گنجور

۱۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً الایة دروغ نهادن و دروغ بستن بر اللَّه جل جلاله بحکم ظاهر و بر لسان تفسیر آنست که شرح دادیم، و در قصه مسیلمه و عیسی بیان آن کردیم، امّا بر زبان اهل اشارت و بر ذوق جوانمردان طریقت آن را سرّی دیگر است و رمزی دیگر، بحکم آن خبر که مصطفی (ص) گفت: «ان لکلّ آیة ظهرا و بطنا».

و حقیقت این سرّ آنست که هر که دعوی معرفت اللَّه کند بحقیقت مفتری است، که جلال احدیت از معرفت آب و خاک پاک و مستغنی است.

پیران طریقت ازینجا گفته‌اند: من ذکر فقد افتری، و من صبر فقد اجتری، و من عرف فقد ابتری. و جنید گفته: اکبر ذبنی معرفتی ایّاه. مهینه گناه من شناخت وی است، یعنی که میگوید: وی می‌پندارد و دعوی میکند که او را بسزای او، بحقیقت حق او، بحدود عزت او بشناختم، و این شناخت از آدمی خود می‌ناید، و فهم و وهم او خود بدان نرسد، و این شناخت جز در علم ربوبیت نگنجد، که بحقیقت او خود را شناسد، و خود را داند. یقول اللَّه تعالی: وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ. نعت حدثان را بقدم راه نیست. و هر چه از پرگار قدرت بعالم جهلیت آمد، در اسر تلوین است، و تلوینات را بهیئت تمکین راه نیست. هر که راهبر او نظر و استدلال است بر پی خود می‌رود، و هر که بر پی خود رود جز مغرور نیست، و هر که آرزومند معرفت است نصیب جوی است، و هر که نصیب جوی است جز خود پرور و خود پرست نیست:

دور باش از صحبت خود پرور عادت پرست
بوسه بر خاک کف پای زخود بیزار زن

آدمی نبود پس بود است، و نبود پس بود نیست است، و از نیست معرفت هست.

چون آید کسی که موجود بین العدمین بود، هیچ چیز است، و در هیچ چیز همه چیز چون آید! نه دولت بحیلت آید، نه معرفت بعلّت. نه سعادت بعبادت بود، نه معرفت بکفایت. شبلی گفت: ما عرفتموه بعرفانکم، و أدرکتموه بعلومکم و آرائکم، و عقلتموه بأوهامکم و أفهامکم، و قدّرتموه فی عقائدکم و قلوبکم، فهو مصروف الیکم مخلوق مثلکم.

وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی‌ الایة ما دخلت الدنیا الا بوصف التجرد، و لا خرجت الا بحکم التفرد، ثم الاثقال و الاوزار لا یأتی علیها حصر و لا مقدار، فلا مالکم اغنی عنکم، و لا حالکم یدفع عنکم، و لا لکم شفیع یخاطبنا فیکم: «لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ».

إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی‌ دانه طعام شکافد، تا از آن نبات بیرون آید، و قوت را بشاید. همچنین دانه دل شکافد، تا جوهر اخلاص روی نماید، و خلاص بنده‌ در آن بود. آن یکی سبب قوام نفس بنده، و این یکی سبب ثبات ایمان بنده، و هر دو را خود پروراننده و روزی رساننده. دل را می‌پرورد بمشاهده خود، نفس را می‌پرورد بنعمت خود، و آن گه آن نفس مرکب این دل ساخته، تا در میدان عبادت بر وی سواری کند، و منازل طاعات بوی باز برد، تا بمقصد «وَ أَنَّ إِلی‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهی‌» رسد. اینست روز پیروزی و سعادت بی‌نهایت و دولت بیکران، که بنده را بر آمد رایگان، ریحان افتخار از خار افتقار بر دمیده، و صبح شادی از مطلع آزادی برآمده.

فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً اگر بصبح کون اقطار عالم روشن کرد چه عجب، گر بصبح معرفت اسرار دل روشن کند. یکی از پیران طریقت گفته که: «فالِقُ الْإِصْباحِ» ای فالق القلوب بشرح انوار الغیوب، و منور الاسرار بذکر الاخیار و روح الاخبار.

وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ستارگان سعادت و اختران آسمان ملّت بحقیقت یاران رسول‌اند. مصطفی (ص) گفت: «اصحابی کالنجوم بأیّهم اقتدیتم اهتدیتم»، ارکان خلائق‌اند و برهان حقائق. عنوان رضاء حق‌اند و ملوک مقعد صدق. ائمه اهل سعادت‌اند و انصار نبوت و رسالت، و مستوجب ترحّم امت.

بهر کدام که اقتدا کنی اقتداء درست، و از هر یکی که دین گیری دین تمام، راه ایشان راه هدی، و کلمه ایشان کلمه تقوی، و مطلوب ایشان فردوس اعلی، و مقصود ایشان دیدار و رضاء مولی: «مثل اصحابی مثل النجوم من اقتدی بشی‌ء منها اهتدی».

وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ از روی اشارت میگوید: شما را بیافریدم از آدم، آن نفس یگانه، که در آفریدگان کس را ندادم آن دولت که وی را دادم، و آن منزلت و رتبت که وی را نهادم. خود را جلّ جلاله «أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» گفت، و آدم را «فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» گفت. یعنی که: اللَّه است نیکوتر آفرینندگان، و آدم است نیکوتر آفریدگان. ای آدم! در خالقیت یگانه منم، و در مخلوقان یگانه تویی.

همانست که در بعضی اخبار بیارند در صفت خلقت آدم که: رب العزه گفت جل جلاله: «احببت شیئا فخلقته فردا لفرد».

وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً الایة «هو» اشارت است بذات احدیّت، «الّذی» اشارت است بصفات ربوبیت، «انزل» اشارتست بصنع الهیت. خداوندی موجود بذات، موصوف بصفات، معروف بصنایع و آیات. و گفته‌اند: «هو» اشارتست فرا هست، تا شنونده گوش بدان دارد، و جوینده بدان راه یابد، و نگرنده فرا آن بیند. «الّذی» کنایت است از هست، تا شنونده آشنا گردد، و جوینده بینا، و خواهنده دانا. و آن در قرآن چهل کم یکی‌اند، بیست از آن بی‌واو، و نوزده با واو.

أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً تا بآخر آیت همه نشانست که کردگار یکتا است، و در خدایی بی‌همتا است، و در قدرت بی‌احتیال است، و در قیمومیت بی‌گشتن حال است، و در ملک ایمن از زوال است، و در ذات و نعت متعال است. رب العالمین بندگان را برین توحید میخواند. نبینی که در آخر آیت میگوید: «انْظُرُوا» در نگرید تا بدانید، و بدانید تا دریابید. اینجا بنظر می‌فرماید، جای دیگر میگوید: وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَنْ یُنِیبُ نظر نکند و نپذیرد و یادگار نشناسد مگر آن کس که دل با حق راست دارد، و نظر وی پیش چشم خویش دارد. اینست اشارت آخر آیت که گفت: إِنَّ فِی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ بآیات قدرت آن کس راه برد که بآیت صفت ایمان دارد. از اللَّه وی شرم دارد که از نظر وی خبر دارد، و از اللَّه وی باک دارد که اللَّه را بر خود قادر داند.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً الایة دروغ نهادن و دروغ بستن بر اللَّه جل جلاله بحکم ظاهر و بر لسان تفسیر آنست که شرح دادیم، و در قصه مسیلمه و عیسی بیان آن کردیم، امّا بر زبان اهل اشارت و بر ذوق جوانمردان طریقت آن را سرّی دیگر است و رمزی دیگر، بحکم آن خبر که مصطفی (ص) گفت: «ان لکلّ آیة ظهرا و بطنا».
هوش مصنوعی: آیه بیان می‌کند که هیچ‌کس ظالم‌تر از کسی نیست که بر خدا دروغ می‌بندد. این موضوع با توجه به ظواهر و تفسیرهای علمی توضیح داده شده است و در داستان‌هایی مانند مسیلمه و عیسی هم به آن اشاره شده است. اما از دیدگاه اهل معنویات و عرفا، این موضوع دارای یک راز و رمزی دیگر است. بر اساس گفته‌ای از پیامبر (ص)، هر آیه‌ای معنای ظاهری و باطنی دارد که باید به هر دو جنبه آن توجه شود.
و حقیقت این سرّ آنست که هر که دعوی معرفت اللَّه کند بحقیقت مفتری است، که جلال احدیت از معرفت آب و خاک پاک و مستغنی است.
هوش مصنوعی: هر کسی که ادعا کند که دانش و آگاهی از خداوند را دارد، در واقع دروغ می‌گوید، زیرا بزرگی و جلال خداوند از دانش و مفاهیم انسانی فراتر است و نیاز به آن‌ها ندارد.
پیران طریقت ازینجا گفته‌اند: من ذکر فقد افتری، و من صبر فقد اجتری، و من عرف فقد ابتری. و جنید گفته: اکبر ذبنی معرفتی ایّاه. مهینه گناه من شناخت وی است، یعنی که میگوید: وی می‌پندارد و دعوی میکند که او را بسزای او، بحقیقت حق او، بحدود عزت او بشناختم، و این شناخت از آدمی خود می‌ناید، و فهم و وهم او خود بدان نرسد، و این شناخت جز در علم ربوبیت نگنجد، که بحقیقت او خود را شناسد، و خود را داند. یقول اللَّه تعالی: وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ. نعت حدثان را بقدم راه نیست. و هر چه از پرگار قدرت بعالم جهلیت آمد، در اسر تلوین است، و تلوینات را بهیئت تمکین راه نیست. هر که راهبر او نظر و استدلال است بر پی خود می‌رود، و هر که بر پی خود رود جز مغرور نیست، و هر که آرزومند معرفت است نصیب جوی است، و هر که نصیب جوی است جز خود پرور و خود پرست نیست:
هوش مصنوعی: در اصطلاحاتی که از بزرگان این راه نقل شده، به این نکته اشاره شده است که ذکر و یاد خداوند بدون آگاهی، مثلاً صبر بدون شناخت نیز باعث نمی‌شود که انسان به حقیقت نزدیک شود. به بیان جنید، بزرگ‌ترین شناخت من از اوست. او می‌گوید که گناه من ناشی از ندانستن اوست. البته فردی که بر اساس شناخت و درک خود به خدا می‌پردازد، در واقع نمی‌تواند به عمق واقعیت‌های او برسد، زیرا این شناخت تنها در علم خدایی جای می‌گیرد که خود را به درستی می‌شناسد. در حقیقت، خداوند می‌فرماید که انسان‌ها او را به حق نمی‌شناسند. هیچ سبکی برای اثبات وجود خداوند از سوی انسان، در حقیقت درستی نخواهد داشت. هر کسی که بخواهد بر اساس استدلال و نظر شخصی خود عمل کند، در نهایت دچار فریب خواهد شد. در حالی که هر فردی که در پی معرفت و شناخت واقعی است، به نوعی در پی نجات خویش است و در این مسیر، ممکن است دچار خودپرستی و خودخواهی شود.
دور باش از صحبت خود پرور عادت پرست
بوسه بر خاک کف پای زخود بیزار زن
هوش مصنوعی: از ارتباط با افرادی که عادت‌های منفی دارند دوری کن و به خاک پای خودت احترام بگذار و از آنچه که باعث آزار تو می‌شود، دوری کن.
آدمی نبود پس بود است، و نبود پس بود نیست است، و از نیست معرفت هست.
هوش مصنوعی: انسانی وجود نداشت، اما وجود دارد، و از عدم هم نمی‌توان به وجود پی برد. وجود در نبود مفهوم پیدا می‌کند و از نبود معرفتی به دست می‌آید.
چون آید کسی که موجود بین العدمین بود، هیچ چیز است، و در هیچ چیز همه چیز چون آید! نه دولت بحیلت آید، نه معرفت بعلّت. نه سعادت بعبادت بود، نه معرفت بکفایت. شبلی گفت: ما عرفتموه بعرفانکم، و أدرکتموه بعلومکم و آرائکم، و عقلتموه بأوهامکم و أفهامکم، و قدّرتموه فی عقائدکم و قلوبکم، فهو مصروف الیکم مخلوق مثلکم.
هوش مصنوعی: هنگامی که کسی که در میان موجودات و عدم قرار دارد، به وجود آید، هیچ چیز به شمار می‌آید و در هیچ چیز همه چیز قرار دارد. در این حالت نه دولتی به دست خواهد آمد، نه شناختی از علت. نه خوشی در عبادت وجود دارد، و نه شناختی به اندازه کافی. شبلی گفت: شما او را با درک خودتان نشناختید، و با علوم و نظراتتان او را درک نکردید، و با تصورات و فهم‌هایتان او را عقل کرده‌اید، و او را در اعتقادات و دل‌هایتان تخمین زده‌اید، در حالی که او به سمت شما متمایل است و همچون شما مخلوقی است.
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی‌ الایة ما دخلت الدنیا الا بوصف التجرد، و لا خرجت الا بحکم التفرد، ثم الاثقال و الاوزار لا یأتی علیها حصر و لا مقدار، فلا مالکم اغنی عنکم، و لا حالکم یدفع عنکم، و لا لکم شفیع یخاطبنا فیکم: «لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ».
هوش مصنوعی: شما به تنهایی به این دنیا آمده‌اید و به همین شکل از آن خارج خواهید شد. در این دنیا هیچگاه نمی‌توانید بار و گناه‌های خود را به‌طور کامل بشمارید یا اندازه‌گیری کنید. نه مال شما می‌تواند نجاتتان دهد و نه وضعیت شما می‌تواند از شما دفاع کند. همچنین، هیچ شفیعی وجود ندارد که ما را به خاطر شما خطاب کند. تمام ارتباطات و ادعاهایی که داشتید از بین رفته و فراموش شده‌اند.
إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی‌ دانه طعام شکافد، تا از آن نبات بیرون آید، و قوت را بشاید. همچنین دانه دل شکافد، تا جوهر اخلاص روی نماید، و خلاص بنده‌ در آن بود. آن یکی سبب قوام نفس بنده، و این یکی سبب ثبات ایمان بنده، و هر دو را خود پروراننده و روزی رساننده. دل را می‌پرورد بمشاهده خود، نفس را می‌پرورد بنعمت خود، و آن گه آن نفس مرکب این دل ساخته، تا در میدان عبادت بر وی سواری کند، و منازل طاعات بوی باز برد، تا بمقصد «وَ أَنَّ إِلی‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهی‌» رسد. اینست روز پیروزی و سعادت بی‌نهایت و دولت بیکران، که بنده را بر آمد رایگان، ریحان افتخار از خار افتقار بر دمیده، و صبح شادی از مطلع آزادی برآمده.
هوش مصنوعی: خداوند دانه‌ها را می‌شکافد تا از آنها گیاهان برویند و قوت و غذا ایجاد شود. به همین ترتیب، دل انسان نیز شکاف خورده و جوهر اخلاص از آن بیرون می‌آید که رهایی او در آن نهفته است. یکی از این موارد به قوام نفس انسان کمک می‌کند و دیگری باعث ثبات ایمان او می‌شود. هر دوی این موارد تحت پرورش و روزی خداوند قرار دارند. دل با دیدن خداوند پرورش می‌یابد و نفس با نعمت‌های او. سپس این نفس است که دل را آماده کرده تا در عرصه عبادت به آن سواری دهد و او را به منزلت‌های اطاعت سوق دهد، تا به مقصد نهایی برسد. این همان روز پیروزی و سعادت بی‌پایان است، روزی که انسان به طور آزاد و بدون قید و بند به افتخار دست یافته و صبح شادی را در آغوش آزادگی تجربه می‌کند.
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً اگر بصبح کون اقطار عالم روشن کرد چه عجب، گر بصبح معرفت اسرار دل روشن کند. یکی از پیران طریقت گفته که: «فالِقُ الْإِصْباحِ» ای فالق القلوب بشرح انوار الغیوب، و منور الاسرار بذکر الاخیار و روح الاخبار.
هوش مصنوعی: نور صبح را ایجاد کننده و شب را آرامش بخش می‌نامند. اگر صبح جهان را روشن می‌کند، چه شگفتی است اگر صبح معرفت، اسرار دل‌ها را نیز روشن کند. یکی از سالکان راه حقیقت گفته است که: «فالق صبح»، یعنی روشن کننده دل‌ها به وسیله نورهای غیبی و آشکار کننده اسرار با یاد نیکان و روح پیام‌هاست.
وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ستارگان سعادت و اختران آسمان ملّت بحقیقت یاران رسول‌اند. مصطفی (ص) گفت: «اصحابی کالنجوم بأیّهم اقتدیتم اهتدیتم»، ارکان خلائق‌اند و برهان حقائق. عنوان رضاء حق‌اند و ملوک مقعد صدق. ائمه اهل سعادت‌اند و انصار نبوت و رسالت، و مستوجب ترحّم امت.
هوش مصنوعی: او کسی است که برای شما ستارگان را قرار داده تا در تاریکی‌های زمین و دریا به وسیله‌ آن‌ها هدایت یابید. ستارگان نشانه‌های سعادت و نشانه‌های آسمانی ملت هستند و حقیقتاً یاران پیامبرند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «صحابه من چون ستاره‌ها هستند، به هر یک که اقتدا کنید، هدایت خواهید یافت». آنان ارکان مخلوقات و دلیل حقایق‌اند. آن‌ها نماد رضایت خداوند و پادشاهانی در جایگاه راستین هستند. ائمه اهل سعادت هستند و حامیان نبوت و رسالت بوده و شایسته رحمت امت‌ هستند.
بهر کدام که اقتدا کنی اقتداء درست، و از هر یکی که دین گیری دین تمام، راه ایشان راه هدی، و کلمه ایشان کلمه تقوی، و مطلوب ایشان فردوس اعلی، و مقصود ایشان دیدار و رضاء مولی: «مثل اصحابی مثل النجوم من اقتدی بشی‌ء منها اهتدی».
هوش مصنوعی: اگر به هر یک از آن‌ها اقتدا کنی، راه درست را پیموده‌ای و از هر کدام که دین را بگیری، دین کامل را دریافت کرده‌ای. مسیر آن‌ها راه هدایت است، کلامشان کلام تقواست، هدف آن‌ها رسیدن به بهشت عالی است و مقصودشان دیدار و رضایت خداوند است. مانند این است که گفته شده: «مثل یاران من مانند ستارگان هستند، هر کس به یکی از آن‌ها اقتدا کند، هدایت خواهد یافت».
وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ از روی اشارت میگوید: شما را بیافریدم از آدم، آن نفس یگانه، که در آفریدگان کس را ندادم آن دولت که وی را دادم، و آن منزلت و رتبت که وی را نهادم. خود را جلّ جلاله «أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» گفت، و آدم را «فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» گفت. یعنی که: اللَّه است نیکوتر آفرینندگان، و آدم است نیکوتر آفریدگان. ای آدم! در خالقیت یگانه منم، و در مخلوقان یگانه تویی.
هوش مصنوعی: خداوند شما را از یک نفس واحد آفرید، اشاره به آدم دارد که او را به عنوان پدر انسان‌ها خلق کرد. هیچ‌کس دیگر چنین مقامی مانند او را نداشته و نخواهد داشت. خداوند خود را بهترین آفریننده معرفی می‌کند و آدم را به عنوان بهترین آفریدگان می‌شناسد. این بدان معناست که خداوند در مقام خالق یگانه است و آدم نیز در مقام مخلوق یگانه و ممتاز است.
همانست که در بعضی اخبار بیارند در صفت خلقت آدم که: رب العزه گفت جل جلاله: «احببت شیئا فخلقته فردا لفرد».
هوش مصنوعی: در برخی از روایات آمده است که خداوند متعال فرمود: «چیزی را دوست داشتم، بنابراین آن را به گونه‌ای خلق کردم که بی‌نظیر باشد».
وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً الایة «هو» اشارت است بذات احدیّت، «الّذی» اشارت است بصفات ربوبیت، «انزل» اشارتست بصنع الهیت. خداوندی موجود بذات، موصوف بصفات، معروف بصنایع و آیات. و گفته‌اند: «هو» اشارتست فرا هست، تا شنونده گوش بدان دارد، و جوینده بدان راه یابد، و نگرنده فرا آن بیند. «الّذی» کنایت است از هست، تا شنونده آشنا گردد، و جوینده بینا، و خواهنده دانا. و آن در قرآن چهل کم یکی‌اند، بیست از آن بی‌واو، و نوزده با واو.
هوش مصنوعی: خداوندی که از آسمان آب نازل کرده است، موجودی است که ذاتش واحد و بی‌همتاست و با صفات ربوبیتش شناخته می‌شود. عمل نزول آب نشانه‌ای از قدرت الهی اوست. کلمه "او" اشاره به وجود بیکران و فراتر از همه چیز دارد تا شنونده به توجه به آن معطوف شود و جویندگان به سمت آن راه یابند و ناظرین از آن فراتر ببینند. واژه "که" نمایانگر وجود است تا شنونده شناخت بیشتری پیدا کند و جویندگان بتوانند بینا و خواستاران آگاه شوند. در قرآن این کلمات چهل بار به کار رفته‌اند که بیست بار بدون حرف "واو" و نوزده بار با آن ذکر شده‌اند.
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً تا بآخر آیت همه نشانست که کردگار یکتا است، و در خدایی بی‌همتا است، و در قدرت بی‌احتیال است، و در قیمومیت بی‌گشتن حال است، و در ملک ایمن از زوال است، و در ذات و نعت متعال است. رب العالمین بندگان را برین توحید میخواند. نبینی که در آخر آیت میگوید: «انْظُرُوا» در نگرید تا بدانید، و بدانید تا دریابید. اینجا بنظر می‌فرماید، جای دیگر میگوید: وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَنْ یُنِیبُ نظر نکند و نپذیرد و یادگار نشناسد مگر آن کس که دل با حق راست دارد، و نظر وی پیش چشم خویش دارد. اینست اشارت آخر آیت که گفت: إِنَّ فِی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ بآیات قدرت آن کس راه برد که بآیت صفت ایمان دارد. از اللَّه وی شرم دارد که از نظر وی خبر دارد، و از اللَّه وی باک دارد که اللَّه را بر خود قادر داند.
هوش مصنوعی: خداوند از آسمان بارانی نازل کرد و این نشانه‌ای است از یکتایی و بی‌همتایی او. قدرت او بی‌نقص و اداره عالم در اختیار اوست. ملک او همواره پایدار و بی‌زوال است و ذات و صفاتش متعالی و بلندمرتبه‌اند. پروردگار بر همه بندگان خود دعوت به یکتایی می‌کند. در انتهای آیه به ما می‌گوید که بنگرید و بیندیشید تا درک کنید. اینجا اشاره می‌کند که تنها کسانی که دلشان به حق نزدند، از این درس عبرت می‌گیرند. این جمله نشان‌دهنده این است که کسانی که به نشانه‌های قدرت خدا ایمان دارند، واقعاً راه درست را درک می‌کنند. آنها می‌دانند که خداوند بر همه امور آگاه و توانمند است و از او شرم دارند.

حاشیه ها

1402/03/05 11:06
یزدانپناه عسکری

راه هدی،  کلمه تقوی، فردوس اعلی

***

[یزدانپناه عسکری]

کَلِمَةَ التَّقْوی، حق انتخاب انسان است، علاوه بر وحدت در مواجهه واپسین، اقتدار و بصیرت درک لمحه‌ای از هدایت راه (سبیل الهدی) در این جهان گذرا به انسان ارزانی می‌شود.

___________

ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَب – نحل : 77

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ‏ - البقره : 255

یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِهِ عِلْما - طه : 110

وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ الْمَجْدُ وَ الْعَظَمَةُ وَ الْکِبْرِیاءُ، مَعَ کُلِّ نَفَسٍ وَ کُلِّ طَرْفَةِ عَیْنٍ، وَ کُلِ‏ لَمْحَةٍ سَبَقَ فِی عِلْمِه‏ - (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، محمد بن حسن، ج 2، ص 459)

2:99+27  ؛ 89+12:150 ؛ 10+12:200