گنجور

۹ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ ای هلّا کانت قریة آمنت حین ینفعها ایمانها لا حین لا ینفعها، این حجّت خدا است جلّ جلاله بر فرعون که ایمان وی نپذیرفت بوقت معاینه عذاب. یقول اللَّه تعالی: هلّا آمن فرعون قبل ان یدرکه الغرق حین المهلة، آن گه قوم یونس را مستثنی کرد که توبه ایشان بپذیرفت بوقت معاینه عذاب. و قیل: معناه فما کانت قریة، ای اهل قریة آمنت عند معاینة العذاب فَنَفَعَها إِیمانُها فی حالة البأس کما لم ینفع فرعون إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ فانّه نفعهم ایمانهم لمّا رأوا امارات العذاب لما علم اللَّه من صدقهم، و هو قوله: کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ الهلاک و الهوان فی الحیاة الدنیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی‌ حِینٍ ای الی احایین آجالهم. و قیل: کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ الی یوم القیمة فیجازون بالثّواب و العقاب. خلافست میان علما که قوم یونس عذاب بعیان دیدند یا امارات و دلائل آن دیدند، قومی گفتند: عذاب بایشان نزدیک گشت و بعیان دیدند که میگوید: کَشَفْنا عَنْهُمُ و الکشف یکون بعد الوقوع او اذا قرب. و قومی گفتند: امارات و دلائل عذاب دیدند و در آن حالت توبه کردند باخلاص و صدق و زبان تضرّع بگشادند و تا ربّ العزّة آن عذاب که دلیل آن ظاهر بود از ایشان بگردانید و مثال این بیمارست که بوقت بیماری چنان که امید بعافیت و صحت میدارد و از مرگ نمی‌ترسد توبت کند، توبت وی در آن حال درست بود، اما چون مرگ بمعاینه دید و از حیات نومید گشت، توبه وی درست نباشد که میگوید جل جلاله: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ تواریخیان گفتند: یونس پیغامبر مسکن او موصل بود و خانه او نینوی، ما در وی تنخیس نام بود و پدر وی متی، و موصل از آن خوانند که شام به عراق پیوندد، رب العالمین یونس را فرستاد بقوم وی و ایشان را دعوت کرد بدین اسلام ایشان سرباز زدند و رسالت وی قبول نکردند، یونس گفت: اکنون که مرا دروغ زن میدارید و رسالت ما قبول نمیکنید، باری بدانید که بامداد شما را از آسمان عذاب آید و آن گه سه روز آن عذاب در پیوندد. ایشان با یکدیگر گفتند: یونس هرگز دروغ نگفته است این یک امشب او را بیازمائید بنگرید که امشب از میان ما بیرون شود یا نه، اگر بیرون شود و بر جای خویش نماند پس بدانید که راست میگوید. بامداد چون او را طلب کردند نیافتند که از میان ایشان بیرون شده بود، دانستند که وی راست گفت، همان ساعت امارات و دلائل عذاب پیدا گشت، ابری سیاه بر آمد، و دخانی عظیم در گرفت، چنان که در و دیوار ایشان سیاه گشت، ایشان بترسیدند، و از کردها و گفتهای خویش پشیمان شدند، و رب العزّة جلّ جلاله در دلهای ایشان توبت افکند همه بیک بار بصحرا بیرون شدند، مردان و زنان و کودکان و چهار پایان نیز بیرون بردند، و پلاسها در پوشیدند، زبان زاری و تضرّع بگشادند، و به اخلاص و صدق این دعا گفتند: یا حیّ حین لا حیّ یا حی محیی الموتی یا حیّ لا اله الا انت. فعرف اللَّه صدقهم فرحمهم و استجاب دعاءهم و قبل توبتهم و کشف العذاب عنهم، و کان ذلک یوم عاشوراء. و کان یونس قد خرج و اقام ینتظر العذاب فلم یر شیئا و کان من کذب و لم یکن له بیّنة قتل، فقال یونس: کیف ارجع الی قومی و قد کذبتهم، فذهب مغاضبا لقومه و رکب السفینة. فذلک قوله: وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً و یأتی شرحه فی موضعه ان شاء اللَّه.

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً ای وفّقهم للهدایة أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ قال ابن عباس: کان النبی (ص) حریصا علی ایمان جمیع الناس. و قیل: نزلت فی ابی طالب فاخبره سبحانه انه لا یؤمن الا من سبق له من اللَّه السعادة و لا یضل الا من سبق له الشقاوة. أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ اکراه الهدایة لا اکراه الدعوة، یا محمد تو نتوانی که ایشان را ناکام راه نمایی، باز خواندن توانی اما راه نمودن نتوانی لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ، إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ ما کانَ لِنَفْسٍ و ما ینبغی لنفس، و ما کانت النّفس أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ای بارادته و توفیقه و ما سبق لها من قضائه و مشیّته فلا تجتهد نفسک فی هدیها فانّ ذلک الی اللَّه و هذا الحدّ الدلایل علی انّ استطاعة العبد مع فعله لا قبل فعله. قال بعض المحققین: لا یمکن حمل الاذن فی هذه الآیة الا علی المشیّة لانه امر الکافة بالایمان و الذی هو مامور بالشی‌ء لا یقال انه غیر ماذون فیه. و لا یجوز حمل الآیة علی ان معناه لا یؤمن احد الا اذا ألجأه الحق الی الایمان و اضطره، لانه یوجب اذا ان لا یکون احد فی العالم مؤمنا بالاختیار و ذلک خطاء فدل علی انه اراد به الا ان یشاء اللَّه ان یؤمن هو طوعا و لا یجوز بمقتضی هذا ان یرید من احد ان یؤمن طوعا ثم لا یؤمن لانه تبطل فائدة الآیة، فصحّ قول اهل السنة انّ ما شاء اللَّه کان و ما لم یشاء لم یکن.

قوله: وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ ای یجعل اللَّه الرّجس. و قرأ ابو بکر و نجعل بالنون ای نجعل العذاب الالیم. و قیل: الشیطان. و قیل: الغضب و السخط عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ دلائله و اوامره و نواهیه.

قُلِ انْظُرُوا ای قل للمشرکین الذین یسئلونک الآیات انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ من الآیات و العبر التی تدل علی وحدانیّة اللَّه سبحانه فتعلموا انّ ذلک کلّه یقتضی صانعا لا یشبه الاشیاء و لا یشبهه شی‌ء ثم بیّن انّ الآیات لا تغنی عمن سبق فی علم اللَّه سبحانه انه لا یؤمن، فقال: وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ درین «ما» مخیّری، خواهی باستفهام گوی، خواهی بنفی، اگر باستفهام گویی معنی آنست که چه سود دارد آیات و معجزات. و اگر بنفی گویی معنی آنست که سود ندارد آیات و معجزات و انذار آگاه کنندگان و بیم نمایندگان قومی را که در علم خدای کافرانند که هرگز ایمان نیارند. فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ مشرکان مکه را میگوید: ما ینتظرون إِلَّا ایّاما یقع علیهم فیها العذاب و مثل ایام الذین مضوا من قبلهم و ایّام اللَّه عقوباته و ایّام العرب وقایعها. منه قوله: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ و کل ما مضی علیک من خیر و شر فهو ایّام. میگوید: مشرکان قریش بعد از ان که ترا دروغ زن گرفتند چه انتظار کنند و چه چشم دارند مگر مثل آن عقوبات و وقایع که ایشان را رسید که گذشته‌اند از پیش از دروغ زن گیران پیغامبران چون عاد و ثمود و امثال آن.

قُلْ یا محمد فَانْتَظِرُوا مثلها ان لم تؤمنوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لذلک. و قیل: انتظروا هلاکی انی معکم من المنتظرین هلاککم، هذا جواب لهم حین قالوا: نتربص بکم الدوائر.

ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا قرأ یعقوب ننجی بالتخفیف و هو مستقبل بمعنی الماضی ای کما اهلکنا الذین خلوا ثم نجّینا الرسل و المؤمنین کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ ای ننجی محمد او من آمن معه. قرأ الکسائی. و حفص و یعقوب نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ ای ننجی بالتخفیف و الاخسرون بالتشدید و انجی و نجّی بمعنی واحد.

حَقًّا عَلَیْنا یعنی منّا فإن الاشیاء تجب من اللَّه اذا اخبر انها تکون فیجب الشی‌ء من اللَّه لصدقه و لا یجب علیه لعزّة.

قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی این خطاب با مشرکان قریش است میگوید: ان کنتم لا تعرفون ما انا علیه فانا ابیّنه لکم، اگر شما نمی‌شناسید و نمیدانید این دین که من آورده‌ام، من شما را روشن کنم و دلایل درستی و راستی آن شما را پیدا کنم، همانست که گفت: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ و قیل: معناه إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی الذی ادعوکم الیه فانا علی یقین، اگر شما در گمان‌اید ازین دین که من آوردم و شما را بدان دعوت کردم، من باری بر یقین‌ام بی هیچ گمان درستی و راستی آن میدانم، و حقّی و سزاواری آن می‌شناسم. همانست که گفت: عَلی‌ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی آن گه گفت: فَلا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ بآنکه شما در گمان‌اید من نخواهم پرستیدن ایشان را که می‌پرستید شما فرود از خدای، آن گه ایشان را تهدید کرد بآنچه گفت: أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ که وفات ایشان میعاد عذاب ایشان است، میگوید: آن خدای را پرستم که شما را میراند و شما را عذاب کند که دیگری را بباطل می‌پرستید نه او را بحق، و نیز اشارت است که سزای خدایی اوست که قدرت آن دارد که شما را میراند و قبض ارواح شما کند نه آن بتان که ایشان را قدرت نیست و در ایشان هیچ ضر و نفع نیست وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بما اتی به الانبیاء علیهم السلام قبلی. فان قیل: کیف قال ان کنتم فی شک، و هم کانوا یعتقدون بطلان ما جاء به، قیل: لانهم لما راوا الآیات و المعجزات اضطربوا و شکوا فی امرهم و امر النبی (ص). و قیل: کان فیهم شاکون فهم المراد بالآیة کقوله حکایة عن الکفار وَ إِنَّا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَیْهِ مُرِیبٍ وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ عطف علی المعنی تقدیره، و امرت ان اکون من المؤمنین، کن مؤمنا ثم اقم وجهک. و قیل معناه، و امرت ان اکون من المؤمنین و اوحی الی ان اقم وجهک للدین ای استقبل الکعبة فی الصلاة و توجه نحوها. و قیل استقم مقبلا بوجهک علی ما امرک اللَّه حَنِیفاً علی مِلَّةِ إِبْراهِیمَ وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ.

وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُکَ ان دعوته وَ لا یَضُرُّکَ ان خذلته، لا ینفعک ان اطعته و لا یضرک ان عصیته. سیاق این سخن تحقیر بتان است، و مذلت و خواری ایشان، که در ایشان هیچ چیز از نفع و ضر و خیر و شرّ نیست و ضار و نافع بحقیقت جز اللَّه نیست فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ الذین وضعوا الدعا غیر موضعه، آن گه تحقیق و تأکید این سخن را گفت.

وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فلا یصبک بشدّة و بلاء مرض او فقر فَلا کاشِفَ لَهُ ای لا دافع له إِلَّا هُوَ «وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ» رخاء و نعمة و سعة فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ ای لا مانع لرزقه لا مانع لما یفضل به علیک من نعمة یُصِیبُ بِهِ بکل واحد من الضر و الخیر مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ فلا تیأسوا من غفرانه و رحمته.

قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ خطاب با قریش است و با مکیان قَدْ جاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ حق اینجا مصطفی است و قرآن فَمَنِ اهْتَدی‌ یعنی آمن ب: محمد و عمل بما فی الکتاب فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ای فلنفسه ثواب اهتدی به وَ مَنْ ضَلَّ ای کفر بهما فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها ای علی نفسه و بال الضلالة وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ ای بکفیل احفظ اعمالکم، و قیل: بحفیظ من الهلاک حتی لا تهلکوا. مفسران گفتند: درین سوره هفت آیت منسوخ است بآیت قتال، یکی آنکه گفت: فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ دیگر وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ سه دیگر وَ إِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ چهارم أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ پنجم فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ ششم وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ هفتم وَ اصْبِرْ حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ نسخ الصبر منها بآیة السیف وَ اتَّبِعْ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ من التبلیغ و التبشیر و الاعذار و الانذار وَ اصْبِرْ علی تبلیغ الرسالة و تحمل المکاره حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ من نصرک و قهر اعدائک و اظهار دینه ففعل ذلک یوم بدر وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ حکم بقتل المشرکین و بالجزیة علی اهل الکتاب یعطونها عن ید و هم صاغرون و قیل: خَیْرُ الْحاکِمِینَ لانه المطلع علی السرائر فلا یحتاج الی بیّنة و شهود.

۹ - النوبة الاولى: قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ چرا مردان شهری که بخواستندی، گروید آن وقت گرویدندی فَنَفَعَها إِیمانُها که ایشان را گرویدن سود داشتی، إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا مگر قوم یونس که ایمان آوردند کَشَفْنا عَنْهُمْ باز بردیم از ایشان عَذابَ الْخِزْیِ عذاب رسوایی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا درین جهان وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی‌ حِینٍ (۹۸) و ایشان را بر خوردار گذاشتیم تا هنگامهای اجلهای ایشان.۹ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ بزرگست و بزرگوار خداوند کردگار، نامدار رهی‌دار، کریم و مهربان، خدای جهان و جهانیان، دارنده ضعیفان، نوازنده لهیفان، نیوشنده آواز سایلان، پذیرنده عذر عذر خواهان، دوستدار نیاز و سوز درویشان و ناله خستگان، دوست دارد بنده‌ای را که درو زارد، و از کرد بد خویش بدو نالد، خود را دست آویزی نداند، دست از همه وسائل و طاعات تهی بیند، اشک از چشم روان، و ذکر بر زبان، و مهر در میان جان، نبینی که با قوم یونس چه کرد؟ آن گه که درماندند و عذاب بایشان نزدیک گشته، و یونس بخشم بیرون شده، و ایشان را وعده عذاب داده، بامداد از خانها بدر آمدند، ابر سیاه دیدند و دود عظیم، آتش از آن پاره پاره می‌افتاد، بجای آوردند که آن عذاب است که یونس مر ایشان را وعده داد یونس را طلب کردند و نیافتند، جمعی عظیم بصحرا بهم آمدند طفلکان را از مادران جدا کردند، کودکان را از پدران باز بریدند، تا آن کودکان و طفلکان بفراق مادر و پدر گریستن و زاری در گرفتند، پیران سرها برهنه کردند و محاسن سپید بر دست نهادند همی بیک بار فغان برآوردند، و بزاری و خواری زینهار خواستند، گفتند: اللهم ان ذنوبنا عظمت و جلّت و انت اعظم منها و اجلّ، خداوندا گناه ما بزرگست و عفو تو از آن بزرگتر، خداوندا بسزای ما چه نگری بسزای خود نگر. آن گه سه فرقت شدند به سه صف ایستاده صفی پیران و صفی جوانان و صفی کودکان. عذاب فرو آمد بر سر پیران بایستاد. پیران گفتند، بار خدایا تو ما را فرموده‌ای که بندگان را آزاد کنید ما همه بندگانیم، و بر درگاه تو زارندگانیم، چه بود که ما را از عقوبت و عذاب خود آزاد کنی؟ عذاب از سر ایشان بگشت بر سر جوانان بایستاد. جوانان گفتند: خداوندا تو ما را فرموده‌ای که ستمکاران را عفو کنید و گناه ایشان در گذارید ما همه ستمکارانیم بر خویشتن، عفو کن و از ما درگذار. عذاب از ایشان در گذشت بر سر کودکان بایستاد. کودکان گفتند: خداوندا تو ما را فرموده‌ای که سایلان را رد مکنید و باز مزنید ما همه سایلانیم ما را ردّ مکن و نومید بازمگردان، ای فریادرس نومیدان، و چاره بیچارگان، و فراخ بخش مهربان.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ ای هلّا کانت قریة آمنت حین ینفعها ایمانها لا حین لا ینفعها، این حجّت خدا است جلّ جلاله بر فرعون که ایمان وی نپذیرفت بوقت معاینه عذاب. یقول اللَّه تعالی: هلّا آمن فرعون قبل ان یدرکه الغرق حین المهلة، آن گه قوم یونس را مستثنی کرد که توبه ایشان بپذیرفت بوقت معاینه عذاب. و قیل: معناه فما کانت قریة، ای اهل قریة آمنت عند معاینة العذاب فَنَفَعَها إِیمانُها فی حالة البأس کما لم ینفع فرعون إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ فانّه نفعهم ایمانهم لمّا رأوا امارات العذاب لما علم اللَّه من صدقهم، و هو قوله: کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ الهلاک و الهوان فی الحیاة الدنیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی‌ حِینٍ ای الی احایین آجالهم. و قیل: کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ الی یوم القیمة فیجازون بالثّواب و العقاب. خلافست میان علما که قوم یونس عذاب بعیان دیدند یا امارات و دلائل آن دیدند، قومی گفتند: عذاب بایشان نزدیک گشت و بعیان دیدند که میگوید: کَشَفْنا عَنْهُمُ و الکشف یکون بعد الوقوع او اذا قرب. و قومی گفتند: امارات و دلائل عذاب دیدند و در آن حالت توبه کردند باخلاص و صدق و زبان تضرّع بگشادند و تا ربّ العزّة آن عذاب که دلیل آن ظاهر بود از ایشان بگردانید و مثال این بیمارست که بوقت بیماری چنان که امید بعافیت و صحت میدارد و از مرگ نمی‌ترسد توبت کند، توبت وی در آن حال درست بود، اما چون مرگ بمعاینه دید و از حیات نومید گشت، توبه وی درست نباشد که میگوید جل جلاله: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ تواریخیان گفتند: یونس پیغامبر مسکن او موصل بود و خانه او نینوی، ما در وی تنخیس نام بود و پدر وی متی، و موصل از آن خوانند که شام به عراق پیوندد، رب العالمین یونس را فرستاد بقوم وی و ایشان را دعوت کرد بدین اسلام ایشان سرباز زدند و رسالت وی قبول نکردند، یونس گفت: اکنون که مرا دروغ زن میدارید و رسالت ما قبول نمیکنید، باری بدانید که بامداد شما را از آسمان عذاب آید و آن گه سه روز آن عذاب در پیوندد. ایشان با یکدیگر گفتند: یونس هرگز دروغ نگفته است این یک امشب او را بیازمائید بنگرید که امشب از میان ما بیرون شود یا نه، اگر بیرون شود و بر جای خویش نماند پس بدانید که راست میگوید. بامداد چون او را طلب کردند نیافتند که از میان ایشان بیرون شده بود، دانستند که وی راست گفت، همان ساعت امارات و دلائل عذاب پیدا گشت، ابری سیاه بر آمد، و دخانی عظیم در گرفت، چنان که در و دیوار ایشان سیاه گشت، ایشان بترسیدند، و از کردها و گفتهای خویش پشیمان شدند، و رب العزّة جلّ جلاله در دلهای ایشان توبت افکند همه بیک بار بصحرا بیرون شدند، مردان و زنان و کودکان و چهار پایان نیز بیرون بردند، و پلاسها در پوشیدند، زبان زاری و تضرّع بگشادند، و به اخلاص و صدق این دعا گفتند: یا حیّ حین لا حیّ یا حی محیی الموتی یا حیّ لا اله الا انت. فعرف اللَّه صدقهم فرحمهم و استجاب دعاءهم و قبل توبتهم و کشف العذاب عنهم، و کان ذلک یوم عاشوراء. و کان یونس قد خرج و اقام ینتظر العذاب فلم یر شیئا و کان من کذب و لم یکن له بیّنة قتل، فقال یونس: کیف ارجع الی قومی و قد کذبتهم، فذهب مغاضبا لقومه و رکب السفینة. فذلک قوله: وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً و یأتی شرحه فی موضعه ان شاء اللَّه.
هوش مصنوعی: آیه‌ای در قرآن به این موضوع اشاره دارد که اگر مردم یک شهر در زمان معاینه عذاب ایمان بیاورند، این ایمان برایشان سودی ندارد. این آیه به عنوان دلیلی بر رد ایمان فرعون در لحظه عذاب است. خداوند همچنین قوم یونس را استثنا می‌کند، زیرا توبه آنان در زمان نزدیک به عذاب پذیرفته شد. برخی مفسران بر این باورند که قوم یونس عذاب را به چشم دیدند، در حالی که برخی دیگر معتقدند آن‌ها تنها نشانه‌ها و دلایل عذاب را مشاهده کردند و سپس به درگاه خداوند توبه کردند. خدا به خواهش و تضرع آن‌ها پاسخ داد و عذاب را از ایشان برداشت. یونس، پیامبر، اهل نینوا بود و با قوم خود به تبلیغ اسلام پرداخته بود. وقتی قوم او به او بی‌اعتنایی کردند و ایمان نیاوردند، پیشاپیش آن‌ها را از عذاب آسمانی آگاه ساخت. هنگامی که نشانه‌های عذاب ظاهر شد، قوم یونس به توبه و گریه و زاری پرداخته و عذاب از آن‌ها دور شد.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً ای وفّقهم للهدایة أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ قال ابن عباس: کان النبی (ص) حریصا علی ایمان جمیع الناس. و قیل: نزلت فی ابی طالب فاخبره سبحانه انه لا یؤمن الا من سبق له من اللَّه السعادة و لا یضل الا من سبق له الشقاوة. أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ اکراه الهدایة لا اکراه الدعوة، یا محمد تو نتوانی که ایشان را ناکام راه نمایی، باز خواندن توانی اما راه نمودن نتوانی لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ، إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ ما کانَ لِنَفْسٍ و ما ینبغی لنفس، و ما کانت النّفس أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ای بارادته و توفیقه و ما سبق لها من قضائه و مشیّته فلا تجتهد نفسک فی هدیها فانّ ذلک الی اللَّه و هذا الحدّ الدلایل علی انّ استطاعة العبد مع فعله لا قبل فعله. قال بعض المحققین: لا یمکن حمل الاذن فی هذه الآیة الا علی المشیّة لانه امر الکافة بالایمان و الذی هو مامور بالشی‌ء لا یقال انه غیر ماذون فیه. و لا یجوز حمل الآیة علی ان معناه لا یؤمن احد الا اذا ألجأه الحق الی الایمان و اضطره، لانه یوجب اذا ان لا یکون احد فی العالم مؤمنا بالاختیار و ذلک خطاء فدل علی انه اراد به الا ان یشاء اللَّه ان یؤمن هو طوعا و لا یجوز بمقتضی هذا ان یرید من احد ان یؤمن طوعا ثم لا یؤمن لانه تبطل فائدة الآیة، فصحّ قول اهل السنة انّ ما شاء اللَّه کان و ما لم یشاء لم یکن.
هوش مصنوعی: اگر خدا می‌خواست، تمام کسانی که در زمین هستند ایمان می‌آوردند. آیا تو می‌توانی مردم را مجبور کنی تا مؤمن شوند؟ پیامبر (ص) حتی در دلش آرزو داشت که همه مردم ایمان بیاورند. این آیه درباره ابوطالب نازل شده است و به خداوند خبر داده که تنها کسانی ایمان می‌آورند که خداوند از قبل برایشان سعادت نوشته است و کسانی نیز که شقاوت در زندگی‌شان تقدیر شده، ایمان نمی‌آورند. تو نمی‌توانی افرادی را به زور به راه هدایت بیاوری، بلکه وظیفه تو فقط دعوت به حق است. راه هدایت و ایمان به دست خداست و اوست که در دل‌ها می‌گشاید. نباید خود را در هدایت دیگران به زحمت بیندازی، زیرا این کار به خداوند مربوط است. برخی محققان بیان کرده‌اند که مفهوم اذن در این آیه به معنای اراده و مشیت الهی است. او مردم را به ایمان دعوت کرده و در این راستا اگر کسی به ایمان نیاید، به این معنا نیست که خدا نمی‌خواسته او ایمان بیاورد. در نهایت، آنچه خدا بخواهد تحقق می‌یابد و آنچه نخواهد محقق نخواهد شد.
قوله: وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ ای یجعل اللَّه الرّجس. و قرأ ابو بکر و نجعل بالنون ای نجعل العذاب الالیم. و قیل: الشیطان. و قیل: الغضب و السخط عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ دلائله و اوامره و نواهیه.
هوش مصنوعی: خداوند کارهای ناپاک را قرار می‌دهد و برخی از افراد مثل ابوبکر عبارت "نجعل" را با ضمیر جمع خوانده‌اند که به معنای قرار دادن عذابی دردناک است. برخی دیگر بر این باورند که این اشاره به شیطان است و گروهی نیز فکر می‌کنند که منظور خشم و کینه خداوند است نسبت به کسانی که دلایل و دستورات او را درک نمی‌کنند.
قُلِ انْظُرُوا ای قل للمشرکین الذین یسئلونک الآیات انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ من الآیات و العبر التی تدل علی وحدانیّة اللَّه سبحانه فتعلموا انّ ذلک کلّه یقتضی صانعا لا یشبه الاشیاء و لا یشبهه شی‌ء ثم بیّن انّ الآیات لا تغنی عمن سبق فی علم اللَّه سبحانه انه لا یؤمن، فقال: وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ درین «ما» مخیّری، خواهی باستفهام گوی، خواهی بنفی، اگر باستفهام گویی معنی آنست که چه سود دارد آیات و معجزات. و اگر بنفی گویی معنی آنست که سود ندارد آیات و معجزات و انذار آگاه کنندگان و بیم نمایندگان قومی را که در علم خدای کافرانند که هرگز ایمان نیارند. فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ مشرکان مکه را میگوید: ما ینتظرون إِلَّا ایّاما یقع علیهم فیها العذاب و مثل ایام الذین مضوا من قبلهم و ایّام اللَّه عقوباته و ایّام العرب وقایعها. منه قوله: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ و کل ما مضی علیک من خیر و شر فهو ایّام. میگوید: مشرکان قریش بعد از ان که ترا دروغ زن گرفتند چه انتظار کنند و چه چشم دارند مگر مثل آن عقوبات و وقایع که ایشان را رسید که گذشته‌اند از پیش از دروغ زن گیران پیغامبران چون عاد و ثمود و امثال آن.
هوش مصنوعی: باری، به مشرکان که از تو درباره نشانه‌ها می‌پرسند بگو که به آسمان‌ها و زمین نگاه کنند و آنچه در آن‌هاست را ببینند که نشانه‌ها و عبرت‌هایی وجود دارد که بر یگانگی خداوند دلالت می‌کند. بنابراین باید بیاموزند که همه این‌ها نیازمند به یک سازنده است که مانند چیزها نیست و هیچ چیز هم مانند او نیست. سپس بیان کن که نشانه‌ها برای کسانی که در علم خداوند از پیش محرز شده‌اند که ایمان نخواهند آورد، فایده‌ای ندارد. بنابراین می‌فرماید: «آیا نشانه‌ها و هشدارها برای آن‌ها فایده‌ای دارد؟» در اینجا «ما» ممکن است به معنای سوال باشد یا نفی. اگر سوالی باشد یعنی که نشانه‌ها چه فایده‌ای دارند و اگر نفی باشد، به این معناست که نشانه‌ها و هشدارها برای کسانی که در علم خداوند کافرند، هیچ سودی ندارد. و در ادامه به مشرکان مکه می‌گوید که انتظار چه چیزی دارند جز چند روزی که عذاب بر آن‌ها نازل می‌شود؛ یعنی مانند روزهایی که بر اقوام پیشین همچون عاد و ثمود گذشت. در حقیقت، مشرکان قریش بعد از اینکه تو را دروغ‌زن دانستند، چه انتظاری دارند و چه چیز دیگری در ذهن دارند جز اینکه عذابی مشابه عذابی که بر پیامبران دروغ‌گویی مانند آن‌ها نازل شده، بر آن‌ها نازل خواهد شد.
قُلْ یا محمد فَانْتَظِرُوا مثلها ان لم تؤمنوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لذلک. و قیل: انتظروا هلاکی انی معکم من المنتظرین هلاککم، هذا جواب لهم حین قالوا: نتربص بکم الدوائر.
هوش مصنوعی: بگو ای محمد، اگر به سخنان من ایمان نمی‌آورید، منتظر باشید تا همانند آنچه را که شما انتظار دارید، ببیند. من هم از کسانی هستم که منتظر آن لحظه‌ام. بعضی گفته‌اند که منتظر نابودی شما باشید، زیرا من نیز از افرادی‌ام که انتظار نابودی شما را می‌کشند. این پاسخ آن‌هاست زمانی که گفتند: ما منتظر وقوع حوادث ناگوار برای شما هستیم.
ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا قرأ یعقوب ننجی بالتخفیف و هو مستقبل بمعنی الماضی ای کما اهلکنا الذین خلوا ثم نجّینا الرسل و المؤمنین کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ ای ننجی محمد او من آمن معه. قرأ الکسائی. و حفص و یعقوب نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ ای ننجی بالتخفیف و الاخسرون بالتشدید و انجی و نجّی بمعنی واحد.
هوش مصنوعی: سپس ما پیامبران خود را نجات می‌دهیم. یعقوب با اندکی تغییر خوانده است، و این فعل به معنای گذشته است. همان‌طور که کسانی را که پیش از این بودند هلاک کردیم، سپس پیامبران و مؤمنان را نجات دادیم. این امر بر ما حق است که مؤمنان را نجات دهیم، یعنی محمد و کسانی که با او ایمان دارند. کسائی، حفص و یعقوب نیز "ننجی المؤمنین" را به همین شکل خوانده‌اند. همچنین "الأخسرون" با تشدید خوانده می‌شود و "نجّی" و "أنجی" نیز به یک معنا هستند.
حَقًّا عَلَیْنا یعنی منّا فإن الاشیاء تجب من اللَّه اذا اخبر انها تکون فیجب الشی‌ء من اللَّه لصدقه و لا یجب علیه لعزّة.
هوش مصنوعی: حقیقتاً برای ما لازم است که بدانیم امور باید از سوی خداوند به وقوع بپیوندد، چرا که هنگامی که او چیزی را اعلام می‌کند، آن چیز به حقیقت می‌پیوندد. این به این معناست که چیزی از جانب خداوند به وجود می‌آید، زیرا او راستگوست و به خاطر عظمتش هیچ چیزی بر او واجب نیست.
قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی این خطاب با مشرکان قریش است میگوید: ان کنتم لا تعرفون ما انا علیه فانا ابیّنه لکم، اگر شما نمی‌شناسید و نمیدانید این دین که من آورده‌ام، من شما را روشن کنم و دلایل درستی و راستی آن شما را پیدا کنم، همانست که گفت: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ و قیل: معناه إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی الذی ادعوکم الیه فانا علی یقین، اگر شما در گمان‌اید ازین دین که من آوردم و شما را بدان دعوت کردم، من باری بر یقین‌ام بی هیچ گمان درستی و راستی آن میدانم، و حقّی و سزاواری آن می‌شناسم. همانست که گفت: عَلی‌ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی آن گه گفت: فَلا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ بآنکه شما در گمان‌اید من نخواهم پرستیدن ایشان را که می‌پرستید شما فرود از خدای، آن گه ایشان را تهدید کرد بآنچه گفت: أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ که وفات ایشان میعاد عذاب ایشان است، میگوید: آن خدای را پرستم که شما را میراند و شما را عذاب کند که دیگری را بباطل می‌پرستید نه او را بحق، و نیز اشارت است که سزای خدایی اوست که قدرت آن دارد که شما را میراند و قبض ارواح شما کند نه آن بتان که ایشان را قدرت نیست و در ایشان هیچ ضر و نفع نیست وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بما اتی به الانبیاء علیهم السلام قبلی. فان قیل: کیف قال ان کنتم فی شک، و هم کانوا یعتقدون بطلان ما جاء به، قیل: لانهم لما راوا الآیات و المعجزات اضطربوا و شکوا فی امرهم و امر النبی (ص). و قیل: کان فیهم شاکون فهم المراد بالآیة کقوله حکایة عن الکفار وَ إِنَّا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَیْهِ مُرِیبٍ وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ عطف علی المعنی تقدیره، و امرت ان اکون من المؤمنین، کن مؤمنا ثم اقم وجهک. و قیل معناه، و امرت ان اکون من المؤمنین و اوحی الی ان اقم وجهک للدین ای استقبل الکعبة فی الصلاة و توجه نحوها. و قیل استقم مقبلا بوجهک علی ما امرک اللَّه حَنِیفاً علی مِلَّةِ إِبْراهِیمَ وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ.
هوش مصنوعی: ای مردم، اگر شما در دین من شک دارید، بدانید که من این دین را برای شما توضیح می‌دهم. اگر نمی‌دانید که من چه اعتقادی دارم و بر چه دلیلی پا بر می‌دارم، من آن را برای شما روشن می‌کنم. من به صدق این دین و حقانیت آن یقین دارم و شما را به پرستش خدای حقیقی دعوت می‌کنم، نه به پرستش بتانی که هیچ قدرت و نفعی ندارند. من به فرمان خداوند، باید جزو مؤمنان باشم و با توجه به تعالیم انبیای گذشته، به سوی کعبه و دین حنیفی که به ابراهیم می‌رسد، رو کنم. اگر در ایمان شما شک و تردید وجود دارد، به دلیل نشانه‌ها و معجزاتی است که شاهد آن بوده‌اید، یا خود شما در حال شک هستید. پس باید ایمان بیاورید و به سوی حق و حقیقت روی آورید.
وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُکَ ان دعوته وَ لا یَضُرُّکَ ان خذلته، لا ینفعک ان اطعته و لا یضرک ان عصیته. سیاق این سخن تحقیر بتان است، و مذلت و خواری ایشان، که در ایشان هیچ چیز از نفع و ضر و خیر و شرّ نیست و ضار و نافع بحقیقت جز اللَّه نیست فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ الذین وضعوا الدعا غیر موضعه، آن گه تحقیق و تأکید این سخن را گفت.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید که جز او، هیچ چیز را نپرستید، چرا که اگر آنها را بخوانید، به هیچ دردی شما را نخواهد کرد و اگر آن‌ها را رها کنید، هیچ ضرری به شما نخواهند زد. دنبال کردن آنها نه سودی برایتان دارد و نه ندامت می‌آورند اگر به آنها ناطاعتی کنید. این سخن به خاطر تحقیر بت‌ها و نمایان کردن زبونی و خواریشان است، زیرا در واقع هیچ سود و ضرری از آنها نیست و تنها خداست که نفع و ضرر واقعی را به همراه دارد. اگر غیر از خدا را بخوانید و توجه کنید، در واقع از زمره ظالمانی خواهید بود که دعا و عبادت را در جای نادرست خود قرار داده‌اند.
وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فلا یصبک بشدّة و بلاء مرض او فقر فَلا کاشِفَ لَهُ ای لا دافع له إِلَّا هُوَ «وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ» رخاء و نعمة و سعة فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ ای لا مانع لرزقه لا مانع لما یفضل به علیک من نعمة یُصِیبُ بِهِ بکل واحد من الضر و الخیر مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ فلا تیأسوا من غفرانه و رحمته.
هوش مصنوعی: اگر خداوند به تو آسیبی برساند، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را دفع کند و اگر بخواهد تو را به خیر و نعمت برساند، هیچ‌کس نمی‌تواند نعمت‌هایش را از تو بازدارد. خداوند هر چه بخواهد به بندگانش می‌دهد و او بسیار بخشنده و مهربان است. بنابراین، از بخشش و رحمت او ناامید نشوید.
قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ خطاب با قریش است و با مکیان قَدْ جاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ حق اینجا مصطفی است و قرآن فَمَنِ اهْتَدی‌ یعنی آمن ب: محمد و عمل بما فی الکتاب فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ای فلنفسه ثواب اهتدی به وَ مَنْ ضَلَّ ای کفر بهما فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها ای علی نفسه و بال الضلالة وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ ای بکفیل احفظ اعمالکم، و قیل: بحفیظ من الهلاک حتی لا تهلکوا. مفسران گفتند: درین سوره هفت آیت منسوخ است بآیت قتال، یکی آنکه گفت: فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ دیگر وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ سه دیگر وَ إِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ چهارم أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ پنجم فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ ششم وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ هفتم وَ اصْبِرْ حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ نسخ الصبر منها بآیة السیف وَ اتَّبِعْ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ من التبلیغ و التبشیر و الاعذار و الانذار وَ اصْبِرْ علی تبلیغ الرسالة و تحمل المکاره حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ من نصرک و قهر اعدائک و اظهار دینه ففعل ذلک یوم بدر وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ حکم بقتل المشرکین و بالجزیة علی اهل الکتاب یعطونها عن ید و هم صاغرون و قیل: خَیْرُ الْحاکِمِینَ لانه المطلع علی السرائر فلا یحتاج الی بیّنة و شهود.
هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی از قرآن و تفاسیر آن مرتبط است. در آن اشاره شده که خطاب به قریش و مردم مکه است و به حقیقت و راهنمایی اشاره دارد که از سوی خداوند آمده است. در این متن به افرادی که به این حقیقت ایمان می‌آورند و اعمال نیک انجام می‌دهند، پاداشی وعده داده شده است، در حالی که کسانی که کفر ورزند، به خودشان آسیب می‌زنند. همچنین اشاره شده که شخصی مانند پیامبر نمی‌تواند مسئول اعمال دیگران باشد و او تنها می‌تواند پیام را منتقل کند. متن همچنین به مسأله نسخ آیات و تغییر رویکرد در پیام رسانی اشاره می‌کند، یعنی در برخی مواقع نیاز به جهاد و قیام وجود دارد. در پایان نیز به پیروزی در جنگ بدر و نحوه برخورد با مشرکان و اهل کتاب اشاره می‌شود و اینکه خداوند بهترین داور است و هیچ نیازی به شهادت در قضاوت ندارد.