گنجور

۱۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ الایة آن مهجور مملکت، و مطرود درگاه عزّت، و زخم خورده عدل ازل، فرعون بی عون، چون خود را بر مقام عجز بدید، و در کار ملک خود وهن دید، و قبطیان زیادة تمکین از وی طلب میکردند تا بر موسی و قوم وی تطاول جویند و قهر کنند همی گفتند: أَ تَذَرُ مُوسی‌ وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ؟! آن مدبر را ننگ آمد که قصور قدرت خود بایشان نماید یا بضعف و عجز خود معترف آید، همی زبان تهدید بگشاد که: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ. وی تدبیری همی ساخت بباطل، و اللَّه تقدیری همی کرد بباطن. تدبیر وی این بود که: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی، نساءهم و تقدیر اللَّه این بود که: فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمِّ آوردند که روزی جبرئیل آمد بر صورت مردی، و پرسید از وی که: چه گویی بمردی که بنده‌ای دارد، و او را مال و جاه و نعمت دهد، آن گه بر خواجه خویش عصیان آرد، و خواهد که بر وی مهتر شود؟ فرعون گفت: جزاء وی آنست که او را بآب کشند. از حضرت عزّت فرمان آمد: ای جبرئیل این فتوی گوش دار تا آن روز که گویی: آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ؟! قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا موسی قوم خود را ارشاد کرد که: شما دست در حبل عصمت اللَّه زنید، و از نصرت و نعمت وی نومید مباشید، و بر ضمان وی تکیه کنید، که وی گفته: کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ‌، و در همه حال یاری دهنده اوست یاری از وی خواهید، و غمها را فرج آرنده و درها را گشاینده اوست، و بر بلاء فرعون صبر کنید تا روزی بسر آید و دولت شما در رسد، ماه وی در خسوف افتد، و آفتاب عز شما از برج شرف شما بتابد.

عَسی‌ رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ بر ذوق اهل معرفت عدوّ اینجا اشارت است بنفس امّاره که مصطفی (ص) گفت: «اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک»، و زمین اشارت است بجوارح که اصل آن خاک است و مرجع آن با خاک، و یَسْتَخْلِفَکُمْ اشارت است بدل، که تا نفس نمیرد دل زنده نگردد.

میگوید: از لطف الهی و کرم بی‌نهایت گوش دارید، که شما را بر نفس امّاره نصرت دهد تا آن را مقهور کنید، و راه شهوت و هواء باطل بوی فرو بندید. مصطبه نفس خراب دارید، و کعبه دل آبادان نفس اسیر گردد، و دل بر جوارح امیر شود. نفس در خود بمیرد و دل بحق زنده شود. دشمن برود و دوست بنازد. هرگز که دید که آشنا با بیگانه بسازد؟ این چنان است که گویند: و اللَّه معطی المسئولات:

آمد بر من کارد کشیده بر من
گفتا که درین شهر تو باشی یا من‌

ثم قال: فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ ای: کیف معرفتک بشکر ما انعم علیک؟ وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ عقوبتشان رنگارنگ آمد، که مخالفتشان لونالون بود. عقوبت بقدر خیانت باشد و مؤاخذت باندازه مخالفت. آن چندان بلیّات و نکبات از آن آیات مفصّلات بر ظواهر ایشان گشادند، و ایشان را در آن محنت و شدت بگردانیدند و صعب‌تر عقوبتی آن بود که دیده باطن نداشتند تا دریافتندی که از که باز مانده‌اند؟ و چه گم کرده‌اند؟

اندر همه عمر من شبی وقت بناز
آمد بر من خیال معشوقه فراز
برداشت نقاب مر مرا گفت بناز
باری بنگر که از که ماندستی باز

اگر ایشان را بصیرتی بودی یا از حقیقت شمه‌ای آشنایی داشتندی بجای آنکه گفتند: ادْعُ لَنا رَبَّکَ ادع لنا ربّنا گفتندی، و بدیده عبرت نگرستندی، تا آن عقوبات سبب طهارت ایشان بودی، لکن چه سود که رقم آشنایی در ازل بر ایشان نکشیدند، و جز داغ مهجوری بر ایشان ننهادند! هر چند که آیات قدرت بیش دیدند از جاده حقیقت دورتر افتادند. عهدی که کردند بسر نبردند، و از خود بیوفایی و بیگانگی نمودند.

ربّ العالمین گفت: فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلی‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ ابرموا العهد ثمّ نقضوه، و قدّموا العهد ثمّ رفضوه، کما قیل:

اذا ارعوی عاد الی جهله
کذی الضّنا عاد الی نکسه‌
۱۲ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ پس از آنکه سحره فرعون ایمان آوردند موسی یک سال در مصر بود، و ایشان را دعوت میکرد، و آیات و معجزات می‌نمود.۱۳ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ و میراث دادیم بآن مستضعفان که ایشان را زبون میگرفتند مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا مشرقهای زمین و مغربهای آن الَّتِی بارَکْنا فِیها آن زمین که در آن برکت کردیم وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی‌ و تمام شد آن وعده نیکوی خداوند تو عَلی‌ بَنِی إِسْرائِیلَ بر بنی اسرائیل بِما صَبَرُوا بآنکه شکیبایی کردند وَ دَمَّرْنا و تباه کردیم ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ آنچه فرعون میکرد و میساخت و قوم او وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ (۱۳۷) و آنکه می‌ساختند از جفته رزان و سایه‌وان. وَ جاوَزْنا و فروگذارانیدیم بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ بنی اسرائیل را بدریا فَأَتَوْا عَلی‌ قَوْمٍ برگذشتند بر قومی یَعْکُفُونَ عَلی‌ أَصْنامٍ لَهُمْ که بر بتانی از آن خویش مقیم نشسته بودند قالُوا یا مُوسَی گفتند: ای موسی اجْعَلْ لَنا إِلهاً ما را خدایی کن کَما لَهُمْ آلِهَةٌ چنان که ایشان را خدایان‌اند قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (۱۳۸) موسی گفت شما قومی‌اید که هیچ ندانید.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ الایة آن مهجور مملکت، و مطرود درگاه عزّت، و زخم خورده عدل ازل، فرعون بی عون، چون خود را بر مقام عجز بدید، و در کار ملک خود وهن دید، و قبطیان زیادة تمکین از وی طلب میکردند تا بر موسی و قوم وی تطاول جویند و قهر کنند همی گفتند: أَ تَذَرُ مُوسی‌ وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ؟! آن مدبر را ننگ آمد که قصور قدرت خود بایشان نماید یا بضعف و عجز خود معترف آید، همی زبان تهدید بگشاد که: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ. وی تدبیری همی ساخت بباطل، و اللَّه تقدیری همی کرد بباطن. تدبیر وی این بود که: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی، نساءهم و تقدیر اللَّه این بود که: فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمِّ آوردند که روزی جبرئیل آمد بر صورت مردی، و پرسید از وی که: چه گویی بمردی که بنده‌ای دارد، و او را مال و جاه و نعمت دهد، آن گه بر خواجه خویش عصیان آرد، و خواهد که بر وی مهتر شود؟ فرعون گفت: جزاء وی آنست که او را بآب کشند. از حضرت عزّت فرمان آمد: ای جبرئیل این فتوی گوش دار تا آن روز که گویی: آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ؟! قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا موسی قوم خود را ارشاد کرد که: شما دست در حبل عصمت اللَّه زنید، و از نصرت و نعمت وی نومید مباشید، و بر ضمان وی تکیه کنید، که وی گفته: کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ‌، و در همه حال یاری دهنده اوست یاری از وی خواهید، و غمها را فرج آرنده و درها را گشاینده اوست، و بر بلاء فرعون صبر کنید تا روزی بسر آید و دولت شما در رسد، ماه وی در خسوف افتد، و آفتاب عز شما از برج شرف شما بتابد.
هوش مصنوعی: در این متن، اشاره به وضعیت فرعون و قومش شده است. فرعون که خود را در موقعیتی ضعیف و ناتوان می‌بیند، به خاطر فشارهایی که از قبطیان و تهدیدات نسبت به موسی و قوم او احساس می‌کند، تصمیم به تهدید و خشونت می‌گیرد. او می‌گوید که فرزندان قوم موسی را خواهد کشت و زنانشان را خواهد گرفت. در این حال، خداوند تقدیری دیگر برای فرعون می‌کند که به عذابی شدید مبتلا شود. ماجرای جبرئیل نیز به این موضوع اشاره دارد که فرعون، زمانی که از بندگی و اطاعت کسی ناراضی است، مجازات او را غرق کردن در آب می‌داند. موسی به قوم خود توصیه می‌کند که به خداوند توکل کنند و در برابر مشکلات صبر داشته باشند، زیرا خداوند همواره یار مؤمنین است و در این مواقع کمکشان خواهد کرد. او همچنین به آن‌ها نوید می‌دهد که روزی فرعون از قدرت ساقط خواهد شد و قوم او در نهایت پیروز خواهند شد.
عَسی‌ رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ بر ذوق اهل معرفت عدوّ اینجا اشارت است بنفس امّاره که مصطفی (ص) گفت: «اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک»، و زمین اشارت است بجوارح که اصل آن خاک است و مرجع آن با خاک، و یَسْتَخْلِفَکُمْ اشارت است بدل، که تا نفس نمیرد دل زنده نگردد.
هوش مصنوعی: شاید پروردگارتان، دشمنانتان را نابود کند و شما را در زمین جانشین کند و ببیند که چگونه عمل می‌کنید. بر طبق دیدگاه اهل معرفت، دشمن در اینجا به نفس اماره اشاره دارد، همان‌طور که پیامبر (ص) فرمود: «بدترین دشمن تو، نفس توست که در کنار توست.» و زمین در اینجا به اعضای بدن اشاره دارد که اصل آن خاک است و در نهایت به خاک بازمی‌گردد. همچنین جانشینی شما در زمین به معنای تغییر و تحول است، زیرا تا وقتی نفس از بین نرود، دل نمی‌تواند زنده شود.
میگوید: از لطف الهی و کرم بی‌نهایت گوش دارید، که شما را بر نفس امّاره نصرت دهد تا آن را مقهور کنید، و راه شهوت و هواء باطل بوی فرو بندید. مصطبه نفس خراب دارید، و کعبه دل آبادان نفس اسیر گردد، و دل بر جوارح امیر شود. نفس در خود بمیرد و دل بحق زنده شود. دشمن برود و دوست بنازد. هرگز که دید که آشنا با بیگانه بسازد؟ این چنان است که گویند: و اللَّه معطی المسئولات:
هوش مصنوعی: می‌گوید: با لطف خدا و رحمت بی‌انتهای او گوش به گوش هم داشته باشید، تا بر نفس اماره‌تان پیروز شوید و راه‌های شهوت و خواسته‌های نادرست را مسدود کنید. نفس خود را خراب کرده‌اید و دل شما باید مانند کعبه آباد باشد تا بر نفس تسلط یابد. وقتی نفس بمیرد، دل با حقیقت زنده می‌شود. دشمن دور می‌شود و دوست برمی‌خیزد. هرگز نمی‌توان دشمن را به دوست تبدیل کرد؛ این مانند این است که بگویند خداوند درخواست‌ها را پاسخ می‌دهد.
آمد بر من کارد کشیده بر من
گفتا که درین شهر تو باشی یا من‌
هوش مصنوعی: شخصی با تندی و تهدید به من نزدیک شد و گفت که در این شهر تنها یکی از ما می‌تواند وجود داشته باشد.
ثم قال: فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ ای: کیف معرفتک بشکر ما انعم علیک؟ وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ عقوبتشان رنگارنگ آمد، که مخالفتشان لونالون بود. عقوبت بقدر خیانت باشد و مؤاخذت باندازه مخالفت. آن چندان بلیّات و نکبات از آن آیات مفصّلات بر ظواهر ایشان گشادند، و ایشان را در آن محنت و شدت بگردانیدند و صعب‌تر عقوبتی آن بود که دیده باطن نداشتند تا دریافتندی که از که باز مانده‌اند؟ و چه گم کرده‌اند؟
هوش مصنوعی: سپس گفت: "بنگرید که چگونه عمل می‌کنید"، به این معنا که معرفت شما به شکرگزاری نسبت به نعمت‌هایی که به شما داده‌ام چگونه است؟ به راستی ما خانواده فرعون را به عذاب‌های مختلفی گرفتار کردیم، زیرا مخالفت‌هایشان به اشکال گوناگون بود. عذاب به اندازه خیانت و مجازات بر اساس تخلف است. آن همه بلاها و عذاب‌هایی که بر ظاهر آن‌ها نازل شد، آن‌ها را در سختی و مشقت قرار داد و عذاب بزرگ‌تر آن بود که توانایی درک باطن را نداشتند تا بفهمند از چه چیزی بازمانده‌اند و چه چیزی را گم کرده‌اند.
اندر همه عمر من شبی وقت بناز
آمد بر من خیال معشوقه فراز
هوش مصنوعی: در طول عمرم، تنها یک شب بود که افکار و خیالات معشوقم به اوج و زیبایی خاصی رسید و بر من سایه انداخت.
برداشت نقاب مر مرا گفت بناز
باری بنگر که از که ماندستی باز
هوش مصنوعی: نقاب را از چهره‌ام بردار تا ببینی، باری، بنگر که چه کسی همچنان در سایه تو مانده است.
اگر ایشان را بصیرتی بودی یا از حقیقت شمه‌ای آشنایی داشتندی بجای آنکه گفتند: ادْعُ لَنا رَبَّکَ ادع لنا ربّنا گفتندی، و بدیده عبرت نگرستندی، تا آن عقوبات سبب طهارت ایشان بودی، لکن چه سود که رقم آشنایی در ازل بر ایشان نکشیدند، و جز داغ مهجوری بر ایشان ننهادند! هر چند که آیات قدرت بیش دیدند از جاده حقیقت دورتر افتادند. عهدی که کردند بسر نبردند، و از خود بیوفایی و بیگانگی نمودند.
هوش مصنوعی: اگر ایشان بصیرتی داشتند یا از حقیقت چیزی فهمیده بودند، به جای اینکه بگویند: "برای ما از خداوندت دعا کن"، می‌گفتند: "پروردگار ما را بخوان" و با دیده عبرتی به اوضاع می‌نگریستند تا بفهمند این مصائب باعث پاکی و پاکسازی آنهاست. ولی چه فایده که در عالم ازل، آشنایی و درک آنها به آنها داده نشد و تنها نشانه‌ای از تنهایی و غفلت بر آنها گذاشتند! هرچند که نشانه‌های قدرت الهی را بیشتر مشاهده کردند، اما از حقیقت دورتر افتادند. پیمانی که بستند را نادیده گرفتند و به بی‌وفایی و بیگانگی از خود عمل کردند.
ربّ العالمین گفت: فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلی‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ ابرموا العهد ثمّ نقضوه، و قدّموا العهد ثمّ رفضوه، کما قیل:
هوش مصنوعی: پروردگار جهان فرمود: هنگامی که ما عذاب را از آن‌ها برداشتیم تا زمانی که خودشان به آن می‌رسیدند، آن‌ها عهد خود را شکستند. ابتدا پیمان بستند و سپس آن را نقض کردند، همچنین وعده دادند و بعد از آن آن را رد کردند، همان‌طور که گفته شده است.
اذا ارعوی عاد الی جهله
کذی الضّنا عاد الی نکسه‌
هوش مصنوعی: اگر فردی پشیمان شود و به سوی نادانی خود بازگردد، مانند شخصی است که به بیماریش بازمی‌گردد.