گنجور

۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ... الآیة. از روی اشارت بر ذوق اهل معرفت، این آیت رمزی دیگر دارد. میگوید مؤمنان و نیک مردان بحقیقت ایشان‌اند که احدیّت ایشان را بنعمت کرم در قباب غیرت بدارد، و بحسن عنایت پرورد، بمعرفت خودشان راه دهد، و بصحبت خود نزدیک گرداند، تا او را یگانه شوند و از غیر او بیگانه شوند. پیر طریقت گفت توحید نه همه آنست که او را یگانه دانی توحید حقیقی آنست که او را یگانه باشی وز غیر او بیگانه باشی، بدایت عنایت آنست که ایشان را قصدی دهد غیبی تا ایشان را از جهان باز برد چون فرد شود آن گه وصال فرد را بشاید.

جویندهء تو هم چو تو فردی باید
آزاد ز هر علّت و دردی باید.

آن مرد غوّاص تا دل از ملک جان برندارد روا نبود که دست طلب او به مروارید مراد رسد پس چه گویی کسی که در طلب جلال و جمال او قصد نجات اعظم کند تا دست از مهر جان نشوید، بوصال قرب جانان چون رسد؟ درویشی در مجلس موسی کلیم (ع) نعره بر کشید موسی از سر تندی بانگ بر وی زد، در حال، جبرئیل آمد که یا موسی اللَّه میگوید در مجلس تو صاحب درد و خداوند دل همان یک مرد بود که از بهر ما بمجلس تو حاضر آمد، تو بانگ بر وی زدی هر چند عزیزی و کلیمی امّا سرّی که ما در زیر گلیم سیاه نهاده‌ایم تو نبینی، آن اشتیاق جمال ما باشد که دوستان را در تواجد آرد، تقاضای جمال ما بود که دلهاشان در عالم خوف و رجا و قبض و بسط کشد. وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ. هر دیده که از دنیا پر شد، صفت عقبی در وی نگنجد.

و هر دیده که صفات عقبی در وی قرار گرفت، از جلال قرب ما و عزّ وصال ما بیخبر بود، نه دنیا و نه عقبی بلکه وصال مولی. آه کجاست همّتی که از دنیا کجاست مرادی مه از عقبی اشتیاقی بدیدار مولی کجاست صاحب دولتی تا از جاه بشریّت خود برآئیم و دست در فتراک آن صاحب دولت زنیم بو که روزی بمراد رسیم.

گر ز چاه جاه خواهی تا برائی مردوار
چنگ در زنجیر گوهردار عنبر بار زن‌

یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ باش تا فردای قیامت که دوستان بنور معرفت بر مرکب طاعت فرا بساط انبساط روند و در مقام شهود بنازند، گروه گروه و جوق جوق، چنان که اللَّه گفت: نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْداً و در هر منزل که پیش آید جوقی فریشتگان بحکم فرمان، بسلام می‌آیند و بناز و نعیم جاودان بشارت می‌دهند. اینست که گفت: وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ و عاصیان امّت احمد در آن صحراء محشر و مقام رستاخیز، بعرض گاه حساب بازداشته، سابقان بنور طاعت از پیش رفته و عاصیان بگران باری معصیت تنها مانده، آخر رحمت اللَّه ایشان را دست گیرد، و بر تنهایی و درماندگی ایشان ببخشاید، بندای کرامت گوید: عبادی چون این خطاب عزّت و ندای کرامت بنعت رحمت بگوش ایشان رسد، جان ایشان بیاساید و روح و ریحان در دل ایشان گشاید، گوید: عبادی، إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ لا یتفرغون الیکم و اصحاب النّار من شدة العقاب لا یرقّون لکم، معاشر المساکین سلام علیکم کیف انتم ان کان اشکالکم و اصحابکم سبقوکم واحد منهم لا یهدیکم فانا اهدیکم. ان عاملناکم بما تستوجبون فاین الکرم.

نحن اذا فی الجفاء مثلهم
اذا هجرنا هم کما هجروا

چون رأفت و رحمت حقّ بایشان رسد وحشت و معصیت بآب رحمت از ایشان‌ فرو شوید و آفتاب رعایت از برج عنایت بتابد، ایشان بنعت افتخار در حالت انکسار بر درگاه ذو الجلال خوش بزارند، و از شادی بگریند، تا ربّ العزّة آن گریستن و زاریدن از ایشان بپسندد و درد دل ایشان را امرهم نهد و زبان ایشان بثنای خود بگشاید، و بقدر طاقت بندگی خدای را ثنا گویند، و حمد و ستایش کنند، اینست که رب العالمین گفت: وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ آخر سخن ایشان این بود که الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ که شماتت دشمنان و کافران بما نرسید، و فضل و رحمت خدای بما در رسید.

ما را همه مقصود ببخشایش حق بود
المنة للَّه که بمقصود رسیدیم‌

وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا... الآیة. دعاء کلید رحمت است و گواه عبودیّت و پیوستن را وسیلت. هر کس که در دعاء بر وی گشادند در اجابت هم بر وی گشادند که میگوید جلّ جلاله: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ دعاء پیرایه پیوستگانست و مایه دست گرفتگان و حلقه در حق بدست جویندگان، مصطفی ص گفت: الدعاء سلاح المؤمن و عماد الدین و نور السماوات و الارض.

هر که بکاری درماند یا او را نکبتی رسد دست در دعا و تضرع زند، دست اعتماد بضمان اللَّه زد و دست نیاز ببرّ وی زد، یقول اللَّه تعالی: فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا و شرط آنست که بوقت دعاء آواز نرم دهد و خاطر از حرمت و استکانت پر کند و باجابت، یقین باشد که مصطفی ص گفت: «ادعوا اللَّه و انتم موقنون بالاجابة و اعلموا ان اللَّه لا یستجیب دعاء من له قلب غافل لاه»

و بدانکه دعا کردن و حاجت و نیاز بدرگاه بی‌نیاز برداشتن اهل شریعت را مقامی جلیل است، عین عبادتست و رسیدن را ببهشت نیک وسیلت است. امّا حال عارفان حالی دیگر است و طریق ایشان طریقی دیگر. جنید روزی در اثناء مناجات گفت: «اللّهم اسقنی» ندایی شنید که: تدخل بینی و بینک. یا جنید میان من و تو می‌درایی یعنی که ما خود دانیم سزای هر بنده‌ای، و شناسیم قصد هر جوینده‌ای، جنید گفت: بعد از آن روزگاری تحسّر خوردم و زان گفت، استغفار کردم.

قوله: وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا ای تکبروا و تجبروا و لم یخضعوا بقول الحق. ای بسا خواجگان خویشتن پرستان ازین جهان داران و ستمکاران که با کام و نام بودند با خانهای پر نقش و پرنگار بودند، و بر پشت مرکبهای رهوار سوار بودند، ردای تکبر بر دوش گرفته و فرعون‌وار ندای جباری بر خویشتن زده، چون شرع را مکابر شدند و از حقّ سر وازدند و نبوّت انبیا و آیات و معجزات همه بازی شمردند، دمار از ایشان بر آوردند، و تخت و کلاه ایشان نگونسار کردند، و بساط کبر ایشان در نوشتند، نه خود زنده نه نام و نشان ایشان در دیار و اقطار مانده، هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً آری سرانجام ظلم همین است، و خبر مصطفی ص گواه اینست: «لو کان الظلم بیتا فی الجنّة لسلط اللَّه علیه الخراب».

قوله ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ ان اعتبرتم بهم نجوتم و ان لم تعتبروا احللنا بکم من العقوبة ما یعتبر بکم فان من لم یعتبر بمن سبقه اعتبر به من لحقه و من لم یعتبر بما سمعه اعتبر به من تبعه.

۲ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ای الطّاعات فیما بینهم و بین ربّهم. یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ الی الجنّة بسبب ایمانهم فی الدّنیا. میگوید ایشان که ایمان آوردند و در دنیا نیک مردان و نیکوکاران بودند و خدای را و رسول را ص طاعت دار و فرمان بردار بودند و بر شریعت و سنت مصطفی راست رفتند و راست گفتند، یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ ربّ العزة فردا ایشان را پاداش نیکو دهد، راه بهشت بایشان نماید و ببهشت رساند و بر کرامت و نعمت خویش خواند. مقاتل گفت: یجعل لهم نورا یمشون به علی الصراط الی الجنّة. نوری و روشنایی در پیش ایشان نهند تا بآن نور صراط باز گذراند، و ببهشت رسد.۳ - النوبة الاولى: قوله تعالی: هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ در خشک و در دریا می‌رواند شما را او آنست، حَتَّی إِذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ تا آن گه که شما در کشتی باشید هنگامی، وَ جَرَیْنَ بِهِمْ و کشتی میرود و ایشان در آن، بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ ببادی خوش، وَ فَرِحُوا بِها و ایشان بآن باد شادان، جاءَتْها رِیحٌ عاصِفٌ بان کشتی آید ناگاه بادی کشتی‌شکن، وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ و موج آید ایشان را از هر سوی، وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ و چنان دانند که هلاک ایشان بود، دَعَوُا اللَّهَ خدای را خوانند، مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ دعا و عذر و بیم و امید او را خالص کرده، لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ و گویند اگر باز رهانی ما را ازین بیم، لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ. (۲۲) حقّا که ما ترا از سپاس دارانیم و از نعمت شناسان.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ... الآیة. از روی اشارت بر ذوق اهل معرفت، این آیت رمزی دیگر دارد. میگوید مؤمنان و نیک مردان بحقیقت ایشان‌اند که احدیّت ایشان را بنعمت کرم در قباب غیرت بدارد، و بحسن عنایت پرورد، بمعرفت خودشان راه دهد، و بصحبت خود نزدیک گرداند، تا او را یگانه شوند و از غیر او بیگانه شوند. پیر طریقت گفت توحید نه همه آنست که او را یگانه دانی توحید حقیقی آنست که او را یگانه باشی وز غیر او بیگانه باشی، بدایت عنایت آنست که ایشان را قصدی دهد غیبی تا ایشان را از جهان باز برد چون فرد شود آن گه وصال فرد را بشاید.
هوش مصنوعی: در این آیه اشاره شده که کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند، به هدایت پروردگار خود نائل می‌شوند. این آیه به معنای عمیق‌تری نیز اشاره دارد. در واقع، مؤمنان واقعی کسانی هستند که در پرتو لطف الهی، از دیگران جدا شده و به شناخت خدا دست می‌یابند. آن‌ها به حضور پروردگار نزدیک می‌شوند و به یگانگی با او می‌رسند، در حالی که از هر چیز دیگری بی‌نیاز می‌گردند. پیر طریقت نیز بیان کرده است که توحید واقعی فقط به شناخت یگانگی خدا محدود نمی‌شود، بلکه به معنای یگانه شدن با او و بی‌نیاز بودن از غیر اوست. این آغاز عنایت الهی است که باعث می‌شود آنان به دنیای دیگری سوق پیدا کرده و به وحدت دست یابند.
جویندهء تو هم چو تو فردی باید
آزاد ز هر علّت و دردی باید.
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال توست باید مانند تو فردی باشد که از هر گونه دلیل و رنجی آزاد است.
آن مرد غوّاص تا دل از ملک جان برندارد روا نبود که دست طلب او به مروارید مراد رسد پس چه گویی کسی که در طلب جلال و جمال او قصد نجات اعظم کند تا دست از مهر جان نشوید، بوصال قرب جانان چون رسد؟ درویشی در مجلس موسی کلیم (ع) نعره بر کشید موسی از سر تندی بانگ بر وی زد، در حال، جبرئیل آمد که یا موسی اللَّه میگوید در مجلس تو صاحب درد و خداوند دل همان یک مرد بود که از بهر ما بمجلس تو حاضر آمد، تو بانگ بر وی زدی هر چند عزیزی و کلیمی امّا سرّی که ما در زیر گلیم سیاه نهاده‌ایم تو نبینی، آن اشتیاق جمال ما باشد که دوستان را در تواجد آرد، تقاضای جمال ما بود که دلهاشان در عالم خوف و رجا و قبض و بسط کشد. وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ. هر دیده که از دنیا پر شد، صفت عقبی در وی نگنجد.
هوش مصنوعی: این مرد غواص وقتی که جانش را از دنیا جدا نکرده بود، نمی‌توانست به گنجینه‌ای که در دلش می‌طلبید، دست یابد. حالا بگو چه کسی می‌تواند در جستجوی زیبایی و عظمت او، خواهان نجات واقعی باشد، اگر هنوز محبت جانش را رها نکرده است؟ در این صورت، چطور می‌تواند به وصال محبوبش برسد؟ در جمع موسی کلیم (ع)، درویشی فریاد زد و موسی با تندی به او پاسخ داد. ناگهانی جبرئیل نازل شد و به موسی گفت: خداوند می‌گوید در جمع تو فقط همین یک مرد درمانده و صاحب دل حاضر است که برای ما به مجلس تو آمده است. تو به او تند برخورد کردی، هرچند که عزیز و کلیمی هستی، اما رازی که ما در زیر پوشش تاریک پنهان کرده‌ایم، تو نمی‌بینی. آن اشتیاق به جمال ماست که دوستان را به تدوام و تسبیح در می‌آورد. آن‌ها به خاطر قشنگی ما دل‌هایشان در حال اضطراب و امید و نوسان‌اند. خداوند است که می‌گیرد و می‌دهد. هر چشمی که از دنیا پر شود، دیگر در آن فضیلت‌های آخرت جا نخواهد داشت.
و هر دیده که صفات عقبی در وی قرار گرفت، از جلال قرب ما و عزّ وصال ما بیخبر بود، نه دنیا و نه عقبی بلکه وصال مولی. آه کجاست همّتی که از دنیا کجاست مرادی مه از عقبی اشتیاقی بدیدار مولی کجاست صاحب دولتی تا از جاه بشریّت خود برآئیم و دست در فتراک آن صاحب دولت زنیم بو که روزی بمراد رسیم.
هوش مصنوعی: هرکسی که ویژگی‌های آخرت در او شکل بگیرد، از جلال نزدیک شدن به ما و عزت وصل به ما بی‌خبر است. نه دنیا و نه آخرت، بلکه وصل به مولی اهمیت دارد. آه، کجا است همتی که به دنیا وابسته باشد، در حالی که آرزوی دیدار مولی از آخرت در دل دارد؟ کجا است کسی که دولتمند باشد تا ما از مقام بشریت خود فراتر رویم و دست در دامان آن دولتمند بزنیم، تا شاید روزی به آرزوی خود برسیم.
گر ز چاه جاه خواهی تا برائی مردوار
چنگ در زنجیر گوهردار عنبر بار زن‌
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از چاه مقام و موقعیت خود بیرون بیایی، باید با تمام قدرت و استقامت تلاش کنی؛ مانند مردان واقعی که در سختی‌ها، خود را به زنجیر قدرت و ثروت می‌زنند.
یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ باش تا فردای قیامت که دوستان بنور معرفت بر مرکب طاعت فرا بساط انبساط روند و در مقام شهود بنازند، گروه گروه و جوق جوق، چنان که اللَّه گفت: نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْداً و در هر منزل که پیش آید جوقی فریشتگان بحکم فرمان، بسلام می‌آیند و بناز و نعیم جاودان بشارت می‌دهند. اینست که گفت: وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ و عاصیان امّت احمد در آن صحراء محشر و مقام رستاخیز، بعرض گاه حساب بازداشته، سابقان بنور طاعت از پیش رفته و عاصیان بگران باری معصیت تنها مانده، آخر رحمت اللَّه ایشان را دست گیرد، و بر تنهایی و درماندگی ایشان ببخشاید، بندای کرامت گوید: عبادی چون این خطاب عزّت و ندای کرامت بنعت رحمت بگوش ایشان رسد، جان ایشان بیاساید و روح و ریحان در دل ایشان گشاید، گوید: عبادی، إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ لا یتفرغون الیکم و اصحاب النّار من شدة العقاب لا یرقّون لکم، معاشر المساکین سلام علیکم کیف انتم ان کان اشکالکم و اصحابکم سبقوکم واحد منهم لا یهدیکم فانا اهدیکم. ان عاملناکم بما تستوجبون فاین الکرم.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، پروردگار به بندگان مؤمنشان هدایت می‌کند و آنان را به سمت مقام‌های عرفانی و شهودی می‌برد، به گونه‌ای که گروه‌گروه و دسته‌دسته به سوی او می‌آیند. فرشتگان در هر مرحله به آنان سلام می‌کنند و بشارت نعمت‌های ابدی را به آنان می‌دهند. در این میان، گناهکاران امّت پیامبر در محشر نگه داشته می‌شوند و تنها می‌مانند، در حالی که نیکوکاران به نور طاعتشان پیش رفته‌اند. ولی در نهایت رحمت خداوند به سوی آنان می‌آید و آن‌ها را از گرفتاری‌هایشان رها می‌کند. وقتی بندگان با کرامت و رحمت پروردگار خطاب می‌شوند، آرامش و امید به دل‌هایشان باز می‌گردد و گفته می‌شود: "امروز اصحاب بهشت در شادی مشغولند و اصحاب جهنم از عذاب نمی‌توانند به شما توجه کنند." گرسنگان و نیازمندان با نگاهی ملایم می‌پرسند که حالتان چگونه است و در پاسخ به آنان می‌گویند که ما همواره با شایستگی‌های شما رفتار کرده‌ایم.
نحن اذا فی الجفاء مثلهم
اذا هجرنا هم کما هجروا
هوش مصنوعی: ما نیز اگر از آنها دور شویم، همانند آنها در بی‌مهری خواهیم بود، زیرا وقتی که ما را ترک کردند، دچار همان حالت خواهند شد.
چون رأفت و رحمت حقّ بایشان رسد وحشت و معصیت بآب رحمت از ایشان‌ فرو شوید و آفتاب رعایت از برج عنایت بتابد، ایشان بنعت افتخار در حالت انکسار بر درگاه ذو الجلال خوش بزارند، و از شادی بگریند، تا ربّ العزّة آن گریستن و زاریدن از ایشان بپسندد و درد دل ایشان را امرهم نهد و زبان ایشان بثنای خود بگشاید، و بقدر طاقت بندگی خدای را ثنا گویند، و حمد و ستایش کنند، اینست که رب العالمین گفت: وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ آخر سخن ایشان این بود که الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ که شماتت دشمنان و کافران بما نرسید، و فضل و رحمت خدای بما در رسید.
هوش مصنوعی: زمانی که رحمت و رأفت الهی به آنان برسد، ترس و گناه از دلشان زدوده می‌شود و نور لطف خدا بر زوایشان می‌تابد. آن‌ها با حالت تواضع و فروتنی در درگاه پروردگار خود خوشحال می‌شوند و از شادی اشک می‌ریزند، تا خداوند آن اشک‌ها و زاری‌هایشان را بپسندد و درد دل‌شان را تسکین بخشد. زبانشان به ستایش خداوند گشوده می‌شود و به اندازه‌ای که توانایی بندگی دارند، او را حمد و ستایش می‌کنند. به همین دلیل خداوند می‌فرماید: «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ آخرین سخن آن‌ها این است که تمام حمد و ستایش از آن خداوندی است که ربّ و پروردگار جهانیان است. آن‌ها مورد سرزنش دشمنان و کافران قرار نمی‌گیرند و فضل و رحمت خدا به آنان می‌رسد.
ما را همه مقصود ببخشایش حق بود
المنة للَّه که بمقصود رسیدیم‌
هوش مصنوعی: هدف اصلی ما به لطف بخشش خداوند بود و شکرگزاری به خدا که به آن هدف رسیدیم.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا... الآیة. دعاء کلید رحمت است و گواه عبودیّت و پیوستن را وسیلت. هر کس که در دعاء بر وی گشادند در اجابت هم بر وی گشادند که میگوید جلّ جلاله: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ دعاء پیرایه پیوستگانست و مایه دست گرفتگان و حلقه در حق بدست جویندگان، مصطفی ص گفت: الدعاء سلاح المؤمن و عماد الدین و نور السماوات و الارض.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان دچار مشکلات و سختی‌ها می‌شود، به ما دعای خود را می‌کند. دعا کلید رحمت الهی و نشانه‌ای از بندگی است و وسیله‌ای برای نزدیک شدن به خداوند محسوب می‌شود. هر کس که در دعاOpenAI کمک بخواهد، در پاسخ نیز مورد لطف و رحمت قرار خواهد گرفت. خداوند می‌فرماید: "بخوانید من را تا پاسخگو شما باشم." دعا نشانه پیوستگی است و مجرایی برای وصول به حقایق و حقیقت‌ها به شمار می‌آید. پیامبر اسلام نیز فرمودند: دعا سلاح مؤمن است، پایه دین و نوری برای آسمان‌ها و زمین.
هر که بکاری درماند یا او را نکبتی رسد دست در دعا و تضرع زند، دست اعتماد بضمان اللَّه زد و دست نیاز ببرّ وی زد، یقول اللَّه تعالی: فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا و شرط آنست که بوقت دعاء آواز نرم دهد و خاطر از حرمت و استکانت پر کند و باجابت، یقین باشد که مصطفی ص گفت: «ادعوا اللَّه و انتم موقنون بالاجابة و اعلموا ان اللَّه لا یستجیب دعاء من له قلب غافل لاه»
هوش مصنوعی: هر کسی که در کارها دچار مشکل شود یا مشکلاتی به او برسد، باید دست به دعا و درخواست از خدا بزند. او باید به خداوند اعتماد کند و از خلوص نیت کمک بخواهد. خداوند فرموده است که اگر در زمان سختی به او پناه بروند و دعا کنند، به آن‌ها پاسخ خواهد داد. در دعا باید با صدای نرم و از روی خضوع و ادب درخواست کنند و با یقین به اجابت دعا، این کار را انجام دهند. همچنین، پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: «خدا را دعا کنید در حالی که یقین به اجابت آن دارید و بدانید که خدا دعای کسی را نمی‌پذیرد که قلبش غافل و مشغول به دنیا باشد.»
و بدانکه دعا کردن و حاجت و نیاز بدرگاه بی‌نیاز برداشتن اهل شریعت را مقامی جلیل است، عین عبادتست و رسیدن را ببهشت نیک وسیلت است. امّا حال عارفان حالی دیگر است و طریق ایشان طریقی دیگر. جنید روزی در اثناء مناجات گفت: «اللّهم اسقنی» ندایی شنید که: تدخل بینی و بینک. یا جنید میان من و تو می‌درایی یعنی که ما خود دانیم سزای هر بنده‌ای، و شناسیم قصد هر جوینده‌ای، جنید گفت: بعد از آن روزگاری تحسّر خوردم و زان گفت، استغفار کردم.
هوش مصنوعی: دعا و درخواست از خداوند بی‌نیاز، جایگاهی والایی در دین دارد و به عنوان عبادت شناخته می‌شود و وسیله‌ای خوب برای رسیدن به بهشت است. اما حال عارفان متفاوت است و روش خاص خود را دارند. یک روز جنید در حین مناجات گفت: «خداوند، به من آب بده» که صدایی را شنید که می‌گفت: «بین من و تو فاصله است». این به این معنی است که ما به خوبی می‌دانیم هر بنده‌ای چه سزاوار است و نیت هر جوینده‌ای را می‌شناسیم. جنید پس از آن واقعه حسرت خورد و به خاطر آن از خداوند آمرزش طلبید.
قوله: وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا ای تکبروا و تجبروا و لم یخضعوا بقول الحق. ای بسا خواجگان خویشتن پرستان ازین جهان داران و ستمکاران که با کام و نام بودند با خانهای پر نقش و پرنگار بودند، و بر پشت مرکبهای رهوار سوار بودند، ردای تکبر بر دوش گرفته و فرعون‌وار ندای جباری بر خویشتن زده، چون شرع را مکابر شدند و از حقّ سر وازدند و نبوّت انبیا و آیات و معجزات همه بازی شمردند، دمار از ایشان بر آوردند، و تخت و کلاه ایشان نگونسار کردند، و بساط کبر ایشان در نوشتند، نه خود زنده نه نام و نشان ایشان در دیار و اقطار مانده، هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً آری سرانجام ظلم همین است، و خبر مصطفی ص گواه اینست: «لو کان الظلم بیتا فی الجنّة لسلط اللَّه علیه الخراب».
هوش مصنوعی: در این متن به از بین رفتن اقوام گذشته اشاره شده است که به دلیل ظلم و سرکشی خودشان نابود شدند. این افراد به خاطر خودبزرگ‌بینی و فسادشان در دنیا زندگی می‌کردند و عیش و نوش را برگزیده بودند. آنها در حالیکه بر مرکب‌های زیبا سوار بودند و جامه‌های فخرآمیز به تن داشتند، به حقایق دین و پیامبران بی‌اعتنا بودند و آن‌ها را به سخره می‌گرفتند. در نتیجه، عذاب و نابودی بر آن‌ها نازل شد و نشانی از آنها باقی نماند. در نهایت، این متن نشان می‌دهد که سرنوشت ظالمین همین‌گونه است و ظلم هرگز پایدار نخواهد ماند.
قوله ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ ان اعتبرتم بهم نجوتم و ان لم تعتبروا احللنا بکم من العقوبة ما یعتبر بکم فان من لم یعتبر بمن سبقه اعتبر به من لحقه و من لم یعتبر بما سمعه اعتبر به من تبعه.
هوش مصنوعی: سپس شما را جانشینانی در زمین قرار دادیم بعد از آنها. اگر از این مطلب عبرت بگیرید نجات خواهید یافت و اگر عبرت نگیرید، عذاب ما به شما خواهد رسید. زیرا کسی که از عبرت‌های پیشینیان درس نگیرد، باید به عذاب کسانی که بعد از او می‌آیند، عبرت بگیرد و هر کسی که از سخنان شنیده‌شده خود عبرت نگیرد، باید به عذاب کسانی که بعد از او می‌آیند، عبرت بگیرد.