گنجور

۱۲ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً این آیه به مدینه فرو آمد در شأن مسیلمة بن حبیب الکذّاب ابو المنذر الحنفی. کافران او را رحمن تهامه می‌خواندند. دو کس فرستاد از مردمان خویش برسول خدا (ص). رسول ایشان را گفت: «ا تشهد أن مسیلمة نبی»؟ فقالا: نعم. فقال (ص): «لو لا ان الرّسل لا تقتل لضربت اعناقکما».

دو کذّاب خاستند بروزگار رسول خدا، و دعوی پیغامبری کردند: یکی کذّاب یمامه، مسیلمه، و دیگر کذّاب صنعا، اسود العبسی. رسول خدا گفت: در خواب مرا چنان نمودند که دو سوار زرین در دست من بودی، و من در آن غمگین و اندوهگن گشته. وحی آمدی بمن که باد در آن دم. باد در آن دمیدمی، و هر دو از من بپریدندی. پس من تأویل نهادم که: آن هر دو دست او رنجن زرین آن دو کذّاب اند که من در میان ایشان بودم، و در روزگار ایشان: یکی کذاب یمامه، و دیگر کذاب صنعا. قتاده گفت: این آیت در شأن هر دو کذاب فروآمد.

وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ این یکی عبد اللَّه بن سعد بن ابی سرح القرشی است از بنی عامر بن لوی هام شیره عثمان عفان، لختی از قرآن و وحی بنوشت با ملاء رسول خدا (ص)، و گاه گاه از خواتیم آیت که نامهای خداوند است عز و جل، چیز چیز تبدیل میکرد. «عَزِیزٌ حَکِیمٌ» «علیم حکیم» مینوشت، و آنچه باین ماند، و رسول خدا (ص) آن را میدید و خاموش میبود، و تغییر نمیکرد.

عبد اللَّه بسکوت رسول (ص) بشک افتاد در ایمان خویش، که اگر راست میگوید که وحی است چرا تغییر نمی‌فرماید چون می‌بیند که من تبدیل میکنم؟ و ذلک انّه کان (ص) امیّا لا یکتب. پس مرتد شد، و به مکه بازگشت و گفت: «سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ».

من قرآن فرو فرستم یعنی گویم، چنان که اللَّه فرو فرستاد.

و گفته‌اند که چون این آیت آمد که: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ رسول خدا املا میکرد، و وی مینوشت. چون اینجا رسید که: ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ عبد اللَّه تعجّب کرد از تفضیل خلقت آدمی بر آن ترتیب و بر آن نظم، و از سر آن تعجب گفت: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ». رسول خدا (ص) گفت:«اکتبها فهذا نزلت».

عبد اللَّه آن ساعت بشک افتاد، گفت: لئن کان محمّد صادقا، لقد اوحی الیّ کما اوحی الیه، و لئن کان کاذبا لقد قلت کما قال، و از آن پس کافر گشت و بمکّه باز شد. رسول خدا (ص) وی را گفت: «لا تقبله الارض»، فقال ابو طلحة: اتیت الارض التی مات فیها، فوجدته منبوذا، فقلت: ما شأن هذا؟ فقالوا: دفناه فلم تقبله الارض.

عکرمه گفت: این آیت در شأن النضر بن الحارث آمد که معارضه قرآن میکرد. در معارضه سوره و النازعات گفت: «و الطّاحنات طحنا، و العاجنات عجنا، فالخابزات خبزا، فاللّاقمات لقما. چون این معارضه با رسول خدا (ص) رسید، از غثاثت و رکاکت این سخن همه بخندیدند. یکی از صحابه گفت: هلّا اتمّ السورة؟ چرا سورة تمام نکرد؟ گفتند: تمامی در چیست؟ گفت: فالخازیات خزیا. فأضحک الحاضرین و السامعین. و این نضر حارث همانست که میگفت: «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» اگر خواهیم ما نیز قرآن همچنین فرو نهیم و بگوئیم، و گفت. و معارضه وی این بود که رفت.

وَ لَوْ تَری‌ إِذِ الظَّالِمُونَ این کلمتی است از کلمات تعظیم و تعجیب، نه در موضع شک. میگوید: اگر تو بینی ای محمّد آن گه که این کافران و مشرکان در سکرات و شدائد و اهوال مرگ باشند، وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدِیهِمْ ملائکه اینجا ملک الموت است و اعوان وی، و آن فریشتگان دست بعذاب بایشان فرا داشته، چنان که جای دیگر گفت: «یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ». «أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ» اینجا قول مضمر است، یعنی: یقولون لهم اخرجوا انفسکم ای ارواحکم. ایشان را گویند بتعنیف و کره: بیرون دهید جانهای خویش. مصطفی (ص) گفت: آن مرگ که آسان‌تر بود همچون خسک است که در پشم شتر آویزد، چه ممکن بود که آن بآسانی از وی بیرون آید.

عمر خطاب از کعب احبار پرسید که: تو جان کندن چگونه دانی؟ گفت: چنان که شاخی پر خار در درون کسی کنند، و هر خاری در رگی آویزد، و مردی قوی آن خار میکشد. و در خبر است که بوقت وفاة موسی (ع) رب العزة او را گفت: خویشتن را در مرگ چون یافتی؟ گفت: چون مرغ زنده که بریان کنند، نه قوت دارد که بپرد، نه بمیرد تا برهد. أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ روا باشد که این سخن در قیامت با ایشان گویند بر سبیل توبیخ، یعنی: خلّصوا انفسکم من العذاب، ای: لستم تقدرون علی الخلاص.

الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ ای العذاب الذی یقع به الهوان الشدید. «بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ» من انّه اوحی الیکم و لم یوح. «وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ» ای تتکبّرون علی الایمان بالقرآن. و قیل: عن فریضة اللَّه و القیام بها.

قال النبیّ (ص): «من سجد اللَّه سجدة فقد بری‌ء من الکبر».

وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی‌ جمع فرید است، کقرین و قرآنی، و ردیف و ردافی.

یقال فرد الرّجل یفرد فرودا فهو فارد، اذا تفرّد، و رجل افرد و امراة فرداء، اذا لم یکن لها اخ. وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا این در قیامت با کافران گویند که شما بآخرت تنها آمدید بی مال و بی‌جفت و بی‌فرزند، یگانه بی هیچ کس، حفاة عراة غرلا، برهنه بی‌هیچ چیز. کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ هم بر آن خلقت اول که در دنیا آمدید، یعنی که بعث شما همچون خلق شما، و نشأة ثانیه همچون نشأة اولی.

روی عن ابو هریرة قال: قال النبی (ص): «تنشق الارض عنکم، فأنا اول من تنشق عنه الارض، فتنسلون سراعا الی ربکم علی سنّ الثّلاثین مهطعین الی الدّاعی، فتوقفون فی موقف واحد سبعین عاما حفاة عراة غرلا بهما، لا ینظر الیکم، و لا یقضی بینکم.

فیبکی الخلائق حتّی ینقطع الدم و یلحمهم العرق.

و روی ان عائشة قرأت: «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی‌ کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»، فقالت: یا رسول اللَّه واسوأتاه! ان الرجال و النساء یحشرون جمیعا، ینظر بعضهم الی سوأة بعض! فقال رسول اللَّه (ص): «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ»، لا ینظر الرجال الی الرجال، و لا النساء الی النساء، شغل بعضهم عن بعض.

وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ ای ملکناکم و أعطیناکم من العبید و المال و المواشی، وَ ما نَری‌ مَعَکُمْ شُفَعاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکاءُ ای فی خلقکم شرکاء. این جواب نضر حارث است و مشرکان عرب، که میگفتند: «هؤلاء شفعاءنا عند اللَّه». رب العزّة گفت: نمی‌بینم با شما آن شفیعان که بدروغ میگفتند که آن ما را انبازان‌اند در آفرینش شما. لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ نافع و کسایی و حفص از عاصم «بینکم» بنصب خوانند، و هو نصب علی الظّرف باقی برفع خوانند، یعنی تقطّع وصلکم الّذی کنتم تتواصلون به فی الدّنیا. میگوید: پاره گشت و ببرید میان شما. همانست که که جای دیگر گفت: «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ». «وَ ضَلَّ عَنْکُمْ» ای: فی الآخرة، «ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ» فی الدنیا بأنّه مع اللَّه شریک.

إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ ای: شاقّه. فلقت الشی‌ء ای: شققته، و کلمنی من فلق فیه ای من شقه. و گفته‌اند: فلق نامی است همه خلق را، لأن الخلق کلّه عن انفلاق یکون. و از علی بن ابی طالب (ع) آرند که سوگند وی بیشتر این بود: «لا و الذی فلق الحبة و برأ النسمة».

مقاتل گفت: «إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ» ای البرّ و الشعیر و الذرة و الحبوب کلها. «وَ النَّوی‌» یعنی کل ثمرة لها نوی کالخوخ و المشمش و الغبیراء و الاجّاص و ما کان من الثمار لها نوی، و فوقه ثمرة، و هذا یأتی علی کل ما اخرجت الارض.

یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ می‌بیرون آرد آدمی زنده و چهار پای زنده از نطفه مرده، و همچنین مرغ زنده از خایه مرده. وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ و بیرون آرنده مرده از زنده، یعنی نطفه مرده از حیوان زنده و خایه مرده از مرغ زنده. و یقال: «یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ» یعنی السنبلة من الحبة، «وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ» یعنی الحب من السنبلة. می‌بیرون آرد خوشه تازه از دانه خشک، و بیرون آرد دانه خشک از خوشه تازه و نبات تازه. و قیل: یخرج المؤمن من الکافر، و الکافر من المؤمن. «ذلِکُمُ اللَّهُ» الّذی فعل هذه الاشیاء التی تشاهدونها ربکم، «فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ» فمن این تصرفون عن الحق بعد هذا البیان؟! فالِقُ الْإِصْباحِ قراءت حسن بصری است، فالِقُ الْإِصْباحِ یعنی که شکافنده روز است از شب. اصباح مصدر است مراد بآن اسم، چنان که حسن خوانده، و عرب گاه گاه مصدر اسم سازند، چنان که در صدر سورة الزمر است تنزیل یعنی منزّل. و جاعل اللیل سکنا کوفی «وَ جَعَلَ اللَّیْلَ» خواند بر فعل ماضی، یعنی: جعل اللیل سکنا لخلقه. شب آرامگاه خلق ساخت، تا در آن بیاسایند از رنجها و تعبها که بروز کشیده‌اند، و یقال: کلّ ما سکنت الیه من بیت و أهل و وطن، فهو سکن. و کان من دعاء النبی (ص): «اللهم فالق الاصباح و جاعل اللیل سکنا، اقض عنی الدّین، و متّعنی بسمعی و بصری، و قوتی فی سبیلک».

وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ای: جعل الشمس و القمر حسبانا. حسبانا خواهی نعت نه، خواهی بنزع صفت، چنان که آنجا گفت: «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ».

اینجا «با» بیوکند، و معنی همانست. میگوید: خورشید و ماه را شماری ساخت. آن را دو معنی گفته‌اند: یکی آنکه خود بشمار می‌روند، و دیگر آنکه شما را عیارند و قانون.

و حسبان مصدر است همچون رجحان و نقصان، و روا باشد که جمع حساب بود همچون شهاب و شهبان و رکاب و رکبان. یقول: و جعل الشمس و القمر بحساب لا یجاوزانه فیما یدوران فی حساب حتی ینتهیا الی اقصی منازلهما لتعلموا عدد السنین و الحساب. «ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» العزیز فی ملکه بصنع ما اراد، العلیم بما قدر من خلقه.

وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ستارگان آسمان قسمی سیارات‌اند و قسمی ثوابت. سیّارات بر روی فلک سیر میکنند، و ثوابت همچون قندیلها از فلک درآویخته. میگوید: این ستاره‌ها بدان آفریدم تا بآن نماز خویش را قبله سازید، و رفتن خویش را راه شناسید، و انقضاء فصول سال دانید. قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ ای قد بیّنّا الآیات بذلک، و وقفنا العباد علیها، لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ یعلمون ما اراد اللَّه بذلک من الدلالة علی توحیده، و أن اللَّه واحد لا شریک له.

وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ معنی انشاء آفریدن است بابتدا، بی سببی که آن را واجب کند، و بی‌مثالی و بی‌عیاری که بوی استعانت کند، و این جز وصف کردگار قدیم و توانای حکیم نیست، که همه را بغیری حاجت است تا بوی استعانت کند. او را جل جلاله بکس نیاز نیست، و حاجت باستعانت نیست. «مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» یعنی خلقکم من آدم وحده، فانّ حواء ایضا خلقت من ضلع من اضلاعه، فصار جمیع الناس منه. میگوید: شما را همه از یک تن یگانه آفریدم، و آن یک تن آدم است، که جفت وی حواء هم از آدم است، که از استخوان پهلوی وی آفریده. پس هر چه مردم است، همه از او آفریده. آن گه گفت: «فَمُسْتَقَرٌّ» قراءت ابن کثیر و ابو عمرو بکسر قاف است یعنی: فمنکم مستقرّ و منکم مستودع. میگوید: گاه مستقر بید در رحم مادر، آنجا آرام گرفته، و گاه مستودع بید در صلب پدر، آنجا بودیعت نهاده. قراءت باقی قراء بفتح قاف است یعنی: فلکم مستقر و لکم مستودع، میگوید: شما را از یک تن بیافرید، و آن گه شما را آرامگاهی است ودیعت جای. گاهی درین ودیعت جای نهاده، و گاهی در آن آرامگاه آرمیده. ودیعت گاه دنیا است، آدمی در آن آرمیده تا ابد: «إِلی‌ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ». حسن بصری را از این آیت پرسیدند.

جواب داد که: المستقرّ من مات، و المستودع انتم، آن گه گفت: یا ابن آدم انت ودیعة فی اهلک، و یوشک ان تلحق بصاحبک، و أنشد قول لبید:

و لا المال و الاهلون الا ودائع
و لا بدّ یوما ان تردّ الودائع

از ابن عباس روایت کردند که گفت: مستقر ما قد خلق، و مستودع عند اللَّه ما لم یخلق بعد. مستقر آنست که وی را آفریدند، و در دنیا آمد، و دنیا او را آرامگاه است، چنان که گفت: «وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ»، و مستودع آنست که در علم خدا است که خواهد بود، و او را خواهد آفرید. سعید جبیر گفت: ابن عباس پرسید که زن خواستی یا ابن جبیر؟ گفتم: لا، و ما ارید ذلک یومی هذا. گفتم: نخواستم، و درین روز که منم سر آن ندارم که زن خواهم. گفتا: آن گه دست بر پشت من زد، و گفت: اما انه مع ذاک ما کان من مستودع فی ظهرک فسیخرج. «قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ» بیّنّاها و فصلنا بعضها من بعض، «لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ» عن اللَّه ما بیّن لهم.

وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً رب العزة جل جلاله خبر میدهد از صنع‌ خویش، و بندگان را دلالت میکند بر وحدانیت خویش، و بر رهیگان منت مینهد برین نعمتهای ریزان و نواختهای بیکران. میگوید: او آن خداوند است که از آسمان آبی فرو فرستاد، یعنی باران که در آن آب هم حیات است و هم برکت و هم طهارت و هم رحمت. حیات آنست که گفت: وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍّ، برکت آنست که گفت: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً، و طهارت را گفت: وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً، و رحمت را گفت: یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ.

فَأَخْرَجْنا بِهِ یعنی بالماء نَباتَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ این را دو معنی گفته‌اند: یکی فأخرجنا به رزق کل شی‌ء. جای دیگر میگوید: وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ روزی شما در آسمانست یعنی در آن باران که از آسمان آید، و بآن نبات زمین برآید، و خلق از آن روزی خورند. معنی دیگر آنست که: فأخرجنا بالماء نبات کل صنف من النبات.

بیرون آوردیم بآن آب نباتی از زمین از هر صنفی و لونی از انواع حبوب و صنوف اشجار و الوان ثمار. آن گه تفصیل داد، گفت: «فَأَخْرَجْنا مِنْهُ» یعنی: من الماء، و قیل: من النبات، «خَضِراً» یعنی: اخضر. یقال: اخضرّ فهو اخضر و خضر، کما یقال: اعور، فهو اعور و عور. میگوید: بیرون آوردیم از آن آب و از آن نبات، برگ سبز و خوشه سبز. حَبًّا مُتَراکِباً رکب بعضه بعضا فی سنبله. تخمی بر هم نشسته، و دانه‌ای درهم رسته، و آن گندم است و جو و گاورس و کنجید و بزرکتان و امثال آن. بعضی از آن آرد آید طعمه آدمی را، و تخم بود نبات زمین را، و بعضی از آن روغن آید هم طعام را و هم روشنایی را، و تخم بود نبات را و افزودن را. همانست که رب العزة گفت جایها در قرآن: أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ، فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِیدِ، وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّیْحانُ. ثم قال: وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ یعنی و أخرجنا من الماء، بیرون آوردیم بآن آب از درخت خرما، «مِنْ طَلْعِها» یعنی: اوّل ما یطلع منها. طلع آنست که از مزغ درخت آغاز کند، و بیرون آید، و قنوان آن شاخها است که از طلع برآمده، و سر در زیر آورده، و میوه از آن رسته، و در هم نشسته، «دانیة» صفت قنوان است، یعنی که: بزمین نزدیک است و بدست چننده آسان. زجاج گفت: منها دانیة و منها بعیدة، فاجتزء بذکر القریبة عن ذکر البعیدة، لدلالة الکلام علیه، کقوله تعالی و تقدس: سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ، و لم یقل: تقیکم البرد، لأن فی الکلام دلیلا علی انها تقی البرد، لأن ما ستر من الحر، ستر من البرد. و «جَنَّاتٍ» ای: اخرجنا بالماء جنات، و هی البساتین. و سمّی البستان جنة، و کل نبت متکاثف یستر بعضه بعضا فهو جنة، مشتق من جننت الشی‌ء، اذا سترته. میگوید: بیرون آریم بآن آب بستانها و رزانی از این انگورها و زیتون و انار. این دو درخت را از میان میوه‌ها جدا کرد از بهر آنکه از درختان این دو درخت لطیف‌تر است و طرفه‌تر. این دو درخت است از میوه‌دارها که شاخهای آن از برگ هموار پر بود. یکی از خار می‌بیاید، یکی از سنگ. آنکه از سنگ بیرون آید می‌روغن دهد، و آنکه از خار می‌بیرون آید از چوب تلخ می‌نوش دهد، مشتبها فی الالوان و غیر متشابه فی الطعوم، مشتبها فی الطعوم و غیر متشابه فی الالوان. دو انار هام رنگ یکی ترش و یکی شیرین، برنگ و دانه و پوست چون هم، یکی چنان و یکی چنین.

«انْظُرُوا إِلی‌ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ» این نظر استدلال و عبرتست. میگوید: بنظر عبرت درین میوه‌ها نگرید که اول چون منعقد گردد! و بآخر چون فرا رسد! قراءت حمزه و کسایی «الی ثمره» بضمّتین، و هو جمع الجمع، یقال: ثمرة، و جمع الثمرة ثمار و جمع الثمار ثمر، و مثله اکمة و آکام و اکم. باقی قراء بفتحتین خوانند «الی ثمره»، و هو جمع الثمرة، مثل قصبة و قصب. و معنی «ینع» پختن است و فرا رسیدن. یقال: ینع الثمر یینع ینعا و ینوعا، و أینع یونع ایناعا. و روا باشد که «ینع» جمع یانع نهند مثل تاجر و تجر، و یانع میوه پخته فرا رسیده بود، و در شواذ خوانده‌اند: «و یانعه».

إِنَّ فِی ذلِکُمْ یعنی فی هذا الذی ذکر من صنیعه و عجائبه لعبرة لقوم یصدّقون بأن اللَّه خالق کلّ شی‌ء. این آیت دلیلی ظاهر است بر منکران بعث و نشور، میگوید: آن خداوند که از عجائب قدرت و بدائع فطرت و لطائف حکمت این چنین صنع نماید، که از یک آب و یک خاک و یک هوا چندین درختان رنگارنگ و میوه‌های گوناگون با رنگ با طعم با بوی بیرون آرد، و قدرت خود در آن بنماید، قادر است که فردای قیامت خلق را از خاک برانگیزد، و مرده را زنده گرداند. اینست که رب العالمین گفت: کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی‌ وَ یُرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ‌.

۱۲ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ مَنْ أَظْلَمُ و کیست ستمکارتر بر خود مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً از آن کس که دروغ نهد بر خدای أَوْ قالَ أُوحِیَ إِلَیَّ یا گوید که پیغام کردند بمن وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْ‌ءٌ و بوی هیچ پیغام نکرده‌اند وَ مَنْ قالَ و از آن کس که گوید: سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ من قرآن فرو فرستم هم چنان که اللَّه فرو فرستاد وَ لَوْ تَری‌ و اگر تو بینی إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ آن گه که‌ ستمکاران خویشتن در سکرات مرگ باشند وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدِیهِمْ و فریشتگان دستها گسترده بایشان بزخم أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ گویند ایشان را که بیرون دهید جانهای خویش. الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ امروز آن روز است که پاداش دهند شما را عَذابَ الْهُونِ عذاب خواری بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ بآنچه میگفتید بر خدای غَیْرَ الْحَقِّ از ناسزا و ناراست وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ (۹۳) و از سخنان وی می‌گردن کشیدید.۱۲ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً الایة دروغ نهادن و دروغ بستن بر اللَّه جل جلاله بحکم ظاهر و بر لسان تفسیر آنست که شرح دادیم، و در قصه مسیلمه و عیسی بیان آن کردیم، امّا بر زبان اهل اشارت و بر ذوق جوانمردان طریقت آن را سرّی دیگر است و رمزی دیگر، بحکم آن خبر که مصطفی (ص) گفت: «ان لکلّ آیة ظهرا و بطنا».

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً این آیه به مدینه فرو آمد در شأن مسیلمة بن حبیب الکذّاب ابو المنذر الحنفی. کافران او را رحمن تهامه می‌خواندند. دو کس فرستاد از مردمان خویش برسول خدا (ص). رسول ایشان را گفت: «ا تشهد أن مسیلمة نبی»؟ فقالا: نعم. فقال (ص): «لو لا ان الرّسل لا تقتل لضربت اعناقکما».
هوش مصنوعی: این آیه به سبک زندگی مسیلمه بن حبیب، که یک دروغگو بود، اشاره دارد. او در مدینه اعلام کرد که نبی است و بعضی از کافران او را "رحمن تهامه" نامیدند. دو نفر از پیروان او به خدمت پیامبر اسلام (ص) آمدند و شهادت دادند که مسیلمه نبی است. پیامبر به آنها گفت که اگر قانون، پیامبران را نمی‌کشت، او به آنها دستور می‌داد که گردنشان زده شود.
دو کذّاب خاستند بروزگار رسول خدا، و دعوی پیغامبری کردند: یکی کذّاب یمامه، مسیلمه، و دیگر کذّاب صنعا، اسود العبسی. رسول خدا گفت: در خواب مرا چنان نمودند که دو سوار زرین در دست من بودی، و من در آن غمگین و اندوهگن گشته. وحی آمدی بمن که باد در آن دم. باد در آن دمیدمی، و هر دو از من بپریدندی. پس من تأویل نهادم که: آن هر دو دست او رنجن زرین آن دو کذّاب اند که من در میان ایشان بودم، و در روزگار ایشان: یکی کذاب یمامه، و دیگر کذاب صنعا. قتاده گفت: این آیت در شأن هر دو کذاب فروآمد.
هوش مصنوعی: دو نفر در زمان رسول خدا ادعای پیامبری کردند. یکی از آنها مسیلمه بود که در یمامه زندگی می‌کرد و دیگری اسود العبسی بود که در صنعا زندگی می‌کرد. رسول خدا در خواب دید که دو سوار زرین در دست دارد و این خواب او را غمگین کرده است. سپس وحی به او رسید که باد وزید و هر دو سوار از دست او پرواز کردند. او تأویل کرد که این دو سوار نماینده این دو کذاب هستند که در زمان او ظهور کرده بودند. قتاده نیز گفت که این آیه در مورد هر دو کذاب نازل شده است.
وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ این یکی عبد اللَّه بن سعد بن ابی سرح القرشی است از بنی عامر بن لوی هام شیره عثمان عفان، لختی از قرآن و وحی بنوشت با ملاء رسول خدا (ص)، و گاه گاه از خواتیم آیت که نامهای خداوند است عز و جل، چیز چیز تبدیل میکرد. «عَزِیزٌ حَکِیمٌ» «علیم حکیم» مینوشت، و آنچه باین ماند، و رسول خدا (ص) آن را میدید و خاموش میبود، و تغییر نمیکرد.
هوش مصنوعی: عبدالله بن سعد بن ابی سرح قرشی از بنی عامر بن لوی بود. او مدتی قرآن و وحی را با گروهی از اطرافیان پیامبر (ص) نوشت و گاهی نام‌های خداوند را که در آیات آمده بود، تغییر می‌داد. مثلاً به جای "عزیز حکیم" می‌نوشت "علیم حکیم" و موارد مشابهی. پیامبر (ص) این تغییرات را می‌دید، اما هیچ واکنشی نشان نمی‌داد و تغییری در کار او نمی‌داد.
عبد اللَّه بسکوت رسول (ص) بشک افتاد در ایمان خویش، که اگر راست میگوید که وحی است چرا تغییر نمی‌فرماید چون می‌بیند که من تبدیل میکنم؟ و ذلک انّه کان (ص) امیّا لا یکتب. پس مرتد شد، و به مکه بازگشت و گفت: «سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ».
هوش مصنوعی: عبدالله بسکوت، یکی از افرادی که به پیامبر (ص) ایمان داشت، دچار تردید شد. او فکر کرد اگر پیامبر راست می‌گوید و وحی به او نازل شده چرا تغییراتی در آن به وجود نمی‌آورد، در حالی که او (بیسکوت) خودش تغییراتی ایجاد می‌کند؟ او همچنین می‌دانست که پیامبر (ص) به عنوان فردی بی‌سواد، قادر به نوشتن نیست. به همین دلیل او از دین اسلام خارج شد و به مکه بازگشت و گفت: «من نیز می‌توانم مانند آنچه خدا نازل کرده، چیزی نازل کنم».
من قرآن فرو فرستم یعنی گویم، چنان که اللَّه فرو فرستاد.
هوش مصنوعی: من قرآن را به گونه‌ای ارائه می‌دهم که همانطور که خداوند آن را نازل کرده است.
و گفته‌اند که چون این آیت آمد که: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ رسول خدا املا میکرد، و وی مینوشت. چون اینجا رسید که: ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ عبد اللَّه تعجّب کرد از تفضیل خلقت آدمی بر آن ترتیب و بر آن نظم، و از سر آن تعجب گفت: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ». رسول خدا (ص) گفت:«اکتبها فهذا نزلت».
هوش مصنوعی: نقل شده که زمانی که آیه‌ای از قرآن نازل شد که می‌گوید: «و ما انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم»، رسول خدا مشغول نوشتن بود. وقتی به این بخش رسید که: «سپس او را به صورت دیگری آفریدیم»، عبدالله از اینکه چرا خلقت انسان به این صورت و نظم خاص انجام شده، شگفت‌زده شد و با تعجب گفت: «پس بزرگ و مبارک است خداوند بهترین خلق‌کننده‌ها». پیامبر (ص) به او فرمود: «این را بنویس، این آیه نازل شده است».
عبد اللَّه آن ساعت بشک افتاد، گفت: لئن کان محمّد صادقا، لقد اوحی الیّ کما اوحی الیه، و لئن کان کاذبا لقد قلت کما قال، و از آن پس کافر گشت و بمکّه باز شد. رسول خدا (ص) وی را گفت: «لا تقبله الارض»، فقال ابو طلحة: اتیت الارض التی مات فیها، فوجدته منبوذا، فقلت: ما شأن هذا؟ فقالوا: دفناه فلم تقبله الارض.
هوش مصنوعی: عبدالله در آن لحظه به شک افتاد و گفت: اگر محمد راستگو باشد، پس به من هم وحی شده، همان‌طور که به او وحی شده است؛ و اگر دروغ‌گو باشد، من هم چیزی گفتم که او گفت. از آن زمان به کفر گرایید و به مکه بازگشت. پیامبر (ص) به او گفت: «زمین او را نخواهد پذیرفت». ابوطلحه گفت: به زمینی که او در آن مرد رفته بودم و او را طرد شده یافتم. پرسیدم: «چرا این‌گونه است؟» گفتند: «او را دفن کردیم و زمین او را نپذیرفت».
عکرمه گفت: این آیت در شأن النضر بن الحارث آمد که معارضه قرآن میکرد. در معارضه سوره و النازعات گفت: «و الطّاحنات طحنا، و العاجنات عجنا، فالخابزات خبزا، فاللّاقمات لقما. چون این معارضه با رسول خدا (ص) رسید، از غثاثت و رکاکت این سخن همه بخندیدند. یکی از صحابه گفت: هلّا اتمّ السورة؟ چرا سورة تمام نکرد؟ گفتند: تمامی در چیست؟ گفت: فالخازیات خزیا. فأضحک الحاضرین و السامعین. و این نضر حارث همانست که میگفت: «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» اگر خواهیم ما نیز قرآن همچنین فرو نهیم و بگوئیم، و گفت. و معارضه وی این بود که رفت.
هوش مصنوعی: عکرمه اظهار داشت که این آیه درباره النضر بن حارث نازل شده که به قرآن اعتراض می‌کرد. او در اعتراض به سوره النازعات گفت: «و الطّاحنات طحنا، و العاجنات عجنا، فالخابزات خبزا، فاللّاقمات لقما». وقتی این سخنان به رسول خدا (ص) رسید، به خاطر بی‌محتوایی و زشتی این کلمات همه خندیدند. یکی از صحابه پرسید: «چرا سوره را تمام نکرد؟» و پاسخ دادند: «تمامی در چیست؟» او گفت: «فالخازیات خزیا» که این هم باعث خنده حاضران و شنوندگان شد. این النضر حارث همان کسی است که می‌گفت: «اگر بخواهیم، ما هم می‌توانیم همچون این بگوییم» و این اعتراض او به این صورت بود که جلو رفتند.
وَ لَوْ تَری‌ إِذِ الظَّالِمُونَ این کلمتی است از کلمات تعظیم و تعجیب، نه در موضع شک. میگوید: اگر تو بینی ای محمّد آن گه که این کافران و مشرکان در سکرات و شدائد و اهوال مرگ باشند، وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدِیهِمْ ملائکه اینجا ملک الموت است و اعوان وی، و آن فریشتگان دست بعذاب بایشان فرا داشته، چنان که جای دیگر گفت: «یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ». «أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ» اینجا قول مضمر است، یعنی: یقولون لهم اخرجوا انفسکم ای ارواحکم. ایشان را گویند بتعنیف و کره: بیرون دهید جانهای خویش. مصطفی (ص) گفت: آن مرگ که آسان‌تر بود همچون خسک است که در پشم شتر آویزد، چه ممکن بود که آن بآسانی از وی بیرون آید.
هوش مصنوعی: اگر تو ای محمد، شاهد باشی که چگونه ظالمین در هنگام مرگ با سختی‌ها و مشکلات مواجه می‌شوند، در آن حال ملائکه با دست‌های خود آماده عذاب آنها هستند. این ملائکه، ملک الموت و همراهان او هستند که به این کافران می‌گویند: «جان‌های خود را بیرون بیاورید»، به صورت تهدیدآمیز و با لحن زشت. آنها به این افراد می‌گویند که جان‌هایشان را بیرون دهند و این کار با سختی و مشقت انجام می‌شود. پیامبر (ص) فرموده‌اند که مرگ برای برخی ممکن است بسیار سخت باشد، مثل اینکه خسکی که به پشم شتر چسبیده، به زودی نمی‌تواند جدا شود.
عمر خطاب از کعب احبار پرسید که: تو جان کندن چگونه دانی؟ گفت: چنان که شاخی پر خار در درون کسی کنند، و هر خاری در رگی آویزد، و مردی قوی آن خار میکشد. و در خبر است که بوقت وفاة موسی (ع) رب العزة او را گفت: خویشتن را در مرگ چون یافتی؟ گفت: چون مرغ زنده که بریان کنند، نه قوت دارد که بپرد، نه بمیرد تا برهد. أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ روا باشد که این سخن در قیامت با ایشان گویند بر سبیل توبیخ، یعنی: خلّصوا انفسکم من العذاب، ای: لستم تقدرون علی الخلاص.
هوش مصنوعی: عمر خطاب از کعب احبار درباره مرگ پرسید و او پاسخ داد که مرگ چیزی شبیه به این است که شاخکی پر از خار در داخل بدن کسی قرار دهند، به طوری که هر خار به رگ‌های او آسیب می‌زند و یک مرد قوی باید آن خارا بکشد. همچنین در روایتی آمده است که وقتی موسی (ع) در حال مرگ بود، خدا از او پرسید که مرگ را چگونه تجربه کردی؟ او پاسخ داد که این حالت مانند مرغی زنده است که در حال پختن است؛ نه توان پرواز دارد و نه می‌تواند بمیرد تا از آن وضعیت رهایی یابد. در روز قیامت ممکن است این جمله خطاب به آنها گفته شود: "نفس‌های خود را از عذاب رهایی دهید" که به معنای این است که شما قادر به نجات خود نیستید.
الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ ای العذاب الذی یقع به الهوان الشدید. «بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ» من انّه اوحی الیکم و لم یوح. «وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ» ای تتکبّرون علی الایمان بالقرآن. و قیل: عن فریضة اللَّه و القیام بها.
هوش مصنوعی: امروز شما جزای عذاب خفت و ذلت را دریافت می‌کنید، به خاطر سخنانی که درباره خدا به ناحق می‌گفتید. شما می‌گفتید او چیزی به شما وحی نکرده در حالی که او وحی کرده بود. همچنین به نشانه‌های او با تکبر نگریستید و از پذیرش حقیقت قرآن دوری کردید. این همچنین می‌تواند به بی‌اعتنایی شما به واجب‌های الهی و عدم انجام آن‌ها اشاره داشته باشد.
قال النبیّ (ص): «من سجد اللَّه سجدة فقد بری‌ء من الکبر».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هر کسی که در برابر خداوند سجده کند، از کبر و خودبزرگ‌بینی پاک می‌شود.»
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی‌ جمع فرید است، کقرین و قرآنی، و ردیف و ردافی.
هوش مصنوعی: شما به تنهایی به ملاقات ما آمده‌اید، همان‌طور که به صورت انفرادی می‌آیید، بدون همراهی و هم‌تایی، مانند کسی که در جمع نیست.
یقال فرد الرّجل یفرد فرودا فهو فارد، اذا تفرّد، و رجل افرد و امراة فرداء، اذا لم یکن لها اخ. وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا این در قیامت با کافران گویند که شما بآخرت تنها آمدید بی مال و بی‌جفت و بی‌فرزند، یگانه بی هیچ کس، حفاة عراة غرلا، برهنه بی‌هیچ چیز. کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ هم بر آن خلقت اول که در دنیا آمدید، یعنی که بعث شما همچون خلق شما، و نشأة ثانیه همچون نشأة اولی.
هوش مصنوعی: مرد به تنهایی فرد شناخته می‌شود و اگر کسی به تنهایی باشد، به او فرد گفته می‌شود. همچنین زن نیز در صورتی که برادر نداشته باشد، فرد به حساب می‌آید. در قیامت به کافران گفته می‌شود که شما به آخرت تنها آمده‌اید، بدون مال و همسر و فرزند، و کاملاً تنها و برهنه هستید. همان‌طور که برای نخستین بار خلق شده‌اید، بعث شما نیز مانند آفرینش اولی‌تان است و زندگی مجدد شما مانند زندگی اولیه‌تان خواهد بود.
روی عن ابو هریرة قال: قال النبی (ص): «تنشق الارض عنکم، فأنا اول من تنشق عنه الارض، فتنسلون سراعا الی ربکم علی سنّ الثّلاثین مهطعین الی الدّاعی، فتوقفون فی موقف واحد سبعین عاما حفاة عراة غرلا بهما، لا ینظر الیکم، و لا یقضی بینکم.
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: «زمین از شما شکافته می‌شود و من اولین کسی هستم که از آن خارج می‌شوم. سپس شما به سرعت به سمت پروردگارتان می‌دوید، درحالی‌که سن شما سی سال است و به سمت ندا دهنده می‌روید. شما در یک مکان مشترک به مدت هفتاد سال، برهنه و بی‌پوشش و بدون هیچ‌گونه حجاب، می‌ایستید. در آن زمان، هیچ‌کس به شما نگاه نمی‌کند و هیچ حکمی برایتان صادر نخواهد شد.»
فیبکی الخلائق حتّی ینقطع الدم و یلحمهم العرق.
هوش مصنوعی: آفریده‌ها به گونه‌ای به یکدیگر پیوند می‌خورند که خون آنها قطع می‌شود و فقط رگ‌های آنها به هم می‌چسبند.
و روی ان عائشة قرأت: «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی‌ کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»، فقالت: یا رسول اللَّه واسوأتاه! ان الرجال و النساء یحشرون جمیعا، ینظر بعضهم الی سوأة بعض! فقال رسول اللَّه (ص): «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ»، لا ینظر الرجال الی الرجال، و لا النساء الی النساء، شغل بعضهم عن بعض.
هوش مصنوعی: عایشه نقل کرده است که آیه‌ای را خواند: «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی‌ کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» و سپس گفت: ای رسول خدا، چه وضع بدی! مردان و زنان همه جمع می‌شوند و به عیوب یکدیگر نگاه می‌کنند! پیامبر (ص) پاسخ داد: «در آن روز هر کس به کار خود مشغول است و هیچ کس به دیگری نگاه نمی‌کند»، یعنی مردان به مردان و زنان به زنان نخواهند نگریست و هر کس در فکر خود خواهد بود.
وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ ای ملکناکم و أعطیناکم من العبید و المال و المواشی، وَ ما نَری‌ مَعَکُمْ شُفَعاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکاءُ ای فی خلقکم شرکاء. این جواب نضر حارث است و مشرکان عرب، که میگفتند: «هؤلاء شفعاءنا عند اللَّه». رب العزّة گفت: نمی‌بینم با شما آن شفیعان که بدروغ میگفتند که آن ما را انبازان‌اند در آفرینش شما. لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ نافع و کسایی و حفص از عاصم «بینکم» بنصب خوانند، و هو نصب علی الظّرف باقی برفع خوانند، یعنی تقطّع وصلکم الّذی کنتم تتواصلون به فی الدّنیا. میگوید: پاره گشت و ببرید میان شما. همانست که که جای دیگر گفت: «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ». «وَ ضَلَّ عَنْکُمْ» ای: فی الآخرة، «ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ» فی الدنیا بأنّه مع اللَّه شریک.
هوش مصنوعی: شما آنچه را که به شما داده بودیم، پشت سر خود رها کرده‌اید. ما شما را صاحب اختیار کردیم و از بندگان و دارایی و دام‌ها به شما بخشیدیم، اما ما شفیعانی را که ادعا می‌کردید در پیشگاه خداوند دارید، نمی‌بینیم. این نضر حارث و مشرکان عرب می‌گفتند: «این‌ها شفیعان ما نزد خدا هستند». خداوند فرمود: من نمی‌بینم آن شفیعانی را که به دروغ می‌گفتید شریکان ما در آفرینش شما هستند. آن وصل و ارتباطی که در دنیا داشتید، اکنون قطع شده است. همچنین در جای دیگر گفته شده که «وسیله‌های ارتباط شما پاره پاره شده است». و در آخرت، آنچه را که در دنیا بر آن تکیه داشتید و گمان می‌کردید با خدا شریک است، از شما دور شده است.
إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ ای: شاقّه. فلقت الشی‌ء ای: شققته، و کلمنی من فلق فیه ای من شقه. و گفته‌اند: فلق نامی است همه خلق را، لأن الخلق کلّه عن انفلاق یکون. و از علی بن ابی طالب (ع) آرند که سوگند وی بیشتر این بود: «لا و الذی فلق الحبة و برأ النسمة».
هوش مصنوعی: خداوند، شکافنده دانه‌ها و شروع‌کننده زندگی‌هاست. واژه "فلق" به معنای شکافتن یا پاره کردن چیزی است و هر چیزی که شکسته می‌شود، می‌توان گفت که از "فلق" ناشی شده است. همچنین گفته‌ شده که "فلق" نمایانگر تمام آفرینش است، زیرا همه مخلوقات از یک شکاف و جدایی به وجود آمده‌اند. همچنین از امام علی (ع) نقل شده که قسم او بیشتر به این‌گونه بوده: «به آن‌که دانه را شکافته و جان‌ها را آفریده‌است».
مقاتل گفت: «إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ» ای البرّ و الشعیر و الذرة و الحبوب کلها. «وَ النَّوی‌» یعنی کل ثمرة لها نوی کالخوخ و المشمش و الغبیراء و الاجّاص و ما کان من الثمار لها نوی، و فوقه ثمرة، و هذا یأتی علی کل ما اخرجت الارض.
هوش مصنوعی: مقاتل گفت: «خداوند، شکافنده دانه‌ها است» یعنی تمام دانه‌ها و غلات مانند گندم، جو، ذرت و سایر حبوب را شامل می‌شود. «و هسته» اشاره به هر میوه‌ای دارد که دانه‌ای دارد، مانند هلو، زردآلو، انار و سایر میوه‌ها. این سخن به همه چیزهایی که زمین از آنها تولید می‌کند، تعمیم داده می‌شود.
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ می‌بیرون آرد آدمی زنده و چهار پای زنده از نطفه مرده، و همچنین مرغ زنده از خایه مرده. وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ و بیرون آرنده مرده از زنده، یعنی نطفه مرده از حیوان زنده و خایه مرده از مرغ زنده. و یقال: «یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ» یعنی السنبلة من الحبة، «وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ» یعنی الحب من السنبلة. می‌بیرون آرد خوشه تازه از دانه خشک، و بیرون آرد دانه خشک از خوشه تازه و نبات تازه. و قیل: یخرج المؤمن من الکافر، و الکافر من المؤمن. «ذلِکُمُ اللَّهُ» الّذی فعل هذه الاشیاء التی تشاهدونها ربکم، «فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ» فمن این تصرفون عن الحق بعد هذا البیان؟! فالِقُ الْإِصْباحِ قراءت حسن بصری است، فالِقُ الْإِصْباحِ یعنی که شکافنده روز است از شب. اصباح مصدر است مراد بآن اسم، چنان که حسن خوانده، و عرب گاه گاه مصدر اسم سازند، چنان که در صدر سورة الزمر است تنزیل یعنی منزّل. و جاعل اللیل سکنا کوفی «وَ جَعَلَ اللَّیْلَ» خواند بر فعل ماضی، یعنی: جعل اللیل سکنا لخلقه. شب آرامگاه خلق ساخت، تا در آن بیاسایند از رنجها و تعبها که بروز کشیده‌اند، و یقال: کلّ ما سکنت الیه من بیت و أهل و وطن، فهو سکن. و کان من دعاء النبی (ص): «اللهم فالق الاصباح و جاعل اللیل سکنا، اقض عنی الدّین، و متّعنی بسمعی و بصری، و قوتی فی سبیلک».
هوش مصنوعی: خداوند زنده را از مرده خارج می‌کند، مانند اینکه انسان زنده و چهارپای زنده از نطفه مرده به وجود می‌آید و همچنین پرنده زنده از تخم مرده. و او مرده را از زنده بیرون می‌آورد، مانند اینکه نطفه مرده از حیوان زنده و تخم مرده از پرنده زنده به وجود می‌آید. این تعبیر شبیه به این است که خوشه‌ای تازه از دانه‌ای خشک بیرون می‌آید و دانه‌ای خشک از خوشه‌ای تازه. همچنین گفته می‌شود که مؤمن از کافر و کافر از مؤمن خارج می‌شود. این کارها، که مثال‌هایی از آنها را مشاهده می‌کنید، از خداوند است. حال، بعد از این توضیحات، چه چیزی شما را از حق منحرف می‌کند؟ خداوند، روز را از شب شکافتی و شب را برای استراحت خلق قرار داد تا در آن از رنج و زحمت‌های روزانه خود آسایش یابند. در دعای پیامبر (ص) آمده است: «خداوندا، تو شکافنده صبح و آرامش‌دهنده شب هستی، دیونم را بپرداز و به من قدرت و بینش عطا کن تا در راه تو حرکت کنم.»
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ای: جعل الشمس و القمر حسبانا. حسبانا خواهی نعت نه، خواهی بنزع صفت، چنان که آنجا گفت: «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ».
هوش مصنوعی: و آفتاب و ماه به عنوان حسابی مقرر شده‌اند. مفهوم این جمله این است که آفتاب و ماه برای اندازه‌گیری و محاسبه تعیین گردیده‌اند. این کلمه "حسباناً" می‌تواند به عنوان صفت یا به صورت نزع صفت نیز به کار رود، مشابه آنچه در بیان قبلی آمده که آفتاب و ماه به عنوان موجوداتی با حساب مشخص معرفی شده‌اند.
اینجا «با» بیوکند، و معنی همانست. میگوید: خورشید و ماه را شماری ساخت. آن را دو معنی گفته‌اند: یکی آنکه خود بشمار می‌روند، و دیگر آنکه شما را عیارند و قانون.
هوش مصنوعی: این متن به این نکته اشاره دارد که خورشید و ماه به گونه‌ای شمارش می‌شوند. این شمارش به دو صورت تفسیر می‌شود: اول، این که خود آن‌ها به نوعی در شمارش قرار می‌گیرند و دوم این که آن‌ها می‌توانند به عنوان معیار و قانون برای سنجش استفاده شوند.
و حسبان مصدر است همچون رجحان و نقصان، و روا باشد که جمع حساب بود همچون شهاب و شهبان و رکاب و رکبان. یقول: و جعل الشمس و القمر بحساب لا یجاوزانه فیما یدوران فی حساب حتی ینتهیا الی اقصی منازلهما لتعلموا عدد السنین و الحساب. «ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» العزیز فی ملکه بصنع ما اراد، العلیم بما قدر من خلقه.
هوش مصنوعی: حساب، همانند واژه‌های رجحان و نقصان، به عنوان یک مصدر به شمار می‌آید و می‌توان آن را به صورت جمع نیز به کار برد، مانند شهاب و شهبان یا رکاب و رکبان. در اینجا گفته شده است که خورشید و ماه به گونه‌ای اندازه‌گیری شده‌اند که از حد معینی نمی‌گذرند و در حرکات خود در حساب مشخصی حرکت می‌کنند تا به دورترین مقاصد خود برسند و به این ترتیب شما بتوانید تعداد سال‌ها و حساب‌ها را بشمارید. این تنظیم و تدبیر، کار شخصی است که قدرتمند و عالم است؛ یعنی او در سلطنت خود، هر آنچه را بخواهد به عمل می‌آورد و در عین حال به آنچه از مخلوقاتش تقدیر کرده آگاه است.
وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ستارگان آسمان قسمی سیارات‌اند و قسمی ثوابت. سیّارات بر روی فلک سیر میکنند، و ثوابت همچون قندیلها از فلک درآویخته. میگوید: این ستاره‌ها بدان آفریدم تا بآن نماز خویش را قبله سازید، و رفتن خویش را راه شناسید، و انقضاء فصول سال دانید. قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ ای قد بیّنّا الآیات بذلک، و وقفنا العباد علیها، لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ یعلمون ما اراد اللَّه بذلک من الدلالة علی توحیده، و أن اللَّه واحد لا شریک له.
هوش مصنوعی: او کسی است که برای شما ستاره‌ها را آفریده تا در تاریکی‌های زمین و دریا به کمک آن‌ها راه را پیدا کنید. ستاره‌های آسمان به دو دسته تقسیم می‌شوند: سیارات که بر روی فلک حرکت می‌کنند و ثوابت که مانند چراغ‌هایی از آسمان آویزان هستند. او می‌گوید: این ستاره‌ها را خلق کردم تا با توجه به آن‌ها نماز خود را به سوی قبله قرار دهید، راه‌های خود را بشناسید و فصل‌های سال را تشخیص دهید. ما آیات را به‌روشنی تبیین کردیم و آن‌ها را برای مردمی که می‌دانند آشکار ساختیم، تا بفهمند که خداوند چه هدفی از این نشانه‌ها داشته و او یگانه است و شریکی ندارد.
وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ معنی انشاء آفریدن است بابتدا، بی سببی که آن را واجب کند، و بی‌مثالی و بی‌عیاری که بوی استعانت کند، و این جز وصف کردگار قدیم و توانای حکیم نیست، که همه را بغیری حاجت است تا بوی استعانت کند. او را جل جلاله بکس نیاز نیست، و حاجت باستعانت نیست. «مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» یعنی خلقکم من آدم وحده، فانّ حواء ایضا خلقت من ضلع من اضلاعه، فصار جمیع الناس منه. میگوید: شما را همه از یک تن یگانه آفریدم، و آن یک تن آدم است، که جفت وی حواء هم از آدم است، که از استخوان پهلوی وی آفریده. پس هر چه مردم است، همه از او آفریده. آن گه گفت: «فَمُسْتَقَرٌّ» قراءت ابن کثیر و ابو عمرو بکسر قاف است یعنی: فمنکم مستقرّ و منکم مستودع. میگوید: گاه مستقر بید در رحم مادر، آنجا آرام گرفته، و گاه مستودع بید در صلب پدر، آنجا بودیعت نهاده. قراءت باقی قراء بفتح قاف است یعنی: فلکم مستقر و لکم مستودع، میگوید: شما را از یک تن بیافرید، و آن گه شما را آرامگاهی است ودیعت جای. گاهی درین ودیعت جای نهاده، و گاهی در آن آرامگاه آرمیده. ودیعت گاه دنیا است، آدمی در آن آرمیده تا ابد: «إِلی‌ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ». حسن بصری را از این آیت پرسیدند.
هوش مصنوعی: اوست که شما را از یک نفس واحد آفرید. این آفریدن نشان‌دهنده خلاقیت و اراده‌ای است که هیچ دلیل و نیازی ندارد. خداوند بی‌نیاز و حکیم است و همه چیز را خود به وجود آورده است. اشاره به این است که تمام انسان‌ها از یک فرد به نام آدم، و همسر او حوا که از استخوان او خلق شده، به وجود آمده‌اند. بنابراین، تمام انسان‌ها از او به وجود آمده‌اند. سپس بیان می‌شود که بعضی از شما در رحم مادران مستقر و بعضی دیگر در صلب پدران ودیعت گذاشته شده‌اند. همچنین به قرائت‌های مختلفی اشاره می‌شود که نشان می‌دهد هر کس در مکانی خاص، زندگی خود را ادامه می‌دهد. این مکان می‌تواند دنیای فانی یا مقصد نهایی او در نزد خداوند باشد. از حسن بصری نیز در این باره سوالاتی پرسیده شده است.
جواب داد که: المستقرّ من مات، و المستودع انتم، آن گه گفت: یا ابن آدم انت ودیعة فی اهلک، و یوشک ان تلحق بصاحبک، و أنشد قول لبید:
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که: جایی که ساکن است، کسی است که مرده و آنچه در امان است، شما هستید. سپس گفت: ای پسر آدم! تو امانتی در بین خانواده‌ات هستی و به زودی به همراه دوستت خواهی رفت. و شعری از لبید را یادآور شد:
و لا المال و الاهلون الا ودائع
و لا بدّ یوما ان تردّ الودائع
هوش مصنوعی: نه مال و نه خانواده، همه چیز امانت است و بالاخره روزی باید این امانت‌ها را بازگرداند.
از ابن عباس روایت کردند که گفت: مستقر ما قد خلق، و مستودع عند اللَّه ما لم یخلق بعد. مستقر آنست که وی را آفریدند، و در دنیا آمد، و دنیا او را آرامگاه است، چنان که گفت: «وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ»، و مستودع آنست که در علم خدا است که خواهد بود، و او را خواهد آفرید. سعید جبیر گفت: ابن عباس پرسید که زن خواستی یا ابن جبیر؟ گفتم: لا، و ما ارید ذلک یومی هذا. گفتم: نخواستم، و درین روز که منم سر آن ندارم که زن خواهم. گفتا: آن گه دست بر پشت من زد، و گفت: اما انه مع ذاک ما کان من مستودع فی ظهرک فسیخرج. «قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ» بیّنّاها و فصلنا بعضها من بعض، «لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ» عن اللَّه ما بیّن لهم.
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل می‌کند که مستقر به معنای چیزی است که خلق شده و در دنیا وجود دارد و دنیا محل زندگی اوست. در حالی که مستودع به آنچه در علم خداوند است اشاره دارد که هنوز خلق نشده و در آینده به وجود خواهد آمد. همچنین سعید جبیر روایت می‌کند که ابن عباس از او می‌پرسد آیا به ازدواج فکر کرده یا نه و او پاسخ می‌دهد که اکنون این desire را ندارد. ابن عباس سپس به او می‌گوید که اگرچه اکنون قصد ازدواج ندارد، اما آنچه در علم الهی نوشته شده، تحقق خواهد یافت. در نهایت، اشاره می‌شود که آیات به دقت بیان شده‌اند و برای کسانی که درک می‌کنند، توضیح داده شده‌اند.
وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً رب العزة جل جلاله خبر میدهد از صنع‌ خویش، و بندگان را دلالت میکند بر وحدانیت خویش، و بر رهیگان منت مینهد برین نعمتهای ریزان و نواختهای بیکران. میگوید: او آن خداوند است که از آسمان آبی فرو فرستاد، یعنی باران که در آن آب هم حیات است و هم برکت و هم طهارت و هم رحمت. حیات آنست که گفت: وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍّ، برکت آنست که گفت: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً، و طهارت را گفت: وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً، و رحمت را گفت: یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ.
هوش مصنوعی: او همان خدایی است که از آسمان آب را فرود می‌آورد. این عمل او نشان‌دهنده قدرت و عظمتش است و بندگانش را به یکتایی‌اش هدایت می‌کند و بر این نعمت‌های پربرکت و بی‌پایان، منت می‌نهد. باران که حاوی آب است، به زندگی، برکت، پاکیزگی و رحمت منجر می‌شود. روایت شده که همه موجودات زنده از آب پدید آمده‌اند، و آب باران نیز مبارک و پاک‌کننده است. همچنین، او باران را بعد از ناامیدی می‌فرستد و رحمتش را گسترش می‌دهد.
فَأَخْرَجْنا بِهِ یعنی بالماء نَباتَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ این را دو معنی گفته‌اند: یکی فأخرجنا به رزق کل شی‌ء. جای دیگر میگوید: وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ روزی شما در آسمانست یعنی در آن باران که از آسمان آید، و بآن نبات زمین برآید، و خلق از آن روزی خورند. معنی دیگر آنست که: فأخرجنا بالماء نبات کل صنف من النبات.
هوش مصنوعی: آب، عامل رشد تمام گیاهان است. این جمله به دو صورت قابل تفسیر است: یکی این که با آب، روزی تمام موجودات به دست می‌آید. در جایی دیگر بیان شده که روزی شما در آسمان است، به این معنا که بارانی که از آسمان می‌بارد سبب رویش گیاهان در زمین می‌شود و این گیاهان منبع روزی مردم هستند. تفسیر دیگری نیز وجود دارد که می‌گوید آب، باعث رشد هر نوع گیاهی می‌شود.
بیرون آوردیم بآن آب نباتی از زمین از هر صنفی و لونی از انواع حبوب و صنوف اشجار و الوان ثمار. آن گه تفصیل داد، گفت: «فَأَخْرَجْنا مِنْهُ» یعنی: من الماء، و قیل: من النبات، «خَضِراً» یعنی: اخضر. یقال: اخضرّ فهو اخضر و خضر، کما یقال: اعور، فهو اعور و عور. میگوید: بیرون آوردیم از آن آب و از آن نبات، برگ سبز و خوشه سبز. حَبًّا مُتَراکِباً رکب بعضه بعضا فی سنبله. تخمی بر هم نشسته، و دانه‌ای درهم رسته، و آن گندم است و جو و گاورس و کنجید و بزرکتان و امثال آن. بعضی از آن آرد آید طعمه آدمی را، و تخم بود نبات زمین را، و بعضی از آن روغن آید هم طعام را و هم روشنایی را، و تخم بود نبات را و افزودن را. همانست که رب العزة گفت جایها در قرآن: أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ، فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِیدِ، وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّیْحانُ. ثم قال: وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ یعنی و أخرجنا من الماء، بیرون آوردیم بآن آب از درخت خرما، «مِنْ طَلْعِها» یعنی: اوّل ما یطلع منها. طلع آنست که از مزغ درخت آغاز کند، و بیرون آید، و قنوان آن شاخها است که از طلع برآمده، و سر در زیر آورده، و میوه از آن رسته، و در هم نشسته، «دانیة» صفت قنوان است، یعنی که: بزمین نزدیک است و بدست چننده آسان. زجاج گفت: منها دانیة و منها بعیدة، فاجتزء بذکر القریبة عن ذکر البعیدة، لدلالة الکلام علیه، کقوله تعالی و تقدس: سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ، و لم یقل: تقیکم البرد، لأن فی الکلام دلیلا علی انها تقی البرد، لأن ما ستر من الحر، ستر من البرد. و «جَنَّاتٍ» ای: اخرجنا بالماء جنات، و هی البساتین. و سمّی البستان جنة، و کل نبت متکاثف یستر بعضه بعضا فهو جنة، مشتق من جننت الشی‌ء، اذا سترته. میگوید: بیرون آریم بآن آب بستانها و رزانی از این انگورها و زیتون و انار. این دو درخت را از میان میوه‌ها جدا کرد از بهر آنکه از درختان این دو درخت لطیف‌تر است و طرفه‌تر. این دو درخت است از میوه‌دارها که شاخهای آن از برگ هموار پر بود. یکی از خار می‌بیاید، یکی از سنگ. آنکه از سنگ بیرون آید می‌روغن دهد، و آنکه از خار می‌بیرون آید از چوب تلخ می‌نوش دهد، مشتبها فی الالوان و غیر متشابه فی الطعوم، مشتبها فی الطعوم و غیر متشابه فی الالوان. دو انار هام رنگ یکی ترش و یکی شیرین، برنگ و دانه و پوست چون هم، یکی چنان و یکی چنین.
هوش مصنوعی: ما از زمین آب نباتی بیرون آوردیم که شامل انواع مختلف دانه‌ها و میوه‌ها بود. توضیح داد که ما از این آب و گیاه، برگ‌های سبز و خوشه‌های سبز برداشت کردیم. دانه‌ها بر روی هم انباشته شده و در سنبله قرار گرفته‌اند. بعضی از این دانه‌ها به آرد تبدیل می‌شوند که غذای انسان را تامین می‌کند و برخی به روغن تبدیل می‌شوند که هم برای غذا و هم برای روشنایی استفاده می‌شود. خداوند در قرآن می‌فرماید که ما زمین را زنده کردیم و از آن دانه‌هایی بیرون آوردیم که مردم از آن می‌خورند و باغ‌های سرسبز می‌رویانیم. همچنین، از درخت خرما نیز میوه‌هایی نزدیک به زمین به دست می‌آوریم که چیدن آن‌ها راحت است. در ضمن، باغ‌ها و بستان‌ها نیز به وجود می‌آیند که گیاهان در آن‌ها به هم انباشته و پوشیده هستند. درختان انگور و زیتون از دیگر میوه‌ها متمایز هستند، چون این درختان لطیف‌تر بوده و میوه‌های آن‌ها در مقایسه با درختان دیگر زیباتر و دلنشین‌تر هستند. این میوه‌ها از نظر رنگ و طعم متنوع و متفاوت هستند، همچون انارهایی که یکی ترش و دیگری شیرین است، ولی از نظر ظاهر مشابه‌اند.
«انْظُرُوا إِلی‌ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ» این نظر استدلال و عبرتست. میگوید: بنظر عبرت درین میوه‌ها نگرید که اول چون منعقد گردد! و بآخر چون فرا رسد! قراءت حمزه و کسایی «الی ثمره» بضمّتین، و هو جمع الجمع، یقال: ثمرة، و جمع الثمرة ثمار و جمع الثمار ثمر، و مثله اکمة و آکام و اکم. باقی قراء بفتحتین خوانند «الی ثمره»، و هو جمع الثمرة، مثل قصبة و قصب. و معنی «ینع» پختن است و فرا رسیدن. یقال: ینع الثمر یینع ینعا و ینوعا، و أینع یونع ایناعا. و روا باشد که «ینع» جمع یانع نهند مثل تاجر و تجر، و یانع میوه پخته فرا رسیده بود، و در شواذ خوانده‌اند: «و یانعه».
هوش مصنوعی: به این میوه‌ها بنگرید، وقتی میوه می‌دهد و به成熟 می‌رسد. این نگاه، نوعی استدلال و اندرز است. ما را به تفکر در این میوه‌ها دعوت می‌کند که در ابتدا چگونه شکل می‌گیرند و در نهایت چگونه به ثمر می‌نشینند. در قرائت‌های مختلف، لفظ «ثمره» به صورت‌های متفاوتی خوانده می‌شود و به جمع‌های مختلف اشاره دارد. معنی «ینع» به معنای پختن و رسیدن به مراحل نهایی است. همچنین می‌توان «ینع» را به جمع «یانع» نسبت داد، به این معنا که میوه‌ای پخته و رسیده است و در برخی نادرست‌ها نیز به صورت «یانعه» خوانده شده است.
إِنَّ فِی ذلِکُمْ یعنی فی هذا الذی ذکر من صنیعه و عجائبه لعبرة لقوم یصدّقون بأن اللَّه خالق کلّ شی‌ء. این آیت دلیلی ظاهر است بر منکران بعث و نشور، میگوید: آن خداوند که از عجائب قدرت و بدائع فطرت و لطائف حکمت این چنین صنع نماید، که از یک آب و یک خاک و یک هوا چندین درختان رنگارنگ و میوه‌های گوناگون با رنگ با طعم با بوی بیرون آرد، و قدرت خود در آن بنماید، قادر است که فردای قیامت خلق را از خاک برانگیزد، و مرده را زنده گرداند. اینست که رب العالمین گفت: کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی‌ وَ یُرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ‌.
هوش مصنوعی: در این متن آمده است که در چیزهایی که ذکر شده، نشانه‌ای است برای کسانی که به خداوند به عنوان خالق همه چیز ایمان دارند. این آیه به شکاکان در مورد زندگی بعد از مرگ پاسخ می‌دهد و بیان می‌کند که دینی که از شگفتی‌های قدرت و زیبایی طبیعت، مانند تولید درختان و میوه‌های مختلف از یک آب و خاک، استفاده می‌کند، قادر است تا انسان‌ها را در قیامت از خاک زنده کند. به همین دلیل خداوند می‌فرماید که همان‌گونه که او مردگان را زنده می‌کند، نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد تا شما بتوانید عقل خود را به کار گیرید.