گنجور

۹ - النوبة الاولى

قوله تعالی: الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ ایشان که می‌طعن کنند، عیب جویند در فراخ بخشیدگان بخوش منشی، مِنَ الْمُؤْمِنِینَ از گرویدگان، فِی الصَّدَقاتِ در زکاتها و صدقتها، وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ و ایشان را که نمی‌یاوند و نمیدارند مگر اندک خویش، فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ از ایشان می‌افسوس دارند، سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ جزای ایشان داد بآن افسوس که میدارند، وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. (۷۹) و ایشانراست عذابی دردنمای.

اسْتَغْفِرْ لَهُمْ آمرزش خواه ایشان را، أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ یا مخواه آمرزش ایشان را، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً اگر آمرزش خواهی ایشان را هفتاد بار، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ نیامرزد خدای ایشان را، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ این بآنست که ایشان کافر شدند بخدای و رسول او، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ. (۸۰) و خدای راه نمای و پیش برنده نیست قومی را که بنزدیک او از فاسقان‌اند.

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ شاد گشتند با پس کردگان، بِمَقْعَدِهِمْ به نشست خویش، خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ بر خلاف رسول خدای، وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ و دشوار داشتند که باز کوشند بمال خویش و تن خویش، فِی سَبِیلِ اللَّهِ از بهر خدای و در راه خدای، وَ قالُوا و یکدیگر را گفتند، لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ بیرون مشید، بجنگ درین گرما، قُلْ نارُ جَهَنَّمَ گوی آتش دوزخ، أَشَدُّ حَرًّا توش آن سختتر است، لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ. (۸۱) اگر ایشان دریا بندید و دانندید.

فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا تا اندکی خندند از شادی خویش، وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً و فراوان گریند، جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (۸۲) بپاداش آنچه میکردند.

فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ اگر باز برد ترا خدای، إِلی‌ طائِفَةٍ مِنْهُمْ با ایشان که زنده مانده‌اند از ایشان و مصرّ، فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ و از تو دستوری خواهند بیرون آمدن را، فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً گوی با من هرگز میائید، وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا و با من هرگز جنگ مکنید با جهودان، إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ شما از خود بپسندیدید باز نشستن از جنگ پیشین، فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ. (۸۳) باز نشینید، با باز نشستگان دیگر.

وَ لا تُصَلِّ عَلی‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ و نماز مکن بر هیچکس از ایشان، ماتَ أَبَداً که بمیرد، هرگز، وَ لا تَقُمْ عَلی‌ قَبْرِهِ و باز مایست بر گور هیچکس از ایشان، إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ که ایشان کافر شدند بخدای و رسول وی، وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ. (۸۴) و بمردند از طاعت بیرون.

وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ و خوش ما یاد ترا مالهای ایشان و فرزندان ایشان، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا خدای میخواهد که عذاب کند ایشان را بشغل آن درین جهان، وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ. (۸۵) و جانهای ایشان بر آید و ایشان کافر.

وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و چون (ج) فرو فرستاده آید از آسمان سورتی از فرقان، أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ که بگروید بخدای، وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ و باز کوشید با رسول او، اسْتَأْذَنَکَ دستوری خواهد از تو باز نشستن را، أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ اهل توان از ایشان، وَ قالُوا و ترا گویند، ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدِینَ. (۸۶) گذار تا نشینیم با نشستگان.

رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ پسند دادند که با زنان در خانها بنشینند چون زنان، وَ طُبِعَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ و مهر نفاق بر دلهای ایشان نهاده شد، فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ. (۸۷) تا ایمان راست در نیابند.

لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ لکن رسول و گرویدگان که با وی‌اند.

جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ او و ایشان باری باز کوشیدند بمال خویش و تن خویش با دشمن خدای، وَ أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ همه نیکیها ایشانراست، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (۸۸) و ایشانند پیروز آمدگان جاوید.

أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ ساخته است خدای ایشان را بهشتهایی، تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ در زیر آن درختان جویهای روان، خالِدِینَ فِیها جاویدان ایشان در آن، ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۸۹) آنست پیروزی بزرگوار.

۸ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ پاکست و بزرگوار و مهربان، خداوند جهان و جهانیان، دارنده همگنان، و نوازنده دوستان، یار درویشان و پناه ضعیفان و یادگار بی‌دلان، بنگر که مؤمنان را چون نواخت و ایشان را چه تشریف داد از کرم و لطف خود چه نمود، ایشان را همه فراهم داشت و دوستان و برادران یکدیگر کرد و آن گه همه را بخود نزدیک کرد از آنکه این دنیا منزلی است از منازل راه بندگان درین منزل مسافراند روی نهاده به درگاه او و مقصد ایشان نه، مگر کعبه ذو الجلال. او میان ایشان برادری و دوستی افکند و الفت و اتحاد نهاد تا این منزل بدوستی یکدیگر برادر وار باز برند و بسعادت آخرت رسند. یکی فرا پیش سعد معاذ شد گفت: من ترا از بهر خدا دوست دارم. گفت: بشارت باد ترا که من از رسول خدا شنیدم که: فردا در قیامت کرسیهای نور بنهند نزدیک عرش عظیم، گروهی را که رویهاشان بروشنایی چون ماه دو هفته بود همه خلق در هراس باشند و ایشان ایمن همه در بیم باشند و ایشان ساکن. گفتند: یا رسول اللَّه آن قوم که‌اند؟ گفت: المتحابون فی اللَّه.۹ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مفسّران گفتند: چون رسول خدا خواست که بغزاء تبوک بیرون شود یاران را تحریض کرد بر صدقات، تا عدّت غزا و لشکر اسلام بسازد و ساز راه کند، صحابه رفتند و هر کس بر اندازه طاقت خویش صدقه می‌آورد. عبد الرحمن عوف چهار هزار درم آورد گفت: یا رسول اللَّه، هشت هزار درم داشتم، یک نیمه آوردم و یک نیمه عیال و فرزندان را بگذاشتم. رسول خدا گفت: بارک اللَّه لک فیما انفقت و فیما امسکت.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.