قوله تعالی وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ گفتهاند نام نوح سکن بود او را نام نوح نهادند لکثرة نیاحته علی قومه بعد ما اغرقوا. قوم وی اولاد قابیل بودند چون بر ایشان دعا کرد تا رب العزّة ایشان را بطوفان غرق کرد نوح بعد از آن پشیمانی خورد و بر ایشان نوحه کرد و بسیار بگریست. از بس که بگریست و نوحه کرد او را نوح نام نهادند، و این نوحه کردن و گریستن وی بر قوم خویش از خبر هامة بن الهیم معلوم شد، و ذلک ما
روی عمر بن الخطاب قال: بینما نحن قعود مع رسول اللَّه (ص) علی جبل من جبال تهامة اقبل شیخ بیده عصا فسلّم علی النبیّ ص فردّ علیه السّلام و قال: من انت؟
قال: انا هامة بن الهیم بن لا قیس بن ابلیس فقال النّبی (ص) فما بینک و بین ابلیس الّا ابوان، فکم اتی لک من الدّهر؟ قال: قد افنیت الدّنیا عمرها الّا قلیلا، قال علی ذلک کنت و انا غلام ابن اعوام أفهم الکلام و امرّ بالاکام و آمر بافساد الطّعام و قطع الارحام.
فقال النّبی (ص): بئس لعمر اللَّه الشیخ المتوسم و الشّاب المتلوم فقال ذرنی من الاستعذار انی تائب الی اللَّه عزّ و جلّ کنت مع نوح فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتّی بکی علیهم و ابکانی، و قال: لا جرم انّی علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. قال قلت: یا نوح انّی ممّن اشرک فی دم السّعید الشّهید هابیل بن آدم فهل تجد لی عند ربک من توبة؟ فقال یا هامة همّ بالخیر و افعله قبل الحسرة و النّدامة انّی قرأت فیما انزل اللَّه تعالی علیّ انّه لیس من عبد تاب الی اللَّه بالغ ذنبه ما بلغ الّا تاب اللَّه علیه، فقم و توضأ و اسجد للَّه قال: ففعلت فی ساعة ما امرنی به، قال فنودی ارفع رأسک فقد نزلت توبتک من السّماء قال فخررت للَّه ساجدا. و کنت مع هود فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتی بکی علیهم و ابکانی، و قال: لا جرم انّی علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. و کنت مع صالح فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتی بکی علیهم و ابکانی و کلّهم یقول انا علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. و کنت زوارا لیعقوب و کنت من یوسف بالمکان المبین. و کنت القی الیاس فی الاودیة و انا القاه الان و انّی لقیت موسی بن عمران و علّمنی التوریة و قال لی ان لقیت عیسی بن مریم فاقرءه منّی بالسّلام و انّ عیسی قال ان لقیت محمدا فاقرأه منّی السّلام فارسل رسول اللَّه (ص) عینیه فبکی ثمّ قال و علی عیسی السّلام ما دامت الدّنیا و علیک السّلام یا هامة لادائک الامانة. قال هامة قلت یا رسول اللَّه افعل بی ما فعل موسی علّمنی التوریة قال فعلّمه رسول اللَّه الواقعة و المرسلات و عم یتساءلون و اذا الشمس کورت و المعوذتین و قل هو اللَّه احد و قال ارفع الینا حاجتک یا هامة و لا تدع زیارتنا. قال عمر بن الخطاب فقبض رسول اللَّه و لم ینعه الینا فلست ادری ا حیّ هو ام میّت.
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ ای اقرأ یا محمد علی اهل مکة خبر نوح إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ و هم ولد قابیل إِنْ کانَ کَبُرَ ای عظم و ثقل عَلَیْکُمْ مَقامِی طول مکثی فیکم و تَذْکِیرِی و وعظی ایّاکم بِآیاتِ اللَّهِ بحججه و بیّناته و تخویفی ایّاکم عقوبة اللَّه فعزمتم علی قتلی و طردی فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فافعلوا ما شئتم و هو قوله فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ ای احکموا امرکم و اعزموا علیه و ادعوا شُرَکاءَکُمْ آلهتکم فاستعینوا بها لتجمع معکم. این سخن بر سبیل تهدید گفت ایشان را که در دل کنید و آهنگ کنید و کار سازید و انبازان خویش را یار گیرید، رویس از یعقوب فاجمعوا خواند بوصل، شرکاؤکم برفع ای فاجمعوا امرکم انتم و شرکاؤکم. کار و حیلت خود گرد کنید شما و انبازان شما همه ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ای خفیّا مبهما من قولهم غمّ الهلال علی النّاس، اذا اشکل علیهم یعنی لیکن امرکم غمّة ظاهرا منکشفا تتمکنون فیه ما شئتم لا کمن یکتم امرا و یخفیه فلا یقدر ان یفعل ما یرید ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ یعنی اقضوا ما انتم قاضون کقول السّحرة لفرعون فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ ای اعمل ما انت عامل وَ لا تُنْظِرُونِ لا تمهلونی و لا تؤخروا امری. این آیت تقویت دل مصطفی است و تسلیت وی بآنچه رنج و اذی که از کافران و مشرکان قریش بوی میرسید، میگوید: یا محمد سبیل تو سبیل پیغامبران گذشته است، در نگر به نوح پیغامبر که چنان واثق بود بنصرت و معونت و تقویت ما که با قوم خویش میگفت: شما هر چه توانید از کید و مکر خویش در قصد قتل من بسازید و آشکارانه پنهان در آن بکوشید و مرا هیچ درنگ مدهید اگر بر من دست یابید و خدایان خویش را بیاری گیرید این همه بآن گفت که دانست که دریشان نفع و ضر نیست و جز بارادت و مشیّت اللَّه هیچ چیز نیست و وعده دادن بنصرت پیغامبران راست است که در آن خلف نیست.
فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ ای اعرضتم عن قولی و ابیتم ان تقبلوا نصحی فَما سَأَلْتُکُمْ علی الدّعوة و تبلیغ الرّسالة مِنْ أَجْرٍ جعل و عوض ای فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فاوجب التولّی او فاتنی ذلک الاجر بتولیکم إِنْ أَجْرِیَ ای ما اجری و ثوابی، إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ المستمسکین لامر اللَّه.
فَکَذَّبُوهُ یعنی نوحا فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ ای جعلنا الّذین معه فی الفلک سکان الارض خلفاء عن الهالکین. وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الّذین انذرتهم الرّسل فلم یؤمنوا منذرین در همه قرآن ایشاناند که آگاه کردند و نپذیرفتند و بترسانیدند و نترسیدند.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ ای من بعد نوح رُسُلًا إِلی قَوْمِهِمْ یعنی هودا و صالحا و شعیبا فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ بالامر و النّهی و الدّلالات الواضحات فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا ای هؤلاء الآخرون بِما کَذَّبُوا بِهِ اوّلوهم مِنْ قَبْلُ و قد علموا انّ اللَّه سبحانه اغرقهم بتکذیبهم. میگوید: کافران پسین بر آن نیستند که ایمان آرند و تصدیق کنند آنچه کافران پیشین یعنی قوم نوح تکذیب کردند، و میدانند که غرق و هلاک ایشان بکفر و ضلالت بود و تکذیب پیغامبران و آن گه در کفر و تکذیب بر پی ایشان میروند از آن که در علم اللَّه کافراناند و در حکم ازل بیگانگان. و گفتهاند معنی آیت آنست که کافران روز میثاق اگر چه بزبان اقرار دادند، تکذیب پیغامبران در دل داشتند بعد از آن چون اللَّه پیغامبران را فرستاد کافران بر آن نبودند که ایشان را تصدیق کنند بخلاف آن تکذیب که آن روز در دل داشتند و در لوح محفوظ هم چنان نبشتند.
کَذلِکَ ای کما طبعنا علی قلوبهم نَطْبَعُ عَلی قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ المجاوزین امر اللَّه ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ ای من بعد هلاکهم مُوسی وَ هارُونَ إِلی فِرْعَوْنَ و هو الولید بن مصعب وَ مَلَائِهِ ای اشراف قومه بِآیاتِنا التّسع فَاسْتَکْبَرُوا تعظّموا ان یجیبوه الی الایمان وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ مشرکین یقال اجرم ای اتی بالجرم و اکتسب الجرم و هو الذّنب العظیم، الّذی یقطع الوصلة من جرمه ای قطعه.
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ اتاهم بالرّسالة مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا الّذی آتینا به لَسِحْرٌ مُبِینٌ ای بین. میگوید: چون موسی پیغام رسانید. و رسالت حقّ بگزارد قوم وی گفتند این سحری روشن است، پر دیوی پیدا. موسی ایشان را جواب داد أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ الّذی اتاکم من عند اللَّه سحر. سخنی راست و کاری درست که بشما آمد، از نزدیک خدا میگویید که سحر است آن گه موسی گفت أَ سِحْرٌ هذا وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ کقول اللَّه تعالی أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ موسی گفت: کیف یکون هذا سحرا و السّاحر لا یفلح ای لا یفوز بما یرید و لا یفلح فی الدّنیا و الآخرة. چون تواند بود که این سحر است و ساحر هرگز بمراد نرسد و در دنیا و آخرت فلاح نیابد و آمن نبود قالُوا أَ جِئْتَنا فرعون و قوم او موسی را گفتند أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا لتصدّنا عَمَّا کان بعید آباءَنا و کانت لفرعون اصنام صغار صنعها لهم و امرهم بعبادتها وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ ای الملک و العزّ و السّلطان فی ارض مصر و قرأ ابو بکر یکون، بالیاء وَ ما نَحْنُ لَکُما بِمُؤْمِنِینَ.
قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِی بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ مُوسی أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ
این قصه مبسوط است شرح آن جایها در قرآن. فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ. ای الّذی جئتم به سحر علی وجه الاخبار. برین قرائت موضع ما رفع است بابتدا و جِئْتُمْ بِهِ من صلته و السّحر خبر الابتداء و دخلت الالف و الّلام السّحر لانّه جواب کلام سبق. این جواب ایشان است که گفتند إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ آنچه تو آوردی یا موسی سحر است، موسی جواب داد و گفت نه چنانست که شما میگویید. بلکه سحر آنست که شما آوردید و بر قرائت ابو جعفر و ابو عمر آلسّحر بهمزة ممدودة بر معنی استخبار مای ابتداست و جِئْتُمْ بِهِ خبر ابتدا و سخن اینجا بریده گشت میگوید بر سیل توبیخ ایّ شیء جئتم به؟ چه چیز است این که آوردید و ساختید؟ پس گوید بابتدا السّحر و اینجا وقف کند و جواب وی محذوف بود تقدیره آلسّحر هو الّذی جئتم به، سحر است آنچه شما آوردید إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ آری اللَّه آن را تباه کند، نیست گرداند. إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ بل یمحقه و یظهر فضیحة صاحبه وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ یظهره بالدّلائل الواضحة بِکَلِماتِهِ ای بوعده و بامره وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ.
فَما آمَنَ لِمُوسی إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ گرویدگان بموسی در آن زمان همه نوجوانان بودند در ایّام استضعاف و تسخیر فرعون زاده بودند بموسی میگرویدند بر بیم و ترس از فرعون و قوم او که ایشان را بعذاب از دین باز پس آرد که فرعون مردی گردنکش بود متکبّر و متطاول در زمین مصر، گزاف کار گزاف گویی، و گزاف کاری وی آن بود که بنده بود و دعوی خدایی کرد. ابن عباس گفت إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ یعنی من قوم موسی من بنی اسرائیل و کانوا ستّمائة الف و ذلک انّ یعقوب رکب الی مصر فی اثنین و سبعین انسانا فتوالدوا بمصر حتّی بلغوا ستّمائة الف. کلبی و جماعتی مفسّران گفتند: مِنْ قَوْمِهِ این ها، با فرعون شود و معنی ذریّة آنست که نفری اندک از قوم فرعون بموسی بگرویدند و هم امرأة فرعون و مؤمن آل فرعون و خازن فرعون و ما شطته. و گفتهاند: هفتاد کس بودند از آل فرعون که مادران ایشان از بنی اسرائیل بودند و پدران ایشان قبطیان فجعل الرّجل یتبع امّه و اخواله. قال الفراء سمّوا ذرّیة لانّ آباءهم کانوا من القبط و امّهاتهم من بنی اسرائیل کما یقال: لاولاد فارس الذین سقطوا الی الیمن الأبناء لانّ امّهاتهم من غیر جنس آبائهم، یرید الفراء انّهم یسمّون ذریّة و هم رجال مذکورون لهذا المعنی قال الفراء و انما قال عَلی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ فذکر بالجمع و فرعون واحد لانّ الملک اذا ذکر یفهم منه هو و اصحابه کما یقال قدم الخلیفة یراد هو و من معه و یجوز ان یکون اراد ب: فرعون آل فرعون کقوله وَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ و نظائرها.
قوله: وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ هذا کقوله: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ و إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ و لهذا قال تعالی فی موضع آخر تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً. قالَ مُوسی لمؤمنی قومه یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ فَقالُوا عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا ثمّ دعوا فقالوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ای لا تطهرهم و لا تسلّطهم علینا فیروا انّهم خیر منّا فیزدادوا طغیانا و یقولوا لو کانوا علی حقّ ما سلّطنا علیهم فیفتتنوا و قال مجاهد لا تعذبنا بعذاب من عندک فیقول قوم فرعون لو کانوا علی حقّ لما عذّبوا و یظنّوا انّهم خیر منّا فیفتتنوا و قیل لا تسلّطهم علینا فنرتاب وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرِینَ
قال النبی ص: «الرّاحمون یرحمهم الرّحمن ارحموا من فی الارض یرحمکم من فی السماء»
و قال ص: «لما قضی اللَّه الخلق کتب کتابا فهو عنده فوق العرش انّ رحمتی غلبت غضبی»
قوله لما قضی اللَّه الخلق ای خلقهم کقوله فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ ای خلقهنّ و روی انّ رسول اللَّه ص کان فی بعض الاسفار فمرّ بامرأة تخبز و معها صبیّ لها فقیل لها انّ رسول اللَّه ص یمرّ فجاءت و قالت یا رسول اللَّه بلغنی انک قلت انّ اللَّه سبحانه ارحم بعبده من الوالدة بولدها فهو کما قیل لی فقال: نعم. فقالت: فانّ الامّ لا تلقی ولدها فی هذا التّنور فبکی رسول اللَّه ص فقال: انّ اللَّه لا یعذب بالنّار الّا من انف ان یقول لا اله الّا اللَّه و فی بعض کتب اللَّه یا بن آدم کما ترحم کذلک ترحم و کیف ترجو ان یرحمک اللَّه و انت لا ترحم النّاس.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ گفتهاند نام نوح سکن بود او را نام نوح نهادند لکثرة نیاحته علی قومه بعد ما اغرقوا. قوم وی اولاد قابیل بودند چون بر ایشان دعا کرد تا رب العزّة ایشان را بطوفان غرق کرد نوح بعد از آن پشیمانی خورد و بر ایشان نوحه کرد و بسیار بگریست. از بس که بگریست و نوحه کرد او را نوح نام نهادند، و این نوحه کردن و گریستن وی بر قوم خویش از خبر هامة بن الهیم معلوم شد، و ذلک ما
هوش مصنوعی: در این متن به داستان نوح اشاره شده است. گفته میشود که بهخاطر گریه و نالههای بسیار او بر قومش که غرق شده بودند، او را "نوح" نامیدهاند. قوم نوح از نسل قابیل بودند و زمانی که نوح برای آنها دعا کرد تا خداوند آنها را با طوفان غرق کند، پس از آن احساس پشیمانی کرده و به شدت بر آنها سوگواری کرد. این گریه و سوگواری او به حدی بود که نام "نوح" به او داده شد. همچنین، روایتی از اهمیت این سوگواری و نالهها در تاریخ وجود دارد.
روی عمر بن الخطاب قال: بینما نحن قعود مع رسول اللَّه (ص) علی جبل من جبال تهامة اقبل شیخ بیده عصا فسلّم علی النبیّ ص فردّ علیه السّلام و قال: من انت؟
هوش مصنوعی: عمر بن خطاب میگوید: در حالی که ما در کنار پیامبر خدا (ص) روی یکی از کوههای تهامه نشسته بودیم، پیرمردی با عصایی در دست به ما نزدیک شد و به پیامبر سلام کرد. پیامبر نیز سلام او را پاسخ داد و از او پرسید: تو کیستی؟
قال: انا هامة بن الهیم بن لا قیس بن ابلیس فقال النّبی (ص) فما بینک و بین ابلیس الّا ابوان، فکم اتی لک من الدّهر؟ قال: قد افنیت الدّنیا عمرها الّا قلیلا، قال علی ذلک کنت و انا غلام ابن اعوام أفهم الکلام و امرّ بالاکام و آمر بافساد الطّعام و قطع الارحام.
هوش مصنوعی: هام بن هیم بن لا قیص بن ابلیس گفت: من نسل ابلیس هستم. پیامبر (ص) فرمود: جز دو پدر، فاصلهای بین تو و ابلیس وجود ندارد. پرسید: چقدر از عمر دنیا را گذراندهای؟ جواب داد: عمر دنیا را جز کمی به پایان رساندهام. او ادامه داد: از زمانی که نوجوان بودم، صحبتها را میفهمیدم و با مال دیگران به فساد میپرداختم و روابط خویشاوندی را قطع میکردم.
فقال النّبی (ص): بئس لعمر اللَّه الشیخ المتوسم و الشّاب المتلوم فقال ذرنی من الاستعذار انی تائب الی اللَّه عزّ و جلّ کنت مع نوح فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتّی بکی علیهم و ابکانی، و قال: لا جرم انّی علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. قال قلت: یا نوح انّی ممّن اشرک فی دم السّعید الشّهید هابیل بن آدم فهل تجد لی عند ربک من توبة؟ فقال یا هامة همّ بالخیر و افعله قبل الحسرة و النّدامة انّی قرأت فیما انزل اللَّه تعالی علیّ انّه لیس من عبد تاب الی اللَّه بالغ ذنبه ما بلغ الّا تاب اللَّه علیه، فقم و توضأ و اسجد للَّه قال: ففعلت فی ساعة ما امرنی به، قال فنودی ارفع رأسک فقد نزلت توبتک من السّماء قال فخررت للَّه ساجدا. و کنت مع هود فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتی بکی علیهم و ابکانی، و قال: لا جرم انّی علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. و کنت مع صالح فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتی بکی علیهم و ابکانی و کلّهم یقول انا علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. و کنت زوارا لیعقوب و کنت من یوسف بالمکان المبین. و کنت القی الیاس فی الاودیة و انا القاه الان و انّی لقیت موسی بن عمران و علّمنی التوریة و قال لی ان لقیت عیسی بن مریم فاقرءه منّی بالسّلام و انّ عیسی قال ان لقیت محمدا فاقرأه منّی السّلام فارسل رسول اللَّه (ص) عینیه فبکی ثمّ قال و علی عیسی السّلام ما دامت الدّنیا و علیک السّلام یا هامة لادائک الامانة. قال هامة قلت یا رسول اللَّه افعل بی ما فعل موسی علّمنی التوریة قال فعلّمه رسول اللَّه الواقعة و المرسلات و عم یتساءلون و اذا الشمس کورت و المعوذتین و قل هو اللَّه احد و قال ارفع الینا حاجتک یا هامة و لا تدع زیارتنا. قال عمر بن الخطاب فقبض رسول اللَّه و لم ینعه الینا فلست ادری ا حیّ هو ام میّت.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود: وای بر عمر، که فرد سالخورده با وقار و جوان افسردهای! پس به من اجازه بدهید که از عذرخواهی دوری کنم، زیرا به سوی خدا توبه کردهام. من با نوح در مسجدش بودم و با کسانی که به او ایمان آورده بودند، حضور داشتم. دائماً او را به خاطر دعایش به سوی قومش مورد خطاب قرار میدادم تا اینکه نوح به خاطر آن قوم گریه کرد و من نیز تحت تأثیر قرار گرفتم و گریستم. او گفت: به درستی که من از پشیمانان هستم و به خدا پناه میبرم که از نادانان باشم. گفتم: ای نوح، من از جمله کسانی هستم که در قتل هابیل بن آدم سهم داشتم. آیا نزد پروردگارت برای من توبهای مییابی؟ او گفت: ای هامه، به کار خیر بشتاب و قبل از اینکه حسرت بخوری و پشیمان شوی، اقدام کن؛ چرا که در آنچه بر من نازل شده، خواندهام که هیچ بندهای نیست که به خدا توبه کند، هر قدر هم که گناه او بزرگ باشد، جز اینکه خدا بر او توبه خواهد کرد. پس برخیز و وضو بگیر و برای خدا سجده کن. من نیز در همان لحظه که دستور دادند، عمل کردم. سپس ندا آمد که سر خود را بلند کن، زیرا توبهات از آسمان نازل شد. پس به راستی در برابر خدا سجده کردم.
من همچنین با هود در مسجدش و با کسانی که به او ایمان داشتند بودم و مدام او را به خاطر دعوتش به سمت قومش خطاب قرار میدادم تا اینکه او نیز گریست و من هم گریستم. تمام آنها میگفتند: ما از پشیمانان هستیم و به خدا پناه میبریم که از نادانان باشیم. به همراه صالح نیز در مسجدش و با ایمانآورندگانش بودم و همین رخداد دوباره تکرار شد. من همچنین زائر یعقوب بودم و در کنار یوسف در مکانی روشن قرار داشتم. من بارها ایاس را در درهها ملاقات کردم و اکنون نیز او را میبینم. من موسی بن عمران را ملاقات کردم و او به من تورات آموزش داد و به من گفت: اگر عیسی بن مریم را دیدی، از طرف من به او سلام برسان. عیسی نیز گفت: اگر محمد را دیدی، از طرف من به او سلام برسان. در این هنگام پیامبر (ص) اشک میریخت و فرمود: بر عیسی سلام باد تا زمانی که دنیا برقرار باشد و بر تو سلام، ای هامه، تو امانت را ادا کن. گفتم: ای رسول خدا، با من مانند موسی رفتار کن و به من تورات بیاموز. پیامبر (ص) سورههای واقعه، مرسلات، عم یتساءلون، و إذا الشمس كورت و همچنین معوذتین و قل هو الله احد را به من آموخت و فرمود: ای هامه، حاجتت را به ما برسان و از زیارت ما غافل نشو. عمر بن خطاب گفت: پیامبر (ص) فوت کرد و ما در مورد او ندانستیم که آیا زنده است یا مرده.
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ ای اقرأ یا محمد علی اهل مکة خبر نوح إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ و هم ولد قابیل إِنْ کانَ کَبُرَ ای عظم و ثقل عَلَیْکُمْ مَقامِی طول مکثی فیکم و تَذْکِیرِی و وعظی ایّاکم بِآیاتِ اللَّهِ بحججه و بیّناته و تخویفی ایّاکم عقوبة اللَّه فعزمتم علی قتلی و طردی فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فافعلوا ما شئتم و هو قوله فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ ای احکموا امرکم و اعزموا علیه و ادعوا شُرَکاءَکُمْ آلهتکم فاستعینوا بها لتجمع معکم. این سخن بر سبیل تهدید گفت ایشان را که در دل کنید و آهنگ کنید و کار سازید و انبازان خویش را یار گیرید، رویس از یعقوب فاجمعوا خواند بوصل، شرکاؤکم برفع ای فاجمعوا امرکم انتم و شرکاؤکم. کار و حیلت خود گرد کنید شما و انبازان شما همه ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ای خفیّا مبهما من قولهم غمّ الهلال علی النّاس، اذا اشکل علیهم یعنی لیکن امرکم غمّة ظاهرا منکشفا تتمکنون فیه ما شئتم لا کمن یکتم امرا و یخفیه فلا یقدر ان یفعل ما یرید ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ یعنی اقضوا ما انتم قاضون کقول السّحرة لفرعون فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ ای اعمل ما انت عامل وَ لا تُنْظِرُونِ لا تمهلونی و لا تؤخروا امری. این آیت تقویت دل مصطفی است و تسلیت وی بآنچه رنج و اذی که از کافران و مشرکان قریش بوی میرسید، میگوید: یا محمد سبیل تو سبیل پیغامبران گذشته است، در نگر به نوح پیغامبر که چنان واثق بود بنصرت و معونت و تقویت ما که با قوم خویش میگفت: شما هر چه توانید از کید و مکر خویش در قصد قتل من بسازید و آشکارانه پنهان در آن بکوشید و مرا هیچ درنگ مدهید اگر بر من دست یابید و خدایان خویش را بیاری گیرید این همه بآن گفت که دانست که دریشان نفع و ضر نیست و جز بارادت و مشیّت اللَّه هیچ چیز نیست و وعده دادن بنصرت پیغامبران راست است که در آن خلف نیست.
هوش مصنوعی: محمد، به اهل مکه بگو که قصه نوح را برایشان بخوان؛ زمانی که به قومش گفت: «ای فرزندان قابیل، آیا این وضعیت من که مدت زیادی در میان شما ماندهام و شما را به آیات خدا و عقاب او هشدار میدهم، برای شما سنگین و سخت است؟» شما تصمیم به کشتن و طرد من گرفتهاید، پس بر خدا توکل میکنم. هر کاری که بخواهید انجام دهید، انجام دهید و به یاری خدایانتان بخوانید و از آنها کمک بگیرید تا در کاری که میخواهید به هم جمع شوید. این سخن او برای تهدید شماست که در دل خود تصمیم بگیرید و دست به کار شوید. او به شما میگوید که کار و نقشههای خود را با شریکانتان جمع کنید و هیچ چیز را پنهان نکنید، زیرا کار شما باید واضح و آشکار باشد. سپس هر کاری که میخواهید انجام دهید، و مرا درنگ نکنید. این آیه برای تقویت دل پیامبر و تسلی او در برابر آزار و رنجی که از قریش میبیند نازل شده است. او را از طریق نوح تشویق میکند که در دل خود به نصرت و یاری خدا اعتماد کند، چرا که هیچ نفع و ضرری جز به اراده خدا نیست و وعدهاش به یاری پیامبران همیشه راست و بیتردید است.
فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ ای اعرضتم عن قولی و ابیتم ان تقبلوا نصحی فَما سَأَلْتُکُمْ علی الدّعوة و تبلیغ الرّسالة مِنْ أَجْرٍ جعل و عوض ای فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فاوجب التولّی او فاتنی ذلک الاجر بتولیکم إِنْ أَجْرِیَ ای ما اجری و ثوابی، إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ المستمسکین لامر اللَّه.
هوش مصنوعی: اگر شما از پذیرش کلام من روگردانید و نصیحت مرا نپذیرید، من هیچ چیزی از شما به خاطر دعوت و تبلیغ رسالت نمیخواهم. بنابراین، من از شما چیزی درخواست نکردم که باعث شود شما از من روی برگردانید یا اینکه من از این رفتار شما متضرر شوم. اجر و پاداش من تنها بر عهده خداوند است و من مأمور شدهام که از پیروان فرمان خداوند باشم.
فَکَذَّبُوهُ یعنی نوحا فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ ای جعلنا الّذین معه فی الفلک سکان الارض خلفاء عن الهالکین. وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الّذین انذرتهم الرّسل فلم یؤمنوا منذرین در همه قرآن ایشاناند که آگاه کردند و نپذیرفتند و بترسانیدند و نترسیدند.
هوش مصنوعی: نوح علیهالسلام را تکذیب کردند، بنابراین ما او و همراهانش را در کشتی نجات دادیم و آنها را جانشینان روی زمین قرار دادیم، تا جانشینان کسانی باشند که هلاک شدند. همچنین کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند غرق کردیم. پس بنگر که عاقبت کسانی که انبیا آنها را هشدار دادند و آنها ایمان نیاوردند، چگونه بود. این افراد در تمام قرآن به عنوان کسانی معرفی شدهاند که هشدار داده شدهاند، اما دعوت را نپذیرفتند و از تهدیدها نترسیدند.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ ای من بعد نوح رُسُلًا إِلی قَوْمِهِمْ یعنی هودا و صالحا و شعیبا فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ بالامر و النّهی و الدّلالات الواضحات فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا ای هؤلاء الآخرون بِما کَذَّبُوا بِهِ اوّلوهم مِنْ قَبْلُ و قد علموا انّ اللَّه سبحانه اغرقهم بتکذیبهم. میگوید: کافران پسین بر آن نیستند که ایمان آرند و تصدیق کنند آنچه کافران پیشین یعنی قوم نوح تکذیب کردند، و میدانند که غرق و هلاک ایشان بکفر و ضلالت بود و تکذیب پیغامبران و آن گه در کفر و تکذیب بر پی ایشان میروند از آن که در علم اللَّه کافراناند و در حکم ازل بیگانگان. و گفتهاند معنی آیت آنست که کافران روز میثاق اگر چه بزبان اقرار دادند، تکذیب پیغامبران در دل داشتند بعد از آن چون اللَّه پیغامبران را فرستاد کافران بر آن نبودند که ایشان را تصدیق کنند بخلاف آن تکذیب که آن روز در دل داشتند و در لوح محفوظ هم چنان نبشتند.
هوش مصنوعی: پس از نوح، ما رسولانی را به سوی قومشان مبعوث کردیم، مانند هود، صالح و شعیب. آنها با دلایل روشن و پیامی از سوی خداوند به مردم آمدند. اما آنها حاضر نشدند به آنچه که کافران قبلی، یعنی قوم نوح، تکذیب کرده بودند ایمان آورند. آنها به خوبی میدانستند که عذاب الهی به دلیل کفر و عدم ایمان آنها شامل آنان شده بود. در واقع، کافران از قوم نوح آموخته بودند که عاقبت تکذیب پیامبران، هلاک و نابودی است، اما با این حال همچنان در تکذیب و کفر خود باقی ماندند. گفته شده است که کافران در روز میثاق هرچند به زبان اقرار کرده بودند، اما در دل خود به پیامبران کفر میورزیدند. زمانی که خداوند پیامبران را فرستاد، آنها همچنان نسبت به پیام آنان بیاعتنا بودند، در حالی که در حقیقت در دلشان همان کفر و تکذیب را حفظ کرده بودند.
کَذلِکَ ای کما طبعنا علی قلوبهم نَطْبَعُ عَلی قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ المجاوزین امر اللَّه ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ ای من بعد هلاکهم مُوسی وَ هارُونَ إِلی فِرْعَوْنَ و هو الولید بن مصعب وَ مَلَائِهِ ای اشراف قومه بِآیاتِنا التّسع فَاسْتَکْبَرُوا تعظّموا ان یجیبوه الی الایمان وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ مشرکین یقال اجرم ای اتی بالجرم و اکتسب الجرم و هو الذّنب العظیم، الّذی یقطع الوصلة من جرمه ای قطعه.
هوش مصنوعی: این متن بیان میکند که همچنان که خداوند بر قلبهای افراد گمراه و متجاوز مهر میزند و آنها را از پذیرش حق منحرف میکند، بعد از هلاک آنها، موسی و هارون را به سوی فرعون و اشراف قومش فرستاد. این دو پیامبر با نه نشانه الهی به سراغ آنان رفتند، اما فرعون و قومش به دلیل تکبر و عیادت از ایمان، امتناع کردند و در واقع، آنها قومی مجرم و مشرک بودند که کارهای زشت و عذابآور انجام میدادند و به همین دلیل ارتباطشان با خداوند قطع شده بود.
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ اتاهم بالرّسالة مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا الّذی آتینا به لَسِحْرٌ مُبِینٌ ای بین. میگوید: چون موسی پیغام رسانید. و رسالت حقّ بگزارد قوم وی گفتند این سحری روشن است، پر دیوی پیدا. موسی ایشان را جواب داد أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ الّذی اتاکم من عند اللَّه سحر. سخنی راست و کاری درست که بشما آمد، از نزدیک خدا میگویید که سحر است آن گه موسی گفت أَ سِحْرٌ هذا وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ کقول اللَّه تعالی أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ موسی گفت: کیف یکون هذا سحرا و السّاحر لا یفلح ای لا یفوز بما یرید و لا یفلح فی الدّنیا و الآخرة. چون تواند بود که این سحر است و ساحر هرگز بمراد نرسد و در دنیا و آخرت فلاح نیابد و آمن نبود قالُوا أَ جِئْتَنا فرعون و قوم او موسی را گفتند أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا لتصدّنا عَمَّا کان بعید آباءَنا و کانت لفرعون اصنام صغار صنعها لهم و امرهم بعبادتها وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ ای الملک و العزّ و السّلطان فی ارض مصر و قرأ ابو بکر یکون، بالیاء وَ ما نَحْنُ لَکُما بِمُؤْمِنِینَ.
هوش مصنوعی: وقتی حق به آنها رسید و پیامش از طرف ما به آنها رسید، گفتند: «این چیزی که آوردید، روشن سحر است.» در اینجا میگوید که وقتی موسی پیام خود را رساند، قومش گفتند که این سحر است. موسی به آنها پاسخ داد: «آیا شما درباره حقّی که از طرف خدا به شما رسید، میگویید سحر است؟» او افزود: «آیا میگویید این سحر است در حالی که سحر هرگز موفق نمیشود؟» و سپس پرسید: «چگونه ممکن است این سحر باشد در حالی که ساحر هرگز به خواستههای خود نمیرسد و در دنیا و آخرت موفق نخواهد بود؟» آنها به موسی گفتند: «آیا آمدهای تا ما را از آنچه که پدران ما به آن اعتقاد داشتند بازداری؟» و اشاره کردند که فرعون برای آنها بتهایی ساخته بود و به عبادت آنها امر کرده بود. در نهایت گفتند: «ما به شما ایمان نخواهیم آورد.»
قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِی بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ مُوسی أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ
هوش مصنوعی: فرعون گفت: «برای من هر ساحری را که دانشمند باشد بیاورید.» وقتی جادوگران آمدند، موسی به آنها گفت: «هر چه میخواهید بیندازید.»
این قصه مبسوط است شرح آن جایها در قرآن. فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ. ای الّذی جئتم به سحر علی وجه الاخبار. برین قرائت موضع ما رفع است بابتدا و جِئْتُمْ بِهِ من صلته و السّحر خبر الابتداء و دخلت الالف و الّلام السّحر لانّه جواب کلام سبق. این جواب ایشان است که گفتند إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ آنچه تو آوردی یا موسی سحر است، موسی جواب داد و گفت نه چنانست که شما میگویید. بلکه سحر آنست که شما آوردید و بر قرائت ابو جعفر و ابو عمر آلسّحر بهمزة ممدودة بر معنی استخبار مای ابتداست و جِئْتُمْ بِهِ خبر ابتدا و سخن اینجا بریده گشت میگوید بر سیل توبیخ ایّ شیء جئتم به؟ چه چیز است این که آوردید و ساختید؟ پس گوید بابتدا السّحر و اینجا وقف کند و جواب وی محذوف بود تقدیره آلسّحر هو الّذی جئتم به، سحر است آنچه شما آوردید إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ آری اللَّه آن را تباه کند، نیست گرداند. إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ بل یمحقه و یظهر فضیحة صاحبه وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ یظهره بالدّلائل الواضحة بِکَلِماتِهِ ای بوعده و بامره وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ.
هوش مصنوعی: این داستان به طور جامع در قرآن توضیح داده شده است. زمانی که آنان (ساحران) آنچه را که داشتند، انداختند، موسی گفت: «شما آنچه آوردید، سحر است.» او به وضوح اشاره کرد که آنچه آنها به نمایش گذاشتند، سحر واقعی است. در این بیان برای سحر، خبری آمده که به آنچه قبلاً گفته شده اشاره دارد. پاسخ آنها در اینجا معلوم میشود که بیان کرده بودند آنچه موسی آورده، سحر است. موسی در جواب گفت: نه، آنچه شما به آن افتخار میکنید، سحر است. همچنین در تفسیر دیگر، جمله «السحر» به معنای پرسش است که او از آنچه آنان آوردهاند، سوال میکند. پس ادامه میدهد که سحر، همان چیزی است که شما آوردهاید و در اینجا این نکته را مطرح میسازد که خداوند آن را نابود خواهد کرد. خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمیکند، بلکه آنها را نابود میسازد و رسوایی آنان را نمایان خواهد کرد و حق را با دلایل واضح ثابت خواهد کرد، علیرغم اینکه مجرمان از آن خوشایند نباشند.
فَما آمَنَ لِمُوسی إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ گرویدگان بموسی در آن زمان همه نوجوانان بودند در ایّام استضعاف و تسخیر فرعون زاده بودند بموسی میگرویدند بر بیم و ترس از فرعون و قوم او که ایشان را بعذاب از دین باز پس آرد که فرعون مردی گردنکش بود متکبّر و متطاول در زمین مصر، گزاف کار گزاف گویی، و گزاف کاری وی آن بود که بنده بود و دعوی خدایی کرد. ابن عباس گفت إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ یعنی من قوم موسی من بنی اسرائیل و کانوا ستّمائة الف و ذلک انّ یعقوب رکب الی مصر فی اثنین و سبعین انسانا فتوالدوا بمصر حتّی بلغوا ستّمائة الف. کلبی و جماعتی مفسّران گفتند: مِنْ قَوْمِهِ این ها، با فرعون شود و معنی ذریّة آنست که نفری اندک از قوم فرعون بموسی بگرویدند و هم امرأة فرعون و مؤمن آل فرعون و خازن فرعون و ما شطته. و گفتهاند: هفتاد کس بودند از آل فرعون که مادران ایشان از بنی اسرائیل بودند و پدران ایشان قبطیان فجعل الرّجل یتبع امّه و اخواله. قال الفراء سمّوا ذرّیة لانّ آباءهم کانوا من القبط و امّهاتهم من بنی اسرائیل کما یقال: لاولاد فارس الذین سقطوا الی الیمن الأبناء لانّ امّهاتهم من غیر جنس آبائهم، یرید الفراء انّهم یسمّون ذریّة و هم رجال مذکورون لهذا المعنی قال الفراء و انما قال عَلی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ فذکر بالجمع و فرعون واحد لانّ الملک اذا ذکر یفهم منه هو و اصحابه کما یقال قدم الخلیفة یراد هو و من معه و یجوز ان یکون اراد ب: فرعون آل فرعون کقوله وَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ و نظائرها.
هوش مصنوعی: در آن زمان، تنها گروهی از جوانان قوم موسی به او ایمان آوردند. این جوانان در دوران سختی و تسلط فرعون به دنیا آمده بودند و به دلیل ترس از فرعون و قوم او به موسی گرویدند، چرا که فرعون فردی خودخواه و متکبر بود که ادعای خدایی میکرد. ابن عباس میگوید که این گروه شامل بنیاسرائیل بودند که به تعداد ششصد هزار نفر تخمین زده میشد. همچنین، عدهای از مفسران بیان کردهاند که در این میان، برخی از افراد فرعون نیز به موسی ایمان آوردند، مانند همسر فرعون و مؤمن آل فرعون. برخی گفتهاند که هفتاد نفر از فرزندان فرعون که مادرانشان از بنیاسرائیل و پدرانشان از قبطیان بودند به موسی ایمان آوردند. این موارد نشاندهنده ارتباط میان افرادی با نژادهای مختلف است. در انتها، مفهوم این که ترس از فرعون و دار و دستهاش ذکر شده، بیانگر این است که وقتی از فرعون یاد میشود، به طور ضمنی همپیمانان او نیز در نظر گرفته میشوند.
قوله: وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ هذا کقوله: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ و إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ و لهذا قال تعالی فی موضع آخر تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً. قالَ مُوسی لمؤمنی قومه یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ فَقالُوا عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا ثمّ دعوا فقالوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ای لا تطهرهم و لا تسلّطهم علینا فیروا انّهم خیر منّا فیزدادوا طغیانا و یقولوا لو کانوا علی حقّ ما سلّطنا علیهم فیفتتنوا و قال مجاهد لا تعذبنا بعذاب من عندک فیقول قوم فرعون لو کانوا علی حقّ لما عذّبوا و یظنّوا انّهم خیر منّا فیفتتنوا و قیل لا تسلّطهم علینا فنرتاب وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرِینَ
هوش مصنوعی: فرعون در زمین در مرتبه بالایی قرار داشت و این به این معناست که او در میان مردم بسیار خودبزرگبینی و تجاوزگری میکرد. به همین دلیل، خداوند در محلی دیگر بیان کرده است که خانه آخرت را برای افرادی قرار میدهد که نمیخواهند در زمین برترییابی یا فساد کنند. موسی به قوم خود گفت: اگر به خدا ایمان دارید، بر او توکل کنید. آنها پاسخ دادند که به خدا توکل میکنیم، سپس دعا کردند و گفتند: پروردگارا، ما را وسیله آزمایش برای قوم ظالم قرار مده، تا آنها فکر کنند که بهتر از ما هستند و بر طغیان خود بیفزایند. همچنین، مجاهد گفته است که نگذار عذابی از سوی تو بر ما نازل شود، زیرا قوم فرعون خواهند گفت: اگر آنها بر حق بودند، عذاب نمیشدند و خود را برتر تصور کرده و به اشتباه میافتند. در نهایت، از خدا خواستند که آنها را نجات دهد و از رحمتی که به قوم کافر نمیدهد، به آنها کمک کند.
قال النبی ص: «الرّاحمون یرحمهم الرّحمن ارحموا من فی الارض یرحمکم من فی السماء»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودهاند: «رحمت به دیگران، موجب رحمت خداوند بر شماست. به کسانی که در زمین هستند رحم کنید، تا آنکه در آسمان به شما رحم کند.»
و قال ص: «لما قضی اللَّه الخلق کتب کتابا فهو عنده فوق العرش انّ رحمتی غلبت غضبی»
هوش مصنوعی: و پیامبر(ص) فرمودند: «زمانی که خداوند آفرینش را به پایان رساند، کتابی نوشت که آن کتاب در نزد او بالای عرش قرار دارد و در آن نوشته است که رحمت من بر خشم من غالب است.»
قوله لما قضی اللَّه الخلق ای خلقهم کقوله فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ ای خلقهنّ و روی انّ رسول اللَّه ص کان فی بعض الاسفار فمرّ بامرأة تخبز و معها صبیّ لها فقیل لها انّ رسول اللَّه ص یمرّ فجاءت و قالت یا رسول اللَّه بلغنی انک قلت انّ اللَّه سبحانه ارحم بعبده من الوالدة بولدها فهو کما قیل لی فقال: نعم. فقالت: فانّ الامّ لا تلقی ولدها فی هذا التّنور فبکی رسول اللَّه ص فقال: انّ اللَّه لا یعذب بالنّار الّا من انف ان یقول لا اله الّا اللَّه و فی بعض کتب اللَّه یا بن آدم کما ترحم کذلک ترحم و کیف ترجو ان یرحمک اللَّه و انت لا ترحم النّاس.
هوش مصنوعی: وقتی خداوند خلق را به پایان رسانید، به معنای ایجاد آنهاست، همانطور که در آیات آمده است. در روایتی نقل شده که رسول خدا (ص) در یکی از سفرها عبور کرد و با زنی مواجه شد که در حال پخت نان بود و فرزندی در کنار او بود. به او گفته شد که رسول خدا (ص) میگذرد. او به سمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: "ای رسول خدا، به من خبر رسیده که شما فرمودید خداوند از مادر به فرزندش مهربانتر است." رسول خدا (ص) تأیید کرد. زن ادامه داد: "ولی مادر، فرزندش را در آتش نمیاندازد." این سخن باعث شد رسول خدا (ص) به شدت گریه کند و فرمود: "خداوند تنها کسانی را که از گفتن 'لا اله الا الله' امتناع میکنند، با آتش عذاب میکند." در برخی از کتب آمده است: "ای فرزند آدم، همانطور که رحم میکنی، مورد رحمت قرار میگیری و چگونه میتوانی انتظار داشته باشی خدا تو را رحمت کند در حالی که تو به مردم رحم نمیکنی."