گنجور

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالی: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً آن روز که ایشان را با هم آریم همگان ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا آن گه گوئیم ایشان را که خداوند خویش را انباز گفتند مَکانَکُمْ بر جای باشید أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ هم شما و هم انبازان خویش که مرا می‌گفتید فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ میان ایشان جدایی افکنیم وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ آن گه آن شرکا گویند ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ (۲۸) هرگز شما ما را نپرسیدید فَکَفی‌ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ میان ما و میان شما خدای گواه بسنده است إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلِینَ (۲۹) که ما از پرستش شما هرگز آگاه نبودیم.

هُنالِکَ آنجا تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ برگیرد هر تنی کرد خویش و پاداش آنچه پیش فرا فرستاد وَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ و باز برند ایشان را از تعلّل و تعلّق با حقیقت حکم اللَّه که در آن کرد.

مَوْلاهُمُ الْحَقِّ خداوند ایشان مدبّر و متولّی کار ایشان خدا است براستی و سزا وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ (۳۰) و هر چه جز از او که می‌پنداشتند و می‌فرا ساختند و می‌پرستیدند همه گم گشت.

قُلْ بگو مَنْ یَرْزُقُکُمْ آن کیست که روزی میدهد شما را مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ از آسمان و زمین أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ یا آن کیست که شنوایی در گوشها و بینایی در چشمها آفریند و آن تواند وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ و کیست آنکه بیرون آرد زنده از مرده و بیرون می‌آرد مرده از زنده وَ مَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ و آن کیست که کار میراند و میسازد و میدارد و ساخته می‌سپارد فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ تا گویند ایشان اللَّه است فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (۳۱) پس ایشان را گوی بنه پرهیزید از خشم و عذاب او.

فَذلِکُمُ اللَّهُ او که آن میکند اللَّه است رَبُّکُمُ الْحَقُّ خداوند شما براستی و سزا فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ پس راستی چیست جز از گمراهی؟

فَأَنَّی تُصْرَفُونَ (۳۲) شما را ازو چون بر می‌گردانند؟

کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ آن آنست که درست و راست و بودنی از خدا سخن برفت عَلَی الَّذِینَ فَسَقُوا بحکم بر ایشان که اینجا فاسق‌اند أَنَّهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۳۳) که ایشان نتوانند گروید.

قُلْ بگوی هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ از این انبازان شما کس هست؟

مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ که خلق درین جهان آرد و ایشان را جهان سازد؟ ثُمَّ یُعِیدُهُ پس باز جهان دیگر برد قُلِ اللَّهُ هم تو گوی خدایست یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ که امروز این جهانیان را جهان سازد و باز فردا ایشان را جهان سازد فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ (۳۴) شما را ازو چون می‌برگردانند؟

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ بگوی هست از این انبازان شما مَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ کسی که راه نماید براستی؟ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ گوی خدای آنست که راه نماید براستی أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ پس آن کس که راه نماید براستی سزاتر است که بر طاعت او روند؟ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی‌ یا آن کس که راه ننماید مگر که او را راه نمایند؟ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (۳۵) پس چه رسید شما را و چه حکم است که می‌کنید.

وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا و بیشتر ایشان نمیروند مگر بر پی پنداشت إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً و پنداشت بجای حق هیچ بکار نیاید إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ (۳۶) اللَّه تعالی داناست بآنچه ایشان می‌کنند.

وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَری‌ مِنْ دُونِ اللَّهِ این قرآن نامه‌ای نهاده از سخن کسی جز از خدای نیست وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ لکن سخنی است گواه آن کتاب را که پیش فا آمد وَ تَفْصِیلَ الْکِتابِ و پیدا کردن و روشن کردن و گشاده نمودن است لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ (۳۷) شک نیست در آن که از خداوند جهانیان است.

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ میگوید که این مرد نهاد آن را از خود؟ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ گوی یک سورت آرید مانند این وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۳۸) و انگه اگر راست می‌گویید و توانید هر کرا خواهید پس آن خدای می‌خوانید.

بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ بلکه دروغ شمردند چیزی را که آن در نیافتند و بعلم خویش بدان نرسیدند وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ و بایشان نیامد و در فهم ایشان نگنجید حقیقت آن کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ‌ هم چنان که اعدای انبیاء که پیش از قریش بودند دروغ شمردند فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِینَ (۳۹) در نگر که سرانجام ستمکاران چون بود.

وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ از ایشان کس هست که باین نامه گرویده است وَ مِنْهُمْ مَنْ لا یُؤْمِنُ بِهِ و هست از ایشان کس که باز نگرویده است وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ (۴۰) و خداوند تو داناتر دانای است بمفسدان و تباه کاران.

وَ إِنْ کَذَّبُوکَ و اگر ترا دروغ زن خوانند فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ گوی کرد من مرا است و کرد شما شما را أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ شما از آنچه من میکنم بیزار وَ أَنَا بَرِی‌ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ (۴۱) و من از آنچه شما میکنید بیزار.

۳ - النوبة الثالثة: قوله تعالی و تقدّس هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ الآیة. بزبان اهل اشارت سیر در برّ راه بردن است در مشارع شرع از روی استدلال بواسطه رسالت، و سیر بحر غلبات حق است که در وقت وجد عنان مرکب بنده بی‌واسطه در منازل حقیقت بمشاهد قدس کشد، تا چنان که در دریا سیر یک ماه بیک روز کنند، این جوانمرد درین میدان بیک جذبه الهی مسافت همه عمر باز برد. اینست که گفتند: جذبة من الحق توازی عمل الثقلین سیر برّ، سیر عابدان است و زاهدان در بادیه مجاهدت، بر مرکب ریاضت بدلالت شریعت، مقصد ایشان بهشت رضوان و نعمت جاودان. سیر بحر، سیر عارفان است و صدّیقان در کشتی رعایت، میرواند آن را باد عنایت در بحر مشاهدت، مقصد ایشان کعبه وصلت و راز ولی نعمت. و گفته‌اند برّ و بحر اشارت‌اند بقبض و بسط عارفان، گهی در قبض میان دهشت و حیرت می‌زارند، گهی در بسط میان شهود و وجود می‌نازند.۴ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ای الکفار و آلهتهم و جمیعا نصب علی الحال.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.