گنجور

۴ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ای الکفار و آلهتهم و جمیعا نصب علی الحال.

میگوید: آن روز که کافران و بت پرستان با معبودان خویش جمع کنیم و بهم آریم.

حشر در قرآن بر دو معنی است: یکی بمعنی جمع و نظیر آن در سورة الفرقان است وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ و در سورة الکهف وَ حَشَرْناهُمْ و در سورة التکویر وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ و در سورة النمل حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ و در سورة ص وَ الطَّیْرَ مَحْشُورَةً و نظائر این در قرآن فراوان است همه بمعنی جمع.

وجه دیگر حشر بمعنی سوق است چنان که در سورة و الصافات گفت: احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ ای سوقوا الّذین اشرکوا و قرناءهم الشّیاطین بعد الحساب الی صراط الجحیم. و در بنی اسرائیل گفت: وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی‌ وُجُوهِهِمْ یعنی نسوقهم علی وجوههم الی النّار. و در سورة طه گفت: وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ ای نسوق المجرمین یومئذ بعد الحساب الی جهنم زرقا.

قوله: ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا یعنی عبدة الاوثان مَکانَکُمْ این مکانکم در آن موضع است که کسی سخنی در خواهد گرفت با کسی با کاری و در مفتتح کار و سخن خویش گوید: باش تا گویم. و عرب این بر سبیل وعید و تهدید گوید، چنان که عجم گویند: باش که من با تو کار دارم. و هو منصوب علی الامر المضمر فیه یعنی انتظروا مکانکم حتّی نفصل بینکم أَنْتُمْ تأکید له وَ شُرَکاؤُکُمْ عطف علیه، فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ من قولک زلت الشی‌ء عن مکانه ازیله اذا نحّیته عن مکانه، و زیلنا للکثرة و المبالغة.

ای فرقنا بین المشرکین و شرکائهم. این آن گه بود که معبودان باطل و عابدان را از هم جدا کنند و از یکدیگر بیزاری گیرند، چنان که آنجا گفت: إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا الایة. ایشان را جدا کنند و بر دیدار یکدیگر بدارند تا آن شرکا گویند مشرکان را ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ بترسند و دست بانکار زنند چون درمانند عذر آرند و گویند فَکَفی‌ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ ای اللَّه الشاهد علی صدقنا بانّا لم نشعر بعبادتکم و ما کنّا عن عبادتکم الّا غافلین لانّا کنا جمادا لا نسمع و لا نبصر و لا نعقل.

هُنالِکَ ای فی ذلک الوقت تَبْلُوا ای تقاسی کل نفس جزاء ما عملت کقوله: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ الآیة. و بر قراءت حمزه و کسایی تتلوا ای تقرأ کلّ نفس صحیفتها. از نامه برخواند هر کس آنچه پیش فرا فرستاد از کردار. و قیل: تتلو ای تتبع کل نفس ما قدمت بر پی آن ایستد هر کس که پیش فرا فرستاد از کرد خویش مطیع بر پی طاعت تا بسرای مطیعان و عاصی بر پی معصیت تا بسرای عاصیان. و فی الخبر ان المؤمن اذا خرج من قبره تمثل له عمله فی احسن صورة فیتبعه حتی یدخله الجنة. و الکافر یمثل له عمله فی اقبح صورة فیتبعه حتّی یدخله النّار

وَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ ای الی حکمه وحده مَوْلاهُمُ الْحَقِّ فالحق من صفة اللَّه عز و جلّ و من قرأ الحقّ بالرّفع، فالمعنی هو مولاهم الحقّ لا من جعلوا معه من الشرکاء.

وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ ای ما کانوا یقولون علیه و یثقون به و یدّخرونه لیوم حاجتهم.

«قل یا محمد مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ المطر وَ الْأَرْضِ النبات أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ ای من یقدر علی خلق السمع و الأبصار وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ ای من یخرج الفرخ من البیضة و الانسان من النطفة وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ یخرج النطفة من الانسان و البیضة من الطیر. من یخرج المؤمن من الکافر و الکافر من المؤمن و من یدبر امر العالمین ینظر فیه و ینقض و یبرم فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ ای فیجیبونک عند سؤالک انّ القادر علی هذه الاشیاء اللَّه و لا یکذبون فیه فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ اللَّه ان یعاقبکم علی اتخاذکم الاصنام. چون میدانید و اقرار میدهید که آفریدگار و کردگار همه اللَّه است نترسید از عقوبت وی که با این دانش بتان را می‌پرستید؟

فَذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ ای الذی هذا کله فعله هو الحق لیس هؤلاء الّذین جعلتم معه شرکاء فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ ای اذا کان الحق عبادة اللَّه فعبادة غیره ضلال باطل فَأَنَّی تُصْرَفُونَ من این تصرفون عن عبادته و انتم مقرّون بانّه خالق الکلّ و مدبّر الامر کیف تصرف عقولکم الی عبادة من لا یرزق و لا یحیی؟

و لا یمیت آن گه انی تفسیر کرد و حقیقت آن پیدا کرد گفت: کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ و بر قراءت مدنی و شامی کلمات ربّک. ای وجب حکمه و علمه السّابق عَلَی الَّذِینَ فَسَقُوا کفروا أَنَّهُمْ لا یُؤْمِنُونَ.

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ کانوا مقرّین بانّ اللَّه یبدؤا الخلق و انّ الاصنام لا تخلق شیئا و فیهم من یقرّ بالاعادة قل ای فان اجابوک، و الّا فقل انت اذ لا جواب الّا هذا اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ کیف تصرفون عن قصد السّبیل.

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ یعنی آلهتهم مَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ من یرشد الی دین الاسلام فاذا قالوا لا، و لا بد لهم منه قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ یقال هدیت الی الحق و هدیت للحق بمعنی واحد. أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ امره و طاعته أَمَّنْ لا یَهِدِّی این حرف بر پنج وجه خوانده‌اند شامی و مکی و ورش لا یهدّی بفتح یا و ها و تشدید دال خوانند اصله یهتدی فادغمت التّاء فی الدّال لأنّها من مخرجها و نقلت فتحة التّاء المدغمة الی الهاء» اهل مدینة بی ورش، یهدّی بسکون ها و تشدید دال خوانند ترکت الهاء علی حالتها قبل الادغام فجمعوا بین ساکنین کقوله یخصمون حفص و یعقوب یهدّی بفتح یا و کسر ها و تشدید دال خوانند، فرارا من التقاء الساکنین مع اتّباع الهاء الدّال فی الکسر» عاصم و رویس یهدّی بکسر یا و ها و تشدید دال خوانند، اتّباعا للکسرة الکسرة اصل این همه یهتدی است و این تشدید ها از بهر اندراج تا است در دال. وجه پنجم قراءة حمزة و کسایی است، یهدی بفتح یا و سکون ها و تخفیف دال، و باین قراءت هدی بمعنی اهتدی است تقول العرب هدیته فهدی.

کقولهم جبرته فجبر. میگوید: آن خداوند که راه نماید براستی سزاتر است که بر طاعت او روند یا آن بتان که بخویشتن خود نتوانند که راست روند مگر که راه نمایند ایشان را و راست روانند: و الاصنام و ان هدیت لم تهتد لکن لمّا اتّخذوها آلهة عبّر عنها کما یعبّر عمّن یعلم کقوله: إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ و قیل معناه، امّن لا یمشی الّا ان یحمل و لا ینتقل عن مکانه الّا ان ینقل و هی الاصنام و قیل: اراد به الرؤساء المضلّین.

فما لکم اینجا سخن تمام شد. میگوید: ایّ شی‌ء لکم فی عبادة الاوثان؟ چه حاصل است شما را در پرستش بتان و چه چیز یافتید از آن؟ آن گه گفت: کَیْفَ تَحْکُمُونَ چه حکم است این که خدای را جلّ جلاله شریک و انباز می‌گویید و بتان را با وی برابر می‌نهید؟ وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ ای کلّهم و قیل، رؤساؤهم لأنّ السّفلة یتّبعون قولهم إِلَّا ظَنًّا یظنّون الباطل حقا و الاصنام آلهة فیدینون به و یدعون النّاس الیه و یقولون انّها تشفع لهم عند اللَّه. و اصل الظّنّ وقوع معنی فی النّفس قبل تحقیقه او تزییفه فیستعمل مرّة للتحقیق فیکون الیقین کقوله: الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ و یستعمل مرّة للتّزییف فیکون الکذب و الباطل. کقوله: إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً ای انّ الظّن لا یقوم مقام العلم و ذلک فیما تعبّد الانسان بعلمه کالتّوحید و اصول الدّین. فامّا الفروع فالعمل بالظّن فیها جایز إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ من اتّباع الظّنّ و اعتقاد الباطل.

وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ قریش میگفتند این قران محمد از بر خویش نهاده است و وی ساخته. و نیز میگفتند: ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ این جواب آنست. میگوید: این قرآن نهاده و ساخته کسی نیست جز کلام خداوند و نامه و سخن وی نیست. و عرب کان گویند بی‌خبر، اشارت فرا قدم. معنی آنست که: وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَری مِنْ دُونِ اللَّهِ.

زجاج گفت: وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ افتراء من البشر. هذا کقولهم ما کان هذا الکلام کذبا و لکن کان تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ ای بین یدی القرآن من البعث و الحساب. و القرآن تقدمه، و قیل تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ ای کتب اللَّه المنزلة قبله.

میگوید: این قرآن گواه آن کتابها است که پیش ازین آمد، در آن همانست که در توریة و انجیل. که همه یکدیگر را گواه است و سخنی راست است از یک جا.

وَ تَفْصِیلَ الْکِتابِ یعنی تفصیل المکتوب من الوعد لمن آمن و الوعید لمن عصی و قیل: تَفْصِیلَ الْکِتابِ یعنی تبیین ما کتب علیکم و فرض لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ لا شک فی نزوله من عند ربّ العالمین و لا تهمة انّه من جلّ جلاله لأنّه فی اعلی طبقات البلاغة بحسن النّظام و الجزالة.

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ بو عبیده گفت: این ام بمعنی واو است یعنی و یقولون افتراه محمد من قبل نفسه قُلْ یا محمد محتجّا علیهم فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ ای مثل القرآن فی النّظم و البیان. اینجا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ گفت، جای دیگر بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ گفت، جای دیگر بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ گفت. اوّل ده سورت درخواست از ایشان، چون نتوانستند با یک سورت آورد، چون نتوانستند با یک حدیث آورد. آن گه گفت: چون خود عاجز آمدید از آوردن مثل آن دیگران را بیاری گیرید. وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ ای من هو فی التّکذیب مثلکم یرید استعینوا بمن شئتم و اطعتم سو اللَّه لیعاونوکم علیه إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ انّ محمدا یقوله من نفسه.

بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ حسین فضل را گفتند: هل تجد فی القرآن، من جهل شیئا عاداه؟ قال نعم، فی موضعین قوله: بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ و قوله: وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ همانست که گفته‌اند: و الجاهلون لاهل العلم اعداء. النّاس ابناء ما یحسنون و اعداء ما یجهلون. و نظیره قوله: أَ کَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها عِلْماً.

بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ یعنی القرآن وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ لم یعرفوا حقیقته و ما فیه من النّور و الهدی و البیان. و قیل بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ‌ بما فی القرآن من الجنّة و النّار و البعث و القیامة وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ ای لم یأتهم، و سیأتیهم حقیقة ما وعدوا فی الکتاب، انّه کائن من الوعید و نازل بهم من العذاب کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ یعنی کفّار الامم الماضیة بالبعث و القیمة.

فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِینَ آخر امر المشرکین بالهلاک و العذاب. کیف فی موضع نصب علی خبر کان و لا یجوز ان یعمل فیها انظر لانّ ما قبل الاستفهام لا یعمل فیه.

وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ این آیت در شأن اهل کتاب فرو آمد. میگوید: از ایشان کس هست که گرویده است چون عبد اللَّه سلام و یاران وی. و کس هست که نگرویده است چون دیگر جهودان. زجاج گفت معنی آنست که از ایشان کس است که میداند که این قرآن و رسول حقّ است و بدل راست میداند و تصدیق میکند امّا معاند است و بر طریق معاندة اظهار کفر میکند. و از ایشان کس است که خود نمیداند، در شک است و تصدیق نمیکند. و گفته‌اند این آیت در شأن اهل مکه است یعنی و من قومک یا محمد من سیؤمن بالقران. از قوم تو کس هست که هنوز ایمان نیاورده امّا خواهد آورد، که در علم خدا رفته که ایمان آرد. و کس هست که هرگز ایمان نیارد، که در علم خدا رفته که کافر میرد و ایمان نیارد وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ الّذین لا یؤمنون.

وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ این آیت منسوخ است بآیت قتال، و نظیرش آنست که گفت: لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ لنا اعمالنا و لکم اعمالکم. میگوید: لی جزاء عملی و لکم جزاء اعمالکم أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِی‌ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ لا تؤاخذون بعملی و لا اوخذ بعملکم.

۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً آن روز که ایشان را با هم آریم همگان ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا آن گه گوئیم ایشان را که خداوند خویش را انباز گفتند مَکانَکُمْ بر جای باشید أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ هم شما و هم انبازان خویش که مرا می‌گفتید فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ میان ایشان جدایی افکنیم وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ آن گه آن شرکا گویند ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ (۲۸) هرگز شما ما را نپرسیدید فَکَفی‌ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ میان ما و میان شما خدای گواه بسنده است إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلِینَ (۲۹) که ما از پرستش شما هرگز آگاه نبودیم.۴ - النوبة الثالثة: قوله تعالی وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً الآیة. کردگار قدیم، جبّار نام دار عظیم، جلّ جلاله و عظم شأنه خبر میدهد از هیبت و سیاست روز رستاخیز، روز حشر و نشر، روز عرض و شمار، روز محاسبت و مسائلت خلق اوّلین و آخرین جمع کرده، دیوان مظالم فرو نهاده، ترازوی عدل در آویخته، دوزخ آشفته، بر گستوان سیاست بر افکنده، و آن را بعرصات حاضر کرده، شعلهای آتش حسرت از دلها بر افروخته، جانها بلب رسیده، دوست و دشمن آشنا و بیگانه از هم جدا کرده، آن ساعت از جناب جبروت و درگاه عزّت بحکم سیاست ندای قهر آید بعابد و معبود باطل مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ این چنان است که کسی را بیم دهند گویند باش تا من با تو پردازم. جای دیگر بر عموم گفت: سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلانِ آری با شما پردازیم ای جنّ و انس، آن گه معبودان باطل چون آن هیبت و سیاست بینند از عابدان خویش بیزاری گیرند، عابدان بر ایشان دعوی کنند که ما را بطاعت و عبادت خویش فرمودند گناه ایشانراست که ما را از راه ببردند و چنین فرمودند، جواب دهند بتان و طواغیت که فَکَفی‌ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلِینَ خداوند آفریدگار و معبود کردگار بی‌همتا میداند و گواه است که می‌ندانستیم و از عبادت و طاعت شما بی‌خبر بودیم، جماد بودیم بی‌حیاة و بی صفات و بی معنی، نه سزای پرستیدن داشتیم، نه زبان فرمودن. آن گه عاقبت مناظره ایشان آن بود که همه را بدوزخ فرستند، هم عابد را و هم معبود را، چنان که میگوید جلّ جلاله إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ تا ترا معلوم گردد که هر طاعت که نه خدایراست امروز محالست و فردا وبال و نکالست.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ای الکفار و آلهتهم و جمیعا نصب علی الحال.
هوش مصنوعی: در روزی که ما همه آنها، یعنی کافران و خدایانشان را گرد هم می‌آوریم، این جمله به حالت حال بستگی دارد.
میگوید: آن روز که کافران و بت پرستان با معبودان خویش جمع کنیم و بهم آریم.
هوش مصنوعی: او می‌گوید: روزی که کافران و بت‌پرستان را جمع کنیم و با خدایانشان کنار هم بیاوریم.
حشر در قرآن بر دو معنی است: یکی بمعنی جمع و نظیر آن در سورة الفرقان است وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ و در سورة الکهف وَ حَشَرْناهُمْ و در سورة التکویر وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ و در سورة النمل حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ و در سورة ص وَ الطَّیْرَ مَحْشُورَةً و نظائر این در قرآن فراوان است همه بمعنی جمع.
هوش مصنوعی: در قرآن، واژه "حشر" به دو معنا به کار رفته است. یکی از این معانی "جمع کردن" است. به عنوان مثال، در سوره الفرقان به جمع‌آوری مردم و آنچه غیر از خدا می‌پرستند اشاره شده است. همچنین در سوره کهف و سوره‌های دیگر نیز به وضعیت جمع‌آوری موجودات اشاره شده است. این واژه در آیات مختلف معنای جمع را بازتاب می‌دهد و نمونه‌های زیادی در قرآن دارد که همگی به همین مفهوم اشاره دارند.
وجه دیگر حشر بمعنی سوق است چنان که در سورة و الصافات گفت: احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ ای سوقوا الّذین اشرکوا و قرناءهم الشّیاطین بعد الحساب الی صراط الجحیم. و در بنی اسرائیل گفت: وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی‌ وُجُوهِهِمْ یعنی نسوقهم علی وجوههم الی النّار. و در سورة طه گفت: وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ ای نسوق المجرمین یومئذ بعد الحساب الی جهنم زرقا.
هوش مصنوعی: یکی دیگر از معانی "حشر" به معنای سوق دادن است. به عنوان مثال، در سوره صافات آمده که خداوند دستور می‌دهد تا کسانی که ظلم کرده‌اند و همراهانشان را به سوی جهنم سوق دهند. همچنین در سوره بنی‌اسرائیل به این نکته اشاره شده که در روز قیامت، مردم به صورت دچار افت به سمت آتش جهنم خواهند رفت. در سوره طه نیز با بیان اینکه مجرمین را بعد از محاسبه به جهنم رهبری می‌کنیم، به همین معنا اشاره شده است.
قوله: ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا یعنی عبدة الاوثان مَکانَکُمْ این مکانکم در آن موضع است که کسی سخنی در خواهد گرفت با کسی با کاری و در مفتتح کار و سخن خویش گوید: باش تا گویم. و عرب این بر سبیل وعید و تهدید گوید، چنان که عجم گویند: باش که من با تو کار دارم. و هو منصوب علی الامر المضمر فیه یعنی انتظروا مکانکم حتّی نفصل بینکم أَنْتُمْ تأکید له وَ شُرَکاؤُکُمْ عطف علیه، فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ من قولک زلت الشی‌ء عن مکانه ازیله اذا نحّیته عن مکانه، و زیلنا للکثرة و المبالغة.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که به کسانی که بت‌پرستی می‌کنند، خطاب می‌شود و به آن‌ها گفته می‌شود که مکان شما در جایی است که کسی می‌خواهد با کسی دیگر سخن بگوید و در آغاز گفت و گو چنین می‌گوید: منتظر بمان تا بگویم. عرب‌ها این نوع گفتار را به عنوان تهدید و هشدار به کار می‌برند، مشابه اینکه فارسی‌زبان‌ها بگویند: منتظر باش، که با تو کاری دارم. این جمله به نوعی اشاره به دستوری نهفته دارد که به آن‌ها می‌گوید منتظر بمانید تا ما میان شما و شریکانتان قضاوت کنیم. تأکید بر «شما» و «شریکانتان» نیز به منظور تفکیک وضوح بیشتری در بیان مقصود است و این روند به معنای تفکیک و جداسازی است.
ای فرقنا بین المشرکین و شرکائهم. این آن گه بود که معبودان باطل و عابدان را از هم جدا کنند و از یکدیگر بیزاری گیرند، چنان که آنجا گفت: إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا الایة. ایشان را جدا کنند و بر دیدار یکدیگر بدارند تا آن شرکا گویند مشرکان را ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ بترسند و دست بانکار زنند چون درمانند عذر آرند و گویند فَکَفی‌ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ ای اللَّه الشاهد علی صدقنا بانّا لم نشعر بعبادتکم و ما کنّا عن عبادتکم الّا غافلین لانّا کنا جمادا لا نسمع و لا نبصر و لا نعقل.
هوش مصنوعی: این عبارت به تفکیک و جدایی میان مشرکان و معبودان باطلشان اشاره دارد. به زمانی اشاره می‌کند که آنان از یکدیگر بیزاری می‌جویند و در برابر هم قرار می‌گیرند. در آن زمان، پیروان معبودان به پیروان خود می‌گویند که ما شما را نمی‌پرستیدیم و از عبادت شما غافل بودیم، چون ما به حالتی مانند جماد بوده‌ایم و نمی‌توانیم بشنویم، ببینیم یا درک کنیم.
هُنالِکَ ای فی ذلک الوقت تَبْلُوا ای تقاسی کل نفس جزاء ما عملت کقوله: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ الآیة. و بر قراءت حمزه و کسایی تتلوا ای تقرأ کلّ نفس صحیفتها. از نامه برخواند هر کس آنچه پیش فرا فرستاد از کردار. و قیل: تتلو ای تتبع کل نفس ما قدمت بر پی آن ایستد هر کس که پیش فرا فرستاد از کرد خویش مطیع بر پی طاعت تا بسرای مطیعان و عاصی بر پی معصیت تا بسرای عاصیان. و فی الخبر ان المؤمن اذا خرج من قبره تمثل له عمله فی احسن صورة فیتبعه حتی یدخله الجنة. و الکافر یمثل له عمله فی اقبح صورة فیتبعه حتّی یدخله النّار
هوش مصنوعی: در آن زمان، هر کس به دادگاه عمل خود می‌رسد و جزای کارهایی که انجام داده را می‌بیند. همان‌طور که در قرآن آمده است، کسی که به اندازه‌ی ذرّه‌ای کار نیکی انجام دهد، آن را مشاهده خواهد کرد. با توجه به قرائت‌های خاص، هر فرد دفترچه‌ی اعمال خود را خواهد خواند و از آنچه که پیش فرستاده، آگاه خواهد بود. گفته شده است که این خواندن به معنای دنبال کردن اعمالی است که هر فرد پیش از این انجام داده است، به طوری که یاران خوب به سوی بهشت و خطاکاران به سوی جهنم می‌روند. در روایتی آمده است که وقتی مؤمن از قبرش بیرون می‌آید، عملش در زیباترین شکل به او نمایش داده می‌شود و او را تا بهشت همراهی می‌کند. اما برای کافر، عملش در زشت‌ترین شکل به تصویر کشیده می‌شود و او را تا جهنم دنبال خواهد کرد.
وَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ ای الی حکمه وحده مَوْلاهُمُ الْحَقِّ فالحق من صفة اللَّه عز و جلّ و من قرأ الحقّ بالرّفع، فالمعنی هو مولاهم الحقّ لا من جعلوا معه من الشرکاء.
هوش مصنوعی: به خدا برگردید، زیرا او تنها حکمت و سرپرست حقیقی آنهاست. حقیقت از صفات خداوند بزرگ و جلیل است. اگر کسی کلمه "حق" را به صورت مرفوع بخواند، معنای آن این است که فقط او سرپرست حقیقی آنهاست و نه آنهایی که به همراه او شریک قرار داده‌اند.
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ ای ما کانوا یقولون علیه و یثقون به و یدّخرونه لیوم حاجتهم.
هوش مصنوعی: و آنچه را که به دروغ می‌ساختند از آنان دور شد، یعنی آنچه را که به او نسبت می‌دادند و به آن ایمان داشتند و برای روز نیازشان ذخیره کرده بودند.
«قل یا محمد مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ المطر وَ الْأَرْضِ النبات أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ ای من یقدر علی خلق السمع و الأبصار وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ ای من یخرج الفرخ من البیضة و الانسان من النطفة وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ یخرج النطفة من الانسان و البیضة من الطیر. من یخرج المؤمن من الکافر و الکافر من المؤمن و من یدبر امر العالمین ینظر فیه و ینقض و یبرم فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ ای فیجیبونک عند سؤالک انّ القادر علی هذه الاشیاء اللَّه و لا یکذبون فیه فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ اللَّه ان یعاقبکم علی اتخاذکم الاصنام. چون میدانید و اقرار میدهید که آفریدگار و کردگار همه اللَّه است نترسید از عقوبت وی که با این دانش بتان را می‌پرستید؟
هوش مصنوعی: بیا ای محمد، از آنان بپرس که چه کسی به شما از آسمان باران می‌دهد و از زمین گیاهان را می‌روید؟ آیا کسی جز آنکه مالک شنوایی و بینایی است وجود دارد؟ آیا او نمی‌تواند شنوا و بینا بیافریند؟ و چه کسی می‌تواند زندگی را از مردگی بیرون آورد، مانند آنکه جوجه‌ای از تخم بیرون می‌آید یا انسانی از نطفه؟ و همچنین چه کسی می‌تواند مرده را از زنده خارج کند، مانند نطفه‌ای که از انسان و تخم‌گذاری پرنده بیرون می‌آید؟ اوست که مؤمن را از کافر جدا می‌کند و کافر را از مؤمن. اوست که تدبیر امور جهانیان را در دست دارد و در آن می‌نگرد و حکم می‌کند. پس یقیناً آنان خواهند گفت: خدا. وقتی از آنها می‌پرسی، به این که پروردگار این امور خداوند است، پاسخ خواهند داد و در این مورد دروغ نمی‌گویند. پس بگو آیا از خداوند نمی‌ترسید که شما را به خاطر پرستش بت‌ها عذاب کند؟ وقتی که می‌دانید و اعتراف می‌کنید که آفریدگار و خالق همه چیز خداوند است، چرا از عذاب او نمی‌ترسید و با این آگاهی به پرستش بت‌ها می‌پردازید؟
فَذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ ای الذی هذا کله فعله هو الحق لیس هؤلاء الّذین جعلتم معه شرکاء فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ ای اذا کان الحق عبادة اللَّه فعبادة غیره ضلال باطل فَأَنَّی تُصْرَفُونَ من این تصرفون عن عبادته و انتم مقرّون بانّه خالق الکلّ و مدبّر الامر کیف تصرف عقولکم الی عبادة من لا یرزق و لا یحیی؟
هوش مصنوعی: خداوند، پروردگار حقیقی شما است. هموست که همه چیز را آفریده و تنها او حق است، نه کسانی که شما برای او شریک قرار داده‌اید. پس بعد از حق چه چیزی وجود دارد جز گمراهی؟ اگر حق، عبادت خداست، پس عبادت غیر او باطل و گمراهی است. چگونه می‌توانید از عبادت او دور شوید با اینکه خودتان اعتراف می‌کنید او خالق همه چیز و تدبیرکننده امور است؟ چطور می‌توانید عقل‌های خود را به سمت عبادت کسانی بکشید که نه رزق می‌دهند و نه زندگی می‌بخشند؟
و لا یمیت آن گه انی تفسیر کرد و حقیقت آن پیدا کرد گفت: کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ و بر قراءت مدنی و شامی کلمات ربّک. ای وجب حکمه و علمه السّابق عَلَی الَّذِینَ فَسَقُوا کفروا أَنَّهُمْ لا یُؤْمِنُونَ.
هوش مصنوعی: او پس از آنکه تفسیر و حقیقت موضوع را مشخص کرد، گفت: "همین‌طور است که کلام پروردگارت محقق شده است." این موضوع براساس قرائت مدنی و شامی کلمات پروردگارت است. اینجا در مورد حکم و علم پیشین پروردگار نسبت به کسانی که از ایمان خارج شدند و کفر ورزیدند، صحبت می‌شود که وعده داده شده که آن‌ها ایمان نخواهند آورد.
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ کانوا مقرّین بانّ اللَّه یبدؤا الخلق و انّ الاصنام لا تخلق شیئا و فیهم من یقرّ بالاعادة قل ای فان اجابوک، و الّا فقل انت اذ لا جواب الّا هذا اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ کیف تصرفون عن قصد السّبیل.
هوش مصنوعی: آیا از شریک‌های شما کسی وجود دارد که ابتدا خلقت را آغاز کند و سپس آن را دوباره به وجود آورد؟ آن‌ها اذعان دارند که خدا خلقت را آغاز می‌کند و این بت‌ها هیچ چیزی خلق نمی‌کنند. در میان آن‌ها کسی وجود دارد که به احیای دوباره اقرار می‌کند. اگر به شما پاسخ دادند، خوب است، ولی اگر نه، بگویید: هیچ جوابی جز این نیست که خداوند است که خلقت را آغاز می‌کند و سپس آن را دوباره به وجود می‌آورد، پس چگونه از حقایق منحرف می‌شوید و به راه‌های نادرست می‌روید؟
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ یعنی آلهتهم مَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ من یرشد الی دین الاسلام فاذا قالوا لا، و لا بد لهم منه قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ یقال هدیت الی الحق و هدیت للحق بمعنی واحد. أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ امره و طاعته أَمَّنْ لا یَهِدِّی این حرف بر پنج وجه خوانده‌اند شامی و مکی و ورش لا یهدّی بفتح یا و ها و تشدید دال خوانند اصله یهتدی فادغمت التّاء فی الدّال لأنّها من مخرجها و نقلت فتحة التّاء المدغمة الی الهاء» اهل مدینة بی ورش، یهدّی بسکون ها و تشدید دال خوانند ترکت الهاء علی حالتها قبل الادغام فجمعوا بین ساکنین کقوله یخصمون حفص و یعقوب یهدّی بفتح یا و کسر ها و تشدید دال خوانند، فرارا من التقاء الساکنین مع اتّباع الهاء الدّال فی الکسر» عاصم و رویس یهدّی بکسر یا و ها و تشدید دال خوانند، اتّباعا للکسرة الکسرة اصل این همه یهتدی است و این تشدید ها از بهر اندراج تا است در دال. وجه پنجم قراءة حمزة و کسایی است، یهدی بفتح یا و سکون ها و تخفیف دال، و باین قراءت هدی بمعنی اهتدی است تقول العرب هدیته فهدی.
هوش مصنوعی: باید بگوییم آیا از میان شریکانتان کسی هست که به حقیقت راهنمایی کند؟ اگر بگویند «نه»، با این وجود به او نیاز دارند، پس بگویید «خداوند راهنمایی می‌کند به سوی حق». گفته می‌شود که هدایت به حق و هدایت برای حق، معنی یکسانی دارند. آیا کسی که به حق هدایت می‌کند، سزاوارتر است که پیرویش شود و از او اطاعت گردد یا کسی که هدایت نمی‌کند؟ این عبارت به پنج شکل خوانده شده است. برخی خوانندگان، «لا یهدی» را با فتح «یا» و «ها» و تأکید بر «دال» خوانده‌اند. اصل این کلمه «یهتدی» است که در آن «تاء» در «دال» ادغام شده و فتحه آن به «ها» منتقل شده است. اهل مدینه بخشی از قرآن را به گونه‌ای دیگر خوانده‌اند که «یهدی» را با سکون «ها» و تأکید بر «دال» بیان می‌کنند. برخی دیگر خوانندگان به شکل «یهدی» با فتح «یا» و کسر «ها» و تأکید بر «دال»، این کار را به دلیل جلوگیری از برخورد دو ساكن و پیروی از حالت کسر انجام داده‌اند. گروه دیگری این عبارت را با کسر «یا» و «ها» و تأکید بر «دال» خوانده‌اند، در حالی که گروه آخر، خواننده‌ای مانند حمزه و کسایی، این عبارت را با فتح «یا» و سکون «ها» و تخفیف «دال» بیان کرده‌اند، که در واقع «هدی» بمعنی «اهتدی» است و عرب‌ها می‌گویند «هدیته» یعنی او را هدایت کردم.
کقولهم جبرته فجبر. میگوید: آن خداوند که راه نماید براستی سزاتر است که بر طاعت او روند یا آن بتان که بخویشتن خود نتوانند که راست روند مگر که راه نمایند ایشان را و راست روانند: و الاصنام و ان هدیت لم تهتد لکن لمّا اتّخذوها آلهة عبّر عنها کما یعبّر عمّن یعلم کقوله: إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ و قیل معناه، امّن لا یمشی الّا ان یحمل و لا ینتقل عن مکانه الّا ان ینقل و هی الاصنام و قیل: اراد به الرؤساء المضلّین.
هوش مصنوعی: خداوندی که راهنمایی می‌کند، سزاوارتر است که اطاعت شود، در مقابل بت‌هایی که نمی‌توانند به تنهایی راست بروند و تنها وقتی راهنمایی می‌شوند، می‌توانند درست حرکت کنند. بت‌ها به خودی خود هدایت نمی‌کنند، بلکه وقتی مردم آن‌ها را به‌عنوان خدا برگزیدند، به صورت موجوداتی نظیر انسان‌ها توصیف می‌شوند. این به این معناست که آن‌ها در واقع تنها زمانی می‌توانند حرکت کنند که کسی آن‌ها را بردارد و جا به جا کند. در اینجا ممکن است اشاره به رهبران گمراه‌کننده باشد.
فما لکم اینجا سخن تمام شد. میگوید: ایّ شی‌ء لکم فی عبادة الاوثان؟ چه حاصل است شما را در پرستش بتان و چه چیز یافتید از آن؟ آن گه گفت: کَیْفَ تَحْکُمُونَ چه حکم است این که خدای را جلّ جلاله شریک و انباز می‌گویید و بتان را با وی برابر می‌نهید؟ وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ ای کلّهم و قیل، رؤساؤهم لأنّ السّفلة یتّبعون قولهم إِلَّا ظَنًّا یظنّون الباطل حقا و الاصنام آلهة فیدینون به و یدعون النّاس الیه و یقولون انّها تشفع لهم عند اللَّه. و اصل الظّنّ وقوع معنی فی النّفس قبل تحقیقه او تزییفه فیستعمل مرّة للتحقیق فیکون الیقین کقوله: الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ و یستعمل مرّة للتّزییف فیکون الکذب و الباطل. کقوله: إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً ای انّ الظّن لا یقوم مقام العلم و ذلک فیما تعبّد الانسان بعلمه کالتّوحید و اصول الدّین. فامّا الفروع فالعمل بالظّن فیها جایز إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ من اتّباع الظّنّ و اعتقاد الباطل.
هوش مصنوعی: سخن در اینجا به پایان می‌رسد. پرسشی مطرح می‌شود: شما در پرستش بت‌ها چه چیزی به دست آورده‌اید؟ بعد به این نکته اشاره می‌کند که چگونه می‌توانید خدا را به عنوان شریک قرار دهید و بت‌ها را با او برابر بدانید؟ بیشتر مردم، به ویژه سرانشان، گرچه از روی خیال و گمان، به باطل ایمان دارند و بت‌ها را به عنوان خدایان می‌پرستند و به دیگران دعوت می‌کنند که به این باور جنبه خدایی بدهند و می‌گویند که بت‌ها در نزد خدا برایشان شفاعت می‌کنند. حقیقت این است که گمان به معنی فهمی نادرست در ذهن انسان قبل از اینکه واقعیتش آشکار شود، مطرح می‌شود و گاهی این گمان درست و موجه است و باعث یقین می‌شود، مثل آیه‌ای که می‌گوید: کسانی که گمان می‌کنند با پروردگارشان ملاقات خواهند کرد. اما در مواقعی هم گمان به معنای دروغ و باطل به کار می‌رود، مانند آیه‌ای که می‌فرماید: گمان نمی‌تواند جایگزین حقیقت شود. این موضوع در زمینه‌هایی است که انسان باید با علم و یقین عمل کند، مثل توحید و اصول دین. اما در مسائل جزئی، عمل بر اساس گمان پذیرفته است، چرا که خداوند از آنچه انجام می‌دهند آگاه است.
وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ قریش میگفتند این قران محمد از بر خویش نهاده است و وی ساخته. و نیز میگفتند: ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ این جواب آنست. میگوید: این قرآن نهاده و ساخته کسی نیست جز کلام خداوند و نامه و سخن وی نیست. و عرب کان گویند بی‌خبر، اشارت فرا قدم. معنی آنست که: وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَری مِنْ دُونِ اللَّهِ.
هوش مصنوعی: قریش بر این باور بودند که قرآن از طرف محمد ساخته و پرداخته شده است و می‌گفتند: «اگر می‌توانی، قرآن دیگری بیاور یا این را تغییر بده.» اما پاسخ این است که این قرآن چیزی نیست جز کلام خداوند و نمی‌تواند از سوی کسی جز او باشد. همچنین، عرب‌ها می‌گویند که این موضوع را درک نمی‌کنند و به آن اشاره می‌کنند که قرآن نمی‌تواند از غیر خدا افتراء شده باشد.
زجاج گفت: وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ افتراء من البشر. هذا کقولهم ما کان هذا الکلام کذبا و لکن کان تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ ای بین یدی القرآن من البعث و الحساب. و القرآن تقدمه، و قیل تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ ای کتب اللَّه المنزلة قبله.
هوش مصنوعی: زجاج گفت: این قرآن یک دروغ از طرف بشر نیست. مانند این است که بگویند این سخن دروغ نیست، بلکه تأییدی است بر آنچه پیش از آن وجود داشته است، یعنی بر معاد و حسابرسی. قرآن بر این موضوع پیشی گرفته است و برخی گفته‌اند که تأیید آنچه پیش از این آمده، به معنای کتاب‌های الهی نازل شده پیش از آن است.
میگوید: این قرآن گواه آن کتابها است که پیش ازین آمد، در آن همانست که در توریة و انجیل. که همه یکدیگر را گواه است و سخنی راست است از یک جا.
هوش مصنوعی: این قرآن تأییدی بر کتاب‌های قبلی است که پیش از آن نازل شده‌اند و موضوعات و معانی آن با تورات و انجیل یکسان است. این کتاب‌ها همه یکدیگر را تأیید می‌کنند و پیام‌های آن‌ها از یک منبع حقیقی نشأت گرفته است.
وَ تَفْصِیلَ الْکِتابِ یعنی تفصیل المکتوب من الوعد لمن آمن و الوعید لمن عصی و قیل: تَفْصِیلَ الْکِتابِ یعنی تبیین ما کتب علیکم و فرض لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ لا شک فی نزوله من عند ربّ العالمین و لا تهمة انّه من جلّ جلاله لأنّه فی اعلی طبقات البلاغة بحسن النّظام و الجزالة.
هوش مصنوعی: توضیح کتاب به معنای بیان جزئیاتی است که در آن وعده‌هایی برای ایمانداران و تهدیدهایی برای گناهکاران ذکر شده است. همچنین گفته شده که توضیح کتاب به معنای تبیین دستورات و واجباتی است که بدون شک از سوی پروردگار جهانیان بر شما نوشته شده و هیچ تردیدی در نزول آن از جانب خداوند نیست و هیچ شکی وجود ندارد که این نوشته از عظمت و جلال او ناشی می‌شود، زیرا از بالاترین سطوح بلاغت و نظم برخوردار است.
أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ بو عبیده گفت: این ام بمعنی واو است یعنی و یقولون افتراه محمد من قبل نفسه قُلْ یا محمد محتجّا علیهم فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ ای مثل القرآن فی النّظم و البیان. اینجا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ گفت، جای دیگر بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ گفت، جای دیگر بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ گفت. اوّل ده سورت درخواست از ایشان، چون نتوانستند با یک سورت آورد، چون نتوانستند با یک حدیث آورد. آن گه گفت: چون خود عاجز آمدید از آوردن مثل آن دیگران را بیاری گیرید. وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ ای من هو فی التّکذیب مثلکم یرید استعینوا بمن شئتم و اطعتم سو اللَّه لیعاونوکم علیه إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ انّ محمدا یقوله من نفسه.
هوش مصنوعی: آیا می‌گویند که محمد این قرآن را از خود اختراع کرده است؟ ابوعبیده گفت: "این 'ام' به معنای 'و' است، یعنی می‌گویند آیا محمد این را از خودش ساخته است؟" سپس به محمد دستور داده می‌شود که به آنان بگوید: "اگر راست می‌گویید، سوره‌ای مثل این قرآن بیاورید، که از نظر نظم و بیان مشابه باشد." در جای دیگری گفته شده که می‌توانند ده سوره بآورند یا حتی حدیثی مثل آن. در ابتدا از آنان خواسته شد که ده سوره بیاورند، اما چون نتوانستند، بعداً به آنها گفته شد که حتی یک سوره هم نمی‌توانند بیاورند و سپس از آنها خواسته می‌شود که از هر کس دیگری که می‌توانند کمک بگیرند. به آنها گفته می‌شود که اگر راست می‌گویید بر خدا قسم بخورید و از کسانی که به خدا ایمان ندارند کمک بخواهید تا اگر محمد راست می‌گوید، بتوانند با او مقابله کنند.
بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ حسین فضل را گفتند: هل تجد فی القرآن، من جهل شیئا عاداه؟ قال نعم، فی موضعین قوله: بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ و قوله: وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ همانست که گفته‌اند: و الجاهلون لاهل العلم اعداء. النّاس ابناء ما یحسنون و اعداء ما یجهلون. و نظیره قوله: أَ کَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها عِلْماً.
هوش مصنوعی: آنان به چیزی که به آن علم ندارند کافر شدند. حسین فضل می‌گوید: آیا در قرآن چیزی می‌بینی که علم نداشتن به آن باعث دشمنی با آن شود؟ او پاسخ می‌دهد بله، در دو جا آمده است: یکی این که گفته شده: آنان به چیزی که به علمش نرسیده‌اند کافر شده‌اند و دیگر اینکه: وقتی که به آن هدایت نشوند، خواهند گفت این دروغی قدیمی است. به همین دلیل گفته‌اند: جهل‌مداران با اهل علم دشمن هستند. مردم فرزندان چیزهایی هستند که می‌دانند و با چیزهایی که نمی‌دانند دشمن‌اند. همچنین مشابه این معنا در جایی دیگر آمده که: آیا شما به نشانه‌های من کافر شده‌اید در حالی که به آن‌ها علمی ندارید؟
بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ یعنی القرآن وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ لم یعرفوا حقیقته و ما فیه من النّور و الهدی و البیان. و قیل بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ‌ بما فی القرآن من الجنّة و النّار و البعث و القیامة وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ ای لم یأتهم، و سیأتیهم حقیقة ما وعدوا فی الکتاب، انّه کائن من الوعید و نازل بهم من العذاب کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ یعنی کفّار الامم الماضیة بالبعث و القیمة.
هوش مصنوعی: آنان به آنچه که علمی از آن ندارند کافر شدند، یعنی به قرآن و زمانی که تأویل آن به آن‌ها نرسیده است. آن‌ها حقیقت آن و آنچه که در آن از نور و هدایت وجود دارد را نشناخته‌اند. گفته شده که آن‌ها به آنچه که در قرآن درباره بهشت و جهنم و قیامت و برانگیخته شدن از مردگان است، کافر شده‌اند، زیرا تأویل آن به آن‌ها نرسیده است. اما روزی حقایق آنچه در کتاب وعده داده شده، به آن‌ها خواهد رسید و آن عذاب و عواقبی که وعده داده شده است، بر آن‌ها نازل خواهد شد. همچنین به همین شکل، کسانی که قبل از آن‌ها بودند نیز با موضوع قیامت و برانگیخته شدن مردگان کافر شدند.
فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِینَ آخر امر المشرکین بالهلاک و العذاب. کیف فی موضع نصب علی خبر کان و لا یجوز ان یعمل فیها انظر لانّ ما قبل الاستفهام لا یعمل فیه.
هوش مصنوعی: پس بنگر که سرانجام سرنوشت ظالمان چگونه بوده است؛ پایان کار مشرکان با هلاکت و عذاب رقم خورده است. در اینجا، "چگونه" در موضع نهاد قرار گرفته و به عنوان خبر برای "کان" عمل می‌کند. همچنین، نمی‌توان "انظر" را در اینجا به کار برد چرا که چیزی که پیش از سوال آمده، در آن تاثیر ندارد.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ این آیت در شأن اهل کتاب فرو آمد. میگوید: از ایشان کس هست که گرویده است چون عبد اللَّه سلام و یاران وی. و کس هست که نگرویده است چون دیگر جهودان. زجاج گفت معنی آنست که از ایشان کس است که میداند که این قرآن و رسول حقّ است و بدل راست میداند و تصدیق میکند امّا معاند است و بر طریق معاندة اظهار کفر میکند. و از ایشان کس است که خود نمیداند، در شک است و تصدیق نمیکند. و گفته‌اند این آیت در شأن اهل مکه است یعنی و من قومک یا محمد من سیؤمن بالقران. از قوم تو کس هست که هنوز ایمان نیاورده امّا خواهد آورد، که در علم خدا رفته که ایمان آرد. و کس هست که هرگز ایمان نیارد، که در علم خدا رفته که کافر میرد و ایمان نیارد وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ الّذین لا یؤمنون.
هوش مصنوعی: این آیت در مورد اهل کتاب نازل شده و می‌گوید که برخی از آنان به این قرآن ایمان آورده‌اند، مانند عبدالله و یارانش، در حالی که برخی دیگر هنوز ایمان نیاورده‌اند، مانند برخی از یهودیان. زجاج می‌گوید که برخی از این افراد به درستی محمد و قرآن را می‌شناسند، اما همچنان به خاطر کینه‌ورزی خود، کفرشان را ابراز می‌کنند. همچنین، بین آنان کسانی هستند که در شک به سر می‌برند و قادر به تصدیق نیستند. برخی نیز به نظر می‌رسد که ممکن است به قرآن ایمان آورند، چرا که در علم الهی بر این موضوع قرار گرفته‌اند، در حالی که برخی دیگر به هیچ عنوان ایمان نخواهند آورد. الله بهتر از همه می‌داند که چه کسانی فساد می‌کنند و به او ایمان نمی‌آورند.
وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ این آیت منسوخ است بآیت قتال، و نظیرش آنست که گفت: لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ لنا اعمالنا و لکم اعمالکم. میگوید: لی جزاء عملی و لکم جزاء اعمالکم أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِی‌ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ لا تؤاخذون بعملی و لا اوخذ بعملکم.
هوش مصنوعی: اگر شما را تکذیب کنند، بگو که اعمال من برای من و اعمال شما برای شماست. این آیه، با آیه‌ای که در مورد جنگ نازل شده، نسخ شده است. مانند آیه‌ای دیگر که می‌گوید: "برای شما دین شما و برای من دین من." منظور این است که من باید جزای اعمالم را بگیرم و شما نیز جزای اعمال خود را. شما از اعمال من بری هستید و من هم از اعمال شما بری هستم. نه شما به خاطر اعمال من مورد بازخواست قرار می‌گیرید و نه من به خاطر اعمال شما.