۷ - النوبة الاولى
قوله تعالی: لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ فرستادیم نوح را بقوم خویش فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ گفت: ای قوم خدای را پرستید ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ نیست شما را خدای جز از وی إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ من میترسم بر شما عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (۵۹) از عذاب روزی بزرگ.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ سران قوم وی گفتند: إِنَّا لَنَراکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۶۰) ما ترا در گمراهی آشکارا میبینیم.
قالَ یا قَوْمِ نوح گفت: ای قوم! لَیْسَ بِی ضَلالَةٌ بمن هیچ گمراهی نیست وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ (۶۱) لکن من فرستادهایام از خداوند جهانیان.
أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی میرسانم بشما پیغامهای خداوند خویش وَ أَنْصَحُ لَکُمْ و شما را نیک میخواهم وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۶۲) و از خدای آن دانم که شما ندانید.
أَ وَ عَجِبْتُمْ شگفت میدارید أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ که بشما آمد یاد کردی از خداوند شما عَلی رَجُلٍ مِنْکُمْ بر مردی هم از شما، آدمی همزبان شما لِیُنْذِرَکُمْ تا آگاه کند و بیم نماید شما را وَ لِتَتَّقُوا و تا پرهیزید از عذاب و خشم خدای وَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (۶۳) و تا مگر بر شما ببخشایند.
فَکَذَّبُوهُ دروغ زن گرفتند وی را فَأَنْجَیْناهُ برهانیدیم او را وَ الَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ و ایشان را که با او بودند در کشتی وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا و به آب بکشتیم ایشان را که بدروغ فرا میداشتند سخنان ما را إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً عَمِینَ (۶۴) که قومی بودند ایشان از شناخت حق نابینایان.
وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً و فرستادیم به عاد مرد ایشان هود قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ایشان را گفت: ای قوم! اللَّه را پرستید ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ نیست شما را خدایی جز از وی أَ فَلا تَتَّقُونَ (۶۵) از خشم و عذاب وی بپرهیزید.
قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ سران و سروران کافران از قوم وی گفتند: إِنَّا لَنَراکَ فِی سَفاهَةٍ ما ترا درسست خردی و نادانی میبینیم وَ إِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکاذِبِینَ (۶۶) و ترا از دروغ زنان میپنداریم.
قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفاهَةٌ گفت: ای قوم! بمن هیچ سست خردی نیست وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ (۶۷) لکن من فرستادهایام از خداوند جهانیان.
أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی میرسانم بشما پیغامهای خداوند خویش وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ (۶۸) و من شما را نیکخواهی استوارم.
أَ وَ عَجِبْتُمْ شگفت میدارید أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ که بشما آمد یاد کردی از خداوند شما عَلی رَجُلٍ مِنْکُمْ بر مردی از شما، آدمیای همزبان شما لِیُنْذِرَکُمْ تا آگاه کند و بیم نماید شما را وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ یاد کنید که شما را خلیفتان و پس نشینان زمین کرد مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ از پس قوم نوح وَ زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَةً و شما را در آفرینش و قوام و صورت بسطت افزود زیادت کرد فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ یاد کنید نیکوکاریهای اللَّه بر خویشتن لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۶۹) تا مگر پیروز آئید.
قالُوا گفتند قوم وی: أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ بما آمدی تا فرمایی ما را و گویی ما را که خدایی پرستید یگانه وَ نَذَرَ و فرمایی ما را تا فرو گذاریم ما کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا آنچه پدران ما میپرستیدند فَأْتِنا بِما تَعِدُنا آن عذاب که ما را بآن تهدید میکنی بما آر إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۷۰) اگر از راستگویانی.
قالَ هود گفت ایشان را: قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ واجب گشت شما را از خداوند شما رِجْسٌ وَ غَضَبٌ عذابی و خشمی أَ تُجادِلُونَنِی با من پیکار میکنید فِی أَسْماءٍ در کار این پرستیدگان و نامهایی سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ که شما و پدران شما آن را نام نهادید ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فرو نفرستاد اللَّه آن پرستیدگان را هیچ حجت فَانْتَظِرُوا چشم میدارید إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ (۷۱) من با شما از چشم دارندگانم بودنی را.
فَأَنْجَیْناهُ برهانیدیم هود را وَ الَّذِینَ مَعَهُ و ایشان که با وی بودند بِرَحْمَةٍ مِنَّا ببخشایشی از ما وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا و بریدیم بیخ ایشان که دروغ میشمردند پیغامهای ما وَ ما کانُوا مُؤْمِنِینَ (۷۲) و ایشان گرویدگان نبودند.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
1- قوله تعالی: لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ فرستادیم نوح را بقوم خویش فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ گفت: ای قوم خدای را پرستید ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ نیست شما را خدای جز از وی إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ من میترسم بر شما عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (۵۹) از عذاب روزی بزرگ.
***
[یزدانپناه عسکری]
إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ (الأعراف/59 ؛ الشعراء/135 ؛ الأحقاف/21)
خوف من بر شما از گاهِ عذاب عظیم (عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ) بین جابجایی عظیم ( نَبَأٌ عَظیمٌ) از ارض به سماوات موجودیت است.
[(رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما الْعَزیزُ الْغَفَّارُ - الصاد/66) ؛ (قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ- الصاد/ 67 و68) ؛ (عَمَّ یَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ- النباء/1)]
***
[محمدرضا آدینه وند لرستانی]
إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ (الأعراف/59 ؛ الشعراء/135 ؛ الأحقاف/21)
من بر شما از عذاب روز بزرگی می ترسم. (آدینه وند لرستانی، محمدرضا، کلمة الله العلیا، 6جلد، اسوه - ایران - تهران، چاپ: 1، 1377 ه.ش. ج2ص513/ ج4ص668/ج6ص30)
7- وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً و فرستادیم به عاد مرد ایشان هود قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ایشان را گفت: ای قوم! اللَّه را پرستید ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ نیست شما را خدایی جز از وی أَ فَلا تَتَّقُونَ (۶۵) از خشم و عذاب وی بپرهیزید.
***
[یزدانپناه عسکری]
الأعراف : 65 - وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُون
رسول دست یافته به خویشتنِ خویش (هُوداً) گفت قیام کنید عبدِ الله بودن را جز او معبودی نیست ولی تقوی پیشه نیستید.
[هُوداً (إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ - الأعراف 156) ؛ خویشتنِ خویش (أَخاهُمْ) ؛ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ (الأعراف/ 59 ، الأعراف/ 65 ، الأعراف/ 73 ، الأعراف/ 85 ، هود /50 ، هود/ 61 ، هود/ 84 ، المؤمنون/ 23 ، المؤمنون/ 32) ، (وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُون- هود/50) ؛ (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُون - الشعراء/124)]
***
[محمدرضا آدینه وند لرستانی]
الأعراف : 65 - وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُون
و به سوی قوم عاد برادرشان [هود] را فرستادیم گفت ای قوم من [تنها] خدا را پرستش کنید که جز او معبودی برای شما نیست آیا پرهیزگاری پیشه نمی کنید.(آدینه وند لرستانی، محمدرضا، کلمة الله العلیا، 6جلد، اسوه - ایران - تهران، چاپ: 1، 1377 ه.ش. ج2 ص518)