اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. بسم اللَّه معراج قلوب الاولیاء، بسم اللَّه نور سرّ الاصفیاء، بسم اللَّه شفاء صدور الأتقیاء، بسم اللَّه کلمة التقوی و راحة الثکلی و شفاء المرضی. بسم اللَّه نور دل دوستان است، آئینه جان عارفان است، چراغ سینه موحدان است، آسایش رنجوران و مرهم خستگان است، شفاء درد و طبیب بیمار دلان است، خدایا! گرفتار آن دردم که تو دوای آن دانی، در آرزوی آن سوزم که تو سرانجام آنی، بنده آن ثناام که تو سزای آنی، من در تو چه دانم تو دانی، تو آنی که خود گفتی و چنان که گفتی آنی.
هوش مصنوعی: به نام خداوند بخشنده و مهربان. نام خداوند پل ارتباطی دلهای اولیا است، نور اسرار برگزیدگان، درمانگر دلهای پرهیزکاران، کلمه تقوا، آرامش دردآوران و شفای بیماران. نام خداوند روشنیبخش دل دوستان، آئینه جان عارفان، چراغ سینه مومنانی، آسایشدهنده رنجوران و مرهمی برای خستگان است؛ شفای دردها و طبیب دلهای بیمار. خدایا! من گرفتار دردی هستم که تو تنها درمان آن را میدانی و در آرزوی سوزی هستم که تو پایان آنی. من بنده تو هستم و تو سزاوار ستایش و پرستش منی. من در تو چه میدانم، تو به خوبی میدانی و همانطور که گفتهای، تو آنی.
در هجر تو کار بینظامست مرا
شیرین همه تلخ و پخته خامست مرا
هوش مصنوعی: در غیبت تو زندگیام بینظم و آشفته است، همه چیز برایم شیرین و لذتبخش اما در عین حال تلخ و ناپخته به نظر میرسد.
در عالم اگر هزار کامست مرا
بی نام تو سر بسر حرامست مرا
هوش مصنوعی: در این دنیا هرچقدر که خوشی و لذتی باشد، اگر تو در آن نباشی، همه چیز برایم بیارزش و ممنوع است.
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ، ای مهتر عالم و ای سیّد ولد آدم، ای مایه فطرت، ای نقطه سعادت، ای مقصود موجودات و سید کاینات، ای نقطه دایره حادثات، ترا میپرسند از انفال و حکم آن، تو از وحی ما و از پیغام ما ایشان را جواب ده. قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ ملکا و لرسوله الحکم فیها بما یقضی به امرا و شرعا. انفال از روی ملک خدایراست و حکم آن چنان که خواهد مصطفی ص راست، بپسندید شما که بندگانید حکم او، بپذیرید به جان و دل قول او، که قول او وحی ما است، فعل او حجت ما است، شریعت او ملت ما است، حکم او دین ما است. اتباع او دوستی ما است.
هوش مصنوعی: از تو درباره انفال میپرسند. بگو که انفال متعلق به خدا و پیامبر است. ای بزرگترین عالم و سرور بشر، ای اساس فطرت و عامل خوشبختی، ای هدف موجودات و سرور جهانیان، ای نقطه مرکز حوادث، از تو پیرامون انفال و احکام آن میپرسند. تو باید با وحی و پیام ما به آنها پاسخ دهی. بگو که انفال به اعتبار مالکیت خداوند است و حکم آن به دست پیامبر مشخص میگردد. انفال از آن خداوند است و حکم آن به دست رسول خداست. شما باید با کمال رغبت و دل نسبت به احکام او، که وحی ماست، پاسخ مثبت دهید. افعال او دلیل و برهان ما هستند، شریعت او راه و مذهب ماست و اطاعت از او دوستی و محبت ما به شمار میآید.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ تقوی بپناه خویش گیرید که سر همه طاعتها تقوی است، اصل همه هنرها و مایه همه خیرها تقوی است. تقوای او آن درخت است که بیخ او در آب وفا و شاخ او بر هواء رضا، میوه او دوستی خدا. نه گرمای پشیمانی بدو رسد، نه سرمای سیری، نه باد دوری، نه هواء پراکندگی. تقوی سه چیز است: خوفی که ترا از معصیت باز دارد رجایی که ترا بر طاعت دارد، رضایی که ترا بر محبت دارد.
هوش مصنوعی: تقوا را در زندگی خود به کار گیرید و تلاش کنید که روابطتان را اصلاح کنید. تقوا سرمنشأ تمامی عبادتها و هنرها و خیرات است. تقوای حقیقی مانند درختی است که ریشه آن در آب وفا و شاخههایش در آسمان رضا قرار دارد و میوهاش دوستی با خداست. این درخت تحت تأثیر پشیمانی، کسالت، دوری یا پراکندگی قرار نمیگیرد. تقوا شامل سه عنصر است: ترسی که شما را از گناه باز میدارد، امیدی که شما را به عبادت ترغیب میکند و رضایتی که شما را به محبت خدا سوق میدهد.
قوله: وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ، با مردم بصلح و آشتی زندگانی کنید و بیآزار زیید، و این نتوانید مگر که حظ خود بگذارید و حظ دیگران نگاه دارید، اگر توانید ایثار کنید و اگر نه باری انصاف دهید. بنگر که الطاف کرم احدیت آن درویشان را که راه ایثار رفتند و حظ خود بگذاشتند چه تشریف میدهد و چون میپسندد که: وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ.
هوش مصنوعی: برای داشتن روابط بهتر با دیگران، باید با آنها با صلح و دوستی رفتار کنید و در کنار هم بدون آزار زندگی کنید. این کار تنها ممکن است اگر به حقوق و خواستههای خود و دیگران توجه کنید. اگر میتوانید، ایثار کنید و اگر نه، دست کم انصاف را رعایت کنید. به رفتارهای نیکو و محبتآمیز خداوند نسبت به درویشیانی که در راه ایثار قدم گذاشته و به نفع دیگران خود را نادیده گرفتهاند، دقت کنید و ببینید چگونه مورد ستایش قرار میگیرند.
عن عبد اللَّه بن عمر قال: اهدی لرجل من اصحاب رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و سلم رأس شاة، فقال: انّ اخی فلانا و عیاله احوج الی هذا منّا، فبعث به الیه، قال: فلم یزل یبعث به واحد الی آخر حتی نداولها سبعة ابیات حتی رجعت الی الاوّل، قال فنزلت وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ... الایة.
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمر نقل کرده است که یکی از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم، سر یک گوسفند را به او هدیه داد. این شخص گفت که برادرش و خانوادهاش بیشتر به این هدیه نیاز دارند، بنابراین آن را برای آنها فرستاد. این کار ادامه داشت و هر کس آن را به دیگری میفرستاد تا اینکه این هدیه به هفت خانه گردش کرد و دوباره به صاحب اولیهاش بازگشت. در این باره آیهای نازل شد که به بیان این موضوع میپردازد که برخی افراد در کمک به دیگران، دیگران را بر خود ترجیح میدهند.
قوله: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ، مؤمنان ایشانند که از خدای ترسند. درین آیت ترس از شرط ایمان نهاد، هم چنان که جایی دیگر گفت: وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ترس زینهار ایمان است و حصار دین است و شفیع گناهان است، هر دل که در آن ترس نیست آن دل خراب است و معدن فتنه و از نظر اللَّه محروم. درین آیت گفت مؤمنان ایشاناند که در یاد کرد اللَّه دلهاشان بترسد و بلرزد. جایی دیگر گفت: الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ اشارت است که مؤمنان ایشاناند که در یاد اللَّه دلهاشان بیاساید و آرمیده گردد، آن نشان مبتدیان است و این وصف الحال منتهیان، بنده در بدایت روش خویش پیوسته میگرید و میزارد و مینالد چندان از بیم فراق بگرید که نداء أَلَّا تَخافُوا بسر وی رسد. از بیم فراق بروح وصال باز آید، در آن مقام بیاساید و بنازد و دلش بیارامد، اینست که میگوید جل جلاله: تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ. و گفتهاند: وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وصف مرید است، تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ نعت مراد است. وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ اهل شریعت را شعار است. تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ ارباب حقیقت را دثار است. وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ مقام روندگان است. تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ نشان ربودگان است. رونده در راه شریعت بامید نعمت بر مقام خدمت، ربوده بر بساط حقیقت نواخته قربت و زلفت بار از ولی نعمت.
هوش مصنوعی: مؤمنان واقعی کسانی هستند که هنگام یاد خدا دلهایشان میلرزد و از او میترسند. در این آیه، ترس به عنوان شرط ایمان معرفی شده است. همچنین ترس به عنوان وسیلهای برای حفاظت از دین و نشانهای برای بخشش گناهان مطرح شده است. هر دل که فاقد ترس از خدا باشد، در حقیقت خراب و مستعد فتنه است و از نظر خداوند هم محروم است. این آیه به ما میگوید که مؤمنان واقعی در هنگام یاد خدا احساس ترس و لرز میکنند.
در جایی دیگر اشاره شده که مؤمنان آنهایی هستند که دلهایشان به یاد خدا آرامش مییابد. این نشاندهنده حال مبتدیان و کسانی است که در ابتدا از فراق خدا مینالند و میگریند، به طوری که نداهایی از خدا به آنها میرسد. اما در مقام وصال، دل آنها آرامش مییابد و به حالت شادی و نشاط درمیآید. اینجا نیز گفته شده که دلهایشان با یاد خدا آرام میگیرد.
توجه به این نکته جالب است که دلی که میترسد، به اهل شریعت تعلق دارد، در حالی که دلی که آرام میگیرد، به عارفان و اهل حقیقت مربوط میشود. تسلی دلها و آرامش آنها در سایه ارتباط با خداوند نمایان میشود. بنابراین، در مسیر شریعت، انسان با امید به نعمتهای الهی حرکت میکند و در مقام حقیقت، به قربت و نزدیک شدن به خداوند دست مییابد.
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ، در آیت پیش لختی اعمال بر شمرد، چون تقوی و وجل و توکل. آن گه درین آیت، اعمال ظاهر چون نماز و زکاة در ان پیوست، آن از امارات حقیقت است و این از شرائط شریعت، تا بدانی که هر دو درهم پیوسته و درهم بسته، حقیقت بیشریعت به کار نیست، و شریعت بیحقیقت راست نیست. چون هر دو بهم جمع گشت انگه. أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا، ای صدقوا صدقاً و حقّوا حقاً. مؤمنان بحقیقت ایشاناند که هم در شریعت درستاند هم در حقیقت، پس اقامت شریعت را لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ و صدق حقیقت را، وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ هو رزق الاسرار بما یکون استقلالها به من المکاشفات و المواصلات، و گفتهاند حقایق عبودیت و منازلات و مکاشفات حقیقت، در وجود خصلتها است که در این آیت بر شمرد و هو التعظیم للذکر و الوجل عند السماع و لاظهار الزیادة علیهم عند تلاوته، و حقیقة التوکل علی اللَّه و القیام بشروط العبودیة علی حد الوفاء، فاذ کملت اوصافهم صاروا محققین بالایمان، و قیل أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ای حقاً انه سبقت لهم من اللَّه الحسنی فصار لهم عند ربهم طوبی و زلفی و حسنی.
هوش مصنوعی: افرادی که نماز را بهپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند. در آیه قبل به برخی از اعمال مانند تقوا، ترس از خدا و توکل اشاره شده است. سپس در این آیه به اعمال ظاهری مانند نماز و زکات پرداخته شده که نشاندهنده حقیقت ایمان است و همچنین شرایط دین را نیز در بر میگیرد. این دو عنصر به هم پیوستهاند؛ حقیقت بدون شریعت معنی ندارد و شریعت بدون حقیقت هم راست نیست. هنگامی که این دو به هم میپیوندند، مؤمنان واقعی ظهور میکنند، یعنی کسانی که در شریعت و حقیقت به درستی قرار دارند. برای آنان درجاتی در نزد پروردگار و بخشش و روزیهایی نیکو فراهم خواهد بود که به واسطه درک سریها و کشف حقیقتها به دست میآید. حقایق عبودیت و ارتباطات با خداوند در وجود ویژگیهایی است که در این آیه بیان شده و شامل تعظیم و احترام به ذکر خدا، ترس و خضوع در هنگام شنیدن آیات، و نشان دادن توجه بیشتر هنگام قرائت میشود. حقیقت توکل به خدا و پایبندی به شرایط عبودیت نیز در همین چارچوب است. چون این اوصاف در آنان کامل شود، به مؤمنان حقیقی تبدیل خواهند شد، و به آنان بشارت داده شده که عنایت ویژهای از سوی خداوند نصیبشان خواهد شد و در نزد او مقامهایی عالی دارند.
قوله وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُمْ، از روی اشارت میگوید:
هوش مصنوعی: شما تمایل دارید که چیزهایی که بدون دردسر و سختی هستند، برای شما به وجود بیایند.
«بنده تا رنج نبرد بسر گنج نرسد».
هوش مصنوعی: انسان باید در زندگی تلاش و زحمت بکشد تا به موفقیت و پاداش برسد. بدون تلاش، دستیابی به اهداف و آرزوها دشوار خواهد بود.
پیر طریقت گفت: من چه دانستم که مادر شادی رنج است، و زیر یک ناکامی هزار گنج است، من چه دانستم که زندگی در مردگی است و مراد همه در بیمرادی است. زندگی زندگی دل است و مردگی مردگی نفس، تا در خود بنمیری بحق زنده نگردی. بمیر ای دوست اگر میزندگی خواهی. نیکو گفت آن جوان مرد که:
هوش مصنوعی: پیر راه گفت: من نمیدانستم که مادر شادی در واقع رنج است و اینکه زیر هر ناکامی گنجی پنهان وجود دارد. نمیدانستم که زندگی واقعی در مردگی نهفته است و آرزوی واقعی در عدم رسیدن به هدف است. زندگی واقعی از دل ظهور میکند و مردگی در نفس است. تا زمانی که در درون خود نمردی، هرگز زنده نخواهی بود. اگر میخواهی زندگی کنی، باید بمیری، همانطور که آن جوان مرد به خوبی گفت.
نکند عشق نفس زنده قبول
نکند باز موش مرده شکار
هوش مصنوعی: نگران نباش که عشق، زنده بودن را نپذیرد و دوباره موش مرده را به دام نیندازد.
الهی! انکس که زندگانی وی تویی او کی بمیرد؟ وانکس که شغل وی تویی شغل بسر کی برد؟ ای یافته و یافتنی نه جز از شناخت تو شادی، نه جز از یافت تو زندگانی، زنده بی تو چون مرده زندانی، و صحبت یافته با تو نه این جهانی نه آن جهانی.
هوش مصنوعی: خداوندا! کسی که زندگیاش به تو وابسته است، چگونه میتواند بمیرد؟ و کسی که شغل و حرفهاش تویی، چگونه میتواند بماند؟ ای کسی که یافتن و شناخت تو جز شادی و زندگی نیست، کسی که بیتو زندگی میکند، مانند مردهای در زندان است. و ارتباط با تو نه در این دنیا است و نه در آن دنیا.