گنجور

۱۱ - النوبة الاولى

قوله تعالی: وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ و پیش‌وایان پیشینیان، مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ از مهاجران و از انصار، وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ و ایشان که بر پی ایشان ایستادند به نیکویی، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ خشنود شد خدای از ایشان، وَ رَضُوا عَنْهُ و خشنود شدند ایشان از او، وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ و ساخت ایشان را بهشتهایی، تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ زیر درختان آن جویهای روان، خالِدِینَ فِیها أَبَداً جاویدان در آن همیشه، ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۱۰۰) آنست پیروزی بزرگوار.

وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ و از ایشان که گرد بر گرد شمااند، مِنَ الْأَعْرابِ از این اعراب بادیه نشین، مُنافِقُونَ منافقان‌اند، وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ و از اهل شهر، مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ شوخ شده‌اند و بر نفاق مصر ایستاده، لا تَعْلَمُهُمْ تو ایشان را می‌نشناسی، نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ما ایشان را دانیم، سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ آری عذاب کنیم ایشان را دو بار، ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلی‌ عَذابٍ عَظِیمٍ. (۱۰۱) آن گه ایشان را باز برند با عذاب مهین.

وَ آخَرُونَ و دیگران‌اند، اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ مقر آمدند بگناه خویش، خَلَطُوا آمیختند درهم، عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً کردار نیک و کردار بد، عَسَی اللَّهُ واجب کرد خدا از خود، أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ که توبه پذیرد از ایشان و با خود دارد ایشان را، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (۱۰۲) که خدای آمرزگار است مهربان، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ گیر از مالهای ایشان، صَدَقَةً فریضه زکاة، تُطَهِّرُهُمْ تا پاک کنی ایشان را، وَ تُزَکِّیهِمْ بِها و هنری و روز افزونی کنی، وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ و درود ده ور ایشان، إِنَّ صَلاتَکَ که درود دادن تو ور ایشان، سَکَنٌ لَهُمْ ایشان را آرامش دل بود، وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (۱۰۳) و خدای شنوائیست دانا.

أَ لَمْ یَعْلَمُوا نمیدانند، أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ که خدای اوست که بازگشت می‌پذیرد از رهیگان خویش، وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ و مصدقها می‌ستاند از ایشان، وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ. (۱۰۴) و نمیدانند که خدای توبه ده است توبه پذیر مهربان.

وَ قُلِ اعْمَلُوا گوی که میکنید آنچه میکنید، فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ که خدای کرد شما می‌بیند و رسول او، وَ الْمُؤْمِنُونَ و مؤمنان، بینند، وَ سَتُرَدُّونَ و باز برند شما را آخر، إِلی‌ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ با دانای نهان و آشکار، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (۱۰۵) و شما را خبر کند بآنچه میکردید.

وَ آخَرُونَ و دیگران‌اند قومی از ایشان، مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ که با حکم خدا گذاشتنی‌اند، إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ امّا که عذاب کند ایشان را، وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ یا توبه دهد ایشان را، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (۱۰۶) و خدای دانائیست راست دانش راست کار.

وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً و ایشان که مسجدی کردند، ضِراراً وَ کُفْراً بستیز و کفر، وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ و جدایی ساختن میان مؤمنان، وَ إِرْصاداً و چشم داشتن را، لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ باز آمدن کسی بآن مسجد که با خدای و رسول بجنگ بود پیش از آن، وَ لَیَحْلِفُنَّ حقا که سوگند خواهند خورد لا بد، إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنی‌ که نخواستیم بکردن این مسجد مگر نیکویی و نکردیم مگر بر نیت نیکو، وَ اللَّهُ یَشْهَدُ و خدای می‌گواهی دهد، إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ. (۱۰۷) که حقا که ایشان دروغ زنان‌اند.

لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً نگر که در آن مسجد نماز نکنی هرگز، لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی‌ حقا که مسجدی که آن را بنیاد نهادند براستی و پرهیزگاری، مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ از روز نخستین و آن، أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ سزاتر است که نماز کنی در آن، فِیهِ رِجالٌ در آن مسجد مردانی‌اند، یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا دوست میدارند که پاکیزگی برزند، وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ. (۱۰۸) و خدای دوست دارد پاکیزگی بر زندگان را.

أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ آن کس که بنیاد نهادند بناء او را، عَلی‌ تَقْوی‌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ بر تقوی از خدای و خشنودی و پسند از او عز و جل، خَیْرٌ آن به است، أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ یا آن کس که بنیاد نهادند بناء او را، عَلی‌ شَفا جُرُفٍ بر کناره رودباری زیر تهی، هارٍ ریگ بوم پست روان، فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ روانست آن بنا، در آتش دوزخ، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. (۱۰۹) و خدای پیش برنده و راست دارنده کار ظالمان نیست. لا یَزالُ بُنْیانُهُمُ الَّذِی بَنَوْا همیشه آن بناى ایشان که ورداشتند، رِیبَةً فِی قُلُوبِهِمْ در دلهاى ایشان نفاقى و شکى بود، إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ مگر آن که دلهاى ایشان ریزه ریزه کند، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (١١٠) و خداى دانایى است راست دانش راست کار، 

۱۰ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ... الایة دو گروه بغزاء تبوک نرفتند: گروهی منافقان و گروهی مؤمنان اما منافقان ظاهر بخلاف باطن نهادند رب العالمین گفت: قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ گوی عذر دروغ منهید و بهانه باطل میارید که از شما راستی نیاید. آن کس که در ازل کژ آفریدند راست کی گوید؟! حبلی گسسته چه بار کشد، چراغی کشته چه روشنایی دهد، صریع القدرة لا ینعشه الجهد و الحیلة. دیگر گروه مؤمنان‌اند، عنایتیان حضرت و برداشتگان لطف رب العالمین، ایشان را خود با عذر دادن نگذاشت ایشان را نیابت بداشت و عذر بنهاد که لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ برین ضعیفان پیران فرو ریخته و درویشان شکسته، هیچ حرج نیست و نشستن ایشان بعذر ناتوانی، آن را تبعه‌ای یا تبعتی نیست، اعتقاد ایشان آنست که اگر قدرت بودی ایشان را و ساز و توان بیرون شدن بصحبت رسول، آن را غنیمت شمردندید و بذل جان در سبیل خدا بر ایشان آسان بودید، رب العالمین آن اعتقاد و صفاء دل ایشان بپسندید و بر ضعف و عجز ایشان رحمت کرد و ایشان را عذر بنهاد امّا بشرط آنکه نصیحت و نیک خواهی باز نگیرند خدای را و رسول را. نصیحت مر خدای را آنست که در وی براستی و پاکی سخن گویی و از هر چه ناسزاست او را مقدس و منزه دانی. و در راه معاملت باندازه طاقت، از روی تعظیم، او را عبادت کنی و خلق را به دین وی ارشاد کنی و آلاء و نعماء وی بیاد ایشان دهی، چنان که میگوید، جل جلاله: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ و نصیحت رسول خدای ص آنست که مر او را بدل دوست داری و طاعت وی فرض دانی و بگفتار و کردار و مال، نصرت دین وی کنی و صحابه و اهل بیت وی دوست داری و سنت وی بطلب زنده گردانی، مصطفی ص گفت: «من احیا سنتی فقد احبّنی و من احبّنی کان معی فی الجنة»النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ الذین هاجروا و فارقوا منازلهم و اوطانهم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.