۶ - النوبة الاولى
قوله تعالی: إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ اگر بتو رسد نیکویی، تَسُؤْهُمْ ایشان را اندوهگن کند، وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصِیبَةٌ و اگر بتو رسد افتادی یا زیانی یا هزیمتی، یَقُولُوا گویند، قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ از آن بود که دست بآن زدیم پیش ازین و باز نشستیم، وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ. (۵۰) و برگردند شادان و نازان.
قُلْ گوی، لَنْ یُصِیبَنا نرسد بما، إِلَّا ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا مگر آنچه خدای نوشت ما را از رسیدنی، هُوَ مَوْلانا اوست یار ما و خداوند ما، وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (۵۱) و ایدون بادا که پشتی دادن مؤمنان بخدای بادا.
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا گوی چشم بر چیزی میدارید که رسد بما، إِلَّا إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ جز یکی از دو نیکی، وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ و ما چشم میداریم بشما، أَنْ یُصِیبَکُمُ اللَّهُ که برساند خدای بشما، بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَیْدِینا یکی از دو بدی عذابی از نزد خدای یا عذابی بدست ما، فَتَرَبَّصُوا پس چشم میدارید، إِنَّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ. (۵۲) که ما با شما چشم دارندگانیم.
قُلْ أَنْفِقُوا بگوی پیغامبر من نفقه میکنید، طَوْعاً أَوْ کَرْهاً خوش منش یا ناکام، لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ نخواهند پذیرفت از شما، إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِینَ. (۵۳)
که شما گروهیاید از فرمان برداری بیرون.
وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ باز نداشت کردار ایشان را و نفقات ایشان را از پذیرفتاری، إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ مگر آنچه ایشان کافر شدند در نهان بخدا و رسول، وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ کُسالی و بجماعت نیایند مگر بکسلانی، وَ لا یُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ کارِهُونَ. (۵۴) و زکاة ندهند مگر بدشواری.
فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ خوش مبایاد ترا و نیکو، مالهای ایشان، وَ لا أَوْلادُهُمْ و نه فرزندان ایشان، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها میخواهد خدای که ایشان را بعذاب میدارد، فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا درین جهان، وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ و جان ایشان بر آید، وَ هُمْ کافِرُونَ. (۵۵) و ایشان بر کافری.
وَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ سوگند میخورند بخدای، إِنَّهُمْ لَمِنْکُمْ که ایشان از شمااند و از اهل دین شمااند، وَ ما هُمْ مِنْکُمْ و ایشان از اهل دین شما نیستند، وَ لکِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ. (۵۶) لکن ایشان قومیاند که از دو سوی میترسند.
لَوْ یَجِدُونَ مَلْجَأً اگر ایشان پناه گاهی مییابند، أَوْ مَغاراتٍ یا متواری گاهی، أَوْ مُدَّخَلًا یا نهان جایی، لَوَلَّوْا إِلَیْهِ روی بآن دادندید، وَ هُمْ یَجْمَحُونَ. (۵۷) و ایشان شتابان و دوان.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ و از ایشان کس است که ترا به بیدادگری باز خواند، فِی الصَّدَقاتِ در صدقات که دهی، فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا اگر ایشان را دهند از آن خشنود باشند و خرسند، وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها و اگر ایشان را ندهند از آن.
إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ. (۵۸) بخشم میباشند و ناخرسند.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا و اگر ایشان خشنود بودندی و خرسند، ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ بآنچه خدای ایشان را داد و رسول او، وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ و گفتندی بسنده است ما را خدای و آنچه وی بخشد و گزیند و سازد، سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ خدای ما را از فضل خویش خود دهد، وَ رَسُولُهُ و رسول وی رساند، إِنَّا إِلَی اللَّهِ راغِبُونَ. (۵۹) ما بنیاز و حاجت خواست خود با خدای خود میگردیم.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.