گنجور

۸ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ مفاتح خزائن است، و مفاتیح مقالید.

مفاتح جمع مفتح و مفاتیح جمع مفتاح. وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ همانست که جای دیگر گفت: «لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، و این خزائن غیب آن پنج علم‌اند که آنجا گفت: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ».

روی ابن عمر انّ النبیّ (ص) قال: «مفاتیح الغیب خمس لا یعلمها الّا اللَّه».

إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ الی آخره این آیت جواب آن اعرابی است که پیش مصطفی شد، و معه ناقة، فقال: ان کنت نبیّا فأخبرنی عمّا فی بطن ناقتی هذه ذکر هو او أنثی؟ و ما الّذی یصیبنا غدا؟ و متی یمطر السّماء؟ و متی تقوم السّاعة؟ و متی اموت؟ فنزلت: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ» الایة.

جمعی مفسران گفتند: که مفاتیح غیب آنست که از آدمیان در غیب است از روزی و باران و نزول عذاب و سعادت و شقاوت و ثواب و عقاب و سرانجام کار و خاتمت اعمال و انقضاء آجال. و گفته‌اند که: درین آیت دلالت روشن است که رب العالمین بحقیقت داند بودنیها را پیش از بودن آن، یعلم انّه یکون ام لا یکون، و ما یکون کیف یکون؟ و ما لا یکون ان لو کان کیف یکون؟ قال ابن مسعود: اوتی نبیکم کلّ شی‌ء الّا مفاتیح الغیب.

وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ هر چه در بیابان است و در آبادان، می‌داند. هر چه در خشک زمین است از نبات و تخم و گیاه میداند. و هر چه در بحر زندگی کند، و هر چه در آن هلاک شود همه داند. ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُها عدد برگ درختان همه داند. آنچه بر درخت بماند داند، و آنچه بیوفتد داند که کی جدا شد؟ و چند بار گرد خود برگشت؟ و چون بیفتاد؟ بر روی افتاد یا بر پشت؟ «وَ لا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ» هیچ دانه و تخمی در زیر زمین نیفتد که نه اللَّه داند که رست یا نرست. آنچه نرست چون شد؟ و آنچه رست کی رست؟ و چون رست؟ و از آن چه رست؟ و چون شد؟

ابن عباس گفت: «فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ» یعنی فی الثّری تحت الصّخرة فی اسفل الارضین السبع. هر چه در هفتم طبقه زمین زیر صخره است اللَّه میداند.

وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ این از جوامع قرآن است که همه چیز که در جهان است در زیر آنست. هر چه حیوان است رطب است، و هر چه موات یابس.

ابن عباس گفت: «الرّطب الماء و الیابس البادیة». و گفته‌اند: هر چه روید رطب است، و هر چه نروید یابس. عبد اللَّه حارث گفت: این درختان و نبات زمین است که اللَّه داند که چندتر بماند و کی خشک گردد. و عن نافع عن ابن عمر عن النبیّ (ص) قال: «ما من زرع علی الارض و لا ثمار علی الاشجار الا علیها مکتوب: بسم اللَّه الرحمن الرحیم.

رزق فلان بن فلان، فذلک قوله تعالی فی محکم کتابه: وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ».

جعفر بن محمد گفت: الورقة السقط، و الحبّة الولد، و ظلمات الارض الارحام، و الرّطب ما یحیی، و الیابس ما یقبض، و کل ذلک فی کتاب مبین.

و قیل: الرّطب لسان المؤمن، رطب بذکر اللَّه، و الیابس لسان الکافر لا یتحرّک بذکر اللَّه و بما یرضی اللَّه. «إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ» این را دو معنی گفته‌اند: یکی آنست که مثبت فی علم اللَّه متقن. هیچ چیز نیست از رطب و یابس که نه در علم خدا مثبت و محکم ساخته، و از آن پرداخته. معنی دیگر: «إِلَّا فِی کِتابٍ» یعنی اثبته اللَّه فی کتاب قبل خلقه، کقوله: إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها. میگوید هیچ چیز نیست و بشما نرسد هیچ رسیدنی که نه اللَّه آن را اثبات کرده، و حکم رانده، و در لوح محفوظ نبشته، پیش از آفریدن آن، و یشهد لذلک‌

قول النبی (ص): «کتب اللَّه مقادیر الخلائق قبل ان یخلق السماوات و الارض بخمسین الف سنة.

قال: وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ».

و روی انه قال: «یا با هریرة جفّ القلم بما انت لاق»، و روی انّه قال: «انّ اوّل ما خلق اللَّه القلم، فقال اکتب. قال: ما اکتب؟ قال: القدر، ما کان و ما هو کائن الی الابد».

اگر کسی گوید: چه حکمت را در لوح محفوظ نبشت؟ چون خود جل جلاله همه میداند، و بوی هیچ چیز فرو نشود، و درنگذرد. جواب آنست که جلال ربوبیت و کمال احدیت خود بخلق بنماید، تا معلومات اللَّه بدانند، و جلال عزّت و عظمت وی بشناسند و در ایمان و طاعت بیفزایند، و بدانند که چون اوراق و حبات و رطب و یابس که در آن ثواب و عقاب نبشته است، شمردنی و نبشتنی است، اعمال و احوال ایشان که در آن ثواب و عقاب است اولیتر که نویسد و شمارد وفا خواهد، و نیز تا آن فریشتگان که موکل‌اند بر کائنات و حادثات، و هر سال آن را مقابل میکنند و کرده با نبشته موافق بینند، عظمت اللَّه بآن بدانند و عبرت گیرند و در بندگی بکوشند.

وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ یقبض ارواحکم عن التصرف بالنوم، کما یقبضها بالموت، کما قال جل ثناؤه: اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها.

و عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): «لکل انسان ملک اذا نام یأخذ نفسه، و یردّ الیه، فان اذن اللَّه فی قبض روحه قبضه، و الا ردّ الیه، فذلک قوله: وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ».

وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ الجرح الکسب، و هو العمل بالجوارح. اجتراح اکتساب است، و بیشتر در بد گویند آن را، و جوارح در سباع و طیر و در اندامان آدمی این را نام کردند که آن کو اسب‌اند، و جرح شهادت طعن است در آن، لأنّه من کسب الاثم، و الجراحة کالطعنة لأنها تعمل بالجارحة. ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ ای فی علمه بکم و ما تعملون الغد. میگوید: آن گه شما را از آن خواب می‌برانگیزاند در دانش خویش، که میداند که برخیزید چه خواهید کرد؟ و قیل: «یَبْعَثُکُمْ فِیهِ» ای فی علمه بکم. «لِیُقْضی‌ أَجَلٌ مُسَمًّی» یعنی اجل الحیاة الی الموت، لتستوفوا اعمارکم المکتوبة. تقدیر الایة: و هو الّذی یتوفیکم باللّیل ثمّ یبعثکم فی النّهار، علی علم بما تجترحون فیه.

و درین آیت اقامت حجّت است بر منکران بعث، یعنی که چون قادر است که ترا پس از خواب می‌برانگیزاند، قادر است که بعد از مرگ برانگیزاند. و در تورات است که: یا ابن آدم کما تنام کذلک تموت، و کما توقظ کذلک تبعث. «ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ» فی الآخرة، «ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» فی الدّنیا من خیر او شر، و هذا وعید من اللَّه عز و جل.

وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ این فوقیت را دو معنی است، و آن هر دو اللَّه را حق است و سزا: یکی آنکه بملک و توان فوق است و بندگان زیراند، ازین معنی فرعون گفت: «وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ»، و دیگر آنست که اللَّه فوق خلق است بذات، چنان که آنجا گفت: «یَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ» و یرسل علیکم حفظة من الملائکة یحصون اعمالکم.

همانست که آنجا گفت: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ»، و آن فریشتگان‌اند بر بندگان، گوشوانان و نگهبانان کردار ایشان بر ایشان میکوشند، و ایشان را از بلاها میکوشند. جای دیگر گفت: «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ» ای یحفظون علیکم اعمالکم.

جای دیگر گفت: «وَ ما أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظِینَ» یعنی: و ما ارسل الکفار علی المؤمنین محافظین. حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ عند انقضاء اجله «تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» یعنی ملک الموت و اعوانه. و بر قراءت حمزه توفّاه بالف ممالة، یعنی به ملک الموت و حده، کقوله: «یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ». و گفته‌اند که اعوان ملک الموت چهارده‌اند: هفت ملائکه رحمت و هفت ملائکه عذاب، هر گه که روح بنده مؤمن قبض کند بملائکه رحمت دهد، و چون قبض روح کافر کند بملائکه عذاب دهد.

سلیمان بن داود (ع) بر ملک الموت رسید، گفت: یا ملک الموت! چرا میان مردمان عدل نکنی؟ یکی را روزگاری فرا گذاری، و یکی را بزودی بجوانی میبری؟ گفت: یا سلیمان! این کار بدست من نیست، و بر من جز فرمان برداری نیست.

صحیفه‌ای بمن دهند، نام هر یکی بر آن نبشته، و روزگار عمر و انفاس ایشان شمرده، و مرا در آن هیچ تصرف نه، چنان که فرمایند میکنم. و در آثار آمده که: شب نیمه شعبان آن صحیفه بدست وی دهند، هر کرا در آن سال قبض روح باید کرد، نامش در آن صحیفه آورده. یکی بعمارت مشغول گشته، یکی دل بر عروسی نهاده، یکی با دیگری خصومت درگرفته، هر یکی کاری و بازاری برساخته، و نام ایشان در آن صحیفه اثبات کرده. مصطفی (ص) گفت: «تبنون ما لا تسکنون! و تجمعون ما لا تأکلون! و تأملون ما لا تدرکون! کم من مستقبل یوم لا یستکمله و منتظر غد لا یبلغه!».

ثُمَّ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ یعنی العباد یردّون بالموت الی اللَّه، یعنی الی الموضع الذی لا یملک الحکم علیهم فیه الا اللَّه. پس آن گه این بندگان را پس از مرگ با محشر قیامت برند، تا اللَّه بر ایشان حکم کند. «مَوْلاهُمُ الْحَقِّ» آن خداوندی که مولی ایشان براستی اوست، و حاکم بسزا اوست. «مولیهم» اگر بر عموم برانی، معنی مولی سیّد است و مالک، تا کافر و مؤمن در تحت آن شود، و اگر تخصیص کنی بر مؤمنان، معنی مولی ولی و ناصر بود، و کافران در آن نشوند، که جای دیگر گفت: «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی‌ لَهُمْ». «أَلا لَهُ الْحُکْمُ» القضاء و الامر فیهم دون خلقه، «وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ» لأنه لا یحتاج الی رویة و فکرة و عقد ید، و حسابه اسرع من لمح البصر.

عن عائشة: انّ رسول اللَّه (ص)، قال: «لیس احد یحاسب یوم القیامة الا هلک».

قلت: او لیس یقول اللَّه: «فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً؟ قال: «انما ذلک العرض، و لکن من نوقش الحساب هلک».

قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ظلمات البر ظلمة اللیل و ظلمة السّحاب و ظلمة الغبار، و ظلمات البحر ظلمة اللیل و ظلمة السحاب و ظلمة الامواج.

ظلمات در قرآن بر دو وجه آید: یکی بمعنی اهوال و شدائد، چنان که درین آیت است و در سورة النّمل: أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ یعنی فی اهوال البر و البحر.

وجه دوم ظلماتست بمعنی سه خصلت، چنان که در سورة الزمر گفت: خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ یعنی البطن و المشیمة و الرحم. و در سورة الانبیاء گفت: فَنادی‌ فِی الظُّلُماتِ یعنی ظلمة اللیل و ظلمة الماء و ظلمة بطن الحوت. و در سورة النور گفت: أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ الی قوله «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» یعنی به الکفر.

یقول: قلب مظلم فی صدر مظلم فی جسد مظلم.

قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ این سؤال توبیخ و تقریع است، میگوید: یا محمد ازین کافران مکه در پرس، یعنی درین سؤال ایشان را ملامت کن، و بگوی: «مَنْ یُنَجِّیکُمْ» آن کیست که شما را رهاند از اهوال و شدائد بر و بحر؟ «تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» ای علانیة و سرّا. قراءت عاصم بروایت ابو بکر خفیة بکسر خاء است و معنی همانست. «لئن انجیتنا من هذه» عاصم و حمزه و کسایی «لئن أنجانا من هذه» خوانند. اینجا قول مضمر است، یعنی: یقولون لئن انجیتنا. قول فرو گذاشت که آن از «تدعونه» خود بیرون آید. «مِنْ هذِهِ» یعنی: من هذه الخیفة، و قیل: من هذه البلیّة. «لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ» للَّه، فی هذه النّعم، فنوحّده.

قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْها عاصم و حمزه و کسایی «ینجّیکم» بتشدید خوانند، و باقی بتخفیف، و معنی هر دو یکسانست. «منها» یعنی من تلک الشّدائد و المحن، «و من کلّ کرب» ای غمّ و بلاء. «ثمّ انتم» یا معشر الکفّار! «تشرکون» فی حال الرخاء. این در شأن قریش فرو آمد که مسافران بودند در بر و بحر. چون ایشان را در آن خطری پیش آمدی، یا بیم هلاک، دست در دعا و تضرّع می‌زدند، و از خدا باخلاص نجات میخواستند. چون ایشان را از آن خطر و بیم امن پدید آمدی و نجات، باز دیگر باره بسر کفر و بت پرستی خویش می‌باز شدند. رب العزة ایشان را درین آیت توبیخ میکند، و از نیک خدایی خود و بد بندگی ایشان خبر میدهد. پس درین آیت دیگر ایشان را بیم داد و خبر کرد که: من قادرم و توانا که بعد ازین شما را هلاک کنم، گفت: قُلْ هُوَ الْقادِرُ این آیت بسه بار آمده از آسمان: اوّل این فرو آمد که قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی‌ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ گوی او قادر است که بر شما عذابی انگیزد از زیر شما، آب، چنان که قوم نوح را فرستاد، یا باد، چنان عاد، یا بانگ، چنان ثمود. یا ظلة، چنان قوم شعیب، یا حاصب، چنان مؤتفکات. و درست است خبر از جابر انصاری که رسول خدا (ص) گفت آن گه که این فرو آمد: اعوذ بوجهک.

جبرئیل رفت، و پس آن باز آمد، و گفت:«او من تحت ارجلکم»

یا عذابی فرستد از زیر پایهای شما، چون خسف قارون و غرق فرعون. رسول خدا (ص) گفت: اعوذ بوجهک.

پس رفت، و باز آمد و گفت: «او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم بأس بعض»

که (۱) این آمد رسول خدا گفت: «هذا اهون»، و بروایتی‌ «هذا ایسر».

دانست که لا بد است از سه یکی، گفت: این آسان‌تر این خلافها و عصبیتها اول دراز است، و آخر درد ما همه از آنست.

۱ «که» بقرینه موارد دیگر از همین کتاب بمعنی «چون» است.

و روی عن ابن عباس انّه قال: العذاب الذی من فوقهم امراء السوء، و الّذی من تحتهم عبید السوء «أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ» الا هواء المختلفة.

قال الکلبی: لما نزلت هذه الایة شقّت علی النبی (ص) مشقّة شدیدة، فقال: یا جبرئیل! ما بقاء امتی علی ذلک، فقال: انّما انا عبد مثلک، فادع ربک. فقام رسول اللَّه (ص) فتوضّأ و صلّی و سأل ربّه ان لا یبعث علی امّته عذابا من فوقهم و لا من تحت ارجلهم و لا یلبسهم شیعا و لا یذیق بعضهم بأس بعض. فنزل جبرئیل فقال: ان اللَّه سمع مقالتک و انّه اجارهم من خصلتین، و لم یجرهم من خصلتین، اجارهم ان لا یبعث علیهم عذابا من فوقهم و لا من تحت ارجلهم، و لم یجرهم من ان یلبسهم شیعا، و یذیق بعضهم بأس بعض، قال: یا جبرئیل! فما بقاء امّتی، قال سل اللَّه لأمّتک، فقام رسول اللَّه (ص) فتوضّأ و صلی ثمّ سأل ربه، فنزل جبرئیل فقال: انّ اللَّه یقول: انّا ارسلنا من قبلک رسلا الی قومهم فصدّقهم مصدقون، و کذّبهم مکذّبون، ثمّ لم یمنعنا ان نبتلی الّذین زعموا انهم مؤمنون من بعد قبض انبیائهم ببلاء یعرف فیه صدقهم من کذبهم. ثمّ نزل: الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا الی قوله: وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ. فقال: لا بدّ من فتنة تبتلی بها الامّة بعد نبیّها لیتبیّن الصّادق من الکاذب».

«انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ» یعنی العلامات فی امور شتّی من الوان العذاب.

«لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ» لکی یفقهوا عن اللَّه ما بیّن لهم، فیخافوه، و یوحدوه.

وَ کَذَّبَ بِهِ یعنی بالقرآن، «قَوْمُکَ» یعنی قریشا «وَ هُوَ الْحَقُّ» جاء من عند اللَّه.

«قُلْ لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ» این منسوخ است بآیت سیف.

لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ یعنی لوقوع کل شأن حین، کقوله: «وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ». سیاق این سخن بر سبیل تهدید است، یعنی: لکلّ خبر یخبره اللَّه وقت و مکان یقع فیه من غیر خلف. «وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» ما کان منه فی الدّنیا فستعرفونه، و ما کان منه فی الآخرة یبدو لکم یعنی العذاب الّذی کان بعدهم فی الدّنیا و الآخرة.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ مفاتح خزائن است، و مفاتیح مقالید.
هوش مصنوعی: خداوند در آیه‌ای اشاره می‌کند که کلیدهای علم غیب و رازهای نهفته در اختیار اوست. این کلیدها به معنای دسترسی و کنترلی است که او بر اسرار و خزائن دارد.
مفاتح جمع مفتح و مفاتیح جمع مفتاح. وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ همانست که جای دیگر گفت: «لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، و این خزائن غیب آن پنج علم‌اند که آنجا گفت: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ».
هوش مصنوعی: مفتاح‌ها به معنی کلیدها هستند و "مفاتح" جمع آن‌ها به شمار می‌آید. در اینجا به "مفاتح غیب" اشاره شده که همانند آنچه در جای دیگری گفته شده است، به تملک کلیدهای آسمان‌ها و زمین اشاره دارد. این خزانه‌های غیبی شامل پنج علمی هستند که در مورد علم ساعت به آن‌ها اشاره شده است.
روی ابن عمر انّ النبیّ (ص) قال: «مفاتیح الغیب خمس لا یعلمها الّا اللَّه».
هوش مصنوعی: ابن عمر روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمود: «کلیدهای غیب پنج چیز هستند که تنها خداوند از آن‌ها باخبر است».
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ الی آخره این آیت جواب آن اعرابی است که پیش مصطفی شد، و معه ناقة، فقال: ان کنت نبیّا فأخبرنی عمّا فی بطن ناقتی هذه ذکر هو او أنثی؟ و ما الّذی یصیبنا غدا؟ و متی یمطر السّماء؟ و متی تقوم السّاعة؟ و متی اموت؟ فنزلت: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ» الایة.
هوش مصنوعی: خداوند دانای زمان قیامت است و این آیه پاسخی است به اعرابی که به رسول خدا مراجعه کرد و از او پرسید: اگر تو پیامبر هستی، به من بگو در شکم این شتر چه چیزی وجود دارد، آیا نر است یا ماده؟ و چه چیزی فردا برای ما پیش خواهد آمد؟ باران کی می‌بارد؟ قیامت کی برپا می‌شود؟ و کی می‌میرم؟ بنابراین این آیه نازل شد که خداوند تنها اوست که از زمان قیامت آگاه است.
جمعی مفسران گفتند: که مفاتیح غیب آنست که از آدمیان در غیب است از روزی و باران و نزول عذاب و سعادت و شقاوت و ثواب و عقاب و سرانجام کار و خاتمت اعمال و انقضاء آجال. و گفته‌اند که: درین آیت دلالت روشن است که رب العالمین بحقیقت داند بودنیها را پیش از بودن آن، یعلم انّه یکون ام لا یکون، و ما یکون کیف یکون؟ و ما لا یکون ان لو کان کیف یکون؟ قال ابن مسعود: اوتی نبیکم کلّ شی‌ء الّا مفاتیح الغیب.
هوش مصنوعی: برخی مفسران عقیده دارند که مفاتیح غیب به مسائلی اشاره دارد که از دانش انسان بیرون است، مانند روزی، باران، نزول عذاب، سعادت و شقاوت، ثواب و عقاب، سرنوشت نهایی و مدت عمر. آن‌ها می‌گویند که این آیه به روشنی بیان می‌کند که خداوند به طور واقعی به وجود چیزها قبل از آنکه واقع شوند، علم دارد؛ یعنی می‌داند چه اتفاقاتی خواهند افتاد یا نخواهند افتاد و چگونه خواهند بود. همچنین، ابن مسعود بیان کرده است که پیامبر ما هر چیزی را دریافت کرد، جز مفاتیح غیب.
وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ هر چه در بیابان است و در آبادان، می‌داند. هر چه در خشک زمین است از نبات و تخم و گیاه میداند. و هر چه در بحر زندگی کند، و هر چه در آن هلاک شود همه داند. ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُها عدد برگ درختان همه داند. آنچه بر درخت بماند داند، و آنچه بیوفتد داند که کی جدا شد؟ و چند بار گرد خود برگشت؟ و چون بیفتاد؟ بر روی افتاد یا بر پشت؟ «وَ لا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ» هیچ دانه و تخمی در زیر زمین نیفتد که نه اللَّه داند که رست یا نرست. آنچه نرست چون شد؟ و آنچه رست کی رست؟ و چون رست؟ و از آن چه رست؟ و چون شد؟
هوش مصنوعی: خداوند به تمامی موجودات و رخدادها در زمین و دریا آگاه است. او میداند چه چیزی در بیابان و زمین‌های پرآب می‌رويد و هر دانه‌ای که در دریا زندگی می‌کند یا در آن نابود می‌شود را می‌شناسد. تعداد برگ‌های درختان و هر ورقه‌ی افتاده‌ای را می‌داند و به خوبی می‌داند که هر برگ چه زمانی جدا شده و چگونه افتاده است. همچنین هیچ دانه‌ای در زیر زمین نیست که خداوند از آن آگاه نباشد، او می‌داند چه دانه‌ای جوانه می‌زند و چه دانه‌ای جوانه نمی‌زند و همه جزئیات مربوط به رشد و نشو و نمای آنها را می‌شناسد.
ابن عباس گفت: «فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ» یعنی فی الثّری تحت الصّخرة فی اسفل الارضین السبع. هر چه در هفتم طبقه زمین زیر صخره است اللَّه میداند.
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان کرده است که "در تاریکی‌های زمین" به معنای زیر خاک و در عمق زمین‌های هفت‌گانه و در زیر سنگ‌ها است. هر آنچه که در این سطح از زمین وجود دارد، تنها خداوند از آن باخبر است.
وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ این از جوامع قرآن است که همه چیز که در جهان است در زیر آنست. هر چه حیوان است رطب است، و هر چه موات یابس.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در جهان نیست، چه تر و چه خشک، مگر اینکه در کتابی روشن به آن اشاره شده است. این جمله به ما می‌گوید که همه موجودات و پدیده‌ها در این جهان ثبت شده‌اند. به این معنی که همه چیزهایی که زنده‌اند، تازگی و رطوبت دارند و چیزهایی که مرده‌اند، خشک هستند.
ابن عباس گفت: «الرّطب الماء و الیابس البادیة». و گفته‌اند: هر چه روید رطب است، و هر چه نروید یابس. عبد اللَّه حارث گفت: این درختان و نبات زمین است که اللَّه داند که چندتر بماند و کی خشک گردد. و عن نافع عن ابن عمر عن النبیّ (ص) قال: «ما من زرع علی الارض و لا ثمار علی الاشجار الا علیها مکتوب: بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان کرده که آب تر همان رطوبت و آب خشک به معنای بیابان است. همچنین گفته‌اند که هر چیزی که رشد کند، تر است و هر چیزی که رشد نکند، خشک است. عبد الله حارث نیز اشاره کرده که این درختان و گیاهان زمین به علم خداوند معلوم است که چه زمانی پابرجا خواهند ماند و چه زمانی خشک خواهند شد. همچنین از نافع نقل شده که ابن عمر به نقل از پیامبر (ص) فرمودند: «هیچ زراعتی بر زمین و هیچ میوه‌ای بر درختان نیست مگر اینکه بر آن نوشته شده: بسم اللَّه الرحمن الرحیم».
رزق فلان بن فلان، فذلک قوله تعالی فی محکم کتابه: وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ».
هوش مصنوعی: رزق هر فردی از طرف خداوند مشخص شده است. در قرآن آمده است که هیچ برگ درختی نمی‌افتد مگر این‌که او از آن آگاه است و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ چیز تر و خشکی نیست که در کتابی روشن ثبت نشده باشد.
جعفر بن محمد گفت: الورقة السقط، و الحبّة الولد، و ظلمات الارض الارحام، و الرّطب ما یحیی، و الیابس ما یقبض، و کل ذلک فی کتاب مبین.
هوش مصنوعی: جعفر بن محمد گفت: ورقه سقط، دانه فرزند است، تاریکی‌های زمین رحم‌ها هستند، رطب (تر) آنچه را که حیات می‌بخشد، و یابس (خشک) آنچه را که می‌گيرد. و همه اینها در کتابی روشن ثبت شده است.
و قیل: الرّطب لسان المؤمن، رطب بذکر اللَّه، و الیابس لسان الکافر لا یتحرّک بذکر اللَّه و بما یرضی اللَّه. «إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ» این را دو معنی گفته‌اند: یکی آنست که مثبت فی علم اللَّه متقن. هیچ چیز نیست از رطب و یابس که نه در علم خدا مثبت و محکم ساخته، و از آن پرداخته. معنی دیگر: «إِلَّا فِی کِتابٍ» یعنی اثبته اللَّه فی کتاب قبل خلقه، کقوله: إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها. میگوید هیچ چیز نیست و بشما نرسد هیچ رسیدنی که نه اللَّه آن را اثبات کرده، و حکم رانده، و در لوح محفوظ نبشته، پیش از آفریدن آن، و یشهد لذلک‌
هوش مصنوعی: براساس گفته‌ها، زبان مؤمن مثل خرما تازه است که با ذکر خدا خوشبو و زنده است، در حالی که زبان کافر خشک و بی‌حرکت است و به یاد خدا و آنچه که به خدا رضایت می‌دهد، نمی‌چرخد. سپس به یک آیه اشاره شده که دو تفسیر برای آن وجود دارد: یکی این‌که هر چیزی، چه تازه و چه خشک، در علم خدا معلوم و محکم است و هیچ چیزی از آن خارج نیست. تفسیر دیگری این است که خداوند پیش از خلقت هر چیزی، آن را در کتابی ثبت کرده است، به گونه‌ای که هیچ چیز نمی‌تواند بدون اراده و علم خدا به وجود آید و این موضوع همواره در لوح محفوظ ثبت شده است.
قول النبی (ص): «کتب اللَّه مقادیر الخلائق قبل ان یخلق السماوات و الارض بخمسین الف سنة.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «خداوند سرنوشت مخلوقات را قبل از اینکه آسمان‌ها و زمین را خلق کند، پنجاه هزار سال نوشته است.»
قال: وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ».
هوش مصنوعی: فرمود: و عرش او بر روی آب بود.
و روی انه قال: «یا با هریرة جفّ القلم بما انت لاق»، و روی انّه قال: «انّ اوّل ما خلق اللَّه القلم، فقال اکتب. قال: ما اکتب؟ قال: القدر، ما کان و ما هو کائن الی الابد».
هوش مصنوعی: او گفته است: «یا با هریرة، قلم بر اثر آنچه با آن مواجه خواهی شد، خشک شد.» و همچنین نقل شده که گفته است: «نخستین چیزی که خداوند آفرید، قلم بود. به او گفت: بنویس. پرسید: چه بنویسم؟ گفت: سرنوشت، آنچه بود و آنچه تا ابد خواهد بود.»
اگر کسی گوید: چه حکمت را در لوح محفوظ نبشت؟ چون خود جل جلاله همه میداند، و بوی هیچ چیز فرو نشود، و درنگذرد. جواب آنست که جلال ربوبیت و کمال احدیت خود بخلق بنماید، تا معلومات اللَّه بدانند، و جلال عزّت و عظمت وی بشناسند و در ایمان و طاعت بیفزایند، و بدانند که چون اوراق و حبات و رطب و یابس که در آن ثواب و عقاب نبشته است، شمردنی و نبشتنی است، اعمال و احوال ایشان که در آن ثواب و عقاب است اولیتر که نویسد و شمارد وفا خواهد، و نیز تا آن فریشتگان که موکل‌اند بر کائنات و حادثات، و هر سال آن را مقابل میکنند و کرده با نبشته موافق بینند، عظمت اللَّه بآن بدانند و عبرت گیرند و در بندگی بکوشند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بپرسد که چرا حکمت در لوح محفوظ نوشته شده است، با وجود اینکه خداوند خود همه چیز را می‌داند و هیچ چیز از او پنهان نیست، پاسخ این است که خداوند می‌خواهد عظمتی و کمال خود را به خلق نشان بدهد، تا مخلوقات بر علم خداوند واقف شوند و عظمت و بزرگی او را بشناسند. این موجب افزایش ایمان و طاعت آنها می‌شود. همچنین، آنچه در لوح محفوظ از ثواب و عقاب نوشته شده، باید مورد توجه قرار گیرد تا اعمال و وضعیت مردم بهتر ثبت و شمارش شود. به علاوه، فرشتگانی که بر جهان و حوادث نظارت دارند و سالانه این مطالب را مرور می‌کنند، باید بزرگی خداوند را درک کنند و از آن عبرت بگیرند تا در بندگی او کوشش بیشتری نمایند.
وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ یقبض ارواحکم عن التصرف بالنوم، کما یقبضها بالموت، کما قال جل ثناؤه: اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها.
هوش مصنوعی: او کسی است که شما را در شب می‌گیرد و روح‌هایتان را در حین خواب که از تصرف دور هستید، به‌گونه‌ای که مانند مرگ، روح‌ها گرفته می‌شوند. همان‌طور که خداوند فرموده است: خداوند نفس‌ها را در زمان مرگشان و همچنین همان‌هایی که در خواب مرده‌اند، می‌گیرد.
و عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): «لکل انسان ملک اذا نام یأخذ نفسه، و یردّ الیه، فان اذن اللَّه فی قبض روحه قبضه، و الا ردّ الیه، فذلک قوله: وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ».
هوش مصنوعی: ابن عباس روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمودند: "برای هر انسان فرشته‌ای وجود دارد که هنگام خواب روح او را می‌گیرد و سپس آن را به او بازمی‌گرداند. اگر خدا بخواهد که روح او را بگیرد، آن را می‌گیرد و اگر نه، آن را به او برمی‌گرداند. این همان معنای آیه‌ای است که می‌گوید: 'او کسی است که شما را در شب می‌گیرد'."
وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ الجرح الکسب، و هو العمل بالجوارح. اجتراح اکتساب است، و بیشتر در بد گویند آن را، و جوارح در سباع و طیر و در اندامان آدمی این را نام کردند که آن کو اسب‌اند، و جرح شهادت طعن است در آن، لأنّه من کسب الاثم، و الجراحة کالطعنة لأنها تعمل بالجارحة. ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ ای فی علمه بکم و ما تعملون الغد. میگوید: آن گه شما را از آن خواب می‌برانگیزاند در دانش خویش، که میداند که برخیزید چه خواهید کرد؟ و قیل: «یَبْعَثُکُمْ فِیهِ» ای فی علمه بکم. «لِیُقْضی‌ أَجَلٌ مُسَمًّی» یعنی اجل الحیاة الی الموت، لتستوفوا اعمارکم المکتوبة. تقدیر الایة: و هو الّذی یتوفیکم باللّیل ثمّ یبعثکم فی النّهار، علی علم بما تجترحون فیه.
هوش مصنوعی: خداوند از کارهایی که در طول روز انجام می‌دهید آگاه است. این کارها به معنای کسب عمل یا گناه است و بیشتر به اعمال بد نسبت داده می‌شود. "جوارح" به اعضای بدن مانند دست و پا اشاره دارد و در واقع به اسب‌ها و پرندگان نیز اطلاق می‌شود. گناه و اعمال نادرست مانند زخم و طعنه‌ای است که با این اعضا انجام می‌شود. سپس خداوند شما را در علمش بیدار می‌کند، زیرا او می‌داند که در آینده چه کار خواهید کرد. اینجا اشاره به این است که برای شما که زمان مشخصی برای زندگی دارید، فرصتی فراهم می‌شود تا عمر مقرر شده‌تان را به پایان برسانید، و این امر به این معناست که او زندگی و مرگ شما را تنظیم می‌کند و در شب جان شما را می‌ستاند و در روز شما را برمی‌انگیزد.
و درین آیت اقامت حجّت است بر منکران بعث، یعنی که چون قادر است که ترا پس از خواب می‌برانگیزاند، قادر است که بعد از مرگ برانگیزاند. و در تورات است که: یا ابن آدم کما تنام کذلک تموت، و کما توقظ کذلک تبعث. «ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ» فی الآخرة، «ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» فی الدّنیا من خیر او شر، و هذا وعید من اللَّه عز و جل.
هوش مصنوعی: در این آیه، دلیلی برای منکران قیامت وجود دارد. به این معنا که اگر خداوند می‌تواند فرد را پس از خواب بیدار کند، پس قطعاً قادر است که او را بعد از مرگ نیز زنده کند. در تورات آمده است: ای فرزند آدم، همان‌طور که می‌خوابی، همان‌طور هم خواهی مرد و همان‌طور که بیدار می‌شوی، همان‌طور هم برانگیخته خواهی شد. در نهایت، بازگشت شما به سوی خداوند است و او شما را از آنچه در دنیا انجام داده‌اید، چه خوب و چه بد، باخبر خواهد کرد و این تهدید از سوی الله تعالی است.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ این فوقیت را دو معنی است، و آن هر دو اللَّه را حق است و سزا: یکی آنکه بملک و توان فوق است و بندگان زیراند، ازین معنی فرعون گفت: «وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ»، و دیگر آنست که اللَّه فوق خلق است بذات، چنان که آنجا گفت: «یَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ» و یرسل علیکم حفظة من الملائکة یحصون اعمالکم.
هوش مصنوعی: خداوند بر بندگانش تسلط دارد و این تسلط به دو معناست که هر دو برای او درست و شایسته هستند. اولین معنا این است که خداوند از نظر قدرت و سلطنت برتر است و بندگان در زیر سلطه او هستند، مانند سخنی که فرعون گفت: «ما بر آن‌ها تسلط داریم». دومین معنا این است که خداوند به ذات خود بر خلق مسلط است، همان‌طور که در آیه‌ای آمده است: «بندگانش از بالای سرشان خداوندشان را می‌ترسند» و خداوند فرشتگانی را برای محافظت از اعمال بندگان می‌فرستد.
همانست که آنجا گفت: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ»، و آن فریشتگان‌اند بر بندگان، گوشوانان و نگهبانان کردار ایشان بر ایشان میکوشند، و ایشان را از بلاها میکوشند. جای دیگر گفت: «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ» ای یحفظون علیکم اعمالکم.
هوش مصنوعی: در این متن به محافظت و نظارت فرشتگان بر بندگان اشاره شده است. آن‌ها وظیفه دارند که اعمال انسان‌ها را زیر نظر داشته باشند و از آن‌ها در برابر بلاها و مشکلات محافظت کنند. همچنین به این نکته اشاره شده است که این فرشتگان به‌عنوان نگهبانان اعمال انسان‌ها عمل می‌کنند.
جای دیگر گفت: «وَ ما أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظِینَ» یعنی: و ما ارسل الکفار علی المؤمنین محافظین. حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ عند انقضاء اجله «تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» یعنی ملک الموت و اعوانه. و بر قراءت حمزه توفّاه بالف ممالة، یعنی به ملک الموت و حده، کقوله: «یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ». و گفته‌اند که اعوان ملک الموت چهارده‌اند: هفت ملائکه رحمت و هفت ملائکه عذاب، هر گه که روح بنده مؤمن قبض کند بملائکه رحمت دهد، و چون قبض روح کافر کند بملائکه عذاب دهد.
هوش مصنوعی: در جایی دیگر گفته شده است که خداوند نگهبانی برای کافران بر مؤمنان قرار نداده است. هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد و زمانش به پایان برسد، فرشتگان ما او را می‌گیرند. به گفتهٔ یک قاری، این گرفتن روح به معنای آن است که ملک‌الموت و یارانش روح فرد را قبض می‌کنند. همچنین گفته شده که یاران ملک‌الموت چهارده نفر هستند: هفت فرشته رحمت و هفت فرشته عذاب. وقتی که روح یک بنده مؤمن گرفته می‌شود، آن روح به فرشتگان رحمت سپرده می‌شود، و در عوض، وقتی روح یک کافر گرفته می‌شود، به فرشتگان عذاب می‌سپارد.
سلیمان بن داود (ع) بر ملک الموت رسید، گفت: یا ملک الموت! چرا میان مردمان عدل نکنی؟ یکی را روزگاری فرا گذاری، و یکی را بزودی بجوانی میبری؟ گفت: یا سلیمان! این کار بدست من نیست، و بر من جز فرمان برداری نیست.
هوش مصنوعی: سلیمان بن داود (ع) با ملک الموت مواجه شد و از او پرسید: ای ملک الموت! چرا در میان مردم عدالت را رعایت نمی‌کنی؟ چرا برخی را برای مدت طولانی می‌گذاری و برخی دیگر را به زودی به جوانی می‌بری؟ ملک الموت پاسخ داد: ای سلیمان! این کار در دستان من نیست و من فقط باید از دستورات پیروی کنم.
صحیفه‌ای بمن دهند، نام هر یکی بر آن نبشته، و روزگار عمر و انفاس ایشان شمرده، و مرا در آن هیچ تصرف نه، چنان که فرمایند میکنم. و در آثار آمده که: شب نیمه شعبان آن صحیفه بدست وی دهند، هر کرا در آن سال قبض روح باید کرد، نامش در آن صحیفه آورده. یکی بعمارت مشغول گشته، یکی دل بر عروسی نهاده، یکی با دیگری خصومت درگرفته، هر یکی کاری و بازاری برساخته، و نام ایشان در آن صحیفه اثبات کرده. مصطفی (ص) گفت: «تبنون ما لا تسکنون! و تجمعون ما لا تأکلون! و تأملون ما لا تدرکون! کم من مستقبل یوم لا یستکمله و منتظر غد لا یبلغه!».
هوش مصنوعی: به من صحیفه‌ای می‌دهند که در آن نام هر فردی نوشته شده و مدت عمر و نفس‌های آنها شمرده شده است، و من هیچ تصرفی در آن نخواهم داشت. به گونه‌ای که گفته‌اند، در شب نیمه شعبان این صحیفه به دست من می‌رسد و نام افرادی که در آن سال باید جان خود را از دست بدهند در آن ثبت شده است. برخی در کار ساخت و ساز مشغول‌اند، برخی در اندیشه ازدواج هستند، و برخی دیگر با یکدیگر درگیری دارند؛ هر کس در حال انجام کاری است و نام آنها در این صحیفه ثبت شده است. پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «شما چیزهایی می‌سازید که در آن سکنی نخواهید گزید، و آنچه را که نمی‌توانید بخورید جمع‌آوری می‌کنید، و به چیزهایی امید دارید که به دست نمی‌آورید! چه بسیارند افرادی که در انتظار فردا هستند اما به آن نمی‌رسند!»
ثُمَّ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ یعنی العباد یردّون بالموت الی اللَّه، یعنی الی الموضع الذی لا یملک الحکم علیهم فیه الا اللَّه. پس آن گه این بندگان را پس از مرگ با محشر قیامت برند، تا اللَّه بر ایشان حکم کند. «مَوْلاهُمُ الْحَقِّ» آن خداوندی که مولی ایشان براستی اوست، و حاکم بسزا اوست. «مولیهم» اگر بر عموم برانی، معنی مولی سیّد است و مالک، تا کافر و مؤمن در تحت آن شود، و اگر تخصیص کنی بر مؤمنان، معنی مولی ولی و ناصر بود، و کافران در آن نشوند، که جای دیگر گفت: «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی‌ لَهُمْ». «أَلا لَهُ الْحُکْمُ» القضاء و الامر فیهم دون خلقه، «وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ» لأنه لا یحتاج الی رویة و فکرة و عقد ید، و حسابه اسرع من لمح البصر.
هوش مصنوعی: عباد پس از مرگ به سوی خداوند باز می‌گردند، به جایی که تنها خداوند بر سرنوشت آنها حکم می‌کند. در روز قیامت، این بندگان به محشر آورده می‌شوند تا خداوند بر آنها قضاوت کند. خداوندی که حقیقتاً سرپرست و حاکم آن‌هاست. اگر این سرپرستی به طور عمومی در نظر گرفته شود، به معنای آقایی و مالکیت است و شامل کافران و مؤمنان می‌شود؛ اما اگر به مؤمنان محدود شود، به معنای ولی و یاری‌دهنده خواهد بود و کافران در این دسته قرار نمی‌گیرند. خداوند به عنوان قاضی و فرمانروای آنهاست و هیچ موجودی قادر به قضاوت بر آن‌ها نیست. همچنین، حسابرسی او بسیار سریع‌تر از آن است که به فکر و تدبیر نیاز داشته باشد و از چشم برهم‌زدنی نیز سریع‌تر انجام می‌شود.
عن عائشة: انّ رسول اللَّه (ص)، قال: «لیس احد یحاسب یوم القیامة الا هلک».
هوش مصنوعی: عایشه نقل می‌کند که پیامبر خدا (ص) فرمودند: «هیچ‌کس در روز قیامت مورد محاسبه قرار نمی‌گیرد مگر اینکه هلاک می‌شود.»
قلت: او لیس یقول اللَّه: «فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً؟ قال: «انما ذلک العرض، و لکن من نوقش الحساب هلک».
هوش مصنوعی: گفتم: آیا خداوند نفرمود: «پس او به حساب آسانی محاسبه می‌شود؟» گفت: «این فقط به معنای نمایش است، اما کسی که به طور دقیق مورد محاسبه قرار گیرد، نابود خواهد شد.»
قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ظلمات البر ظلمة اللیل و ظلمة السّحاب و ظلمة الغبار، و ظلمات البحر ظلمة اللیل و ظلمة السحاب و ظلمة الامواج.
هوش مصنوعی: بپرسید که چه کسی شما را از تاریکی‌های زمین و دریا نجات می‌دهد؟ تاریکی‌های زمین شامل تاریکی شب، تاریکی ابرها و تاریکی گردوغباری است که در آن وجود دارد. و تاریکی‌های دریا هم شامل تاریکی شب، تاریکی ابرها و تاریکی امواج است.
ظلمات در قرآن بر دو وجه آید: یکی بمعنی اهوال و شدائد، چنان که درین آیت است و در سورة النّمل: أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ یعنی فی اهوال البر و البحر.
هوش مصنوعی: در قرآن، کلمه «ظلمات» به دو معنی آمده است: یکی به معنی مشکلات و سختی‌ها. به عنوان مثال، در آیه‌ای به این موضوع اشاره شده و همچنین در سوره نمل، سوالی مطرح می‌شود که آیا کسی هست که شما را در شرایط سختی در خشکی و دریا هدایت کند؟ این اشاره به مشکلاتی است که در خشکی و دریا وجود دارد.
وجه دوم ظلماتست بمعنی سه خصلت، چنان که در سورة الزمر گفت: خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ یعنی البطن و المشیمة و الرحم. و در سورة الانبیاء گفت: فَنادی‌ فِی الظُّلُماتِ یعنی ظلمة اللیل و ظلمة الماء و ظلمة بطن الحوت. و در سورة النور گفت: أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ الی قوله «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» یعنی به الکفر.
هوش مصنوعی: وجه دوم ظلمات به سه ویژگی اشاره دارد. همانطور که در سوره زمر آمده است، خلقت انسان در دل سیاهی‌های سه‌گانه‌ای صورت می‌گیرد که عبارتند از: رحم مادر، کیسه آب (مشیمه) و خود رحم. همچنین در سوره انبیاء به تاریکی‌های شب، تاریکی آب و تاریکی شکم ماهی اشاره شده است. در سوره نور نیز به حالاتی مشابه اشاره می‌شود که در آن از تاریکی‌های دریاهای عمیق سخن گفته شده است و به این ترتیب، به کفر نیز ربط داده می‌شود.
یقول: قلب مظلم فی صدر مظلم فی جسد مظلم.
هوش مصنوعی: می‌گوید: قلبی تاریک در سینه‌ای تاریک در بدنی تاریک.
قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ این سؤال توبیخ و تقریع است، میگوید: یا محمد ازین کافران مکه در پرس، یعنی درین سؤال ایشان را ملامت کن، و بگوی: «مَنْ یُنَجِّیکُمْ» آن کیست که شما را رهاند از اهوال و شدائد بر و بحر؟ «تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» ای علانیة و سرّا. قراءت عاصم بروایت ابو بکر خفیة بکسر خاء است و معنی همانست. «لئن انجیتنا من هذه» عاصم و حمزه و کسایی «لئن أنجانا من هذه» خوانند. اینجا قول مضمر است، یعنی: یقولون لئن انجیتنا. قول فرو گذاشت که آن از «تدعونه» خود بیرون آید. «مِنْ هذِهِ» یعنی: من هذه الخیفة، و قیل: من هذه البلیّة. «لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ» للَّه، فی هذه النّعم، فنوحّده.
هوش مصنوعی: بگو: چه کسی شما را از تاریکی‌های خشکی و دریا نجات می‌دهد؟ این سؤال به طور غیرمستقیم به کافران مکه زخم می‌زند و آن‌ها را سرزنش می‌کند. می‌گوید: چه کسی را در دعاهایتان به طور علنی و پنهانی می‌خوانید؟ اگر ما را از این مصیبت نجات دهی، ما قطعاً از سپاسگزاران خواهیم بود و فقط تو را یگانه خواهیم شناخت.
قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْها عاصم و حمزه و کسایی «ینجّیکم» بتشدید خوانند، و باقی بتخفیف، و معنی هر دو یکسانست. «منها» یعنی من تلک الشّدائد و المحن، «و من کلّ کرب» ای غمّ و بلاء. «ثمّ انتم» یا معشر الکفّار! «تشرکون» فی حال الرخاء. این در شأن قریش فرو آمد که مسافران بودند در بر و بحر. چون ایشان را در آن خطری پیش آمدی، یا بیم هلاک، دست در دعا و تضرّع می‌زدند، و از خدا باخلاص نجات میخواستند. چون ایشان را از آن خطر و بیم امن پدید آمدی و نجات، باز دیگر باره بسر کفر و بت پرستی خویش می‌باز شدند. رب العزة ایشان را درین آیت توبیخ میکند، و از نیک خدایی خود و بد بندگی ایشان خبر میدهد. پس درین آیت دیگر ایشان را بیم داد و خبر کرد که: من قادرم و توانا که بعد ازین شما را هلاک کنم، گفت: قُلْ هُوَ الْقادِرُ این آیت بسه بار آمده از آسمان: اوّل این فرو آمد که قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی‌ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ گوی او قادر است که بر شما عذابی انگیزد از زیر شما، آب، چنان که قوم نوح را فرستاد، یا باد، چنان عاد، یا بانگ، چنان ثمود. یا ظلة، چنان قوم شعیب، یا حاصب، چنان مؤتفکات. و درست است خبر از جابر انصاری که رسول خدا (ص) گفت آن گه که این فرو آمد: اعوذ بوجهک.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف حال قریش و رفتاری که در زمان خطر و آرامش از خود نشان می‌دهند می‌پردازد. وقتی قریش در دریا یا بیابان در خطر قرار می‌گرفتند، به دعا و تضرع روی می‌آوردند و از خداوند نجات می‌طلبیدند. اما پس از نجات، دوباره به کفر و بت‌پرستی خود بازمی‌گشتند. خداوند در این آیه به آنها توبیخ می‌کند و می‌فرماید که او قادر است که آنها را به عذاب مبتلا کند. در این آیات تاکید می‌شود که خداوند می‌تواند عذابی از بالا یا پایین بر آنها نازل کند، مشابه عذاب‌هایی که بر قوم‌های گذشته نازل شده است. پیامبر اسلام (ص) نیز در زمانی که این آیات نازل شد، به خداوند پناه برد.
جبرئیل رفت، و پس آن باز آمد، و گفت:«او من تحت ارجلکم»
هوش مصنوعی: جبرئیل رفت و دوباره بازگشت و گفت: «او از زیر پاهای شماست.»
یا عذابی فرستد از زیر پایهای شما، چون خسف قارون و غرق فرعون. رسول خدا (ص) گفت: اعوذ بوجهک.
هوش مصنوعی: خداوند می‌تواند عذاب‌هایی را از زیر پای شما بفرستد، مانند عذاب‌هایی که بر قارون و فرعون نازل شد. پیامبر اسلام (ص) فرمودند: به ذات تو پناه می‌برم.
پس رفت، و باز آمد و گفت: «او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم بأس بعض»
هوش مصنوعی: سپس رفت و دوباره بازگشت و گفت: «او شما را به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌کند و برخی از شما را به یکدیگر آسیب می‌زند.»
که (۱) این آمد رسول خدا گفت: «هذا اهون»، و بروایتی‌ «هذا ایسر».
هوش مصنوعی: رسول خدا فرمود: «این کار آسان‌تر است»، و در روایتی دیگر گفته شده «این کار راحت‌تر است».
دانست که لا بد است از سه یکی، گفت: این آسان‌تر این خلافها و عصبیتها اول دراز است، و آخر درد ما همه از آنست.
هوش مصنوعی: او متوجه شد که باید یکی از سه گزینه را انتخاب کند و گفت: این مسئله ساده‌تر است. این مشکلات و تعصبات ابتدا طولانی به نظر می‌رسند، اما در نهایت، تمامی دردهای ما به همین موضوع برمی‌گردد.
۱ «که» بقرینه موارد دیگر از همین کتاب بمعنی «چون» است.
هوش مصنوعی: «که» در اینجا با توجه به سایر موارد این کتاب به معنای «چون» است.
و روی عن ابن عباس انّه قال: العذاب الذی من فوقهم امراء السوء، و الّذی من تحتهم عبید السوء «أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ» الا هواء المختلفة.
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید: عذابی که از بالای سر مردم ناشی می‌شود مربوط به فرمانروایان بد است و عذابی که از زیر پای آنها برمی‌خیزد ناشی از خدمتگزاران بد است. در اینجا اشاره شده که ممکن است مردم به گروه‌هایی تقسیم شوند و سختی‌هایی را از یکدیگر تجربه کنند.
قال الکلبی: لما نزلت هذه الایة شقّت علی النبی (ص) مشقّة شدیدة، فقال: یا جبرئیل! ما بقاء امتی علی ذلک، فقال: انّما انا عبد مثلک، فادع ربک. فقام رسول اللَّه (ص) فتوضّأ و صلّی و سأل ربّه ان لا یبعث علی امّته عذابا من فوقهم و لا من تحت ارجلهم و لا یلبسهم شیعا و لا یذیق بعضهم بأس بعض. فنزل جبرئیل فقال: ان اللَّه سمع مقالتک و انّه اجارهم من خصلتین، و لم یجرهم من خصلتین، اجارهم ان لا یبعث علیهم عذابا من فوقهم و لا من تحت ارجلهم، و لم یجرهم من ان یلبسهم شیعا، و یذیق بعضهم بأس بعض، قال: یا جبرئیل! فما بقاء امّتی، قال سل اللَّه لأمّتک، فقام رسول اللَّه (ص) فتوضّأ و صلی ثمّ سأل ربه، فنزل جبرئیل فقال: انّ اللَّه یقول: انّا ارسلنا من قبلک رسلا الی قومهم فصدّقهم مصدقون، و کذّبهم مکذّبون، ثمّ لم یمنعنا ان نبتلی الّذین زعموا انهم مؤمنون من بعد قبض انبیائهم ببلاء یعرف فیه صدقهم من کذبهم. ثمّ نزل: الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا الی قوله: وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ. فقال: لا بدّ من فتنة تبتلی بها الامّة بعد نبیّها لیتبیّن الصّادق من الکاذب».
هوش مصنوعی: کلابی می‌گوید: وقتی این آیه نازل شد، پیامبر (ص) به شدت ناراحت شد و گفت: ای جبرئیل! وضعیت امت من چه خواهد شد؟ جبرئیل پاسخ داد: من فقط بنده‌ای مثل تو هستم، از پروردگارت درخواست کن. پیامبر (ص) برخاست و وضو گرفت و نماز خواند و از خدا خواست که بر امت او عذابی از بالای سرشان یا از زیر پایشان نناشد و آن‌ها را به فرقه‌های مختلف تقسیم نکند و مصائب را بر سرشان نیاورد. جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند دعایت را شنید و امتت را از دو ویژگی محافظت کرد، که یکی از آن‌ها این است که عذابی از بالا یا پایین بر آن‌ها نخواهد فرستاد، اما از اینکه آن‌ها را به فرقه‌هایی تقسیم کند و به یکدیگر آسیب برسانند، محافظت نکرد. پیامبر (ص) مجدداً پرسید: پس وضعیت امت من چه خواهد بود؟ جبرئیل گفت: از خداوند برای امتت درخواست کن. پیامبر (ص) دوباره وضو گرفت و نماز خواند و دعا کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند می‌فرماید: ما پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم‌هایشان فرستادیم که برخی از آن‌ها تصدیق شدند و برخی دیگر انکار کردند، اما این امر ما را از آزمایش مؤمنان بعد از درگذشت پیامبرانشان باز نداشت، تا صدق آن‌ها را از کذبشان مشخص کنیم. سپس فرمان نازل شد که آیا مردم نمی‌پندارند که به حال خود رها خواهند شد وقتی بگویند ایمان آورده‌ایم؟ و خداوند می‌فرماید که در نهایت دروغگویان را خواهد شناخت. بنابراین فتنه‌ای لازم است که امت بعد از پیامبرش در آن آزمایش شود تا راستگوها از دروغگویان تمایز پیدا کنند.
«انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ» یعنی العلامات فی امور شتّی من الوان العذاب.
هوش مصنوعی: «بنگر چگونه آیات را در امور مختلف و انواع عذاب‌ها تنظیم می‌کنیم.»
«لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ» لکی یفقهوا عن اللَّه ما بیّن لهم، فیخافوه، و یوحدوه.
هوش مصنوعی: به امید آنکه آنها از خداوند آنچه را که برایشان بیان شده، درک کنند و از او بترسند و به یگانگی‌اش اعتقاد پیدا کنند.
وَ کَذَّبَ بِهِ یعنی بالقرآن، «قَوْمُکَ» یعنی قریشا «وَ هُوَ الْحَقُّ» جاء من عند اللَّه.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که قوم قریش به قرآن که از سوی خداوند نازل شده است، کفر ورزیدند و آن را نپذیرفتند، در حالی که قرآن حقیقتی است که از جانب خدا آمده است.
«قُلْ لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ» این منسوخ است بآیت سیف.
هوش مصنوعی: «بگو، من نگهبان و مسئول شما نیستم.» این امر با آیه سیف نسخ شده است.
لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ یعنی لوقوع کل شأن حین، کقوله: «وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ». سیاق این سخن بر سبیل تهدید است، یعنی: لکلّ خبر یخبره اللَّه وقت و مکان یقع فیه من غیر خلف. «وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» ما کان منه فی الدّنیا فستعرفونه، و ما کان منه فی الآخرة یبدو لکم یعنی العذاب الّذی کان بعدهم فی الدّنیا و الآخرة.
هوش مصنوعی: هر خبری یک زمان و مکان مشخص برای وقوع دارد. به عبارت دیگر، هر چیزی که خداوند درباره‌اش خبری می‌دهد، در زمان و مکانی خاص اتفاق می‌افتد و این امر بدون شک و تردید است. در این سخن به نوعی تهدید اشاره شده است: شما به زودی حقیقت را درک خواهید کرد، هم آنچه در دنیا رخ داده و هم آنچه در آخرت مشخص می‌شود، به ویژه عذابی که پس از زندگی دنیوی آن‌ها خواهد بود.

حاشیه ها

1402/02/02 22:05
یزدانپناه عسکری

 خلقا من بعد خلق فی ظلمات ثلاث - الزمر : 6

***

[نامه های عین القضات همدانی   ج1  - ص174]

فی ظلمات ثلاث

[یزدانپناه عسکری*]

آفرینش و عشق به نور آگاهی

هشت دسته و صنف انعام، وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ- الزمر/6

ثلاث، بر گذشتن ثلاث. درهم تنیدگی ثلاث