گنجور

۳ - النوبة الثالثة

قوله تعالی و تقدس: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ... الآیة، استجابت بر لسان اهل اشارت بر دو وجه است: یکی استجابت توحید، دیگر استجابت تحقیق. توحید یکتا گفتن مؤمنان است و تحقیق یکتا بودن عارفان، توحید صفت روندگان است و تحقیق حال ربودگان. آن صفت خلیل است و این صفت حبیب، خلیل رونده بود بر درگاه عزت بر مقام خدمت ایستاده که: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً. جیب ربوده، در صدر دولت بحرمت نشسته، که خطاب آمد از حضرت لم یزل که: «السلام علیک ایّها النّبی و رحمة اللَّه و برکاته» روش سالکان در استجابت ظواهر است بر متابعت رسول و کشش ربودگان در استجابت سرائر است بر مشاهده علّام الغیوب، اینست که عالم طریقت گفت: استجیبوا للَّه بسرائرکم، و للرسول بظواهرکم اذا دعاکم لما یحییکم، حیاة النفوس بمتابعة الرّسول و حیاة القلوب بمشاهدةالغیوب.

فدیت رجالا فی الغیوب نزول
و اسرارهم فیما هناک تجول‌

هیچ کس را از اهل آفرینش بحقیقت حیاة مسلم نیست، بی‌اجابت توحید و بی توقیع تحقیق، تا از حضرت نبوت این نداء عزت می‌آید که: امرت ان اقاتل النّاس حتی یقولوا لا اله الّا اللَّه.

إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ، اهل زندگی و زندگان بحقیقت ایشان‌اند که از تراجع پاک‌اند و از تهمت دور، و بدوستی مشهور، از سلطان نفس رسته و دلهاشان با مولی پیوسته، و سرهاشان باطلاع حق آراسته، به نسیم انس زنده و یادگار ازلی یافته و بدوست رسیده.

پیر طریقت گفت: الهی نه جز از شناخت تو شادیست، نه جز از یافت تو زندگانی، زنده بی‌تو چون مرده زندانی است، زندگانی بی‌تو مرگیست، و زنده تو زنده جاودانی است.

یا حیاة الرّوح مالی لیس لی علم بحالی
تلک روحی منک ملی‌ء و سوادی منک خالی‌
بی‌جان گردم که تو زمن پرگردی
ای جان جهان تو کفر و ایمان منی‌

وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، سالکان راه حقیقت دو فرقه‌اند: عالمان‌اند و عارفان. فالعالمون وجدوا قلوبهم لقوله تعالی: إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری‌ لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ و العارفون فقدوا قلوبهم لقوله تعالی: وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ. رمزی غریب است و اشارتی عجیب، دل راه است و دوست وطن، چون بوطن رسید او را چه باید راه رفتن، در بدایت از دل ناچار است و در نهایت دل حجاب است، تا با دل است مرید است و بی‌دل مراد است. از اول دل باید که بی‌دل راه شریعت بریدن نتوان، اینجا گفت: لَذِکْری‌ لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ و در نهایت با دل بماندن دوگانگی است و دوگانگی از حق دوری است. ازینجا گفت: یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، و گفته‌اند: صاحب دل چهار کس‌اند، زاهد است دل او بشوق خسته، خائف است دل او با شک شسته، مرید است دل او بخدمت کمر بسته، محب است دل وی بحضرت پیوسته. به داود پیامبر وحی آمد که: یا داود طهر لی بیتا اسکنه، یا داود خانه که میدان مواصلت ما را شاید پاک کن و از غیر ما با ما پرداز. داود گفت: خداوندا! و آن کدام خانه است که جلال و عظمت ترا شاید، گفت: دل بنده مؤمن، یا داود: انا عند القلوب المحمومة.

هر کجا خرمن سوخته را بینی در راه جست و جوی ما که با سوز عشق ما را میجوید آنجاش نشان ده، که خرگاه قدس ما جز بفناء دل سوختگان نزنند دل بنده مؤمن خزینه بازار ما است، منزلگاه اطلاع ماست، محراب وصال ماست، خیمه اشتیاق ماست، مستقر کلام ماست، گنج خانه اسرار ماست، معدن دیدار ماست، هر چیزی که بسوزند بی‌قیمت گردد و دل که بسوزد قیمت گیرد.

مصطفی ص گفت: القلوب اوانی اللَّه فی الارض فاحبّ الاوانی الی اللَّه اصفاها و ارقّها و اصلبها، گفت: دلهای عاشقان امت، جامهای شراب مهر ربوبیت است، هر دل که از مکوّنات صافی‌تر و بر مؤمنان رحیم‌تر، آن دل بحضرت عزت عزیزتر، زینهار تا عزیز داری و روی وی از کدورات هوا و شهوت نگاه‌داری، که آن لطیفه است ربّانی و نظر گاه سبحانی. مصطفی ص گفت: ان اللَّه لا ینظر الی صورکم و لا الی اعمالکم و لکن ینظر الی قلوبکم،.

گفتا: رویها را میارائید که آراستن روی را بحضرت عزت افتخار نیست، مویها را پرتاب مکنید که موی پرتاب و گره گیر را بران درگاه اعتبار نیست، بصورتها بس منازید که صورت را قدر و مقدار نیست، کاری که هست جز با دل‌های پر درد نیست.

پیر طریقت گفت: این کار را مردی بباید با دلی پردرد، ای دریغا که نه در جهان درد ماند و نه در دلها درد.

قال بعض المحققین فی قوله تعالی: یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، اشار جل جلاله الی قلوب احبائه بانّه یاخذها منهم و یحمیها لهم و یقلّبها بصفاته، کما قال النبی ص: قلب ابن آدم بین اصبعین من اصابع الرحمن، یقلبها کیف یشاء فیختمها بخاتم المعرفة، و یطبعها بطباع الشوق، وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً از روی اشارت میگوید: پیشروان و سران قوم را که از آن فتنه بپرهیزید که بعد از آنکه شما بعقوبت رسید پس روان و پروردگان شما بی‌گناه بعقوبت رسند و این چنان باشد که پیروان در راه طریقت چون راست روند و در اوراد و اوقات خویش بکوشند و ضایع نکنند و در تعظیم شریعت فترت نیارند و شفقت از مریدان باز نگیرند، آن مریدان و پس‌روان ایشان در سایه ایشان و برکت همت ایشان زندگانی کنند، و از فتنه دل برآسوده باشند، باز چون مهتران و پیران بدنیا گرایند و در حظوظ نفس بکوشند و در اوراد فترت آرند، آن برکات از ایشان منقطع گردد، و آن فراغ بشغل بدل شود، آن فتنه بایشان تعدی کند، و از سر وقت و ورد خود بیفتند. همچنین تا نفس بنده در طاعت است دل در صفاوت است، و سر در مشاهده، چون نفس در زلت افتد فتنه وی تعدی کند، دل از صفاوت بغفلت افتد، چون دل همت معصیت کند فتنه وی بسر تعدّی کند سر از مشاهده در حجب افتد، و نعوذ باللّه من الغفلة و القسوة.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ خیانة اللَّه فی الاسرار من حبّ الدنیا و حبّ الرّیاسة و الاظهار خلاف الاضمار، و خیانة الرّسول فی آداب الشریعة و ترک السنن و التهاون بها، و خیانة الامانة فی المعاملات و الاخلاق، و معاشرة المؤمنین و ترک النصیحة لهم.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً مؤمنانرا میگوید که اگر براه تقوی میروید و بهمه حال تقوی پناه خویش گیرید، شما را فرقانی دهد از علم و الهام که بوی حق و باطل از هم جدا کنید، و راست‌راهی و گمراهی از هم بشناسید، شما که عالمان‌اید بعلم تمام، و شما که عارفان‌اید بالهام درست، فرقان‌ عالم ادلّه شرع است و برهان روشن ببذل مجهود و کسب بندگی، و فرقان عارف نوری است غیبی، و آئینه روشن بموهبت الهی، و الهام ربّانی، رمزی دیگر گفته‌اند درین آیت و لطیفه نیکو، میگوید: این شما که اصل درخت ایمان کشتید اگر آن را بتقوی پرورش دهید، سه ثمره بیرون دهد، یکی فرقان چنان که گفت: یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً، دیگر تکفیر وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ،، سوم مغفرت وَ یَغْفِرْ لَکُمْ. فرقان تعریف است، و تکفیر تخفیف است، و مغفرت تشریف، تعریف بسزا و تخفیف نیکو و تشریف تمام.

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا... الآیه مکر تلبیس ساختند، و اللَّه مکر هلاک بر ایشان گماشت. شبلی گفت: المکر فی النّعم الباطنة و الاستدراج فی النعم الظاهره.

مکر در راه اهل خصوص آید چون بطاعت خود باز نگرند و آن را بزرگ دانند و استدراج عامه خلق را گیرد، آن گه که نعمة دنیا با ایشان روی نهد و تکیه بر آن کنند، ای عالمان و ای عابدان! زینهار که بعلم و عبادت خویش غره نشوید، که ابلیس را علم و عبادت بود و دید آنچه دید، أَبی‌ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ، ای دنیاداران، ای خواجگان، بدنیا غره مشوید و تکیه بر آن مکنید که قارون ازین دنیا بسی جمع کرد و رسید بآنچه رسید، فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ، مصطفی ص بعلی گفت: «اذا رایت الناس یشتغلون بالفضائل، فاشتغل انت بالفرائض، و اذا رأیت الناس یشتغلون بعمارة الدّنیا فاشتغل انت بعمارة العقبی، و اذا رأیت الناس یشتغلون برضاء الخلق فاشتغل انت برضاء الحق، و اذا رأیت الناس یشتغلون الدنیا فاشتغل انت بعمارة القلب، و اذا رأیتهم یشتغل بعضهم بعیوب بعض، فاشتغل انت بعیوب نفسک‌

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی و تقدس: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ... الآیة، استجابت بر لسان اهل اشارت بر دو وجه است: یکی استجابت توحید، دیگر استجابت تحقیق. توحید یکتا گفتن مؤمنان است و تحقیق یکتا بودن عارفان، توحید صفت روندگان است و تحقیق حال ربودگان. آن صفت خلیل است و این صفت حبیب، خلیل رونده بود بر درگاه عزت بر مقام خدمت ایستاده که: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً. جیب ربوده، در صدر دولت بحرمت نشسته، که خطاب آمد از حضرت لم یزل که: «السلام علیک ایّها النّبی و رحمة اللَّه و برکاته» روش سالکان در استجابت ظواهر است بر متابعت رسول و کشش ربودگان در استجابت سرائر است بر مشاهده علّام الغیوب، اینست که عالم طریقت گفت: استجیبوا للَّه بسرائرکم، و للرسول بظواهرکم اذا دعاکم لما یحییکم، حیاة النفوس بمتابعة الرّسول و حیاة القلوب بمشاهدةالغیوب.
هوش مصنوعی: خداوند متعال در آیه‌ای از قرآن می‌فرماید که ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به دعوت خدا و پیامبر پاسخ دهید. در اینجا، استجابت به دو صورت معنی می‌شود: یکی دعوت به یکتاپرستی و دیگری تحقق و شناخت آن. یکتاپرستی بر زبان مؤمنان و تحقق بر عالمینی که در درک حقیقت هستند، بروز می‌کند. یکتاپرستی ویژگی کسانی است که در مسیر سلوک‌اند و تحقق ویژگی کسانی است که در مقام قرب الهی قرار دارند. خلیل یعنی دوست خدا، به درگاه عزت ایستاده و با خلوص نیت به سمت خداوند می‌نگرد. در عوض، دریافتی که در مقام شهود قرار دارد، به زبان تقدیم می‌شود. اهل سلوک راهشان در جوابگویی به دعوت خدا، پیروی از پیامبر است، در حالی که اهل شهود در پاسخگویی به تجربه‌های باطنی خود می‌پردازند. این است که عارفان می‌گویند باید با دل‌هایمان به خدا پاسخ دهیم و با ظاهرمان به پیامبر، زمانی که دعوت می‌کند. زندگی واقعی روح با پیروی از پیامبر و زندگی قلب با مشاهده غیب تأمین می‌شود.
فدیت رجالا فی الغیوب نزول
و اسرارهم فیما هناک تجول‌
هوش مصنوعی: من عاشق مردانی هستم که در خفا زندگی می‌کنند و رازهایشان در عالم دیگری جریان دارد.
هیچ کس را از اهل آفرینش بحقیقت حیاة مسلم نیست، بی‌اجابت توحید و بی توقیع تحقیق، تا از حضرت نبوت این نداء عزت می‌آید که: امرت ان اقاتل النّاس حتی یقولوا لا اله الّا اللَّه.
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند به طور واقعی از مقام آفرینش بهره‌مند شود، مگر اینکه به توحید پاسخ دهد و به تحقیق آن بپردازد، تا این‌که از مقام نبوت ندای عزت به گوشش برسد که: به من فرمان داده‌اند که با مردم جنگ کنم تا بگویند که هیچ معبودی جز خدا وجود ندارد.
إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ، اهل زندگی و زندگان بحقیقت ایشان‌اند که از تراجع پاک‌اند و از تهمت دور، و بدوستی مشهور، از سلطان نفس رسته و دلهاشان با مولی پیوسته، و سرهاشان باطلاع حق آراسته، به نسیم انس زنده و یادگار ازلی یافته و بدوست رسیده.
هوش مصنوعی: هرگاه شما را به چیزی دعوت کند که زندگی‌تان را بهبود بخشد، کسانی که واقعاً اهل زندگی و زنده‌گی هستند، کسانی‌اند که دچار پس‌رفت نیستند و از تهمت‌ها دورند. آن‌ها با دوستی معروف هستند، از سلطه نفس آزاد شده‌اند و دل‌هایشان به مولای خود پیوند خورده است. سرهاشان با نور حق آراسته است و در نسیم انس زندگی می‌کنند و به یادگار ازلی خود دست یافته‌اند.
پیر طریقت گفت: الهی نه جز از شناخت تو شادیست، نه جز از یافت تو زندگانی، زنده بی‌تو چون مرده زندانی است، زندگانی بی‌تو مرگیست، و زنده تو زنده جاودانی است.
هوش مصنوعی: پیر طریقت بیان می‌کند که تنها از شناخت خدا شادی به دست می‌آید و تنها با یافتن او، زندگی واقعی معنا پیدا می‌کند. بدون وجود او، حیات انسانی مانند زندگی یک زندانی مرده است. زندگی بدون خدا در حقیقت به معنای مرگ است و کسی که با او ارتباط دارد، در واقع زندگی جاودانه‌ای دارد.
یا حیاة الرّوح مالی لیس لی علم بحالی
تلک روحی منک ملی‌ء و سوادی منک خالی‌
هوش مصنوعی: ای حیات روح، آمدم که بگویم حال من چه‌طور است. روح من از تو پر است، اما وجود من خالی از توست.
بی‌جان گردم که تو زمن پرگردی
ای جان جهان تو کفر و ایمان منی‌
هوش مصنوعی: من از شدت عشق به تو بی‌جان می‌شوم، ای جانِ جهانی! تو هم کفر و هم ایمان من هستی.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، سالکان راه حقیقت دو فرقه‌اند: عالمان‌اند و عارفان. فالعالمون وجدوا قلوبهم لقوله تعالی: إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری‌ لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ و العارفون فقدوا قلوبهم لقوله تعالی: وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ. رمزی غریب است و اشارتی عجیب، دل راه است و دوست وطن، چون بوطن رسید او را چه باید راه رفتن، در بدایت از دل ناچار است و در نهایت دل حجاب است، تا با دل است مرید است و بی‌دل مراد است. از اول دل باید که بی‌دل راه شریعت بریدن نتوان، اینجا گفت: لَذِکْری‌ لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ و در نهایت با دل بماندن دوگانگی است و دوگانگی از حق دوری است. ازینجا گفت: یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، و گفته‌اند: صاحب دل چهار کس‌اند، زاهد است دل او بشوق خسته، خائف است دل او با شک شسته، مرید است دل او بخدمت کمر بسته، محب است دل وی بحضرت پیوسته. به داود پیامبر وحی آمد که: یا داود طهر لی بیتا اسکنه، یا داود خانه که میدان مواصلت ما را شاید پاک کن و از غیر ما با ما پرداز. داود گفت: خداوندا! و آن کدام خانه است که جلال و عظمت ترا شاید، گفت: دل بنده مؤمن، یا داود: انا عند القلوب المحمومة.
هوش مصنوعی: بدانید که خداوند میان انسان و قلبش حائل می‌شود. سالکان راه حقیقت به دو دسته تقسیم می‌شوند: عالمان و عارفان. عالمان قلبشان را یافته‌اند، چرا که خداوند فرموده است: «در این (آیات) یادآوری است برای کسی که قلبی دارد» و عارفان قلبشان را گم کرده‌اند، زیرا خداوند گفته است: «بدانید که خدا میان انسان و قلبش حائل می‌شود». این یک رمز عجیب و اشاره‌ای رازآلود است. دل، راه و دوست، خانه حقیقی است. وقتی به خانه برسید، نیازی به ادامه راه نیست. در آغاز، دل ضروری است و در انتها، دل می‌تواند به عنوان حجاب در نظر گرفته شود. تا وقتی با دل هستید، شما مرید هستید و بدون دل، مراد را می‌یابید. در ابتدای مسیر، باید دل داشته باشید تا بتوانید به شریعت پایبند باشید. در آنجا گفته شده است که «یادآوری برای کسی که قلبی دارد»، و در نهایت، باقی ماندن با دل، نوعی دوگانگی است و دوگانگی انسان را از حق دور می‌کند. از این رو، گفته شده است که خداوند میان انسان و قلبش حائل می‌شود. همچنین، گفته‌اند که صاحب دل چهار دسته‌اند: زاهدی که دلش به شوق خسته است، خائف که دلش با شک شسته است، مریدی که دلش به خدمت مشغول است و محبی که دلش به حضور پیوسته است. به داوود پیامبر وحی آمد که: «ای داوود، خانه‌ای برای سکونت با ما پاک کن.» داوود پرسید: «خداوندا! آن خانه چیست که شایسته جلال و عظمت تو باشد؟» خداوند پاسخ داد: «دل بنده مؤمن»، و به داوود گفت: «من با دل‌های داغ‌دیده هستم».
هر کجا خرمن سوخته را بینی در راه جست و جوی ما که با سوز عشق ما را میجوید آنجاش نشان ده، که خرگاه قدس ما جز بفناء دل سوختگان نزنند دل بنده مؤمن خزینه بازار ما است، منزلگاه اطلاع ماست، محراب وصال ماست، خیمه اشتیاق ماست، مستقر کلام ماست، گنج خانه اسرار ماست، معدن دیدار ماست، هر چیزی که بسوزند بی‌قیمت گردد و دل که بسوزد قیمت گیرد.
هوش مصنوعی: هر جا که آثار سوختگی و ویرانی را می‌بینی، به دنبال عشق ما بگرد که با شدت و عمق احساسات ما به دنبال توست. آنجا را نشان بده. زیرا در این مکان مقدس تنها دل‌ها و روح‌های سوخته می‌توانند سکنا داشته باشند. دل مؤمن گنجینه‌ای از بازار عشق ماست، جایی برای آگاهی ماست، محلی برای وصال و ارتباط ماست، خیمه‌ای برای اشتیاق ماست، جایی برای بیان کلام ماست، و خزانه‌ای از رازهای ماست. دیدارهای ما در این مکان‌ها صورت می‌گیرد، و هر چیزی که بسوزد و خاکستر شود، ارزش خود را از دست می‌دهد، اما دل سوخته ارزشمند می‌شود و اعتبار پیدا می‌کند.
مصطفی ص گفت: القلوب اوانی اللَّه فی الارض فاحبّ الاوانی الی اللَّه اصفاها و ارقّها و اصلبها، گفت: دلهای عاشقان امت، جامهای شراب مهر ربوبیت است، هر دل که از مکوّنات صافی‌تر و بر مؤمنان رحیم‌تر، آن دل بحضرت عزت عزیزتر، زینهار تا عزیز داری و روی وی از کدورات هوا و شهوت نگاه‌داری، که آن لطیفه است ربّانی و نظر گاه سبحانی. مصطفی ص گفت: ان اللَّه لا ینظر الی صورکم و لا الی اعمالکم و لکن ینظر الی قلوبکم،.
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمودند که دل‌ها مانند ظرف‌هایی هستند که خداوند در زمین قرار داده است. دل‌هایی که از همه پاک‌تر، لطیف‌تر و محکم‌تر باشند، بیشتر مورد محبت خداوند قرار می‌گیرند. ایشان اشاره کردند که دل‌های عاشقان امت، مانند جام‌های شراب عشق خداوند هستند. هر دلی که از خواسته‌های دنیوی خالص‌تر و نسبت به مؤمنان مهربان‌تر باشد، نزد خداوند باعزت‌تر است. بنابراین باید مراقب باشیم که دل‌ خود را از آلودگی‌های خواسته‌ها و شهوت‌ها دور نگه داریم، زیرا دل یک حقیقت الهی و محل مشاهده خداوند است. در نهایت، ایشان تأکید کردند که خداوند به ظاهر و اعمال افراد نگاه نمی‌کند، بلکه به دل‌های آن‌ها توجه دارد.
گفتا: رویها را میارائید که آراستن روی را بحضرت عزت افتخار نیست، مویها را پرتاب مکنید که موی پرتاب و گره گیر را بران درگاه اعتبار نیست، بصورتها بس منازید که صورت را قدر و مقدار نیست، کاری که هست جز با دل‌های پر درد نیست.
هوش مصنوعی: او گفت: چهره‌هایتان را زیبا می‌کنید، اما زیبایی چهره به وجود مقدس عزت افتخاری نمی‌آورد. موهایتان را به هم نزنید، زیرا موهای آشفته و گره‌خورده در درگاه اعتبار جایی ندارد. با ظاهرها زیادی نپردازید، زیرا به ظاهر ارزش و قیمتی داده نمی‌شود. آنچه اهمیت دارد، تنها با دل‌های پر از درد و رنج ممکن است.
پیر طریقت گفت: این کار را مردی بباید با دلی پردرد، ای دریغا که نه در جهان درد ماند و نه در دلها درد.
هوش مصنوعی: استاد طریقت گفت: این کار را مردی نیاز دارد که قلبش پر از درد باشد. ای کاش که در جهان درد باقی مانده بود و دل‌ها نیز هنوز احساس درد می‌کردند.
قال بعض المحققین فی قوله تعالی: یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، اشار جل جلاله الی قلوب احبائه بانّه یاخذها منهم و یحمیها لهم و یقلّبها بصفاته، کما قال النبی ص: قلب ابن آدم بین اصبعین من اصابع الرحمن، یقلبها کیف یشاء فیختمها بخاتم المعرفة، و یطبعها بطباع الشوق، وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً از روی اشارت میگوید: پیشروان و سران قوم را که از آن فتنه بپرهیزید که بعد از آنکه شما بعقوبت رسید پس روان و پروردگان شما بی‌گناه بعقوبت رسند و این چنان باشد که پیروان در راه طریقت چون راست روند و در اوراد و اوقات خویش بکوشند و ضایع نکنند و در تعظیم شریعت فترت نیارند و شفقت از مریدان باز نگیرند، آن مریدان و پس‌روان ایشان در سایه ایشان و برکت همت ایشان زندگانی کنند، و از فتنه دل برآسوده باشند، باز چون مهتران و پیران بدنیا گرایند و در حظوظ نفس بکوشند و در اوراد فترت آرند، آن برکات از ایشان منقطع گردد، و آن فراغ بشغل بدل شود، آن فتنه بایشان تعدی کند، و از سر وقت و ورد خود بیفتند. همچنین تا نفس بنده در طاعت است دل در صفاوت است، و سر در مشاهده، چون نفس در زلت افتد فتنه وی تعدی کند، دل از صفاوت بغفلت افتد، چون دل همت معصیت کند فتنه وی بسر تعدّی کند سر از مشاهده در حجب افتد، و نعوذ باللّه من الغفلة و القسوة.
هوش مصنوعی: برخی از محققان در تفسیر آیه‌ای از قرآن اشاره کرده‌اند که خداوند به قلوب دوستانش توجه دارد و آنها را از خود می‌گیرد، از آنان محافظت می‌کند و به ویژگی‌های خود می‌گرداند. همان‌طور که پیامبر (ص) فرموده است: "قلب انسان بین دو انگشت از انگشتان خداوند است و او هرگونه که بخواهد آن را می‌چرخاند و آن را با علامت معرفت می‌سازد و با صفات عشق مهر می‌زند." در این زمینه، توصیه شده است که رهبران و سران قوم باید از فتنهای خاصی پرهیز کنند، زیرا پس از اینکه خودشان دچار عذاب شوند، پیروان بی‌گناهشان نیز آسیب خواهند دید. این به این معناست که اگر پیروان در مسیر صحیح قرار بگیرند و به ذکر و زمان‌های خود اهمیت دهند، و در بزرگداشت شریعت سستی نکنند و نسبت به مریدان محبت داشته باشند، آن مریدان در سایه و برکت آن‌ها زندگی خواهند کرد و از فتنه‌ها در امان خواهند ماند. اما اگر بزرگان و سالخوردگان به دنیا گرایش پیدا کنند و به موضوعات دنیوی بپردازند و در ذکر سستی کنند، برکات از آن‌ها قطع خواهد شد و آرامش به مشغله بدل می‌شود و فتنه‌ها به آنان لطمه خواهد زد. همچنین، تا زمانی که نفس بنده در طاعت باشد، دل در صفا و نورانیت است و سر در مشاهده خداوند. اما اگر نفس در معصیت افتد، فتنه او به دل و سرایت می‌کند و سبب می‌شود که قلب از صفا باز بماند و انسان از مشاهده حق غافل گردد. از خداوند پناه می‌طلبیم از غفلت و سختی قلب.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ خیانة اللَّه فی الاسرار من حبّ الدنیا و حبّ الرّیاسة و الاظهار خلاف الاضمار، و خیانة الرّسول فی آداب الشریعة و ترک السنن و التهاون بها، و خیانة الامانة فی المعاملات و الاخلاق، و معاشرة المؤمنین و ترک النصیحة لهم.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خدا و رسول خیانت نکنید و امانت‌های خود را نیز ضایع نکنید. خیانت به خدا شامل فریب در کارها، عشق به دنیا، حب قدرت و اینکه در ظاهر چیزی نشان دهید که در باطن نیست، می‌شود. خیانت به رسول خدا به معنای نادیده گرفتن آداب شرع، ترک سنت‌های او و بی‌توجهی به آنهاست. همچنین خیانت به امانت در معاملات و رفتار با دیگران و عدم نصیحت به مؤمنان نیز شامل این مفهوم می‌گردد.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً مؤمنانرا میگوید که اگر براه تقوی میروید و بهمه حال تقوی پناه خویش گیرید، شما را فرقانی دهد از علم و الهام که بوی حق و باطل از هم جدا کنید، و راست‌راهی و گمراهی از هم بشناسید، شما که عالمان‌اید بعلم تمام، و شما که عارفان‌اید بالهام درست، فرقان‌ عالم ادلّه شرع است و برهان روشن ببذل مجهود و کسب بندگی، و فرقان عارف نوری است غیبی، و آئینه روشن بموهبت الهی، و الهام ربّانی، رمزی دیگر گفته‌اند درین آیت و لطیفه نیکو، میگوید: این شما که اصل درخت ایمان کشتید اگر آن را بتقوی پرورش دهید، سه ثمره بیرون دهد، یکی فرقان چنان که گفت: یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً، دیگر تکفیر وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ،، سوم مغفرت وَ یَغْفِرْ لَکُمْ. فرقان تعریف است، و تکفیر تخفیف است، و مغفرت تشریف، تعریف بسزا و تخفیف نیکو و تشریف تمام.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر از خداوند پرهیز کنید، او به شما توانایی تشخیص حق از باطل خواهد داد. مؤمنانی که در علم و عرفان هستند، می‌توانند با تقوی، از الهام و علم بهره‌مند شوند و راه راست را از راه گمراهی بشناسند. این آیه به این مضمون اشاره دارد که اگر شما ایمان را با تقوی پرورش دهید، سه نتیجه خواهد داشت: اول تفاوتی در شناخت حق و باطل، دوم کاهش گناهان و سوم بخشش و مغفرت. این تفریق، کاهش و بخشش هر یک به نوعی برتری و بزرگداشت است.
وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا... الآیه مکر تلبیس ساختند، و اللَّه مکر هلاک بر ایشان گماشت. شبلی گفت: المکر فی النّعم الباطنة و الاستدراج فی النعم الظاهره.
هوش مصنوعی: زمانی که کافران علیه تو نقشه می‌کشیدند... آن‌ها دسیسه‌هایی بر علیه تو طراحی کردند و خداوند دسیسه‌ای برای هلاکت آن‌ها قرار داد. شبلی گفت: دسیسه در نعمت‌های پنهان و تدریج در نعمت‌های آشکار است.
مکر در راه اهل خصوص آید چون بطاعت خود باز نگرند و آن را بزرگ دانند و استدراج عامه خلق را گیرد، آن گه که نعمة دنیا با ایشان روی نهد و تکیه بر آن کنند، ای عالمان و ای عابدان! زینهار که بعلم و عبادت خویش غره نشوید، که ابلیس را علم و عبادت بود و دید آنچه دید، أَبی‌ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ، ای دنیاداران، ای خواجگان، بدنیا غره مشوید و تکیه بر آن مکنید که قارون ازین دنیا بسی جمع کرد و رسید بآنچه رسید، فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ، مصطفی ص بعلی گفت: «اذا رایت الناس یشتغلون بالفضائل، فاشتغل انت بالفرائض، و اذا رأیت الناس یشتغلون بعمارة الدّنیا فاشتغل انت بعمارة العقبی، و اذا رأیت الناس یشتغلون برضاء الخلق فاشتغل انت برضاء الحق، و اذا رأیت الناس یشتغلون الدنیا فاشتغل انت بعمارة القلب، و اذا رأیتهم یشتغل بعضهم بعیوب بعض، فاشتغل انت بعیوب نفسک‌
هوش مصنوعی: مکر به دنبال کسانی می‌آید که به اعمال خود می‌بالند و آنها را بزرگ می‌شمارند. در این حالت، افراد عادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، وقتی که نعمت‌های دنیوی به سوی آن‌ها می‌آید و بر آن‌ها تکیه می‌کنند. ای علم‌آموزان و عابدان، مراقب باشید که به علم و عبادت خود مغرور نشوید، زیرا ابلیس نیز علم و عبادت داشت و با دیدن حقایق، به کبر و انکار آن رو آورد و از کافران شد. ای دنیاداران، به دنیا مغرور نشوید و به آن تکیه نکنید، زیرا قارون از دنیا بسیار جمع کرد و به سرنوشت شومی دچار شد. پیامبر اسلام (ص) فرمود: وقتی دیدی مردم مشغول فضیلت‌ها هستند، تو به انجام واجبات بپرداز. وقتی دیدی مردم در حال ساختن دنیا هستند، تو همت خود را بر ساختن آخرت بگذار. وقتی که مردم به رضایت دیگران مشغولند، تو به رضایت خدا توجه کن. وقتی دیگران در دنیا مشغولند، تو به کمال قلب خود بپرداز و وقتی که برخی در حال عیب‌جویی از یکدیگر هستند، تو بر عیب‌های خود تمرکز کن.

حاشیه ها

1402/02/05 21:05
یزدانپناه عسکری

15- یا أیها الذین آمنوا إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا مؤمنانرا میگوید که اگر براه تقوی میروید و بهمه حال تقوی پناه خویش گیرید شما را فرقانی دهد از علم و الهام که بوی حق و باطل از هم جدا کنید و راست راهی و گمراهی از هم بشناسید.

***

قرآن کریم –  الأنفال 29

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً

[یزدانپناه عسکری*]

آمن نفس حقیقی با کلیت قرآن ، اِمداد تقوا و علم فرقانی

از موضعی بالاتر خود را درگیر مبارزه‌ای بی‌عیب و نقص دیدن

و توازن میان مثبت و منفی، خیر و شر، خوب و بد، سختی و راحتی، درست و نادرست

فرقان و جدایی و شکاف،  محمول نور زیت و چراغدان رقایق غیب، خروج  نور اراده و تجلی تجریدی.

تناقض فقط در حیطه گفتاری و وصف وجود دارد و برای منطق آزارنده است، اما در حیطه عمل وجود ندارد.

وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (طلاق/ 2) ، فی‏ رَقٍّ مَنْشُور(الطور/ 3)

[حسین بن منصور حلاج 1]

بر تست که چشم به نوری داشته باشی که چراغدان آن کشف و تجلی است

__________

1- اخبار حلاج نسخه‌ای کهن در سیرت حسین بن منصور حلاج ، تصحیح و تحشیه  ل. ماسینیون پ. کراوس ، ترجمه و تعلیق سید حمید طبیبیان – تهران : انتشارات اطلاعات 1383 ص 50