قوله تعالی: وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ و هی الفرقة الناجیة من الاحدی و سبعین، و ذلک فیما
روی انّ النّبیّ (ص) قال: «تفرّقت امّة موسی علی احدی و سبعین ملة، سبعون منها فی النّار و واحدة فی الجنة»، و کان علی بن ابی طالب (ع) اذا حدّث بهذا الحدیث قرأ: وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ.
این همان قوماند که آنجا گفت: مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ، و آن عبد اللَّه سلام است و ابن صوریا و یاران وی.
قول سدی و ابن جریج و جماعتی مفسران آنست که: این قومیاند که مسکن ایشان سوی مغرب است از اقلیم صین برگذشته. روی بقبله اهل اسلام دارند، و مسلمانان اند، و از قوم موسیاند از بنی اسرائیل. رسول خدا شب معراج ایشان را دیده و با ایشان سخن گفته. جبرئیل گفت ایشان را: هل تعرفون من تکلمون؟ هیچ میدانید که با که سخن میگویید؟ ایشان گفتند: نمیدانیم. جبرئیل گفت: هذا محمد النبی الامّیّ، فآمنوا به. پس ایشان گفتند: یا رسول اللَّه! موسی ما را وصیت کرده که هر که از ما بتو در رسد سلام موسی برساند. مصطفی (ص) گفت: «علی موسی و علیکم السلام».
آن گه ده سورة از قرآن بر ایشان خواند، از آن سورتها که به ابتداء اسلام بمکه فرو آمد، و آنکه از احکام و شرائع فریضه نماز و زکاة آمده بود ایشان را فرمود، تا هر دو بپا میدارند، و بر آن باشند. و سبب افتادن ایشان بآن جایگه آن بود که بنی اسرائیل پیغامبران را میکشتند، و این یک سبط بودند از جمله دوازده سبط، و طاقت دیدن آن نداشتند، و بر فعل ایشان منکر بودند. از ایشان بیزاری کردند، برگشتند و دعا کردند، تا رب العزّة میان این قوم و بنی اسرائیل جدایی افکند. ربّ العالمین در زیر زمین راهی بر ایشان گشاده کرد، تا در آن راه برفتند، و بدیار مغرب بیرون آمدند، و آنجا مسکن گرفتند.
وَ قَطَّعْناهُمُ یعنی: بنی یعقوب من بنی الاثنی عشر. و الاسباط فی بنی اسرائیل کالقبائل فی بنی اسماعیل. و اشتقاق سبط از سبط است، نام درختی که شتران را علف است، و همچنین قبیله نام درختی است، یعنی که اسماعیل و اسحاق چون اصل درختاند، و اولاد چون اغصان. زجاج گفت: معناه قطعناهم اثنتی عشرة فرقة اسباطا، کأنّه قال: فرقناهم اسباطا، فیکون «أَسْباطاً» بدلا من قوله «اثْنَتَیْ عَشْرَةَ»، و «أُمَماً» من نعت اسباطا.
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ فی التیه أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ کان للحجر اربعة اوجه، لکلّ وجه ثلاث اعین، لکل سبط عین لا یخالطهم سواهم.
فَانْبَجَسَتْ اینجا در سخن اختصار است، یعنی فضرب موسی بعصاه الحجر فانبجست، ای فانصبّت و انفجرت، الّا ان الانفجار اوسع من الانبجاس فی فیضان الماء. تفسیر این در سورة البقره رفت، الی قوله: نَغْفِرْ لَکُمْ مدنی و شامی و یعقوب تغفر بتاء مضمومه و فتح فا خوانند، باقی بنون مفتوحه و کسر فا خوانند. خطایاکم بیهمز و بی تا قراءت ابو عمرو است «خطیئتکم» برفع تا بیالف قراءت شامی است. «خطیئاتکم» بالف و ضمّ تا قراءت مدنی و یعقوب است. خطیئاتکم بالف و کسر تا قراءت مکی و کوفی است.
فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا الایة مضی تفسیره فی البقرة.
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ میگوید: پرس ازین جهودان. سؤال توبیخ و تقریع است تا کفر قدیم ایشان بشناسد، و «قریه» ایلة است، قریة بین مدین و الطور، و قیل: هی الطبریة، و قیل: اریحا. حاضِرَةَ الْبَحْرِ ای عند البحر، شهریست بقرب دریا. میگوید: سلهم عمّا وقع بأهلها. از ایشان پرس که چه افتاد باهل آن شهر؟ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ ای جاوزوا الحقّ یوم السّبت، إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ جمع حوت است، و هو السّمک، و اضافها الیهم لانّهم ارادوا صیدها، یَوْمَ سَبْتِهِمْ روز شنبه است و اضافت با ایشان از آن است که ایشان باحکام این روز مخصوصاند، و یوم سبتهم یعنی یوم یسبتون، که بر عقب گفت: وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ. یقال: سبت یسبت سبتا و سبوتا، اذا اعظّم السّبت، و اسبت اذا دخل فی السبت، و قیل: یَوْمَ سَبْتِهِمْ ای یوم راحتهم بترک اعمالهم. کان الکسب یوم السّبت محرما علی بنی اسرائیل، و کانوا امروا أن یتفرغوا فیه لعبادة اللَّه. شُرَّعاً ای واردة، و قیل: ظاهرة علی الماء، و قیل: رافعة رؤسها، و قیل: متتابعة. وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ الحیتان.
سئل الحسین بن الفضل: هل تجد فی کتاب اللَّه الحلال لا یأتیک الا قوتا، و الحرام یأتیک جرفا جرفا؟ قال: نعم، فی قوله تعالی: إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ. کَذلِکَ قیل متصل بالاوّل، علی تقدیر لا تأتیهم شرعا، مثل اتیان یوم السّبت، و قیل: متصل بما بعده، و هو قوله: نَبْلُوهُمْ ای نختبرهم مثل هذا الاختبار، ای نعاملهم معاملة المختبر، بِما کانُوا یَفْسُقُونَ.
قال ابن زید: کانوا قد قرموا لحم الحیتان، و کان فی غیر یوم السّبت لا یأتیهم حوت واحد، فأخذ رجل منهم حوتا، فربط فی ذنبه خیطا، ثم ربطه الی خشبته فی الساحل، ثمّ ترکه فی الماء الی یوم الاحد، فأخذه و شواه، فوجد جار له ریح الحوت، فقال له: یا فلان! انّی اجد فی بیتک ریح الحوت. قال: لا. فیطلع فی تنوره فاذا هو فیه، فقال: انی اری اللَّه سیعذبک، فلمّا لم یره عذب، و لم یعجّل علیه العذاب اخذ فی السّبت الآخر حوتین اثنین فلمّا رأوا ان العذاب لا یعاجلهم اخذوا و أکلوا و ملحوا و باعوا و کثر اموالهم، فقست قلوبهم و تجرّوا علی الذنب، و قالوا: ما نری السّبت الا و قد أحلّ لنا، و کان اهل القریة نحوا من سبعین الفا، فصاروا ثلاث فرق: فرقة صادت و أکلت، و فرقة نهت و زجرت، و فرقة امسکت عن الصید، و هم الذین قال تعالی: وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً یعنی: قالوا للفرقة الناهیة لا موهم علی موعظة قوم یعلمون انهم غیر مقلعین. میگوید: جمله آن قوم سه گروه بودند: یک گروه گنهکاران، و یک گروه ناهیان که پند میدادند، و یک گروه که فرا پند دهان میگفتند: لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ؟ فرقه ناهیه جواب دادند: مَعْذِرَةً إِلی رَبِّکُمْ یعنی معذرة لنا الی ربکم فیه، ابو عمرو گفت: ای هذه معذرة الی ربکم، و معناه: الامر بالمعروف واجب علینا، فعلینا موعظتهم و نصحهم حتی یکون لنا عذرا عند ربّکم ان لم ینتهوا. قراءة حفص از عاصم «معذرة» بنصب است، ای: نعظهم معذرة الی ربّکم، ای من اجل ذلک، کما قال: «حذر الموت» ای من اجله، و قیل: نعتذر معذرة ای اعتذارا الی ربّکم.
وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ این اعذار همانست که آنجا گفت: فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ. درین هر دو آیت مصداق سخن مصطفی است که گفت: «ما من قوم یعمل بین ظهرانیهم بمعاصی اللَّه فلم یغیروا الا عمّهم اللَّه بعذاب».
و هم مصداق اینست آنجا که گفت: «کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه»، لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ الایة.
فَلَمَّا نَسُوا یعنی ترکوا، و النّسیان فی اللغة الترک، «ما ذُکِّرُوا بِهِ» ای: ما وعظوا به من العذاب علی صید الحیتان، أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ ای عن العذاب الشدید، فیکون «عن» متّصلا بأنجینا، و یحتمل ان یکون متّصلا ینهون ای عن المعصیة.
وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا ای صادوا فی السّبت و خالفوا امر اللَّه، بِعَذابٍ بَئِیسٍ: شدید. مدنی و شامی بیس بوزن بیر خوانند. ابن عامر بئیس مهموز خواند. ابو بکر بئیس بر وزن فیعل خواند. باقی بئیس بر وزن فعیل، یقال بؤس یبؤس بأسا، اذا اشتدّ، و البأس الشدة. بِعَذابٍ بَئِیسٍ ای وجیع شدید، و هو أنهم صاروا قردة.
و الفرقة الأخری مختلف فیها، قال الحسن: نجت فرقتان، و هلکت فرقة، و قال بعضهم: هلکت فرقتان، و قال بعضهم بالتوقف فی امرهم، و الروایات الثلاث عن ابن عباس.
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ استکبروا و مردوا علی المعصیة، قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ مبعّدین مطرودین. قال بعضهم: خوطبوا بهذا القول، فیکون ابلغ فی النازلة، و قال بعضهم: صیّروا قردة، و هذه القصة ذکرناها مشروحة فی سورة البقرة.
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ ای: آذن، و معناه: اعلم. تفعل و أفعل بیک معنی آید، چون توعّده و أوعده. ترضّاه و أرضاه، تیقنه و أیقنه، و قیل: تأذّن امر من الاذن، و قیل: حکم، و قیل اخبر، و قیل: وعد، و قیل: حلف. لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ نظم آیت چنین است: لیبعثن علیهم من یسومهم سوء العذاب الی یوم القیمة. برانگیزاند بر جهودان و برگمارد بر ایشان کسی که ایشان را رنجاند تا بروز قیامت، و هو محمد (ص) و امته. یقاتلونهم حتی یسلموا او یعطوا الجزیة. سعید بن جبیر گفت: هم اهل الکتاب، بعث اللَّه علیهم العرب، یجبونهم الخراج الی یوم القیامة. إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ لمن استحق تعجیله، وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ للمؤمنین رَحِیمٌ بهم.
وَ قَطَّعْناهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَماً بنی اسرائیل را در زمین پرکنده گردیم گروه گروه، یعنی نژادانژاد، و جوک جوک، و این از آن است که ایشان یک قوم بودند یک جوک در یک اقلیم. اول بمصر، باز به بیت المقدس و بنواحی مدینه، اکنون پراکندهاند و گسسته در جهان، و قیل: جعلناهم علی ادیان مختلفة. مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ یعنی من آمن منهم بعیسی و محمد علیهما الصلاة و السلام، وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ یعنی الکفار، و قیل: منهم الصالحون الذین رآهم رسول اللَّه (ص) لیلة المعراج، وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ، ای عاصون مفسدون. وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ و ایشان را بیازمودیم بشادیها و غمها، به نیکها و بدها. امّا حسنات آنست که: «وَ إِذْ فَرَقْنا»، «وَ ظَلَّلْنا»، «وَ أَنْزَلْنا»، «وَ جاوَزْنا»، «فأنجینا»، و سیئات چون حبس ایشان در تیه چهل سال، و قتل نفس توبه را از عبادت گوساله و جز از آن. لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ کی یتذکروا و یعودوا الی الطاعة.
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ قوم سوء. اشتقاقه من خلف اللّبن اذا طال مکثه فی السقاء، فتغیر، و منه الخلوف. این خلف جهودان ایّام مصطفیاند و هر که پس ایشان آمد، تورات میراث بردند از پیشینان. یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی ادنی تذکیر دنیا است، یعنی: عرض هذه الدّنیا، و العرض ما یعرض لک من منافع الدنیا، او تعرض لک الحاجة الیه، و قیل العرض بفتح الرّاء متاع الدّنیا اجمع، و باسکان الراء ما کان من المال سوی الدراهم و الدّنانیر، میگوید: عرض این جهانی میگیرند بآن علم، یعنی میفروشند و بها میستانند، و در سورتهای پیش بچند جایگه شرح این اشتراء رفت وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا و ان لم نستغفر. این تمنی محال است، چنان که جای دیگر گفتند: لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری، و گفتند: نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ، لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً. وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ ای: و لو اوتوا عرضا مثل العرض الّذی کفروا من اجله بمحمّد، لیکفروا بموسی لکفروا به ارتشوا من سادتهم فکفروا بمحمد، و لو رشوا لیکفروا بموسی لکفروا. و قیل: ان یأت یهود یثرب الّذین کانوا فی عهد رسول اللَّه (ص) عرض من الدّنیا مثله یأخذوه کما اخذ اسلافهم، و قیل: ان یأتهم عرض مثله من الحرام یأخذوه، ای هم مصرون علی الذّنب، و لا یشبعهم شیء.
أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ الْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ این همانست که گفت: وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ، پیمان گرفتند بر ایشان که بر خدا دروغ و باطل نگویند، و باطل گفتند آنچه گفتند: «سَیُغْفَرُ لَنا»، اذ لیس فی التوراة میعاد المغفرة مع الاصرار، و گفتهاند: أَ لَمْ یُؤْخَذْ استفهام است بمعنی تقریر، ای: امروا ان لا یصفوا الحق الا بنعت الجلال و استحقاق صفات الکمال، و ان لا یتحکموا علیه بما لم یأت منه خبر، و لم یشهد بصحّته برهان و لا نظر. وَ دَرَسُوا ما فِیهِ ای و قرءوا ما فی الکتاب، ای لم یفعلوا عن جهل. وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ الجنة خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ الشرک و المعصیة، أَ فَلا تَعْقِلُونَ انّها خیر من العرض الادنی.
وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ ای التوراة، و یحتمل القرآن. ابو بکر از عاصم یُمَسِّکُونَ بتخفیف خواند. باقی بتشدید خوانند، و هما فی المعنی واحد، ای: یتمسّکون به فیعلمون بما فیه، عبد اللَّه سلام است و اصحاب وی که در کتاب تحریف و تبدیل نیاوردند، و شرایع و احکام آن پذیرفتند، و بپای داشتند. عطا گفت: امّت محمداند.
وَ أَقامُوا الصَّلاةَ الّتی شرعها محمد (ص). إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ یعنی منهم، کقوله: إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ای اجر من احسن منهم عملا. و المصلح المقیم علی الایمان المؤدی فرایضه اعتقادا و عملا، لانّ من کان غیر مؤمن و أصلح فأجره ساقط.
و قیل: المصلحون هم الّذین یمسکون، و الخبر فیه محذوف، و معناه: نعطیهم اجورهم إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ.
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ النتق فی اللغة یکون قلعا و یکون رفعا، و یکون بسطا، و کل ذلک قد کان من اللَّه عز و جل یومئذ بذلک الجبل، قلعه جبرئیل و رفعه و بسطه فی الهواء فوقهم. میگوید: یاد کن برین جهودان که ما کوه برکندیم، یعنی جبرئیل را فرمودیم تا از بیخ برکند و در هوا برد و بر سر ایشان پهن بداشت، کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ ای سقیفة، و هی کل ما اظلّک، وَ ظَنُّوا ایقنوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ أن خالفوا. «خُذُوا ای، قلنا لهم خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ» گفتیم بستانید این کتاب را، یعنی جبرئیل گفت ایشان را که این کتاب بستانید و بپذیرید بجهد و قوت و قدرت که دارید بگرفتن و پذیرفتن آن، وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ ای اعملوا بما فیه و لا تنسوه، لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ لکی تتّقوا النّار، و سبق شرحه فی سورة البقرة.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ و هی الفرقة الناجیة من الاحدی و سبعین، و ذلک فیما
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند به گروهی از قوم موسی اشاره میکند که به حق هدایت میکنند. این گروه به عنوان فرقه نجاتیافته شناخته میشوند و از تعداد 73 فرقه که در مورد آنها صحبت شده، جزو برترینها هستند.
روی انّ النّبیّ (ص) قال: «تفرّقت امّة موسی علی احدی و سبعین ملة، سبعون منها فی النّار و واحدة فی الجنة»، و کان علی بن ابی طالب (ع) اذا حدّث بهذا الحدیث قرأ: وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «امت موسی به هفتاد و یک دسته تقسیم شدند، که هفتاد دسته آنها در آتش و فقط یک دسته در بهشت خواهد بود». همچنین، علی بن ابیطالب (ع) هنگام نقل این روایت، آیهای را میخواند که به قوم موسی اشاره دارد و میگوید: «از قوم موسی امتی هستند که به حق هدایت میکنند».
این همان قوماند که آنجا گفت: مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ، و آن عبد اللَّه سلام است و ابن صوریا و یاران وی.
هوش مصنوعی: این قوم همانهایی هستند که پیشتر گفته بودند: از اهل کتاب، گروهی پایدار و ثابت قدم وجود دارد، و این افراد شامل عبد اللَّه سلام و ابن صوریا و یاران او میشوند.
قول سدی و ابن جریج و جماعتی مفسران آنست که: این قومیاند که مسکن ایشان سوی مغرب است از اقلیم صین برگذشته. روی بقبله اهل اسلام دارند، و مسلمانان اند، و از قوم موسیاند از بنی اسرائیل. رسول خدا شب معراج ایشان را دیده و با ایشان سخن گفته. جبرئیل گفت ایشان را: هل تعرفون من تکلمون؟ هیچ میدانید که با که سخن میگویید؟ ایشان گفتند: نمیدانیم. جبرئیل گفت: هذا محمد النبی الامّیّ، فآمنوا به. پس ایشان گفتند: یا رسول اللَّه! موسی ما را وصیت کرده که هر که از ما بتو در رسد سلام موسی برساند. مصطفی (ص) گفت: «علی موسی و علیکم السلام».
هوش مصنوعی: گفته شده است که قومی هستند که محل سکونتشان در سمت مغرب، بعد از سرزمین چین قرار دارد. این افراد مسلمان هستند و از قوم موسی، یعنی بنیاسرائیل میآیند. در شب معراج پیامبر اسلام با آنها برخورد کرده و گفتگو کرده است. جبرئیل از آنها پرسیده آیا میدانید با که صحبت میکنید؟ و آنها جواب دادهاند که نمیدانند. جبرئیل به آنها گفته که اینجا محمد، پیامبر أمّی (بیسواد) است و به او ایمان بیاورید. سپس آنها از پیامبر درخواست کردهاند که سلام موسی را به او برسانند. پیامبر در جواب گفته: "سلام بر موسی و شما باد."
آن گه ده سورة از قرآن بر ایشان خواند، از آن سورتها که به ابتداء اسلام بمکه فرو آمد، و آنکه از احکام و شرائع فریضه نماز و زکاة آمده بود ایشان را فرمود، تا هر دو بپا میدارند، و بر آن باشند. و سبب افتادن ایشان بآن جایگه آن بود که بنی اسرائیل پیغامبران را میکشتند، و این یک سبط بودند از جمله دوازده سبط، و طاقت دیدن آن نداشتند، و بر فعل ایشان منکر بودند. از ایشان بیزاری کردند، برگشتند و دعا کردند، تا رب العزّة میان این قوم و بنی اسرائیل جدایی افکند. ربّ العالمین در زیر زمین راهی بر ایشان گشاده کرد، تا در آن راه برفتند، و بدیار مغرب بیرون آمدند، و آنجا مسکن گرفتند.
هوش مصنوعی: سپس سورهای از قرآن را بر ایشان خواند که از سورههای اولیه اسلام و نازل شده در مکه بود؛ این سورهها شامل احکام و دستورات مربوط به نماز و زکات بودند و به آنها فرمود که باید هر دو را به جا آورند و به آن پایبند باشند. علت اینکه آنها در آن مکان قرار گرفتند این بود که بنیاسرائیل پیامبران را میکشتند و این قوم یکی از دوازده قبیله بودند و نمیتوانستند این رفتار را تحمل کنند و به آن اعتراض داشتند. بنابراین از آنها بیزاری جستند و دعا کردند تا خداوند میان آنها و بنیاسرائیل جدایی بیندازد. خداوند نیز راهی در زیر زمین برای آنها گشود تا از آن مسیر گذر کنند و به سویی غربی بروند و در آنجا سکنی گزینند.
وَ قَطَّعْناهُمُ یعنی: بنی یعقوب من بنی الاثنی عشر. و الاسباط فی بنی اسرائیل کالقبائل فی بنی اسماعیل. و اشتقاق سبط از سبط است، نام درختی که شتران را علف است، و همچنین قبیله نام درختی است، یعنی که اسماعیل و اسحاق چون اصل درختاند، و اولاد چون اغصان. زجاج گفت: معناه قطعناهم اثنتی عشرة فرقة اسباطا، کأنّه قال: فرقناهم اسباطا، فیکون «أَسْباطاً» بدلا من قوله «اثْنَتَیْ عَشْرَةَ»، و «أُمَماً» من نعت اسباطا.
هوش مصنوعی: بنیانگذاران یعقوب دوازده پسر بودند که به آنها اسباط میگویند. اسباط در بنی اسرائیل به مانند قبایل در بنی اسماعیل هستند. واژه "سبط" از نام درختی که شتران را علف میدهد، گرفته شده است و نیز قبیله به همین نام است. به این معنا که اسماعیل و اسحاق به عنوان دو درخت اصلی و اولاد آنها به عنوان شاخههای این درختان شناخته میشوند. زجاج میگوید که معنای این عبارت این است که ما آنها را به دوازده گروه تقسیم کردیم، به گونهای که "اسباطاً" به عنوان توضیحی برای "اثنتی عشرة" به کار رفته است و "امماً" نیز صفتی برای اسباط میباشد.
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ فی التیه أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ کان للحجر اربعة اوجه، لکلّ وجه ثلاث اعین، لکل سبط عین لا یخالطهم سواهم.
هوش مصنوعی: ما به موسی وحی کردیم هنگامی که قومش در بیابان از او خواستند آب بخواهد، که عصای خود را به سنگ بزند. آن سنگ چهار وجه داشت که هر وجه سه چشمه داشت و برای هر قبیله یک چشمه اختصاصی بود که هیچیک با دیگری混 نمیشد.
فَانْبَجَسَتْ اینجا در سخن اختصار است، یعنی فضرب موسی بعصاه الحجر فانبجست، ای فانصبّت و انفجرت، الّا ان الانفجار اوسع من الانبجاس فی فیضان الماء. تفسیر این در سورة البقره رفت، الی قوله: نَغْفِرْ لَکُمْ مدنی و شامی و یعقوب تغفر بتاء مضمومه و فتح فا خوانند، باقی بنون مفتوحه و کسر فا خوانند. خطایاکم بیهمز و بی تا قراءت ابو عمرو است «خطیئتکم» برفع تا بیالف قراءت شامی است. «خطیئاتکم» بالف و ضمّ تا قراءت مدنی و یعقوب است. خطیئاتکم بالف و کسر تا قراءت مکی و کوفی است.
هوش مصنوعی: در اینجا به اختصار سخن گفته شده است. به این معنی که وقتی موسی با عصای خود به سنگ زد، آب از آن بیرون زد، یعنی جوشید و فوران کرد، اما انفجار به معنای وسیعتری نسبت به انبجاس در جوشیدن آب است. تفسیر این موضوع در سوره بقره ذکر شده است. در مورد واژه "نغفر لکم" اختلاف نظرهایی در قرائت وجود دارد؛ بعضی آن را با "ت" مضوم و "ف" مفتوح میخوانند، در حالی که برخی دیگر آن را با "ن" مفتوح و "ف" کسری میخوانند. همچنین در مورد واژه "خطایاکم" بدون همز و بدون "ت" نیز قرائت خاصی وجود دارد. در نهایت، برای "خطیئتکم" به قرائتهای مدنی و یعقوب و همچنین قرائت مکی و کوفی اشارههایی صورت گرفته است.
فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا الایة مضی تفسیره فی البقرة.
هوش مصنوعی: پس کسانی که ظلم کردند، آیه را تغییر دادند و تفسیر آن در سوره بقره آمده است.
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ میگوید: پرس ازین جهودان. سؤال توبیخ و تقریع است تا کفر قدیم ایشان بشناسد، و «قریه» ایلة است، قریة بین مدین و الطور، و قیل: هی الطبریة، و قیل: اریحا. حاضِرَةَ الْبَحْرِ ای عند البحر، شهریست بقرب دریا. میگوید: سلهم عمّا وقع بأهلها. از ایشان پرس که چه افتاد باهل آن شهر؟ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ ای جاوزوا الحقّ یوم السّبت، إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ جمع حوت است، و هو السّمک، و اضافها الیهم لانّهم ارادوا صیدها، یَوْمَ سَبْتِهِمْ روز شنبه است و اضافت با ایشان از آن است که ایشان باحکام این روز مخصوصاند، و یوم سبتهم یعنی یوم یسبتون، که بر عقب گفت: وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ. یقال: سبت یسبت سبتا و سبوتا، اذا اعظّم السّبت، و اسبت اذا دخل فی السبت، و قیل: یَوْمَ سَبْتِهِمْ ای یوم راحتهم بترک اعمالهم. کان الکسب یوم السّبت محرما علی بنی اسرائیل، و کانوا امروا أن یتفرغوا فیه لعبادة اللَّه. شُرَّعاً ای واردة، و قیل: ظاهرة علی الماء، و قیل: رافعة رؤسها، و قیل: متتابعة. وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ الحیتان.
هوش مصنوعی: از آنان دربارهی آن شهر بپرس. این سؤال بهمنظور توبیخ و یادآوری کفر قدیم آنهاست. این «شهر» ممکن است اشاره به شهری باشد میان مدین و طور، و برخی میگویند که آن «طبریه» یا «اریحا» است. این شهر نزدیک دریا است و درخواست کن که از آنچه بر اهل این شهر آمده سؤال کنند. چرا که در روز شنبه، آنها از حکم الهی تخطی کردند و ماهیها در روز شنبه به سوی آنها میآمدند، زیرا قصد داشتند آنها را صید کنند. روز شنبه برای آنها روز معینی بود و لازم بود که در این روز از کار و کسب خودداری کنند و به عبادت مشغول شوند. این عادتشان در روز شنبه بهگونهای بود که تصور میشد ماهیها در روزی که آنها نباید کار کنند، زیادتر و بهوضوحتری به سمت آنها میآمدند. در عوض، در روزهایی که آنها به کار مشغول بودند، ماهیها بهسویشان نمیآمدند.
سئل الحسین بن الفضل: هل تجد فی کتاب اللَّه الحلال لا یأتیک الا قوتا، و الحرام یأتیک جرفا جرفا؟ قال: نعم، فی قوله تعالی: إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ. کَذلِکَ قیل متصل بالاوّل، علی تقدیر لا تأتیهم شرعا، مثل اتیان یوم السّبت، و قیل: متصل بما بعده، و هو قوله: نَبْلُوهُمْ ای نختبرهم مثل هذا الاختبار، ای نعاملهم معاملة المختبر، بِما کانُوا یَفْسُقُونَ.
هوش مصنوعی: حسین بن فضل سؤال شد که آیا در کتاب خداوند، حلال فقط به اندازه نیاز میآید و حرام به صورت فراوان؟ او پاسخ داد: بله، در آیهای از قرآن آمده است که در روز شنبه وقتی به آنها ماهی میرسید، فراوان بود و در روزهایی که شنبه نبود، به سراغشان نمیآمد. برخی این موضوع را به اولین قسمت آیه متصل میکنند که میتوان گفت «شرعاً به سراغشان نمیآید» مانند روز شنبه. و برخی دیگر آن را به قسمت بعدی آیه متصل میدانند که اشاره به آزمایش آنها دارد و به این معنی است که ما آنها را مانند یک آزمایش مورد آزمایش قرار میدهیم به خاطر کارهایی که انجام میدادند.
قال ابن زید: کانوا قد قرموا لحم الحیتان، و کان فی غیر یوم السّبت لا یأتیهم حوت واحد، فأخذ رجل منهم حوتا، فربط فی ذنبه خیطا، ثم ربطه الی خشبته فی الساحل، ثمّ ترکه فی الماء الی یوم الاحد، فأخذه و شواه، فوجد جار له ریح الحوت، فقال له: یا فلان! انّی اجد فی بیتک ریح الحوت. قال: لا. فیطلع فی تنوره فاذا هو فیه، فقال: انی اری اللَّه سیعذبک، فلمّا لم یره عذب، و لم یعجّل علیه العذاب اخذ فی السّبت الآخر حوتین اثنین فلمّا رأوا ان العذاب لا یعاجلهم اخذوا و أکلوا و ملحوا و باعوا و کثر اموالهم، فقست قلوبهم و تجرّوا علی الذنب، و قالوا: ما نری السّبت الا و قد أحلّ لنا، و کان اهل القریة نحوا من سبعین الفا، فصاروا ثلاث فرق: فرقة صادت و أکلت، و فرقة نهت و زجرت، و فرقة امسکت عن الصید، و هم الذین قال تعالی: وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً یعنی: قالوا للفرقة الناهیة لا موهم علی موعظة قوم یعلمون انهم غیر مقلعین. میگوید: جمله آن قوم سه گروه بودند: یک گروه گنهکاران، و یک گروه ناهیان که پند میدادند، و یک گروه که فرا پند دهان میگفتند: لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ؟ فرقه ناهیه جواب دادند: مَعْذِرَةً إِلی رَبِّکُمْ یعنی معذرة لنا الی ربکم فیه، ابو عمرو گفت: ای هذه معذرة الی ربکم، و معناه: الامر بالمعروف واجب علینا، فعلینا موعظتهم و نصحهم حتی یکون لنا عذرا عند ربّکم ان لم ینتهوا. قراءة حفص از عاصم «معذرة» بنصب است، ای: نعظهم معذرة الی ربّکم، ای من اجل ذلک، کما قال: «حذر الموت» ای من اجله، و قیل: نعتذر معذرة ای اعتذارا الی ربّکم.
هوش مصنوعی: ابن زید میگوید که مردم آنجا، گوشت ماهیها را خورده بودند و در غیر روز شنبه هیچ ماهیای برای آنها نمیآمد. روزی یکی از مردان، یک ماهی را گرفت و دمی آن را با نخی بست و به چوبی در ساحل وصل کرد و آن را در آب رها کرد تا روز یکشنبه. در آن روز، او ماهی را گرفت و کباب کرد. یکی از همسایههایش بوی ماهی را از خانهاش احساس کرد و از او پرسید که آیا ماهی دارد. او در ابتدا انکار کرد، اما وقتی همسایه به تنور او نگاه کرد و ماهی را در آن دید، گفت که خداوند تو را عذاب خواهد کرد. اما وقتی عذاب بر او نازل نشد، در شنبهی بعد دو ماهی گرفت و وقتی دیدند عذاب به سرعت بر آنها نازل نمیشود، شروع به صید و خوردن و فروش ماهیها کردند و اموالشان زیاد شد. دلهایشان سخت شد و بر گناه ادامه یافتند و گفتند که روز شنبه برایشان حلال است. اهل آن قریه حدود هفتاد هزار نفر بودند که به سه گروه تقسیم شدند: یک گروه گناهکار، یک گروه ناهی که پند میدادند و یک گروه که از صید خودداری کردند. گروه ناهی به گروه گناهکار گفتند که چگونه به موعظه کسانی میپردازید که میدانید از گناه خود دست نمیکشند. آنها جواب دادند که ما برای عذرخواهی به پیشگاه خداوند این کار را میکنیم و بر ما واجب است که آنها را به نیکی دعوت کنیم تا در نزد خداوند عذر و توجیهی داشته باشیم اگر آنها دست برندارند.
وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ این اعذار همانست که آنجا گفت: فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ. درین هر دو آیت مصداق سخن مصطفی است که گفت: «ما من قوم یعمل بین ظهرانیهم بمعاصی اللَّه فلم یغیروا الا عمّهم اللَّه بعذاب».
هوش مصنوعی: آیه اشاره دارد به این که شاید آنها تقوا پیشه کنند. این عذر همان چیزی است که قبلاً گفته شده است، که اگر از قرون گذشته جمعی نیکوکار وجود نداشتند که مردم را از فساد در زمین بازدارند، تنها بیتوجهی به فساد رایج میشد. در هر دو آیه به این موضوع اشاره شده که پیامبر (ص) فرموده است: «هیچ قومی نیست که در میان آنها گناهان انجام شود و آنها تغییر ایجاد نکنند، مگر این که عذاب الهی بر آنها نازل شود».
و هم مصداق اینست آنجا که گفت: «کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه»، لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ الایة.
هوش مصنوعی: این عبارت به مفهوم این است که افرادی که در برابر کارهای ناپسند سکوت میکنند و از نهی آنها پرهیز میکنند، در واقع به نوعی در انجام این کارها شریک هستند. اگر فردی از کارهای غیراخلاقی نهی نکند، مسئولیت آن نیز بر عهده او خواهد بود.
فَلَمَّا نَسُوا یعنی ترکوا، و النّسیان فی اللغة الترک، «ما ذُکِّرُوا بِهِ» ای: ما وعظوا به من العذاب علی صید الحیتان، أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ ای عن العذاب الشدید، فیکون «عن» متّصلا بأنجینا، و یحتمل ان یکون متّصلا ینهون ای عن المعصیة.
هوش مصنوعی: وقتی که آنها فراموش کردند، یعنی ترک کردند، و در زبان به معنای ترک کردن است. یعنی هنگامی که یادآوری نشدند به آنچه که از عذاب الهی بر صید ماهیها هشدار داده شده بود. ما کسانی را که دیگران را از کارهای بد نهی میکردند نجات دادیم، یعنی از عذاب شدید. واژه «عن» میتواند به نجاتمان متصل باشد و یا به نهی کردن از معصیت.
وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا ای صادوا فی السّبت و خالفوا امر اللَّه، بِعَذابٍ بَئِیسٍ: شدید. مدنی و شامی بیس بوزن بیر خوانند. ابن عامر بئیس مهموز خواند. ابو بکر بئیس بر وزن فیعل خواند. باقی بئیس بر وزن فعیل، یقال بؤس یبؤس بأسا، اذا اشتدّ، و البأس الشدة. بِعَذابٍ بَئِیسٍ ای وجیع شدید، و هو أنهم صاروا قردة.
هوش مصنوعی: ما کسانی را که ظلم کردند و در روز شنبه صید کردند و خلاف دستور خدا عمل کردند، با عذابی سخت و شدید مجازات کردیم. این عذاب به قدری بد بود که آنها به قردها تبدیل شدند.
و الفرقة الأخری مختلف فیها، قال الحسن: نجت فرقتان، و هلکت فرقة، و قال بعضهم: هلکت فرقتان، و قال بعضهم بالتوقف فی امرهم، و الروایات الثلاث عن ابن عباس.
هوش مصنوعی: برخی از افراد در مورد این موضوع نظرات متفاوتی دارند. حسن میگوید که دو گروه نجات یافتهاند و یک گروه به هلاکت رسیده است. در حالی که عدهای دیگر ادعا میکنند که دو گروه هلاک شدهاند و برخی نیز در مورد وضعیت آنها بلاتکلیف هستند. این نظرات از ابن عباس گزارش شده است.
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ استکبروا و مردوا علی المعصیة، قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ مبعّدین مطرودین. قال بعضهم: خوطبوا بهذا القول، فیکون ابلغ فی النازلة، و قال بعضهم: صیّروا قردة، و هذه القصة ذکرناها مشروحة فی سورة البقرة.
هوش مصنوعی: زمانی که آنان از آنچه که از آن نهی شده بودند سرپیچی کردند و به گناه کردن ادامه دادند، ما به آنها گفتیم: «به مانند میمونهایی خوار و مطرود باشید.» برخی گفتهاند که این سخن، بهعنوان یک هشدار به آنها مطرح شده است تا تاثیر بیشتری در واقعه داشته باشد. و برخی دیگر معتقدند که آنها به میمون تبدیل شدند. این داستان را ما به تفصیل در سوره بقره ذکر کردهایم.
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ ای: آذن، و معناه: اعلم. تفعل و أفعل بیک معنی آید، چون توعّده و أوعده. ترضّاه و أرضاه، تیقنه و أیقنه، و قیل: تأذّن امر من الاذن، و قیل: حکم، و قیل اخبر، و قیل: وعد، و قیل: حلف. لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ نظم آیت چنین است: لیبعثن علیهم من یسومهم سوء العذاب الی یوم القیمة. برانگیزاند بر جهودان و برگمارد بر ایشان کسی که ایشان را رنجاند تا بروز قیامت، و هو محمد (ص) و امته. یقاتلونهم حتی یسلموا او یعطوا الجزیة. سعید بن جبیر گفت: هم اهل الکتاب، بعث اللَّه علیهم العرب، یجبونهم الخراج الی یوم القیامة. إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ لمن استحق تعجیله، وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ للمؤمنین رَحِیمٌ بهم.
هوش مصنوعی: و زمانی که پروردگارت اعلام کرد: «به خاطر داشته باشید»، و منظور از این اعلام، اطلاع دادن است. واژه "تأذّن" معانی مختلفی دارد مشابه "توعّد" و "أوعد". برخی گفتهاند که این عبارت به معنی اذن دادن، حکم کردن، خبر دادن، وعده دادن و قسم خوردن است. آیه به این شکل است: «قطعاً بر ایشان تا روز قیامت کسانی را میفرستد که آنها را به عذاب سختی میکشانند.» این افراد بر یهود نازل میشوند و کسی را بر آنان میگمارد که تا روز قیامت به آنها آزاری برساند و این شخص محمد (ص) و پیروان او هستند. آنها با دشمنان میجنگند تا یا اسلام بیاورند و یا جزیه بدهند. سعید بن جبیر گفته است: خداوند عربها را بر اهل کتاب مسلط کرده تا خراجی را از آنها بگیرند تا روز قیامت. به راستی که پروردگارت عذابش سریع است برای کسی که مستحق عذاب باشد، و در عین حال برای مؤمنان بخشنده و رحیم است.
وَ قَطَّعْناهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَماً بنی اسرائیل را در زمین پرکنده گردیم گروه گروه، یعنی نژادانژاد، و جوک جوک، و این از آن است که ایشان یک قوم بودند یک جوک در یک اقلیم. اول بمصر، باز به بیت المقدس و بنواحی مدینه، اکنون پراکندهاند و گسسته در جهان، و قیل: جعلناهم علی ادیان مختلفة. مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ یعنی من آمن منهم بعیسی و محمد علیهما الصلاة و السلام، وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ یعنی الکفار، و قیل: منهم الصالحون الذین رآهم رسول اللَّه (ص) لیلة المعراج، وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ، ای عاصون مفسدون. وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ و ایشان را بیازمودیم بشادیها و غمها، به نیکها و بدها. امّا حسنات آنست که: «وَ إِذْ فَرَقْنا»، «وَ ظَلَّلْنا»، «وَ أَنْزَلْنا»، «وَ جاوَزْنا»، «فأنجینا»، و سیئات چون حبس ایشان در تیه چهل سال، و قتل نفس توبه را از عبادت گوساله و جز از آن. لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ کی یتذکروا و یعودوا الی الطاعة.
هوش مصنوعی: ما بنیاسرائیل را در زمین به صورت اقوام و گروههای مختلف پراکنده کردیم. آنها در ابتدا قوم واحدی بودند که در یک منطقه زندگی میکردند، مانند مصر و سپس به بیتالمقدس و اطراف مدینه رفتند. اکنون در نقاط مختلف جهان پراکندهاند. برخی از آنها به ادیان مختلفی گرویدهاند؛ از میان آنها، برخی صالح و مؤمن به پیامبران همچون عیسی و محمد (ص) هستند، و برخی دیگر از آنها کافرند. همچنین، برخی از آنها نیکوکارانی هستند که پیامبر (ص) در شب معراج آنها را دیده است و برخی دیگر به گناه و فساد آلودهاند. ما آنها را با نعمتها و مصیبتها آزمایش کردیم، از شادیها و غمها، و از کارهای نیک و بد. اعمال نیک شامل در امان نگه داشتن و حمایت از آنهاست، در حالی که گناهان شامل به دام افتادن آنها در بیابان به مدت چهل سال و گناهانی چون پرستش گوساله است. هدف ما این بود که شاید آنها به سوی هدایت و اطاعت برگردند.
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ قوم سوء. اشتقاقه من خلف اللّبن اذا طال مکثه فی السقاء، فتغیر، و منه الخلوف. این خلف جهودان ایّام مصطفیاند و هر که پس ایشان آمد، تورات میراث بردند از پیشینان. یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی ادنی تذکیر دنیا است، یعنی: عرض هذه الدّنیا، و العرض ما یعرض لک من منافع الدنیا، او تعرض لک الحاجة الیه، و قیل العرض بفتح الرّاء متاع الدّنیا اجمع، و باسکان الراء ما کان من المال سوی الدراهم و الدّنانیر، میگوید: عرض این جهانی میگیرند بآن علم، یعنی میفروشند و بها میستانند، و در سورتهای پیش بچند جایگه شرح این اشتراء رفت وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا و ان لم نستغفر. این تمنی محال است، چنان که جای دیگر گفتند: لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری، و گفتند: نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ، لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً. وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ ای: و لو اوتوا عرضا مثل العرض الّذی کفروا من اجله بمحمّد، لیکفروا بموسی لکفروا به ارتشوا من سادتهم فکفروا بمحمد، و لو رشوا لیکفروا بموسی لکفروا. و قیل: ان یأت یهود یثرب الّذین کانوا فی عهد رسول اللَّه (ص) عرض من الدّنیا مثله یأخذوه کما اخذ اسلافهم، و قیل: ان یأتهم عرض مثله من الحرام یأخذوه، ای هم مصرون علی الذّنب، و لا یشبعهم شیء.
هوش مصنوعی: پس از آنان، جماعتی بد به وجود آمدند. این واژه از "خلف" گرفته شده است، به معنای تغییر و دگرگونی، مانند دگرگونی لبنی که مدت طولانی در ظرف میماند. این خلف به سلوک و کردار سختکوشانه در روزگار پیامبر اشاره دارد و هر کسی پس از آنها آمده، تورات را از گذشتگان به ارث برده است. آنها از این دنیا چیزهایی را بهراحتی میگیرند، یعنی از منافع دنیوی. در اینجا "عرض" به معنای چیزهایی است که در این دنیا به انسان عرضه میشود، یا نیازهایی که به او تحمیل میشود. عرض به معنای متاع دنیوی است، به جز پول و سکهها. میگوید: با آن دانش، از این دنیا چیزهای پست میگیرند، یعنی آنها علم را میفروشند و از آن بهرهبرداری میکنند. همچنین به توهماتشان اشاره دارد که میگویند: «گناهان ما بخشوده خواهد شد، حتی اگر توبه نکنیم». این آرزو به هیچ وجه محقق نخواهد شد، زیرا در جایی دیگر گفته شده که: «کسی وارد بهشت نمیشود مگر آن که یهودی یا نصرانی باشد»، و نیز گفتهاند: «ما فرزندان خدا و محبوبان او هستیم، آتش به ما نخواهد رسید مگر چند روز معدود». اگر به آنان چیزهایی مانند آنچه درباره محمد انکار کردند، داده شود، آنها آن را میپذیرند. چنان که در دوران محمد برای انکار موسی نیز این کار را انجام دادند. همچنین گفته شده که اگر یهود یثرب که در زمان پیامبر بودند، از دنیای نمونهای مشابه دریافت کنند، مانند اجدادشان همان را خواهند پذیرفت، و حتی اگر نمونهای از چیزهای حرام به آنان داده شود، آن را خواهند گرفت. این نشاندهنده اصرار آنان بر گناه است و هیچ چیز هم آنان را راضی نمیکند.
أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ الْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ این همانست که گفت: وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ، پیمان گرفتند بر ایشان که بر خدا دروغ و باطل نگویند، و باطل گفتند آنچه گفتند: «سَیُغْفَرُ لَنا»، اذ لیس فی التوراة میعاد المغفرة مع الاصرار، و گفتهاند: أَ لَمْ یُؤْخَذْ استفهام است بمعنی تقریر، ای: امروا ان لا یصفوا الحق الا بنعت الجلال و استحقاق صفات الکمال، و ان لا یتحکموا علیه بما لم یأت منه خبر، و لم یشهد بصحّته برهان و لا نظر. وَ دَرَسُوا ما فِیهِ ای و قرءوا ما فی الکتاب، ای لم یفعلوا عن جهل. وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ الجنة خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ الشرک و المعصیة، أَ فَلا تَعْقِلُونَ انّها خیر من العرض الادنی.
هوش مصنوعی: آیا از آنها پیمان گرفته نشده است که درباره خدا فقط حق بگویند؟ این همان چیزی است که گفته شده: «جز حق بر خدا نگویید». بر آنها عهد بسته شده که بر خدا دروغ نگویند، اما آنچه گفتند باطل بود: «برای ما بخشوده میشود»، در حالی که در تورات وعدهای برای بخشش در صورت استمرار گناه وجود ندارد. گفته شده است که آیا از آنها پیمان گرفته نشده است، که به معنای تأکید است. به این معنا که آنها موظف هستند که حق را فقط با صفات جلال و کمال توصیف کنند و حق را بر اساس چیزهایی که از سوی خدا نیامده است قضاوت نکنند، جز اینکه شواهد و دلایلی معتبر برای صحت آن وجود داشته باشد. آنها آنچه در کتاب بوده را مطالعه کردهاند، بنابراین از روی نادانی عمل نکردهاند. و خانه آخرت، یعنی بهشت، برای افرادی که از شرک و معصیت پرهیز میکنند، بهتر است. آیا نمیفهمید که این بهتر از زندگی دنیا است؟
وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ ای التوراة، و یحتمل القرآن. ابو بکر از عاصم یُمَسِّکُونَ بتخفیف خواند. باقی بتشدید خوانند، و هما فی المعنی واحد، ای: یتمسّکون به فیعلمون بما فیه، عبد اللَّه سلام است و اصحاب وی که در کتاب تحریف و تبدیل نیاوردند، و شرایع و احکام آن پذیرفتند، و بپای داشتند. عطا گفت: امّت محمداند.
هوش مصنوعی: کسانی که به کتاب (توراة) چنگ میزنند و احتمالاً به قرآن نیز اشاره دارد. ابو بکر از عاصم این را با تخفیف خوانده است، در حالی که دیگران آن را با تشدید میخوانند. اما هر دو در معنا یکسان هستند، یعنی به آن چنگ میزنند و از محتوای آن آگاه میشوند. عبد اللَّه سلام و یارانش که در کتاب هیچ گونه تحریف و تغییر نیاوردهاند و شریعتها و احکام آن را پذیرفته و به آن عمل کردهاند. عطا گفته است که این افراد از امت محمد هستند.
وَ أَقامُوا الصَّلاةَ الّتی شرعها محمد (ص). إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ یعنی منهم، کقوله: إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ای اجر من احسن منهم عملا. و المصلح المقیم علی الایمان المؤدی فرایضه اعتقادا و عملا، لانّ من کان غیر مؤمن و أصلح فأجره ساقط.
هوش مصنوعی: آنها نمازهایی را که محمد (ص) مقرر کرده است، برپا میدارند. ما پاداش اصلاحکنندگان را از بین نمیبریم، یعنی پاداش کسانی که کار نیکو انجام میدهند را ضایع نمیکنیم. اصلاحکننده به معنی کسی است که به ایمان خود استوار است و واجبات را از نظر عقیده و عمل انجام میدهد، زیرا کسی که ایمان ندارد و اقدام به اصلاح میکند، پاداشش از بین میرود.
و قیل: المصلحون هم الّذین یمسکون، و الخبر فیه محذوف، و معناه: نعطیهم اجورهم إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ.
هوش مصنوعی: و گفته شده است: اصلاحگران همان کسانی هستند که در تلاشند و در اینجا خبری وجود دارد که حذف شده است، و معنای آن این است که ما به آنها پاداشهایشان را میدهیم؛ زیرا ما پاداش اصلاحگران را ضایع نمیکنیم.
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ النتق فی اللغة یکون قلعا و یکون رفعا، و یکون بسطا، و کل ذلک قد کان من اللَّه عز و جل یومئذ بذلک الجبل، قلعه جبرئیل و رفعه و بسطه فی الهواء فوقهم. میگوید: یاد کن برین جهودان که ما کوه برکندیم، یعنی جبرئیل را فرمودیم تا از بیخ برکند و در هوا برد و بر سر ایشان پهن بداشت، کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ ای سقیفة، و هی کل ما اظلّک، وَ ظَنُّوا ایقنوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ أن خالفوا. «خُذُوا ای، قلنا لهم خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ» گفتیم بستانید این کتاب را، یعنی جبرئیل گفت ایشان را که این کتاب بستانید و بپذیرید بجهد و قوت و قدرت که دارید بگرفتن و پذیرفتن آن، وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ ای اعملوا بما فیه و لا تنسوه، لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ لکی تتّقوا النّار، و سبق شرحه فی سورة البقرة.
هوش مصنوعی: در روزی که ما کوه را بر فراز آنها بلند کردیم، به جبرائیل دستور دادیم که کوه را خارج کند و در آسمان نگه دارد تا بر سرشان گسترده شود. این اقدام به گونهای بود که گویی سایهای بر آنها افتاده است. آنها یقین داشتند که اگر تخلف کنند، عذاب بر آنان نازل خواهد شد. به آنها گفتیم: این کتاب را با قدرت و جدیت بپذیرید و به آن عمل کنید و چیزی از آن را فراموش نکنید، شاید که از آتش جهنم در امان بمانید.