گنجور

۷ - النوبة الاولى

قوله تعالی وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ برخوان برایشان خبر نوح إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ که قوم خویش را گفت یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی ای قوم اگر چنان است که بر شما دراز شد و گران این خطیب ایستادن من و داعی در میان شما وَ تَذْکِیرِی بِآیاتِ اللَّهِ و پند دادن من شما را به پیغام خدای و فرمان او و سخنان او فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ من پشت بخدای باز کردم فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ کار گرد کنید و انبازان خود را فراهم آرید همه ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً و هیچ چیز از کار شما بر شما پوشیده نماناد ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ (۷۱) و هیچ مرا درنک مدهید و زنده مگذارید.

فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ پس اگر از فرمان پذیرفتن بر گردید و استوار نگیرید فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ من از شما بر پیغام رسانیدن هیچ مزدی نخواستم إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ نیست مزد من مگر بر خدای وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ (۷۲) و فرمودند مرا که از گردن نهادگان باشم.

فَکَذَّبُوهُ دروغ زن گرفتند او را فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ رهانیدیم او را و آنکه با وی بود در کشتی وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ و ایشان را پس نشینان زمین کردیم وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا و بآب بکشتیم ایشان را که بدروغ شمردند پیغامهای ما فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ (۷۳) بنگر که سرانجام بیم نمودگان و آگاه کردگان چون بود.

ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلی‌ قَوْمِهِمْ آن گه پس نوح پیغامبران را فرستادیم بقوم ایشان فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ تا بایشان پیغامهای روشن آوردند فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بران نبودند که ایمان آرند و بنخواستند گروید بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ بآنچه دروغ شمردند پیش از این کَذلِکَ نَطْبَعُ هم چنان مهر می‌نهیم عَلی‌ قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ (۷۴) بر دلهای اندازه‌گذاران و شوخان.

ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی‌ وَ هارُونَ پس ایشان فرستادیم موسی و هارون إِلی‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بفرعون و اشراف قوم او بِآیاتِنا بپیغامهای ما و سخنان ما فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ (۷۵) گردن کشیدند و قومی بدان بودند.

فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا چون بایشان آمد کار راست درست از نزدیک ما قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ (۷۶) گفتند اینت جادویی آشکارا

قالَ مُوسی‌ گفت: موسی أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَکُمْ چنین گویند حق را که بشما آید؟

أَ سِحْرٌ هذا این پر دیو است؟ وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ (۷۷) و پر دیو گران را نه پیروزی است و نه بقا.

قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا گفتند بما آمدی تا ما را بر گردانی؟ عَمَّا وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا از آن چیز که پدران خویش را بر آن یافتیم؟ وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ فِی الْأَرْضِ و پادشاهی شما را بود در زمین وَ ما نَحْنُ لَکُما بِمُؤْمِنِینَ (۷۸) و ما شما را استوار گیرندگان نیستیم.

وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِی فرعون گفت بمن آرید بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ (۷۹) هر جا دوی استاد که هست.

فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ چون جادوان آمدند قالَ لَهُمْ مُوسی‌ گفت ایشان را موسی أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (۸۰) بفکنید آنچه خواهید افکند

فَلَمَّا أَلْقَوْا چون بیفکندند قالَ مُوسی‌ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ موسی گفت: آنچه آوردید این جادویی است إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ اللَّه آن را تباه کند إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ (۸۱) که اللَّه باز نسازد کار تباه کاران.

وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ و اللَّه پیش برد کار راست بسخنان خویش وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ (۸۲) و هر چند که دشوار آید بدکاران را.

فَما آمَنَ لِمُوسی‌ بنگروید بموسی إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ مگر فرزندانی از قوم او عَلی‌ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ بر بیم و ترس از فرعون و قوم ایشان أَنْ یَفْتِنَهُمْ که ایشان را از دین با پس آرد وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ و فرعون مردی بر اوراشته در زمین وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ (۸۳) و مردی بود از گزاف گویان.

وَ قالَ مُوسی‌ یا قَوْمِ موسی گفت فرا قوم خویش ای قوم إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ اگر گرویده‌اید بخدای فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا پشت با او باز کنید إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ (۸۴) اگر گردن نهادگان‌اید او را.

فَقالُوا جواب دادند قوم موسی موسی را عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا پشت بخدای باز کردیم رَبَّنا خداوند ما لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (۵۵) ما را آزمایش بدان مکن.

وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ و باز رهان ما را برحمت خویش مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرِینَ (۸۶) از گروه ناگرویدگان.

۶ - النوبة الثالثة: قوله تعالی و تقدس: یا أَیُّهَا النَّاسُ خداوند بزرگوار، جبّار کردگار، میگوید: جلّ جلاله ای مردمان ندای عامّ است واهمگان میگوید، تا خود که نیوشد، خطاب جامع است تا که پذیرد، همه را میخواند تا کرا خواهد، ندای عامّ است و بار دادن خاصّ دعوت عامّ است و هدایت خاص فرمان عامّ است و توفیق خاصّ اعلام عامّ است و قبول خاصّ، نه هر کرا خواند او را خواهد نبینی که آنجا گفت: وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلی‌ دارِ السَّلامِ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ناخواسته را خواند حجّت را، و خواسته را خواند قربت را، ظاهر ندا یکی و باطن ندا مختلف.۷ - النوبة الثانیة: قوله تعالی وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ گفته‌اند نام نوح سکن بود او را نام نوح نهادند لکثرة نیاحته علی قومه بعد ما اغرقوا. قوم وی اولاد قابیل بودند چون بر ایشان‌ دعا کرد تا رب العزّة ایشان را بطوفان غرق کرد نوح بعد از آن پشیمانی خورد و بر ایشان نوحه کرد و بسیار بگریست. از بس که بگریست و نوحه کرد او را نوح نام نهادند، و این نوحه کردن و گریستن وی بر قوم خویش از خبر هامة بن الهیم معلوم شد، و ذلک ما

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.