گنجور

۹ - النوبة الاولى

قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ چرا مردان شهری که بخواستندی، گروید آن وقت گرویدندی فَنَفَعَها إِیمانُها که ایشان را گرویدن سود داشتی، إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا مگر قوم یونس که ایمان آوردند کَشَفْنا عَنْهُمْ باز بردیم از ایشان عَذابَ الْخِزْیِ عذاب رسوایی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا درین جهان وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی‌ حِینٍ (۹۸) و ایشان را بر خوردار گذاشتیم تا هنگامهای اجلهای ایشان.

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ و اگر خداوند تو خواستی لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ ایمان آوردی هر که در زمین کُلُّهُمْ جَمِیعاً همگان بهم أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ تو توانی که مردمان را ناکام پیغام شنوانی حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ (۹۹) تا گرویدگان باشند.

وَ ما کانَ لِنَفْسٍ نبود و نیست هیچ تن را أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ که بگرود بخدای مگر بخواست او وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ و کژی بیگانگی می‌افکند و می‌آلاید عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ (۱۰۰) بر ایشان که حقّ می در نیاوند قُلِ انْظُرُوا گوی در نگرید ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ تا آن خود چه چیز است که در آسمان و زمین است وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ و چه سود دارد نشانها و پیغامها و آگاه کنندگان و بیم نمایندگان عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ (۱۰۱) قومی را که ایشان بنمی باید گرویدن.

فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ چشم نمیدارند إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ مگر خویشتن را روزی همچون روزهای ایشان که گذشته‌اند پیش ازین قُلْ فَانْتَظِرُوا گوی چشم میدارید بمن و بخویشتن إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ (۱۰۲) که من هم از چشم دارندگانم با شما.

ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا آن گه باز رهانیم فرستادگان خویش وَ الَّذِینَ آمَنُوا و ایشان که گرویدگان‌اند کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا هم چنان حق است بر ما نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ (۱۰۳) که باز رهانیم و گرویدگان با او.

قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ گوی ای مردمان إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی اگر شما در گمان‌اید از دین من فَلا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ نپرستم آنچه می‌پرستید شما فرود از خدای وَ لکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ و لکن اللَّه را پرستم آن خدای که شما را میراند وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (۱۰۴) و مرا باین فرمودند که از گرویدگان باش.

وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً و آهنگ خویش و روی خویش راست دار دین را مسلمان بر ملت ابراهیم وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۱۰۵) و نگر که از انباز گیرندگان نباشی.

وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ و فرود از اللَّه مخوان ما لا یَنْفَعُکَ وَ لا یَضُرُّکَ چیزی که ترا نه سود دارد و نه گزاید فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ (۱۰۶) اگر چنین کنی آن گه تو آنی که یکی از ستم کاران باشی.

وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ و اگر اللَّه بتو گزندی رساند فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ باز برنده‌ای نیست آن گزند را مگر هم او وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ و اگر بتو نیکی خواهد فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ باز دارنده‌ای نیست فضل او را یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ میرساند آن را باو که خواهد از بندگان خویش وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (۱۰۷) و اوست عیب پوش آمرزگار مهربان.

قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ گوی ای مردمان قَدْ جاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ آمد بشما پیغامی راست و رساننده‌ای راست از خداوند شما فَمَنِ اهْتَدی‌ فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ هر که بر راه راست افتد سود تن خویش را افتد وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها و هر که از راه راست بیفتد زیان تن خویش را بیفتد وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ (۱۰۸) و من بر شما کوش دارنده و نگه دارنده‌ام.

وَ اتَّبِعْ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ و بر پی می‌باش آن پیغام را که می‌دهند بتو وَ اصْبِرْ و شکیبا می‌باش حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ تا آن گه که اللَّه برگزارد کار و خواست خود وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ (۱۰۹) و بهتر حاکمان اللَّه است در حکم.

۸ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ أَوْحَیْنا إِلی‌ مُوسی‌ وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً از روی ظاهر بزبان تفسیر مؤمنان را بیت الخدمة مسجد و محراب است میگوید: آن را ساخته دارید، عبادت و خدمت ما را، و در آن معتکف نشینید طلب قربت ما را، و سود خود در آن جویید که آن بازار آخرت است و شما بازرگانان و توحید رأس المال و اصل بضاعت و هر کس را سود بر اندازه بضاعت باشد، چنان که در خبر می‌آید۹ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ ای هلّا کانت قریة آمنت حین ینفعها ایمانها لا حین لا ینفعها، این حجّت خدا است جلّ جلاله بر فرعون که ایمان وی نپذیرفت بوقت معاینه عذاب. یقول اللَّه تعالی: هلّا آمن فرعون قبل ان یدرکه الغرق حین المهلة، آن گه قوم یونس را مستثنی کرد که توبه ایشان بپذیرفت بوقت معاینه عذاب. و قیل: معناه فما کانت قریة، ای اهل قریة آمنت عند معاینة العذاب فَنَفَعَها إِیمانُها فی حالة البأس کما لم ینفع فرعون إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ فانّه نفعهم ایمانهم لمّا رأوا امارات العذاب لما علم اللَّه من صدقهم، و هو قوله: کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ الهلاک و الهوان فی الحیاة الدنیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی‌ حِینٍ ای الی احایین آجالهم. و قیل: کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ الی یوم القیمة فیجازون بالثّواب و العقاب. خلافست میان علما که قوم یونس عذاب بعیان دیدند یا امارات و دلائل آن دیدند، قومی گفتند: عذاب بایشان نزدیک گشت و بعیان دیدند که میگوید: کَشَفْنا عَنْهُمُ و الکشف یکون بعد الوقوع او اذا قرب. و قومی گفتند: امارات و دلائل عذاب دیدند و در آن حالت توبه کردند باخلاص و صدق و زبان تضرّع بگشادند و تا ربّ العزّة آن عذاب که دلیل آن ظاهر بود از ایشان بگردانید و مثال این بیمارست که بوقت بیماری چنان که امید بعافیت و صحت میدارد و از مرگ نمی‌ترسد توبت کند، توبت وی در آن حال درست بود، اما چون مرگ بمعاینه دید و از حیات نومید گشت، توبه وی درست نباشد که میگوید جل جلاله: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ تواریخیان گفتند: یونس پیغامبر مسکن او موصل بود و خانه او نینوی، ما در وی تنخیس نام بود و پدر وی متی، و موصل از آن خوانند که شام به عراق پیوندد، رب العالمین یونس را فرستاد بقوم وی و ایشان را دعوت کرد بدین اسلام ایشان سرباز زدند و رسالت وی قبول نکردند، یونس گفت: اکنون که مرا دروغ زن میدارید و رسالت ما قبول نمیکنید، باری بدانید که بامداد شما را از آسمان عذاب آید و آن گه سه روز آن عذاب در پیوندد. ایشان با یکدیگر گفتند: یونس هرگز دروغ نگفته است این یک امشب او را بیازمائید بنگرید که امشب از میان ما بیرون شود یا نه، اگر بیرون شود و بر جای خویش نماند پس بدانید که راست میگوید. بامداد چون او را طلب کردند نیافتند که از میان ایشان بیرون شده بود، دانستند که وی راست گفت، همان ساعت امارات و دلائل عذاب پیدا گشت، ابری سیاه بر آمد، و دخانی عظیم در گرفت، چنان که در و دیوار ایشان سیاه گشت، ایشان بترسیدند، و از کردها و گفتهای خویش پشیمان شدند، و رب العزّة جلّ جلاله در دلهای ایشان توبت افکند همه بیک بار بصحرا بیرون شدند، مردان و زنان و کودکان و چهار پایان نیز بیرون بردند، و پلاسها در پوشیدند، زبان زاری و تضرّع بگشادند، و به اخلاص و صدق این دعا گفتند: یا حیّ حین لا حیّ یا حی محیی الموتی یا حیّ لا اله الا انت. فعرف اللَّه صدقهم فرحمهم و استجاب دعاءهم و قبل توبتهم و کشف العذاب عنهم، و کان ذلک یوم عاشوراء. و کان یونس قد خرج و اقام ینتظر العذاب فلم یر شیئا و کان من کذب و لم یکن له بیّنة قتل، فقال یونس: کیف ارجع الی قومی و قد کذبتهم، فذهب مغاضبا لقومه و رکب السفینة. فذلک قوله: وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً و یأتی شرحه فی موضعه ان شاء اللَّه.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.