گنجور

۱۰ - النوبة الاولى

قوله تعالی: وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ ابراهیم گفت پدر خویش را آزر أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً بتان خود صورت کرده را بخدایی میگیری و خدایان خوانی إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ من ترا و قوم ترا می‌بینم فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۷۴) در گمراهی آشکارا.

وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ هم چنان که هست با ابراهیم نمودیم‌ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ آنچه از نشانهای پادشاهی ما است در آسمان و زمین وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ (۷۵) و تا بود از بی‌گمانان.

فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ چون شب درآمد بر وی و او می‌خداوند خویش جست از زبر رَأی‌ کَوْکَباً ستاره‌ای دید تا بان قالَ هذا رَبِّی گفت که خدای من اینست فَلَمَّا أَفَلَ چون نشیب گرفت ستاره قالَ گفت ابراهیم لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ (۷۶) زیرینان را و نشیب گرفتگان را دوست ندارم.

فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بازِغاً چون ماه را دید برآمده روشن قالَ هذا رَبِّی گفت اینست خدای من فَلَمَّا أَفَلَ چون ماه نشیب گرفت قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی گفت اگر راه ننماید مرا خداوند من لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ (۷۷) من ناچاره از گروه بیراهان باشم.

فَلَمَّا رَأَی الشَّمْسَ بازِغَةً چون خورشید دید برآمده تابان قالَ هذا رَبِّی گفت اینست خدای من هذا أَکْبَرُ که این مه است از ستاره و ماه فَلَمَّا أَفَلَتْ چون خورشید نشیب گرفت قالَ یا قَوْمِ گفت ای قوم! إِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ (۷۸) من بیزارم از آنچه شما بانبازی میگیرید با خدای.

إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ من دین و کردار خویش پاک کردم و روی دل خویش فرا دادم لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فرا آن خدای که بیافرید آسمانها را و زمینها را حَنِیفاً و من مسلمان پاک دین وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۷۹) و من از انباز گیران نیستم با اللَّه.

وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ و حجّت جست قوم وی بر وی در پیکار و دعوی حقّ کردن قالَ أَ تُحاجُّونِّی فِی اللَّهِ ابراهیم گفت: با من حجّت میجوئید، و خصومت سازید، و بر من غلبه بیوسید بحق در خدای وَ قَدْ هَدانِ و مرا راه فرا دین حق نمود وَ لا أَخافُ ما تُشْرِکُونَ بِهِ و من نمی‌ترسم از آنچه می‌انباز گیرید با او إِلَّا أَنْ یَشاءَ رَبِّی شَیْئاً مگر که خدای خود بمن چیزی خواهد از گزند وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً خداوند من رسیده است بهمه چیز و بهر بودنی بدانش خویش أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ (۸۰) در نیاوید که من نترسم از آن چیز که شما کنید و تراشید و آن گه آن را خدای خوانید!

وَ کَیْفَ أَخافُ ما أَشْرَکْتُمْ و چون ترسم از آن چیز که شما بانبازی گیرید با اللَّه وَ لا تَخافُونَ و شما نمی‌ترسید أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ که می‌انباز گیرید با اللَّه ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً چیزی که اللَّه در پرستش آن شما را نه عذر فرستاد نه آن را سزای خدایی داد فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ از ما دو گروه کیست سزاوارتر بایمنی و بی‌بیمی إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۸۱) مرا پاسخ کنید اگر دانید.

الَّذِینَ آمَنُوا ایشان که بگرویدند وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ و ایمان خود بنیامیختند بشرک أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ ایشانند که بی‌بیمی ایشان را است وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (۸۲) و ایشانند که بر راه راست‌اند.

۹ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا الایة۱۰ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ ابراهیم برین لفظ بنزدیک قومی علما معرّب است، که پدر و مادر وی را ابراهام نام کرده‌اند چنان که ابن عامر خواند در لختی از قرآن، و در روایت عبد الحمید بن بکار از وی همه قرآن نسّابان بر آنند که: نام پدر ابراهیم تارخ است. چنان می‌آید که وی را دو نام بوده، و چنین فراوان است، چنان که یعقوب و اسرائیل. و مقاتل حیّان گفت: آزر لقب است، و تارخ نام. سلیمان تیمی گفت: معنی آزر سبّ و طعن است، و هو المخطئ المعوج فی کلامهم، یعنی: و اذ قال ابراهیم لأبیه المخطئ المعوج مجاهد و ابن المسیّب گفتند: آزر نام صنم است، و موضعه نصب علی اضمار الفعل، کأنه قال: و اذ قال ابراهیم لابیه أ تتخذ آزر الها، و جعل اصناما بدلا من آزر. فقال بعد أن قال: ا تتخذ آزر الها، أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً. یعقوب، آزر برفع خواند بر نداء مفرد، یعنی: یا آزر! ای: یا مخطئ و یا معوج! «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً» هر چه از بتان با صورتست، صنم است، و هر چه بی‌صورت وثن. و گویند که پدر ابراهیم بتگر بود، «إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ».

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ ابراهیم گفت پدر خویش را آزر أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً بتان خود صورت کرده را بخدایی میگیری و خدایان خوانی إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ من ترا و قوم ترا می‌بینم فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۷۴) در گمراهی آشکارا.
هوش مصنوعی: اینجا به گفتگوی ابراهیم با پدرش آزر اشاره شده است. ابراهیم در این گفتگو از پدرش سوال می‌کند که چرا او و قومش بت‌ها را به عنوان خدا می‌پرستند. او می‌گوید که این کار موجب گمراهی آشکار آن‌ها شده است.
وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ هم چنان که هست با ابراهیم نمودیم‌ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ آنچه از نشانهای پادشاهی ما است در آسمان و زمین وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ (۷۵) و تا بود از بی‌گمانان.
هوش مصنوعی: ما به ابراهیم نشان دادیم که چگونه ملکوت آسمان‌ها و زمین را ببیند، تا او از کسانی باشد که یقین دارند و از بی‌گمانان باشد.
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ چون شب درآمد بر وی و او می‌خداوند خویش جست از زبر رَأی‌ کَوْکَباً ستاره‌ای دید تا بان قالَ هذا رَبِّی گفت که خدای من اینست فَلَمَّا أَفَلَ چون نشیب گرفت ستاره قالَ گفت ابراهیم لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ (۷۶) زیرینان را و نشیب گرفتگان را دوست ندارم.
هوش مصنوعی: هنگامی که شب فرارسید، ابراهیم به تماشای آسمان پرداخت و یک ستاره را مشاهده کرد و گفت: "این خدای من است." اما زمانی که ستاره غروب کرد، ابراهیم گفت: "من کسانی را که غروب می‌کنند دوست ندارم."
فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بازِغاً چون ماه را دید برآمده روشن قالَ هذا رَبِّی گفت اینست خدای من فَلَمَّا أَفَلَ چون ماه نشیب گرفت قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی گفت اگر راه ننماید مرا خداوند من لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ (۷۷) من ناچاره از گروه بیراهان باشم.
هوش مصنوعی: هنگامی که او ماهی درخشان و برآمده دید، گفت این خدای من است. اما وقتی ماه کم‌نور شد، گفت اگر خدای من راهی به من نشان ندهد، حتماً از گروه گمراهان خواهم بود.
فَلَمَّا رَأَی الشَّمْسَ بازِغَةً چون خورشید دید برآمده تابان قالَ هذا رَبِّی گفت اینست خدای من هذا أَکْبَرُ که این مه است از ستاره و ماه فَلَمَّا أَفَلَتْ چون خورشید نشیب گرفت قالَ یا قَوْمِ گفت ای قوم! إِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ (۷۸) من بیزارم از آنچه شما بانبازی میگیرید با خدای.
هوش مصنوعی: هنگامی که او خورشید را دید که در حال طلوع است، گفت: "این خدای من است، زیرا این بزرگتر از ستاره‌ها و ماه به نظر می‌رسد." اما زمانی که خورشید غروب کرد، به قومش گفت: "ای قوم! من از آنچه شما به خدا شریک می‌کنید بیزارم."
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ من دین و کردار خویش پاک کردم و روی دل خویش فرا دادم لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فرا آن خدای که بیافرید آسمانها را و زمینها را حَنِیفاً و من مسلمان پاک دین وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۷۹) و من از انباز گیران نیستم با اللَّه.
هوش مصنوعی: من روی خود را به سمت خدایی که آسمان‌ها و زمین را آفریده است، پاک کرده‌ام و با تمام وجود به او روی آورده‌ام. من خود را به دین حنیفی اختصاص داده‌ام و مسلمان و پاک‌دین هستم و از کسانی نیستم که خدایی غیر از خدا را شریک او قرار می‌دهند.
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ و حجّت جست قوم وی بر وی در پیکار و دعوی حقّ کردن قالَ أَ تُحاجُّونِّی فِی اللَّهِ ابراهیم گفت: با من حجّت میجوئید، و خصومت سازید، و بر من غلبه بیوسید بحق در خدای وَ قَدْ هَدانِ و مرا راه فرا دین حق نمود وَ لا أَخافُ ما تُشْرِکُونَ بِهِ و من نمی‌ترسم از آنچه می‌انباز گیرید با او إِلَّا أَنْ یَشاءَ رَبِّی شَیْئاً مگر که خدای خود بمن چیزی خواهد از گزند وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً خداوند من رسیده است بهمه چیز و بهر بودنی بدانش خویش أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ (۸۰) در نیاوید که من نترسم از آن چیز که شما کنید و تراشید و آن گه آن را خدای خوانید!
هوش مصنوعی: قوم ابراهیم به او اعتراض کردند و در مورد حق و باطل با او بحث می‌کردند. ابراهیم گفت: آیا شما درباره خداوند با من جدال می‌کنید؟ آیا بر من غلبه می‌خواهید و می‌خواهید با دلیل و برهان گفتگو کنید؟ در حالی که خداوند، مرا به راه دین حق هدایت کرده است. من از چیزهایی که شما به او شریک می‌کنید، نمی‌ترسم، مگر اینکه خداوند چیزی بخواهد. خداوند علمش به همه چیز گسترده است. پس آیا شما تذکر نمی‌گیرید که من از آنچه شما می‌سازید و آن را خدا می‌خوانید، نمی‌ترسم؟
وَ کَیْفَ أَخافُ ما أَشْرَکْتُمْ و چون ترسم از آن چیز که شما بانبازی گیرید با اللَّه وَ لا تَخافُونَ و شما نمی‌ترسید أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ که می‌انباز گیرید با اللَّه ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً چیزی که اللَّه در پرستش آن شما را نه عذر فرستاد نه آن را سزای خدایی داد فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ از ما دو گروه کیست سزاوارتر بایمنی و بی‌بیمی إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۸۱) مرا پاسخ کنید اگر دانید.
هوش مصنوعی: چگونه از چیزی بترسم که شما آن را شریک خدا قرار داده‌اید، در حالی که شما نمی‌ترسید از اینکه با خدا شریک قرار داده‌اید؟ چیزی که خدا در مورد پرستش آن برای شما دلیلی نازل نکرده و نه آن را برای خدایی سزاوار شمرده است. پس کدام یک از این دو گروه سزاوارتر به امنیت و آرامش است، اگر شما بدانید؟
الَّذِینَ آمَنُوا ایشان که بگرویدند وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ و ایمان خود بنیامیختند بشرک أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ ایشانند که بی‌بیمی ایشان را است وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (۸۲) و ایشانند که بر راه راست‌اند.
هوش مصنوعی: آن کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را با ظلم نمی‌آمیزند، در امنیت خواهند بود و آنها در راه هدایت قرار دارند.