گنجور

۱۰ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ قرائت عامه معذرون مشدد است و قرائت یعقوب معذرون مخفف. معذّران بتشدید عذر سازانند بدروغ و معذرون بتخفیف خداوندان عذراند براستی، عذر فلان اذا زوّر عذرا و اعذر فلان اذا اتی بما یعذر به. یقال اعذر من انذر وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ بتشدید. معنی آنست که آمدند قومی عذرسازان از منافقان عرب تا دستوری دهند ایشان را، و بتخفیف معنی آنست که آمدند عذر نمایندگان از عرب که عذرها داشتند بر است و ایشان قومی بودند از اعراب که مسکن ایشان بیرون از مدینه بود، از تبوک باز ماندند پس چون وعید شنیدند آمدند و عذر خویش بگفتند و درخواستند که تا ایشان را دستوری تخلف و قعود دهند گفتند: ان نحن غزونا معک تعیّر اعراب طیّ علی حلائلنا و اولادنا و مواشینا. و گفته‌اند دستوری بیرون شدن بغزا میخواستند، نه دستوری تخلف.

و تفسیر بر قرائت یعقوب ظاهرتر است و درخورتر، تا ایشان که صادق العذر بودند در آیت مذکور باشند که مزوّران عذر، خود مذکوراند در آنچه گفت: وَ قَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثم اوعدهم عذابا، سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ثم ذکر اهل العذر، فقال: لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ ضعیفان در نفس، پیران‌اند و ضعیفان در چشم، نابینایان‌اند و ضعیفان در عقل، دیوانگان‌اند، میگوید اینان همه اهل عذراند وَ لا عَلَی الْمَرْضی‌ بیماران همچنین.

وَ لا عَلَی الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ فقرا و مساکین‌اند بر اینان هیچ حرج نیست و بزه نیست اگر باز نشینند و به تبوک نروند.

إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ هر گه که نصیحت بجای آرند خدای را و رسول را، یعنی که اقوال و افعال ایشان بصدق و اخلاص بود و کوشش و سعی ایشان در آنچه صلاح اسلام و مسلمانان در آن بود. گویند. این آیت در شأن عبد اللَّه بن زائدة فرو آمد، و هو ابن ام مکتوم و کان ضریر البصر فقال: یا نبی اللَّه انی شیخ ضریر البصر خفیف الحال نحیف الجسم و لیس لی قائد فهل لی رخصة فی التخلف عن الجهاد فسکت النّبی ص فانزل اللَّه تعالی هذه الایة: ما عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ ای ما علی الّذین اطاعوا اللَّه و رسوله و نصحوا اللَّه و رسوله من سبیل، ای لیس لاحد الی لائمتهم و عتابهم سبیل لانهم محسنون، وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ للمسیئ فکیف للمحسنین.

وَ لا عَلَی الَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ نزلت فی البکائین و کانوا سبعة معقل بن یسار و صخر بن خنساء و هو الّذی کان وقع علی امراته فی رمضان فامر رسول اللَّه ان یکفّرو عبد اللَّه بن کعب الانصاری و سالم بن عمیر و علیة بن زید الانصاری و ثعلبة بن عتمه و عبد اللَّه بن معقل، اتوا رسول اللَّه ص فقالوا: یا نبی اللَّه ان اللَّه عز و جل قد ندبنا للخروج معک فاحملنا علی الخفاف المرقوعة و النعال المخصوفة نغزو معک، فقال: لا اجد ما احملکم علیه فتولوا و هم یبکون. مجاهد گفت: در شأن بنی مقرن فرو آمد معقل و سوید و نعمان. حسن گفت: نزلت فی ابی موسی و اصحابه و قیل نزلت فی عرباض بن ساریة.

وَ لا عَلَی الَّذِینَ عطف است بر ضعفا و قوله لِتَحْمِلَهُمْ ای علی النعال

روی ابو هریرة ان رسول اللَّه ص قال: فی غزوة تبوک اکثروا من النعال فان الرجل لا یزال راکبا ما کان متنعلا، و گفته‌اند مرکوب می‌خواستند که بر آن نشینند و زاد راه. یقال حملت فلانا اذا اعطیته حمولة قُلْتَ لا أَجِدُ ای لا املک ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ ای تسیل. مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا یَجِدُوا ای بسبب ان لا یجدوا ما یُنْفِقُونَ فی مغزاهم. این آیت دلیل است که مال و توانگری از حق خواستن و تمنّی آن کردن به نیّت آن که خیرها کند و در سبیل خدا از بهر نفقه، این تمنّی کردن و بر فوات آن غم خوردن و اندوه بردن عین طاعت است و از جمله حسنات، و یدل علیه ما

روی عبد اللَّه بن مسعود قال: قال رسول اللَّه ص: ان الفاقة لاصحابی سعادة و ان الغنی للمؤمن فی آخر الزمان سعادة، قیل: کیف الفاقة لاصحابک سعادة؟ قال: لانهم یتعاونون علی الفقر فلا یری فاقة. قیل فکیف الغنی للمؤمن فی آخر الزمان سعادة؟ قال: لانّه یصیر المال الی بخلائهم و یسودهم اشرارهم و من سعادة المؤمن ان لا یحتاج فی ذلک الزمان الی البخیل فان استطعتم ان تکونوا اغنیاء فکونوا.

إِنَّمَا السَّبِیلُ ای للائمّة و العتاب عَلَی الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ فی التخلف وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَعْلَمُونَ.

یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ یقیمون لانفسهم عذرا باطلا إِذا رَجَعْتُمْ من هذه السفرة الیهم.

قُلْ لا تَعْتَذِرُوا بالاکاذیب و الأباطیل لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ لن نصدّقکم انّ لکم عذرا. این عذر منافقان دروغ بود و باطل قطعا از بهر آن نپذیرند، اما چون عذر راست بود قبول آن واجب بود

لقول النبی ص: من اعتذر الیه فلم یقبل کتبت علیه خطیئة صاحب مکس یعنی العشار و من تنصّل الیه فلم یقبل لم یرد علی الخواض.

قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ من زائده است ای قد نبأنا اللَّه اخبارکم و اطلعنا علی اسرارکم و ذلک فی قوله: وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً... الی اخر الآیتین.

وَ سَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ بعد الیوم فایاکم و معاودة القبیح و ما یعتذر منه، و قیل معناه ان عملتم خیرا و تبتم الی اللَّه من تخلّفکم فسیری اللَّه عملکم و رسوله.

ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلی‌ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ غیب در قرآن بده معنی آید. فالغیب: اللوح المحفوظ کقوله تعالی: أَطَّلَعَ الْغَیْبَ. و الغیب: الرزق لقوله تعالی و عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ. و الغیب: الوحی کقوله: فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ‌. و الغیب: القیمة کقوله: قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ. و الغیب: الکوائن کقوله: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ. و الغیب.

الموت کقوله: لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ ای لو کنت اعلم متی اموت. و الغیب: اخبار الانبیاء کقوله: ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ ای من اخبار الانبیاء. و الغیب: الظن کقوله: یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ ای بالظن. و الغیب: ما غاب عن الأبصار من الجنة و النار و البعث و الحساب کقوله: الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ. و الغیب: العدم کقوله: عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ ای عالم المعدومات و الموجودات فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ینبّئکم هر جا که هست در قرآن در موضع یجازیکم است که در وعید گویند. آری بخبر شوی، بخبر کنم ترا، آگاه شوی، همه الفاظ تهدیداند.

سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ ای سیکون منکم حلف بالکذب و الباطل بعد انصرافکم الیهم من هذه السفرة الی المدینة انهم ما قدروا علی الخروج.

لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ الاعراض الصفح فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ ای اترکوا کلامهم و سلامهم. إِنَّهُمْ رِجْسٌ عملهم خبیث مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ. وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ابن عباس گفت جد بن قیس و معتب بن قشیر و اصحاب ایشان هشتاد مرد منافق، رسول خدا چون بمدینه باز آمد گفت: لا تجالسوهم و لا تکلموهم‌ اعراض از نامهای عفو است بنزدیک عرب، مگر خدای را که اعراض ازو ضد عفو است.

و الرجس اسم لکل مکروه. او متقذّر و الرجز ابلغ من الرجس و انکر منه و هو اسم کل مکروه. فی القرآن الرجز العذاب فی مواضع و الرجس اسم الشیطان و تغلیطه و وسوسته.

یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ این عبد اللَّه ابیّ است، حلف للنبی ص بالذی لا اله الا هو ان لا یتخلف عنه بعدها و لیکوننّ معه علی عدوّه و طلب الی النبی ص ان یرضی عنه میگوید: این منافق عبد اللَّه ابیّ طلب رضا و خشنودی تو میکند و سوگند میخورد بدروغ و باطل که بعد از این تخلف نکند.

فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ یرید فلا ترضوا عنهم. فَإِنَّ اللَّهَ لا یَرْضی‌ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ بل یسخط علیهم شما از ایشان خشنود مشوید که خدای از ایشان خشنود نیست و با ایشان ساخط است.

الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً یعنی کفار البوادی من بنی اسد و غطفان اشدّ کفرا، و منافقو الیهود اشدّ نفاقا و ذلک انهم لا یحضرون مجالس العلماء و حضرة الخطباء الا ریثا فهم اقسی قلوبا و اعظم جهلا و اکثر غفلة، یدل علیه قوله: وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی‌ رَسُولِهِ إذ هم لا یحضرونه اوقات التبلیغ و الخطبة و الدعوة، میگوید اعراب بادیه نشین. کفار ایشان کافرتراند از دیگر کافران. که بحضرکم رسند و علم دیرادیر شنوند و قرآن ندانند، کافران ایشان کافرتراند از کفار حضر که از خبر خیر حق آگاه می‌باشند و منافقان بوادی منافق‌تراند از منافقان حضر که گاه‌گاه پند میشنوند وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا ای اقرب و اولی بان لا یعلموا حدود ما انزل اللَّه علی رسوله من الفرائض و العبادات و الوعد و الوعید. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.

وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً این آیت در شأن منافقان عرب است نفقه که میکردند و زکاة که میدادند در دادن آن امید ثواب نمیداشتند و در امساک آن از عقاب نمی‌ترسیدند و آن اعتقاد بر خود واجب نمیدیدند پس آن را چون غرمی و تاوانی میدانستند و دادن بر ایشان ناکام بود و دشوار میداشتند.

یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ یقال فلان یتربص بی الدوائر، ای یتمنی موتی، یقول ینتظران ینقلب الامر علیکم بموت الرسول و ظهور المشرکین علی المؤمنین، و الدوائر ما تدور به الایام من الوانها ان شر فشر و ان خیر فخیر فالخیر لقوم شرّ. مصائب قوم عند قوم.

فوائد. فتی یشتری حسن الثناء بماله و یعلم انّ الدائرات تدور.

آن گه جواب داد گفت: عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ ای علیهم تدور الحاجة و قیل: هی‌ مصدر کالعاطفة و العافیة و العاقبة. و قیل: هی صفة ای خلة تدور و تحیط بالانسان حتی لا یکون له منها محیص. مکی و ابو عمرو دائرة السوء بضمّ سین خوانند، باقی بفتح سین فبالضم البلاء و المکروه و بالفتح المصدر یقال سؤته سوأ و مساءة، قومی گفتند از مفسران که این آیت: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً، و آیت پیش: الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً این هر دو منسوخ‌اند و ناسخ آیت سوم است: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ. و قومی گفتند همه محکم‌اند بجای خویش و در آن نسخ نه.

وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ. البعث و الحساب و الثواب و العقاب.

این اعراب حضراند که ینتابون حضرة الفقهاء و مجالسة العلماء و هم اسلم و غفار و جهینه. وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ ای فی الجهاد مع الرسول (ص) و ما یتصدق به.

قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ ای لیقربه من رحمته و رضوانه. و قیل القربة طلب الثواب و الکرامة. و صلوات الرسول ای دعاءه و استغفاره. و صلوات نصب بالعطف علی ما یُنْفِقُ ای یتخذ ما ینفق و صلوات الرسول قربة و قیل نصب بالعطف علی قُرُباتٍ ای یتخذ بذلک قربات اللَّه و صلوات الرسول ای یطلب الغفر ان من اللَّه و الاستغفار من الرسول این صلوات آنست که آنجا گفت: إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ فرموده بودند رسول را که ایشان را دعا کن چون از ایشان زکاة ستانی. در خبر است که عبد اللَّه بن ابی او فی الاسلمی و هو من اهل بیعة الرضوان و آخر من مات من الصحابة بالکوفة قال: اتیت رسول اللَّه ص بصدقة ابلی فاخذها منّی فقال: اللهم صلّ علی آل ابی اوفی و انما دعا لآله لانّ العرب تقول آل فلان تعدّ الفلان فیهم.

و فی الخبر: انّ رسول اللَّه ص علّم کعب بن عجرة الصلاة علی رسول اللَّه فی آخر الصلاة فقال: قل اللهم صلی علی محمد کما صلیت علی آل ابراهیم و انما عنی الصلاة علی ابراهیم و اهل الایمان من ذریته‌

و قال اللَّه عز و جل: أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ و فرعون فی الآل و علی هذا المعنی، سلام علی آل یاسین.

أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ ای فضیلة لهم و نجاة و المعنی هذا تصدیق لمخیلتهم.

سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.

۱۰ - النوبة الاولى‏: قوله تعالی: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ آمدند قومی عذر سازان از اعراب، لِیُؤْذَنَ لَهُمْ تا ایشان را دستوری دهند نشست را، وَ قَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و بنشستند ایشان که با خدای و رسول دروغ گفته بودند که گرویدگانیم، سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. (۹۰) آری رسد بنا گرویدگان از ایشان عذابی دردنمای.۱۰ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ... الایة دو گروه بغزاء تبوک نرفتند: گروهی منافقان و گروهی مؤمنان اما منافقان ظاهر بخلاف باطن نهادند رب العالمین گفت: قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ گوی عذر دروغ منهید و بهانه باطل میارید که از شما راستی نیاید. آن کس که در ازل کژ آفریدند راست کی گوید؟! حبلی گسسته چه بار کشد، چراغی کشته چه روشنایی دهد، صریع القدرة لا ینعشه الجهد و الحیلة. دیگر گروه مؤمنان‌اند، عنایتیان حضرت و برداشتگان لطف رب العالمین، ایشان را خود با عذر دادن نگذاشت ایشان را نیابت بداشت و عذر بنهاد که لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ برین ضعیفان پیران فرو ریخته و درویشان شکسته، هیچ حرج نیست و نشستن ایشان بعذر ناتوانی، آن را تبعه‌ای یا تبعتی نیست، اعتقاد ایشان آنست که اگر قدرت بودی ایشان را و ساز و توان بیرون شدن بصحبت رسول، آن را غنیمت شمردندید و بذل جان در سبیل خدا بر ایشان آسان بودید، رب العالمین آن اعتقاد و صفاء دل ایشان بپسندید و بر ضعف و عجز ایشان رحمت کرد و ایشان را عذر بنهاد امّا بشرط آنکه نصیحت و نیک خواهی باز نگیرند خدای را و رسول را. نصیحت مر خدای را آنست که در وی براستی و پاکی سخن گویی و از هر چه ناسزاست او را مقدس و منزه دانی. و در راه معاملت باندازه طاقت، از روی تعظیم، او را عبادت کنی و خلق را به دین وی ارشاد کنی و آلاء و نعماء وی بیاد ایشان دهی، چنان که میگوید، جل جلاله: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ و نصیحت رسول خدای ص آنست که مر او را بدل دوست داری و طاعت وی فرض دانی و بگفتار و کردار و مال، نصرت دین وی کنی و صحابه و اهل بیت وی دوست داری و سنت وی بطلب زنده گردانی، مصطفی ص گفت: «من احیا سنتی فقد احبّنی و من احبّنی کان معی فی الجنة»

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ قرائت عامه معذرون مشدد است و قرائت یعقوب معذرون مخفف. معذّران بتشدید عذر سازانند بدروغ و معذرون بتخفیف خداوندان عذراند براستی، عذر فلان اذا زوّر عذرا و اعذر فلان اذا اتی بما یعذر به. یقال اعذر من انذر وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ بتشدید. معنی آنست که آمدند قومی عذرسازان از منافقان عرب تا دستوری دهند ایشان را، و بتخفیف معنی آنست که آمدند عذر نمایندگان از عرب که عذرها داشتند بر است و ایشان قومی بودند از اعراب که مسکن ایشان بیرون از مدینه بود، از تبوک باز ماندند پس چون وعید شنیدند آمدند و عذر خویش بگفتند و درخواستند که تا ایشان را دستوری تخلف و قعود دهند گفتند: ان نحن غزونا معک تعیّر اعراب طیّ علی حلائلنا و اولادنا و مواشینا. و گفته‌اند دستوری بیرون شدن بغزا میخواستند، نه دستوری تخلف.
هوش مصنوعی: در اینجا آمده است که گروهی از اعراب که به عذرخواهی از غیبتشان در غزوه تبوک پرداخته‌اند، به حضور پیامبر آمده‌اند. این افراد به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ای که عذرهای غیر واقعی و نادرست آورده و به نوعی دروغ می‌گویند و دسته‌ای دیگر که واقعا به دنبال عذرخواهی هستند و شرایطشان را بیان می‌کنند. آنها از کمبود امکانات و نگرانی برای خانواده و دارایی‌هایشان صحبت می‌کنند و خواستار بخشش و اجازه برای عدم شرکت در جنگ هستند. این عذرخواهی به خاطر پیامدهای ناگواری است که ممکن است در پی غزوه برای خانواده و اموالشان پیش آید.
و تفسیر بر قرائت یعقوب ظاهرتر است و درخورتر، تا ایشان که صادق العذر بودند در آیت مذکور باشند که مزوّران عذر، خود مذکوراند در آنچه گفت: وَ قَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثم اوعدهم عذابا، سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ثم ذکر اهل العذر، فقال: لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ ضعیفان در نفس، پیران‌اند و ضعیفان در چشم، نابینایان‌اند و ضعیفان در عقل، دیوانگان‌اند، میگوید اینان همه اهل عذراند وَ لا عَلَی الْمَرْضی‌ بیماران همچنین.
هوش مصنوعی: تفسیر آیات به قرائت یعقوب واضح‌تر و مناسب‌تر است و به کسانی که عذر واقعی دارند، مربوط می‌شود. این عذرها شامل افرادی است که در آیه‌ای ذکر شده‌اند که خدا و پیامبرش را دروغگو دانسته‌اند و مجازات سختی در انتظارشان است. سپس در مورد کسانی که واقعاً عذر دارند، بیان می‌کند که بر ضعفا و ناتوانانی مثل پیران و نابینایان و دیوانگان، هیچ گناهی نیست. این افراد همه مشمول عذر هستند و همچنین شامل بیماران نیز می‌شوند.
وَ لا عَلَی الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ فقرا و مساکین‌اند بر اینان هیچ حرج نیست و بزه نیست اگر باز نشینند و به تبوک نروند.
هوش مصنوعی: بر کسانی که امکان خرج کردن ندارند، هیچ‌گونه گناه و عیبی نیست اگر در جهاد شرکت نکنند و به طرف تبوک نروند. آنان به لحاظ فقر و نیازمندی هیچ مسئولیتی ندارند.
إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ هر گه که نصیحت بجای آرند خدای را و رسول را، یعنی که اقوال و افعال ایشان بصدق و اخلاص بود و کوشش و سعی ایشان در آنچه صلاح اسلام و مسلمانان در آن بود. گویند. این آیت در شأن عبد اللَّه بن زائدة فرو آمد، و هو ابن ام مکتوم و کان ضریر البصر فقال: یا نبی اللَّه انی شیخ ضریر البصر خفیف الحال نحیف الجسم و لیس لی قائد فهل لی رخصة فی التخلف عن الجهاد فسکت النّبی ص فانزل اللَّه تعالی هذه الایة: ما عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ ای ما علی الّذین اطاعوا اللَّه و رسوله و نصحوا اللَّه و رسوله من سبیل، ای لیس لاحد الی لائمتهم و عتابهم سبیل لانهم محسنون، وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ للمسیئ فکیف للمحسنین.
هوش مصنوعی: هرگاه بندگان خدا و رسول او را نصیحت کنند، به معنای آن است که اقوال و اعمالشان با صداقت و خلوص انجام شده و تلاش آن‌ها در راستای آنچه به نفع اسلام و مسلمانان است، صورت می‌گیرد. این آیه در شأن عبدالله بن زائدة نازل شده است. او، که پسر ام‌مکتوم بود و نابینا بود، از پیامبر اکرم خواست که با توجه به شرایطش اجازه تخلف از جهاد را به او بدهد. پیامبر به او پاسخی نداد و در نتیجه این آیه نازل شد: «بر محسنین هیچ راهی نیست» یعنی بر افرادی که خدا و رسولش را اطاعت کرده و به آنها نصیحت کرده‌اند، هیچ عذری نیست و هیچ کس نمی‌تواند به خاطر محسنین از آنها عیب‌جویی کند. خداوند برای کسی که در کارش تقصیر کند، آمرزنده و مهربان است، پس برای محسنین چگونه خواهد بود.
وَ لا عَلَی الَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ نزلت فی البکائین و کانوا سبعة معقل بن یسار و صخر بن خنساء و هو الّذی کان وقع علی امراته فی رمضان فامر رسول اللَّه ان یکفّرو عبد اللَّه بن کعب الانصاری و سالم بن عمیر و علیة بن زید الانصاری و ثعلبة بن عتمه و عبد اللَّه بن معقل، اتوا رسول اللَّه ص فقالوا: یا نبی اللَّه ان اللَّه عز و جل قد ندبنا للخروج معک فاحملنا علی الخفاف المرقوعة و النعال المخصوفة نغزو معک، فقال: لا اجد ما احملکم علیه فتولوا و هم یبکون. مجاهد گفت: در شأن بنی مقرن فرو آمد معقل و سوید و نعمان. حسن گفت: نزلت فی ابی موسی و اصحابه و قیل نزلت فی عرباض بن ساریة.
هوش مصنوعی: برخی از افراد زمانی که به سمت پیامبر خدا (ص) آمدند، به شدت گریه می‌کردند و تعدادشان به هفت نفر می‌رسید: معقل بن یسار، صخر بن خنساء، و همچنین عبد اللَّه بن کعب انصاری، سالم بن عمیر، علیة بن زید انصاری، ثعلبة بن عتمه و عبد اللَّه بن معقل. آن‌ها به پیامبر گفتند که خداوند ما را به همراهی تو در جهاد فراخوانده است و از او خواستند که آنها را بر اسب‌هایی که دارای زین‌های کهنه و کفش‌های وصله‌دار هستند سوار کند تا بتوانند در جهاد شرکت کنند. پیامبر فرمود: من وسیله‌ای برای سوار کردن شما ندارم، بنابراین آن‌ها با حالتی اندوهگین برگشتند. برخی مفسران گفتند که این آیه در مورد بنی مقرن نازل شده است و برخی دیگر معتقدند که درباره ابی موسی و یارانش یا عرباض بن ساریه است.
وَ لا عَلَی الَّذِینَ عطف است بر ضعفا و قوله لِتَحْمِلَهُمْ ای علی النعال
هوش مصنوعی: و نسبت به افرادی که ضعیف هستند، هیچ اشکالی وجود ندارد و عبارت «برای اینکه آنها را حمل کنند» به این معناست که باید آنها را بر دوش بگذارند.
روی ابو هریرة ان رسول اللَّه ص قال: فی غزوة تبوک اکثروا من النعال فان الرجل لا یزال راکبا ما کان متنعلا، و گفته‌اند مرکوب می‌خواستند که بر آن نشینند و زاد راه. یقال حملت فلانا اذا اعطیته حمولة قُلْتَ لا أَجِدُ ای لا املک ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ ای تسیل. مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا یَجِدُوا ای بسبب ان لا یجدوا ما یُنْفِقُونَ فی مغزاهم. این آیت دلیل است که مال و توانگری از حق خواستن و تمنّی آن کردن به نیّت آن که خیرها کند و در سبیل خدا از بهر نفقه، این تمنّی کردن و بر فوات آن غم خوردن و اندوه بردن عین طاعت است و از جمله حسنات، و یدل علیه ما
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که پیامبر اسلام فرمودند: در غزوه تبوک باید از نعلین (کفش) زیادی استفاده کرد، زیرا مرد همیشه بر چیزی سوار است که بپا دارد. گفته شده بود که آن‌ها به مرکوب نیاز داشتند تا بر آن سوار شوند و وسایل سفر را حمل کنند. همچنین، هنگامی که به کسی بار و باری داده می‌شود، می‌گویند که نمی‌توانند او را بر چیزی سوار کنند، و باید بروند در حالی که چشمانشان از ناراحتی اشک می‌ریزد، زیرا نمی‌توانند چیزی برای کمک به خود و دیگران پیدا کنند. این موضوع نشان‌دهنده آن است که درخواست مال و ثروت به منظور انجام کارهای خیر و کمک به دیگران، نوعی عبادت و عمل نیکو به حساب می‌آید.
روی عبد اللَّه بن مسعود قال: قال رسول اللَّه ص: ان الفاقة لاصحابی سعادة و ان الغنی للمؤمن فی آخر الزمان سعادة، قیل: کیف الفاقة لاصحابک سعادة؟ قال: لانهم یتعاونون علی الفقر فلا یری فاقة. قیل فکیف الغنی للمؤمن فی آخر الزمان سعادة؟ قال: لانّه یصیر المال الی بخلائهم و یسودهم اشرارهم و من سعادة المؤمن ان لا یحتاج فی ذلک الزمان الی البخیل فان استطعتم ان تکونوا اغنیاء فکونوا.
هوش مصنوعی: عبدالله بن مسعود روایت می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: «فقر برای یاران من سعادت است و ثروت برای مؤمن در آخرالزمان، سعادت به حساب می‌آید.» سپس پرسیدند: «چطور ممکن است فقر برای یاران شما سعادت باشد؟» ایشان پاسخ دادند: «چون آن‌ها در فقر به یکدیگر کمک می‌کنند و فقر را احساس نمی‌کنند.» بعد پرسیدند: «چگونه ثروت برای مؤمن در آخرالزمان سعادت است؟» ایشان پاسخ دادند: «زیرا در آن زمان، ثروت به دست افراد بخیل می‌افتد و افراد شرور در میان آن‌ها غالب می‌شوند، و از آنجایی که مؤمن در آن زمان نیازی به بخیل‌ها ندارد، این برای او سعادت است. اگر می‌توانید ثروتمند شوید، پس تلاش کنید ثروتمند باشید.»
إِنَّمَا السَّبِیلُ ای للائمّة و العتاب عَلَی الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ فی التخلف وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَعْلَمُونَ.
هوش مصنوعی: تنها راه، برای کسانی است که از تو اجازه می‌خواهند تا از شرکت در امور معاف شوند، در حالی که آن‌ها ثروتمند هستند و راضی شده‌اند که با کسانی که غایب هستند، بمانند. خداوند بر دل‌های آنها مهر زده است و به همین دلیل، آنها نمی‌دانند.
یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ یقیمون لانفسهم عذرا باطلا إِذا رَجَعْتُمْ من هذه السفرة الیهم.
هوش مصنوعی: آنها برای شما عذرخواهی می‌کنند و تلاش می‌کنند تا برای خود توجیهی بی‌اساس پیدا کنند وقتی که از این سفر به نزد آنها بازگردید.
قُلْ لا تَعْتَذِرُوا بالاکاذیب و الأباطیل لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ لن نصدّقکم انّ لکم عذرا. این عذر منافقان دروغ بود و باطل قطعا از بهر آن نپذیرند، اما چون عذر راست بود قبول آن واجب بود
هوش مصنوعی: بگویید: از بهانه‌های دروغ و بی‌پایه خود عذرخواهی نکنید، زیرا ما به شما ایمان نخواهیم آورد و به شما باور نخواهیم کرد که عذری دارید. این عذر افرادی که نفاق می‌ورزند، قطعا دروغ و بی‌اساس است و پذیرفته نمی‌شود. اما اگر عذر راستینی وجود داشته باشد، پذیرش آن واجب است.
لقول النبی ص: من اعتذر الیه فلم یقبل کتبت علیه خطیئة صاحب مکس یعنی العشار و من تنصّل الیه فلم یقبل لم یرد علی الخواض.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: هرکس به کسی عذرخواهی کند و او عذرش را نپذیرد، گناه او مانند گناه کسی است که مالیات زیادی دریافت می‌کند. و هرکس به کسی پناه ببرد و او کمکش را نپذیرد، در واقع بر روی افراد خاص و مهم تاثیر منفی می‌گذارد.
قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ من زائده است ای قد نبأنا اللَّه اخبارکم و اطلعنا علی اسرارکم و ذلک فی قوله: وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً... الی اخر الآیتین.
هوش مصنوعی: خداوند از اخبار و اطلاعات شما به ما خبر داده و ما را به اسرار شما آگاه کرده است. این موضوع در آیه‌ای بیان شده است که اگر آنها قصد خروج داشتند، برای آن آمادگی بیشتری می‌چیدند... تا پایان آن دو آیه.
وَ سَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ بعد الیوم فایاکم و معاودة القبیح و ما یعتذر منه، و قیل معناه ان عملتم خیرا و تبتم الی اللَّه من تخلّفکم فسیری اللَّه عملکم و رسوله.
هوش مصنوعی: خداوند و پیامبرش امروز به اعمال شما توجه خواهند کرد، پس مراقب باشید که دوباره به کارهای زشت و ناپسند برنگردید و از آنچه که باید از آن عذرخواهی کنید، خودداری کنید. گفته شده که اگر شما کار نیکی انجام دهید و به درگاه خداوند از کوتاهی‌های خود توبه کنید، خداوند و پیامبرش عمل شما را خواهند دید.
ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلی‌ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ غیب در قرآن بده معنی آید. فالغیب: اللوح المحفوظ کقوله تعالی: أَطَّلَعَ الْغَیْبَ. و الغیب: الرزق لقوله تعالی و عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ. و الغیب: الوحی کقوله: فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ‌. و الغیب: القیمة کقوله: قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ. و الغیب: الکوائن کقوله: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ. و الغیب.
هوش مصنوعی: سپس شما به عالم غیب و شهادت برگردانده می‌شوید. در قرآن، غیب به معانی مختلفی اشاره دارد. مثلاً، غیب به لوح محفوظ اشاره دارد، همانطور که در آیه‌ای آمده: "آیا او از غیب آگاه است؟" همچنین، غیب به روزی نیز اشاره دارد، چنان‌که خداوند می‌فرماید که کلیدهای غیب نزد اوست. غیب همچنین به وحی اشاره دارد، چرا که گفته شده هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمی‌کند مگر کسی را که خداوند از پیامبران برگزیده است. همچنین، غیب به ارزش‌ها اشاره دارد و در آیه‌ای بیان شده که هیچ کس در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند مگر خداوند. علاوه بر این، غیب به حقایق و اسرار نیز اشاره دارد و در آیه‌ای گفته شده که خداوند نمی‌تواند شما را بر غیب خود آگاه کند.
الموت کقوله: لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ ای لو کنت اعلم متی اموت. و الغیب: اخبار الانبیاء کقوله: ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ ای من اخبار الانبیاء. و الغیب: الظن کقوله: یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ ای بالظن. و الغیب: ما غاب عن الأبصار من الجنة و النار و البعث و الحساب کقوله: الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ. و الغیب: العدم کقوله: عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ ای عالم المعدومات و الموجودات فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ینبّئکم هر جا که هست در قرآن در موضع یجازیکم است که در وعید گویند. آری بخبر شوی، بخبر کنم ترا، آگاه شوی، همه الفاظ تهدیداند.
هوش مصنوعی: مرگ مانند این است که اگر می‌دانستم چه زمانی می‌میرم، از کارهای خوب بیشتر بهره می‌بردم. غیب به معنای اخبار انبیاء است که آن‌ها نیز از غیب خبر می‌دهند. همچنین غیب به معنی عقیده و گمان است، مانند آنجا که گفته می‌شود به غیب نسبت می‌دهند. غیب به چیزهایی اشاره دارد که از چشمان ما پنهان هستند، مانند بهشت و جهنم و برخاستن بعد از مردن و حسابرسی؛ چنان که در قرآن آمده است که مؤمنان به غیب ایمان می‌آورند. همچنین، غیب به عدم نیز اشاره می‌کند، یعنی چیزهایی که وجود ندارند. عالم الغیب و الشهادت به معنی عالم به چیزهای موجود و ناموجود است و او به شما از آنچه انجام می‌دهید خبر می‌دهد. در قرآن هرجا که speak می‌شود به معنای تهدید است. در واقع، آگاه شدن از این امور در حقیقت نوعی هشدار است.
سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ ای سیکون منکم حلف بالکذب و الباطل بعد انصرافکم الیهم من هذه السفرة الی المدینة انهم ما قدروا علی الخروج.
هوش مصنوعی: این افراد به خدا سوگند خواهند یاد کرد که بعد از بازگشت شما از این سفر به شهر، به دروغ و باطل قسم خواهند خورد که آن‌ها نتوانسته‌اند از خانه بیرون بروند.
لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ الاعراض الصفح فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ ای اترکوا کلامهم و سلامهم. إِنَّهُمْ رِجْسٌ عملهم خبیث مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ. وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ابن عباس گفت جد بن قیس و معتب بن قشیر و اصحاب ایشان هشتاد مرد منافق، رسول خدا چون بمدینه باز آمد گفت: لا تجالسوهم و لا تکلموهم‌ اعراض از نامهای عفو است بنزدیک عرب، مگر خدای را که اعراض ازو ضد عفو است.
هوش مصنوعی: از آن‌ها روی برگردانید و به سخنان و سلامشان توجه نکنید. چرا که آن‌ها آلودگانی هستند و اعمالشان بسیار ناپاک و از دست‌ساخته‌های شیطان است. محل اقامتشان جهنم خواهد بود و این نتیجه عمل‌هایی است که انجام داده‌اند. ابن عباس می‌گوید که جد بن قیس و معتب بن قشیر و همراهانشان، هشتاد مرد منافق بودند. زمانی که پیامبر به مدینه بازگشت، فرمود: با آن‌ها مجالست نکنید و صحبت نکنید. "اعراض" از واژه‌های عفو به‌حساب می‌آید، اما در نزد عرب‌ها، اعراض از خداوند به معنای ضد عفو است.
و الرجس اسم لکل مکروه. او متقذّر و الرجز ابلغ من الرجس و انکر منه و هو اسم کل مکروه. فی القرآن الرجز العذاب فی مواضع و الرجس اسم الشیطان و تغلیطه و وسوسته.
هوش مصنوعی: رجس به معنای هر چیزی است که زشت و ناپسند باشد. رجز، به نوعی قوی‌تر و زشت‌تر از رجس است و به همین دلیل به هر چیز ناپسند اطلاق می‌شود. در قرآن، رجز به معنای عذاب در برخی موارد به کار رفته و رجس به شیطان و فریب‌ها و وسوسه‌های او اشاره دارد.
یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ این عبد اللَّه ابیّ است، حلف للنبی ص بالذی لا اله الا هو ان لا یتخلف عنه بعدها و لیکوننّ معه علی عدوّه و طلب الی النبی ص ان یرضی عنه میگوید: این منافق عبد اللَّه ابیّ طلب رضا و خشنودی تو میکند و سوگند میخورد بدروغ و باطل که بعد از این تخلف نکند.
هوش مصنوعی: آنها برای جلب رضایت شما سوگند یاد می‌کنند. این شخص، عبد اللَّه ابیّ، به پیامبر اسلام (ص) سوگند یاد کرد به آنچه غیر از خدا نیست که بعد از این از او دور نخواهد شد و با او بر ضد دشمنانش خواهد بود. او از پیامبر (ص) خواسته است که از او راضی باشد. در واقع، این فرد منافق است و برای جلب رضایت و خشنودی پیامبر (ص) به دروغ سوگند می‌خورد که دیگر تخلف نخواهد کرد.
فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ یرید فلا ترضوا عنهم. فَإِنَّ اللَّهَ لا یَرْضی‌ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ بل یسخط علیهم شما از ایشان خشنود مشوید که خدای از ایشان خشنود نیست و با ایشان ساخط است.
هوش مصنوعی: اگر از آن‌ها راضی باشید، این رضایت بر شما تأثیری ندارد. زیرا خداوند از افرادی که فاسق و نافرمان هستند رضایت ندارد و بر آن‌ها خشمگین است. بنابراین شما نباید از آن‌ها خشنود باشید.
الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً یعنی کفار البوادی من بنی اسد و غطفان اشدّ کفرا، و منافقو الیهود اشدّ نفاقا و ذلک انهم لا یحضرون مجالس العلماء و حضرة الخطباء الا ریثا فهم اقسی قلوبا و اعظم جهلا و اکثر غفلة، یدل علیه قوله: وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی‌ رَسُولِهِ إذ هم لا یحضرونه اوقات التبلیغ و الخطبة و الدعوة، میگوید اعراب بادیه نشین. کفار ایشان کافرتراند از دیگر کافران. که بحضرکم رسند و علم دیرادیر شنوند و قرآن ندانند، کافران ایشان کافرتراند از کفار حضر که از خبر خیر حق آگاه می‌باشند و منافقان بوادی منافق‌تراند از منافقان حضر که گاه‌گاه پند میشنوند وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا ای اقرب و اولی بان لا یعلموا حدود ما انزل اللَّه علی رسوله من الفرائض و العبادات و الوعد و الوعید. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.
هوش مصنوعی: بدوی‌ها از نظر کفر و نفاق شدیدترند. این به این معنی است که کافران طایفه‌های بدوی مانند بنی اسد و غطفان، از سایر کافران کافرترند و یهودیان منافق نیز نفاق بیشتری دارند. علت این امر این است که آن‌ها به مجالس علمای دین و سخنرانان مراجعه نمی‌کنند و کمتر در صحبت‌های علمی و دینی حضور دارند، که باعث می‌شود دل‌هایشان سخت‌تر و جهلشان بیشتر شود. در نتیجه، آن‌ها کمتر از حدود و احکام الهی که بر پیامبر نازل شده، آگاهی خواهند داشت. بنابراین بدوی‌ها به خاطر عدم حضور در جلسات علم و آگاهی، به مشکلات بیشتری مواجه هستند و بیشتر از دیگران از آگاهی نسبت به دین و احکام آن محروم‌اند. خداوند دانا و حکیم است.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً این آیت در شأن منافقان عرب است نفقه که میکردند و زکاة که میدادند در دادن آن امید ثواب نمیداشتند و در امساک آن از عقاب نمی‌ترسیدند و آن اعتقاد بر خود واجب نمیدیدند پس آن را چون غرمی و تاوانی میدانستند و دادن بر ایشان ناکام بود و دشوار میداشتند.
هوش مصنوعی: این آیه به برخی از اعراب اشاره دارد که هزینه‌های خود را تنها به عنوان یک بار مالی می‌دانند. آنها زمانی که نفقه یا زکات می‌دهند، هیچ امیدی به پاداش الهی ندارند و از مجازات نیز نمی‌ترسند. برای آن‌ها، پرداخت نفقه یک وظیفه ضروری به حساب نمی‌آید و آن را نه تنها لازم نمی‌دانند بلکه پرداخت آن را چیزی شبیه به ضرر و زیان تلقی می‌کنند. بنابراین، دادن مال برای آن‌ها دشوار و غیرمطلوب است.
یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ یقال فلان یتربص بی الدوائر، ای یتمنی موتی، یقول ینتظران ینقلب الامر علیکم بموت الرسول و ظهور المشرکین علی المؤمنین، و الدوائر ما تدور به الایام من الوانها ان شر فشر و ان خیر فخیر فالخیر لقوم شرّ. مصائب قوم عند قوم.
هوش مصنوعی: این متن به این معنی است که برخی افراد منتظرند تا اوضاع به نفع خود تغییر کند. آنها امیدوارند که با مرگ یک شخصیت مهم یا ظهور مخالفان، شرایط برایشان بهتر شود. همچنین، اشاره می‌شود که حوادث و تجربیات مختلف زندگی به طور دائمی در حال چرخش هستند و هر چه به سر یک قوم می‌آید، ممکن است برای قوم دیگری به شکل متفاوتی ظهور کند. در واقع، بدبختی‌ها و مصیبت‌های یک گروه می‌تواند به نفع گروه دیگر باشد.
فوائد. فتی یشتری حسن الثناء بماله و یعلم انّ الدائرات تدور.
فتی یشتری حسن الثناء بماله و یعلم ان الدائرات تدور.
هوش مصنوعی: مزایا. جوانی که به خاطر مالش مورد ستایش قرار می‌گیرد و می‌داند که روزگار همیشه در حال تغییر است. جوانی که به خاطر مالش مورد ستایش قرار می‌گیرد و می‌داند که روزگار همیشه در حال تغییر است.
آن گه جواب داد گفت: عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ ای علیهم تدور الحاجة و قیل: هی‌ مصدر کالعاطفة و العافیة و العاقبة. و قیل: هی صفة ای خلة تدور و تحیط بالانسان حتی لا یکون له منها محیص. مکی و ابو عمرو دائرة السوء بضمّ سین خوانند، باقی بفتح سین فبالضم البلاء و المکروه و بالفتح المصدر یقال سؤته سوأ و مساءة، قومی گفتند از مفسران که این آیت: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً، و آیت پیش: الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً این هر دو منسوخ‌اند و ناسخ آیت سوم است: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ. و قومی گفتند همه محکم‌اند بجای خویش و در آن نسخ نه.
هوش مصنوعی: سپس پاسخ داد که: بر آن‌ها دایره‌ای از بدی می‌چرخد. برخی گفته‌اند که این به معنای نیازی است که به دور آن‌ها می‌چرخد و برخی دیگر آن را به عنوان وصفی دانسته‌اند که احاطه‌کننده انسان است، به‌گونه‌ای که هیچ فراری از آن ندارد. مکی و ابو عمرو "دایره سوء" را با ضم سین خوانده‌اند، در حالی که دیگران با فتح سین آن را خوانده‌اند. در این مورد، ضم سین به معنای بلا و بدی و فتح سین به معنای منبع است. برخی از مفسرین بر این باورند که دو آیه: «از اعراب کسانی هستند که آنچه را خرج می‌کنند زیان می‌دانند» و «اعراب کافر و منافق‌ترند»، هر دو منسوخ شده و آیه سوم «از اعراب کسانی هستند که به خدا و روز آخرت ایمان دارند» ناسخ آن‌هاست. اما گروهی دیگر بر این عقیده‌اند که همه آیات به‌طور مستقل و در جایگاه خود محکم و معتبر هستند و در آن‌ها نسخی وجود ندارد.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ. البعث و الحساب و الثواب و العقاب.
هوش مصنوعی: برخی از بدویان به خدا و روز آخرت ایمان دارند. آنها به قیامت، حسابرسی، پاداش و مجازات اعتقاد دارند.
این اعراب حضراند که ینتابون حضرة الفقهاء و مجالسة العلماء و هم اسلم و غفار و جهینه. وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ ای فی الجهاد مع الرسول (ص) و ما یتصدق به.
هوش مصنوعی: این عرب‌ها هستند که به محضر فقیهان می‌روند و با دانشمندان نشست و برخاست می‌کنند و آنها از طایفه‌های اسلام و غفار و جهینه هستند. همچنین، آنها از آنچه در راه جهاد با پیامبر (ص) هزینه می‌کنند و صدقه می‌دهند، بهره‌برداری می‌کنند.
قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ ای لیقربه من رحمته و رضوانه. و قیل القربة طلب الثواب و الکرامة. و صلوات الرسول ای دعاءه و استغفاره. و صلوات نصب بالعطف علی ما یُنْفِقُ ای یتخذ ما ینفق و صلوات الرسول قربة و قیل نصب بالعطف علی قُرُباتٍ ای یتخذ بذلک قربات اللَّه و صلوات الرسول ای یطلب الغفر ان من اللَّه و الاستغفار من الرسول این صلوات آنست که آنجا گفت: إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ فرموده بودند رسول را که ایشان را دعا کن چون از ایشان زکاة ستانی. در خبر است که عبد اللَّه بن ابی او فی الاسلمی و هو من اهل بیعة الرضوان و آخر من مات من الصحابة بالکوفة قال: اتیت رسول اللَّه ص بصدقة ابلی فاخذها منّی فقال: اللهم صلّ علی آل ابی اوفی و انما دعا لآله لانّ العرب تقول آل فلان تعدّ الفلان فیهم.
هوش مصنوعی: نزدیک شدن به خداوند و دعاهای پیامبر باعث می‌شود که فرد به رحمت و رضایت او نزدیک شود. در اینجا، قربت به معنای طلب پاداش و کرامت است و دعای پیامبر به معنای دعا و طلب آمرزش از خداوند است. این دعاها به اعتبار هزینه‌ای که صرف می‌شود نیز ارزشمند هستند. همچنین، این دعاها به عنوان وسیله‌ای برای نزدیک شدن به خداوند و طلب آمرزش از او مطرح می‌شوند. در این راستا، روایتی از عبدالله بن ابی اوفی وجود دارد که می‌گوید وقتی صدقه‌ای به پیامبر داد، او دعا کرد و فرمود: خداوند بر اهل ابی اوفی رحمت کند، و این دعا برای خانواده او بود زیرا در زبان عربی نسبت به خانواده کسی صحبت می‌شود.
و فی الخبر: انّ رسول اللَّه ص علّم کعب بن عجرة الصلاة علی رسول اللَّه فی آخر الصلاة فقال: قل اللهم صلی علی محمد کما صلیت علی آل ابراهیم و انما عنی الصلاة علی ابراهیم و اهل الایمان من ذریته‌
هوش مصنوعی: در روایت آمده است که پیامبر اسلام (ص) به کعب بن عجرة آموزش داد که در پایان نماز، این دعا را بگوید: «خدایا، بر محمد درود فرست، همان‌طور که بر آل ابراهیم درود فرستادی» و منظور از آل ابراهیم و اهل ایمان از نسل او هستند.
و قال اللَّه عز و جل: أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ و فرعون فی الآل و علی هذا المعنی، سلام علی آل یاسین.
هوش مصنوعی: خداوند عز و جل فرمود: اهل فرعون را به سخت‌ترین عذاب وارد کنید و فرعون نیز در میان آن‌ها است. بنابراین، در این معنا، درود بر اهل یاسین.
أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ ای فضیلة لهم و نجاة و المعنی هذا تصدیق لمخیلتهم.
هوش مصنوعی: باید توجه داشت که این موضوع برای آن‌ها یک نوع نیکی و به معنی نجات است و این معنا نشان‌دهنده تأیید باورهای آن‌هاست.
سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
هوش مصنوعی: خداوند آن‌ها را در رحمت خود وارد خواهد کرد، زیرا خداوند بخشنده و مهربان است.