گنجور

۳ - النوبة الاولى

قوله تعالی: وَ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ ای آدم! آرام گیر و بنشین تو و جفت تو در بهشت فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما و میخورید هر دو از هر جایی که خواهید وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ و نزدیک این یک درخت مگردید فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ (۱۹) که آن گه از ستمکاران بید بر خود.

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ در دل داد ایشان را دیو و بایست گشت در ایشان و بر ایستاد کرد بر اندیشه ایشان لِیُبْدِیَ لَهُما تا ایشان را بآن روز آورد که پیدا کرد ایشان را ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما آنچه پوشیده بود از عورتهای ایشان وَ قالَ و گفت ابلیس ایشان را هر دو ما نَهاکُما رَبُّکُما باز نزد خداوند شما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ از خوردن این درخت إِلَّا أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ مگر که تا شما دو فریشته نبید که مرگی نچشید أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ (۲۰) و ایدر جاوید نبید.

وَ قاسَمَهُما و سوگند خورد ایشان را هر دو إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ (۲۱) که من شما را از نیک خواهانم.

فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فرو هشت ایشان را از بالای بهشت در زمین بفرهیب فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ چون بچشیدند از درخت بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما پدید آمد ایشان را عورتهای ایشان وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ و در ایستادند و بر هم می‌نهادند بر عورت خویش از برگ درخت بهشت وَ ناداهُما رَبُّهُما باز خواند اللَّه ایشان را: أَ لَمْ أَنْهَکُما نه شما را باز زدم عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ از آن یک درخت وَ أَقُلْ لَکُما و گفتم شما را إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبِینٌ (۲۲) که دیو شما را دشمنی است آشکارا؟!

قالا گفتند هر دو آدم و حوا: رَبَّنا خداوند ما! ظَلَمْنا أَنْفُسَنا ستم کردیم بر خود وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا و اگر نیامرزی ما را وَ تَرْحَمْنا و به نبخشایی بر ما لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ (۲۳) ناچاره از زیان کاران بیم.

قالَ اهْبِطُوا اللَّه گفت فرو روید از آسمان بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ یکدیگر را دشمن وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ و شما را در زمین آرامشگاهی و روزگار گذاشتی وَ مَتاعٌ إِلی‌ حِینٍ (۳۴) و برخورداری تا روز رستاخیز.

قالَ فِیها تَحْیَوْنَ گفت در زمین زنده می‌بید وَ فِیها تَمُوتُونَ و در زمین می‌میرید وَ مِنْها تُخْرَجُونَ (۲۵) و شما را از زمین بیرون آرند.

یا بَنِی آدَمَ ای فرزندان آدم! قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً بر شما فرو فرستادیم پوشیدنی یُوارِی سَوْآتِکُمْ که پوشیده دارد عورتهای شما وَ رِیشاً و جامه‌ای که آسای هر کس بآن بدانند وَ لِباسُ التَّقْوی‌ ذلِکَ خَیْرٌ و لباس پرهیز از همه لباسها به، ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ این از نشانهای نیک خدایی خدا است، لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (۲۶) تا مگر دریاوند خدایی وی و پند پذیرند از وی.

یا بَنِی آدَمَ ای فرزندان آدم! لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ شما را فتنه مکناد دیو، و تباهی میفکناد کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ چنان که پدر و مادر شما را بیرون آورد از بهشت یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما می‌برکشید بر سر ایشان جامه ایشان لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما تا بایشان نماید عورتهای ایشان إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ دیو می‌بیند شما را، او و گروه او مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ از آن جای که نمی‌بینید شما او را و جوگ او را إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ ما شیاطین را کردیم أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ (۲۷) هام کاران و یاران و دوستان ایشان که نمی‌گروند.

وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً و چون بدی کنند قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا گویند که پدران خود را برین یافتیم وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها و اللَّه ما را برین فرمود قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ گوی اللَّه بهیچ زشت و ناپسند نفرماید أَ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۲۸) چیزی می‌گویید بر اللَّه که ندانید؟!

۲ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ الایة خداوند حکیم، جبار نام دار عظیم، کردگار رهی دار علیم، جل جلاله و عظم شأنه، منت می‌نهد بر فرزند آدم، و نیک خدایی و نیک عهدی خود در یاد ایشان می‌دهد. میگوید: شما را من آفریدم، و چهرههای زیباتان من نگاشتم. قد و بالاتان من کشیدم. دو چشم بینا و دو گوش شنوا و زبان گویاتان من دادم. و من آن خداوندم که از نیست هست کنم، وز نبود بود آرم، وز آغاز نوسازم. نگارنده رویها منم. آراینده همه نیکوئیها منم. جفت سازنده هر چیز با یار منم.۳ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ یا آدَمُ اسْکُنْ ای: و قلنا له بعد اخراج ابلیس من الجنة: یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ ای اتخذاها مسکنا تسکنان فیه. پس از آنکه ابلیس نافرمانی کرد، و او را از بهشت بیرون کردند، با آدم (ع) این خطاب رفت که: یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ. ای آدم! در جنة الخلد آرام گیر تو و جفت تو حوا، و آن را مسکن خویش سازید. سکون ضد، حرکت است، و ساکن منزل اگر چه حرکت کند، او را ساکن گویند، که سکون بر حرکت غلبه دارد در بیشترین اوقات شبانروز. و این بهشت که آدم را فرمودند تا در آن نشیند جنة الخلد است، که رب العزة مؤمنان را آفریده، و ایشان را وعده داده که در آن شوند، و ذلک فی قوله: قُلْ أَ ذلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ؟ مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ، تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا. قومی از اهل بدعت گفتند: آن بهشتی بود در آسمان که آدم و حوا را بود علی الخصوص، نه آن جنة الخلد که مؤمنان را وعده داده‌اند، و قومی گفتند: در زمین بود آن بهشت، و این هر دو قول باطلست، و قول درست آنست که اول گفتیم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.