قوله تعالی: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ ای تستجیرون به من عدوّکم و تسئلونه النصرة علیهم، الاستغاثة طلب الغوثة و هی سد الخلة فی شدة الحاجة، و قیل: الاستغاثة طلب الغوث و هو التخلیص من المکروه، و قیل تستغیثون تستجیرون من الغوث، وا غوثاه.
و المستغیث المسلوب القدرة، و المستجیر طالب الخلاص. این استغاثت آنست که «عمر خطاب» گفت: لما کان یوم بدر و نظر رسول اللَّه الی کثرة المشرکین و قلة المؤمنین، دخل العریش هو و ابو بکر فاستقبل القبلة، و جعل یدعو و یقول: اللهم انجز لی ما وعدتنی، اللهم ان تهلک هذه العصابة لا تعبد فی الارض. فلم یزل کذلک حتی سقط رداءه. فاخذ ابو بکر رداءه و القاه علی منکبیه ثم التزمه من ورائه، و قال: یا نبی اللَّه کذلک مناشدتک ربّک فان اللَّه سینجز لک وعدک. مصطفی ص چون قوم خود اندک دید و کافران را جمعی دید فراوان دعا کرد و نصرت خواست تا اللَّه تعالی وی را نصرت داد و دعای وی اجابت کرد. چنان که گفت: فَاسْتَجابَ لَکُمْ ای اجاب لکم. اجابت و استجابت یکی است. و قیل: الاستجابة ما تقدمها امتناع، و الاجابة ما لم یتقدمها امتناع.
أَنِّی مُمِدُّکُمْ ای بانّی مغیثکم بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ بفتح دال قراءت مدنی و یعقوب است. ای اردف بعضهم ببعض، او اردفهم المسلمون. یقال: ردفت الرجل اذا رکبت خلفه، و اردفته ای ارکبته خلفی. باقی قراء مردفین بکسر دال خوانند و این را دو وجه است: یکی مع کل واحد منها ردف له کما قال ابن عباس: مع کل ملک ملک فیکون الفین، و یکون المفعول علی هذا محذوفا تقدیره مردفین اردافا مثلهم.
وجه دیگر «مردفین» ای متتابعین فرقة بعد فرقة بعضهم فی اثر بعض. یقال اردفت الرجل اذا جئت بعده، و انشدوا:
اذ الجوزاء اردفت الثریا
ظننت بآل فاطمة الظّنونا
و الجوزاء ابداً تطلع بعد الثریا. ابن عباس گفت: امدهم اللَّه بالملئکه، فنزل جبرئیل فی خمسمائة ملک علی المیمنة و فیها ابو بکر و نزل میکائیل فی خمسمائة علی المیسرة و فیها علی فی صورة الرجال علیهم ثیاب بیض و عمائم بیض ارخوا ما بین اکتافهم. حسن گفت: امدّوا بخمسة آلاف هذا الف، و ثلاثة فی آل عمران، ثم اردفهم الفا فصاروا خمسة آلاف. و قیل: ثمانیة آلاف و قیل تسعة الاف. گفتهاند فریشتگان از آسمان بزیر آمدند بمدد مؤمنان روز احزاب و روز حنین اما جنگ نکردند الّا روز بدر. قال ابن عباس: بینما رجل من المسلمین یشتد فی اثر رجل من المشرکین امامه اذ سمع ضربة السوط فوقه و صوت الفارس یقول اقدم حیزوم اسم فرسه اذا نظر الی المشرک اماته خرّ مستلقیا، فنظر الیه فاذا هو قد حطم و شق وجهه لضربة السوط، فجاء الرجل فحدّث بذلک رسول اللَّه فقال: صدقت ذلک من مدد السماء، فقتلوا یومئذ سبعین و اسروا سبعین.
وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ ای الامداد و الارداف، إِلَّا بُشْری ما یؤذن بالمسرّة. و قیل: معناه ما قدّر اللَّه وقعة بدر إِلَّا بُشْری لکم، وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ ای و تسکن به قلوبکم. وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قیل من لم یطلب النصرة بالذل و الافتقار لا ینالها، لانّ النصرة بالقوة و القدرة منازعة الربوبیّة و من نازع المولی قهره. إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ لا یغلب، حَکِیمٌ یضع الشیء موضعه.
إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ قراءة مکی و ابو عمر و بفتح یا و شین النعاس برفع، یعنی که خواب در سر شما میپیچد تا از شما گروهی بر پای از خواب سر خود در بر میآوردند.
قراءت مدنی یغشیکم بضم یا و کسر شین، بتخفیف، النعاس منصوب. باقی بتشدید شین.
و معنی هر دو یکسان است. فیکون الفعل مستنداً الی اللَّه عز و جل لتقدم ذکره فی الایة التی قبل هذه الآیه: ای: یغشیکم اللَّه عز و جل النعاس، آن گه که اللَّه خواب در سر شما میکشد.
أَمَنَةً مِنْهُ یعنی امنا من عند اللَّه عز و جل. قال الزجاج امنة منصوب مفعول له، کقولک فعلت ذلک حذر الشر، یقول امنهم اللَّه عز و جل امناً حتی یغشیهم النّعاس لما وعدهم النصر، یقال امنت امنا و امانا و امنة، معناه سکنوا الی وعد اللَّه فناموا لانّ الامن ینیم و الخوف یسهر.
ابن مسعود گفت: النوم عند القتال امن من اللَّه عزّ و جل و النّوم فی الصلاة من الشیطان.
وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ روز بدر کافران پیش از مسلمانان بسر آب رسیدند و آنجا فرو آمدند، و مسلمانان از آب بازماندند و به ریگستانی فرو آمدند که چهار پایان را پای به ریگ فرو میشد. در خبر است که: «ناموا حتی احتلم اکثرهم فاصبحوا مجنبین»
، در آن حال مسلمانان فروماندند، و شیطان ایشان را وسوسه کرد که چه امید دارید بظفر؟ و چه ظن بری؟ که آب ایشان دارند و جای خوش و هامون ایشانراست و قوت و شوکت و کثرت ایشان راست و شما میگویید که اولیاء خدائیم و رسول خدا با ماست و آن گه با جنابت و حدث نماز میکنید و بتشنگی روز و شب میگذارید. این چنین وسوسهها در دل ایشان افکند، تا رب العالمین بجلال عزت خویش و کمال مهربانی خویش میغ و باران با ایشان فرو گشاد، و بسیار ایشان را باران بارید و مسلمانان از ان بخوردند و غسل بکردند، و راویهها و مطهرهها از ان پر کردند، و گرد از جامه خویش پاک فرو شستند، و آن زمین ریگستان بباران سخت گشت، و چهارپایان مردمان در آن روان شدند و آن وسوسه شیطان در دل ایشان برخاست، و خوشدل گشتند. این است که رب العالمین گفت: وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ ای وسوسته، وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ بالیقین و الصبر و الایمان، وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ حتی لا تنوخ فی الرمل بتلبید الارض و قیل: یقوّی القلوب فیکون سببا لثبات القدم.
إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَةِ این بدل است از وَ إِذْ یَعِدُکُمُ اللَّهُ و إِذْ تَسْتَغِیثُونَ و إِذْ یُغَشِّیکُمُ آن همه اشارتاند از یک هنگام. أَنِّی مَعَکُمْ یعنی بالنصرة، فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا بالبشارة و کان الملک یمشی امام الصّف علی صورة الرجل، و یقول ابشروا فان اللَّه ناصرکم. سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ الرعب امتلاء القلب من الخوف. یقال رعب السیل الوادی اذا ملیء ماء. فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ ای اضربوا الرّؤس فانها المقتل، و اضربوا الانامل لانها مواضع استعمال السلاح.
اباح اللَّه عز و جل قتلهم بکل نوع یکون فی الحرب. قال ابو داود المازنی: و کان شهد بدراً «تبعت رجلا من المشرکین لاضربه یوم بدر فوقع رأسه بین یدی، قبل ان یصل الیه سیفی، فعرفت انه قتله غیری. و قال ابن عباس: حدثنی رجل من بنی غفار قال: اقبلت انا و ابن عم لی حتی اصعدنا فی جبل نشرف علی بدر و نحن مشرکان، ننتظر الوقعة علی من یکون الدایرة فنتنهّب مع من ینتهب. قال: فبینا نحن فی الجبل اذ دنت منا سحابة سمعنا فیه حمحمة الخیل، فسمعت قائلا یقول: اقدم حیزوم. قال: فاما ابن عمی فانکشف قناع قلبه فمات مکانه، و امّا انا فکدت اهلک ثم تماسکت. و روی ان ابا سفیان لمّا انصرف الی مکة، قال ابو لهب: هلمّ الیّ یا ابن اخی فعندک الخبر، و کان ابو لهب تخلف عن وقعة بدر و بعث مکانه العاص بن هشام، فقال ابو لهب لابی سفیان: اخبرنی کیف کان امر الناس قال: لا شیء و اللَّه ان کان الّا لقیناهم فمنحناهم اکتافنا یقتلوننا و یأسرون کیف شاؤا و ایم اللَّه مع ذلک ما لمت الناس، لقینا رجالا بیضاء علی خیل بین السماء و الارض لا یقوم لها شیء. قال ابو رافع قلت تلک الملائکة، فضرب وجهی ابو لهب ضربة شدیدة، فقال: و اللَّه ما عاش الا سبع لیال حتّی رماه اللَّه بالعدسیة فقتله. فلقد ترکه ابناه لیلتین او ثلثا ما یدفنانه حتی انتن فی بیته. و روی مقسم عن ابن عباس قال کان الّذی اسر العباس ابو الیسر کعب بن عمر و اخو بنی سلمة و کان ابو الیسر رجلا محموما و کان العباس رجلا جسیما فقال رسول اللَّه لابی الیسر: «کیف اسرت العباس یا ابا الیسر»، فقال: یا رسول اللَّه «لقد اعاننی علیه رجل ما رأیته قبل ذلک و لا بعده هیئته کذا و کذا»، قال رسول اللَّه: «لقد اعانک علیه ملک کریم».
ذلکَ ای ذلک الضرب و القتلأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ای خالفوا اللَّه و رسوله. مَنْ یُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ.
ذلِکُمْ ای هذا العذاب الّذی عجلته لکم ایّها الکفار ببدر، فَذُوقُوهُ عاجلا، وَ أَنَّ لِلْکافِرِینَ اجلا فی المعاد، عَذابَ النَّارِ موضع ان نصب بفعل مضمر تقدیره ذلکم فذوقوه و اعلموا انّ للکافرین.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً یعنی راجعین الیکم.
زحف رفتن جنگی است پارهپاره روی بیکدیگر، هم خزیدن طفل، التزاحف و التّدانی و التّقارب واحد، و الزحف مصدر لذلک لم یجمع کقولهم عدل و صوم. فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ فتنهزموا عنهم و لکن اثبتوا لهم.
وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ یوم حربهم دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ، میگوید: هر که روز جنگ پشت برگرداند بر دشمن مگر که برگردد ساز جنگ را از بهر کشیدن کمان یا بر کشیدن تیغ یا سلاح نگهداشتن را در جنگ یا پستر آید نه ادبار هزیمت را، أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَةٍ، ای یکون منفرداً فینجاز لان یکون مع المقاتلة. مشتق من حزت الشیء اذا جمعته و اصله متحیوز فادغمت الیاء فی الواو. فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ.
مفسران را در حکم این آیت سه قول است: یکی قول حسن و قتادة، گفتند: که این مخصوص است باهل بدر که پشت بدادن بجنگ آن روز از کبائر بود و موجب عقوبت و غضب حق، نه بینی که روز احد را گفت عز جلاله إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ، و غزاء حنین بعد از بدر بود بهفت سال و رب العالمین میگوید: وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ الی ان قال ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عَلی مَنْ یَشاءُ. قول عطا و جماعتی آنست که این آیت منسوخ است بآن آیت که گفت: حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ. کلبی گفت: من قتل الیوم فی الجهاد مقبلا او مدبرا فهو شهید و لکن یسبق المقبل المدبر الی الجنة. و قال محمد بن سیرین لمّا قتل ابو عبید جاء الخبر الی عمر فقال عمر لو انحاز الیّ کنت له فئة و انا فئة کل مسلم، و عن منصور عن ابراهیم قال: انهزم رجل من القادسیه فاتی المدینة الی عمر فقال: یا امیر المؤمنین هلکت فررت من الزحف، فقال عمر انا فئتک. و عن عبد اللَّه بن عمر قال کنّا فی جیش بعثنا رسول اللَّه فحاص الناس حیصة فانهزمنا و کنا نفرّ فقلنا نهرب فی الارض و لا نأتی رسول اللَّه حیاء ممّا صنعنا فدخلنا البیوت، ثم قلنا یا رسول اللَّه نحن الفرارون.
فقال رسول اللَّه انتم الکرّارون انا فئة المسلمین.
قول سوم قول ابن عباس و جماعتی مفسران، گفتند: آیت محکم است و حکم آن عام است و الفرار من الزحف من الکبائر.
قال النبی: اجتنبوا السبع الموبقات: الشرک باللّه، و السحر، و قتل النفس الّتی حرم اللَّه الّا بالحق، و اکل الربوا، و اکل مال الیتیم، و التّولّی یوم الزحف، و قذف المحصنات المؤمنان الغافلان.
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ. مفسّران گفتند: مصطفی روز بدر کافران را دید گفت: هذه قریش قد جاءت بخیلائها و فخرها یکذّبون رسولک، اللهم انی اسئلک ما وعدتنی. فاتاه جبریل، و قال له: خذ قبضة من تراب فارمهم بها، فقال: رسول اللَّه لمّا التقی الجمعان ل: علی او ل: ابی بکر اعطنی قبضة من حصباء الوادی فناوله کفّا من حصی علیه تراب، فرمی رسول اللَّه به فی وجوه القوم و قال: شاهت الوجوه، فلم یبق مشرک الّا دخل فی عینه و شغل بعینه فکان ذلک سبب هزیمتهم.
قال حکیم بن حزام لمّا کان یوم بدر سمعنا صوتاً وقع من السماء کانه صوت حصاة وقعت فی طشت و رمی رسول اللَّه تلک الرّمیة فانهزمنا، و روی ان رسول اللَّه ص اخذ یوم بدر ثلث حصیات فرمی بحصاة فی میمنة القوم، و حصاة فی میسرة القوم، و حصاة بین اظهرهم، و قال شاهت الوجوه. فانهزموا.
مجاهد گفت: سبب نزول این آیت آن بود که چون کافران بهزیمت شدند و مسلمانان را برایشان نصرت بود قومی کشته شدند و قومی را اسیر گرفتند، جماعتی مسلمانان پنداشتند که آن از قوّت و شوکت ایشان بود، یکی میگفت من فلان را کشتم یکی میگفت من فلان را اسیر گرفتم. رب العالمین آیت فرستاد فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ آن نه شما کشتید ایشان را بقوت خویش، که اللَّه کشت ایشان را، یعنی که اللَّه بیم و رعب در دل ایشان افکند و فرشتگان را فرستاد تا جنگ کردند و کافران را در دست مسلمانان مینهادند. قال الحسین بن الفضل: معناه فلم تمیتموهم و لکن اللَّه اماتهم، انتم اخرجتموهم و لکن اللَّه اخرج ارواحهم، وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی مراد نه نفی رمی است از مصطفی (ص)، بل که خبر میدهد جلّ جلاله که آن یک کف خاک که تو افکندی رمی از تو بود و رسانیدن از ما، و گر نه کجا صورت بندد؟ و چه ممکن شود که بشری مشتی خاک بر روی لشکری بدان انبوهی زند و باندازه یک ذره از آن خطا نشود که همه در چشمهای ایشان شود؟
این جز در قدرت آفریدگار جلّ جلاله نیست. و قال ابو عبیدة: معناه ما ظفرت و لا اصبت، و لکن اللَّه عزّ و جل اظفرک و صوّب رمیک. اهل معانی گفتند: که اللَّه تعالی اضافت قتل و رمی با خود کرد از روی ایجاد و اختراع نه از روی مباشرت فعل و تحریک اعضاء. مذهب اهل حق آنست که افعال و حرکات بندگان از روی آفرینش تعلق بقدرت قدیم دارد جلّ جلاله، همه آفریده اوست و بارادت و مشیت اوست. یقول اللَّه تعالی اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ، وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ. و از روی اکتساب تعلق به بنده دارد.
که ربّ العزّة در وی قدرت و حرکت و اختیار آفرید تا بان قوت و قدرت محدث که در وی آفریده از روی کسب آن فعل حاصل کرد. و شرح این مسئله دراز است و درین موضع بیش ازین احتمال نکند. قراءت شامی و حمزه و کسایی و لکن اللَّه رمی بتخفیف نون و رفع اللَّه است، باقی بتشدید نون خوانند و نصب اللَّه و وجه این همان است که در سورة البقرة رفت: وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ، وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ. این معطوف است بر آن که لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ و المعنی و لیعطی المؤمنین منه عطاء حسنا. إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ لدعائهم علیم بنیّاتهم.
ذلِکُمْ ای ذلکم الامر و البیان من القتل و الرّمی و الابلاء الحسن، وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ ای و اعلموا أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکافِرِینَ و قیل: ذلکم ای فعل اللَّه الذی شاهدتموه. و یجوز ان یکون خبر مبتداء محذوف، ای الامر ذلکم وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکافِرِینَ بابطال حیلهم و إلقاء الرعب فی قلوبهم و تفریق کلمتهم و نقض ما ابرموا. قراءت حجازی و ابو عمرو موهّن بتشدید است و تنوین، باقی بتخفیف و تنوین خوانند، مگر حفص که وی موهن کید الکافرین باضافت خواند، و معنی همه یکسان است.
قوله: إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَکُمُ الْفَتْحُ ای ان استقضوا فقد جاءکم القضاء و الفتاح عند العرب هو القاضی. إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً ای قضینا لک قضاء مبینا، ان اللَّه هو الفتاح یعنی القاضی. سبب نزول این آیت آن بود که ابو جهل روز بدر دعا کرد گفت: اللّهم ایّنا کان افجر و اقطع للرّحم و آتانا بما لا یعرف فاخّره الغداة. فاستجاب اللَّه دعاءه و جاءه بالفتح، فضربه ابنا عفرا: عوف و معود و اجاز علیه عبد اللَّه بن مسعود.
سدی و کلبی گفتند: مشرکان چون خواستند که از مکه بجنگ مصطفی ص و مؤمنان آیند دست در استار کعبه زدند و گفتند: اللهم انصر اعلی الجندین و اهدی الفئتین و اکرم الحزبین و افضل الدینین. فانزل اللَّه هذه الایه. ثم قال للکفار: وَ إِنْ تَنْتَهُوا عن الکفر باللّه و قتال نبیّه، فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا الی حربه و قتاله نَعُدْ علیکم بالامر و القتل. و قیل وَ إِنْ تَعُودُوا للاستفتاح نعد بفتح محمد. ابی کعب گفت و عطاء الخراسانی: که این خطاب باصحاب رسول است و با مؤمنان، میگوید: ان تستنصروه و تسئلوه الفتح و النصر، فقد جاءکم الفتح و النصر. وَ إِنْ تَنْتَهُوا عن ارادة عرض الدّنیا فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا الی ما کان منکم فی الامر و الغنیمة یوم بدر، نعد، للانکار علیکم، وَ لَنْ تُغْنِیَ عَنْکُمْ فِئَتُکُمْ شَیْئاً وَ لَوْ کَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ و انّ اللَّه بفتح الف قراءة مدنی است و شامی و حفص علی تقدیر و لان اللَّه مع المؤمنین.
ای لذلک لَنْ تُغْنِیَ عَنْکُمْ فِئَتُکُمْ شَیْئاً باقی بکسر الف خوانند لانّه مبتدأ به منقطع مما قبله.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فیما یدعوکم الی الجهاد، وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ ای لا تعرضوا عنه و لا تخالفوه، وحّد الکنایة لانه یعود الی اللَّه، و قیل الی رسوله، لانه المنبئ عن اللَّه، و قیل الی اللَّه و رسوله و وحّد لانه امر کل واحد امر الآخر، و قیل یعود الی الجهاد، و یحتمل انّه لمّا لم یجز اطلاق لفظ التثنیة علی اللَّه وحده، لم یجز اجراء لفظ التثنیة علیه مع غیره بخلاف لفظ الجمع فانه لمّا جاز اطلاق لفظ الجمع علیه وحده تعظیما جاز اجراء لفظ الجمع علیه مع غیره. و لهذا نظائر فی القرآن. منها.
قوله: اذا دعاکم لما یحییکم احق ان ترضوه. و جاء التنکیر عن النبی فیمن ذکر مع غیره بلفظ التثنیة، و هو انّ رجلا قام بین یدیه فقال: من اطاع اللَّه و رسوله فقد رشد و من عصاهما فقد غوی، فقال بئس خطیب القوم انت، هلّا قلت و من عصی اللَّه و رسوله فقد غوی، وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ یعنی امره و نهیه، و قیل القرآن و مواعظه.
وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا یَسْمَعُونَ الآیة. هم المنافقون و قیل هم المشرکون یسمعون بآذانهم فلا ینتفعون، فصاروا کمن لا یسمعون، و قیل هم الذین قالوا: قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا.
قوله: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ کل ما دبّ علی الارض فهو دابّة.
و لا یطلق علی الانسان الّا ذمّا. میگوید: این مشرکان و کافران هم چون چارپایاناند که حق نمیشنوند، یعنی بگوش میشنوند و نمیپذیرند، و در عداوت و بغضا میکوشند. پس هم چون ایشاناند که حق نمیشنوند و در نمییابند. ابن زید گفت: هم صمّ القلوب و بکمها و عمیها، دلهاشان کر و گنگ و کور است. آن گه این آیت برخواند: فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ، میگویند: در شأن نضر حارث آمده است این آیت. ابن عباس و عکرمه گفتند در شأن بنو عبد الدار بن قصی آمد: کانوا یقولون نحن صم بکم عمّا جاء به محمد فلا نسمعه و لا نجیبه فقتلوا جمیعا باحد، و کانوا اصحاب اللواء و لم یسلم منهم الا رجلان: مصعب بن عمیر و سویط بن حرمله.
وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ ای لو علم اللَّه فیهم صدقا و اسلاما و قبول موعظة و سعادة سبقت لهم، لا سمع قلوبهم و جعلهم ینتفعون بالسمع. و لکنّه علم انّه لا خیر فیهم و انّهم ممن کتب علیهم الشقاء، فهم لا یؤمنون. خیر درین آیت سزاواری آشنایی است. میگوید: ایشان سزای آشنایی در ازل نبودند و حکم اللَّه در ایشان بکفر رفت، لا جرم حق نشنیدند که اللَّه ایشان را حق نشنوانید، چنان که آنجا گفت: وَ کانُوا لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً و ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ابن عباس گفت بنو عبد الدار گفتند: یا محمد احی لنا موتانا فیکلّمونا و یخبرونا بصحّة رسالتک و نعلم انّ اللَّه یبعث الموتی. گفتند پدران ما را زنده گردان تا با ما سخن گویند و خبر دهند از صحت رسالت و نبوت تو، و نیز بدانیم که اللَّه مرده زنده کند. و بیان این آیت در آن است که گفت: وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. رب العالمین گفت: وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ کلام الموتی بصحة نبوة محمد لَتَوَلَّوْا عن الایمان وَ هُمْ مُعْرِضُونَ، ای لم یقبلوا و لم یؤمنوا فلذلک لم افعل بهم مما سألوا نظیره: وَ إِنْ یَرَوْا کِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً یَقُولُوا سَحابٌ مَرْکُومٌ.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ ای تستجیرون به من عدوّکم و تسئلونه النصرة علیهم، الاستغاثة طلب الغوثة و هی سد الخلة فی شدة الحاجة، و قیل: الاستغاثة طلب الغوث و هو التخلیص من المکروه، و قیل تستغیثون تستجیرون من الغوث، وا غوثاه.
هوش مصنوعی: در این متن به درخواست یاری از خداوند اشاره شده است. "استغاثت" به معنای طلب کمک و نجات در زمان نیاز شدید است. همچنین، به نوعی از نجات از مشکلات و معضلات اشاره میکند. این درخواست معمولاً به صورت دعا و ناله صورت میگیرد که در آن فرد از خداوند یاری میطلبد.
و المستغیث المسلوب القدرة، و المستجیر طالب الخلاص. این استغاثت آنست که «عمر خطاب» گفت: لما کان یوم بدر و نظر رسول اللَّه الی کثرة المشرکین و قلة المؤمنین، دخل العریش هو و ابو بکر فاستقبل القبلة، و جعل یدعو و یقول: اللهم انجز لی ما وعدتنی، اللهم ان تهلک هذه العصابة لا تعبد فی الارض. فلم یزل کذلک حتی سقط رداءه. فاخذ ابو بکر رداءه و القاه علی منکبیه ثم التزمه من ورائه، و قال: یا نبی اللَّه کذلک مناشدتک ربّک فان اللَّه سینجز لک وعدک. مصطفی ص چون قوم خود اندک دید و کافران را جمعی دید فراوان دعا کرد و نصرت خواست تا اللَّه تعالی وی را نصرت داد و دعای وی اجابت کرد. چنان که گفت: فَاسْتَجابَ لَکُمْ ای اجاب لکم. اجابت و استجابت یکی است. و قیل: الاستجابة ما تقدمها امتناع، و الاجابة ما لم یتقدمها امتناع.
هوش مصنوعی: و کسی که قدرتش سلب شده است و کسی که درخواست نجات میکند، به دنبال کمک است. این درخواست کمک همان است که «عمر فاروق» گفت: در روز بدر، زمانی که رسول الله به تعداد زیاد مشرکین و کم بودن مؤمنین نگاه کرد، به داخل خیمه رفت و به سوی قبله ایستاد و دعا کرد و گفت: «خداوند، به من آنچه وعده دادی برآور». او گفت: «اگر این گروه هلاک شوند، دیگر کسی در زمین تو را عبادت نخواهد کرد». او به دعا ادامه داد تا اینکه ردایش بر زمین افتاد. «ابوبکر» ردایش را برداشت و بر دوش او قرار داد و از پشت به او نزدیک شد و گفت: «ای پیامبر خدا، تو نیز از خدای خود طلب کمک کن، زیرا خداوند وعدهات را برای تو تحقق میبخشد». حضرت مصطفی (ص)، وقتی قوم خود را اندک دید و کافران را فراوان، دعا کرد و طلب یاری کرد و خداوند نیز به او نصرت داد و دعایش پذیرفته شد. به همین جهت گفت: «پس به شما پاسخ داده شد». پذیرفتن و پاسخ دادن یکسان است. همچنین گفته شده است که استجابت به معنای قبل از آن نیاز به امتناع دارد، ولی اجابت به معنای عدم نیاز به امتناع است.
أَنِّی مُمِدُّکُمْ ای بانّی مغیثکم بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ بفتح دال قراءت مدنی و یعقوب است. ای اردف بعضهم ببعض، او اردفهم المسلمون. یقال: ردفت الرجل اذا رکبت خلفه، و اردفته ای ارکبته خلفی. باقی قراء مردفین بکسر دال خوانند و این را دو وجه است: یکی مع کل واحد منها ردف له کما قال ابن عباس: مع کل ملک ملک فیکون الفین، و یکون المفعول علی هذا محذوفا تقدیره مردفین اردافا مثلهم.
هوش مصنوعی: من شما را با هزار فرشته کمک میکنم که پشت سر یکدیگر میآیند. در اینجا، "ردف" به معنی این است که یک نفر پشت سر دیگری سوار میشود. برخی از خوانندگان به صورت "مردفین" (با کسر دال) میخوانند که در این صورت دو حالت برای این معانی وجود دارد: یکی اینکه هر یک از آنها فرشتهای را با خود داشته باشند، همانطور که ابن عباس گفته است. بر این اساس، میتوان گفت که هر فرشته دو فرشته دیگر را نیز به همراه دارد. در این حالت، موضوع مورد نظر به صورت کامل در جمله ذکر نشده و به این شکل است که "مردفین" به معنی فرشتگانی است که به عنوان همسفر با یکدیگر در کنار هم قرار میگیرند.
وجه دیگر «مردفین» ای متتابعین فرقة بعد فرقة بعضهم فی اثر بعض. یقال اردفت الرجل اذا جئت بعده، و انشدوا:
هوش مصنوعی: جنبه دیگر «مردفین» به معنای دنبالهروها، گروهی هستند که پس از یک گروه دیگر قرار میگیرند و تأثیراتی بر یکدیگر میگذارند. گفته میشود که "اردفت الرجل" یعنی زمانی که بعد از او میآیید.
اذ الجوزاء اردفت الثریا
ظننت بآل فاطمة الظّنونا
هوش مصنوعی: وقتی که برج جوزا، ثریا را همراهی کرد، گمان کردم که از خاندان فاطمه، نشانههایی در حال ظهور است.
و الجوزاء ابداً تطلع بعد الثریا. ابن عباس گفت: امدهم اللَّه بالملئکه، فنزل جبرئیل فی خمسمائة ملک علی المیمنة و فیها ابو بکر و نزل میکائیل فی خمسمائة علی المیسرة و فیها علی فی صورة الرجال علیهم ثیاب بیض و عمائم بیض ارخوا ما بین اکتافهم. حسن گفت: امدّوا بخمسة آلاف هذا الف، و ثلاثة فی آل عمران، ثم اردفهم الفا فصاروا خمسة آلاف. و قیل: ثمانیة آلاف و قیل تسعة الاف. گفتهاند فریشتگان از آسمان بزیر آمدند بمدد مؤمنان روز احزاب و روز حنین اما جنگ نکردند الّا روز بدر. قال ابن عباس: بینما رجل من المسلمین یشتد فی اثر رجل من المشرکین امامه اذ سمع ضربة السوط فوقه و صوت الفارس یقول اقدم حیزوم اسم فرسه اذا نظر الی المشرک اماته خرّ مستلقیا، فنظر الیه فاذا هو قد حطم و شق وجهه لضربة السوط، فجاء الرجل فحدّث بذلک رسول اللَّه فقال: صدقت ذلک من مدد السماء، فقتلوا یومئذ سبعین و اسروا سبعین.
هوش مصنوعی: و در روز جنگ، ستاره جوزا هرگز بعد از ثریا برجسته شد. ابن عباس گفت: خداوند به مؤمنان کمک کرد و جبرئیل با پانصد فرشته در سمت راست نازل شد که ابوبکر در میان آنان بود و میکائیل نیز با پانصد فرشته در سمت چپ نازل شد که علی در شکل مردان و با لباس و عمامههای سفید بر آنان حضور داشت. حسن گفت: آنها با پنج هزار نفر کمک شدند که این تعداد بعداً به سه هزار نفر در آیه آل عمران اضافه شد و بعداً هزار نفر دیگر نیز به آنها افزوده شد که در مجموع به پنج هزار نفر رسید. برخی گفتهاند که تعداد آنها هشت هزار و برخی دیگر نه هزار نفر بوده است. گفتهاند فرشتگان در روز احزاب و روز حنین به یاری مؤمنان نازل شدند، اما جنگ فقط در روز بدر انجام شد. ابن عباس گفت: در حینی که یکی از مسلمانان در تعقیب یکی از مشرکان بود، ناگهان صدای ضربهای بالای سرش را شنید و صدای یک سوار را که میگفت: «بیایید حیزوم» (نام اسبش) شنید. وقتی آن مسلمان به مشرک نگاه کرد، او بر زمین افتاد و دید که صورتش به علت ضربه شلاق آسیب دیده است. آن مرد سپس به رسول الله خبر داد و ایشان گفت: «درست میگویی؛ این از کمکهای آسمان است.» در آن روز، مسلمانان هفتاد نفر را کشتند و هفتاد نفر دیگر را اسیر کردند.
وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ ای الامداد و الارداف، إِلَّا بُشْری ما یؤذن بالمسرّة. و قیل: معناه ما قدّر اللَّه وقعة بدر إِلَّا بُشْری لکم، وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ ای و تسکن به قلوبکم. وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قیل من لم یطلب النصرة بالذل و الافتقار لا ینالها، لانّ النصرة بالقوة و القدرة منازعة الربوبیّة و من نازع المولی قهره. إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ لا یغلب، حَکِیمٌ یضع الشیء موضعه.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ چیز را جز نشانهای از شادی و امید قرار نداده است. گفته شده که واقعه بدر را نیز جز خوش خبرکننده شما مقرر نکرده است تا دلهای شما آرام گیرد. و نصرت تنها از جانب خداوند است. گفتهاند که کسی که نصرت را بدون خضوع و نیازمندی طلب کند، به آن دست نخواهد یافت، زیرا نصرت با قدرت و توان همراه است و ادعای چنین چیزی در مقابل قدرت الهی، گناهی بزرگ است. حقیقت این است که خداوند شکستناپذیر و حکیم است و هر چیز را در جای خود قرار میدهد.
إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ قراءة مکی و ابو عمر و بفتح یا و شین النعاس برفع، یعنی که خواب در سر شما میپیچد تا از شما گروهی بر پای از خواب سر خود در بر میآوردند.
هوش مصنوعی: وقتی که خواب شما را فرا میگیرد، برخی از شما از خواب بیدار میشوید و به حالت ایستاده درمیآیید.
قراءت مدنی یغشیکم بضم یا و کسر شین، بتخفیف، النعاس منصوب. باقی بتشدید شین.
هوش مصنوعی: در قرائت مدنی، واژه "یغشیکم" با حرف "یا" به صورت مشدد و با "شین" به صورت مخفف خوانده میشود و کلمه "النعاس" به صورت منصوب بیان میگردد. در ادامه، "باقی" با "شین" مشدد خوانده میشود.
و معنی هر دو یکسان است. فیکون الفعل مستنداً الی اللَّه عز و جل لتقدم ذکره فی الایة التی قبل هذه الآیه: ای: یغشیکم اللَّه عز و جل النعاس، آن گه که اللَّه خواب در سر شما میکشد.
هوش مصنوعی: هر دو عبارت به یک معنا اشاره دارند. یعنی عمل، به خداوند متکی است، همانطور که در آیه قبلی ذکر شده است: خداوند خواب را بر شما مستولی میسازد.
أَمَنَةً مِنْهُ یعنی امنا من عند اللَّه عز و جل. قال الزجاج امنة منصوب مفعول له، کقولک فعلت ذلک حذر الشر، یقول امنهم اللَّه عز و جل امناً حتی یغشیهم النّعاس لما وعدهم النصر، یقال امنت امنا و امانا و امنة، معناه سکنوا الی وعد اللَّه فناموا لانّ الامن ینیم و الخوف یسهر.
هوش مصنوعی: امانتی از سوی خداوند متعال است. زجاج گفته که "امانه" به عنوان مفعول مطلق به کار رفته، مانند این جمله که "این کار را برای جلوگیری از شر انجام دادم". خداوند به آنها امنیتی اعطا کرده تا زمانی که وعده پیروزی را به آنها داده، خوابشان ببرد. گفته میشود که انسان میتواند به حالتهای مختلفی از امانت اشاره کند: امنت، امن و امان، که به معنای آرامش یافتن بر اساس وعده خداوند و خوابیدن است؛ زیرا امنیت انسان را به خواب میبرد و ترس او را بیدار نگه میدارد.
ابن مسعود گفت: النوم عند القتال امن من اللَّه عزّ و جل و النّوم فی الصلاة من الشیطان.
هوش مصنوعی: ابن مسعود گفت: خوابیدن در حین جنگ از جانب خداوند عز و جل امنیت است، اما خوابیدن در هنگام نماز از شیطان است.
وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ روز بدر کافران پیش از مسلمانان بسر آب رسیدند و آنجا فرو آمدند، و مسلمانان از آب بازماندند و به ریگستانی فرو آمدند که چهار پایان را پای به ریگ فرو میشد. در خبر است که: «ناموا حتی احتلم اکثرهم فاصبحوا مجنبین»
هوش مصنوعی: و از آسمان بر شما آبی میفرستد تا با آن شما را پاک کند. در روز بدر، کافران قبل از مسلمانان به آب رسیدند و در آنجا مستقر شدند، در حالی که مسلمانان از آب بازماندند و به بیابانی رفتند که پاهای چهارپایان در آن فرو میرفت. همچنین روایت شده است که اکثر آنها به خواب رفتند و صبح، جنب و با حال جنابت بیدار شدند.
، در آن حال مسلمانان فروماندند، و شیطان ایشان را وسوسه کرد که چه امید دارید بظفر؟ و چه ظن بری؟ که آب ایشان دارند و جای خوش و هامون ایشانراست و قوت و شوکت و کثرت ایشان راست و شما میگویید که اولیاء خدائیم و رسول خدا با ماست و آن گه با جنابت و حدث نماز میکنید و بتشنگی روز و شب میگذارید. این چنین وسوسهها در دل ایشان افکند، تا رب العالمین بجلال عزت خویش و کمال مهربانی خویش میغ و باران با ایشان فرو گشاد، و بسیار ایشان را باران بارید و مسلمانان از ان بخوردند و غسل بکردند، و راویهها و مطهرهها از ان پر کردند، و گرد از جامه خویش پاک فرو شستند، و آن زمین ریگستان بباران سخت گشت، و چهارپایان مردمان در آن روان شدند و آن وسوسه شیطان در دل ایشان برخاست، و خوشدل گشتند. این است که رب العالمین گفت: وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ ای وسوسته، وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ بالیقین و الصبر و الایمان، وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ حتی لا تنوخ فی الرمل بتلبید الارض و قیل: یقوّی القلوب فیکون سببا لثبات القدم.
هوش مصنوعی: در آن شرایط، مسلمانان دچار تردید شدند و شیطان به آنها القا کرد که چه امیدی به پیروزی دارید؟ و چه گمانی میزنید؟ زیرا دشمنان شما آب و دشتهای وسیع و قدرت و تعداد بیشتری دارند. در حالی که شما میگویید ما دوستان خدا هستیم و پیامبر خدا با ماست، ولی با وضو و در حالت ناپاکی نماز میخوانید و روز و شب به تشنگی میگذرانید. این شک و تردیدها در دل آنها جا گرفت تا اینکه خداوند با عظمت و رحمت خود باران را بر آنها نازل کرد و باران زیادی بارید. مسلمانان از آن نوشیدند و غسل کردند و ظروف خود را پر کردند و غبار را از لباسهایشان پاک کردند. آن زمین خشک به خاطر باران، سرسبز شد و چهارپایان مردم در آن به حرکت درآمدند و تردیدهای شیطان در دل آنها از بین رفت و امیدوار شدند. این است که خداوند فرمود: «تا رنج شیطان را از شما دور کند و بر قلبهایتان با یقین، صبر و ایمان، استحکام بخشد و قدمها را ثابت کند تا در زمین نرم لغزشی نداشته باشید». این نشان میدهد که خداوند قلبها را تقویت میکند تا باعث استحکام قدمها شود.
إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَةِ این بدل است از وَ إِذْ یَعِدُکُمُ اللَّهُ و إِذْ تَسْتَغِیثُونَ و إِذْ یُغَشِّیکُمُ آن همه اشارتاند از یک هنگام. أَنِّی مَعَکُمْ یعنی بالنصرة، فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا بالبشارة و کان الملک یمشی امام الصّف علی صورة الرجل، و یقول ابشروا فان اللَّه ناصرکم. سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ الرعب امتلاء القلب من الخوف. یقال رعب السیل الوادی اذا ملیء ماء. فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ ای اضربوا الرّؤس فانها المقتل، و اضربوا الانامل لانها مواضع استعمال السلاح.
هوش مصنوعی: زمانی که پروردگارت به فرشتگان وحی میکند، این به معنای وعدهای است که خداوند به شما میدهد و یادآوری لحظهای است که شما به یاری و کمک او نیاز دارید. او به شما میگوید که من با شما هستم و به مؤمنان بشارت میدهد که ثابتقدم بمانید؛ چرا که فرشتگان در جلو صف با شکل انسان حرکت میکنند و به شما مژده میدهند که خداوند یاریدهنده شماست. خداوند در دلهای کافران ترس و وحشت میافکند، بهطوری که دلهایشان از ترس پر میشود. شما باید بر گردنها ضربه بزنید و به تمامی نقاط حساس آنان حمله کنید؛ زیرا سرها محل کشته شدن است و انگشتان نقاطی هستند که سلاحها در آنها به کار میروند.
اباح اللَّه عز و جل قتلهم بکل نوع یکون فی الحرب. قال ابو داود المازنی: و کان شهد بدراً «تبعت رجلا من المشرکین لاضربه یوم بدر فوقع رأسه بین یدی، قبل ان یصل الیه سیفی، فعرفت انه قتله غیری. و قال ابن عباس: حدثنی رجل من بنی غفار قال: اقبلت انا و ابن عم لی حتی اصعدنا فی جبل نشرف علی بدر و نحن مشرکان، ننتظر الوقعة علی من یکون الدایرة فنتنهّب مع من ینتهب. قال: فبینا نحن فی الجبل اذ دنت منا سحابة سمعنا فیه حمحمة الخیل، فسمعت قائلا یقول: اقدم حیزوم. قال: فاما ابن عمی فانکشف قناع قلبه فمات مکانه، و امّا انا فکدت اهلک ثم تماسکت. و روی ان ابا سفیان لمّا انصرف الی مکة، قال ابو لهب: هلمّ الیّ یا ابن اخی فعندک الخبر، و کان ابو لهب تخلف عن وقعة بدر و بعث مکانه العاص بن هشام، فقال ابو لهب لابی سفیان: اخبرنی کیف کان امر الناس قال: لا شیء و اللَّه ان کان الّا لقیناهم فمنحناهم اکتافنا یقتلوننا و یأسرون کیف شاؤا و ایم اللَّه مع ذلک ما لمت الناس، لقینا رجالا بیضاء علی خیل بین السماء و الارض لا یقوم لها شیء. قال ابو رافع قلت تلک الملائکة، فضرب وجهی ابو لهب ضربة شدیدة، فقال: و اللَّه ما عاش الا سبع لیال حتّی رماه اللَّه بالعدسیة فقتله. فلقد ترکه ابناه لیلتین او ثلثا ما یدفنانه حتی انتن فی بیته. و روی مقسم عن ابن عباس قال کان الّذی اسر العباس ابو الیسر کعب بن عمر و اخو بنی سلمة و کان ابو الیسر رجلا محموما و کان العباس رجلا جسیما فقال رسول اللَّه لابی الیسر: «کیف اسرت العباس یا ابا الیسر»، فقال: یا رسول اللَّه «لقد اعاننی علیه رجل ما رأیته قبل ذلک و لا بعده هیئته کذا و کذا»، قال رسول اللَّه: «لقد اعانک علیه ملک کریم».
هوش مصنوعی: خداوند عز و جل اجازه داده که در جنگ، هر نوع قتلی انجام شود. ابوداود مازنی نقل کرده که در جنگ بدر، به دنبال یک مرد مشرك بودم تا او را بزنم، اما پیش از آنکه شمشیرم به او برسد، سرش در برابر من افتاد و متوجه شدم که دیگری او را کشته است. ابن عباس نیز نقل میکند که مردی از بنی غفار به او گفت که او و پسرعمویش برای تماشای جنگ به بالای کوهی رفته بودند. در حین انتظار، ناگهان صدای اسبها را شنیدند و یک صدا گفت: «پیش برو!» اما پسرعمویش ترسید و جان باخت، در حالی که او نزدیک بود بميرد اما توانست خود را کنترل کند. همچنین، روایت شده که بعد از جنگ بدر، ابوسفیان به مکه بازگشت و ابولهب از او خواست که ببیند چه شده است. ابوسفیان در پاسخ گفت که هیچ چیزی نبود و فقط با آنها مواجه شدند و اجازه دادند که دشمنان آنها را بکشند و اسیر کنند. او قسم خورد که در این حال، به هیچ کس خرده نگرفت چون مردانی با اسبهای سفید را دیدند که در آسمان و زمین قرار داشتند و هیچ چیزی نمیتوانست در برابر آنها ایستادگی کند. ابورافع در این باره گفت که آنها فرشتگان بودند و ابولهب به او ضربه زد و قسم خورد که فقط هفت شب بیشتر زنده نماند و سپس خدا او را به عذابش مبتلا کرد و کشت. دو پسرش او را چند روز در خانهاش رها کردند تا بوی عفونت بگیرد. همچنین روایت شده که ابو الیسر، که برادر بنی سلمه بود، عباس را اسیر کرده بود و وقتی پیامبر از او پرسید که چگونه عباس را اسیر کرد، او گفت که مردی به او کمک کرده که نه پیش از آن و نه بعد از آن، چنین هیکلی را ندیده است. پیامبر فرمود که آن مرد، فرشتهای کریم بوده است.
ذلکَ ای ذلک الضرب و القتلأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ای خالفوا اللَّه و رسوله. مَنْ یُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ.
هوش مصنوعی: این موضوع به این اشاره دارد که ضرب و شتم و همچنین قتل به دلیل مخالفت با خدا و پیامبر است. کسانی که با خدا و پیامبرش مخالف باشند، عذاب سختی از سوی خداوند خواهند دید.
ذلِکُمْ ای هذا العذاب الّذی عجلته لکم ایّها الکفار ببدر، فَذُوقُوهُ عاجلا، وَ أَنَّ لِلْکافِرِینَ اجلا فی المعاد، عَذابَ النَّارِ موضع ان نصب بفعل مضمر تقدیره ذلکم فذوقوه و اعلموا انّ للکافرین.
هوش مصنوعی: این عذاب، همان عذابی است که برای شما کافران در بدر مهیا شده است، پس آن را زودتر بچشید. و بدانید که برای کافران عذابی در روز قیامت وجود دارد که آتش است.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً یعنی راجعین الیکم.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که با کفار روبرو میشوید، به سمت آنها هجوم ببرید و به سویشان بازگردید.
زحف رفتن جنگی است پارهپاره روی بیکدیگر، هم خزیدن طفل، التزاحف و التّدانی و التّقارب واحد، و الزحف مصدر لذلک لم یجمع کقولهم عدل و صوم. فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ فتنهزموا عنهم و لکن اثبتوا لهم.
هوش مصنوعی: زحف به معنای حرکت کردن به صورت جمعی و نزدیک شدن به یکدیگر به شکل نوپا و بچهگانه است. این واژه به معنای پیشروی به آرامی و به سمت هم نیز به کار میرود و شکل جمع آن مانند کلمات "عدل" و "صوم" ایجاد نمیشود. در این متن به اهمیت ایستادگی در برابر دشمن اشاره شده و توصیه میشود که هنگام نبرد به عقب نروید تا مغلوب نشوید، بلکه باید ثابت قدم باشید.
وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ یوم حربهم دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ، میگوید: هر که روز جنگ پشت برگرداند بر دشمن مگر که برگردد ساز جنگ را از بهر کشیدن کمان یا بر کشیدن تیغ یا سلاح نگهداشتن را در جنگ یا پستر آید نه ادبار هزیمت را، أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَةٍ، ای یکون منفرداً فینجاز لان یکون مع المقاتلة. مشتق من حزت الشیء اذا جمعته و اصله متحیوز فادغمت الیاء فی الواو. فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ.
هوش مصنوعی: هر کس در روز جنگ از دشمن پشت بگرداند، جز در حالتی که به دنبال چارهای برای نبرد باشد و برای کشیدن کمان یا روی آوردن به شمشیر آماده باشد یا به عقب برگردد به این امید که دوباره به میدان نبرد برگردد، در غیر این صورت به عذاب الهی گرفتار خواهد آمد و جایگاهش جهنم است که بدترین سرنوشت است.
مفسران را در حکم این آیت سه قول است: یکی قول حسن و قتادة، گفتند: که این مخصوص است باهل بدر که پشت بدادن بجنگ آن روز از کبائر بود و موجب عقوبت و غضب حق، نه بینی که روز احد را گفت عز جلاله إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ، و غزاء حنین بعد از بدر بود بهفت سال و رب العالمین میگوید: وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ الی ان قال ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عَلی مَنْ یَشاءُ. قول عطا و جماعتی آنست که این آیت منسوخ است بآن آیت که گفت: حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ. کلبی گفت: من قتل الیوم فی الجهاد مقبلا او مدبرا فهو شهید و لکن یسبق المقبل المدبر الی الجنة. و قال محمد بن سیرین لمّا قتل ابو عبید جاء الخبر الی عمر فقال عمر لو انحاز الیّ کنت له فئة و انا فئة کل مسلم، و عن منصور عن ابراهیم قال: انهزم رجل من القادسیه فاتی المدینة الی عمر فقال: یا امیر المؤمنین هلکت فررت من الزحف، فقال عمر انا فئتک. و عن عبد اللَّه بن عمر قال کنّا فی جیش بعثنا رسول اللَّه فحاص الناس حیصة فانهزمنا و کنا نفرّ فقلنا نهرب فی الارض و لا نأتی رسول اللَّه حیاء ممّا صنعنا فدخلنا البیوت، ثم قلنا یا رسول اللَّه نحن الفرارون.
هوش مصنوعی: مفسران درباره این آیه سه دیدگاه متفاوت دارند. دیدگاه اول، متعلق به حسن و قتاده است که معتقدند این آیه به افراد حاضر در جنگ بدر اختصاص دارد و ترک جنگ در آن روز از بزرگترین گناهان به شمار میرود و موجب عذاب و غضب الهی میشود. آنها به رویداد جنگ احد اشاره میکنند که در آن خداوند فرمود شیطان برخی از مردم را به سبب اعمالشان به گمراهی کشاند، اما خداوند از آنها درگذشت. همچنین در مورد جنگ حنین بعد از بدر، که هفت سال بعد روی داد، اشاره شده که خداوند میفرماید آنها در حال فرار بودند، اما باز هم خداوند پس از آن توبه را برای هر کسی که بخواهد، میپذیرد.
دیدگاه دوم متعلق به عطا و گروهی دیگر است که معتقدند این آیه منسوخ شده است و به آیهای اشاره میکنند که به مسلمانان درباره تشویق به جنگ دستور میدهد. کلبی میگوید که هر کس در میدان جنگ، خواه به جلو حمله کند یا در حال فرار باشد، شهید محسوب میشود، اما همواره جلوتر رفتن در جنگ مقدم بر فرار است. محمد بن سیرین نیز به واقعهای اشاره میکند که وقتی خبر قتل ابو عبید به عمر رسید، او گفت اگر او به من ملحق میشد، من به عنوان پشتیبان او بودم و هر مسلمانی یک گروه است. همچنین از منصور از ابراهیم نقل شده که وقتی یکی از مردان قادسیه از میدان جنگ فرار کرده و به مدینه آمد، از عمر خواست گفته بود: "ای امیر مؤمنان، من در زحمت افتادم و از میدان جنگ فرار کردم." عمر پاسخ داد: "من پشتیبان تو هستم." عبدالله بن عمر نیز اشاره میکند که وقتی در جنگی به فرمان رسول الله بودیم و مردم فرار کردند، ما هم گریختیم و تصمیم گرفتیم که به رسول الله نرویم و از کار خود شرمنده بودیم، اما بعداً به او گفتیم که ما فراریان هستیم.
فقال رسول اللَّه انتم الکرّارون انا فئة المسلمین.
هوش مصنوعی: پیامبر خدا فرمود: شما کسانی هستید که برای مبارزه آمادهاید، من از گروه مسلمانان هستم.
قول سوم قول ابن عباس و جماعتی مفسران، گفتند: آیت محکم است و حکم آن عام است و الفرار من الزحف من الکبائر.
هوش مصنوعی: قول سوم از ابن عباس و برخی مفسران دیگر این است که این آیه محکم و دارای حکم کلی است و فرار از جنگ یکی از گناهان بزرگ محسوب میشود.
قال النبی: اجتنبوا السبع الموبقات: الشرک باللّه، و السحر، و قتل النفس الّتی حرم اللَّه الّا بالحق، و اکل الربوا، و اکل مال الیتیم، و التّولّی یوم الزحف، و قذف المحصنات المؤمنان الغافلان.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودهاند: از هفت گناه بزرگ پرهیز کنید: شریک قرار دادن برای خداوند، جادوگری و سحر، کشتن نفسی که خداوند جز به حق، آن را حرام کرده است، گرفتن ربا، خوردن مال یتیم، فرار کردن در روز جنگ، و نسبت دادن تهمت به زنان مؤمن پاکدامن.
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ. مفسّران گفتند: مصطفی روز بدر کافران را دید گفت: هذه قریش قد جاءت بخیلائها و فخرها یکذّبون رسولک، اللهم انی اسئلک ما وعدتنی. فاتاه جبریل، و قال له: خذ قبضة من تراب فارمهم بها، فقال: رسول اللَّه لمّا التقی الجمعان ل: علی او ل: ابی بکر اعطنی قبضة من حصباء الوادی فناوله کفّا من حصی علیه تراب، فرمی رسول اللَّه به فی وجوه القوم و قال: شاهت الوجوه، فلم یبق مشرک الّا دخل فی عینه و شغل بعینه فکان ذلک سبب هزیمتهم.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام در روز بدر وقتی کافران قریش را دید، به خداوند دعا کرد و از او خواست تا وعدهای که به او داده بود، عملی کند. در این هنگام جبرئیل به او دستور داد که مقداری خاک بردارد و به سوی دشمنان پرتاب کند. پیامبر به ابوبکر یا علی درخواست کرد و آنها مقداری سنگریزه به او دادند. او این سنگها را به سمت کافران پرتاب کرد و گفت: «به چهرهها زشت باد!» این عمل باعث شد که هیچ مشرکی باقی نماند مگر اینکه چیزی به چشمانش رفت و به این ترتیب موجب شکست آنها شد.
قال حکیم بن حزام لمّا کان یوم بدر سمعنا صوتاً وقع من السماء کانه صوت حصاة وقعت فی طشت و رمی رسول اللَّه تلک الرّمیة فانهزمنا، و روی ان رسول اللَّه ص اخذ یوم بدر ثلث حصیات فرمی بحصاة فی میمنة القوم، و حصاة فی میسرة القوم، و حصاة بین اظهرهم، و قال شاهت الوجوه. فانهزموا.
هوش مصنوعی: حکیم بن حزام میگوید: در روز بدر، صدایی شنیدیم که از آسمان آمد و شبیه صدای سنگی بود که روی یک ظرف آب میافتد. در آن لحظه پیامبر خدا (ص)، سنگی را پرتاب کرد و ما از ترس فرار کردیم. همچنین روایت شده که در روز بدر، پیامبر (ص) سه سنگ برداشت و یکی را به سمت راست دشمن، دیگری را به سمت چپ و سومی را به وسط آنها پرتاب کرد و گفت: «به رویتان لعنت!» و آنها از ترس فرار کردند.
مجاهد گفت: سبب نزول این آیت آن بود که چون کافران بهزیمت شدند و مسلمانان را برایشان نصرت بود قومی کشته شدند و قومی را اسیر گرفتند، جماعتی مسلمانان پنداشتند که آن از قوّت و شوکت ایشان بود، یکی میگفت من فلان را کشتم یکی میگفت من فلان را اسیر گرفتم. رب العالمین آیت فرستاد فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ آن نه شما کشتید ایشان را بقوت خویش، که اللَّه کشت ایشان را، یعنی که اللَّه بیم و رعب در دل ایشان افکند و فرشتگان را فرستاد تا جنگ کردند و کافران را در دست مسلمانان مینهادند. قال الحسین بن الفضل: معناه فلم تمیتموهم و لکن اللَّه اماتهم، انتم اخرجتموهم و لکن اللَّه اخرج ارواحهم، وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی مراد نه نفی رمی است از مصطفی (ص)، بل که خبر میدهد جلّ جلاله که آن یک کف خاک که تو افکندی رمی از تو بود و رسانیدن از ما، و گر نه کجا صورت بندد؟ و چه ممکن شود که بشری مشتی خاک بر روی لشکری بدان انبوهی زند و باندازه یک ذره از آن خطا نشود که همه در چشمهای ایشان شود؟
هوش مصنوعی: مجاهد بیان کرد که دلیل نزول این آیه این بود که وقتی کافران شکست خوردند و مسلمانان به کمک آنها شتافتند، برخی از مسلمانان گمان کردند که این پیروزی به خاطر قدرت و نیروی خودشان بوده است. عدهای میگفتند که من فلانی را کشتم و دیگری میگفت من فلانی را اسیر کردم. لذا خداوند آیهای فرستاد که تصریح میکند شما آنها را نکشتید، بلکه خداوند آنها را به قتل رساند. به این معنا که خداوند ترس و وحشت را در دل آنها انداخت و فرشتگان را فرستاد تا با مسلمانان بجنگند و کافران را به دست آنها بیندازند. حسین بن فضل نیز افزود که این یعنی شما آنها را از بین نبردید بلکه خداوند جانهایشان را گرفت. شما آنها را از میدان به در کردید، اما خداوند روحهایشان را خارج کرد. آیهای که میگوید "و ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ و لکن اللَّهَ رَمیَ" به این معنا نیست که رمی به پیامبر (ص) نسبت داده نمیشود، بلکه خداوند اعلام میکند که آن ذره خاکی که تو پرتاب کردی، رمی از طرف تو بود که به وسیله خدا به هدف رسید و گرنه چگونه ممکن است که یک انسان مشتی خاک به سوی لشکری که به این اندازه عظیم است پرتاب کند و به درستی به هدف بخورد؟
این جز در قدرت آفریدگار جلّ جلاله نیست. و قال ابو عبیدة: معناه ما ظفرت و لا اصبت، و لکن اللَّه عزّ و جل اظفرک و صوّب رمیک. اهل معانی گفتند: که اللَّه تعالی اضافت قتل و رمی با خود کرد از روی ایجاد و اختراع نه از روی مباشرت فعل و تحریک اعضاء. مذهب اهل حق آنست که افعال و حرکات بندگان از روی آفرینش تعلق بقدرت قدیم دارد جلّ جلاله، همه آفریده اوست و بارادت و مشیت اوست. یقول اللَّه تعالی اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ، وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ. و از روی اکتساب تعلق به بنده دارد.
هوش مصنوعی: تمام قدرت و تواناییها تنها در دست خداوند بزرگ است. ابو عبیده بیان کرده است که معنای آن این است که من نه پیروز شدم و نه به هدفی رسیدم، اما خداوند تو را پیروز کرد و تیرت را به هدف نشانهگذاری نمود. اهل لغت گفتهاند که خداوند در این زمینه، اقدام به قتل و تیراندازی را به خود نسبت داده است، اما این نسبت به معنای مستقیم و وارد شدن در عمل نیست، بلکه به خاطر آفرینش و ایجاد است. بر اساس اعتقاد اهل حق، تمام افعال و حرکات بندگان به قدرت قدیم خداوند مرتبط است و همه چیز به اراده و مشیت او بستگی دارد. خداوند در قرآن فرموده است که او خالق همه چیز است و او شما و آنچه را که انجام میدهید خلق کرده است. اما از طرف دیگر، این افعال به لحاظ کسب و تلاش شخصی به بندگان مربوط میشود.
که ربّ العزّة در وی قدرت و حرکت و اختیار آفرید تا بان قوت و قدرت محدث که در وی آفریده از روی کسب آن فعل حاصل کرد. و شرح این مسئله دراز است و درین موضع بیش ازین احتمال نکند. قراءت شامی و حمزه و کسایی و لکن اللَّه رمی بتخفیف نون و رفع اللَّه است، باقی بتشدید نون خوانند و نصب اللَّه و وجه این همان است که در سورة البقرة رفت: وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ، وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ. این معطوف است بر آن که لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ و المعنی و لیعطی المؤمنین منه عطاء حسنا. إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ لدعائهم علیم بنیّاتهم.
هوش مصنوعی: خداوند در انسان قدرت، حرکت و اختیار را ایجاد کرده است تا با نیرویی که به او داده، افعالی که انجام میدهد را از طریق کسب و تلاش خود بدست آورد. توضیح این موضوع طولانی است و در اینجا بیش از این بحث نمیشود. در قرائتهای شامی، حمزه و کسایی برخی کلمات به شکل خاصی خوانده میشود. باقی قرائتها با تشدید نون خوانده میشوند و بخشی از آیات به این صورت است که در سوره بقره آمده: "اما نیکی، بر کسی است که به خدا ایمان آورد." این آیات به هدفهای مشخصی اشاره دارد و شامل وعدهای برای مؤمنان نیز میباشد. خداوند به دعاهای مؤمنان گوش میدهد و از نیات آنها آگاه است.
ذلِکُمْ ای ذلکم الامر و البیان من القتل و الرّمی و الابلاء الحسن، وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ ای و اعلموا أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکافِرِینَ و قیل: ذلکم ای فعل اللَّه الذی شاهدتموه. و یجوز ان یکون خبر مبتداء محذوف، ای الامر ذلکم وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکافِرِینَ بابطال حیلهم و إلقاء الرعب فی قلوبهم و تفریق کلمتهم و نقض ما ابرموا. قراءت حجازی و ابو عمرو موهّن بتشدید است و تنوین، باقی بتخفیف و تنوین خوانند، مگر حفص که وی موهن کید الکافرین باضافت خواند، و معنی همه یکسان است.
هوش مصنوعی: این آیه به بیان امر خداوند درباره قتل و جنگ و عواقب آن میپردازد و میگوید که خداوند سبب تضعیف نقشههای کافران است. همچنین، این نکته را تأکید میکند که خدایی که شما شاهد مقتضیات و وقایع آن هستید، به نوعی سبب برهم خوردن تدبیرهای دشمنان و ترس در دلهای آنان میشود. تفسیرهای مختلفی درباره نوع خوانش این آیات وجود دارد، اما معنی آنها به نوعی یکی است و بر قدرت خداوند در نابود کردن نقشههای مخالفان تأکید میکند.
قوله: إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَکُمُ الْفَتْحُ ای ان استقضوا فقد جاءکم القضاء و الفتاح عند العرب هو القاضی. إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً ای قضینا لک قضاء مبینا، ان اللَّه هو الفتاح یعنی القاضی. سبب نزول این آیت آن بود که ابو جهل روز بدر دعا کرد گفت: اللّهم ایّنا کان افجر و اقطع للرّحم و آتانا بما لا یعرف فاخّره الغداة. فاستجاب اللَّه دعاءه و جاءه بالفتح، فضربه ابنا عفرا: عوف و معود و اجاز علیه عبد اللَّه بن مسعود.
هوش مصنوعی: آیه اشاره دارد که اگر شما درخواست پیروزی کنید، پیروزی به سراغتان آمده است. در اینجا "فتح" به معنای قضاوت و حکم است. وقتی گفته میشود "ما برایت فتحی روشن گشودیم"، به این معناست که ما حکمی روشن در مورد تو صادر کردیم و خداوند خود قاضی است. زمینه نزول این آیه به این داستان برمیگردد که ابوجهل در جنگ بدر دعا کرد و گفت: خدایا، کسی از ما که بدترین و قطعالرّحمترین است را به ما نشان بده و ما را به عذابی سخت دچار کن. خداوند به دعایش پاسخ داد و پیروزی را به او داد، اما در نهایت این دو فرزند عوف و معوذ بودند که او را به زمین زدند و عبدالله بن مسعود نیز بر او ضربهای وارد کرد.
سدی و کلبی گفتند: مشرکان چون خواستند که از مکه بجنگ مصطفی ص و مؤمنان آیند دست در استار کعبه زدند و گفتند: اللهم انصر اعلی الجندین و اهدی الفئتین و اکرم الحزبین و افضل الدینین. فانزل اللَّه هذه الایه. ثم قال للکفار: وَ إِنْ تَنْتَهُوا عن الکفر باللّه و قتال نبیّه، فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا الی حربه و قتاله نَعُدْ علیکم بالامر و القتل. و قیل وَ إِنْ تَعُودُوا للاستفتاح نعد بفتح محمد. ابی کعب گفت و عطاء الخراسانی: که این خطاب باصحاب رسول است و با مؤمنان، میگوید: ان تستنصروه و تسئلوه الفتح و النصر، فقد جاءکم الفتح و النصر. وَ إِنْ تَنْتَهُوا عن ارادة عرض الدّنیا فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا الی ما کان منکم فی الامر و الغنیمة یوم بدر، نعد، للانکار علیکم، وَ لَنْ تُغْنِیَ عَنْکُمْ فِئَتُکُمْ شَیْئاً وَ لَوْ کَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ و انّ اللَّه بفتح الف قراءة مدنی است و شامی و حفص علی تقدیر و لان اللَّه مع المؤمنین.
هوش مصنوعی: مشرکان هنگام تصمیم به جنگ با پیامبر (ص) و مؤمنان، به کعبه پناه بردند و از خداوند طلب نصرت و هدایت کردند. در این شرایط، خداوند آن آیه را نازل کرد و به کفار فرمود: اگر از کفر و جنگ با پیامبر دست بکشید، برای شما بهتر است و اگر دوباره به سوی جنگ برگردید، ما هم به شما بازخواهیم گشت و مجازات خواهیم کرد. همچنین گفته شده که اگر به جنگ و آغاز جنگ برگردید، ما به شما پیروزی محمد را خواهیم داد. ابی کعب و عطاء الخراسانی اشاره میکنند که این پیام به همراهان پیامبر و مؤمنان است و اگر از خدا نصرت بخواهید، پیروزی نصرت به شما خواهد رسید. اگر از خواستههای دنیوی دست بردارید، برای شما بهتر است و اگر به آنچه در جنگ بدر انجام دادید برگردید، ما به شما اعتنا نخواهیم کرد و گروه شما به شما سودی نخواهد رساند، هرچقدر هم زیاد باشید و خداوند با مؤمنان است.
ای لذلک لَنْ تُغْنِیَ عَنْکُمْ فِئَتُکُمْ شَیْئاً باقی بکسر الف خوانند لانّه مبتدأ به منقطع مما قبله.
هوش مصنوعی: بنابراین، گروه شما هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. شایان ذکر است که "باقی" با کسر الف خوانده میشود زیرا مبتدا است و از موارد قبلی جدا شده است.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فیما یدعوکم الی الجهاد، وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ ای لا تعرضوا عنه و لا تخالفوه، وحّد الکنایة لانه یعود الی اللَّه، و قیل الی رسوله، لانه المنبئ عن اللَّه، و قیل الی اللَّه و رسوله و وحّد لانه امر کل واحد امر الآخر، و قیل یعود الی الجهاد، و یحتمل انّه لمّا لم یجز اطلاق لفظ التثنیة علی اللَّه وحده، لم یجز اجراء لفظ التثنیة علیه مع غیره بخلاف لفظ الجمع فانه لمّا جاز اطلاق لفظ الجمع علیه وحده تعظیما جاز اجراء لفظ الجمع علیه مع غیره. و لهذا نظائر فی القرآن. منها.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا و پیامبرش را در آنچه شما را به جهاد دعوت میکند اطاعت کنید و از آن روی نگردانید. این به این معناست که نباید از آنچه خدا و پیامبر میگویند، دور شوید یا با آن مخالفت کنید. تعبیر "او" به خدا برمیگردد و همچنین به پیامبر، زیرا او مفسر اراده خداست. این جمله میتواند به جهاد نیز اشاره داشته باشد. همچنین، به دلیل اینکه نمیتوان به خدا به تنهایی صفت دوگانه نسبت داد، نمیتوان نسبت به او و غیر او نیز اینطور صحبت کرد. در مقابل، واژه جمع به تنهایی بر او اطلاق میشود و بنابراین میتوان آن را در کنار دیگران نیز به کار برد. در قرآن نمونههای مشابهی وجود دارد.
قوله: اذا دعاکم لما یحییکم احق ان ترضوه. و جاء التنکیر عن النبی فیمن ذکر مع غیره بلفظ التثنیة، و هو انّ رجلا قام بین یدیه فقال: من اطاع اللَّه و رسوله فقد رشد و من عصاهما فقد غوی، فقال بئس خطیب القوم انت، هلّا قلت و من عصی اللَّه و رسوله فقد غوی، وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ یعنی امره و نهیه، و قیل القرآن و مواعظه.
هوش مصنوعی: این متن به این موضوع اشاره دارد که وقتی شخصی شما را به چیزی دعوت میکند که به زندگی و رشد شما کمک میکند، سزاوار است که آن را بپذیرید. در ادامه، به بیان انتقادی درباره سخنرانی یک نفر پرداخته میشود که میگوید: کسی که از خدا و پیامبرش اطاعت کند، هدایت شده و کسی که نافرمانی کند، گمراه است. منتقد به او میگوید که نباید به این شکل صحبت کند و بهتر است بگوید: کسی که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند، گمراه است، و این امر را به دیگران گوشزد کند. همچنین اشاره شده است که این گفتار ممکن است به معنای فرمانها و نصایح قرآن باشد.
وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا یَسْمَعُونَ الآیة. هم المنافقون و قیل هم المشرکون یسمعون بآذانهم فلا ینتفعون، فصاروا کمن لا یسمعون، و قیل هم الذین قالوا: قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا.
هوش مصنوعی: دیگر مانند کسانی نباشید که گفتند ما شنیدیم، در حالی که واقعاً نمیشنوند. برخی گفتهاند این افراد منافق هستند و برخی دیگر اشاره کردهاند که مشرکان نیز همینطورند. آنها صداها را با گوشهایشان میشنوند اما از آن بهرهمند نمیشوند، به همین دلیل مانند کسانی میشوند که واقعاً نمیشنوند. همچنین گفته شده که اینها همان کسانی هستند که گفتند: ما شنیدیم و اگر میخواستیم، میتوانستیم مانند این سخنان را بگوییم.
قوله: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ کل ما دبّ علی الارض فهو دابّة.
هوش مصنوعی: بنا بر این سخن، بدترین موجودات در نظر خداوند، موجوداتی هستند که نه میشنوند و نه سخن میگویند. هر موجودی که بر روی زمین حرکت میکند، دابّه نامیده میشود.
و لا یطلق علی الانسان الّا ذمّا. میگوید: این مشرکان و کافران هم چون چارپایاناند که حق نمیشنوند، یعنی بگوش میشنوند و نمیپذیرند، و در عداوت و بغضا میکوشند. پس هم چون ایشاناند که حق نمیشنوند و در نمییابند. ابن زید گفت: هم صمّ القلوب و بکمها و عمیها، دلهاشان کر و گنگ و کور است. آن گه این آیت برخواند: فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ، میگویند: در شأن نضر حارث آمده است این آیت. ابن عباس و عکرمه گفتند در شأن بنو عبد الدار بن قصی آمد: کانوا یقولون نحن صم بکم عمّا جاء به محمد فلا نسمعه و لا نجیبه فقتلوا جمیعا باحد، و کانوا اصحاب اللواء و لم یسلم منهم الا رجلان: مصعب بن عمیر و سویط بن حرمله.
هوش مصنوعی: انسانها تنها به بدی شناخته میشوند. گفته میشود که این مشرکان و کافران مانند چهارپایان هستند که حقیقت را نمیشنوند؛ یعنی با گوشهای خود میشنوند اما آن را نمیپذیرند و در دشمنی و کینهتوزی تلاش میکنند. آنها مانند کسانی هستند که حقیقت را نمیشنوند و درک نمیکنند. ابن زید اشاره میکند که دلهایشان کر، گنگ و کور است. سپس آیهای خوانده میشود که میگوید: «چشمها کور نمیشوند، اما دلها که در سینهها هستند، کورند.» گفته شده که این آیه در خصوص نضر حارث نازل شده است. همچنین ابن عباس و عکرمه گفتند که این آیه درباره بنی عبد الدار بن قصی آمده است: آنها میگفتند ما از آنچه محمد آورده کر و گنگ هستیم و نه آن را میشنویم و نه پاسخ میدهیم. در جنگ احد، تمام آنها کشته شدند و جز دو نفر، مصعب بن عمیر و سویط بن حرمله، کسی زنده نماند.
وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ ای لو علم اللَّه فیهم صدقا و اسلاما و قبول موعظة و سعادة سبقت لهم، لا سمع قلوبهم و جعلهم ینتفعون بالسمع. و لکنّه علم انّه لا خیر فیهم و انّهم ممن کتب علیهم الشقاء، فهم لا یؤمنون. خیر درین آیت سزاواری آشنایی است. میگوید: ایشان سزای آشنایی در ازل نبودند و حکم اللَّه در ایشان بکفر رفت، لا جرم حق نشنیدند که اللَّه ایشان را حق نشنوانید، چنان که آنجا گفت: وَ کانُوا لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً و ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ابن عباس گفت بنو عبد الدار گفتند: یا محمد احی لنا موتانا فیکلّمونا و یخبرونا بصحّة رسالتک و نعلم انّ اللَّه یبعث الموتی. گفتند پدران ما را زنده گردان تا با ما سخن گویند و خبر دهند از صحت رسالت و نبوت تو، و نیز بدانیم که اللَّه مرده زنده کند. و بیان این آیت در آن است که گفت: وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. رب العالمین گفت: وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ کلام الموتی بصحة نبوة محمد لَتَوَلَّوْا عن الایمان وَ هُمْ مُعْرِضُونَ، ای لم یقبلوا و لم یؤمنوا فلذلک لم افعل بهم مما سألوا نظیره: وَ إِنْ یَرَوْا کِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً یَقُولُوا سَحابٌ مَرْکُومٌ.
هوش مصنوعی: اگر خداوند در آنها خیری میدید، آنها را میشنید، یعنی اگر خداوند در مورد آنها ایمان و صدق و پذیرش وعظ و سعادتی میدانست که به آنها جلو میآمد، دلهای آنها را میگشود و به آنها امکان میداده تا از شنیدن بهرهمند شوند. اما او دانست که در آنها خیری نیست و آنها از جمله کسانی هستند که سرنوشت شقاوت بر آنها نوشته شده است، بنابراین ایمان نخواهند آورد. این آیه نشاندهنده این است که آنها در ازل لیاقت شناخت حق را نداشتهاند و حکم خداوند در مورد آنها کفر بوده است، پس طبیعی است که حق را نشنیدهاند، زیرا خداوند آنها را به شنیدن حقیقت نرسانده است. به عبارتی دیگر، آنها به نحوی از شنیدن محروم بودند و توانایی شنیدن نداشتند. ابن عباس گفته است که بنی عبد الدار به پیامبر گفتند: "ای محمد، مردگان ما را زنده کن تا با ما سخن بگویند و از صحت رسالت تو خبر دهند و بدانیم که خدا مردگان را زنده میکند." آنها میخواستند پدرانشان دوباره زنده شوند و از صحت رسالت و نبوت محمد خبر دهند. در ادامه آیهای میگوید که وقتی آیات واضح ما برای آنها خوانده میشود، تنها به این بهانه میتوانند اعتراض کنند که بگویند: "اگر راست میگویید، پدران ما را بیاورید." پروردگار جهان فرمود: اگر به آنها سخن مردگان را از صحت نبوت محمد میگفتیم، آنها از ایمان روی برمیگرداندند و اعراض میکردند، زیرا آنها نه قبول کردند و نه ایمان آوردند و به همین دلیل به خواسته آنها پاسخ ندادم. مانند این است که اگر نشانهای از آسمان ببینند، میگویند: "این یک ابر انبوه است."