اثبات الیاء. گفته‌اند یَوْمَ یَأْتِ این یَوْمَ بمعنی حین است، ای حین یاتی ذلک الیوم الذی یجمع فیه الخلائق لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ ای لا تتکلم نفس فیه و لا تنفع من شفاعة او وسیلة إِلَّا بِإِذْنِهِ تبارک و تعالی. میگوید: روز رستاخیز روزی صعب است، و هول آن عظیم، هیچ کس زهره ندارد که سخن گوید در آن روز، و نه هیچ کس شفاعت کند، یا و سیلتی بر سازد مگر بدستوری اللَّه. همانست که جایی دیگر گفت: لا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ و روا باشد که از درازی روز قیامت در آن مواطن و مواقف بود در بعضی مواقف سخن گویند چنان که گفت: وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ و در بعضی نگویند چنان که گفت لا یَنْطِقُونَ وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ.

لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ و آن گه در آن روز خلق دو گروه باشند گروهی اهل شقاوت که در ازل شقی بودند و گروهی اهل سعادت که در ازل سعید آمدند فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ کتبت علیه الشقاوة و منهم سعید کتبت علیه السعادة.

روی عن عمر قال: لمّا نزلت: فمنهم شقی و سعید، قلت: یا رسول اللَّه فعلام نعمل اذا علی شی‌ء قد فرغ منه ام علی علی شی‌ء لم یفرغ منه؟ قال: بل علی شی‌ء قد فرغ منه یا عمر و جرت به الاقلام و لکن کلّ میسّر لما خلق له.

فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ الزفیر اول نهیق الحمار و الشهیق آخره، شبّه اصواتهم فیها بانکر الاصوات قال ابو العالیة الزفیر فی الحلق ‌و الشهیق فی الصدر و الزفیر اصله من المزفور و هو الشدید الخلق، و الشهیق اصله الطول من الجبل الشاهق.

خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ و گفته‌اند سماوات اینجا اطباق دوزخ است و ارض ادراک آن. و در دیگر آیت سماوات اطباق بهشت است و ارض تربت آن، و مستقیم‌تر وجه آنست در هر دو که آن کنایت است از تابید بر مذهب عرب که گویند: لا اکلّمک و لا افعل ذلک ما ذرّ شارق، و طلع کوکب، و هبّت ریح، و حتی یعود اللبن فی الضرع، و حتی یعود امس، و یبیض الغراب، و حتی یرجع السهم علی فوقه. و منه قول الشاعر:

ترجّی الخیر و انتظری ایابی
اذا ما القارظ العنزی آبا

و قال امرؤ القیس: و انی مقیم ما اقام عسیب باین همه درازی روزگار خواهند و معنی ابد. آن گه گفت: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ این «ما» بمعنی من است یعنی الّا من شاء ربک، و هم قوم موحدون یخرجون من النّار و یدخلون الجنة. میگوید: جاوید در دوزخ باشند همیشه مگر قومی موحدان گنه کاران که پس از آن که عذاب چشیدند اللَّه خواست که ایشان را از دوزخ بیرون آرد و ببهشت فرستد که شقاوت ایشان بحکم ازل ابدی نبود و بر وفق این خبر مصطفی است (ص).

روی جابر بن عبد اللَّه قال قرأ رسول اللَّه (ص): فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا الی قوله: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ فقال (ص): «ان شاء اللَّه ان یخرج اناسا من الّذین شقوا من النّار فیدخلهم الجنة فعل»

و قال (ص): «یخرج قوم من النّار بعد ما یصیبهم منها سفع فیدخلون الجنة فیسمیهم اهل الجنة الجهنمیین»

و در دیگر آیت باین قول معنی آنست که: نیکبختان جاوید در بهشت باشند إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ من قدر مکث المعذبین فی النّار من الموحدین من لدن دخولها الی ان دخلوا الجنّة، مگر قومی از موحّدان که مدتی در آتش باشند و خداوند تو خواست که ایشان را بیرون آرد و ببهشت فرستد فهؤلاء لم یشقوا شقاء من یدخل النار علی التابید و لا سعدوا سعادة من لا تمسّه النّار. و فی ذلک ما روی عن ابن عباس قال: قوم من اهل الکبائر من اهل هذه القبلة یعذّبهم اللَّه بالنار ما شاء بذنوبهم ثم یأذن لهم فی الشفاعة فیشفع لهم المؤمنون فیخرجهم من النار فیدخلهم الجنة فسماهم اشقیاء حین عذّبهم فی النار. فقال: فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ حین اذن لهم فی الشفاعة اخرجهم من النّار و ادخلهم الجنّة و هم، هم قال: وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا یعنی بعد الشقاء الّذی کانوا فیه فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها (ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ) إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ یعنی الّذین کانوا فی النّار. قولی دیگر گفته‌اند که آسمانها و زمین آسمان دنیا و زمین دنیا است و «الا» بمعنی سوی است چنان که کسی گوید لو کان معنا رجل الا زید یعنی سوی زید لقاتلنا، اگر با ما مردی بودی بیرون ازین زید ما قتال کردیمی همچنین معنی آیت آنست که ایشان جاوید در آن باشند ما دام که این آسمانها و زمین بر پای است که نهایت دیدار شما است که از ابد خود همین دیدید بیرون از آن ابد جاودانه که در علم ما است و بخواست ما است که علم مخلوق بدان نرسد و هرگز منقطع نشود. و قال قتادة: تبدل هذه السماء و هذه الارض فالمعنی: خالدین فیها ما دامت السماوات تلک السماء و تلک الارض المبدلتان من هاتین.

و قیل: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ من زیادة اهل النار فی العذاب و اهل الجنة فی النعیم. و قیل: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ من کونهم فی مهلة الدنیا و فی التراب علی طول البلی و فی الموقف حتی تظهر النّار. و قیل: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ و هو لا یشاء ان یخرجهم، یعنی لو شاء ان یرحمهم لقدر و لکنّه، لکنّه اعلمنا انهم خالدون ابدا.

روی ابو هریرة قال، قال رسول اللَّه (ص): «یؤتی بالموت یوم القیمة فیوقف علی الصراط فیقال یا اهل الجنة فیطلعون خائفین وجلین بان یخرجوا من مکانهم الذی هم به، ثم یقال: یا اهل النّار فیطلعون فرحین مستبشرین ان یخرجوا من مکانهم الذی هم به، فیقال لهم: هل تعرفون هذا؟ فیقولون: نعم، ربنا هذا الموت فیامر به فیذبح علی الصراط، ثم یقال للفریقین خلود لا تجدون فیها موتا ابدا.

وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا قرأ حمزة و الکسائی و حفص عن عاصم: سُعِدُوا بضم السین، و الوجه انه مبنی للمفعول به من قولهم: سعدت الرجل اسعده سعدا فهو مسعود، و یکون متعدیا لسعد کما یقال: خزنته فخزن هو، و قرأ الباقون سُعِدُوا بفتح السین، و الوجه انه فعل لازم مبنی للفاعل علی وزن فعل یقال سعد فلان یسعد سعادة فهو سعید، کما یقال شقی یشقی فهو شقی و السعد سبب الخبر کما ان ضده من النحس سبب الشر خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ ای غیر مقطوع عنهم. عطاء نصب علی المصدر، ای اطلعوا عطاء، قال وکیع کفرت الجهمیة باربع آیات من کتاب اللَّه عز و جل فی وصف نعیم الجنة قوله: لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ قالوا تقطع و تمنع. و قوله: أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها قالوا: لا یدوم. و قوله: ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ قالوا: لا یبقی. و قوله: عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ قالوا: یجذ و یقطع.

فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ المریة، الشک، و الفعل منه: امتری و تماری و ماری غیره مماراة و مراء، در معنی این آیت سه قول گفته‌اند: یکی آنست که لا تشک ان عبادة ما یعبدونه ضلال، ای محمد نگر بگمان نباشی که پرستش این بتان که قریش آن را می‌پرستند ضلال است و گم‌راهی. دیگر معنی لا تشکّ انها تقلید لآبائهم و اقتداء منهم بهم، بگمان مباش که ایشان باین عبادت بتان تقلید پدران خویش میکنند و بر پی اسلاف خویش می‌روند. قول سوم آنست که کفار دو فرقت‌اند، فرقتی نفی صانع میکنند، و بوجود صانع بهیچ حال اقرار نمی‌دهند، و فرقتی بوجود صانع اقرار میدهند اما با وی انباز می‌گیرند و بتان و طواغیت را می‌پرستند، میگوید: لا تشک فی انّ هؤلاء فی الکفر کهؤلاء نگر بگمان نباشی که اینان همه در کفر یکسان‌اند و هر دو فرقت گمراهند ما یَعْبُدُونَ إِلَّا کَما یَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ ای هم کآبائهم فی الکفر و التقلید. و قوله: کَما یَعْبُدُ یعنی کما کان یعبد فحذف لانّ قَبْلُ یدل علیه وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ حظّهم غَیْرَ مَنْقُوصٍ یعنی حظهم من الرزق. و قیل: من الخیر و الشرّ. و قیل: من العذاب.

روی اوسط بن عمرو البجلی قال: قدمنا المدینه فالفیت ابا بکر علی المنبر یخطب الناس فسمعته یقول‌ قام فینا رسول اللَّه (ص) قال سألوا اللَّه العافیة فانّه لم یعط احد افضل من معافاة بعد یقین و ایاکم و الریبة فانه لم یؤت احد اشد من ریبة بعد کفر.

وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ هذا تسلیة للنّبی (ص) ب: موسی و ما کان یلقاه من قومه من تکذیبهم ایّاه و اختلافهم فی التوریة میگوید: موسی را تورات دادیم و اهل تورات در آن دو گروه گشتند قومی بوی ایمان آوردند و استوار گرفتند و قومی کافر شدند و دروغ زن گرفتند، ایشان با تورات همان کردند که قوم تو با قرآن. گفته‌اند: این اختلاف ایشان بعد از بعثت مصطفی است یعنی اختلف من بعد ما اتاهم محمد، فی تصدیق ما نزّل فیها من خبر نبوّة محمد وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ بتأخیر العذاب عن امّة محمد الی یوم القیامة لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ یعنی لاهلکوا فی الدّنیا و فرغ من عذابهم. و قیل: وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ بتأخیر العذاب عن اهل الکتاب لاهلکوا حین اختلفوا فی التوریة وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ای من التوریة. و قیل: من القرآن مُرِیبٍ ذی ریب موقع فی الرّیب و التّهمة وَ إِنَّ کُلًّا لَمَّا بتشدید إِنَّ و تخفیف «لما» قرائت بو عمر و کسایی و یعقوب است و باین قرائت «ما» بمعنی من است چنان که اهل حجاز گویند: سبحان ما سبّح له الرّعد، ای من سبّح الرّعد و لام در «لما» لام تأکید است که در خبر «ان» شود و لام لَیُوَفِّیَنَّهُمْ لام قسم محذوف مضمر است، و التقدیر: و اللَّه لیوفینهم. میگوید: همه که دشمنان‌اند کتابی و مشرک همه آنست که حقّا که بایشان خواهد سپرد جزای کردارهای ایشان خداوند تو. و روا باشد که «ما» زیادت باشد زیدت بین اللّامین لیفصل بینهما کراهة اجتماعها. ابن کثیر و نافع إِنَّ کُلًّا لَمَّا هر دو بتخفیف خوانند و این هم بر معنی قرائت اوّل است و اصل ان «ان» بوده فخففت و بقی عملها. شامی و حمزه و حفص إِنَّ کُلًّا لَمَّا نون و میم هر دو بتشدید خوانند، و الوجه انّ الاصل فیه: و انّ کلّا لمن ما لیوفینّهم، فوصلت «من» الجارة بما فانقلبت النّون میما للادغام فاجتمعت ثلاث میمات فحذفت احدیهنّ فبقی لَمَّا بالتشدید و «ما» بمعنی من کما ذکرنا و اسم لجماعة النّاس کما قال تعالی: فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ ای من طاب. و المعنی: و انّ کلّا لمن الّذین لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ و قرائت ابو بکر از عاصم إِنَّ کُلًّا بتخفیف نون است و «لما» بتشدید میم، و الوجه انّ «ان» علی ما سبق من انها مخفّفة من الشدیدة و لما علی ما ذکرنا من انّ اصله من ما و اللّام هی الّتی تدخل علی خبر «ان» و اللّام فی لَیُوَفِّیَنَّهُمْ هی اللام القسم علی ما سبق فی الجمیع، و التّقدیر: و ان کلّا لمن ما و اللَّه لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ و «ما» بمعنی «من» کما ذکرنا. و یجوز ان یکون «ان» للجحد، بمعنی: «ما» و انتصاب کُلًّا بنزع الخافض، و التّقدیر: و ان من کلّ، و «لما» بمعنی: الّا، و المعنی: ما کلّ من المؤمن و الکافر و البرّ و الفاجر الّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ کقوله: إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْها حافِظٌ ای ما کلّ نفس الّا علیها حافظ إِنَّهُ بِما یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ یعلم الصّالح منهم و غیر الصّالح.

فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ هذا الکلام هاهنا و فی سورة حم شامل کلّ امر خوطب به رسول اللَّه (ص) فی القرآن و خارجه، یقول: استقم یا محمد کما امرک ربّک و بلّغ الرّسالة و ادع النّاس الی الایمان باللّه، میگوید: راست باش و راست زی بر بردباری و هشیاری و مردی و مردمی و جوانمردی و خدا ترسی و خدا پرستی پیغام برسان و خلق بر دین حقّ خوان. و قیل: استقم علی القرآن و لا تشرک بی شیئا و توکّل علیّ فیما ینوبک.

قال: السدی الخطاب للنبیّ و المراد به امّته و قال ابن عبّاس: ما نزلت علی رسول اللَّه (ص) فی جمیع القرآن آیة کانت اشد و لا اشقّ علیه من هذه الایة، و لذلک قال لاصحابه، حین قالوا لقد اسرع الیک الشیب، فقال: شیّبتنی سورة هود وَ مَنْ تابَ مَعَکَ یعنی من اسلم و آمن بک فلیستقیموا وَ لا تَطْغَوْا ای لا تجاوزوا امر اللَّه إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ یعلم اعمالکم فیجازیکم علیه.

وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا ای لا تمیلوا الیهم و لا تطمئنّوا الی قولهم و لا تداهنوهم من قوله: وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ و قیل: الرّکون الی الظلمة الرّضا بعمل الظّلمة، ای لا ترضوا باعمالهم فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ و یقال: لا تصاحب الاشرار فانّ ذلک یحرمک صحبة الاخیار. تقول: رکن الیه یرکن رکنا و رکن یرکن رکونا.

و قال قوم: رکن یرکن، و هی شاذّة نادرة و افصح اللّغات: رکن یرکن، و الرّکن ناحیة من الجبل او الحائط قویّة. و بدانکه مسّ در قرآن بر سه وجه است: یکی بمعنی اصابت چنان که درین آیت گفت: فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ ای یصیبکم لفحها. و در سورة الاعراف گفت: مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ ای اصاب آباءنا الشدّة و الرّخاء.

و در سورة ص گفت: مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ ای اصابنی و در سورة الحجر گفت: لا یَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ ای لا یصیبهم. و در آل عمران گفت: إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ ای ان تصبکم. وجه دوم مسّ بمعنی جماع، کقوله: فی البقرة ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ یعنی ما لم تجامعوهن وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ. و فی الاحزاب ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ یعنی من قبل ان تجامعوهنّ. وجه سوم مسّ است بمعنی خبل، و ذلک فی قوله تعالی: الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ، قوله: وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ اعوان یمنعونکم من عذاب اللَّه ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ حال و لیس بعطف ای حالکم حینئذ هذا.

وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ میگوید: بپای دار نماز بر دو گوشه روز یک طرف نماز بامداد و یک طرف نماز دیگر وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ یعنی نماز شام و خفتن. این قول حسن است، مجاهد گفت: طَرَفَیِ النَّهارِ نماز بامداد است و پیشین و دیگر وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ شام و خفتن تا هر پنج نماز جمع کند، مقاتل گفت: صلاة الفجر و الظّهر طرف و صلاة العصر و المغرب طرف وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ العشاء الآخرة.

ازهری گفت: طَرَفَیِ النَّهارِ، غدوّه و عشیّه فصلاة الفجر فی احد الطّرفین و صلاة الظّهر و العصر فی الطّرف الآخر و تسمّیان صلوتی العشی وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ، ای ساعات اللّیل من اوله و فیها المغرب و العشاء الآخرة، و انما سمّیت الساعات التی فی اوّل اللیل زلفا، لقربها من النّهار واحدتها زلفة مثل غرفة و غرف و رکبة و رکب. و نصب طرفی و زلفا علی الظّرف کما تقول: جئت طرفی النّهار و اوّل اللّیل. و قیل: یعنی صلوتی العشاء لزلفة احدیهما من الأخری و قربها منها.

إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ یعنی ان الصلوات الخمس. یکفّرن ما بینهنّ من الخطایا الصغائر. و عن ابی عثمان قال: کنت مع سلمان تحت شجرة فاخذ غصنا منها یابسا فهزّه حتّی تحاتّ ورقه. ثم قال لی سلمان: الا تسئلنی لم افعل هذا؟ فقلت: و لم تفعله؟ قال: انّ المسلم اذا توضأ ثمّ احسن الوضوء ثمّ صلّی الصلوات الخمس تحاتّ خطایاه کما تحاتّ هذا الورق. ثمّ تلا هذه الآیة: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ الآیة.

و روی انّ ابا الیسر عمرو بن غزیة الانصاری کان یبیع التمر، فاتته امراة تبتاع تمرا، فقال: انّ فی البیت تمرا اجود منه فهل لک فیه؟ قالت: نعم. فذهب بها الی بیته، فضمها الی نفسه و قبّلها. فقالت: اتّق اللَّه. فترکها و ندم علی هذا فاتی النبی (ص) و قال: یا رسول اللَّه ما تقول فی رجل راود امرأة عن نفسها. و لم یبق شیئا مما یفعل الرّجال بالنّساء الّا رکبه غیر انه لم یجامعها. فقال: عمر لقد سترک اللَّه لو سترت علی نفسک، و لم یرد علیه رسول اللَّه (ص) و قال: انتظر فیه امر ربی، و حضرت صلاة العصر فصلی النبی ص العصر فلمّا فرغ اتاه جبرئیل ع بهذه الآیة فقال النبی (ص) این ابو الیسر؟ فقال: ها انا ذا یا رسول اللَّه، قال: أ شهدت معنا هذه الصلاة؟ قال: نعم. قال: اذهب فانّها کفّارة لما عملت. فقال عمر: یا رسول اللَّه أ هذا له خاصة ام لنا عامّة؟ فقال: بل للنّاس عامة.

و روی انّ رسول اللَّه (ص) رأی رجلا یقول: اللّهم اغفر لی و ما اراک تغفر، فقال النبی ص: ما اسوء ظنّک بربّک. فقال: یا رسول اللَّه انّی اذنبت فی الجاهلیة و الاسلام فقال: (ص) ما فی الجاهلیة فقد محاه الاسلام و ما فی الاسلام تمحوه الصلوات الخمس، فانزل اللَّه تعالی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ‌ و روی عن النبی (ص) قال: مثل الصلوات الخمس مثل نهر جار غمر علی باب احدکم یغتمس فیه کلّ یوم خمس مرّات فما ذا یبقین من درنه.

و قیل: الْحَسَناتِ فی هذه الایة قول العبد «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر» ذلِکَ ای هذا الّذی ذکرنا.

و قیل: القرآن ذِکْری‌ لِلذَّاکِرِینَ وعظ للمتّعظین.

وَ اصْبِرْ یا محمد علی ما یصیبک من اذی قومک و استعن علی ما امرت به بالصبر فانّ بالصبر تنال درجة المحسنین. و قیل و اصبر علی الصلاة فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ای المصلّین. هو کقوله: وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها.

فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ ای هلّا کان، و هو موضوع للتحضیض و یختص بالفعل أُولُوا بَقِیَّةٍ البقیّة الباقی من الشی‌ء ای من بقیت له بقیة من الرأی و العقل‌ و التمییز و البصیرة فیعرف الحقّ من الباطل و الصواب من الخطأ. و قیل: أُولُوا بَقِیَّةٍ اصحاب جماعة تبقی من نسلهم، و المعنی: لو کان منهم من هذه صفته لما نزل بهم العذاب إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ این استثناء منقطع است ای لکن قلیلا منهم انجیناهم لانهم کانوا بهذه الصفة. میگوید: هر قرنی از پیشینان و هر قومی که در میان ایشان زیرکان بودند که می‌باز زدند از فساد آن قوم را عذاب نکردیم و آن اندک قوم بودند چرا آن دیگران قومها که عذاب کردیم در میان ایشان هم زیرکان نبودند که ایشان را باز زدندی از فساد تا ما ایشان را عذاب نکردیمی وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِیهِ ای اتّبع الظلمة ما نعموا فیه من لذات الدنیا و آثروه و نسوا الآخرة.

و معنی اترفوا مکّنوا من التّرفة و هی التنعّم، ای آثروا ذلک علی طاعة اللَّه فهلکوا وَ کانُوا مُجْرِمِینَ کافرین.

وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ ای بظلم من اللَّه وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ مؤمنون محسنون، این یک قول آنست که در نوبت اول رفت. معنی دیگر: وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ منهم، ای بعضهم و الاکثر علی الصلاح، خداوند تو بر آن نیست که اهل شهری هلاک کند بآنکه قومی از ایشان ظلم کنند چون بیشترین ایشان بر صلاح باشند. سه دیگر قول آنست که ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ بشرک منهم وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ فی المعاملات فیما بینهم یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و لا یظلم بعضهم بعضا، میگوید: خداوند تو آن را نیست و نخواهد که اهل شهری را هلاک کند بشرک و کفر ایشان چون در معاملات با یکدیگر انصاف و عدل نگه دارند و بر یکدیگر ظلم نکنند و امر معروف و نهی منکر بپای دارند از بهر آنکه مکافات کفر و شرک آتش دوزخ است و مکافات ظلم و تعدی در شرک اهلاک و عذاب دنیا. و لهذا قال ابن عباس: لم یهلک اللَّه قریة بالشرک حتی انضاف الیه ظلم بعضهم بعضا.

و قال بعضهم: الصلاح فی ثلاثة اشیاء فی اکل الحلال و اتّباع السنن و مخالفة الهوی.

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً مسلمین کلّهم و لکن لم یشاء کذلک، اگر اللَّه خواستی خلق همه مسلمانان بودندی بر دین راست و ملت درست. همانست که جای دیگر گفت: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی‌ اگر اللَّه خواستید همه را راه نمودید و هدایت دادید لکن نخواست و این حکم در ازل نکرد که ایشان را مختلف آفرید بر ملّتها و دینهای پراکنده جدا جدا خواهند بود از جهودی و ترسایی و گبرکی.

إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ الا من عصم ربک برحمته فهداه الی الایمان فانه ناج من الاختلاف بالباطل، مگر کسی که اللَّه برحمت خویش او را ازین اختلاف باطل معصوم دارد، و او را براه حقّ و دین اسلام راه نماید، آن گه گفت: وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ یعنی اهل الاختلاف للاختلاف و اهل الرحمة للرحمة، خلق که آفرید اختلاف را و رحمت را آفرید، قومی رحمت را آفرید، نیکبختان‌اند سزای بهشت، قومی اختلاف باطل را آفرید، بدبختان‌اند سزای دوزخ، ایشان را چنین آفرید تا درست شود آنچه گفت: فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ ای حکمه السابق فی اهل النار انه یملأ جهنم مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ ای منهما لا من احدهما و لیس ذلک للاحاطة، و قیل: من عصاة الجنّة و الناس اجمعین فیکون للاحاطة.

وَ کُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ کلا منصوب بنقصّ ما نُثَبِّتُ موضعه نصب لانه بدل عن کلّ، یعنی نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ و نقوی به قلبک فتطیب به و تصبر صبرهم، ای فلا تجزع من تکذیب قومک و اسلک سبیل الرسل قبلک فی الصّبر علی امر ربک. میگوید: ای محمد قصه‌های پیشینیان، و آئین رفتگان و اخبار پیغامبران، بر تو خواندیم تا بدانی که آن پیغامبران همه بر بلا و اذای قوم خویش چون صبر کردند و در آخر نصرت و قوّت ما چه دیدند آن را کردیم و بر تو قصه‌ها خواندیم تا دل قوی داری و از اذای دشمنان و طعن بیگانگان بس ننالی و بر تکذیب ایشان صبر کنی و گوش بنصرت داری که ما در ازل حکم کرده‌ایم که پیغامبران خود را نصرت دهیم إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ‌ و در بیان این قصه‌ها حجت روشن است، و دلالت تمام بر صحت نبوت و صدق رسالت‌ مصطفی (ص) که وی پیغامبر امّی بود هرگز بمعلمی نارفته، و مؤدّبی ندیده، و هیچ کتاب ناخوانده و نه هیچ چیز نوشته، و آن گه اخبار پیشینیان و سیر ملوک و اقاصیص امم چنان بیان میکرد و از همه خبر میداد و آنچه در طوق بشر نباشد که از ذات خود بر سازد اظهار میکرد و بر زبان می‌راند و فصحای عرب و زیرکان عالم همه از آن عاجز گشته، عاقل چون در نگرد داند که این صنعت بشر نیست، جز وحی پاک نیست، و جز رسالت خداوند و نامه وی بر زبان جبرئیل نیست، و رسالت و نبوت وی جز صدق و راستی نیست، صفت امّی در حقّ عالمیان نقص بود در حق وی هنر آمد تا لا جرم او را باین صفت جلوه کردند که: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ، قوله: ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ این تثبیت و تسکین دل مصطفی (ص) نه از آن است که در وی شکی بود لکن هر جای که دلالت قوی‌تر و برهان بیشتر آن کار و آن حکم در دل ثابت‌تر، و دل بوی آرمیده‌تر، هم چنان که ابراهیم گفت (ص): وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ ای ما جاءک فی هذه السورة الحق مع ما جاءک من الحق فی سائر القرآن هر چه بمصطفی فرو آمد. از قرآن و پیغام همه حقّ است و راست و پاک و نیکو، امّا این سورت بذکر مخصوص کرد که درین سورت اقاصیص انبیا است و مواعظ فراوان و ذکر بهشت و دوزخ و تحقیق تأکید را گفت: درین سورت همه راستی آمد بتو و درستی و این دلیل نیست که بیرون ازین حقّ نیست هم چنان که کسی سخن شنود از کسی گوید: هذا حقّ، فلیس یجب من هذا ان یکون ما سواه باطلا. فکذلک فی قوله: وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ. و قیل: جاءک فی هذه الدّنیا، ای النبوّة. وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْری‌ لِلْمُؤْمِنِینَ عبرة لمن اعتبر تذکّر لمن تذکّر.

وَ قُلْ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلی‌ مَکانَتِکُمْ قرأ ابو بکر «مکاناتکم» بالجمع إِنَّا عامِلُونَ.

وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ هذا امر تهدید و وعید، ای اعملوا ما انتم عاملون علی غیر ما انتم علیه و انتظروا ما یعدناکم الشیطان انّا منتظرون ما یعد ربّنا من النّصر.

قیل: هو منسوخ بآیة السّیف.

وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ خزائنهما، و قیل: جمیع ما غاب عن العباد، و قیل: غیب نزول العذاب من السّماء، و قیل: ما اشتملت علیه السّماوات و الارض وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فی المعاد فلا یبقی لاحد فیه ملک و لا امر. قرأ نافع و حفص یُرْجَعُ الْأَمْرُ بضمّ الیاء و فتح الجیم ای یرد، فاعبده وحده و اطعمه لانّه مستحقّ العبادة و الطّاعة، و توکّل علیه، ثق به، و فوّض امرک الیه وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ یقول: هو عالم بما یعمل الخلق اجمعون یجزی المحسن باحسانه و المسی‌ء باساءته. قرائت مدنی و شامی و حفص و یعقوب تَعْمَلُونَ به تاء است میگوید: اللَّه ناآگاه نیست از آنچه شما می‌کنید نیکی از نیکان شما می‌داند، و آن را پاداش دهد، و بدی از بدان شما می‌داند، و می‌بیند و آن را جزا دهد. باقی به یاء خوانند معنی آنست که: اللَّه غافل نیست از آنچه دشمنان می‌کنند، این آیت از جوامع الکلم است، در آن ایجاز لفظ است، و حسن نظم، و کثرت معانی، و اشارت ببدایت و نهایت. میگوید: علم آسمان و زمین و هر چه در آن، و علم همه گذشتها و بودنیها خدایراست در بدایت و نهایت، ملک و ملک همه ویراست قدرت وی همه را شامل و حکم وی بر همه نافذ، آفریدگان همه رهی و بنده او، بر همه واجب است و لازم عبادت و طاعت که مالک همه بحقیقت او، بازگشت همه کار و همگان بدو، کردار بندگان نیک و بد امروز بمشیّت و خواست او، فردا هر کسی را جزای کردار از ثواب و عقاب او، روی عن کعب الاحبار انّه قال: خاتمة التوریة هذه الآیة.

۹ - النوبة الاولى: قوله تعالی: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً درین نشانی است، لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ او را که از عذاب آن جهانی ترسان است، ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ آن روز روزی است که آن را مردمان فراهم خواهند آورد، وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ (۱۰۳) و آن روز روزی است که داور و داده و دادخواه حاضر.۹ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ یحیی معاذ گفت: روزها پنج است، یکی روز مفقود دیگر روز مشهود سیوم روز مورود چهارم روز موعود پنجم روز ممدود، امّا روز مفقود روز دینیه است که بر تو گذشت وفایت شد و با تو جذر حسرت و تلهّف‌ در فوات آن نماند، دریافت آن را درمان نه، و با پس آوردن آن ممکن نه، و اگر گویی امروز تدارک کنم امروز را خود حقّی است که جز حقّ خویش را در آن جایگیر نه، با تو جز ازین نماند که گویی «یا حَسْرَتی‌ عَلی‌ ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ» و ربّ العزّة آن کند که خود خواهد، اگر بیامرزد فضل آن دارد، و فضل از وی سزا است، و اگر عقوبت کند بعدل کند، و عدل وی راست. امّا روز مشهود این روز است که تو در آنی، اگر خود را دریابی و عمل کنی، و سفر آخرت را زادی برگیری، و مقام رستاخیز را عدّتی بسازی، وقت آن یافته‌ای بغنیمت‌دار، و ببیداری و هشیاری کار خود بساز پیش از آنکه روز بسر آید، و وقت در گذرد و کوش تا امروز از دی ترا به بود که مصطفی (ص): گفته مغبون کسی است که دی و امروز او را یکسان است‌ «من استوی یوماه فهو مغبون».

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً ای انّ فی ذلک الّذی نزل بالامم المهلکة من انواع العذاب، لعبرة لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ اعتقد صحته و وجوده. و قیل: «لآیة» ای علامة انّ اللَّه ینجز وعده للمؤمنین و للانبیاء ان ینصرهم ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ یحشر الخلائق کلهم فیه و لیس یوم بهذه الصفة الا یوم القیمة وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ یشهده اهل السماوات و الارضین. و فی تفسیر شاهد و مشهود ان الشاهد محمد (ص) و المشهود یوم القیامة قال مقاتل: یشهده الربّ عز و جلّ فی ملائکته لعرض الخلائق و حسابهم. و فی الخبر الصحیح عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): «یجمع اللَّه الخلق یوم القیمة فی صعید واحد ثم یطلع علیهم رب العالمین فیقول یتّبع کل انسان ما کان یعبد و یبقی المسلمون فیطلع علیهم و یعرفهم نفسه، ثم: یقول انا ربکم فاتبعونی.
هوش مصنوعی: در این آیه آمده است که وقایع هولناکی که برای اقوام گذشته اتفاق افتاده، نشانه‌ای است برای کسانی که از عذاب آخرت می‌ترسند و به آن باور دارند. همچنین این نشانه‌ای است که خداوند به مؤمنان و پیامبرانش وعده نصرت می‌دهد. در روز قیامت، همه مردم در یکجا جمع می‌شوند و فقط آن روز به این صورت است. این روز، روزی است که هم اهل آسمان و هم اهل زمین آن را مشاهده می‌کنند. در تفسیر کلمه «شاهد» اشاره شده که پیامبر اسلام (ص) شاهد است و «مشهود» روز قیامت است. همچنین به نقل از ابی هریره گفته شده که پیامبر (ص) فرمودند: در روز قیامت، خداوند تمامی خلایق را در یک مکان جمع می‌کند و خود را به آن‌ها معرفی می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد که از او پیروی کنند.
وَ ما نُؤَخِّرُهُ الی الیوم المذکور إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ سنوه و شهوره و ایامه و ساعاته میگوید: ما روز قیامت با پس نمی‌داریم مگر هنگامی شمرده را یعنی که: سالها و ماهها و روزها و ساعتها از آن روز که دنیا بیافریدیم تا وقت قیامت همه شمرده‌ایم و دانسته، و در علم قدیم خود مقرر کرده، و نام زده شده، و از خلق پوشیده داشته، که چند سال و چند ماه و چند روز و چند ساعت بخواهد گذشت تا پس قیامت بود، چون آن روزگار بسر آید قیامت بود که یک ساعت در پیش نیفتد و با پس نبود. و قیل: ان ذلک الوقت سبعة آلاف سنة منذ خلق اللَّه الدنیا الی ان تنقضی.
هوش مصنوعی: ما روز قیامت را به تأخیر نمی‌اندازیم مگر به اندازه‌ای مشخص، یعنی سال‌ها، ماه‌ها، روزها و ساعت‌ها از زمانی که دنیا خلق شد تا روز قیامت، همه به دقت شمرده شده و در علم ازلی ما مشخص گشته است. این زمان، برای ما معین و پنهان از خلق است و مشخص است که چقدر زمان باید بگذرد تا روز قیامت فرارسد. هنگامی که آن زمان به پایان برسد، قیامت خواهد بود و هیچ تأخیری در آن وجود ندارد. برخی گفته‌اند که این زمان، هفت‌هزار سال از زمان خلقت دنیا تا پایان آن است.
«یوم یأتی» اثبت الیاء مکی و یعقوب وصلا و وقفا، مدنی و ابو عمرو و الکسائی، وصلا و حذفها الباقون فی الحالین، و اثباتها و حذفها لغتان، تقول العرب: لا ادر، فتحذف الیاء و تجتزی بالکسرة و ذلک لکثرة الاستعمال، و الاجود فی النحو اثبات الیاء. گفته‌اند یَوْمَ یَأْتِ این یَوْمَ بمعنی حین است، ای حین یاتی ذلک الیوم الذی یجمع فیه الخلائق لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ ای لا تتکلم نفس فیه و لا تنفع من شفاعة او وسیلة إِلَّا بِإِذْنِهِ تبارک و تعالی. میگوید: روز رستاخیز روزی صعب است، و هول آن عظیم، هیچ کس زهره ندارد که سخن گوید در آن روز، و نه هیچ کس شفاعت کند، یا و سیلتی بر سازد مگر بدستوری اللَّه. همانست که جایی دیگر گفت: لا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ و روا باشد که از درازی روز قیامت در آن مواطن و مواقف بود در بعضی مواقف سخن گویند چنان که گفت: وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ و در بعضی نگویند چنان که گفت لا یَنْطِقُونَ وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ.
هوش مصنوعی: در این متن به موضوع روز قیامت و شرایط آن اشاره شده است. گفته می‌شود که در آن روز، هیچ کس جرأت صحبت کردن نخواهد داشت و هیچ شفاعتی بدون اجازه خداوند مؤثر نخواهد بود. روز قیامت روز سختی است و ترس و هراس آن بسیار بزرگ است. نقطه‌نظری درباره تأکید بر اثبات یا حذف حرف "یاء" در عبارت "یوم یأتی" نیز وجود دارد که به زبان عربی مربوط می‌شود و در نهایت، به این نکته اشاره می‌کند که در برخی موقعیت‌ها افراد ممکن است صحبت کنند و در برخی دیگر اجازه سخن گفتن نخواهند داشت.
لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ و آن گه در آن روز خلق دو گروه باشند گروهی اهل شقاوت که در ازل شقی بودند و گروهی اهل سعادت که در ازل سعید آمدند فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ کتبت علیه الشقاوة و منهم سعید کتبت علیه السعادة.
هوش مصنوعی: هیچ کس بدون اجازه او سخن نخواهد گفت و در آن روز انسان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: گروهی که اهل شقاوت هستند و از ابتدا شقاوتمند بوده‌اند و گروهی که اهل سعادت هستند و از ابتدا سعادت‌مند آمده‌اند. از این میان، برخی شقاوتمند هستند که برای آن‌ها شقاوت نوشته شده و برخی سعادت‌مند هستند که برای آن‌ها سعادت رقم خورده است.
روی عن عمر قال: لمّا نزلت: فمنهم شقی و سعید، قلت: یا رسول اللَّه فعلام نعمل اذا علی شی‌ء قد فرغ منه ام علی علی شی‌ء لم یفرغ منه؟ قال: بل علی شی‌ء قد فرغ منه یا عمر و جرت به الاقلام و لکن کلّ میسّر لما خلق له.
هوش مصنوعی: عمر گفت: وقتی این آیه نازل شد که برخی شقی و برخی سعید هستند، به پیامبر گفتم: ای رسول خدا، ما بر چه چیزی کار کنیم؟ آیا بر چیزی که تمام شده است، یا بر چیزی که هنوز تمام نشده؟ پیامبر فرمود: نه، شما بر چیزی که تمام شده کار می‌کنید و قلم‌ها بر آن جاری گردیده‌اند، اما هر کس به آنچه برایش مقدر شده، آسان خواهد شد.
فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ الزفیر اول نهیق الحمار و الشهیق آخره، شبّه اصواتهم فیها بانکر الاصوات قال ابو العالیة الزفیر فی الحلق ‌و الشهیق فی الصدر و الزفیر اصله من المزفور و هو الشدید الخلق، و الشهیق اصله الطول من الجبل الشاهق.
هوش مصنوعی: افرادی که در زندگی شقاوت و بدبختی را تجربه کرده‌اند، در آتش عذاب خواهند بود و در آنجا صدای ناله و فریاد خواهند داشت. صدای ناله آنها شبیه ناله‌های الاغ است و فریاد آنها در واقع گویی از عمق سینه و با شدت بیشتری است. ناله به معنای صدای قوی و عمیق است و فریاد به معنی صدای بلند و کشیده ناشی از درد و عذاب.
خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ و گفته‌اند سماوات اینجا اطباق دوزخ است و ارض ادراک آن. و در دیگر آیت سماوات اطباق بهشت است و ارض تربت آن، و مستقیم‌تر وجه آنست در هر دو که آن کنایت است از تابید بر مذهب عرب که گویند: لا اکلّمک و لا افعل ذلک ما ذرّ شارق، و طلع کوکب، و هبّت ریح، و حتی یعود اللبن فی الضرع، و حتی یعود امس، و یبیض الغراب، و حتی یرجع السهم علی فوقه. و منه قول الشاعر:
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که افراد در جهنم تا زمانی که آسمان‌ها و زمین وجود دارند، در آنجا خواهند ماند. گفته شده که "سماوات" به معنای لایه‌های جهنم و "ارض" به معنای درک آن است. همچنین در آیات دیگر، "سماوات" به لایه‌های بهشت و "ارض" به معنای خاک آن تعبیر شده است. این برداشت به سنت عربی اشاره دارد که می‌گوید برخی چیزها تا زمانی که شرایط خاصی وجود دارد، اتفاق نخواهند افتاد، مانند وقوع روز، ظهور ستاره، وزش باد و موارد دیگر. در پایان، به شعرایی اشاره شده که این مفهوم را بیشتر تبیین می‌کنند.
ترجّی الخیر و انتظری ایابی
اذا ما القارظ العنزی آبا
هوش مصنوعی: منتظر خیر باشید و صبر کنید تا زمانی که قهرمانانه‌ای از قبایل عزنی به شما برگردد.
و قال امرؤ القیس: و انی مقیم ما اقام عسیب باین همه درازی روزگار خواهند و معنی ابد. آن گه گفت: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ این «ما» بمعنی من است یعنی الّا من شاء ربک، و هم قوم موحدون یخرجون من النّار و یدخلون الجنة. میگوید: جاوید در دوزخ باشند همیشه مگر قومی موحدان گنه کاران که پس از آن که عذاب چشیدند اللَّه خواست که ایشان را از دوزخ بیرون آرد و ببهشت فرستد که شقاوت ایشان بحکم ازل ابدی نبود و بر وفق این خبر مصطفی است (ص).
هوش مصنوعی: امرؤ القیس می‌گوید که من در جایی خواهم ماند تا زمانی که علف تازه سبز باشد، یعنی به معنای ابدی بودن. سپس توضیح می‌دهد که «جز آنچه پروردگارت بخواهد»، در اینجا «ما» به معنای «من» است، یعنی فقط کسانی که پروردگارت بخواهد. او اشاره می‌کند که برخی از مؤمنان که گناهان کردند، پس از اینکه عذاب را تجربه کردند، خداوند اراده می‌کند که آن‌ها را از جهنم بیرون آورد و به بهشت برساند. بنابراین، عذاب دائمی برای آن‌ها قطعی نیست و این موضوع در حدیثی از پیامبر نیز تأیید شده است.
روی جابر بن عبد اللَّه قال قرأ رسول اللَّه (ص): فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا الی قوله: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ فقال (ص): «ان شاء اللَّه ان یخرج اناسا من الّذین شقوا من النّار فیدخلهم الجنة فعل»
هوش مصنوعی: جابر بن عبدالله نقل می‌کند که پیامبر (ص) آیه‌ای را خواند: «اما کسانی که شقاوت دارند... تا به اینجا که می‌فرماید: مگر آنچه را که پروردگارت بخواهد». سپس پیامبر (ص) فرمود: «اگر خدا بخواهد، ممکن است برخی از کسانی که شقاوت دارند را از آتش نجات دهد و به بهشت درآورد».
و قال (ص): «یخرج قوم من النّار بعد ما یصیبهم منها سفع فیدخلون الجنة فیسمیهم اهل الجنة الجهنمیین»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «گروهی از آتش خارج می‌شوند پس از آن که عذاب آن را تجربه کرده‌اند و به بهشت وارد می‌شوند؛ اهل بهشت آنها را جهنمی‌ها می‌نامند.»
و در دیگر آیت باین قول معنی آنست که: نیکبختان جاوید در بهشت باشند إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ من قدر مکث المعذبین فی النّار من الموحدین من لدن دخولها الی ان دخلوا الجنّة، مگر قومی از موحّدان که مدتی در آتش باشند و خداوند تو خواست که ایشان را بیرون آرد و ببهشت فرستد فهؤلاء لم یشقوا شقاء من یدخل النار علی التابید و لا سعدوا سعادة من لا تمسّه النّار. و فی ذلک ما روی عن ابن عباس قال: قوم من اهل الکبائر من اهل هذه القبلة یعذّبهم اللَّه بالنار ما شاء بذنوبهم ثم یأذن لهم فی الشفاعة فیشفع لهم المؤمنون فیخرجهم من النار فیدخلهم الجنة فسماهم اشقیاء حین عذّبهم فی النار. فقال: فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ حین اذن لهم فی الشفاعة اخرجهم من النّار و ادخلهم الجنّة و هم، هم قال: وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا یعنی بعد الشقاء الّذی کانوا فیه فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها (ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ) إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ یعنی الّذین کانوا فی النّار. قولی دیگر گفته‌اند که آسمانها و زمین آسمان دنیا و زمین دنیا است و «الا» بمعنی سوی است چنان که کسی گوید لو کان معنا رجل الا زید یعنی سوی زید لقاتلنا، اگر با ما مردی بودی بیرون ازین زید ما قتال کردیمی همچنین معنی آیت آنست که ایشان جاوید در آن باشند ما دام که این آسمانها و زمین بر پای است که نهایت دیدار شما است که از ابد خود همین دیدید بیرون از آن ابد جاودانه که در علم ما است و بخواست ما است که علم مخلوق بدان نرسد و هرگز منقطع نشود. و قال قتادة: تبدل هذه السماء و هذه الارض فالمعنی: خالدین فیها ما دامت السماوات تلک السماء و تلک الارض المبدلتان من هاتین.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده که انسان‌های نیکوکار و خوشبخت به بهشت خواهند رفت، مگر گروهی از مومنان که به دلیل گناهان خود مدتی در آتش عذاب خواهند شد. براساس گفته‌های ابن عباس، این گروه از اهل کبائر (گناهکاران بزرگ) هستند که پس از عذاب در آتش، با شفاعت مومنان نجات پیدا کرده و به بهشت وارد می‌شوند. در این میان، گروهی که به عذاب ابدی دچار شده‌اند، در آتش خواهند ماند، در حالی که نیکوکاران در بهشت جاویدان خواهند بود. همچنین برخی افراد بر این باورند که آسمان‌ها و زمین به دنیا مربوط می‌شوند و به نوعی به جاویدان بودن در بهشت اشاره دارند. بدان معنا که وجود این آسمان‌ها و زمین‌های مادی به هیچ وجه به عالم ماورایی دست نمی‌یابد.
و قیل: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ من زیادة اهل النار فی العذاب و اهل الجنة فی النعیم. و قیل: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ من کونهم فی مهلة الدنیا و فی التراب علی طول البلی و فی الموقف حتی تظهر النّار. و قیل: إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ و هو لا یشاء ان یخرجهم، یعنی لو شاء ان یرحمهم لقدر و لکنّه، لکنّه اعلمنا انهم خالدون ابدا.
هوش مصنوعی: این گفته بیان می‌کند که تنها آنچه خداوند بخواهد از افزایش عذاب برای اهل جهنم و نعمت برای اهل بهشت وجود دارد. همچنین گفته شده که ممکن است خداوند آنها را در مهلت دنیا، در خاک و در روز قیامت نگه دارد و تا زمانی که آتش جهنم نمایان شود، در انتظار بگذارند. گفته شده است که اگر خداوند بخواهد، می‌تواند به آنها رحم کند، اما او به ما اطلاع داده که آنها برای همیشه در عذاب باقی خواهند ماند.
روی ابو هریرة قال، قال رسول اللَّه (ص): «یؤتی بالموت یوم القیمة فیوقف علی الصراط فیقال یا اهل الجنة فیطلعون خائفین وجلین بان یخرجوا من مکانهم الذی هم به، ثم یقال: یا اهل النّار فیطلعون فرحین مستبشرین ان یخرجوا من مکانهم الذی هم به، فیقال لهم: هل تعرفون هذا؟ فیقولون: نعم، ربنا هذا الموت فیامر به فیذبح علی الصراط، ثم یقال للفریقین خلود لا تجدون فیها موتا ابدا.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، مرگ به صراط آورده می‌شود و از آنجا به مردم خطاب می‌شود. ابتدا به اهل بهشت گفته می‌شود که بیایند، و آنها با ترس و نگرانی از جای خود خارج می‌شوند. سپس به اهل جهنم گفته می‌شود که بیایند و آنها با شادی و خوشحالی از مکان خود خارج می‌شوند. از آنها پرسیده می‌شود آیا این را می‌شناسید؟ و آنها پاسخ می‌دهند: بله، این مرگ است. سپس به مرگ دستور داده می‌شود تا بر روی صراط ذبح شود و به هر دو گروه اعلام می‌شود که شما همیشه در اینجا خواهید ماند و هرگز مرگ نخواهید داشت.
وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا قرأ حمزة و الکسائی و حفص عن عاصم: سُعِدُوا بضم السین، و الوجه انه مبنی للمفعول به من قولهم: سعدت الرجل اسعده سعدا فهو مسعود، و یکون متعدیا لسعد کما یقال: خزنته فخزن هو، و قرأ الباقون سُعِدُوا بفتح السین، و الوجه انه فعل لازم مبنی للفاعل علی وزن فعل یقال سعد فلان یسعد سعادة فهو سعید، کما یقال شقی یشقی فهو شقی و السعد سبب الخبر کما ان ضده من النحس سبب الشر خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ ای غیر مقطوع عنهم. عطاء نصب علی المصدر، ای اطلعوا عطاء، قال وکیع کفرت الجهمیة باربع آیات من کتاب اللَّه عز و جل فی وصف نعیم الجنة قوله: لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ قالوا تقطع و تمنع. و قوله: أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها قالوا: لا یدوم. و قوله: ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ قالوا: لا یبقی. و قوله: عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ قالوا: یجذ و یقطع.
هوش مصنوعی: در این متن به دو خوانش متفاوت از واژه «سُعِدُوا» اشاره شده است. یکی از این خوانش‌ها در نظر دارد که این واژه به معنای «خوشبخت شده‌اند» با ضم سین باشد و دلالت بر فعلی دارد که متوجه شخصی دیگر است؛ به عبارت دیگر، شخصی دیگر را خوشبخت کرده‌اند. خوانش دیگر، با فتح سین این کلمه را نوعی فعل لازم در نظر می‌گیرد که به معنای «خوشبخت است» به کار رفته و به شخص معطوف می‌شود. سپس به توضیحاتی درباره جاودانگی در بهشت اشاره می‌شود و تأکید می‌شود که نعمت‌های بهشتی دائمی و بدون نقص هستند و این بر خلاف برخی اعتقادات نادرست است که می‌گوید نعمت‌ها محدود و مقطوع‌اند. در نهایت به چهار آیه‌ای اشاره می‌شود که بر دائمی بودن نعمت‌های الهی تأکید دارند و مخالفان آن‌ها را با استدلال‌های نادرستشان رد می‌کند.
فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ المریة، الشک، و الفعل منه: امتری و تماری و ماری غیره مماراة و مراء، در معنی این آیت سه قول گفته‌اند: یکی آنست که لا تشک ان عبادة ما یعبدونه ضلال، ای محمد نگر بگمان نباشی که پرستش این بتان که قریش آن را می‌پرستند ضلال است و گم‌راهی. دیگر معنی لا تشکّ انها تقلید لآبائهم و اقتداء منهم بهم، بگمان مباش که ایشان باین عبادت بتان تقلید پدران خویش میکنند و بر پی اسلاف خویش می‌روند. قول سوم آنست که کفار دو فرقت‌اند، فرقتی نفی صانع میکنند، و بوجود صانع بهیچ حال اقرار نمی‌دهند، و فرقتی بوجود صانع اقرار میدهند اما با وی انباز می‌گیرند و بتان و طواغیت را می‌پرستند، میگوید: لا تشک فی انّ هؤلاء فی الکفر کهؤلاء نگر بگمان نباشی که اینان همه در کفر یکسان‌اند و هر دو فرقت گمراهند ما یَعْبُدُونَ إِلَّا کَما یَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ ای هم کآبائهم فی الکفر و التقلید. و قوله: کَما یَعْبُدُ یعنی کما کان یعبد فحذف لانّ قَبْلُ یدل علیه وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ حظّهم غَیْرَ مَنْقُوصٍ یعنی حظهم من الرزق. و قیل: من الخیر و الشرّ. و قیل: من العذاب.
هوش مصنوعی: در این متن به موضوع شک و تردید اشاره شده است. نخست، گفته می‌شود که نباید در مورد عبادت کسانی که بت‌ها را می‌پرستند شک کرد، چرا که این نوع پرستش گمراهی است. همچنین، ذکر می‌شود که بسیاری از این افراد فقط پیروان عادات و رسوم پدران خود هستند و هیچ تفکر مستقلی در این زمینه ندارند. دو دسته از کافران نیز معرفی می‌شوند: یکی که وجود خالق را انکار می‌کنند و دیگری که به وجود خالق اعتقاد دارند اما در کنار او، بت‌ها را نیز می‌پرستند. در نهایت ذکر می‌شود که این افراد در کفر و گمراهی مثل هم هستند و همچون اجداد خود عمل می‌کنند. همچنین، به این نکته اشاره می‌شود که خداوند به آنها روزی و نصیب‌هایشان را بدون کم و کاست خواهد داد.
روی اوسط بن عمرو البجلی قال: قدمنا المدینه فالفیت ابا بکر علی المنبر یخطب الناس فسمعته یقول‌ قام فینا رسول اللَّه (ص) قال سألوا اللَّه العافیة فانّه لم یعط احد افضل من معافاة بعد یقین و ایاکم و الریبة فانه لم یؤت احد اشد من ریبة بعد کفر.
هوش مصنوعی: ابن عمرو البجلی می‌گوید: وقتی به مدینه رسیدیم، دیدم ابوبکر بر منبر نشسته و در حال سخنرانی برای مردم است. او را می‌شنیدم که می‌گفت: رسول اللَّه (ص) در میان ما فرمودند: از خداوند عافیت بخواهید، زیرا هیچ‌کس بهتر از عافیت بعد از ایمان دریافت نکرده است. همچنین از شک و تردید پرهیز کنید، زیرا هیچ‌کس بعد از کفر به اندازه شک و تردید مبتلا نشده است.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ هذا تسلیة للنّبی (ص) ب: موسی و ما کان یلقاه من قومه من تکذیبهم ایّاه و اختلافهم فی التوریة میگوید: موسی را تورات دادیم و اهل تورات در آن دو گروه گشتند قومی بوی ایمان آوردند و استوار گرفتند و قومی کافر شدند و دروغ زن گرفتند، ایشان با تورات همان کردند که قوم تو با قرآن. گفته‌اند: این اختلاف ایشان بعد از بعثت مصطفی است یعنی اختلف من بعد ما اتاهم محمد، فی تصدیق ما نزّل فیها من خبر نبوّة محمد وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ بتأخیر العذاب عن امّة محمد الی یوم القیامة لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ یعنی لاهلکوا فی الدّنیا و فرغ من عذابهم. و قیل: وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ بتأخیر العذاب عن اهل الکتاب لاهلکوا حین اختلفوا فی التوریة وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ای من التوریة. و قیل: من القرآن مُرِیبٍ ذی ریب موقع فی الرّیب و التّهمة وَ إِنَّ کُلًّا لَمَّا بتشدید إِنَّ و تخفیف «لما» قرائت بو عمر و کسایی و یعقوب است و باین قرائت «ما» بمعنی من است چنان که اهل حجاز گویند: سبحان ما سبّح له الرّعد، ای من سبّح الرّعد و لام در «لما» لام تأکید است که در خبر «ان» شود و لام لَیُوَفِّیَنَّهُمْ لام قسم محذوف مضمر است، و التقدیر: و اللَّه لیوفینهم. میگوید: همه که دشمنان‌اند کتابی و مشرک همه آنست که حقّا که بایشان خواهد سپرد جزای کردارهای ایشان خداوند تو. و روا باشد که «ما» زیادت باشد زیدت بین اللّامین لیفصل بینهما کراهة اجتماعها. ابن کثیر و نافع إِنَّ کُلًّا لَمَّا هر دو بتخفیف خوانند و این هم بر معنی قرائت اوّل است و اصل ان «ان» بوده فخففت و بقی عملها. شامی و حمزه و حفص إِنَّ کُلًّا لَمَّا نون و میم هر دو بتشدید خوانند، و الوجه انّ الاصل فیه: و انّ کلّا لمن ما لیوفینّهم، فوصلت «من» الجارة بما فانقلبت النّون میما للادغام فاجتمعت ثلاث میمات فحذفت احدیهنّ فبقی لَمَّا بالتشدید و «ما» بمعنی من کما ذکرنا و اسم لجماعة النّاس کما قال تعالی: فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ ای من طاب. و المعنی: و انّ کلّا لمن الّذین لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ و قرائت ابو بکر از عاصم إِنَّ کُلًّا بتخفیف نون است و «لما» بتشدید میم، و الوجه انّ «ان» علی ما سبق من انها مخفّفة من الشدیدة و لما علی ما ذکرنا من انّ اصله من ما و اللّام هی الّتی تدخل علی خبر «ان» و اللّام فی لَیُوَفِّیَنَّهُمْ هی اللام القسم علی ما سبق فی الجمیع، و التّقدیر: و ان کلّا لمن ما و اللَّه لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ و «ما» بمعنی «من» کما ذکرنا. و یجوز ان یکون «ان» للجحد، بمعنی: «ما» و انتصاب کُلًّا بنزع الخافض، و التّقدیر: و ان من کلّ، و «لما» بمعنی: الّا، و المعنی: ما کلّ من المؤمن و الکافر و البرّ و الفاجر الّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ کقوله: إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْها حافِظٌ ای ما کلّ نفس الّا علیها حافظ إِنَّهُ بِما یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ یعلم الصّالح منهم و غیر الصّالح.
هوش مصنوعی: ما به موسی کتاب (تورات) دادیم و در آن در میان پیروانش اختلاف به وجود آمد. برخی به آن ایمان آوردند و پایبند بودند و برخی دیگر کافر شدند و به دروغ‌گویی مشغول گشتند. آنها همان کار را با تورات کردند که قوم تو با قرآن انجام می‌دهند. این اختلاف پس از ظهور پیامبر اسلام اتفاق افتاد؛ یعنی بعد از آمدن محمد، در تصدیق آنچه نازل شده، اختلاف کردند. اگر وعده‌ای از پروردگارت در تأخیر عذاب امت محمد تا روز قیامت نبود، به زودی میان آنان قضاوت می‌شد و عذابشان در این دنیا فرامی‌رسید. همچنین اگر همان وعده در تأخیر عذاب اهل کتاب نبود، آنان در زمان اختلافشان در تورات نابود می‌شدند. هم‌اکنون نیز آنها در مورد آن، مشکوک و در تردید به سر می‌برند. در رابطه با این مسأله، کوشش شده تا نشان داده شود که همگی بالاخره جزای اعمال خود را از سوی پروردگار خواهند دید.
فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ هذا الکلام هاهنا و فی سورة حم شامل کلّ امر خوطب به رسول اللَّه (ص) فی القرآن و خارجه، یقول: استقم یا محمد کما امرک ربّک و بلّغ الرّسالة و ادع النّاس الی الایمان باللّه، میگوید: راست باش و راست زی بر بردباری و هشیاری و مردی و مردمی و جوانمردی و خدا ترسی و خدا پرستی پیغام برسان و خلق بر دین حقّ خوان. و قیل: استقم علی القرآن و لا تشرک بی شیئا و توکّل علیّ فیما ینوبک.
هوش مصنوعی: این جمله به پیامبر اسلام (ص) می‌گوید که باید در مسیر درست و راست قرار گیرد، همان‌طور که خداوند به او فرمان داده است. او باید رسالت خود را به درستی به دیگران منتقل کرده و مردم را به ایمان به خدا دعوت کند. همچنین تأکید می‌شود که او باید در زندگی‌اش که شامل صبر، آگاهی، شجاعت و تقوای الهی است، استقامت داشته باشد و به اصول دین پایبند بماند. در نهایت، از او خواسته می‌شود که به قرآن عمل کند و به خداوند توکل کند.
قال: السدی الخطاب للنبیّ و المراد به امّته و قال ابن عبّاس: ما نزلت علی رسول اللَّه (ص) فی جمیع القرآن آیة کانت اشد و لا اشقّ علیه من هذه الایة، و لذلک قال لاصحابه، حین قالوا لقد اسرع الیک الشیب، فقال: شیّبتنی سورة هود وَ مَنْ تابَ مَعَکَ یعنی من اسلم و آمن بک فلیستقیموا وَ لا تَطْغَوْا ای لا تجاوزوا امر اللَّه إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ یعلم اعمالکم فیجازیکم علیه.
هوش مصنوعی: گفته شده که این آیاتی که نازل شده، خطاب به پیامبر (ص) است و منظور از آن، امت اوست. ابن عباس اظهار می‌کند که هیچ آیه‌ای از قرآن به اندازه این آیه بر پیامبر (ص) سخت نبوده است. به همین خاطر، زمانی که صحابیان گفتند که موهایش به سرعت سپید شده، او پاسخ داد که سوره هود او را به سفیدی مو دچار کرده است. در این سوره آمده که کسانی که با تو ایمان آورده و مسلمان شده‌اند، باید استقامت کنند و از فرمان خدا تجاوز نکنند. خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است و شما را به سبب اعمالتان پاداش خواهد داد.
وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا ای لا تمیلوا الیهم و لا تطمئنّوا الی قولهم و لا تداهنوهم من قوله: وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ و قیل: الرّکون الی الظلمة الرّضا بعمل الظّلمة، ای لا ترضوا باعمالهم فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ و یقال: لا تصاحب الاشرار فانّ ذلک یحرمک صحبة الاخیار. تقول: رکن الیه یرکن رکنا و رکن یرکن رکونا.
هوش مصنوعی: به کسانی که ظلم کرده‌اند، نمالید و به گفته‌هایشان اطمینان نکنید و در برابر آن‌ها نرمش نشان ندهید. برخی می‌گویند که تمایل به ظالم، به معنای رضایت از کارهای آن‌ها است، بنابراین رضایت ندهید که موجب عذاب شما می‌شود. همچنین گفته می‌شود که نباید با بدها دوست شوید، زیرا این امر شما را از دوستی با نیکان محروم می‌کند.
و قال قوم: رکن یرکن، و هی شاذّة نادرة و افصح اللّغات: رکن یرکن، و الرّکن ناحیة من الجبل او الحائط قویّة. و بدانکه مسّ در قرآن بر سه وجه است: یکی بمعنی اصابت چنان که درین آیت گفت: فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ ای یصیبکم لفحها. و در سورة الاعراف گفت: مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ ای اصاب آباءنا الشدّة و الرّخاء.
هوش مصنوعی: گروهی گفتند: "رکن" به معنای نقطه‌ای است که به آن تکیه می‌شود و این اصطلاح نادر و کمیاب است. همچنین، "رکن" به معنای قسمتی قوی از کوه یا دیوار به کار می‌رود. در قرآن، کلمه "مسّ" به سه صورت استفاده شده است: یکی به معنای برخورد یا آسیب، مانند در این آیه که می‌گوید: "آتش به شما خواهد رسید" که به معنی آسیب دیدن از حرارت آن است. و در سوره الاعراف آمده است: "ضرر و نعمت به اجداد ما رسید" که به معنای آن است که اجداد ما سختی و آسانی را تجربه کردند.
و در سورة ص گفت: مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ ای اصابنی و در سورة الحجر گفت: لا یَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ ای لا یصیبهم. و در آل عمران گفت: إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ ای ان تصبکم. وجه دوم مسّ بمعنی جماع، کقوله: فی البقرة ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ یعنی ما لم تجامعوهن وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ. و فی الاحزاب ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ یعنی من قبل ان تجامعوهنّ. وجه سوم مسّ است بمعنی خبل، و ذلک فی قوله تعالی: الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ، قوله: وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ اعوان یمنعونکم من عذاب اللَّه ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ حال و لیس بعطف ای حالکم حینئذ هذا.
هوش مصنوعی: در سوره ص آمده است که بیان شده "شیطان به من آسیب رسانده" و در سوره حجر گفته شده که آن‌ها در آنجا متضرر نخواهند شد. همچنین در سوره آل عمران آمده است که اگر شما به خوبی‌هایی برسید، آن‌ها ناراحت خواهند شد، به این معنی که به شما آسیب خواهد رسید. معنای دوم "مس" به معنای نزدیکی و همبستری است، مانند آیه‌ای که می‌گوید: "شما تا با آن‌ها نزدیکی نکرده‌اید…" و اگر آن‌ها را قبل از نزدیکی طلاق دهید. در سوره احزاب نیز اشاره شده که اگر شما آن‌ها را قبل از نزدیکی طلاق دهید. معنای سوم "مس" به معنای دیوانگی است، چنانچه در آیه‌ای آمده که می‌فرماید: "کسی که شیطان او را به جنون می‌برد"، و سپس بیان شده که هیچ یاری برای شما جز خداوند وجود ندارد که از عذاب او شما را نجات دهد، و این جمله حالتی را توصیف می‌کند و عطف نمی‌شود.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ میگوید: بپای دار نماز بر دو گوشه روز یک طرف نماز بامداد و یک طرف نماز دیگر وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ یعنی نماز شام و خفتن. این قول حسن است، مجاهد گفت: طَرَفَیِ النَّهارِ نماز بامداد است و پیشین و دیگر وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ شام و خفتن تا هر پنج نماز جمع کند، مقاتل گفت: صلاة الفجر و الظّهر طرف و صلاة العصر و المغرب طرف وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ العشاء الآخرة.
هوش مصنوعی: این متن به بحث درباره نمازها در طول روز و شب می‌پردازد. اشاره می‌کند که نماز صبح و نماز عصر جزو دو گوشه روز هستند و با نمازهای شب، یعنی نماز مغرب و عشاء، در ارتباطند. همچنین، نظرات مختلفی درباره تعداد و نوع نمازها و زمان‌های آنها بین افرادی مانند حسن، مجاهد و مقاتل وجود دارد. حسن نماز صبح و پیشین را از طرف‌های روز می‌داند و نماز شام و خفتن را از نمازهای شب به حساب می‌آورد. مجاهد بر این باور است که طرف‌های روز تنها شامل نماز صبح است، در حالی که مقاتل نماز صبح و ظهر را از طرف‌های روز و نماز عصر و مغرب را از طرف‌های شب می‌داند.
ازهری گفت: طَرَفَیِ النَّهارِ، غدوّه و عشیّه فصلاة الفجر فی احد الطّرفین و صلاة الظّهر و العصر فی الطّرف الآخر و تسمّیان صلوتی العشی وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ، ای ساعات اللّیل من اوله و فیها المغرب و العشاء الآخرة، و انما سمّیت الساعات التی فی اوّل اللیل زلفا، لقربها من النّهار واحدتها زلفة مثل غرفة و غرف و رکبة و رکب. و نصب طرفی و زلفا علی الظّرف کما تقول: جئت طرفی النّهار و اوّل اللّیل. و قیل: یعنی صلوتی العشاء لزلفة احدیهما من الأخری و قربها منها.
هوش مصنوعی: ازهری در اینجا به توضیح زمان‌های مختلف نمازها می‌پردازد. او می‌گوید که روز به دو بخش تقسیم می‌شود: صبح و عصر. نماز فجر در یکی از این بخش‌ها و نمازهای ظهر و عصر در بخش دیگر قرار دارند. او همچنین به نمازهای شب اشاره می‌کند و آنها را "زلفاً من الليل" می‌نامد که به ساعات اولیه شب اشاره دارد، شامل نماز مغرب و عشاء. ازهری توضیح می‌دهد که چرا به ساعات اولیه شب "زلفا" گفته می‌شود؛ زیرا به صبح نزدیک‌تر هستند و مانند واژه‌هایی چون "غرفه" و "رکبه" یک واحد هستند. او بیان می‌کند که این واژه‌ها به زمان‌های مختلف روز و شب اشاره دارند و همچنین می‌گوید که نمازهای عشاء به گونه‌ای به یکدیگر نزدیک هستند که می‌توان آن‌ها را زلفة نامید.
إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ یعنی ان الصلوات الخمس. یکفّرن ما بینهنّ من الخطایا الصغائر. و عن ابی عثمان قال: کنت مع سلمان تحت شجرة فاخذ غصنا منها یابسا فهزّه حتّی تحاتّ ورقه. ثم قال لی سلمان: الا تسئلنی لم افعل هذا؟ فقلت: و لم تفعله؟ قال: انّ المسلم اذا توضأ ثمّ احسن الوضوء ثمّ صلّی الصلوات الخمس تحاتّ خطایاه کما تحاتّ هذا الورق. ثمّ تلا هذه الآیة: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ الآیة.
هوش مصنوعی: نیکوکاری‌ها گناهان را از بین می‌برد. این به پنج نماز روزانه اشاره دارد که گناهان کوچک را میان آن‌ها می‌پوشاند. یکی از بزرگان نقل می‌کند که با سلمان زیر درختی بودیم و او شاخه‌ای خشک را تکان داد تا برگ‌هایش بریزد. سپس از من پرسید که چرا این کار را کرده‌است و من از او پرسیدم دلیل این کار چیست. سلمان گفت: وقتی که مسلمان وضو می‌گیرد و آن را به خوبی انجام می‌دهد و سپس پنج نماز را می‌خواند، گناهانش مانند برگ‌هایی که از درخت می‌ریزد، از او جدا می‌شود. سپس این آیه را قرائت کرد: «نماز را در دو طرف روز برپا دار.»
و روی انّ ابا الیسر عمرو بن غزیة الانصاری کان یبیع التمر، فاتته امراة تبتاع تمرا، فقال: انّ فی البیت تمرا اجود منه فهل لک فیه؟ قالت: نعم. فذهب بها الی بیته، فضمها الی نفسه و قبّلها. فقالت: اتّق اللَّه. فترکها و ندم علی هذا فاتی النبی (ص) و قال: یا رسول اللَّه ما تقول فی رجل راود امرأة عن نفسها. و لم یبق شیئا مما یفعل الرّجال بالنّساء الّا رکبه غیر انه لم یجامعها. فقال: عمر لقد سترک اللَّه لو سترت علی نفسک، و لم یرد علیه رسول اللَّه (ص) و قال: انتظر فیه امر ربی، و حضرت صلاة العصر فصلی النبی ص العصر فلمّا فرغ اتاه جبرئیل ع بهذه الآیة فقال النبی (ص) این ابو الیسر؟ فقال: ها انا ذا یا رسول اللَّه، قال: أ شهدت معنا هذه الصلاة؟ قال: نعم. قال: اذهب فانّها کفّارة لما عملت. فقال عمر: یا رسول اللَّه أ هذا له خاصة ام لنا عامّة؟ فقال: بل للنّاس عامة.
هوش مصنوعی: ابو الیسر، عمرو بن غزیة انصاری، فروشنده خرما بود. روزی زنی برای خرید خرما به او مراجعه کرد و او به او گفت که در خانه‌اش خرمای بهتری دارد. زن موافقت کرد و او او را به خانه‌اش برد. در خانه، او زن را در آغوش گرفت و او را بوسید. زن او را به تقوای خداوند دعوت کرد و او ناگهان از این عمل پشیمان شد. سپس به پیش پیامبر اسلام (ص) رفت و به او گفت که چه چیزی درباره مردی که به زنی نزدیک شده صحبت می‌کند، بگوید. او اذعان کرد که کارهای زیادی انجام داده است، اما با او همبستر نشده. پیامبر به او گفت: «خداوند تو را پوشانده است، اگر تو نیز خودت را بپوشانی.» سپس پیامبر در انتظار وحی الهی ماند. وقتی نماز عصر به پایان رسید، جبرئیل (ع) به او وحی کرد و پیامبر از ابو الیسر پرسید که آیا در این نماز شرکت کرده است یا خیر. ابو الیسر پاسخ مثبت داد و پیامبر به او گفت که این نماز کفاره‌ای برای عمل او خواهد بود. عمر از پیامبر پرسید آیا این حکم مخصوص اوست یا عمومی؟ پیامبر فرمود که این برای همه مردم است.
و روی انّ رسول اللَّه (ص) رأی رجلا یقول: اللّهم اغفر لی و ما اراک تغفر، فقال النبی ص: ما اسوء ظنّک بربّک. فقال: یا رسول اللَّه انّی اذنبت فی الجاهلیة و الاسلام فقال: (ص) ما فی الجاهلیة فقد محاه الاسلام و ما فی الاسلام تمحوه الصلوات الخمس، فانزل اللَّه تعالی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ‌ و روی عن النبی (ص) قال: مثل الصلوات الخمس مثل نهر جار غمر علی باب احدکم یغتمس فیه کلّ یوم خمس مرّات فما ذا یبقین من درنه.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) به شخصی که می‌گفت: "خداوندا! مرا ببخش، اما من نمی‌دانم آیا مرا می‌بخشی یا نه" فرمود: "چقدر در مورد پروردگارت بدگمان هستی." آن مرد پاسخ داد: "ای رسول خدا! من در زمان جاهلیت و نیز در دوران اسلام گناه کرده‌ام." پیامبر (ص) در جواب گفت: "گناهان دوران جاهلیت با اسلام پاک شده و گناهان دوران اسلام با پنج نماز محو می‌شود." سپس آیه‌ای از قرآن نازل شد که می‌فرماید: "نماز را در دو طرف روز و در ساعاتی از شب به پا دارید؛ چرا که نیکوکاری‌ها بدی‌ها را از بین می‌برد." همچنین از پیامبر (ص) روایت شده است که فرمود: "پنج نماز مانند نهر جاری است که در درب خانه هر یک از شما جاری است و او هر روز پنج بار در آن غوطه‌ور می‌شود؛ پس از غوطه‌وری در آن چه چیزی از کثیفی‌ها باقی می‌ماند؟"
و قیل: الْحَسَناتِ فی هذه الایة قول العبد «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر» ذلِکَ ای هذا الّذی ذکرنا.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که حسنات در این آیه به عبارت‌هایی مانند «سبحان‌الله»، «الحمدلله»، «لا اله الا الله» و «الله اکبر» مربوط می‌شود. این عبارات به عنوان اعمال صالح و نیک شمرده شده‌اند.
و قیل: القرآن ذِکْری‌ لِلذَّاکِرِینَ وعظ للمتّعظین.
هوش مصنوعی: و گفته شده است که قرآن یادآوری برای یادگیرندگان و پند و نصیحتی برای متعظین است.
وَ اصْبِرْ یا محمد علی ما یصیبک من اذی قومک و استعن علی ما امرت به بالصبر فانّ بالصبر تنال درجة المحسنین. و قیل و اصبر علی الصلاة فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ای المصلّین. هو کقوله: وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها.
هوش مصنوعی: ای محمد، بر آنچه از آزار و اذیت قوم خود بر تو می‌رسد صبر کن و برای آنچه به تو دستور داده شده، از صبر یاری بگیر، زیرا با صبر به درجات نیکوکاران می‌رسی. همچنین گفته شده است که بر نماز صبر کن، چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را از دست نمی‌دهد. این مشابه این است که به خانواده‌ات بگویی که نماز را برپا دارند و خود بر آن صبر کنی.
فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ ای هلّا کان، و هو موضوع للتحضیض و یختص بالفعل أُولُوا بَقِیَّةٍ البقیّة الباقی من الشی‌ء ای من بقیت له بقیة من الرأی و العقل‌ و التمییز و البصیرة فیعرف الحقّ من الباطل و الصواب من الخطأ. و قیل: أُولُوا بَقِیَّةٍ اصحاب جماعة تبقی من نسلهم، و المعنی: لو کان منهم من هذه صفته لما نزل بهم العذاب إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ این استثناء منقطع است ای لکن قلیلا منهم انجیناهم لانهم کانوا بهذه الصفة. میگوید: هر قرنی از پیشینان و هر قومی که در میان ایشان زیرکان بودند که می‌باز زدند از فساد آن قوم را عذاب نکردیم و آن اندک قوم بودند چرا آن دیگران قومها که عذاب کردیم در میان ایشان هم زیرکان نبودند که ایشان را باز زدندی از فساد تا ما ایشان را عذاب نکردیمی وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِیهِ ای اتّبع الظلمة ما نعموا فیه من لذات الدنیا و آثروه و نسوا الآخرة.
هوش مصنوعی: اگر از نسل‌های گذشته شما، افرادی بودند که دارای فکر و عقل و درک بودند و می‌توانستند حق را از باطل تشخیص دهند، عذاب به آن‌ها نمی‌رسید، جز تعداد کمی که نجات پیدا کردند به خاطر اینکه این ویژگی‌ها را داشتند. این بیان به این معناست که در هر نسلی از پیشینیان، اگر افرادی دانا و عاقل وجود داشتند، آنها از عذاب نجات می‌یافتند. اما در میان اقوامی که عذاب شدند، افرادی با این خصوصیات وجود نداشتند که فساد قوم خود را اصلاح کنند. در واقع، کسانی که ظلم کردند، از نعمت‌های دنیا لذت بردند و آن را بر آخرت ترجیح دادند و فراموش کردند که روزی باید در برابر اعمالشان پاسخ گو باشند.
و معنی اترفوا مکّنوا من التّرفة و هی التنعّم، ای آثروا ذلک علی طاعة اللَّه فهلکوا وَ کانُوا مُجْرِمِینَ کافرین.
هوش مصنوعی: و معنای "اترفوا" این است که آن‌ها در آسایش و نعمت زندگی کردند و این زندگی راحت را بر اطاعت از خداوند ترجیح دادند، به همین دلیل هلاک شدند و از افرادی شدند که مرتکب گناه و کفر بودند.
وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ ای بظلم من اللَّه وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ مؤمنون محسنون، این یک قول آنست که در نوبت اول رفت. معنی دیگر: وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ منهم، ای بعضهم و الاکثر علی الصلاح، خداوند تو بر آن نیست که اهل شهری هلاک کند بآنکه قومی از ایشان ظلم کنند چون بیشترین ایشان بر صلاح باشند. سه دیگر قول آنست که ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ بشرک منهم وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ فی المعاملات فیما بینهم یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و لا یظلم بعضهم بعضا، میگوید: خداوند تو آن را نیست و نخواهد که اهل شهری را هلاک کند بشرک و کفر ایشان چون در معاملات با یکدیگر انصاف و عدل نگه دارند و بر یکدیگر ظلم نکنند و امر معروف و نهی منکر بپای دارند از بهر آنکه مکافات کفر و شرک آتش دوزخ است و مکافات ظلم و تعدی در شرک اهلاک و عذاب دنیا. و لهذا قال ابن عباس: لم یهلک اللَّه قریة بالشرک حتی انضاف الیه ظلم بعضهم بعضا.
هوش مصنوعی: پروردگارت هرگز این‌گونه نیست که شهری را به‌سبب ظلم اهل آن به هلاکت برساند، به ویژه اگر آنان در میان خود اصلاح‌کاری و ایمان و نیکی داشته باشند. در واقع، اگر بیشتر افراد یک جامعه نیکوکار و صالح باشند، هلاک نمی‌شوند حتی اگر عده‌ای از آن‌ها ظلم کنند. همچنین، اگر اهل یک شهر در معاملات خود انصاف و عدالت را رعایت کنند و یکدیگر را یاری کنند، خداوند آن‌ها را به‌خاطر کفر و شرک عذاب نخواهد کرد. در حقیقت، مجازات کفر و شرک آتش جهنم است، ولی مجازات ظلم و تجاوز در دنیای همین‌جا است. بر این اساس، ابن عباس اشاره کرده است که خداوند هیچ شهری را به‌خاطر شرک هلاک نکرده، مگر اینکه ظلم و ستم بین خودشان نیز وجود داشته باشد.
و قال بعضهم: الصلاح فی ثلاثة اشیاء فی اکل الحلال و اتّباع السنن و مخالفة الهوی.
هوش مصنوعی: برخی بر این باورند که خوب بودن انسان در سه مورد خلاصه می‌شود: خوردن حلال، پیروی از سنت‌ها و مخالفت با هوای نفس.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً مسلمین کلّهم و لکن لم یشاء کذلک، اگر اللَّه خواستی خلق همه مسلمانان بودندی بر دین راست و ملت درست. همانست که جای دیگر گفت: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی‌ اگر اللَّه خواستید همه را راه نمودید و هدایت دادید لکن نخواست و این حکم در ازل نکرد که ایشان را مختلف آفرید بر ملّتها و دینهای پراکنده جدا جدا خواهند بود از جهودی و ترسایی و گبرکی.
هوش مصنوعی: اگر پروردگارت می‌خواست، می‌توانست همه مردم را به یک امت واحد مسلمان تبدیل کند، اما چنین نخواست. اگر خدا می‌خواست، می‌توانست همه را به هدایت و راه راست هدایت کند، اما نخواست. این‌گونه است که او در ازل حکم کرده است که مردم را با ملل و ادیان مختلف و جداگانه بیافریند، مثل یهودی‌ها، مسیحی‌ها و زرادشتی‌ها.
إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ الا من عصم ربک برحمته فهداه الی الایمان فانه ناج من الاختلاف بالباطل، مگر کسی که اللَّه برحمت خویش او را ازین اختلاف باطل معصوم دارد، و او را براه حقّ و دین اسلام راه نماید، آن گه گفت: وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ یعنی اهل الاختلاف للاختلاف و اهل الرحمة للرحمة، خلق که آفرید اختلاف را و رحمت را آفرید، قومی رحمت را آفرید، نیکبختان‌اند سزای بهشت، قومی اختلاف باطل را آفرید، بدبختان‌اند سزای دوزخ، ایشان را چنین آفرید تا درست شود آنچه گفت: فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ ای حکمه السابق فی اهل النار انه یملأ جهنم مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ ای منهما لا من احدهما و لیس ذلک للاحاطة، و قیل: من عصاة الجنّة و الناس اجمعین فیکون للاحاطة.
هوش مصنوعی: مگر کسانی که پروردگار تو به رحمت خود حفظ کند، زیرا او را به ایمان هدایت کرده و از اختلافات باطل محافظت می‌نماید. آنان نجات یافته‌اند. خداوند اختلاف و رحمت را ایجاد کرده است. برخی را به رحمت خلق کرده که شایسته بهشت‌اند و برخی را به اختلاف باطل آفریده که سرنوشتشان دوزخ است. این آفرینش با هدفی خاص صورت گرفته تا تحقق پیدا کند که گروهی در بهشت و گروهی در آتش خواهند بود. و حکمت الهی مقرر شده که جهنم را پر کند از همه، چه جن و چه انسان‌ها، نه به صورت محدود، بلکه به گونه‌ای که شامل همه باشد.
وَ کُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ کلا منصوب بنقصّ ما نُثَبِّتُ موضعه نصب لانه بدل عن کلّ، یعنی نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ و نقوی به قلبک فتطیب به و تصبر صبرهم، ای فلا تجزع من تکذیب قومک و اسلک سبیل الرسل قبلک فی الصّبر علی امر ربک. میگوید: ای محمد قصه‌های پیشینیان، و آئین رفتگان و اخبار پیغامبران، بر تو خواندیم تا بدانی که آن پیغامبران همه بر بلا و اذای قوم خویش چون صبر کردند و در آخر نصرت و قوّت ما چه دیدند آن را کردیم و بر تو قصه‌ها خواندیم تا دل قوی داری و از اذای دشمنان و طعن بیگانگان بس ننالی و بر تکذیب ایشان صبر کنی و گوش بنصرت داری که ما در ازل حکم کرده‌ایم که پیغامبران خود را نصرت دهیم إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ‌ و در بیان این قصه‌ها حجت روشن است، و دلالت تمام بر صحت نبوت و صدق رسالت‌ مصطفی (ص) که وی پیغامبر امّی بود هرگز بمعلمی نارفته، و مؤدّبی ندیده، و هیچ کتاب ناخوانده و نه هیچ چیز نوشته، و آن گه اخبار پیشینیان و سیر ملوک و اقاصیص امم چنان بیان میکرد و از همه خبر میداد و آنچه در طوق بشر نباشد که از ذات خود بر سازد اظهار میکرد و بر زبان می‌راند و فصحای عرب و زیرکان عالم همه از آن عاجز گشته، عاقل چون در نگرد داند که این صنعت بشر نیست، جز وحی پاک نیست، و جز رسالت خداوند و نامه وی بر زبان جبرئیل نیست، و رسالت و نبوت وی جز صدق و راستی نیست، صفت امّی در حقّ عالمیان نقص بود در حق وی هنر آمد تا لا جرم او را باین صفت جلوه کردند که: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ، قوله: ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ این تثبیت و تسکین دل مصطفی (ص) نه از آن است که در وی شکی بود لکن هر جای که دلالت قوی‌تر و برهان بیشتر آن کار و آن حکم در دل ثابت‌تر، و دل بوی آرمیده‌تر، هم چنان که ابراهیم گفت (ص): وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ ای ما جاءک فی هذه السورة الحق مع ما جاءک من الحق فی سائر القرآن هر چه بمصطفی فرو آمد. از قرآن و پیغام همه حقّ است و راست و پاک و نیکو، امّا این سورت بذکر مخصوص کرد که درین سورت اقاصیص انبیا است و مواعظ فراوان و ذکر بهشت و دوزخ و تحقیق تأکید را گفت: درین سورت همه راستی آمد بتو و درستی و این دلیل نیست که بیرون ازین حقّ نیست هم چنان که کسی سخن شنود از کسی گوید: هذا حقّ، فلیس یجب من هذا ان یکون ما سواه باطلا. فکذلک فی قوله: وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ. و قیل: جاءک فی هذه الدّنیا، ای النبوّة. وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْری‌ لِلْمُؤْمِنِینَ عبرة لمن اعتبر تذکّر لمن تذکّر.
هوش مصنوعی: در این متن به پیامبر محمد (ص) گفته می‌شود که داستان‌های پیامبران پیشین و رویدادهای مربوط به آنها را برای او نقل کرده‌اند تا دلش قوی شود و بتواند در برابر آزارها و ناملایمات دشمنان صبوری کند. او باید بداند که پیامبران گذشته نیز با مشکلات زیادی مواجه شدند، اما در نهایت به نصرت الهی دست یافتند. این داستان‌ها دلیل روشنی از صدق رسالت او هستند، زیرا او بدون آموزش رسمی به این درجه از علم و دانایی رسیده و مطالبی را بیان کرده که فراتر از توانایی‌های بشری است. بر اساس این حقیقت، تمامی پیام‌ها و آیات قرآن که بر او نازل شده، حق و راست است. این آیات به وضوح عبرت و موعظه‌ای برای مؤمنان است و یادآور می‌شود که در آن‌ها حکمت و نکات عبرت‌آمیز نهفته است.
وَ قُلْ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلی‌ مَکانَتِکُمْ قرأ ابو بکر «مکاناتکم» بالجمع إِنَّا عامِلُونَ.
هوش مصنوعی: به آنهایی که ایمان نمی‌آورند بگوید: «به کارهایتان ادامه دهید و ما هم به کارهای خود ادامه خواهیم داد.» ابو بکر «مکاناتکم» را به صورت جمع خوانده است.
وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ هذا امر تهدید و وعید، ای اعملوا ما انتم عاملون علی غیر ما انتم علیه و انتظروا ما یعدناکم الشیطان انّا منتظرون ما یعد ربّنا من النّصر.
هوش مصنوعی: و منتظر باشید که ما هم منتظریم. این یک هشدار و تهدید است. شما به کارهایتان ادامه بدهید و بر اساس آنچه که انجام می‌دهید پیش بروید، و به آنچه که شیطان به شما وعده می‌دهد توجه کنید، چون ما منتظر وعده‌ای هستیم که خدای ما درباره پیروزی به ما داده است.
قیل: هو منسوخ بآیة السّیف.
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که آیه‌ای به نام "آیه‌ی سیف" وجود دارد که نقش و اعتبار آن به نوعی از بین رفته است.
وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ خزائنهما، و قیل: جمیع ما غاب عن العباد، و قیل: غیب نزول العذاب من السّماء، و قیل: ما اشتملت علیه السّماوات و الارض وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فی المعاد فلا یبقی لاحد فیه ملک و لا امر. قرأ نافع و حفص یُرْجَعُ الْأَمْرُ بضمّ الیاء و فتح الجیم ای یرد، فاعبده وحده و اطعمه لانّه مستحقّ العبادة و الطّاعة، و توکّل علیه، ثق به، و فوّض امرک الیه وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ یقول: هو عالم بما یعمل الخلق اجمعون یجزی المحسن باحسانه و المسی‌ء باساءته. قرائت مدنی و شامی و حفص و یعقوب تَعْمَلُونَ به تاء است میگوید: اللَّه ناآگاه نیست از آنچه شما می‌کنید نیکی از نیکان شما می‌داند، و آن را پاداش دهد، و بدی از بدان شما می‌داند، و می‌بیند و آن را جزا دهد. باقی به یاء خوانند معنی آنست که: اللَّه غافل نیست از آنچه دشمنان می‌کنند، این آیت از جوامع الکلم است، در آن ایجاز لفظ است، و حسن نظم، و کثرت معانی، و اشارت ببدایت و نهایت. میگوید: علم آسمان و زمین و هر چه در آن، و علم همه گذشتها و بودنیها خدایراست در بدایت و نهایت، ملک و ملک همه ویراست قدرت وی همه را شامل و حکم وی بر همه نافذ، آفریدگان همه رهی و بنده او، بر همه واجب است و لازم عبادت و طاعت که مالک همه بحقیقت او، بازگشت همه کار و همگان بدو، کردار بندگان نیک و بد امروز بمشیّت و خواست او، فردا هر کسی را جزای کردار از ثواب و عقاب او، روی عن کعب الاحبار انّه قال: خاتمة التوریة هذه الآیة.
هوش مصنوعی: خداوند بر غیب آسمان‌ها و زمین تسلط دارد و تمامی امور پنهان را می‌داند. او به‌خصوص آگاهی کامل از عذاب‌هایی که ممکن است به بندگانش نازل شود، دارد. در روز قیامت، تمامی امور به او بازمی‌گردد و هیچ کسی نمی‌تواند بر آن تأثیری داشته باشد. لذا بر شما واجب است که فقط او را عبادت کنید و به او اعتماد کنید، چون او شایسته عبادت و اطاعت است. او به خوبی از آنچه بندگانش انجام می‌دهند، مطلع است و نیکوکاران را به نیکویی خود پاداش می‌دهد و بدکاران را مورد عقاب قرار می‌دهد. خداوند هیچ‌گاه از اعمال بندگانش غافل نیست و این آیه از نشانه‌های روشن قرآن است که دارای معناهای متنوع و ساختار زیباست. در واقع، شناخت و علم خداوند به تمام موجودات و آنچه در آنها می‌گذرد، در آغاز و پایان همه چیز است و سرنوشت و قدرت او بر همه‌چیز نافذ است. لذا همه باید در برابر او تسلیم و عبادتش کنند، چرا که در نهایت همه به او برمی‌گردند و اعمال نیک و بد انسان‌ها در سایه اراده او خواهد بود.