گنجور

۱۲ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ پس از آنکه سحره فرعون ایمان آوردند موسی یک سال در مصر بود، و ایشان را دعوت میکرد، و آیات و معجزات می‌نمود.

سران و مهتران قوم فرعون اغرا کردند بر موسی مر فرعون را که: أَ تَذَرُ مُوسی‌ وَ قَوْمَهُ؟

موسی و قوم وی را زنده می‌بگذاری؟ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ تا در مصر تباهی میکنند؟ مردمان را بر مخالفت تو دعوت میکنند؟ و دیگری را نه ترا پرستند و آنچه تو وا بنی اسرائیل کردی که پسران ایشان را کشتی، ایشان با قوم تو همان کنند؟ و گفته‌اند که: این فساد ایدر شورانیدن رعیت است بر سلطان و ناایمن کردن، و این را در قرآن نظایر است، ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ، وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ از آن است. لِیُفْسِدُوا این لام بدل «حتی» است. عرب لام در موضع حتّی نهند، و در موضع «أن» نهند، چنان که آنجا گفت: ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ یعنی: ان یجعل، یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ یعنی ان یبین. وَ یَذَرَکَ ای: و لیذرک. بیشتر اهل عربیت ور آن‌اند که عرب ازین نه ماضی گویند و نه فاعل، و در «دع» همچنین. و یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ قیل: ان فرعون کان یعبد حنّانة و الحنانة الصّنم الصغیرة کان یعبده فی السرّ.

ابن عباس گفت که: فرعون گاوپرست بود و قوم خود را بگاو پرستی فرمودی، و سامری ازینجا گوساله ساخت، و ایشان را بر عبادت آن داشت. و گفته‌اند که: فرعون بتان را ساخته بود قوم خود را، و ایشان را عبادت بتان می‌فرمود و می‌گفت: انا ربّکم و رب هذه الاصنام، و لذلک قال: أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‌، و قیل: کان یعبد تیسا. و کان ابن عباس یقرأ: و یذرک و الاهتک ای عبادتک، و کان یقول: ان فرعون کان یعبد و لا یعبد. و این در معنی ظاهر تراست. افساد را فرا موسی دادند و قوم او، گفت: لیفسدوا و ذر را فرا موسی دادند تنها، گفت: وَ یَذَرَکَ، و عرب این را روا دارند، چنان که آنجا گفت: اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ نگفت: دعواکم. پس فرعون جواب داد ملأ خود را که: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ، من قتّل یقتّل علی التکثیر، و قراءت حجازی تخفیف است: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ، وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ یعنی للمهنة و الخدمة. وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ غالبون و علی ذلک قادرون.

قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا. و گفته‌اند که فرعون پیش از موسی و مبعث وی آن همه فرزندان بنی اسرائیل را بکشت بگفت منجّمان و کاهنان که می‌گفتند: زوال ملک تو بدست یکی از ایشان خواهد بود. و ایشان را عذاب میکرد. روزگاری بس فرا گذاشت تا آن گه که موسی برسالت بوی آمد و پیغام بگزارد و معجزات بنمود. فرعون از خشم موسی آن عذاب و قتل باز بنی اسرائیل نهاد و رنجانیدن بیفزود. ایشان از آن عذاب و رنج بموسی نالیدند. موسی گفت: اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا علی دینکم و البلاء یعنی علی فرعون و قومه، إِنَّ الْأَرْضَ ای ارض مصر لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ.

ایشان را باین سخن که موسی گفت طمع افتاد در ملک و مال فرعون، و قبطیان دل در آن بستند که بعاقبت با ایشان افتد، یقول اللَّه تعالی: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ یعنی النصر و الظفر. و قیل: الجنّة للمؤمنین الموحدین.

قالُوا أُوذِینا بنی اسرائیل دیگر باره بنالیدند بموسی از رنج و عذاب فرعون، گفتند: اوذینا بالقتل الاول من قبل ان تأتینا بالرّسالة و من بعد ما جئتنا بالرّسالة باعادة القتل و بالاتعاب فی العمل و اخذ المال. و این آن بود که فرعون ایشان را فرا کارهای دشخوار داشته بود. قومی را فرمود که از کوه سنگ می‌آرند بپشت و گردن خویش، و از آن سنگ ستونها میسازند و میتراشند، و از آن قصرها و بناها از بهر فرعون می‌سازند، و قومی را فرمود تا خشت میزدند و آن را می‌پختند و در بناهای آن خشت پخته بکار می‌بردند.

و قومی را نجّاری فرمود، و قومی را آهنگری. و ضعیفانی که طاقت عمل نداشتند بریشان ضریبه نهاد هر روز بر دوام، اگر روزی بسر آمدی و ایشان ضریبه آن روز نگزارده بودندی یک ماه بعقوبت آن غل بر گردن ایشان نهادی. و زنان را فرمود تا ریسمان می‌ریسند و از بهر فرعون جامه می‌بافند. موسی که ایشان را چنان دید گفت: عَسی‌ رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ این «عسی» در موضع رجاء نهاده‌اند، و «عسی» و «سوف» از خدا واجب است. یقول: عسی ربّکم ان یهلک فرعون و قومه، وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ بعد هلاکهم فِی الْأَرْضِ ای: ارض مصر. موسی این وعده که ایشان را داد از قول اللَّه داد که میگوید جلّ جلاله: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ، ثمّ قال: فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ ای: یری ذلک بوقوعه منکم، لأنّ اللَّه لا یجازی علی ما یعلمه منهم من خطیآتهم الّتی یعلم انّهم عاملوها لا محالة و انّما یجازیهم علی ما وقع منهم. پس ربّ العالمین ظنّ موسی تحقیق کرد، و فرعون را و قبطیان را بآب بکشت، و زمین مصر و ملک مصر بنی اسرائیل را مسلم شد تا بروزگار داود و سلیمان علیهما السّلام.

وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ ای بالقحط و الجدب. یقال: اسنت القوم اذا اجدبوا. قال الشاعر:

عمروا العلی هشموا الثّرید لقومه
و رجال مکة مسنتون عجاف

عرب قحط را سنة خوانند که بیشتر آن بود که از سالی کمتر نبود و در دعاء مصطفی است علیه الصّلاة و السّلام بر مشرکان مکه: «اجعلها علیهم سنین کسنی یوسف».

و درین آیت بجمع گفت: بِالسِّنِینَ از بهر آنکه ایشان سالها در آن قحط بودند. قیل: کان سبع سنین. وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ یعنی حبس المطر عنهم فنقص ثمارهم.

قال قتاده: بِالسِّنِینَ لأهل البوادی و اصحاب المواشی، و نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لأهل القری و الامصار. لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ فینتبهون و یرجعون.

عن عبد اللَّه بن شداد قال: فقد معاذ بن جبل او سعد بن معاذ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلم، فوجده قائما یصلّی فی الحرّة، فتنحنح، فلمّا انصرف قال: یا رسول اللَّه! رأیتک صلّیت صلاة لم تصلّ مثلها. قال: «صلّیت صلاة رغبة و رهبة. سألت ربّی فیها ثلاثا فأعطانی ثنتین و منعنی واحدة. سألته ان لا یهلک امّتی جوعا ففعل. ثمّ قرأ: وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ الایة، و رسالته ان لا یسلّط علیهم عدوا من غیرهم ففعل، ثم قرأ: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی‌ الایة، و سألته أن لا یجعل بأسهم بینهم، فمنعنی، ثمّ قرأ قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی‌ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ الایة، ثمّ قال: لا یزال هذا الدّین ظاهرا علی من ناوأهم».

فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ ای الخصب و النّعمة و العافیة و الامن، قالُوا لَنا هذِهِ و نحن اهلها و مستحقوها، وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ ای قحط و الم و خوف یَطَّیَّرُوا ای یتشاءموا بِمُوسی‌ وَ مَنْ مَعَهُ. سعید بن جبیر گفت: چهارصد سال در ملک فرعون بود و تا موسی نیامد وی را هیچ رنج و اندوه نبود، و هیچ گرسنگی و بی‌کامی و هیچ درد و بیماری نبود، و اگر بودی همانا که دعوی خدایی نکردی. پس چون موسی آمد و آن رنجها و بیمها دید، و بوی قحط رسید گفت: این از شومی موسی است و قوم او. و گفته‌اند: فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ این حسنه مهلت است که میان هر دو عذاب میخواستند، و ایشان را مهلت میدادند، که باز کفر گشتند اللَّه با عذاب گشت. همانست که گفت: وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ سیئات طوفان است و جراد و قمّل و ضفادع و دم، و حسنات مهلت‌ها است در میان آن. قالُوا لَنا هذِهِ هر گه که ایشان را مهلت دادند، گفتند: حق ما و سزای ما اینست. وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ و چون بایشان رسیدی از آن عذابهای بد از طوفان و جراد و غیر آن، یَطَّیَّرُوا بِمُوسی‌ وَ مَنْ مَعَهُ تشدید بر طا از بهر تاء نهانی است که اصل «یتطیّروا» است. و طیرة فال بد گرفتن است و آن آن بود که فال بد میگرفتند بموسی و قوم او، می‌گفتند: تا موسی بما آمد دو گروهی پدید آمد، و آن طوفان و غیر آن همه از شومی موسی میدیدند. ربّ العزّة گفت: أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ این را دو معنی است یکی آنست که: السّیّئة الّتی یطّیّروا بها هی کانت من عند اللَّه. آن بد که به ایشان رسید آن از نزدیک خدای بود، از شومی موسی نبود.

دیگر معنی: آنچه ایشان آن را شوم می‌شمارند آن شومی ایشان نزدیک خدای بجای است، یعنی عذاب آتش و عقوبت جاودان، و قیل: شومهم جاءهم بکفرهم باللّه، وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ ان الّذی اصابهم من اللَّه. یقال: تطیّر به ای تشاءم به، و اصله ان الرّجل اذا خرج فی طلب امر تفأل بالسانح من الطیر و غیره و البارح، و سمّی ذلک الطیرة.

قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم: «الطیرة شرک» قاله ثلاثا

و قال: «العیافة و الطرق و الطیرة من الجبت».

و عن ابن عباس قال: کان رسول اللَّه یتفأل و لا یتطیر و کان یحب الاسم الحسن، و یروی انّه قال: « (ص) لا طیرة و خیرها الفال». قالوا: و ما الفال، قال: «الکلمة الصالحة یسمعها احدکم».

وَ قالُوا مَهْما ای کلما و متی ما تاتنا به من آیة. قبطیان گفتند بموسی: هر گه که بما آری و هر چه آری بما از نشانی یا پیغامی لِتَسْحَرَنا بِها تا ما را بفریبی بآن و در ما شبهت افکنی تا از دین فرعون برگردانی، ما بنخواهیم گرویدن. و این آن بود که از موسی آیات میخواستند چون آیات بیاوردی و معجزات بنمودی ایشان گفتندی: «هذا سحر» این جادویی است که تو آوردی، خواهی که باین سحر ما را از دین خود برگردانی.

و فی مهما قولان: احدهما ان اصله ماما، فأبدل من الالف الاول الهاء لیختلف اللفظ فیکون ما الاولی للجزاء و الثانیة لتأکید الجزاء، و لیس شی‌ء من حروف الجزاء الّا و «ما» یزاد فیه، مثل ان ما، و متی ما، و القول الثانی اصله مه بمعنی کفّ، ضمّت الیها «ما» الجزاء کانّهم قالوا: اکفف ما تأتنا به من آیة. یقول: ایّ شی‌ء جئتنا به لتسحرنا بها فما نحن لک بمؤمنین. پس موسی بر ایشان دعا کرد، و رب العالمین عذاب طوفان و غیر آن بر ایشان فرو گشاد، اینست که رب العالمین گفت: فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ ابن عباس گفت: طوفان باران عظیم است که از آن سیل صعب خیزد و دیار و وطن خراب کند و مردم را غرق کند. وهب گفت: طوفان طاعون است و وبا که بر ابکار آل فرعون فرو گشادند تا یکی از ایشان نماند، و به قال عطاء و مجاهد. و روت عائشة انّ النّبی صلّی اللَّه علیه و سلم قال: الطوفان الموت.

ابو قلابه گفت: آبله بود که در ایشان پدید آمد و پس ایشان در خلق بماند. وَ الْجَرادَ هو المعروف.

ذکر انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق آدم بعد الخلق کله، فلم یخلق اللَّه بعد آدم الا الجراد، خلقه من فضلة فضلت من طینه، وَ الْقُمَّلَ و هو السوس الذی یخرج من الحنطة و قیل هو البرغوث و قیل هو الدّبا و هو صغار الجراد، لا اجنحة لها، و قیل نوع من القراد و قیل هو القمل، و کذلک قراءة الحسن. وَ الضَّفادِعَ جمع ضفدع و هو المعروف.

روی عکرمة عن ابن عباس قال: کانت الضّفادع برّیّة فلمّا ارسلها اللَّه تعالی علی آل فرعون سمعت و اطاعت فجعلت تقذف نفسها فی القدر و هی تغلی، و فی التنانیر و هی تفور، فأثابها اللَّه تعالی بحسن طاعتها برد الماء و جعل نقیقها التسبیح.

قال النبی صلّی اللَّه علیه و سلّم: «لا تقتلوا الضّفادع فان نقیقها الّذی تسمعون تسبیح»، و روی انّها کانت تنقل الماء الی ابراهیم حین القی فی النّار.

و قال سلیمان علیه السلام: ان الضفدع یقول: سبحان المذکور بکل مکان، المعبود فی لجج البحار. وَ الدَّمَ فکانوا لا یتناولون الطعام و لا یشربون شرابا الا کان فیه دم، و قیل هو الرّعاف، آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ ای مبیّنات متتابعات بعضها علی اثر بعض، و قیل منفصلات بین کل آیتین ثلاثون یوما.

اما صفت تنزیل این آیات و تفصیل آن بقول ابن عباس و ابن جبیر و قتاده و ابن یسار آنست که: چون سحره ایمان آوردند و فرعون مقهور و مغلوب گشت، قبطیان و کسان فرعون با فرعون از حق سر وا زدند و جز طغیان و کفر نیفزودند، و موسی معجزه خویش در عصا و ید بیضا بایشان نمود و ایشان نپذیرفتند، و آن دو آیت دیگر سنین و نقص ثمرات روزگاری بر ایشان گماشتند و در ایشان اثر نکرد، و از باطل و بیهوده خود برنگشتند. موسی پس از آن دعا کرد، گفت: بار خدایا این فرعون گزاف کار و تباه کار در ضلالت و غوایت و کفر خویش سر در نهاده و نقض عهد کرده و از حق برگشته، برگمار بر وی عذابی و عقوبتی که وی را و قوم وی را نقمت بود، و بنی اسرائیل را موعظت، و جهانیان را تا بقیامت عبرت. رب العالمین دعاء موسی اجابت کرد و طوفان فرو گشاد بر ایشان.

از روز شنبه تا بشنبه باران از آسمان می‌آمد، در خانه‌ها و کشت‌زار ایشان می‌شد. کشتها تباه میکرد، و خانه‌ها خراب، و از آن یک قطره در خانه‌های بنی اسرائیل نیفتاد، و موسی و قوم وی را از آن هیچ رنج نبود.

اما فرعونیان را چندان آب در خانه‌ها جمع آمد که خانه‌ها و هر چه در آن بود همه خراب گشت و تباه، و آن گه آب تا بسینه‌ها و گردنهاشان برآمد و بر شرف هلاک بودند، بموسی نالیدند و فریاد کردند که: یا موسی! اگر این طوفان از ما باز داری بتو ایمان آریم.

موسی دعا کرد تا باران وا ایستاد، و زمین خشک گشت، و هوا خوش شد، و کشت‌زار را ریع بیفزود، و صحرا مرغزار پر گیاه و پر نعمت گشت، ایشان آن راحت و نعمت دیدند گفتند: این خود در خور ما بود، و تمامی کار ما، و ما خود نمیدانستیم. هم چنان سر به بی‌راهی و شوخی در نهاده، و از حق اعراض کرده تا یک ماه برآمد. پس ربّ العالمین لشکر ملخان بایشان فرستاد تا هر چه بود از درختها و میوه‌ها و کشتها همه بخورد، و آن گه روی بخانه‌های ایشان باز کرد و هر چه بود از چوبها در سقفها و در خانه‌ها و جامه‌ها پاک بخورد، تا مسمارهای آهنین و حلقه‌ها که بر درها بود هیچ بنگذاشت، و از آن ملخان یکی در خانه‌های بنی اسرائیل نشد و از ایشان هیچیز نخورد، هفت روز درین عذاب بودند از شنبه تا بشنبه، پس بانگ برآوردند و زینهار خواستند، موسی را گفتند: اگر این ملخان از ما باز کنی بتو ایمان آریم. موسی دعاء کرد تا ربّ العزّة بادی عاصف فرو گشاد تا آن ملخان به یک بار برگرفت و بدریا افکند چنان که یک ملخ در زمین مصر بنماند.

ایشان درنگرستند بقایای زروع و ثمار اندکی بر جای دیدند بقدر کفایت یک ساله، گفتند: امسال ما را این تمام است باری دین خود بنگذاریم و از آنچه بودیم بنگردیم. یک ماه در عافیت بودند.

پس فرمان آمد بموسی از حق جلّ جلاله و عمّ نواله: رو بآن تل ریگ عظیم در آن صحرا که آن را عین الشمس گویند، و عصا در آن زن تا عجائب بینی. موسی رفت و عصا بر آن تل ریگ زد چندان قمّل از آن ریگ برخاست که زمین و در و دیوار پوشیده گشت. درآمدند و هر چه دیدند پاک بخوردند، و در مردمان ایشان افتادند موی ایشان میخوردند و پوست ایشان میکندند، تا بر سرهاشان مویی نماند و نه بر روی و نه ابرو و نه مژگان چشم، و یکی از ایشان چون خواست که لقمه‌ای در دهن نهد تا بدهن رسیده بودی هزاران قمّل در آن افتاده، و هم چنان در دهن می‌افتادند. یک هفته درین بلا و عذاب بماندند، و آن گه بنالیدند بموسی که: انّا نتوب و لا نعود. این یک بار از کفر باز گردیم و توبه کنیم و نیز شوخی نکنیم. موسی دعا کرد تا ربّ العزّة آن عذاب از ایشان برداشت، و آن قمّل همه بیکبار مرده گشتند، و بادی عظیم برآمد و آن زمین از ایشان پاک کرد. فرعونیان هم چنان بسر عمل خبیث خود باز شدند و گفتند: عظیم جادویی که موسی است که از میان ریگ جانوران و خورندگان بیرون می‌آرد.

چون یک ماه برآمد ضفادع در میان ایشان پدید آمدند چنان که همه سرای و خانه و کوی ایشان از آن پر گشت. یکی از ایشان بخفتی، چون از خواب درآمدی در میان ضفادع چنان بودی که نتوانستی برخاستن و حرکت کردن دیگ بر آتش نهادندی دیگ پر شدی، چون یکی خواستی که سخن گوید پیش از آنکه سخن گفتی ضفدع در دهن وی جستی. هفت روز درین بلا بودند از شنبه تا بشنبه، پس دیگر بار بموسی آمدند و فریاد کردند و عهد بستند که این بار وفا کنند و عهد نشکنند. موسی دعا کرد تا ربّ العزة باران فرستاد، و از آن سیلی عظیم برخاست، و آن ضفادع را همه فرا پیش گرفت و بدریا راند. ایشان گفتند: بخشم که: موسی بیش از این که کرد با ما چه تواند کرد؟ و بیش ازین چه تواند خواست؟ نه ایمان آوردیم بوی و نه هرگز بر آنیم که بوی ایمان آریم. یک ماه برآمد پس ربّ العالمین آبهای ایشان خون گردانید چنان شد که یکی از ایشان آب در دست میکرد بر دست وی خون میشد، و مرد قبطی و مرد اسرائیلی هر دو از یک کوزه آب میخوردند، اسرائیلی میخورد آب بود، قبطی میخورد خون بود. اسرائیلی آب در دهن خود گرفتی از دهن خود در دهن قبطی ریختی، تا در دهن اسرائیلی بود آب بود، چون در دهن قبطی شدی خون گشتی. چون رنج و عذاب و بلاء ایشان بغایت رسید بفرعون نالیدند و فرعون موسی را گفت: ادْعُ لَنا رَبَّکَ، فذلک قوله عزّ و جل: وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ ای العذاب من الطوفان و ما بعده، قالُوا یا مُوسَی ادْعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِنْدَکَ ای بما امرک و تقدّم الیک ان تدعوه فنجیبک کما اجابک فی آیاتک، و قیل بما جعل لک من النبوّة. ای موسی! خداوند خود را خوان چنان که تو را فرموده که او را خوان ترا اجابت کند. و گفته‌اند: معنی آنست که ای موسی خداوند خود را خوان و از وی خواه بآن پیمان که او را است بنزدیک تو از بهر ما. و آن پیمان آن بود که هر گه که ایمان آرید من عذاب باز برم. یعنی که اکنون میخواهیم که عذاب باز برد تا ایمان آریم. اینست که گفت: لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرائِیلَ. پس ربّ العالمین گفت: فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ چون باز بردیم از ایشان آن عذاب، إِلی‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ یعنی ضربوا اجلا لایمانهم، فلمّا جاء الاجل نکثوا عهودهم و لم یؤمنوا.

و قیل: الی اجل هم بالغوه الغرق و قیل الموت.

عن عامر بن سعد بن ابی وقاص، عن ابیه أنّه سمعه یسأل اسامة بن زید: اسمعت من رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم فی الطاعون؟ فقال اسامة بن زید: قال رسول اللَّه (ص): «الطاعون رجز ارسل علی بنی اسرائیل او علی من کان قبلکم فاذا سمعتم به بأرض فلا تقدموا علیه، و اذا وقع بأرض و انتم بها فلا تخرجوا فرارا منه».

فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ انتقام در صفات خداوند جلّ جلاله رواست، اما در انتقام از حقد پاک است بخلاف مخلوق، چنان که در غضب از ضجر پاک است، و در صبر از عجز پاکست.

فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ ای انتصرنا و سلبنا نعمتهم بالعذاب، و عاقبناهم علی سوء فعلهم، فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمِ‌ و هو البحر، بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا ای بسبب تکذیبهم آیاتنا و حملهم ایّاها علی العادات و علی السّحر، وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ ای عن النّقمة، و قیل عن الادیات اذ کانوا لا یعتبرون بها.

۱۲ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ سران قوم فرعون گفتند فرعون را: أَ تَذَرُ مُوسی‌ وَ قَوْمَهُ موسی را و قوم او را می‌بگذاری زنده؟ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ تا تباهی کنند در زمین وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ و گذارد ترا و خدایان ترا؟! قالَ جواب داد فرعون، گفت: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ آری پسران ایشان را می‌کشیم وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ و زنان ایشان زنده میگذاریم وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ (۱۲۷) و پادشاهان آخر ماایم و خداوندان زمین، و بر زبر ایشان بقهر فروشکنندگان.۱۲ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ الایة آن مهجور مملکت، و مطرود درگاه عزّت، و زخم خورده عدل ازل، فرعون بی عون، چون خود را بر مقام عجز بدید، و در کار ملک خود وهن دید، و قبطیان زیادة تمکین از وی طلب میکردند تا بر موسی و قوم وی تطاول جویند و قهر کنند همی گفتند: أَ تَذَرُ مُوسی‌ وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ؟! آن مدبر را ننگ آمد که قصور قدرت خود بایشان نماید یا بضعف و عجز خود معترف آید، همی زبان تهدید بگشاد که: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ. وی تدبیری همی ساخت بباطل، و اللَّه تقدیری همی کرد بباطن. تدبیر وی این بود که: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی، نساءهم و تقدیر اللَّه این بود که: فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمِّ آوردند که روزی جبرئیل آمد بر صورت مردی، و پرسید از وی که: چه گویی بمردی که بنده‌ای دارد، و او را مال و جاه و نعمت دهد، آن گه بر خواجه خویش عصیان آرد، و خواهد که بر وی مهتر شود؟ فرعون گفت: جزاء وی آنست که او را بآب کشند. از حضرت عزّت فرمان آمد: ای جبرئیل این فتوی گوش دار تا آن روز که گویی: آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ؟! قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا موسی قوم خود را ارشاد کرد که: شما دست در حبل عصمت اللَّه زنید، و از نصرت و نعمت وی نومید مباشید، و بر ضمان وی تکیه کنید، که وی گفته: کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ‌، و در همه حال یاری دهنده اوست یاری از وی خواهید، و غمها را فرج آرنده و درها را گشاینده اوست، و بر بلاء فرعون صبر کنید تا روزی بسر آید و دولت شما در رسد، ماه وی در خسوف افتد، و آفتاب عز شما از برج شرف شما بتابد.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ پس از آنکه سحره فرعون ایمان آوردند موسی یک سال در مصر بود، و ایشان را دعوت میکرد، و آیات و معجزات می‌نمود.
هوش مصنوعی: پس از آنکه جادوگران فرعون ایمانی آوردند، گروهی از بزرگان قوم فرعون گفتند. موسی به مدت یک سال در مصر حضور داشت و به آنها دعوت به حق می‌کرد و نشانه‌ها و معجزات را به آنها نشان می‌داد.
سران و مهتران قوم فرعون اغرا کردند بر موسی مر فرعون را که: أَ تَذَرُ مُوسی‌ وَ قَوْمَهُ؟
هوش مصنوعی: سران و رؤسای قوم فرعون موسی را اغوا کردند و به فرعون گفتند: آیا می‌خواهی موسی و قومش را رها کنی؟
موسی و قوم وی را زنده می‌بگذاری؟ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ تا در مصر تباهی میکنند؟ مردمان را بر مخالفت تو دعوت میکنند؟ و دیگری را نه ترا پرستند و آنچه تو وا بنی اسرائیل کردی که پسران ایشان را کشتی، ایشان با قوم تو همان کنند؟ و گفته‌اند که: این فساد ایدر شورانیدن رعیت است بر سلطان و ناایمن کردن، و این را در قرآن نظایر است، ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ، وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ از آن است. لِیُفْسِدُوا این لام بدل «حتی» است. عرب لام در موضع حتّی نهند، و در موضع «أن» نهند، چنان که آنجا گفت: ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ یعنی: ان یجعل، یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ یعنی ان یبین. وَ یَذَرَکَ ای: و لیذرک. بیشتر اهل عربیت ور آن‌اند که عرب ازین نه ماضی گویند و نه فاعل، و در «دع» همچنین. و یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ قیل: ان فرعون کان یعبد حنّانة و الحنانة الصّنم الصغیرة کان یعبده فی السرّ.
هوش مصنوعی: آیا موسی و قومش را رها می‌کنی تا در زمین فساد کنند؟ آیا در مصر تخریب به وجود می‌آورند و مردم را به مخالفت تو دعوت می‌کنند؟ آیا آنها غیر از تو را می‌پرستند و همانطور که تو بنی اسرائیل را آسیب زدی، آنها هم با قوم تو همین رفتار را خواهند کرد؟ گفته‌اند که این فساد به‌منزله شورش و ناامنی برای حاکم است و در قرآن نیز شواهدی از این معانی وجود دارد. "ما جئنا لنفسد فی الارض" و "لا تفسدوا فی الارض" از جمله این نصوص است. در عبارت "لیفسدوا"، لام به معنای "حتی" است و عرب در چنین مواردی لام را به‌جای "حتی" یا "أن" استفاده می‌کند. به همین ترتیب، در گفتار "یرید الله لیجعل علیکم" و "یرید الله لیبین لکم" نیز همین معنا را دارد. در پایان، در عبارت "و یذرک" به‌معنای "و رها کند تو را" اشاره دارد. بعضی از اهل ادب عرب بر این باورند که عرب‌ها چنین ساختارهایی را نه به‌صورت ماضی و نه به‌عنوان فاعل به کار می‌برند. درباره‌ی "یذرک و آلهتک" گفته شده که فرعون بت کوچک‌تری به نام حنانة را در خفا می‌پرستیده است.
ابن عباس گفت که: فرعون گاوپرست بود و قوم خود را بگاو پرستی فرمودی، و سامری ازینجا گوساله ساخت، و ایشان را بر عبادت آن داشت. و گفته‌اند که: فرعون بتان را ساخته بود قوم خود را، و ایشان را عبادت بتان می‌فرمود و می‌گفت: انا ربّکم و رب هذه الاصنام، و لذلک قال: أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‌، و قیل: کان یعبد تیسا. و کان ابن عباس یقرأ: و یذرک و الاهتک ای عبادتک، و کان یقول: ان فرعون کان یعبد و لا یعبد. و این در معنی ظاهر تراست. افساد را فرا موسی دادند و قوم او، گفت: لیفسدوا و ذر را فرا موسی دادند تنها، گفت: وَ یَذَرَکَ، و عرب این را روا دارند، چنان که آنجا گفت: اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ نگفت: دعواکم. پس فرعون جواب داد ملأ خود را که: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ، من قتّل یقتّل علی التکثیر، و قراءت حجازی تخفیف است: سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ، وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ یعنی للمهنة و الخدمة. وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ غالبون و علی ذلک قادرون.
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید که فرعون به پرستش گاو اعتقاد داشت و مردمش را نیز به عبادت گاوها دعوت می‌کرد. از این رو، سامری گوساله‌ای را ساخت و قوم او را به پرستش آن واداشت. گفته می‌شود که فرعون idols (بت‌ها) را ساخته بود و مردمش را به عبادت آنها تشویق می‌کرد و در این راستا می‌گفت که او خداوند و پرچمدار این بت‌ها است. به همین دلیل گفته شده است که او عنوان «ربّ اعلی» را برای خود برگزید. همچنین گفته می‌شود که او به تیس (نوعی حیوان) نیز عبادت می‌کرد. ابن عباس در تفسیر آیات می‌فرماید که فرعون تنها خود را می‌پرستید و دیگران را به پرستش نمی‌کشاند. در برابر موسی و قومش، او گفت که نباید به آنها اجازه داده شود و باید از وجود آنها جلوگیری کرد. در این میان، فرعون به سربازانش دستور داد که فرزندان بنی‌اسرائیل را بکشند و زنانشان را به کار بگیرند و این نشان از قدرت و تسلط او بر آن‌ها بود.
قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا. و گفته‌اند که فرعون پیش از موسی و مبعث وی آن همه فرزندان بنی اسرائیل را بکشت بگفت منجّمان و کاهنان که می‌گفتند: زوال ملک تو بدست یکی از ایشان خواهد بود. و ایشان را عذاب میکرد. روزگاری بس فرا گذاشت تا آن گه که موسی برسالت بوی آمد و پیغام بگزارد و معجزات بنمود. فرعون از خشم موسی آن عذاب و قتل باز بنی اسرائیل نهاد و رنجانیدن بیفزود. ایشان از آن عذاب و رنج بموسی نالیدند. موسی گفت: اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا علی دینکم و البلاء یعنی علی فرعون و قومه، إِنَّ الْأَرْضَ ای ارض مصر لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ.
هوش مصنوعی: موسی به قومش گفت: از خدا مدد بخواهید و صبر کنید. روایت شده که فرعون قبل از ظهور موسی، فرمان داد تا همه فرزندان بنی‌اسرائیل را به قتل برسانند، زیرا منجمان و کاهنان به او گفتند که سلطنتش به دست یکی از آن‌ها در خطر خواهد افتاد. او همواره آن‌ها را عذاب می‌کرد. زمانی طولانی گذشت تا اینکه موسی به رسالت برگزیده شد و پیغامش را آورد و معجزاتش را نشان داد. فرعون به خاطر خشمش از موسی، عذاب و کشتار بنی‌اسرائیل را بیشتر کرد. آن‌ها به موسی شکایت کردند و او به آن‌ها گفت: از خداوند کمک بگیرید و به دینتان و بلای فرعون و قومش صبر کنید، زیرا این سرزمین (مصر) متعلق به خداست و او آن را به هر یک از بندگانش که بخواهد، می‌دهد.
ایشان را باین سخن که موسی گفت طمع افتاد در ملک و مال فرعون، و قبطیان دل در آن بستند که بعاقبت با ایشان افتد، یقول اللَّه تعالی: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ یعنی النصر و الظفر. و قیل: الجنّة للمؤمنین الموحدین.
هوش مصنوعی: موسی به قومش گفت که درباره ثروت و ملک فرعون فکر نکنند و دل به آن نبندند، زیرا عاقبت کار به دست پرهیزگاران خواهد افتاد. برخی نیز گفته‌اند که بهشت برای مؤمنان و یکتا پرستان است.
قالُوا أُوذِینا بنی اسرائیل دیگر باره بنالیدند بموسی از رنج و عذاب فرعون، گفتند: اوذینا بالقتل الاول من قبل ان تأتینا بالرّسالة و من بعد ما جئتنا بالرّسالة باعادة القتل و بالاتعاب فی العمل و اخذ المال. و این آن بود که فرعون ایشان را فرا کارهای دشخوار داشته بود. قومی را فرمود که از کوه سنگ می‌آرند بپشت و گردن خویش، و از آن سنگ ستونها میسازند و میتراشند، و از آن قصرها و بناها از بهر فرعون می‌سازند، و قومی را فرمود تا خشت میزدند و آن را می‌پختند و در بناهای آن خشت پخته بکار می‌بردند.
هوش مصنوعی: مردم بنی‌اسرائیل دوباره از مشکلات و عذابی که از سوی فرعون می‌کشیدند به موسی گله کردند. آنها می‌گفتند: ما از زمان قبل از آمدن تو با پیامبری و پس از آن که تو ما را به پیامبری دعوت کردی، تحت فشار و آزار بوده‌ایم؛ با تهدید قتل و زحمات شدید در کار و همچنین با گرفتن اموال. فرعون به آنها کارهای دشواری محول کرده بود. او دستور داده بود که گروهی از ایشان سنگ‌هایی را از کوه بردارند و آنها را بر دوش و گردن خود حمل کنند، و با این سنگ‌ها ستون بسازند و قصرها و بناهایی برای فرعون بسازند. همچنین به تعدادی دیگر دستور داده بود که خشت بسازند و آنها را بپزند و در ساخت بناها از خشت‌های پخته استفاده کنند.
و قومی را نجّاری فرمود، و قومی را آهنگری. و ضعیفانی که طاقت عمل نداشتند بریشان ضریبه نهاد هر روز بر دوام، اگر روزی بسر آمدی و ایشان ضریبه آن روز نگزارده بودندی یک ماه بعقوبت آن غل بر گردن ایشان نهادی. و زنان را فرمود تا ریسمان می‌ریسند و از بهر فرعون جامه می‌بافند. موسی که ایشان را چنان دید گفت: عَسی‌ رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ این «عسی» در موضع رجاء نهاده‌اند، و «عسی» و «سوف» از خدا واجب است. یقول: عسی ربّکم ان یهلک فرعون و قومه، وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ بعد هلاکهم فِی الْأَرْضِ ای: ارض مصر. موسی این وعده که ایشان را داد از قول اللَّه داد که میگوید جلّ جلاله: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ، ثمّ قال: فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ ای: یری ذلک بوقوعه منکم، لأنّ اللَّه لا یجازی علی ما یعلمه منهم من خطیآتهم الّتی یعلم انّهم عاملوها لا محالة و انّما یجازیهم علی ما وقع منهم. پس ربّ العالمین ظنّ موسی تحقیق کرد، و فرعون را و قبطیان را بآب بکشت، و زمین مصر و ملک مصر بنی اسرائیل را مسلم شد تا بروزگار داود و سلیمان علیهما السّلام.
هوش مصنوعی: موسی به گروهی دستور داد که نجاری کنند و به گروهی دیگر گفت که آهنگری نمایند. به ضعیفانی که توانایی انجام کار نداشتند، هر روز پرداختی تعیین شد، به‌طوری‌که اگر روزی را بدون دریافت پرداختی سپری می‌کردند، یک ماه برای آن امر مجازات می‌شدند. زنان هم مأمور شدند که نخ ریسی کنند و لباس برای فرعون ببافند. وقتی موسی این وضعیت را دید، گفت: "امید است پروردگارتان دشمنان شما را هلاک کند." این جمله به معنای امیدواری است و وعده‌ای که موسی به آنها داد از سوی خداوند بود. خداوند به موسی وعده داده بود که می‌خواهد به کسانی که در سرزمین مستضعف شده‌اند، کمک کند و آنها را ولی و وارث قرار دهد. سپس خداوند گفت که او می‌بیند چگونه عمل می‌کنند، یعنی نتیجه کارهایی که از آنان سر می‌زند را می‌بیند، زیرا خدا جزای اعمالی را که می‌داند انجام خواهند داد نمی‌دهد، بلکه تنها بر اساس اعمال واقعی آنها مکافات می‌کند. در نهایت، پروردگار جهانیان وعده موسی را تحقق بخشید و فرعون و قومش را به غرقاب فرستاد و زمین مصر به قوم بنی‌اسرائیل سپرده شد تا به دوران داود و سلیمان برسد.
وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ ای بالقحط و الجدب. یقال: اسنت القوم اذا اجدبوا. قال الشاعر:
هوش مصنوعی: ما خاندان فرعون را به وسیله سال‌های قحط و خشکسالی گرفتار کردیم. گفته می‌شود که به قحطی افراد «سنین» گفته می‌شود. شاعر نیز این موضوع را بیان کرده است.
عمروا العلی هشموا الثّرید لقومه
و رجال مکة مسنتون عجاف
هوش مصنوعی: عمر علوى غذاى نان و گوشت را برای قومش آماده کرد در حالی که مردان مکه در حال ناتوانى و لاغرى بودند.
عرب قحط را سنة خوانند که بیشتر آن بود که از سالی کمتر نبود و در دعاء مصطفی است علیه الصّلاة و السّلام بر مشرکان مکه: «اجعلها علیهم سنین کسنی یوسف».
هوش مصنوعی: عرب‌ها به خشکسالی‌های طولانی که به میزان قابل توجهی ادامه پیدا می‌کند "سنه" می‌گویند و این خشکسالی معمولاً کمتر از یک سال نیست. در دعای پیامبر اسلام (ص) بر مشرکان مکه آمده است: «این خشکسالی را بر آن‌ها مانند سال‌های یوسف قرار ده».
و درین آیت بجمع گفت: بِالسِّنِینَ از بهر آنکه ایشان سالها در آن قحط بودند. قیل: کان سبع سنین. وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ یعنی حبس المطر عنهم فنقص ثمارهم.
هوش مصنوعی: در این آیه به تعداد سال‌ها اشاره شده است؛ زیرا مردم در آن زمان سال‌ها در قحطی به سر می‌بردند. گفته شده که این مدت هفت سال بوده است. همچنین، به کمبود میوه‌ها اشاره شده است که به دلیل عدم بارش باران و حبس آب، تولید میوه‌ها کاهش یافته بود.
قال قتاده: بِالسِّنِینَ لأهل البوادی و اصحاب المواشی، و نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لأهل القری و الامصار. لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ فینتبهون و یرجعون.
هوش مصنوعی: قتاده می‌گوید: این ایام سختی برای مردم بیابان‌نشین و دامداران است و کاهش محصولاتی برای ساکنان روستاها و شهرها. شاید این شرایط باعث شود که آنها به خود بیایند و به سوی اصلاح رفتارهای خود بازگردند.
عن عبد اللَّه بن شداد قال: فقد معاذ بن جبل او سعد بن معاذ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلم، فوجده قائما یصلّی فی الحرّة، فتنحنح، فلمّا انصرف قال: یا رسول اللَّه! رأیتک صلّیت صلاة لم تصلّ مثلها. قال: «صلّیت صلاة رغبة و رهبة. سألت ربّی فیها ثلاثا فأعطانی ثنتین و منعنی واحدة. سألته ان لا یهلک امّتی جوعا ففعل. ثمّ قرأ: وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ الایة، و رسالته ان لا یسلّط علیهم عدوا من غیرهم ففعل، ثم قرأ: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی‌ الایة، و سألته أن لا یجعل بأسهم بینهم، فمنعنی، ثمّ قرأ قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی‌ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ الایة، ثمّ قال: لا یزال هذا الدّین ظاهرا علی من ناوأهم».
هوش مصنوعی: عبدالله بن شداد روایت می‌کند که معاذ بن جبل یا سعد بن معاذ در حالتی که رسول‌الله (ص) را در حال نماز دیدند، نزد او رفتند و گفتند: «یا رسول‌الله! نماز تو چیز عجیبی بود و مانند آن را ندیده بودم». پیامبر فرمود: «من در این نماز به خاطر خواسته و ترس از خداوند دعا کردم. در آن از پروردگارم سه چیز خواستم که دو مورد را به من داد و یک مورد را نداد. از او خواستم که امتم را به خاطر گرسنگی هلاک نکند که وادارم کرد و اینگونه شد. سپس آیه‌ای را خواند که به عذاب قوم فرعون اشاره دارد. همچنین از او خواستم که بر آن‌ها دشمنی از غیر خودشان مسلط نکند که این هم به خواسته‌ام پاسخ مثبت داده شد. سپس آیه‌ای دیگر را خواند که به ارسال رسول‌اش اشاره دارد. در نهایت از خدا خواستم که میان خودشان اختلاف و نزاع نیفتد که این درخواست به من داده نشد و آیه‌ای خواند که به عذاب اشاره دارد. سپس فرمود: «این دین همیشه بر دشمنانش چیره خواهد بود».
فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ ای الخصب و النّعمة و العافیة و الامن، قالُوا لَنا هذِهِ و نحن اهلها و مستحقوها، وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ ای قحط و الم و خوف یَطَّیَّرُوا ای یتشاءموا بِمُوسی‌ وَ مَنْ مَعَهُ. سعید بن جبیر گفت: چهارصد سال در ملک فرعون بود و تا موسی نیامد وی را هیچ رنج و اندوه نبود، و هیچ گرسنگی و بی‌کامی و هیچ درد و بیماری نبود، و اگر بودی همانا که دعوی خدایی نکردی. پس چون موسی آمد و آن رنجها و بیمها دید، و بوی قحط رسید گفت: این از شومی موسی است و قوم او. و گفته‌اند: فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ این حسنه مهلت است که میان هر دو عذاب میخواستند، و ایشان را مهلت میدادند، که باز کفر گشتند اللَّه با عذاب گشت. همانست که گفت: وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ سیئات طوفان است و جراد و قمّل و ضفادع و دم، و حسنات مهلت‌ها است در میان آن. قالُوا لَنا هذِهِ هر گه که ایشان را مهلت دادند، گفتند: حق ما و سزای ما اینست. وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ و چون بایشان رسیدی از آن عذابهای بد از طوفان و جراد و غیر آن، یَطَّیَّرُوا بِمُوسی‌ وَ مَنْ مَعَهُ تشدید بر طا از بهر تاء نهانی است که اصل «یتطیّروا» است. و طیرة فال بد گرفتن است و آن آن بود که فال بد میگرفتند بموسی و قوم او، می‌گفتند: تا موسی بما آمد دو گروهی پدید آمد، و آن طوفان و غیر آن همه از شومی موسی میدیدند. ربّ العزّة گفت: أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ این را دو معنی است یکی آنست که: السّیّئة الّتی یطّیّروا بها هی کانت من عند اللَّه. آن بد که به ایشان رسید آن از نزدیک خدای بود، از شومی موسی نبود.
هوش مصنوعی: وقتی خیری به آن‌ها می‌رسید، مانند رونق و نعمت و سلامتی و امنیت، می‌گفتند: این حق ماست و ما شایسته‌ی آن هستیم. اما زمانی که دچار مشکلی می‌شدند، مانند قحطی یا درد و ترس، بدشانسی و شومی را به موسی و پیروانش نسبت می‌دادند. سعید بن جبیر می‌گوید: در زمان حاکمیت فرعون چهارصد سال هیچ مشکلی برای آن‌ها پیش نیامد تا زمانی که موسی آمد و آن‌ها سختی‌ها و مشکلات را دیدند و با بوی قحطی مواجه شدند، و گفتند: این‌ها همه به خاطر بدشانسی موسی و همراهانش است. گفته‌اند که خیری که به آن‌ها می‌رسید، مهلتی بود بین عذاب‌ها، و این مهلت‌ها به آن‌ها داده می‌شد اما دوباره به کفر باز می‌گشتند. هنگامی که مشکلاتی مانند طوفان و ملخ و قورباغه‌ها و خون بر آن‌ها رو می‌آورد، باز هم بدشانسی را به موسی و گروه او نسبت می‌دادند. خداوند در پاسخ می‌گوید که بدی که آن‌ها به آن بدشانسی می‌گویند، در واقع از جانب خداست و ربطی به شومی موسی ندارد.
دیگر معنی: آنچه ایشان آن را شوم می‌شمارند آن شومی ایشان نزدیک خدای بجای است، یعنی عذاب آتش و عقوبت جاودان، و قیل: شومهم جاءهم بکفرهم باللّه، وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ ان الّذی اصابهم من اللَّه. یقال: تطیّر به ای تشاءم به، و اصله ان الرّجل اذا خرج فی طلب امر تفأل بالسانح من الطیر و غیره و البارح، و سمّی ذلک الطیرة.
هوش مصنوعی: آنچه که آن‌ها به عنوان شوم به حساب می‌آورند، در واقع عذاب و مجازات الهی محسوب می‌شود؛ به عبارتی دیگر، عذاب آتشین و عذابی جاودان. همچنین گفته شده که شومی آن‌ها ناشی از کفرشان به خداوند است، اما بیشتر آن‌ها نمی‌دانند که آنچه به آن‌ها رسیده، از سوی خداست. اصطلاح "تطیّر" به معنای شوم شمردن چیزی است و ریشه‌اش به این واقعیت برمی‌گردد که مردان در گذشته زمانی که به دنبال چیزی می‌رفتند، از پرندگان یا نشانه‌های دیگر برای پیش‌بینی خوش یمنی یا شوم بودن آن کار استفاده می‌کردند و به این عمل "طیرة" گفته می‌شد.
قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم: «الطیرة شرک» قاله ثلاثا
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: "فال و طالع‌بینی شرک است." این را سه بار بیان کردند.
و قال: «العیافة و الطرق و الطیرة من الجبت».
هوش مصنوعی: و فرمود: «گرفتن فال و پیشگویی و شگون گرفتن از خرافات است».
و عن ابن عباس قال: کان رسول اللَّه یتفأل و لا یتطیر و کان یحب الاسم الحسن، و یروی انّه قال: « (ص) لا طیرة و خیرها الفال». قالوا: و ما الفال، قال: «الکلمة الصالحة یسمعها احدکم».
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید: رسول خدا خوش‌بینی داشت و به بدگمانی اعتنا نمی‌کرد و نام‌های نیک را دوست می‌داشت. او روایت کرده است که پیامبر فرمود: «بدگمانی وجود ندارد و بهترین چیز خوش‌بینی است.» از او پرسیدند خوش‌بینی چیست؟ او پاسخ داد: «کلمه‌ای نیک که یکی از شما آن را بشنود.»
وَ قالُوا مَهْما ای کلما و متی ما تاتنا به من آیة. قبطیان گفتند بموسی: هر گه که بما آری و هر چه آری بما از نشانی یا پیغامی لِتَسْحَرَنا بِها تا ما را بفریبی بآن و در ما شبهت افکنی تا از دین فرعون برگردانی، ما بنخواهیم گرویدن. و این آن بود که از موسی آیات میخواستند چون آیات بیاوردی و معجزات بنمودی ایشان گفتندی: «هذا سحر» این جادویی است که تو آوردی، خواهی که باین سحر ما را از دین خود برگردانی.
هوش مصنوعی: قبطیان به موسی گفتند: هر زمان که نشانه یا معجزه‌ای از تو ببینیم، فقط برای این است که ما را با آن فریب دهی و از دین فرعون برگردانی. ما هرگز به دین تو ایمان نخواهیم آورد. وقتی موسی آیات و معجزاتش را به آنها نشان می‌دادند، به او می‌گفتند: «این هم جادو است» و بر این باور بودند که او با جادو می‌خواهد آنها را به انحراف بکشاند.
و فی مهما قولان: احدهما ان اصله ماما، فأبدل من الالف الاول الهاء لیختلف اللفظ فیکون ما الاولی للجزاء و الثانیة لتأکید الجزاء، و لیس شی‌ء من حروف الجزاء الّا و «ما» یزاد فیه، مثل ان ما، و متی ما، و القول الثانی اصله مه بمعنی کفّ، ضمّت الیها «ما» الجزاء کانّهم قالوا: اکفف ما تأتنا به من آیة. یقول: ایّ شی‌ء جئتنا به لتسحرنا بها فما نحن لک بمؤمنین. پس موسی بر ایشان دعا کرد، و رب العالمین عذاب طوفان و غیر آن بر ایشان فرو گشاد، اینست که رب العالمین گفت: فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ ابن عباس گفت: طوفان باران عظیم است که از آن سیل صعب خیزد و دیار و وطن خراب کند و مردم را غرق کند. وهب گفت: طوفان طاعون است و وبا که بر ابکار آل فرعون فرو گشادند تا یکی از ایشان نماند، و به قال عطاء و مجاهد. و روت عائشة انّ النّبی صلّی اللَّه علیه و سلم قال: الطوفان الموت.
هوش مصنوعی: در این متن، دو دیدگاه درباره واژه «ما» بیان شده است. یکی از این دیدگاه‌ها می‌گوید که ریشه این کلمه «ماما» است و «هاء» به جای «الف» به کار رفته تا تفاوتی در تلفظ ایجاد شود، به گونه‌ای که «ما» اول به معنای جزا و «ما» دوم برای تأکید بر جزا استفاده شده است. در این حالت، هیچ حرفی از حروف جزا نیست که شامل «ما» نباشد، مانند «ما» و «متی ما». دیدگاه دوم این است که «ما» بر اساس معانی مختلف به کار می‌رود، مثلاً به معنای «کف» است. در اینجا به نظر می‌رسد که به نوعی گفته‌اند: «کف» و «ما» به معنای آنچه از معجزه برای ما می‌رسد، است. در ادامه، به دعای موسی و عذابی که بر قوم فرعون نازل شد، اشاره شده است. گفته شده که خداوند طوفان را بر آن‌ها فرستاد و این طوفان به معنای بارانی شدید است که باعث سیلاب و تخریب می‌شود، یا در برخی تفاسیر به معنای وبا و مرضی است که بر خانوادۀ فرعون نازل شد. عایشه نیز نقل کرده که پیامبر اسلام فرمود: طوفان به معنای مرگ است.
ابو قلابه گفت: آبله بود که در ایشان پدید آمد و پس ایشان در خلق بماند. وَ الْجَرادَ هو المعروف.
هوش مصنوعی: ابو قلابه گفت: آبله‌ای در میان آن‌ها به وجود آمد که پس از آن در نسل‌ها باقی ماند. همچنین، اشاره کرد که جَراد به معنای معروفی است.
ذکر انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق آدم بعد الخلق کله، فلم یخلق اللَّه بعد آدم الا الجراد، خلقه من فضلة فضلت من طینه، وَ الْقُمَّلَ و هو السوس الذی یخرج من الحنطة و قیل هو البرغوث و قیل هو الدّبا و هو صغار الجراد، لا اجنحة لها، و قیل نوع من القراد و قیل هو القمل، و کذلک قراءة الحسن. وَ الضَّفادِعَ جمع ضفدع و هو المعروف.
هوش مصنوعی: خداوند آدم را بعد از تمام مخلوقات آفرید و بعد از آفرینش آدم، فقط ملخ را خلق کرد که از فضلۀ باقی‌مانده از خاک آدم به وجود آمد. همچنین، شپش را هم آفرید که به نوعی سوسک گفته می‌شود و از گندم خارج می‌شود. برخی می‌گویند این شپش به طور خاص به برغوث اشاره دارد و برخی دیگر آن را به نوعی ملخ کوچک یا قراد مشابه می‌دانند. در نهایت، قورباغه‌ها که جمع "ضفدع" هستند نیز جزو مخلوقات خداوند به شمار می‌روند.
روی عکرمة عن ابن عباس قال: کانت الضّفادع برّیّة فلمّا ارسلها اللَّه تعالی علی آل فرعون سمعت و اطاعت فجعلت تقذف نفسها فی القدر و هی تغلی، و فی التنانیر و هی تفور، فأثابها اللَّه تعالی بحسن طاعتها برد الماء و جعل نقیقها التسبیح.
هوش مصنوعی: عکرمۀ از ابن عباس نقل می‌کند که قورباغه‌ها در طبیعت زندگانی می‌کردند، اما زمانی که خداوند آنها را بر فرعونیان فرستاد، به حرف او گوش دادند و از خود اطاعت نشان دادند. آنها به درون دیگ‌های جوشان و تنورهایی که در حال آتش بودند، می‌پریدند. به خاطر اطاعت خوبی که کردند، خداوند پاداششان را داد و آب را به آنها خنک کرد و صدای نقی آنها را به تسبیح تبدیل کرد.
قال النبی صلّی اللَّه علیه و سلّم: «لا تقتلوا الضّفادع فان نقیقها الّذی تسمعون تسبیح»، و روی انّها کانت تنقل الماء الی ابراهیم حین القی فی النّار.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «قورباغه‌ها را نبرید زیرا نغمه‌ای که از آن‌ها می‌شنوید، تسبیح خداوند است»، و همچنین گفته شده که آن‌ها آب را به ابراهیم در زمانی که در آتش انداختند، منتقل می‌کردند.
و قال سلیمان علیه السلام: ان الضفدع یقول: سبحان المذکور بکل مکان، المعبود فی لجج البحار. وَ الدَّمَ فکانوا لا یتناولون الطعام و لا یشربون شرابا الا کان فیه دم، و قیل هو الرّعاف، آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ ای مبیّنات متتابعات بعضها علی اثر بعض، و قیل منفصلات بین کل آیتین ثلاثون یوما.
هوش مصنوعی: سلیمان علیه السلام فرمود: قورباغه می‌گوید: پاک و دور از عیب است آن که در هر مکانی ذکرش می‌شود و معبود در عمق دریاها. و درباره خون آمده است که آنها هیچ غذایی نمی‌خوردند و هیچ نوشیدنی نمی‌نوشیدند مگر اینکه در آن خون وجود داشت، و گفته شده که این به معنای خون‌ریزی نیز هست. آیات دارای توضیحات مختلفی هستند، به گونه‌ای که برخی از آنها به دنبال یکدیگر می‌آیند و بعضی دیگر به شکل جداگانه هستند، به طوری که میان هر دو آیه سی روز فاصله است.
اما صفت تنزیل این آیات و تفصیل آن بقول ابن عباس و ابن جبیر و قتاده و ابن یسار آنست که: چون سحره ایمان آوردند و فرعون مقهور و مغلوب گشت، قبطیان و کسان فرعون با فرعون از حق سر وا زدند و جز طغیان و کفر نیفزودند، و موسی معجزه خویش در عصا و ید بیضا بایشان نمود و ایشان نپذیرفتند، و آن دو آیت دیگر سنین و نقص ثمرات روزگاری بر ایشان گماشتند و در ایشان اثر نکرد، و از باطل و بیهوده خود برنگشتند. موسی پس از آن دعا کرد، گفت: بار خدایا این فرعون گزاف کار و تباه کار در ضلالت و غوایت و کفر خویش سر در نهاده و نقض عهد کرده و از حق برگشته، برگمار بر وی عذابی و عقوبتی که وی را و قوم وی را نقمت بود، و بنی اسرائیل را موعظت، و جهانیان را تا بقیامت عبرت. رب العالمین دعاء موسی اجابت کرد و طوفان فرو گشاد بر ایشان.
هوش مصنوعی: زمانی که گروهی از سحره به ایمان آوردند و فرعون شکست خورد، دیگر قبطیان و یارانش به حق اعتنا نکردند و فقط به طغیان و کفر ادامه دادند. موسی معجزاتش را، از جمله عصا و ید بیضا، برای آنها به نمایش گذاشت، اما آنها آن را نپذیرفتند. دو آیت دیگر که به تغییرات و خسارت‌های دوران مربوط می‌شد، بر آنها تحمیل گشت اما هیچ تأثیری بر آنها نداشت و همچنان بر باطل خود باقی ماندند. در این شرایط، موسی دعا کرد و از خداوند خواست که عذابی برای فرعون و قومش بفرستد تا عبرتی باشد برای بنی‌اسرائیل و جهانیان. خداوند دعای او را مستجاب کرد و طوفانی بر آنان نازل شد.
از روز شنبه تا بشنبه باران از آسمان می‌آمد، در خانه‌ها و کشت‌زار ایشان می‌شد. کشتها تباه میکرد، و خانه‌ها خراب، و از آن یک قطره در خانه‌های بنی اسرائیل نیفتاد، و موسی و قوم وی را از آن هیچ رنج نبود.
هوش مصنوعی: از روز شنبه تا پنج‌شنبه باران از آسمان می‌بارید و این باران به خانه‌ها و زمین‌های زراعی مردم آسیب می‌زد. محصولات کشاورزی خراب می‌شد و خانه‌ها ویران می‌شدند، اما یک قطره از این باران به خانه‌های بنی‌اسرائیل نمی‌افتاد و موسی و قوم او هیچ رنجی از این موضوع نداشتند.
اما فرعونیان را چندان آب در خانه‌ها جمع آمد که خانه‌ها و هر چه در آن بود همه خراب گشت و تباه، و آن گه آب تا بسینه‌ها و گردنهاشان برآمد و بر شرف هلاک بودند، بموسی نالیدند و فریاد کردند که: یا موسی! اگر این طوفان از ما باز داری بتو ایمان آریم.
هوش مصنوعی: آب‌گرفتگی در خانه‌های فرعونیان به حدی رسیده بود که همه چیز درون آنها خراب و نابود شد. آب تا سینه‌ها و گردن‌هایشان بالا آمده بود و در آستانه هلاکت قرار داشتند. آن‌ها به موسی نالیده و فریاد زدند که: «ای موسی! اگر این طوفان را از ما دور کنی، به تو ایمان خواهیم آورد.»
موسی دعا کرد تا باران وا ایستاد، و زمین خشک گشت، و هوا خوش شد، و کشت‌زار را ریع بیفزود، و صحرا مرغزار پر گیاه و پر نعمت گشت، ایشان آن راحت و نعمت دیدند گفتند: این خود در خور ما بود، و تمامی کار ما، و ما خود نمیدانستیم. هم چنان سر به بی‌راهی و شوخی در نهاده، و از حق اعراض کرده تا یک ماه برآمد. پس ربّ العالمین لشکر ملخان بایشان فرستاد تا هر چه بود از درختها و میوه‌ها و کشتها همه بخورد، و آن گه روی بخانه‌های ایشان باز کرد و هر چه بود از چوبها در سقفها و در خانه‌ها و جامه‌ها پاک بخورد، تا مسمارهای آهنین و حلقه‌ها که بر درها بود هیچ بنگذاشت، و از آن ملخان یکی در خانه‌های بنی اسرائیل نشد و از ایشان هیچیز نخورد، هفت روز درین عذاب بودند از شنبه تا بشنبه، پس بانگ برآوردند و زینهار خواستند، موسی را گفتند: اگر این ملخان از ما باز کنی بتو ایمان آریم. موسی دعاء کرد تا ربّ العزّة بادی عاصف فرو گشاد تا آن ملخان به یک بار برگرفت و بدریا افکند چنان که یک ملخ در زمین مصر بنماند.
هوش مصنوعی: موسی دعا کرد تا باران متوقف شود، زمین خشک شد و هوا مناسب گردید. محصولات زراعی افزایش یافت و دشت‌ها پر از گیاه و نعمت شدند. مردم از این آرامش و نعمت که به دست آورده بودند، فکر کردند که همه چیز به خاطر توانایی‌های خودشان است و از حقیقت غافل شدند. آن‌ها همچنان به بی‌راهه رفتند و از حق دور شدند تا یک ماه بگذشت. در این بین، خداوند لشکری از ملخ‌ها به سوی آن‌ها فرستاد تا همه درختان، میوه‌ها و محصولاتی که داشتند را بخورند. سپس به خانه‌هایشان نیز وارد شدند و هر چیزی از چوب و پارچه را که یافتند، از بین بردند، حتی میخ‌های آهنی و حلقه‌های درب‌ها را نیز ن laissant. هیچ ملخی به خانه‌های بنی‌اسرائیل راه نیافت و از آن‌ها چیزی نخوردند. این عذاب هفت روز به طول انجامید، از شنبه تا یکشنبه. در نهایت، آن‌ها فریاد زدند و درخواست کمک کردند و به موسی گفتند که اگر او بتواند این ملخ‌ها را از آن‌ها دور کند، به او ایمان خواهند آورد. موسی دعا کرد تا خداوند بادی تند و طوفانی بفرستد که آن ملخ‌ها را به دریا بیندازد، به‌طوری که هیچ ملخی در زمین مصر باقی نماند.
ایشان درنگرستند بقایای زروع و ثمار اندکی بر جای دیدند بقدر کفایت یک ساله، گفتند: امسال ما را این تمام است باری دین خود بنگذاریم و از آنچه بودیم بنگردیم. یک ماه در عافیت بودند.
هوش مصنوعی: آنها در بررسی‌هایشان بقایای کمی از کشت‌ها و میوه‌ها دیدند که تنها به اندازه نیاز یک سالشان بود. گفتند: امسال همین مقدار برای ما کافی است، بنابراین بهتر است دین خود را بپردازیم و به چیزهایی که از گذشته داشته‌ایم نگاهی بیندازیم. آنها به مدت یک ماه در آرامش بودند.
پس فرمان آمد بموسی از حق جلّ جلاله و عمّ نواله: رو بآن تل ریگ عظیم در آن صحرا که آن را عین الشمس گویند، و عصا در آن زن تا عجائب بینی. موسی رفت و عصا بر آن تل ریگ زد چندان قمّل از آن ریگ برخاست که زمین و در و دیوار پوشیده گشت. درآمدند و هر چه دیدند پاک بخوردند، و در مردمان ایشان افتادند موی ایشان میخوردند و پوست ایشان میکندند، تا بر سرهاشان مویی نماند و نه بر روی و نه ابرو و نه مژگان چشم، و یکی از ایشان چون خواست که لقمه‌ای در دهن نهد تا بدهن رسیده بودی هزاران قمّل در آن افتاده، و هم چنان در دهن می‌افتادند. یک هفته درین بلا و عذاب بماندند، و آن گه بنالیدند بموسی که: انّا نتوب و لا نعود. این یک بار از کفر باز گردیم و توبه کنیم و نیز شوخی نکنیم. موسی دعا کرد تا ربّ العزّة آن عذاب از ایشان برداشت، و آن قمّل همه بیکبار مرده گشتند، و بادی عظیم برآمد و آن زمین از ایشان پاک کرد. فرعونیان هم چنان بسر عمل خبیث خود باز شدند و گفتند: عظیم جادویی که موسی است که از میان ریگ جانوران و خورندگان بیرون می‌آرد.
هوش مصنوعی: فرمان از سوی خداوند به موسی رسید که به تپه‌ای بزرگ در صحرای عین الشمس برود و عصایش را بر آن بزند تا شگفتی‌ها را ببیند. موسی به آنجا رفت و هنگامی که عصا را بر تپه زد، هزاران حشره از زمین بیرون آمدند و همه جا را پر کردند. مردم به شدت از این حشرات آزار دیدند تا جایی که حتی موهای آن‌ها کنده شد و دیگر بر روی سر و صورتشان مویی باقی نماند. یکی از آن‌ها وقتی می‌خواست لقمه‌ای بخورد، متوجه شد که هزاران حشره در آن قرار گرفته‌اند. آن‌ها یک هفته در این عذاب ماندند و از موسی درخواست کردند که توبه کنند و دیگر به کفر برنگردند. موسی دعا کرد و خداوند آن عذاب را از آن‌ها برداشت و همه حشرات یکباره مردند و بادی عظیم آمد و زمین را از آن‌ها پاک کرد. اما فرعونیان باز هم به کارهای ناپسند خود ادامه دادند و گفتند که موسی جادوگری عظیم است که موجودات را از میان خاک بیرون می‌آورد.
چون یک ماه برآمد ضفادع در میان ایشان پدید آمدند چنان که همه سرای و خانه و کوی ایشان از آن پر گشت. یکی از ایشان بخفتی، چون از خواب درآمدی در میان ضفادع چنان بودی که نتوانستی برخاستن و حرکت کردن دیگ بر آتش نهادندی دیگ پر شدی، چون یکی خواستی که سخن گوید پیش از آنکه سخن گفتی ضفدع در دهن وی جستی. هفت روز درین بلا بودند از شنبه تا بشنبه، پس دیگر بار بموسی آمدند و فریاد کردند و عهد بستند که این بار وفا کنند و عهد نشکنند. موسی دعا کرد تا ربّ العزة باران فرستاد، و از آن سیلی عظیم برخاست، و آن ضفادع را همه فرا پیش گرفت و بدریا راند. ایشان گفتند: بخشم که: موسی بیش از این که کرد با ما چه تواند کرد؟ و بیش ازین چه تواند خواست؟ نه ایمان آوردیم بوی و نه هرگز بر آنیم که بوی ایمان آریم. یک ماه برآمد پس ربّ العالمین آبهای ایشان خون گردانید چنان شد که یکی از ایشان آب در دست میکرد بر دست وی خون میشد، و مرد قبطی و مرد اسرائیلی هر دو از یک کوزه آب میخوردند، اسرائیلی میخورد آب بود، قبطی میخورد خون بود. اسرائیلی آب در دهن خود گرفتی از دهن خود در دهن قبطی ریختی، تا در دهن اسرائیلی بود آب بود، چون در دهن قبطی شدی خون گشتی. چون رنج و عذاب و بلاء ایشان بغایت رسید بفرعون نالیدند و فرعون موسی را گفت: ادْعُ لَنا رَبَّکَ، فذلک قوله عزّ و جل: وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ ای العذاب من الطوفان و ما بعده، قالُوا یا مُوسَی ادْعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِنْدَکَ ای بما امرک و تقدّم الیک ان تدعوه فنجیبک کما اجابک فی آیاتک، و قیل بما جعل لک من النبوّة. ای موسی! خداوند خود را خوان چنان که تو را فرموده که او را خوان ترا اجابت کند. و گفته‌اند: معنی آنست که ای موسی خداوند خود را خوان و از وی خواه بآن پیمان که او را است بنزدیک تو از بهر ما. و آن پیمان آن بود که هر گه که ایمان آرید من عذاب باز برم. یعنی که اکنون میخواهیم که عذاب باز برد تا ایمان آریم. اینست که گفت: لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرائِیلَ. پس ربّ العالمین گفت: فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ چون باز بردیم از ایشان آن عذاب، إِلی‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ یعنی ضربوا اجلا لایمانهم، فلمّا جاء الاجل نکثوا عهودهم و لم یؤمنوا.
هوش مصنوعی: پس از یک ماه، قورباغه‌ها در میان آنها ظاهر شدند و همه جا، از جمله خانه‌ها و خیابان‌ها، پر شد. یکی از آنها خوابش برد، و وقتی بیدار شد، خود را در میان قورباغه‌ها دید و نمی‌توانست حرکت کند. اگر کسی می‌خواست صحبت کند، قورباغه‌ای به دهان او می‌پرید. این وضعیت به مدت هفت روز ادامه داشت. سپس دوباره به موسی مراجعه کردند و ناله و فریاد کردند و قول دادند که این بار وعده خود را نقض نکنند. موسی دعا کرد تا خداوند باران بفرستد و سیل عظیمی جاری شد که قورباغه‌ها را از میان برداشت. آنها گفتند که بیش از این چه کار می‌تواند با ما انجام دهد و هرگز ایمان نمی‌آوریم. پس از یک ماه، خداوند آب‌هایشان را به خون تبدیل کرد، به گونه‌ای که یکی از آنها اگر آب در دست می‌گرفت، خون می‌شد. مرد قبطی و مرد اسرائیلی از یک کوزه آب می‌نوشیدند. برای اسرائیلی آب بود و برای قبطی خون. در حین تحمل این عذاب، به فرعون شکایت کردند و او به موسی گفت که پروردگارت را بخواند. آنها می‌خواستند که موسی به خدا درخواست کند تا عذاب را کم کند و وعده دادند که ایمان خواهند آورد. اما وقتی عذاب از آنها دور شد، به وعده‌های خود عمل نکردند و همچنان ایمان نیاوردند.
و قیل: الی اجل هم بالغوه الغرق و قیل الموت.
هوش مصنوعی: گفته شده است که به مدت معینی به غرق شدن خواهند رسید و همچنین گفته شده است که منظور از آن مرگ است.
عن عامر بن سعد بن ابی وقاص، عن ابیه أنّه سمعه یسأل اسامة بن زید: اسمعت من رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم فی الطاعون؟ فقال اسامة بن زید: قال رسول اللَّه (ص): «الطاعون رجز ارسل علی بنی اسرائیل او علی من کان قبلکم فاذا سمعتم به بأرض فلا تقدموا علیه، و اذا وقع بأرض و انتم بها فلا تخرجوا فرارا منه».
هوش مصنوعی: عامر بن سعد بن ابی وقاص از پدرش نقل می‌کند که او از اسامه بن زید درباره طاعون پرسید. اسامه بن زید گفت که پیامبر (ص) فرمود: «طاعون، عذابی است که بر بنی اسرائیل یا بر افرادی که قبل از شما بودند فرستاده شده است. پس اگر در جایی از طاعون شنیدید، به آنجا نروید و اگر طاعون در جایی که شما هستید اتفاق افتاد، فرار نکنید و از آنجا بیرون نروید.»
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ انتقام در صفات خداوند جلّ جلاله رواست، اما در انتقام از حقد پاک است بخلاف مخلوق، چنان که در غضب از ضجر پاک است، و در صبر از عجز پاکست.
هوش مصنوعی: انتقام گرفتن از مخلوقات توسط خداوند بلامانع است، اما این انتقام در ذات خداوند خالی از حسادت است، برخلاف مخلوقاتی که ممکن است تحت تاثیر حسادت و کینه قرار بگیرند. همچنین، غضب خداوند از بی‌صبری عاری است و صبر او نیز هیچ نشانه‌ای از ناتوانی ندارد.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ ای انتصرنا و سلبنا نعمتهم بالعذاب، و عاقبناهم علی سوء فعلهم، فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمِ‌ و هو البحر، بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا ای بسبب تکذیبهم آیاتنا و حملهم ایّاها علی العادات و علی السّحر، وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ ای عن النّقمة، و قیل عن الادیات اذ کانوا لا یعتبرون بها.
هوش مصنوعی: ما از آن‌ها انتقام گرفتیم و نعمتشان را با عذاب سلب کردیم و به خاطر عمل بدشان مجازاتشان کردیم. ما آن‌ها را در دریا غرق کردیم، زیرا به آیات ما کذب بستند و آن‌ها را به عادات و جادو نسبت دادند و غافل از عذاب ما بودند. برخی گفته‌اند که به نشانه‌های الهی توجه نداشتند زیرا به آن‌ها اعتنایی نمی‌کردند.