گنجور

۱۰ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ... الایة دو گروه بغزاء تبوک نرفتند: گروهی منافقان و گروهی مؤمنان اما منافقان ظاهر بخلاف باطن نهادند رب العالمین گفت: قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ گوی عذر دروغ منهید و بهانه باطل میارید که از شما راستی نیاید. آن کس که در ازل کژ آفریدند راست کی گوید؟! حبلی گسسته چه بار کشد، چراغی کشته چه روشنایی دهد، صریع القدرة لا ینعشه الجهد و الحیلة. دیگر گروه مؤمنان‌اند، عنایتیان حضرت و برداشتگان لطف رب العالمین، ایشان را خود با عذر دادن نگذاشت ایشان را نیابت بداشت و عذر بنهاد که لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ برین ضعیفان پیران فرو ریخته و درویشان شکسته، هیچ حرج نیست و نشستن ایشان بعذر ناتوانی، آن را تبعه‌ای یا تبعتی نیست، اعتقاد ایشان آنست که اگر قدرت بودی ایشان را و ساز و توان بیرون شدن بصحبت رسول، آن را غنیمت شمردندید و بذل جان در سبیل خدا بر ایشان آسان بودید، رب العالمین آن اعتقاد و صفاء دل ایشان بپسندید و بر ضعف و عجز ایشان رحمت کرد و ایشان را عذر بنهاد امّا بشرط آنکه نصیحت و نیک خواهی باز نگیرند خدای را و رسول را. نصیحت مر خدای را آنست که در وی براستی و پاکی سخن گویی و از هر چه ناسزاست او را مقدس و منزه دانی. و در راه معاملت باندازه طاقت، از روی تعظیم، او را عبادت کنی و خلق را به دین وی ارشاد کنی و آلاء و نعماء وی بیاد ایشان دهی، چنان که میگوید، جل جلاله: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ و نصیحت رسول خدای ص آنست که مر او را بدل دوست داری و طاعت وی فرض دانی و بگفتار و کردار و مال، نصرت دین وی کنی و صحابه و اهل بیت وی دوست داری و سنت وی بطلب زنده گردانی، مصطفی ص گفت: «من احیا سنتی فقد احبّنی و من احبّنی کان معی فی الجنة»

قوله: ما عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ... بر محسنان از لائمه و عتاب هیچ راهی نماند، که احسان ایشان، راه هر عتابی بایشان فرو بست، احسان چیست، مصطفی ص گفت: (ان تعبد اللَّه کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک)

این حدیث اشارتست بملاقات دل با حق و معارضه سرّ با غیب و مشاهده جان در منزل‌عیان و حثّ کردن است بر اخلاص عمل و قصر امل و وفا کردن بپذیرفته روز اوّل آن گه که این تقریر میرفت: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‌.

قوله: وَ لا عَلَی الَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ نمی‌خواستند که از صحبت و مشاهده رسول خدا باز مانند و از درویشی و بی کامی ساز رفتن نداشتند، آمدند و از سر سوز و نیاز سؤال کردند، چون مقصود بر نیامد، وقت را اندوهگن و حزین برگشتند و گریستن در گرفتند، مصطفی ص گفت: «ما من عین الا و هی باکیة یوم القیمة الّا اربعة اعین، عین فقئت فی سبیل اللَّه و عین غضّت عن محارم اللَّه و عین باتت ساهرة ساجدة للَّه و عین بکت من خشیة اللَّه».

پیر طریقت گفت: آه از روز بتری، فریاد از درد واماندگی، الهی، چه سوز است این که از بیم فوت تو در جان ما، در عالم کس نیست که ببخشاید بروز زمان ما. الهی! دلی دارم پر درد و جانی پر زحیر، عزیز دو گیتی، این بیچاره را چه تدبیر.

قال لی من احب و البین قد جدّ
و دمعی موافق لشهیقی‌
ما تری فی الطریق تصنع بعدی
قلت ابکی علیک طول الطریق‌

چندان بزاریدند و اشک از دیده فرو باریدند که آن حزن و آن اندوه بدرگاه نبوّت، ایشان را و سیلتی گشت، مصطفی ص ایشان را باز دید گفت: «تأهّبوا للخروج».

گفتند یا رسول اللَّه آن چه بود و این چیست گفت: «لست احملکم انا و انما حاملکم اللَّه»

یقول اللَّه تعالی: وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ لما تمحضت قلوبهم للتعلق باللّه و بکت عیونهم علی ما عجزوا عن اداء حق اللَّه، تدارک اللَّه احوالهم فامر رسوله (ص) ان یحملهم، بذلک جرت سنته سبحانه فقال: وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا قوله: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ... الایة.

اندیشه ناراست و خبث اعتقاد و همت بدو مکر نهان ایشان بنگر، که چه فرو آورد بسر ایشان. چشم بر روز بد مسلمانان نهادند تا خود بروز بد رسیدند، محنت و نقمت مسلمانان خواستند و خود همه محنت و نقمت دیدند. اینست حکم خداوند جل جلاله: لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ. و لقد قیل فی المثل: اذا حفرت لاخیک فوسّع فربّما یکون ذلک مقیلک و یقال: من نظر الی ورائه توقّف فی کثیر من تدبیره و رایه.

قوله: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ الی قوله سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ طاعات و اعمال ایشان بر شمرد و آن را بپسندید اما نجات ایشان در رحمت خود بست نه در اعمال ایشان، همانست که مصطفی ص گفت: ما منکم من احد ینجیه عمله، قالوا: و لا انت یا رسول اللَّه؟ قال: و لا انا الّا ان یتغمّدنی اللَّه بفضل منه و رحمته. پس چون ایشان را از دوزخ نجات دهد، و بفضل خود در بهشت آرد، بر ایشان نواختی دیگر نهد و نعمتی دیگر افزاید که بعضی تنعم و ناز و نعیم بهشت در مقابل آن اعمال نهد و بنده را در آن شاد گرداند گوید کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ، جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ، هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ، و کلّ ذلک من نعمته علیهم و توفیقه ایّاهم، سبحانه ما ارأفه بعباده: وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ.

۱۰ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ قرائت عامه معذرون مشدد است و قرائت یعقوب معذرون مخفف. معذّران بتشدید عذر سازانند بدروغ و معذرون بتخفیف خداوندان عذراند براستی، عذر فلان اذا زوّر عذرا و اعذر فلان اذا اتی بما یعذر به. یقال اعذر من انذر وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ بتشدید. معنی آنست که آمدند قومی عذرسازان از منافقان عرب تا دستوری دهند ایشان را، و بتخفیف معنی آنست که آمدند عذر نمایندگان از عرب که عذرها داشتند بر است و ایشان قومی بودند از اعراب که مسکن ایشان بیرون از مدینه بود، از تبوک باز ماندند پس چون وعید شنیدند آمدند و عذر خویش بگفتند و درخواستند که تا ایشان را دستوری تخلف و قعود دهند گفتند: ان نحن غزونا معک تعیّر اعراب طیّ علی حلائلنا و اولادنا و مواشینا. و گفته‌اند دستوری بیرون شدن بغزا میخواستند، نه دستوری تخلف.۱۱ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ و پیش‌وایان پیشینیان، مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ از مهاجران و از انصار، وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ و ایشان که بر پی ایشان ایستادند به نیکویی، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ خشنود شد خدای از ایشان، وَ رَضُوا عَنْهُ و خشنود شدند ایشان از او، وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ و ساخت ایشان را بهشتهایی، تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ زیر درختان آن جویهای روان، خالِدِینَ فِیها أَبَداً جاویدان در آن همیشه، ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۱۰۰) آنست پیروزی بزرگوار.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ... الایة دو گروه بغزاء تبوک نرفتند: گروهی منافقان و گروهی مؤمنان اما منافقان ظاهر بخلاف باطن نهادند رب العالمین گفت: قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ گوی عذر دروغ منهید و بهانه باطل میارید که از شما راستی نیاید. آن کس که در ازل کژ آفریدند راست کی گوید؟! حبلی گسسته چه بار کشد، چراغی کشته چه روشنایی دهد، صریع القدرة لا ینعشه الجهد و الحیلة. دیگر گروه مؤمنان‌اند، عنایتیان حضرت و برداشتگان لطف رب العالمین، ایشان را خود با عذر دادن نگذاشت ایشان را نیابت بداشت و عذر بنهاد که لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ برین ضعیفان پیران فرو ریخته و درویشان شکسته، هیچ حرج نیست و نشستن ایشان بعذر ناتوانی، آن را تبعه‌ای یا تبعتی نیست، اعتقاد ایشان آنست که اگر قدرت بودی ایشان را و ساز و توان بیرون شدن بصحبت رسول، آن را غنیمت شمردندید و بذل جان در سبیل خدا بر ایشان آسان بودید، رب العالمین آن اعتقاد و صفاء دل ایشان بپسندید و بر ضعف و عجز ایشان رحمت کرد و ایشان را عذر بنهاد امّا بشرط آنکه نصیحت و نیک خواهی باز نگیرند خدای را و رسول را. نصیحت مر خدای را آنست که در وی براستی و پاکی سخن گویی و از هر چه ناسزاست او را مقدس و منزه دانی. و در راه معاملت باندازه طاقت، از روی تعظیم، او را عبادت کنی و خلق را به دین وی ارشاد کنی و آلاء و نعماء وی بیاد ایشان دهی، چنان که میگوید، جل جلاله: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ و نصیحت رسول خدای ص آنست که مر او را بدل دوست داری و طاعت وی فرض دانی و بگفتار و کردار و مال، نصرت دین وی کنی و صحابه و اهل بیت وی دوست داری و سنت وی بطلب زنده گردانی، مصطفی ص گفت: «من احیا سنتی فقد احبّنی و من احبّنی کان معی فی الجنة»
هوش مصنوعی: در این متن به دو گروه اشاره شده است که به غزوه تبوک نرفتند: یک گروه منافق و گروه دیگر مؤمن. منافقان در ظاهر خود را مخالفان حقیقت نشان دادند، در حالی که در باطن حقیقت را نمی‌پذیرفتند. خداوند به آن‌ها می‌گوید که عذرها و بهانه‌هایشان بی‌اساس است و هیچ حقی از آن‌ها قبول نخواهد شد. سپس، درباره مؤمنان صحبت می‌شود که اگرچه به دلایلی مانند ضعف و ناتوانی نتوانستند شرکت کنند، اما در دل‌هایشان آمادگی و اراده برای پیوستن به پیامبر و فدای جان‌شان در راه خدا وجود داشت. خداوند به خاطر نیت خالص و اعتقاد راسخ آن‌ها، عذرشان را پذیرفت، به شرطی که از نصیحت و نیک خواهی نسبت به خدا و پیامبر دست برندارند. نصیحت نسبت به خدا یعنی با صداقت و پاکی در مورد او سخن گفتن و او را از هر گونه عیب و نقصی پاک دانستن. همچنین، در عبودیت و عبادت به اندازه توانایی و با احترام عمل کردن و دیگران را به راه او رهنمون کردن. نصیحت پیامبر نیز شامل دوستی و اطاعت از او، مساعدت در ترویج دینش و محبت به اهل بیت و صحابه‌اش است. پیامبر اسلام به اختلاف بزرگ در این اجرها و برکات اشاره کرده و بیان می‌کند که کسی که سنت او را زنده کند، در حقیقت او را دوست داشته است و آنکه او را دوست دارد، در بهشت با او خواهد بود.
قوله: ما عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ... بر محسنان از لائمه و عتاب هیچ راهی نماند، که احسان ایشان، راه هر عتابی بایشان فرو بست، احسان چیست، مصطفی ص گفت: (ان تعبد اللَّه کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک)
هوش مصنوعی: آیه‌ای که می‌گوید: "بر نیکوکاران از سرزنش و عتاب هیچ راهی نیست..." به این معنی است که احسان و نیکی آنقدر مهم و برجسته است که هیچ کسی نمی‌تواند به این افراد سرزنش کند. نیکی به قدری ارزشمند است که به عنوان یک سپر محافظ عمل می‌کند. احسان چیست؟ پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، در این باره فرمودند: "عبادت کن خداوند را به گونه‌ای که انگار او را می‌بینی، و اگر او را نمی‌بینی، بدان که او تو را می‌بیند."
این حدیث اشارتست بملاقات دل با حق و معارضه سرّ با غیب و مشاهده جان در منزل‌عیان و حثّ کردن است بر اخلاص عمل و قصر امل و وفا کردن بپذیرفته روز اوّل آن گه که این تقریر میرفت: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‌.
هوش مصنوعی: این حدیث به ارتباط دل با حقیقت و رویارویی معرفت با چیزهای نامعلوم اشاره دارد. همچنین به مشاهده روح در حقیقت واقعی اشاره می‌کند و ما را به خالص بودن نیت در اعمال و کوتاه کردن آمال دعوت می‌کند. همچنین یادآور وفاداری به قولی است که در ابتدا داده شده، زمانی که سؤال شد: "آیا من پروردگار شما نیستم؟" و پاسخ دادند: "بله".
قوله: وَ لا عَلَی الَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ نمی‌خواستند که از صحبت و مشاهده رسول خدا باز مانند و از درویشی و بی کامی ساز رفتن نداشتند، آمدند و از سر سوز و نیاز سؤال کردند، چون مقصود بر نیامد، وقت را اندوهگن و حزین برگشتند و گریستن در گرفتند، مصطفی ص گفت: «ما من عین الا و هی باکیة یوم القیمة الّا اربعة اعین، عین فقئت فی سبیل اللَّه و عین غضّت عن محارم اللَّه و عین باتت ساهرة ساجدة للَّه و عین بکت من خشیة اللَّه».
هوش مصنوعی: کسانی که وقتی به تو می‌آیند تا از تو کمک بگیرند، تمایلی به دوری از صحبت و دیدن رسول خدا نداشتند و نمی‌خواستند با فقر و کمبود همراه شوند. آن‌ها با دل صمیمی و نیاز زیاد، سؤال کردند. اما چون به هدفشان نرسیدند، با دل‌های اندوهگین و حزین برگشتند و به گریه افتادند. رسول خدا (ص) فرمود: «هیچ چشمی در روز قیامت نیست که نگرید جز چهار نوع چشم: چشمی که در راه خدا آسیب دیده، چشمی که از محرمات خدا چشم پوشیده، چشمی که شب را در عبادت و سجده به سر برده و چشمی که از ترس خدا گریسته است».
پیر طریقت گفت: آه از روز بتری، فریاد از درد واماندگی، الهی، چه سوز است این که از بیم فوت تو در جان ما، در عالم کس نیست که ببخشاید بروز زمان ما. الهی! دلی دارم پر درد و جانی پر زحیر، عزیز دو گیتی، این بیچاره را چه تدبیر.
هوش مصنوعی: پیر راه و حقیقت می‌گوید: ای کاش روزی بیفتد که از این حال نجات یابم. از شدت اندوه و ناامیدی فریاد می‌زنم. خدایا، چه دردی در دل و جانم دارم، تنها به خاطر ترسی که از دست دادن تو بر من فرود آمده است. در این عالم هیچ‌کس نیست که زمان ما را ببخشد. خدایا! دلم پر از درد و جانم پر از رنج است، ای عزیز دو عالم، برای این بنده بیچاره چه تدبیری داری؟
قال لی من احب و البین قد جدّ
و دمعی موافق لشهیقی‌
هوش مصنوعی: محبوبم به من گفت که جدایی بین ما شدت گرفته و اشک‌هایم هم با زاری‌ام همخوانی دارد.
ما تری فی الطریق تصنع بعدی
قلت ابکی علیک طول الطریق‌
هوش مصنوعی: در طول راه، هر چیزی که می‌بینی، به خاطر دوری من است و من فقط می‌توانم بر دوری تو و طولانی بودن این مسیر گریه کنم.
چندان بزاریدند و اشک از دیده فرو باریدند که آن حزن و آن اندوه بدرگاه نبوّت، ایشان را و سیلتی گشت، مصطفی ص ایشان را باز دید گفت: «تأهّبوا للخروج».
هوش مصنوعی: آنها به شدت گریه کردند و اشک از چشمانشان ریخت؛ این حزن و اندوه پیشگاه نبوت ترس و اضطراب را برایشان به ارمغان آورد. وقتی مصطفی (ص) آن‌ها را دوباره دید، گفت: «آماده خروج باشید.»
گفتند یا رسول اللَّه آن چه بود و این چیست گفت: «لست احملکم انا و انما حاملکم اللَّه»
هوش مصنوعی: گفتند ای پیامبر خدا، آن چه که بود و این چه معنایی دارد؟ او فرمود: «من مسئولیت شما را به دوش نمی‌کشم و تنها خداوند شما را حمایت می‌کند.»
یقول اللَّه تعالی: وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ لما تمحضت قلوبهم للتعلق باللّه و بکت عیونهم علی ما عجزوا عن اداء حق اللَّه، تدارک اللَّه احوالهم فامر رسوله (ص) ان یحملهم، بذلک جرت سنته سبحانه فقال: وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا قوله: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ... الایة.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: ما آنان را در دریا و خشکی حمل کردیم زیرا دل‌هایشان به خداوند متصل شد و چشمانشان به خاطر ناتوانی در انجام حق خدا، گریست. خداوند اوضاع آنان را سامان بخشید و به پیامبرش (ص) فرمان داد تا آنان را حمل کند. این رفتار خداوند طبق سنت او بود، چنان‌که می‌فرماید: "و اوست که باران را بعد از ناامیدی نازل می‌کند." همچنین در مورد برخی از بادیه نشینان می‌فرماید: "برخی از آنها مال خود را به عنوان زیان خرج می‌کنند و در انتظار حوادث منفی برای شما هستند..."
اندیشه ناراست و خبث اعتقاد و همت بدو مکر نهان ایشان بنگر، که چه فرو آورد بسر ایشان. چشم بر روز بد مسلمانان نهادند تا خود بروز بد رسیدند، محنت و نقمت مسلمانان خواستند و خود همه محنت و نقمت دیدند. اینست حکم خداوند جل جلاله: لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ. و لقد قیل فی المثل: اذا حفرت لاخیک فوسّع فربّما یکون ذلک مقیلک و یقال: من نظر الی ورائه توقّف فی کثیر من تدبیره و رایه.
هوش مصنوعی: اندیشه نادرست و بدخواهی افراد را نگاه کن که چه پیامدی برای خودشان به همراه داشت. آنها چشم به روزهای بد مسلمانان دوختند و در نهایت خودشان هم در روزهای سختی قرار گرفتند. آنها درد و رنج مسلمانان را خواستند و در عوض همه رنج‌ها را خودشان چشیدند. این حکم خداوند است که نقشه‌های بد بر کسانی که آن را می‌کشند، بازمی‌گردد. یک مثل می‌گوید: اگر برای برادر خود گودالی حفر کنی، آن را وسیع‌تر بکن، چون ممکن است خودت در آن بیفتی. همچنین گفته شده که اگر به عقب نگاه کنی، در بسیاری از تدبیرها و افکارت متوقف خواهی شد.
قوله: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ الی قوله سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ طاعات و اعمال ایشان بر شمرد و آن را بپسندید اما نجات ایشان در رحمت خود بست نه در اعمال ایشان، همانست که مصطفی ص گفت: ما منکم من احد ینجیه عمله، قالوا: و لا انت یا رسول اللَّه؟ قال: و لا انا الّا ان یتغمّدنی اللَّه بفضل منه و رحمته. پس چون ایشان را از دوزخ نجات دهد، و بفضل خود در بهشت آرد، بر ایشان نواختی دیگر نهد و نعمتی دیگر افزاید که بعضی تنعم و ناز و نعیم بهشت در مقابل آن اعمال نهد و بنده را در آن شاد گرداند گوید کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ، جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ، هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ، و کلّ ذلک من نعمته علیهم و توفیقه ایّاهم، سبحانه ما ارأفه بعباده: وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ.
هوش مصنوعی: در میان بیابانیان، افرادی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند. خداوند به اعمال نیک آن‌ها اشاره کرده و آن‌ها را مورد پسند خود قرار داده است، اما نجات آن‌ها تنها به رحمت خدا بستگی دارد و نه به اعمالشان. رسول خدا (ص) نیز فرمودند: هیچ‌کس با اعمال خود نجات نمی‌یابد، حتی من، مگر آنکه خداوند با لطف و رحمتش بر من احاطه کند. پس زمانی که خداوند آن‌ها را از دوزخ نجات دهد و به بهشت ببرد، نعمتی دیگر به آن‌ها عطا می‌کند که نعمت‌های بهشت در برابر آن اعمال ناچیز است و باعث شادی بندگان می‌شود. خداوند به آن‌ها می‌گوید: «بخورید و بنوشید خوش و خرم به خاطر آنچه در روزهای گذشته انجام داده‌اید؛ پاداشی بر اساس اعمالشان». آیا پاداش نیکی جز نیکی نیست؟ تمام این‌ها از رحمت و لطف خداوند بر آن‌هاست و او بسیار مهربان و رئوف با بندگان است.