گنجور

۶ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ لَوْ تَری‌ إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا... الایة. مرگ چهار قسم است: (مرگ اهانت و لعنت، و مرگ حسرت و مصیبت، و مرگ تحفة و کرامت، و مرگ خلعت و مشاهدت). مرگ لعنت مرگ کافران است، حسرت مرگ عاصیان است، و مرگ کرامت مرگ مؤمنان است، مرگ مشاهدت مرگ پیغمبران است. مرگ لعنت را گفت: وَ لَوْ تَری‌ إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا....جایی دیگر گفت: وَ لَوْ تَری‌ إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ. یا سید، اگر بینی تو آن کافران را در آن سکرات مرگ، و آن زخم و ضرب فریشتگان عذاب که از سیاست و هیبت و نهیب ایشان آسمان و زمین میلرزد، آن کافر در میان دود و آتش و بوی ناخوش گرفتار شده و ضربت ملک و قطیعت ملک بر دل آمده، اگر بنالد بر خود درد افزاید و اگر بزارد نداء لا بشری آید، گرد نوایست بر رویش نشسته و آتش قطیعت در جان افتاده و دوزخ پر زفیر کرده و ملک از وی بیزار گشته، زینهار از قهر قطیعت، زینهار از داغ فرقت. اما مرگ حسرت مرگ عاصیان است که روزگار را بغفلت بسر آورده و در طاعات و عبادات تقصیر کرده، ناگاه در قبض ملک الموت اوفتاده و در سکرات مرگ گرفتار شده. از یک سوی فریشته رحمت بیند شرمش آید که خیرها کم کرده از دیگر سوی فریشته عذاب بیند بترسد از آنکه بدها و زشتها کرده، آن بنده عاصی بیچاره میان مانده و چشم بر غیب نهاده، تا خود چه آید، از غیب کرامت آید یا اهانت! فضل بیند یا عدل! پس فریشتگان طاعت و معصیت بر وی عرضه کنند، طاعت اندک، بی‌حرمتی گزاف، کاری فراوان حسرتش بر حسرت بیفزاید و معصیت بر معصیت! پس آن اعمال وی طاعت اندک و معصیت فراوان هر دو مهر کنند و بگردن وی اندر آویزند، در نعش هم چنان و در لحد هم چنان، و بقیامت هم چنان، چنان که رب العزه گفت: وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ. سه دیگر مرگ تحفه و کرامت است مؤمنان را و نیک مردان را، فریشتگان رحمت بصد هزاران لطف و کرامت و رفق و راحت و بشری و بشارت، قبض روح پاک ایشان میکنند و بالطاف و کرم و نواخت بی‌نهایت بشارت میدهند، که سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. و مصطفی ص گفت‌ تحفة المؤمن الموت. عطاء مؤمن مرگ است، زیرا که حجاب مؤمن از حق نفس اوست، و مرگ برداشتن آن حجاب است، و عارفان را هیچ عطای و تحفه بدان نرسد که راه دوست بریشان گشاده گردد و حجابها برداشته شود.

از این مرگ صورت فکن تا نترسی
از این زندگی ترس کاکنون در آنی‌
از این زندگی زندگانی نخیزد
که گرگست و ناید ز گرگان شبانی‌

بشر حارث گفت: شتّان بین قوم و بین قوم، قوم موتی و یحیی القلوب بذکرهم و قوم احیاء قسمت القلوب برؤیتهم. گویند درویشی این آیت از کسی بشنید که إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‌ءٌ عَظِیمٌ وقتش خوش گشت سماعش افتاد نعره بزد و گفت آه کی بود که این روز آید و این درویش از بند بر آید، گفتند ترا چه روی نمود از این؟ گفت: دنیا حجابست و قیامت وقت مشاهدت و دوستان را حجاب بلاست و مشاهدت عطا، کی باشد که از این حجاب باز رهیم و بدولت و مواصلت رسیم.

چهارم مرگ مشاهدت است، اکرام و اعزاز پیغامبران و نواخت ایشان بنداء لطف بی‌واسطه از حضرت عزت روان که یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِی إِلی‌ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً.

عبد اللَّه مسعود گفت: جماعتی مهاجر و انصار بخانه عایشه گرد آمدیم.

رسول خدا بما در نگرست چشمش پر آب شد. گفت: مرحبا بکم حیاکم اللَّه جمعکم اللَّه نصرکم اللَّه هداکم اللَّه سلمکم اللَّه وفّقکم اللَّه قبلکم اللَّه اوصیکم بتقوی اللَّه و اوصی اللَّه بکم و استخلفه علیکم.

آن گه وصیتها کرد و پندهای بلیغ داد. یاران گفتند: یا رسول اللَّه مگر روزگار عمرت بسر آمد و وقت رفتن در آمد. مصطفی ص گفت: قد دنا الاجل و المنقلب الی اللَّه و الی السدرة المنتهی و الجنة المأوی و العرش الاعلی و الکاس الاوفی و الرفیق الاعلی.

آری مرغ حضرت سر آن دارد که باز پرد بآشیان عزت مرغی که پر او عشق پرواز او ارادت، افق او غیب منزل او درد استقبال او جلال. اتیته هرولة. هر گه که این مرغ حضرتی از قفس بشری بر افق غیب پرواز کند، کرّوبیان عالم قدس دستها بدیده خویش باز نهند، و رنه برق این جمال دیدهای ایشان بسوزد. در وقت مرگ موسی کلیم برقی از سرادقات هیبت در هوای ولایت عشق او بتافت یک چشم عزرائیل از آن برق هیبت او بحال نیستی باز شد. گفتند یا عزرائیل چون بر دوستان ما روی نگر تا بادب باشی و بی‌دستوری فرا پیش ایشان نروی و زبان حال مشتاق از غیرت دوستی و کمال سوز مهر ازلی همی گوید:

کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ تهدید و وعید مشرکان قریش است و کفار عرب. میگوید چشم عبرت باز کنید و در عادت و سیرت رفتگان و گذشتگان نگرید و سرانجام ایشان از آن جهانداران و گردن‌کشان که بودند بنگرید که ایشان چه کردند و ما با ایشان چه کردیم و بر سر ایشان چه راندیم. وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَیْنَ ذلِکَ کَثِیراً وَ کُلًّا ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ وَ کُلًّا تَبَّرْنا تَتْبِیراً. ای کفّار عرب، و ای مشرکان قریش اگر شما همان کنید که ایشان کردند، از سیاست قهر ما همان بینید که ایشان دیدند.

ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً الایه. سنّت و آئین ما چنان است که بر بندگان نعمت ریزیم و معیشت فراخ در پیش نهیم، پس اگر شکر آن نگزارند و حقّ آن بر خود بنشناسند، نعمت از ایشان بگردانیم و به نقمت بدل کنیم.

إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ، إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ چه امید ماند در کار ایشان و چه سود دارد اعمال ایشان، بعد از آن که در ازل عدل خود بر ایشان براند که: شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ و در ابد این حکم بر ایشان برفت، فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ.

وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ بر زبان تفسیر قوة رمی سهام غازیان است بر وی دشمن و از روی اشارت، سهام سحرگاهی است در عالم غیب بنعت خشوع و خضوع، و رمی القلب الی الحقّ معتمدا علیه و راجعا عمّا سواه. و گفته‌اند: این قوة، قوت دل است و ثقت بنصرت و تأیید الهیّت، چنان که گفت: هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ ای هو الّذی بنصره افردک، و بلطفه ایّدک، و عن کلّ سؤل و نصیب طهّرک و عن رق الاشیاء حرّرک و فی جمیع الاحوال کان لک.

أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ. الّف بین قلوب المرسلین بالرّسالة و قلوب الانبیاء بالنبوّة و قلوب الصّدّیقین بالصّدق و قلوب الشهداء بالمشاهدة و قلوب الصالحین بالخدمة و قلوب عامّة المؤمنین بالهدایة، فجعل المرسلین رحمة علی الانبیاء و جعل الانبیاء رحمة علی الصدّیقین و جعل الصدّیقین رحمة علی الشهداء و جعل الشهداء رحمة للعالمین و جعل الصالحین رحمة علی عامّة المؤمنین و جعل المؤمنین رحمة علی الکافرین.

۶ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ لَوْ تَری‌ إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا، جماعتی مفسران گفتند: این آیت در شأن کشتگان روز بدر آمده است که چون روی به مسلمانان نهادند بوقت جنگ، فریشتگان بر پشتهای ایشان میزدند. مردی گفت یا رسول اللَّه! رأیت بظهر ابی جهل مثل الشراک. بر پشت بو جهل نشان ضربتها دیدم هم چون دوال. فقال: ذاک ضرب الملائکة، رسول خدا گفت: آن ضرب فریشتگان بوده. و عن انس بن مالک قال: وقف رسول اللَّه ص یوم بدر علی القلیب، فقال: ای ابا جهل بن هشام و ای عتبة بن ربیعة و ای ولید بن عتبة و ای فلان بن فلان، بئس عشیرة النّبی کنتم، و بئس بنو عم النبی کنتم، هل وجدتم ما وعد ربکم حقاً. فقال عمر: بابی انت و امی یا رسول اللَّه! هل یسمعون کلامک الساعة و قد جیّفوا؟ قال: و الّذی بعثنی بالحقّ، انّهم یسمعون کما تسمع، و لکن لا یقدرون ان یجیبوا.۷ - النوبة الاولى: قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ ای پیغامبر بسنده است ترا خدای، وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ. (۶۴) و ایشان که پی برانند بتو از گرویدگان.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ لَوْ تَری‌ إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا... الایة. مرگ چهار قسم است: (مرگ اهانت و لعنت، و مرگ حسرت و مصیبت، و مرگ تحفة و کرامت، و مرگ خلعت و مشاهدت). مرگ لعنت مرگ کافران است، حسرت مرگ عاصیان است، و مرگ کرامت مرگ مؤمنان است، مرگ مشاهدت مرگ پیغمبران است. مرگ لعنت را گفت: وَ لَوْ تَری‌ إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا....جایی دیگر گفت: وَ لَوْ تَری‌ إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ. یا سید، اگر بینی تو آن کافران را در آن سکرات مرگ، و آن زخم و ضرب فریشتگان عذاب که از سیاست و هیبت و نهیب ایشان آسمان و زمین میلرزد، آن کافر در میان دود و آتش و بوی ناخوش گرفتار شده و ضربت ملک و قطیعت ملک بر دل آمده، اگر بنالد بر خود درد افزاید و اگر بزارد نداء لا بشری آید، گرد نوایست بر رویش نشسته و آتش قطیعت در جان افتاده و دوزخ پر زفیر کرده و ملک از وی بیزار گشته، زینهار از قهر قطیعت، زینهار از داغ فرقت. اما مرگ حسرت مرگ عاصیان است که روزگار را بغفلت بسر آورده و در طاعات و عبادات تقصیر کرده، ناگاه در قبض ملک الموت اوفتاده و در سکرات مرگ گرفتار شده. از یک سوی فریشته رحمت بیند شرمش آید که خیرها کم کرده از دیگر سوی فریشته عذاب بیند بترسد از آنکه بدها و زشتها کرده، آن بنده عاصی بیچاره میان مانده و چشم بر غیب نهاده، تا خود چه آید، از غیب کرامت آید یا اهانت! فضل بیند یا عدل! پس فریشتگان طاعت و معصیت بر وی عرضه کنند، طاعت اندک، بی‌حرمتی گزاف، کاری فراوان حسرتش بر حسرت بیفزاید و معصیت بر معصیت! پس آن اعمال وی طاعت اندک و معصیت فراوان هر دو مهر کنند و بگردن وی اندر آویزند، در نعش هم چنان و در لحد هم چنان، و بقیامت هم چنان، چنان که رب العزه گفت: وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ. سه دیگر مرگ تحفه و کرامت است مؤمنان را و نیک مردان را، فریشتگان رحمت بصد هزاران لطف و کرامت و رفق و راحت و بشری و بشارت، قبض روح پاک ایشان میکنند و بالطاف و کرم و نواخت بی‌نهایت بشارت میدهند، که سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. و مصطفی ص گفت‌ تحفة المؤمن الموت. عطاء مؤمن مرگ است، زیرا که حجاب مؤمن از حق نفس اوست، و مرگ برداشتن آن حجاب است، و عارفان را هیچ عطای و تحفه بدان نرسد که راه دوست بریشان گشاده گردد و حجابها برداشته شود.
هوش مصنوعی: مرگ چهار نوع است: مرگ اهانت و لعنت، مرگ حسرت و مصیبت، مرگ کرامت و تحفه، و مرگ مشاهدت. مرگ لعنت مخصوص کافران است، مرگ حسرت برای گناهکاران است، مرگ کرامت مختص مؤمنان است و مرگ مشاهدت مربوط به پیامبران است. در مرگ کافران، وحشت و عذاب را تجربه می‌کنند و در نهایت در آتش و عذاب گرفتار می‌شوند. در مرگ حسرت، گناهکاران وقتی در آستانه مرگ قرار می‌گیرند، از اعمال کم‌فایده و گناهانشان دچار وحشت و ترس می‌شوند و در این حال برای آن‌ها بین امید به رحمت و ترس از عذاب تضاد پیش می‌آید. در نهایت، آنها با بار گناهان و کمی اعمال نیکو مواجه می‌شوند، که این احساس حسرت را بیشتر می‌کند. در مقابل، مرگ مؤمنان و نیکان، به عنوان تحفه و کرامت دیده می‌شود. فرشتگان رحمت در این وضعیت با محبت و لطافت روح آنان را قبض می‌کنند و با بشارت به بهشت به آنها خوشامد می‌گویند. در واقع، مرگ برای مؤمن همچون هدیه‌ای است که به او اجازه می‌دهد به حق و حقیقت برسد و حجاب‌ها از پیش روی او برداشته می‌شود.
از این مرگ صورت فکن تا نترسی
از این زندگی ترس کاکنون در آنی‌
هوش مصنوعی: از این مرگ فاصله بگیر تا از این زندگی که هم‌اکنون در آن هستی، نترسی.
از این زندگی زندگانی نخیزد
که گرگست و ناید ز گرگان شبانی‌
هوش مصنوعی: از این زندگی چیزی خوب به دست نمی‌آید، زیرا مانند گرگی است که از گرگان، شبانی ظهور نمی‌کند.
بشر حارث گفت: شتّان بین قوم و بین قوم، قوم موتی و یحیی القلوب بذکرهم و قوم احیاء قسمت القلوب برؤیتهم. گویند درویشی این آیت از کسی بشنید که إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‌ءٌ عَظِیمٌ وقتش خوش گشت سماعش افتاد نعره بزد و گفت آه کی بود که این روز آید و این درویش از بند بر آید، گفتند ترا چه روی نمود از این؟ گفت: دنیا حجابست و قیامت وقت مشاهدت و دوستان را حجاب بلاست و مشاهدت عطا، کی باشد که از این حجاب باز رهیم و بدولت و مواصلت رسیم.
هوش مصنوعی: بشر حارث گفت: بین دو گروه انسان‌ها تفاوت زیادی وجود دارد، گروهی که مرده‌اند و دیگران را با یاد خود زنده نگه می‌دارند و گروهی که با دیدن خود دل‌ها را زنده می‌کنند. درویشی این جمله را از کسی شنید که درباره زلزله قیامت صحبت می‌کرد و گفت: «این واقعه بسیار سترگ است.» او با شنیدن این حرف فرمان نعره‌ای فریاد زد و گفت: «ای کاش روزی برسد که من از این دنیا رها شوم.» او دلیل این احساس را چنین بیان کرد: دنیا همانند حجاب است و قیامت زمان مشاهدت است، دوستان در دنیا گرفتار بلا هستند و مشاهدت خداوند پاداش می‌آورد. چه زمانی می‌توانیم از این حجاب رها شویم و به نعمت و وصال برسیم؟
چهارم مرگ مشاهدت است، اکرام و اعزاز پیغامبران و نواخت ایشان بنداء لطف بی‌واسطه از حضرت عزت روان که یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِی إِلی‌ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً.
هوش مصنوعی: چهارمین مرحله مرگ، مشاهده است و در این مرحله، پیغمبران مورد احترام و تجلیل قرار می‌گیرند و با لطفی مستقیم از جانب خداوند مورد نوازش قرار می‌گیرند. در اینجا، به روح آرام و مطمئن گفته می‌شود که به سوی پروردگارش بازگردد، در حالی که راضی و مورد رضایت خداوند است.
عبد اللَّه مسعود گفت: جماعتی مهاجر و انصار بخانه عایشه گرد آمدیم.
هوش مصنوعی: عبدالله مسعود گفت: گروهی از مهاجران و انصار به خانه عایشه جمع شده‌ایم.
رسول خدا بما در نگرست چشمش پر آب شد. گفت: مرحبا بکم حیاکم اللَّه جمعکم اللَّه نصرکم اللَّه هداکم اللَّه سلمکم اللَّه وفّقکم اللَّه قبلکم اللَّه اوصیکم بتقوی اللَّه و اوصی اللَّه بکم و استخلفه علیکم.
هوش مصنوعی: پیامبر خدا به ما نگاه کرد و چشمانش پر از اشک شد. فرمود: خوش آمدید، خداوند شما را زنده بدارد، جمع شما را برقرار نگه دارد، نصرتتان کند، هدایتتان کند، در امانتان نگه دارد، موفقیتتان دهد، شما را مورد لطف خود قرار دهد. شما را به تقوای الهی وصیت می‌کنم و خداوند نیز بر شما وصیت می‌کند و شما را جانشین خود بر می‌گزیند.
آن گه وصیتها کرد و پندهای بلیغ داد. یاران گفتند: یا رسول اللَّه مگر روزگار عمرت بسر آمد و وقت رفتن در آمد. مصطفی ص گفت: قد دنا الاجل و المنقلب الی اللَّه و الی السدرة المنتهی و الجنة المأوی و العرش الاعلی و الکاس الاوفی و الرفیق الاعلی.
هوش مصنوعی: سپس وصیت‌ها کرد و نصیحت‌های بسیار خوبی را بیان کرد. یارانش گفتند: ای رسول خدا، آیا زمان عمر شما به پایان رسیده و وقت رفتن فرا رسیده است؟ مصطفی (ص) فرمود: نهایت عمر نزدیک شده و به سوی خدا و درخت طوبی و بهشت و عرش الهی و جام سرشار و رفیق بالاتر می‌روم.
آری مرغ حضرت سر آن دارد که باز پرد بآشیان عزت مرغی که پر او عشق پرواز او ارادت، افق او غیب منزل او درد استقبال او جلال. اتیته هرولة. هر گه که این مرغ حضرتی از قفس بشری بر افق غیب پرواز کند، کرّوبیان عالم قدس دستها بدیده خویش باز نهند، و رنه برق این جمال دیدهای ایشان بسوزد. در وقت مرگ موسی کلیم برقی از سرادقات هیبت در هوای ولایت عشق او بتافت یک چشم عزرائیل از آن برق هیبت او بحال نیستی باز شد. گفتند یا عزرائیل چون بر دوستان ما روی نگر تا بادب باشی و بی‌دستوری فرا پیش ایشان نروی و زبان حال مشتاق از غیرت دوستی و کمال سوز مهر ازلی همی گوید:
هوش مصنوعی: مرغ روحانی به دنبال پرواز به آشیان عزت است، جایی که عشق و ارادت او در پرهایش وجود دارد. این پرواز به افق غیبی ختم می‌شود و منزلگاهش در آنجا است، همراه با درد انتظار و جلالی که دارد. هر بار که این مرغ روحانی از قفس جسمانی خود بیرون می‌آید و به افق غیب پرواز می‌کند، فرشتگان عالم قدس دستانشان را به سوی او دراز می‌کنند و برق جمال او چشمانشان را می‌سوزاند. در زمان مرگ موسی کلیم، نوری از هیبت او در فضای عشق تابید به طوری که یکی از چشمان عزرائیل از آن نور هیبت، به حال نیستی باز شد. گفتند ای عزرائیل، زمانی که به دوستان ما نگاه می‌کنی، با ادب رفتار کن و بدون اجازه سراغ آنها نرو، چرا که عشق و اشتياق آنان در دلشان شعله ور است.
کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ تهدید و وعید مشرکان قریش است و کفار عرب. میگوید چشم عبرت باز کنید و در عادت و سیرت رفتگان و گذشتگان نگرید و سرانجام ایشان از آن جهانداران و گردن‌کشان که بودند بنگرید که ایشان چه کردند و ما با ایشان چه کردیم و بر سر ایشان چه راندیم. وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَیْنَ ذلِکَ کَثِیراً وَ کُلًّا ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ وَ کُلًّا تَبَّرْنا تَتْبِیراً. ای کفّار عرب، و ای مشرکان قریش اگر شما همان کنید که ایشان کردند، از سیاست قهر ما همان بینید که ایشان دیدند.
هوش مصنوعی: کَشیم و آیر خاهدان می‌گوید که کسانی چون فرعون و آنانی که پیش از او بودند، عبرتی برای مشرکان قریش و کافران عرب هستند. او از آنها می‌خواهد که در زندگی و سرنوشت گذشتگان دقت کنند و اینکه آن گردن‌کشان چه سرنوشتی یافتند. او همچنین به اقوامی چون عاد و ثمود و افرادی دیگر اشاره می‌کند و می‌گوید که ما برای همه آنها مثال آوردیم و عواقب کارهای آنها را نشان دادیم. به کافران عرب و مشرکان قریش هشدار می‌دهد که اگر شما همانند آنها عمل کنید، باید انتظار عذاب و قهر ما را نیز داشته باشید.
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً الایه. سنّت و آئین ما چنان است که بر بندگان نعمت ریزیم و معیشت فراخ در پیش نهیم، پس اگر شکر آن نگزارند و حقّ آن بر خود بنشناسند، نعمت از ایشان بگردانیم و به نقمت بدل کنیم.
هوش مصنوعی: این به این دلیل است که خداوند هرگز قانون خود را تغییر نمی‌دهد. سنت و روش ما اینگونه است که به بندگان خود نعمت می‌دهیم و معیشت را برای آنها آسان می‌سازیم. اما اگر آنها شکر این نعمت‌ها را به جا نیاورند و حق آنها را نشناسند، نعمت‌ها را از آنها می‌گیریم و به بلا و سختی تبدیل می‌کنیم.
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ، إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ چه امید ماند در کار ایشان و چه سود دارد اعمال ایشان، بعد از آن که در ازل عدل خود بر ایشان براند که: شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ و در ابد این حکم بر ایشان برفت، فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ حالتی را در یک قوم تغییر نمی‌دهد تا زمانی که آن قوم خود در درون خود تغییراتی ایجاد نکند. بدترین مخلوقات در نظر خداوند، کسانی هستند که کافرند و به ایمان نمی‌آورند. در چنین شرایطی، امید و فایده‌ای در رفتار این افراد باقی نمی‌ماند، چون در آغاز، حکمت و عدالت خداوند بر آنها چنین قرار داده که بدترین مخلوقات هستند و این حکم در همیشه بر آنها جاری است.
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ بر زبان تفسیر قوة رمی سهام غازیان است بر وی دشمن و از روی اشارت، سهام سحرگاهی است در عالم غیب بنعت خشوع و خضوع، و رمی القلب الی الحقّ معتمدا علیه و راجعا عمّا سواه. و گفته‌اند: این قوة، قوت دل است و ثقت بنصرت و تأیید الهیّت، چنان که گفت: هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ ای هو الّذی بنصره افردک، و بلطفه ایّدک، و عن کلّ سؤل و نصیب طهّرک و عن رق الاشیاء حرّرک و فی جمیع الاحوال کان لک.
هوش مصنوعی: و برای آن‌ها هرگونه نیرویی که می‌توانید آماده کنید. این نیرویی که مورد اشاره قرار گرفته، به معنای قدرت پرتاب تیرهای جنگجویان علیه دشمن است و به طور غیرمستقیم به تیرهای سحرگاهی در عالم غیب اشاره دارد که با خشوع و تواضع همراهند. همچنین، پرتاب قلب به سمت حق با اتکا به او و بازگشت از هر چیز دیگری معنا می‌شود. برخی گفته‌اند که این قدرت، قوت دل است و اعتماد به نصرت و تأیید الهی. به این معنی که اوست که تو را با یاری‌اش تقویت کرده است و با لطفش، تو را حمایت کرده و از هر خواسته و بهره‌ای پاک کرده و از بندگی مخلوقات آزاد ساخته و در همه حال برای تو بوده است.
أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ. الّف بین قلوب المرسلین بالرّسالة و قلوب الانبیاء بالنبوّة و قلوب الصّدّیقین بالصّدق و قلوب الشهداء بالمشاهدة و قلوب الصالحین بالخدمة و قلوب عامّة المؤمنین بالهدایة، فجعل المرسلین رحمة علی الانبیاء و جعل الانبیاء رحمة علی الصدّیقین و جعل الصدّیقین رحمة علی الشهداء و جعل الشهداء رحمة للعالمین و جعل الصالحین رحمة علی عامّة المؤمنین و جعل المؤمنین رحمة علی الکافرین.
هوش مصنوعی: خداوند بین دل‌های مردم الفت و محبت ایجاد کرد. او پیام‌آوران را با رسالت‌شان و پیامبران را با مقام نبوت‌شان، صادقین را با صداقت‌شان و شهیدان را با مشاهدات‌شان مرتبط ساخت، و همچنین صالحان را با خدمت به یکدیگر و عموم مؤمنان را با هدایت به هم وصل کرد. او پیام‌آوران را رحمت بر پیامبران قرار داد و پیامبران را رحمت بر صدیقین، و صدیقین را رحمت بر شهیدان، و شهیدان را رحمت بر همه جهانیان، و صالحان را رحمت بر عموم مؤمنان، و مؤمنان را رحمت بر کافران قرار داد.