قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ای الطّاعات فیما بینهم و بین ربّهم. یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ الی الجنّة بسبب ایمانهم فی الدّنیا. میگوید ایشان که ایمان آوردند و در دنیا نیک مردان و نیکوکاران بودند و خدای را و رسول را ص طاعت دار و فرمان بردار بودند و بر شریعت و سنت مصطفی راست رفتند و راست گفتند، یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ ربّ العزة فردا ایشان را پاداش نیکو دهد، راه بهشت بایشان نماید و ببهشت رساند و بر کرامت و نعمت خویش خواند. مقاتل گفت: یجعل لهم نورا یمشون به علی الصراط الی الجنّة. نوری و روشنایی در پیش ایشان نهند تا بآن نور صراط باز گذراند، و ببهشت رسد.
قال النّبی ص انّ المؤمن اذا خرج من قبره صوّر له عمله فی صورة حسنة و شارة حسنة فیقول له من انت فو اللَّه انی لاراک امرء صدق فیقول له انا عملک فیکون له نورا و قائدا الی الجنّة و الکافر اذا خرج من قبره صوّر له عمله فی صورة سیئة و شارة سیّئة فیقول من انت فو اللَّه ربی لاراک امرء سوء، فیقول انا عملک، فینطلق به حتّی یدخله النّار.
تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ ای من تحت منازلهم و مساکنهم. و گفتهاند مراد نه آنست که بهشتیان بالا باشند و جویها در زیر ایشان رود از بهر آن که در بهشت چشمها که رود نه در کندها رود، یعنی تجری بین ایدیهم و تحت امرهم و هم یرونها کقوله: تَحْتَکِ سَرِیًّا ای بین یدیک و هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی ای تحت امری و بین یدیّ. چشمهای بهشت بر روی زمین روان بود، بهشتی چنان که نشسته باشد در غرفه یا در خیمه یا هر جای که نشیند از راست و چپ خویش و برابر خویش آب روان میبیند دست وی بدان میرسد و جامه بویتر نشود فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ. عن وهب بن منبه عن ابن عباس قال: خلق اللَّه جنّات النّعیم من الزمرّد الاخضر کلها ازواجها و خدمها و آنیتها و اشربتها و حجالها و قصورها و خیامها و مداینها و درجها و غرفها و ابوابها و ثمارها. قال و الجنان کلها مائة درجة ما بین الدّرجتین مصیرة خمس مائة عام حیطانها لبنة من ذهب و لبنة من فضة و لبنة من یاقوت و لبنة من زبرجد. ملاطها المسک و قصورها الیاقوت و غرفها اللؤلؤ و مصاریعها الذّهب و ارضها الفضّة و حصباؤها المرجان و ترابها المسک اعدّ اللَّه لاولیائه یقول اللَّه تعالی ادخلوا الجنّة برحمتی فاقتسموها باعمالکم فلکم صنعت ثمار الفردوس و لکم بنیت القصور الّتی اسّست بالنعیم و شرفت بالملک الخلود.
قوله: دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ دعوی و دعا هر دو یکسان است و مراد ندا است ای یدعون اللَّه بقولهم سبحانک اللهم تلذّذا بذکره لا عبادة. میگوید در آن بهشت همه خدای را خوانند و خدای را دانند و بذکر و ثنای وی بیاسایند. تنعّم ایشان و لذّت و راحت و آرام ایشان، بتسبیح و شکر و ثنای اللَّه بود. کلبی گفت: دَعْواهُمْ فِیها ای کلامهم و قولهم اذا اشتهوا شیئا من طعام الجنّة: سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ فیؤتون به. این کلمه علمی است و نشانی میان بهشتیان و میان خازنان و خادمان بهشت هر گاه که آرزویی کنند طعامی یا شرابی خواهند گویند: سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ، خادمان بدانند که چه میخواهند و چه آرزو میکنند آنچه خواهند حاضر کنند و ایشان را بمراد و مقصود رسانند، وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ و نواخت ایشان یکدیگر را آنست که بر یکدیگر شوند و سلام کنند و همچنین فریشتگان آیند و بر ایشان سلام کنند و آن گه نواخت و کرامت رب العزة بایشان رسد و ایشان را گوید: سلام علیکم، سخنی خوش با نواخت و نیکویی سخنی بسلامت از آزار، آزاد و پاک، و قیل: تحیتهم ای ملکهم سلام ای سالم. میگوید ملک ایشان در آن بهشت جاودانی است، از زوال و فنا رسته و جاوید ایشان را با ناز و نعیم مانده، وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معنی آنست که بهشتیان در هر چه خواهند بجای آزادیاند هر چند که خواهند یاوند و بهر چه بیوسند رسند، بجای شکراند و بجای تهنیت. و قیل اول کلامهم التسبیح و آخره التحمید و هم یتکلّمون بینهما بما ارادوا ان یتکلّموا به. خبر داد رب العزة که بهشتیان در هر سخن که گویند ابتدای سخن ایشان بتعظیم و تنزیه اللَّه بود و ختم آن بشکر و ثنای اللَّه و طعامی که خورند بابتدا نام اللَّه گویند و تسبیح وی و بآخر شکر خدای کنند و ثناء بروی.
و گفتهاند این آنست که جای دیگر گفت حکایت از بهشتیان که گویند الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا و تقدیر آیت اینست که: و آخر دعویهم ان یقولوا الحمد للَّه رب العالمین.
وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ این هم چنان است که جای دیگر گفت عَجِّلْ لَنا قِطَّنا جای دیگر گفت وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ و ناس اینجا کافراناند النضر بن الحرث و اصحابه که میگفتند: اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ ایشان از کافری که بودند بر سبیل استهزا و ثبات بر کفر عذاب بتعجیل میخواستند، رب العالمین گفت اگر آن عذاب که میخواهند فرو گشائیم ایشان همه هلاک شوند و فانی گردند و دنیا منقطع گردد، لکن نکردیم و ندادیم آنچه خواستند و عذاب فرو نگشادیم و فرا گذاشتیم تا اقامت حجت بر ایشان تمام گردد و ایشان را هیچ عذر نماند. و گفتهاند حکم این آیت بر عموم است کسی که از سر ضجرت دعاء بد کند بر خویشتن یا بر فرزند و خویش و پیوند، گوید اخزاک اللَّه، لعنک اللَّه، اماتک اللَّه، بزبان میگوید و در دل اجابت این دعاء کراهیت دارد، رب العالمین گفت: لو استجیب لهم فی الشّر کما یحبّون ان یستجاب لهم فی الخیر لهلکوا قال شهر بن حوشب قرأت فی بعض الکتب انّ اللَّه عز و جل یقول للملکین الموکّلین: لا تکتبا علی عبدی فی حال ضجرة شیئا. و تقدیر الآیة وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ حین استعجلوه استعجالا کاستعجالهم بالخیر لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ. و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه ص: اللهم انّی اتخذ عندک عهدا لن تخلفه انما انا بشر فایّ المؤمنین آذیته او شتمته او جلدته او لعنته فاجعلها له صلاة و زکاة و قربة تقربه بها یوم القیمة.
ابن عامر و یعقوب لقضی بفتح قاف خوانند و اجلهم بنصب فیتصل بقوله عز و جل وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ.
قوله فَنَذَرُ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا یعنی مشرکی مکة، لا یخافون البعث و الحساب و لا یأملون الثواب فِی طُغْیانِهِمْ ای فی شرکهم و ضلالهم یَعْمَهُونَ یتردّدون و یتمارون. و قیل یلعبون. و گفتهاند معنی آیت آنست که: آدمی هموار بروز شادی خویش میشتابد و آن شتابیدن اوست باجل او. میگوید اگر ما روزگار او باو شتابانیم مرگ باو شتابد.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ این در شأن هشام بن المغیرة المخزومی آمد، اذا ناله مکروه و ضرر دعانا، ای دعا اللَّه لازالته و لم یدع غیره. قوله دَعانا لِجَنْبِهِ یعنی مضطجعا أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً یرید فی جمیع الاحوال فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ ازلنا ما به. مَرَّ ای استمر علی کفره معرضا عن الشکر کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ لنسیانه ما دعا اللَّه فیه و ما صنع اللَّه به، کَذلِکَ ای کما زیّن لهذا الکافر الدعاء عند البلاء و الاعراض، زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ عملهم و الاسراف فی النفس یکون بعبادة الوثن و فی المال فی السائبة و البحیرة و معنی الکلام اسرفوا فی عبادتهم و اسرفوا فی نفقاتهم.
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ یا اهل مکّه لَمَّا ظَلَمُوا کفروا باللَّه وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ بالمعجزات و الآیات بالامر و النهی، وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا لانّ اللَّه طبع علی قلوبهم جزاء لهم علی کفرهم کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ نفعل بمن کذّب بمحمد کما فعلنا بمن قبلهم.
ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ الخلایف جمع خلیفة و اصل الخلیفة خلیف بغیر هاء لانه فعیل بمعنی فاعل کالسمیع و العلیم فدخلت الهاء للمبالغة بهذا الوصف کما قالوا راویة و علامة الا تری انهم جمعوه خلفاء کما یجمع فعیل و من انّث لتأنیث اللفظ قال فی الجمع خلائف و قد ورد التنزیل بهما، قال تعالی: خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ و قال ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ ای استخلفناکم بعد هلاکهم تخلفونهم قرنا بعد قرن فِی الْأَرْضِ فی اماکنکم لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ ای لتعملوا اعمالکم فنراها مشاهدة موجودة فارقبوا فی الطاعة و احذروا عن المعصیة.
قال النبی ص انّ الدنیا خضرة حلوة و انّ اللَّه مستخلفکم فیها فناظر کیف تعملون.
قال عمر بن خطاب (رض) صدق اللَّه ربنا ما جعلنا خلفاء الا لینظر الی اعمالنا فاروا اللَّه من اعمالکم خیرا باللیل و النهار و السّرّ و العلانیة.
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ای القرآن واضحات الدلایل و بینات منصوب علی الحال این آیت در شأن مشرکان مکة فرو آمد عبد اللَّه بن ابی امیة المخزومی و الولید بن المغیرة و العاص بن عامر و جماعتی که ایمان ببعث و نشور نداشتند تا رب العالمین میگوید: قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ای لا یؤمنون بالبعث. با مصطفی میگفتند ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا من اللَّه لیس فیه ذکر البعث و النشور و لیس فیه عیب آلهتنا. قرآنی دیگر بیار از نزدیک اللَّه که در آن ذکر بعث و نشور نباشد و ترک عبادة لات و عزی و مناة و هبل و عیب ایشان در آن نبود. أَوْ بَدِّلْهُ یا پس همین قرآن که آوردهای بگردان از امّت خویش و تغییر در آن آر، ذکر بعث و نشور و وعیدها ازان بیرون کن بجای آیت عذاب آیت رحمت اثبات کن. رب العالمین گفت ایشان را جواب ده یا محمد ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی این قرآن نه سخن من است و نه ساخته من، تا در آن تغییر توانم و از امّت خویش بگردانم تلقاء مصدر کالتبیان یستعمل ظرفا بمعنی المقابلة مشتق من التلقی.
إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ ای لا اتّبع الّا وحی اللَّه من غیر زیادة و لا نقصان و لا تبدیل إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی ای ان فعلت عصیت ثم لا آمن عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ.
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ ای ما قرأت القران عَلَیْکُمْ وَ لا أَدْراکُمْ بِهِ ای و لا اعلمکم اللَّه به. یقال دریت الشیء علمته و ادریته غیری. ای اعلمته ایّاه. اگر خدای خواستید من این قرآن را هرگز بر شما نخواندمی و اللَّه شما را از آن آگاه و دانا نکردید. قرائت ابن کثیر: و لادریکم بی الف، معنی آنست که: اگر خدا خواستید من هرگز بر شما این کتاب نخواندمی و اللَّه شما را بخودی خود بی من باین دانا کردی چنان که گفت: فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلی قَلْبِکَ. فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ مکثت و بقیت بینکم لا أتلو کتابا و لا اتعلّمه و لا اخط بیمینی، عُمُراً ای بعضا من عمری و هو اربعون سنة، لأنّه اوحی الیه بعد اربعین سنة مِنْ قَبْلِهِ ای من قبل نزول القرآن و من قبل هذا الوقت، أَ فَلا تَعْقِلُونَ انّی صادق و هذا کلام اللَّه، امرنی ان اتلوه علیکم. چون میدانید که چهل سال در میان شما بودم که مرا میشناختید و نیک دانستید که بر هیچ کس هیچ چیز نخواندهام و نه کتابی نوشتهام و نه بتلقین از کسی گرفتهام و نه هرگز بر کسی دروغی بستهام، امروز که شما را خبر میدهم از داستان پیشینیان و سرگذشت رفتگان و احوال ایشان جز آن نیست که از نزدیک خدا است و از پیغام و وحی پاک او.
در نمییابید که چنین است و این قرآن که بر شما میخوانم پیغام خدا است و کلام او.
و قال ابن عباس نبیّ رسول اللَّه و هو ابن اربعین سنة و اقام بمکه ثلث عشرة سنة و بالمدینة توفّی و هو ابن ثلث و ستّین سنة.
قوله فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً ای لا احد اظلم و اکفر ممن کذب علی اللَّه أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ فالکاذب علی اللَّه و المکذّب بآیات اللَّه فی الکفر سواء. معنی آنست که من بر خدای هرگز دروغ ننهادم و نه ساختم و شما کردید که گفتید وی را شریک و انباز است و کیست ستمکارتر و کافرتر از آن که بر خدای دروغ سازد و گوید که وی را شریک و انباز است و قرآن که سخن وی است دروغ شمارد و محمد که پیغام رسان وی است دروغ زن دارد إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ لا یسعد من کذّب انبیاء اللَّه.
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ یعنی یشرکون مع اللَّه فی العبادة ما لا یَضُرُّهُمْ ان لم یعبدوه وَ لا یَنْفَعُهُمْ ان عبدوه. این مشرکان مکة بتان را میپرستند که در ایشان ضرر و نفع نه، اگر نپرستند بر ایشان گزند نیارند و اگر پرستند ایشان را بکار نیایند و سود نکنند از بهر آن که مواتاند، نه خیر است در ایشان نه شر، نه نفع نه ضرر، نه کردگاری نه توانایی و دانایی. اللَّه است جلّ جلاله که کردگار است و توانا و دانا، هم ضار و هم نافع همه چیز تواند و با همه تاود و بداشت و توان هر کس رسد و سزای هر کس چنان که باید دهد، لا یحدث شیء فی ملکه الا بایجاده و حکمه و قضائه و ارادته و تکوینه و لا یلحق احدا ضرّ و لا نفع و لا خیر و لا شرّ و لا سرور و لا حزن الّا من قبله جلّ جلاله فان تک نعمة فهو النّافع و الدّافع و ان تک محنة فهو الضارّ القامع المانع، فمن استسلم لحکمه عاش فی راحة و من اعرض عن حکمه وقع فی کلّ آفة.
روی انّ اوّل ما کتب اللَّه فی اللّوح المحفوظ انا اللَّه الّذی لا اله الّا انا من لم یستسلم بقضایی و لم یصبر علی بلائی و لم یشکر نعمایی فلیطلب ربّا سوائی، و روی انّ داوود (ع) ناجی ربّه فقال الهی من شرّ النّاس؟ فقال عزّ من قائل من استخارنی فی امر فاذا خرت له اتّهمنی و لم یرض بحکمی.
وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ حسن گفت معنی آنست که ایشان شفیعان مااند بنزدیک خدای در کار و شغل دنیا و معاش دنیا که ایشان ببعث و نشور ایمان ندارند. و قیل معناه شفعاؤنا عند اللَّه ان یکن بعث و نشور و قیل فی الکفار من یعتقد البعث، قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ ای أ تخبرون اللَّه انّ له شریکا فی السماوات و الارض او عنده شفیعا بغیر اذنه و لا یعلم اللَّه لنفسه شریکا فی السماوات و لا فی الارض فنفی العلم لنفی المعلوم، سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ نزّه نفسه عن ان یکون معه معبود او شریک. قرأ حمزة و الکسائی: عما تشرکون بالتّاء هاهنا و فی سورة النحل و الروم.
وَ ما کانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً الامّة هاهنا الدین و تقدیره و ما کان الناس الا ذوی امّة واحدة ای دین واحد و هو الاسلام و قیل هو الشرک و قد سبق شرحه فی سورة البقرة فَاخْتَلَفُوا ای آمن بعض و کفر بعض. و قیل و ما کان الناس الا امّة واحدة فاختلفوا ای ولدوا علی الفطرة و اختلفوا بعد الفطرة وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ ای لولا انّ اللَّه عز و جل جعل لهم اجلا للقضاء بینهم و هو یوم القیمة یفصل بینهم فی وقت اختلافهم. و قیل وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ بتأخیر عذاب هذه الامة الی یوم القیمة و انه لا یعاجل العصاة بالعقوبة، لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ نزول العذاب.
میگوید اگر نه سخنی بودی که پیش رفت از اللَّه و حکم کرد و آن سخن آنست که با آدم گفت آن گه که او را عطسه آمد: یرحمک ربک فسبقت رحمته غضبه، اگر نه این سخن بودی من عذاب فرو گشادمی باین امت بآن اختلاف و تفرق که ایشان در آن بودند.
روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه ص: لما خلق اللَّه تعالی آدم و نفخ فیه الروح، عطس فقال له ربه الحمد للَّه فقال الحمد للَّه فقال له ربه عز و جل یرحمک ربک اذهب فسلّم علی اولئک النفر و هم نفر من الملائکة جلوس فاسمع ما یجیبونک به فانها تحیّتک و تحیة ذرّیتک. قال فذهب فقال السلام علیکم فقالوا و علیک السلام و رحمة اللَّه. ثم رجع الی ربه تبارک و تعالی فبسط له یدیه فقال له خذ و اختر فقال اخترت یمین ربی و کلتا یدیه یمین ففتحها فاذا فیها صورة الذریة کلّهم فاذا کلّ رجل مکتوب عنده اجله و اذا آدم (ع) قد کتب له الف سنة.
و ذکر الحدیث فی روایة اخری عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه ص: لمّا خلق اللَّه الخلق کتب کتابا فهو عنده فوق العرش انّ رحمتی سبقت غضبی.
وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ الآیة، گفتهاند که تأویل این آیت آنست که اگر ندانید که من که خداوندم از گفته خویش واپس نیایم در تقدیر آجال و ارزاق من این ناسزا گویان را و باطل ورزان را یک طرفة العین درنگ ندادید تا ایشان را بعقوبت عاجل از اهل حق جدا کردید تا حق و اهل آن از باطل و اهل آن در وقت سزا جدا شدید و میان ایشان فرقان پیدا شدی.
وَ یَقُولُونَ یعنی اهل مکة لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ مثل العصا و الید البیضاء و ما جاءت به الانبیاء. و قیل مما اقترحوا علیه فی قوله وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ الآیة، مشرکان مکه از روی تعنت طلب آیات کردند گفتند چرا آیتی ننماید این محمد چنان که موسی عصاء و ید بیضاء نمود و دیگر پیغامبران نشانها و معجزتها نمودند که دلائل نبوت و رسالت ایشان بود، آن مدبران هم پیغام بمراد خویش خواستند هم دیدار فریشته خواستند هم معجزه و نشان و هم اللَّه حاضر کردن خواستند که جایی میگوید: أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ قَبِیلًا، جایی دیگر میگوید: او نری ربنا حتی نری اللَّه جهرة رب العالمین گفت بجواب ایشان: فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ آنچه شما میدرخواهید از نزول آیات آن همه غیب است و علم غیب بنزدیک خدا است و جز خدای هیچ کس غیب نداند و مصالح بندگان جز خدای کس نشناسد فَانْتَظِرُوا وقوع الآیة و انتظروا قضاء اللَّه بیننا باظهار المحق علی المبطل إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ فوقعت یوم بدر فظهر المحق علی المبطل.
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ ای کفّار مکه رَحْمَةً یعنی المطر و الخصب و العافیة مِنْ بَعْدِ القحط و الجوع و الفقر و البلاء و الشفاء بعد السقم إِذا لَهُمْ مَکْرٌ این جواب شرط است کقوله: إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُونَ المعنی و ان تصبهم سیّئة قنطوا فکذلک قوله وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ معناه و اذا اذقنا النّاس مکروا و هذا المکر هو صرف الشکر الی غیر المنعم سمّاه مکرا لان المکر جحود حق المنعم و ذلک قولهم لولا الدّواء و الطّبیب و لولا کذا و کذلک کانوا یقولون سقینا بنوء کذا و لا یقولون هذا رزق من اللَّه و هو قوله تعالی وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ این اذا اینجا در آن موضوع است که عجم گویند چون در نگری چون بنگری و آیات ایدر اعلام نعمتهای اللَّه است و ایادی وی میگوید چون ایشان را باران فرستیم و از بلاها عافیت دهیم و نعمت و آسایش برایشان روان گردانیم ایشان را در آن نعمت بطر گیرد تا حقّ را منکر شوند و آیات ما دروغ شمرند و رساننده را استور ندارند و بر نعمت، دیگری را شکر کنند نه خدای را عزّ و جلّ، قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مکرا یعنی اللَّه اقدر علی تغییر تلک النّعم من العبد علی صرف الشّکر الی غیر المنعم و ما یاتیهم من العقاب اسرع فی اهلاکهم ممّا اتوه من المنکر و ابطال آیات اللَّه إِنَّ رُسُلَنا یعنی الحفظة یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ للمجازاة به فی الآخرة. این بر سبیل تهدید و وعید گفت که آری رسولان ما و دبیران مینویسند بر ایشان آنچه میسازند و میکنند و این تهدید است بر گوشها و دلهای ضعیفان و رنه خدای تعالی را البته بآن هیچ حاجت نیست که احاطت علم وی بمعلومات، نه بدبیر حاجت گذاشت و نه بنسخت.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ای الطّاعات فیما بینهم و بین ربّهم. یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ الی الجنّة بسبب ایمانهم فی الدّنیا. میگوید ایشان که ایمان آوردند و در دنیا نیک مردان و نیکوکاران بودند و خدای را و رسول را ص طاعت دار و فرمان بردار بودند و بر شریعت و سنت مصطفی راست رفتند و راست گفتند، یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ ربّ العزة فردا ایشان را پاداش نیکو دهد، راه بهشت بایشان نماید و ببهشت رساند و بر کرامت و نعمت خویش خواند. مقاتل گفت: یجعل لهم نورا یمشون به علی الصراط الی الجنّة. نوری و روشنایی در پیش ایشان نهند تا بآن نور صراط باز گذراند، و ببهشت رسد.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: کسانی که ایمان آورده و اعمال نیک انجام دادهاند، از طرف پروردگارشان به بهشت هدایت میشوند، به خاطر ایمانی که در دنیا داشتند. این افراد به دلیل ایمان و کارهای شایستهشان، مورد لطف و پاداش الهی قرار میگیرند و راه بهشت برایشان گشوده میشود. همچنین، خداوند برای آنان نوری میسازد تا با آن بر صراط روشن قدم بگذارند و به بهشت برسند.
قال النّبی ص انّ المؤمن اذا خرج من قبره صوّر له عمله فی صورة حسنة و شارة حسنة فیقول له من انت فو اللَّه انی لاراک امرء صدق فیقول له انا عملک فیکون له نورا و قائدا الی الجنّة و الکافر اذا خرج من قبره صوّر له عمله فی صورة سیئة و شارة سیّئة فیقول من انت فو اللَّه ربی لاراک امرء سوء، فیقول انا عملک، فینطلق به حتّی یدخله النّار.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند که وقتی مؤمن از قبرش خارج میشود، اعمالش در قالبی زیبا و نشانی نیکو به او نشان داده میشود. او میپرسد: «تو کی هستی؟» و پاسخ میشنود: «من عمل تو هستم» و این اعمال برایش نوری میشود و او را به سوی بهشت هدایت میکند. اما وقتی کافر از قبرش بیرون میآید، اعمالش در قالبی زشت و نشانی بد به او نمایش داده میشود. او نیز میپرسد: «تو کی هستی؟» و جواب میگیرد: «من عمل تو هستم» و این اعمال او را به سمت جهنم حرکت میدهند.
تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ ای من تحت منازلهم و مساکنهم. و گفتهاند مراد نه آنست که بهشتیان بالا باشند و جویها در زیر ایشان رود از بهر آن که در بهشت چشمها که رود نه در کندها رود، یعنی تجری بین ایدیهم و تحت امرهم و هم یرونها کقوله: تَحْتَکِ سَرِیًّا ای بین یدیک و هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی ای تحت امری و بین یدیّ. چشمهای بهشت بر روی زمین روان بود، بهشتی چنان که نشسته باشد در غرفه یا در خیمه یا هر جای که نشیند از راست و چپ خویش و برابر خویش آب روان میبیند دست وی بدان میرسد و جامه بویتر نشود فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ. عن وهب بن منبه عن ابن عباس قال: خلق اللَّه جنّات النّعیم من الزمرّد الاخضر کلها ازواجها و خدمها و آنیتها و اشربتها و حجالها و قصورها و خیامها و مداینها و درجها و غرفها و ابوابها و ثمارها. قال و الجنان کلها مائة درجة ما بین الدّرجتین مصیرة خمس مائة عام حیطانها لبنة من ذهب و لبنة من فضة و لبنة من یاقوت و لبنة من زبرجد. ملاطها المسک و قصورها الیاقوت و غرفها اللؤلؤ و مصاریعها الذّهب و ارضها الفضّة و حصباؤها المرجان و ترابها المسک اعدّ اللَّه لاولیائه یقول اللَّه تعالی ادخلوا الجنّة برحمتی فاقتسموها باعمالکم فلکم صنعت ثمار الفردوس و لکم بنیت القصور الّتی اسّست بالنعیم و شرفت بالملک الخلود.
هوش مصنوعی: آبهای روانی از زیر منازل و محلهای سکونت بهشتیان جاری است. برخی گفتهاند که منظور این نیست که بهشتیان بالاتر باشند و آبها از زیر آنها عبور کنند، بلکه این آبها در واقع در دستان آنها و تحت فرمان آنها جاری است و آنها میتوانند به راحتی آنها را ببینند. بهشتیان هر کجا که نشسته باشند، اعم از غرفهها یا خیمهها، آب روانی را در دسترس خود مشاهده میکنند و به آسانی میتوانند به آن دسترسی داشته باشند بدون اینکه لباسهایشان خیس شود. خداوند باغهای نعمت را از زمرد سبز خلق کرده و تمامی آنها شامل زوجها، خدمه، ظروف و نوشیدنیها، اتاقها، کاخها و خیمهها، شهرها، مسیرها، غرفهها و درها و میوهها هستند. در روایت آمده که بهشت شامل صد درجه است و فاصله میان هر دو درجهاش معادل پانصد سال است. دیوارهای آن از آجر طلا و نقره و یاقوت و زبرجد تشکیل شده است. ملاط آن عطر خوشبوی مشک و کاخهایش از یاقوت ساخته شده و غرفههایش از مروارید و درهایش از طلا هستند. زمین آن از نقره و سنگریزههایش از مرجان و خاکش عطر خوش مشک دارد. خداوند این نعمتها را برای بندگانش آماده کرده و میفرماید: «وارد بهشت شوید به رحمت من و با اعمال خود آن را تقسیم کنید. شما میوههای بهشت را ایجاد کردهاید و برای خود کاخهایی بنا کردهاید که بر اساس نعمتها پایهگذاری شده و با سلطنت جاودان آراسته است.»
قوله: دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ دعوی و دعا هر دو یکسان است و مراد ندا است ای یدعون اللَّه بقولهم سبحانک اللهم تلذّذا بذکره لا عبادة. میگوید در آن بهشت همه خدای را خوانند و خدای را دانند و بذکر و ثنای وی بیاسایند. تنعّم ایشان و لذّت و راحت و آرام ایشان، بتسبیح و شکر و ثنای اللَّه بود. کلبی گفت: دَعْواهُمْ فِیها ای کلامهم و قولهم اذا اشتهوا شیئا من طعام الجنّة: سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ فیؤتون به. این کلمه علمی است و نشانی میان بهشتیان و میان خازنان و خادمان بهشت هر گاه که آرزویی کنند طعامی یا شرابی خواهند گویند: سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ، خادمان بدانند که چه میخواهند و چه آرزو میکنند آنچه خواهند حاضر کنند و ایشان را بمراد و مقصود رسانند، وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ و نواخت ایشان یکدیگر را آنست که بر یکدیگر شوند و سلام کنند و همچنین فریشتگان آیند و بر ایشان سلام کنند و آن گه نواخت و کرامت رب العزة بایشان رسد و ایشان را گوید: سلام علیکم، سخنی خوش با نواخت و نیکویی سخنی بسلامت از آزار، آزاد و پاک، و قیل: تحیتهم ای ملکهم سلام ای سالم. میگوید ملک ایشان در آن بهشت جاودانی است، از زوال و فنا رسته و جاوید ایشان را با ناز و نعیم مانده، وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معنی آنست که بهشتیان در هر چه خواهند بجای آزادیاند هر چند که خواهند یاوند و بهر چه بیوسند رسند، بجای شکراند و بجای تهنیت. و قیل اول کلامهم التسبیح و آخره التحمید و هم یتکلّمون بینهما بما ارادوا ان یتکلّموا به. خبر داد رب العزة که بهشتیان در هر سخن که گویند ابتدای سخن ایشان بتعظیم و تنزیه اللَّه بود و ختم آن بشکر و ثنای اللَّه و طعامی که خورند بابتدا نام اللَّه گویند و تسبیح وی و بآخر شکر خدای کنند و ثناء بروی.
هوش مصنوعی: در بهشت، ساکنان آن خدا را با گفتن «سبحانک اللهم» میخوانند و با یاد او به آرامش میرسند. این یاد خدا برای آنان لذتی و آسایشی به همراه دارد. هنگامی که چیزی از غذاهای بهشتی را بخواهند، این عبارت را میگویند و از این طریق خدمتگزاران بهشت میفهمند که چه چیزی خواستهاند. همچنین، در بهشت بر یکدیگر سلام میکنند و فرشتگان نیز به آنان سلام میدهند. این سلام نشانگر آرامش و پاکی است که در بهشت وجود دارد. به بیان دیگر، ساکنان بهشت در ابتدا سخن خود را با ستایش خدا آغاز میکنند و در انتها نیز شکر و ستایش او را فراموش نمیکنند. در واقع، هرچه بخواهند با یاد خدا شروع و با شکرگزاری پایان مییابد.
و گفتهاند این آنست که جای دیگر گفت حکایت از بهشتیان که گویند الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا و تقدیر آیت اینست که: و آخر دعویهم ان یقولوا الحمد للَّه رب العالمین.
هوش مصنوعی: گفته شده که در جایی دیگر درباره بهشتیان آمده است که میگویند: «سپاس خداوندی را که ما را به این راه هدایت کرد». و معنای این آیه به این صورت است که: «و آخرین سخن آنان این است که بگویند: سپاس خداوند جهانیان».
وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ این هم چنان است که جای دیگر گفت عَجِّلْ لَنا قِطَّنا جای دیگر گفت وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ و ناس اینجا کافراناند النضر بن الحرث و اصحابه که میگفتند: اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ ایشان از کافری که بودند بر سبیل استهزا و ثبات بر کفر عذاب بتعجیل میخواستند، رب العالمین گفت اگر آن عذاب که میخواهند فرو گشائیم ایشان همه هلاک شوند و فانی گردند و دنیا منقطع گردد، لکن نکردیم و ندادیم آنچه خواستند و عذاب فرو نگشادیم و فرا گذاشتیم تا اقامت حجت بر ایشان تمام گردد و ایشان را هیچ عذر نماند. و گفتهاند حکم این آیت بر عموم است کسی که از سر ضجرت دعاء بد کند بر خویشتن یا بر فرزند و خویش و پیوند، گوید اخزاک اللَّه، لعنک اللَّه، اماتک اللَّه، بزبان میگوید و در دل اجابت این دعاء کراهیت دارد، رب العالمین گفت: لو استجیب لهم فی الشّر کما یحبّون ان یستجاب لهم فی الخیر لهلکوا قال شهر بن حوشب قرأت فی بعض الکتب انّ اللَّه عز و جل یقول للملکین الموکّلین: لا تکتبا علی عبدی فی حال ضجرة شیئا. و تقدیر الآیة وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ حین استعجلوه استعجالا کاستعجالهم بالخیر لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ. و عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه ص: اللهم انّی اتخذ عندک عهدا لن تخلفه انما انا بشر فایّ المؤمنین آذیته او شتمته او جلدته او لعنته فاجعلها له صلاة و زکاة و قربة تقربه بها یوم القیمة.
هوش مصنوعی: اگر خداوند عذاب را برای مردم به سرعت جاری میساخت، همانطور که در جایی دیگر خواسته شده، این موضوع نشاندهنده اعتراضات و درخواستهای نامعقول آنهاست. افرادی مانند النضر بن الحرث و یارانش، به تمسخر خدا میگفتند: «اگر این حق است، پس بر ما سنگ ببارید.» آنها، به خاطر کفرشان، به عذاب الهی بهعنوان نشانهای از استهزا و پافشاری بر نادرستی خود درخواست داشتند. خداوند فرمود اگر آن عذاب را نازل کنیم، همه آنها هلاک خواهند شد و دنیا پایان خواهد یافت، اما این کار را نکردیم تا حجت بر آنها تمام شود و فرصت دیگری برای عذرخواهی نداشته باشند. در اینجا بیان میشود که این حکم، عمومی است و هر کس از روی ناامیدی یا عصبانیت برای خود یا نزدیکانش دعا کند که مثلاً خدا او را عذاب کند، ممکن است دچار عواقب بدی شود. بر اساس گفتهها، خداوند به فرشتگان میفرماید که در زمان غیظ هیچ چیزی از فردی ثبت نکنید. اگر خداوند شر را همانطور که مردم میخواهند سریعاً اجرا کند، آنها هلاک میشوند. همچنین از حضرت ابیهریره نقل شده که پیامبر (ص) فرموده است که اگر من کسی را آزار دادهام یا به او توهین کردهام، دعا کنید که آن عملش به عنوان عبادت و خوبی برایش محسوب شود.
ابن عامر و یعقوب لقضی بفتح قاف خوانند و اجلهم بنصب فیتصل بقوله عز و جل وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ.
هوش مصنوعی: ابن عامر و یعقوب لقضی را با فتحه در حرف قاف میخوانند و واژه "اجلهم" را به صورت منصوب میخوانند که به سخن خداوند در آیه «و لو یعجل الله للناس» وصل میشود.
قوله فَنَذَرُ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا یعنی مشرکی مکة، لا یخافون البعث و الحساب و لا یأملون الثواب فِی طُغْیانِهِمْ ای فی شرکهم و ضلالهم یَعْمَهُونَ یتردّدون و یتمارون. و قیل یلعبون. و گفتهاند معنی آیت آنست که: آدمی هموار بروز شادی خویش میشتابد و آن شتابیدن اوست باجل او. میگوید اگر ما روزگار او باو شتابانیم مرگ باو شتابد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خداوند کسانی را که به دیدار او امیدی ندارند، مانند مشرکان مکه، رها میکند. این افراد هیچ ترسی از قیامت و حساب روز جزا ندارند و در طغیان و کفر خود غرق شدهاند. آنها در تردید و اختلاف هستند و برخی نیز میگویند که در حال سرگرمی و بازی هستند. به عبارت دیگر، معنای آیه این است که انسان معمولاً به شادیهای خود توجه میکند و این توجه او به سوی خوشیهای زودگذر است. او به خود میگوید که اگر ما در زندگی روزمره به سوی خوشی عجله داریم، مرگ نیز به همین ترتیب به سمت او خواهد آمد.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ این در شأن هشام بن المغیرة المخزومی آمد، اذا ناله مکروه و ضرر دعانا، ای دعا اللَّه لازالته و لم یدع غیره. قوله دَعانا لِجَنْبِهِ یعنی مضطجعا أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً یرید فی جمیع الاحوال فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ ازلنا ما به. مَرَّ ای استمر علی کفره معرضا عن الشکر کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ لنسیانه ما دعا اللَّه فیه و ما صنع اللَّه به، کَذلِکَ ای کما زیّن لهذا الکافر الدعاء عند البلاء و الاعراض، زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ عملهم و الاسراف فی النفس یکون بعبادة الوثن و فی المال فی السائبة و البحیرة و معنی الکلام اسرفوا فی عبادتهم و اسرفوا فی نفقاتهم.
هوش مصنوعی: وقتی انسان با مشکل و سختی مواجه میشود، به خداوند دعا میکند تا آن مشکل را برطرف کند و غیر از او کسی را نمیخواند. به این معنا که او در هر حالت، چه دراز کشیده باشد، نشسته باشد یا ایستاده، دعا میکند. اما وقتی خداوند مشکلش را برطرف میکند، به حالت قبلی خود برمیگردد و به کفر و بیاعتنایی ادامه میدهد، گویی هرگز به خداوند دعا نکرده و هر آنچه که او برایش انجام داده را فراموش میکند. همینطور، برای افرادی که در گناه و اسراف هستند، کارهایشان زینت داده میشود، و این اسراف میتواند به عبادت بتها یا در مصرف مالی باشد، به گونهای که در عبادت و هزینههای خود زیادهروی میکنند.
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ یا اهل مکّه لَمَّا ظَلَمُوا کفروا باللَّه وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ بالمعجزات و الآیات بالامر و النهی، وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا لانّ اللَّه طبع علی قلوبهم جزاء لهم علی کفرهم کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ نفعل بمن کذّب بمحمد کما فعلنا بمن قبلهم.
هوش مصنوعی: ما اقوام پیشین را که اهل مکه هستند، زمانی که به ظلم و کفر پرداختند و پیامبرانشان با معجزات و نشانههای روشن به سوی آنها آمدند، هلاک کردیم. آنها هرگز ایمان نیاوردند، زیرا خداوند بر دلهایشان مهر زده است، و این مجازاتی است برای کفرشان. ما نیز چنین عذابی برای قوم مجرمان انجام میدهیم و با کسانی که به محمد کذب میبندند، همانگونه رفتار خواهیم کرد که با آن اقوام پیشین رفتار کردیم.
ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ الخلایف جمع خلیفة و اصل الخلیفة خلیف بغیر هاء لانه فعیل بمعنی فاعل کالسمیع و العلیم فدخلت الهاء للمبالغة بهذا الوصف کما قالوا راویة و علامة الا تری انهم جمعوه خلفاء کما یجمع فعیل و من انّث لتأنیث اللفظ قال فی الجمع خلائف و قد ورد التنزیل بهما، قال تعالی: خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ و قال ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ ای استخلفناکم بعد هلاکهم تخلفونهم قرنا بعد قرن فِی الْأَرْضِ فی اماکنکم لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ ای لتعملوا اعمالکم فنراها مشاهدة موجودة فارقبوا فی الطاعة و احذروا عن المعصیة.
هوش مصنوعی: سپس شما را جانشینان (خلفای) دیگران قرار دادیم. "خلیفه" واژهای است که به معنای جانشین است و به صورت جمع "خلفاء" و "خلائف" به کار میرود. در اینجا، "خلائف" به معنای گروههای جانشین است که به طور خاص برای تأکید بر این وصف استفاده میشود. خداوند در قرآن میفرماید که شما را بعد از نابودی قوم نوح، جانشین آنها قرار دادیم. این به معنای این است که شما پس از آنها در زمین ساکن خواهید شد و نسل به نسل در مکانهای خود موجود خواهید بود. هدف این است که ببینیم شما چگونه عمل میکنید و اعمال شما را مشاهده کنیم. پس باید در اطاعت دقیق باشید و از گناه دوری کنید.
قال النبی ص انّ الدنیا خضرة حلوة و انّ اللَّه مستخلفکم فیها فناظر کیف تعملون.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند که دنیا زینتی زیبا و خوشمزه است و خداوند شما را به عنوان جانشینان خود در این دنیا قرار داده است، پس دقت کنید که چگونه عمل میکنید.
قال عمر بن خطاب (رض) صدق اللَّه ربنا ما جعلنا خلفاء الا لینظر الی اعمالنا فاروا اللَّه من اعمالکم خیرا باللیل و النهار و السّرّ و العلانیة.
هوش مصنوعی: عمر بن خطاب (رض) فرمود: خداوند راست گفت که ما را به عنوان خلیفه قرار نداد، مگر اینکه به اعمال ما نظارت کند. بنابراین، از خدا بترسید و در تمامی اعمال خود، چه در شب و چه در روز، بهخوبی عمل کنید، چه در خفا و چه در آشکار.
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ای القرآن واضحات الدلایل و بینات منصوب علی الحال این آیت در شأن مشرکان مکة فرو آمد عبد اللَّه بن ابی امیة المخزومی و الولید بن المغیرة و العاص بن عامر و جماعتی که ایمان ببعث و نشور نداشتند تا رب العالمین میگوید: قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ای لا یؤمنون بالبعث. با مصطفی میگفتند ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا من اللَّه لیس فیه ذکر البعث و النشور و لیس فیه عیب آلهتنا. قرآنی دیگر بیار از نزدیک اللَّه که در آن ذکر بعث و نشور نباشد و ترک عبادة لات و عزی و مناة و هبل و عیب ایشان در آن نبود. أَوْ بَدِّلْهُ یا پس همین قرآن که آوردهای بگردان از امّت خویش و تغییر در آن آر، ذکر بعث و نشور و وعیدها ازان بیرون کن بجای آیت عذاب آیت رحمت اثبات کن. رب العالمین گفت ایشان را جواب ده یا محمد ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی این قرآن نه سخن من است و نه ساخته من، تا در آن تغییر توانم و از امّت خویش بگردانم تلقاء مصدر کالتبیان یستعمل ظرفا بمعنی المقابلة مشتق من التلقی.
هوش مصنوعی: زمانی که آیات روشن ما بر آنها خوانده میشود، این آیات به وضوح دلالت بر حقایق دارد. این آیات درباره مشرکان مکه نازل شده است، افرادی مانند عبد الله بن ابی امیه و الولید بن المغیره که به بعث و نشور ایمان نداشتند. آنها به پیامبر میگفتند که از طرف خدا آیات دیگری بیاورد که در آنها اشارهای به بعث و ستیز با خدایانشان نباشد. آنها درخواست میکردند که یا آیات را تغییر دهد و یا آیات عذاب را به آیات رحمت تبدیل کند. اما خداوند به پیامبر پاسخ میدهد که نمیتوانم قرآن را از خودم تغییر دهم، زیرا این قرآن سخن من نیست و نمیتوانم در محتوای آن تغییراتی ایجاد کنم.
إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ ای لا اتّبع الّا وحی اللَّه من غیر زیادة و لا نقصان و لا تبدیل إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی ای ان فعلت عصیت ثم لا آمن عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ.
هوش مصنوعی: من فقط از چیزهایی پیروی میکنم که به من وحی شده است و نه چیزی بیشتر یا کمتر و نه تغییری. من میترسم اگر از پروردگارم نافرمانی کنم، عذابی در روز بزرگ به من برسد.
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ ای ما قرأت القران عَلَیْکُمْ وَ لا أَدْراکُمْ بِهِ ای و لا اعلمکم اللَّه به. یقال دریت الشیء علمته و ادریته غیری. ای اعلمته ایّاه. اگر خدای خواستید من این قرآن را هرگز بر شما نخواندمی و اللَّه شما را از آن آگاه و دانا نکردید. قرائت ابن کثیر: و لادریکم بی الف، معنی آنست که: اگر خدا خواستید من هرگز بر شما این کتاب نخواندمی و اللَّه شما را بخودی خود بی من باین دانا کردی چنان که گفت: فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلی قَلْبِکَ. فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ مکثت و بقیت بینکم لا أتلو کتابا و لا اتعلّمه و لا اخط بیمینی، عُمُراً ای بعضا من عمری و هو اربعون سنة، لأنّه اوحی الیه بعد اربعین سنة مِنْ قَبْلِهِ ای من قبل نزول القرآن و من قبل هذا الوقت، أَ فَلا تَعْقِلُونَ انّی صادق و هذا کلام اللَّه، امرنی ان اتلوه علیکم. چون میدانید که چهل سال در میان شما بودم که مرا میشناختید و نیک دانستید که بر هیچ کس هیچ چیز نخواندهام و نه کتابی نوشتهام و نه بتلقین از کسی گرفتهام و نه هرگز بر کسی دروغی بستهام، امروز که شما را خبر میدهم از داستان پیشینیان و سرگذشت رفتگان و احوال ایشان جز آن نیست که از نزدیک خدا است و از پیغام و وحی پاک او.
هوش مصنوعی: بگویید: اگر خدا میخواست، من هرگز این قرآن را بر شما نمیخواندم و شما را به آن آگاه نمیکرد. معنای این سخن این است که اگر خدا میخواست، من هیچگاه این کتاب را پیش شما نمیخواندم و شما بدون من به این دانایی میرسیدید. من چهل سال در میان شما زندگی کردم و شما میدانید که هیچ وقت هیچ کتابی نخواندم و چیزی ننوشتم. من هیچگاه دروغی نگفتهام و هرگز از کسی چیزی نیاموختم. سخنانی که امروز درباره داستانهای گذشته و احوال پیشینیان میگویم، همه از جانب خدا و وحی پاک اوست. آیا نمیفهمید که من صادق هستم و این کلام خداست که به من دستور داده است تا آن را بر شما تلاوت کنم؟
در نمییابید که چنین است و این قرآن که بر شما میخوانم پیغام خدا است و کلام او.
هوش مصنوعی: شما متوجه نمیشوید که این موضوع حقیقت دارد و این قرآنی که من برای شما میخوانم، پیام خداوند و کلام اوست.
و قال ابن عباس نبیّ رسول اللَّه و هو ابن اربعین سنة و اقام بمکه ثلث عشرة سنة و بالمدینة توفّی و هو ابن ثلث و ستّین سنة.
هوش مصنوعی: ابن عباس میگوید که پیامبر خدا در چهل سالگی به پیامبری رسید و در مکه سیزده سال فعالیت کرد و سپس در مدینه فوت کرد و در زمان وفاتش شصت و سه سال داشت.
قوله فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً ای لا احد اظلم و اکفر ممن کذب علی اللَّه أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ فالکاذب علی اللَّه و المکذّب بآیات اللَّه فی الکفر سواء. معنی آنست که من بر خدای هرگز دروغ ننهادم و نه ساختم و شما کردید که گفتید وی را شریک و انباز است و کیست ستمکارتر و کافرتر از آن که بر خدای دروغ سازد و گوید که وی را شریک و انباز است و قرآن که سخن وی است دروغ شمارد و محمد که پیغام رسان وی است دروغ زن دارد إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ لا یسعد من کذّب انبیاء اللَّه.
هوش مصنوعی: آیا کسی ستمکارتر از آن که به خدا دروغ بندد وجود دارد؟ هیچکس نمیتواند ستمکارتر و کافرتر از کسی باشد که به خدا دروغ میبافد یا آیات او را تکذیب میکند. من هرگز به خدا دروغ نگفتهام و شما کسانی هستید که او را دارای شریک و همتایی معرفی کردید. کسانی که به خدا دروغ میگویند و پیامبران او را دروغگو میخوانند، در کفر با هم برابرند. این سخن به معنای آن است که هیچگاه موفق نخواهند شد، زیرا هیچکس از تکذیبکنندگان پیامبران خدا به سعادت نخواهد رسید.
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ یعنی یشرکون مع اللَّه فی العبادة ما لا یَضُرُّهُمْ ان لم یعبدوه وَ لا یَنْفَعُهُمْ ان عبدوه. این مشرکان مکة بتان را میپرستند که در ایشان ضرر و نفع نه، اگر نپرستند بر ایشان گزند نیارند و اگر پرستند ایشان را بکار نیایند و سود نکنند از بهر آن که مواتاند، نه خیر است در ایشان نه شر، نه نفع نه ضرر، نه کردگاری نه توانایی و دانایی. اللَّه است جلّ جلاله که کردگار است و توانا و دانا، هم ضار و هم نافع همه چیز تواند و با همه تاود و بداشت و توان هر کس رسد و سزای هر کس چنان که باید دهد، لا یحدث شیء فی ملکه الا بایجاده و حکمه و قضائه و ارادته و تکوینه و لا یلحق احدا ضرّ و لا نفع و لا خیر و لا شرّ و لا سرور و لا حزن الّا من قبله جلّ جلاله فان تک نعمة فهو النّافع و الدّافع و ان تک محنة فهو الضارّ القامع المانع، فمن استسلم لحکمه عاش فی راحة و من اعرض عن حکمه وقع فی کلّ آفة.
هوش مصنوعی: آنان که غیر از خدا را عبادت میکنند، در واقع شریکانی را با خداوند در عبادت قرار میدهند که نه به آنان آسیب میزند اگر آنان را نپرستند و نه سودی به آنان میرساند اگر آنان را بپرستند. مشرکان مکه بتهایی را میپرستند که هیچ کرامت و سلطهای ندارند و نه در زندگی آنان اثرگذارند. تنها خداوند است که آفریننده، توانا و دانا است و اوست که میتواند ضرر و نفع را به هر کسی برساند. هیچ چیزی در ملک او بدون اراده و حکمتش واقع نمیشود و هیچکس را نه ضرری و نه نفعی و نه خیری و نه شری جز به خواست او نمیرسد. اگر نعمتی باشد، او نافع است و اگر مصیبت و محنتی باشد، او مضر و مانع است. کسی که تسلیم حکمت او باشد، در آرامش زندگی میکند و کسی که از حکمت او روی برگرداند، در آزار و آسیبها گرفتار میشود.
روی انّ اوّل ما کتب اللَّه فی اللّوح المحفوظ انا اللَّه الّذی لا اله الّا انا من لم یستسلم بقضایی و لم یصبر علی بلائی و لم یشکر نعمایی فلیطلب ربّا سوائی، و روی انّ داوود (ع) ناجی ربّه فقال الهی من شرّ النّاس؟ فقال عزّ من قائل من استخارنی فی امر فاذا خرت له اتّهمنی و لم یرض بحکمی.
هوش مصنوعی: خداوند در لوح محفوظ نوشته است که من، خدای واحدی هستم و هیچ خدایی جز من وجود ندارد. هر کسی که به تقدیر من تسلیم نشود، بر بلایای من صبر نکند و نعمتهای من را شکر نکند، باید به دنبال خدایی غیر از من بگردد. داستانی نیز وجود دارد درباره داوود (علیهالسلام) که از خدا پرسید: "خدای من، از شر چه کسانی باید در امان بمانم؟" خدا پاسخ داد: "کسی که در امور خود از من مشاوره بگیرد و پس از این مشاوره به من اتهام بزند و از حکم من ناراضی باشد."
وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ حسن گفت معنی آنست که ایشان شفیعان مااند بنزدیک خدای در کار و شغل دنیا و معاش دنیا که ایشان ببعث و نشور ایمان ندارند. و قیل معناه شفعاؤنا عند اللَّه ان یکن بعث و نشور و قیل فی الکفار من یعتقد البعث، قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ ای أ تخبرون اللَّه انّ له شریکا فی السماوات و الارض او عنده شفیعا بغیر اذنه و لا یعلم اللَّه لنفسه شریکا فی السماوات و لا فی الارض فنفی العلم لنفی المعلوم، سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ نزّه نفسه عن ان یکون معه معبود او شریک. قرأ حمزة و الکسائی: عما تشرکون بالتّاء هاهنا و فی سورة النحل و الروم.
هوش مصنوعی: آنها میگویند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند. حسن این جمله را به این معنا تفسیر کرده که این افراد به عنوان شفیعان ما در امور دنیا و معیشت ما در نظر گرفته شدهاند، در حالی که خودشان به معاد و قیامت ایمان ندارند. همچنین گفته شده که این جمله به این معناست که شفیعان ما نزد خدا وجود دارند، حتی اگر برانگیختگی و قیامت وجود داشته باشد. و در مورد کافران نیز گفته شده که برخی به معاد اعتقاد دارند. پس باید پرسید آیا شما به خدا خبر میدهید درباره چیزی که او در آسمانها و زمین نمیداند؟ آیا شما به او میگویید که چیزی شریکی در آسمانها و زمین وجود دارد یا اینکه شفیعی بدون اجازه او وجود دارد؟ خدا همچنین به این موضوع واقف است که برای خودش شریک یا شفیعی در آسمانها و زمین وجود ندارد. بنابراین، علم او را از همراهی هرگونه شریک و معبودی در نظر میگیرد. خداوند پاک و منزه است از آنچه که دیگران به او نسبت میدهند. در اینجا و در سورههای نحل و روم، حمزه و کسایی کلمه «عما» را با تاء خواندهاند.
وَ ما کانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً الامّة هاهنا الدین و تقدیره و ما کان الناس الا ذوی امّة واحدة ای دین واحد و هو الاسلام و قیل هو الشرک و قد سبق شرحه فی سورة البقرة فَاخْتَلَفُوا ای آمن بعض و کفر بعض. و قیل و ما کان الناس الا امّة واحدة فاختلفوا ای ولدوا علی الفطرة و اختلفوا بعد الفطرة وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ ای لولا انّ اللَّه عز و جل جعل لهم اجلا للقضاء بینهم و هو یوم القیمة یفصل بینهم فی وقت اختلافهم. و قیل وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ بتأخیر عذاب هذه الامة الی یوم القیمة و انه لا یعاجل العصاة بالعقوبة، لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ نزول العذاب.
هوش مصنوعی: همه انسانها در اصل یک امت واحد بودهاند، که این امت به معنای یک دین واحد است و آن هم دین اسلام است. اما برخی به این دین ایمان آوردند و برخی دیگر کافر شدند. افراد در ابتدا بر فطرت صحیحی به دنیا میآیند، اما بعد از آن دچار اختلاف میشوند. اگر خداوند حکمی از پیش تعیین نکرده بود که در روز قیامت بین آنان قضاوت کند و اختلافات را فصل کند، بیشک عذاب بر آنها نازل میشد. همچنین، اگر نه آن سخن از سوی خداوند مبنی بر تأخیر عذاب این امت تا روز قیامت نبود، خداوند بدون معطلی مجازات گناهکاران را اجرا میکرد.
میگوید اگر نه سخنی بودی که پیش رفت از اللَّه و حکم کرد و آن سخن آنست که با آدم گفت آن گه که او را عطسه آمد: یرحمک ربک فسبقت رحمته غضبه، اگر نه این سخن بودی من عذاب فرو گشادمی باین امت بآن اختلاف و تفرق که ایشان در آن بودند.
هوش مصنوعی: میگوید اگر این سخن الهی نبود که پیشی گرفت بر رحمت خدا و حکم کرد، و آن سخن این است که وقتی آدم عطسه کرد، خدا به او گفت: "خداوند تو را رحمت کند، چون رحمت او بر غضبش پیشی گرفته است." اگر این سخن نبود، من عذاب را بر این امت که در اختلاف و تفرقه بودند، نازل میکردم.
روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه ص: لما خلق اللَّه تعالی آدم و نفخ فیه الروح، عطس فقال له ربه الحمد للَّه فقال الحمد للَّه فقال له ربه عز و جل یرحمک ربک اذهب فسلّم علی اولئک النفر و هم نفر من الملائکة جلوس فاسمع ما یجیبونک به فانها تحیّتک و تحیة ذرّیتک. قال فذهب فقال السلام علیکم فقالوا و علیک السلام و رحمة اللَّه. ثم رجع الی ربه تبارک و تعالی فبسط له یدیه فقال له خذ و اختر فقال اخترت یمین ربی و کلتا یدیه یمین ففتحها فاذا فیها صورة الذریة کلّهم فاذا کلّ رجل مکتوب عنده اجله و اذا آدم (ع) قد کتب له الف سنة.
هوش مصنوعی: پس از آفرینش آدم و دمیدن روح در او، آدم عطسهای کرد و خداوند به او گفت: "الحمد لله" و آدم نیز پاسخ داد: "الحمد لله". سپس خداوند به او فرمود: "پروردگارت به تو رحم کند، برو و به آن گروه که تعدادی از فرشتگان هستند سلام بفرست و بشنو چه پاسخی به تو میدهند، زیرا این سلام تو و ذریت توست." آدم رفت و گفت: "السلام علیكم" و آنها پاسخ دادند: "و علیک السلام و رحمة اللَّه." بعد آدم به پیشگاه خداوند بازگشت و خداوند دو دستش را گشوده و فرمود: "بگیر و انتخاب کن." آدم گفت: "من یمین پروردگارم را انتخاب میکنم و هر دو دست او یمین است." خداوند دستش را گشود و در آن تصویر تمام نسلها را نشان داد و دید که در کنار هر فرد، مدت عمرش نوشته شده است، و عمر آدم (ع) نیز هزار سال نوشته شده بود.
و ذکر الحدیث فی روایة اخری عن ابی هریرة قال قال رسول اللَّه ص: لمّا خلق اللَّه الخلق کتب کتابا فهو عنده فوق العرش انّ رحمتی سبقت غضبی.
هوش مصنوعی: در روایت دیگری از ابوهریره آمده است که پیامبر خدا (ص) فرمودند: زمانی که خداوند مخلوقات را آفرید، کتابی نوشت که این کتاب در بالای عرش قرار دارد و در آن نوشته شده است: «رحمت من بر خشم من پیشی گرفته است».
وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ الآیة، گفتهاند که تأویل این آیت آنست که اگر ندانید که من که خداوندم از گفته خویش واپس نیایم در تقدیر آجال و ارزاق من این ناسزا گویان را و باطل ورزان را یک طرفة العین درنگ ندادید تا ایشان را بعقوبت عاجل از اهل حق جدا کردید تا حق و اهل آن از باطل و اهل آن در وقت سزا جدا شدید و میان ایشان فرقان پیدا شدی.
هوش مصنوعی: اگر لحن کلام خداوند پیش از این مشخص نمیشد، به سرعت بین این افراد قضاوت میشد. در اینجا گفته شده که اگر کسی بداند که من، خداوند، از اصول و کلمات خود بازنمیگردم، در زمان تعیین شده برای عمر و روزی این افراد فاسد و بیاساس از هم جدا میشوند و بین حق و باطل تمایز ایجاد خواهد شد.
وَ یَقُولُونَ یعنی اهل مکة لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ مثل العصا و الید البیضاء و ما جاءت به الانبیاء. و قیل مما اقترحوا علیه فی قوله وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ الآیة، مشرکان مکه از روی تعنت طلب آیات کردند گفتند چرا آیتی ننماید این محمد چنان که موسی عصاء و ید بیضاء نمود و دیگر پیغامبران نشانها و معجزتها نمودند که دلائل نبوت و رسالت ایشان بود، آن مدبران هم پیغام بمراد خویش خواستند هم دیدار فریشته خواستند هم معجزه و نشان و هم اللَّه حاضر کردن خواستند که جایی میگوید: أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ قَبِیلًا، جایی دیگر میگوید: او نری ربنا حتی نری اللَّه جهرة رب العالمین گفت بجواب ایشان: فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ آنچه شما میدرخواهید از نزول آیات آن همه غیب است و علم غیب بنزدیک خدا است و جز خدای هیچ کس غیب نداند و مصالح بندگان جز خدای کس نشناسد فَانْتَظِرُوا وقوع الآیة و انتظروا قضاء اللَّه بیننا باظهار المحق علی المبطل إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ فوقعت یوم بدر فظهر المحق علی المبطل.
هوش مصنوعی: اهالی مکه میگفتند چرا محمد آیتی از طرف خدا نازل نمیکند، مانند عصا و دست سفید که موسی نشان داد و معجزاتی که پیامبران دیگر داشتند. آنها از روی لجاجت خواستار آیات بودند و میخواستند که معجزاتی را ببینند؛ مانند دیدار فرشتگان و حضور خدا. در جایی از قرآن آمده که آنها گفته بودند: "آیا خدا و فرشتگان را در کنار ما نمیبینیم؟" اما در پاسخ به آنها گفته شده که علم غیب فقط نزد خداست و هیچ کس جز او از غیب آگاه نیست. خداوند میداند چه چیزی برای بندگانش مفید است. در نهایت، به آنها گفته میشود که منتظر وقوع آیات الهی باشند و روزی واقعیت نمایان خواهد شد، مانند روز بدر که حق بر باطل پیروز شد.
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ ای کفّار مکه رَحْمَةً یعنی المطر و الخصب و العافیة مِنْ بَعْدِ القحط و الجوع و الفقر و البلاء و الشفاء بعد السقم إِذا لَهُمْ مَکْرٌ این جواب شرط است کقوله: إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُونَ المعنی و ان تصبهم سیّئة قنطوا فکذلک قوله وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ معناه و اذا اذقنا النّاس مکروا و هذا المکر هو صرف الشکر الی غیر المنعم سمّاه مکرا لان المکر جحود حق المنعم و ذلک قولهم لولا الدّواء و الطّبیب و لولا کذا و کذلک کانوا یقولون سقینا بنوء کذا و لا یقولون هذا رزق من اللَّه و هو قوله تعالی وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ این اذا اینجا در آن موضوع است که عجم گویند چون در نگری چون بنگری و آیات ایدر اعلام نعمتهای اللَّه است و ایادی وی میگوید چون ایشان را باران فرستیم و از بلاها عافیت دهیم و نعمت و آسایش برایشان روان گردانیم ایشان را در آن نعمت بطر گیرد تا حقّ را منکر شوند و آیات ما دروغ شمرند و رساننده را استور ندارند و بر نعمت، دیگری را شکر کنند نه خدای را عزّ و جلّ، قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مکرا یعنی اللَّه اقدر علی تغییر تلک النّعم من العبد علی صرف الشّکر الی غیر المنعم و ما یاتیهم من العقاب اسرع فی اهلاکهم ممّا اتوه من المنکر و ابطال آیات اللَّه إِنَّ رُسُلَنا یعنی الحفظة یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ للمجازاة به فی الآخرة. این بر سبیل تهدید و وعید گفت که آری رسولان ما و دبیران مینویسند بر ایشان آنچه میسازند و میکنند و این تهدید است بر گوشها و دلهای ضعیفان و رنه خدای تعالی را البته بآن هیچ حاجت نیست که احاطت علم وی بمعلومات، نه بدبیر حاجت گذاشت و نه بنسخت.
هوش مصنوعی: وقتی ما به مردم، یعنی کفار مکه، رحمت و برکت میدهیم، مانند باران و حاصلخیزی پس از قحطی و گرسنگی و بیماری و شفای بیماری، آنها دسیسه میکنند. این یک پاسخ به شرط است، مانند آنچه که گفته شده: اگر بدی به آنها برسد، ناامید میشوند. معنایش این است که وقتی به آنها خوبی میدهیم، دسیسه میکنند، و این دسیسه به این معنی است که شکرگزاری را به غیر از خداوند متعال معطوف میسازند. این عمل را مکر مینامند زیرا نوعی انکار نعمتهای خداوند و حق نعمتدهنده است. آنها میگویند که اگر دارو و پزشک نبود یا اگر چنین و چنان نبود، در واقع، نعمتها را به عوامل دیگر نسبت میدهند و نمیگویند این رزق از سوی خداست. بنابراین، وقتی نعمتها به آنها میرسد، به گونهای مغرور میشوند که حق را انکار کرده و آیات خدا را دروغ میپندارند. همچنین، به شکرگزاری برای دیگران میپردازند و نه خداوند متعال. الله میفرماید که او زودتر از آنها دسیسه میکند، یعنی خداوند توانایی دارد که نعمتها را به آسانی از آنها بگیرد و عذابشان هم سریعتر از آنچه که در حق آیات خدا مرتکب میشوند میآید. فرستادگان ما، یعنی نگهبانان، آنچه را که میسازند و میکنند، مینویسند تا در آخرت به آنها پاداش داده شود. این یک تهدید و وعید است برای کسانی که قلوب و گوشهای ضعیف دارند، و بدانید که خداوند متعال به هیچ چیز نیاز ندارد، زیرا علم او به همه چیز احاطه دارد و نیازی به نوشتن یا ثبت توسط نگهبانان نخواهد بود.