۷ - النوبة الاولى
قوله تعالی: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ زکاتها که شرع واجب کرد درویشانراست که هیچ چیز ندارند، وَ الْمَساکِینِ و ایشان را که کم از کفایت دارند، وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها و ایشان که صدقه میستانند از متصدّقان، وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ و ایشان که میتألّف کنند ایشان را بر اسلام تا دل فرا اسلام دهند، وَ فِی الرِّقابِ و در بردگان، وَ الْغارِمِینَ و اوام داران، وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ و در در سبیل خدا، وَ ابْنِ السَّبِیلِ و راه گذریان که روی بخانه دارند، فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ این باز برنده اللَّه است و بخشیده و نامزد کرده او، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (۶۰)
و خدای دانائیست راستدان.
وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ و هم از ایشان است، ایشان که رسول را میرنجانند بسخن، وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ و میگویند وی همه گوش است، قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ گوی اگر گوش است شما را به است، یُؤْمِنُ بِاللَّهِ آنچه از خدای بوی آید بآن میگرود، وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ و مؤمنان را براست میدارد و راست گوی میداند، وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ و رحمتی است گروندگان شما را، وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ و ایشان که رسول خدای را میرنجانند، لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. (۶۱)ایشان راست عذابی دردنمای.
یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ سوگندان میخورند شما را بخدای، لِیُرْضُوکُمْ تا شما را خشنود کنند بسخن، وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ و خدای و رسول وی سزاتر است که خشنود کنند وی را، إِنْ کانُوا مُؤْمِنِینَ. (۶۲) اگر گرویدگاناند.
أَ لَمْ یَعْلَمُوا نمیدانند؟!، أَنَّهُ مَنْ یُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ که هر که گرانی کرد از خدا و رسول وی، فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ او راست آتش دوزخ، خالِداً فِیها جاویدان در آن، ذلِکَ الْخِزْیُ الْعَظِیمُ. (۶۳) آنت رسوایی بزرگ.
یَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ میپرهیزند منافقان، أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ که فرو آید ور ایشان از آسمان سورتی، تُنَبِّئُهُمْ بِما فِی قُلُوبِهِمْ که ایشان را خبر کند از آنچه در دلهای ایشان، قُلِ اسْتَهْزِؤُا گوی هم این افسوس میدارید، إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ. (۶۴) که خدای بیرون خواهد آورد از دلهای ایشان آنچه میپرهیزند از آن.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ و اگر پرسی از ایشان، لَیَقُولُنَّ گویند، إِنَّما کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ ما در سخنی بودیم که بزبان میگفتیم و بازی میکردیم، قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ گوی بخدا و بسخنان و دین وی و رسول او، کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ. (۶۵) میافسوس دارید؟
لا تَعْتَذِرُوا خویشتن را عذر مگویید و خویشتن را باز مپوشید، قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ که پس ایمان خویش کافر شدید، إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْکُمْ اگر فرا گذارند لختی از اینان که درین سخن بودند، نُعَذِّبْ طائِفَةً فرو نگذارند و عذاب کنند لختی را از ایشان، بِأَنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمِینَ. (۶۶) از بهر آنکه خداوندان جرم بودند.
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ مردان و زنان منافقان، بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ همه از یکدیگراند، یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ یکدیگر را بنا پسندیده میفرمایند، وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ و یکدیگر را از پسندیده باز میدارند، وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ و دستهای خود از نفقه فرو میبندند، نَسُوا اللَّهَ طاعت خدای بگذاشتند فَنَسِیَهُمْ تا خدای نواخت ایشان بگذاشت، إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ. (۶۷) که منافقان از ایمان راست بیروناند.
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وعده داد اللَّه منافقان را مردان و زنان، وَ الْکُفَّارَ و کافران را، نارَ جَهَنَّمَ آتش دوزخ، خالِدِینَ فِیها جاویدند اندر آن، هِیَ حَسْبُهُمْ آن بسنده است ایشان را، وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ و لعنت خدای بر ایشان وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِیمٌ. (۶۸) و ایشان را عذابی پاینده.
کَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ سرانجام اینان راست چون سرانجام ایشان که پیش از شما بودند، کانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً از شما سخت نیروتر بودند، وَ أَکْثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً و بیشتر بودند بمال و فرزندان، فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ بکوشیدند بهره خود را از این جهان، فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِکُمْ و شما میکوشید بهره خود را ازین جهان، کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِخَلاقِهِمْ چنان که ایشان کوشیدند که پیش از شما بودند، وَ خُضْتُمْ کَالَّذِی خاضُوا در گرفتید همان سخنان نابکار که ایشان در گرفتند و بر آن رفتند، أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ ایشان آنند که کارهای ایشان تباه گشت، فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ درین جهان و در آن جهان، وَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ. (۶۹) و ایشان بمانند زیانکاران.
أَ لَمْ یَأْتِهِمْ نیامد بایشان، نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ خبر ایشان که پیش از ایشان بودند، قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْراهِیمَ وَ أَصْحابِ مَدْیَنَ وَ الْمُؤْتَفِکاتِ قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و گروههای مدین و اهل شارستانهای لوط، أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ بایشان آمد رسولان خدای به پیغامهای روشن و نشانهای درست، فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ و خدای ور ایشان هرگز بیدادگر نبود، وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ. (۷۰) و لکن ایشان بر خود بیداد کردند.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1- قوله تعالی: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ زکاتها که شرع واجب کرد درویشانراست که هیچ چیز ندارند، وَ الْمَساکِینِ و ایشان را که کم از کفایت دارند، وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها و ایشان که صدقه میستانند از متصدّقان، وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ و ایشان که میتألّف کنند ایشان را بر اسلام تا دل فرا اسلام دهند، وَ فِی الرِّقابِ و در بردگان، وَ الْغارِمِینَ و اوام داران، وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ و در در سبیل خدا، وَ ابْنِ السَّبِیلِ و راه گذریان که روی بخانه دارند، فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ این باز برنده اللَّه است و بخشیده و نامزد کرده او، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.
***
[عین القضات همدانی] (1)
آن چیست که قسمتی از مال بمؤلّفه دهند.
وَاَلْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ – التوبه/60
[شمس تبریزی] (2)
از عالم معنی الفی بیرون تاخت که هـر که آن الف را فهم کرد
همه را فهم کرد، هرکه این الف را فهم نکرد هیچ فهم نکرد.
[یزدانپناه عسکری]*
إِلْف: پیوند و همسویی
تزکیه ادراک انفسی در امور دنیوی شناخته
زکات سرآغاز الفت قلب در عالم معنی است.
____
1- نامههای عین القضات همدانی ج1 به اهتمام دکترعلینقی منزوی – دکتر عفیف عسیران .تهران: انتشارات اساطیر 1377 – ص 50
2- مقالات شمس تبریزی ، شمسالدین محمد تبریزی ، تصحیح و تعلیق محمدعلی موحد- تهران انتشارات خوارزمی 1369