گنجور

۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ای فی مقدار ستة ایام. خلاف است میان علما که این شش روز روزگار کوتاه است چنان که در عهد ما است، یا روزگار دراز که اللَّه میگوید: وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ. حسن گفت: روزگار کوتاه است، و نقله اخبار و بیشترین مفسران بر آنند که روزگار دراز است، روزی هزار سال.

و نیز خلاف است که ابتداء آفرینش خلق کدام روز بود؟ محمد بن اسحاق صاحب المغازی گفت: اهل تورات گفتند: ابتداء آفرینش روز یکشنبه بود تا بآخر روز آدینه، و روز شنبه روز فراغ بود، و روز استواء اللَّه بر عرش. ازین جهت شنبه را تعظیم نهادند، و عید ساختند، و اهل انجیل گفتند: ابتداء آفرینش روز دوشنبه بود، و روز یکشنبه روز فراغ بود و استواء اللَّه بر عرش، و آن را بزرگ داشتند، اما مذهب اهل اسلام و سنت و اصحاب حدیث آنست که ابتداء خلق روز شنبه بود، تا بآخر پنج شنبه، قالوا: و کان السابع یوم الجمعة الذی استوی اللَّه فیه عرشه، و فرغ من خلقه، و عظّمه، و شرّفه و جعله عیدا للمسلمین، و فیه دلالة علی تشریف یوم الجمعة، و بعضی اصحاب سنت گفته‌اند: خلق روز یکشنبه بود، قالوا: لا یبطل شرف الجمعة لان اللَّه عز و جل فیها خلق آدم، و أسجد له الملائکة و أدخله الجنة.

إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ میگوید: خداوند شما اوست که هفت آسمان و هفت زمین و هر چه در آن بشش روز بیافرید. زمین و هر چه در آن بچهار روز بیافرید، و آسمانها بدو روز، و بیان این در خبر ابن عباس است که گفت: خلقت الارض و ما فیها من شی‌ء فی اربعة ایام، و خلقت السّماء فی یومین، و این آن گه بود که سائلی از وی پرسید که بر من مشکل شده است آنچه رب العزة گفت: رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها. وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها.

آن سائل گفت: این دلیل است که نخست آسمان آفرید، و پس زمین، و جای دیگر گفت: خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً الی قوله: ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ، و این دلیل است که نخست زمین آفرید. ابن عباس جواب داد آن سائل را که: خلق الارض فی یومین ثم استوی الی السماء فسوّیهن فی یومین آخرین، ثم نزل الی الارض فدحیها.

و دحیها ان اخرج منها الماء و المرعی، و شق فیها الانهار، و جعل السبل، و خلق الجبال و الرمال و الآکام و ما بینهما فی یومین آخرین، فذلک قوله: وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها. بشش روز گفت، و اگر خواستی بیک لحظه بیافریدی، لکن مراد بآن تعلیم بندگان است برفق و تثبت در کارها. قال سعید بن جبیر: قدر اللَّه تعالی خلق السماوات و الارض فی لمحة او لحظة، و انما خلقهن فی ستة ایام تعلیما لخلقه الرفق و التثبت فی الامور، قال: و علّمنا بالستة الحساب الذی لا سبیل الی معرفة شی‌ء من امر الدنیا و الدین الا به، کما قال: «لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ». ثم ان اصل جمیع الحساب من ستة، و منها یتفرع سائر العدد بالغا ما بلغ. و قیل: خلق هذه الاشیاء فکان خلقه سبحانه لشی‌ء منها فی کل یوم من الایام الستة کلمح بالبصر، و فی بعض التفاسیر انه جل جلاله قال للسماوات و الارض: کونی فی ستة ایام، فکانت فی المدة التی امرها ان تکون فیها.

ثُمَّ اسْتَوی‌ عَلَی الْعَرْشِ وجدت فی تفسیر ابی بکر النقاش، یروی: ان اللَّه عز و جل کان عرشه علی الماء قبل ان یخلق شیئا غیر ما خلق قبل الماء، فلما اراد ان یخلق السماء اخرج من الماء دخانا، فارتفع فوق الماء فسما علیه، فسمّاه سماء، ثم ایبس الماء فجعله ارضا واحدة، ثم فتقها فجعلها سبع ارضین فی یومین فی الاحد و الاثنین، فخلق الارض علی حوت، و خلق الجبال فیها و اقوات اهلها و شجرها و ما ینبغی لها فی یومین یوم الثلاثاء و الاربعاء. ثم استوی الی السماء و هی دخان فجعلها سبع سماوات فی یومین یوم الخمیس و الجمعة. و انما سمّی یوم الجمعة لانه جمع فیه خلق السماوات و الارض. فلمّا فرغ من خلق ما احب استوی علی العرش، فذلک قوله: خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ.

ثُمَّ اسْتَوی‌ عَلَی الْعَرْشِ استواء در لغت عرب که بر پی آن علی آید استقرار است، چنان که اللَّه گفت: إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ، و اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ، لِتَسْتَوُوا عَلی‌ ظُهُورِهِ، فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَی الْفُلْکِ. و بیشتر در جلوس گویند، و در قیام روا دارند، چنان که: استوی رسول اللَّه (ص) علی المنبر. و «استواء» در لغت که بر پی آن «الی» آید صعود است و عمد، چون اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ در سورة البقرة و در حم یعنی عمد و صعد، اما استواء بمعنی استیلاء و غلبه از ترهات جهمیان است، و این کفر است از دو وجه: یکی آنکه استیلاء و غلبه پس از عجز و ضعف گویند، و این استواء بر عرش فعلی است که رب العالمین خود را اثبات کرد بوقتی مخصوص، یعنی پس از آفرینش آسمان و زمین. آن کس که استواء بر استیلاء نهد صریح بگفت که پس از خلق آسمان و زمین بر عرش مستولی شد، و غلبه کرد، یعنی که پیش از آفرینش آسمان و زمین مستولی نبود، و عاجز بود، و این کفر محض است.

و دیگر وجه آنست که استیلاء درست نباشد مگر میان دو کس، دو پادشاه، مثلا که با یکدیگر خصومت گیرند در ملکی یا در شهری، پس بآخر چون یکی بر آن دیگر غلبه کند، گویند: استولی فلان علی بلد کذا، و معلوم است که خدای را جل جلاله هرگز منازع نبود و نیست در عرش و در غیر آن. پس کسی که «استولی» میگوید خدای را منازعی پدید میکند، که بعد از خلق آسمان و زمین اللَّه بر وی غلبه کرد، بر عرش مستولی شد، و این سخن محض شرک است و عین کفر، تعالی اللَّه عن قول الجهمیة الضّلّال و تأویلهم المحال علوا کبیرا. و درست است از ام سلمه که گفت: الاستواء ایمان، و الجحود به کفر، و همچنین روایت کرده‌اند از مالک و انس. و اگر لفظ استواء را بتأویل حاجت بودی نگفتی که الاستواء غیر مجهول، و اگر بظاهر آن برفتن روا نبودی نگفتی که: الاقرار به ایمان، که از ظاهر برگشتن انکار است نه اقرار، و اقرار تسلیم است و ترک تأویل.

و عرش در لغت عرب سریر است، و مذهب اهل سنت و جماعت اینست، و مصطفی (ص) عرش را فوق و تحت و یمین و ساق گفت، و آن را حاملان‌اند از فریشتگان، و بالای هفت آسمان است، و در آن خبرهای درست است در صحاح آورده، و ائمه دین آن را پذیرفته، و بر ظاهر برفته، و گردن نهاده، و زبان و دل از معنی آن خاموش داشته، و از دریافت چگونگی آن نومید نشده، که خود را فرا دریافت آن بتکلف راه نیست، و جز اذعان و تسلیم روی نیست.

روی جبیر بن محمد بن جبیر بن مطعم عن ابیه عن جده، قال: جاء اعرابی الی النبی (ص)، فقال: یا رسول اللَّه جهدت الانفس، و جاع العیال، و هلکت الاموال، فاستسق لنا ربک، فانّا نستشفع باللّه علیک، و نستشفع بک علی اللَّه. فقال النبی (ص): «سبحان اللَّه سبحان اللَّه»! فما زال یسبح حتی عرف ذلک فی وجوه اصحابه، ثم قال: «ویحک ا تدری اللَّه ان شأنه اعظم من ذلک انه لا یستشفع به علی احد من خلقه، انّه لفوق سماواته علی عرشه، و أن سماواته علی ارضیه کهکذا مثل القبة و أنّه لیئطّ به اطیط الرجل بالراکب»، و قال (ص): «ان فی الجنة مائة درجة اعدّ اللَّه للمجاهدین فی سبیله. بین کل درجتین کما بین السماء و الارض، فاذا سألتم اللَّه فسئلوه الفردوس، فانه وسط الجنة و اعلی الجنة، و فوقه عرش الرحمن و منه تفجر انهار الجنة».

این دو خبر دلیل‌اند که عرش بالای هفت آسمان است، و بالای بهشت است و آن را حاملان است.

مصطفی (ص) گفت: «ان اللَّه اذا قضی امرا سبّحت حملة العرش، ثم سبّح اهل السماء الذین یلونهم، ثم سبّح اهل السماء الذین یلونهم حتی یبلغ التسبیح اهل السماء الدنیا، ثم یقول الذین یلون حملة العرش: ما ذا قال ربکم؟ قال: فیستخبر اهل السماوات بعضهم بعضا، حتی یبلغ الخبر اهل سماء الدنیا، فتخطف الجن، فتلقونه الی اولیائهم، و یرمون بالشهاب، فما جاءوا به علی وجهه فهو الحق و لکنهم یقرفون فیه و یریدون».

و قال (ص): «اذن لی ان احدّث عن ملک من الملائکة من حملة العرش انّ ما بین شحمة اذنه الی عاتقه مسیرة سبع مائة سنة»، او قال: سبعین سنة خفقان الطیر.

و فوق عرش آنست که مصطفی (ص) گفت: «لما خلق اللَّه الخلق کتب فی کتابه فهو عنده فوق العرش: أن رحمتی سبقت غضبی»، و تحت عرش آنست که بو ذر گفت: سألت النبی (ص) عن قوله: وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها، قال: «مستقرها تحت العرش»

و ساق عرش آنست که مصطفی (ص) گفت ابی کعب را: «لیهنّئک العلم ابا المنذر! انّ لها یعنی لآیة الکرسی لسانا و شفتین تقدس الملک عند ساق العرش».

و روی عن علی (ع) قال: «اول من یکسا یوم القیامة ابراهیم قبطیتین، و النبی (ص)، حلة حبرة، و هو عن یمین العرش».

و قال ابن عباس: العرش لا یقدّر قدره احد.

یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یعنی: یغشی ظلمة اللیل ضوء النهار. این هم چنان است که گفت: «یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ». یَطْلُبُهُ حَثِیثاً ای سریعا. این مثلی است، یعنی در بر یکدیگر میروند چون شتابنده در پی گریزنده، و آخر یکدیگر را درمی‌یابند، دریافتن دیدار، نه دریافتن آمیغ. یغشی مشدد قراءت حمزه و کسایی است و بو بکر از عاصم.

وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ یعنی: و خلق الشمس و القمر و النجوم.

و مسخرات نصب است بر حال بر قراءت شامی. بر حثیثا عمل خلق تمام کرد، آن گه بر سبیل ابتدا گفت: وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ هر سه بر رفع‌اند، و مسخرات رفع است بر خبر، و معنی مسخرات ای: مذلّلات جاریات مجاریهن. و قیل: مسخرات للخلق، کقوله: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ. بِأَمْرِهِ ای کل ذلک کان بأمره، ای: بارادته. و گفته‌اند: امر آنست که آن را گفت: کونی مسخرة، فتسخرت بأمره. و گفته‌اند که: آفتاب و ماه و ستارگان در گردونی بسته است، و فریشتگان آن را در فلک میکشند. و گفته‌اند: برون ازین سیارات معروف هفتگانه بعضی ازین ستارگان روان‌اند، و آفرینش آن مصالح بندگان راست، که حقیقت و علم آن بنزدیک اللَّه است، و بعضی ثوابت‌اند که آفرینش آن راهنمونی خلق راست در بر و بحر، چنان که گفت: وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ. و بعضی آنست که آفرینش آن زینت آسمان راست، چنان که گفت: زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ، وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ. و بعضی شهب‌اند که آفرینش آن رجم شیاطین راست، چنان که گفت: وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ، و بر جمله اللَّه داند غایت مصالح بندگان که در آن بسته، و تدبیر کار عالم که در آن نهاده: ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.

أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ خلق و امر از هم جدا کرد تا معلوم شود که امر خلق نیست. امر دیگر است و خلق دیگر، و رب العزة قرآن را امر گفت: ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ و هو القرآن. پس بآنچه گفت: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ، دلالت روشن است که قرآن مخلوق نیست. سفیان بن عیینه گفت درین آیت: ما یقول هذه الدویبة، یعنی بشر المریسی، فکلامه بالخلق فی القرآن؟ او ما یقرأ: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ؟ فالخلق غیر الامر، و الامر، و الامر غیر الخلق. میگوید: آگاه شید و بدانید که خدای را است جهان و جهانیان و آفریدگان همگان، و وی را فرمان بر بندگان روان، چنان که خواهد بایشان فرمان دهد، نه کس او را منازع، نه دیگری بر وی غالب.

قال رسول اللَّه (ص): «من لم یحمد اللَّه علی عمل صالح، و حمد نفسه قلّ شکره، و حبط عمله، و من زعم أن اللَّه جعل للعباد من الامر شیئا فقد کفر بما انزل اللَّه علی أنبیائه، لقوله: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ. تَبارَکَ اللَّهُ ای تعظم و ارتفع علی کل شی‌ء، و تعالی بالوحدانیة، و عظم بدوام البقاء.

و العالمون، الخلق اجمعون. و قیل: معناه أن ذکر رب العالمین برکة علیکم و علی من ذکره منکم.

قتاده گفت: چون از قدرت و عظمت و جلال خود خبر داد، خلق را در آموخت که او را چون خوانند، گفت: ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً ای تذللا علانیة. یقول: اذا دعوتموه فتذلّلوا له. میگوید: چون او را خوانید خود را بیفکنید، و بزاری او را خوانید بآشکارا و نهان. و خفیة بکسر خا قراءت بو بکر است از عاصم، ای: سرا و سکونا، و منصوب است بر حال یا بر مفعول له.

إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ گفته‌اند: اعتداء در دعا آنست که خود را در درجه انبیاء و مرسلین خواهد، و گفته‌اند: آنست که بر مؤمنان دعاء بد کند: اللهم العنه، اللهم اهلکه، اللهم أخره، و گفته‌اند: بر داشتن آواز بلند است در دعاء، و فی ذلک ما

روی ابو موسی الاشعری، قال: کان النبی (ص) فی غزاة، فأشرفوا علی واد، فجعل الناس یکبّرون، و یهلّلون، و یرفعون اصواتهم، فقال (ص): «ایها النّاس اربعوا علی انفسکم، انکم لا تدعون اصم و لا غائبا، انکم تدعون سمیعا قریبا، انه معکم».

و قیل: هو السجع فی الدعاء، و قال رسول اللَّه (ص): «یکون فی آخر الزمان اقوام یعتدون فی الدعاء و الطهور».

وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بالشرک و المعاصی و سفک الدماء، بَعْدَ إِصْلاحِها ببعث الرسل و بیان الشرائع و منع النّاس عن المعصیة و الظلم. لو لا الأنبیاء و الشرائع لأکل الناس بعضهم بعضا، و کل ارض قبل ان یبعث الیها نبی فاسدة، حتی تبعث الرسل الیها، فتصلح الارض بالطاعة. میگوید: در زمین همه تباهی و ناراستی و ناشایست بود، تا رب العزة پیغامبران را فرستاد، و خلق را از شرک و معاصی و ظلم باز داشتند، و بر اسلام و طاعت و صلاح داشتند. رب العزة میگوید: پس از آنکه بفرستادن پیغامبران آن فسادها بصلاح باز آوریم، دیگر باره تباهکاری مکنید، و به بد مردی در زمین مروید؟

قال الضحاک یقول: لا تغوّروا الماء المعین، و لا تقطعوا شجرة مثمرة ضرارا، و لا تفسدوا طریقا معلوما، و لا تفرضوا الدّرهم و الدینار بالمفراض و لا تکسروه. و قال عطیة: لا تعصوا فی الارض فیمسک اللَّه المطر، و یهلک الحرث لمعاصیکم.

وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً ای خوفا من عقابه و طمعا فی ثوابه، و قیل: خوفا من الرّد عدلا، و طمعا فی الاجابة فضلا. و نصبهما علی الحال او علی المفعول له، و نظیره قوله: «وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً». إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ یعنی: ثواب اللَّه، و قیل: هی المطر. قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ یعنی: الذین یدعونه خوفا و طمعا. در قریب تأنیث نیست، از بهر آنکه آن قرب مکان است نه قرب نسب. قال ابو عمرو بن العلاء: القریب فی اللغة علی ضربین: قریب قرب، و قریب قرابة. تقول العرب: هذه المرأة قریبة منک اذا کانت بمعنی المسافة و المکان.

وَ هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً درین حرف چهار قراءت است: بضم باء و اسکان شین قراءت عاصم است، یعنی: انها تبشر بالمطر. یدل علیه قوله: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ»، و بنون مضمومه و ضم شین قراءت ابن کثیر و نافع و ابو عمرو است، و بنون مضمومه و اسکان شین قراءت ابن عامر، و بفتح نون و اسکان شین قراءت حمزه و کسایی و معنی آنست که: لها نشر، ای رائحة طیبة، یعنی آن بادها نرم است، و آن را بوی خوش است، در هوا فرو گشاده، و در پیش باران داشته. و روا باشد که نشر از انتشار بود، یعنی آن بادهای متفرق که از هر سویی درآید، و میغ فراهم آرد، تا از آن باران آید، کقوله: وَ النَّاشِراتِ نَشْراً. عن ابی بکر بن عیاش قال: لا تقطر من السماء قطرة حتی تعمل فیها اربع ریاح، فالصبا تهیج السحاب، و الشمال تجمعه، و الجنوب تدرّه، و الدبور تفرقه.

حَتَّی إِذا أَقَلَّتْ الریاح سَحاباً ای رفعته. یقال: اقلّ الشی‌ء، اذا رفعه، و استقل به، اذا اتی به سَحاباً ثِقالًا ای حملت الرّیح سحابا ثقالا بالماء، فاذا فرغت الماء فصبّته کانت خفافا، و ذلک أن اللَّه عز و جل یرسل الریاح فتنشئ السحاب، فتثیره، و ینزل الماء من السماء الی السحاب فیقسمه کیف یشاء، فیکون السحاب هو یمطره بعد ما ینزله اللَّه من السماء، فیسکنه السحاب، لقوله عزّ و جلّ: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً. و سحاب درین آیت جمع است، و سمّی السحاب سحابا لانه یمرّ منسحبا.

سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ ای الی بلد لیس فیه نبات، و قیل لبلد میت، ای: یابس.

نافع و حمزه و کسایی و حفص میّت بتشدید خوانند، و هما فی المعنی واحد فَأَنْزَلْنا بِهِ یعنی بذلک السحاب الْماءَ علی الارض المیتة، فَأَخْرَجْنا بِهِ یعنی بالماء مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ انواع حمل الاشجار. کَذلِکَ ای کما احیینا هذا البلد باخراج الثمرات و حیاة الارض خروج نباتها، نُخْرِجُ الْمَوْتی‌ من الاجداث. لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ فتعتبرون بالبعث فتعرفون قدرة اللَّه بما نصرّف لکم من الآیات و نضرب لکم من الامثال.

روی عن ابی هریرة و ابن عباس: اذا مات الناس کلهم فی النفخة الاولی امطر علیهم اربعین عاما کمنی الرجال، من ماء تحت العرش، و یدعی ماء الحیوان، فینبتون فی قبورهم بذلک المطر، کما ینبتون فی بطون امهاتهم، و کما ینبت الزرع من الماء، حتی اذا استکملت اجسادهم نفخ فیهم الروح، ثم یلقی علیهم نومة، فینامون فی قبورهم، فاذا نفخ فی الصور الثانیة عاشوا و هم یجدون طعم النوم فی رؤسهم و أعینهم، کما یجد النائم اذا استیقظ من نومه، فعند ذلک یقولون: یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا؟ فینادیهم المنادی: هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ. آن گه مثل زد رب العزة مؤمنان را و کافران را، گفت: وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ میگوید: خاک خوش و تربت پاک که در آن آمیغ نمک و سنگ و ناخوش نبود، یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ بیرون آید نبات آن باذن خدا، چنان که خدا خواهد. از مقادیر و مواقیت و از الوان و طعوم نباتی نیکو، و طعامی خوش، و ریعی تمام، چنان که مردم را بکار آید، و بآن منتفع شوند. این مثل مؤمن است که در قرآن بشنود، و اثر ایمان و قرآن و اعتقاد داشتن بآن بر وی پیدا بود، و نفع آن بوی رسد. وَ الَّذِی خَبُثَ من البلدان، یعنی الارض السبخة اصابها المطر، فلم تنبت الا نکدا. و زمین شور ناخوش اگر چه باران بدان رسد نبات از آن بیرون نیاید مگر اندکی ضعیف بی‌حاصل بی‌ریع، که هم بر جای بخوشد، و کس بآن منتفع نشود. این مثل کافر است که ایمان و قرآن بشنود، اما در وی اثر نکند، و بدان منتفع نگردد، و گفته‌اند: این مثل آدم و ذریت وی است، فمنهم طیب مؤمن و منهم خبیث کافر.

کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ شکر درین آیت نامی است ایمان و تصدیق را، یشکرون یعنی یؤمنون، کقوله تعالی: وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ.

۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ خداوند شما اللَّه است الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ او که بیافرید آسمانها و زمینها را فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ در شش روز ثُمَّ اسْتَوی‌ عَلَی الْعَرْشِ پس مستوی شد بر عرش یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ در میکشد شب تاریک را در سر روز روشن یَطْلُبُهُ حَثِیثاً تا آن را می‌جوید بشتاب وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ و آفتاب و ماه و ستارگان مُسَخَّراتٍ نرم کرده و روان بِأَمْرِهِ بفرمان خدای أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ آگاه باشید که او راست آفریده و فرمان در آفریده تَبارَکَ اللَّهُ برتر و بزرگوارتر، پاک‌تر و با بابرکت‌تر کسی اللَّه است رَبُّ الْعالَمِینَ (۵۴) خداوند جهانیان.۶ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ربّ نام خداوند است، نور نام نور پیغام و مهر و پیوند است، پروردگار جهانیان، و دارنده خلقان، و دیّان مهربان، پاکست و بی‌همتا، و داور چون و چرا، و ناآلوده بهیچ ناسزا، پیداست خود را بدرستی، پیداست خود را بهستی، پیداست دل را بدوستی، یگانه بسنده، و بداشت هر کس رسنده، و با راست داشت دلها تاونده، هر چیزی را خداونده، و هر هستی را بدارنده، و هر فرا رسیدنی را پروراننده.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ای فی مقدار ستة ایام. خلاف است میان علما که این شش روز روزگار کوتاه است چنان که در عهد ما است، یا روزگار دراز که اللَّه میگوید: وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ. حسن گفت: روزگار کوتاه است، و نقله اخبار و بیشترین مفسران بر آنند که روزگار دراز است، روزی هزار سال.
هوش مصنوعی: در این آیه خداوند به خلقت آسمان‌ها و زمین در شش روز اشاره می‌کند. در میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد که آیا این شش روز به معنای روزهای کوتاه و معاصر ما هستند یا اینکه به مدت زمانی طولانی اشاره دارند. برخی معتقدند که این روزها به زمان‌های کوتاه مربوط می‌شوند، در حالی که بیشتر مفسران بر این باورند که این روزها مدت‌هایی برابر با هزار سال از زمان‌های ما هستند.
و نیز خلاف است که ابتداء آفرینش خلق کدام روز بود؟ محمد بن اسحاق صاحب المغازی گفت: اهل تورات گفتند: ابتداء آفرینش روز یکشنبه بود تا بآخر روز آدینه، و روز شنبه روز فراغ بود، و روز استواء اللَّه بر عرش. ازین جهت شنبه را تعظیم نهادند، و عید ساختند، و اهل انجیل گفتند: ابتداء آفرینش روز دوشنبه بود، و روز یکشنبه روز فراغ بود و استواء اللَّه بر عرش، و آن را بزرگ داشتند، اما مذهب اهل اسلام و سنت و اصحاب حدیث آنست که ابتداء خلق روز شنبه بود، تا بآخر پنج شنبه، قالوا: و کان السابع یوم الجمعة الذی استوی اللَّه فیه عرشه، و فرغ من خلقه، و عظّمه، و شرّفه و جعله عیدا للمسلمین، و فیه دلالة علی تشریف یوم الجمعة، و بعضی اصحاب سنت گفته‌اند: خلق روز یکشنبه بود، قالوا: لا یبطل شرف الجمعة لان اللَّه عز و جل فیها خلق آدم، و أسجد له الملائکة و أدخله الجنة.
هوش مصنوعی: خلافاتی وجود دارد درباره اینکه اولین روز آفرینش موجودات چه روزی بوده است. محمد بن اسحاق، صاحب کتاب مغازی، نقل می‌کند که اهل تورات معتقدند که اولین آفرینش در روز یکشنبه آغاز شده و تا روز آدینه ادامه پیدا کرده است، به طوری که روز شنبه به عنوان روز استراحت و روزی که خدا بر عرش نشسته، مورد احترام قرار گرفته و عید اعلام شده است. همچنین اهل انجیل بر این باورند که آغاز آفرینش در روز دوشنبه بوده و روز یکشنبه روز استراحت و مقام بر عرش نشستن خداوند است که آن را نیز محترم شمرده‌اند. اما دیدگاه اهل اسلام، بر اساس سنت و احادیث، این است که آفرینش از روز شنبه آغاز شده تا روز پنج‌شنبه. آنان معتقدند روز جمعه، روزی است که خداوند عرش خود را بنا کرده و آفرینش را به پایان رسانده و آن را برای مسلمانان عید قرار داده و به این ترتیب روز جمعه را محترم شمرده‌اند. برخی از اهل سنت نیز نظرشان این است که آفرینش ابتدا در روز یکشنبه بوده، اما این اعتقاد تأثیری بر جایگاه و شرافت روز جمعه ندارد، زیرا در این روز خداوند آدم را خلق کرده و فرشتگان برای او سجده کرده و او را وارد بهشت کرده‌اند.
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ میگوید: خداوند شما اوست که هفت آسمان و هفت زمین و هر چه در آن بشش روز بیافرید. زمین و هر چه در آن بچهار روز بیافرید، و آسمانها بدو روز، و بیان این در خبر ابن عباس است که گفت: خلقت الارض و ما فیها من شی‌ء فی اربعة ایام، و خلقت السّماء فی یومین، و این آن گه بود که سائلی از وی پرسید که بر من مشکل شده است آنچه رب العزة گفت: رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها. وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها.
هوش مصنوعی: پروردگار شما همان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز خلق کرد. زمین و آنچه که در آن است را در چهار روز آفرید و آسمان‌ها را در دو روز. این موضوع در حدیثی از ابن عباس آمده است که زمانی که از او سؤال شد، او توضیح داد که خداوند آسمان را برافراشت و آن را به شکلی مناسب درآورد و شبش را تاریک و روزش را روشن کرد و زمین را پس از آن گسترش داد.
آن سائل گفت: این دلیل است که نخست آسمان آفرید، و پس زمین، و جای دیگر گفت: خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً الی قوله: ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ، و این دلیل است که نخست زمین آفرید. ابن عباس جواب داد آن سائل را که: خلق الارض فی یومین ثم استوی الی السماء فسوّیهن فی یومین آخرین، ثم نزل الی الارض فدحیها.
هوش مصنوعی: سائل پرسید که چرا در ابتدا آسمان را آفرید و سپس زمین را؟ و به آیه‌ای اشاره کرد که نشان می‌دهد زمین را در دو روز خلق کرده و بعد به آسمان توجه کرده است. ابن عباس به سائل پاسخ داد که زمین در دو روز خلق شده و سپس خداوند به آسمان پرداخت و آن را نیز در دو روز دیگر به شکل مطلوب درآورد و در نهایت به زمین نازل شد و آن را شکل‌دهی کرد.
و دحیها ان اخرج منها الماء و المرعی، و شق فیها الانهار، و جعل السبل، و خلق الجبال و الرمال و الآکام و ما بینهما فی یومین آخرین، فذلک قوله: وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها. بشش روز گفت، و اگر خواستی بیک لحظه بیافریدی، لکن مراد بآن تعلیم بندگان است برفق و تثبت در کارها. قال سعید بن جبیر: قدر اللَّه تعالی خلق السماوات و الارض فی لمحة او لحظة، و انما خلقهن فی ستة ایام تعلیما لخلقه الرفق و التثبت فی الامور، قال: و علّمنا بالستة الحساب الذی لا سبیل الی معرفة شی‌ء من امر الدنیا و الدین الا به، کما قال: «لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ». ثم ان اصل جمیع الحساب من ستة، و منها یتفرع سائر العدد بالغا ما بلغ. و قیل: خلق هذه الاشیاء فکان خلقه سبحانه لشی‌ء منها فی کل یوم من الایام الستة کلمح بالبصر، و فی بعض التفاسیر انه جل جلاله قال للسماوات و الارض: کونی فی ستة ایام، فکانت فی المدة التی امرها ان تکون فیها.
هوش مصنوعی: زمین را به گونه‌ای گسترش داد که از آن آب و چراگاه بیرون آمد و رودخانه‌ها را در آن ایجاد کرد و راه‌ها را ساخت و کوه‌ها و شن‌ها و تپه‌ها را آفرید و آنچه را که بین این‌هاست در دو روز دیگر ایجاد کرد. این بیانگر آیه‌ای است که می‌گوید: «و زمین را پس از آن گسترش داد». خداوند در شش روز این کار را ذکر کرده است و اگر می‌خواست، می‌توانست در یک لحظه این کار را انجام دهد، اما هدف از این مدت، آموزش بندگانش در مورد نرمش و دقت در کارهاست. سعید بن جبیر می‌گوید: خداوند آسمان‌ها و زمین را در یک لحظه خلق کرد، ولی آن‌ها را در شش روز به وجود آورد تا به مخلوقاتش نرمش و دقت در امور را بیاموزد. او همچنین به ما آموزش داد که با عدد شش، حساب و شمارش را یاد بگیریم، زیرا شناخت هیچ چیزی از امور دنیا و دین بدون آن ممکن نیست. سپس گفته شده که اساس تمامی حساب‌ها از شش آغاز می‌شود و سایر اعداد از آن منشعب می‌گردند. همچنین از برخی تفاسیر برآمده که خداوند به آسمان‌ها و زمین فرمود «باشید» و آن‌ها طی مدت زمانی که مقرر شده بود، به وجود آمدند.
ثُمَّ اسْتَوی‌ عَلَی الْعَرْشِ وجدت فی تفسیر ابی بکر النقاش، یروی: ان اللَّه عز و جل کان عرشه علی الماء قبل ان یخلق شیئا غیر ما خلق قبل الماء، فلما اراد ان یخلق السماء اخرج من الماء دخانا، فارتفع فوق الماء فسما علیه، فسمّاه سماء، ثم ایبس الماء فجعله ارضا واحدة، ثم فتقها فجعلها سبع ارضین فی یومین فی الاحد و الاثنین، فخلق الارض علی حوت، و خلق الجبال فیها و اقوات اهلها و شجرها و ما ینبغی لها فی یومین یوم الثلاثاء و الاربعاء. ثم استوی الی السماء و هی دخان فجعلها سبع سماوات فی یومین یوم الخمیس و الجمعة. و انما سمّی یوم الجمعة لانه جمع فیه خلق السماوات و الارض. فلمّا فرغ من خلق ما احب استوی علی العرش، فذلک قوله: خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ.
هوش مصنوعی: خداوند قبل از خلق هر چیزی، عرش خود را بر روی آب قرار داده بود. وقتی که اراده کرد آسمان را خلق کند، از آب بخار خارج شد و بالای آب قرار گرفت و آن را آسمان نامید. سپس آب را خشک کرد و آن را به یک زمین تبدیل کرد و بعد آن زمین را به هفت زمین تقسیم کرد که این کار در روزهای یکشنبه و دوشنبه انجام شد. زمین بر روی یک موجودی به نام «حوت» خلق شد و کوه‌ها و مواد غذایی و درختان و چیزهایی که برای آن لازم بود در روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه خلق شد. سپس به سوی آسمان که هنوز بخار بود رفت و آسمان‌ها را در دو روز یعنی پنج‌شنبه و جمعه به هفت آسمان تبدیل کرد. روز جمعه به این دلیل نام‌گذاری شده که در آن روز خلق آسمان‌ها و زمین جمع شد. وقتی که کار خلق آنچه را که اراده کرده بود به پایان رساند، بر عرش نشسته و اینجا به بیان خلق آسمان‌ها و زمین در شش روز اشاره شده است.
ثُمَّ اسْتَوی‌ عَلَی الْعَرْشِ استواء در لغت عرب که بر پی آن علی آید استقرار است، چنان که اللَّه گفت: إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ، و اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ، لِتَسْتَوُوا عَلی‌ ظُهُورِهِ، فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَی الْفُلْکِ. و بیشتر در جلوس گویند، و در قیام روا دارند، چنان که: استوی رسول اللَّه (ص) علی المنبر. و «استواء» در لغت که بر پی آن «الی» آید صعود است و عمد، چون اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ در سورة البقرة و در حم یعنی عمد و صعد، اما استواء بمعنی استیلاء و غلبه از ترهات جهمیان است، و این کفر است از دو وجه: یکی آنکه استیلاء و غلبه پس از عجز و ضعف گویند، و این استواء بر عرش فعلی است که رب العالمین خود را اثبات کرد بوقتی مخصوص، یعنی پس از آفرینش آسمان و زمین. آن کس که استواء بر استیلاء نهد صریح بگفت که پس از خلق آسمان و زمین بر عرش مستولی شد، و غلبه کرد، یعنی که پیش از آفرینش آسمان و زمین مستولی نبود، و عاجز بود، و این کفر محض است.
هوش مصنوعی: در زبان عربی، مفهوم "استواء" به معنای قرار گرفتن و استقرار است. این واژه معمولاً به نشستن و گاهی به ایستادن نیز اشاره دارد. برای مثال، وقتی گفته می‌شود شخصی بر منبر نشسته، به همین معنا است. همچنین، "استواء" به معنای صعود و بالا رفتن نیز به کار می‌رود. اما استظهار اینکه "استواء" به معنای تسلط و غلبه است، به باور برخی که به عقاید خاصی معتقدند، نادرست است. آنها بر این عقیده‌اند که اشاره به تسلط و غلبه پس از ناتوانی و ضعف نادرست است و این نوع تفکر کفر محسوب می‌شود. در واقع، از نظر این افراد، مفهوم واقعی استواء به معنای نشستن و فرود آمدن خداوند بر عرش، در زمانی خاص و بعد از آفرینش جهان است و نباید به معنای تسلط پس از ضعف تفسیر شود.
و دیگر وجه آنست که استیلاء درست نباشد مگر میان دو کس، دو پادشاه، مثلا که با یکدیگر خصومت گیرند در ملکی یا در شهری، پس بآخر چون یکی بر آن دیگر غلبه کند، گویند: استولی فلان علی بلد کذا، و معلوم است که خدای را جل جلاله هرگز منازع نبود و نیست در عرش و در غیر آن. پس کسی که «استولی» میگوید خدای را منازعی پدید میکند، که بعد از خلق آسمان و زمین اللَّه بر وی غلبه کرد، بر عرش مستولی شد، و این سخن محض شرک است و عین کفر، تعالی اللَّه عن قول الجهمیة الضّلّال و تأویلهم المحال علوا کبیرا. و درست است از ام سلمه که گفت: الاستواء ایمان، و الجحود به کفر، و همچنین روایت کرده‌اند از مالک و انس. و اگر لفظ استواء را بتأویل حاجت بودی نگفتی که الاستواء غیر مجهول، و اگر بظاهر آن برفتن روا نبودی نگفتی که: الاقرار به ایمان، که از ظاهر برگشتن انکار است نه اقرار، و اقرار تسلیم است و ترک تأویل.
هوش مصنوعی: استیلا یا سلطه تنها میان دو طرف واقعی صدق می‌کند، مثلاً دو پادشاه که بر سر یک سرزمین یا شهر در حال نزاع هستند. وقتی یکی بر دیگری پیروز شود، گفته می‌شود که یکی بر دیگری غلبه کرده است. واضح است که خداوند هرگز در عرش یا غیر آن با کسی در نزاع نیست. بنابراین اگر کسی بگوید که خداوند به نوعی بر چیزی تسلط یافته، به نوعی رقابت برای خداوند ایجاد کرده که گویی پس از خلق آسمان و زمین بر آن چیز غلبه کرده است. این گفتار به معنای شرک و کفر است. همچنین در روایات آمده که ایمان به استوای خداوند ضروری است و انکار آن به معنای کفر است. اگر تأویل لازم بود، نمی‌گفتند که استواء غیر مجهول است و اگر تعبیرات ظاهری مشکل داشت، نمی‌گفتند که «اکرار به ایمان» درست است. اقرار به معنای تسلیم است و نادیده گرفتن تأویل به منزله پذیرفتن ظاهر آیات است.
و عرش در لغت عرب سریر است، و مذهب اهل سنت و جماعت اینست، و مصطفی (ص) عرش را فوق و تحت و یمین و ساق گفت، و آن را حاملان‌اند از فریشتگان، و بالای هفت آسمان است، و در آن خبرهای درست است در صحاح آورده، و ائمه دین آن را پذیرفته، و بر ظاهر برفته، و گردن نهاده، و زبان و دل از معنی آن خاموش داشته، و از دریافت چگونگی آن نومید نشده، که خود را فرا دریافت آن بتکلف راه نیست، و جز اذعان و تسلیم روی نیست.
هوش مصنوعی: عرش در زبان عربی به معنی تخت و صندلی است. اهل سنت معتقدند که عرش بالای همه چیز قرار دارد و پیامبر (ص) نیز به وجود آن اشاره کرده‌است. این عرش توسط فرشتگان حمل می‌شود و در بالای هفت آسمان قرار دارد. در متون معتبر دینی درباره آن مطالبی آمده و علمای دین این موارد را پذیرفته‌اند و به ظواهر آن ایمان دارند. آنها سعی نمی‌کنند در مورد چگونگی آن به جزییات پی ببرند و در عوض، تنها به اذعان و تسلیم در قبال این حقیقت بسنده می‌کنند.
روی جبیر بن محمد بن جبیر بن مطعم عن ابیه عن جده، قال: جاء اعرابی الی النبی (ص)، فقال: یا رسول اللَّه جهدت الانفس، و جاع العیال، و هلکت الاموال، فاستسق لنا ربک، فانّا نستشفع باللّه علیک، و نستشفع بک علی اللَّه. فقال النبی (ص): «سبحان اللَّه سبحان اللَّه»! فما زال یسبح حتی عرف ذلک فی وجوه اصحابه، ثم قال: «ویحک ا تدری اللَّه ان شأنه اعظم من ذلک انه لا یستشفع به علی احد من خلقه، انّه لفوق سماواته علی عرشه، و أن سماواته علی ارضیه کهکذا مثل القبة و أنّه لیئطّ به اطیط الرجل بالراکب»، و قال (ص): «ان فی الجنة مائة درجة اعدّ اللَّه للمجاهدین فی سبیله. بین کل درجتین کما بین السماء و الارض، فاذا سألتم اللَّه فسئلوه الفردوس، فانه وسط الجنة و اعلی الجنة، و فوقه عرش الرحمن و منه تفجر انهار الجنة».
هوش مصنوعی: جابری بن محمد بن جبیر بن مطعم از پدرش و او از جدش نقل می‌کند که یک عربی به پیش پیامبر (ص) آمد و گفت: "ای رسول خدا، جان‌ها به سختی افتاده، خانواده‌ها گرسنه‌اند و اموال نابود شده‌اند. برای ما از پروردگارت آب طلب کن، زیرا ما به خداوند از تو شفاعت می‌طلبیم و از تو نیز بر خدا شفاعت می‌طلبیم." پیامبر (ص) فرمود: "سبحان الله، سبحان الله!" و او همچنان تسبيح گفت تا این که تغییر آن را در چهره یارانش مشاهده کردند. سپس فرمود: "وای بر تو! آیا نمی‌دانی که شأن خداوند از این بزرگتر است و هیچ کس را بر او شفاعت نمی‌کند؟ او بالای آسمان‌ها بر عرش خود است و آسمان‌ها نسبت به زمین مانند گنبدی هستند و او با فشار به آن شکل در آید که مرد به سوار بر مرکبش." و پیامبر (ص) گفت: "در بهشت صد درجه وجود دارد که خداوند برای مجاهدان در راه خود آماده کرده است. فاصله هر دو درجه مانند فاصله آسمان و زمین است. پس اگر از خداوند چیزی خواستید، بهشت فردوس را بخواهید، زیرا آن وسط و اعلی بهشت است و بالای آن عرش رحمان قرار دارد و از آن، نهرهای بهشت جاری است."
این دو خبر دلیل‌اند که عرش بالای هفت آسمان است، و بالای بهشت است و آن را حاملان است.
هوش مصنوعی: این دو خبر نشان می‌دهند که عرش بالاتر از هفت آسمان و در بالای بهشت قرار دارد و افرادی آن را حمل می‌کنند.
مصطفی (ص) گفت: «ان اللَّه اذا قضی امرا سبّحت حملة العرش، ثم سبّح اهل السماء الذین یلونهم، ثم سبّح اهل السماء الذین یلونهم حتی یبلغ التسبیح اهل السماء الدنیا، ثم یقول الذین یلون حملة العرش: ما ذا قال ربکم؟ قال: فیستخبر اهل السماوات بعضهم بعضا، حتی یبلغ الخبر اهل سماء الدنیا، فتخطف الجن، فتلقونه الی اولیائهم، و یرمون بالشهاب، فما جاءوا به علی وجهه فهو الحق و لکنهم یقرفون فیه و یریدون».
هوش مصنوعی: وقتی خداوند حکم یا امری را صادر می‌کند، فرشتگان حامل عرش ستایش و تسبیح می‌کنند، سپس فرشتگان آسمان‌هایی که نزدیک‌تر هستند نیز به ستایش می‌پردازند و این تسبیح ادامه دارد تا به فرشتگان آسمان دنیا برسد. سپس فرشتگان نزدیک‌تر به حاملان عرش از خدا سؤال می‌کنند که او چه گفته است. اهل آسمان‌ها با یکدیگر تبادل نظر می‌کنند تا این خبر به آسمان دنیا برسد. در این میان، جن‌ها اطلاعات را دریافت کرده و آنها را به دوستان خود منتقل می‌کنند و به وسیله شهاب‌ها پیامی را ارسال می‌کنند. هر آنچه را که به درستی منتقل کنند، حقیقت است، اما آنها در برخی مواقع چیزهایی را به آن اضافه می‌کنند یا تحریف می‌کنند.
و قال (ص): «اذن لی ان احدّث عن ملک من الملائکة من حملة العرش انّ ما بین شحمة اذنه الی عاتقه مسیرة سبع مائة سنة»، او قال: سبعین سنة خفقان الطیر.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «اجازه بدهید درباره یکی از فرشتگان حامل عرش صحبت کنم. او به قدری بزرگ است که فاصله بین لبه گوشش تا شانه‌اش، مسیری معادل هفتصد سال است.» همچنین ایشان اشاره کردند که در برخی روایات این فاصله معادل هفتاد سال برای پرواز پرنده ذکر شده است.
و فوق عرش آنست که مصطفی (ص) گفت: «لما خلق اللَّه الخلق کتب فی کتابه فهو عنده فوق العرش: أن رحمتی سبقت غضبی»، و تحت عرش آنست که بو ذر گفت: سألت النبی (ص) عن قوله: وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها، قال: «مستقرها تحت العرش»
هوش مصنوعی: و بالای عرش این است که پیامبر اکرم (ص) گفت: «زمانی که خداوند خلایق را آفرید، در کتابش نوشت که رحمت من بر غضبم سبقت دارد» و در زیر عرش این است که ابوررره به پیامبر اکرم (ص) درباره آیه «و خورشید به سمت جایگاه خود حرکت می‌کند» سوال کرد و پیامبر (ص) فرمودند: «جایگاه آن زیر عرش است».
و ساق عرش آنست که مصطفی (ص) گفت ابی کعب را: «لیهنّئک العلم ابا المنذر! انّ لها یعنی لآیة الکرسی لسانا و شفتین تقدس الملک عند ساق العرش».
هوش مصنوعی: و ساق عرش اشاره به جایگاه ویژه‌ای دارد که پیامبر اسلام (ص) به ابی کعب گفت: «خوش به حال تو که علم داری، ای پدر منذر! آیه کرسی مانند زبانی و دندانی است که ملک و عظمت خدا را در نزد ساق عرش تقدیس می‌کند».
و روی عن علی (ع) قال: «اول من یکسا یوم القیامة ابراهیم قبطیتین، و النبی (ص)، حلة حبرة، و هو عن یمین العرش».
هوش مصنوعی: امام علی (ع) فرمودند: «اولین کسی که در روز قیامت لباس خواهد پوشید، ابراهیم است که دو قبطی (نوعی لباس مصری) بر تن خواهد کرد، و پیامبر (ص) نیز لباس زیبایی به نام حلة حبرة را بر تن خواهد داشت و در سمت راست عرش قرار خواهد داشت.»
و قال ابن عباس: العرش لا یقدّر قدره احد.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفت: عرش اندازه و اندازه‌گیری خاصی ندارد که کسی بتواند آن را تعیین کند.
یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یعنی: یغشی ظلمة اللیل ضوء النهار. این هم چنان است که گفت: «یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ». یَطْلُبُهُ حَثِیثاً ای سریعا. این مثلی است، یعنی در بر یکدیگر میروند چون شتابنده در پی گریزنده، و آخر یکدیگر را درمی‌یابند، دریافتن دیدار، نه دریافتن آمیغ. یغشی مشدد قراءت حمزه و کسایی است و بو بکر از عاصم.
هوش مصنوعی: شب، روز را می‌پوشاند؛ یعنی تاریکی شب، نور روز را می‌پوشاند. این مانند این است که گفته شده: «شب بر روز پیچیده می‌شود». همچنین، عبارت «به سرعت طلب می‌کند» به این معناست که مانند یک شتابنده که به دنباله‌ای که در حال فرار است می‌دود، بر یکدیگر می‌روند و در نهایت یکدیگر را در می‌یابند؛ این دیدار به معنای دریافتن از دور است، نه به هم آمیختن. واژه «یغشی» با تشدید در قرائت حمزه و کسایی و از ابوبکر در عاصم موجود است.
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ یعنی: و خلق الشمس و القمر و النجوم.
هوش مصنوعی: و خورشید و ماه و ستاره‌ها با نظم خاصی در حرکت‌اند.
و مسخرات نصب است بر حال بر قراءت شامی. بر حثیثا عمل خلق تمام کرد، آن گه بر سبیل ابتدا گفت: وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ هر سه بر رفع‌اند، و مسخرات رفع است بر خبر، و معنی مسخرات ای: مذلّلات جاریات مجاریهن. و قیل: مسخرات للخلق، کقوله: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ. بِأَمْرِهِ ای کل ذلک کان بأمره، ای: بارادته. و گفته‌اند: امر آنست که آن را گفت: کونی مسخرة، فتسخرت بأمره. و گفته‌اند که: آفتاب و ماه و ستارگان در گردونی بسته است، و فریشتگان آن را در فلک میکشند. و گفته‌اند: برون ازین سیارات معروف هفتگانه بعضی ازین ستارگان روان‌اند، و آفرینش آن مصالح بندگان راست، که حقیقت و علم آن بنزدیک اللَّه است، و بعضی ثوابت‌اند که آفرینش آن راهنمونی خلق راست در بر و بحر، چنان که گفت: وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ. و بعضی آنست که آفرینش آن زینت آسمان راست، چنان که گفت: زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ، وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ. و بعضی شهب‌اند که آفرینش آن رجم شیاطین راست، چنان که گفت: وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ، و بر جمله اللَّه داند غایت مصالح بندگان که در آن بسته، و تدبیر کار عالم که در آن نهاده: ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.
هوش مصنوعی: در این متن درباره آفرینش آسمان و اجرام آسمانی صحبت شده است. به این ترتیب گفته می‌شود که خورشید، ماه و ستاره‌ها تحت فرمان خداوند قرار دارند و به‌عنوان موجوداتی که در خدمت انسان‌ها هستند، توصیف شده‌اند. آن‌ها در یک مدار مشخص قرار دارند و فرشتگان آن‌ها را به حرکت درمی‌آورند. همچنین اشاره شده که بعضی از این ستاره‌ها راهنمای انسان‌ها در روی زمین و در دریاها هستند و گروهی دیگر به عنوان زینت آسمان و برای زیبایی آن خلق شده‌اند. همچنین cometها به‌عنوان ابزارهایی برای دور کردن شیاطین ذکر شده‌اند. در نهایت، همه این‌ها نشان‌دهنده نظم و تدبیری است که خداوند در آفرینش جهان برقرار کرده است.
أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ خلق و امر از هم جدا کرد تا معلوم شود که امر خلق نیست. امر دیگر است و خلق دیگر، و رب العزة قرآن را امر گفت: ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ و هو القرآن. پس بآنچه گفت: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ، دلالت روشن است که قرآن مخلوق نیست. سفیان بن عیینه گفت درین آیت: ما یقول هذه الدویبة، یعنی بشر المریسی، فکلامه بالخلق فی القرآن؟ او ما یقرأ: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ؟ فالخلق غیر الامر، و الامر، و الامر غیر الخلق. میگوید: آگاه شید و بدانید که خدای را است جهان و جهانیان و آفریدگان همگان، و وی را فرمان بر بندگان روان، چنان که خواهد بایشان فرمان دهد، نه کس او را منازع، نه دیگری بر وی غالب.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باشید که تنها خداوند عالم و تمامی مخلوقات به وجود آورنده و فرماندهی است که هیچ کس نمی‌تواند در کار او دخالت کند. در متون دینی به روشنی آمده است که خلق (آفرینش) و امر (فرمان) از یکدیگر متمایز هستند. در قرآن نیز به این موضوع اشاره شده که قرآن مخلوق نیست و امر الهی محسوب می‌شود. بنابراین، فهم این نکته ضروری است که خداوند بر هر چیزی تسلط دارد و هیچ کس نمی‌تواند بر او غالب شود یا در کارهایش به چالش بکشاند.
قال رسول اللَّه (ص): «من لم یحمد اللَّه علی عمل صالح، و حمد نفسه قلّ شکره، و حبط عمله، و من زعم أن اللَّه جعل للعباد من الامر شیئا فقد کفر بما انزل اللَّه علی أنبیائه، لقوله: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ. تَبارَکَ اللَّهُ ای تعظم و ارتفع علی کل شی‌ء، و تعالی بالوحدانیة، و عظم بدوام البقاء.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: کسی که بر عمل صالح خود خداوند را شکر نکند و تنها به خود تکیه کند، شکرش کم خواهد بود و عملش بی‌اثر می‌شود. همچنین کسی که تصور کند خداوند برای بندگانش در امور، اختیاری قرار داده است، به آنچه که خداوند بر انبیای خود نازل کرده کافر شده است؛ زیرا او می‌فرماید: «آگاه باشید که خلقت و فرمان تنها از آنِ اوست». خداوند متعال است و برتر از هر چیزی است و با یکتایی‌اش تعالی دارد و با بقا و استمرارش عظمت پیدا کرده است.
و العالمون، الخلق اجمعون. و قیل: معناه أن ذکر رب العالمین برکة علیکم و علی من ذکره منکم.
هوش مصنوعی: و دانشمندان، همه موجودات. و گفته شده است: معنای آن این است که یاد خداوند جهانیان برکتی برای شما و برای کسانی است که از شما او را یاد می‌کنند.
قتاده گفت: چون از قدرت و عظمت و جلال خود خبر داد، خلق را در آموخت که او را چون خوانند، گفت: ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً ای تذللا علانیة. یقول: اذا دعوتموه فتذلّلوا له. میگوید: چون او را خوانید خود را بیفکنید، و بزاری او را خوانید بآشکارا و نهان. و خفیة بکسر خا قراءت بو بکر است از عاصم، ای: سرا و سکونا، و منصوب است بر حال یا بر مفعول له.
هوش مصنوعی: قتاده می‌گوید: چون خدا از قدرت و بزرگی و جلال خود سخن گفت، به مردم آموخت که چگونه او را بخوانند. او فرمود: «پروردگارتان را با تضرع و پنهانی بخوانید»، یعنی از روی خضوع و در حالت ناتوانی. می‌گوید: هنگامی که خدا را می‌خوانید، خود را در برابر او کوچک و خاضع کنید و او را به صورت علنی و پنهان بخوانید. در اینجا «خفیه» به معنای پنهانی است و می‌توان گفت که این واژه به حالت سکون و آرامش نیز اشاره دارد.
إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ گفته‌اند: اعتداء در دعا آنست که خود را در درجه انبیاء و مرسلین خواهد، و گفته‌اند: آنست که بر مؤمنان دعاء بد کند: اللهم العنه، اللهم اهلکه، اللهم أخره، و گفته‌اند: بر داشتن آواز بلند است در دعاء، و فی ذلک ما
هوش مصنوعی: خداوند به کسانی که متجاوز هستند، علاقه‌ای ندارد. گفته شده است که تجاوز در دعا به معنای این است که فرد خود را در جایگاه انبیاء و رسولان بیندازد. همچنین گفته شده که این رفتار می‌تواند شامل دعا کردن علیه مؤمنان باشد، مانند اینکه بگوید: "پروردگارا، او را لعنت کن" یا "پروردگارا، او را هلاک کن". علاوه بر این، بلند کردن صدای دعا نیز جزو تجاوز به شمار می‌آید.
روی ابو موسی الاشعری، قال: کان النبی (ص) فی غزاة، فأشرفوا علی واد، فجعل الناس یکبّرون، و یهلّلون، و یرفعون اصواتهم، فقال (ص): «ایها النّاس اربعوا علی انفسکم، انکم لا تدعون اصم و لا غائبا، انکم تدعون سمیعا قریبا، انه معکم».
هوش مصنوعی: ابو موسی اشعری می‌گوید: پیامبر (ص) در جنگی حضور داشتند که مردم به وادی‌ای رسیدند. در آنجا مردم شروع به تکبیر و تهلیل کردند و صدای خود را بلند کردند. پیامبر (ص) فرمودند: «ای مردم، آرام باشید، شما کسی را نمی‌خوانید که نادان یا غایب باشد، بلکه شما کسی را می‌خوانید که شنوای نزدیک است و او با شماست».
و قیل: هو السجع فی الدعاء، و قال رسول اللَّه (ص): «یکون فی آخر الزمان اقوام یعتدون فی الدعاء و الطهور».
هوش مصنوعی: گفته شده است که سجع در دعاها وجود دارد. همچنین رسول الله (ص) فرموده‌اند که در آخرالزمان، افرادی خواهند بود که در دعا و طهارت زیاده‌روی می‌کنند.
وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بالشرک و المعاصی و سفک الدماء، بَعْدَ إِصْلاحِها ببعث الرسل و بیان الشرائع و منع النّاس عن المعصیة و الظلم. لو لا الأنبیاء و الشرائع لأکل الناس بعضهم بعضا، و کل ارض قبل ان یبعث الیها نبی فاسدة، حتی تبعث الرسل الیها، فتصلح الارض بالطاعة. میگوید: در زمین همه تباهی و ناراستی و ناشایست بود، تا رب العزة پیغامبران را فرستاد، و خلق را از شرک و معاصی و ظلم باز داشتند، و بر اسلام و طاعت و صلاح داشتند. رب العزة میگوید: پس از آنکه بفرستادن پیغامبران آن فسادها بصلاح باز آوریم، دیگر باره تباهکاری مکنید، و به بد مردی در زمین مروید؟
هوش مصنوعی: در زمین فساد و تباهی وجود نداشته است تا زمانی که خداوند پیامبران را فرستاد تا مردم را از شرک و گناه و ظلم نهی کنند و به سمت اسلام و نیکی هدایت کنند. خداوند می‌فرماید: پس از اینکه با فرستادن پیامبران آن فسادها را اصلاح کردیم، دیگر دوباره به فساد و بدی روی نیاورید و در زمین به بدکرداری نپردازید.
قال الضحاک یقول: لا تغوّروا الماء المعین، و لا تقطعوا شجرة مثمرة ضرارا، و لا تفسدوا طریقا معلوما، و لا تفرضوا الدّرهم و الدینار بالمفراض و لا تکسروه. و قال عطیة: لا تعصوا فی الارض فیمسک اللَّه المطر، و یهلک الحرث لمعاصیکم.
هوش مصنوعی: ضحاک گفته است: آب زلال را عمیق نکنید، درختان میوه‌دهنده را به ضرر دیگران قطع نکنید، مسیرهای مشخص را خراب نسازید، و در معاملات پولی از وزن و اندازه‌ی مشخص خود خارج نشوید و سکه‌ها را نشکنید. عطیه نیز بیان کرده است که در زمین معصیت نکنید، زیرا در این صورت خداوند باران را نازل نمی‌کند و کشت و زرع شما به خاطر گناهان‌تان از بین می‌رود.
وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً ای خوفا من عقابه و طمعا فی ثوابه، و قیل: خوفا من الرّد عدلا، و طمعا فی الاجابة فضلا. و نصبهما علی الحال او علی المفعول له، و نظیره قوله: «وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً». إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ یعنی: ثواب اللَّه، و قیل: هی المطر. قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ یعنی: الذین یدعونه خوفا و طمعا. در قریب تأنیث نیست، از بهر آنکه آن قرب مکان است نه قرب نسب. قال ابو عمرو بن العلاء: القریب فی اللغة علی ضربین: قریب قرب، و قریب قرابة. تقول العرب: هذه المرأة قریبة منک اذا کانت بمعنی المسافة و المکان.
هوش مصنوعی: به او با ترس و امید دعا کنید، ترس از مجازات و امید به پاداش. گفته شده که ترس از پاسخ منفی و امید به پاسخ مثبت است. این دو حالت ممکن است به عنوان حال یا به عنوان مفعول له مطرح شوند. مشابه این معنا در آیاتی آمده است که گفته شده: «و آنها تو را با امید و ترس می‌خوانند». رحمت خدا به معنای پاداش خداوند است و بعضی گفته‌اند به معنای باران است. رحمت خدا نزدیک به نیکوکاران است، یعنی کسانی که او را با ترس و امید می‌خوانند. در اینجا "قریب" مؤنث نیست زیرا این نزدیکی به مکان اشاره دارد نه به نسبت خانوادگی. ابوعمرو بن علیاء گفته است که در زبان عربی دو نوع نزدیک وجود دارد: نزدیک به معنای فاصله و نزدیک به معنای خویشاوندی. عرب‌ها می‌گویند: این زن به تو نزدیک است یعنی به لحاظ مسافت و مکان.
وَ هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً درین حرف چهار قراءت است: بضم باء و اسکان شین قراءت عاصم است، یعنی: انها تبشر بالمطر. یدل علیه قوله: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ»، و بنون مضمومه و ضم شین قراءت ابن کثیر و نافع و ابو عمرو است، و بنون مضمومه و اسکان شین قراءت ابن عامر، و بفتح نون و اسکان شین قراءت حمزه و کسایی و معنی آنست که: لها نشر، ای رائحة طیبة، یعنی آن بادها نرم است، و آن را بوی خوش است، در هوا فرو گشاده، و در پیش باران داشته. و روا باشد که نشر از انتشار بود، یعنی آن بادهای متفرق که از هر سویی درآید، و میغ فراهم آرد، تا از آن باران آید، کقوله: وَ النَّاشِراتِ نَشْراً. عن ابی بکر بن عیاش قال: لا تقطر من السماء قطرة حتی تعمل فیها اربع ریاح، فالصبا تهیج السحاب، و الشمال تجمعه، و الجنوب تدرّه، و الدبور تفرقه.
هوش مصنوعی: این آیه به ارسال بادها به عنوان بشارت‌دهنده‌ای برای آمدن باران اشاره دارد. تفسیرهای مختلفی درباره‌ی این جمله وجود دارد. برخی قراءت‌ها مانند عاصم به معنای بشارت به باران را تأکید می‌کنند. در تفسیرهای دیگر نیز، بادها به عنوان حاملان بوی خوش و لطیف شناخته می‌شوند. همچنین، توضیحاتی درباره‌ی نحوه‌ی عمل بادها و تأثیر آن‌ها بر جمع‌آوری ابرها و باران ذکر شده است. به طور کلی، این متن به ارتباط بادها و بارش باران پرداخته و تأکید می‌کند که چندین نوع باد باید در کنار هم عمل کنند تا بارش باران محقق شود.
حَتَّی إِذا أَقَلَّتْ الریاح سَحاباً ای رفعته. یقال: اقلّ الشی‌ء، اذا رفعه، و استقل به، اذا اتی به سَحاباً ثِقالًا ای حملت الرّیح سحابا ثقالا بالماء، فاذا فرغت الماء فصبّته کانت خفافا، و ذلک أن اللَّه عز و جل یرسل الریاح فتنشئ السحاب، فتثیره، و ینزل الماء من السماء الی السحاب فیقسمه کیف یشاء، فیکون السحاب هو یمطره بعد ما ینزله اللَّه من السماء، فیسکنه السحاب، لقوله عزّ و جلّ: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً. و سحاب درین آیت جمع است، و سمّی السحاب سحابا لانه یمرّ منسحبا.
هوش مصنوعی: زمانی که بادها ابرهایی را به حرکت درمی‌آورند، گفته می‌شود که چیزی را به جلو می‌برد. ابرهای سنگین که از آب پر شده‌اند، به وسیله باد حمل می‌شوند و وقتی آب آن‌ها خالی شود، سبک خواهند شد. خداوند بادها را می‌فرستد تا ابرها را ایجاد کند و آن‌ها را به حرکت درآورد. سپس باران را از آسمان به سوی ابرها نازل می‌کند و آن را به گونه‌ای که بخواهد تقسیم می‌کند. بعد از این، ابرها باران را نازل می‌کنند. خداوند در آیه‌ای می‌فرماید: "از آسمان آبی پر برکت نازل کردیم." در این آیه، واژه "سحاب" جمع است و به دلیل اینکه ابرها به آرامی حرکت می‌کنند، به آن‌ها سحاب گفته می‌شود.
سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ ای الی بلد لیس فیه نبات، و قیل لبلد میت، ای: یابس.
هوش مصنوعی: ما او را به کشوری مرده فرستادیم، یعنی به سرزمینی که در آن گیاهی وجود ندارد، و گفته شده که کشور مرده، یعنی بی‌حیات است.
نافع و حمزه و کسایی و حفص میّت بتشدید خوانند، و هما فی المعنی واحد فَأَنْزَلْنا بِهِ یعنی بذلک السحاب الْماءَ علی الارض المیتة، فَأَخْرَجْنا بِهِ یعنی بالماء مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ انواع حمل الاشجار. کَذلِکَ ای کما احیینا هذا البلد باخراج الثمرات و حیاة الارض خروج نباتها، نُخْرِجُ الْمَوْتی‌ من الاجداث. لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ فتعتبرون بالبعث فتعرفون قدرة اللَّه بما نصرّف لکم من الآیات و نضرب لکم من الامثال.
هوش مصنوعی: نافع، حمزه، کسایی و حفص کلمه "میّت" را با تشدید می‌خوانند و معنی آن مشابه است. در اینجا منظور این است که ما به وسیله ابر، آب را به زمین خشک می‌رسانیم و با این آب، از انواع میوه‌ها و محصولاتی که درختان تولید می‌کنند، بیرون می‌آوریم. به همین شکل که این منطقه را با تولید میوه‌ها و حیات زمین زنده می‌کنیم، مردگان را نیز از قبرها بیرون می‌آوریم. امیدواریم که شما عبرت بگیرید و با دیدن این حقیقت به قدرت خداوند پی ببرید، به خصوص با نشانه‌هایی که برای شما می‌آوریم و مثال‌هایی که می‌زنیم.
روی عن ابی هریرة و ابن عباس: اذا مات الناس کلهم فی النفخة الاولی امطر علیهم اربعین عاما کمنی الرجال، من ماء تحت العرش، و یدعی ماء الحیوان، فینبتون فی قبورهم بذلک المطر، کما ینبتون فی بطون امهاتهم، و کما ینبت الزرع من الماء، حتی اذا استکملت اجسادهم نفخ فیهم الروح، ثم یلقی علیهم نومة، فینامون فی قبورهم، فاذا نفخ فی الصور الثانیة عاشوا و هم یجدون طعم النوم فی رؤسهم و أعینهم، کما یجد النائم اذا استیقظ من نومه، فعند ذلک یقولون: یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا؟ فینادیهم المنادی: هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ. آن گه مثل زد رب العزة مؤمنان را و کافران را، گفت: وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ میگوید: خاک خوش و تربت پاک که در آن آمیغ نمک و سنگ و ناخوش نبود، یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ بیرون آید نبات آن باذن خدا، چنان که خدا خواهد. از مقادیر و مواقیت و از الوان و طعوم نباتی نیکو، و طعامی خوش، و ریعی تمام، چنان که مردم را بکار آید، و بآن منتفع شوند. این مثل مؤمن است که در قرآن بشنود، و اثر ایمان و قرآن و اعتقاد داشتن بآن بر وی پیدا بود، و نفع آن بوی رسد. وَ الَّذِی خَبُثَ من البلدان، یعنی الارض السبخة اصابها المطر، فلم تنبت الا نکدا. و زمین شور ناخوش اگر چه باران بدان رسد نبات از آن بیرون نیاید مگر اندکی ضعیف بی‌حاصل بی‌ریع، که هم بر جای بخوشد، و کس بآن منتفع نشود. این مثل کافر است که ایمان و قرآن بشنود، اما در وی اثر نکند، و بدان منتفع نگردد، و گفته‌اند: این مثل آدم و ذریت وی است، فمنهم طیب مؤمن و منهم خبیث کافر.
هوش مصنوعی: از ابی هریره و ابن عباس روایت شده است که وقتی تمام انسان‌ها در نفخه اول بمیرند، بارانی به مدت چهل سال بر آن‌ها می‌بارد، آبی که از زیر عرش نازل می‌شود و به نام آب حیات شناخته می‌شود. این باران باعث می‌شود آن‌ها در قبرهایشان دوباره رشد کنند، همانطور که در شکم مادرانشان رشد می‌کنند و همان‌طور که نباتات از آب می‌رویند. زمانی که بدن‌های آن‌ها کامل شد، روح در آن‌ها دمیده می‌شود و سپس به آن‌ها خوابی عطا می‌گردد که در قبرهایشان به خواب می‌روند. هنگامی که نفخه دوم در صور吹یده شود، آن‌ها زنده می‌شوند و طعمی مشابه خواب را در سر و چشمانشان حس می‌کنند، مانند کسی که از خواب بیدار می‌شود. در آن زمان می‌گویند: «ای وای بر ما، چه کسی ما را از خوابگاه‌مان برانگیخت؟» و ندا داده می‌شود: «این همان وعده‌ای است که رحمان داده و پیامبران راست گفته‌اند.» سپس مؤمنان و کافران در مقابل خدای عزیز به دو دسته تقسیم می‌شوند. زمین پاک و خوش را توصیف می‌کند که در آن آمیختگی با نمک و سنگ ناخوشایند وجود ندارد و گیاهان آن با اجازه خدا و به خواست او رشد می‌کنند. به این ترتیب، از تنوع و کیفیت‌های خوب گیاهان و غذایی خوش‌طعم و مرتع‌های خوب بهره‌مند می‌شوند، همانطور که مردم از آن بهره می‌برند. این توصیف مؤمنی است که قرآن را می‌شنود و اثر ایمان و اعتقادش در او نمایان است و از آن نفع می‌برد. اما در زمین‌های نامطلوب، یعنی زمین‌های شور که باران بر آن‌ها می‌بارد، تنها گیاهان ضعیف و کم‌حاصل رشد می‌کنند. این توصیف کافری است که قرآن را می‌شنود، اما در او اثری نمی‌گذارد و از آن نفعی نمی‌برد. گفته شده که این تمثیل درباره انسان‌ها و نسل آن‌ها است، که برخی مؤمن و نیکو و برخی دیگر کافر و بد هستند.
کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ شکر درین آیت نامی است ایمان و تصدیق را، یشکرون یعنی یؤمنون، کقوله تعالی: وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ.
هوش مصنوعی: ما این آیات را به گونه‌ای توضیح می‌دهیم که برای مردمی که شکرگزاری می‌کنند، روشن شود. در اینجا، شکر به معنای ایمان و تصدیق است و "یشکرون" به معنی "ایمان می‌آورند" است، همانطور که خداوند فرموده است: "و خداوند به شکرگزاران پاداش خواهد داد."